این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2019/08/abasmanesh-23.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-08-28 10:51:472024-02-24 23:09:12سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۵
409نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
در این فایل شما به یک نکته مثبت مهم از پدرتان اشاره کردین که اتفاقا شاید شاه کلید موفقیت شما بوده. شما از پدرتان یاد گرفتین که هیچ وقت بدون فکر چیزی رو قبول نکنید
تا اونجایی که من تا حالا فایلهای شما رو گوش دادم شما در مورد تضادهایی که در رابطه با پدر گرامیتون داشتین اشارات متعددی تا به حال داشتید مثلا از باورهای ضعیفشون در زمینه ثروت و ….
اشاره به این نقطه قوت پدرتان و سپاسگزاری شما بابت این نقطه قوت به نظر من شروع و پله جدیدی برای موفقیتهای جدید شما هست و خواهد بود
این یعنی آشتی و به صلح رسیدن مضاعف با خود و گذشته خود
مبارک باشه
خدایا همه پدر ها و مادرها رو قرین بهترین رحتمهای خودت بکن
اعتراف میکنم من اعتراف میکنم یکی از افرادی بودم که میکفتم همه باید مثل من فکر کننند حالا در دوران جاهلیت همینگونه فکر داشتم حالا هم هست کم بسیارر کم
چقدررر خوب هست که با خودمان در صلح باشیم خودمان را دوست داشته باشیم مردم را دوست داشته باشیم کسی را قضاوت نکنیم با کسی بحث نکنیم به همه به همه احترامم بگذاریم
از کسی انتقاد نگیرم
نگویم همه باید مثل من فکر کنند
چقدررررر این خوب هست چقدرررر اینگونه آدم ها با خودشان در صلح هستن
تو روی خودت کار کن تو بهتر شو تو خوب باش جهان هدایتتت میکند به سمت آدم های بهتر به سمت شرایط بهتر به سمت جا های زیباتر
اصلا کار جهان هماهنگ کردن ما با فرکانس های مان هست کار جهان همین هست
به همه احترام بگذاریم
کسی را قضاوت نکنیم
از کسی انتقاد نگیرم
با دیگران بحث نکنیم
اجازه بدهیم دیگرا زنده گی خود را بکنن با هر نوع طرز تفکری که دارند
هر نوع فکری که دارند اجازه بدهیم دیگران زنده گی کنند
همینگونه که ما دوست نداریم دیگران در کار ما در تفکرات ما غرض بگیرند
دیگران هم دوست ندارند و باید رعایت کنیم تا زنده گی زیباتری داشته باشیم
ما هر کجا که هستیم با اتفاقات و شرایط آنجا هم فرکانس هستیم
هر کجا هستیم جای درست خودمان هستیم
اگر جای بهتری میخواهیم اگر آدم های بهتری میخواهیم اگر شرایط بهتری میخواهیم باید خودمان بهتر شویم باید باور های مان را تغییر بدهیم نوع نگاه مان را تغییر بدهیم به جهان به آدم ها به شرایط به همه چیز
استاد منم چقدررر نزدیک به شما فکر میکنم هیچ وقت نسبت به امریکای ها دید بد نداشتیم هیچ وقت نسبت به هیچ مردم جهان دید بد نداشتیم نه نسبت به ایرانی ها نه امریکای ها نه اروپایی ها
من در زمان تخلیه کابل شاهد رفتار نیروی های امریکای بودم استاد شاید باور تان نشود من با هر رفتاری این آدم ها خدا شاهد هست اشک ریختیم از ته قلب اشک ریختم از بس اینا خوب هستن از بس اینا توحیدی هستن از بس اینا مهربان هستن
بهترین مردم روی زمین هست همه آدم های جهان خوب هست آدم ها ذاتا خوب هستن آدم ها مهربان هستن
خداوند زیبایم هست شان کرده باید زیبا و خوب باشند
جهان سرشار از آدم های نازنین و دوست داشتنی هست که از هر جهت به ما عشق میدهند کمک میکنند
خدایااااا شکرت شکرت شکرت
چقدرر زنده گی را دوست دارم
چقدرررر جهان را دوست دارم
چقدررر خداوند را دوست دارم
زنده گی زیباست
زنده گی شگفت انگیز هست زنده گی بی نظیر هست
استاد استاد استاد من با آهنگ اخیر و زیبای این فایل اشک ریختم
چنان حسی هست که تمام وجودم را گرفته
ما با تمام جهان یکی هستیم
خدایاااا شکرت
اگر میخوایم رشد کنیم موفق شویم دیگران را از زهن خود بیرون کنیم تمرکز مان را فقط و فقط روی خودمان بگذاریم
روی دیگران تمرکز نکنیم
دیدگاهی دیگران برای مان مهم نباشد
فقط و فقط دیدگاهی خودمان هست که برای مان که برای شخصی خودمان مهم هست و بس
درکل خیلی فایل عالی بود
خدایااا شکرت که من را به این مسیر زیبا هدایت کردی
خدایاااا تنها تورا می پرستم و تنها و تنها و فقط تنها از تو یاری میجویم
سلام به همسفرهای خوبم این اولین کامنت من با سیستم تبدیل گفتار به نوشتار گوگل کیبورد هست عجب امکانات خفنی داره و چقدر خوب صدا رو تشخیص میده و گفتار رو تشخیص میده و با سرعت خیلی عالی تایپ میکنه چقدر هر روز داره همه چیز ساده تر میشه همه چیز داره بهتر میشه و منم الان میتونم با استفاده از این امکان با تبلت هم کامنت بهتر بگذارم وداز این بابت خیلی خوشحالم و خدا را شکر میکنم به خاطر این همه نعمت و ثروت و راحتی که وارد زندگیم شده
قبل از اینکه شروع کنم به صحبت کردن در مورد نکات مثبتی که از فایل چهل و پنجم سفرنامه دریافت کردم می خوام از استاد عباس منش و خانم شایسته به خاطر برنامه سفر به دور امریکا تشکر بکنم و به خاطر این همه آگاهی های نابی که در اختیار ما قرار دادین امیدوارم هر روز توی زندگیتون بهتر از دیروز زندگی بکنید به هر روز جریانی از خوشبختی و ثروت و نعمت وارد زندگیتون بشه که انقدر عاشقانه دارید آگاهی هایی که کمک کرده زندگی خودتون رو باهاش تغییر بدید به ما منتقل کنید تا ما هم بتونیم زندگیمون رو به اونها متحول کنیم
اولین نکته مثبتی که من در اولین صحنه این فایل دیدم موتور استاد عباس منش هست که رد پایی هست که بهشون میگه از کجا به کجا رسیدن و مسیر را فراموش نکنند و استاد عباس منش در جزئی ترین مسائل زندگی حتی دکوراسیون خونش هم از قوانین استفاده میکنه
نکته مثبت بعدی که دیدهام جمله این گاد وی تراست هست که این پیغام رو برای ما داره به اندازه که می توانیم تسلیم خداوند واقعی باشیم خداوندی که قانونش اینه افکار ما اتفاقات ما رو به وجود میاره پس هر نوع تفکری که به ما احساس بهتری میده داره اتفاقات بهتری را برای ما ایجاد میکنه که هر چقدر که ما بتوانیم تسلیم این خدا باشیم به خوشبختی و ثروت و نعمت بیشتر دسترسی پیدا می کنیم
نکته مثبت بعدی که دیدم مبلی هست که استاد عباس منش روش نشسته به خاطر دارم در یکی از فایل های استاد که بازی ایران اسپانیا یا ایران پرتغال بود استاد عباس منش روی یکی از این مبل ها نشسته بود و به صورت برقی تنظیم میشد و ایشون در انتخاب کردن ابزارهای حرفه ای خیلی خوب عمل میکنه و این رو در سفرنامه به عینه دیدم
آینه قدی هایی که توی خونه به کار رفته واقعا ظاهر خونه رو بسیار بسیار زیبا کرده و من این نوع طراحی رو خیلی دوست دارم
نکته مثبت بعدی در صلح بودن کشور و مردم آمریکا با همه کشورها همه عقاید و همه افکار هست و این کشور رو خیلی می پسندم
من توی تجربه واقعی زندگیم خیلی کم دیدم گروه هایی که از تفکرات مختلف هستند ولی با هم در صلح هستن و کشور آمریکا برای من الگویی است که ثابت می کند می شود با نوع دیدگاه مختلف با احساس خوب با صلح و احترام در کنار هم زندگی کرد
درس بعدی که این فایل برای من داره اینه که اگر میخواهیم جهان ما را هدایت کنه به سمت آدم ها و افرادی که با خودشان در صلح هستند و ما رو هدایت کنه به سمت افرادی که با دیگران هم در صلح هستند خود ما باید نگاهی را در وجود خودمان ایجاد کرده باشیم که با خودمون در صلح باشیم با دیگران در صلح باشیم و در این صورت هست که جهان ما رو هدایت می کنه به سمت جایی که صلح وجود داره من این ترس رو سپاسگزارم به خاطرش
درس دیگه از این فایل یاد گرفتن اینکه وقتی داریم که از کسی ایراد میگیریم یا داریم قضاوتش میکنیم قبلش به خودمون این یادآوری کنیم که آقا من خودم توی این موضوع چه دستاوردی رو به دست آوردم که به خودم اجازه میدم دیگران را قضاوت کنم یا ازشون ایراد بگیرم، من تو زندگیم چه موفقیتی به دست آوردم خودم چه پیشرفتی کردم این نگاه رو هم خیلی دوست داشتم سپاسگزارم
نکته مثبت دیگری از صحبت های استاد برداشت کردم اینکه ما کامل نیستیم ما هم ممکنه خطا کنیم ما هم ایراد گیری ممکنه کرده باشیم ما هم ممکن قضاوت انجام بدیم و کامل نیستیم اما میتوانیم بهتر باشیم میتونیم کمتر قضاوت می کنیم میتوانیم کمتری را بگیریم میتوانیم اگر اشتباه کردیم دوباره برگردیم به مسیر و اون خدایی که استاد به ما معرفی کرده از همان موقع که دوباره برمیگردی به مسیر از همون لحظه تورو دوباره هدایت میکند و به سمت زیبایی های بیشتر و این موضوع و خیلی دوست دارم
نکته مثبت دیگری که از استاد یاد گرفتم اینه که اون چیزی رو آموزش بده که خودت داری بهش عمل می کنی یا داری سعی می کنی که بهش عمل کنی
نکته مثبت بعدی آموزش استاد اینه که تنها دلیل تفاوت نتایج و اتفاقات توی زندگی ما تفاوت در نوع نگاهمونه تنها دلیل بنابراین شروع کردن به تغییر، از تغییر در نگاه شروع میشه و بعد جهان در محیط اطرافمون و اتفاقاتمون تغییر ایجاد ایجاد میکنه
نکته مثبت بعدی که در این آموزشها از استاد فرا گرفتم این هست که ما قادر نیستیم دیگران را تغییر بدهیم و دلیل اینکه استاد تمرکزش روی تغییر خودش هست اینه که تمرکز و انرژی برای تغییر دیگران نمی ذاره و ما هم باید تلاش کنیم که نخواهیم دیگر را تغییر بدهیم یعنی من خودم دارم به شخص تمرین میکنم که تمرکزم رو بذارم روی خودم و بدونم که قادر نیستم جز زندگی خودم رو تغییر بدم
نکته مثبت بعدی که خود استاد هم بهش اشاره کرد و من هم تاییدش می کنم اینه که استاد عباس منش همون آدمی که قبلاً بوده همون آدم همین الانم هست و خیلی خوب تونسته خودش رو پیدا کنه خیلی خوب تونسته اصل خودش رو بفهمه و من هم دارم تلاش می کنم تمرین می کنم که خودم را پیدا کنم که خودم باشم که بیشتر به خود اصلی نزدیک بشم
نکته بعدی که از این فایل یاد گرفتم اینکه دلیل اینکه افراد با دیدگاههای متنوع می توانند با همدیگه ارتباط خوبی برقرار کنند و احساس خوبی از با هم بودن داشته باشند اینکه سعی میکنند نقاط مشترک همدیگر را متمرکز بگذارم و در موردش صحبت کنند نکات مشترک این نکته مثبت بعدی بود
نکته آموزشی بعدی دقیقا درسته تمام افراد همون چیزی که از گذشتگان دیدن و شنیدن رو اکنون بهش اعتقاد دارن من هم همینطور بودم و در موضوعاتی هستم و همین موضوع به ما کمک می کنه که با ایمان بیشتری است به دنبال افکار و عقاید ای باشیم که خوشبختی را برای ما به ارمغان می آورد چون نتیجه این تفکرات مشخصه، نتیجه تفکرات دیگه هم مشخص پس از این تفکرات دیگری که نتیجه خوبی را ایجاد کردند و آنها را پیدا می کنیم و آنها را در زندگی خودمون پیاده سازی می کنیم
نکته آموزشی بعدی این که استاد عباس منش میگه من حتی در مورد آیه های قرآن هم نگفتم چون خدا گفته پس من قبول میکنم بلکه با تحقیق بهش رسیدم یعنی حتی یک موضوع درست رو هم باید با تحقیق بهش برسیم و به این شکل آن جنس ایمانی ایجاد می شه که می تونه به صورت بنیادی ما را تغییر بده، و الگوی شمع آیه های خود خداوند در قرآن هست که میگه تفکر کنید و آیه هایی که از حضرت ابراهیم اومده که به دنبال نیروی میگشت که بتونه هدایتش کنه و بتونه به خوشبختی برسونش و با تفکر بهش رسید
درس بعدی که این فایل برام داره اینه که این افراد گروهها و اجتماعاتی که میگن فقط دیدگاه ما درسته و اگر با دیدگاهمون موافق نیستید پس دشمن ما هستید الان توی دنیا به کجا رسیده اند به هیچ جا و ما هر کدوم از این گروهها را که بررسی میکنیم میبینیم منزوی هستند یا نابود شدن مثل کره شمالی و نکته مثبت بعدی برای من اینه که کشوری مثل آمریکا که به همه عقاید و نظرها احترام گذاشته، یکی از دلایل موفقیتش همینه که همه نوع تفکری می تونه توش باشه و در صلح با هم. پس این در زندگی شخصی خودمون هم در سطح وقتی که ما تفکر من جوری باشه که با خودمون با دیگران در صلح باشیم جهان ما را به سمت اتفاقات افراد ایده ها و موقعیت ها و شرایط کشورهایی میبره که آنها هم با خودشان در صلح هم آنها هم با دیگران در صلح اند و همه احساس خوب داریم
از دقیقه ۳۷ می خوام نکات مثبت رو بگم اولین نکته مثبتی که دیدم سه تا پرچمی هست که به اهتزاز درآمده پرچم امریکا و پرچم سوئیس و اونی که پرچم را نمی دونم پرچم کجاست و این موضوع دوباره همین رو ثابت میکنه که کشور آمریکا نه تنها خودش رو دوست داره یعنی مردم کشور آمریکا نه تنها کشور خودشان را دوست دارند بلکه به کشورهای دیگه هم احترام میزارن و این کشوری که به اسم آمریکا که بوجود آمده نتیجه تفکر غالب مردمشه
نکته مثبت بعدی تر و تمیز بودن کشور آمریکاست و این فروشگاه کلبه ای شکل زیبا و شیک بودن این کشور ماشین ها به خیابون هاش و سرسبزی که همه جای این کشور ما می بینیم ابر های خیلی زیبا
نکته مثبت بعدی تنوعی هست که در پنیرها وجود داره من این همه تنوع در پنیر رو یکجا ندیده بودم و یاد کتاب چه کسی پنیر مرا جابه جا کرد اسپنسر جانسون که استاد در دوره جهان بینی توحیدی معرفی کرد افتادم و دسری تغییراتی که باعث توی زندگیم انجام بدم اما با تغییر نگاهم نه تغییر عوامل بیرونی
نکته مثبت بعدی تحول واقعا فوق العاده یک استاد عباس منش و خانم شایسته در زندگی خودشون ایجاد کردم واقعاً زندگی عالی رو ایجاد کردید تبریک بهتون می گم به خاطر این کار
نکته مثبت بعدی اینکه شرکتهای هستند که به صورت تخصصی پنیر تولید میکنند یعنی هیچ محصول دیگری به غیر از پنیر رو تولید نمی کنند و در آن از ثروت تولید میکنن و این موضوع خیلی باحاله و نشون میده از هر کاری میشه و تولید کرد
نکته مثبت بعدی این سانتافه سفید خوشگل پر از آپشن که من از موقعی که دارم سفرنامه را کار می کنم و تمرین فراوانی را انجام میدهم در روز چندین و چند سانتاف را میبینند و این نشان میدهد که کاملا توجه ما چطور داره عمل میکنه
نکته مثبت بعدی گل های سفید و سرخ کنار تصویر هست که خدا را صد هزار مرتبه شکرت به خاطر این که من هر روز همه جا گل می بینم خانم شایسته به خاطر تدوین زیباتون ازتون سپاسگذارم
نکته مثبت بعدی تر و تمیز بودن داخل فروشگاه و این موزه آمیش ها هست و مجسمه های خیلی زیبا ای که درست کردند
جمله smile and say cheese خلاقیت و عشقی هست که در فروشگاه من احساس کردم
این اسب قهوه ای خوشگل با کالسکه ای که داره و واقعا زیباست و خلاقیت زیبایی رو در فروشگاه شاهد هستم
نکته مثبت بعدی آهنگ زیبای شلتون هست که به تازگی هم منتشر شده و سلیقه شما در انتخاب موسیقی فوق العاده است عاشقتونم
راستی یه نکته مثبت دیگه ساین عباس منش دات کام بکنار که هم به تصویر و هم به زندگی ما زیبایی بخشیده به خاطر وجود این فضا از خدای مهربان سپاسگزارم
نکته مثبت بعدی اینه که خلال دندون برقی ندیده بودیم که دیدیم و تنوع پنیر برای من هنوز هم قابل توجه و اینکه این فروشگاه انقدر به محصولاتش اعتماد و اطمینان داره که به صورت تست برای مشترک گذاشته و چقدر احترام به مشتری رو میتونیم تو این تصویر ببینیم نوش جونتون باشه موفقیت هایی که به دست میاورید
نکته مثبت بعدی ساعت اپل استاد هست که من خیلی دوستش دارم می خوام برم امکاناتش رو بخونم و تو همین کامنت توضیح بدم
نکته مثبت اول اپل واچ اینکه دست راست و چپ میشه با هم همزمان استفاده کنی و دوم اینکه وقتی ساعت روی مچ شما هست آنلاک میشه و وقتی که در میاری سکوریتی لاکش فعال میشه
نکته مثبت بعدی اپل واچ اینه که اینه که برای گوش دادن به موسیقی نیاز ندارد که حتماً با آیفون سینک باشه بلکه حافظه داخلی داره که میشه روش موزیک رو ذخیره کرد
نکته مثبت بعدی اپل واچ اینکه قابلیت تنظیم ویبره های مختلف داره و به این شکل میتوان اعلانات خاص را بدون روشن شدن به ما منتقل کند
نکته مثبت بعدی اینه که نوتیفیکیشنهای موبایل رو به خوبی به ما روی دستمون نمایش میده و لازم نیست حتماً به این گوشی را چک کنیم
نکته مثبت بعدی اپل واچ وجود سیری دستیار هوشمندش هست که امکان برقراری ارتباط صوتی و درخواست های صوتی رو بهمون میده
نکته مثبت بدی ظاهر زیبایه اپل واچ هست وو تقریباً از هر ساعتی که من دیدم قشنگتره و حالت فلزی طور بودنش و صفحه نمایش لمسی دار بودنش خیلی جالبه و زیبا
نکته مثبت بعدیش جی پی اس که داره این که میتونی باهاش تماس ها را پاسخ بدید
نکته مثبت بعدی اپل واچ اینکه سیستم سنجش سلامتی داره که من از اون برای ورزش میتونم ازش استفاده کنم یعنی از حسگر هاش می تونم برای مدت زمان فعالیت ورزشی و تایمر گرفتن و اینتروال استفاده کنم
نکته مثبت بعدی اینه که حتی انبار پنیر رو هم بهمون نشون دادید که نشون میده همیشه منابع نعمت بیشتر هست
نکته مثبت بعدی تبلتی هست که باهاش محصولات بارکد شده رو نشون میدن ایده خیلی جالبیه
نکته مثبت بعدی لباسهای آمیش ها هست از این کلاه میزارن سرشون تا اون پیش پیشبند مانندی که می پوشند تا اون مهربونی که توی صورتشون و ظاهرشون آدم میبینه
نکته مثبت بعدی رستوران آمیش ها هست که چه تنوع غذایی زیادی داره و خیلی از چیزها چون اصلا نمیدونم چیه نخود فرنگی بود گوجه بودش یک چیزی شبیه تخم مرغ صورتی بود چیزهایی شبیه ماست و حلیم و چیزهای متنوع دیگه،استاد هم از همشون برداشتااا نوش جان
مهماندارها میش خیلی مهربون بود با اینکه برخلاف عقایدش بود اومد و استاد کمک کرد که بتونه به خواستش برسه و سوالش رو جوابشو پیدا کنه و این برای من قابل توجه بود
نکته مثبت بعدی نقاشی هست که کشیدن از درخت و خانه های زیبا و مراتع و کالسکه و اسب و خیلی پرچم امریکا بود خیلی چیزهای زیبا از زمین های کشاورزی خیلی قشنگه ولی دقت کنید نقاشی دوچرخه پایدون داره هاااا :-D
سه تا مثال فوق العاده ی دیگه در مورد ارتباط اتفاقات زندگیمون با نحوه ی تفکرمون میخوام بزنم که در طول برنامه فوق العاده سفر به دور آمریکا باهاشون مواجه شدم.
هنگام دنبال کردن برنامه سفر به دور آمریکا ۲ تا چیز عمیق تو ذهن من زنگ خورد. (الان که اینو نوشتم چند تا دیگه هم زنگ خورد که فعلا نمینویسمشون میخوام این متن رو تموم کنم اول) یکی اسم مک کلینی مجسمه ی آخر قسمت ۵۴ و دومی یک تابلویی که روش اسم ابراهام لینکن بود. این دو نفر رو بزارید کنار، در طول سفرنامه من به مکان های مختلفی هدایت شدم از پارک ها تا جاهایی که فراوانی نعمت بود، از فواره های متنوع تا کوچه و محله هایی که فقط بچه ها بازی و شادی میکردن، از گل های بی نظیر تا دستشویی های ترتمیز شهری تا گشتن پروانه ها به دورم تا هزار تا موضوع دیگه. هر کدوم از اینها برای من پیغام داره که چطوری کانون توجه داره کار میکنه اما من روزها به سمت مجسمه ای هدایت میشدم که خیلی بهش توجه نمیکردم و دیشب توجهم بهش جلب شد و منفجر شدم. از بزرگی هدایت خداوند منفجر شدم!! اون مجسمه فردی نبود جز امیر کبیر. سه تا شخصیت رو بزارید کنار هم – اینها هدایت خداست نه کار من.. – با بررسی این سه شخصیت میبینید با اینکه در زمان های مختلفی زندگی میکردن اما یک اتفاق مشابه برای همشون افتاده، یک جور تجربه مشابه. من عقلم کجا به این چیزا میرسه! اینا هدایت خداونده. من وقتی داستان امیرکبیر رو خوندم، داستان مک کلینی رو خوندم، داستان آبراهام لینکن رو خوندم به یک نقطه اشتراک رسیدم که هر سه تاشون توسط جاسوس ها و دسیسه چین ها ترور شدن. خیلی جالبه، وقتی داستان امیر کبیر رو خوندم فهمیدم منی که در بچگی رفته بودم اردو حمام فین کاشان و مجسمه ی زمان قتل امیرکبیر رو در اون سن بهم نشون داده بودن یادمه چه ترسی داشتیم از دیدنش، منی که تا خود حمام فین کاشان رو رفته بودم و داستان ها رو شنیده بودم کلا همه چیز رو برعکس درک کرده بودم. من فکر میکردم امیر کبیر یک انسان فوق العاده هست که بر اثر ناعدالتی حکومتی کشته شده و ترور شده. اما بعد از کسب این آگاهی هایی که با هدایت خداوند دریافت کردم متوجه شدم که امیر کبیر خودش با دست خودش، خودش رو ترور کرده. بچه ها نمیدونم باورتون میشه یا نه برید داستان امیرکبیر رو ویکی پدیا بخونید.. امیرکبیر خودش یک جاسوس و دسیسه گر بوده. چون این شخصیت رو داشته فکر میکرده همه دارن تو زندگیش دسیسه چینی میکنن به همین دلیل در مکان های مختلف جاسوس کار میگذاشته که مبادا شاه یا بقیه پیش شاه براش دسیسه ایجاد کنن، به همین دلیلم افراد و اتفاقاتی هم فرکانس با همین موقعیت رو وارد زندگی خودش میکنه افرادی مثل اعتماد الدوله که با دسیسه چینی برکنارش میکنه، اتفاقاتی مثل جنگ با پادشاه بر سر بی اعتمادی، حالا از کجا من میگم امیر کبیر خودش جاسوس و دسیسه گر بوده؟ از اینجا که امیر کبیر در اولین مقام دولتی خودش رفته بوده و در روسیه جاسوسی میکرده. از اونجا که بعد از صدر اعظم شدنش سازمانی به نام منهیان امیر رو راه اندازی میکنه که در اون جاسوس پروری میکنه تا برن افراد خلاف کار و درست کار رو شناساسیی کنن!! چرا امیر کبیر انقدر زمان و انرژی برای این کار میگذاشته؟ چون نگران دسیسه چینی دیگران بوده. چرا نگران بوده؟ چون خودش دسیسه گر بوده، به همین دلیلم فکر میکرده دیگران دارن براش دسیسه چینی میکنن و جاسوسی میکنن و به همین دلیلم اون اتفاقات تاریخی و درگیری ها و افراد تو زندگیش اومدن و در نهایت ترور. جهان فوق العاده درست و صحیح داره به فرکانس های ما پاسخ میده. حالا برید این موضوع رو توی زندگی مک کلینی و آبراهام لینکن هم بررسی کنید. متوجه میشید اونها هم ترور شدن و دقیقا به همین دلیل. چون اونها خودشون دسیسه گر بودن فکر میکردن دیگران هم دارن براشون دسیسه درست میکنن و درنهایت هم جاسوس ها ترورشون میکنن. این داستان در مورد آمیش ها هم هست. چون خودشون با دیگران مشکل دارن فکر میکنن دیگران هم با اونها مشکل دارن. چون خودشون با تکنولوژی مشکل دارن فکر میکنن تکنولوژی هم با اونها مشکل داره. حالا اینارو نمیخوام بگم که اونا چطورن یا اونها چرا اینطوری فکر میکنن. عقاید افراد رو سعی میکنم محترم بشمرم، اصل داستان اینه که میخوام این الگو رو در مورد خودم بگم.. پسر من با عالم و آدم مشکل دارم!!!!!!! بعد میگم چرا زندگیم خوب نمیشه!!!!!!!
من خودم دشمن دیگرانم بعد فکر میکنم دیگران هم دشمن من هستن!
من خودم میجنگم بعد فکر میکنم دیگران هم دارن با من میجنگن!
من خودم حسودم بعد فکر میکنم دیگران هم در مورد من حسودن!
من خودم با بقیه کشتی میگیرم بعد فکر میکنم بقیه هم با من کشتی میگیرن!
من خودم با خانوادم مشکل دارم بعد فکر میکنم که خانوادم با من مشکل دارن!
من خودم نگاهم تو زندگی دیگرانه بعد فکر میکنم دیگران هم نگاهشون تو زندگی منه!
و این داستان سر دراز داره. بعد میگم خب چرا اتفاقات زندگیم اساسی تغییر نمیکنه این همه مدت دارم کار میکنم روی خودم. پسر خوب!! تو این همه مشکل شخصیتی رو داری با خودت حمل میکنی بعد میگی چرا اتفاقاتم تغییر نمیکنه؟؟؟
دقیقا مثل امیرکبیر که خودش دسیسه گر بوده و بعد فکر میکرده بقیه دارن تو زندگیش دسیسه میکردن، تو هم خودت یک شخصیتی داری و بعد فکر میکنی بقیه هم همون شخصیت رو دارن. با همون عینک خودت داری بقیه رو میبینی. داری همون فرکانس ها رو ارسال میکنی.. بعد میگی چرا زندگی من اینطوریه؟ پس میخوای چطور باشه؟ میخوای فرکانس ها برعکس کار کنن؟
یاد یک حرفی در کتاب رویاهایی که رویا نیستند استاد عباس منش میفتم.. آیا تجربه کوبیدن خانه قدیمیتان را داشته اید؟ بعضی وقت ها اوضاع خونه انقدر خرابه که با درست کردن سقف و دیوار اوضاع درست نمیشه، خانه از پای بست ویرانست.. باید این خانه رو کوبید از نو ساخت.
سلام استاد عزیز و مریم جانم و همه ی دوستان همسفر در این مسیر زیبا
بهترین نکته ای که از صحبت های استاد در این فایل برای خودم یادداشت کردم و بارها اون رو مرور کردم تا ملکه ی ذهنم بشه این بود که تعصب نداشته باشم.
هر روز این درس رو تمرین کنم و ببینم چقدر دارم در عمل رعایتش میکنم.
چقدر میتونم همه ی تفکرات و اعتقادات آدمهای دور و اطرافم رو بدون قضاوت کردن بپذیرم و بهشون احترام بگذارم .
ممکنه لزوما اون دیدگاه رو تایید نکنم اما میتونم تلاش کنم که بدون تعصب درک کنم و بپذیرمش.
با مرور دوباره ی قانون و پذیرش اینکه من خالق صد درصد اتفاقات زندگیم هستم ، مسئولیت نتایجی که تا الان تو زندگیم هست رو می پذیرم و این رو درک میکنم که اگر در حال حاضر جایی زندگی میکنم که شاید از شرایطش کاملا راضی نباشم این نتیجه ی افکار و باورهای خود منه پس نباید تعجب کنم که چرا مکان زندگی من تغییر نمیکنه .
اگر میخوام برای زندگی به جاهای بهتر هدایت بشم باید متعهدانه بیشتر روی خودم کار کنم و هر روز این رو تمرین کنم که آدمای اطرافم رو فارق از دین و مذهبی که دارن ، از کجا اومدن و چه ملیتی دارن ، گویش و لحجه دارن یا ندارن و … بتونم دوست داشته باشم و بهشون احترام بگذارم.
اگر این باورهای جدید در من شکل بگیرن و قدرتمند بشن و به ثبات برسن ، اونوقته که جهان من رو هدایت میکنه به جایی که آدمای اونجا هم با خودشون در صلح هستن هم با آدمای اطرافشون.
نمیشه که من همون آدم باشم و همون باورها رو داشته باشم و بعد مدام بگم چرا من به جاهای بهتر هدایت نمیشم.
قبل از اینکه بخوام قضاوتی از کسی داشته باشم و ایرادی از کسی بگیرم نگاهم سمت خودم باشه و رفتارهای خودم رو بررسی کنم و ببینم من خودم چقدر اون موضوع رو رعایت میکنم.
همیشه و همیشه نگاهم سمت خودم باشه و با هیچ کس بیرون از خودم کاری نداشته باشم.
داشتم مدام این آگاهی ها رو همزمان با دیدن و شنیدن صحبت های استاد با خودم مرور میکردم که یه بینش جدیدی در من ایجاد شد که تا قبلش متوجهش نشده بودم.
شاید من در مورد افراد غریبه تر که از من دورتر هستن تا حد خوبی به این پذیرش و رهایی رسیده باشم اما در مورد اعضای خانواده م هنوز خیلی باید روی خودم بیشتر کار کنم.
ناگهان به یاد آوردم که
هیچ کس یعنی هیچ کس دیگه
حتی حتی پدر و مادر و خواهرام هم هیچ کس محسوب میشن
اما من تا امروز بهش آگاه نبودم که در مورد این افراد هنوز قضاوت هایی دارم.
درسته که به خودشون هیچی نمیگم و به خیال خودم داشتم اعراض میکردم .
اما ته دلم مقاومته وجود داشت.
از کجا می فهمم مقاومت وجود داره؟
چون احساسم بد میشه و حرص میخورم.
مثلا اگر بابا روزی دو سه وعده به اخبار گوش میده من هندزفری تو گوشمه و سعی میکنم ورودی هام رو کنترل کنم اما تو دلم حرص میخورم که چرا حالا اخبار ظهر رو گوش کردی اخبار شبم گوش میکنی.
چرا یادم میره خودم تا همین یکسال پیش جزو همین دسته از مردم بودم که اخبار رو دنبال میکردم.
حتی به غیر از پدر من بالای 95 درصد مردم جامعه هم دارن همینطوری زندگی میکنن.
پس در مورد پدرم مقاومتم کمتر شد.
یا در مورد مادرم این قضاوت رو همچنان دارم که چرا با اینکه میبینه من با متفاوت از دیدگاهش رفتار میکنم بازم به خودش اجازه میده مثلا به من تذکر حجاب بده!
تو دلم از این موضوع حرص میخورم و مقاومت در من ایجاد میشه.
اما امروز فهمیدم هرچقدر مادرم من رو اینطوری نپذیرفته من هم در مورد عقاید اون پذیرش ندارم که احساسم بد میشه این یعنی من هم نسبت به دیدگاه متفاوت مامانم مقاومت دارم.
امروز متوجه شدم برای من خانواده م از دایره ی مردم بیرون بودن و تا الان اگه فکر میکردم نسبت به مردم قضاوتی ندارم و تمرکزم روی خودمه این موضوع شامل خانواده م نبوده .
خداروشکر میکنم که امروز با دیدن این فایل متوجه این موضوع شدم و تصمیم دارم روش بیشتر کار کنم و هر روز بیشتر و بیشتر به این پذیرش برسم که من هیچ وظیفه ای نسبت به تغییر و اصلاح باور کسی ندارم و هرکسی حق داره هرطور که خودش فکر میکنه درسته فکر کنه و رفتار کنه.
من در این مسیرم کاری به کار کسی ندارم (حتی اعضای خانواده م ) و صد در صد تمرکزم رو میگذارم روی تغییر باورهای خودم.
و اگر به اندازه ی کافی تغییر در من و باورهام صورت بگیره جهان هم لاجرم مکان زندگی من رو تغییر میده و من رو به جاهای بهتری هدایت میکنه.
سلام دست خدا که برامون شدی فیلمبردار زیباییوعشق خدا
سلام دوستان ارزشمندی که شدین نمونه تعالی وجانشین خدا که دارین برخلاف جریان پر تلاطم افکار ی وباوری جهان حرکت میکنید .
خدایا شکرت عجب فایلی بود این قسمت استاد فکر نمیکردم این قسمت ۴۵با این نما ی زیبای خونه تون شروع بشه اما با چهره ی خداییتون و منزل زیباتون مارو مهمون عشق وتوحید کردید سپاسگزارم .
میدونید وقتی میشینید صحبت میکنید خود خدا داره بهم نشون میده کجاها قویم و کجاها ایراد دارم که باید کار کنم .داستان این قسمت برای من کنترل ذهن بوپ البته تمام قسمت ها همینو داره بهم میگه تمام قانون همینه که من بتونم تو همه لحظات از پس خودم وذهنم بر بیام و بتونم تربیتش کنم برام کار کنه .
به سادگی از درس های که داره خدا بهمون میده نگذرم نشون دادن زندگی این بندگان خدا بهمون داره میگه هر کی هستی هر چی هستی باش اما آدم باش انسان باش مطمئنی باش آدمیت تو برای تو همه چیز میاره .روابط خوب میخوای میاره دوستای عالی میخوای میاره سلامتی میخوای میاره ثروت میخوای چییییی میخوای بگو میاره واست .
یاد حرف لیلای شب خیز عزیز افتادم تو مدارت روی خدا کوک کن همه جهان برات کار میکنه و فقط بچه ها خوب باشیم همه چیز درست میشه .
تو شرایطی هستم که میدونم ایمانم فقط راهگشای کاره و توکلم وخدا میخواد ببینه چقدر با ایمان بهش میخوام پیش برم و چقدر پای تعهداتم موندم .
فقط میخوام به خدای خودم بگم خدایا صبر همراه با حال خوب بهم بده که تو هر شرایطی بتونم آرامش داشته باشم و در برابر ناملایمات صبوری پیشه کنم و بدونم که قرار نیست جایی رو تحمل کنم که دوست ندارم و متعلق به اونجا نیستم .
خدایا شکرت که این فایل بازم بهم گفت خیلی کار داری روی خودت طیبه جان هااااا خدایا من ادعا نمیکنم مار کردم فقط توکل داشتم اونم به سر سوزنی .
خدایا ادعا نمیکنم توحیدی م اما میتونم بگم اتصال به تو منو قوی کرده خیلیییی .
خدایا نمیگم بلدم اما تو راهنمای کار بلد منی که تو هر شرایطی راه رو بهم نشون میدی ومن به راهنمای درونم افتخار میکنم که دانسته هاشو بهم یاد میده .
خدایا نمیگم پرفکت شدم اما بهتر شدم و تو از حال هر بنده ات دانایی و شنوا به دعاهای آنها .
خدایا همیشه دستامو تو گرفتی تو همه جا کنارم بودی ومن نمیدونستم تنها کسی که بهش تکیه میکردم فقط تو بودی که اینقدررر تو دل طوفان های زندگیم درونم آرامشی عجیبی رو به وجودم تزریق میکرد .
حالا خیالم از قبل راحت تره چرااا چون من دیگه میدونم قانون چیه چون بیدارم کردی چون با خود ت آشنام کردی چون دیگه گمراه نیستم و چه کسی است که تو هدایتش کنی بخواد گمراه شه.
چه کسی که تو بخوای ببریش بالا پیش خودت بقیه نذارن آخه قربونت برم .
وبدون اذن تو برگی از زمین نمی افته .
سعی کردم به ندای تو لبیک بگم و تومسیر نجواهای ذهنم رو خاموش کنم نمیگم همیشه اما بیشتر با هدایت قلبم آروم شدم و به سمتش رفتم و نتایجم گواه همون هدایت درونم بوده .
خدایا شکرت ندارم خیلی رفته بالا به تضادهای خوردم که ایمان دارم سربلند آبنوس میام بیرون فقط باید بدارم مثل همیشه تو دست به کار بشی برام وخودم اینقدر به خودم فشار نیارم .
نمیدونم چرا این جملات رو نوشتم اما سعی میکنم شروع هر کامنت با خدا بنویسم و همیشه نتایجشم عالی بوده خداروشکر.
چقدرررر پنیر خدای من خدایا شکرت بی نهایت فراوانی و صلح وارامش هدایا هزاران مرتبه شکرت .
عاشق خودت و دستان مهربانتم الله یکتا و قدرتمندم .
عمق بی نهایت خوشبختی در خدا رو برای همتون آرزو دارم .
خدایا سپاسگزارتم که در کنار عزیزانمهستم. خدایا شکرت
استاد نازنینم ، مریم جانم سپاسگزار شما هستم برای این همه آگاهی ناب.
چقدر دو قسمت ۴۴ و ۴۵ سنگین بود.
جوری بود که ذهن من با اینکه هرکدوم رو دوبار دید و کلی از کامنت هارو خوند اما در سکوت رفته. 🙂
نکته ای که بسیار بسیار بسیار قابل تامله نگاه زیبای شما به همه چیزه.
اینکه یاد بگیریم در کسانی که با ما خیلی هم متفاوت هستند زیبایی هارا پیدا کنیم، زیبایی ها را ببینیم.
با این نگاه چقدر آمیش ها دوست داشتنی ترند. نه تنها آمیش ها بلکه هر کسی با هرعقیده ای در جهان.
یکی از باورهایی که من در خودم تقویت می کنم اینه که همه آدم ها عالیند و من همیشه وجه عالی آدم هارو می بینم. هر انسانی فقط با وجه مهربانش با من روبرو میشه. حالا میگم من خودم با همه آدم ها از وجه مهربانم و با احترامم روبرو میشم. امکان نداره غیر این ببینم.
زیبایی بپاشم زیبایی می بینم. دنیای من زیباست. جهانی که من برای خودم می سازم پر از زیبایی و مهربانی و بودن در صلح با همه جهانه.
این که سفرنامه نبود یک محصول بود که هزار بار باید گوش داد .هروقت استاد اینطوری جدی صحبت میکنه گوش نکرده مطئنم که این یک محصول اثر گذاره مثل کلی فایل رایگان سایت مثل فقط روی الله حساب کن که هر وقت جائی کم بیاری گوش کنی مثل دنده کمکی از مسائلت گذر میکنی .
استاد گاهی از گذشته خودم خجالت میکشم وشرم دارم .ولی خدارا شکر یادم دادید خودم راببخشم .وخودم را به عنوان یک انسان بپدیرم .
من هم قبلا نگاهم ورفتار نسبت به اتباع خارجی و کسانی که از روستاها میامدند تو شهر ها اصلا خوب نبود وحتی چند مورد درگیر ی داشتم .یکبار کارم به پاسگاه کشید نمیخوام مرور گذشته کنم ولی خدا را شکر طی چند سال که گذشته به مرور مدارم عوض شد تغییر زیادی کردم وبا شما آشنا شدم کلی تغییر نگاه داشتم والان کامل نیستم ولی خیلی دیدم نسب به این موضوع بهتر شده .
چرا .چون دوره روانشناسی ثروت یک را جلسه دوازدم را گوش دادم و باور به فروانی ام بیشتر شده .
گذشته چون تو مدار فقر بودم وقتی افغان ها را میدیدم میگفتم ما ایرانی ها نان نداریم بخوریم اینا تازه اومدند مشاغل را پر میکنند کار کم میشه پول کم میشه اینا اقتصاد را خراب میکنند واینقدر جا برا همه نیست خانه ها پر میشه کرایه خانه ها برا ایرانی ها بالا میره وکلی باور محدود ومنفی
خوب همه اینها دلیلش باور نداشتن فروانی بود الان میفهم بی نهایت ثروت وجود داره بینهایت جا هست خانه هست خوراکی هست وتازه وقتی مهاجرها میاند به رشد یک جامعه کمک میکنند وکم که نمیشه هیچ بلکه زیاد هم میشه مثل امریکا از تمام دنیا هستند شاد وخرم در کنار هم زندگی میکنند .
استاد بابت این فایل سپاسگذارم یک تلنگر دوباره بود اخیرا گاهی دوباره این باورهای قبلی میومد سراغم الان اپدیت شدم .
خانم شایسته عزیز از شما ودوربین تون سپاسگذارم قرار بود بریم مسافرت جور نشد بریم باهمسرم گفتیم وقتی این سفرنامه را میبینیم انگار داریم خودمون امریکا را میگردیم
دیدگاه هر انسانی برای خودش است و هر انسانی در پذیرش هر دیدگاهی آزاد است و به همین شکل نتایج آن هم به خودش بر می گردد و ما باید به همدیگر احترام بذاریم و در مواردی که باهم اتفاق نظر داریم (و خیلی هم زیاد است) با هم دیگر همکاری می کنیم ودر موارد اختلافی کاری به هم نداریم .
من که اهل سنت هستم با برادران شیعه در تمام مسایل اسلام هم فکری و هم کاری دارم ودر مسائلی که دیدگاه ما متفاوت می شود اجازه می دهیم هرکسی به نظری که فکر می کند درست هست عمل کند.
من به عنوان مسلمان با اهل ادیان دیگر در مواردی که اتفاق نظر داریم و آن هم خیلی زیاد است همکاری می کنیم و جایی که نظرات ما متفاوت می شود هر کسی به راه خودش می رود.
البته اگر شرایطی شد که من متوانستم اظهار نظر کنم من دلایل خودم را بیان می کنم و انتظاری هم ندارم کسی را قانع کنم.
اما اگر با دلایل دریافتم که دیدگاهی درست است تبلیغ می کنم .
بله من تبلیغ می کنم و امر به معروف و نهی عن المنکر می کنم اما انتظار ندارم که افراد خاصی یا مشخصی هدایت بشوند ، هر کسی در مدار باشد خودش جذب حرف من می شود و کسی که نباشد کاملا از من دور می شود.
جریان ابوطالب همین بود که خیلی به پیامبر اسلام کمک کرد و جلوی کفار ایستاد ولی تا آخر عمرش مسلمان نشد و گفت اخترت النار علی العار یعنی من طعنه مردم را نمی پذیرم ولی حاضرم آتش جهنم را بپذیرم .
پیامبر خیلی دعوتش می داد و اصرار می کرد که عمو جان آهسته و در گوشی کلمه رو بخوان تا من برات شفاعت کنم ولی نخوند.
بهد از فوتش پیامبر براش دعا کرد این آیه نازل شد.
انک لا تهدی من احببت ولکن الله یهدی من یشاء
یعنی تو نمیتونی کسی را که دوست داری هدایت بلکه این خدا است که هدایت می کند.
در موارد مختلف پیامبر خیلی اصرار می کرد که مردم ایمان بیاورند خدا فرمود
لعلک باخع نفسک الا یکونو مومنین
یعنی ای پیامبر تو خودت را به کشتن میدی از بس که غصه می خوری تا اون ها ایمان بیاورند .
در جایی دیگر خدا می فرماید
افتکره الناس حتی یکونوا مومنین
ای پیامبر آیا تو می خواهی که مردم را مجبور کنی که مومن بشوند.
در جایی دیگر خداوند می فرماید:
ولو شاء ربک ما فعلوه فذرهم وما یفترون
یعنی ای پیامبر اگر خدای تو می خواست که به جبر اون هارا مومن کند خودش این کار را می کرد و تو نیاز نیست این کار کنی.
پس بذار هرچه می خواهند بگویند.
در جایی دیگر خدا می فرماید
انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا
یعنی ما راه درست را نشان داده ایم و هر کسی خواست شکر کند و بپذیرد یا کفر کند و نپذیرد.
در جایی دیگر خداوند می فرماید
فمن شاء فلیومن و من شاء فلیکفر
یعنی هر کسی خواست ایمان بیاورد و کسی که خواست کفر کند کفر کند.
از تمام این آیات چنین فهمیده می شود که هرکسی آزاد است.
و دعوت اسلام مال همه نیست به این معنا که همه قبول کنند
همان طور که استاد عباس منش می گوید که آموزش های مال همه نیست یک عده قلیلی هستند.
دقیقا قرآن هم همین مطلب را می گوید که قرآن همه را هدایت نمی کند بلکه عده کمی که باور کرده اند.
یعنی این قرآن فقط یک گروه اندکی را هدایت می کند به نام متقین .
حالا متقین کیا هستن بعدا توضیح می دهد کسانی که ایمان به غیب دارندو نماز می خوانند و زکات می دهند.
جلوی دعوت دادن دیگران را نگیریم واز دعوت اون ها ناراحت نشویم و مقاومت نکنیم بلکه خیلی راحت ماهم مسیر خودمان را برویم و راه خودمان را تبلیغ کنیم وهرگز با کسی بحث نکنیم دعوا راه نیاندیزیم.
بالاخره هر دعوتی یک گروهی پیدا می کنند و البته تا مطمئن نشدیم که راه ما درست است کسی را دعوت ندهیم
خدا می فرماید
ادع الی ربک انک علی الحق المبین
یعنی تو پیامبر دعوت بده چون واقعا روی حق هستی.
قبلا گفتم دعوت با اجبار فرق می کند .
دعوت یعنی همین کاری که استاد عباس منش میکند یعنی راه خوشبختی را یافته است و تبلیغش هم می کند ولی هدفش همه مردم دنیا نیستند و برای مسیری که انتخاب کرده دلیل هم دارد .
مسئله دیگر تعصب است .
آدمی که تعصب داشته باشد خیلی محدود می شود.
حالا چه تعصب نژادی و چه تعصب مذهبی و ملی و هر عنوان دیگری که باشد.
خوبیه استاد عباس منش همانطور که خودش کامل توضیح داد بی تعصب بودنش است.
وگرنه من که همنژادش نیستم یک بلوچم .
هم مذهبش نیستم یک اهل سنت هستم.
استاد از یک شهر مذهبی شیعه است و من از یک شهر مذهبی سنی هستم
چطور شده که من عاشق استاد شدم ؟!
دلیلش چیه ؟
دلیلش اخلاق خوب و تعصب نداشتن استاد است.
این چیزی است که مرا همفرکانس استاد قرار داده است.
پیامبر دقیقا اینجوری بود .
خداوند می فرماید :
ولو کنت فظا غلیظالقلب لانفظوا من حولک .
چرا اطراف پیامبر سلمان از ایران بود و بلال از حبشه و صهیب از روم بود.
دلیلش اخلاق خوب پیامبر بود.
البته استاد عباس منش به لحاظ اعتقادی جوری است که من فکر می کنم اهل سنت است .
قصد ورود به اختلافات شیعه و سنی را ندارم .
همین کافیه به قول استاد همه ما اشتراکات زیادی داریم .
چرا به مسئله ای که اختلاف نظر داریم بچسبیم ؟
مسئله دیگر تعصب ما ایرانی ها است
نسبت به دوستان افغانی البته قبول دارم که همه این جور نیستن.
ولی یک نکته خیلی جالب در مورد دوستان مهاجر این هست که اون ها با این حال که ازهیچ امتیاز شهروندی برخودار نیستند عموما ثروتمند اند و خیلی خوب پول در می آورند و از کارهای ساده مثل قصابی و گوسفند فروشی و خدمات و غیره …
دلیلش به نظر من اون ها اهل کار و زحمت اند
و دلیل دیگرش هم خود مهاجرت است .
خداوند می فرماید :
و من یهاجر فی سبیل الله یجد فی الارض مراغما و سعه
یعنی
کسی که در راه خدا هجرت کند فراوانی ونعمت می یابد.
مسئله دیگر عزت نفس بود که استاد بحث کردند واینکه نظر کسی برای ما مهم نباشد و سبک زندگی خودمان را داشته باشیم.
یک جایی خواندم :
که یک قانونی وجود دارد به نام قانون 20-40-60
یعنی در بیست سالگی نظر دیگران برای مهم است.
در چهل سالگی می فهمیم که اصلا فکر دیگران در ما مهم نیست و در شست سالگی می فهمیم که دیگران اصلا در مورد ما فکر نمی کنند.
من میخوام راجب خودم نسبت به این مسئله ای که شما استاد راجب آن حرف زدین بگم.
من در یکی از شهرهای کوچک شمالی کشور بدنیا اومدم و در آنجا بزرگ شدم. شهری که آنقدر کوچک بود که تقریبا همه مردم چند نسل هم رو میشناختن.
زمان مدرسه خیلی خوب یادمه که در کنارمون و در نیمکتهای مدرسه بچه هایی بودن که از خانواده هایی بودن که دارای اعتقادات مذهبی متفاوت داشتن. ( بهائی، کلیمی، و مسیحی).
هیچوقت یادم نیست که من در خانواده خودم شنیده باشم که نمی تونم با این بچه ها دوست باشم.هیچوقت ندیدم که در کلاس یا در حیاط مدرسه این بچه ها جدای بقیه باشند. و من این رو از بچگی یاد گرفتم که همیشه به همه آدمها با هر دین و مذهبی در کنار من زندگی میکنند احترام بگذارم و با هاشون در صلح و دوستی باشم. تا اینکه من با سایت استاد عباسمنش آشنا شدم و دیدم این موضوع میتونه ارتباط پیدا کنه به اینکه هر کسی با خودش به صلح برسه ، با دیگران هم در صلح خواهد بود. و من این مورد رو بیشتر از والدینم میبینم که هیچوقت کسی رو کنار نگذاشتن چون طرف دینش جداست یا در آمدش کمه، یا رفتارشون باب دل ما نیست. همیشه یادمه مادرم خیلی برای همه احترام قائل بود و همیشه با رفتارش نشون میداد که اگر کسی رفتار بدی با ما داشت حتما دلیلی داشته و میگفت عیبی نداره مادر شاید مشکلی داره که نمی تونه بیانش کنه و چون دلیل رفتارش رو نمی دونیم پس نمی تونیم قضاوتش کنیم. یعنی من الان متوجه میشم که مادر من هم با خودش در صلح بوده و هم سرش توی کار خودش بوده و هم اینکه به فکر و نظر دیگران احترام میگذاشته.
خوشحالم که از بچگی من همه اینها رو دیدم و یاد گرفتم. ولی باید مدام به خودم یادآوری کنم و خودم رو در مسیر درست نگهدارم. خدایا شکرت.
درس این فایل امروزم :
دیدن زیباییهای جهان و تحسین کارهای خوب دیگران، احترام گذاشتن به اعتقادات و نظرات دیگران و سرک نکشیدن در کار دیگران، راه رسیدن به صلح با خودمان خواهد بود.
و نتیجه ای که میگیریم جهان هدایتمون میکنه به جاهای زیبا، انسانهای خوب و نازنین، موقعیتهای و ایده های عالی که قبلا داشتیم و شاهدش بودیم.
و اینکه دیدگاه و نگاه مردم نباید برامون مهم باشه. فقط باید روی خودمون کار کنیم و تمرکز داشته باشیم.
خدایا سپاسگزارم. اینها رو نوشتم که به خودم یاد آوردی کنم که من با این تفکر نه صد در صد ، ولی تا جایی که تونستم بهش عمل کنم الان در یک کشور بسیار عالی با امکانات عالی در حال زندگی کردن هستم و خدا رو هزاران هزار با شکرگزارم بابت موقعیت الانم و از خداوند میخواهم که کمکم کنه و هدایتم کنه تا مکانها و موقعیتهای و انسانهای خوب رو همیشه در کنارم داشته باشم.
سلام خدمت آقای عباس منش عزیز
بهتون تبریک میگم
این دومین دیدگاه من در مورد قسمت۴۵ هست
در این فایل شما به یک نکته مثبت مهم از پدرتان اشاره کردین که اتفاقا شاید شاه کلید موفقیت شما بوده. شما از پدرتان یاد گرفتین که هیچ وقت بدون فکر چیزی رو قبول نکنید
تا اونجایی که من تا حالا فایلهای شما رو گوش دادم شما در مورد تضادهایی که در رابطه با پدر گرامیتون داشتین اشارات متعددی تا به حال داشتید مثلا از باورهای ضعیفشون در زمینه ثروت و ….
اشاره به این نقطه قوت پدرتان و سپاسگزاری شما بابت این نقطه قوت به نظر من شروع و پله جدیدی برای موفقیتهای جدید شما هست و خواهد بود
این یعنی آشتی و به صلح رسیدن مضاعف با خود و گذشته خود
مبارک باشه
خدایا همه پدر ها و مادرها رو قرین بهترین رحتمهای خودت بکن
به نام خداوند مهربان و بزرگ
به نام خدای که همه چیز میشود همه کس را
به نام خدای که همیشه هست
خدای که حواسش به همه چیز هست
خدای که بهترین رفیق من هست
خدایاااا کروررر کروررر شکرت
خدایاااا شکرت که هدایتم کردی
خدایا شکرت که حمایتم میکنی
خدایاااااا تو برایم کافی هستی
خداوند برایم کافی هست
چون فقط و فقط خودش منبع عشق منبع ثروت منبع شادی منبع خیر و برکت هست
خدا جانم شکرت
خدایااا تشکر که همیشه به درخواست هایم پاسخ میدهی
خدایاا تشکر که همیشه صدایم را میشنوی
خدایاا تشکر که همیشه برایم گوش میدهی
خدایااا میدانی چقدرررر خودم را ارزشمند فکر میکنم به همین که فکر میکنم تو شنونده من هستی تو به من گوش میدهی تو صدایم را میشنوی تو اجابتم میکنی
خدایااا شکرت
خدایا اجازه بده که همیشه قلبم بوی عطر تو را بدهد
همیشه زنده گیم پر از عطر تو شود
همیشه زنده گیم گلستان شود
خدایااااا شکرت شکرت شکرت که هستی
استاد عزیزم سلام
سلام به مریم عزیزم
سلام به همه بچه های عزیز و دوست داشتنی
چقدررر این فایل عالی و آگاهی دهنده بود
چقدرررر این فایل بی نظیر بود
چقدرررر این فایل بی نظیر بود روی خودت کار کن فقط و فقط روی خودت کار کن جهان هدایتت میکند
چقدرررر تفاوت هست بین امریکا و کشور های جهان سوم
همین هست که ابر قدرت جهان شده بخاطر طرز تفکر درست شان
استاد شما چقدرررر عالی هستین چقدرررر طرز و دیدگاهی تان زیبا هست
اعتراف میکنم من اعتراف میکنم یکی از افرادی بودم که میکفتم همه باید مثل من فکر کننند حالا در دوران جاهلیت همینگونه فکر داشتم حالا هم هست کم بسیارر کم
چقدررر خوب هست که با خودمان در صلح باشیم خودمان را دوست داشته باشیم مردم را دوست داشته باشیم کسی را قضاوت نکنیم با کسی بحث نکنیم به همه به همه احترامم بگذاریم
از کسی انتقاد نگیرم
نگویم همه باید مثل من فکر کنند
چقدررررر این خوب هست چقدرررر اینگونه آدم ها با خودشان در صلح هستن
تو روی خودت کار کن تو بهتر شو تو خوب باش جهان هدایتتت میکند به سمت آدم های بهتر به سمت شرایط بهتر به سمت جا های زیباتر
اصلا کار جهان هماهنگ کردن ما با فرکانس های مان هست کار جهان همین هست
به همه احترام بگذاریم
کسی را قضاوت نکنیم
از کسی انتقاد نگیرم
با دیگران بحث نکنیم
اجازه بدهیم دیگرا زنده گی خود را بکنن با هر نوع طرز تفکری که دارند
هر نوع فکری که دارند اجازه بدهیم دیگران زنده گی کنند
همینگونه که ما دوست نداریم دیگران در کار ما در تفکرات ما غرض بگیرند
دیگران هم دوست ندارند و باید رعایت کنیم تا زنده گی زیباتری داشته باشیم
ما هر کجا که هستیم با اتفاقات و شرایط آنجا هم فرکانس هستیم
هر کجا هستیم جای درست خودمان هستیم
اگر جای بهتری میخواهیم اگر آدم های بهتری میخواهیم اگر شرایط بهتری میخواهیم باید خودمان بهتر شویم باید باور های مان را تغییر بدهیم نوع نگاه مان را تغییر بدهیم به جهان به آدم ها به شرایط به همه چیز
استاد منم چقدررر نزدیک به شما فکر میکنم هیچ وقت نسبت به امریکای ها دید بد نداشتیم هیچ وقت نسبت به هیچ مردم جهان دید بد نداشتیم نه نسبت به ایرانی ها نه امریکای ها نه اروپایی ها
من در زمان تخلیه کابل شاهد رفتار نیروی های امریکای بودم استاد شاید باور تان نشود من با هر رفتاری این آدم ها خدا شاهد هست اشک ریختیم از ته قلب اشک ریختم از بس اینا خوب هستن از بس اینا توحیدی هستن از بس اینا مهربان هستن
بهترین مردم روی زمین هست همه آدم های جهان خوب هست آدم ها ذاتا خوب هستن آدم ها مهربان هستن
خداوند زیبایم هست شان کرده باید زیبا و خوب باشند
جهان سرشار از آدم های نازنین و دوست داشتنی هست که از هر جهت به ما عشق میدهند کمک میکنند
خدایااااا شکرت شکرت شکرت
چقدرر زنده گی را دوست دارم
چقدرررر جهان را دوست دارم
چقدررر خداوند را دوست دارم
زنده گی زیباست
زنده گی شگفت انگیز هست زنده گی بی نظیر هست
استاد استاد استاد من با آهنگ اخیر و زیبای این فایل اشک ریختم
چنان حسی هست که تمام وجودم را گرفته
ما با تمام جهان یکی هستیم
خدایاااا شکرت
اگر میخوایم رشد کنیم موفق شویم دیگران را از زهن خود بیرون کنیم تمرکز مان را فقط و فقط روی خودمان بگذاریم
روی دیگران تمرکز نکنیم
دیدگاهی دیگران برای مان مهم نباشد
فقط و فقط دیدگاهی خودمان هست که برای مان که برای شخصی خودمان مهم هست و بس
درکل خیلی فایل عالی بود
خدایااا شکرت که من را به این مسیر زیبا هدایت کردی
خدایاااا تنها تورا می پرستم و تنها و تنها و فقط تنها از تو یاری میجویم
در پناه الله باشید
سلام به همسفرهای خوبم این اولین کامنت من با سیستم تبدیل گفتار به نوشتار گوگل کیبورد هست عجب امکانات خفنی داره و چقدر خوب صدا رو تشخیص میده و گفتار رو تشخیص میده و با سرعت خیلی عالی تایپ میکنه چقدر هر روز داره همه چیز ساده تر میشه همه چیز داره بهتر میشه و منم الان میتونم با استفاده از این امکان با تبلت هم کامنت بهتر بگذارم وداز این بابت خیلی خوشحالم و خدا را شکر میکنم به خاطر این همه نعمت و ثروت و راحتی که وارد زندگیم شده
قبل از اینکه شروع کنم به صحبت کردن در مورد نکات مثبتی که از فایل چهل و پنجم سفرنامه دریافت کردم می خوام از استاد عباس منش و خانم شایسته به خاطر برنامه سفر به دور امریکا تشکر بکنم و به خاطر این همه آگاهی های نابی که در اختیار ما قرار دادین امیدوارم هر روز توی زندگیتون بهتر از دیروز زندگی بکنید به هر روز جریانی از خوشبختی و ثروت و نعمت وارد زندگیتون بشه که انقدر عاشقانه دارید آگاهی هایی که کمک کرده زندگی خودتون رو باهاش تغییر بدید به ما منتقل کنید تا ما هم بتونیم زندگیمون رو به اونها متحول کنیم
اولین نکته مثبتی که من در اولین صحنه این فایل دیدم موتور استاد عباس منش هست که رد پایی هست که بهشون میگه از کجا به کجا رسیدن و مسیر را فراموش نکنند و استاد عباس منش در جزئی ترین مسائل زندگی حتی دکوراسیون خونش هم از قوانین استفاده میکنه
نکته مثبت بعدی که دیدهام جمله این گاد وی تراست هست که این پیغام رو برای ما داره به اندازه که می توانیم تسلیم خداوند واقعی باشیم خداوندی که قانونش اینه افکار ما اتفاقات ما رو به وجود میاره پس هر نوع تفکری که به ما احساس بهتری میده داره اتفاقات بهتری را برای ما ایجاد میکنه که هر چقدر که ما بتوانیم تسلیم این خدا باشیم به خوشبختی و ثروت و نعمت بیشتر دسترسی پیدا می کنیم
نکته مثبت بعدی که دیدم مبلی هست که استاد عباس منش روش نشسته به خاطر دارم در یکی از فایل های استاد که بازی ایران اسپانیا یا ایران پرتغال بود استاد عباس منش روی یکی از این مبل ها نشسته بود و به صورت برقی تنظیم میشد و ایشون در انتخاب کردن ابزارهای حرفه ای خیلی خوب عمل میکنه و این رو در سفرنامه به عینه دیدم
آینه قدی هایی که توی خونه به کار رفته واقعا ظاهر خونه رو بسیار بسیار زیبا کرده و من این نوع طراحی رو خیلی دوست دارم
نکته مثبت بعدی در صلح بودن کشور و مردم آمریکا با همه کشورها همه عقاید و همه افکار هست و این کشور رو خیلی می پسندم
من توی تجربه واقعی زندگیم خیلی کم دیدم گروه هایی که از تفکرات مختلف هستند ولی با هم در صلح هستن و کشور آمریکا برای من الگویی است که ثابت می کند می شود با نوع دیدگاه مختلف با احساس خوب با صلح و احترام در کنار هم زندگی کرد
درس بعدی که این فایل برای من داره اینه که اگر میخواهیم جهان ما را هدایت کنه به سمت آدم ها و افرادی که با خودشان در صلح هستند و ما رو هدایت کنه به سمت افرادی که با دیگران هم در صلح هستند خود ما باید نگاهی را در وجود خودمان ایجاد کرده باشیم که با خودمون در صلح باشیم با دیگران در صلح باشیم و در این صورت هست که جهان ما رو هدایت می کنه به سمت جایی که صلح وجود داره من این ترس رو سپاسگزارم به خاطرش
درس دیگه از این فایل یاد گرفتن اینکه وقتی داریم که از کسی ایراد میگیریم یا داریم قضاوتش میکنیم قبلش به خودمون این یادآوری کنیم که آقا من خودم توی این موضوع چه دستاوردی رو به دست آوردم که به خودم اجازه میدم دیگران را قضاوت کنم یا ازشون ایراد بگیرم، من تو زندگیم چه موفقیتی به دست آوردم خودم چه پیشرفتی کردم این نگاه رو هم خیلی دوست داشتم سپاسگزارم
نکته مثبت دیگری از صحبت های استاد برداشت کردم اینکه ما کامل نیستیم ما هم ممکنه خطا کنیم ما هم ایراد گیری ممکنه کرده باشیم ما هم ممکن قضاوت انجام بدیم و کامل نیستیم اما میتوانیم بهتر باشیم میتونیم کمتر قضاوت می کنیم میتوانیم کمتری را بگیریم میتوانیم اگر اشتباه کردیم دوباره برگردیم به مسیر و اون خدایی که استاد به ما معرفی کرده از همان موقع که دوباره برمیگردی به مسیر از همون لحظه تورو دوباره هدایت میکند و به سمت زیبایی های بیشتر و این موضوع و خیلی دوست دارم
نکته مثبت دیگری که از استاد یاد گرفتم اینه که اون چیزی رو آموزش بده که خودت داری بهش عمل می کنی یا داری سعی می کنی که بهش عمل کنی
نکته مثبت بعدی آموزش استاد اینه که تنها دلیل تفاوت نتایج و اتفاقات توی زندگی ما تفاوت در نوع نگاهمونه تنها دلیل بنابراین شروع کردن به تغییر، از تغییر در نگاه شروع میشه و بعد جهان در محیط اطرافمون و اتفاقاتمون تغییر ایجاد ایجاد میکنه
نکته مثبت بعدی که در این آموزشها از استاد فرا گرفتم این هست که ما قادر نیستیم دیگران را تغییر بدهیم و دلیل اینکه استاد تمرکزش روی تغییر خودش هست اینه که تمرکز و انرژی برای تغییر دیگران نمی ذاره و ما هم باید تلاش کنیم که نخواهیم دیگر را تغییر بدهیم یعنی من خودم دارم به شخص تمرین میکنم که تمرکزم رو بذارم روی خودم و بدونم که قادر نیستم جز زندگی خودم رو تغییر بدم
نکته مثبت بعدی که خود استاد هم بهش اشاره کرد و من هم تاییدش می کنم اینه که استاد عباس منش همون آدمی که قبلاً بوده همون آدم همین الانم هست و خیلی خوب تونسته خودش رو پیدا کنه خیلی خوب تونسته اصل خودش رو بفهمه و من هم دارم تلاش می کنم تمرین می کنم که خودم را پیدا کنم که خودم باشم که بیشتر به خود اصلی نزدیک بشم
نکته بعدی که از این فایل یاد گرفتم اینکه دلیل اینکه افراد با دیدگاههای متنوع می توانند با همدیگه ارتباط خوبی برقرار کنند و احساس خوبی از با هم بودن داشته باشند اینکه سعی میکنند نقاط مشترک همدیگر را متمرکز بگذارم و در موردش صحبت کنند نکات مشترک این نکته مثبت بعدی بود
نکته آموزشی بعدی دقیقا درسته تمام افراد همون چیزی که از گذشتگان دیدن و شنیدن رو اکنون بهش اعتقاد دارن من هم همینطور بودم و در موضوعاتی هستم و همین موضوع به ما کمک می کنه که با ایمان بیشتری است به دنبال افکار و عقاید ای باشیم که خوشبختی را برای ما به ارمغان می آورد چون نتیجه این تفکرات مشخصه، نتیجه تفکرات دیگه هم مشخص پس از این تفکرات دیگری که نتیجه خوبی را ایجاد کردند و آنها را پیدا می کنیم و آنها را در زندگی خودمون پیاده سازی می کنیم
نکته آموزشی بعدی این که استاد عباس منش میگه من حتی در مورد آیه های قرآن هم نگفتم چون خدا گفته پس من قبول میکنم بلکه با تحقیق بهش رسیدم یعنی حتی یک موضوع درست رو هم باید با تحقیق بهش برسیم و به این شکل آن جنس ایمانی ایجاد می شه که می تونه به صورت بنیادی ما را تغییر بده، و الگوی شمع آیه های خود خداوند در قرآن هست که میگه تفکر کنید و آیه هایی که از حضرت ابراهیم اومده که به دنبال نیروی میگشت که بتونه هدایتش کنه و بتونه به خوشبختی برسونش و با تفکر بهش رسید
درس بعدی که این فایل برام داره اینه که این افراد گروهها و اجتماعاتی که میگن فقط دیدگاه ما درسته و اگر با دیدگاهمون موافق نیستید پس دشمن ما هستید الان توی دنیا به کجا رسیده اند به هیچ جا و ما هر کدوم از این گروهها را که بررسی میکنیم میبینیم منزوی هستند یا نابود شدن مثل کره شمالی و نکته مثبت بعدی برای من اینه که کشوری مثل آمریکا که به همه عقاید و نظرها احترام گذاشته، یکی از دلایل موفقیتش همینه که همه نوع تفکری می تونه توش باشه و در صلح با هم. پس این در زندگی شخصی خودمون هم در سطح وقتی که ما تفکر من جوری باشه که با خودمون با دیگران در صلح باشیم جهان ما را به سمت اتفاقات افراد ایده ها و موقعیت ها و شرایط کشورهایی میبره که آنها هم با خودشان در صلح هم آنها هم با دیگران در صلح اند و همه احساس خوب داریم
از دقیقه ۳۷ می خوام نکات مثبت رو بگم اولین نکته مثبتی که دیدم سه تا پرچمی هست که به اهتزاز درآمده پرچم امریکا و پرچم سوئیس و اونی که پرچم را نمی دونم پرچم کجاست و این موضوع دوباره همین رو ثابت میکنه که کشور آمریکا نه تنها خودش رو دوست داره یعنی مردم کشور آمریکا نه تنها کشور خودشان را دوست دارند بلکه به کشورهای دیگه هم احترام میزارن و این کشوری که به اسم آمریکا که بوجود آمده نتیجه تفکر غالب مردمشه
نکته مثبت بعدی تر و تمیز بودن کشور آمریکاست و این فروشگاه کلبه ای شکل زیبا و شیک بودن این کشور ماشین ها به خیابون هاش و سرسبزی که همه جای این کشور ما می بینیم ابر های خیلی زیبا
نکته مثبت بعدی تنوعی هست که در پنیرها وجود داره من این همه تنوع در پنیر رو یکجا ندیده بودم و یاد کتاب چه کسی پنیر مرا جابه جا کرد اسپنسر جانسون که استاد در دوره جهان بینی توحیدی معرفی کرد افتادم و دسری تغییراتی که باعث توی زندگیم انجام بدم اما با تغییر نگاهم نه تغییر عوامل بیرونی
نکته مثبت بعدی تحول واقعا فوق العاده یک استاد عباس منش و خانم شایسته در زندگی خودشون ایجاد کردم واقعاً زندگی عالی رو ایجاد کردید تبریک بهتون می گم به خاطر این کار
نکته مثبت بعدی اینکه شرکتهای هستند که به صورت تخصصی پنیر تولید میکنند یعنی هیچ محصول دیگری به غیر از پنیر رو تولید نمی کنند و در آن از ثروت تولید میکنن و این موضوع خیلی باحاله و نشون میده از هر کاری میشه و تولید کرد
نکته مثبت بعدی این سانتافه سفید خوشگل پر از آپشن که من از موقعی که دارم سفرنامه را کار می کنم و تمرین فراوانی را انجام میدهم در روز چندین و چند سانتاف را میبینند و این نشان میدهد که کاملا توجه ما چطور داره عمل میکنه
نکته مثبت بعدی گل های سفید و سرخ کنار تصویر هست که خدا را صد هزار مرتبه شکرت به خاطر این که من هر روز همه جا گل می بینم خانم شایسته به خاطر تدوین زیباتون ازتون سپاسگذارم
نکته مثبت بعدی تر و تمیز بودن داخل فروشگاه و این موزه آمیش ها هست و مجسمه های خیلی زیبا ای که درست کردند
جمله smile and say cheese خلاقیت و عشقی هست که در فروشگاه من احساس کردم
این اسب قهوه ای خوشگل با کالسکه ای که داره و واقعا زیباست و خلاقیت زیبایی رو در فروشگاه شاهد هستم
نکته مثبت بعدی آهنگ زیبای شلتون هست که به تازگی هم منتشر شده و سلیقه شما در انتخاب موسیقی فوق العاده است عاشقتونم
راستی یه نکته مثبت دیگه ساین عباس منش دات کام بکنار که هم به تصویر و هم به زندگی ما زیبایی بخشیده به خاطر وجود این فضا از خدای مهربان سپاسگزارم
نکته مثبت بعدی اینه که خلال دندون برقی ندیده بودیم که دیدیم و تنوع پنیر برای من هنوز هم قابل توجه و اینکه این فروشگاه انقدر به محصولاتش اعتماد و اطمینان داره که به صورت تست برای مشترک گذاشته و چقدر احترام به مشتری رو میتونیم تو این تصویر ببینیم نوش جونتون باشه موفقیت هایی که به دست میاورید
نکته مثبت بعدی ساعت اپل استاد هست که من خیلی دوستش دارم می خوام برم امکاناتش رو بخونم و تو همین کامنت توضیح بدم
نکته مثبت اول اپل واچ اینکه دست راست و چپ میشه با هم همزمان استفاده کنی و دوم اینکه وقتی ساعت روی مچ شما هست آنلاک میشه و وقتی که در میاری سکوریتی لاکش فعال میشه
نکته مثبت بعدی اپل واچ اینه که اینه که برای گوش دادن به موسیقی نیاز ندارد که حتماً با آیفون سینک باشه بلکه حافظه داخلی داره که میشه روش موزیک رو ذخیره کرد
نکته مثبت بعدی اپل واچ اینکه قابلیت تنظیم ویبره های مختلف داره و به این شکل میتوان اعلانات خاص را بدون روشن شدن به ما منتقل کند
نکته مثبت بعدی اینه که نوتیفیکیشنهای موبایل رو به خوبی به ما روی دستمون نمایش میده و لازم نیست حتماً به این گوشی را چک کنیم
نکته مثبت بعدی اپل واچ وجود سیری دستیار هوشمندش هست که امکان برقراری ارتباط صوتی و درخواست های صوتی رو بهمون میده
نکته مثبت بدی ظاهر زیبایه اپل واچ هست وو تقریباً از هر ساعتی که من دیدم قشنگتره و حالت فلزی طور بودنش و صفحه نمایش لمسی دار بودنش خیلی جالبه و زیبا
نکته مثبت بعدیش جی پی اس که داره این که میتونی باهاش تماس ها را پاسخ بدید
نکته مثبت بعدی اپل واچ اینکه سیستم سنجش سلامتی داره که من از اون برای ورزش میتونم ازش استفاده کنم یعنی از حسگر هاش می تونم برای مدت زمان فعالیت ورزشی و تایمر گرفتن و اینتروال استفاده کنم
نکته مثبت بعدی اینه که حتی انبار پنیر رو هم بهمون نشون دادید که نشون میده همیشه منابع نعمت بیشتر هست
نکته مثبت بعدی تبلتی هست که باهاش محصولات بارکد شده رو نشون میدن ایده خیلی جالبیه
نکته مثبت بعدی لباسهای آمیش ها هست از این کلاه میزارن سرشون تا اون پیش پیشبند مانندی که می پوشند تا اون مهربونی که توی صورتشون و ظاهرشون آدم میبینه
نکته مثبت بعدی رستوران آمیش ها هست که چه تنوع غذایی زیادی داره و خیلی از چیزها چون اصلا نمیدونم چیه نخود فرنگی بود گوجه بودش یک چیزی شبیه تخم مرغ صورتی بود چیزهایی شبیه ماست و حلیم و چیزهای متنوع دیگه،استاد هم از همشون برداشتااا نوش جان
مهماندارها میش خیلی مهربون بود با اینکه برخلاف عقایدش بود اومد و استاد کمک کرد که بتونه به خواستش برسه و سوالش رو جوابشو پیدا کنه و این برای من قابل توجه بود
نکته مثبت بعدی نقاشی هست که کشیدن از درخت و خانه های زیبا و مراتع و کالسکه و اسب و خیلی پرچم امریکا بود خیلی چیزهای زیبا از زمین های کشاورزی خیلی قشنگه ولی دقت کنید نقاشی دوچرخه پایدون داره هاااا :-D
God bless my family
سلام
سه تا مثال فوق العاده ی دیگه در مورد ارتباط اتفاقات زندگیمون با نحوه ی تفکرمون میخوام بزنم که در طول برنامه فوق العاده سفر به دور آمریکا باهاشون مواجه شدم.
هنگام دنبال کردن برنامه سفر به دور آمریکا ۲ تا چیز عمیق تو ذهن من زنگ خورد. (الان که اینو نوشتم چند تا دیگه هم زنگ خورد که فعلا نمینویسمشون میخوام این متن رو تموم کنم اول) یکی اسم مک کلینی مجسمه ی آخر قسمت ۵۴ و دومی یک تابلویی که روش اسم ابراهام لینکن بود. این دو نفر رو بزارید کنار، در طول سفرنامه من به مکان های مختلفی هدایت شدم از پارک ها تا جاهایی که فراوانی نعمت بود، از فواره های متنوع تا کوچه و محله هایی که فقط بچه ها بازی و شادی میکردن، از گل های بی نظیر تا دستشویی های ترتمیز شهری تا گشتن پروانه ها به دورم تا هزار تا موضوع دیگه. هر کدوم از اینها برای من پیغام داره که چطوری کانون توجه داره کار میکنه اما من روزها به سمت مجسمه ای هدایت میشدم که خیلی بهش توجه نمیکردم و دیشب توجهم بهش جلب شد و منفجر شدم. از بزرگی هدایت خداوند منفجر شدم!! اون مجسمه فردی نبود جز امیر کبیر. سه تا شخصیت رو بزارید کنار هم – اینها هدایت خداست نه کار من.. – با بررسی این سه شخصیت میبینید با اینکه در زمان های مختلفی زندگی میکردن اما یک اتفاق مشابه برای همشون افتاده، یک جور تجربه مشابه. من عقلم کجا به این چیزا میرسه! اینا هدایت خداونده. من وقتی داستان امیرکبیر رو خوندم، داستان مک کلینی رو خوندم، داستان آبراهام لینکن رو خوندم به یک نقطه اشتراک رسیدم که هر سه تاشون توسط جاسوس ها و دسیسه چین ها ترور شدن. خیلی جالبه، وقتی داستان امیر کبیر رو خوندم فهمیدم منی که در بچگی رفته بودم اردو حمام فین کاشان و مجسمه ی زمان قتل امیرکبیر رو در اون سن بهم نشون داده بودن یادمه چه ترسی داشتیم از دیدنش، منی که تا خود حمام فین کاشان رو رفته بودم و داستان ها رو شنیده بودم کلا همه چیز رو برعکس درک کرده بودم. من فکر میکردم امیر کبیر یک انسان فوق العاده هست که بر اثر ناعدالتی حکومتی کشته شده و ترور شده. اما بعد از کسب این آگاهی هایی که با هدایت خداوند دریافت کردم متوجه شدم که امیر کبیر خودش با دست خودش، خودش رو ترور کرده. بچه ها نمیدونم باورتون میشه یا نه برید داستان امیرکبیر رو ویکی پدیا بخونید.. امیرکبیر خودش یک جاسوس و دسیسه گر بوده. چون این شخصیت رو داشته فکر میکرده همه دارن تو زندگیش دسیسه چینی میکنن به همین دلیل در مکان های مختلف جاسوس کار میگذاشته که مبادا شاه یا بقیه پیش شاه براش دسیسه ایجاد کنن، به همین دلیلم افراد و اتفاقاتی هم فرکانس با همین موقعیت رو وارد زندگی خودش میکنه افرادی مثل اعتماد الدوله که با دسیسه چینی برکنارش میکنه، اتفاقاتی مثل جنگ با پادشاه بر سر بی اعتمادی، حالا از کجا من میگم امیر کبیر خودش جاسوس و دسیسه گر بوده؟ از اینجا که امیر کبیر در اولین مقام دولتی خودش رفته بوده و در روسیه جاسوسی میکرده. از اونجا که بعد از صدر اعظم شدنش سازمانی به نام منهیان امیر رو راه اندازی میکنه که در اون جاسوس پروری میکنه تا برن افراد خلاف کار و درست کار رو شناساسیی کنن!! چرا امیر کبیر انقدر زمان و انرژی برای این کار میگذاشته؟ چون نگران دسیسه چینی دیگران بوده. چرا نگران بوده؟ چون خودش دسیسه گر بوده، به همین دلیلم فکر میکرده دیگران دارن براش دسیسه چینی میکنن و جاسوسی میکنن و به همین دلیلم اون اتفاقات تاریخی و درگیری ها و افراد تو زندگیش اومدن و در نهایت ترور. جهان فوق العاده درست و صحیح داره به فرکانس های ما پاسخ میده. حالا برید این موضوع رو توی زندگی مک کلینی و آبراهام لینکن هم بررسی کنید. متوجه میشید اونها هم ترور شدن و دقیقا به همین دلیل. چون اونها خودشون دسیسه گر بودن فکر میکردن دیگران هم دارن براشون دسیسه درست میکنن و درنهایت هم جاسوس ها ترورشون میکنن. این داستان در مورد آمیش ها هم هست. چون خودشون با دیگران مشکل دارن فکر میکنن دیگران هم با اونها مشکل دارن. چون خودشون با تکنولوژی مشکل دارن فکر میکنن تکنولوژی هم با اونها مشکل داره. حالا اینارو نمیخوام بگم که اونا چطورن یا اونها چرا اینطوری فکر میکنن. عقاید افراد رو سعی میکنم محترم بشمرم، اصل داستان اینه که میخوام این الگو رو در مورد خودم بگم.. پسر من با عالم و آدم مشکل دارم!!!!!!! بعد میگم چرا زندگیم خوب نمیشه!!!!!!!
من خودم دشمن دیگرانم بعد فکر میکنم دیگران هم دشمن من هستن!
من خودم میجنگم بعد فکر میکنم دیگران هم دارن با من میجنگن!
من خودم حسودم بعد فکر میکنم دیگران هم در مورد من حسودن!
من خودم با بقیه کشتی میگیرم بعد فکر میکنم بقیه هم با من کشتی میگیرن!
من خودم با خانوادم مشکل دارم بعد فکر میکنم که خانوادم با من مشکل دارن!
من خودم نگاهم تو زندگی دیگرانه بعد فکر میکنم دیگران هم نگاهشون تو زندگی منه!
و این داستان سر دراز داره. بعد میگم خب چرا اتفاقات زندگیم اساسی تغییر نمیکنه این همه مدت دارم کار میکنم روی خودم. پسر خوب!! تو این همه مشکل شخصیتی رو داری با خودت حمل میکنی بعد میگی چرا اتفاقاتم تغییر نمیکنه؟؟؟
دقیقا مثل امیرکبیر که خودش دسیسه گر بوده و بعد فکر میکرده بقیه دارن تو زندگیش دسیسه میکردن، تو هم خودت یک شخصیتی داری و بعد فکر میکنی بقیه هم همون شخصیت رو دارن. با همون عینک خودت داری بقیه رو میبینی. داری همون فرکانس ها رو ارسال میکنی.. بعد میگی چرا زندگی من اینطوریه؟ پس میخوای چطور باشه؟ میخوای فرکانس ها برعکس کار کنن؟
یاد یک حرفی در کتاب رویاهایی که رویا نیستند استاد عباس منش میفتم.. آیا تجربه کوبیدن خانه قدیمیتان را داشته اید؟ بعضی وقت ها اوضاع خونه انقدر خرابه که با درست کردن سقف و دیوار اوضاع درست نمیشه، خانه از پای بست ویرانست.. باید این خانه رو کوبید از نو ساخت.
سلام
اقامحمدعزیز واقعا متنتون عالی وتاثیر
گذاربودخیلی ممنونم ازتون بابت تحقیقتون
درمورداین افراد
به نام خدای همه ی فرهنگ ها و نژادها
سلام استاد عزیز و مریم جانم و همه ی دوستان همسفر در این مسیر زیبا
بهترین نکته ای که از صحبت های استاد در این فایل برای خودم یادداشت کردم و بارها اون رو مرور کردم تا ملکه ی ذهنم بشه این بود که تعصب نداشته باشم.
هر روز این درس رو تمرین کنم و ببینم چقدر دارم در عمل رعایتش میکنم.
چقدر میتونم همه ی تفکرات و اعتقادات آدمهای دور و اطرافم رو بدون قضاوت کردن بپذیرم و بهشون احترام بگذارم .
ممکنه لزوما اون دیدگاه رو تایید نکنم اما میتونم تلاش کنم که بدون تعصب درک کنم و بپذیرمش.
با مرور دوباره ی قانون و پذیرش اینکه من خالق صد درصد اتفاقات زندگیم هستم ، مسئولیت نتایجی که تا الان تو زندگیم هست رو می پذیرم و این رو درک میکنم که اگر در حال حاضر جایی زندگی میکنم که شاید از شرایطش کاملا راضی نباشم این نتیجه ی افکار و باورهای خود منه پس نباید تعجب کنم که چرا مکان زندگی من تغییر نمیکنه .
اگر میخوام برای زندگی به جاهای بهتر هدایت بشم باید متعهدانه بیشتر روی خودم کار کنم و هر روز این رو تمرین کنم که آدمای اطرافم رو فارق از دین و مذهبی که دارن ، از کجا اومدن و چه ملیتی دارن ، گویش و لحجه دارن یا ندارن و … بتونم دوست داشته باشم و بهشون احترام بگذارم.
اگر این باورهای جدید در من شکل بگیرن و قدرتمند بشن و به ثبات برسن ، اونوقته که جهان من رو هدایت میکنه به جایی که آدمای اونجا هم با خودشون در صلح هستن هم با آدمای اطرافشون.
نمیشه که من همون آدم باشم و همون باورها رو داشته باشم و بعد مدام بگم چرا من به جاهای بهتر هدایت نمیشم.
قبل از اینکه بخوام قضاوتی از کسی داشته باشم و ایرادی از کسی بگیرم نگاهم سمت خودم باشه و رفتارهای خودم رو بررسی کنم و ببینم من خودم چقدر اون موضوع رو رعایت میکنم.
همیشه و همیشه نگاهم سمت خودم باشه و با هیچ کس بیرون از خودم کاری نداشته باشم.
داشتم مدام این آگاهی ها رو همزمان با دیدن و شنیدن صحبت های استاد با خودم مرور میکردم که یه بینش جدیدی در من ایجاد شد که تا قبلش متوجهش نشده بودم.
شاید من در مورد افراد غریبه تر که از من دورتر هستن تا حد خوبی به این پذیرش و رهایی رسیده باشم اما در مورد اعضای خانواده م هنوز خیلی باید روی خودم بیشتر کار کنم.
ناگهان به یاد آوردم که
هیچ کس یعنی هیچ کس دیگه
حتی حتی پدر و مادر و خواهرام هم هیچ کس محسوب میشن
اما من تا امروز بهش آگاه نبودم که در مورد این افراد هنوز قضاوت هایی دارم.
درسته که به خودشون هیچی نمیگم و به خیال خودم داشتم اعراض میکردم .
اما ته دلم مقاومته وجود داشت.
از کجا می فهمم مقاومت وجود داره؟
چون احساسم بد میشه و حرص میخورم.
مثلا اگر بابا روزی دو سه وعده به اخبار گوش میده من هندزفری تو گوشمه و سعی میکنم ورودی هام رو کنترل کنم اما تو دلم حرص میخورم که چرا حالا اخبار ظهر رو گوش کردی اخبار شبم گوش میکنی.
چرا یادم میره خودم تا همین یکسال پیش جزو همین دسته از مردم بودم که اخبار رو دنبال میکردم.
حتی به غیر از پدر من بالای 95 درصد مردم جامعه هم دارن همینطوری زندگی میکنن.
پس در مورد پدرم مقاومتم کمتر شد.
یا در مورد مادرم این قضاوت رو همچنان دارم که چرا با اینکه میبینه من با متفاوت از دیدگاهش رفتار میکنم بازم به خودش اجازه میده مثلا به من تذکر حجاب بده!
تو دلم از این موضوع حرص میخورم و مقاومت در من ایجاد میشه.
اما امروز فهمیدم هرچقدر مادرم من رو اینطوری نپذیرفته من هم در مورد عقاید اون پذیرش ندارم که احساسم بد میشه این یعنی من هم نسبت به دیدگاه متفاوت مامانم مقاومت دارم.
امروز متوجه شدم برای من خانواده م از دایره ی مردم بیرون بودن و تا الان اگه فکر میکردم نسبت به مردم قضاوتی ندارم و تمرکزم روی خودمه این موضوع شامل خانواده م نبوده .
خداروشکر میکنم که امروز با دیدن این فایل متوجه این موضوع شدم و تصمیم دارم روش بیشتر کار کنم و هر روز بیشتر و بیشتر به این پذیرش برسم که من هیچ وظیفه ای نسبت به تغییر و اصلاح باور کسی ندارم و هرکسی حق داره هرطور که خودش فکر میکنه درسته فکر کنه و رفتار کنه.
من در این مسیرم کاری به کار کسی ندارم (حتی اعضای خانواده م ) و صد در صد تمرکزم رو میگذارم روی تغییر باورهای خودم.
و اگر به اندازه ی کافی تغییر در من و باورهام صورت بگیره جهان هم لاجرم مکان زندگی من رو تغییر میده و من رو به جاهای بهتری هدایت میکنه.
خدایا شکرت برای درک این نکته در این فایل
ممنون از اینکه کامنتم رو خوندین دوستان
در پناه الله یکتا باشیم همگی :)
با نام خدای عزیزم
سلام استاد شجاع و قوی دلم
سلام دست خدا که برامون شدی فیلمبردار زیباییوعشق خدا
سلام دوستان ارزشمندی که شدین نمونه تعالی وجانشین خدا که دارین برخلاف جریان پر تلاطم افکار ی وباوری جهان حرکت میکنید .
خدایا شکرت عجب فایلی بود این قسمت استاد فکر نمیکردم این قسمت ۴۵با این نما ی زیبای خونه تون شروع بشه اما با چهره ی خداییتون و منزل زیباتون مارو مهمون عشق وتوحید کردید سپاسگزارم .
میدونید وقتی میشینید صحبت میکنید خود خدا داره بهم نشون میده کجاها قویم و کجاها ایراد دارم که باید کار کنم .داستان این قسمت برای من کنترل ذهن بوپ البته تمام قسمت ها همینو داره بهم میگه تمام قانون همینه که من بتونم تو همه لحظات از پس خودم وذهنم بر بیام و بتونم تربیتش کنم برام کار کنه .
به سادگی از درس های که داره خدا بهمون میده نگذرم نشون دادن زندگی این بندگان خدا بهمون داره میگه هر کی هستی هر چی هستی باش اما آدم باش انسان باش مطمئنی باش آدمیت تو برای تو همه چیز میاره .روابط خوب میخوای میاره دوستای عالی میخوای میاره سلامتی میخوای میاره ثروت میخوای چییییی میخوای بگو میاره واست .
یاد حرف لیلای شب خیز عزیز افتادم تو مدارت روی خدا کوک کن همه جهان برات کار میکنه و فقط بچه ها خوب باشیم همه چیز درست میشه .
تو شرایطی هستم که میدونم ایمانم فقط راهگشای کاره و توکلم وخدا میخواد ببینه چقدر با ایمان بهش میخوام پیش برم و چقدر پای تعهداتم موندم .
فقط میخوام به خدای خودم بگم خدایا صبر همراه با حال خوب بهم بده که تو هر شرایطی بتونم آرامش داشته باشم و در برابر ناملایمات صبوری پیشه کنم و بدونم که قرار نیست جایی رو تحمل کنم که دوست ندارم و متعلق به اونجا نیستم .
خدایا شکرت که این فایل بازم بهم گفت خیلی کار داری روی خودت طیبه جان هااااا خدایا من ادعا نمیکنم مار کردم فقط توکل داشتم اونم به سر سوزنی .
خدایا ادعا نمیکنم توحیدی م اما میتونم بگم اتصال به تو منو قوی کرده خیلیییی .
خدایا نمیگم بلدم اما تو راهنمای کار بلد منی که تو هر شرایطی راه رو بهم نشون میدی ومن به راهنمای درونم افتخار میکنم که دانسته هاشو بهم یاد میده .
خدایا نمیگم پرفکت شدم اما بهتر شدم و تو از حال هر بنده ات دانایی و شنوا به دعاهای آنها .
خدایا همیشه دستامو تو گرفتی تو همه جا کنارم بودی ومن نمیدونستم تنها کسی که بهش تکیه میکردم فقط تو بودی که اینقدررر تو دل طوفان های زندگیم درونم آرامشی عجیبی رو به وجودم تزریق میکرد .
حالا خیالم از قبل راحت تره چرااا چون من دیگه میدونم قانون چیه چون بیدارم کردی چون با خود ت آشنام کردی چون دیگه گمراه نیستم و چه کسی است که تو هدایتش کنی بخواد گمراه شه.
چه کسی که تو بخوای ببریش بالا پیش خودت بقیه نذارن آخه قربونت برم .
وبدون اذن تو برگی از زمین نمی افته .
سعی کردم به ندای تو لبیک بگم و تومسیر نجواهای ذهنم رو خاموش کنم نمیگم همیشه اما بیشتر با هدایت قلبم آروم شدم و به سمتش رفتم و نتایجم گواه همون هدایت درونم بوده .
خدایا شکرت ندارم خیلی رفته بالا به تضادهای خوردم که ایمان دارم سربلند آبنوس میام بیرون فقط باید بدارم مثل همیشه تو دست به کار بشی برام وخودم اینقدر به خودم فشار نیارم .
نمیدونم چرا این جملات رو نوشتم اما سعی میکنم شروع هر کامنت با خدا بنویسم و همیشه نتایجشم عالی بوده خداروشکر.
چقدرررر پنیر خدای من خدایا شکرت بی نهایت فراوانی و صلح وارامش هدایا هزاران مرتبه شکرت .
عاشق خودت و دستان مهربانتم الله یکتا و قدرتمندم .
عمق بی نهایت خوشبختی در خدا رو برای همتون آرزو دارم .
شاااد و در صلح باشید در پناه خدای حافظ
طیبه جانم سلام
عالی بود گلم
اره منم در شرایطی هستم که فقط ایمانم راهگشای کاره
همین که اینو درک کردیم و به هیچ چیز و هیچکسی متصل نیستیم
و فقط به خودش متصل شدیم
و داریم با تمام توان تا اونجایی که تکامل پیدا کردیم
ذهنمون رو کنترل میکنیم و حالمون رو خوب نگه میداریم
و فقط مدارمون رو روی خودش تنظیم کردیم
خدا رو هزاران بار شکرش که تا اینجا رسیدیم
و صددرصد بیشتر از این هم میریم طیبه زیبایم.
تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم.
بانام خدای عزیزم
سلام طاهره جانم خدایا شکرت بازم لایک تو حیاط مون وقتی بالا پایین میپریدم وگفتم خدایااااا شکرت عاشقتم من خیلیییی خوبی .
من عادت کردم خدا بهم لایک بده خدایا عاشقتم من .
خداروشکر. عزیز دلم که تو مسیری فقط ادامه باید بدیم همین .
از اینکه نکاه زیباتون مهمون کامنت من شد خدا وشکر میگم .
در پناه خدای عشق
سلام استاد عزیزم
سلام مریم جان مهربانم
خدایا سپاسگزارتم که در کنار عزیزانمهستم. خدایا شکرت
استاد نازنینم ، مریم جانم سپاسگزار شما هستم برای این همه آگاهی ناب.
چقدر دو قسمت ۴۴ و ۴۵ سنگین بود.
جوری بود که ذهن من با اینکه هرکدوم رو دوبار دید و کلی از کامنت هارو خوند اما در سکوت رفته. 🙂
نکته ای که بسیار بسیار بسیار قابل تامله نگاه زیبای شما به همه چیزه.
اینکه یاد بگیریم در کسانی که با ما خیلی هم متفاوت هستند زیبایی هارا پیدا کنیم، زیبایی ها را ببینیم.
با این نگاه چقدر آمیش ها دوست داشتنی ترند. نه تنها آمیش ها بلکه هر کسی با هرعقیده ای در جهان.
یکی از باورهایی که من در خودم تقویت می کنم اینه که همه آدم ها عالیند و من همیشه وجه عالی آدم هارو می بینم. هر انسانی فقط با وجه مهربانش با من روبرو میشه. حالا میگم من خودم با همه آدم ها از وجه مهربانم و با احترامم روبرو میشم. امکان نداره غیر این ببینم.
زیبایی بپاشم زیبایی می بینم. دنیای من زیباست. جهانی که من برای خودم می سازم پر از زیبایی و مهربانی و بودن در صلح با همه جهانه.
خدای من شکرت
💙💙💙💙💙
سلام استاد وخانم شایسته عزیز
این که سفرنامه نبود یک محصول بود که هزار بار باید گوش داد .هروقت استاد اینطوری جدی صحبت میکنه گوش نکرده مطئنم که این یک محصول اثر گذاره مثل کلی فایل رایگان سایت مثل فقط روی الله حساب کن که هر وقت جائی کم بیاری گوش کنی مثل دنده کمکی از مسائلت گذر میکنی .
استاد گاهی از گذشته خودم خجالت میکشم وشرم دارم .ولی خدارا شکر یادم دادید خودم راببخشم .وخودم را به عنوان یک انسان بپدیرم .
من هم قبلا نگاهم ورفتار نسبت به اتباع خارجی و کسانی که از روستاها میامدند تو شهر ها اصلا خوب نبود وحتی چند مورد درگیر ی داشتم .یکبار کارم به پاسگاه کشید نمیخوام مرور گذشته کنم ولی خدا را شکر طی چند سال که گذشته به مرور مدارم عوض شد تغییر زیادی کردم وبا شما آشنا شدم کلی تغییر نگاه داشتم والان کامل نیستم ولی خیلی دیدم نسب به این موضوع بهتر شده .
چرا .چون دوره روانشناسی ثروت یک را جلسه دوازدم را گوش دادم و باور به فروانی ام بیشتر شده .
گذشته چون تو مدار فقر بودم وقتی افغان ها را میدیدم میگفتم ما ایرانی ها نان نداریم بخوریم اینا تازه اومدند مشاغل را پر میکنند کار کم میشه پول کم میشه اینا اقتصاد را خراب میکنند واینقدر جا برا همه نیست خانه ها پر میشه کرایه خانه ها برا ایرانی ها بالا میره وکلی باور محدود ومنفی
خوب همه اینها دلیلش باور نداشتن فروانی بود الان میفهم بی نهایت ثروت وجود داره بینهایت جا هست خانه هست خوراکی هست وتازه وقتی مهاجرها میاند به رشد یک جامعه کمک میکنند وکم که نمیشه هیچ بلکه زیاد هم میشه مثل امریکا از تمام دنیا هستند شاد وخرم در کنار هم زندگی میکنند .
استاد بابت این فایل سپاسگذارم یک تلنگر دوباره بود اخیرا گاهی دوباره این باورهای قبلی میومد سراغم الان اپدیت شدم .
خانم شایسته عزیز از شما ودوربین تون سپاسگذارم قرار بود بریم مسافرت جور نشد بریم باهمسرم گفتیم وقتی این سفرنامه را میبینیم انگار داریم خودمون امریکا را میگردیم
شما دست خداوند هستید توی زندگی ما .
شاد باشید .وسلامت
???????
دیدگاه هر انسانی برای خودش است و هر انسانی در پذیرش هر دیدگاهی آزاد است و به همین شکل نتایج آن هم به خودش بر می گردد و ما باید به همدیگر احترام بذاریم و در مواردی که باهم اتفاق نظر داریم (و خیلی هم زیاد است) با هم دیگر همکاری می کنیم ودر موارد اختلافی کاری به هم نداریم .
من که اهل سنت هستم با برادران شیعه در تمام مسایل اسلام هم فکری و هم کاری دارم ودر مسائلی که دیدگاه ما متفاوت می شود اجازه می دهیم هرکسی به نظری که فکر می کند درست هست عمل کند.
من به عنوان مسلمان با اهل ادیان دیگر در مواردی که اتفاق نظر داریم و آن هم خیلی زیاد است همکاری می کنیم و جایی که نظرات ما متفاوت می شود هر کسی به راه خودش می رود.
البته اگر شرایطی شد که من متوانستم اظهار نظر کنم من دلایل خودم را بیان می کنم و انتظاری هم ندارم کسی را قانع کنم.
اما اگر با دلایل دریافتم که دیدگاهی درست است تبلیغ می کنم .
بله من تبلیغ می کنم و امر به معروف و نهی عن المنکر می کنم اما انتظار ندارم که افراد خاصی یا مشخصی هدایت بشوند ، هر کسی در مدار باشد خودش جذب حرف من می شود و کسی که نباشد کاملا از من دور می شود.
جریان ابوطالب همین بود که خیلی به پیامبر اسلام کمک کرد و جلوی کفار ایستاد ولی تا آخر عمرش مسلمان نشد و گفت اخترت النار علی العار یعنی من طعنه مردم را نمی پذیرم ولی حاضرم آتش جهنم را بپذیرم .
پیامبر خیلی دعوتش می داد و اصرار می کرد که عمو جان آهسته و در گوشی کلمه رو بخوان تا من برات شفاعت کنم ولی نخوند.
بهد از فوتش پیامبر براش دعا کرد این آیه نازل شد.
انک لا تهدی من احببت ولکن الله یهدی من یشاء
یعنی تو نمیتونی کسی را که دوست داری هدایت بلکه این خدا است که هدایت می کند.
در موارد مختلف پیامبر خیلی اصرار می کرد که مردم ایمان بیاورند خدا فرمود
لعلک باخع نفسک الا یکونو مومنین
یعنی ای پیامبر تو خودت را به کشتن میدی از بس که غصه می خوری تا اون ها ایمان بیاورند .
در جایی دیگر خدا می فرماید
افتکره الناس حتی یکونوا مومنین
ای پیامبر آیا تو می خواهی که مردم را مجبور کنی که مومن بشوند.
در جایی دیگر خداوند می فرماید:
ولو شاء ربک ما فعلوه فذرهم وما یفترون
یعنی ای پیامبر اگر خدای تو می خواست که به جبر اون هارا مومن کند خودش این کار را می کرد و تو نیاز نیست این کار کنی.
پس بذار هرچه می خواهند بگویند.
در جایی دیگر خدا می فرماید
انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا
یعنی ما راه درست را نشان داده ایم و هر کسی خواست شکر کند و بپذیرد یا کفر کند و نپذیرد.
در جایی دیگر خداوند می فرماید
فمن شاء فلیومن و من شاء فلیکفر
یعنی هر کسی خواست ایمان بیاورد و کسی که خواست کفر کند کفر کند.
از تمام این آیات چنین فهمیده می شود که هرکسی آزاد است.
و دعوت اسلام مال همه نیست به این معنا که همه قبول کنند
همان طور که استاد عباس منش می گوید که آموزش های مال همه نیست یک عده قلیلی هستند.
دقیقا قرآن هم همین مطلب را می گوید که قرآن همه را هدایت نمی کند بلکه عده کمی که باور کرده اند.
هدی للمتقین الذین یومنون بالغیب ویقیمون الصلوه ویوتون الزکاه
یعنی این قرآن فقط یک گروه اندکی را هدایت می کند به نام متقین .
حالا متقین کیا هستن بعدا توضیح می دهد کسانی که ایمان به غیب دارندو نماز می خوانند و زکات می دهند.
جلوی دعوت دادن دیگران را نگیریم واز دعوت اون ها ناراحت نشویم و مقاومت نکنیم بلکه خیلی راحت ماهم مسیر خودمان را برویم و راه خودمان را تبلیغ کنیم وهرگز با کسی بحث نکنیم دعوا راه نیاندیزیم.
بالاخره هر دعوتی یک گروهی پیدا می کنند و البته تا مطمئن نشدیم که راه ما درست است کسی را دعوت ندهیم
خدا می فرماید
ادع الی ربک انک علی الحق المبین
یعنی تو پیامبر دعوت بده چون واقعا روی حق هستی.
قبلا گفتم دعوت با اجبار فرق می کند .
دعوت یعنی همین کاری که استاد عباس منش میکند یعنی راه خوشبختی را یافته است و تبلیغش هم می کند ولی هدفش همه مردم دنیا نیستند و برای مسیری که انتخاب کرده دلیل هم دارد .
مسئله دیگر تعصب است .
آدمی که تعصب داشته باشد خیلی محدود می شود.
حالا چه تعصب نژادی و چه تعصب مذهبی و ملی و هر عنوان دیگری که باشد.
خوبیه استاد عباس منش همانطور که خودش کامل توضیح داد بی تعصب بودنش است.
وگرنه من که همنژادش نیستم یک بلوچم .
هم مذهبش نیستم یک اهل سنت هستم.
استاد از یک شهر مذهبی شیعه است و من از یک شهر مذهبی سنی هستم
چطور شده که من عاشق استاد شدم ؟!
دلیلش چیه ؟
دلیلش اخلاق خوب و تعصب نداشتن استاد است.
این چیزی است که مرا همفرکانس استاد قرار داده است.
پیامبر دقیقا اینجوری بود .
خداوند می فرماید :
ولو کنت فظا غلیظالقلب لانفظوا من حولک .
چرا اطراف پیامبر سلمان از ایران بود و بلال از حبشه و صهیب از روم بود.
دلیلش اخلاق خوب پیامبر بود.
البته استاد عباس منش به لحاظ اعتقادی جوری است که من فکر می کنم اهل سنت است .
قصد ورود به اختلافات شیعه و سنی را ندارم .
همین کافیه به قول استاد همه ما اشتراکات زیادی داریم .
چرا به مسئله ای که اختلاف نظر داریم بچسبیم ؟
مسئله دیگر تعصب ما ایرانی ها است
نسبت به دوستان افغانی البته قبول دارم که همه این جور نیستن.
ولی یک نکته خیلی جالب در مورد دوستان مهاجر این هست که اون ها با این حال که ازهیچ امتیاز شهروندی برخودار نیستند عموما ثروتمند اند و خیلی خوب پول در می آورند و از کارهای ساده مثل قصابی و گوسفند فروشی و خدمات و غیره …
دلیلش به نظر من اون ها اهل کار و زحمت اند
و دلیل دیگرش هم خود مهاجرت است .
خداوند می فرماید :
و من یهاجر فی سبیل الله یجد فی الارض مراغما و سعه
یعنی
کسی که در راه خدا هجرت کند فراوانی ونعمت می یابد.
مسئله دیگر عزت نفس بود که استاد بحث کردند واینکه نظر کسی برای ما مهم نباشد و سبک زندگی خودمان را داشته باشیم.
یک جایی خواندم :
که یک قانونی وجود دارد به نام قانون 20-40-60
یعنی در بیست سالگی نظر دیگران برای مهم است.
در چهل سالگی می فهمیم که اصلا فکر دیگران در ما مهم نیست و در شست سالگی می فهمیم که دیگران اصلا در مورد ما فکر نمی کنند.
پس خودمان باشیم .
راحت و مطمئن باسبک زندگی خودمان.
سلام به استاد عزیز و مریم مهربون
نشانه امروز من:
من میخوام راجب خودم نسبت به این مسئله ای که شما استاد راجب آن حرف زدین بگم.
من در یکی از شهرهای کوچک شمالی کشور بدنیا اومدم و در آنجا بزرگ شدم. شهری که آنقدر کوچک بود که تقریبا همه مردم چند نسل هم رو میشناختن.
زمان مدرسه خیلی خوب یادمه که در کنارمون و در نیمکتهای مدرسه بچه هایی بودن که از خانواده هایی بودن که دارای اعتقادات مذهبی متفاوت داشتن. ( بهائی، کلیمی، و مسیحی).
هیچوقت یادم نیست که من در خانواده خودم شنیده باشم که نمی تونم با این بچه ها دوست باشم.هیچوقت ندیدم که در کلاس یا در حیاط مدرسه این بچه ها جدای بقیه باشند. و من این رو از بچگی یاد گرفتم که همیشه به همه آدمها با هر دین و مذهبی در کنار من زندگی میکنند احترام بگذارم و با هاشون در صلح و دوستی باشم. تا اینکه من با سایت استاد عباسمنش آشنا شدم و دیدم این موضوع میتونه ارتباط پیدا کنه به اینکه هر کسی با خودش به صلح برسه ، با دیگران هم در صلح خواهد بود. و من این مورد رو بیشتر از والدینم میبینم که هیچوقت کسی رو کنار نگذاشتن چون طرف دینش جداست یا در آمدش کمه، یا رفتارشون باب دل ما نیست. همیشه یادمه مادرم خیلی برای همه احترام قائل بود و همیشه با رفتارش نشون میداد که اگر کسی رفتار بدی با ما داشت حتما دلیلی داشته و میگفت عیبی نداره مادر شاید مشکلی داره که نمی تونه بیانش کنه و چون دلیل رفتارش رو نمی دونیم پس نمی تونیم قضاوتش کنیم. یعنی من الان متوجه میشم که مادر من هم با خودش در صلح بوده و هم سرش توی کار خودش بوده و هم اینکه به فکر و نظر دیگران احترام میگذاشته.
خوشحالم که از بچگی من همه اینها رو دیدم و یاد گرفتم. ولی باید مدام به خودم یادآوری کنم و خودم رو در مسیر درست نگهدارم. خدایا شکرت.
درس این فایل امروزم :
دیدن زیباییهای جهان و تحسین کارهای خوب دیگران، احترام گذاشتن به اعتقادات و نظرات دیگران و سرک نکشیدن در کار دیگران، راه رسیدن به صلح با خودمان خواهد بود.
و نتیجه ای که میگیریم جهان هدایتمون میکنه به جاهای زیبا، انسانهای خوب و نازنین، موقعیتهای و ایده های عالی که قبلا داشتیم و شاهدش بودیم.
و اینکه دیدگاه و نگاه مردم نباید برامون مهم باشه. فقط باید روی خودمون کار کنیم و تمرکز داشته باشیم.
خدایا سپاسگزارم. اینها رو نوشتم که به خودم یاد آوردی کنم که من با این تفکر نه صد در صد ، ولی تا جایی که تونستم بهش عمل کنم الان در یک کشور بسیار عالی با امکانات عالی در حال زندگی کردن هستم و خدا رو هزاران هزار با شکرگزارم بابت موقعیت الانم و از خداوند میخواهم که کمکم کنه و هدایتم کنه تا مکانها و موقعیتهای و انسانهای خوب رو همیشه در کنارم داشته باشم.
الهی آمین
شاد، سلامت و در پناه خدا🙏