اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام خدمت استاد عزیز و باحالم و خانم شایسته مهربان و دوستان هدایتی سایت
:::معظلی به نام جلب توجه:::
جلب کردن توجه دیگران باعث میشه که از خود واقعی که هستیم دور بشیم، طبیعتا همه ما انسانها باورهای اشتباه و تفکرات نادرستی رو داریم که باید تغییر کنند، ولی وقتی بخوایم بخاطر دیگران سبک شخصی زندگی خودمون رو تغییر بدیم ضرر خواهیم کرد.
من همیشه سبک شخصی رو به این طور معنا میکنم::: اگر کاری که به عنوان سبک شخصی تو هست حالتو خوب میکنه یعنی درسته و ادامش بده ولی اگر حال و حس درونی و قلبی تو رو بد میکنه تغییرش بده.
تمرکز روی جلب توجه دیگران باعث میشه تا اواسط راه بری و ببینی که چقدر از خود متعالی و واقعی خودت دور شدی، و این بدترین حس دنیاست.
ولی اگر متوجه شدم که اشتباه کردم باید از همون نقطه برگردم و درستش کنم.
اینکه برای خودمون زندگی کنیم در حرف اسون اما در عمل دقیقا برای دیگران زندگی میکنیم و وقتی این اگاهی ها را گوش میدم سوال ها از خودم شروع میشه
چرا فلان چیز خریدی
چرا از فلان چیزت استفاده نمیکنی
چرا عکس گذاشتی
چرا دوس داری فلانی ببینه
خب تهش میرسم به چی به اینکه برای بقیه دارم زندگی میکنم
الان با تمرین بهتر شدم یادمه میرفتم سفر تند تند عکس و فیلم میگرفتم میگداشتم که ببینن ایا واقعا در سفر داشتم لذت میبردم نه فقط داشتم چشم بقیه را در میاوردم و اصطلاحا داشتم خودنمایی میکردم
هر روز پست و استوری میزاشتم که ببینید چقدر من خوشم تهش دیدم این چیزا برام چه فایده رها کردم
الانم اگه از چیزی خوشم میاد میزارم دیگه مثل قبل فعال نیستم بجای تمرکز روی بقیه الان فکرم اینه برای شغلم چکار کنم که بهتر درامد داشته باشم
قبلا ارزوم این بود خونم بزرگتر بشه کلی مهمون دعوت کنم اما الان میفهمم خیلی ها ارزش رفت و امد ندارن خونم بزرگ شده اما منم ظرف وجودیم بزرگ شده
قبلا به ادمها باج میدادم تا دعوتم کنن یا دوستم داشته باشن اما الان دیگه تلاشی نمیکنم
قبلا خیلی ها بهم بی احتزامی میکردن اما میگفتن بزار باشن بدرد میخورن اما الان راحت حذف میکنم
قبلا برای خودم هیچ ارزشی قایل نبودم اما الان خودم لایق احترام و عشق و… میبینم
قبلا تو سرم میزدن صدام در نمیومد الان جرات ندارن تو سرم بزنن چون من لایق احتزامم و نشون دادم باهام درست رفتار نشه قطع رابطه میکنم
قبلا از همه چیزم میزدم حتی خوابم تا به بقیه خوش بگدره تمام مدت تلاشم این بود مهمونام شاد باشن الان میشینم از مهمونی لذت میبرم برام مهم نیست میخواد مهمونم لذت ببره یا نه مهم اینه من در لذتم اگه اون سرشو میکنه تو گوشیش من بزور سرگرمی براش پیدا نکنم اون دلش خواست میتونه رفتار بهتری داشته باشه قبلا اینطوری بود صد مدل فکر میکردم که لحظه ای حوصله بقیه سر نره الان میفهمم چقدر بیکار بودم من وقتی حوصلم سر میره هیچکس براش مهم نیست من زیادی میخواستم خوب باشم
قبلا پا به پای بقیه میشدم از کارهام میزدم برم کمک بقیه الان میدونم اول خودم، اگه وقت داشتم حسم خوب بود بعدا بقیه،
قبلا از غذامم میزدم تا بقیه سیر شن هنوزم همسرم همینه اما من یادگرفتم برای خودم ارزش قایل باشم
چقدر قبلا خودمو کوچک میکردم اما الان میفهمم چقدر با ارزشم
ممنون استاد شما بهم یاد دادی برای خودم ارزش قایل باشم برای خودم زندگی کنم
خدا جونم سپاسگزارم که کمکم می کنی و راه و روشی رو بهم نشون دادی که نظر دیگران در مورد کارهام هر روز داره برام کمرنگ تر و کمرنگ تر میشه
و اعتماد و ایمانم و تکیه گاهم تنها و فقط خودت هستی ، الهی شکر
استاد عزیز از وقتی در مسیر الهی قرار گرفتم حرف و نظر دیگران برام خیلی کمرنگ تر شده در صورتی که قبلاً نظرات اطرافیان خیلی روی کارها و اخلاقم اثر می گذاشت و خیلی مواقع آرامشم رو از بین می برد ولی به نسبت شرایطم الان خیلی خیلی بهتر شدم و باید همینطور روی اخلاقم کار کنم تا پیشرفت های بیشتری داشته باشم ، از آگاهی هایی که در اختیارمون قرار می دهید خیلی ممنونم
الهی شکر
خدا جونم مرا برای رسیدن به خواسته ها و آرزوهایم کمک و راهنمایی فرما ، الهی آمین یا رب العالمین
ردپای من در روز نود و نهم از روز شمار تحول زندگی من
به نام خدا وسلام به خدا99مین مدارموفقیت توی تمرین روزشمارزندگی راتجربه میکنم.
سلام به استادوکل خانواده ی سایت بهشتی.
خداروشکرکه اصلا اهل فضای مجازی نیستم!
هرجایی باشم که فیلم وعکس میگیرن توکانالهامیزارن سعی میکنم شرکت نکنم!اگرمسافرتی باشم عکس بگیرن میگم عکس منوفقط برابچه هام بفرستین واجازه ندارن توگروه هابذارن.
اگرتوهرمجلسی نباشم همه متوجه میشن که عه چرالیلاجان نیست ازبس که باهمه سلام علیک دارم.
اهل خودنمایی نیستم.سعی میکنم به نظروتاییدخودم کارم روانجام بدم.
به نظردیگران احترام میذارم.
همه رودوست دارم.
ازبچگی اجتماعی بودم بازن ومردفرقی نداشت میتونم صحبت کنم.
زمان بچگی یانوجونی ماکه آرایش واین جورچیزهارسم نبودحتی دخترهایکی ازبزرگترین آرزوهاشون این بودموهای جلوسرشونوکوتاه کنن!امکان نداشت! کسی به این آرزوبرسه!
یک خاطره ازنوه دائیم بگم بخندین!
نوه داییم رو برای. نوه ی خالم شیرینی خوردن واون قدیما رسم نبودازهمون اول بسم الله عقدکنن!
بعدازچندماه که عقدشون کردن نوه دائیم یکی ازآرزوهاش این بوده موهای جلوسرشوکوتاه کنه!میره باقیچی قالی بافی یک کم موهای جلوسرشوکوتاه میکنه!!!!!!!!!!!!!!وایییییییییییییییی خدابه بعدش بخیرکنه شاید40سال بیشتره که ازدواج کرده ولی هروقت دورهم هستیم یادی ازخاطرات میکنیم این هم توخاطرات تعریف میشه!
میگفت قیچی که نداشتیم قیچی قالی بافی بودمنم به حساب خودم یک زره ازموهاموکوتاه کردم گفتم مادرم نمیفهمه همیشه روسری سرم میکنم!
که یک وقت توآیینه دیدم وای چکارکردم مثل بزغاله شدم خیلی موهام رفت بالا!!!!!!!
حالانوبه ی خدابیامرزمادرش که بادیدن این صحنه هولناک وجنایت کارانه چوب برداشته دنبال دختره!دختره بدومادره بدو!توحیاط توباغهاتاگیرش بیاره کتکش بزنه !عصرشده همزمان باورود پدرش به خانه دختره هم میادکه مادرش نتونه حرف بزنه!چقدراین عقده هابه دل بعضی از ماهاموند!؟
که دیگه هیچ وقت برامون جبران نشدوحتی من ازدواج کردم اصلااهل آرایش نبودم!الان هم هرجامیرم طبیعی هستم.
یک خاطره ی دیگه براتون بگم. حدودا. 5سال پیش رفتم خواستگاری براپسرکوچکم،دامادبزرگ خانواده ی عروس خانم گفته بودخداکنه براسری بعدکه حاج خانم میادباآرایش بیاد!چون اگه مادربزرگ پدری عروس خانم باشه!شایدگیربده بگه این خانم آرایش نداره خخخخخخ!براخانواده عروسم اصلا مهم نبودولی مادربزرگه به قول ما(پُرفِت)بود!عروسم به پسرم گفته بودکه شوهرخواهرم این حرف روزده ومادربزرگم بهانه های بنی اسرائیلی میگیره!حالاچکارکنیم شمابه مامان میگی؟پسرم باخنده جریان روتعریف کرد.منم ، گفتم :حتی یک اصلاح ساده هم نمیرم اونابرامن تعین تکلیف کردن و…….!
بعدعزیزدلم گفت: نه به خاطرخودت به خودت برس منم بایک زره کرم سریع نمایان میشم. بلاخره وقتی باپسرم رفتیم مادربزرگه نشسته بود هرچی ازهرراهی واردشدمثل شیرنرجوابشومودبانه دادم چراچون دختروپسرواقعاعاشق هم بودن عروسم به مادرش وخواهرهاش گفته: بودالابلاهمین من کسی دیگرودوست ندارم!وپدرش وبقیه ی خانواده حتی دامادبزرگه هم درجریان نبود که ایناباهم دوستن داماددومی خبرداشت!الهی شکرهمه چیزتمام شد ومادربزرگه فکرشونمیکردکه اینقدباموفقیت پیش بره همش کارهای خدابود.
والان واقعابه کمک خدانیازمندم برای ازدواج بچه های دیگرم خدابرای همه ی دخترپسرهاعالیترینهارومعرفی کنه برای کل بچه های خانواده ی سایت بهشتی هم به سادگی بابهترین اسپانسری خدادرست شود.آمین .
به نظرم بهتر بود بین شخصیت هایی مثل بنزما و مسی و … که در سرتاسر جهان شناخته شده هستن با افرادی که دنبال جلب توجه دیگران هستن یه تفاوتی قائل می شدین این افراد الگوی میلیون ها بچه فوتبال دوست هستن که دوست دارن زوایای پنهان زندگی الگوهای خود را ببینن و با همان شیوه راه حرفه ای گری را پیش بگیرن
از این افراد که بگذریم
حق با شماست افراد صرفا برای جلب توجه و چشم و هم چشمی به دنبال خرید لوازمی میرند که گاها متناسب شرایط شغلی و … آنها هم نیست و صرفا به دلیل اینکه یه کالایی هستش که جلب توجه می کنه خریدن و این ناشی از عدم اعتماد به نفس و نبود عزت نفس هستش که این افراد به این مساله متوسل میشوند
اینجور افراد در همه جا هستن و به خاطر اینکه توجه ام راب یش از این روی مساله زوم نکنم از نوشتن مثال خودداری می کنم و اینجاست که ما باید با فهم و درک این مساله از ورود این موضوع به ذهن به عنوان یک ورودی مخرب جلوگیری بکنیم و ذهنمان را و توجه همان را روی عکس این مساله بگذاریم هر چند تا همین جا هم نا خواسته وبه نوعی توجه هم استاد و هم ما به مساله جلب شده که باید مواظب باشیم
به نام خدا
سلام خدمت استاد عزیز و باحالم و خانم شایسته مهربان و دوستان هدایتی سایت
:::معظلی به نام جلب توجه:::
جلب کردن توجه دیگران باعث میشه که از خود واقعی که هستیم دور بشیم، طبیعتا همه ما انسانها باورهای اشتباه و تفکرات نادرستی رو داریم که باید تغییر کنند، ولی وقتی بخوایم بخاطر دیگران سبک شخصی زندگی خودمون رو تغییر بدیم ضرر خواهیم کرد.
من همیشه سبک شخصی رو به این طور معنا میکنم::: اگر کاری که به عنوان سبک شخصی تو هست حالتو خوب میکنه یعنی درسته و ادامش بده ولی اگر حال و حس درونی و قلبی تو رو بد میکنه تغییرش بده.
تمرکز روی جلب توجه دیگران باعث میشه تا اواسط راه بری و ببینی که چقدر از خود متعالی و واقعی خودت دور شدی، و این بدترین حس دنیاست.
ولی اگر متوجه شدم که اشتباه کردم باید از همون نقطه برگردم و درستش کنم.
ممنونم استاد عزیزم بخاطر این فایل خفن
ممنونم دوستان بخاطر کامنتای باحالتون
خدایا شکرت
اینکه برای خودمون زندگی کنیم در حرف اسون اما در عمل دقیقا برای دیگران زندگی میکنیم و وقتی این اگاهی ها را گوش میدم سوال ها از خودم شروع میشه
چرا فلان چیز خریدی
چرا از فلان چیزت استفاده نمیکنی
چرا عکس گذاشتی
چرا دوس داری فلانی ببینه
خب تهش میرسم به چی به اینکه برای بقیه دارم زندگی میکنم
الان با تمرین بهتر شدم یادمه میرفتم سفر تند تند عکس و فیلم میگرفتم میگداشتم که ببینن ایا واقعا در سفر داشتم لذت میبردم نه فقط داشتم چشم بقیه را در میاوردم و اصطلاحا داشتم خودنمایی میکردم
هر روز پست و استوری میزاشتم که ببینید چقدر من خوشم تهش دیدم این چیزا برام چه فایده رها کردم
الانم اگه از چیزی خوشم میاد میزارم دیگه مثل قبل فعال نیستم بجای تمرکز روی بقیه الان فکرم اینه برای شغلم چکار کنم که بهتر درامد داشته باشم
قبلا ارزوم این بود خونم بزرگتر بشه کلی مهمون دعوت کنم اما الان میفهمم خیلی ها ارزش رفت و امد ندارن خونم بزرگ شده اما منم ظرف وجودیم بزرگ شده
قبلا به ادمها باج میدادم تا دعوتم کنن یا دوستم داشته باشن اما الان دیگه تلاشی نمیکنم
قبلا خیلی ها بهم بی احتزامی میکردن اما میگفتن بزار باشن بدرد میخورن اما الان راحت حذف میکنم
قبلا برای خودم هیچ ارزشی قایل نبودم اما الان خودم لایق احترام و عشق و… میبینم
قبلا تو سرم میزدن صدام در نمیومد الان جرات ندارن تو سرم بزنن چون من لایق احتزامم و نشون دادم باهام درست رفتار نشه قطع رابطه میکنم
قبلا از همه چیزم میزدم حتی خوابم تا به بقیه خوش بگدره تمام مدت تلاشم این بود مهمونام شاد باشن الان میشینم از مهمونی لذت میبرم برام مهم نیست میخواد مهمونم لذت ببره یا نه مهم اینه من در لذتم اگه اون سرشو میکنه تو گوشیش من بزور سرگرمی براش پیدا نکنم اون دلش خواست میتونه رفتار بهتری داشته باشه قبلا اینطوری بود صد مدل فکر میکردم که لحظه ای حوصله بقیه سر نره الان میفهمم چقدر بیکار بودم من وقتی حوصلم سر میره هیچکس براش مهم نیست من زیادی میخواستم خوب باشم
قبلا پا به پای بقیه میشدم از کارهام میزدم برم کمک بقیه الان میدونم اول خودم، اگه وقت داشتم حسم خوب بود بعدا بقیه،
قبلا از غذامم میزدم تا بقیه سیر شن هنوزم همسرم همینه اما من یادگرفتم برای خودم ارزش قایل باشم
چقدر قبلا خودمو کوچک میکردم اما الان میفهمم چقدر با ارزشم
ممنون استاد شما بهم یاد دادی برای خودم ارزش قایل باشم برای خودم زندگی کنم
به خداوند کهکشان ها
به نام خداوند ماه و خورشید
سلام خدمت استاد عباس منش و بانو شایسته عزیز
الهی شکر
خدا جونم سپاسگزارم که کمکم می کنی و راه و روشی رو بهم نشون دادی که نظر دیگران در مورد کارهام هر روز داره برام کمرنگ تر و کمرنگ تر میشه
و اعتماد و ایمانم و تکیه گاهم تنها و فقط خودت هستی ، الهی شکر
استاد عزیز از وقتی در مسیر الهی قرار گرفتم حرف و نظر دیگران برام خیلی کمرنگ تر شده در صورتی که قبلاً نظرات اطرافیان خیلی روی کارها و اخلاقم اثر می گذاشت و خیلی مواقع آرامشم رو از بین می برد ولی به نسبت شرایطم الان خیلی خیلی بهتر شدم و باید همینطور روی اخلاقم کار کنم تا پیشرفت های بیشتری داشته باشم ، از آگاهی هایی که در اختیارمون قرار می دهید خیلی ممنونم
الهی شکر
خدا جونم مرا برای رسیدن به خواسته ها و آرزوهایم کمک و راهنمایی فرما ، الهی آمین یا رب العالمین
ردپای من در روز نود و نهم از روز شمار تحول زندگی من
الحمدالله رب العالمین
اللهم عجل الولیک الفرج
سلام بر استاد عباسمنش عزیز و گرانقدر
چند روزی بود که افکار و حالات گذشته رو تجربه میکردم و چندان انرژی نداشتم
ذهنم مدام مقایسه گری میکرد و از وضعیتم شکایت میکرد…
و خوشبختانه الان به این فایل برخوردم و تمام اون افکار محدود کننده رو شست برد …
در نهایت باید بگم که در این لحظه آگاه شدم که کار کردن روی باور و افکارم کاریه که هر روز باید انجام بدم و حال بد و خوب تماما نتیجه و دستاوردی بیش نیستن
چنانچه تقوا پیشه کنی حال خوب خواهی داشت
و چنانکه بی تفاوت و در پی خواهش های نفسانی باشی حال بد خواهی داشت..
باشد که دوستی فایده برد
متشکرم
به نام خدا وسلام به خدا99مین مدارموفقیت توی تمرین روزشمارزندگی راتجربه میکنم.
سلام به استادوکل خانواده ی سایت بهشتی.
خداروشکرکه اصلا اهل فضای مجازی نیستم!
هرجایی باشم که فیلم وعکس میگیرن توکانالهامیزارن سعی میکنم شرکت نکنم!اگرمسافرتی باشم عکس بگیرن میگم عکس منوفقط برابچه هام بفرستین واجازه ندارن توگروه هابذارن.
اگرتوهرمجلسی نباشم همه متوجه میشن که عه چرالیلاجان نیست ازبس که باهمه سلام علیک دارم.
اهل خودنمایی نیستم.سعی میکنم به نظروتاییدخودم کارم روانجام بدم.
به نظردیگران احترام میذارم.
همه رودوست دارم.
ازبچگی اجتماعی بودم بازن ومردفرقی نداشت میتونم صحبت کنم.
زمان بچگی یانوجونی ماکه آرایش واین جورچیزهارسم نبودحتی دخترهایکی ازبزرگترین آرزوهاشون این بودموهای جلوسرشونوکوتاه کنن!امکان نداشت! کسی به این آرزوبرسه!
یک خاطره ازنوه دائیم بگم بخندین!
نوه داییم رو برای. نوه ی خالم شیرینی خوردن واون قدیما رسم نبودازهمون اول بسم الله عقدکنن!
بعدازچندماه که عقدشون کردن نوه دائیم یکی ازآرزوهاش این بوده موهای جلوسرشوکوتاه کنه!میره باقیچی قالی بافی یک کم موهای جلوسرشوکوتاه میکنه!!!!!!!!!!!!!!وایییییییییییییییی خدابه بعدش بخیرکنه شاید40سال بیشتره که ازدواج کرده ولی هروقت دورهم هستیم یادی ازخاطرات میکنیم این هم توخاطرات تعریف میشه!
میگفت قیچی که نداشتیم قیچی قالی بافی بودمنم به حساب خودم یک زره ازموهاموکوتاه کردم گفتم مادرم نمیفهمه همیشه روسری سرم میکنم!
که یک وقت توآیینه دیدم وای چکارکردم مثل بزغاله شدم خیلی موهام رفت بالا!!!!!!!
حالانوبه ی خدابیامرزمادرش که بادیدن این صحنه هولناک وجنایت کارانه چوب برداشته دنبال دختره!دختره بدومادره بدو!توحیاط توباغهاتاگیرش بیاره کتکش بزنه !عصرشده همزمان باورود پدرش به خانه دختره هم میادکه مادرش نتونه حرف بزنه!چقدراین عقده هابه دل بعضی از ماهاموند!؟
که دیگه هیچ وقت برامون جبران نشدوحتی من ازدواج کردم اصلااهل آرایش نبودم!الان هم هرجامیرم طبیعی هستم.
یک خاطره ی دیگه براتون بگم. حدودا. 5سال پیش رفتم خواستگاری براپسرکوچکم،دامادبزرگ خانواده ی عروس خانم گفته بودخداکنه براسری بعدکه حاج خانم میادباآرایش بیاد!چون اگه مادربزرگ پدری عروس خانم باشه!شایدگیربده بگه این خانم آرایش نداره خخخخخخ!براخانواده عروسم اصلا مهم نبودولی مادربزرگه به قول ما(پُرفِت)بود!عروسم به پسرم گفته بودکه شوهرخواهرم این حرف روزده ومادربزرگم بهانه های بنی اسرائیلی میگیره!حالاچکارکنیم شمابه مامان میگی؟پسرم باخنده جریان روتعریف کرد.منم ، گفتم :حتی یک اصلاح ساده هم نمیرم اونابرامن تعین تکلیف کردن و…….!
بعدعزیزدلم گفت: نه به خاطرخودت به خودت برس منم بایک زره کرم سریع نمایان میشم. بلاخره وقتی باپسرم رفتیم مادربزرگه نشسته بود هرچی ازهرراهی واردشدمثل شیرنرجوابشومودبانه دادم چراچون دختروپسرواقعاعاشق هم بودن عروسم به مادرش وخواهرهاش گفته: بودالابلاهمین من کسی دیگرودوست ندارم!وپدرش وبقیه ی خانواده حتی دامادبزرگه هم درجریان نبود که ایناباهم دوستن داماددومی خبرداشت!الهی شکرهمه چیزتمام شد ومادربزرگه فکرشونمیکردکه اینقدباموفقیت پیش بره همش کارهای خدابود.
والان واقعابه کمک خدانیازمندم برای ازدواج بچه های دیگرم خدابرای همه ی دخترپسرهاعالیترینهارومعرفی کنه برای کل بچه های خانواده ی سایت بهشتی هم به سادگی بابهترین اسپانسری خدادرست شود.آمین .
من همه حرفایی که تو فایلاتون میزنینو قبول دارم واقعا ازشون نتیجه گرفتم الان واقعا از زندگیم راضیم
ولی خیلی با این فایلتون موافق نیستم
آدما موجودات اجتماعین و دوست دارن که دیده بشن حالا نه در حد افراطی که کارای عجیب غریب بکنن ولی تا یه حدیش به نظرم خیلیم خوبه
من خودم اینجوریم که اگه اصلا هیچی واسم مهم نباشه دیگه انگیزه هام از بین میره دیگه فقط میشینم خونه بخور و بخواب ..
شاید همه اینجوری نباشن ولی مطمئنم اکثریت مردم اینطورین
مثلا میگم بیخیال ورزش واسه کی میخوام؟یا مثلا اصن واسه چی کار کنم؟من که با یه ماشین معمولی ام میتونم هر جایی میخوام برم
این روش حداقل واسه من جواب نمیده و بیشتر باعث میشه بی انگیزه بشم از زندگی
ولی الان خیلی از زندگیم راضی و خوشحالم فکر میکنم راهمم درسته
البته میگم در حد افراطیش خوب نیست ولی تا یه حدی خوبه
سپاسگزارم
بسیار عالی.
من عاشق این نحوه تبلیغ بی نظیر شما هستم.
اگه من این محصول رو تهیه نکرده بودم حتما تهیش میکردم!
دوستتون دارم.
خیلی خوشحالم که همه چیز طبق خواسته های من جلو میره
کل زندگیم شده معجزه
خدایا شکرت
خودتم معجزه ای
خدایا شکرت
وای چه حالی داره زندگی در کنارت
قد تموم دنیا ع
عاشقتم
میخوامت
میخوامت
میخوامت
عاشقتم میخوامت
باتو هم آزادم و هم اسیرم
خوبم و وقت دیدنت بی نظیرم
هر بار که تو تو آغوش منی
انگار خدا رو بغلم می گیریم
جونمو از تو دارمو
بی تو یه بی قرارمو
چه خوبه حالم
وااااای چه حالی داره
زندگی در کنارت
قد تموم دنیا
عاشقتم
میخوامت
میخوامت
میخوامت??????????????
سلام خدمت استاد و سایر دوستان
به نظرم بهتر بود بین شخصیت هایی مثل بنزما و مسی و … که در سرتاسر جهان شناخته شده هستن با افرادی که دنبال جلب توجه دیگران هستن یه تفاوتی قائل می شدین این افراد الگوی میلیون ها بچه فوتبال دوست هستن که دوست دارن زوایای پنهان زندگی الگوهای خود را ببینن و با همان شیوه راه حرفه ای گری را پیش بگیرن
از این افراد که بگذریم
حق با شماست افراد صرفا برای جلب توجه و چشم و هم چشمی به دنبال خرید لوازمی میرند که گاها متناسب شرایط شغلی و … آنها هم نیست و صرفا به دلیل اینکه یه کالایی هستش که جلب توجه می کنه خریدن و این ناشی از عدم اعتماد به نفس و نبود عزت نفس هستش که این افراد به این مساله متوسل میشوند
اینجور افراد در همه جا هستن و به خاطر اینکه توجه ام راب یش از این روی مساله زوم نکنم از نوشتن مثال خودداری می کنم و اینجاست که ما باید با فهم و درک این مساله از ورود این موضوع به ذهن به عنوان یک ورودی مخرب جلوگیری بکنیم و ذهنمان را و توجه همان را روی عکس این مساله بگذاریم هر چند تا همین جا هم نا خواسته وبه نوعی توجه هم استاد و هم ما به مساله جلب شده که باید مواظب باشیم
سلام استاد عباس منش من همیشه فایلها شما دانلود میکنم و گوش میکنم♥️🌷🌷