کمبود را باور نکن حتی اگر پرفسور هاوکینگ آن را تایید کرد! - صفحه 65


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    889MB
    21 دقیقه
  • فایل صوتی کمبود را باور نکن حتی اگر پرفسور هاوکینگ آن را تایید کرد!
    19MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1206 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1183 روز

    بنام یکتای هستی بخش

    روز 28 سفر نامه

    کمبود را باور نکن حتی اگر پروفسور هاوکینک آن را تایید کرد

    خداوند رو بی نهایت سپاسگذارم بابت این فایل که برای من یه نشونه از ثروتیه که به زودی قراره وارد زندگیم شه.

    این روزا با دقت بیشتری دارم نشونه هارو دنبال میکنم و تایید و تحسینشون میکنم و سعی میکنم باورهای اشتباهمو پیدا کنم و روشون کار کنم.و یکی از باورهای اشتباهی که دیروز تو خودم پیدا کردم باور به عدم فراوانی مشتری بود.این باور باعث شده من تو کارم حس خوب و آرامش نداشته باشم.چون همش میگم نکنه کار مشتری رو خراب کنم بره و دیگه برنگرده.اگه دیگه مشتری برام نیاد چی.مردم الان پول دستشون نیست که بخوان خرج آرایشگاه کنن اگرم خرج کنن پیش من نمیان.من خیلی فاصله دارم از اینکه بخوام مشتری های فراوان داشته باشم.این باورها باعث شده که من شرک آلود رفتار کنم.باعث شده اینقدر به مشتری بها بدم که بخواد از کارم ایراد بگیره.باعث شده اینقدر ضعیف و بی اعتماد به نفس با مشتری رفتار کنم که سوء استفاده کنه از رفتارم.چون باورم اینه که هرجور شده مشتری رو برای خودم نگه دارم.

    من کاملا مشرکانه رفتار کردم.

    همیشه نگران نظر مشتری در مورد کارم بودم و هستم.با اینکه مهارت خیلی خوبی دارم تو کارم و دوستایی که همکارمم هستن خیلی کارمو تایید و تحسین میکنن و خودمم تو ظاهر دارم میبینم که کارم نسبت خیلییی ها بهتره ولی اصلا اعتماد به نفس ندارم تو کارم.حتی وقتی خود مشتری راضیه و خیلی تشکر میکنه باز هم تو دلم میگم نه بابا شاید تو روی من داره اینجوری میگه شاید بره پشت سر یه چیز دیگه بگه.با اینکه واقعا هم کارمو خیلی خوب انجام میدم ولی نجواهای ذهنم تمومی نداره و همیشه میگرده و تو کارم یه عیب کوچیک پیدا میکنه همونو برام اینقدر بزرگ میکنه که قبول کنم کارمو خراب کردم و همیشه نگران نظر مشتری هستم.حتی اگه اون لحظه مشتری کاملا راضی بره و از کارم خوشش بیاد.

    اینقدر که نگران حرفهای پشت سرمم همین باعث شده اکثر مشتری هام که سری دوم میان سالن میگن سری قبل که اومدم پیشت خودم خیلی کارتو دوست داشتم ولی فلانی میگفت این مدل بهت نمیاد.یا فلانی میگفت این جای کار آرایشگره ایراد داره و خودشم تاکید میکرد که اصلا مهم نیست چون خودم خیلی کارتو دوست داشتم.ولی باز هم ذهن من شروع میکرد به نجوا که دیدی فلانی چی گفته و بهمانی چی گفته…

    الان هم برای 2 اسفند ازم نوبت گرفتن برای کار عروس.و چون طرف آشناست مدام ذهنم درگیر اینه که اگه کارم خراب شه پشت سرم چی میگن و از دیشب بابت این موضوع خیلی استرس دارم..خلاصه که این ترس از حرف بقیه باعث شده خیلی اعتماد به نفسم بیاد پایین و اصلا اعتماد به نفس ندارم از آشناها پول بگیرم.با اینکه میدونم کسایی با مهارت کمتر از من قیمت بالاتر میگیرن ولی نمیتونم خودمو قانع کنم که این پول حق منه و ارزشش رو دارم.مطمئنم اگه این یه باورم درست بشه کلیییی از باوراهای دیگمم درست میشه کلی از رفتارهام به دنبالش درست میشه.

    من تا به امروز اکثر هدفهایی که مشخص کردم رو بهش رسیدم.میدونم در این باره هم میتونم روی باورهام کار کنم و درستش کنم.چون مطمئنم عزت نفسم که درست بشه زندگیم یه تکون اساسی میخوره.

    در پناه الله یکتا

    رد پای امروز من در این تاریخ که از نداشتن عزت نفس و اعتماد به نفس رنج میبرم بمونه برای روزی که با قدرت و عزت نفس و اعتماد به نفس فوق العاده بالا دوباره هدایت میشم به این فایل و از دستاوردهام براتون مینویسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      اشرف مخلوقاتم گفته:
      مدت عضویت: 968 روز

      سلام و درود بر دوست خوبم

      اومدم بهت بگم ما هم بی صبرانه منتطر موفقیتت و رهایی از اسارت بی اعتمادبه نفسی شما هستیم که مطمعنم اگه ایستادگی و استقامت داشته باشیم همه مون از این اسارت ها رهایی می یابیم من در اسارت کمبود هستم و دارم این روزا تمرکزی اینجا رو خودم کار میکنم قصد کردم این اینجا باشم و تمام کامنتا رو بخونم و تمرین کنم تا بتونم روزی بیام از تجربه ها و موفقیت هام بگم انشالله به فضل و کرم خدای مهربان همه مون رشد وپیشرفت بسیار از هر لحاظ نصیبمون میشه . دوست خوبم همه این مشکلاتی که گفتی باهاش دزگیری که از آشنا نمیتونی حقتو پولتو کامل بگیری میترسی بره جای دیگه ارزونتر بگیره که منم همچین مشکلی رو دارم تجربه میکنم همه اینا فهمیدم از کمبود میاد شما بهتر رو باور کمبودت کار کنی مثل کاری که من دارم انجام میدم اینجا بصورت تمرکزی و کدهای فراوانی رو بگردی پیدا کنی که اگه این باور فراوانی در ما نهادینه بشه بقول استاد کلی از پاشنه های آشیل محدودگر ما محو ومتلاشی میشن دیگه اعتماد بنفس و عزت نفس خودش افزایش می یابن بله دوست خوبم تمام این مشکلات ما همه از احساس باور کمبود که اگه حلش کنیم زندگی رویایی و تجربه خواهیم کرد.

      البنه این کامنت شما مال 2سال پیش انشالله الان غرق نعمتی و من اینو نوشتم برای یاداوری خودم موفق باشی دوست خوبم

      درود بر دوست خوبم صبا خانم عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2979 روز

    بنام خداوند یکتا

    روز شمار تحول زندگی من روز 28

    سلام به استاد عزیزم ومریم بانو ودوستان گلم

    خداراشاکرم که امروز هم قدمی درجهت اقدام به تعهدم برداشتم

    این فایل در مورد باور کمبود بود که هرکسی که این باور را داشته باشه بدنبال آن ترس ونگرانی از دست دادن هم داره حالا هم نگران کم شدن مال وثروتش وترس از تموم شدن آن وهم ترس ونگرانی در مورد روابطش متاسفانه فکر میکنم من وتمام کسانیکه در یک خانواده نسبتا مذهبی بزرگ شدیم این باورهای غلط را داریم چرا که همیشه بزرگترها بهمون میگفتند قانع باشید قناعت کنید امامان ما قناعت میکردند وباور غلط که هر که ثروتمندتر از خدا دورتره وفقریعنی تو انسان با ایمان وباخدایی هستی آنقدر ناخواسته تو ذهنمون این باور را پرورش داده بودم که یادمه هروقت مسافرت میرفتیم اوایل همسرم از هرچیزی خوشش میومد ومطمئن میشد منم خوشم آمد میگرفت برام مدام هم بهم میگفت کار به قیمتش نداشته باش دوست داری بخر شاید باورتون نشه حتی دعوامون میشد که میگفت من پول میدم خو بخر منم میگفتم نه پول کم میاری خداروشکر میکنم از روزی که با شما واین سایت آشنا شدم رویه ام را بکلی عوض کردم دیگه از هرچی خوشم میاد بدون توجه به قیمت میخرم و بخوبی درک کردم ثروت مغایرتی با ایمان نداره وحتی کسانیکه ثروتمندترند ایمان بیشتری دارند وخدارو شکر ذهنم مقاومتی نداشت در این خصوص به هر چه که نگاه کنی نشانی ازفراوانی ونعمت خدارا میبینی ولی امروز که این فایل را پس از مدتها فایل روز 28 بود گوش کردم یه ترمز تو خودم کشف کردم وآن اینکه هر موقعه خانه مامانم دعوت بودم اگر مهمون ناخوانده یا خواهر زاده ویا هرکسی سرزده میومد من نگران بودم غذا کم باشه مامانم همیشه میگفت مهمون روزیش را همراه خودش میاره که فکر میکنم این ترس ونگرانی هم از باور کمبوده

    خدایا شکرت استاد ازت ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    متین گفته:
    مدت عضویت: 1644 روز

    روز 28 از سفرنامه من

    کمبود را باور نکن .

    وقتی اینروزا با گوش دادن فایلها به گذشته م نگاه میکنم میبینم من از لحاظ مالی واقعا عالی شدم . من زمان مدرسه و دانشگاه رو با الانم مقایسه میکنم میبینم خیلی راحتتر پول دارم و میتونم خرج خودم کنم .‌ اونموقع زیاد بهم میگفتن قانع باش ولی الان حتی پدر مادرم هم بهتر شدن البته بهتر از قبل ولی هنوز اون باورها هست . پدرم راحتتر پول خرج میکنه برام . و انگار حتی اونم تغییر کرده. من شاید زمان مدرسه و دانشگاه چون تو محله پایینتر زندگی میکردم و افرادی که دورم بودن باورهامون مثل هم بود خیلی به بیشتر داشتن فکر نمیکردم دانشگاه که رفتم باعث شد چندتا دانشجو خیلی پولدار ببینم . یا حتی یکی از دوستام از نظر مالی بهتر بود و خونه شون بالاشهر بود و من خواسته های بیشتر به خدا میفرستادم که منم دلم میخواد برم محله بالاتر منم دلم میخواد خرید زیاد بکنم و عالی بپوشم . لباسام بهتر باشه . بیشتر داشته باشم . باعث شد بگم منم میخوام بینیمو عمل کنم . در حالی که نه پدرم پولشو میداد و نه خودم پولی داشتم . تو دانشگاه شده بود آرزوم چون اکثر بچه ها و دوستم عمل کرده بودن ولی وقتی یه خواسته ای درونت شعله بکشه تو هم آدم درستی باشی خدا برات از راههای خوب جور میکنه و اون پول کم کم جور شد . شاید الان فکر کنیم اونموقع قیمتا پایین بود وضع بهتر بود انقدر گرونی نبود ولی همون پول اون زمان برای من واقعا زیاد بود ولی من انجامش دادم و همیشه جزو افتخاراتم بود که من تونستم بدون نیاز به کسی دیگه .

    اونموقع انقدر غذای بیرون نمیخریدیم ولی الان خیلی راحت خرید میکنیم . من الان خریدهام برای خودم بهتر شده باکیفیتتر شده .

    وقتی میگم گذشته یعنی زمانی که من تو محله پایینتر زندگی میکردم و الان حدود 8سال که تو محله بالاشهر زندگی میکنم .

    هرچند خودمو با گذشته مقایسه میکنم خیلی بهتر شده زندگیم و رفاهم . و این درحالیه که نه من شاغل شدم و نه پدرم شغلشو عوض کرده . فقط ما محل زندگیمون رو عوض کردیم و خب باورها کمی بهتر شده و همین کمی بهتر شدن و تو محیط بهتر بودن هم خیلی تاثیر گذاشته . هرچند اون سالهای اول پدرم از اینجا خرید نمیکرد و به پایین میرفت و میگفت اونجا قیمت کمتره و اینجاها گرونن . و مساله نداشتن پول نبود مشکل باور غلط و کمبود بود که خرید نمیکرد و کم کم بعد گذشت یه سال همینجا خرید میکرد و حتی نسبت به قبل هم خیلی راحتتر برامون خرج میکنه . عالی نه ولی بهتر از قبل .

    من خودمم قبلا همش غر میزدم که ندارم من لیستام مینوشتم که من اینهمه چیز میخوام بخرم و همیشه ضروریه خریدام و نداشتم و فقط غر میزدم .

    الان مینویسم و میگم خدا بهم میده . دیگه پولامو جمع نمیکنم برای روز مبادا و حسرت بخورم که چرا فلان چیزو نخریدم . خرج میکنم و خدا بهم کمک هم میکنه .

    من سال 98 رفتم کلاس و اونجا بود که تو فرکانس افراد ثروتمند قرار گرفتم . و از دیدن خونه بزرگ و خرجهایی که میکردن و اینهمه ثروت اونموقع هم لذت میبردم از دیدنش و هم حسرت که ایکاش منم مثل اینا بودم . اون کلاس تعطیل شد بعد دوترم بخاطر کرونا ولی دوباره سال 1400 به جای دیگه هدایت شدم و اونجا آدمهای ثروتمند و بیشتر دیدم . کسانی که خونه ویلایی داشتن و با خدمتکار و سفرهای اروپایی زیاد میرفتن و تو کلاس تعریف میکردن و حتی سفرهایی که با جمعیت زیاد فامیل میرفتن خارج از کشور .

    اینا برام عجیب بود و میگفتم خوشبحالش پدرش ثروتمنده‌. وقتی تو خونواده ثروتمند باشی همسر ثروتمند هم داری اصلا خونواده های خیلی ثروتمند همه ی فک و فامیل ثروتمندن ولی من چی یه فامیل پولدار درست و حسابی دورو برم نمیبینم . همشون داغون . اگه هم پولدارن فوق العاده خسیسن .

    خلاصه اونجا هم آدمهای ثروتمند بود و من حسرت میخوردم بجای تحسین کردن و از اونجایی که با این آدمها راحت نبودم فرکانس خوب نمیفرستادم و یه فرار اینجور موقعها تو وجودم مییاد و خودبخود همه چی کنسل میشه و این کلاس هم بعد دو ترم کتسل شد چون استادم به کانادا رفت .

    و من با اینکه کلاسمو دوست داشتم ولی راحت نبودم با اون جمع …

    و باز امسال من هدایت شدم به جای دیگه استادم فوق العاده بهتر از قبلی ها و جمع صمیمی تر و بهتر از قبل و من راحتتر بودم . نه اینکه‌ اونا هم سطح من باشن از نظر مالی .

    نه اتفاقا اینا هم خانواده های ثروتمند و عالی هستن .

    بخاطر اینکه من باورهام بهتر شد نسبت به ثروت ، عزت نفسم بهتر شده و بجای فرار کردن وایمیستم و با این تضاد روبرو میشم و درخواست میکنم از خدا و به خواسته هام تمرکز میکنم .

    آره من راحتتر شدم . حتی وقتی میبینم چقدر وسیله نقاشی دارن ‌. چه سفرهایی حتی دخترهای جون تنهایی میرن ‌، چقدر لباسهاشون گرونتر و چه جاهایی بلدن برای خرید که من اصلا اسمش هم نشنیدم .

    من تازگی الان چند وقته باز خیلی بهتر شدم شاید قبلا وقتی حرف میزدن حسم بد میشد ولی الان سریع همون موقع تو ذهنم تحسین میکنم و نمیزارم حسرت بخورم و حالم بد بشه . حتی دیروز دیدم خواهرام مشتری دارن و پول در میارن بعد از مدتی . با اینکه اصلا روی باورهاشون کار نمیکنن ولی من داشتم میگفتم آخه چیجوریه که من دارم اینهمه مدت باورامو تغییر میدم اتفاقی نیوفتاده ولی اونا مشتری دارن . جالبه که اینا در چند دقیقه طول میکشه و بعدش حرفای خوب به ذهنم مییاد که تحسین کن ‌ . خوشحال بشو براشون . خداروشکر کن و آفرین بگو بهشون و همین کارو کردم و نزاشتم حسم بد بمونه …

    فردا که رفتم کلاس دوباره دیدن بچه ها و حرفاشونو شنیدم نزاشتم حسم بد بشه و تحسین میکردم و بخودم ارزش میدادم و میگفتم منم بهترینهارو میخوام و لایقش هستم . همون موقع استادمون بهم گفت برای کارش احتیاج داره به کمک منم گفتم من خیلی بلد نیستم گفت تو از پسش برمیای (انگار این حرفو خدا بهم زد که متین انقدر خودتو دست کم نگیر تو میتونی خودتو لایق بدون ) منم گفتم باشه میام .

    البته دو هفته پیش هم یکی از دوستام برای عکاسی ازم خواسته بود که برم من یه جلسه رفتم و بعد از اون 3بار کنسل شد از طرف اون فرد . منم بجای اینکه غر بزنم گفتم الخیر و فی ماوقع . دیگه عجیب نیست برام . البته که داشت ذهنم میگفت که دیدی نمیتونی پولی در بیاری . دیدی هر کاری بخوای انجام بدی کنسل میشه و پیش نمیره ولی من همش میگفتم حتما خیری هست و من مسولم من میپذیرم باورهام

    هنوز درست نشده من هنوز تغییر بنیادی نکردم و من خودم ناخوداگاه باعث کنسل شدن شدم . و باید بگم مشکل من اینه که استرس میگیرم که بخوام برای کسی کاری انجام بدم و کلی تو ذهنم میگم اگر بد بشه یا خوشش نیاد چی من الکی پول بگیرم . بعد احساس کنه من چقدر عکسای بیخودی گرفتم و…. اینا بود و از اونور هم به خودم امید و خودارزشی میدادم و عزت نفسمو بالا میبردم .

    من میدونم که روزهای بهتری پیش روم هست بشرط اینکه باورهامو قوی کنم و کمبود فقط در ذهن من هست .

    یه کتاب صوتی درباره ثروت گوش میدم . فوق العاده عالیه و اکثر حرفهای استاد درباره ثروت رو میگه و اگر من فایلهای استاد رو گوش نداده بودم عمرا اون کتابو درک میکردم .

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    حسين عبدالله گفته:
    مدت عضویت: 2941 روز

    بنام خداوند وهاب و تواب

    سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و خانواده بزرگ و صمیمی عباس منش

    فصل اول روزشمار تحول زندگی من

    روز 28

    خیلی عالی بود فایلی که برای این روز در نظر گرفتین

    چیزی که تقریبا میشه گفت پاشنه آشیل همه ماست و من

    چقدر ریز و نامحسوس کمبودها در وجودمان ریشه می‌کنند و روی ما تاثیر میزارن

    با دیدن این فایل کلی باور و دیدگاه خوب پیدا کردم

    چقدر نگاهم بروی فراوانی جهان و نعمتها خداوند بیشتر باز شد

    چقدر بهتر و بیشتر فراوانی راباور کردم

    چقدر بهتر درک کردم کمبود فقط در ذهن من است

    و هیچ کمبودی در جهان وجود ندارد هر چی هست‌ ساخته و پرداخته ذهن من است

    پس من آگاهانه تمرکزم رو روی فراوانی جهان، فراوانی ثروت و نعمتهای خداوند میگزارم

    نعمت و ثروتی که نامحدود در جهان وجود دارد و هر روز بیشتر و راحتر بدست میاید

    منابع نامحدود در جهان

    منابعی که هر روز بیشتر و بیشتر میشوند

    با یک نگاه ساده در وضعیت و روزمرگی زندگی خودم و اطرافیان بوضوح فراوانی نعمت و ثروت نامحدود دیده می‌شود

    وضعیت و شرایط زندگی الانم امکاناتی که دارم درآمدی که دارم ووووو رو با 10 سال پیش مقایسه میکنم تفاوت از زمین تا آسمونه فقط فراوانی و بیشتر شدن راحتر بدست آوردن است

    من تصمیم گرفتم فقط فراوانی رو باور کنم تا هر روزم سرشار از احساس خوب و فراوانی و نعمت بیشتری شود

    شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    محدثه قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1065 روز

    روز بیست و هشتم

    سلام به همه عزیزان

    خدارو سپاس گزارم که این فایل زیبا را گوش کردم تا بفهمم فراوانی بی نهایت است و اینکه هیچ وقت هیچ چیز تمام شدنی نیست.وقتی ذهنم رو روی این که هیچ وقت هیچ چیز تمام نمیشه بزارم و باور کنم همیشه فراوانی است

    این باور های غلطی که به ما میدادن و میگفتند فلان چیز داره تموم میشه سریع بخرید وهمه با دعوا و بحث میرفتند تا تهیه کنند

    مثلا همیشه به ما میگن که اب را زیاد هدر ندید کم مصرف کنید ایران اب نداره و رو تمام شدن است چجور ممکنه که تمام بشه با این همه چشمه و رودخانه های بی کران زیبایی که داره اب تمام بشه این باورهای غلط خودمان است که به جهان منتقل میکنیم تا این اتفاق برامون بیوفته

    خدای بزرگ این همه نعمت و فراوانی های زیادی رو در اختیارمون گذاشته و ما بازهم به این فکر هستیمکه کمبود چیزی رو داریم

    وقتی بتوانیم به این فکر برسیم و باور داشته باشیم ما کمبود هیچ چیزی رو در این دنیا نداریم اون موقع هست که فرنکاسمون بالا هست

    من خودم به شخصه هیچ وقت کمبود مالی یاچیزی رو باور ندارم و همیشه میگم که ما همه چیز رو داریم و این خرافات و باور های غلطی است که به ما میفهمانند خدارو شکر که همیشه همه چیز پر از فراوانی های زیاد است که در اختیارمون گذاشتند فقط باید باورش داشته باشیم

    دوستتان دارم عزیزانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    خانواده ی رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1859 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته و دوستان

    کمبود رو باور نکن.

    ما چند ماهه توی روستا زندگی میکنیم و هرروز تخم مرغ محلی دوست داریم بخوریم و هرروز هم داریم توی خونه.

    چند روز پیش تخم مرغ هامون تموم شد، برخلاف اینکه همیشه قبل از اینکه تموم بشه می‌خریدیم این بار تموم شدند.

    چند جا سر زدیم نداشتند و یه جا چند تا خریدیم.

    همیشه ۲۰، ۳۰ تا می‌خریدیم ولی هرجا سر میزدیم یا نداشت یا چندتا دونه.

    محلی ها می‌گفتند تخم مرغ کم شده!

    ولی ما باور تصمیم گرفتیم باور نکنیم.

    یاد اون زمان افتادیم که تهران بودیم همیشه این حرف بود که فلان چیز کم شده و بدو اید بخرید و داره تموم میشه، حالا روغن، رب، لوازم بهداشتی یا هرچی.

    همه می‌دوییدند می‌خریدند و دعوا می‌کردند و غر می‌زدند و…

    خداروشکر الان دیگه توی اون شلوغی تهران هم نیستیم که حس مون خراب شه و اینجا فراوانی بیشتری رو می‌بینیم و حس می‌کنیم.

    همون موقع اش هم هیچ کمبودی توی خونه ی ما نبود و هیچوقت لنگ نمی‌موندیم و مشکلی نداشتیم و کمبود رو باور نمیکردیم.

    هرچقدر هم که همه می‌گفتند نیست می‌گفتیم لابد برای اون ها نیست. برای ما هست.

    این بار هم همینکار رو کردیم گفتیم اصلا یه همچین چیزی نیست.

    پدرم میگه:

    صبح زود رفتم محل، هدایت شدم که برم توی یه مغازه ای بپرسم، نجوا اومد که نرو، تو خیلی وقته ازش خرید نکردی اگرم داشته باشه بهت نمیده به مشتری های ثابت اش میده.

    مقاومت کردم، و رفتم تو با صدای بلند و محکم سلام کردم و حال احوال کردم با روی خوش و لبخند. گفتم تخم مرغ دارید؟ گفت اگر بگم نه دروغ گفتم!

    میخواست از پشت دخل اش دربیاره تخم مرغ ها رو که بهم بده، یهو یه خانم محلی اومد داخل مغازه که بفروشه تخم مرغ هاش رو، همون ها رو گرفتم تازه تازه و حساب کردم اومدم بیرون و خداروشکر کردم.

    مادرم هم رفته بود پیاده روی و سر راهش رفت مغازه ای که صبح پدرم رفت گفت ندارم ۱۵ تا دیگه تخم مرغ خرید!

    بعد دوباره یکی از مغازه داروهای محل که ازش خرید می‌کنیم زنگ زد و گفت ۱۵ تا تخم مرغ برات کنار گذاشتم بیا ببر!!

    این بین ۴ تا از تخم مرغ ها تخم اردک بود که با قیمت تخم مرغ بهمون دادند!

    خیلی جالب بود که عدد تخم مرغ ها دقیقا ۱۵ تا بود.

    ۳ تا ۱۵ تا!

    خدا رو شکر.

    سپاسگزاری بابت ۱۵ تا تخم مرغ اول باعث شد ۲ تا ۱۵ تای دیگه راحت پیدا شن.

    درخواست کردن و جلو رفتن با وجود نجواها جواب میده.

    و البته کمبود رو باور نکردن.

    و بهونه هایی مثل الان زمستونه و مرغ ها تخم نمی‌کنند و ‌… رو هم باور نکنم.

    چون اگر کمبود رو باور کنم برای من کم میشه و من میرم میگردم ولی پیدا نمیکنم.

    پس میگم اگر قرار باشه کل مرغ های روستا روی هم ۵۰ تا تخم بذارن ۳۰ تاش مال ماست!!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    فاطیما و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1015 روز

    به نام خالق تمام زیبایی ها

    سلام استاد عزیزم

    بعد از شنیدن این فایل متوجه بزرگترین پاشنه اشیل خودم شدم در رابطه با کارم

    فک میکنم بزرگترین مانعی که دارم اینکه همش توی ذهنم کم بودن مشتریه و این که هر روز مشتریام کمتر میشه دلیلش همینه

    همینه ک باور ندارم همه نعمت ها و فرصت ها بی نهایت وجود داره و همین ترمزم باعث میشه روز بهروز نگرانیم بیشتر بشه و پیشرفت نکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 1031 روز

    بنام خداوند مهربان و روزی رسان

    سلام استاد عزیزم

    واقعا صحبت هاتون منطقی هست و اگر عمیق تر به این مسائل نگاه کرد قابل لمس و قابل درک هست.این نوع نگاه که میگن منابع در حال تمام شدن است فکر میکنم نگاه این طور انسانها هم کوچک هست و به اندازه ذهن و اطلاعاتشون صحبت میکنند حتی دانشمندان چون علم بی انتهاست و هیچ کس نمیتونه مدعی این موضوع بشه که علم را در این زمینه تمام کردم نتیجتا پس هر چیزی قابل تغییر هست.

    به طور مثال مقالات معتبری که تولید میشه توسط همین دانشمندان دانشمند دیگه ای میتواند اون رو ارتقاء بده و یا اون رو تا حدودی نقص کند.

    سپاسگزارم از وقتی که میزارید و مسائلی رو میاید ولو کوتاه میشکافید و باعث میشه ذهن بیشتر بهشون بپردازه و دوستاران در این زمینه ها بیشتر بر روی این موضوعات تامل کنند.

    با بهترین آرزوها برای همه خانواده بزرگ عباس منش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    تنها خدا برایم کافیست گفته:
    مدت عضویت: 1118 روز

    فتبارک الله احسن الخالقین

    تعهد روز بیست و هفتم

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته و همه همفرکانسی های محترم

    ازینکه خیلی محکم حرف شخصیتی مهم مثل هاوکینگ رو با قوانین خداوند نهی میکنید این نشون میده چقدر معتقد هستید به خدا و قوانینش و این جای تشویق و احسنت داره به وجود وباور استاد هستم،خدایا شکرت شکرت از این بینهایت پول.و نعمت و فراوانی،امروز متوجه شدم همسرم باور سمی داره که پولدارها ادم های بدی هستن و نود درصدشون حروم خور هستند خدایا شکرت که همچین باوری ندارم واقعا شکرت سخته ولی تلاشم رو میکنم و فقط ازخدا میخوام که منو بینیاز کنه از هر کسی و هرچیزی،خداروشکر میکنم بابت تمام نعمتهایی که بهم عطا کرده،امروز بیشتر متوجه شدم که باید باور فراوانی داشته باشم اگه میخوام به فراوانی برسم باید خوش بین باشم من مشکلی که دارم اینه توی جمع نمیتونم ذهنم رو کنترل کنم و مث سابق میشم اگه کسی راه حلی داره منت میذاره آنجا بگه و ازخدای خوبم هدایت و حمایت هرلحظه رو میخوام خدایا من چی بگم که آروم بشم که با گوشه ای از نعمتهایت رو شکر بگم ،خدایا بیکران بار سپاسگزارم با تمام وجودم ازت سپاسگزارم خدای عزیز و قشنگم

    در پناه خدای یکتا در امنیت و شادی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    علیرضا قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1366 روز

    سلام بر بهترین انسان های روی زمین

    مومن ترین و متقی ترین افرادی که با آگاهی های ناب خودشون اصل واساس جهان را به ما یادآوری کرده و فراوانی نعمت و فرصت و ثروت و روابط در جهان را نشان می دهند.

    خدا را صد هزار مرتبه شکر که در راستای شنیدن این آگاهی ها قرار گرفتم.

    سلام بر استادعزیزم و خانم شایسته عزیز و خانواده بزرگ عباسمنش و دوستان هم فرکانس ام.

    امروز با کسب آگاهی فراوانی در ذهنم در خودم باور به نعمت فراوان، ثروت فراوان، روابط فراوان، فرصت فراوان را دریافتم.

    به ذهنم با شادی گفتم عزیزم با قلبم هماهنگ بشو وفراوانی را باور کن.

    در همه موارد فراوانی هست و هر روز بیشتر میشود کمبود وفقر وعده شیطان است.

    من فراوانی را باور دارم و از خداوند میخوام مرا در مدار فراوانی قرار دهد.

    خداوند را شاکرم که آسمان ها و زمین و کائنات را مسخر ما نمود تا با فرکانس خودم اتفاقات زندگیم را خلق کنم.

    توفیق روزافزون و سلامتی وثروت را از خدای یگانه خواستارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: