«تجربه‌های من از اعتماد به نشانه‌ام» - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری
    106MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی
    23MB
    25 دقیقه

این صفحه ساخته شده تا در بخش نظرات آن‌، فقط داستان‌های‌تان درباره جزئیات و شروع مسیری هدایتی نوشته شود که با کلیک روی دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» آغاز شد.

اینکه چطور آن نشانه‌ را تشخیص دادید‌؛

و آن نشانه‌ها چه زنگ‌هایی در وجودت به صدا درآورد و به چه تصمیماتی انجامید؛
و چه پله‌های متوالی از قدم‌های پی در پی را یکی پس از دیگری به تو نشان داد‌؛
و چه «تغییراتِ از اساس متفاوت با رویه‌های قبلی‌ات» را در شخصیت و در وجودت رقم زد‌؛

و چطور از میان هزاران شیوه‌‌، روند و مسیری برایت سَرَند و غربال شد که بهترین‌، نزدیک‌ترین‌، لذت‌بخش ترین‌، پرثمرترین و قابل اجراترین شیوه با امکانات‌ و شرایط آن لحظه‌ات بود.

و در نهایت‌، ادامه دادن در آن مسیر مهارتها‌، تجربه‌ها‌، ایمان و عزت نفسی را در وجودت ساخته که بین شمای کنونی و آدم قبلی فاصله انداخته و نسخه‌ی با ایمان‌تر در شخصیت‌‌ات ساخته که گوش به زنگ پیغام نشانه‌ها و بنیان کردن تمام جنبه‌های زندگی‌اش بر جدّی گرفتنِ مسیر هدایتی‌ نشانه‌هاست.

داستان هدایت تو به نشانه‌هایی که برای حل مسائل‌تان به آنها هدایت می‌شوی‌، و قدم‌های عملی و تکاملی‌ای که در جهت آن هدایت برمی‌داری و تجربیاتی که-در ادامه- برای‌ اشتراک با این خانواده در این صفحه نوشته می‌شود‌، از دل اعتمادی ناب متولد می‌شود که‌ -حتی با وجود نجواهای ذهن‌تان-، نسبت به  ساز و کار هدایت‌گونه‌ی خداوند‌، در قلب‌تان می‌سازید و به قول خداوند:

ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممَِّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بمَِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ
أُوْلَئكَ عَلىَ‏ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. بقره

این جریان هدایت که همواره در جهان جاری است‌، فقط آنهایی را با خود همراه می‌سازد که تقوا پیشه کرده و ذهن‌شان را کنترل می‌کنند و به نشانه‌ها اعتماد می‌کنند و تسلیم‌ مسیر هدایت‌شان می‌شوند و  رستگاران‌ و متبرّک شدگان آنها هستند.

زیرا خداوند هرگز برای یاری ما‌، قوانینش را نقض‌، معلق یا موقتاً غیر فعال نمی‌کند‌، بلکه به شیوه‌های کاملاً طبیعی‌، منطقی و هماهنگ با سازو کار جهان‌ هدایت خود را به سمت‌تان جاری می‌سازد.

ما از طریق ایده‌ها و نشانه‌هایی هدایت می‌شویم که  به واسطه‌ی قرار گرفتن یک کلمه یا جمله‌، یا خواندن داستان و تجربه‌ای که برای‌مان الگو می‌شود‌‌ و مرز ناممکن‌ها را در ذهن‌مان جابه جا می‌کند‌، یا راهکاری که دیگری برای مسئله‌ای متفاوت اجرایش کرده‌، یا گوش دادن به یک فایل و درک یک مفهوم از آن و…‌، به ما الهام می‌شود.

نقطه مشترک این نشانه‌ها این است که‌ همه‌ی آنها‌، «پیغامی واضح از اولین اقدام برای حل مسائل‌مان» را در دل خود دارند.

پیغامی که فقط و فقط برای خودمان و از طریق خودمان قابل تشخیص و قابل درک است.

زیرا این وعده‌ی خداوند است که:

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ

گفتيم همگى از بهشت فرود آييد، پس چون از جانب من هدايتى براى شما آمد، آنان كه از هدايت من پيروى كنند هرگز بيمناك و اندوهگين نخواهند شد. بقره 38

نکته مهم:

در راستای هدف‌ما درباره نظم بخشیدن به محتوای سایت‌، در این صفحه فقط نظراتی منتشر می‌شود که درباره داستان و مسیر هدایت شده‌ای که به واسطه استفاده از دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» نوشته‌اید.

منتظر خواندن داستان‌ها و روندی هستیم که در مسیر هدایت‌تان طی می‌کنید و نتایجی که پله به پله شما را رشد و به مرحله‌ی بالاتر هدایت می‌کند.

وقتی از قدرت کانون توجه‌مان برای دیدن‌، به خاطر آوردن و مرور کردن مسیر این هدایت استفاده می‌کنیم‌، یعنی با نوشتن درباره جرئیات این مسیر‌ و به اشتراک گذاشتن با سایر اعضای خانواده‌‌مان‌، صدق بالحسنی می‌شویم‌، آرام آرام‌، جنس محکم‌تری از ایمان و یقین در وجودمان نهادینه می‌شود که جانمایه و شخصیت ما را تغییر می‌دهد و به قول قرآن‌، چشمان‌مان را برای تشخیصِ بهتر و دقیق ترِ نشانه‌های هدایت بیناتر می‌کند.

1837 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نگار سهرابی‌فر (مانلیا) گفته:
    مدت عضویت: 1663 روز

    وااااای من باورم نمیشه

    به خدا از وقتی بیشتر اعتماد کردم به خدا که این نشانه ی من حتما حتما حتما حتما اون چیزی رو میاره که من اون موقع واااااقعاااا نیاز دارم چون در همه چیز اون سیستم وجود داره

    حتی در کدهای کامپیوتری که به صورت رندوم فایلی رو انتخاب میکنن این سیستم وجود داره

    پس حتما اون چیزی که من اون موقع نیاز دارمو برام میاره

    دقیقا بعد از اطمینانم به این باور به خدا خییییلی همش هروقت زدم رو نشانه دقیقا چیزی اومد که نیاز داشتم اون موقع قبلنا که این باور و فکر رو نداشتم همش برام زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا میومد

    و منم میگفتم ایییش خب این که چیزی نداره چرا دکمه نشانه برای من کار نمیکنه چرا یه فایل خوب نمیاره برام بالا

    ولی از وقتی نگرشمو تغییر دادم و با خودم گفتم نه حتی اگه زندگی در بهشت و سفر دور امریکا باشه صد در صد در اون فایل چیزی هست که خدا میخواد بهم بگه و نشانه ی اون روزمه … و باید دقت کنم ببینم در نوشته برگزیدش در تک تک لحظات اون ویدیو چیه … حتما باید سپاسگزاری اون زیبایی های پارادیس و امریکا رو بکنم حتما تو اون فایل چیزی برای من هست همینطور هم شد

    دیگه ازون به بعد نشانه ها رو میدیدم توی اون فایلها

    و بعدش الان یه مدتیه دیگه برام نشانه امریکا و بهشت نمیاد دقیقااااا یه فایلی میاد که خدا از طریقش داره مستقیم بهم میگه چیکار کنم وای خدای من :))))))

    من الان فقط چن دیقه به والله چند دیقه داشتم یه حس حسادتی به یک نفر داشتم و حس کمبود و بی لیاقتی … بعد خیلی زود جمعش کردم دفترمو برداشتم و نوشتم و از اون فرد معذرت خواهی کردم و تحسینش کردم و باهاش کلی حرفای مثبت زدم و تشویقش کردمو گفتم تو چه قدر الگویی برای من الهی قربونت برم چه قدر خوبی تو …

    بعد حسم گفت الان بزن رو نشانه ی امروزم حتما چیزی میاد که الان نیاز به شنیدنش دارم

    زدم رو نشانه

    یه فایلی درباره ثروت 2 اومد

    اولش ذهن قبلیه اومد بالا برای چند ثانیه

    گفت بیا ببین این نشانه الکی بود این فایل توضیح ثروت 2 چه ربطی به الانت داره اخه ….منم زود گفتم نه دهنتو ببند سیستم همه جا در جریانه حتما اینجا چیزی هست که باید بشنوم حتما چیزی برای الان من هست

    نوشته های اون صفحه رو که شایسته جااان عشق نوشته رو خوندم و رسیدم به …..

    الله اکبر

    الله اکبر

    به قدرت تحسین دستاوردها و موفقیت های دیگران به جای سرکوب اونها :))))) 

    الله اکبر

    خدایا تا حالا صد بار باهام از طریق نشانه ها حرف زدی ولی ایندفعه به حسم گوش کردم و گفتم باید بنویسمش و کامنتش کنم تا یادم بمونه تا مدرکی بشه برای ذهن منطقی ام که انرژی و این سیستم در همه جااااااای زندگیم هست در همهههه جاااا منو هدایت میکنه اون مشتاقه که با من حرف بزنه منو راهنمایی کنه و هدایتم کنه و به صریح ترین و ساده ترین روش ها اینکارو میکنه منم که باید بخوام منم که باید اعتماد کنم :)))))))))

    الهی شکرت

    یه نکته ای رو بگم درباره ی این انرژی و این سیستم

    اگر اعتماد نداری که این جهان همه چیزش از انرژیه این سیستم و قانون ساخته شده

    اگر ایمان نداری که اون سیستم در دکمه ی نشانه ی امروز من در جریانه و حتما فایلی رو میاره که اون موقع نیاز داری

    بدون که به در جریان بودن اون سیستم در زندگی مالی عاطفی و شغلی و موفق شدنت هم اعتقاد نداری پس در هیچ کدومش نمیتونی دستاوردی داشته باشی :)))))

    من خودم این حرفو دارم میزنم ولی هیچی نمیدونمبه خداااا هیچی نمیدونم از همین حرفام هیچی نفهمیدم هر روز باید روش کار کنم هر روز هر روز هر روز

    لغزش هر روز هست

    مهم نیست معجزه ها رخ بدن

    اگر تو تکرار نکنی

    به راحتی ذهنت میکوبوندت به زمین سیاه میشوندت جوری که دیگه نتونی بلند شی

    پس من باید بدونم که هیچی نمیدونم و هر روز باید تکرار کنم هر دفعه هر دفعه این نشانه ها منو به زیبایی هدایت کردن که 100 % همیشه میکنن بنویسم بنویسم و بخونم و کامنت کنم و یادم باااااشهههههه :))) چون تکرار نکنم یادم میره

    همین الان به خدا قسم میدونم به این سیستم 2 درصد اعتماد کردم به والله دو درصد هم کمتر و این جور داره هدایتم میکنه

    ببین اگر هر روز جوری تکرار کنم که اعتمادم بهش بیشتر بشه چه جور هدایت میکنه :))))))

    ببین استاد عباسمنش چه قدر خوشبحالشه :) که هر روز کلیییی کامنت درباره ی نتیجه گرفتن از قانون در ثروت ، روابط ، موفقیت شغلی ، سلامتی ، همین اعتماد به نشانه ها و … میخونه و چه قدر هر روز داره براش تکرار میشه همه ی قوانین و جداگونه باز هم رو خودش کار میکنه …

    ببینید ما چه قدر کار داریم

    به خدا خجالت میکشم بگم از کی با استاد دارم کار میکنم

    بگم از شیش سال پیش اون موقع خب فقط میشنیدم هیچ عملی نداشتم فقط حرفای قشنگ بود

    بگم دو سال پیش خب اون موقع عمل کردم ولی درک عمیق الانم از قانون و اهمیت تکرار و نحوه ی باورسازی نداشتم

    بگم از امسال 15 شهریور 1402 :))))  این خیلی برام قابل قبول تره :)))) 

    الان من رفتم خودم عکس این فردی که قبلا مسخرش میکردم قبلا نالایق نعمت هایی که داره میدونستمش قبلا بی استعداد میدونستمش قبلا موفقیت هاشو تکذیب میکردم …

    الان این نگار که جهاد اکبر به پا کرده اومده و عکسای نشان دهنده ی موفقیت های همون فرد رو با بهترین کیفیت سایز بزرگ رو گلاس چاپ رنگی کرده و به دیوار اتاقش چسبونده و هر روز تشویقش میکنه و با خودش میگه ایشون تونسته برسه پس الگو و منطقی هست که من هم میتونم من هم میرسم  :))))

    به خدا هیچم هنوز هیچی نمیدونم بگم یه درصد دارم عمل میکنم زیاد گفتم خییییییلی باید کار کنیم ما

    به تازگی تارگت روزی هشت ساعت کار کردن روی باورا رو برای خودم گذاشتم

    و واقعا تغییر زندگی با تغییر باورها جهاد اکبر میخواد

    جهاد اکبر هم با روزی دو سه ساعت نمیاد

    روزی هشت ساعت رو میخواد …

    قبلا نظرم روی روزی پنج ساعت بود … الان فهمیدم واقعا پنج ساعت کمهههههه

    قبلترش هم روزی دو سه ساعت که هیچی نگم دربارش بهتره نتیجه نداره … 

    اینم لینک فایلی که امشب که این احساسات رو تجربه کردم برام اومد و دقیقا چیزی بود که داشتم بهش فکر میکردم و نیاز داشتم بشنوم

    https://elmeservat.com/fa/strategies-of-the-psychology-of-wealth-2/#toggle-id-1

    چهههه قدر توضیحات شایسته جووون خوووووبههههه خدایاااااا تازه دارم درک میکنم

    هنوزم هیچی نفهمیدم تا صد سال دیگه هر روز باید اینو به خودم بگم که ول نکنم جدی هشت ساعت کار کنم ، روزی هشت ساعتم کار کنم کمه به والله

    یه بار یکی از دوستان تو کامنتش خیییلی حرف قشنگی زد دوست دارم الان تکرارش کنم اینجا

    [ اگر ما واقعا رو خودمون کار میکردیم اگر واقعا ایمان داشتیم اگر واقعا باور میساختیم الان هممون چندین تا کارخونه و چندین تا قصر و کاخ و لاکچری ترین ویلا ها و ماشین های دنیا رو داشتیم … نداریم چون کار نکردیم ]

    همین که چه قدر به نشانه های این سیستم و در جریان بودنش در تمام لحظات زندگی ات در گوشیت در دکمه ای که میزنی در حرفای دو تا بچه در پرواز پرنده ای و … میبینی و ایمان داری بهش

    نشون میده چه قدر روی خودت کار کردی و کجای کاری :)))))

    خدایا کمکم کن که من نیازمندم به کمک تو

    خدایا هدایت های تو در جریانه گوش مارو شنواتر کن ، چشم مارو بینا تر کن ، ایمان مارو قوی تر کن

    مگه نه هم هدایت هات همیشه فریاد زنان هست هم نعمتات و … مشکل و ایراد همیشه از ماست …

    اقا من یه چیزیم این اخر اضافه کنم

    دیروز از خدا در مورد سلامتی ام هدایت خواستم گفتم من نمیدونم چیکار کنم من نمیخوام زمان و پول صرف بیمارستان و آزمایش کنم تو هدایتم کن .

    قرار نبود برم ولی رفتم خونه خاله ام و یه حرفایی زده شد و چیزایی فهمیدم و امروز که 2 مهر 1402 هست یه تغییراتی رو دارم در برنامه تغذیه ایم ایجاد میکنم ولی نتیجه میخوام ازش نتیجه اش رو که گرفتم میام اونم میگم … :))) … ⁦:-*⁩⁦:^)⁩⁦( ◜‿◝ )⁩⁦(๑⌓๑)⁩⁦( ‿)⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      وحید ربانی گفته:
      مدت عضویت: 1541 روز

      بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است

      سلام‌به دوست عزیزم نگار عزیز

      ممنون و‌سپاسگزارم از کامنت زیبا و‌نورانی شما من امروز صبح برای اولین بار چشمم به این قسمت سایت افتاد و دیدم چقدر جالب چه محل جالبی برای ثبت نشانه ها

      شما از نشانه ها گفتی دوست عزیز من هر‌روز از این‌نشانه ها استفاده میکنم یک روز دکمه سایته یک روز تلفن یک‌دوسته که هیچ وقت تاحالا بهت زنگ نزده یک روز یک ایه قرانه که پشت شیشه اتوبوس‌میبینی و باهات حرف میزنه هر لحظه بک چیزی هست

      من برای خودم یک دفتر کد نویسی درست کردم در این دفتر که هر صفحش را به 11 قسمت تقسیم‌کردم

      هر باور غلط هر باور صحیح و هر باوری که نیاز به اصلاح داره را مینویسم و هر جمله ای که از کامنت ها یا ایده ها به چشمم میاد که احساس میکنم این یک باور میتونه باشه را مینویسم

      الان رسیده به 1500 مورد دقیقا حرف شما را با خودم زدم وقتی نتایج اون حساب بانکی های عالی خانه و‌ماشین و سفر نیست یعنی هنوز باید کار کنی وقتی با خودم میگم نتایجت کو ؟ و‌احساس نا امیدی میاد سراغم میرم سر این دفتر میگیم وحید عزیز چند وقته داری در مسیر صحیح پیش میری ؟ میگم 20 ساله وارد بازار شدم خوب مسیر درستت چقدره یک‌فکری میکنم میگم 2 ساله میگم یک‌نگاه به دفترت بنداز اولین کد اصلاحی را اردیبهشت 1401 زدی و تو 1500 مورد را نمیدونستی !!!! بعد با خودم میگم بابا همین که الان اینجایی فقط معجزه خداونده و الا تو در دیوار که هیجی کف اعماق دره بودم ، تو مهمترین باورهات را از کی پیداش کردی ؟ که اونم هدایت خدا بوده میبینم 2 هفته پیش

      خوشحال میشم میگم دست بردار وحید جون خجالتم خوب چیزی بزار عرق اصلاح باورهات بخشکه ، همینه عزیزم قانون درسته و‌مو لا درزش نمیره اگر نتیجه اونی نیست که میخوای نمیشه کد ‌اشتباه بزنی و‌انتظار نتیجه ای که میخواهی داشته باشی

      مگه میشه رمز اشتباه به عابر بانک‌بدی و‌بهت پول بده ؟ بهش بگی حالا من این همه اومدم تا دم بانک ؟ یکم زیاد اصرار کنی کارتتم میخوره و فردا باید زحمت بیشتری بکشی پس تا فرصت هست عجله نکن برو‌قکر‌کن با رمز صحیح بیا

      دقیقا همینه اگر نتایجم اونی نیست که باید باشه حتما قطعا بدون شک کدهام اشتباه بوده از خداوند هر روز صبح میخواهم و‌تکرار میکنم ان علینا للهدی

      میخواهم که هدایتم کنه درخواست میکنم و‌واقعا هر‌روز هدایت میشم یعنی هر روز هیچی نمیدونم و‌همه را به من میگه من هر‌روز میتونم اینجا کامنت بنویسم

      من چند وقت بود کار خیر کردن‌و‌انفاق کردن را خیلی کم‌کرده بودم چند روز پیش دکمه هدایت منا برد به جلسه هشت قانون افرینش و‌منم دقیقا مثل شما گفتیم عیییش(استیکر خنده) این که نه فیلمه نه صدا و قبلا هم اومده کی بشه فردا بشه یک صفحه جدید بیاره

      ولی وقتی درک از مفاهیم تغییر کنه دیگه عیش گفته نمیشه میگم حتما یک چیزی داره که برام اومده گفتم تو که این دوره را خریدی برو دوباره گوشش بده

      وقتی وارد فایلها شدم که قبلا دانلود کرده بودم دیدم دو فایل هست دو فایل گوش دادم و‌خواستم کامنت بنویسم ( کاری که قبلا نمیکردم و این هم هدایت خدا بود چند وقت پیش که گفت باید بنویسی )

      اومدم بخش نظرات دیدم عه 4 جلسه است گفتم پس چرا من 2 تا دارم ؟؟ نمیدونم چرا دو تا داشتم نبود سریع دانلود کردم و‌در کمال تعجب دیدم فایل چهارم دقیقا موضوعش انفاق هست همون کاری که من بهش مقاومت داشتم بخشش پول وقتی فایلها را گوش کردم دیدگاهم عوض شد و‌تصمیم جدی گرفتم برای بخشش و اتفاقا یک‌کامنت اونجا بود که دقیقا مورد منا نتیجه گرفته بود و از نتایج عظیمش نوشته بود این چی میتونه باشه جز هدایت ؟

      باورتون نمیشه من روزی یک صفحه از همون‌ کدهای خودم را میخونم دیروز صفحه ای که اومد دقیقا دو یا سه کدش در مورد انفاق بود رفتم صفحات قبل و بعد چک کردم دیدم اصلا من در مورد انفاق فقط در همین صفحه نوشتم و دیروز دقیق همین صفحه اومد

      میخواهم بگم باید چشم و‌گوشمون باز کنیم تا نشانه ها را ببینیم این نشانه ها مثل علامت ها در نقشه گنجه هدایت میکنه مارا به مسیر صحیح و البته اگر روی خودمون کار نکنیم همین نشانه ها مسیر عکس نشون میده بعنی نشونه ها به مسیری مارا میبره که اسون‌میشیم برای سختی ها بقول استاد کتک خورمون‌ملس میشه وقتی ذهن و‌ورودی ها را ازاد بزاریم هدایت میشیم به کسی که میگه بابا دلار بخر و میری میخری و بعدشم ضرر میگه بابا برو‌فلان ماشین بخر میری میخری و‌بعدش ضرر فلان شغل بزن و بعد هیچی

      همه چیز هدایته و این‌هدایت وقتی در جهت رشد ما هست که‌ما روی خودمون کار کنیم مراقب وروودی‌هامون‌باشیم مدام در تلاش باشیم هر جایی حالمون بده دنبال علت تو بیرون نگردیم سریع بگیم تقصیره خودمه اره سریع شهامت داشته باشیم بگیم تقصیره خودمه

      من دیروز تو باشگاه حرفی زدم که از نظر خودم اصلا زشت نبود اسم غذایی که طهر خورده بودم گفتم و مربیم که دوستمه جلوی بکی از دوستام به من گفت چیه این که همش میگی یجورایی ناراحت شدم بعد که اومدم بیرون گفتم وحید چند بار تصمیم گرفتی پرحرفی نکنی تو باشگاه ؟ و دوباره زدی زیرش جهان داره چک‌ لقطش بهت میزنه نمیفهمی ؟؟ بازم پر حرفی کن‌تا ارزشت کم و‌کم تر‌بشه از امروز‌تحت هر شرایطی تصمیم گرفتم فقط لبخند بزنم و‌سکوت کنم وقتی ناراحت میشم بهترین زمان هست برای هدایت یعنی دقیقا از همین احساس ناراحتی ها ما هدایت میشیم به مسیر صحیح اگر اهل خود سازی باشیم مثل شما که‌دوستت را تحسین کردی بجای حسادت و‌مثل من که بجای عصبانی شدن از دوستم مشکل را در خودم‌دیدم تازه از دوستمم تشکر کردم در دل خودم که‌داره به من میگه چکار نباید بکنم

      ما داریم ادامه میدیم و تعهد لازمه رسیدن به نتایج بزرگ هست تعهد به روی خودمون کار کردن من قبلا تا 8/3 میخوابیدم چند وقت پیش با خودم گفتم جهان باید تعهد تورا ببینه که داری روی خودت کار میکنی و ساعت را اوردم روی 4/30 صبح اولش بقدری سخت بود که میرفتم حمام دوش میگرفتم و میگفتم وحید اگر نتیجه میخوای باید تلاش کنی نه تلاش که بری سر کار باید پاشی روی خودت کار کنی روی این باورهای پوسیده که باعثش شده این نتایجی که الان هست اره وحید عزیز اگر میخواهی ماهی یک سفر خارج بری اگر میخواهی این 206 مدل 92 را عوضش کنی راهش کار فیزیکی نیست کار فیزیکیت را به نحو احسنت انجام دادی الان اگر اون کار فیزیکیه جواب نمیده دیگه دنبالش تو‌کارخانه نگرد فقط باید در‌ درون‌ خودت کدها را درست کنی و متعهدانه اومدم سر سایت و نتیجش این‌که الان دارم این کامنت با عشق برای شما‌و برای هزاران‌نفری که در اینده میخوانند بنویسم

      خیلی استفاده و لذت بردم از مطالب شما

      منتظر خواندن خبرهای خوب و پیشرفت‌های شما در تمام زمینه ها انشا الله هستم

      در پناه رب العالمین جوان و شاد ، سالم و ثروتمند و‌موفق باشید

      وحید ربانی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        نگار سهرابی‌فر (مانلیا) گفته:
        مدت عضویت: 1663 روز

        سلام دوسته عزیزم وحید جان

        چه قدر خوشحال شدم چنین پاسخ فوق العاده ای برای من نوشتید و خییییلی از خوندنش لذت بردم تا الان حداقل 3_4 بار خوندمش …

        چند روز پیش بود توی یکی از فایل ها کامنتتون رو دیدم و فهمیدم که اگه اشتباه نکنم اصفهانی هستید گفتم خدایا شکرت چه قدر دوستان هم فرکانس زیاد هستن تو شهرم ، و اگه در مشیت باشه و هم مدار هم باشیم حتما میتونیم از این دوستان هم فرکانسی بیشتر داشته باشیم …

        خدایا شکرت

        و خیلی جالبه که منم خودم هردفعه چشمم به یه جای سایت میخوره که قبلا نخورده بود اصن نمیدونستم وجود داره و همون دفعه که پیداش میکنم دقیقا چیزیو توش میبینم که کلیییی سبب هدایتم میشه :)))))

        میگم الله اکبر چرا من این همه سال ندیده بودمش اخه چطووووورررر

        بحث همون مداره :))) در مدار دریافتش باید قرار بگیری :)))

        متاسفانه ما انسانها عجولیم

        فکر میکنیم تا یه چیزیو میگیریم دیگه تمومه باید نتیجه اش رو هم ببینیم

        مثلا اومدین توی سایت دیدیم عه باورا تغییر کنه ثروتمند میشیم و گفتیم اوکی دیگه تمومه نمیخواد من کاری کنم

        بعد نتیجه نمی‌گیریم

        بعد میبینیم نه من فلان باورو توش ایراد دارم

        باز هم میخوایم زود پیش بریم زود نتایج بیاد باز هم نمیاد چون مشکل از یه جا دو جا حتی ده جا نیست خیلی بیشتر از ایناس و تکامل میخواد حتی فهمیدن ایراد کارمون

        یعنی این باور ساختنه تا دیدن نتیجه اش قدم دهمه قبلش ده تا کار دیگه ده تا مدار دیگه و … باید طی بشه تا تازه به اون برسیم …

        ولی ما اومدیم از همون اول بدون درک اولیه پریدیم قدم دهم یالا یالا باور بساز تا ثروتمند بشی قطعا هم نتیجه نباید بگیریم …

        اقا من یه چیزه خیییلی جالب بگم از کامننتون :)))

        الان یه دفعه فهمیدم و پرام ریخت … خخخخ

        من خیلی وقته بهم نشونه ها داده شده که بااااااید قانون افرینش رو شروع کنم :))) دقیقا چندین بار که یک مسئله ای داشتم توی این چندین وقته زدم رو دکمه و یکی از فایل های قانون افرینش اومد برام بالا

        گفتم خداجونم چشم داری بهم میگی این دوره رو بخر باشه اینم میخرم و شروعش میکنم :))))

        الان شما هم درباره ی همین دوره گفتید

        دقیقا همون دوره ای که خدا چندین وقته با نشانه ها داره هی بهم میگه نگار قانون افرینش شما هم دقیقا اسم همین دوره رو اوردید :))))

        و ببین این سیستمو که چجور در همه چیز و همه کس در جریانه :))))

        چجور لابه لای همه چیز داره نشانه ها رو میده و اونقدر میفرسته تا بفهمی و انجامش بدی :))))

        .

        وحید جان بهتون تبریک میگم بابت تصمیم جدیدتون و تعهدی که بهش نشون دادید و باعث شد این کامنت فوق العادتون برای من نوشته بشه …

        من هم صبح زود بیدار شدن یکم نقطه ضعفمه و این هم نشانه اس برای اینکه رو این موردم هم کار کنم و مثل شما متعهد تر بایستم روش و نتایج فوق العادشو ببینم :)))

        بازم ممنون بابت این کامنت عالیتون :)))

        نمیدونم بقیه بچه هام مثل من هستن که یکی براشون یه کامنت بلند و عالی بنویسه عین یه بچه قند تو دلشون اب میشه و کلی ذوق میکنن یا نه :)))) ولی من اینجوریم :)))

        در پناه الله یکتا براتون ارزوی سلامتی ، موفقیت شغلی ، سعادتمندی و ثروتمندی دارم :))))

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مریم رضوی گفته:
    مدت عضویت: 1300 روز

    به نام خدا

    امروز به طرز عجیبی هدایت شدم به این صفحه

    از خدا خواستم هدایتم کنه

    امروز 90 روزه من کافه زدم یه کافه ی کوچیک برای خودم

    اولش بگم که مدیر فروش کارخونه گچ و آهک و سیمان بودم و کلی برای خودم برو بیا داشتم

    سر یه موضوعی از کارخونه اومدم بیرون

    کاری که برام درآمد خوبی داشت و زندگیمو به خوبی میگذروندم رها کردم

    روزای اول حالم خیلی بد بود

    ولی یه روز که از شدت ناراحتی اشک چشمام بند نمیومد این به ذهنم اومد که بسپارم به خدا

    با خودم گفتم مگه تو از خدا ثروت نخواستی

    مگه تو هر روز به خدا نگفتی من درآمد بالاتری میخوام

    خب خدا هدایتت داره میکنه

    رها کردم و دل سپردم به مسیری که خدا برام در نظر گرفته بود

    آروم آروم تصمیم گرفتم آرزوی قلبیمو انجام بدم

    کافه بزنم

    گفتم ماشینمو میفروشم و یه وامم میگیرم کافه میزنم

    رفتم دنبال معازه

    هی به خدا میگفتم فقط به تو اعتماد دارم منو هدایت کن به جایی که باید باشم جایی که برام بهتره

    و هدایتم کرد به یه محله شلوغ

    با اینکه با خونم خیلی فاصله داشت حدود نیم ساعت فاصله است ولی اعتماد کردم

    اینو بگم یه نفر وارد زندگیم شد که دست خدا بود وفقط هلم میداد تا متوقف میشدم یا میترسیدم

    هلم میداد میگفت نگران نباش برو،بسپار به خدا

    میگفت تو از خدا کمک خواستی بهش اعتماد کن

    با وامی که گرفته بودم پول پیش مغازه رو دادم

    ماشینمو گداشتم برای فروش

    ولی

    اون آدمی که دست خدا بود توی زندگیم گفت من فعلا یه پولی کنار دارم بهت میدم بعدا ماشیناو بفروش بده به من

    قبول کردم چون قیمت ماشین به شدت اومده بود پایین

    یک ماه طول کشید کافه افتتاح بشه

    منی که تا حالا مغازه یا کافه نزده بودم

    روزی که قولنامه رو نوشتم اومدم توی مغازه گفتم حالا باید چیکار کنم

    فقط میخواستم گریه کنم

    چون پا تو مسیری سختی گذاشته بودم

    پر بودم از ترس

    خدا همه ی آدمهای خوبشو به سمتم هدایت کرد

    یکی اومد برق کاری کرد گفت بعدا پولشو بده

    یکی گفت بیا دستگاه اسپرسو ساز صنعتی دارم قیمت مناسب

    یکی مبلهامو ساخت

    سرتونو درد نیارم

    سخت بود ولی جالب بود

    کافه باز شد

    حالا باید میشستم تا مشتری بیاد

    یه روز به خدا گفتم تو منو هدایت کردی به این سمت پس مشتریاشم خودت بفرست

    القصه یه روز بازار خوبه منم حالم خوبه

    یه روز بازار بده منم حالم بد میشه

    اگر اون اتفاق توی کارخونه نیافتاده بود و من نمیومدم بیرون هیچ وقت نمیتونستم کافه بزنم چیزی که سالها دوستداشتم

    به امید روزی که بیام اینجا و کامنت بزارم و بهتون بگم فروش کافه و مشتریام انقدر زیاد شده وقت سرخاروندن ندارم

    راستی یادم رفت بگم من 9 ساله جدا شدم و کلا یه زن خونگی بودم حتی بلد نبودم درست و حسابی حرف بزنم

    انقدر خدا بهم لطف داشت و آدمهای خوبشو سر راهم قرار داد تا پیشرفت کردم

    الان دوتا پسرام هم پیش خودم کار میکنن و توی خونه خودم زندگی می کنن

    همه فامیل و دوستا منو یه زن قوی ،مستقل ،پرانرژی ،وقدرتمند میدونن

    همه تحسینم میکنن و میگن تو الگویی برامون که زندگیتو از زیر صفر ساختی چون از اون زنا نبودم مهریه بگیرم کلا همه چیو بخشیدم

    گفتم اگر قرار باشه پولدار بشم بهتره خدا بهم بده

    امیدوارم به روزهای خوب

    روزهای پراز موفقیت

    امیدوارم روزی بیام اینجا و بهتون بگم شعبه دوم کافمو دارم میزنم و همه تشویق کنن

    برای همه کسایی که این کامنت و میخونن بهترین هارو آرزو دارم

    به امید حق به همه آرزوهاتون برسید

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      زهره احمدنیا گفته:
      مدت عضویت: 298 روز

      سلام مریم جون خیلی خوشحال شدم از خوندن مطلبت واقعا خوندن موفقیت دیگران حس خوبی به ادم میده به امید موفقیت های بیشتر

      ادم با خوندن همجین مطالبی هم انگیزه پیدا میکنه وهم ایده میگیره ومن از خوندن این مطلب یاد گرفتم که چجوری همش از خدا بخوام وفهمیدم که هر لحظه و ثانیه باید از خدا بخوام وباهاش حرف بزنم به جای حرف زدن با بقیه وامید داشتن از اینکه کسی کمکت کنه من خیلی دوست دارم داستان موفقیت های دیگران بخونم واینکه چجوری از صفر به پیروزی رسیدند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    اسماء ملک زاده گفته:
    مدت عضویت: 2387 روز

    سلام استاد گرانقدرم که دستی از دست های پروردگارم در زندگی من هستین.

    طبق راهکار های شما،دقیقا من قبلا یک دفتر بسیار زیبا برای شکرگزاری انتخاب کرده بودم و تقریبا هرروز می نوشتم..خیلی خوشحالم که شما من رو بیشتر به سمت دفتر شکرگزاریم ترغیب کردین.

    وقتی که دکمه ی مرا به سوی نشانه ام هدایت کن رو کلیک کردم، از فایل های دانلودی شما، فایل چرا آمریکا اینقدر ثروتمند است برای من انتخاب شد.

    من در این فایل،دقیقا جواب سوالم رو خیلی خیلی واضح تر از چیزی که فکر میکردم دریافت کردم.

    من هدایتی درباره ی مهاجرتم از شهرم تهران به شهری دیگه میخواستم که دراین فایل،من دقیقا کلمه ی مهاجرت رو از شما شنیدم که افرادی از قاره ای به قاره ی آمریکا هدایت شده بودن و مهاجرت کرده بودن و نتیجه ی فوق العاده ای تجربه کردن.

    وحتی دلیل مهاجرتم این بود که کشت و زرع و پرورش مرغ و بوقلمون رو انجام بدم. و شما دراین فایل از زمین های حاصل خیز آمریکا و کشت و زرع عالی و پربرکت صحبت کردین و حتی کلمه ی بوقلمون هم درصحبت های شما در فایل بود که گفتین که درجشن شکرگزاری،به مردم غذای بوقلمون میدادن.من واقعا شگفت زده شدم..آخه هدایت به این آشکاری؟؟!! باورم نمیشد.

    و جالب اینجاست که من دراین فایل سوالی که خیلی وقت پیش پرسیده بودم هم بهم جواب داده شد.سوالی که پرسیده بودم و بکل یادم رفته بود. ولی خدا یادش نرفته بود که جواب منو بده.

    اینکه همیشه می پرسیدم که چطور میشه سطلم رو بزرگ کنم؟! دراین فایل به من گفته شد که خداوند با شکرگزاری به ما می افزاید.

    فهمیدم که باید شکرگزاری بیشتری کنم..

    من همیشه فکر میکردم که بحث هدایت،یه بحث پیچیده ای هست و حالاحالاها نمیتونم هدایت بگیرم و اصلا نمیشه تشخیص داد و خیلی سخت تر از این حرفاست.

    ولی حالا فهمیدم که خداوند به قدر فهم من کوچک میشه و فرود میاد و من رو هم هدایت میکنه و بامن هم حرف میزنه از طریق های مختلف.

    خداروشکر میکنم بخاطر این اتفاق فوق العاده.

    خیلی خیلی خوشحالم واقعا.من امروز تصمیم گرفتم که از درب ورودی منزلمون، از خود درب و هرچیزی که به چشمم دیده میشه بنویسم و شکرگزاری کنم تا برسم به وجود خودم و بخاطر تک تک چیزایی که دارم ازصمیم قلب شکرگزاری کنم.چون دراین فایل گفتین که مسیر رسیدن من به اهدافم،دقیقا از شکرگزاری بابت داشته های الانم میگذره.من این مسیر زیبارو طی میکنم.

    از پروردگارم سپاسگزارم که من رو به راه درست و راه کسانی که به آنها نعمت داده هدایت میکند،نه به سمت گمراهان.

    خدایاشکرت.خدایاشکرت.خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      دریا دانش گفته:
      مدت عضویت: 3909 روز

      سلام دوست گرامی،امیدوارم در مسیری که انتخاب کردید موفق و سربلند باشید.

      امروز اتفاقی پیام شما رو دیدم و تقریبا دو سال از پیام شما گذشته.

      لطفاً از نتیجه هدایتتون بنویسید،

      آیا مهاجرت کردید؟

      پرورش بوقلمون رو شروع کردید؟ و شکر گزاری رو ادامه دادید؟

      ممنون میشم اگر نتیجه رو برامون باز کنید.من دقت کردم بچه ها از کامنت ها بسیار انرژی میگیرن و به بهترینها هدایت میشن.

      منتظر پاسخ پر مهرتان هستم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    محمدرضا بهبودی گفته:
    مدت عضویت: 2377 روز

    بنام خدای مهربون و هدایتگرم

    سلام خدمت بهترین های جهان استاد عباس منش عزیزم و مریم جان شایسته و اعضای این سایت الهی مون

    استاد میخوام درباره خواسته ام و مسیری ک بهش هدایت شدم و خواسته مو تجربه کردم صحبت کنم

    من خیلی سال هست ک ی خواسته ی کاملا طبیعی و عادی داشتم اما انقدر ک توی ذهنم مقاومت های عجیب و غریب داشتم دربارش ک فقط خدا میدونه

    یعنی من ترمز هایی توی ذهنم پیدا کردم ک اصلا نمی‌دونستم اینا کجا بودن ؟؟

    یادمه وقتی یکی از مهم ترین و بزرگترین ترمز هامو پیدا کردم ، ب فاصله چند ساعت ، ی اتفاق عجیبی افتاد و ی شخصی بهم زنگ زد ک من متعجب بودم از اینکه این فرد اصلا شماره منو از کجا داره

    در صورتی ک من اصلا باهاش تماس نگرفته بودم ، هیچ وقت.

    یعنی ی جوری اتفاقات میفته ک فقط میتونی بگی : معجزه رخ داد

    اما معجزه نیست ، این اتفاقات همیشه می‌تونه رخ بده ، برای هر کسی ک بتونه باورش کنه

    ب این موضوع یقین پیدا کردم ک : « من فقط باید روی خودم از درون کار کنم و بعد …

    اتفاقاتی ک من میخوام در بیرون آرام آرام رخ میده ، این قانون ازلی ابدی جهان هست »

    ی روزی ک من بازهم از خداوند خواستم ک : « من این خواسته رو دارم و تو هدایتم کنه تا این خواسته ام رو تجربه کنم »

    من اومدم ب قسمت « نشانه من برای واضح شدن قدم بعدی ام »

    روی دکمه نشانه کلیک کردم

    من هدایت شدم ب یک جلسه ای از یک محصول ک ب لطف خدا خریده بودم

    من پیش خودم گفتم ک : خدای من ، خواسته من چ ربطی ب این محصول و موضوعش داره ؟؟

    گذشت و من بعد از مدتی بازهم درباره خواسته ام هدایت خواستم

    « بازهم همون محصول و همون جلسه »

    خب اون موقع اصلا از لحاظ ذهن من ارتباطی بین خواسته ام و این هدایت نبود

    استاد شما توی توضیحات فرمودید ک : ما هدایت میشیم ب نشانه ای ک « پیغامی واضح از اولین اقدام برای حل مسئله ما » داره

    من شروع کردم ب اقدامی ک ب من گفته شده بود

    استاد اون هدایت انقدر تاثیرات مثبت فوق العاده ای توی زندگی من داشته از همه لحاظ و من انقدر ازش راضی ام ک دوست دارم این مسیر رو همیشه ادامه بدم

    استاد شاید بگم حدود 2 ماه ازش گذشته بود ک من با عمل کردن ب اون هدایت و ادامه دادن اون مسیر ، واقعاً براحتی و کاملاً طبیعی و خودبخود واقعاً ، خواسته ای ک سال های زیاد داشتم و همیشه هم ناکام بودم ، رخ داد و من تجربه اش کردم

    باورم نمیشد ک ب این سادگی این اتفاق رخ بده و من تجربه اش کنم

    چون قبل از اون برای تجربه این خواسته ، واقعاً خودمو ب در و دیوار زده بودم و هرکاری انجام میدادم بی فایده بود و انگار اوضاع بدتر میشد و من نسبت ب خواسته ام حریص تر میشدم و هی اوضاع بدتر و نادلخواه تر

    استاد این هدایت چنتا نکته مهم برای من داشت :

    اینکه مسیری ک بهش هدایت میشیم مسیری هست ک با همون شرایطی ک ما در اون زمان داریم کاملاً و براحتی قابل اجراست

    یعنی نشونه ی درستی هدایت اینه ک :

    با شرایطی ک ما داریم کاملا قابل اجراست و نیاز ب هیچ کار اضافه ای نیست

    اینکه مسیر رسیدن ب خواسته ، مسیر ساده لذت بخش و کاملاً طبیعی هست و اصلا عجیب و غریب نیست و نیازی نیست ک ما کار خاص یا عجیب غریبی انجام بدیم تا خواسته مون رو تجربه کنیم

    ما فقط باید لایق تجربه خواسته مون بشیم ، همین.

    اینکه من قبل از تجربه خواسته ام ، فهمیدم و برام کاملا واضح و روشن بود ک من خواسته ام رو تجربه میکنم

    یعنی من این احساس رو داشتم ک من خواسته ام رو تجربه کردم و واقعاً اون احساس زیبا و فوق العاده ی تجربه خواسته ام رو داشتم و حسش میکردم

    یعنی کاملا برام بدیهی و منطقی بود

    و وقتی این احساس بوجود بیاد بنظرم کار تمام هست

    فقط اینو باید بگم ک : من تمام سعیم رو کردم تا ب هدایت عمل کنم و ادامه دادم و احساسم رو خوب نگه داشتم

    استاد دوس دارم اینو بگم ک : من حتی خواسته ام رو مطرح هم نکردم

    « تجربه خواسته ام ب من پیشنهاد شد ، اونم با میل تمام »

    در ادامه توی همین پروسه ، من متوجه ی یک مسئله ای در وجودم شدم ک کاملا هم مربوط بود ب خواسته ام و من باید حلش کنم

    « یعنی این هدایت ، همه جوره منو رشد داد و باورهامو قوی تر و اثر بخش تر کرد و من زبان نشانه ها رو بهتر از قبل میفهمم و ب طبع اعتماد بیشتری از قبل ب نشانه ها دارم »

    من از صمیم قلبم سپاسگزار خدای مهربان و توانای خودم هستم بخاطر این هدایت های بی نهایت دقیق و فوق العاده و بخاطر وجود نازنین استاد عباس منش عزیزم و مریم جان شایسته در زندگیم و این سایت الهی مون و تک تک بچه های عزیز این خونواده بزرگ و موفق

    استاد نمی‌دونم چطور از شما و مریم جان شایسته تشکر و قدردانی کنم از اینکه باعث و بانی این همه رشد گسترش و نتایج عالی و اتفاقات فوق العاده هستید

    من بی نهایت از شما دو عزیز سپاسگزارم

    برای همگی آرزوی سلامتی شادی عشق ثروت و سعادت در دنیا و آخرت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  5. -
    ژوبیک گفته:
    مدت عضویت: 1462 روز

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما

    من خیلی وقت نیست که به شما عزیزان ملحق شدم

    اما خیلی از باورها و عقاید مخرب و فقر آور در وجودم رو از بین بردم ، اونم با دستی از خدا که به نام سایت عباسمنش و کامنتهای گوهر بار و امید بخش شما عزیزان

    دوستان خیلی از باورها تو وجودم تغییر کرده تا امروز منتها به اون باور اصل کاری هنوز نرسیده بودم

    امروز من تو بخش هدایت سایت مشکل بزرگ خودم رو در مسیر ثروت بی حساب باهاش رو به رو شدم

    و اونم این بود که مسیر خاسته از باور کاملا جدا بود

    دوستان عزیز امروز ایمان آوردم که در جنگ بین باور ها و خواسته ها این باور هست که پیروز میشه نه خاسته ها

    ببینید یه گنجشک هیچ گاه صبح که از خواب بلند میشه نگران این نیست که امروز غذا برای خوردن پیدا میکنه یا نه باور گنجشک اینه که خدا روزی اونو مقدر کرده پرواز میکنه و به راه می افته چون مطمئن هست و باور داره که خدا روزی براش در نظر گرفته

    با این باور از اولین روز که به روی کرهٔ زمین اومده تا امروز که چند هزار سال هست به زندگی و زاد و ولد خودش ادامه داده و تا ابد هم ادامه خواهد داد.

    دوستان من درسته که با امید به خدا هر روز میرم سر کار منتها یه حسی درونم وَلوا ایجاد میکرد

    یه حسی شبیه اگه نشد میخای چیکار کنی اگه آینده ای که بهش امید بستی فقط یه خیال واهی باشه چی

    با طرح این سوالات بود که بخش هدایت سایت رو لمس کردم و جواب در فایل صوتی نهفته بود که من رو به گریه انداخت

    وقتی به حرفای استاد گوش میدادم تازه فهمیدم که

    هنوز باورهای مخرب دارم هنوز باید در همین مسیر تکاملی حرکت کنم

    استاد گفت زمزمه هایی از قبیل اینکه من در خانواده فقیری رشد کردم من به لحاظ جسمی امروز ناتوانتر از گذشته هستم و از این دست حرفا

    علاوه بر اینکه جسارت تو رو برای ادامه ازت میگیره ، امید تو رو به یأس تبدیل میکنه

    برای کنده شدن از این افکار به زندگی پرندگانی فکر کردم که با هیاهو و شادی قبل از طلوع آفتاب ☀️☀️

    به پرواز در میان بدون اینکه نگران باشن

    در واقع پرنده 🐦 🐦 به توان پروازی خودش و به قدرت بینایی برای پیدا کردن بذر گیاهان و غذا متکی نیست بلکه به مهربانی و بخشایش گری و حمایت الله متکی هست

    به امیدی که به خدای خودش داره پایبند هست

    نه به قدرت هایی از قبیل پرواز و بینایی

    پرنده ها میدونن که اگر خدا نخاد و ازشون حمایت نکنه و در دریایی از رحمت غرقشون نکنه طعمه شاهین و مار میشن و هرگز باقی نمیمونن تا زاد و ولد کنن و و خودشون رو به عنوان نشانه ای از قدرت بیکران خدا بر زمین نگه دارن

    با این امید به پرواز در میان نه با اتکا به نیروی بال

    دوستان یادمون باشه که هرگز از خدا نامید نشیم

    یه پسر اگه عاشق یه دختر بشه یا بالعکس

    باید درد هجران رو به دوش بکشه تا هم برای خودش و هم برای دیگران اثبات بشه چه قدر در مسیر عشق ثبات قدم داره

    پس ما هم وقتی باوری رو برای تغییر در خودمون با باور مخرب جایگزین میکنیم نباید فورا انتظار داشت که گشایش حاصل بشه بلکه باید چند صباحی بگذره

    تا معلوم بشه آیا ما به اون باور با قلبمون رسیدیم یا فقط لق لقهٔ زبان هست

    مطمئناً وقتی اون باور در وجود ما نهادینه بشه گشایش حاصل میشه و اینو من امروز فهمیدم

    و میگم استاد عزیز خدا خیر دنیا و آخرت به شما بده که مفهوم باور رو به درستی در من ساختید و امروز به حال خوب رسیدم

    ممنون که وقت گذاشتید و مطلب رو خوندید

    به امید روزهایی پر از گشایش برای همه…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  6. -
    مهرو روشنایی گفته:
    مدت عضویت: 731 روز

    درود بر همه دوستان آسمانی

    درود بر استاد عباسمنش عزیز دل که هر روز صبح ساعت 6:30 با صدای گرمش روز خودم و همسرم رو شروع میکنم.

    قصه آشنایی من با استاد و پیج ایشون بر میگرده درست به 28 آگست سال 2023،

    معادل تاریخ فارسی رو اللان نمیدونم چون در کانادا زندگی میکنم و مدتهاست که دیگه تقویم فارسی رو نمیدونم. باید بگم که این مهاجرت منو کوبید و از نوساخت. من دوباره ساخته شدم. دوباره نو شدم. مساله ای رو در بدو ورودم به این کشور از سر گذروندم که از تلخی و سختی نقطه عطف زندگی من بود و تازه اون روز فهمیدم چقدر قوی هستم اما هنوز نمیدونستم که راز حل این مساله چی بود تا با پیج استاد شدم. من در ایران در دانشگاه تدریس میکردم و در یک سازمان دولتی در پستی رده بالا مشغول به کار بودم. وقتی که رسیدم به این کشور حکم آدم بی سوادی رو داشتم که به درد هیچ کار نمیخورد. شروع کردم به دوره های آموزشی مختلف گذروندن، هی لایسنس گرفتن. دوسال به این روند گذشت و همسرم به تنهایی زندگی ما رو هرچند به سختی ساپورت میکرد تا من آماده ورود به بازار کار اینجا بشم. بعد از دوسال مدارک تخصصی متفاوت گرفتن و مصاحبه های تخصصی کاری شرکت کردن ، در چشم بر هم زدنی و طی صحبت دوستی، تمام کارها رو کنار گذاشتم و وارد فیلد جدیدی شدم.ترید در بورس آمریکا. دانش ریاضی خوبی داشتم واسه همین فک کردم برای این کار ساخته شدم. همسرم باز هم ازم حمایت کرد و گفت تو میتونی… بعد از مجدد یک سال نیم وقت و هزینه صرف آموزش، آکادمی ترید رفتن، استاد خصوصی گرفتن بالاخره به سود رسیدم و روزی 1000 دلار حداقل درآمد داشتم. حساب کاریم روز به روز رشد میکرد و فک میکردم دیگه دوران باخت تمام شده. اما به خاطر غرور و یک تحلیل اشتباه و پافشاری روی اون اشتباه تمام و تمام و تمام حساب چند هزار دلاری رو ظرف چهار شب به باد دادم و اونجا دیگه کار من تمام شد. نتیجه چهار سال زحمت به باد رفت… یک ماه کامل توی خونه زمین گیر شدم و فکر میکردم چرا… گریه میکردم… با خدا حرف میزدم حتی توان تحلیل اتفاق اون روز رو نداشتم. یک ماه تمام به اتاق کارم سر نزدم..یه جنگل خیلی زیبا نزدیک خونه ما بود و من روزها اونجا پیاده روی میکردم به اصرار همسرم یک روز خودمو مجبور کردم بلند شم و برم قدمی بزنم . مسیر پیاده روی خلوت بود و تقریبا اونجا کسی نبود شروع کردم طبق عادت همیشه به دویدن تو جنگل میدویدم و با صدای بلند گریه میکردم و با خدا حرف میزدم که چرا…چرا… چرااا…. یه گوشه جنگل نشستم و یکی از پیج های تحلیل ترید رو که مدتها در اون عضو بودم باز کردم بعد از یک ماه دیدم ادمین پیج یه آموزش یک ساعتی گذاشته و یهو وسطصحبت هاش گفت برای آرامشم عباسمنش گوش میدم. گفتم بزار ببینم کیه. یوتیوب رو باز کردم و سرچ کردم دیدم یه آقای جوون ورزشکاره… رفتم اینستا اونجام سرچ کردم دیدم درسته عباسمنش همینه. یه فایل اینستا رو باز کردم. همینجوری… اتفاقی … اون فایلی بود که با مریم خانوم تو ماشین بودن. موضوع تحلیل سوره قرآن الم نشرح بود.

    هیجان زده شدم. ان مع العسر یسرا… انگار برای من بود…من هدایت شدم… به پیج عباسمنش… به اون ویدیو… به الم نشرح… چقدر باورنکردنی…

    برگشتم خونه شروع کردم آموزش های یوتیوب رو دیدن. تلگرام رو فالو کردن. شب و روزم شد عباسمنش دیدن… عباسمنش شنیدن. وقتی فایل ها رو یکی یکی گوش میکردم تازه یادم اومد آخرین باری که مبلغ خوبی رو سود کرده بودم خودمو لایق اون پول نمیدونستم. انگار باور داشتم اون پول برای من نمیمونه … و دنیا منو به باورم رسوند و یک شبه همه رو باختم. اون همه آموزش اون همه تحلیل اون همه شب نخوابیدن… همه بخاطر یک باور اشتباه یک باور نادرست به فنا رفته بودن.

    تازه فهمیدم پاشنه آشیل من چی بود. احساس عدم لیاقت… 4 سال خونه موندن و درس خوندن و درآمد نداشتن منو تبدیل کرده بود به آدمی که خودمو لایق پول نمیدونستم. دوباره شروع کردم. نه … ترید رو شروع نکردم … شروع کردم روی خودم کار کردن. فهمیدم تا باورم درست نشه هزار بار دیگه هم پول بسازم نمیتونم نگهش دارم. الان دومین ماهی است که با استاد زندگی میکنم . با صدای استاد بیدار میشم… با صدای استاد غذا میخورم… با صدای استاد بیرون میرم … با صدای استاد ورزش میکنم و… و… و… دوستان عزیزم میدونین مسائل و ناجالبی های زندگی کجاش دردناکه… اونجاش که بخوری زمین و فکر کنی و فکر کنی و باور داشته باشی دیگه توان شروع نداری… اون روز دیگه آخر کارته… اما اگه فقط ایمان و باور داشته باشی به خودت… و توانمندی هاتو باور کنی… دوباره شروع میکنی… این بار قوی تر… مصمم تر… و قطعا به نتایج بهتر خواهی رسید. من منتظر اون روزم… که دوباره کار ‌دلخواهم رو شروع کنم این بار با این باور که من لایق بهترین ها هستم…

    مراقب خودتون ، باورها و افکارتون باشین. در پناه خدا….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  7. -
    مجید انصاری شیری گفته:
    مدت عضویت: 1181 روز

    امروز یه کلیپ استوری از آقای برایان اعتماد میلیاردر ایرانی ساکن دبی دیدم که تیکه کلامش اینه با خدا باش و پادشاهی کن. قبلاً هم دیده بودم اما ساده ازش رد شده بودم ولی بعد این کلیپ بخودم اومدم و گفتم تاکیدی بر صحبت های آقای عباسمنشه که میگه معنویت و یکتاپرستی رکن اصلی و اساس موفقیته و لذت بردم و تأییدش کردم.این فراتر از باور و یک قانون ثابته.خدا با من و شماست و ما رو دوست داره و موفقیت ما قطعا تضمین شدست.خدارو شکر بابت هدایت شدن واضح و شفاف و همیشگی مون و اینکه لطف و رحمت و برکت خدا همیشه و همه جا شامل حالمونه.خدایی که همه چیزو ،همه چیزو خودش برامون به راحتی انجام میده .و در این راستا قلب و ذهن مون رو با ایمان و یقین استوار نگه می‌داره.️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  8. -
    پویا حقایقی گفته:
    مدت عضویت: 3927 روز

    سلام به همه عزیزانم

    الان فقط بغض کردم و میخوام اشک بریزم…

    مات و مبهوت و متحیرم از قدرت نشانه ها و این بخش رمز آلود و جادویی سایت ….

    مدتیه که هدایت شدم به مهاجرت به یک کشور عالی با کمترین هزینه و آسون ترین روش و جالبه که اصلا من هیچ تلاشی براش نکردم و فقط مدت ها بود که توی لیست درخواست هام نوشته بودمش و هیچ اقدام و هیچ تلاشی براش نکرده بودم…..

    فقط داشته باشین نوع اتفاقات رو….!!!

    تا اینکه یک سالی میشه که خواهرم به همراه همسرشون تصمیم به مهاجرت گرفتن و من شاهد بودم که طی این یک سال با صدها نفر مشورت کردن و با ده ها وکیل صحبت کردن تا اینکه بعد از کلی تلاش کردن یک وکیل مطمعن با شرایط عالی رو پیدا کردن و قرارداد بستن باهاشون….

    و یک روز که منو دیدن گفتن تو چرا مهاجرت نمیکنی؟ و همه راه ها و تحقیقاتی رو که انجام داده بودن رو بهم پیشنهاد دادن….و من متحیر بودم از این روندی که برام پیش اومده….

    دقیقا مثل یک هدیه ای از طرف خدا…..که آقا مگه خواسته تو مدت ها مهاجرت نبوده؟ من یک نفر دیگه رو فرستادم سراغ همه کارها و تو فقط بله رو بگو…..!!!!! بخدا که برای من همچین معنی رو داره…..

    حالا ارتباطش به این قسمت چیه ؟

    با اینکه یک شرایط هلو برو تو گلو برام پیش اومده ولی چند روزی بود که داشتم با خودم کلنجار میرفتم که اصلا مهاجرت کنم یا نه ؟

    تا اینکه امروز از خدا هدایت خواستم و نشانه امروزم رو توی سایت زدم و انفجاااااااااررررررررر……

    آخه استاد به من بگو چجوری اینکارو کردی؟

    اینکه نیت من هدایت برای مهاجرت بود و هدایت شدم به فایل سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 132 و توی فایل استاد توی ماشینش نشسته و یک آهنگ از ابی میزاره که راجب درد و رنج های مهاجرته…..و استاد قبلش میگه که متن آهنگ کلا برعکس قوانینه و حتی خود خوانندش هم که ابی هستش مهاجرت کرده و از مهاجرتش کلی عشق و حال و پیشرفت کرده…..!!!!

    بعدش استاد خیلی کوتاه میاد راجب فواید مهاجرت میگه و اینجاست که اشک من سرازیر میشه…..!!!!!

    و فهمیدم که خدا از بالا داره مسیر رو به مقصد جدیدم نشون میده…..

    انگار یه لحظه خدا یه چشمکی بهم زد که راه درست همینه برو جلو……!!!!!

    استاد مات و مبهوتم از این قسمت سایت…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  9. -
    احمد سلیمی ترکمانی گفته:
    مدت عضویت: 2360 روز

    سلااااااممم و خدا قوت به استاد نانازم😊😊

    منم اگر به نوبه خودم در مورد فایل نشانه من برای واضح شدن قدم بعدی بخوام دیدگاه امو بنویسم از اینجا شروع میکنم

    اول از خدا کمک میخواهم که قدرتی عطا کنه چیزهایی که مینویسم فقط به خاطر تایید طلبی نباشه و برای بیان احساس واقعی ام باشد

    منم سوالی که تو ذهنم بود با خدا در میان گذاشتم که پولی که در حساب بانکی ام هست و ازش سود میگیرم چیکار کنم؟؟ نیروی برترم بهم گفت که فعلا برو پولتو از حسابت بردار و منم رفتم برداشتم و بعد گفتم خدایا خودت مرا به قدم بعدی هدایتم کن که دقیقا همون شب با فایل واضح شدن قدم بعدی مواجه شدم و اون تمرین رو انجام دادم که فایل یک خبر خوب و چند نکته از الگوبرداری رو برام بالا آورد

    که به این جواب رسیدم که باید از روانشناسی ثروت یک شرووع کنم چند ماهی هست تهیه کردم و با جدیت روی این دوره کار کنم و تمرین هایش رو انجام بدم تا به ثروت بی نهایت برسم و از طرفی مثل الگوی ام که استاد عباس منش هستند روی خودم سرمایه گزاری کنم چون منم بعد از سی سال زندگی ام پیدا کردم که من باید سخنران قانون جذبی و توحیدی بشم و این کلمه الگو رو که دیدم مطمن شدم بهترین شخص رو برای خودم الگو کردم و قطعا منم به وقتش به جایگاه استاد میرسم

    و از این بابت خدارو سپاسگزارم که همیشه سوال های منو خیلی عالی جواب میده و بهترین مسیرها هدایتم میکنه

    خدایا عاشقتم تو هر لحظه با من صحبت میکنی و من باید هوشیار باشم تا نشانه هاتو ببینم

    استاد بابت این سایت بی نظیرت بی نهایت ازت سپاسگزارم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  10. -
    ژوبیک گفته:
    مدت عضویت: 1462 روز

    درود و دوصد بدرود به تمام خواهر ها و برادرانم در این خانواده بزرگ ،، من معتقد به اصول مبتنی بر ارزشهای خانواده هستم…

    عزیزانم ، من بیست سال از عمر خود را در مسیر کمالگرایی صرف کردم و امروز به جوابی بزرگ رسیدم ،،

    و آن را با شما در میان خواهم گذاشت من زندگی بسیار بسیار ملال آوری داشتم و آن هم به دلیل اندیشه های فقر آور بود که خدا ظالم نبوده و نیست…

    خلاصهء زندگی من….

    حد فاصل سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۰ ملال آورترین روزگار زندگیم بود خیلی خیلی کار میکردم ، خیلی از کارهای خوب مانند مسافرت و لذت بردن از زندگیم را قرنطینه کرده بودم در مغزم به امید آنکه روزی به ثروت خواهم رسید و فقط کار و کار و کار …

    نتیجه این شد که ،، هر روز فقیرتر از دیروز میشد برایم

    به گونه ای که پسرم در بیمارستان مُرد به خاطر اینکه ۷۰۰ هزار تومان پول نداشتم که دارو بخرم ..

    این اندوه که خدایا من کار میکنم اما چرا به نان شب محتاجم چرا بچهء من باید بمیرد از سر فقر

    اما هیچ گشایشی در کار نبود و کار به جایی رسید که به خودکشی فکر میکردم

    بگذریم …‌

    چون آن روزها گذشت

    و امروز پس از گذشت سالها و دهه ها تازه فهمیدم که چرا یکی بدون کار کردن به همه چیز میرسد و یکی با وجود کارهای بسیار و دوندگی های بی پایان هیچ ندارد و فقط کفش پاره میکند

    بله عزیزان من امروز دلیل این موضوع را با شما در میان میگذارم

    اگر دستم رسد بر چرخ گردون

    از او پرسم که این چون است و آن چون

    اینجا چون به معنی چگونه هست

    یکی را داده ای صد ناز و نعمت

    یکی را قرص جو ، آلوده بر خون

    امروز دستم بر چرخ گردون یا همون سرنوشت رسیده دوستان و جواب من رو با طرح مثالی داده

    و جواب در این مثال نهفته هست آن را درک کنید به کار ببندید و ثروت مند شوید

    فرض کنید فرزند پنج سالهء شما در اتاق خود با هم سن وسالانش در حال بازی با اسباب بازیهای خود هست،،

    و شما در پذیرایی منزل خودتان بر روی مبل لمیده اید و مشغول مطالعه هستید ..

    در این زمان فرزند دلبندتان به آشپزخانه میرود و یک چاقو و چنگال بر میدارد و می آید که به اتاق برود و مشغول بازی شود

    شما چه میکنید؟

    آفرین … فورا میروید و با احتیاط چاقو و چنگال را از فرزندتان بر میدارید ،،،

    چرا که ممکن است از سر نادانی یا به خودش آسیب بزند یا به دیگر هم بازی هایش که در اتاق مشغول بازی هستند

    در این میان هرچه قدر هم گریه کند و حتی اگر سر خودش هم به دیوار بکوبد چاقو را به او نمیدهید.

    حال آیا شما پدر نامهربانی هستید که اینگونه رفتاری کرده اید

    بدیهی است که شما از سر مهر پدری، این کار را کرده اید و شما به صلاح فرزندتان بهتر از او واقف هستید..

    حال ۲۵ سال بعد فرزند شما پزشک میشود، جراح مغز میشود …

    دستیاران و پرستاران یک سینی پر از ابزارهای گوناگون از چاقوهای تیزی که به مراتب تیزتر و بُرَنده تر از کارد آشپزخانه هست را برای فرزند شما می آورند و شما می بینید و آن را از او نمیگیرید و حتی لحظهء ورود به اتاق عمل برایش آرزوی موفقیت و کامیابی میکنید

    چرا ؟؟؟

    این پزشک همان کودک پنج ساله دیروز هست چه چیزی تغییر کرده است

    درست است فرزند شما به کمال رسیده است به لحاظ فکری چنان رشد کرده که میداند چگونه از چاقو استفاده کند

    عزیزان من…

    اگر امروز ثروت در زندگی شما جاری نیست دلیلش این هست که ما ۵ ساله هستیم

    و نمیدانیم از پول چگونه باید استفاده کرد ، که نه به خود آسیب بزنیم نه به دیگران

    پول و ثروت به ما قدرت میدهد ، به ما شکوه میدهد

    حال اگر بخواهیم با پول پُز بدهیم

    اگر نفرتی از کسی داشته باشیم که و بخواهیم با پول انتقام بگیریم

    اگر انفاق نکنیم

    اگر مسیر فکری ما از انسانیت به بیراهه های اخلاقی تغییر جهت بدهیم خودمان هم که بکشیم به ثروت نخواهیم رسید

    پس اول باید به لحاظ فکری بالغ شویم و به سان همان پزشک بدانیم که با چاقو چه کار کنیم

    و از هر لحاظ به کمال برسیم

    کمال در اصطلاح عامی جَنبه هم نامیده میشود

    تا بتوانیم به ثروت برسیم

    ابتدا باید رشد فکری کنیم و پس از آن رشد مالی کنیم

    استاد بزرگ عباسمنش هم تمام محور کلامی و باوری و فکریش همین هست،، راه استاد ،، راهی به سمت تغییر

    همین باورها و عقاید هست که این گونه افراد موهبتی الهی هستند و ما باید سپاس گذار وی باشیم

    با سپاس از همراهی شما

    حسن افراسیابی از شیراز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      مینو گفته:
      مدت عضویت: 2016 روز

      سلام جناب افراسیابی واقعا این کامنت برگرفته از یک انسان باتجربه و اگاه است

      سپاسگزارم بخاطر انکه این کامنت رو نوشتید و من هم هدایت شدم امشب که بیام و این کامنت باارزش شما را بخوانم

      حتما با رسیدن به کمال ما به تمام نعمتامون خواهیم رسید فقط صبر و امید و کنترل ذهن و مثبت بینی نیاز است

      🌹🌴

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: