«تجربه‌های من از اعتماد به نشانه‌ام» - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)


این صفحه ساخته شده تا در بخش نظرات آن‌، فقط داستان‌های‌تان درباره جزئیات و شروع مسیری هدایتی نوشته شود که با کلیک روی دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» آغاز شد.

اینکه چطور آن نشانه‌ را تشخیص دادید‌؛

و آن نشانه‌ها چه زنگ‌هایی در وجودت به صدا درآورد و به چه تصمیماتی انجامید؛
و چه پله‌های متوالی از قدم‌های پی در پی را یکی پس از دیگری به تو نشان داد‌؛
و چه «تغییراتِ از اساس متفاوت با رویه‌های قبلی‌ات» را در شخصیت و در وجودت رقم زد‌؛

و چطور از میان هزاران شیوه‌‌، روند و مسیری برایت سَرَند و غربال شد که بهترین‌، نزدیک‌ترین‌، لذت‌بخش ترین‌، پرثمرترین و قابل اجراترین شیوه با امکانات‌ و شرایط آن لحظه‌ات بود.

و در نهایت‌، ادامه دادن در آن مسیر مهارتها‌، تجربه‌ها‌، ایمان و عزت نفسی را در وجودت ساخته که بین شمای کنونی و آدم قبلی فاصله انداخته و نسخه‌ی با ایمان‌تر در شخصیت‌‌ات ساخته که گوش به زنگ پیغام نشانه‌ها و بنیان کردن تمام جنبه‌های زندگی‌اش بر جدّی گرفتنِ مسیر هدایتی‌ نشانه‌هاست.

داستان هدایت تو به نشانه‌هایی که برای حل مسائل‌تان به آنها هدایت می‌شوی‌، و قدم‌های عملی و تکاملی‌ای که در جهت آن هدایت برمی‌داری و تجربیاتی که-در ادامه- برای‌ اشتراک با این خانواده در این صفحه نوشته می‌شود‌، از دل اعتمادی ناب متولد می‌شود که‌ -حتی با وجود نجواهای ذهن‌تان-، نسبت به  ساز و کار هدایت‌گونه‌ی خداوند‌، در قلب‌تان می‌سازید و به قول خداوند:

ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممَِّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بمَِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ
أُوْلَئكَ عَلىَ‏ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. بقره

این جریان هدایت که همواره در جهان جاری است‌، فقط آنهایی را با خود همراه می‌سازد که تقوا پیشه کرده و ذهن‌شان را کنترل می‌کنند و به نشانه‌ها اعتماد می‌کنند و تسلیم‌ مسیر هدایت‌شان می‌شوند و  رستگاران‌ و متبرّک شدگان آنها هستند.

زیرا خداوند هرگز برای یاری ما‌، قوانینش را نقض‌، معلق یا موقتاً غیر فعال نمی‌کند‌، بلکه به شیوه‌های کاملاً طبیعی‌، منطقی و هماهنگ با سازو کار جهان‌ هدایت خود را به سمت‌تان جاری می‌سازد.

ما از طریق ایده‌ها و نشانه‌هایی هدایت می‌شویم که  به واسطه‌ی قرار گرفتن یک کلمه یا جمله‌، یا خواندن داستان و تجربه‌ای که برای‌مان الگو می‌شود‌‌ و مرز ناممکن‌ها را در ذهن‌مان جابه جا می‌کند‌، یا راهکاری که دیگری برای مسئله‌ای متفاوت اجرایش کرده‌، یا گوش دادن به یک فایل و درک یک مفهوم از آن و…‌، به ما الهام می‌شود.

نقطه مشترک این نشانه‌ها این است که‌ همه‌ی آنها‌، «پیغامی واضح از اولین اقدام برای حل مسائل‌مان» را در دل خود دارند.

پیغامی که فقط و فقط برای خودمان و از طریق خودمان قابل تشخیص و قابل درک است.

زیرا این وعده‌ی خداوند است که:

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ

گفتيم همگى از بهشت فرود آييد، پس چون از جانب من هدايتى براى شما آمد، آنان كه از هدايت من پيروى كنند هرگز بيمناك و اندوهگين نخواهند شد. بقره 38

نکته مهم:

در راستای هدف‌ما درباره نظم بخشیدن به محتوای سایت‌، در این صفحه فقط نظراتی منتشر می‌شود که درباره داستان و مسیر هدایت شده‌ای که به واسطه استفاده از دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» نوشته‌اید.

منتظر خواندن داستان‌ها و روندی هستیم که در مسیر هدایت‌تان طی می‌کنید و نتایجی که پله به پله شما را رشد و به مرحله‌ی بالاتر هدایت می‌کند.

وقتی از قدرت کانون توجه‌مان برای دیدن‌، به خاطر آوردن و مرور کردن مسیر این هدایت استفاده می‌کنیم‌، یعنی با نوشتن درباره جرئیات این مسیر‌ و به اشتراک گذاشتن با سایر اعضای خانواده‌‌مان‌، صدق بالحسنی می‌شویم‌، آرام آرام‌، جنس محکم‌تری از ایمان و یقین در وجودمان نهادینه می‌شود که جانمایه و شخصیت ما را تغییر می‌دهد و به قول قرآن‌، چشمان‌مان را برای تشخیصِ بهتر و دقیق ترِ نشانه‌های هدایت بیناتر می‌کند.

1837 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرزانه دادخواه گفته:
    مدت عضویت: 632 روز

    سلام به آقای عباس منش عزیز، من فرزانه هستم چندماه هست مهاجرت کردم و مشکلاتی داشتم ، فقط میخوام در یک جمله بگم مسیری که ایشون دارند آموزش میدند چیزی کمتر از معجزه نیست …. من کمتر از دوماه آشنایی با ایشون و گوش کردن فایلهاشون و در قدم اول از 12 قدم و تاثیر عمیقی که بر باورهای من گذاشتند نشانه هایی دیدم که میتونم بهشون بگم معجزه ….با تمام وجود قدردان خداوندم که موجب آشنایی من با ایشون شد … و با تمام وجودم قدردان زحمات استاد هستم‌…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    لیلا دریایی گفته:
    مدت عضویت: 2080 روز

    به نام خداوندی که لطفش بی انتهاست

    و هرکه به او اعتماد کرد ذره ای از اعتمادش پشیمون نشد

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان

    من از هردوی شما بابت زحمت هایی که برای سایت میکشید بی نهایت مچکرم

    من سالهاست عضو سایت هستم

    و چند وقتی هست درگیر موضوعی شدم

    “بدهی”

    وای نمیتونم توصیف کنم چقدر تحت فشار بودم و خودم رو دستی دستی برده بودم تو مدار بدهی

    و جهان هرماه بدهی های بیشتر ب من میداد

    هروز با فشار و استرس از خواب بیدار میشدم

    و همش از خدا میخواستم این شرایط رو برای من حل کنه

    و اومدم توی سایت و از خدا خواستم ب من از طریق فایل ها نشونه ای بده ک من چیکار باید بکنم الان

    روی فایل 56 از گفتگو با دوستان قفل شدم

    من خیلی کم سراغ این بخش از سایت میومدم

    باورم نمیشد

    فایل رو که باز کردم

    دقیقا راجب شرایطی ک من توش گیر کردم بود

    شما توی اون فایل تمام مطلب رو راجب وام گرفتن که چقدر بده و آدم رو تو فرکانس بدهی میبره

    از طرفی کلا مخالف صدرصد بدهی به بار آوردن بودید

    من اون فایل رو با تمام وجود گوش دادم

    و حتی یک لیوان آب هم نخوردم

    ب محضی ک متوجه شدم تحت هر شرایط باید خودمو از بدهی بکشم بیرون

    چند گرم طلا داشتم

    با وجودی که میدونستم دارم ضرر میکنم اما برام مهم نبود

    من یک هدایت دریافت کرده بودم و باید عملگرا بودن خودم رو ب خدای خودم نشون میدادم

    بدون تردید رفتم بازار طلامو فروختم

    و تک تک بدهی هارو تسویه کردم

    و دیگه مبلغ خیلی کمی از بدهی هام مونده اون هم تا آخر اردیبهشت تسویه کامل میشه

    احساسم بعد انجام این کار وصف ناشدنیه

    خدارو هزار مرتبه شاکرم این بار رو از روی دوش من برداشت

    یقیین دارم باز هم مبالغ بالاتری طلا میخرم و به تک تک خواسته هام بدون بوجود آوردن قسط و بدهی میرسم

    من خیلی زود به لطف خدای مهربونم که رزاق و رحمان مطلقه

    متوجه این شرایط شدم

    و به هیچ عنوان دیگه اجازه نمیدم این اتفاق برام پیش بیاد

    In God we trust

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    مرضیه خوش قلب گفته:
    مدت عضویت: 2063 روز

    سلام دوستان عزیزم.سلام به استاد عزیز و مریم جون خوش صدا.من بارها از این قسمت سایت استفاده کردم و میخوام تجربه ی امروزم رو بگم.مدتی قبل حدودا سه هفته ی پیش خیلی خوب تمرین هام رو انجام میدادم و حسم خیلی خوب بود وتغییر باورهام مخصوصا در مورد خدا رو خیلی خوب حس میکردم اما این چند روزه ذهنم مدام بهانه اورد که الان شرایط این رو ندارم که بخوام روی باورهام کار کنم و دقیقا هر بار هم که میخواستم تمرین کنم یا کاری پیش میومد یا کسی تلفن میزد ویا…تا اینکه دوروز پیش یادم افتاد استاد گفتن که اگربه کار کردن روی باور ها ادامه ندین دوباره شرایط به قبل برمیگرده😑😥و برای همین گفتم هر چقدر که بتونم تلاش میکنم حتی اگر یک دقیقه بتونم حسم رو بهتر کنم عالیه و از هر فرصتی که پیش میومد استفاده کردم ولی امروز دوباره ناراحت بودم که چرا همون موضوعاتی که قبلا تلاش کرده بودم که زاویه دیدم رو بهشون تغییر بدم و تا حدودی موفق هم بودم دوباره ناراحتم میکنه و از خدا خواستم که راهنماییم کنه که چکار کنم و بعد از قسمت مرا به سوی نشانه ام هدایت کن استفاده کردم که صفحه ی ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است برام باز شد و من جواب سوالم رو گرفتم و الان با ایمان بیشتر میخوام شروع کنم.خوبی این قوانین کیهانی این هست که از هر جایی که باشیم و تو هر شرایطی میتونیم شروع کنیم به استفاده ازشون به شکل درست و تغییر دادن زندگیمون. و چقدر خدا با این قوانین ثابتی که برای این جهان هستی وضع کرده بهمون عشق ورزیده.این قسمت از سایت فوق العاده است چون باعث شده بیشتر از خدای خودمون راهنمایی بخواهیم و ایمانمون به هدایت خدا بیشتر بشه.ممنونم ازتون استاد عزیز و مهربونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    منصوره یعقوبی گفته:
    مدت عضویت: 2631 روز

    سلام

    واقعا فوق العاده بود نشانه امروزم

    خدایا شکرت به خاطر هدایتهای زیبات و به خاطر این سایت که شده بهترین دوست و راهنمام.

    چند روزی بود که برخلاف تلاشهای زیاد، رابطه خوبی با خانواده نداشتم و از این موضوع هم بسیار ناراحت بودم. امروز صبح از دست پسرم به شدت عصبانی و ناراحت شدم و به اتاق پناه بردم در حالی که اشک میریختم و از خدا کمک میخواستم. یهو یاد سایت عباس منش و هدایت الهی افتادم. بدون معطلی سایت رو باز کردم و دکمه هدایت رو زدم

    و فایل آرامش در پرتو آگاهی ۸ اومد.

    من فایلهای آرامش در پرتو آگاهی رو از ۱ تا ۷ دانلود کرده بودم و بارها و بارها گوش داده بودم و فکر میکردم فقط همین ۷ تاست تا اینکه امروز فهمیدم شماره ۸ هم داره.

    این فایل درباره عشق بود، عشق بی قید و شرط، عشقی که به شرط آلوده نشده باشد. بدون هیچ چشم داشتی. درباره صبر در برابر خشم و تبدیل کردن سموم بدن به شهد. درباره اینکه اگر میخواهی عشق بورزی باید در حال زندگی کنی نه در گذشته و نه در آینده. و اینکه عشق جمع کردنی نیست عشق مثل عطره که باید پخش بشه و با همه به اشتراک گذاشته بشه.

    استاد چقد قشنگ در چهار مرحله عشق رو آموزش دادن. سپاسگزارم استاد عزیز.

    اینکه من قبلا این فایل رو ندیده بودم و گوش نداده بودم یعنی من باید همین امروز و فقط همین امروز این فایل رو گوش میدادم. بارها و بارها گوش دادمش تا جمله به جمله اش رو درک کنم و بتونم عمل کنم. خدایا ممنون که ما رو به حال خودمون رها نکردی و هدایت مون میکنی.

    “مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را.”

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      مریم تیموری گفته:
      مدت عضویت: 3150 روز

      سلام منصوره جان خدارو شکر گزارم که مسیر رو برامون راهت تر کرده فقط ایمانمون رو به خدا نشون بدیم وبه نشانه ی امروز من اشاره کنم خداوند کاملا دستت رو میگیره ومیبرتت به مسیر چون سایت استاد برای خودش نیست این سایت از طرف فرمانروای کل کیهان خداوند مهربان بنا شده واستاد دستیس از دستان خداوند وکلام خداوند خداروشکر میکنم که ارامش گرفتی و هدایت شدی😍🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    روح الله فراهانی گفته:
    مدت عضویت: 766 روز

    باسپاس ازلطف الله

    وباتشکراززحمات استادعزیزوبانوی پرتلاش پرادایس

    تجربه من ازنشانها این بودکه تواین مسیرثابت قدم باشم وادامه بدم تغییرات خودم وروش زندیگیم رو

    باالهام وتوجه به فایلی که الان اسمش یادم نیس،هدایت شدم

    واین نشونه راقبل بازشدن فایل تعهددادم به خودم ومتعهدشدم هرچی باشه بقول استاد وحی منزل بدونم برای خودم وجدی عمل کنم

    وهمین طورهم شد

    من باگوش کردن به اون فایل متوجه شدم باید تواین راه بمونم واستمرار داشته باشم وعمل کنم به گفتهای استاد

    وازاون روز انگار اون گاری زوار دررفته و کوله بارسنگین بار بیهوده ی اشغالها روزمین گذاشتم انگار نفسم تازه شد

    انگارسبک شدم

    انگاربیدارشدم ازخواب 44ساله که همش چه کنم،چه کنم بود توزندگیم

    انگارتموم شد اون سنگینی زندگی

    انگارتموم شد اون نگرانیها ودلواپسیها

    انگارچشمام بازشد،ودیدم بینهایت نعمتی که خدابهم داده رو

    شاکر وسپاسگذاربودن رایادگرفتم

    یادگرفتم لذت بردن درلحظه رو

    چرخ زندگیم روغن کاری شد

    انگار داره روان تر وراحتر میچرخه

    وانگار دارم خودمومیشناسم

    وازخدامیخام هدایتم کنه به بهترینها وهدایتم کنه به لذتهایی که برای من،منی که خلیفه خودش روی زمین هستم وتجربه کنم ثروت،دارایی،گشتن ودیدن زیبایی های جهان پیرامونم رو …

    ولذت گشتن ودیدن دیدنیهارو باخیال راحت خریدکردن رو

    وتجربه کنم لحظه فراهم کردن امکانات برای اسایش خانواده رو

    وتجربه کنم سربلندی درحضور زن بچه رو

    وتجربه کردن لذت باخیال اسوده خرج کردن رو

    وتجربه کنم با افتخار وفراخ بال سروسامان دادن بچهارو

    وتجربه کنم وداشته باشم زندگی پرازنعمت،ثروت،وازادی مالی درجوانی رو

    ومن باموندن دراین مسیر مطمینم که همه خواستهام رو باخیال اسوده وباورود برکت وثروت تجربه میکنم

    چون هر روز انگار ی درجه زاویه دید من بهترمیشه ومیبینم چیزهایی روکه جلوی چشمم بود ونمیدیدم

    واینها نتیجه اعتماد من به رب ونشانهای این برنامه است…….

    ثروتمند،خوشحال وسعادتمندباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    سمیه کوهی گفته:
    مدت عضویت: 675 روز

    باسلام وخسته نباشیدخدمت استادمهربان وعزیزاقای عباس منش من ازاین قسمت که مرابه سوی نشانه ام هدایت کن کلیپ 241پینگ پنگ اومدخیلی لذت بردم همچنان که داشتم نگاه میکردم به ذهنم اومد باپسرم تواتاق پسرم میز پینگ پنگ بزارموبازی کنم لذت بردم واقعاچون پسرم تنهاست توخانه ومن شاغلم سرکارمیرم مدرسه جلسه گذاشتندتاوقت خالی پسرم روپرکنم کلاس فوتبال رفتم ثبت نامش کنم متأسفانه کلاس آموزش نداشتندهمه حرفه ای بودن موافقت نشدامروزبادیدن این کلیپ به ذهنم اومدکه خودم باپسرم بازی کنم ساعتی که خونه هستم ازخداوند سپاسگذارم که این فرصت روبه من داده وسپاسگذارم ازاقای عباس منش عزیز خیلی دوستت دارم خیلی خوشحالم وحس خوبی دارم ازوقتی که پادراین مسیرگذاشتم انشالله هروز بتونم تکراروتکرارش کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1249 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    روزها گذشت و گذشت تا بالاخره یک سال تمام شد

    سالی نو در از راه رسید

    سالی که می توان در آن به راحتی و آسانی به خواسته هایی رسید که با تمام توان به دنبال آن بوده ام

    خداوند را ممنون و سپاسگذار هستم که من را با استاد عزیز آشنا کرد

    هر سال که می گذرد وقتی که به عقب بر می گردی و دوران گذشته خودت را مرور می کنی در کل جز حال خوبی و احساس خوب و آرامش و لذت هیچ چیز دیگری در آن وجود نداشته است

    همه اینها به لطف دستهای هدایتگر خدای مهربان برای من بوده است

    امیدوارم که در این سال جدید هم بتوانم قدم به قدم جول بروم و روی خواسته ها و داشته های خودم سرمایه گذاری کنم و سالی باشد برای من که به بهترین ها ختم بشود

    سالی باشد برای من که صداقت و راستی در گفتار و عمل من سرلوحه کار من باشد

    سالی باشد برای من که بیشتر بتوانم ذهن وافکار خودم را کنترل کنم و بیشتر از همه وقت بتوانم زیبایی های زندگی خودم را ببینم

    امسال را می خواهم برای خودم بر این مبنا بگذارم که دوره دوازده قدم را به اتمام برسانم

    بیشتر روی ارزشمندی و احساس خوب لیاقت درونی خودم کار کنم

    خداوند را سپاسگذارم که من را به این راه عالی هدایت کرده است

    خدای من دوستت دارم

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  8. -
    فرشاد نصیری گفته:
    مدت عضویت: 1149 روز

    سلام به همه عزیزان و استاد عباسمنش عزیز

    من کوتاه بگم از نشانه امروزم،

    دیشب یک نفر که ازم پول خواست بهم زنگ زد و درخواست پول با لحن تند کرد،

    شب توی حمام روبروی آینه،گفتم خدایا برای اینکه ایمانم از اینی که هست هزاران برابر قوی تر بشه و یک بار دیگه مثل همیشه حضورت رو در وجودم احساس کنم تا فردا عصر چند میلیون پول از جاهایی که باید بیاد رو بهم بده تا ذهنم آزاد بشه از چند تیکه بدهکاری کوچیک،

    به بزرگی خودش قسم،ساعت 8 صبح ده میلیون تومان به حسابم واریز شد،😍😍

    اول صبح از حس لبریز شدن وجود خداوند درون خودم و زندگیم نمیدونستم چکار کنم،🥰🥰

    نمیدونستم به چه شکل سپاسگزاری کنم،

    نمیدونستم چطور تقویت ایمانم رو بیان کنم

    صبحانه نخورده نشستم و یک صفحه شکرگزاری و عشق بازی با خدا کردم

    عاشقانه دوستت دارم خالق من😣

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  9. -
    وحید ربانی گفته:
    مدت عضویت: 1546 روز

    بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است

    سلام‌به استاد عزیز ، مریم عزیز و همه بچه های باصفای سایت

    من هر‌روز نشانه دارم من هر‌روز میتونم ده ها کامنت اینجا بنویسم

    امروز هم‌میخواهم نشانه خیلی لذت بخش دیروزم را براتون‌بنویسم

    من چند روزه یک تصمیمی گرفتم تصمیم گرفتم بیشتر ببخشم از پولی که در میاورم دیروز ظهر یک‌نجوایی اومد گفت نکنه فقیر بشی ؟!؟ و منم همون لحظه به خدا گفتم خدایا اگر این کاری که میکنم درسته برام یک‌نشونه بفرست

    من عصر چهارشنبه ها پسرم میاد پیشم تا عصر جمعه

    و اون‌روز باید میرفتم دنبالش عصر که رفتم دنبالش دیدم با یک گل قشنگ توی یک شیشه قشنگ اومده گفتم بابایی این چیه گفت این گل برای تو خریدم

    باورتون میشه تا این تاریخ پسر من تا الان برای من گلی خودش نخریده بود یعنی اینکه‌خودش بره مغازه و از پول تو‌جیبی خودش بخره !!!

    شب با هم رفتیم بیرون و کلی صفا کردیم و حسابی در اغوشش گرفتم ما هم از استاد و‌ مریم جان یاد گرفتیم که بهم بگیم عاشقتم و منم

    وقتی رسیدیم خونه هنوز نمیدونستم این گل یک نشونه است برای من

    به پسرم که اسمش علی هست گفتم علی این گل چقدر خریدی ؟ گفت 95/000 تومان گفت با پول تو‌جیبی خودم خریدم گفتم عجب چه جالب گفت تازه میترسیدم گفتم چرا گفت چون فک میکردم پول کم بیاد چون نمیدونستم قبلا چیا خریده بودم

    اینجا بود که یهویی یادم اومد الله اکبر این پسر دقیقا کاری را کرده که تو‌کردی‌در‌بخشش‌و‌انفاق مالت به خانوادت و‌خدا یک‌نشانه دقیقا با همان موضوع برای تو فرستاده که‌حتی موضعشم دقیقا یکی هست اینجا بود که واقعا از خدا تشکر کردم که‌بقول شما انگار کار زندگیش رها کرده و‌دنبال راضی کردن من هست

    دیروز یک فایلی از شما گوش میدادم میگفتید طلب کارانه از خدا بخواه

    حقیقتش وقتی میخواهم ‌طلب کارانه بخواهم یکم خجالت میکشم من همیشه میگفتم خودش میدونه خودش میده

    ولی دیروز سعی کردم این خجالتم بشکنم و گفتم‌خدایا استاد میگه طلب کار باشم من ادم بی ادبی نیستم ولی مثل اینکه باید با تو طلبکارانه حرف بزنم انگار اینجوری بیشتر میفهمم خودم که قبولت دارم انگار وقتی خجالت میکشم هنوز‌خودما زیاد لایق نمیدونم

    و اتفاقا شما اون روزم معرفی دوره احساس لیاقت گذاشتید این هم برام شد نشونه

    که‌وحید‌عزیز‌بحث احترام نیست خداوند که از چیزی ناراحت نمیشه همه چیز به خود‌تو‌برمیگرده که چقدر به این قدرت اعتماد داری و سعی کردم رابطه ام قوی تر و‌دوستانه تر بدون خجالت بکنم

    و تا شب کلی اتفاقات خوب بازم برام افتاد الهی شکر

    خدایا شکرت سپاسگزارم خدای مهربان از اینکه منا هدایت میکنی

    خدا جونم دوستم من هیچی نمی‌دونم هیچی بلد‌نیستم تو راهنمای باش تو‌منا هدایت کن به مسیر صحیح پر از نعمت و‌ثروت آمین

    ممنونم استاد عزیز

    در پناه رب العالمین باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      هستی محمدی تبار گفته:
      مدت عضویت: 1266 روز

      سلام دوست همفرکانسی م آقا وحید گل.

      بسیار خوشحالم که به جریان هدایت الله اعتماد کردید و در مسیر تکامل آگاهانه قدم برمیدارید.

      و بسیار خوشحالم که هدایت شدم به کامنت زیبا و تاثیرگذارشما.

      از خداوند سپاسگزارم که دریافتید که باید از خداوند طلبکارانه بخواهید

      بقول استادجان،خداوند بنده های پر رو رو دوست داره و به فرشته هاش میگه ببینید این بنده ی من منو بااااور کرده که داره از من طلبکارانه میخاد.درست مثل بچه ای که رو شونه ی پدرش سوارشده و میگه یالا برا من شکلات بخر.کوتاهم نمیاد.درخواستشو میگه.

      بهتون تبریک میگم که این حس درخواستتون از خداوند رو مرمّت کردین.

      به امید رشد هممون و انتشار نور و آگاهی بین همه ی مردم کره ی زمین.

      در پناه الله مهربان ،خوشبخت و پرپول باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    طاهر شعبانی گفته:
    مدت عضویت: 640 روز

    بادرود و احترام فراوان خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته گرامی

    من اولین کامنتم هست که با شما به اشتراک میگزارم راستش قصد نداشتم اما انگار یه حسی بهم گفت بیا و بنویس و این تجربه بی نظیر رو به اشتراک بگذار…

    الان که دارم این متن رو می‌نویسم بعداز بازی ایران و ژاپن هست،قبل از بازی شخص خودم با عقل و منطق خودم میگفتم ژاپن خیلی راحت ایران رو میبره،به دلایل زیادی …چون قوی هست چون آلمان و اسپانیا رو برده و…و…اما بدون اینکه فکری بکنم واز شهودم چیزی بخوام یه حسی بهم گفت ایران بازی رو میبره،ودوباره باز بدون اینکه فکری بکنم شهودم بهم گفت گل اول رو ژاپن میزنه و همین اتفاق افتاد.به بچه‌ها گفتم ایران این بازی رو دو بر یک می‌بره خیلی عجیب بودم برام انگار مطعمن بودم از نتیجه اصلا انگار که تو ذهنم حک شده باشه و واقعاً حک شده بود مطمعن بودم…بازی یک یک شد،به پسرم گفتم ایران گل دوم رو دقیقه 80 به بعد میزنه و ایران دقیقه 80 به بعد به گل دوم رسید،قبل از بازی من تصمیم گرفته بودم به احساساتم غلبه کنم در مورد بازی…اما واقعا نتونستم، غرق در گریه وحس شکرگزاری بودم از اینکه خداوندبهم نگاه می‌کنه از اینکه خدا منو دوست داره…به اون خدای یکتا که می‌پرستیم همش عین واقعیت هست،دوست دارم اینم بگم که من چند روزی بود که از خداوند میخواستم که هدایتم کنه مطمعنم این اتفاق نتیجه نزدیکی من به خدای متعال هست و خداوند رو صدها هزاران بار شاکر و سپاسگزار هستم و خواهم بود…دوست داشتم این تجربه ناب رو با دوستان به اشتراک بزارم و بگم خداوند تو قلب های پاکه شک نکنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای: