اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من یکی دومورد تجربه این موضوع رو داشتم گفتم اینو به اشتراک بگذارم برای دوستان.
حدودا” ده سال پیش من بواسطه یکی از دوستانم که عضو هیئت موتورسواری ریس بود آشناشدم که یکی از موردهایی بود که دربچگی دوست داشتم واقعا” تجربه اش کنم موتورسواری با موتورهای سی سی بالا که توایران به موتورهای سنگین نیز معروفند وازین جهت که هم دوست داشتم سواربشم وهم تاحالا این موتورها رو سوارنشده بودم، درابتدا یک موتور۴۰۰سی سی گرفتم ویه مدتی که باهاش دور دور کردیم وبقول معروف تکامل سواری به سی سی های بالاتر دستمون اومده بود، بعد یک سوزوکی GSX۱۰۰۰ گرفتم وعضو پیست موتور هم شده بودم، ازتجربم بگم که توی اون دوران حدودا” سه سال بود والبته فقط جمعه ها اجازه خارج شدن از منزل رو داشتیم و مابقی هفته رو اجازه تردد نداشتم، بگذریم خدارو شکر میکنم که همون هم برای ماخیلی عالی بود واستادعزیز و دوستان لذتی رو من توی اون سالها تجربه کردم که هیچ وقت فراموش نخواهم کرد.
استاد، من یکی از موتورهایی که واقعا” عاشقشم سوزوکی هایابوسای۱۳۰۰سی سی شماست. شتاب صفرتا ۳۰۰کیلومترش زیر ۹ثانیه است.
ازتجربه دیگه ام بگم که تغییرشغلم به رانندگی با کامیون بودکه تو یه مدتی چندسال پیش تمرکز گذاشتم که گواهینامه پایه یکم رو بگیرم ویک کامیون بگیرم وباهاش کارکنم. که تصمیم گرفتم ظرف مدت یکسال گواهینامه مو بطور کامل بگیرم که بعداز اون تصمیم ۸ماهه تونستم این کارو انجام بدم و این تجربه مال اون زمانی بود که دیگه نمیخواستم تو شرکتها برای کارفرما و پیمانکار کار کنم و دوست داشتم برای خودم کار کنم که باین مهم نیز دست پیدا کردم.
خدایاسپاسگزارم که این فرصت کوتاه رو درین زمانه بمن داد تا این تجربه های شیرین برای زندگی خودم رو تجربه کنم و برای شما عزیزان باشتراک بگذارم.
سپاسگزارم ازشما استادعزیز وسرکارخانم شایسته نازنین و تمامی دوستان سایت که آگاهی ها و تجارب خودشون رو برای هرچه بهتر زندگی کردن زندگی انسانها باشتراک میگذارند.
درپناه یکتا رب عالم، شاد، سلامت ثروتمند و سعادتمند در دنیا وآخرت.😃❤💐
سلام به استاد عزیزم . من حمید هستم، در حال حاضر آتشنشان صنعتی هستم توی پارس جنوبی. این مفهوم زندگی امتحان کردن چیزهای جدید رو بارها و بارها تجربه کرده بودم بدون اینکه از این دیدگاه بهش توجه کنم، متشکرم که منو متوجه این امتیاز ارزشمند خودم کردین. بارها و بارها بی مقصد از خونه زدم بیرون روستاها و سواحل جنوب رو تجربه کردم یا بیابون و کوه ها رو بدون برنامه قبلی رفتم و دیدم. یا حتی توی شهر الکی پیچیدم توی یه خیابون و کوچه ناآشنا … استاد ارزشمندم، در ادامه فرمایش های گرانقدر شما یه نکته به فراخور شغل خودم بگم امیدوارم برای شما و دوستان مفید باشه . علیرغم اینکه خودتون با صنعت و خطراتش آشنایی دارید و میدونید کار آتشنشانی و مخصوصا آتشنشانی صنعتی کار پر خطریه، مثلاً از همون ابتدا که لباس و کلاه و بوت و دستگاه تنفسی میپوشیم بیست کیلو به وزنمون اضافه میشه ، تو اون وضعیت از برجهای صنعتی و استراکچر واحدها و مخازن پالایشگاهی بریم بالا و عملیات کنیم … بارها و بارها چهل دقیقه یا یکی دو ساعت رفتیم آماده باش یا مانور یا عملیات واقعی بعدش برگشتیم با همون تن خسته ولی پر از هیجان و شور و شوق رفتیم تو باشگاه تمرین ورزشی بدنسازی هم انجام دادیم. بوده که من توی لباس شیمیایی کپسولم خالی شده در آستانه خفگی بودم رفته بودم برای کنترل نشت مواد شیمیایی ، یا رفتم جایی که مواد شیمیایی ریخته روی لباسم که ماسک و لباسم رو کلا آسیب زده یا فشار بخار از لباس مون عبور کرده و بدنم رو سوزونده . ولی با همه خطراتش به نسبت کارمندهای قسمت های اداری یا نفرات حراست که توی یه پست مراقبتی نشستن و فعالیت جسمی ندارن سلامتی ما بیشتره، آسیب جسمی مون کمتره. یعنی کارمند پشت میز نشین سراغ داریم بعلت دیسک کمر یا گردن نمیتونه سرپا راه بره، یا مهره هاش آسیب دیده ، زانوش سائیدگی داره، یا کارمند حراست سر پست، ایست قلبی کرده یا سکته کرده، ولی آتشنشان ها بعد از کلی جست و خیز و فعالیت تازه میان ایستگاه کلی مسخره بازی در میارن و میخندن و بعدش میرن باشگاه بدنسازی. من تا الان داشتم توی سایت شما فایل میدیدم و همین لحظه صدای دوستان از باشگاه میاد که دارن با وزنه زدن عربده میکشن 😂🤦😂 یه دوتا فایل دیگه ببینم منم قراره برم پیششون . قدردانت هستم استاد عزیزم.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربونم و دوستان هم فرکانسی عزیز
🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙋♀️
در ابتدا بگم که در همین قسمت میخوام متعهد بشم که از همین حالا به بعد میخوام زندگیم رو هر لحظه یک درجه عمیق تر تجربه کنم
😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
متعهد میشم که یک متر از محیط امنم برم جلوتر
🚶♀️🚶♀️🚶🏾♀️🚶🏾♀️🚶🏾♀️🚶🏾♀️🚶🏾♀️
ایده هایی برای عملی شدن این تعهدم دارم👇
💫 استاد جانم در ابتدا بگم که من در حال حاضر در حال استفاده از قدم نهم هستم و تازه سه روزی هست قدم نهم رو تهیه کردم…قبل از اینکه وارد این قدم بشم یعنی در آستانه قدم نهم یک تصمیمی گرفتم البته باید این تصمیم رو زودتر میگرفتم اما به قدری از اینکارم لذت بردم و حس خوب دارم دلم نیومد که نگم…من یک پیج ایسنتا چندین و چند سال که دارم و کلی از این پیج استفاده کردم و یک دوره ای پول ساختم ولی اواخر خیلی به سمت حاشیه پیش رفتم و دیدم داره ورودی هایی وارد زندگیم میشه که تناقض داره با سخنان شما و کارهایی که باید انجام بدم…بنابراین تصمیم گرفتم این مورد که نشتی انرژی برام بود یعنی هر چی داشتم تو سایت شما به سخنانتون عمل میکردم انگار با رفتم در اینستا نشتی انرژی داشتم و تمام انرژی به سوخت تبدیل میشد رو با تعداد زیادی فالوور پاک کنم و پیجم به کلی حذف کردم…و یک پیج جدید زدم که فقط شما رو فالو کردم با چند تا از شاگرداتون و اینم دلیلش فقط بخاطر این بود که هر وقت لایو گذاشتیدمن جا نمونم😍😍میخوام بگم به قدری آروم شدم و حس خوب دارم از اینکارم حس میکنم دنیای جدیدی رو تجربه میکنم چون زمان هایی از روز که اختصاص میدادم به اینستا الان همش در سایت شما هستم😍😍حس میکنم این یکی از ایده هایی بود که بهم الهام شده بود و منو از حاشیه امنم خارج کرد.
😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
و اما ایده هایی که باید عملی کنم برای تجربه عمیق زندگیم…
🌺رفتن از مسیر های متفاوت به محل کارم
🌺مطالعه کتاب های بیشتر در زمینه کاریم که باعث بشه من پیشرفت داشته باشم در کارم…و این مورد هم یک ماهی هست عملی کردم و دارم عشق میکنم و لذت میبرم
🌺خرید وسایلی که پول دارم بخرم ولی باور های محدود کننده ای در ذهنم هست که الکی خرج نکن، پولت تموم میشه و….
🌺مجددا کوهنوردیمو ادامه بدم
🌺محدودیت هایی که در این دو سال بخاطر این اپیدمی برای خودم ایجاد کردم رو از بین ببرم….یعنی هر لحظه بخاطر این مورد خواستم کاری نکنم سریع در ذهنم میگم این محدودیت هست که مانع پیشرفتم میشه و باید انجامش بدم و بالعکس.
🌺 اگر ۱۰xدرآمد دارم ۳xیا ۴x خرج کنم و بقیه رو سرمایه گذاری کنم
🌺 ارتباط برقرار کردن با انسان های جدید و پیدا کردن دوستان جدید
🌺 ساعاتی رو اختصاص بدم برای پیاده روی و تمرکز بر نکات مثبت مسیری که طی میکنم
🌺 استاد جان یک کار جدید هم کردم 😂تمام لباس ها و وسایلی که الکی نگه داشته بودم و به دردم نمیخورد ولی اسمش این بود که دارم رو دور ریختم و جایگزینش رفتم و وسایل جدید خریدم
🌺 مطالعه و منطقی کردن سبک زندگی انسان های موفق در زمینه کاریم…
🌺علاوه بر تمرین ستاره قطبی، اختصاص دادن روزی ۱۵دقیقه برای تمرکز بر نکات مثبت زندگیم و تکرار آن
🌺روزانه ۳۰دقیقه ورزش که در حال انجام دادنش هستم و امروز ۲۶روزه که مدام انجام میدم
🌺 مطالعه روزی ۵کامنت از سایت شما استاد عزیزم
و…….
استاد جانم سپاس از شما بابت این فایل های فوق العاده عالی و آموزنده تون
ان شالله بتونم به تک تک گفته هام عمل کنم و روز به روز عمیق تر زندگی رو تجربه کنم و از حاشیه امنم خارج بشم و به تک تک خواسته هام به لطف الله مهربانم برسم.
خداوند رو هزاران مرتبه سپاسگزارم که در بهترین سایت دنیا هدایتم کرد و دارم به معنای واقعی زندگی میکنم و لذت میبرم😍😍
استاد یکی از ویژگی های با شما کار کردن اینه که آدم جسارت پیدا میکنه
آدم اصلا دوست داره بره تو دل ناشناخته ها و اونارو تجربه کنه
من خودم قبلا یه آدم خیلی ترسو با اعتماد به نفس پایین بودم و خیلی هم محافظه کار بودم به خاطر خانواده ای که توش بزرگ شده بودم
از وقتی ازدواج کردم خیلی بهتر شدم چون همسرم روحیه خیلی جسورانه و ریسک پذیر داره منم همیشه ازش یاد میگیرم و در کنارش خیلی رشد کردم
ولی از وقتی خیلی بهتر شدم که با شما آشنا شدم و از آموزشهاتون استفاده میکنم البته هنوز خیلی خیلی جای کار دارم ولی هرروز سعی میکنم یه قدم برای بهتر شدنم و رفتن تو دل ترس هام بردارم
و از نقطه امنم خارج بشم
استاد من به شدت از ارتفاع میترسیدم به خاطر همین هیچ وقت هواپیما سوار نمیشدم
اصلا برای مسافرت رفتن هواپیما جزو گزینه هام نبود و میگفتم نمیخوام هیچ وقت امتحانش کنم
ولی به قول خانم شایسته دیدم این ترس داره جلو خیلی از لذت های منو میگیره و خیلی از زیبایی ها و چیزهای دیگه رو نمیتونم تجربه کنم
تا چند ماه پیش که میخواستیم با همسرم بریم مسافرت خودم پیشنهاد دادم که با هواپیما بریم میخوام تجربه کنم
و وقتی سوار هواپیما شدم دیدم همه اون ترس ها توهم بوده و نه تنها ترس نداره بلکه خیلی خیلی هم لذت بخشه
و به قدری اون روز که ما تو پرواز بودیم آسمون زیبا بود که من محو تماشای زیبایی ها بودم و اصلا نفهمیدم کی رسیدیم به مقصد
شاید این چیزایی که من میگم برای بعضی ها عادی باشه ولی برای من واقعا یه ترس بود
مثلا از آب میترسیدم هیچ وقت استخر نمیرفتم
هم به خاطر اینکه میترسیدم و هم چون شنا بلد نبودم اعتماد به نفس نداشتم که برم جلو بقیه
وقتی با همسرم تو مسافرت بودیم هتلی که بودیم استخر داشت و گفتم الان بهترین موقع ست که برم و تجربه کنم
و رفتم استخر خودم تنها
و یه تجربه فوق العاده بود و بازم دیدم که اصلا ترس نداشته و من این همه سال بیخودی خودم و از لذت ها محروم کرده بودم
و افرادی که اونجا بودن اتفاقا کلی تحسینم کردن که برای اولین بار با اینکه شنا بلد نیستم ولی تنها اومدم و کلی هم راهنماییم کردن و تشویقم کردن که برم حرفه ای یاد بگیرم
یا مثلا به هیچ عنوان تنهایی نمیرفتم خرید رستوران که اصلا هرگز تنها نمیرفتم
چند وقت پیش تنها بودم و میخواستم برای خودم غذا سفارش بدم بعد به خودم گفتم پاشو برو رستوران غذا بخور
کلی ذهنم سعی کرد منصرفم کنه که بابا تو این همه رو خودت کار کردی الان کلی رشد کردی اعتماد به نفس تنهایی رستوران رفتن و داری ولی نیازی نیست بری حتما تجربه کنی
یه غذا سفارش بده بیارن برات
ولی گفتم برای تمرین عزت نفسم هم که شده میرم
و رفتم یه رستوران خیلی خوب نه یه رستوران معمولی و یه غذای خوب سفارش دادم
اتفاقا رستوران هم شلوغ بود
و استاد یاد صحبت شما تو قانون آفرینش افتادم که گفتین از قانون درخواست استفاده کن
ازشون درخواست کردم که میخوام کنار پنجره بشینم چون ویو خیلی خوبی داشت
با اینکه میزهای کنار پنجره مخصوص ۶ نفر به بالا بود ولی گفتم حالا درخواست میکنم
چون معمولا دیدم که رستورانها نمیزارن اونایی که یه نفر یا دونفر هستن دور میز ۶ نفره بشینن چون میزارن برای افرادی که تعدادشون زیاد هست
درخواست کردم که کنار پنجره بشینم و اتفاقا کلی هم استقبال کردن و گفتن اتفاقا ویو خیلی قشنگی هم داره
من فکر میکردم که اگه تنها برم رستوران همه یه جوری بهم نگاه میکنن ولی بر عکس اصلا کسی توجهی به من نکرد
اینم یه تجربه لذت بخش بود
به قول استاد نمیخواد موتور برداری از کوه بری بالا یه قدم کوچیک بردار برای اینکه از نقطه امنت خارج بشی
شاید اینایی که من گفتم برای بعضی بچه ها ترس نباشه ولی برای من بود
و خوشحالم که بر اونا غلبه کردم و واقعا وقتی بر ترس هات آگاهانه غلبه میکنی اعتماد به نفست تصاعدی میره بالا
استاد من و همسرم تو محله ای زندگی میکردیم که اونجا بزرگ شده بودیم و خونه مادر همسرم زندگی میکردیم و همه خانواده من و خانواده همسرم تو یه محله و نزدیک به هم بودیم
ما برای اینکه از نقطه امن مون خارج بشیم از اون خونه رفتیم و رفتیم به یه جای دورتر
درسته تو همون شهریم و نرفتیم یه شهر دیگه یا یه کشور دیگه ولی این مهاجرت و دور شدن از خانواده ها مون برای مایی که چند سال تو نقطه امن مون مونده بودیم و جرات نداشتیم ازش بیایم بیرون خیلی بزرگ بود
و اصلا وقتی رفتیم چقدر درها برامون باز شد چقدر همه چیز تو زندگی مون و کارمون بهتر شد
و چقدر ایمان مون قوی تر شد به خاطر مسائلی که پیش اومد و حلش کردیم تو این مسیر
استاد من و همسرم یه پیشنهاد کاری بهمون شد که یه شاخه ی دیگه ای از حرفه ای که انجام میدیم بود
قبول کردن اون پروژه هم یه کم ترسناک به نظر میومد چون تا حالا به صورت حرفه ای انجامش نداده بودیم
ولی همسرم گفت بالاخره که چی
ما باید اینم بتونیم انجام بدیم باید خودمون و تو این زمینه قوی کنیم چون جزئی از شغلمون هست
همسرم پروژه رو قبول کرد
و وقتی میخواستیم بریم سر کار خداوند طوری هدایت مون کرد و طوری بهمون ترفند ها رو از طریق یکی از بنده هاش یاد داد و ایده هایی رو بهمون الهام کرد که کاری که ما انجام دادیم خیلی خیلی بهتر و حرفه ای تر شد از اونایی که دارن این کار و به طور حرفه ای انجام میدن
در کل
وقتی آگاهانه بر ترس هات غلبه میکنی و از نقطه امنت خارج میشی
✔ اعتماد به نفست خیلی میره بالا و به قول خانم شایسته اعتماد به نفست خیلی میره بالاتر از کسی که ناخودآگاه اون ترس و نداره
✔ایمانت خیلی قوی تر میشه برای رفتن تو دل ترس های بیشتر و خارج شدن از نقطه امنت و انگیزه میگیری برای ادامه مسیر
✔زندگی برات خیلی لذت بخش تر میشه و دوست داری که بازم تجربه های دیگه داشته باشی
✔و لحظه مرگ حسرت نمیخوری که یه سری لذت ها رو تجربه نکردی فقط به خاطر اینکه میترسیدی و محافظه کار بودی
✔وقتی تو برای بهبود خودت قدم برمیداری و تصمیم میگیری بری تو دل ناشناخته ها خداوند قطعا هدایتت میکنه من اینو خیلی تجربه کردم جاهایی که من قدم برداشتم بر ترسم غلبه کنم و خداوند هدایتم کرد
✔تکامل رو رعایت کنیم و هرروز یه قدم برای خارج شدن از نقطه امن و پا گذاشتن رو ترس هامون برداریم
✔یک ساعت زندگی با کیفیت بهتر از صد سال زندگی بی کیفیت هست
و اینم بگم که جلسه دو و سه پشت صحنه سایت تو این زمینه خیلی به من کمک کرد
که مدیر فنی عزیزمون توضیح دادن که چطوری رفتن تو دل ترس ها شون و یه سری کارها رو برای اولین بار انجام میدادن ولی نتیجه عالی میشد
اصلا وقتی اون فایل و گوش دادیم با همسرم تصمیم گرفتیم اون پروژه رو قبول کنیم
و میدونین چیه استاد من قبلا که با قانون آشنا نبودم به خودم حق میدادم که بترسم اصلا میگفتم چرا باید به ترسهام غلبه کنم
اصلا چرا باید ریسک کنم
یعنی از همون حالتی که داشتم راضی بودم و اصلا نمیدونستم که این طور زندگی کردن اصلا جذاب نیست
و زمانی تو به معنای واقعی زندگی کردی که از پتانسیل هات استفاده کنی
و از این همه نعمت هایی که خدا در اختیارت گذاشته لذت ببری
و اینکه اگر جای اهرم رنج و لذت تو ذهنت درست جا بیفته خیلی راحت تر بر ترس هات غلبه میکنی
استاد واقعا ازتون سپاسگزارم برای آموزش های ارزشمندتون
به قول خودتون این فایلها که رایگان رو سایت هستند میلیون دلاری ارزش دارن
وای چقدر لذت بردم از تحریباتی که نوشتی برامون ، بسیار بسیار تحسین برانگیز بود
تو و همسرت عزیزت قطعا یکی از بهترین نمونه های این فایل استاد عزیزمون هستید .
داستان تنهایی رفتنت به استخر و رستوران و درخواستی که داشتی تا داستان جابجایی و انتقال خونه تون و قبول کردن پروژه و … همه و همه خیلی مثال های زیبایی بود که نوشتی .
از صمیم قلبم از خداوند مهربون براتون خیر و برکت و سلامتی و عشق درخواست میکنم . 🤲🤲🤲
ضمنا داستان هدایتت رو که خوندم به آخراش که رسیدم متوجه شدم صورتم از اشک خیس شد و چقدر عشق کردم باهاش.❤❤❤
استاد جون این فایل عالی بود و نمیدونی که من چه قدر احتیاج داشتم به این حرفا من ایران هستم و خب یه اتفاقاتی توی ایران میفته که حالا اینجا جاش نیست بگم . چند تا سوال اساسی تو این چند وقت توی مغزم بود که میخواستم ازتون بپرسم که خدارو شکر امروز جوابش رو توی این فایل گرفتم این سوالات باعث شده بود که من لای در و بلاتکلیف بمونم و نه بیام اینور نه برم اونور نمی دونید چه قدر پریشون بودم و دودل که امروز شما من رو روشن کردین .استاد جون واقعا حرفاتون درسته به قول استاد عزیزم یک روز مثل عقاب زندگی کردن بهتر از صد سال مثل کلاغ زندگی کردنه . من تجربه خودم میگم من رانندگی رو خیلی دوست دارم و یادمه اوایل که میخواستم رانندگی یاد بگیرم خیلی ریسک میکردم یعنی آنقدر ذوق رانندگی داشتم که اصلا این ریسک کردنا به چشمم نمیومد و از خب پدر و مادرمو خواهر برادرم خیلی سعی میکردن که منو بترسونن از رانندگی کردن چون خانواده من از رانندگی و جاده و تصادف و این مساعل خیلی میترسن ولی من به قول خودشون خیلی کله خراب بودم و همون اول که میخواستم یاد بگیریم خودم تنهایی مینشینم توجاده از شهر خودمون میرفتم یه شهر دیگه تو فاصله ۶۰ ۷۰ کیلومتری مثلاً و از شهرستان خودمون میرفتم توی شهر شلوغ و خودمو مینداختم توی اون شلوغی ها تا رانندگی. رو بهتر یاد بگیرم و بیشتر تجربه کنم . و خیلی جاها بود که به قول استاد من تا یه قدمی مرگ میرفتم وهم خودم و هم ماشینم جون سالم. به در میبردم چندین بار این اتفاق افتاد و واقعا خداا من رو نگه میداشت به قول خاله هام همیشه میگن مهسا روخدا نگه میداره . و واقعا جسارتی که من توی رانندگی دارم هیچکدوم از خانوم های فامیل ما ندارن . و حالا جالب اینه که تمام اون هوایی که میگفتن مثلاً حالا واجب نیست که زن رانندگی یاد بگیره یا مثلاً فلانی رفته تو جاده خودش و ماشینش باهم له شدن یا فلانی فوت کرده یا زن نباید پشت فرمون بشینه حتی گاهی اوقات هم به خودم و هم به شوهرم تو هین هم میکردن ولی من اصلا حرفاشون برام مهم نبود و همچنین شوهرم هم تو این راه خیلی من رو همراهی کرد و خیلی حمایت میکرد حالا تموم اون ها میگن خوش به حال مهیا که رانندگی یاد گرفته یا مهسا دست فرمونش خیلی خوبه و رانندگی کردن من براشون طبیعی شده و خیلی تو رانندگی من رو قبول دارن حتی مادر خواهرم که مخالف درجه یک من بودن الان میگن رانندگی مهسا حتی از بابا و دایی ها که مرد هستن هم بهتره و وقتی تو ماشین من میشینن خیالشون خیلی راحته و تمام اینها به کنار من خودم خیلی از رانندگی کردن لذت میبرم یعنی رانندگی برای من تفریح و خوشگذرونیه. ولی خب مادر خواهرمو خاله هام که جرات نمیکنن پشت فرمون بشینن خودشون رو از این لذت محروم کردن فقط به خاطر ترسهاشون یا به قول خودشون حرف و حدیث
استاد جون من شدیداً به این باور دارم که وقتی مرگ ادم برسه نگاه نمیکنه تو کجایی یعنی اگه تو امن ترین جای دنیا هم باشی میاد و جونتو میگیره و شدیداً به این باور دارم که اگه خودتو به خدا بسپاری خدا مراقبتهو نگهت میداره که دقیقا من این رو بارها تجربه کردم تو رانندگی و حالا خیلی جاهای دیگه .
من تو موارد دیگه خیلی ترس ها و دودلی ها داشتم البته هنوز هم دارم و باید روش کار بشه ولی به لطف این آموزش ها ی ناب استادان عزیزم دارم بهتر و بهتر میشم و رو ترس هام پا میزارم و تا ایشالله به بزرگترین آرزوم که استقلال و ازادی مطلق هست برسم با امنیت و عزت مندی به لطف خدای مهربون
استاد جون با این فایلت واقعا من رو از بلاتکلیفی و شک و دودلی نجات دادی خیلی ازت ممنونم
دوستان فقط خودتون رو بسپاریم به دستای خدا و زندگی رو زندگی کنین . به قول استاد عزیزم از زنده مانی بیاین بیرون و زندگانی رو تجربه کنین خیلی حرفها و تجربه ها تو دلم هست که میخوام بگم ولی خب کوتاهش کردم
وقتی به تضاد برمیخوری البته خیلی ناچیز و خدا بهت میگه پاشو لباس بپوش بریم پیاده روی و میریم باهم نزدیک ترین پارک به خونه و اونجا میبینی فایل جدید اومده قلبت میگه هدایتی از طرف خداست و وقتی دانلود کردی و همونجا تو پارک پلی کردی بی هندزفری و البته کسی دور و بر نبود
خدا داشت میگفت نترس قوی باش فرار نکن وایستا محکم و حقتو بگیر کار درست رو انجام بده حتی اگر همه گفتن که نمیخایم، سخته
ولی تو بر صراط مستقیم بمان
که سخت است اگر سخت نبود پیامبر ص نمیفرمودند شیبتنی الهود
سوره هود من را پیر کرد
چرا چون در این سوره خداوند فرموده اند
و استقم کما امرت و من تاب معک
انگونه که امر شده ای استقامت کن و هرکسی که با تو توبه کرده است،. نیز.
در حالی که در سوره شوری هم امده و استقم کما امرت…
برای پیامبر ص استقامت کردن سخت نبود بلکه همراهی دیگران درین استقامت سخت بود، وادار کردن بقیه به استقامت
امتحان زندگی من این روزا و این سالا شده همین… برای خودم ادامه مسیر راحته، اما اونها که هم مسیر زندگیم هستن.. براشون سخته
امام علی ع میفرمودند تابستان میگویم به جنگ برویم میگویند گرم است زمستان میگویم به جنگ برویم میگویند سرد است
استاد اخر فایل گفتید این حرفها در عمل باید پیاده بشه. بله در عمل همه چی سخت تره
وقتی دور و بریات چیزی از این مباحث نمیدونن ونمیشه هم گفت
و تنها یار و یاورت خداست
امیدوارم تو این امتحانات سخت پیروز بشیم. آیه 2 و 3 عنکبوت چراغ روزهای منه و استاد خوبی که به موقع فایل جدید میزاره
جا داره از شعر نامبارک بدنو ببین جون بابا در این کامنت استفاده کنم😂
اگه بخوام در مورد فایل حرف بزنم یه شعری بود که از زبان شما شنیده بودم میگفتید:
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
خوشحالم که افتخار شاگردی شما رو دارم اینکه شما حتی توی شرایط خوبم از چهار چوب ترساتون پاتونو فراتر گذاشتید و در هر لحظه دنبال تجربه کردن استعداد های جدید خودتون هستید در هر لحظه دنبال کشف کردن بُعد جدیدی از زندگی هستید اونم تو شرایطی که همه چیز براتون فراهمه.
خیلی کمه خیلی کمه آدامایی مثل شما که تو شرایط عالی حرکت کنن.
مثلا همین لاغر کردن شما،و جستجوی تمرکزی شما روی دوره سلامتی من مطمنم۹۰ درصد ادما اگه این ارتباطات خوب شما رو داشتن اگه این ثروت شما رو داشتن اگه تو کشوری بودن که زیاد به ظاهر اهمیت نمیدادن، زندگی میکردن عمرا برن سمت لاغر کردن، چون من دیدم بیشتر ادمایی که میرن سمت تناسب اندام مخصوصا تو ایران به خاطر خوشگل شدن در چشم مردم یا مسخره نشدن توسط مردمه ولی امریکا اصلا کسی به کسی کاری نداره و این نشان از جسارت شماست که همیشه دوست دارید خودتونو کشف کنید.
ما دو نوع چارچوب داریم یک چارچوبِ قوانین الهی که اگه تجاوز کنی بی برو برگرد نتیجشو میبینیم، ولی دومین چارچوب ، چهارچوب استعدادها و ترسها که اگر پامونو از این فراتر بگذاریمم نتیجشو میبینیم
ولی نتیجه این کجا و نتیجه آن کجا،برای فراتر رفتن از چارچوب دومی باید قید بعضی لذت های زود گذر رو بزنیم باید عاشقانه تلاش کنیم عاشقانه سختی بکشیم تا به لذت های بزرگ تر و نا محدود دنیا و آخرت برسیم.
و به نظرم این عاشقانه تلاش کردنه فقط با دیدگاه ایمان به آخرت به وجود میاد چون ما وقتی بفهمیم آخرتی هست بدون در نظر گرفتن دستاورد و نتیجه حرکت میکنیم.
خداوند رو سپاسگذارم که در میان خانواده عزیز عباس منش قرار دارم
چند روزی میشد که یک هدف برای خودم تایین کردم و با خداوند عهد کردم که توی این مسیر قدم برمیدارم و خود خدا راهو بهم نشون بده و کمک کنه منو برای رسیدن به اهدافم. اوایل خوب متوجه نمیشدم یه سری نشانه ها به قول استاد یه سری الهامات بهم میشد اما واقعا نمیفهمیدم و درک نمیکردم منظور چیه من هدفمو انتخاب کرده بودم تصمیمم گرفته بودم حتی نوشته بودم و باور های مورد نیاز هدفمو ساخته بودم همه چیز از نظر خودم اوکی بود اما هیچ اتفاقی نمی افتاد تا امروز که وارد سایت شدم و به خودم گفتم آرین برو یه سر به سایت بزن حتما هدایت میشی .استاد شاید باورتون نشه اما تا اومدم داخل سایت و روی گزینه هدایت به سمت نشانه ام کلیک کردم با این فایل روبه رو شدم فایل رو که پلی کردم و گوش دادم انگار خداوند داشت باهام حرف میزد ..من نمایندگی بیمه دارم و هدفمو برای خودم فروش 1000 فقره بیمه نامه در یک سال انتخاب کردم اما راستش میترسیدم قدم برنمیداشتم نمیرفتم ارتباط برقرار بکنم همش توی نقطه امن خودم بودم و میگفتم مشتری خودش میاد اما امروز که فایل گوش دادم فهمیدم من ترسیدم جرات رفتن به سراغ مشتری و صحبت کردن با مشتری ندارم ترس از مسخره شدن ترس از نه شنیدن و …. داشتم بعد چند روزی بود که هر کتابی میخوندم با جمله نترسیدن از رفتن به سراغ مشتری نترسیدن از نه شنیدن روبه رو میشدم حتی یکی از همکارام باهام تماس گرفت گفت هرکجا کمک خواستی بگو نترس من کمکت میکنم نشونت میدم برو حرکت کن اما من واقعا نمیفهمیدم تا اینکه این فایل از استاد دیدم و دیگه شکم به بقین تبدیل شد که من نباید بترسم و ازنقطه امنم خارج شم و به خدا توکل کنم و ایمانمو نشون بدم .
استاد نمیدونید که چقدر سپاسگذارم که توی این مسیر قرار دارم و یواش یواش دارم قانون یاد میگیرم و چقدر خوشحالم که در فرکانس درست قرار دارم به شکلی که به قول شما اگه در مسیر قرار بگیرین به شما راه نشون داده میشه الهامات گفته میشه شما باید دقت کنید استاد دو هفته اس فقط واژه نترسیدن ، قدم برداشتن، ایمان داشتن از توی کتاب ها از توی صحبت های همکارا و حتی فایل ها شما میدیدم و میشنیدم
و الان که فایل کامل و با دقت گوش دادم دیگه ترسمو کنار میزارم و میخوام همینجا اعلام کنم که من میخوام تا سال دیگه همین موقعه 1000 فقره بیمه بفروشم و بیام اینجا برای شما و خانواده عزیزم اعلام کنم که من نشانه ام رو پیدا کردم و بهش اعتماد کردم و نتیجه گرفتم
استاد میخوام اینجا تعهد بدم که تا سال دیگه همین موقعه 1000 تا بیمه نامه ام رو میفروشم
به امید خداوند الله و دعای خیر شما و دوستان عزیزم حرکت میکنم به سمت هدف ام.
باقدرت و ایمان به خداوند و قانون
1400/12/03
ساعت:16/07
اینجانب متعهد میشوم که تا یک سال آینده یعنی 1401/12/03 هزار فقره بیمه نامه بفروشم.
پیشاپیش سال نو بر خانواده عزیز عباس منش تبریک میگم
سالی پر از سلامتی ، شادی و ثروت برای شما آرزو میکنم
باسلام و درود خدمت استادعباس منش و دوستان سایت
من یکی دومورد تجربه این موضوع رو داشتم گفتم اینو به اشتراک بگذارم برای دوستان.
حدودا” ده سال پیش من بواسطه یکی از دوستانم که عضو هیئت موتورسواری ریس بود آشناشدم که یکی از موردهایی بود که دربچگی دوست داشتم واقعا” تجربه اش کنم موتورسواری با موتورهای سی سی بالا که توایران به موتورهای سنگین نیز معروفند وازین جهت که هم دوست داشتم سواربشم وهم تاحالا این موتورها رو سوارنشده بودم، درابتدا یک موتور۴۰۰سی سی گرفتم ویه مدتی که باهاش دور دور کردیم وبقول معروف تکامل سواری به سی سی های بالاتر دستمون اومده بود، بعد یک سوزوکی GSX۱۰۰۰ گرفتم وعضو پیست موتور هم شده بودم، ازتجربم بگم که توی اون دوران حدودا” سه سال بود والبته فقط جمعه ها اجازه خارج شدن از منزل رو داشتیم و مابقی هفته رو اجازه تردد نداشتم، بگذریم خدارو شکر میکنم که همون هم برای ماخیلی عالی بود واستادعزیز و دوستان لذتی رو من توی اون سالها تجربه کردم که هیچ وقت فراموش نخواهم کرد.
استاد، من یکی از موتورهایی که واقعا” عاشقشم سوزوکی هایابوسای۱۳۰۰سی سی شماست. شتاب صفرتا ۳۰۰کیلومترش زیر ۹ثانیه است.
ازتجربه دیگه ام بگم که تغییرشغلم به رانندگی با کامیون بودکه تو یه مدتی چندسال پیش تمرکز گذاشتم که گواهینامه پایه یکم رو بگیرم ویک کامیون بگیرم وباهاش کارکنم. که تصمیم گرفتم ظرف مدت یکسال گواهینامه مو بطور کامل بگیرم که بعداز اون تصمیم ۸ماهه تونستم این کارو انجام بدم و این تجربه مال اون زمانی بود که دیگه نمیخواستم تو شرکتها برای کارفرما و پیمانکار کار کنم و دوست داشتم برای خودم کار کنم که باین مهم نیز دست پیدا کردم.
خدایاسپاسگزارم که این فرصت کوتاه رو درین زمانه بمن داد تا این تجربه های شیرین برای زندگی خودم رو تجربه کنم و برای شما عزیزان باشتراک بگذارم.
سپاسگزارم ازشما استادعزیز وسرکارخانم شایسته نازنین و تمامی دوستان سایت که آگاهی ها و تجارب خودشون رو برای هرچه بهتر زندگی کردن زندگی انسانها باشتراک میگذارند.
درپناه یکتا رب عالم، شاد، سلامت ثروتمند و سعادتمند در دنیا وآخرت.😃❤💐
سلام به استاد عزیزم . من حمید هستم، در حال حاضر آتشنشان صنعتی هستم توی پارس جنوبی. این مفهوم زندگی امتحان کردن چیزهای جدید رو بارها و بارها تجربه کرده بودم بدون اینکه از این دیدگاه بهش توجه کنم، متشکرم که منو متوجه این امتیاز ارزشمند خودم کردین. بارها و بارها بی مقصد از خونه زدم بیرون روستاها و سواحل جنوب رو تجربه کردم یا بیابون و کوه ها رو بدون برنامه قبلی رفتم و دیدم. یا حتی توی شهر الکی پیچیدم توی یه خیابون و کوچه ناآشنا … استاد ارزشمندم، در ادامه فرمایش های گرانقدر شما یه نکته به فراخور شغل خودم بگم امیدوارم برای شما و دوستان مفید باشه . علیرغم اینکه خودتون با صنعت و خطراتش آشنایی دارید و میدونید کار آتشنشانی و مخصوصا آتشنشانی صنعتی کار پر خطریه، مثلاً از همون ابتدا که لباس و کلاه و بوت و دستگاه تنفسی میپوشیم بیست کیلو به وزنمون اضافه میشه ، تو اون وضعیت از برجهای صنعتی و استراکچر واحدها و مخازن پالایشگاهی بریم بالا و عملیات کنیم … بارها و بارها چهل دقیقه یا یکی دو ساعت رفتیم آماده باش یا مانور یا عملیات واقعی بعدش برگشتیم با همون تن خسته ولی پر از هیجان و شور و شوق رفتیم تو باشگاه تمرین ورزشی بدنسازی هم انجام دادیم. بوده که من توی لباس شیمیایی کپسولم خالی شده در آستانه خفگی بودم رفته بودم برای کنترل نشت مواد شیمیایی ، یا رفتم جایی که مواد شیمیایی ریخته روی لباسم که ماسک و لباسم رو کلا آسیب زده یا فشار بخار از لباس مون عبور کرده و بدنم رو سوزونده . ولی با همه خطراتش به نسبت کارمندهای قسمت های اداری یا نفرات حراست که توی یه پست مراقبتی نشستن و فعالیت جسمی ندارن سلامتی ما بیشتره، آسیب جسمی مون کمتره. یعنی کارمند پشت میز نشین سراغ داریم بعلت دیسک کمر یا گردن نمیتونه سرپا راه بره، یا مهره هاش آسیب دیده ، زانوش سائیدگی داره، یا کارمند حراست سر پست، ایست قلبی کرده یا سکته کرده، ولی آتشنشان ها بعد از کلی جست و خیز و فعالیت تازه میان ایستگاه کلی مسخره بازی در میارن و میخندن و بعدش میرن باشگاه بدنسازی. من تا الان داشتم توی سایت شما فایل میدیدم و همین لحظه صدای دوستان از باشگاه میاد که دارن با وزنه زدن عربده میکشن 😂🤦😂 یه دوتا فایل دیگه ببینم منم قراره برم پیششون . قدردانت هستم استاد عزیزم.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربونم و دوستان هم فرکانسی عزیز
🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙋♀️
در ابتدا بگم که در همین قسمت میخوام متعهد بشم که از همین حالا به بعد میخوام زندگیم رو هر لحظه یک درجه عمیق تر تجربه کنم
😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
متعهد میشم که یک متر از محیط امنم برم جلوتر
🚶♀️🚶♀️🚶🏾♀️🚶🏾♀️🚶🏾♀️🚶🏾♀️🚶🏾♀️
ایده هایی برای عملی شدن این تعهدم دارم👇
💫 استاد جانم در ابتدا بگم که من در حال حاضر در حال استفاده از قدم نهم هستم و تازه سه روزی هست قدم نهم رو تهیه کردم…قبل از اینکه وارد این قدم بشم یعنی در آستانه قدم نهم یک تصمیمی گرفتم البته باید این تصمیم رو زودتر میگرفتم اما به قدری از اینکارم لذت بردم و حس خوب دارم دلم نیومد که نگم…من یک پیج ایسنتا چندین و چند سال که دارم و کلی از این پیج استفاده کردم و یک دوره ای پول ساختم ولی اواخر خیلی به سمت حاشیه پیش رفتم و دیدم داره ورودی هایی وارد زندگیم میشه که تناقض داره با سخنان شما و کارهایی که باید انجام بدم…بنابراین تصمیم گرفتم این مورد که نشتی انرژی برام بود یعنی هر چی داشتم تو سایت شما به سخنانتون عمل میکردم انگار با رفتم در اینستا نشتی انرژی داشتم و تمام انرژی به سوخت تبدیل میشد رو با تعداد زیادی فالوور پاک کنم و پیجم به کلی حذف کردم…و یک پیج جدید زدم که فقط شما رو فالو کردم با چند تا از شاگرداتون و اینم دلیلش فقط بخاطر این بود که هر وقت لایو گذاشتیدمن جا نمونم😍😍میخوام بگم به قدری آروم شدم و حس خوب دارم از اینکارم حس میکنم دنیای جدیدی رو تجربه میکنم چون زمان هایی از روز که اختصاص میدادم به اینستا الان همش در سایت شما هستم😍😍حس میکنم این یکی از ایده هایی بود که بهم الهام شده بود و منو از حاشیه امنم خارج کرد.
😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
و اما ایده هایی که باید عملی کنم برای تجربه عمیق زندگیم…
🌺رفتن از مسیر های متفاوت به محل کارم
🌺مطالعه کتاب های بیشتر در زمینه کاریم که باعث بشه من پیشرفت داشته باشم در کارم…و این مورد هم یک ماهی هست عملی کردم و دارم عشق میکنم و لذت میبرم
🌺خرید وسایلی که پول دارم بخرم ولی باور های محدود کننده ای در ذهنم هست که الکی خرج نکن، پولت تموم میشه و….
🌺مجددا کوهنوردیمو ادامه بدم
🌺محدودیت هایی که در این دو سال بخاطر این اپیدمی برای خودم ایجاد کردم رو از بین ببرم….یعنی هر لحظه بخاطر این مورد خواستم کاری نکنم سریع در ذهنم میگم این محدودیت هست که مانع پیشرفتم میشه و باید انجامش بدم و بالعکس.
🌺 اگر ۱۰xدرآمد دارم ۳xیا ۴x خرج کنم و بقیه رو سرمایه گذاری کنم
🌺 ارتباط برقرار کردن با انسان های جدید و پیدا کردن دوستان جدید
🌺 ساعاتی رو اختصاص بدم برای پیاده روی و تمرکز بر نکات مثبت مسیری که طی میکنم
🌺 استاد جان یک کار جدید هم کردم 😂تمام لباس ها و وسایلی که الکی نگه داشته بودم و به دردم نمیخورد ولی اسمش این بود که دارم رو دور ریختم و جایگزینش رفتم و وسایل جدید خریدم
🌺 مطالعه و منطقی کردن سبک زندگی انسان های موفق در زمینه کاریم…
🌺علاوه بر تمرین ستاره قطبی، اختصاص دادن روزی ۱۵دقیقه برای تمرکز بر نکات مثبت زندگیم و تکرار آن
🌺روزانه ۳۰دقیقه ورزش که در حال انجام دادنش هستم و امروز ۲۶روزه که مدام انجام میدم
🌺 مطالعه روزی ۵کامنت از سایت شما استاد عزیزم
و…….
استاد جانم سپاس از شما بابت این فایل های فوق العاده عالی و آموزنده تون
ان شالله بتونم به تک تک گفته هام عمل کنم و روز به روز عمیق تر زندگی رو تجربه کنم و از حاشیه امنم خارج بشم و به تک تک خواسته هام به لطف الله مهربانم برسم.
خداوند رو هزاران مرتبه سپاسگزارم که در بهترین سایت دنیا هدایتم کرد و دارم به معنای واقعی زندگی میکنم و لذت میبرم😍😍
استاد جانم دوستتون دارم ❤
خانم شایسته عزیزم دوستتون دارم ❤
عاشقتونم🌺❤
به امید دیدارتون✈✈
به نام خداوند هدایتگر
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی
سلام به همه دوستان ارزشمندم
خدایا شکرت که در مدار دریافت این آگاهی ها هستم
استاد عاشقتونم خیلی خوشتیپ و خوش استایل شدین
استاد یکی از ویژگی های با شما کار کردن اینه که آدم جسارت پیدا میکنه
آدم اصلا دوست داره بره تو دل ناشناخته ها و اونارو تجربه کنه
من خودم قبلا یه آدم خیلی ترسو با اعتماد به نفس پایین بودم و خیلی هم محافظه کار بودم به خاطر خانواده ای که توش بزرگ شده بودم
از وقتی ازدواج کردم خیلی بهتر شدم چون همسرم روحیه خیلی جسورانه و ریسک پذیر داره منم همیشه ازش یاد میگیرم و در کنارش خیلی رشد کردم
ولی از وقتی خیلی بهتر شدم که با شما آشنا شدم و از آموزشهاتون استفاده میکنم البته هنوز خیلی خیلی جای کار دارم ولی هرروز سعی میکنم یه قدم برای بهتر شدنم و رفتن تو دل ترس هام بردارم
و از نقطه امنم خارج بشم
استاد من به شدت از ارتفاع میترسیدم به خاطر همین هیچ وقت هواپیما سوار نمیشدم
اصلا برای مسافرت رفتن هواپیما جزو گزینه هام نبود و میگفتم نمیخوام هیچ وقت امتحانش کنم
ولی به قول خانم شایسته دیدم این ترس داره جلو خیلی از لذت های منو میگیره و خیلی از زیبایی ها و چیزهای دیگه رو نمیتونم تجربه کنم
تا چند ماه پیش که میخواستیم با همسرم بریم مسافرت خودم پیشنهاد دادم که با هواپیما بریم میخوام تجربه کنم
و وقتی سوار هواپیما شدم دیدم همه اون ترس ها توهم بوده و نه تنها ترس نداره بلکه خیلی خیلی هم لذت بخشه
و به قدری اون روز که ما تو پرواز بودیم آسمون زیبا بود که من محو تماشای زیبایی ها بودم و اصلا نفهمیدم کی رسیدیم به مقصد
شاید این چیزایی که من میگم برای بعضی ها عادی باشه ولی برای من واقعا یه ترس بود
مثلا از آب میترسیدم هیچ وقت استخر نمیرفتم
هم به خاطر اینکه میترسیدم و هم چون شنا بلد نبودم اعتماد به نفس نداشتم که برم جلو بقیه
وقتی با همسرم تو مسافرت بودیم هتلی که بودیم استخر داشت و گفتم الان بهترین موقع ست که برم و تجربه کنم
و رفتم استخر خودم تنها
و یه تجربه فوق العاده بود و بازم دیدم که اصلا ترس نداشته و من این همه سال بیخودی خودم و از لذت ها محروم کرده بودم
و افرادی که اونجا بودن اتفاقا کلی تحسینم کردن که برای اولین بار با اینکه شنا بلد نیستم ولی تنها اومدم و کلی هم راهنماییم کردن و تشویقم کردن که برم حرفه ای یاد بگیرم
یا مثلا به هیچ عنوان تنهایی نمیرفتم خرید رستوران که اصلا هرگز تنها نمیرفتم
چند وقت پیش تنها بودم و میخواستم برای خودم غذا سفارش بدم بعد به خودم گفتم پاشو برو رستوران غذا بخور
کلی ذهنم سعی کرد منصرفم کنه که بابا تو این همه رو خودت کار کردی الان کلی رشد کردی اعتماد به نفس تنهایی رستوران رفتن و داری ولی نیازی نیست بری حتما تجربه کنی
یه غذا سفارش بده بیارن برات
ولی گفتم برای تمرین عزت نفسم هم که شده میرم
و رفتم یه رستوران خیلی خوب نه یه رستوران معمولی و یه غذای خوب سفارش دادم
اتفاقا رستوران هم شلوغ بود
و استاد یاد صحبت شما تو قانون آفرینش افتادم که گفتین از قانون درخواست استفاده کن
ازشون درخواست کردم که میخوام کنار پنجره بشینم چون ویو خیلی خوبی داشت
با اینکه میزهای کنار پنجره مخصوص ۶ نفر به بالا بود ولی گفتم حالا درخواست میکنم
چون معمولا دیدم که رستورانها نمیزارن اونایی که یه نفر یا دونفر هستن دور میز ۶ نفره بشینن چون میزارن برای افرادی که تعدادشون زیاد هست
درخواست کردم که کنار پنجره بشینم و اتفاقا کلی هم استقبال کردن و گفتن اتفاقا ویو خیلی قشنگی هم داره
من فکر میکردم که اگه تنها برم رستوران همه یه جوری بهم نگاه میکنن ولی بر عکس اصلا کسی توجهی به من نکرد
اینم یه تجربه لذت بخش بود
به قول استاد نمیخواد موتور برداری از کوه بری بالا یه قدم کوچیک بردار برای اینکه از نقطه امنت خارج بشی
شاید اینایی که من گفتم برای بعضی بچه ها ترس نباشه ولی برای من بود
و خوشحالم که بر اونا غلبه کردم و واقعا وقتی بر ترس هات آگاهانه غلبه میکنی اعتماد به نفست تصاعدی میره بالا
استاد من و همسرم تو محله ای زندگی میکردیم که اونجا بزرگ شده بودیم و خونه مادر همسرم زندگی میکردیم و همه خانواده من و خانواده همسرم تو یه محله و نزدیک به هم بودیم
ما برای اینکه از نقطه امن مون خارج بشیم از اون خونه رفتیم و رفتیم به یه جای دورتر
درسته تو همون شهریم و نرفتیم یه شهر دیگه یا یه کشور دیگه ولی این مهاجرت و دور شدن از خانواده ها مون برای مایی که چند سال تو نقطه امن مون مونده بودیم و جرات نداشتیم ازش بیایم بیرون خیلی بزرگ بود
و اصلا وقتی رفتیم چقدر درها برامون باز شد چقدر همه چیز تو زندگی مون و کارمون بهتر شد
و چقدر ایمان مون قوی تر شد به خاطر مسائلی که پیش اومد و حلش کردیم تو این مسیر
استاد من و همسرم یه پیشنهاد کاری بهمون شد که یه شاخه ی دیگه ای از حرفه ای که انجام میدیم بود
قبول کردن اون پروژه هم یه کم ترسناک به نظر میومد چون تا حالا به صورت حرفه ای انجامش نداده بودیم
ولی همسرم گفت بالاخره که چی
ما باید اینم بتونیم انجام بدیم باید خودمون و تو این زمینه قوی کنیم چون جزئی از شغلمون هست
همسرم پروژه رو قبول کرد
و وقتی میخواستیم بریم سر کار خداوند طوری هدایت مون کرد و طوری بهمون ترفند ها رو از طریق یکی از بنده هاش یاد داد و ایده هایی رو بهمون الهام کرد که کاری که ما انجام دادیم خیلی خیلی بهتر و حرفه ای تر شد از اونایی که دارن این کار و به طور حرفه ای انجام میدن
در کل
وقتی آگاهانه بر ترس هات غلبه میکنی و از نقطه امنت خارج میشی
✔ اعتماد به نفست خیلی میره بالا و به قول خانم شایسته اعتماد به نفست خیلی میره بالاتر از کسی که ناخودآگاه اون ترس و نداره
✔ایمانت خیلی قوی تر میشه برای رفتن تو دل ترس های بیشتر و خارج شدن از نقطه امنت و انگیزه میگیری برای ادامه مسیر
✔زندگی برات خیلی لذت بخش تر میشه و دوست داری که بازم تجربه های دیگه داشته باشی
✔و لحظه مرگ حسرت نمیخوری که یه سری لذت ها رو تجربه نکردی فقط به خاطر اینکه میترسیدی و محافظه کار بودی
✔وقتی تو برای بهبود خودت قدم برمیداری و تصمیم میگیری بری تو دل ناشناخته ها خداوند قطعا هدایتت میکنه من اینو خیلی تجربه کردم جاهایی که من قدم برداشتم بر ترسم غلبه کنم و خداوند هدایتم کرد
✔تکامل رو رعایت کنیم و هرروز یه قدم برای خارج شدن از نقطه امن و پا گذاشتن رو ترس هامون برداریم
✔یک ساعت زندگی با کیفیت بهتر از صد سال زندگی بی کیفیت هست
و اینم بگم که جلسه دو و سه پشت صحنه سایت تو این زمینه خیلی به من کمک کرد
که مدیر فنی عزیزمون توضیح دادن که چطوری رفتن تو دل ترس ها شون و یه سری کارها رو برای اولین بار انجام میدادن ولی نتیجه عالی میشد
اصلا وقتی اون فایل و گوش دادیم با همسرم تصمیم گرفتیم اون پروژه رو قبول کنیم
و میدونین چیه استاد من قبلا که با قانون آشنا نبودم به خودم حق میدادم که بترسم اصلا میگفتم چرا باید به ترسهام غلبه کنم
اصلا چرا باید ریسک کنم
یعنی از همون حالتی که داشتم راضی بودم و اصلا نمیدونستم که این طور زندگی کردن اصلا جذاب نیست
و زمانی تو به معنای واقعی زندگی کردی که از پتانسیل هات استفاده کنی
و از این همه نعمت هایی که خدا در اختیارت گذاشته لذت ببری
و اینکه اگر جای اهرم رنج و لذت تو ذهنت درست جا بیفته خیلی راحت تر بر ترس هات غلبه میکنی
استاد واقعا ازتون سپاسگزارم برای آموزش های ارزشمندتون
به قول خودتون این فایلها که رایگان رو سایت هستند میلیون دلاری ارزش دارن
خدایا شکرت
مونای عزیزم سلام
وای چقدر لذت بردم از تحریباتی که نوشتی برامون ، بسیار بسیار تحسین برانگیز بود
تو و همسرت عزیزت قطعا یکی از بهترین نمونه های این فایل استاد عزیزمون هستید .
داستان تنهایی رفتنت به استخر و رستوران و درخواستی که داشتی تا داستان جابجایی و انتقال خونه تون و قبول کردن پروژه و … همه و همه خیلی مثال های زیبایی بود که نوشتی .
از صمیم قلبم از خداوند مهربون براتون خیر و برکت و سلامتی و عشق درخواست میکنم . 🤲🤲🤲
ضمنا داستان هدایتت رو که خوندم به آخراش که رسیدم متوجه شدم صورتم از اشک خیس شد و چقدر عشق کردم باهاش.❤❤❤
به نام خدای مهربان
سلام و درود بر استاد عزیز و مریم بانوی عزیز
استاد جون این فایل عالی بود و نمیدونی که من چه قدر احتیاج داشتم به این حرفا من ایران هستم و خب یه اتفاقاتی توی ایران میفته که حالا اینجا جاش نیست بگم . چند تا سوال اساسی تو این چند وقت توی مغزم بود که میخواستم ازتون بپرسم که خدارو شکر امروز جوابش رو توی این فایل گرفتم این سوالات باعث شده بود که من لای در و بلاتکلیف بمونم و نه بیام اینور نه برم اونور نمی دونید چه قدر پریشون بودم و دودل که امروز شما من رو روشن کردین .استاد جون واقعا حرفاتون درسته به قول استاد عزیزم یک روز مثل عقاب زندگی کردن بهتر از صد سال مثل کلاغ زندگی کردنه . من تجربه خودم میگم من رانندگی رو خیلی دوست دارم و یادمه اوایل که میخواستم رانندگی یاد بگیرم خیلی ریسک میکردم یعنی آنقدر ذوق رانندگی داشتم که اصلا این ریسک کردنا به چشمم نمیومد و از خب پدر و مادرمو خواهر برادرم خیلی سعی میکردن که منو بترسونن از رانندگی کردن چون خانواده من از رانندگی و جاده و تصادف و این مساعل خیلی میترسن ولی من به قول خودشون خیلی کله خراب بودم و همون اول که میخواستم یاد بگیریم خودم تنهایی مینشینم توجاده از شهر خودمون میرفتم یه شهر دیگه تو فاصله ۶۰ ۷۰ کیلومتری مثلاً و از شهرستان خودمون میرفتم توی شهر شلوغ و خودمو مینداختم توی اون شلوغی ها تا رانندگی. رو بهتر یاد بگیرم و بیشتر تجربه کنم . و خیلی جاها بود که به قول استاد من تا یه قدمی مرگ میرفتم وهم خودم و هم ماشینم جون سالم. به در میبردم چندین بار این اتفاق افتاد و واقعا خداا من رو نگه میداشت به قول خاله هام همیشه میگن مهسا روخدا نگه میداره . و واقعا جسارتی که من توی رانندگی دارم هیچکدوم از خانوم های فامیل ما ندارن . و حالا جالب اینه که تمام اون هوایی که میگفتن مثلاً حالا واجب نیست که زن رانندگی یاد بگیره یا مثلاً فلانی رفته تو جاده خودش و ماشینش باهم له شدن یا فلانی فوت کرده یا زن نباید پشت فرمون بشینه حتی گاهی اوقات هم به خودم و هم به شوهرم تو هین هم میکردن ولی من اصلا حرفاشون برام مهم نبود و همچنین شوهرم هم تو این راه خیلی من رو همراهی کرد و خیلی حمایت میکرد حالا تموم اون ها میگن خوش به حال مهیا که رانندگی یاد گرفته یا مهسا دست فرمونش خیلی خوبه و رانندگی کردن من براشون طبیعی شده و خیلی تو رانندگی من رو قبول دارن حتی مادر خواهرم که مخالف درجه یک من بودن الان میگن رانندگی مهسا حتی از بابا و دایی ها که مرد هستن هم بهتره و وقتی تو ماشین من میشینن خیالشون خیلی راحته و تمام اینها به کنار من خودم خیلی از رانندگی کردن لذت میبرم یعنی رانندگی برای من تفریح و خوشگذرونیه. ولی خب مادر خواهرمو خاله هام که جرات نمیکنن پشت فرمون بشینن خودشون رو از این لذت محروم کردن فقط به خاطر ترسهاشون یا به قول خودشون حرف و حدیث
استاد جون من شدیداً به این باور دارم که وقتی مرگ ادم برسه نگاه نمیکنه تو کجایی یعنی اگه تو امن ترین جای دنیا هم باشی میاد و جونتو میگیره و شدیداً به این باور دارم که اگه خودتو به خدا بسپاری خدا مراقبتهو نگهت میداره که دقیقا من این رو بارها تجربه کردم تو رانندگی و حالا خیلی جاهای دیگه .
من تو موارد دیگه خیلی ترس ها و دودلی ها داشتم البته هنوز هم دارم و باید روش کار بشه ولی به لطف این آموزش ها ی ناب استادان عزیزم دارم بهتر و بهتر میشم و رو ترس هام پا میزارم و تا ایشالله به بزرگترین آرزوم که استقلال و ازادی مطلق هست برسم با امنیت و عزت مندی به لطف خدای مهربون
استاد جون با این فایلت واقعا من رو از بلاتکلیفی و شک و دودلی نجات دادی خیلی ازت ممنونم
دوستان فقط خودتون رو بسپاریم به دستای خدا و زندگی رو زندگی کنین . به قول استاد عزیزم از زنده مانی بیاین بیرون و زندگانی رو تجربه کنین خیلی حرفها و تجربه ها تو دلم هست که میخوام بگم ولی خب کوتاهش کردم
در پناه الله
بنام خداوندبخشنده ومهربان
سلام بر پادشاهان توحیدوآگاهی وعمل جهان
استاد جان عجب بدنی ساختی
به به عالیه عالی
خدای من چه تصویر نابی
فوق العاده ای هست
دراین قاب بهشتی من یک امام زمانه میبینم….جملاتش را با طلای 24عیار کنارهم میچینم
درحیرتم که انسان چگونه به این حد میرسد…که کل جهان درحیرتش میشیند
فعل بداعه گفتم
استاد جان چه درس زیبایی از ابوموسی به ما آموختی
جهان پر است از درس وتجربه وتنها افرادی از این موضوعات درس میگیرند که در حال کار کردن روی باورهاشون باشن
وباز تعداد اندکی این درس های بزرگ وآگاهی های ناب رو به کار میگیرند
استاد جان چقدر زیبا بود این جملتون ازاینکه ابوموسی مثل مابقی مرغ وخروسها
نتونسته از غذاهای خوشمزه وجدید لذت ببره
زندگی زیبایش به تجربه کردنشه
نه به طولانی بودن عمر
خدای من فقط همین جمله به اندازه صدها درس داره
پارسال خونه ما مهمون اومده بود
یهو سرسفر مهمون مون گفت قرار بود بریم شیراز چی شد
گفتم 2روزمرخصی دارم
امشب بریم نهایتش نمیرسم سرکار
اونا هم با هیجان گفتن ما پایه هستم بریم
رفتن خونشون وسایلهاشون رو برداشتن اومدن دنبال ما حرکت کردیم رفتیم
البته قبل از حرکت با زور من رو راضی کردن یه جای نزدیکتر بریم
که من گفتم نهایتا اصفهان
در اوج بیماری پندمیک من توی سفر وبازار بودم
وهیچوقت هم نه من نه همسرو بچه هام هیچیزشون نشدن
وباچشام دیدم افرادی که خیلی وسواس بودن وفوت کردن ویا نهایت سختی رو تجربه کردن
استاد جان هر وقت در موضوعی منطقی فکر نکردم ورفتم جلو
بهترین جواب رو گرفتم
وهمین حرکتها باعث شد که کلی انگیزه من بره بالا واعتماد به نفسم بیشتر شده
و از طرفی هم بهترین احساس رو تجربه کنم
استاد جان الان هم که در حال کار کردن روی روانشناسی ثروت هستم
وانشاالله به اراده خودم ولطف خدا قدمهای تکاملی رو طی میکنم وازاین
حاشیه امن میام بیرون
خدای من چه جملات نابی رو امروز شنیدم
خدا رو هزاران مرتبه شکر
خیلی خیلی ممنونم ازشما وخانوم شایسته عزیز بابت به اشتراک گذاشتن این فایل بی نظیر
سلام بر همه عزیزان
…
وقتی به تضاد برمیخوری البته خیلی ناچیز و خدا بهت میگه پاشو لباس بپوش بریم پیاده روی و میریم باهم نزدیک ترین پارک به خونه و اونجا میبینی فایل جدید اومده قلبت میگه هدایتی از طرف خداست و وقتی دانلود کردی و همونجا تو پارک پلی کردی بی هندزفری و البته کسی دور و بر نبود
خدا داشت میگفت نترس قوی باش فرار نکن وایستا محکم و حقتو بگیر کار درست رو انجام بده حتی اگر همه گفتن که نمیخایم، سخته
ولی تو بر صراط مستقیم بمان
که سخت است اگر سخت نبود پیامبر ص نمیفرمودند شیبتنی الهود
سوره هود من را پیر کرد
چرا چون در این سوره خداوند فرموده اند
و استقم کما امرت و من تاب معک
انگونه که امر شده ای استقامت کن و هرکسی که با تو توبه کرده است،. نیز.
در حالی که در سوره شوری هم امده و استقم کما امرت…
برای پیامبر ص استقامت کردن سخت نبود بلکه همراهی دیگران درین استقامت سخت بود، وادار کردن بقیه به استقامت
امتحان زندگی من این روزا و این سالا شده همین… برای خودم ادامه مسیر راحته، اما اونها که هم مسیر زندگیم هستن.. براشون سخته
امام علی ع میفرمودند تابستان میگویم به جنگ برویم میگویند گرم است زمستان میگویم به جنگ برویم میگویند سرد است
استاد اخر فایل گفتید این حرفها در عمل باید پیاده بشه. بله در عمل همه چی سخت تره
وقتی دور و بریات چیزی از این مباحث نمیدونن ونمیشه هم گفت
و تنها یار و یاورت خداست
امیدوارم تو این امتحانات سخت پیروز بشیم. آیه 2 و 3 عنکبوت چراغ روزهای منه و استاد خوبی که به موقع فایل جدید میزاره
و میدونم رسیدن به مدارهای بالا بها دارد
بهایش پاک شدن است
پاک کردن است
خدایا همینجا بازم ازت می خوام توان، صبر،توفیق، استقامت، یاری، عطا کن
من را به بهشتت به زودی برسان
نصرمن الله و فتح قریب
ان الذین قالو ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملایکه الا تخافوا و لاتحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون
سلام بر استاد جذاب و جنتلمن😎و همه دوستان
جا داره از شعر نامبارک بدنو ببین جون بابا در این کامنت استفاده کنم😂
اگه بخوام در مورد فایل حرف بزنم یه شعری بود که از زبان شما شنیده بودم میگفتید:
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
خوشحالم که افتخار شاگردی شما رو دارم اینکه شما حتی توی شرایط خوبم از چهار چوب ترساتون پاتونو فراتر گذاشتید و در هر لحظه دنبال تجربه کردن استعداد های جدید خودتون هستید در هر لحظه دنبال کشف کردن بُعد جدیدی از زندگی هستید اونم تو شرایطی که همه چیز براتون فراهمه.
خیلی کمه خیلی کمه آدامایی مثل شما که تو شرایط عالی حرکت کنن.
مثلا همین لاغر کردن شما،و جستجوی تمرکزی شما روی دوره سلامتی من مطمنم۹۰ درصد ادما اگه این ارتباطات خوب شما رو داشتن اگه این ثروت شما رو داشتن اگه تو کشوری بودن که زیاد به ظاهر اهمیت نمیدادن، زندگی میکردن عمرا برن سمت لاغر کردن، چون من دیدم بیشتر ادمایی که میرن سمت تناسب اندام مخصوصا تو ایران به خاطر خوشگل شدن در چشم مردم یا مسخره نشدن توسط مردمه ولی امریکا اصلا کسی به کسی کاری نداره و این نشان از جسارت شماست که همیشه دوست دارید خودتونو کشف کنید.
ما دو نوع چارچوب داریم یک چارچوبِ قوانین الهی که اگه تجاوز کنی بی برو برگرد نتیجشو میبینیم، ولی دومین چارچوب ، چهارچوب استعدادها و ترسها که اگر پامونو از این فراتر بگذاریمم نتیجشو میبینیم
ولی نتیجه این کجا و نتیجه آن کجا،برای فراتر رفتن از چارچوب دومی باید قید بعضی لذت های زود گذر رو بزنیم باید عاشقانه تلاش کنیم عاشقانه سختی بکشیم تا به لذت های بزرگ تر و نا محدود دنیا و آخرت برسیم.
و به نظرم این عاشقانه تلاش کردنه فقط با دیدگاه ایمان به آخرت به وجود میاد چون ما وقتی بفهمیم آخرتی هست بدون در نظر گرفتن دستاورد و نتیجه حرکت میکنیم.
شادو پیروز و ثروتمند در پناه الله یکتا❤
سلام و دورود
خداوند رو سپاسگذارم که در میان خانواده عزیز عباس منش قرار دارم
چند روزی میشد که یک هدف برای خودم تایین کردم و با خداوند عهد کردم که توی این مسیر قدم برمیدارم و خود خدا راهو بهم نشون بده و کمک کنه منو برای رسیدن به اهدافم. اوایل خوب متوجه نمیشدم یه سری نشانه ها به قول استاد یه سری الهامات بهم میشد اما واقعا نمیفهمیدم و درک نمیکردم منظور چیه من هدفمو انتخاب کرده بودم تصمیمم گرفته بودم حتی نوشته بودم و باور های مورد نیاز هدفمو ساخته بودم همه چیز از نظر خودم اوکی بود اما هیچ اتفاقی نمی افتاد تا امروز که وارد سایت شدم و به خودم گفتم آرین برو یه سر به سایت بزن حتما هدایت میشی .استاد شاید باورتون نشه اما تا اومدم داخل سایت و روی گزینه هدایت به سمت نشانه ام کلیک کردم با این فایل روبه رو شدم فایل رو که پلی کردم و گوش دادم انگار خداوند داشت باهام حرف میزد ..من نمایندگی بیمه دارم و هدفمو برای خودم فروش 1000 فقره بیمه نامه در یک سال انتخاب کردم اما راستش میترسیدم قدم برنمیداشتم نمیرفتم ارتباط برقرار بکنم همش توی نقطه امن خودم بودم و میگفتم مشتری خودش میاد اما امروز که فایل گوش دادم فهمیدم من ترسیدم جرات رفتن به سراغ مشتری و صحبت کردن با مشتری ندارم ترس از مسخره شدن ترس از نه شنیدن و …. داشتم بعد چند روزی بود که هر کتابی میخوندم با جمله نترسیدن از رفتن به سراغ مشتری نترسیدن از نه شنیدن روبه رو میشدم حتی یکی از همکارام باهام تماس گرفت گفت هرکجا کمک خواستی بگو نترس من کمکت میکنم نشونت میدم برو حرکت کن اما من واقعا نمیفهمیدم تا اینکه این فایل از استاد دیدم و دیگه شکم به بقین تبدیل شد که من نباید بترسم و ازنقطه امنم خارج شم و به خدا توکل کنم و ایمانمو نشون بدم .
استاد نمیدونید که چقدر سپاسگذارم که توی این مسیر قرار دارم و یواش یواش دارم قانون یاد میگیرم و چقدر خوشحالم که در فرکانس درست قرار دارم به شکلی که به قول شما اگه در مسیر قرار بگیرین به شما راه نشون داده میشه الهامات گفته میشه شما باید دقت کنید استاد دو هفته اس فقط واژه نترسیدن ، قدم برداشتن، ایمان داشتن از توی کتاب ها از توی صحبت های همکارا و حتی فایل ها شما میدیدم و میشنیدم
و الان که فایل کامل و با دقت گوش دادم دیگه ترسمو کنار میزارم و میخوام همینجا اعلام کنم که من میخوام تا سال دیگه همین موقعه 1000 فقره بیمه بفروشم و بیام اینجا برای شما و خانواده عزیزم اعلام کنم که من نشانه ام رو پیدا کردم و بهش اعتماد کردم و نتیجه گرفتم
استاد میخوام اینجا تعهد بدم که تا سال دیگه همین موقعه 1000 تا بیمه نامه ام رو میفروشم
به امید خداوند الله و دعای خیر شما و دوستان عزیزم حرکت میکنم به سمت هدف ام.
باقدرت و ایمان به خداوند و قانون
1400/12/03
ساعت:16/07
اینجانب متعهد میشوم که تا یک سال آینده یعنی 1401/12/03 هزار فقره بیمه نامه بفروشم.
پیشاپیش سال نو بر خانواده عزیز عباس منش تبریک میگم
سالی پر از سلامتی ، شادی و ثروت برای شما آرزو میکنم
در پناه الله یکتا
سلام استاد وقتتون بخیر
استاد من هنوز فایل رو ندیدم ولی به محض این که تصویر فایل رو دیدم
کیف کردم و بارها تحسینتون کردم
واقعا خیلی خیلی خوشتیپ شدین
از تیپتون معلومه که دوره ی سلامتی خیلی حرفه ای تر از اون چیزی که فکر میکردم هست
و
حتما میخوام به محضی که اومد رو سایت تهیش کنم
و
یه ادم دیگه ای بسازم از خودم
خیلی خوشحالم
ممنونم استاد