این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-28.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2015-12-11 21:21:172021-11-09 07:54:07دلسوزی بی جا | به کبوترها غذا ندهیم!
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد عزیز اتفاقا ما هم تمام بدهی های بزرگ خودمان را به لطف خدای بزرگ و سایت عباس منش پرداخت کردیم و همش چندتا بدهی کوچک داریم که به یاری خدا و کم کم داریم آنها را پرداخت میکنیم. خداجونم ازت ممنونم. استاد ما یکم شرایط مالی وخیمی داریم در حال حاضر چون همسرم تغییر شغل داد و به شخصی بدهکار بودیم و خواهر ایشون دائم به ما میگفت پولش را بدهید دستش خالی هست ما هم طبق برنامه داشتیم بدهی را یکی یکی صاف میکردیم ولی ایشون دائم میگفت و همش ششصد هزار بود این پول من به همسرم گفتم باشه ما این پول را میدهیم هر طور شده جور میکنیم میدهیم و به لطف خدا همین مقدار پول در حسابم بود و آن را به ایشون دادیم بعد از آن کمی خودمون لنگ ماندیم ولی خدا را شکر زندگی را به راحتی و با تمرکز بر روی نکات مثبت گذراندیم و در نهایت خداوند از زمین و آسمان مقداری پول که اندازه ظرف ما بود به ما واریز کرد. ولی من به همسرم گفتم اون شخص کلا همیشه دستش خالی هست ما هم طبق برنامه داریم بدهی ها را صاف میکنیم و وظیفه ما پرداخت بدهی ها هست ولی بعد از دریافت و خرج کردن این پول آن شخص میخواهد چیکار کند؟بعد از آن دیگر چه کاری میکند ؟همسرم هم فکر کرد و گفت راست میگویی .
به هرحال که ما به لطف خداوند بدهی خودمان را پرداخت کردیم و داریم به آرامش خاطر رسیدیم.
ولی به اون خانواده هم خیلی کمک میشه که متأسفانه قدرت کار کردن از آن خانواده را گرفته است. البته پسر آن شخص که همش پانزده سالش هست دارد کار یاد میگیرد و برای خودش پول درمی آورد من و همسرم هر موقع ببینیمش کلی ایشون را تشویق میکنیم و میگوییم که ادامه بده که قطعا موفق خواهی شد.
با اینکه اغلب مرتکب این کار میشم اما به شدت مخالفم
و همیشه میگم به جای اینکه بخوام چنین کمکی انجام بدم بهتره از کسانی که سر چهارراه دارن جنسی میفروشن خرید بزنم
چون هم جنس اونا فروخته شده هم کمک مالی شده هم پول من به گردش دراومده
و انصافا این مدل کمک کردن تا جایی که من دیدم طرفو از ریشه خشک کرده
چند سال پیش برای حسابداری دفترم ی نیرو گرفته بودم که اعضای خانواده بود
و علاوه بر اینکه حقوق ماهیانه میگرفت تمام هزینه هاش هم با من بود
و اخر ماه اغلب چندین برابر حقوقش در ماه من هزینه کرده بودم
که ی سری وقتی براش حقوق واریز کردم
عصرش اومد دفتر که تقریبا نصف حقوقشو داده بود ی کیف خریده بود با اینکه اصلا بهش نیاز نداشت وقتی باهاش برخورد کردم کلی از من ناراحت شد و هون اتفاق باعث شد که من هزینه هایی که در ماه براش انجام بدم رو قطع کنم
و تقریبا یک ماه هم دوام نیاورد و گفته بود حقوقش کمه در صورتی که وقتی حرف زدیم برای این مبلغ کلی خودش استقبال کرده بود
و اون اتفاق برای من درس عبرتی شد که هیچوقت بی دلیل به کسی کمک نکنم
و برای هر چیزی برای هرکسی پولی پرداخت کردم که حتی نیاز هم نداشتم گفتم برگشت بدین سر فرصت
و یاد گرفتم اگر هم برای رضا خدا بخوام کمکی کنم جایی کمک کنم که درخورش باشه و درست باشه
و گفتم من اصلا باید به قصدی کمک کنم که اگه این مبلغ رو پرداخت میکنم صرفا به این خاطر که خدا هزار برابرش رو به زندگیم برمیگردونه نه اینکه بگم میخوام باعث رشد و پیشرفت طرف بشم
آیه قرآن به پیامبران می فرماید و لا تکونن من الجاهلین هرگز از جاهلان مباش به نوح زمانی که به فرزندش دلسوزی می کنه به پیامبر خودمان وقتی به ایمان اوردن انسان ها دلسوزی می کنه از نشانه های همین هست که هشدار میده اگر دلسوزی کنی احساساتی بشی تو هم بدبخت و نابود میشی پس هرگز این کار نکن
نکته اصلی این فایل برای من و همه بنظرم دوباره یادآوری اصل توحیده
هر چی میکشم و هر چی میکشیم از شرکه
و یکی از جنبه هاش هم دلسوزی و محبت بی جا و جای خدا نشستن اکثر ماهاس
که می خواهیم جای خدا باشیم و از نگاه خدا به دیگرانی کمک کنیم که هیچ تسلطی بر زندگیشون نداریم و نمیتونیم بهشون کمک کنیم تا زمانی که خودشون نخواهند و فقط باعث ضرر و سقوط ما میشن
انقدر مثال هست در اینباره که بی نهایته از دلسوزی های بیجا که فقط باعث خسارت شده هم برای کسی که دلسوزی میکنه هم برای او فرد مقابل که بهش دلسوزی میشه
من یک از نزدیکام اونقدر از طرف پدر مادرش بهش دلسوزی و ترحم می شد و هرچی میخواست در اختیارش میگذاشتن و به فکر بودن که همیشه خدا از همون فرد ضربات و عذاب شدیدی میخوردن یعنی همیشه اون فرد از خانوادش ناراضی بود و همیشه با اینکه اوقندر بهش محبت می کردن باورتون نمیشه که بر سر پدرمادرش داد و بیداد می کرد و ای و اوی که باعث بدبختی من شماهایید
بعد ها من فهمیدم که این چرا اتفاق افتاد و فهمیدم یعنی خدا بهم این الهام کرد که ببین این از کجا اب میخوره از همون جهالت که خدا هشدارش داده بود که احساساتی نشید
تا این حد این ماجرا پیشرفت که حاضر شدن اگر بار بعدی این فرد قضد داشت نزدیک خونه باباش اینا بیاد برای اینکه نخواد مزاحمت ایجاد کنه زنگ بزن مامور بیاد تا این حد تا این حد یک پدر مادر با جهالت و احساسی شدنشون نتنها به بچشون کمک نکردن بلکه باعث اونقد اون فرد توقع پیدا کنه که اصلا به خودش اجازه هر کاری بده از سر و صدا از توهین از شکستن وسایل خانه و …..
پس یادمون باشه که اگر دلسوزی کنیم چه بلا و عذابی گرفتارمون میشه و هیچ کمکی به هیچ کس نمی کنیم0.
معلمی که به شاگردش دلسوزی می کنه میگه اخی تکلیف ننوشتی اشکار نداره حالا و باهاش به صورت صحیح برخورد نمیکنه و احساساتی میشه باعث میشه نتنها به شاگردش کمک نکنه بلکه افسار کارش از دستش خارج بشه و انچنان هرج و مرجی تو کلاسش پیش بیاد و هر کی دیگه دلش نخواست تکلیفش ننویسه چون دید که معلم دلسوزی کرد به یکی دیگه از شاگردا و دیگه معلم نتونه به این راحتی کلاسش جمع کنه هم یکی از نشونه هاش
مورد دیگه که مادر و پدر من و بیشتر مادر من ک استاده تو این ماجرای دلسوزی که همیشه خدا فکر میکرده بنده خدا که وظیفش که همیشه مراقب غذای ماها باشه و همیشه سوالش این باشه که غذا خوردی یا نه بیا برات غذا بذارم بچم اذیت شده رفته سر کار رفته مدرسه خسته بیا بشین برات غذا گرم کنم این کار کنم و این عادت تو ماها ایجاد کرده که اره وظیفشون برامون این کار بکنن و همیشه هم مورد بی لطفی و ناسپاسی و نارضایتی از طرف بچه هاش می شد و من میدیدم و تعجب می کردم که چرا اینا انقدر نارضین نسبت به همه چیز و هر غذا یا هر چیزی بعد میدیدم همش از همین دلسوزی های بی جاس
یا وقتایی که یکم به ماها سخت می گذشت یا خسته می شدیم از کار یا هر فعالیتی اخی الهی بمیرم چقدر خسته شدی نه بی ااستراحت کن بیا بشین برات این بیام و همش این احساسات به ما القا می شد که باید یک نفری پدری مادری به فکرمون باشن برامون کاری کن نکته مهم یک نفر دیگه ای به ما کمک کنه!!!! و همیشه منتظر باشیم تا اون فرد بیاد و بخواد به ما از این حرفا بزنه و ما یکم حالمون خوب بشه و دیگه خدارو و توانایی ها و به قول شما استاد قطب نمای درونم را فراموش کنیم
و شدیدترین ضربات همیشه خدا در 100% اتفاقات این چنینی برای اون فرد یا افرادی که به زعم خودشون میخوان دست کسی بگیرن یا فکر کنن می تونن با این احساساتی شدن «««ـــــ ناجی ـــــ»»» دیگران باشن
نوح تونست ناجی پسرش بشه.
موسی تونست ناجی فرعون بشه..
پیامبر تونست ناجی مردم بی ایمان زمانش بشه
تونستن ؟؟؟؟؟
نتوستن دیگه
چون قانون این نیست نبوده و نخواهد بود.
پس یادمون باشه فقط تمرکز کنیم رو خودمون
نخواهیم احساساتی عمل و زندگی کنیم
و بخودمون یاداوری کنیم که هر کس خودش باید بخواد تا شرایطش عوض بشه ..
اگر خدا هم بیاد مثل داستان پیامبر که خدا می گه اگر خداوند هم بیاید در مقاابل ان ها باز هم ایمان نمی آورند یک همچین تعبیری
دلسوزی نکنیم و اجازه بدیم که خداوند هر کس اگر خواست ««« یشاء »»» در زمان مناسب هدایت کنه و کمکش کنه .
یک تجربه متفاوت دارم از کمک کردن که دوست دارم اینجا با شما به اشتراک بگذارم
به نظر من نه تنها کمک کردن بیهوده درست نیست بلکه کمک گرفتن و پذیرفتن هدیه نامتعارف هم شاید درست نباشد
من داستان زندگیم رو بگم خدمتتون که ما یک ماشین معمولی داشتیم و البته دیگه قدیمی شده بود و از کار افتاده و من اصرار داشتم که همسرم ماشین را عوض کند چون واقعا دیگه بااون ماشین سفر خارج شهر را نمیشد با اطمینان رفت و خوب یکم پولمان کم بود و زیاد جدی به تعویض ماشین فکر نمیکردیم
در این گیر و دار یکی از نزدیکترین اشنایانمان برایمان یک ماشین صفر کیلومتر خریداری کرد و به ما هدیه داد،بماند که چقدر خوشحال شدیم و من به شخصه چقدر تشکر کردم و ما انتظار چنین هدیه ای را نداشتیم و خیلی مدیون این شخص شدیم و من در طی یکی دو سال خیلی خیلی تشکر میکردم و از خدا میخواستم کمکم کند که بتوانم لطف این شخص را جبران کنیم و …
گذشت و گذشت بعد سه سال یکی از آشناها تهمت به من زد و از زبان من به اون شخص گفت که من گفته ام اگر یک ماشین پراید سوار شوم خیلی بهتر از این ماشین است و وقتی من این حرف راشنیدم تا یکسال در شوک بودم که چطور توانسته اند چنین تهمتی به من بزنند و من که چنین حرفی نزده بودم و کلی هم تشکر کرده بودم از دریافت این هدیه و اون شخص هدیه دهنده هم حرف های تهمت زننده را باور کرد و کلی ناراحتی و قهر پیش آمد و بماند که البته این ماجرا باعث شد که من با سایت شما آشنا شوم و کلی روی خودم کار کنم ولی هنوز هم باورم نمیشود که چه راحت به من تهمت زدند و من نتوانستم ثابت کنم که من همچین حرفی نزده ام و با توصیه های شما تصمیم گرفتم اعراض کنم و دیگر توجهی به حرف ها نشان ندهم و به خدا واگذار کنم همه چیز را با نوشتن این داستان میخواهم بگویم که نه تنها کمک کردن بیجا ،بلکه در مواقعی حتی کمک گرفتن هم درست نیست و بعدا با منتی که پیش میآید میبینی که به جز خدا از بقیه نباید چیزی گرفت
البته بازم ممنون میشم نظر شما استاد عزیز و دوستان را در این مورد بشنوم و راهنمایی کنید مرا
که البته میگویم من به خاطر حفظ بنیان خانواده ام و سلامتی بچه هایم سکوت کردم و اعراض کردم ولی بازم بعضی وقت ها دلیل این اتفاقات را متوجه نمیشم
طبق آگاهیهایی که تا این مدت یاد گرفتهام،میتوانم بگویم هر چیزی که در اطراف من است و به آن برخورد میکنم آینه تمام نمای من است.
یعنی چه؟یعنی آنچه که من فرکانس میفرستم دنیا به آن پاسخ میدهد و به من برمیگردد.
اگر شخصی یا گدایی من آن را در اطراف خود ببینم یا از من کمک درخواست کند این همان فرکانسی هست که من خودم آن را جذب کردهام.
حالا چگونه در این مورد میتوانم از قانون درست فرکانس جذب استفاده کنم؟با توجه نکردن به این چنین افراد،یا در هنگام دیدن اعراض کردن و به زیباییها توجه کردن و…
من از این فایل به این نتیجه رسیدم که اگر به پرندهها یا حیوانات غذا بدهم باعث تنبل پروری آنها میشود.
اما در مورد انسانها آنچه را که حس من به من بگوید که باید به این شخص کمک کنی آن کار را انجام میدم در صورتی که توان کمک کردن را داشته باشم و و در غیر این صورت هیچ وقت وظیفه خودم نمیدانم که از خودم بکنم و به دیگران بدهم.
من هر موقع تو گوشه و کنار شهر چنین افرادی رو میدیدم مخصوصا بچه های کوچیک که گدایی میکردند اونقدر دلم می سوخت و همیشه در قلبم حس ناراحتی داشتم که نمیتونم کاری کنم زندگی همشون خوب بشه!
اماالان فهمیدم واقعا چه فکرعجیبی داشتم من به چند نفر میتونستم کمک کنم ؟
هر کمک و دلسوزی من واقعا زندگی اونارو تغییر نمیده .. و نه خوشبختشون میکنه
هر کسی مسئول تغییر دادن و درست کردن زندگی خودشه نه بقیه
خدای بخشنده زندگی من که به من رزق و روزی میده خدای اوناهم هست …
استاد من چند وقت پیش هین تماشای بازی تخته نرد دوتا از دوستانم
متوجه شدم که اون شخصی که داره بازی رو میبازه خیلی ناراحت و ناامید شده
بخاطر همین من هم تصمیم گرفتم حرکت هارو بهش بگم که چجوری باید مهره هارو حرکت بده از سر دلسوزی این کار را کردم
ولی اتفاقی که افتاده این بود که این دوستمون از دلسوزی من ناراحت شد و حتی بهم گفت تو خیلی فضولی اوایل برام عجیب بود ولی امروز داشتم یکی از فایل هارو داخل سایت گوش میکردم که چشمم خورد به این فایل و فهمیدم که درست میگفت واقعا دلسوزی چیزی بجز سوختن شخص دلسوز و نیتش ندارد و حتی باعث سوختن طرف مقابل هم میشود خدا را شاکرم که به این مسیر شیرین و دلچسب و زیبا هدایت شدم ،دوست همیشگی شما احمد پرندوار
بیشتر در میان ایرانیان مرسوم هست ، و دلیلش هم اینکه ما ایرانیان چون مذهبی هستیم و درک خوبی از قرآن نداریم ، فکر می کنیم اگر به گداها کمک کنیم به خداوند نزدیک تر میشیم و باعث رضایت الله میشه ، واگر به یک گدا کمک نکنیم دچار عذاب وجدان میشیم و از درون به هم می ریزیم که چرا کمک نکردیم.
از نظر قانون جهان:
همه انسانها در جایگاه درست خودشان هستن حتی گداها هم در جای درست خودشان هست و در حق کسی اصلا ظلم نشده ، و اگر ظلمی بود ظلم به خود بوده ،
وقتی ما توانایی خلق داریم، وقتی که ما در هر لحظه فرنکاس به جهان می فرستیم و نتیجه آن را از جهان می بینیم، و می بینیم که هر کس فقط قدرت تغییر سرنوشت خودش را داره ، حتی خداوند هم سرنوشت کسی را تغییر نمی دهد مگر اینکه خودش بخواهد.
بنابراین طبق قانون جذب و فرنکاس:
کمک کردن به گداها باعث نابودی کامل آنها میشه و نباید دلسوزی بیجا کرد.
بهتر موفق و ثروتمند شویم تا بهترین الگو برای تغییر دیگران باشیم.
سلام به همه دوستان واستاد عزیز و خانوم شایسته عزیز من بارها وبارها از این از گزینه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن استفاده کردم ولی امروز تو مزرعه با دلبرم داشیم پیاز برداشت میکردیم که همسرم گفت شما بچه های منو خیلی ازیت میکنی و کار از انها میکشی من گفتم من پای استاد عباس منش بگزاری هیچی ندارم ایشون به پسرش مایک گفت اگه میخوای چیزی برا خودت بخری برو CD های بازیتو بفروش و هزینهاتو جور کن حال من به فرزندانم اینطور رفتار میکنم شما میگی چرا اینطور رفتار میکنی
بعد شب که امدیم خونه این کزینه رو زدم همین فایل برام امد بعد فایلو رو گزاشتم برا همسرم گفتم ببین خدا هر لنظه به لحظه داره ما رو هدایت میکنه فقط فقط ما لاید نشانه ها وهدایت خدا رو ببینم
الهی شکرت که منو رو به این سایت هدایت کردی خدایا شکرت خدایا شکرت
در مورد فایل به کبوترها غدا ندیم که نشانه امروزم بود باید بگم که موضوع ترحم و دلسوزی زیاد یکی از شخصیت های درونی منه و پاشنه آشیلمه که خیلی ضربه ها بابت این قضیه توی زندگیم تحمل کردم و هنوزم درگیرشم.دلسوزی زیاد باعث سواستفاده طرف مقابل میشه و یه جورایی وظیفه میدونن و این و من کاملا درک کردم ولی باز همون اشتباه و ناخودآگاه انجام دادم بعدش خودم اذیت شدم.جالبه وقتی هم از دلسوزی افراطی فاصله میگیرم احساس گناه میکنم و ذهنم درگیر میشه چند روز که چرا فلان کارو انجام ندادم.و اینم خیلی برام جالبه که وقتی که خودم از لحاظ مالی شرایطم خوب نیس چرا باز دارم خودمو به آب و آتیش میزنم تا کسی یه وقت ته دلش ناراحت نشه.دوستان ما همه در این مورد نظرمون اینه که دلسوزی خوب نیس ولی واقعا وقتی آدم مخاطبش جیگر گوششه اونوقته که باید طبق قانون عمل کرد و حرفهای استاد که از طریق خدا الهام میشه رو باید سرلوحه زندگیمون قرار بدیم و باید بدونیم که اولین ضربه رو با این کارمون به خودمون میزنیم بعد به طرف مقابل.قانون میگه به همون اندازه که افراطی از خودمون میزنیم و دلسوزی و دل رحمی میکنیم به غیر از خودمون حالا هر کی میخواد باشه به همون اندازه هم دنیا و جهان شرایط و اتفاقاتی تو همون مدار برامون پیش میاره که
بیشتر بدبختی و گرفتاری زیاد رو تجربه میکنیم این واقعا تو زندگیم برام ثابت شده.اگه خودتو فنا کنی فنا میشی.پس ما آگاهانه باید کاری کنیم که با ندادن حس ترحم به دیگران اول به خودمون بعدش به خود اون آدما لطف بزرگی کنیم.
استاد عزیز و دوست داشتنی خیلی خوشحالم که خدا هدایتم کرد تا توسط شما آگاهیم بیشتر شه.
به نام خداوند جان و دل
سلام خدمت شما بزرگوار و همه عزیزان
استاد عزیز اتفاقا ما هم تمام بدهی های بزرگ خودمان را به لطف خدای بزرگ و سایت عباس منش پرداخت کردیم و همش چندتا بدهی کوچک داریم که به یاری خدا و کم کم داریم آنها را پرداخت میکنیم. خداجونم ازت ممنونم. استاد ما یکم شرایط مالی وخیمی داریم در حال حاضر چون همسرم تغییر شغل داد و به شخصی بدهکار بودیم و خواهر ایشون دائم به ما میگفت پولش را بدهید دستش خالی هست ما هم طبق برنامه داشتیم بدهی را یکی یکی صاف میکردیم ولی ایشون دائم میگفت و همش ششصد هزار بود این پول من به همسرم گفتم باشه ما این پول را میدهیم هر طور شده جور میکنیم میدهیم و به لطف خدا همین مقدار پول در حسابم بود و آن را به ایشون دادیم بعد از آن کمی خودمون لنگ ماندیم ولی خدا را شکر زندگی را به راحتی و با تمرکز بر روی نکات مثبت گذراندیم و در نهایت خداوند از زمین و آسمان مقداری پول که اندازه ظرف ما بود به ما واریز کرد. ولی من به همسرم گفتم اون شخص کلا همیشه دستش خالی هست ما هم طبق برنامه داریم بدهی ها را صاف میکنیم و وظیفه ما پرداخت بدهی ها هست ولی بعد از دریافت و خرج کردن این پول آن شخص میخواهد چیکار کند؟بعد از آن دیگر چه کاری میکند ؟همسرم هم فکر کرد و گفت راست میگویی .
به هرحال که ما به لطف خداوند بدهی خودمان را پرداخت کردیم و داریم به آرامش خاطر رسیدیم.
ولی به اون خانواده هم خیلی کمک میشه که متأسفانه قدرت کار کردن از آن خانواده را گرفته است. البته پسر آن شخص که همش پانزده سالش هست دارد کار یاد میگیرد و برای خودش پول درمی آورد من و همسرم هر موقع ببینیمش کلی ایشون را تشویق میکنیم و میگوییم که ادامه بده که قطعا موفق خواهی شد.
به پرندگان در زمستان غذا ندهیم.
خدایا شکرت
به نام خدای معجزه ها
سلام استاد عزیزم و مریم قشنگم
و سلام به همه همراهان این مسیر الهی
با اینکه اغلب مرتکب این کار میشم اما به شدت مخالفم
و همیشه میگم به جای اینکه بخوام چنین کمکی انجام بدم بهتره از کسانی که سر چهارراه دارن جنسی میفروشن خرید بزنم
چون هم جنس اونا فروخته شده هم کمک مالی شده هم پول من به گردش دراومده
و انصافا این مدل کمک کردن تا جایی که من دیدم طرفو از ریشه خشک کرده
چند سال پیش برای حسابداری دفترم ی نیرو گرفته بودم که اعضای خانواده بود
و علاوه بر اینکه حقوق ماهیانه میگرفت تمام هزینه هاش هم با من بود
و اخر ماه اغلب چندین برابر حقوقش در ماه من هزینه کرده بودم
که ی سری وقتی براش حقوق واریز کردم
عصرش اومد دفتر که تقریبا نصف حقوقشو داده بود ی کیف خریده بود با اینکه اصلا بهش نیاز نداشت وقتی باهاش برخورد کردم کلی از من ناراحت شد و هون اتفاق باعث شد که من هزینه هایی که در ماه براش انجام بدم رو قطع کنم
و تقریبا یک ماه هم دوام نیاورد و گفته بود حقوقش کمه در صورتی که وقتی حرف زدیم برای این مبلغ کلی خودش استقبال کرده بود
و اون اتفاق برای من درس عبرتی شد که هیچوقت بی دلیل به کسی کمک نکنم
و برای هر چیزی برای هرکسی پولی پرداخت کردم که حتی نیاز هم نداشتم گفتم برگشت بدین سر فرصت
و یاد گرفتم اگر هم برای رضا خدا بخوام کمکی کنم جایی کمک کنم که درخورش باشه و درست باشه
و گفتم من اصلا باید به قصدی کمک کنم که اگه این مبلغ رو پرداخت میکنم صرفا به این خاطر که خدا هزار برابرش رو به زندگیم برمیگردونه نه اینکه بگم میخوام باعث رشد و پیشرفت طرف بشم
فقط باید با خدا معامله کنم و بس
و خدایا هزاران بار شکرت
و خدایا هزاران بار شکرت
و خدایا هزاران بار شکرت
به نام خدا
سلام
احساس ترحم دلسوزی و محبت بی جا و احساسی عمل کردن
آیه قرآن به پیامبران می فرماید و لا تکونن من الجاهلین هرگز از جاهلان مباش به نوح زمانی که به فرزندش دلسوزی می کنه به پیامبر خودمان وقتی به ایمان اوردن انسان ها دلسوزی می کنه از نشانه های همین هست که هشدار میده اگر دلسوزی کنی احساساتی بشی تو هم بدبخت و نابود میشی پس هرگز این کار نکن
نکته اصلی این فایل برای من و همه بنظرم دوباره یادآوری اصل توحیده
هر چی میکشم و هر چی میکشیم از شرکه
و یکی از جنبه هاش هم دلسوزی و محبت بی جا و جای خدا نشستن اکثر ماهاس
که می خواهیم جای خدا باشیم و از نگاه خدا به دیگرانی کمک کنیم که هیچ تسلطی بر زندگیشون نداریم و نمیتونیم بهشون کمک کنیم تا زمانی که خودشون نخواهند و فقط باعث ضرر و سقوط ما میشن
انقدر مثال هست در اینباره که بی نهایته از دلسوزی های بیجا که فقط باعث خسارت شده هم برای کسی که دلسوزی میکنه هم برای او فرد مقابل که بهش دلسوزی میشه
من یک از نزدیکام اونقدر از طرف پدر مادرش بهش دلسوزی و ترحم می شد و هرچی میخواست در اختیارش میگذاشتن و به فکر بودن که همیشه خدا از همون فرد ضربات و عذاب شدیدی میخوردن یعنی همیشه اون فرد از خانوادش ناراضی بود و همیشه با اینکه اوقندر بهش محبت می کردن باورتون نمیشه که بر سر پدرمادرش داد و بیداد می کرد و ای و اوی که باعث بدبختی من شماهایید
بعد ها من فهمیدم که این چرا اتفاق افتاد و فهمیدم یعنی خدا بهم این الهام کرد که ببین این از کجا اب میخوره از همون جهالت که خدا هشدارش داده بود که احساساتی نشید
تا این حد این ماجرا پیشرفت که حاضر شدن اگر بار بعدی این فرد قضد داشت نزدیک خونه باباش اینا بیاد برای اینکه نخواد مزاحمت ایجاد کنه زنگ بزن مامور بیاد تا این حد تا این حد یک پدر مادر با جهالت و احساسی شدنشون نتنها به بچشون کمک نکردن بلکه باعث اونقد اون فرد توقع پیدا کنه که اصلا به خودش اجازه هر کاری بده از سر و صدا از توهین از شکستن وسایل خانه و …..
پس یادمون باشه که اگر دلسوزی کنیم چه بلا و عذابی گرفتارمون میشه و هیچ کمکی به هیچ کس نمی کنیم0.
معلمی که به شاگردش دلسوزی می کنه میگه اخی تکلیف ننوشتی اشکار نداره حالا و باهاش به صورت صحیح برخورد نمیکنه و احساساتی میشه باعث میشه نتنها به شاگردش کمک نکنه بلکه افسار کارش از دستش خارج بشه و انچنان هرج و مرجی تو کلاسش پیش بیاد و هر کی دیگه دلش نخواست تکلیفش ننویسه چون دید که معلم دلسوزی کرد به یکی دیگه از شاگردا و دیگه معلم نتونه به این راحتی کلاسش جمع کنه هم یکی از نشونه هاش
مورد دیگه که مادر و پدر من و بیشتر مادر من ک استاده تو این ماجرای دلسوزی که همیشه خدا فکر میکرده بنده خدا که وظیفش که همیشه مراقب غذای ماها باشه و همیشه سوالش این باشه که غذا خوردی یا نه بیا برات غذا بذارم بچم اذیت شده رفته سر کار رفته مدرسه خسته بیا بشین برات غذا گرم کنم این کار کنم و این عادت تو ماها ایجاد کرده که اره وظیفشون برامون این کار بکنن و همیشه هم مورد بی لطفی و ناسپاسی و نارضایتی از طرف بچه هاش می شد و من میدیدم و تعجب می کردم که چرا اینا انقدر نارضین نسبت به همه چیز و هر غذا یا هر چیزی بعد میدیدم همش از همین دلسوزی های بی جاس
یا وقتایی که یکم به ماها سخت می گذشت یا خسته می شدیم از کار یا هر فعالیتی اخی الهی بمیرم چقدر خسته شدی نه بی ااستراحت کن بیا بشین برات این بیام و همش این احساسات به ما القا می شد که باید یک نفری پدری مادری به فکرمون باشن برامون کاری کن نکته مهم یک نفر دیگه ای به ما کمک کنه!!!! و همیشه منتظر باشیم تا اون فرد بیاد و بخواد به ما از این حرفا بزنه و ما یکم حالمون خوب بشه و دیگه خدارو و توانایی ها و به قول شما استاد قطب نمای درونم را فراموش کنیم
و شدیدترین ضربات همیشه خدا در 100% اتفاقات این چنینی برای اون فرد یا افرادی که به زعم خودشون میخوان دست کسی بگیرن یا فکر کنن می تونن با این احساساتی شدن «««ـــــ ناجی ـــــ»»» دیگران باشن
نوح تونست ناجی پسرش بشه.
موسی تونست ناجی فرعون بشه..
پیامبر تونست ناجی مردم بی ایمان زمانش بشه
تونستن ؟؟؟؟؟
نتوستن دیگه
چون قانون این نیست نبوده و نخواهد بود.
پس یادمون باشه فقط تمرکز کنیم رو خودمون
نخواهیم احساساتی عمل و زندگی کنیم
و بخودمون یاداوری کنیم که هر کس خودش باید بخواد تا شرایطش عوض بشه ..
اگر خدا هم بیاد مثل داستان پیامبر که خدا می گه اگر خداوند هم بیاید در مقاابل ان ها باز هم ایمان نمی آورند یک همچین تعبیری
دلسوزی نکنیم و اجازه بدیم که خداوند هر کس اگر خواست ««« یشاء »»» در زمان مناسب هدایت کنه و کمکش کنه .
ممنون و سپاسگزار
فعلا خدانگهدار.
با سلام خدمت استاد گرامی
یک تجربه متفاوت دارم از کمک کردن که دوست دارم اینجا با شما به اشتراک بگذارم
به نظر من نه تنها کمک کردن بیهوده درست نیست بلکه کمک گرفتن و پذیرفتن هدیه نامتعارف هم شاید درست نباشد
من داستان زندگیم رو بگم خدمتتون که ما یک ماشین معمولی داشتیم و البته دیگه قدیمی شده بود و از کار افتاده و من اصرار داشتم که همسرم ماشین را عوض کند چون واقعا دیگه بااون ماشین سفر خارج شهر را نمیشد با اطمینان رفت و خوب یکم پولمان کم بود و زیاد جدی به تعویض ماشین فکر نمیکردیم
در این گیر و دار یکی از نزدیکترین اشنایانمان برایمان یک ماشین صفر کیلومتر خریداری کرد و به ما هدیه داد،بماند که چقدر خوشحال شدیم و من به شخصه چقدر تشکر کردم و ما انتظار چنین هدیه ای را نداشتیم و خیلی مدیون این شخص شدیم و من در طی یکی دو سال خیلی خیلی تشکر میکردم و از خدا میخواستم کمکم کند که بتوانم لطف این شخص را جبران کنیم و …
گذشت و گذشت بعد سه سال یکی از آشناها تهمت به من زد و از زبان من به اون شخص گفت که من گفته ام اگر یک ماشین پراید سوار شوم خیلی بهتر از این ماشین است و وقتی من این حرف راشنیدم تا یکسال در شوک بودم که چطور توانسته اند چنین تهمتی به من بزنند و من که چنین حرفی نزده بودم و کلی هم تشکر کرده بودم از دریافت این هدیه و اون شخص هدیه دهنده هم حرف های تهمت زننده را باور کرد و کلی ناراحتی و قهر پیش آمد و بماند که البته این ماجرا باعث شد که من با سایت شما آشنا شوم و کلی روی خودم کار کنم ولی هنوز هم باورم نمیشود که چه راحت به من تهمت زدند و من نتوانستم ثابت کنم که من همچین حرفی نزده ام و با توصیه های شما تصمیم گرفتم اعراض کنم و دیگر توجهی به حرف ها نشان ندهم و به خدا واگذار کنم همه چیز را با نوشتن این داستان میخواهم بگویم که نه تنها کمک کردن بیجا ،بلکه در مواقعی حتی کمک گرفتن هم درست نیست و بعدا با منتی که پیش میآید میبینی که به جز خدا از بقیه نباید چیزی گرفت
البته بازم ممنون میشم نظر شما استاد عزیز و دوستان را در این مورد بشنوم و راهنمایی کنید مرا
که البته میگویم من به خاطر حفظ بنیان خانواده ام و سلامتی بچه هایم سکوت کردم و اعراض کردم ولی بازم بعضی وقت ها دلیل این اتفاقات را متوجه نمیشم
به نام خداوندی که از هر چیزی بینیاز است
سلام به استاد عزیزم
طبق آگاهیهایی که تا این مدت یاد گرفتهام،میتوانم بگویم هر چیزی که در اطراف من است و به آن برخورد میکنم آینه تمام نمای من است.
یعنی چه؟یعنی آنچه که من فرکانس میفرستم دنیا به آن پاسخ میدهد و به من برمیگردد.
اگر شخصی یا گدایی من آن را در اطراف خود ببینم یا از من کمک درخواست کند این همان فرکانسی هست که من خودم آن را جذب کردهام.
حالا چگونه در این مورد میتوانم از قانون درست فرکانس جذب استفاده کنم؟با توجه نکردن به این چنین افراد،یا در هنگام دیدن اعراض کردن و به زیباییها توجه کردن و…
من از این فایل به این نتیجه رسیدم که اگر به پرندهها یا حیوانات غذا بدهم باعث تنبل پروری آنها میشود.
اما در مورد انسانها آنچه را که حس من به من بگوید که باید به این شخص کمک کنی آن کار را انجام میدم در صورتی که توان کمک کردن را داشته باشم و و در غیر این صورت هیچ وقت وظیفه خودم نمیدانم که از خودم بکنم و به دیگران بدهم.
خداوندا همه ما را به راه راست هدایت کن
سلام استاد عزیز
واقعا ممنونم بابت این فایل عالی .
من هر موقع تو گوشه و کنار شهر چنین افرادی رو میدیدم مخصوصا بچه های کوچیک که گدایی میکردند اونقدر دلم می سوخت و همیشه در قلبم حس ناراحتی داشتم که نمیتونم کاری کنم زندگی همشون خوب بشه!
اماالان فهمیدم واقعا چه فکرعجیبی داشتم من به چند نفر میتونستم کمک کنم ؟
هر کمک و دلسوزی من واقعا زندگی اونارو تغییر نمیده .. و نه خوشبختشون میکنه
هر کسی مسئول تغییر دادن و درست کردن زندگی خودشه نه بقیه
خدای بخشنده زندگی من که به من رزق و روزی میده خدای اوناهم هست …
با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان و همراهان گرامی
استاد من چند وقت پیش هین تماشای بازی تخته نرد دوتا از دوستانم
متوجه شدم که اون شخصی که داره بازی رو میبازه خیلی ناراحت و ناامید شده
بخاطر همین من هم تصمیم گرفتم حرکت هارو بهش بگم که چجوری باید مهره هارو حرکت بده از سر دلسوزی این کار را کردم
ولی اتفاقی که افتاده این بود که این دوستمون از دلسوزی من ناراحت شد و حتی بهم گفت تو خیلی فضولی اوایل برام عجیب بود ولی امروز داشتم یکی از فایل هارو داخل سایت گوش میکردم که چشمم خورد به این فایل و فهمیدم که درست میگفت واقعا دلسوزی چیزی بجز سوختن شخص دلسوز و نیتش ندارد و حتی باعث سوختن طرف مقابل هم میشود خدا را شاکرم که به این مسیر شیرین و دلچسب و زیبا هدایت شدم ،دوست همیشگی شما احمد پرندوار
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام
توجه کردن به گداها و کمک به آنها:
بیشتر در میان ایرانیان مرسوم هست ، و دلیلش هم اینکه ما ایرانیان چون مذهبی هستیم و درک خوبی از قرآن نداریم ، فکر می کنیم اگر به گداها کمک کنیم به خداوند نزدیک تر میشیم و باعث رضایت الله میشه ، واگر به یک گدا کمک نکنیم دچار عذاب وجدان میشیم و از درون به هم می ریزیم که چرا کمک نکردیم.
از نظر قانون جهان:
همه انسانها در جایگاه درست خودشان هستن حتی گداها هم در جای درست خودشان هست و در حق کسی اصلا ظلم نشده ، و اگر ظلمی بود ظلم به خود بوده ،
وقتی ما توانایی خلق داریم، وقتی که ما در هر لحظه فرنکاس به جهان می فرستیم و نتیجه آن را از جهان می بینیم، و می بینیم که هر کس فقط قدرت تغییر سرنوشت خودش را داره ، حتی خداوند هم سرنوشت کسی را تغییر نمی دهد مگر اینکه خودش بخواهد.
بنابراین طبق قانون جذب و فرنکاس:
کمک کردن به گداها باعث نابودی کامل آنها میشه و نباید دلسوزی بیجا کرد.
بهتر موفق و ثروتمند شویم تا بهترین الگو برای تغییر دیگران باشیم.
یا حق
علیرضا یکتای مقدم
مشهد مقدس
سلام به همه دوستان واستاد عزیز و خانوم شایسته عزیز من بارها وبارها از این از گزینه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن استفاده کردم ولی امروز تو مزرعه با دلبرم داشیم پیاز برداشت میکردیم که همسرم گفت شما بچه های منو خیلی ازیت میکنی و کار از انها میکشی من گفتم من پای استاد عباس منش بگزاری هیچی ندارم ایشون به پسرش مایک گفت اگه میخوای چیزی برا خودت بخری برو CD های بازیتو بفروش و هزینهاتو جور کن حال من به فرزندانم اینطور رفتار میکنم شما میگی چرا اینطور رفتار میکنی
بعد شب که امدیم خونه این کزینه رو زدم همین فایل برام امد بعد فایلو رو گزاشتم برا همسرم گفتم ببین خدا هر لنظه به لحظه داره ما رو هدایت میکنه فقط فقط ما لاید نشانه ها وهدایت خدا رو ببینم
الهی شکرت که منو رو به این سایت هدایت کردی خدایا شکرت خدایا شکرت
به نام خالق زیبایی ها
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و دوستان
در مورد فایل به کبوترها غدا ندیم که نشانه امروزم بود باید بگم که موضوع ترحم و دلسوزی زیاد یکی از شخصیت های درونی منه و پاشنه آشیلمه که خیلی ضربه ها بابت این قضیه توی زندگیم تحمل کردم و هنوزم درگیرشم.دلسوزی زیاد باعث سواستفاده طرف مقابل میشه و یه جورایی وظیفه میدونن و این و من کاملا درک کردم ولی باز همون اشتباه و ناخودآگاه انجام دادم بعدش خودم اذیت شدم.جالبه وقتی هم از دلسوزی افراطی فاصله میگیرم احساس گناه میکنم و ذهنم درگیر میشه چند روز که چرا فلان کارو انجام ندادم.و اینم خیلی برام جالبه که وقتی که خودم از لحاظ مالی شرایطم خوب نیس چرا باز دارم خودمو به آب و آتیش میزنم تا کسی یه وقت ته دلش ناراحت نشه.دوستان ما همه در این مورد نظرمون اینه که دلسوزی خوب نیس ولی واقعا وقتی آدم مخاطبش جیگر گوششه اونوقته که باید طبق قانون عمل کرد و حرفهای استاد که از طریق خدا الهام میشه رو باید سرلوحه زندگیمون قرار بدیم و باید بدونیم که اولین ضربه رو با این کارمون به خودمون میزنیم بعد به طرف مقابل.قانون میگه به همون اندازه که افراطی از خودمون میزنیم و دلسوزی و دل رحمی میکنیم به غیر از خودمون حالا هر کی میخواد باشه به همون اندازه هم دنیا و جهان شرایط و اتفاقاتی تو همون مدار برامون پیش میاره که
بیشتر بدبختی و گرفتاری زیاد رو تجربه میکنیم این واقعا تو زندگیم برام ثابت شده.اگه خودتو فنا کنی فنا میشی.پس ما آگاهانه باید کاری کنیم که با ندادن حس ترحم به دیگران اول به خودمون بعدش به خود اون آدما لطف بزرگی کنیم.
استاد عزیز و دوست داشتنی خیلی خوشحالم که خدا هدایتم کرد تا توسط شما آگاهیم بیشتر شه.
خدایا شکرت