«تجربههای من از اعتماد به نشانهام» - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری106MB25 دقیقه
- فایل صوتی23MB25 دقیقه
این صفحه ساخته شده تا در بخش نظرات آن، فقط داستانهایتان درباره جزئیات و شروع مسیری هدایتی نوشته شود که با کلیک روی دکمه «مرا به سوی نشانهام هدایت کن» آغاز شد.
اینکه چطور آن نشانه را تشخیص دادید؛
و آن نشانهها چه زنگهایی در وجودت به صدا درآورد و به چه تصمیماتی انجامید؛
و چه پلههای متوالی از قدمهای پی در پی را یکی پس از دیگری به تو نشان داد؛
و چه «تغییراتِ از اساس متفاوت با رویههای قبلیات» را در شخصیت و در وجودت رقم زد؛
و چطور از میان هزاران شیوه، روند و مسیری برایت سَرَند و غربال شد که بهترین، نزدیکترین، لذتبخش ترین، پرثمرترین و قابل اجراترین شیوه با امکانات و شرایط آن لحظهات بود.
و در نهایت، ادامه دادن در آن مسیر مهارتها، تجربهها، ایمان و عزت نفسی را در وجودت ساخته که بین شمای کنونی و آدم قبلی فاصله انداخته و نسخهی با ایمانتر در شخصیتات ساخته که گوش به زنگ پیغام نشانهها و بنیان کردن تمام جنبههای زندگیاش بر جدّی گرفتنِ مسیر هدایتی نشانههاست.
داستان هدایت تو به نشانههایی که برای حل مسائلتان به آنها هدایت میشوی، و قدمهای عملی و تکاملیای که در جهت آن هدایت برمیداری و تجربیاتی که-در ادامه- برای اشتراک با این خانواده در این صفحه نوشته میشود، از دل اعتمادی ناب متولد میشود که -حتی با وجود نجواهای ذهنتان-، نسبت به ساز و کار هدایتگونهی خداوند، در قلبتان میسازید و به قول خداوند:
ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممَِّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بمَِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ
أُوْلَئكَ عَلىَ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. بقره
این جریان هدایت که همواره در جهان جاری است، فقط آنهایی را با خود همراه میسازد که تقوا پیشه کرده و ذهنشان را کنترل میکنند و به نشانهها اعتماد میکنند و تسلیم مسیر هدایتشان میشوند و رستگاران و متبرّک شدگان آنها هستند.
زیرا خداوند هرگز برای یاری ما، قوانینش را نقض، معلق یا موقتاً غیر فعال نمیکند، بلکه به شیوههای کاملاً طبیعی، منطقی و هماهنگ با سازو کار جهان هدایت خود را به سمتتان جاری میسازد.
ما از طریق ایدهها و نشانههایی هدایت میشویم که به واسطهی قرار گرفتن یک کلمه یا جمله، یا خواندن داستان و تجربهای که برایمان الگو میشود و مرز ناممکنها را در ذهنمان جابه جا میکند، یا راهکاری که دیگری برای مسئلهای متفاوت اجرایش کرده، یا گوش دادن به یک فایل و درک یک مفهوم از آن و…، به ما الهام میشود.
نقطه مشترک این نشانهها این است که همهی آنها، «پیغامی واضح از اولین اقدام برای حل مسائلمان» را در دل خود دارند.
پیغامی که فقط و فقط برای خودمان و از طریق خودمان قابل تشخیص و قابل درک است.
زیرا این وعدهی خداوند است که:
قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
گفتيم همگى از بهشت فرود آييد، پس چون از جانب من هدايتى براى شما آمد، آنان كه از هدايت من پيروى كنند هرگز بيمناك و اندوهگين نخواهند شد. بقره 38
نکته مهم:
در راستای هدفما درباره نظم بخشیدن به محتوای سایت، در این صفحه فقط نظراتی منتشر میشود که درباره داستان و مسیر هدایت شدهای که به واسطه استفاده از دکمه «مرا به سوی نشانهام هدایت کن» نوشتهاید.
منتظر خواندن داستانها و روندی هستیم که در مسیر هدایتتان طی میکنید و نتایجی که پله به پله شما را رشد و به مرحلهی بالاتر هدایت میکند.
وقتی از قدرت کانون توجهمان برای دیدن، به خاطر آوردن و مرور کردن مسیر این هدایت استفاده میکنیم، یعنی با نوشتن درباره جرئیات این مسیر و به اشتراک گذاشتن با سایر اعضای خانوادهمان، صدق بالحسنی میشویم، آرام آرام، جنس محکمتری از ایمان و یقین در وجودمان نهادینه میشود که جانمایه و شخصیت ما را تغییر میدهد و به قول قرآن، چشمانمان را برای تشخیصِ بهتر و دقیق ترِ نشانههای هدایت بیناتر میکند.
سلام به همه عزیزانم به استاد دانا و خردمندم و مریم شایسته نازنینم… باور کنین ذهنم نمیذاشت بیام و بنویسم اما وقتی میبینم داره مقاومت میکنه فهمیدم باااید انجامش بدم چون نجوای شیطانه که نمیخواد از نتایجم صحبت کنم.. دوستان من، حدود چند هفته ای بود که زده بودم به جاده خاکی و کنترل ذهنمو که حدود1 سالی میشه به لطف الله مهربان و استاد عزیزم دارم خوب کنترل میکنم ، دو هفته ای میشد سپرده بودم به دست نجواهای شیطان رانده شده.. میدونستم نباید اما شیطان ذهنم افسار ذهنمو گرفته بودو من داشتم بهش اجازه میدادم که هر غلطی میخواد بکنه.. بچه ها من تو این یکی دو هفته بخاطر فشار مالی، و اتفاقاتی مثل رای دادگاه حسابی بهم ریخته بودم و دوباره شروع کردم به نبش قبر اتفاقات تلخ گذشته،اشتباهاتم و رفتارهایی که باعث رنجشم شده بود خلاصه تو این دوهفته از هیچ کلامی برای ابراز نفرت و خشم و ناامیدی کم نذاشتم.. تا جاییکه خودم فهمیدم زدم از جاده کنار! تا جاییکه به مسیری که میرم و هدفم یه ذره شک کردم با اینی که قلبم میگفت نه باید ادامه بدی اما خودمو بی خودی درگیر حواشی بیرونی کردم و از درونم و قدرتی که خداوند در وجودم گذاشته و من رو خالق زندگیم قرار داده غافل شدم و همچنین شرکی رو تکرار کردم که الان متوجه شدم چی بوده و اونم این بود که من از غیر خدا طلب رزق و رسیدن به خواسته هامو داشتم و زندگیمو گره زدم به اون خواسته و دماغم خورد به خاک…
تا اینکه یه پیامی از طرف یکی از اساتیدم تو تلگرام برام اومد که مطمئن شدم نشانه الله برای تلنگر زدن به منه.. همون روز پشیمون شدم و تو قلبم با خدا حرف میزدم که میدونم اشتباه کردم اما دیگه به این افکار مسموم ادامه نمیدم، اینم بگم هر وقت مدتی از سایت و حرفای استاد دور میشم سست میشم تو مسیر و کنترل افکارم سخت میشه، همون شب خواب دیدم یه محیطی کوچولو به ابعاد مثلا یه اتاق6 متری پره از جوونه هایی که سر از زمین بیرون آوردن و هرکدوم به اندازه یک انگشت قد کشیدن.. باورم نمیشه، تو خواب علیرغم میلم داشتم رو جوونه ها پا میذاشتم که رد شم ازشون و میگفتم ای وای دارم لهشون میکنم خراب شدن اما بازم لهشون میکردم! ، اما یکی که پیشم بود و یادم نیست کی بود بهم میگفت اشکالی نداره دوباره در میان و من خوشحال شدم از شنیدنش و همون لحظه از خواب بیدار شدم! همون روز اومدم سایت که نشانمو بگیرم فایل19 مصاحبه با استاد بود. .. یعنی هموووونی بود که باید به من گفته میشد. ادامه دادن به انجام هدفی که درپیش گرفتم رسالتم در هر مرحله از زندگی…ناامید نشدن و کنترل ذهن در مواقعی که دشواره و تماااااام اون جملات مغز منو روشن کرد مثل نوری در تاریکی..بله اون جوونه ها بذرهایی بودن که من در مدت1 سال بودن تو این سایت به هدایت الله مهربانم خداوند الرحمنم و استاد عزیزم کاشتم و حالا سر از خااک درآوردن😢😢😢😢 و من باااید مواظبشون باشم تا قد بکشن.. اونم فقط با کنترل ذهن💖💖 میدونم کار زیادی دارم تا بذرهای بیشتری بکارم که از اون اتاق6 متری بزرگتر و بزرگتر باشه و اینم میدونم این کار جز با تکامل من انجام نمیشه… سید حسین عباس منش استاد عزیزم این سایت قطعه ای از بهشته و شما دستی از خدایی تا مارو هدایت کنی.. خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
سلام به خانواده بزرگ عباسمنش
امروز برای اولین بار وارد این قسمت از سایت شدم واونم هدایتی بود ولی جالبترش اینه که چون ۵۷ سال سن دارم همیشه نجواهای ذهنی بخاطر سن وسال اجازه نمیداد که وارد بشم امروز که واردشدم هدایت شدم به کامنت شیرین عزیز در قسمت ۱۵۱ سریال زندگی در بهشت که اونو کپی کردم وبراتون میزارم ممنونم استاد عزیز که هدایت شدم واز این به بعد حتما ادامه خواهم داد به یاری الله
” استادصحبت ازسن کردین وگفتین که من حتی از۲۰سالگیم هم پرانرژی ترم واحساس جوونی بیشتری میکنم، دقیقامنم هرچقدرکه جلوترمیرم وبه آموزش های الهی شماعمل میکنم جوونتروپرانرژی ترخودمومیبینم امروزعکسای چندسال قبلم رونگاه میکردم به وضوح میدیدم که الان جوونترم وزیباتر، همه چیزانرژیه همه چیزعزت نفسه، همه چیزباوره👍👌
به نام خداوند هدایتگر مهربان؛
سلام بر شما استاد گرانقدر و عزیزم.
بازهم خداوند هدایتگرم من رو شگفت زده کرد و تو لحظه ای که منتظر پاسخش بودم به سوال من پاسخ داد و من رو به این فایل زیبا هدایت کرد.
موضوع توجه به نکات مثبت!
قضیه از این قراره که من چندین ماه از عمل به قوانین و محکم کردن باورها و تمرین کردن برای ایجاد تغییر در خودم و زندگیم دور شده بودم و عملا هیچ اقدام و تمرینی نمی کردم ( به این علت که توهم زده بودم که من دیگه قوانین رو بلدم و دیگه نیاز نیست کار جدیدی انجام بدم) و همین موضوع باعث شده بود که ورود نتایج به زندگی من متوقف بشه و هرروز ناامید تر و افسرده تر بشم.
ولی وقتی کاملا اتفاقی دوباره برگشتم سراغ سایت شما استاد عزیز، تصمیم گرفتم خیلی جدی تر مباحث رو دنبال کنم، و از فایل های رایگان شما شروع کنم ولی اصلا نمی دونستم از کجا باید شروع کنم. منی که انقدر حالم بده و احساسات منفی با شدت خیلی زیادی اومده سراغ من، باید از کجا شروع کنم که بتونم دوباره سرپا شم؟
بخاطر همین از خدا خواستم که منو هدایت کنه و خودش راه رو به نشون بده. البته با توجه به تجربه قبلیم که عمل به قوانین از رو موضوع توجه به نکات مثبت شروع کرده بودم، تصمیم گرفته بودم از همین موضوع شروع کنم ولی بازم دو دل بودم و از خدا خواستم خودش راه رو بهم نشون بده.
دیروز ( روز دوم حضور در سایت) تو یکی از کامنت ها خوندم که یکی از عزیزان نوشته بودن این فایل هدایتی من هست و خداوند من رو هدایت کرده و این پاسخ سوال من بوده، ولی خب این برای من خیلی عجیب بود که مگه میشه یه فایل که به صورت رندوم به هرکسی نمایش داده میشه، مگه میشه پاسخ اون فرد باشه؟ اصلا مگه همچین چیزی ممکنه؟
و با خودم گفتم خب بذار منم ببینم نشانه امروز من چیه؟ شاید پاسخ سوالم رو بگیرم. ولی وقتی وارد نشانه م شدم دیدم یک قسمت از سریال سفر به دور آمریکاست. و با خودم گفتم این دیگه چه هدایتیه؟ من الان باید از این فایل چه نتیجه ای بگیرم؟ ( میشه گفت یه جورایی میدونستم قراره یه فایل بهتر و با پاسخ دقیق تری بهم برسه و این، فایل من نیست)
ولی وقتی دوباره امروز نشانه ام رو دیدم، دیدم که بععععله! هدایت شدم به قسمت 7 سریال تمرکز بر نکات مثبت!
و خدای مهربان و هدایتگرم داره با من صحبت میکنه!!
داره میگه امین جان! اگه تو زندگیت طوفان اومده ( مثل همین تجربه ای که استاد عزیزم از طوفان تو آمریکا دارن میگن) تو هم مثل استاد عمل کن و سعی کن به نکات مثبت عمل کنی! از زندگیت لذت ببر و به نکات مثبت توجه کن! من خودم همه چیو راست و ریست می کنم، غصه چیو می خوری؟
و خدا میدونه چقدددر من حالم خوب شد از اینکه خدا منو میبینه. از اینکه دوباره داره با من صحبت می کنه. ( البته تجربه صحبت کردن با خدای عزیزم رو چند بار دیگه هم داشتم که خودش قصه ی مفصلی داره)
خدارو صدهزار بار شکر می کنم که من رو هدایت کرد، و شما استاد عزیز رو تو مسیر من قرار داد که دوباره بتونم تو این مسیر الهی قدم بردارم.
خیلی ممنونم استاد!
سلام استاد عزیزم .
الان دارم اشک میریزم از شوق و صفحه کلید رو واضح نمیبینم . استااااااد . ؟ واقعا نمیدونم چه جوری بگم . همیشه دکمه ی مرا به سوی نشانه ام هدایت کن رو میزدم .فایلی که میومد رو میدیدم . کامنت ها رو هم کامل میخوندم . اما فقط گوش میدادم و میخوندم خیلی اثری روم نمیذاشت . تا اینکه امروز صحبت های شمارو شنیدم که درباره ی این دکمه گفتین . گفتین این دکمه رو که گذاشتین ،از طرف خدا به شما هدایت شده. اون موقع حرف شما روی من اثر گذاشت و امروز از ته دلم مسعله ای که فکرم رو مشغول کرده بود رو تو ذهنم آوردم و بعد زدم روی دکمه ی مرا به سوی نشانه ام هدایت کن . الله اکبر . وای خدای من !!! مثل اینکه روی صحبتتون فقط با من بود .
دست گذاشتین روی همون مسعله ی من . الان با جزییات میگم . من ۳ ساله هدف اولم رو خریدن خونه گذاشتم . یک خونه رهن نشسته بودیم . صاحب خونه گفت باید رهن رو اضافه کنید و من لج کردم البته یه چیزی درون من میگفت باید از اونجا بلند شم . خیلی احساساتی شدم گفتم الان من برخوردم به تضاد. وقتشه خونه بخرم . با خودم گفتم ماشین رو میفروشم . وام هم میگیرم . وام سنگین . با قرض و قوله هر طور شده خونه میخرم . ما رفتیم خونه بخریم . هر چی طلا داشتم فروختم . وسیله ها رو ریختم تو خونه ای که خریده بودیم. ولی من فقط یه کم از پول رو دادم . یعنی هر چی پول داشتم دادم
بعدم رفتم خونه ی مامانم( مثلا یک ماهه )
بمونم .
این یک ماه تبدیل شد به ۶ ماه
. و من توی این ۶ ماه خیلی به خودم سخت گرفتم . خونه ی مامانمم تعداد زیاد بود اذیت میشدیم . (شوهرمم سرما خورد همه فکر کردند کرونا گرفته 😁)فرستادم خونه خواهرش . گفتم می ارزه یه کم سختی . به جاش خونه دار میشیم . هر روز اهدافم رو مینوشتم و از خدا میخواستم پول خونه جور بشه .
تلاش کردم . اما مثل اینکه فروشنده خونه رو فروخته بود .(چون من پول رو به موقع جور نکرده بودم ) و به من زنگ هم نزده بود . وسیله های مارو هم ریخته بود پایین تو مغازه ش . همون ماههای اول فروخته بود و من نمیدونستم
. هر شب وهر روز از خدا میخواستم پول خونه جور بشه . استاد من چسبیده بودم به خواسته ام . به خودم سخت گرفته بودم . الان تازه اسباب کشی کردم خونه اجاره کردم دوباره . هنوز هم پیگیر خرید خونه ام . امروز دکمه ی مرا هدایت کن رو فشار دادم و اون فایل تولد شما باز شد . اوایلش معمولی گوش میدادم . اما یههو اون آخرا مثل اینکه فقط روی حرفتون با من بود . گفتین زندگی رو به خودت سخت گرفتی . چسبیدی به خواسته ات . رها کن ! خود به خود درست میشه .! سخت بگیری، غیر طبیعی باشی ،جهان هم بهت سخت میگیره، غیر طبیعی باهات برخورد میکنه . واقعا عین اینکه منو میشناسین و دارین با من حرف میزنین گفتین خونسرد باش . داد و بیداد نکن . وای چقدر داد و بیداد کردم سر خونه گرفتن . 😢
الان میفهمم چرا نمیشد . من فقط قانون رهایی رو شنیدم اما عمل نکردم . (چون قبلش چندتا کلاس موفقیت و آشنایی با قوانین جهان هستی رفته بودم)
من به خودم به مامانم اینا به شوهرم و پسرم سخت گرفتم این ۶ ماه هممون اذیت شدیم . گاهی به خودم میگفتم چقدر من خودخواهم . همه رو اذیت کردم که به هدف اولم که خرید خونه بود برسم.
راستی استاد من امروز که بیدار شدم یه جمله توی اینستا دیدم کپی کردم گذاشتم استوری خودم . وقتی دیدم شما توی فایل همینو گفتین داشتم غش میکردم .😭😭😭 دیگه مطمعن شدم این فایل برای هدایت من اومده.😭😭 و چقدر اشک ریختم😭😭😢 و خدارو به خاطر هدایتش سپاس گزاری کردم . این جمله این بود:*زندگی ساده است .و سادگی رو دوست داره .زندگی با آدم هایی که جاری و روانند با نرمی و لطافت برخورد میکنه . و با آدم های سخت گیر و خشن با خشونت رفتار میکنه . من نا خودآگاه از این جمله خوشم اومد و گذاشتمش روی وضعیت واتس آپم
دقیقا شما هم با شعر همین مضمون رو گفتین: شعر شما تو فایل هدایت من :
💥دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
وز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت میگردد جهان بر مردمان سختکوش💥
بعد هم اومدم سایت که مواجهه شدم با هدایت بینظیر الله . امروز تو دلم میگفتم کاش خدا منو خیلی واضح هدایت کنه . کاش خدا منو مثل استاد عباس منش هدایت کنه همون قدر واضح همون قدر شفاف . الله اکبر!!!
چند دقیقه نگذشت که فایل تولدتون برام اومد و اونجا بود که من هدایت عشقم، (خدای عزیزم)، رو دریافت کردم. چقدر ایمانم چقدر باورم به خدا بیشتر شد. چقدر خوشحالم . چقدر سبک شدم . الان رها تر شدم . حس خیلی خوبی دارم . احساس میکنم بار سنگینی روی دوشم بود منتظر بودم برداشته بشه .و به لطف خدا و استاد عزیزم به این حس رهایی رسیدم . الان بهترین زمانه که به خودم قول بدم زندگی رو آسون تر بگیرم . رها کنم . دست های خدارو نبندم . دست خدا رو باز بذارم . خودمم میدونم بزرگترین مانعِ نرسیدن به هدفم، خودم هستم . با حس ترس . با حس نگرانی . با حس حسرت . که بقیه خونه دارند و من هنوز موفق نشدم خونه بخرم: در واقع داشتم خودم رو از هدفم دورتر و دورتر میکردم. تو فایل(هدایت امروز من)گفتین: ” من با حسرت به کادوهای بچه ها نگاه میکردم .” و اون موقع شما قانون رو نمیدونستید . اما من قانون رو میدونستم . ولی برام سخت بود رها کنم . چسبیده بودم شدید هم چسبیده بودم.
مقاوت داشتم نمیتونستم خواسته ام رو رها کنم. خیلی زحمت کشیدم اما نشد .
شما بهم یادآوری کردین و امروز این مقاوت شکسته شد. به خودم قول دادم رها کنم . رها بشم. طبیعی باشم . خدارو هزاران مرتبه شکر که مورد لطف الهی قرار گرفتم . استاد بینهایت ممنونم ازتون . خیلی خوشحالم قانون های خدا بی نقصه . این من بودم که مانع بودم . خداروسپاس خداروسپاس.
از شما هم بینهایت سپاس گزارم که این آگاهی های ارزشمند رو در اختیار ما قرار میدین
. من ۳ ساله که به خودم تعهد دادم توی این مسیر باقی بمونم . اگر چه شهریور امسال، تازه میشه یک سال که من با شما آشنا شدم .
راستی هدایت من به سمت سایت شما هم جالب بود .من بندر عباس هستم. و اصلا شمارو نمیشناختم. از چندتا از بچه ها توی کلاس های موفقیت اسم شمارو فقط شنیده بودم . تعریفی ازشما نشنیده بودم . یکی از اساتید از شما با یه لحنی گفت که من فکر کردم شما آگاهی های اشتباهی رو به مردم دادین . برای همون هر جا اسمتون میومد حس خوبی نداشتم . از اون به بعد چندین نفر اسم شمارو جلوی من آوردن . من کنجکاو شدم ببینم کیه ؟ چرا نشناخته گارد دارم بهش !!. وای استاد همون روزی که تو سایت شما ثبت نام کردم یعنی شهریور سال ۹۸ از همون لحظه معتاد سایت شدم . یادمه روز اول به محض ورود تا خوده شب داشتم فایل هارو میدیدم . تقریبا یک هفته بکوب داشتم فایل میدیدم .پیش خودم گفتم الکی نبود از زبان چند نفر اسم شمارو شنیدم . ۳ نفر به فاصله ی زمانی کم اسم شمارو میاوردن . و بعدش مطمعن شدم که دارم هدایت میشم. من کتاب های موفقیت رو زیاد خوندم و سمینار هم زیاد رفتم . اما اینجا چیز دیگیریست . بازم میاااااام . دوستتون دارم 😍😍
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
خیلییییی ممنونم بابت این اپشن جدید که به سایت اضافه کردین
ساعت۳ نصف شب من بصورت کاملا اتفاقی هدایت شدم به این صفحه و وقتی دکمه ی (مرا به سوی نشانه ما هدایت کن) را زدم منو برد به سریال زندگی در بهت قسمت ۷۳ و من همون لحظه از خداوند هدایت خواستم درباره امتحان گواهینامه ام که صبح داشتم و اصلا کتاب آیین نامه رو اصلا نگاه نکرده بودم و فقط ۴۵ تا پوشه نمونه سوال داشتم که هر پوشه ۳۰ تا سوال بود و تو امتحان فقط یک پوشه قرار بود بیاد
یه جورایی غیرممکن بود تا همه رو نگاه کنم و یه لحظه به
یاد حرفای استاد تو این فایل افتادم که
مثال ادرس دقیقی که بهت میدن
یا اینکه دونه دونه بری مغازه هارو بگردی تا اونچیزی که میخوای رو پیدا کنی
و بعدش از خدا خواستم بهم الهام کن یا عددی نشون بده یا هرچی خودت صلاح میدونی
و اون فایل زندگی دربهشت قسمت۷۳ که هدایت شدم رو نگاه کردم و کلی جوجو های ناز و خوشگل که تو فایل گزاشته بودن شایسته خانم عزیز و کلی ذوق کردم و بعد بلافاصله کامنت یک دوستی رو دیدم زیر همون فایل که بسیار عالی بود
دقیق یادم نیس ولی یه قسمتش گفت که
انسان چرا نمیتونه تو ۲۱ روز تغییر کنه و خودشو و افکارشو زیبا کنه و از خداوند درخواست کنه
درحالی که خداوند این جوجه هارو تو ۲۱ روز به این شکل زیبا میسازه
اینو که شنیدم اول از خداوند تشکر کردم که عدد ۲۱ رو الهام کرد و من فقط و فقط رفتم تو ۳۰ دقیقه تمام سوالات پوشه ۲۱ رو حفظ کردم و خداروشکررررررررررررررر فرداش امتحان رو تو ۱۰ دقیقه پاسخ دادم و دیروز جوابش اومد و از ۳۰ سوال ۲۹ تاشو درست جواب دادم و قبول شدم حالاپسفردا امتحان حضوری دارم و باید رانندگی کنم و خیالم راهته دیگه
چون خداوند بازم منو هدایت میکنه
خدایاشکرررررررررررت
سلام به همسفر خوبم اقا مهدی عزیز
چه قدرررررررررر زیبااااا و جالب بووود برام نشونه ای که براتون اومده!!!!!!!
و چه قدرررررررر قشنگ شما تحلیل و برداشت صحیحی کردی!!!!!!!
خداااااا رو شکررررر به خاطر هدایت معجزه وارش برای شما.
خداااااا رو شکررررر به خاطر موفقیت معجزه وارش برای شما.
منتظر اتفاقات بسیار عالی از شما هستم.
سلام و ارادت خدمت استاد عباسمنش خیلی استفاده کردم
قبول دارم که باور ها انسان رو به موفقیت میرسونه
من در زندگی همیشه خودم بودم در شرایط سخت ولی به باوری که همیشه منو نجات داده این بوده که هر مشگلی یه راه حلی دارد و من میتوانم از پس اون مشگل بر بیاییم همیشه توان ظاهری من در برابر اون مشگل زیر صفر بوده ولی چون باور داشتم که میتوانم حلشون کردم
و الانم هم تصمیمات جدیدی دارم که این صحبت های شما منو قوی تر و باز باورم قوی تر شد چون میخواهم و باور دارم شما هدایت کننده قوی من شدی و من توانستم به این مبحث گوش کنم و باز قوی تر از قبل گام بردارم
.سپاس
بنام خدا
سلام خدمت هر دو عزیز استاد عباسمنش و خانم شایسته
و دوستان گرامی
میخوام از داستان هدایتم اینجا بنویسم شاید امشب وقتش بود که بنویسم
استاد با گوش دادن به چندتا فایل اولی دوره روانشناسی ثروت1 باعث شد که من یه اقداماتی بکنم
من خیاطم و تو کارگاه خودمون مشغول کارم ولی به صورت سری برا کس دیگه لباس میدوختیم
یه حسی بهم گفت که برا خودم تولید کنم (با اینکه نمیدونستم پارچشو از کجا بگیرم و ….) پروسه تولید یکم باید حواست باشه که محصولت خوب دربیاد و تا میتونی مواد اولیتو از جاهایی بگیری که ارزون میدن و …
من رفتم یه رنگرزی چندتا لباس بدم رنگ کنن برای نمونه تولید (صاحب رنگرزی گفت منم پارچه دارما اگه خواستی بیا بگیر)
من رفتم کل بازارو گشتم با قیمت این آقا پیدا نکردم برگشتم خونه یه چند روز دودل بودم که بگیرم یا نه ولی دنبال هدایت بودم رفتم تا دم عابر که براش پول بزنم گفتم خدایا خودت نشونه بده بهم
که دوتا خانوم بغل عابر نمیدونم راجب چه موضوعی حرف میزدن که یهو یکیش گفت بخر نگران نباش (من مطمئن شدم که اره باید بگیرمش) خدا واقعا هدایت میکنه
الان با همون پارچه لباس تولید کردم و منتظر دوباره هدایت هاش هستم فقط دلم خواست بیام اینجا بگم
انشالله که خدا همه ای مارو هدایت کن و از کسانی باشیم که به راه راست میریم
از همه شما سپاسگزارم
درپناه الله یکتا شاد باشید
درود بر استادگرامی و تک تک عزیزانی که در مدار استاد قرار گرفتن
امشب چشمم به نوشته ای افتاد که یکسال و یه ماه پیش نوشته بودم
راه اندازی مغازه
این نوشته رو در حالتی و موقعیتی نوشتم که در بدترین شرایط مالی و روحی بودم
به هیچ وجه نمیشد با دو دوتا کردن یا با حساب و کتاب این درخواست عملی بشه
تنها و تنها طبق آموزه های استاد که اونروزا ساعتها به فایلها و صحبتهاشون گوش میکردم و به این اعتقاد رسیده بودم که میشه
و امروز من صاحب مغازه هستم
چجوری هاشو از خدای من بپرسین که کمکهاش رو و دستهای یاری دهندش رو با آدمهای مختلف به من کرد
این توصیه من به کسایی هس که همیشه میخوان با حساب و شواهد و حدس و غیره مسائل و مشکلات و راهکارها رو بسنجن و اگه خدا رو در نظر نگیرن اگه ایمان به خدا نداشته باشن یا خیلی به سختی از پس مشکلات بر میان یا اصلا نمیشه که بشه
و این موضوع و حقیقتی نیست که من بخوام یا هر کسی بخواد با حرف و صحبت ثابت کنه
باید ساعتها به آموزه های استاد گوش کنین باید عمیق در مدار ایشون قرار بگیرین تا مجبور بشین واسه چند بار و چند روز در این مسیر قدم بردارین تا بهتون ثابت بشه
چه ادمهایی رو دیدم که 50 و. 60 سال منکر خدا بودن و امروز وجود و قدرت خدا رو دارن فریاد میزنن و تنها با یاد و ایمان به خدا برای رسیدن به آرامش میدونن
خوشحالم که لطف خدا شامل حال ما شد که در مدار استاد قرار بگیریم
خدا خدا و تا ابد خدا
این نوشته را ساعت 4 و نیم صبح مینویسم و وقت چندانی برای خوابیدن نمونده هر شب با نوشتن چند سطر و صفحه شکر گذاری با خیال راحت و سبک به خواب میرم
شکرت خدا شکرت خدا سپاسگذارم استاد خدا خدا خدا خدا
به نام نور آسمان ها و زمین
سلام آقا آرش
از صمیم قلبم بهتون تبریک میگم و خدا میدونه الان که دارم تایپ میکنم ذوق و شوق و خوشحالی تمام وجودم رو برای دیدن نتایج عالی تون گرفته
این فایل نشانه امروز من بود و ایمان دارم به الله یکتا که هر لحظه هدایت میکنه
سپاسگزارم که قصه خودتون رو به اشتراک گذاشتین قطعا چراغیه برای مسیر رویایی که داریم میریم
براتون از الله یکتا در سال جدید ، برکت و ثروت و نعمت و عزت و نور و نور و نور طلب میکنم
در پناه الله یکتا باشید
با سلام خدمت استاد دوست داشتنی من، خانم شایسته فعلا غایب، و دوستان هم فرکانسی
استاد من خیلی از این قابلیت سایت شما استفاده می کردم از قبل والان که این ایده زیباه به ذهن تون رسید من تجربه خودم را از این هدایت بگویم
من امروز ماشینم خراب شد و از دیشب تقریبا علائم آن مشخص شده بود.
برای تعمیر ماشین از خدا هدایت خواستم و او هم به من الهام کرد که با فلانی تماس بگیر و ماشین رو بردم تعمیرگاه و مثل اینکه ایراد اساسی بود و نیاز به تعمیر اساسی داشت و من هم سعی کردم که حال خودم رو خوب نگه دارم که بگم خیلی سخت بود چون احتمالا هزینه اش زیاد است البته هنوز مشخص نشده است که من این کامنت را می نویسم اما برداشتهای من:
1- من با خودم گفتم که در دل این اتفاق کلی آگاهی است که تا همین الان چند تاش مشخص شده و خدا می داند که چه چیزهای دیگه ای هم هست
2- اومدم عصری اینجا و از سایت هدایت خواستم که من را هدایت کرد به فایلی که توضیحات در مورد آپدیت سوم روانشناسی ثروت 1 است در همون ابتدای فایل استاد در مورد قانون مدارها صحبت کردند و اینکه اگر اتفاقاتی می افتد مثل اینکه بایست هزینه ای را پرداخت کنید بری میگرده به باورهای من. من در همین نقطه توقف کردم و گفتم چه باور من باعث این اتفاق افتاده است.این دیگه جوکه و داستان که نمی دونم باید این اتفاق می افتاده واز این داستانها . هر چی هست در خودم است . به فکر عمیق فرو رفتم و کنکاش در اتفاقات همین چند روزه که رسیدم به ترمز و پاشنه آشیل
“”””””””””””””” باور احساس لیاقت “””””””””””””””””””””””””””
من در این اسفند و فروردین به لطف خدای بزرگ منابع مالی خیلی خوبی وارد زندگی من شد. من به زبان از خدا تشکر می کردم. ولی یکی از دوستان چه خوش گفت در همین کامنت های سایت که ما 5 % اتفاقات ما دست خودآگاه ماست و 95% اون دست ناخودآگاه ماست که به صورت ناآگاهانه ما کنترل می کند. مشکل کجا بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مشکل این بود که من در ناخوداگاه خودم می گفتم خدایا بسه من و این همه خوشبختی محاله محاله ….. این یک ترمز خیلی خیلی ریز بود. در زبان، در خود آگاه داشتم سپاسگزاری می کردم ولی در ناخوآگاه می گفتم خدایا من لایق اینهمه ورودی نیستم. این فرکانس باعث شد که مقداری از این ورودی به عنوان هزینه تعمیر ماشین خارج شود.
به همین سادگی و به همین راحتی .
چه کسی باعث این اتفاق شد؟ من من من من منننننننننننننننننننننننننن
چه فرکانسی و چه باوری ؟ باور احساس لیاقت. من خودم را لایق ندانستم . این باور پاشنه آشیل منه
چه چیزی این فرکانس رو تقویت کرد؟ کلام خودم . چطور؟ من به تازگی در کار خودم به سمت ریاست ارتقا به پیدا کرده ام. همین فرودین 99 . ولی در یک مکالمه تلفنی که با یکی از دوستان می کردم به شوخی خودم را لایق این اتفاقات نمی دانستم . به قول استاد : “””” از کلام توست که بر تو حکومت می کند “”””””
3- تجربه های من از این اتفاق
3-1 این پاشنه آشیل وحشتناک قوی روی ( احساس لیاقت ) رو باید خیلی خیلی مجدانه روش کار کنم.
3-2 کلام خودم را کنترل کنم حتی به شوخی
3-3 با توجه به اینکه من متعهدانه در این سال دارم روی خودم کار می کنم این تلنگری بود که ترمزها خیلی ریزه خیلی خیلی باید با ذره بین بری سراغش
3-4 از این قسمت هدایت بیشتر و بیشتر استفاده کنم
تازه این فایل اصل فایل آپدیت روانشناسی ثروت 1 رو باید گوش کنم که اصل اونه و خدا می داند با گوش کردن آن به چه هدایت هایی برسم
استاد جونم خیلی ممنونم از شما و همکاران تون بابت این همه تلاشی که می کنید.
به نام خداوند عشق و امید.
من با سایت استاد عباسمنش خیلی وقته آشنا هستم
ولی این بخش نشانهها واقعا برام خیلی جذاب بود
دیروز اولین بار وارد شدم و روی هدایت کلیک کردم و به یه صفحه جذاب وارد شدم.
فایل صوتی رو گوش دادم و سعی کردم بیشتر و بهتر خودم رو به خدا بسپارم امروز به لطف خدا آرامش خیلی بیشتری رو تجربه کردم و ممنونم از استاد عزیزم و خداوند مهربان رو شکر میکنم که بنده هایی رو مثل استاد عزیزم برای هدایت ما آفرید.