اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد من این روزا دارم هی هدایت میشم هی نشانه میبینم اکثر هدایت ها رو گوش میدم در صورتی که همون لحظه ذهن میاد اون روش غیر منطقی جلوه میده ولی من پیش میرم و بعد از یک روز یا یک ساعت یا چند روز نتیجه همون گوش دادن هدایت میبینم .
همین امروز بعد نوشتن ستاره قطبی و درخواست اینکه چه فایلی گوش بدم در خواست کردم خدا شروع به هدایت کرد .در صورتی که من هر صبح موقع رفتن به سرکار دنبال بچه ها برم تا ببرم مدرسه،فایل روزشمار یکبار تو خیابون گوش میدادم امروز هدایت اومد براساس خوندن کامنت دیشب برم فایل ها نتایج دوستان از قسمت یک گوش بدم تا برسم خونه 4 فایل گوش دادم به ترتیب،آخرین فایل فک کنم شیرین جان بودن که پرسیدن من گیجم نسبت به هدایت ،هر لحظه یه چیزی بهم میگه این هدایت هست یا نه نمیدونم چیکار کنم آیا هرلحظه ما داریم هدایت میشیم این اول بگم من قبل گوش دادن به این فایل امروز دو تا از بچه ها نیومدن یه هدایتی گفت از یه مسیر متفاوت برو چون نیازی نبود مسیر قبل برم ذهنم با منطق گفت برای چی راهت دور میکنی این سمت کلی مسیرت دورتر میشه ولی من همون لحظه گفتم همین که مسیرت دور میکنی یعنی باور کمبود فراوانی اینکه بنزینت بیشتر استفاده میشه و مسیر جدید رفتم تا اینکه همه رو رسوندم نزدیک خونه دیدم شیرین جان این سوال پرسید و استاد جان گفتن ما از تو شکم مادر هر لحظه در حال هدایت شدن هستیم تو هر لحظه خودت به خدا بسپار حتی تو غذا خوردن چی بپوشم کجا برم چه حرفی بزنم و هرچی گفت گوش بده امکان داره با منطق همون لحظه کار اشتباهی باش ولی بعد یک ساعت یک روز چند سال نتیجه همین هدایت میبینی و من جواب سوالم همیشگی ام گرفتم خدایا شکرت
حالا اومدم تو خونه روزشمار136فصل پنجم زدم این فایل اومد و استاد چقدر عالی و کاملا هدایت شده امروز این فایل اومد من قبل اینکه این فایل گوش بدم امتحان پس دادم اونم صبح الان چقدر خوشحالم از مسیر جدید رفتم با یک تیر دو نشون زدم خدایت شکرت .
استاد من خیلی خیلی به هدایت دارم ایمان پیدا میکنم هدایت یه جورایی اعتماد به نفس هم بالاتر میبره آدم دست به عمل میکنه کاری میکنه چون و چرا نیاری و همون لحظه اقدام کنی.
خداروشکر میکنم که چند وقتیه دوست دارم چیزای جدید تجربه کنم هی از این شاخه به اون شاخه میپرم تا علایقم پیدا کنم و از اون حاشیه امن خودم خارج کنم خیلی خیلی نیاز دارم روی خودم کار کنم .
استاد من چند ماه پیش رفتم از آدم های که حس خوبی نداشتم روبرو شدم تحسین کردم خودم رها کردم از اون حاشیه امنی که هر لحظه تو ذهنم قضاوت میکردم رفتم جلو سلام کروم تحسین کردم لبخند زدم و جوابم این شد که چه رابطه خوبی پیدا کردیم دیگ اون حس بد نبود دیگه رها شده بودم
وقتی آدم این شجاعت به خرج میده بعدش نتایج عالی میگیره به خودش افتخار میکنه ارزش خودش بیشتر میفهمه .
استاد عزیزم از شما سپاسگزارم که از تک تک موضوعات روزمره زندگی برامون تبریک به قانون میکنید و صحبت میکنید و با مثال توضیح میدید.
سلام سلام به همه ی دوستان عزیز و خانواده دوست داشتنی استاد عزیزم
استاد عباس منش و مریم خانم عزیز
رد پای من در روز شماره تحول زندگی من در روز 118
دوستان خدارو شکر می کنم که امروز برام فرصتی پیش آمد که بیایم تو سایت
کامنت بنویسم
البته من تو این چند وقت هرروز تو سایت بودم و با تمام اتفاق های که برام رخ داده متعهدانع روز شمار رو طی میکردم و همراه با این سفرنامه بودم
و امروز که به این فایل رسیدم و استاد گفتن که حتما بیا بنویس چه در سایت و یا جایی دیگه
من هرروز تو دفترم مینوشتم
اما امروز بر این شدم که بیام کامنت بزارم
خداروبابت این فرصت و این سایت و این مسیر زیبا و درست سپاسگذارم و بابت وجود استاد عزیزم
وای دوستان نمیدونید تو این چند وقت چه اتفاق های نابی برام رخ داده اره
زندگیم کلی تغییر کرد و کلی متفاوت شده است و کلی از خواسته هایم رقم خورده است
آره قانون جواب میدهد
خوبش هم جواب میدهد من تو این مدت ایمانم قویتر شد
اینکه استاد میگویند باید عمل گرا باشیم
باید حرکت کنیم و قدم برداری و حرکت کنی و تجربه ها جدید کسب کنی رو
این حرف ها رو فقط گوش نکنید
عمل کنید
اینکع ابوموسی نباشیم
خداروشکر میکنم از زمانی که وارد این مسیر شدم
با تمام وجودم سعی کردم و میکنم که عمل گرا باشم چون دوست ندارم فقط شنونده باشم
دوست دارم من هم تجربه کنم و قانون رو تو زندگیم ببینم و دوست دارم چیزهای که تو این دوسال یاد گرفتم رو عینا ببینم
دوستان عزیز یکی از خواسته ها من هم مهاجرت کردن بود
و چندین بار هم تو کامنت های قبلی ام گفته بودم
اما قبل ازاینکه بیام بگم چه اتفاقاتی برام رخ داد
حدود 19 روز پیش اره تو فروردین ماه امسال 1403 ما باید اسباب کشی میکردیم چون سال خونمون سر رسیده بود
و باید دنبال خونه میبودیم و از خدا خواسته بودم که یک جای خوب فرش زندگیم رو پهن کنم
اما این خواسته مهاجرت تقریبا از یکسال پیش تو دلم افتاده بود و دوست داشتم که مهاجرت کنم و یک جای جدیدیک فضای متفاوت دوست داشتم که من هم تغییر تو زندگیم ایجاد کنم دوست داشتم تجربه کنم و اصلا حرفی واسه گفتن برای خودم داشته باشم
اینکه من هم انجامش دادم و پا روی ترس هایم بگذارم
پارسال خیلی دوست داشتم اما به دلایلی یا بهتر بگم تکاملش رو طی نکرده بودم
و طی چند نشونه که دیدم دیگه پیگیر مهاجرت نشدم ولی یاد گرفتم از قوانین و از دوره 12 قدم
که از همون جایی که هستی شروع کن و لذت ببر و یاد گرفتم که اکرم اصلا چرا میخواهی مهاجرت کنی ؟؟
بعد با خودم میگفتم خوب مخام لذت ببرم مخام زیبایی های بیشتر ببینم مخام
جاهای بیشتر ببینم مخام شجاعتر بشم دیگه حرف مردم برام مهم نباشه مخام برای خودم باشم نه برای دیگران فقط خودم
بعد تو دلم جواب میامد خوب فعلا تو از همین جا که هستی لذت ببر راستش من اول میخواستم مهاجرت کنم و یک جورایی حسم بد شده بود و چند تا نشونه آمد همون به لطف خدا و دوره های استاد فهمیدم دارم اشتباه پیش می روم پس تصمیم گرفتم که درست تو مسیر باشم و قدم بر دارم وهمین شد که اون الهام به قلبم نشست که از همین جا که هستی حست رو خوب کن
و من شروع کردم با تمرکز بیشتر روی زیبایی ها مکان زندگیمان روی محله هر جا که میرفتم دیگه دوباره شهر برام خیلی زیباتر شد مشهد یک جور دیگه خودش رو انگاری نشون می داد
همه جا زیباتر شد
هر جا میرفتم با تمام توانم میخواستم آگاهانه فقط مثبت ها رو و زیبایی ها رو ببینم و دیگه یواش یواش افتادم روی ریل
و یواش یواش تکامل رو طی کردم
و حسم بهتر وبهتر شد و از زندگی کردن لذت میبردم و فقط روی خودم کار میکردم
و دیگه به خواسته مهاجرت نچسبیدم
و رهایش کردم من گفتم فقط مخام لذت ببرم و کیف کنم
اره تا اینکه رسید به سال جدید و باید بلند میشدیم و دنبال خونه میگشتیم
راستش من با خودم میگفتم من سال 1401 تازه ورودی در سایت بودم و زیاد قوانین رو بلد نبودم و طبق همون یک خونه خوب در منطقه خوب و عالی با آب وهوای عالی برامون ردیف شد
و حالا امسال میگفتم خدایا من به تو وقوانینت ایمان دارم و میدونم امسال که که یاد گرفتم و در حال آموزش هستم اما نسبت به دوسال پیش خیلی فرق کردم مطمئن هستم که خیلی راحت و خیلی اسون یک خونه خوب و طبق خواسته ام خواهم داشت چون من تا توانستم طبق قوانین دارم عمل میکنم و آگاهانه دارم تلاش خودم رو میکنم پس شک ندارم که بهترین ها رو برای خودم خلق میکنم
اون دوسال پیش تقریبا یک ماه دست و پا شکسته دنبال خونه بودیم و اصلا فروردین اون سال ما مسافرت نرفتیم به خاطر اینکه میگفتیم باید دنبال خونه باشیم و مخارج اسباب کشی و این جور حرف ها و نگران بودیم ولی امسال بعد ازچند روز از سال جدید که اون هم طبق خواسته خومون بود چون میخواستم متفاوت باشه ولی بعد از چند روز رفتیم مسافرت و اصلا حالمون عالی بود و نگران خونه نبودیم و
میگفتم خونه پیدا میشه خیلی راحت و کل ایام تعطیلی رو خوش گذروندیم
در ضمن یکی از خواستع هایم این بود کع خدایا دلم مخاد قبل از موعد سالمون خونه پیدا بشه و از اون خونه برویم راستش اصلا یک جورایی همش مخاستم قوانین که یاد گرفتم رو اجرا کنم و میگفتم جواب میده و مخاستم ایمانم رو قویتر کنم
تا رسیدیم به ایام تعطیلی عید سعید فطر
قبل از عید با همسرم خدا سر شاهد فقط رفتیم یک دور زدیم تا ببینیم خونه ها و شرایط در چه رنج است
و اونجا بود که یکم نگران شدم چون نسبت به دوسال پیش همه چیز خیلی از لحاظ قیمت فرق کرده بود
اره ترس و نگرانی آمد سراغم
و هردوتامون نگران شدیم که چکار کنیم و نجوا ها شروع شد با تمام اینها خیلی تو این شرایط سخت است که کنترل ذهن داشته باشی چون ما به خاطر مشکلات چند سال پیشمان پول رهن زیاد نداشتیم
و توانم پرداخت اجاره خونه بالا
هر چند ما تو این چند سال کلی چالش های مالی رو گذرونده بودیم و دیگه هیج بدهی نداشتیم ولی پول رهن خونه هم کم داشتیم
ولی من اعتقاد داشتم که یک خونه خوبی برامون پیدا میشه و با خودم میگفتم قانون جواب میده اما چه کنم که نجوا ها هم از این طرف داد و بیداد میکرد
و همش از خدا هدایت میخواستم
ومیگفتم خدایا من فقط روی خودت بستم من از خودت مخام من به تو وقوانینت ایمان دارم من تسلیم تو هستم من نمیدونم خودت جورش کن من روی دوش خودت نشستم
تا اینکه یک شب به همسرم گفتم بیا از این شهر بلند بشیم و برویم
هر چند یک جواریی ترس تو وجوم بود که کجا بریم ما یک عمر تو این شهر بودیم تمام کوچه و پس کوچه ها شهر مشهد رو بلد هستیم فامیل هامون ک دانشگاه پسرم …..و کلی چیز ها دیگه بود که تو ذهنم میامد وکلی وابستگی ها بود اما گفتم مگه نمیخواستی تغییر کنی
مگه نمیخواستی یک تجربه جدید رو بسازی پس الان وقتش است
همسرم هم مقاومت میکرد و این دفعه من سپردمش به خدا گفتم خدایا از خودت بابت این تصمیم مهاجرت نشونه مخام
اون چند سال پیش که نشد
اگه امسال وقتش است بهم نشونه رو بفرست
من اماده هستم من مخام قدم بر دارم و دوست دارم یک جای خوب و خوش آب و هوا و سر سبز
باشه تا اینکه شب بعد برادرم آمدند شب نشینی خونمون و صحبت می کردیم در مورد اسباب کشی که کی باید خونه رو تخلیه کنیم هر چند سال ما 6 اردیبهشت ماه بود و برادرم گفت یک پیشنهاد کاری هست و دنبال یک نفر فعال هستند که دفتر اینا رو تو شهرستان ها راه اندازی کنند اگه میخواهید بپرسم اگه واگذار نکردند و شما تمایل دارید و مشکلی ندارید بروید شما اونجا رو دایر کنید
اره برادر من شد یکی از دستان خدواند و دیگه دوستان همه چیز خود به خود برامون رقم خورد همسرم هم گفت خیلی خوبه ما چند وقت هست که دوست داریم از مشهد مهاجرت کنیم ما مشکلی نداریم و قرار ملاقات همسرم با مسول اون شرکت واسه فردایش گذاشته شد و رفت صحبتها رو کردند
نمیدونم اصلا انگار برای ما چیده شده بود و یک روز مونده بود به عید فطر من و همسرم راه افتادیم که برویم اون شهرستان مکان اون دفتر رو ببینم و موقعیت خونه و شهر
آره همه چیز مثل آب خوردن برامدن رخ داد حالا دارم بهتر درک میکنم وقتی که تو توی مسیر باشی و تکاملت رو طی کنی همه چیز خود به خود رخ میدهد
اره این همه نشونه آمد و من فهمیدم که تصمیمان صد درصد درست است و توراه که بودیم من به همسرم و خودم بارها میگفتم خونه من تو اون شهرستان آماده است و اماده که من فرش هایم رو پهن کنم
اره ما قدم برداشتیم و از دایره امن مان بیرون امدیدم و از همون لحطه اتفاق های عالی برامون رخ داده و شغل همسرم هم طبق خواسته خودش است و خوب و عالی است
و الان که دارم این کامنت رو مینویسم
تو تراس خونمون نشستم تو حیاط خونمون یک درخت بزرگ انجیر و یک بوته گل رز قشنگ و باغچه قشنگ و روبه روی خونمون که از روی تراس میشه گنبد مسجد رو ببینم و کوه ها هم دیده میشه اره هر لحظع خدا رو شکر میکنم
و الان دارم صدای پرنده رو میشنوم و خداوند رو شاکر هستم
اره من تمرکز کرده بودم روی زیبایی ها واکنون یک جا بسیار بسیار باصفا سر سبز خوش آب و هوا راستی نگفتم وقتی ما آمدیم شهرستان به همسرم گفتم من نمیخواهم تو آپارتمان باشم یا تو شهر اگه بشه برویم روستا ها این شهر
من دوست دارم حالا که داریم از شهر بلند میشویم برویم تو یک روستا زندگی کنیم دوست دارم زندگی روستایی تجربه کنم و خداروشکر وقتی وارد این روستا شدیم دستان خداوند برای ما چندین برابر شد و تو این روستا برادرم زندگی میکنند البتع اینها 5 سال پیش این مهاجرت رو تجربه کرده بودند و مثل ما از مشهد امدند و کلی از همه لحاظ ها رشد کردندو از لحاظ مالی بخصوص و برادرم خونه رو قبل از اینکه ما بیایم تحویل گرفته بود و اماده کرده بود و ما به راحتی اسباب هایمان رو آوردیم و خیلی خیلی خوشحال هستیم واقعا همه چیز تغییر کرد حال و هوایمان که عالی تر شده است سبک زندگیمان متفاوت شد
و واقعا حالا دارم میفهم که چقدر خوب است که مهاجرت کردیم و تغییر رو تو زندگیمان ایجاد کردیم اره تا خودت نخواهی هیج کس نمیتواند کاری بکند
اگه بخام بنویسم هنوز کلی مطلب هست
اره کلی کلی اتفاق های خوب و در همین تغییر و مهاجرت کلی از خواسته هایم رقم خورده است
واسه همین که
امروز که این فایل رو گوش کردم
از اینکه مثل ابوموسی نبودم خوشحال هستم
از اینکه پا روی ترس هایم و بخصوص بخصوص دیگه حرف مردم برام مهم نبود
و نیست و دیگه ترسی از حرف مردم و فامیل ها نداشتم چون دیگه تو این مسیر تصمیم گرفته ام که فقط برای خودم زندگی کنم و از زندگیم لذت ببرم و
و از هرفرصتی استفاده کنم که تجربه ها جدید رو کسب کنم و مهارت های جدید کسب کنم و خیلی چیزها بوده که تو زندگیم بهرخاطر ترس از حرف مردم انجام ندادم حالا دیگه مخام انجام دهم و فقط از زندگیم لذت ببرم و فقط و فقط رشد کنم و بهترین ها رو برای خودم رقم بزنم
واقعا با این حرکت و تغییر کل زندگیم متفاوت شد و دارم اکنون چیز های رو که دوست داشتم رو تجربه میکنم از زندگی در طبیعت و داشتن حیوانات خانگی و کاشتن سبزیجات و .. و مواردی که تو زندگی در بهشت رو دوست داشتم رو دارم تجربه میکنم
و بابت این تغییر خدواند رو سپاسگزارم
و بابت اینکه جسورتر شدم وشجاعتر شدم
خداروشاکر هستم
و بابت تمام این اتفاق ها و هنوز اول راه هستم که قرار اتفاق های زیباتر رو تجربه کنم و کلی چیز یاد بگیرم
خداروشاکر هستم
و از استاد عزیز و خانم شایسته که راهنمای زندگیم شدن هم سپاسگذارم بابت اینکه من توحیدی تر شدم و بابت اینکه نگاهم نسبت به زندگی و دنیا و خداوند متفاوتر شده است خیلی خیلی سپاسگذارم
استاد جان دوستت دارم و این مهاجرت هنوز اول راهم هست و این حرکت باعث شده اعتماد به نفسم قویتر شده است ایمانم قویتر شده و عزم راسخ تر شده برای مهاجرت به خارج از کشور
و اینکه من هم میتوانم و ایمان دارم که خداوند مرا هدایت میکند که زندگی کردن در کشور قدرتمند آمریکا و فلوریدا رو تجربه خواهم کرد
من خیلی خوشحالم که این مطالب را دوباره میشنوم و از خودم راضی هستم.
من همیشه فکر میکردم چون اینجوری بودم و همیشه در حال تغییر بودم اشتباه بوده. چون از نظر دیگران این اشتباهه.
من از جوانی و وقتی شروع به کار کردم اینجوری بوده. من همیشه دوست دارم چیزها و کارهایی که دوست دارم را تجربه کنم.
آدم ماجراجویی نیستم اما در چیزهایی که دوست دارم تجربه های جدید را بدست میارم.
همیشه در حال تجربه در جاهای مختلف بودم کارهای مختلف شرکت های مختلف را تجربه کردم.
حتی در مورد هنر که من نقاشی انجام میدم آدم متفاوتی هستم و همش در حال تلفیق هستم . اصلا از اینکار نمیترسم . هیچ وقت همنترسیدم. همیشه میگم فوقش خراب میشه.
من جاهای خیلی خوبی کار کرده ام و وقتی از اون محیط ها اومدم بیرون همه گفتند دیوانه ای. و خیلی وقت ها هم خودم به خودم میگفتم شاید اونا درست میگفتند. من اگه اونجاها مونده بودم الان بازنشسته میشدم.
ولی الان با این صحبت های استاد از خودم راضیم . من خیلی تجربه های قشنگ بدست آوردم . همکارهای مختلف شرکت های مختلف را تجربه کردم. من با نرم افزارهای متفاوت کار کردم . مهم این بوده در اون زمان من لذت بردم . شاید الان بازنشسته نشده ام اما وقتی از خاطراتم میگم برام لذت بخشه.
الانم از خودم راضیم چون دارم نقاشی متفاوت را تجربه میکنم . کاری جدید خلق میکنم و به خودم میبالم.
خوشحالم که خودم خالق زندگیم هستم و من اینجوری زندگیم را چیدم و امروز از خودم و از زندگی که کردم راضیم.
شاید هم دوره ای های من همشون الان مثلا یه حقوق ثابتی دارن و یا یک جا بطور ثابت کار کرده اند اما تجربه هایی که من کسب کردم اصلا قابل قیاس نیست.
و ممنون استاد که با این فایل حال دلم خوب شد . و خوشحالم که من هیچ وقت مثل ابوموسی نبودم.
هم اکنون خوشحالم وشکر گزارکه همینک بودنم ادامه دارد و قوطوردرعضمت عشق خداهستم
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته وخانواده عباسمنش
هجرت:تاریخ اسلام برمبنای مهاجرت حضرت محمد بناشده.پس هرجرت درنزد خداخیلی بزرگه وخداوند به شجاعان پاسخ میده. من ازهمون نوجوانی عاشق ماجراجویی بودم عاشق رفتن وگشتن چون نمیدون کی وکجا ازیه بزرگی شنیده بودم که دنیادیدن وگشتن به ازدنیاخوردنه.
من شهرهای زیادی رودفتم اون موقعها بااین قوانین آشنانبودم که اگه اشنابودم متمآهستم که الان ثروت بینهایتی داشتم.ولی بازم خداروشکر الان عضواین سایت هستم 2ساله مهاجرت کردم تهران کارخاصی کردم وخداروشکرنتیجه گرفتم خدا درهای رحمت وبرکتش بروی من بازکرده خداوند به شجاعان جایزه میدهد خدایاشکرت
خیلی وقتها سیع میکنم مسیرهای جدیدی روبرم وقتی میرم بیرون سیع میکنم هردفعه یک جای جدیدیرو تجربه کنم وزیبایی های بیشتری ببینم و هردفعه خداوندسورپرایزم میکنه.
قوی باش و حرکت کن قدم بذار تو ناشناخته ها و نگاهت رو تغییر بده طیبه
من امروز که بیدار شدم مثل همیشه شروع کردم با خدا حرف زدم و گفتم خدا تو بگو امروز چه کارایی باید انجام بدم
بعد از صبحانه شروع کردم به رنگ کردن نقاشیا و آینه دستیای جدید تا ان شاء الله اگر خدا بخواد یکشنبه ببرم جلو مدرسه و بفروشم
الان که داشتم مینوشتم یهویی فایل رو پلی کردم و دقیقه 15 رو زدم گوش بدم که یهویی دیدم استاد گفت
خیلی از ماها با صحبت کردن با آدمای غریبه نگران میشیم ، از اینجا شروع کنیم بریم با آدمای غریبه حرف بزنیم
خودش خارج شدن از منطقه امنه
و دقیقا این حرف برای من بود که چند روزه دارم تلاش میکنم ، و چالشی که داشتم نمیتونستم تو مترو تو واگن بلند حرف بزنم و بگم نقاشیام فروشیه و کار دست خودمه و یا تو بی آر تی
و قدم هایی برداشتم و خدا برام بی نهایت قدم برداشت و من این یک هفته رو پیشرفت بزرگی داشتم
و انقدر حس آرامش دارم که سعی میکنم بازم عمل کنم و ایمانم رو به خدا در قدم برداشتنام و ادامه دار بودن عمل کردن و حرکت کردنم به خدا نشون بدم
شب حدود ساعت 8 مادرم اومد گفت میره بیرون تا به خواهر زاده ام چیزی بده ببره خونه شون بعد دیدم خواهر زاده ام اومد گفت تو حیاط مدرسه استعداد یابی هست
و انقدر بچه ها با مادراشون اومدن
من یه لحظه از پنجره نگاه کردم دیدم آره زیادن گفتم خب خدا نظرت چیه من حاضر بشم برم دوباره ایمانم رو بهت نشون بدم و نقاشیامو ببرم برای فروش
که حس کردم که نباید بری و دوباره گفتم برم باز شنیدم نرو
اومدم نشستم پای نقاشیام
بعد مادرم زنگ زد گفت طیبه بیا اینجا بفروش انقد جمعیت هست گفتم اول نه نمیام ولی بعد مامانم گفت پاشو بیا گفتم باشه و حاضر شدم
لباسامو پوشیدم ،هی میشنیدم نرو ،بهت نمیگم نرو و حس میکردم نباید برم و باز گوش نمیدادم و گفتم خب میخوام برم ایمانم رو در عمل بهت نشون بدم و وسیله هامو به آدما نشون بدم
چرا نرم؟؟؟
و یه لحظه فکر کردم گفتم نکنه ذهنمه داره منو منصرف میکنه از رفتن ؟
اومدم هندزفری گوشیمو بردارم تا برم از اتاق بیرون تا برم اونجا
درک کردم که باشه برو ولی اگر ضرری برات بود من بهت گفتم نرو
اینو که شنیدم گفتم باشه ولباسامو درآوردم و شروع کردم به نقاشی کشیدن
چون قبلا اینجوری شنیدم و و لحظه آخر این یادم اومد که استاد میگفت صدای خدا رو بشنوید حس آرامش میده ولی نجواهای شیطان مضطرب و نگرانتون میکنه
بعد من دیدم اون لحظه آروم بودم و آرامش داشتم که گفتم باشه نمیرم و نرفتم
گفتم نمیدونم چرا گفتی نرو ولی چشم هر چی که تو بگی خدا
سعی میکنم بعدا که خواستم برم برای فروش نقاشیام اونموقع ایمانم رو نشون میدم و تلاش میکنم
یادمه قبلا وقتی از خدا میپرسیدم نمیتونستم تشخیص بدم یا حتی درک کنم
ولی از وقتی که هر روز میگم خدا تو خیر و شرم رو بهم هر لحظه بگو و تمام حرفای استاد رو هر روز صبح مینویسم که میگفت متواضع باشید در مقابل خدا
بیشتر حسش میکنم و وقتایی شده فکر کردم منطقی نیست و ولی انجام دادم بعدش دیدم که درست بوده و از این که به این حس درونی و صدای خدا گوش دادم برام خیر شده
سلام ، این اولین کامنت من هست ، انقد برام جالب بود که نتونستم کامنت نزارم .
من یه مشکلی دارم که باید با یکنفر راجب موضوع مهمی صحبت کنم و خیلی میترسیدم ، همیشه اینجور کارها به پدر و مادرم میسپردم . با اینکه الان 34 سالمه و گفتنش شاید برای بعضیا قابل درک نباشه تواناییشو نداشتم ، شاید تو خیلی موضوعات شجاعت دارم اما تو اینجور موضوعات خیلی ترسوام . امروز صبح زیاد گریه کردم و گفتم خدایا من میخوام نترسم میخوام شجاع باشم . حتی اگه برم و شکست بخورم پیش خودم شرمنده نیستم . نمیخوام به پدر و مادرم بگم . باید تنهایی حلش کنم نمیدونم چجوری . اومدم توی سایت و گفتم خدایا مرا به نشانه ام هدایت کن
که این فایل اومد . هنگ کردم ، گفتم واقعا این مرا به نشانه ام هدایت کن چقد واقعیه
چقدر سپاسگزارم ازت صمیمانه که از وجود خودت اینجا توی این جمع بزرگ و صمیمی ردپا گذاشتی.
چقدر تحسینت کردم عزیزم برای تصمیمی که گرفتی و قطعا یک قدم برای رفتن تو دل ترس هات برداشتی.چقدر خوبه اینجا همه با هم داریم رشد میکنیم حتی با یک قدم به ظاهر کوچیک مثل همین چد خط نوشتن با صداقت و ایمان….
چقدر سپاسگزار خداوندم که قوانین ثابتش همیشه و همه جا درست جواب میده حتی توی استفاده کردن دکمه “نشانه ی من”. واقعا ممنونم که نوشتی وباعث شدی تا یادم بیاد این خدایی که تو رو هدایت کرد به سادگی و آسانی به چیزی که تو لازم داشتی قطعا همین خدای احد و واحدم منو هم به راه حل های مسائلم میرسونه. چون بقول استاد جان در دوره شیوه ی حل مسائل زندگی همه مسائل راه حل دارند، نه تنها راه حل دارند بلکه راه حل های ساده و قابل دسترس داره. همه مسائل راه حل هاش همین نزدیکی هاست، در دل خودش هست ما باید پاک کنیم قلب و روح خودمون و چشم هامون رو تا ببینیم و هدایت بشیم به راه حل ها به جواب ها…
منم این فایل رو الان به عنوان نشانه ی من بهش هدایت شدم بعد از خوندن متن انتخابی کامنت شما رو خوندم و دلم خواست بیام بنویسم و چقدر دلم برای نوشتن تنگ شده بود.
راستی بهتون هم خوش آمدگویی صمیمانه و از ته دل میگم که اینجا هستین.
ممنون و سپاسگزارم که باعث شدی زیر کامنتم بنویسم و کلی چیز برام یادآوری شد.
و بارها هم برای این جمله ات تحسینت کردم زهرا جان: “الان میخوام برم خودم تنهایی حلش کنم .”
این آهنگ و قسمتی از شعرش هم با عشق تقدیم به تو دوست ارزشمندم:
خدا همینجاست…
خدا همینجاست تو بی کسی هام وقتی کــه از عشق معجزه میخوام
…چشم هاتو باز کن معجزه میشه….
خدا همینجاست بین و من و تو ساده ی ساده عین منو تو….
خدا همینجاست…
برات از الله یکتا بهبودهای درونی و بیرونی خواهانم.
سلام دوست خوبم ، ممنونم از حرفهای زیباتون ، الان یکماه از اون کامنت میگذره و من میخواستم نتیجه اون اتفاق بهتون بگم ، وقتی به اون شخص زنگ زدم اولش تا حدی مخالفت کرد ولی من گفتم باید درستش کنم ، تمام وجودم میترسید ، مادرم میگفت بزار من صحبت کنم ، گفتم امکان نداره باید خودم حلش کنم .
و حلش کردم . به لطف پروردگار مهربانم و باز ایمانم به تمام قوانین بالاتر رفت و نمیدونم شاید بخاطر این ایمان و شجاعتی که بخرج دادم ، یک اتفاق فوق العاده باور نکردی دقیقا 5روز بعد برام افتاد . در حد معجزه
چقدر سپاسگزارترم کردی امشب با داشتن این خبر و نتیجه،با داشتن نقطه آبی رنگ کنار اسمم، چقدر خوشحال ترم از تمام مسیری که برداشتم و دارم میرم و قراره منم با شناخت بیشتری که از خودم دارم پیدا میکنم پا بزارم روی ترس هام.چقدر خوبه که ترس هامون رو بشناسیم و از خدا میخوام منو آسان کنه برای اسانی ها تا به آسانی چیزهایی که باید در وجود خودم بشناسم رو بفهمم و با شجاعت و ایمانی که اونم خوده خداست که بهم میده پا بزارم توی دلش ون و تغییرشون بدم. چون باور دارم که ما هستیم که خالق زندگی خودمون هستیم و من و تو و هر کسی که اینجاست و داره ادامه میده در مسیر اگاهانه خلق کردن و تغییر دادن زندگی خودش هست.
زهرا جان بازم ازت ممنون و سپاسگزارم برای نتیجه و خبری که از خودت برام نوشتی و این قدم به ظاهر کوچیک ولی مهم رو برداشتی واقعا خوشحال شدم واقعا خیلی خیلی خوشحالم کردی. خداروشکر برای اینجا که بهترین و امن ترین جای دنیاست که فرکانس های خوب و عشق و صلح و دوستی دریافت کنی.خداروشکر خداروشکر ….
خوشا بسعادت استاد ابراهیمیم که در همین دنیا هم بهشت واقعی را دارن تجربه میکنن چه متظره ی زیبایی پشت سرتون هست که آدمو مسخرخودش میکنه لایقش هستید گوارای وجود ارزشمند هردوعزیز بزرگوار🙏🏻
استاد استاد استاددددددد چیکار کردی با خودتون ماشاالله یعنی واقعا خودتون هستید قابل باور نیست واونم توی این مدت کم من که فقط محو تماشای تریپ جدید استاد شدم
استاد تورا به مقدساتتون اگه میشه این دوره را یکم سریعتر محبت بفرمایید اصلا خیلللللللی دلم میخواد سر ورازشو بکشفم
موشکی جواب میده انگاه
چه بکند این دوره خدایی من هروقت میخوام لباسی چیزی بخرم بخودم میگم یکم صبر بفرما بعد از دوره سلامتی
گرچه که این فایل بسیار پرباری بود در مورد شجاعت داشتن تودل ترسهایمان رفتن وتجربه کردن چیزهای جدید دراین فرصت بسیار محدود زندگی که زندگی را واقعا زندگی کنیم واز لحظه لحظه اش لذت ببریم تا روز رفتن حسرت چیزی بردلمان نمانده باشد
ولی خدایی من که همشششششش به این اندام وهیکل بسیار زیبای استاد ودوره سلامتیشون می اندیشیدم باشد که زود بیاید ورستگارمان کند
سلام استاد عزیزم چقدر این فایل هدایتی بود و چقدر نکات قشنگی رو گفتید… مدتیه که از فایلاتون استفاده میکنم و خیلی شجاع تر شدم و نسبت ب این چند ماه واقعا تجربیات خیلی خفن تری داشتم و برای هفته دیگ قصد دارم ک تنهایی به مسافرت برم با این که همه میگن حوصلت سر میره و کلی بهونه دیگ ولی خب من از شما یاد گرفتم که با تنهایی خودم خیلی حال کنم و چالش های جدید رو تجربه کنم.. انجام این چالش ها فکر منو خیلی بزرگ تر کرده و به اعتماد بنفسم خیلی کمک کرده الان واقعا دلم میخواد برم تنها تو جنگل ی شب بخوابم و با همه ی ترسام مقابله کنم حس افتخاری که بعد از تجربه هر چالشی دارم واقعا بی نظیره استاد من چند وقت پیش به خودم قول دادم که پیشرفت کنم و تلاش کنم برای زندگیم و الان چند قدمی اومدم جلو تر و مطمعنم ب زودی خیلی خفن تر میشم… ی دنیا تشکر بخاطر فایلای قشنگتون و ی دنیا تشکر از مریم جون عزیزم که عاشقانه تحسینشون میکنم عااااشقتونممم❤️😘❣️
چه احساس عالی دارم شما میبینم با این همه تغییر یه جوری دارم به وضوح شدن رو در تمام زندگیتون میبینم تحسینتون میکنم
هر فایلی رو که ارایه میدید میگم دیدی خدا هدایتم کرد به همون استادی که میخواستم همون منطقی که فطرتم و ذاتم قبولش میکنه این صحبت ها یه تفکر بزرگ و تعمق عمیق پشتشه میخوام لحظات زندگیم پر باشه از این تفکر که رفتار یه خروس میشه نقطه ی الهام ،این روزا دارم یه نگهبان میزارم در دروازه ی ذهنم افکار منفی اجازه ی ورود ندارن الان ۴روزه تاحدود زیادی موفق بودم .میخوام زندگی بسازم که تمام زندگیم تجربه ی کارهایی باشه که دوست دارم تجربشون کنم .یه جورایی همه ی لحظات عمرم رو زندگی کنم .
عاشقتونم ممنونم تحسینتون میکنم مریم جان هم که ماشالله استادی هستن که باید از ایشون هم کمال تشکر رو داشته باشم .
سلام وعرض ادب خدمت دوستان عزیز واستاد عباس منش خوشتیپ
این فایلو همین الان پشت فرمون دانلود کردم دیدم 😊من حدود چهار سالی هست با گروه عباسمنش آشنا شدم خیلی خیلی تغییر مثبت داشتم که قابل توضیح دادن نیست.
فایل امروز دیدم ابوموسی رو میگم نمیدونستم بخندم یا گریه. من چند وقته زندگیم خدا روشکر خیلی خوب شده با یه فرمون دارم میرم جلو ولی کم کم داره یه حالت یکنواختی و بیمزه گی میرسه همش کار کار 😐 چند وقته میخوام ماشین عوض کنم با این به راحتی میتونم عوض کنم نمیتونم ریسک کنم میگم همین خوبه، دوروبریام میگن خسیسی ولی نه باور کنین واسم هیچ فرقی نمیکرد ولی امروز که اینو دیدم … حس کردم دارم میشم، ابو موسی که استاد گفت… شکرت خدا کت امروز باز به کمک استاد عزیز یه تلنگر بهم زدی شکر شکر… در پناه خدا روز به روز موفقتر و ثروتمندتر باشین روز همگی خوشو پر انرژی
به نام خالق هدایت و نشانه ها
سلام به همه دوستان استاد عزیزم و مریم بانو
استاد من این روزا دارم هی هدایت میشم هی نشانه میبینم اکثر هدایت ها رو گوش میدم در صورتی که همون لحظه ذهن میاد اون روش غیر منطقی جلوه میده ولی من پیش میرم و بعد از یک روز یا یک ساعت یا چند روز نتیجه همون گوش دادن هدایت میبینم .
همین امروز بعد نوشتن ستاره قطبی و درخواست اینکه چه فایلی گوش بدم در خواست کردم خدا شروع به هدایت کرد .در صورتی که من هر صبح موقع رفتن به سرکار دنبال بچه ها برم تا ببرم مدرسه،فایل روزشمار یکبار تو خیابون گوش میدادم امروز هدایت اومد براساس خوندن کامنت دیشب برم فایل ها نتایج دوستان از قسمت یک گوش بدم تا برسم خونه 4 فایل گوش دادم به ترتیب،آخرین فایل فک کنم شیرین جان بودن که پرسیدن من گیجم نسبت به هدایت ،هر لحظه یه چیزی بهم میگه این هدایت هست یا نه نمیدونم چیکار کنم آیا هرلحظه ما داریم هدایت میشیم این اول بگم من قبل گوش دادن به این فایل امروز دو تا از بچه ها نیومدن یه هدایتی گفت از یه مسیر متفاوت برو چون نیازی نبود مسیر قبل برم ذهنم با منطق گفت برای چی راهت دور میکنی این سمت کلی مسیرت دورتر میشه ولی من همون لحظه گفتم همین که مسیرت دور میکنی یعنی باور کمبود فراوانی اینکه بنزینت بیشتر استفاده میشه و مسیر جدید رفتم تا اینکه همه رو رسوندم نزدیک خونه دیدم شیرین جان این سوال پرسید و استاد جان گفتن ما از تو شکم مادر هر لحظه در حال هدایت شدن هستیم تو هر لحظه خودت به خدا بسپار حتی تو غذا خوردن چی بپوشم کجا برم چه حرفی بزنم و هرچی گفت گوش بده امکان داره با منطق همون لحظه کار اشتباهی باش ولی بعد یک ساعت یک روز چند سال نتیجه همین هدایت میبینی و من جواب سوالم همیشگی ام گرفتم خدایا شکرت
حالا اومدم تو خونه روزشمار136فصل پنجم زدم این فایل اومد و استاد چقدر عالی و کاملا هدایت شده امروز این فایل اومد من قبل اینکه این فایل گوش بدم امتحان پس دادم اونم صبح الان چقدر خوشحالم از مسیر جدید رفتم با یک تیر دو نشون زدم خدایت شکرت .
استاد من خیلی خیلی به هدایت دارم ایمان پیدا میکنم هدایت یه جورایی اعتماد به نفس هم بالاتر میبره آدم دست به عمل میکنه کاری میکنه چون و چرا نیاری و همون لحظه اقدام کنی.
خداروشکر میکنم که چند وقتیه دوست دارم چیزای جدید تجربه کنم هی از این شاخه به اون شاخه میپرم تا علایقم پیدا کنم و از اون حاشیه امن خودم خارج کنم خیلی خیلی نیاز دارم روی خودم کار کنم .
استاد من چند ماه پیش رفتم از آدم های که حس خوبی نداشتم روبرو شدم تحسین کردم خودم رها کردم از اون حاشیه امنی که هر لحظه تو ذهنم قضاوت میکردم رفتم جلو سلام کروم تحسین کردم لبخند زدم و جوابم این شد که چه رابطه خوبی پیدا کردیم دیگ اون حس بد نبود دیگه رها شده بودم
وقتی آدم این شجاعت به خرج میده بعدش نتایج عالی میگیره به خودش افتخار میکنه ارزش خودش بیشتر میفهمه .
استاد عزیزم از شما سپاسگزارم که از تک تک موضوعات روزمره زندگی برامون تبریک به قانون میکنید و صحبت میکنید و با مثال توضیح میدید.
خدایا شکرت
در پناه حق باشید.
به نام خدواند هدایتگر
سلام سلام به همه ی دوستان عزیز و خانواده دوست داشتنی استاد عزیزم
استاد عباس منش و مریم خانم عزیز
رد پای من در روز شماره تحول زندگی من در روز 118
دوستان خدارو شکر می کنم که امروز برام فرصتی پیش آمد که بیایم تو سایت
کامنت بنویسم
البته من تو این چند وقت هرروز تو سایت بودم و با تمام اتفاق های که برام رخ داده متعهدانع روز شمار رو طی میکردم و همراه با این سفرنامه بودم
و امروز که به این فایل رسیدم و استاد گفتن که حتما بیا بنویس چه در سایت و یا جایی دیگه
من هرروز تو دفترم مینوشتم
اما امروز بر این شدم که بیام کامنت بزارم
خداروبابت این فرصت و این سایت و این مسیر زیبا و درست سپاسگذارم و بابت وجود استاد عزیزم
وای دوستان نمیدونید تو این چند وقت چه اتفاق های نابی برام رخ داده اره
زندگیم کلی تغییر کرد و کلی متفاوت شده است و کلی از خواسته هایم رقم خورده است
آره قانون جواب میدهد
خوبش هم جواب میدهد من تو این مدت ایمانم قویتر شد
اینکه استاد میگویند باید عمل گرا باشیم
باید حرکت کنیم و قدم برداری و حرکت کنی و تجربه ها جدید کسب کنی رو
این حرف ها رو فقط گوش نکنید
عمل کنید
اینکع ابوموسی نباشیم
خداروشکر میکنم از زمانی که وارد این مسیر شدم
با تمام وجودم سعی کردم و میکنم که عمل گرا باشم چون دوست ندارم فقط شنونده باشم
دوست دارم من هم تجربه کنم و قانون رو تو زندگیم ببینم و دوست دارم چیزهای که تو این دوسال یاد گرفتم رو عینا ببینم
دوستان عزیز یکی از خواسته ها من هم مهاجرت کردن بود
و چندین بار هم تو کامنت های قبلی ام گفته بودم
اما قبل ازاینکه بیام بگم چه اتفاقاتی برام رخ داد
حدود 19 روز پیش اره تو فروردین ماه امسال 1403 ما باید اسباب کشی میکردیم چون سال خونمون سر رسیده بود
و باید دنبال خونه میبودیم و از خدا خواسته بودم که یک جای خوب فرش زندگیم رو پهن کنم
اما این خواسته مهاجرت تقریبا از یکسال پیش تو دلم افتاده بود و دوست داشتم که مهاجرت کنم و یک جای جدیدیک فضای متفاوت دوست داشتم که من هم تغییر تو زندگیم ایجاد کنم دوست داشتم تجربه کنم و اصلا حرفی واسه گفتن برای خودم داشته باشم
اینکه من هم انجامش دادم و پا روی ترس هایم بگذارم
پارسال خیلی دوست داشتم اما به دلایلی یا بهتر بگم تکاملش رو طی نکرده بودم
و طی چند نشونه که دیدم دیگه پیگیر مهاجرت نشدم ولی یاد گرفتم از قوانین و از دوره 12 قدم
که از همون جایی که هستی شروع کن و لذت ببر و یاد گرفتم که اکرم اصلا چرا میخواهی مهاجرت کنی ؟؟
بعد با خودم میگفتم خوب مخام لذت ببرم مخام زیبایی های بیشتر ببینم مخام
جاهای بیشتر ببینم مخام شجاعتر بشم دیگه حرف مردم برام مهم نباشه مخام برای خودم باشم نه برای دیگران فقط خودم
بعد تو دلم جواب میامد خوب فعلا تو از همین جا که هستی لذت ببر راستش من اول میخواستم مهاجرت کنم و یک جورایی حسم بد شده بود و چند تا نشونه آمد همون به لطف خدا و دوره های استاد فهمیدم دارم اشتباه پیش می روم پس تصمیم گرفتم که درست تو مسیر باشم و قدم بر دارم وهمین شد که اون الهام به قلبم نشست که از همین جا که هستی حست رو خوب کن
و من شروع کردم با تمرکز بیشتر روی زیبایی ها مکان زندگیمان روی محله هر جا که میرفتم دیگه دوباره شهر برام خیلی زیباتر شد مشهد یک جور دیگه خودش رو انگاری نشون می داد
همه جا زیباتر شد
هر جا میرفتم با تمام توانم میخواستم آگاهانه فقط مثبت ها رو و زیبایی ها رو ببینم و دیگه یواش یواش افتادم روی ریل
و یواش یواش تکامل رو طی کردم
و حسم بهتر وبهتر شد و از زندگی کردن لذت میبردم و فقط روی خودم کار میکردم
و دیگه به خواسته مهاجرت نچسبیدم
و رهایش کردم من گفتم فقط مخام لذت ببرم و کیف کنم
اره تا اینکه رسید به سال جدید و باید بلند میشدیم و دنبال خونه میگشتیم
راستش من با خودم میگفتم من سال 1401 تازه ورودی در سایت بودم و زیاد قوانین رو بلد نبودم و طبق همون یک خونه خوب در منطقه خوب و عالی با آب وهوای عالی برامون ردیف شد
و حالا امسال میگفتم خدایا من به تو وقوانینت ایمان دارم و میدونم امسال که که یاد گرفتم و در حال آموزش هستم اما نسبت به دوسال پیش خیلی فرق کردم مطمئن هستم که خیلی راحت و خیلی اسون یک خونه خوب و طبق خواسته ام خواهم داشت چون من تا توانستم طبق قوانین دارم عمل میکنم و آگاهانه دارم تلاش خودم رو میکنم پس شک ندارم که بهترین ها رو برای خودم خلق میکنم
اون دوسال پیش تقریبا یک ماه دست و پا شکسته دنبال خونه بودیم و اصلا فروردین اون سال ما مسافرت نرفتیم به خاطر اینکه میگفتیم باید دنبال خونه باشیم و مخارج اسباب کشی و این جور حرف ها و نگران بودیم ولی امسال بعد ازچند روز از سال جدید که اون هم طبق خواسته خومون بود چون میخواستم متفاوت باشه ولی بعد از چند روز رفتیم مسافرت و اصلا حالمون عالی بود و نگران خونه نبودیم و
میگفتم خونه پیدا میشه خیلی راحت و کل ایام تعطیلی رو خوش گذروندیم
در ضمن یکی از خواستع هایم این بود کع خدایا دلم مخاد قبل از موعد سالمون خونه پیدا بشه و از اون خونه برویم راستش اصلا یک جورایی همش مخاستم قوانین که یاد گرفتم رو اجرا کنم و میگفتم جواب میده و مخاستم ایمانم رو قویتر کنم
تا رسیدیم به ایام تعطیلی عید سعید فطر
قبل از عید با همسرم خدا سر شاهد فقط رفتیم یک دور زدیم تا ببینیم خونه ها و شرایط در چه رنج است
و اونجا بود که یکم نگران شدم چون نسبت به دوسال پیش همه چیز خیلی از لحاظ قیمت فرق کرده بود
اره ترس و نگرانی آمد سراغم
و هردوتامون نگران شدیم که چکار کنیم و نجوا ها شروع شد با تمام اینها خیلی تو این شرایط سخت است که کنترل ذهن داشته باشی چون ما به خاطر مشکلات چند سال پیشمان پول رهن زیاد نداشتیم
و توانم پرداخت اجاره خونه بالا
هر چند ما تو این چند سال کلی چالش های مالی رو گذرونده بودیم و دیگه هیج بدهی نداشتیم ولی پول رهن خونه هم کم داشتیم
ولی من اعتقاد داشتم که یک خونه خوبی برامون پیدا میشه و با خودم میگفتم قانون جواب میده اما چه کنم که نجوا ها هم از این طرف داد و بیداد میکرد
و همش از خدا هدایت میخواستم
ومیگفتم خدایا من فقط روی خودت بستم من از خودت مخام من به تو وقوانینت ایمان دارم من تسلیم تو هستم من نمیدونم خودت جورش کن من روی دوش خودت نشستم
تا اینکه یک شب به همسرم گفتم بیا از این شهر بلند بشیم و برویم
هر چند یک جواریی ترس تو وجوم بود که کجا بریم ما یک عمر تو این شهر بودیم تمام کوچه و پس کوچه ها شهر مشهد رو بلد هستیم فامیل هامون ک دانشگاه پسرم …..و کلی چیز ها دیگه بود که تو ذهنم میامد وکلی وابستگی ها بود اما گفتم مگه نمیخواستی تغییر کنی
مگه نمیخواستی یک تجربه جدید رو بسازی پس الان وقتش است
همسرم هم مقاومت میکرد و این دفعه من سپردمش به خدا گفتم خدایا از خودت بابت این تصمیم مهاجرت نشونه مخام
اون چند سال پیش که نشد
اگه امسال وقتش است بهم نشونه رو بفرست
من اماده هستم من مخام قدم بر دارم و دوست دارم یک جای خوب و خوش آب و هوا و سر سبز
باشه تا اینکه شب بعد برادرم آمدند شب نشینی خونمون و صحبت می کردیم در مورد اسباب کشی که کی باید خونه رو تخلیه کنیم هر چند سال ما 6 اردیبهشت ماه بود و برادرم گفت یک پیشنهاد کاری هست و دنبال یک نفر فعال هستند که دفتر اینا رو تو شهرستان ها راه اندازی کنند اگه میخواهید بپرسم اگه واگذار نکردند و شما تمایل دارید و مشکلی ندارید بروید شما اونجا رو دایر کنید
اره برادر من شد یکی از دستان خدواند و دیگه دوستان همه چیز خود به خود برامون رقم خورد همسرم هم گفت خیلی خوبه ما چند وقت هست که دوست داریم از مشهد مهاجرت کنیم ما مشکلی نداریم و قرار ملاقات همسرم با مسول اون شرکت واسه فردایش گذاشته شد و رفت صحبتها رو کردند
نمیدونم اصلا انگار برای ما چیده شده بود و یک روز مونده بود به عید فطر من و همسرم راه افتادیم که برویم اون شهرستان مکان اون دفتر رو ببینم و موقعیت خونه و شهر
آره همه چیز مثل آب خوردن برامدن رخ داد حالا دارم بهتر درک میکنم وقتی که تو توی مسیر باشی و تکاملت رو طی کنی همه چیز خود به خود رخ میدهد
اره این همه نشونه آمد و من فهمیدم که تصمیمان صد درصد درست است و توراه که بودیم من به همسرم و خودم بارها میگفتم خونه من تو اون شهرستان آماده است و اماده که من فرش هایم رو پهن کنم
اره ما قدم برداشتیم و از دایره امن مان بیرون امدیدم و از همون لحطه اتفاق های عالی برامون رخ داده و شغل همسرم هم طبق خواسته خودش است و خوب و عالی است
و الان که دارم این کامنت رو مینویسم
تو تراس خونمون نشستم تو حیاط خونمون یک درخت بزرگ انجیر و یک بوته گل رز قشنگ و باغچه قشنگ و روبه روی خونمون که از روی تراس میشه گنبد مسجد رو ببینم و کوه ها هم دیده میشه اره هر لحظع خدا رو شکر میکنم
و الان دارم صدای پرنده رو میشنوم و خداوند رو شاکر هستم
اره من تمرکز کرده بودم روی زیبایی ها واکنون یک جا بسیار بسیار باصفا سر سبز خوش آب و هوا راستی نگفتم وقتی ما آمدیم شهرستان به همسرم گفتم من نمیخواهم تو آپارتمان باشم یا تو شهر اگه بشه برویم روستا ها این شهر
من دوست دارم حالا که داریم از شهر بلند میشویم برویم تو یک روستا زندگی کنیم دوست دارم زندگی روستایی تجربه کنم و خداروشکر وقتی وارد این روستا شدیم دستان خداوند برای ما چندین برابر شد و تو این روستا برادرم زندگی میکنند البتع اینها 5 سال پیش این مهاجرت رو تجربه کرده بودند و مثل ما از مشهد امدند و کلی از همه لحاظ ها رشد کردندو از لحاظ مالی بخصوص و برادرم خونه رو قبل از اینکه ما بیایم تحویل گرفته بود و اماده کرده بود و ما به راحتی اسباب هایمان رو آوردیم و خیلی خیلی خوشحال هستیم واقعا همه چیز تغییر کرد حال و هوایمان که عالی تر شده است سبک زندگیمان متفاوت شد
و واقعا حالا دارم میفهم که چقدر خوب است که مهاجرت کردیم و تغییر رو تو زندگیمان ایجاد کردیم اره تا خودت نخواهی هیج کس نمیتواند کاری بکند
اگه بخام بنویسم هنوز کلی مطلب هست
اره کلی کلی اتفاق های خوب و در همین تغییر و مهاجرت کلی از خواسته هایم رقم خورده است
واسه همین که
امروز که این فایل رو گوش کردم
از اینکه مثل ابوموسی نبودم خوشحال هستم
از اینکه پا روی ترس هایم و بخصوص بخصوص دیگه حرف مردم برام مهم نبود
و نیست و دیگه ترسی از حرف مردم و فامیل ها نداشتم چون دیگه تو این مسیر تصمیم گرفته ام که فقط برای خودم زندگی کنم و از زندگیم لذت ببرم و
و از هرفرصتی استفاده کنم که تجربه ها جدید رو کسب کنم و مهارت های جدید کسب کنم و خیلی چیزها بوده که تو زندگیم بهرخاطر ترس از حرف مردم انجام ندادم حالا دیگه مخام انجام دهم و فقط از زندگیم لذت ببرم و فقط و فقط رشد کنم و بهترین ها رو برای خودم رقم بزنم
واقعا با این حرکت و تغییر کل زندگیم متفاوت شد و دارم اکنون چیز های رو که دوست داشتم رو تجربه میکنم از زندگی در طبیعت و داشتن حیوانات خانگی و کاشتن سبزیجات و .. و مواردی که تو زندگی در بهشت رو دوست داشتم رو دارم تجربه میکنم
و بابت این تغییر خدواند رو سپاسگزارم
و بابت اینکه جسورتر شدم وشجاعتر شدم
خداروشاکر هستم
و بابت تمام این اتفاق ها و هنوز اول راه هستم که قرار اتفاق های زیباتر رو تجربه کنم و کلی چیز یاد بگیرم
خداروشاکر هستم
و از استاد عزیز و خانم شایسته که راهنمای زندگیم شدن هم سپاسگذارم بابت اینکه من توحیدی تر شدم و بابت اینکه نگاهم نسبت به زندگی و دنیا و خداوند متفاوتر شده است خیلی خیلی سپاسگذارم
استاد جان دوستت دارم و این مهاجرت هنوز اول راهم هست و این حرکت باعث شده اعتماد به نفسم قویتر شده است ایمانم قویتر شده و عزم راسخ تر شده برای مهاجرت به خارج از کشور
و اینکه من هم میتوانم و ایمان دارم که خداوند مرا هدایت میکند که زندگی کردن در کشور قدرتمند آمریکا و فلوریدا رو تجربه خواهم کرد
به نام رب العالمین
روز 136 ام روزشمار من
سلام بر استاد عزیز
من خیلی خوشحالم که این مطالب را دوباره میشنوم و از خودم راضی هستم.
من همیشه فکر میکردم چون اینجوری بودم و همیشه در حال تغییر بودم اشتباه بوده. چون از نظر دیگران این اشتباهه.
من از جوانی و وقتی شروع به کار کردم اینجوری بوده. من همیشه دوست دارم چیزها و کارهایی که دوست دارم را تجربه کنم.
آدم ماجراجویی نیستم اما در چیزهایی که دوست دارم تجربه های جدید را بدست میارم.
همیشه در حال تجربه در جاهای مختلف بودم کارهای مختلف شرکت های مختلف را تجربه کردم.
حتی در مورد هنر که من نقاشی انجام میدم آدم متفاوتی هستم و همش در حال تلفیق هستم . اصلا از اینکار نمیترسم . هیچ وقت همنترسیدم. همیشه میگم فوقش خراب میشه.
من جاهای خیلی خوبی کار کرده ام و وقتی از اون محیط ها اومدم بیرون همه گفتند دیوانه ای. و خیلی وقت ها هم خودم به خودم میگفتم شاید اونا درست میگفتند. من اگه اونجاها مونده بودم الان بازنشسته میشدم.
ولی الان با این صحبت های استاد از خودم راضیم . من خیلی تجربه های قشنگ بدست آوردم . همکارهای مختلف شرکت های مختلف را تجربه کردم. من با نرم افزارهای متفاوت کار کردم . مهم این بوده در اون زمان من لذت بردم . شاید الان بازنشسته نشده ام اما وقتی از خاطراتم میگم برام لذت بخشه.
الانم از خودم راضیم چون دارم نقاشی متفاوت را تجربه میکنم . کاری جدید خلق میکنم و به خودم میبالم.
خوشحالم که خودم خالق زندگیم هستم و من اینجوری زندگیم را چیدم و امروز از خودم و از زندگی که کردم راضیم.
شاید هم دوره ای های من همشون الان مثلا یه حقوق ثابتی دارن و یا یک جا بطور ثابت کار کرده اند اما تجربه هایی که من کسب کردم اصلا قابل قیاس نیست.
و ممنون استاد که با این فایل حال دلم خوب شد . و خوشحالم که من هیچ وقت مثل ابوموسی نبودم.
خدایا شکرت بخاطر این مسیر سبز
خیلی خیلی دوستتون دارم
سپاسگزارم
سلام
اینکه یک نواختی را انتخاب نکردی همین خود خود ایمانی هست که به خدا داشتی همین که دنبال یک حقوق ثابت نبودی یعنی اینکه، دنبال پیشرفت میگشتی
من اول هر کارم کارگری دیگران را میکردم
ولی اون کاری که انجام میدادم اون کار را برای خودم میدانستم واگر چندین برابر صاحب کار من سود برده ویک مبلغ ناچیزی بهم داده از خدا سپاس گذار بودم
واین که حالا خودم صاحب شرکت شدم
افرادی که برای من کار میکنند از جون و دل کار مبکنند
مثلا همین امروز من9میلیون درآمد داشتم ونفراتی که برام کار میکردند هیچ کم کاری نکردند
چون به این ایمان داشتم که خداوند همه جهان را مامور کرده تا من به موفقیت های فراوان برسم
خدایا سپاس بابت این کامنت زیبای مینای کاشی
هم اکنون خوشحالم وشکر گزارکه همینک بودنم ادامه دارد و قوطوردرعضمت عشق خداهستم
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته وخانواده عباسمنش
هجرت:تاریخ اسلام برمبنای مهاجرت حضرت محمد بناشده.پس هرجرت درنزد خداخیلی بزرگه وخداوند به شجاعان پاسخ میده. من ازهمون نوجوانی عاشق ماجراجویی بودم عاشق رفتن وگشتن چون نمیدون کی وکجا ازیه بزرگی شنیده بودم که دنیادیدن وگشتن به ازدنیاخوردنه.
من شهرهای زیادی رودفتم اون موقعها بااین قوانین آشنانبودم که اگه اشنابودم متمآهستم که الان ثروت بینهایتی داشتم.ولی بازم خداروشکر الان عضواین سایت هستم 2ساله مهاجرت کردم تهران کارخاصی کردم وخداروشکرنتیجه گرفتم خدا درهای رحمت وبرکتش بروی من بازکرده خداوند به شجاعان جایزه میدهد خدایاشکرت
خیلی وقتها سیع میکنم مسیرهای جدیدی روبرم وقتی میرم بیرون سیع میکنم هردفعه یک جای جدیدیرو تجربه کنم وزیبایی های بیشتری ببینم و هردفعه خداوندسورپرایزم میکنه.
درپناه الله یکتا شادوثروتمند باشید
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
118. روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا
قوی باش و حرکت کن قدم بذار تو ناشناخته ها و نگاهت رو تغییر بده طیبه
من امروز که بیدار شدم مثل همیشه شروع کردم با خدا حرف زدم و گفتم خدا تو بگو امروز چه کارایی باید انجام بدم
بعد از صبحانه شروع کردم به رنگ کردن نقاشیا و آینه دستیای جدید تا ان شاء الله اگر خدا بخواد یکشنبه ببرم جلو مدرسه و بفروشم
الان که داشتم مینوشتم یهویی فایل رو پلی کردم و دقیقه 15 رو زدم گوش بدم که یهویی دیدم استاد گفت
خیلی از ماها با صحبت کردن با آدمای غریبه نگران میشیم ، از اینجا شروع کنیم بریم با آدمای غریبه حرف بزنیم
خودش خارج شدن از منطقه امنه
و دقیقا این حرف برای من بود که چند روزه دارم تلاش میکنم ، و چالشی که داشتم نمیتونستم تو مترو تو واگن بلند حرف بزنم و بگم نقاشیام فروشیه و کار دست خودمه و یا تو بی آر تی
و قدم هایی برداشتم و خدا برام بی نهایت قدم برداشت و من این یک هفته رو پیشرفت بزرگی داشتم
و انقدر حس آرامش دارم که سعی میکنم بازم عمل کنم و ایمانم رو به خدا در قدم برداشتنام و ادامه دار بودن عمل کردن و حرکت کردنم به خدا نشون بدم
شب حدود ساعت 8 مادرم اومد گفت میره بیرون تا به خواهر زاده ام چیزی بده ببره خونه شون بعد دیدم خواهر زاده ام اومد گفت تو حیاط مدرسه استعداد یابی هست
و انقدر بچه ها با مادراشون اومدن
من یه لحظه از پنجره نگاه کردم دیدم آره زیادن گفتم خب خدا نظرت چیه من حاضر بشم برم دوباره ایمانم رو بهت نشون بدم و نقاشیامو ببرم برای فروش
که حس کردم که نباید بری و دوباره گفتم برم باز شنیدم نرو
اومدم نشستم پای نقاشیام
بعد مادرم زنگ زد گفت طیبه بیا اینجا بفروش انقد جمعیت هست گفتم اول نه نمیام ولی بعد مامانم گفت پاشو بیا گفتم باشه و حاضر شدم
لباسامو پوشیدم ،هی میشنیدم نرو ،بهت نمیگم نرو و حس میکردم نباید برم و باز گوش نمیدادم و گفتم خب میخوام برم ایمانم رو در عمل بهت نشون بدم و وسیله هامو به آدما نشون بدم
چرا نرم؟؟؟
و یه لحظه فکر کردم گفتم نکنه ذهنمه داره منو منصرف میکنه از رفتن ؟
اومدم هندزفری گوشیمو بردارم تا برم از اتاق بیرون تا برم اونجا
درک کردم که باشه برو ولی اگر ضرری برات بود من بهت گفتم نرو
اینو که شنیدم گفتم باشه ولباسامو درآوردم و شروع کردم به نقاشی کشیدن
چون قبلا اینجوری شنیدم و و لحظه آخر این یادم اومد که استاد میگفت صدای خدا رو بشنوید حس آرامش میده ولی نجواهای شیطان مضطرب و نگرانتون میکنه
بعد من دیدم اون لحظه آروم بودم و آرامش داشتم که گفتم باشه نمیرم و نرفتم
گفتم نمیدونم چرا گفتی نرو ولی چشم هر چی که تو بگی خدا
سعی میکنم بعدا که خواستم برم برای فروش نقاشیام اونموقع ایمانم رو نشون میدم و تلاش میکنم
یادمه قبلا وقتی از خدا میپرسیدم نمیتونستم تشخیص بدم یا حتی درک کنم
ولی از وقتی که هر روز میگم خدا تو خیر و شرم رو بهم هر لحظه بگو و تمام حرفای استاد رو هر روز صبح مینویسم که میگفت متواضع باشید در مقابل خدا
بیشتر حسش میکنم و وقتایی شده فکر کردم منطقی نیست و ولی انجام دادم بعدش دیدم که درست بوده و از این که به این حس درونی و صدای خدا گوش دادم برام خیر شده
بی نهایت سپاسگزارم ازت خدای خوب من
سلام ، این اولین کامنت من هست ، انقد برام جالب بود که نتونستم کامنت نزارم .
من یه مشکلی دارم که باید با یکنفر راجب موضوع مهمی صحبت کنم و خیلی میترسیدم ، همیشه اینجور کارها به پدر و مادرم میسپردم . با اینکه الان 34 سالمه و گفتنش شاید برای بعضیا قابل درک نباشه تواناییشو نداشتم ، شاید تو خیلی موضوعات شجاعت دارم اما تو اینجور موضوعات خیلی ترسوام . امروز صبح زیاد گریه کردم و گفتم خدایا من میخوام نترسم میخوام شجاع باشم . حتی اگه برم و شکست بخورم پیش خودم شرمنده نیستم . نمیخوام به پدر و مادرم بگم . باید تنهایی حلش کنم نمیدونم چجوری . اومدم توی سایت و گفتم خدایا مرا به نشانه ام هدایت کن
که این فایل اومد . هنگ کردم ، گفتم واقعا این مرا به نشانه ام هدایت کن چقد واقعیه
بسیار برام جالبه که دقیقا استاد راجب ترس حرف زدن
الان میخوام برم خودم تنهایی حلش کنم .
سلام به شما دوست ارزشمندم
سلام به شما زهرا اولادی عزیز
چقدر سپاسگزارم ازت صمیمانه که از وجود خودت اینجا توی این جمع بزرگ و صمیمی ردپا گذاشتی.
چقدر تحسینت کردم عزیزم برای تصمیمی که گرفتی و قطعا یک قدم برای رفتن تو دل ترس هات برداشتی.چقدر خوبه اینجا همه با هم داریم رشد میکنیم حتی با یک قدم به ظاهر کوچیک مثل همین چد خط نوشتن با صداقت و ایمان….
چقدر سپاسگزار خداوندم که قوانین ثابتش همیشه و همه جا درست جواب میده حتی توی استفاده کردن دکمه “نشانه ی من”. واقعا ممنونم که نوشتی وباعث شدی تا یادم بیاد این خدایی که تو رو هدایت کرد به سادگی و آسانی به چیزی که تو لازم داشتی قطعا همین خدای احد و واحدم منو هم به راه حل های مسائلم میرسونه. چون بقول استاد جان در دوره شیوه ی حل مسائل زندگی همه مسائل راه حل دارند، نه تنها راه حل دارند بلکه راه حل های ساده و قابل دسترس داره. همه مسائل راه حل هاش همین نزدیکی هاست، در دل خودش هست ما باید پاک کنیم قلب و روح خودمون و چشم هامون رو تا ببینیم و هدایت بشیم به راه حل ها به جواب ها…
منم این فایل رو الان به عنوان نشانه ی من بهش هدایت شدم بعد از خوندن متن انتخابی کامنت شما رو خوندم و دلم خواست بیام بنویسم و چقدر دلم برای نوشتن تنگ شده بود.
راستی بهتون هم خوش آمدگویی صمیمانه و از ته دل میگم که اینجا هستین.
ممنون و سپاسگزارم که باعث شدی زیر کامنتم بنویسم و کلی چیز برام یادآوری شد.
و بارها هم برای این جمله ات تحسینت کردم زهرا جان: “الان میخوام برم خودم تنهایی حلش کنم .”
این آهنگ و قسمتی از شعرش هم با عشق تقدیم به تو دوست ارزشمندم:
خدا همینجاست…
خدا همینجاست تو بی کسی هام وقتی کــه از عشق معجزه میخوام
…چشم هاتو باز کن معجزه میشه….
خدا همینجاست بین و من و تو ساده ی ساده عین منو تو….
خدا همینجاست…
برات از الله یکتا بهبودهای درونی و بیرونی خواهانم.
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
سلام دوست خوبم ، ممنونم از حرفهای زیباتون ، الان یکماه از اون کامنت میگذره و من میخواستم نتیجه اون اتفاق بهتون بگم ، وقتی به اون شخص زنگ زدم اولش تا حدی مخالفت کرد ولی من گفتم باید درستش کنم ، تمام وجودم میترسید ، مادرم میگفت بزار من صحبت کنم ، گفتم امکان نداره باید خودم حلش کنم .
و حلش کردم . به لطف پروردگار مهربانم و باز ایمانم به تمام قوانین بالاتر رفت و نمیدونم شاید بخاطر این ایمان و شجاعتی که بخرج دادم ، یک اتفاق فوق العاده باور نکردی دقیقا 5روز بعد برام افتاد . در حد معجزه
برای شمام بهترینارو آرزو دارم
سلام به شما دوست عزیز و ارزشمندم
چقدر سپاسگزارترم کردی امشب با داشتن این خبر و نتیجه،با داشتن نقطه آبی رنگ کنار اسمم، چقدر خوشحال ترم از تمام مسیری که برداشتم و دارم میرم و قراره منم با شناخت بیشتری که از خودم دارم پیدا میکنم پا بزارم روی ترس هام.چقدر خوبه که ترس هامون رو بشناسیم و از خدا میخوام منو آسان کنه برای اسانی ها تا به آسانی چیزهایی که باید در وجود خودم بشناسم رو بفهمم و با شجاعت و ایمانی که اونم خوده خداست که بهم میده پا بزارم توی دلش ون و تغییرشون بدم. چون باور دارم که ما هستیم که خالق زندگی خودمون هستیم و من و تو و هر کسی که اینجاست و داره ادامه میده در مسیر اگاهانه خلق کردن و تغییر دادن زندگی خودش هست.
زهرا جان بازم ازت ممنون و سپاسگزارم برای نتیجه و خبری که از خودت برام نوشتی و این قدم به ظاهر کوچیک ولی مهم رو برداشتی واقعا خوشحال شدم واقعا خیلی خیلی خوشحالم کردی. خداروشکر برای اینجا که بهترین و امن ترین جای دنیاست که فرکانس های خوب و عشق و صلح و دوستی دریافت کنی.خداروشکر خداروشکر ….
ارادتمندت فهیمه
سلام بر استاد توحیدوهمه خانواده عباسی منشیم
خوشا بسعادت استاد ابراهیمیم که در همین دنیا هم بهشت واقعی را دارن تجربه میکنن چه متظره ی زیبایی پشت سرتون هست که آدمو مسخرخودش میکنه لایقش هستید گوارای وجود ارزشمند هردوعزیز بزرگوار🙏🏻
استاد استاد استاددددددد چیکار کردی با خودتون ماشاالله یعنی واقعا خودتون هستید قابل باور نیست واونم توی این مدت کم من که فقط محو تماشای تریپ جدید استاد شدم
استاد تورا به مقدساتتون اگه میشه این دوره را یکم سریعتر محبت بفرمایید اصلا خیلللللللی دلم میخواد سر ورازشو بکشفم
موشکی جواب میده انگاه
چه بکند این دوره خدایی من هروقت میخوام لباسی چیزی بخرم بخودم میگم یکم صبر بفرما بعد از دوره سلامتی
گرچه که این فایل بسیار پرباری بود در مورد شجاعت داشتن تودل ترسهایمان رفتن وتجربه کردن چیزهای جدید دراین فرصت بسیار محدود زندگی که زندگی را واقعا زندگی کنیم واز لحظه لحظه اش لذت ببریم تا روز رفتن حسرت چیزی بردلمان نمانده باشد
ولی خدایی من که همشششششش به این اندام وهیکل بسیار زیبای استاد ودوره سلامتیشون می اندیشیدم باشد که زود بیاید ورستگارمان کند
سلام استاد عزیزم چقدر این فایل هدایتی بود و چقدر نکات قشنگی رو گفتید… مدتیه که از فایلاتون استفاده میکنم و خیلی شجاع تر شدم و نسبت ب این چند ماه واقعا تجربیات خیلی خفن تری داشتم و برای هفته دیگ قصد دارم ک تنهایی به مسافرت برم با این که همه میگن حوصلت سر میره و کلی بهونه دیگ ولی خب من از شما یاد گرفتم که با تنهایی خودم خیلی حال کنم و چالش های جدید رو تجربه کنم.. انجام این چالش ها فکر منو خیلی بزرگ تر کرده و به اعتماد بنفسم خیلی کمک کرده الان واقعا دلم میخواد برم تنها تو جنگل ی شب بخوابم و با همه ی ترسام مقابله کنم حس افتخاری که بعد از تجربه هر چالشی دارم واقعا بی نظیره استاد من چند وقت پیش به خودم قول دادم که پیشرفت کنم و تلاش کنم برای زندگیم و الان چند قدمی اومدم جلو تر و مطمعنم ب زودی خیلی خفن تر میشم… ی دنیا تشکر بخاطر فایلای قشنگتون و ی دنیا تشکر از مریم جون عزیزم که عاشقانه تحسینشون میکنم عااااشقتونممم❤️😘❣️
سلام استاد عزیزم
چه احساس عالی دارم شما میبینم با این همه تغییر یه جوری دارم به وضوح شدن رو در تمام زندگیتون میبینم تحسینتون میکنم
هر فایلی رو که ارایه میدید میگم دیدی خدا هدایتم کرد به همون استادی که میخواستم همون منطقی که فطرتم و ذاتم قبولش میکنه این صحبت ها یه تفکر بزرگ و تعمق عمیق پشتشه میخوام لحظات زندگیم پر باشه از این تفکر که رفتار یه خروس میشه نقطه ی الهام ،این روزا دارم یه نگهبان میزارم در دروازه ی ذهنم افکار منفی اجازه ی ورود ندارن الان ۴روزه تاحدود زیادی موفق بودم .میخوام زندگی بسازم که تمام زندگیم تجربه ی کارهایی باشه که دوست دارم تجربشون کنم .یه جورایی همه ی لحظات عمرم رو زندگی کنم .
عاشقتونم ممنونم تحسینتون میکنم مریم جان هم که ماشالله استادی هستن که باید از ایشون هم کمال تشکر رو داشته باشم .
💕💕💕💕💕
بهنام خدا
سلام وعرض ادب خدمت دوستان عزیز واستاد عباس منش خوشتیپ
این فایلو همین الان پشت فرمون دانلود کردم دیدم 😊من حدود چهار سالی هست با گروه عباسمنش آشنا شدم خیلی خیلی تغییر مثبت داشتم که قابل توضیح دادن نیست.
فایل امروز دیدم ابوموسی رو میگم نمیدونستم بخندم یا گریه. من چند وقته زندگیم خدا روشکر خیلی خوب شده با یه فرمون دارم میرم جلو ولی کم کم داره یه حالت یکنواختی و بیمزه گی میرسه همش کار کار 😐 چند وقته میخوام ماشین عوض کنم با این به راحتی میتونم عوض کنم نمیتونم ریسک کنم میگم همین خوبه، دوروبریام میگن خسیسی ولی نه باور کنین واسم هیچ فرقی نمیکرد ولی امروز که اینو دیدم … حس کردم دارم میشم، ابو موسی که استاد گفت… شکرت خدا کت امروز باز به کمک استاد عزیز یه تلنگر بهم زدی شکر شکر… در پناه خدا روز به روز موفقتر و ثروتمندتر باشین روز همگی خوشو پر انرژی