سفر به دور آمریکا | قسمت 82
«سفربه دور آمریکا، رابطهای به همپیوسته دارد با دوره ۱۲ قدم». من این رابطه را با زبان و کلمات انسانی اینطور توصیف میکنم که:
۱۲ قدم، حکم همان دفترچهی راهنمایی را دارد که در بدو ورودمان به این جهان جسمانی، به ما داده شده تا خودمان، اصلمان و آگاهیهایی را به خاطر بیاوریم که به پشتوانهی آنها وارد این تجربهی جسمانی شدهایم.
۱۲ قدم، یک دفترچهی راهنماست از: تواناییهایی که داریم، امکانات جهانمان و شیوهی ورود به مدار این امکانات و استفاده از آنها. (درست مثل همان دفترچهی راهنمایی که هر وسیلهای مثل موبایل، جاروبرقی، یخچال و… به همراهش دارد و به ما نحوهی استفاده از امکان آن وسیله را توضیح میدهد)
و برنامهی سفر به دور آمریکا نیز، در حکم تصاویر (figures) آن دفترچه راهنماست، تا مفهوم و منظورِ توضیحات آن دفترچه برایممان واضح و آشکار شود و قادر شویم به شیوهای صحیح و بدون خطا و با لذت، آن امکانات را به خدمت بگیریم.
بعضیها هرگز از این دفترچه خبردار نمیشوند؛
بعضیها با اینکه دفترچه را میبینند، اما آنقدر به شیوههای قبلی چسبیدهاند و آنقدر از انجام کارها به شیوهی جدید میترسند که، هرگز آن دفترچه را نمیخوانند. در نتیجه بهرهای بسیار سطحی از آنهمه امکاناتی میبرند که آن وسیله میتوانست در اختیارشان قرار دهد؛
اما بعضیها خورهی جستجو، امتحان شیوههای جدید و یافتن امکانات بیشتری هستند- که ممکن است آن وسیله داشته باشد- در نتیجه زیر و بَمِ آن دفترچه را مو به مو و خط به خط میخوانند و تمام امکانات آن وسیله را به خدمت خود درمیآورند. جهان پاداشها و امکاناتش را برای این گروه ارزانی میدارد؛
به شخصه تلاش میکنم، با دوربین سفر به دور آمریکا، تمرینات ستارهی قطبیام را انجام دهم؛
به وسیلهی درک آگاهیها «چگونه فکر خدا را بخوانیم در قرآن»، آگاهانه تلاش میکنم به وسیلهی «صدق بالحسنی»، به مدارهای بالاتری هدایت شوم تا، طبق وعدهی «فسنیسره للیسری» خداوند، آسان بشوم برای آسانیها. تا ثروت، برکت، سلامتی و عشق مشتاق همراهی با من بشود؛
بنابراین به همه دوستانم که سوالشان این است که از کجا و چگونه وارد این مسیر پر از نعمت و برکت شوند، به نظر من، قدم اول دوره ۱۲ قدم، بهترین راهنما است.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت 82767MB51 دقیقه
به نام خداوند دشت ها و کوه ها
سلام به استاد عزیز و مریم جان
این فایل از اون جنس فایل های متفاوت این سریال الهی و روحانی
اوج قشنگی این فایل دقیقا همون ابتداست که آرک زیبا در کنا نور ماه زیبایی هاش رو به رخ میکشه
و دیدن افرادی انقدر با خودشون و با جهان اطرافشون در صلح هستن.
نکته ای که استاد هم به اون اشاره کردن احساس میکنم کم کم داره باورهای من رو در مورد فرزند داشتن و نحوه ی برخورد با اون تغییر میده.
جوری که وقتی خانواده ای از دوست و آشنای اطرافم رو میبینم که به خاطر داشتن بچه کوچیک تا سالها هیچ مسافرتی نمیرن چه برسه به اینکه از جاهایی مثل این دشت با این شیب سر در بیارن.
الان میفهمم این هم شرکه
شرک به اینکه خدا توانایی این رو نداره که ما رو در نگهداری از فرزندانمون هدایت و یاری کنه
و الان میبینم چقدر مردم این کشور توحیدی و خداپرست هستن که نه با یه بچه بلکه بعضا تو این فایل دیدیم با چهارتا بچه قد و نیم قد خودشون رو به راه میسپرن و این جنس سفرها رو تجربه میکنن.
و خدا میدونه چقدر پشت تجربه ی این سفرها رشد وجود داره و بزرگ تر شدن ظرف این آدما.
و در ادامه هم چقدر شجاعت استاد در قدم گذاشتن به این مسیر و پا روی ترس ها گذاشتن تحسین برانگیزه جوری که در عین تلاش برای رعایت قانون تکامل ، پا رو این ترس ها گذاشته میشه و با توکل به خدا و درخواست هدایت از خودش قدم به قدم این مسیر طی میشه.
استاد شما چه نمونه ی خوب و بارز از کسی هستین که به قوانین عمل میکنین
و چقدر من ممنون و سپاسگزار شما هستم که با به اشتراک گذاری تجربه های این جنسی از زندگی خودتون و توضیح نکاتش به ما باعث میشین ایمان ما هم قوی تر بشه و قوانین رو به صورت عملی ببینیم و بهتر درکش کنیم.
خدایا شکرت برای فرصت دیدن این زیبایی ها
در پناه الله یکتا باشیم همگی :)
بهنام خداوندی که ربّ هستی است.
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایستهی شایسته و دوستان بینظیرم
خیلی مواقع پیش میاد که چند روزی روی خودم کار نمیکنم دچار روزمرگی میشم یا همش در شبکههای مجازی میچرخم و بعد با یک تضاد روبرو میشم که خودم میدونم دلیلش چی بوده. (اولین مطالبی که استاد در دوره قانون آفرینش بیان میکنند)
دیروز هم یکی از همین روزها بود که به تضاد برخوردم. من میخواستم از شهر محل کارم به شهر محل زندگیم برم. چند روز قبل از این سفر خیلی روی خودم کار نکردم حتی دفتر شکرگزاریم رو هم مرتب نمینوشتم. و اما تضاد پیش آمده:
دیروز باید صبح زود از یه شهر به شهر دوم میومدم تا به ماشینهایی میرسیدم که با سفر با اونها مستقیم میرسیدم در خونه. اما راننده اونقدر دیر حرکت کرد که وقتی رسیدم اون سواری تکمیل شده و رفته بود به چند تا راننده زنگ زدم گفتن ما نیومدیم که بخوایم برگشتنی تو رو هم بیاریم. ظهر شده بود و هیچ مسافری نبود که سرویس تکمیل شه تا من به شهر دوم برسم که بعد هم شهر بعدی. اولش با غرور توی دلم گفتم با اسنپ میرم مستقیم میرسم خونه. اسنپ رو زدم دیدم هیچکس تایید نمیکنه. خیلی احساس درماندگی داشتم. ذهنم میخواست شروع کنه به نجوا کردن که کاش همون دیروز میومدم یا کاش به راننده صبح میگفتم که زودتر حرکت کنه.حتی چنان عصبی شده بودم خواستم به راننده زنگ بزنم و بگم اگه زودتر حرکت میکردی من الان خونه بودم…. اما قلبم میگفت خب که چی؟ اولا راننده که مجبور نبوده بخاطر تو زود حرکت کنه بعدم اصلا بر فرض که زنگ بزنی و اونم عذرخواهی کنه؛ بعد چی درست میشه؟ ..
قلبم گفت الان باید روی احساس خوبت کار کنی فقط از خدا بخواه. سرزنش کردن خودت هم که چرا بجای وقت گذاشتن واسه دیدن کلیپهای طنز یوتیوپ، به فایلهای ارزشمند گوش ندادم و چرا ورودیهام رو کنترل نکردم بیفایده است. همین حالا هم روی خودت کار کن. گفتم آخه الان دیگه؟ گفت آره. اگه راه دیگهای بلدی بگو. گفتم نه. درست میگی.
زدم روی نشانه امروز من و با این فایل مواجه شدم. اول متن فایل رو که لطف خانم شایسته عزیزم بود رو خوندم. بعدم کامنت دوستانم رو. وسطاش از خدا میخواستم خدایا من رو به راحتی و با کمترین هزینه و در کمترین زمان ممکن به خونه برسون.
از قبل زدن روی نشانه یکی دو نفر درخواستم رو در اسنپ تایید زدن و لغو کردن چون میگفتن مبلغش کمه.
همین که اولین کامنت رو خوندم یه راننده تایید کردو زنگ زد که من دارم میام لطفا سفر رو لغو نکن. خیلی تعجب کردم. گفتم خدایا شکرت اونا زنگ میزدن و منت میذاشتن که مبلغ کمه نمیایم این زنگ زده خواهش میکنه سفر رو لغو نکن. خخخخخ
این اولش بود.
تلفنی با یه آشنایی که توی اسنپ بودمشورت کردم. گفت خیییلی داره کم میگیره. به صاحب ترمینال گفتم گفت خیلی کم میگیره. و هر دو معتقد بودن این حتما همشهری خودتونه اینجا کار داشته میخواد برگرده گفته یه اسنپ هم بزنم.
راننده اسنپ رسید و منم رفتم که وسایلم رو از توی ماشین ترمینال در بیارم. راننده ترمینال خیلی مقاومت کرد و میگفت حالا دو نفرید اسنپ رو لغو کن. دیدم اون یکی مسافر هم گفت نه لغو نکن منم میام و نصف هزینه اسنپ رو میدم. خخخخ. ببین خدا هزینه رو چطور به حداقل رسوند.
رفتیم سوار شدیم. و مبلغ رو دو نفری پرداخت کردیم فکر کردم الان راننده اعتراض میکنه که شما میخواین همین مبلغ رو هم دونفری پرداخت کنین؟ (آخه هر کی تایید میزد میگفت چند نفرید و من اونموقع تنها بودم و میگفتم یه نفر) اما این بنده خدا تازه کلی تشکر هم کرد. با احترام زیاد من رو رسوند در خونه و وسایلم رو هم جابجا کرد. منم جهت تشکر یه مبلغ اضافه بهش دادم. خیلی اصرار کرد که نمیخواد اما گفتم هزینه این همه وسیلهست. هر چند باز هم هزینه سفرم خیلی کمتر شد. باز کلی تشکر و رفت.
من بارها و بارها معجزات خداوند رو وقتی روی خودم کار کردم و وقتی بهش توکل کردم، دیدم. اما متاسفانه بازهم فراموش میکنم و میرم توی جاده خاکی.
بینهایت سپاسگزارم از استاد عزیزم که این آموزهها رو به ما یاد میدن تا زندگی ما و مسیر رسیدم به خواستههامون هموارتر بشه و واقعا و واقعا وقتی روی خودمون کار کنیم چرخ زندگی ما روانتر و مسیر برای ما هموار و هموارتر میشه و انصافا سوتزنان مسیر زیبای زندگی رو طی میکنیم.
خدایا شکرت
عاشق همتون هستم بویژه اونی که کامنت من رو میخونه. بقول بچههای سایت: استیکر خنده و شادی و قلب… بوس بوس
سلام استاد جانم
امیدوارم که عالی باشید
رها بودن به حرف اسونه اما
به شدددددت پاشنه ی اشیله
به شدت مااادما مقاومت داریم دلمون میخواد همه چیو کنترل کنیم کاش بتونم اعتماد کنیم
کاش بتونیم دستمونو بدیم به دست اون
حتی لبه ی پرتگاه خودمونو بسپریم به خداوند
که خب همونم تکامل میخواد
یکسری باورها باید ساخته بشه
درس بعدی
از هرچی بترسیم سرمون میاد
ترس ازکجا میاد
ازتوجه به چیزی که نمیخوایم
وقتی به چیزی که نمیخوای داری توجه میکنی
تواونو دعوت میکنی به زندگیت
پس باتمام وجود سعی کن کانون توجهت رو برداری ازروی ناخواسته ها
بدی به ایمان
بدی به توکل بدی به خداوند
اونوقته که همیشه همه چی برات گل و بلبله
واقعاااا درصد اتفاقات ناخواسته برای خودم
توی همین چند وقت که سعی کردم کانون توجهم رو کنترل کنم میتونم بگم به یک درصد رسیده که حتی اونم خودم خلق کردم
نترسیم از چیزی
بزرگترین درسی که گرفتم همین بود
به نام خدای رزاق
سلام استاد عزیز
نشانه امروزم این فایل عالی هست .
عاشق این عکس هستم خیلی ،خیلی حس های عجیب و متفاوتی انتقال می دهد.
○ یادم هست چند سال قبل که عضو سایت نبودم احتمالا.این فایل فوق العاده را دیدم خیلی بهم آرامش دادید با صحبت های نابتان.
خیلی مراقب بودم شاید چون ازخانواده ام دور بودم یا وقتی کودک بودند صدای جیغ و گریه شان حتی در مهمانی و تالار قطع نمی شد.
دو تا پسر دانش آموز داشتم .همسرم شهرستان بود من تهران.
این دو تا را هر کدام را می بردم مدرسه و می رفتم دنبالشون پیاده.اگر پیاده می رفتند و از پل هوایی رد می شدند 7 دقیقه زمان می برد اما اگر سرویس مدرسه می گرفتیم تا از میدان دور بزند و آن ور بزرگراه 25 دقیقه اگر ترافیک نبود طول می کشید. پسر بزرگم یه سال با سرویس رفت اول دنبال این می آمد بعد 3 تا را سوار می کرد و برعکس برگشتن باید از مسیری می رفت که اول 3 تا دانش آموزرا پیاده می کرد بعد پسرم را که تقریبا 1 ساعت داخل سرویس می ماند وقتی می رسید نیمه خواب بود و نمی خواست با سرویس بروند.
حالا هزینه اش هم بود.
خودم می بردم و می آوردم ابتدایی و دبیرستان
دوره اول را بردم بعد اعتراض داشت هم قد توام می یای دنبالم .بعد فقط این ور پل می ایستادم.
آنقدر سپاسگزار شما شدم که خیالم را راحت کردید.خیلی ارزشمند بود.
وقتی تصویر این صحنه زیبا را نشان دادید و توضیح که این جا نگران بچه هایشان نیستند .انگار من به جای والدین آنها استرس داشتم.
خیلی روم تاثیر گذاشت که به خدا بسپارم وپسر بزرگم تنها می رفت.بعد پسر کوچکم هم بعد یه سال تنها می رفت.انگار باری از دوشم برداشته شد همش باید برنامه ریزی می کردم و هی ساعت حواسم می بود.
چقدر کمک کننده بود این آگاهی برای آن موقع.
تغییرات در من: دیگر خیلی پیگیرریز ریز کارهاشون نیستم وبسیار آرامش دارم.
پسرم الان با دبیرستان اردو یزد رفته و من به راحتی به خدا سپردم با آرامش و یکبار هم تماس نگرفتم. اگر قبل بود آنقدر نگران و پیگیر می شدم.
○ قبل ها همه اش به فکر بچه ها بودم اما الان در حدی که بتوانم.دیگر از خود گذشتگی بیش از حد ندارم.خودم اغلب در اولویت هستم.خدا را شکر
چقدر تکاملی و البته کم کم تغییر کرده ام در تمام موارد وجنبه ها ثروت اعتقاد اتم،روابطم و علم آموزی ام روز به روز بهتر می شود.
●`چه صحنه های زیبایی .راستی استاد جان وقتی بعضی جاها حرکت می کردید من استرس می گرفتم انگار خودم سوار موتورم و نگران
○ سفرهای عالی بیشتری را براتون آرزو دارم
کنار عشق تان،همکارتان ،همراهتان ( خدایی قدر بدونیدمریم جان ارتش تک نفره است)
خدایا شکرت به خاطر هدایت ها وحمایت ها ،حفاظت ها یی که بی چشمداشت داری.
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا منِ نقطه، هیچی نمی دونم تو دانای نهان و آشکاری
تو رب العالمینی
پس از خزائن علم و حکمتت بر علم و حکمتم بیفزای … علم و حکمتی از جنس علم و حکمت سلیمان
خدایا از شر نجواهای ذهنم… از شر باورهای ناهماهنگم … از شر قل و زنجیرهای نامرئیِ باورهای محدودکننده ام، به تو پناه میبرم
ای خیر الرازقین… ای ارحم الراحمین… ای کریم… ای غنی… منو از عوامل بیرونی بی نیاز کن … منم می خوام غنی بودن رو در همه ابعاد از سرراست ترین و لذت بخش ترین مسیر، تجربه کنم
آمین
===============================
سلام به استاد نازنینم که همش دنبال کشف و تجربه خودشه
نکات این فایل ارزشمند:
++وقتی چرایی رفتار هامون رو بررسی می کنیم، به خودشناسی می رسیم
چرا استاد این نوع موتور رو دوست داره؟؟
و پاسخ به این چرایی ها باعث میشه سبکی رو انتخاب کنیم که نتیجه اش بشه لعلک ترضی و فلاح
استاد با پاسخ به این چرایی ها می اومد سبکی رو انتخاب می کرد که هم راضی بود و هم اون، توانایی هاش رو که براش ناشناخته است رو بالفعل می کنه
++ خواسته ای داره ولی مهارتش رو نداره… ولی این خواسته اینقدر فرکانسش قویِ که کار خودشو می کنه و شرایط بیرونی اوکی میشه برای تجربه کردنش… خواسته هامون حتما اجابت میشه اگر ما باورهای درست داشته باشیم
++ استاد منتظر هدایت می مونه… این یعنی باور عمیق داره که این نیرو هست و هر لحظه هدایت می کنه
++ مهارت درخواست کردن… من میگم درخواست توحیدی
++ احترام به قانون… کلاه کاسکت
++ آرام آرام رفتن تو دل ترس ها… اگر بتونی در حالی ک میترسی عمل کنی و حرکت کنی اصلا بعد از نتیجه گرفتن، بعد از موفقیت اصلا یه اعتماد به نفس، یه احساس غروری داری ک واقعا با هیچ چی قابل مقایسه نیس یعنی بعدش واقعا احساس می کنی که یک ورژن جدیدی از شخصیت خودتو خلق کردی… من هم با ترس هام روبرو شدم اولش سخته ولی کم کم که واردش میشی می بینی اصلا هیچی نیست و من چقدر الکی میترسیدم بخاطر اینکه به ذهن مون اجازه میدیم توهمات خیالی عجیبی ایجاد کنه برامون و نذاره که ما واردشون بشیم.
++ مرز بین حماقت و شجاعت
خدایا شکرت برای این آگاهی ها
به نام خدای بخشنده مهربان
سپاس برای درک دونه دونه باورها بهبود های قشنگ که منو تا اینجا اورده و اینکه استاد براش جاده گاهی سخت میشد ومیگفتم چجوری اینا انقد راحت پیش بردن وپس منم میتونم وهمینجو. گزر کردم والان خیلی واقعا چرخ زنوگیم روابطم سلامتم وخیلی چیزا خوبه که قبلا به این خوبیا نبوده والان برای بی نهایت نعمتت شکر چا اونایی که میبینم چا نمیبینم چه اونایی که الان اصلا برام قابل درک هستن و دارم وندارم و خلاصه یه سپاسگزاری منو از بنده فروتن وشایسته وتازه کارت بپزیر گاهی توی قانون سر درنمیارم کسایی میبینم از خودم خیلی بهترن وجدیدا یاد گرفتم برای خودم محافظ عزت نفس بزارم درس تکامل که در اومد برام از فایل بهم گفت زهرا تقلایی نداره چرخ زندگیت در حال چرخیدن توهم لدت ببر و خدا خودش همراهم هدایتم میکنه تو فقط یکم میری واستا زیبایی هارو دوباره ببین تحسین کن لدت ببر ودوباره ادامه بده
واقعا خواسته با خانواده وموتور بیایم ودور بزنیم وتا شب بگیم بخندیم بزنیم برقصیمو همه چی دیگه ولی خیلی باحال بود لایو دیده بودم ولی دلم میخاست این راه هارم ببینم که خواستم انجام شد چقد باحاله خواسته های کوچیکم در حال انجامن اولین سفارش کار دیروز داشتم واقعا هدیه دادم و برای کاره مدرسه اینا ولی اینکه انقد خواسته باشه برای دلش بخاد خیلی باحاله ومن میدونم حتما خدا تواناییشو در من دیده که دستشو برام اورده ومن هم بسیار تکاملی دوست دارم ادامه بدم ومنصرف نشم
وووو
یه جایی وسط کلی راه و منم بدون تجربه بدون مهارت بدون اگاهی واقعا فقط یه ایمان وخدارو لازم داری که ببرتت بعضی دره تضادها هستند که تا خدا رو پیداکنی وخیلی خوبه ولی این چقد خوبه قبل از اینکه پرت شی سمت پرتگاه وکلی بترسی اسوده خداتو پیدا درک کنی وصل بشی وکلی لدت ببریم چه حالی میده همینجا ازت هدایت میخام برای دونه دونه انتخاب ها تصمیم هامو درخواسته ها مرا به راه راست به راه خوبات راه نعمت هات هدایت کن میدونم تو تنها اجابت کننده هر اجابت شده ای
لحطه هاتون قرین ارامش
خدایا پناه میبریم به تو از نداشتن روزی به اندازه کفاف
خدایا «من» زیاده از نیاز طلب نمیکنم ولی از تو می خواهمکه مرا به کمبود روزی نیز گرفتار نکنی
تو میدانی ای خدای «من» روزیم به قدر کفاف که نباشد دچار پریشانی میشوم
ممکن است از نظر معنوی آسیب ببینم و حال و حوصله راز و نیاز و نماز را از دست بدهم.
بداخلاق و خسته شوم و شأن اجتماعیم خدشه دار گردد
شاید از ناچاری و نیاز دستم را پیش هرکس دراز کنم
و یا خدای ناکرده گرفتار گناه و بی تقوایی شوم
خدایا میدانم که دلیل کمبودهایم، زیاده روی و اسراف برخی در زمان وسعت روزی است
و یا گاهاز بی تدبیری و بی برنامگی و بی عقلی است
ولی گاه این کمبودها حاصل سیاستهای تأدیبی توست و «من» هیچنقشی در ایجادشان ندارم
و یا گاه دیگران این کمبودها را بر «من» تحمیل میکنند
خداوندا پناه میبرم به تو از فقدان کفاف با استغفار از گناهی که عامل آن است
پناه میبرم به تو از فقدان کفاف بوسیله بازگشت به تدبیر و برنامه داشتن
پناه میبرم به تو از فقدان کفاف با اندازه نگاه داشتن
پناه میبرم به تو از فقدان کفاف بوسیلهکار وتلاش و دوری از اسراف و قناعت در همه حال
و خدایا پناهم بده آنجا که فقدان کفاف و کمبود روزی خارج از ارادهٔ «من» است و صبر جمیل را بر من ارزانی کن
و خدایا توفیقم ده تا آنچه را بپسندم که تو می پسندی و تو اندازه نگاه داشتن و قناعت را برای بندگان خوبت می پسندی
خدایا هر انچه که در زندگیم دارم از آن توست.
خدایاشکرت برای طلوع یه صبح دیگه، برای بیدارشدن و نفس کشیدن
خدایا شکرت هرآنچه اتفاق می افتد به صلاح منه چون تو حافظ منی
خدایا شکرت که امروزم رو به بهترین شکل ممکن به سلامت شروع کردم
خدایا شکرت که از رگ گردن به من نزدیکی وهر لحظه در کنارمی
خدایا شکرت برای تمام چالش های زندگی که منو قوی تر میکنن.
خدایا شکرت که به هر چیزی ک خواستم و فکر کردم رسیدم
خدایا شکرت که در مدار عشق ثروت سلامتی و فراوانی هستم
خدایا شکرت برای روزی پراز خیروبرکت و شادی و سلامتی که برایم مقدر کردی
خدایا شکرت برای یک زندگی آرامبخش و عالی و همه چی تموم
خدایا شکرت که در مدار نور رحمت تو هستم.
خدایا شکرت که امروز بهترین روز زندگی منه.
سپاس، سپاس، سپاس. دوستت دارم.
بنام خدای قدرتمندم که هرکس بهش ایمان اورد و اعتماد کرد بهترین ها نصیبش شد.
قبل ازینکه درس هایی روکه گرفتم ازین فایل میخوام زیبایی هایی رو که دیدم تحسین کنم
تحسین میکنم هوای تمیزو ،اسمون ابی و زیبا و شفافو
خدای من فقط حال میده نفس عمیق بکشی و اون هوای خوشگل و تمیز و وارد ریه جان کنی.
تحسین میکنم موتور ها وماشینهای جیپ و دوچرخه های قدرتمندو که از دل کویر اونقدر عالی رد میشن
خدایا شکرت.
تحسینمیکنم عزیزانی روکه انقدر شاداب و اجتماعی هستن و بسمت دوربین دست تکونمیدن.
تحسین میکنم خط کشیدهاروکهمشخصکردن برای طی کردنمسیر.
تحسین میکنم زیبایی اونجارو،درختا وای خدایا خیلی جذابه
رنگ خاک ،فراز و نشیب هایی که داره
فوق العادس.
درسی که گرفتم:
من همیشه یکی از مقاومت هام این بود که تنهایی بخوام کاری بکنم همش میگفتم واسه شروع کارم کاش یکی بود
دوتایی باهم کار میکردیم یا میرفتیم دنبال کار
یکی از علتاشم ترس بود ،ترس از تنهایی رفتن
اما دیدم شما تنهایی قدم برداشتید تومسیری که اصلا نمیشناسیدش
حتی با وجود ترس رفتید جلو
این خیلی برام درس داشت، خیلی زیاد
خیلی وقتا ما بخاطر ترس هایی که داریم باعثمیشه از مسیر لذتی که انتظارمونومیکشهدوری کنیم
اما استاد خیلی قشنگوشجاعانه با وجود ترس و نگرانی و از همه مهمتر تنهایی ، بدون اینکهکسی همراهتون باشه تصمیمگرفتید حرکتکنید
چون این انهایی کاری کردن چیزی بود که من خیلی مقاومت داشتم خیلی تو این فایل توجهموجلب کرد
خدایا شکرت.
واقعا این مستند ها ، اموزش تصویری دوره 12 قدمه
خیلی قبول دارم
من هرچی که اونجا تئوری یاد میگیرم اینجا عملی میبینم
استاد درود به شما ، افرین بهتون که تمام اموزش هاتون همراه با عمله
اینموردی بود که منو جذبه اموزش هاتون کرد
خدا بهتون قوت بده
سلام به خانواده عزیزم
آفرین به شما استاد
آفرین به این مردم
چقدر خوب قانون رو بلدن، به قول من قانون سرخودن ، یعنی از بدو تولد قانون رو میدونن و چقدر مدارشون از ما بالاتره
واقعا خیلی خیلی از ما که داریم روی خودمون کار میکنیم جلو ترن
فقط دنبال لذت بردن بیشتر از زندگی هستن و چقدر لوکیشن براشون فراهمه، از انواع و اقسام، استیت پارک های فوق العاده، از اینطرف کویر به این جذابی که اومدن مسیر هارو هم مشخص کردن
استاد من هرچی بیشتر سفرنامه رو دنبال میکنم، بیشتر به آمریکا و بودن در این جو، علاقمند میشم
چقدر استاد شما خوبید، من از بچگی یاد گرفتم که کارهارو سخت بگیرم و خودمو اذیت کنم برای انجام کار ولی از شما دارم یاد میگیرم دیدمو به اتفاقات مثبت کنم و دنبال الهامات باشم برای راه حل
چقدر خوب گوشی رو نصب کردید روی موتور، چه تصاویر عالی داره
من عاشقم موتور سواری توی چنین مکانی هستم
آزاد و رها با موتور توی دل طبیعت
مورد بعدی اینکه چقدر خوب مردم باهم ارتباط میگیرن، دوتا آدم غریبه توی دل کویر به هم میرسن و چقدر قشنگ و با خوش رویی با هم حرف میزنن
خدایا سپاسگزارم
و اما باور های مورد نیاز امروز من
صبر صبر صبر
قطعا خدا با صابران است
تکرار میکنم باید پارو نزد وا داد باید دل رو به دریا داد، خودش میبردت هرجا دلش خواست به هرجا برد بدون ساحل همونجاست
چقدر این شعر قشنگه
وظیفه من عمل به الهاماتم و لذت بردن از زندگی است و وظیفه خدا راهنمایی کردن و انجام همزمانی ها و برنامه ریزی برای رسیدن من به خواستم است
من وظیفمو درست انجام بدم قطعا خدا وظیفشو به نحو احسنت انجام میده
مورد بعدی جمله ای بود که استاد توی دوره دوازده قدم گفتند
تمام مسأله ثروت دهنه
چقدر این جمله توی سرم زمزمه میشه و چقدر خوب داره برام جا میافته
من هرچی میخوام رو باید اول داخل ذهنم بسازم
مورد بعدی اینکه خدا من مشتری هارو به سمت هدایت میکنه و دلشونو نرم میکنه و به من قدرت سخنوری و مدیریت زبانم رو میده که جلسه هامو به نحو احسنت انجام بدم
یاد گرفتم بیشتر به حرف قلبم گوش کنم و هرچی بهم الهام میشه رو حتی اگه از نظر من احمقانه یا اشتباه باشه رو انجام بدم
خیلی مواقع از انجام این کار سود کردم و بعد پایان کار، متوجه شدم اون کار احمقانه باعث شد قراردادهام به نتیجه برسه
من از زندگی لذت میبرم، میگم و میخندم، به الهاماتم عمل میکنم و وظایفم رو به نحو احسنت انجام میدم و بقیش رو به خدا واگذار میکنم که مطمعنم اون کارشون به احسنت ترین روش ممکن انجام میده
دوست دارم
خدانکهدار