دلسوزی بی جا | به کبوترها غذا ندهیم! - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

479 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2902 روز

    سلام

    این فایل رو که گوش دادم مثال های زیادی رو یادم آورد و حتی یه الگوی تکرار شونده ازین دست افراد دارم و دلسوزی بی‌جای من باعث شده خیلی جاها به افراد اشتباه و کلاهبرداری اعتماد کنم و خودمو فریب داده بودم

    مثال زیاد دارم اما به نظرم تعادل داشته باشیم الکی دلسوزی نکنیم از اون ور هم نیفتیم من هنوز رو این موضوع مقاومت دارم و باید بیشتر بهش فکر کنم

    اما چیزی که باعث شد الان کامنت بذارم اینبار از یک زاویه دیگه این فایل رو دیدم اونم از نگاه یک سوم شخص یا ناظر به خودم

    خیلی جاها خانواده م به لطف خدا ازم حمایت کردن و حتی پول توجیبی دادن و من از خداوند و خانواده و پدر و مادرم متشکرم برای حمایت‌هایی که کردن اما این موضوع باعث شده بود که من برای کسب درآمد تلاش جدی نکنم و عمیقا و تمرکزی به فکر درآمد ساختن نباشم درحالیکه درظاهر تلاش میکردم اما میگفتم حالا میشه یا نمیشه و در عمل به کسب و کار خودم پایبند و متعهد نبودم و درآمدی هم برام نداشت و برعکس تکیه م رو درآمد و پول تو جیبی بود که چقدر پس انداز کنم و چطور خرجش کنم و …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    آذر عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1182 روز

    به نام الله مهربان

    سلام استاد جان. ممنونن از شما برای درست کردن و گرفتن این فایل سپاس گزارم.

    من هم به گداهایی که در خونمون رو میزدن با باور اینکه هر کس اومد در خونتون ناامیدش مکنید واین رو از پدران ومادرانمان یاد گرفتیم کمک می کردم ویا همچنین زمستونهابه خبلی از پرنده ها غذا میدادم.

    با شنیدن این فایل تازه دارم میفهمم که نه تنها به اونها هیچ کمکی نکردم بلکه من وامثاله من باعث شدیم که اونهاهیچ فکر وحرکتی انجام ندن ودر کل ایمانی نسبت به خدا پیدا نکنن.

    از خدا میخواهم که هرروز آگاهیهایمان رو بیشتر وبیشتر کنه.وتوکل مون به خودش رو زیاتر که.

    در پناه رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1595 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربان

    وسلام به تک تک دوستانم

    روزچهاردهم،روزشمار توانایی تشخیص اصل از فرع

    استاد قشنگم، هممون در طول زندگیمون به اسم دلسوزی وگاهی ترحم اومدیم یه خوبیهایی در ظاهر در حق دیگران انجام دادیم که در باطن اصلا درست نبوده ونباید انجام میشده..

    ولی خب اونموقعه فکر میکردیم داریم بهترین کار خداپسندانه رو انجام میدیم، یعنی کمک به دیگری، واسمشم میذاشتیم عشق ومحبت..

    که شکلهای گوناگونی داشت، کمک مالی، کمک عاطفی، کمک جسمی، کمک معنوی و…..

    بعد تازه یا همه جا میشستیم پز میدادیم که کار خیر انجام میدیم و ال می کنیم وبل تا برای خودمون حس ارزشمندی و مثلا اعتبار جمع کنیم، یا اینکه با توقع اون کارهای مثلا خیرخواهانه رو انجام میدادیم، که مورد تایید طرف مقابل باشیم، ازمون قدردانی وتشکر کنه، یا جبران کنه واگه جبرانی در کار نبود که تازه میشستیم کلی گله وشکایت که بیا، آقامن برای فلانی از جون ودل مایه گذاشتم، انقد خوبی در حقش کردم ولی اون بی چشم رو بوده،نمک کور بوده، لایقت نداشته و…..

    در صورتیکه کلا از بیخ وبن کارمون اشتباه بود اما خب اینو درک نمی کردیم، تا اینکه از طریق آموزه های شما آگاه شدیم و متوجه رفتارهای اشتباهمون شدیم…

    کسیکه معنی عشق ومحبت رو درک کنه، اول از همه برای حفظ ارامش وامنیت خودش میاد برای خودش وقت میذاره وبه جای تغییر شرایط واوضاع دیگران( خدایی کردن) میاد به خودش عشق میده و برای رسیدن به اهداف وخواسته هاش تلاش میکنه برای خودش از طریق رسیدن به اهدافش ارزش خلق میکنه ، وقتشو میذاره روی رابطه ی خودش وخداوند وسعی میکنه هر روز بهتر از دیروز باشه، تواین مسیر که میفته می بینه که چه خوب ، اینکه با تغییر نگرشش، تغییر باورهاش چطور تونسته تو تایم کوتاهی کلی تغییرات مثبت وپیشرفت داشته باشه، بعد تازه متوجه میشه که اگه در گذشته اینطوری تمرکزش روی کنترل ذهنش بوده وکنترلش روی خودش بوده چقدر بیشتر می تونسته به اهدافش برسه و موفقییتهای بیشتری کسب کنه، تازه اونجا درک میکنه که پس هر کسی در این جهان می تونه به خداوند ومواهبش درسترسی داشته باشه و زندگیش رو متحول کنه به سمت بهتر شدن…

    واینجاست که اجازه میده دیگران هم در مسیر تجربه های خودشون باشند وخودشون با تلاش خودشون و اندازه توکل وایمان وتلاش خودشون پیشرفت کنند…

    خصوصا کسیکه به این اصل یقین پیدا کرده که هرکسی مسئول تمام اتفاقات زندگیشه وهیچکس نمی تونه زندگی کسی وشخصیت کسی رو تغییر بده چه به خیر چه به شر،مگر اینکه شخص خودش چنین اجازه ای رو با طرزفکر وبرخوردش به دیگران بده…

    این اصل باعث میشه که منه مینا همونطور که خودم تجربه کردم تا به این درک برسم، اجازه بدم دیگران هم خودشون تجربه کنند خودشون تلاش کنند …

    واگر یه زمانی هم خواستم لطفی در حق کسی بکنم حالا از هر نظر، فقط وفقط از روی عشق ومحبت باشه نه هیچ چیز دیگه ای…

    من از شما یاد گرفتم البته سعی میکنم همیشه انجامش بدم که هر کاریو هر کار خوبی رو هر محبتی رو کردم برای آرامش قلب خودم انجام بدم، با این دید که برای خودم اینکار خوب ومفید هست نه اینکه بخوام به عنوان کمک یا خدایی کردن یا ترحم ودلسوزی ویا عشق بی جا انجامش بدم…

    هممون بارها تجربش کردیم که هرجا اومدیم دلسوزی وترحم کردیم هم خودمون آسیب دیدیم وهم ناخواسته آسیب زدیم….

    دلسوزی وترحم از هر جنبه ای کاملا اشتباه هست وآسیب زننده ، وعشق از هر نوعش ارزشمند هست و بین تشخیص این دو از هم مرز باریکی وجود داره، که هرکسی اندازه شناختی که از خودش از خداوند از قوانین جهان هستی، در یک کلام به اندازه شناخت اصل از فرع می تونه انجامش بده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    امیررضا شیخ شعاعی گفته:
    مدت عضویت: 1297 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت استاد عزیز و باحالم و خانم شایسته مهربان و دوستان عزیز و هدایتی سایت

    مثالی در مورد اینکه وقتی به کسی کمک کردیم و براش دلسوزی کردیم چه اتفاقاتی براش افتاده:

    – این مثال رو میخوام در گستره جهانی بگم مثال چند کشور مثل کشور خودمون کشور افغانستان و کشورهای دیگه که همانند هستند صحبت کنم

    خیلی جالبه کشورهایی مثل آمریکا که شعار اصلیش in God we trust هست و فقط به خدا ایمان دارند و باور دارند که نیاز به دلسوزی کسی ندارن بخاطر همین با اختلاف بهترین کشور جهان از هر لحاظی هستند. واقعا این باور قدرتمند و هدایتی است، آمریکایی ها به پشتکار بالاشون معروف هستند و در مقابل آن من خودم قبل از اینکه روی باورهام کار کنم و با شما استاد عزیزم به لطف الله آشنا بشم همیشه منتظر این بودم همه چی ارزون بشه این اتفاق بیفته این بره اون بیاد و همش درگیر مسائل سیاسی اعصاب خودم رو خرد میکردم ولی به لطف الله الان متوجه شدم ما نیاز به دلسوزی و کمک کسی نداریم و فقط باید با ایمان به الله و باورهامون رو درست کنیم و اعمال مورد نیاز برای زندگی بهتر رو انجام بدیم.

    خیلی حسم خوب میشه وقتی مسئولیت کامل رو بر عهده میگیرم و به این نتیجه میرسم که خودم خالق زندگی و شرایطم هستم. من مطمئنم که تک تک ما انسانها بتونیم با تغییر دادن فقط زندگی خودمون فقط فقط زندگی خودمون، جهان رو جای بهتری برای زندگی کنیم.

    ممنون از شما استاد عزیزم بخاطر این همه فایل خفن و ارزشمند و کامنتای هدایتی و باحال دوستان عزیز سایت

    سپاس گزار پروردگارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    رضا فرهادی گفته:
    مدت عضویت: 3310 روز

    هر انسانی چندین استعداد دارد که کافیه شناسایی بشه و در راستای اون استعداد تجربه کسب کنه تا به کمال برسه ، حال چی میشه که یک شخص به تکدی گری میرسه دلیلش همین کمک کردنه ، وقتی داره یه لقمه نون بخور نمیر میاد دیگه نیازی نیست به کشف درون خودت خب باعث میشه اون استعداد ها در نطفه خفه بشه و اون فرد یه موجود ضعیف بشه که با کوچکترین فشاری له بشه توی این دنیایی که اگر نتونی خودتو نجات بدی خب طبیعتا جهان اون روی دیگشو بهت نشون میده و اونم فشار است و فشار است و فشار

    خیلی این موضوع رو در حیات وحش به خوبی میشه دید ، اصل بقا باعث میشه ضعیف ها کشته بشوند و قوی ها بمانند ، مثلا توی یه مستند نشون میداد که یه اسب آبی نر تنها بود که میخواست وارد یه تالابی بشه که بیشتر از پنجاه اسب آبی ماده بود و یه اسب آبی نر قدرت رو در دست داشت ، اگر اسب آبی داستان ما میخواست وارد اون تالاب بشه باید اون اسب آبی دیگه رو شکست میداد تا بتونه با بقیه ی اسب آبی ها رابطه داشته باشه و در نهایت شکست خورد و تنها مجبور شد اونجا رو ترک کنه ، خب نتیجه چی میشه ژن برتر پیروز میشه و اون ژن گسترش پیدا میکنه و همین باعث تکامل طبیعت هست

    یا مثلا میمون هایی بودند که برای تغذیه از یه سری نات هایی استفاده میکردند که اندازه ی نارگیل بود اونها یاد گرفته بودند که باید ابتدا این نات ها رو از درخت بکنند ، بعد پوستش رو میکنند ، بعد دو هفته زیر آفتاب میذارند که کامل خشک بشه بعد میرند بالای یه صخره اون نات ها رو میذارند و با یه سنگ بهش ضربه میزنند و مشکنندش و از مغز اون نات تغذیه میکنند ، میمون های کودک باید این مهارت رو یاد میگرفتند اونها هشت سال طول میکشه تا بدونند چگونه به درستی عمل باید کنند ، اگر مادری دلسوز بود خب طبیعتا این مهارت رو اون میمون کودک یاد نمیگرفت و نهایتا باعث میشد اون بمیره و این رمزی هست که باید یاد بگیریم

    اگر نتونیم ثروت ایجاد کنیم پس بدبخت خواهیم ماند اما اگر بتوانیم این مهارت رو یاد بگیریم که ثروت رو خلق کنیم از هیچی اون وقته که درهای رحمت به روی ما باز خواهد شد و جهان زیبایی رو میبینی که همه اش رحمت است و لذت هر روز نعمات به سمتت میاد و تمومی هم نداره و در همه ابعاد زندگی پر از برکت میشود

    خدا رو شکر بخاطر این قوانینی که خلق کردی تا بسازیم آنچه میخواهیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    میثم رخشان گفته:
    مدت عضویت: 1922 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد نازنینم

    خدارو صدهزار مرتبه شکرت بابت امروز

    به لطف خداوند ی after rain فوق‌العاده رو تجربه کردم

    چقدر هوا مطبوع و فوق‌العاده و پر از اکسیژن خالصه

    خدارو شکر

    خوب دیروز هم روزی عالی داشتم از هر نظر

    ی معامله ای کردم که خیلی زود نتیجه داد و در حد چند روز این سود معامله خودشو نشون داد

    اما در مورد اتفاقی که امروز افتاد صبح و دیدن دونفر که یسری صحبتا کردن که من ی تلنگری درم ایجاد شد

    خوب داشتن باهم در دل میکردن و من هم چون رفته بودم ی قهوه فوق‌العاده میل کنم ناگزیر گوش دادم و به تعمق فرو رفتم

    و دیدم واقعا نتیجه زندگیشون حاصل باورهاشونه

    یکی از اون بنده خدا ها که میشناسم چندین باره ی جمله رو تکرار می‌کنه و اون این بود که ما جنسمون رو انبار نکردیم و مفت مفت دادیم دست مردم

    و این موضوع رو داشت بیان میکرد که ما برای مردم همه کاری کردیم و از این حرفا

    در این حین من به دلیل موفقیت های خودم فکر کردم و دیدم واقعا من چقدر خوب عمل کردم در صورتی که ذهن نجواگر همش نجوا میکنه

    و واقعا چقدر موقعیت خوبی دارم

    و چطور میتونم این موقعیت رو بهتر کنم

    چطور میتونم ثروتمندتر شوم

    و چطور میتونم آرامش داشته باشم

    و کلا شاید بی ربط نباشه به موضوع فایل اینکه کمک کردن به دیگران و یا حتی به فکر کمک گرفتن از دیگران بودن چقدر مارو از اون هدایت به مسیر خوشبختی و سعادت و ثروت دور میکنه

    خوب خدارو شکر ی شخصیتی برای خودم ساختم طی این چندین سال که سعی میکنم همیشه متکی به خودم و توانایی هام باشم

    سعی میکنم همواره هدایت بخوام از خداوندی که منو همواره هدایت کرده و می‌کنه در هر لحظه به سمت خوشبختی ثروت سعادت آرامش هدایت میکنه

    و نتیجه ها مشخصه و نتیجه ها گویای این صحبت هست که مسیر مسیر درستیه

    مسیر باور سازی مسیر خوشبختی

    مسیر توحید نتیجه بخشه

    و من کلی خوشحال شدم وقتی صحبتای این دوستان رو شنیدم

    گفتم خدایا شکرت

    من باور کردم که بینهایت ثروت و موقعیت ثروت ساز وجود داره و هم ثروت و موقعیت به سمت من سرازیر شد هم من به سمت ایده ها و موقعیت های ثروت ساز هدایت شدم

    من باور کردم که خدایی که این کهکشان رو با نظمی بی مانند خلق کرده می‌تونه منو به سمت خواسته هام هدایت کنه به راحتی و خواسته هام رو به سمت من

    من باور کردم که نباید کمکی از کسی بگیرم و خداوند افرادی بی نظیر رو به سمت من و من رو به سمت اونها هدایت کرد تا کارها رو اونجوری که می‌خوام انجام بدن

    من باور کردم که با وصل شدن به نیروی برتر به نیروی خداوند همه راه های آسان و پر ثروت و پر سلامتی رو بهم نشون میده و مسیر رو برام باز می‌کنه پس خیلی راحت احساس توانایی کردم که بله میشه

    من باور کردم که حاصل زندگی الآنم باورهای گذشته من هست پس باورهای رو تغییر دادم و داره اتفاق میوفته و واقعا خیلی بهتر می‌تونه بشه

    شاید یکدرصد من باور کردم یکدرصد عمل کردم و شد و به اندازه یکدرصد من نتیجه ای گرفتم که برای نزدیکانم قابل باور نیست

    اون روز فایل هدایت الهی استاد رو گوش دادم و استاد گفت که پروژه های که بیش از سی چهل میلیارد ثروت خلق می‌کرده رو کنار گذاشتم برای مهاجرت

    و گفتم خدایا میشه به راحتی سی چهل میلیارد یا بیشتر پول ساخت میشه

    و خیلی راحت میشه از اون سی چهل میلیاردها گذشت برای دیدن جهان برای کشف جهان و خود

    خدارو شکر استاد بینهایت سپاسگذارم

    شاید اگه اون اوایل خود پیامبر نازل میشد و می‌گفت به این جایگاه می‌رسی باور نمی‌کردم

    ولی آرام آرام شد و قراره اتفاق های بهتری بیوفته

    امیدوارم هرکدوم از عزیزان در هرکجا هستن شاد و سالم و ثروتمند و سعادتمند باشند در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 917 روز

    دروداستادعزیزم ومریم جانم

    وهمه دوستان عالیم

    خداروشکربازهم این نشانه عالی که مرامی بردبه دورانی که باخانواده ام زندگی کرده وازدوران راهنمایی یادم می آیدهم درس می خواندم وهم منشی دکتربودم چون مادرم خیلی اصرارداشت خودتان بایدخرج تان رادربیاوریدمن بچه اول خانواده بودم وذوق وشوق خاصی هم داشتم که خودم کارکنم نمی دانستم که بعدهاهمین رفتارمادرباعث شددرزندگی امروزم آگاهانه خودکفاباشم البته که دردوران جهالت وازدواج اولم همین سرکاررفتن چقدربه من آسیب روحی وروانی زدچون همسرسابقم معتادومن خودم رامجبورکرده بودم درخانه هاکارکنم تازندگیم نابودنشودولی این کارکردن من بیشترزندگی رابه نابودی کشانده بودومسئولیت مردبودن راازاوگرفته بودم وتفاوتش باکارکردنم درمجردی این بودکه دیگرلذتی نمی بردم آنقدرخسته وکوفته به خانه می آمدم که دیگرحوصله دخترم هم نداشتم وبخاطراینکه ناآگاه بودم ومی دانستم کارم اشتباه است ولی بازهم اشتباهات تکراری یه جورباخفت زندگی کردن بودهمان گاری زهواردرفته پوکیده که خودم به تنهایی بایدبه دوش می کشیدم آخ چقدردردکشیدم ……

    امابرای امروزم وآگاهی ام خداروبی نهایت شاکروسپاسگزارم که چقدرفرق یک انسان آگاه ویک انسان ناآگاه زمین تاآسمان است وامروزدرکنارعزیزدلم روزهاوسالهای زیباولذت بخشی راتجربه می کنم وبه عنوان یک زن خانه دارخودکفابه خودم افتخارمی کنم به ویژه که خداوندبه این سایت طلایی واستادگرانقدرم هدایتم کردتاعالی ترازوجودخودم وزندگیم بهره برده وباآگاهی هرچه تمام تر زندگی کنم.

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    الهام رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 1475 روز

    سلام

    خیلی عجیبه خیلی زیاد من هر موقع خواستم کمک کنم به خودم اسیب زدم شدید

    خیلی خیلی زیاد

    این دلسوزی پاشنه اشیل منه و خیلی ازش ضربه خوردم خودم

    دلسوزی بیجا برای مادرم باعث شد رابطه لذت بخشم با خواهرم برام از بین برود

    دلسوزی بیجا برای دوستانم باعث شد رابطه ام باهاشون بد بشه

    دلسوزی بیجا واقعا بیجا

    احساس همدردی بیجا

    چقدر پیش امده

    و این الگوی تکرار شونده در زندگی منه

    یکی از دوستان با یکی بد شده

    من برای همایت از دوستم با اون فرد بد شدم کسی که با من رفتار بدی نداشته و حتی خیلی هم خوب بوده

    بعدش میبینم همون دوستم با اون فرد چقدر رابطه اشون خوب شده و سوتفاهم ها از بین رفته و چقدر اونجا من فرو ریختم و احساسم نسبت به خودم بد شده

    دلسوزی بیجا برای بقیه فقط منو از خودم دور کرده

    خیلی وقتا من پول داشتم و دوستانم نداشتند من ناخوداگاه توی ذهنم امده که منم نباید پس پول داشته باشم

    کارهام جلوتر بوده ولی اونا عقب بودن یه چیزی تو مایه های خواگاه و ناخود اگاه خودم رو عقب انداختم

    زیاد ضربه خودم در قدم اول شروع کردم به نوشتن اهرم رنج و لذت برای خودم

    تا این پاشنه اشیل رو کم رنگ ترش کنم انشالله

    استاد ممنونم بخاطر این فایل فوق العادتون

    و درخواست قشنگتون اخر فایل برای کامنت گذاشتن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    الهه سجاد گفته:
    مدت عضویت: 3560 روز

    سلام سعیده جان عزیزم

    دقیق و درست همونی بود که میخواستم و دنبالش بودم.

    واقعا عنوان فایل با اون چیزی که من به خاطر داشتم و جستجو میکردم خیلی متفاوت بود

    خیلی وقته؛ شاید یکسالی بود دنبال این فایل میگشتم

    تا اینکه در دو سه ماه گذشته یه مسائلی در زندگی یکی از اقوام اتفاق افتاد که خیلی این حس قدیمی دلسوزی و احساس مسئولیت رو در من به سطح آورد

    بخصوص احساس گناه به سراغم اومد از اینکه گاهی اعراض میکردم و خب بالطبع بعضی خواسته هاشو بی پاسخ میذاشتم

    با اینکه می فهمیدم این فرد به شدت توی نقش قربانی فرو رفته و متوجه میشدم که من سعی دارم طبق قوانین عمل کنم ولی با این وجود نجواها هم بیکار نمی نشستد و دچار خود سرزنشی میشدم

    تا اینکه مصمم شدم این فایلو پیدا کنم و گوش کنم

    نشانه ی روزانه ام منو به فایل به کبوترها غذا ندهیم هدایت کرد و احساس کردم کامنتهای این فایل جای مناسبی برای مطرح کردن سوالم است

    و البته که خداوند با دستانش مرا یاری کرد و شما پاسخ سوالمو دادید

    بسیار ازت سپاسگزارم

    معلوم شد جزو شاگرد اولهای دانشگاه استاد عباسمنش هستی

    بهت تبریک میگم

    آرزوی موفقیت سلامت سعادت و ثروت برات از خدای منان دارم

    پیروز و سربلند باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    محمد اسدالهی گفته:
    مدت عضویت: 898 روز

    سلام به همه دوستان واستاد عزیز و خانوم شایسته عزیز من بارها وبارها از این از گزینه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن استفاده کردم ولی امروز تو مزرعه با دلبرم داشیم پیاز برداشت میکردیم که همسرم گفت شما بچه های منو خیلی ازیت میکنی و کار از انها میکشی من گفتم من پای استاد عباس منش بگزاری هیچی ندارم ایشون به پسرش مایک گفت اگه میخوای چیزی برا خودت بخری برو CD های بازیتو بفروش و هزینهاتو جور کن حال من به فرزندانم اینطور رفتار میکنم شما میگی چرا اینطور رفتار میکنی

    بعد شب که امدیم خونه این کزینه رو زدم همین فایل برام امد بعد فایلو رو گزاشتم برا همسرم گفتم ببین خدا هر لنظه به لحظه داره ما رو هدایت میکنه فقط فقط ما لاید نشانه ها وهدایت خدا رو ببینم

    الهی شکرت که منو رو به این سایت هدایت کردی خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: