سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۴ - صفحه 15 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۴
    248MB
    16 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

386 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد حسن اصغری گفته:
    مدت عضویت: 1772 روز

    خدایا شکرت

    این فایل خیلی زیبا بود

    به خصوص قسمت آمیش ها

    جدی توی آمریکا باشی و این فرهنگ رو داشته باشی

    و بقیه احرتام بذارن

    خودت لذت ببری و بقیه هم کنجکاو تو باشن

    جالب بود این قسمت

    کلی لذت بردم ازش و خدا روشکر که باهاش آشنا شدیم.

    همین نکته که هیچ محدودیتی نیست و فقط باید رفت جلو خودش کلی نکته و یک دنیا حرف

    خداروشکر که دانشجو دوازده قدم هستم و الهی شکر بابت این سایت بی نظیر

    خدای مرسی و شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سجاد بحرینی گفته:
    مدت عضویت: 2069 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته

    همین فایل به اصطلاح رایگان به جرات می گم که اگر با یگ نگاه درست و جامع بهش نگاه کنیم یکی از بزرگترین ترمزهامون رو میشه شناسایی کرد و اون رو تبدیل به گاز کرد و با سرعت به سمت خوشبختی حرکت کنیم

    یکی از چیزهایی که باید تو مسیر یاد بگیریم اینه که کاری به بقیه نداشته باشیم و فقط تمرکز صددرصد رو روی خودمون بذاریم

    زندگی آمیش ها رو من اولین بار توی این سایت دیدم و فهمیدم که چنین آدم های هم وجود دارند و اولش واقعا تعجب کردم که مگه میشه؟!!!

    یکی از چیزهایی که نشتی های فرکانسی ما رو

    خیلی خیلی کم میکند این است که کاری به بقیه نداشته باشیم و بذاریم بقیه راه خودشون و مسیری که دوست دارن بروند رو برن

    اگر واقعا دوست داریم که دیگران مثل ما زندگی کنند تنها راهش اینه که نتایج بزرگی بدست بیاریم تا براحتی بتونیم دیگرانی رو که خودشون دوست دارن به موفقیت برسند رو بهشون کمک کنیم واین جوری به گسترش جهان کمک کنیم

    من در حال حاضر سه تا بچه دارم و خیلی دوست دارم شبیه من فکر کنند و مثل من عمل کنند و وقتی میبینم که اونا مسیر برعکس منو رو میرن بشدت عصبی میشم و خودم و اونا رو سرزنش میکنم و یه جهنم برای خودم درست میکنم

    البته از زمانی که با استاد آشنا شدم و قوانین رو عمل میکنم خیلی خیلی بهتر شدم

    جوری که خیلی وقتها خانمم با من دعوا میکند و میگه تو خیلی خیلی پدر بی احساسی هستی که مثلا فلان اتفاق برای بچه ام افتاده ولی تو بی خیالی و من در دلم به او میخندم چون او قانون رو نمیدونه ولی من میدونم

    و چون روی باورهام سعی میکنم کار کنم به لطف خداوند و قوانین بدون تغیر تا الان اتفاق بدی نیفتاده

    ممکن است هر کدوم از ما توی زندگی مان و توی شرایط مختلف این حس و این باور اومده وسط که من باید حرفم را به کرسی بنشانم

    ولی این که من بخواهم جای خداوند بنشینم و بقیه را هدایت یا نجات بدهم به شدت ما رو از خوشبختی نعمت و زیبایی ها دور میکنه

    بذاریم جهان کار خودش رو کنه

    بذاریم بقیه هر کاری که دوست دارند انجام بدهند

    جهان مادی به همه جور طرز نگرشی نیاز داره و باید همه جور آدمی با هر نوع نگاهی توش باشه و یه جورایی نیاز این جهان مادیه

    ما هم طبق قانون با توجهات خودمون زندگی مون رو میسازیم

    حالا خواهید دید کی زورش بیشتر

    وقتی تو روی خودت کار میکنی و کاری به بقیه نداری و فقط لذت میبری از دیدن زندگی افراد جهان خداوند آدما حیوانات همگی مطیع امر تو میشوند

    مثل سلیمان نبی

    خداوند میگه اگر ما اراده کنیم همه رو امت واحده قرار میدادیم

    یعنی همه رو یه جور می آفریدیم

    و اگر آنجور بود واقعا زندگی یه جهنم بود

    پس من فقط روی خودم کار میکنم و تمام توانم را میگذارم روی بستن نشتی های فرکانسی ام

    دوست تان دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    الهام وابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1636 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم جانم

    خدایاشکرت امروز با دخترم این فایل رو نگاه کردم و خیلی براش جالب بود.

    کلا امروز در مدار همزمانی ها قرار گرفتم.

    اولین همزمانی تو همین فایل بود که من دقیقا یک روز قبلش قدم پنجم جلسه اول رو گوش دادم که استاد تو فایل گفتن و آمیش ها هم جز همین دسته و همزمانی محتوا این سفر با قدم پنجم..

    دومین همزمانی

    به محض اینکه منو وعشقم رسیدیم مغازه باران شدید بارید و چه بارون زیبایی ..یعنی در بهترین زمان و مکان ممکن.. به موقع از خونه اومدیم (پیاده بودیم)و به محض رسیدن به مغازه باران بارید..

    سومی اینکه خودت ویزیتور زمزم اومد وبرامون لیمونات آورد و گفت بعداز پولش رو به حسابم واریز کنید.بدون اینکه ما بگیم.ورزق خودش اومد.

    چهارمی مشتری عالی که زمانیکه خواست مبلغ رو بکشه اضافه تر از اون مبلغ خرید ش برامون کارت کشید…خدایاشکرت

    یعنی امروز به وضوح درک کردم این الرزق رزقان

    خدایاشکرت

    برای این همزمانی هم مداری…

    خدایاشکرت

    دیروز با توجه به تضاد بزرگ و اینکه واقعا کنترل ذهن خیلی برام سخت بود…

    و همش مدام به خودم میگفتم من به خدا قول دادم توحیدی عمل کنم..امروز در ستاره قطبی نوشتم که خدایا من نمیدونم و تسلیم تو هستم تو خودت امروزم رو برام زیبا وعالی بچین..

    حال خوب بیشتررررر و رابطه عالی و عاشقانه با عشقم وبچه هام

    خدایاشکرت برای سلامتی نی نی کوچولو وجودم که نور خداس

    خدایاشکرت

    خ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    ملیحه مهارتی گفته:
    مدت عضویت: 839 روز

    به نام خداوندی که هرچه داریم از آن اوست.

    سلام به مریم جانم و استاد عزیز

    خیلی خیلی ازتون ممنونم که با تمام محدودیتی که در مورد فیلم برداری از آمیش ها وجود داشت این فایل رو تهیه کردین و به ما هم این فرصت رو دادین که با این گروه از مردم در آمریکا آشنا بشیم.

    همونطور که خودتون هم در توضیحات این فایل اشاره کردین واقعا مهم ترین درسی که میشه از سبک زندگی این گروه گرفت فارغ از اینکه این سبک زندگی درسته یا غلط ، اینه که اگر کشوری مثل آمریکا ادعایی از جنس آزادی داره ، این فقط یه شعار نیست و داره در عمل هم اینو نشون میده.

    کسی در این کشور نمیخواد به زور کسی رو ببره سمتی که فکر میکنه درسته و بخواد این گروه رو با عرف و اکثریت جامعه جامعه همراه کنه.

    نه تنها این پذیرش وجود داره بلکه امکانات مورد نیاز زندگی راحت تر به این سبک هم براشون فراهم شده که واقعا فکر کردن بهش خیلی منو تحت تاثیر قرار میده.

    اینکه بیای در فضای پارکینگ های عمومی برای اسب های گاری های آمیش ها سایه بان درست کنی یا تابلوهای راهنمایی رانندگی رو برای این گروه به صورت کاستوم شده و با ادبیات اسب هاشون بسازی واقعا به نظرم اوج احترام به این گروه و نشون دادنش در عمل.

    اینکه نه تنها تحت هیچ فشاری برای تغییر قرارشون نمیدی بلکه به این شکل از سبک زندگی شون هم حمایت میکنی.

    یه مورد دیگه که تو صحبت های شما برام جالب بود این بود که در همین گروه هم میشه افرادی باشن که باورهاشون در مورد ثروت به قدری درست باشه که مردم برای کیک ها و پای سیب هاشون از روز قبل صف ببندن و بخوان اوردر ثبت کنن.

    این یه نمونه ی خیلی خوب هم از باور فراوانی مشتری هم اینکه هیچ عاملی حتی آمیش بودن هم نمیتونه جلوی ساخت ثروت رو در یه فرد بگیره مادامی که باورهاش در مورد ثروت درست باشه.

    اینکه همه چیز باوره یه بار دیگه هم در این فایل از این جنس مرور میشه که با اینکه به شما و مریم جان گفته شده این افراد دوست ندارن ازشون فیلم برداری بشه اما با این حال میبینیم مریم جان بدون پذیرش این باور محدود کننده ، موفق به ضبط ویدئوهایی از این گروه شده که حتی عده ای از اونها به دوربین شما نگاه میکنن و لبخند هم میزنن.

    بازم از زیبایی ها و نکاتی که در این فایل با ما به اشتراک گذاشتین ممنونم :)

    در پناه الله یکتا باشیم همگی:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
    مدت عضویت: 763 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    بنام خدای هدایتگرم

    وای خدای من باور نکردنی این هدایت زیباست

    من نمیدونستم چطور باور کنم ک پاشنه اشیلم رو بهبود بدم

    قدم پنجم جلسه اول رسیدم یکم ناراحت شدم خدایا چطور باور کنم ک میشود زندگی کنم ب سبک خودم و بقیه ب سبک خودشون وقرار نیست مردمو قضاوت کنم یا انهارو ارشاد کنم یا راهکار بدم یا ب راه راست هدایتشون کنم

    امروز چند نشانه دیدم

    اولی دوستی پاسخ کامنت برام گذاشته بود ک تو مدارت بالارفته ونگران پاشنه های اشیلت نباش ک راه حل براشون پیدا میشه وبیشتر مدارت بالامیره اول صبح نقطه ابی رنگ برام پررنگ شد خدایا شکرت

    دومین نشانه جلسه دوم قدم پنجم ک باورهای خیلی خوبی درمورد این موضوع استاد گفتن و بازهم یکبار گوش،دادم حسم بهتر شد ب این موضوع

    سومین نشانه این فایل بود ک زدم روی نشانه ی من

    واین فایل اومد

    اگه اینها معجزه نیست پس چی هست

    اگه خدا بامن صحبت نمیکنه پس چی هست

    اگه دنیا قانون فرکانس نیست پس چی هست

    هر باور محدود کننده ای ک توی خودمو پیدا کردم

    شبی ک نوشتم خدایا نشانه هارو بیار هدایتم کن

    شب خابیدم صبح از اول صبح نشانه باران شدم

    دارم روی موضوع حرفه ام ک هنری هست کار میکنم نشانه باران شدم

    درمورد این موضوع هم نشانه ها شروع شد از امروز

    حتی درمورد ورود ب مدار افراد موفقتر وخروج از افراد ناموفق هم نشانه ها امد

    حتی توی تلویزیون بچم ک روشن میکنه نشانه ها میات

    ک مردم حریم خصوصی دارن

    مردم حق انتخاب دارن

    یا طرف میگه چ بخام چ نخام درامد عالی دارم

    یا همش درمورد هنر وموفقیت توی هنر صحبت میشه

    امروز استادم بهم گف اگه توی هنرت فعالتر نشی از گروه هنرجوها حذفت میکنم البته ب همه ی ما این حرفو زد

    چقد جالبه من خوشحال شدم ب جای ناراحت گفتمش خیلی کار خوبی کردی چون نوشته بود ناراحت نشید بچه ها اگر از گروه من حذف شدید

    گفتم این پیامی هست باید من پیشرفت کنم

    هم توی هنرم

    هم توی 12 قدم

    ومدارهای بالاتری برم

    امروز قبل شنیدن این حرف از استادم من دست بکار شده بودم و تمرینم رو انجام داده بودم ومشتاقترشدم ک بیشتر تلاش کنم

    واین اهرم رنج ولذت رو انگار توی ذهنم قوی کرد

    ک فاطمه پیشرفت نکنی حذف میشی از این جاهایی ک الان توشون هستی چون قرار نیس متوقف باشی یا درجا بزنی قراره همونجور ک توی ماه قبل ک مدارت بالا رفت این ماه هم مدارت رو بالاببری عزیزم

    و خداوند ب شجاعان پاسخ میدهد فاطمه

    با توکل ب خدا استمرار داشته باش وقدمهای جدید رو بردار

    وقت قدم برداشتنه دیگه …

    سپاسگذارم خداجونم عاشقتم

    سپاسگذارم استاد جان ومریم بانوی مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    سید اصغر باغبان گفته:
    مدت عضویت: 2221 روز

    سلام خدمت استاد دوست داشتنی و خانم شایسته نازنین

    چقدر جای تفکر داره این قسمت نه از اینکه چرا امیش ها اینجورین من خودم رو مثال میزنم نه کس دیگه!اصغر فک نکن ذهن تو فرقی با اون امیش داره!منم الان کلی ثروت در جهان هست ولی به دلیل نگاه محدود کنندم نمیبینمش اون خداوند زمین و اسمانها رو مسخر من کرده ولی من خودم رو باور ندارم خودم رو ناتوان میبینم ایا باورهای محدود کننده امیش ها تفاوتی داره با من؟هم من و هم اون امیش یه یه سری باور محدود‌کننده داریم من باور ندارم که من میتوانم زندگی خودم‌رو خلق کنم من شهامت تغییر رو بع دلیل باورهای محدود کننده نداشتم اون امیش هم نداشته و اینه که هنوز با وجود ماشین با این سبک دوچرخه جابه جا میشه میخوام این نکته رو به خودم یک بار دیگه یاد اوری کنم به قول خانم شایسته ادم یه وقتهایی از یه باور که به نطر خودش باور مثبتی هست انقدر ضربه میخوره و اون رو نقطه قوت خودش میدونه که از نقطه ضعفش ضربه نمیخوره،اینکه من بگم بابا دیگه این امیش ها کین دیگه اینا دیگه کجای دنیان؟نه اصغر نه عزیزم خودت پر از باورهای محدود کننده حتی بدتر از این امیش ها هستی ولی این باور اینکه من مشکلی ندارم و میدونم میدونم باعث میشه حتی ذهنت به سمت این نره که داری مسیر رو اشتباه میری!تا تسلیم صددرصد نشوم و باور نکنم که ضعف دارم نتایج از راه نمیرسه!این فایل و امیش ها به من نشون داد که ببین ذهن چطوریه!باورها چطوریه!به قول استاد مثل سیمان چسبیده به مغز ما و اونها نتایج رو رقم میزنند بیشتر به رابطه اندازه نتایج و باورهامون دقت کنیم جهان ایرادی من باورهام مورد داره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    Amin Iloon گفته:
    مدت عضویت: 1006 روز

    به نام خدا

    چقدر عالیه این قسمت

    من چقدر دوست دارم آزادی رو

    اتفاقا الان تو ذهنم گذشت که چقدر خوبه که با هم دیگه متفاوت باشیم – از نظر لهجه – زبان – سطح -درس – کشور – منطقه – منظره و…

    فرض میکنیم تو جهان همه نون رنگمون سفید و سفید بود

    فرض کنیم که تو جهان هممون رنگ سبز رو استفاده میکردیم برا لباس هامون

    فرض کنیم که تو جهان هممون تا دیپلم درس میخوندیم فقط در یک رشته

    فرض کنین قد همه مون 2 متر بود

    فرض کنیم همه مون 100 کیلو بودیم

    فرض کنیم همه مون مو هامون فر بود

    همه مورد تنیس بازی میکردیم

    همه مون هیوندا تالیسمان سوار میشدیم

    همه مون ی شغل داشتیم

    ببین دنیا چه جای کسل کننده ای می شد

    واقعا که اعمال زشت باعث میشه که اعمال درست ارزش پیدا کنه.

    باید به عقاید همه احترام بگزاریم.

    اعقاید و باور های همه برا خودشون درست هست چون طبق باور هاش داره نتیجه میگیره

    خدا را شکر بابت دیدن این ویدیو

    چقدر برام جالب بود

    این که تو امریکا ی محله ای این قدر عجیب باشه

    اینکه به همه احترام بگزارن

    اینکه برا اونها کلی وسایل درست کنن و..

    شکر الله بابت این همه زیبایی – تنوع و ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    محمدرضا قنادی گفته:
    مدت عضویت: 1081 روز

    نکته مهمی که یاد گرفتم

    این بود که در تمام شرایط بد و خوب ما می‌توانیم ادامه بدیم

    مخالف باورهای اون سرزمین

    که همه تا یک مقطع کمی تحصیل

    می‌کنند تا دکترا هم رفت.

    چقدر این درس بزرگی میده

    که واقعا اگر همه عالم مخالف

    تو بودند تو باید پیشرفت کنی

    و خودت با باورهایی که خودت به خودت میگی رشد کنی

    نه باورهایی که دیگران می‌گویند

    یکی از دلایلی ‌که امیش پیشرفت زیادی نداشته به خاطر باورهای

    غلط گذشتگانشان هست.

    اگر اینترنت و موبایل بیاد در بین آنها باورشون رو تغیر می‌دهد

    بنابرین کمبود اطلاعات که دارند

    در آینده هم مانع رشدشان

    خواهدشد

    و نکات جالب دیگ که داشتن

    احساس کردم اون خانوم به راحتی با دوچرخه و فرزندش پا میزد

    و خم به ابروی خودش نمی‌آورد

    در صورتی که انرژی زیادی برای

    راندن همچین دوچرخه ایی لازم هست.

    نکته جالب دیگه راندن اسب در اتوبان که ماشین ها با سرعت می‌روند

    چقدر مردم هماهنگ بودن

    چقدر جالب .

    ولی نکته مهم اگر ما از آموزگار

    درس نگیریم

    پس حتما از روزگار درس خواهیم

    گرفت الان مجبورا کارت خوان

    داشته باشند

    دو روز دیگه

    مجبور می‌شوند

    گوشی و ارتباطاتشون

    رو قوی کنند و الی قربانی

    ضعیف بودن در جمعشون

    می‌شوند

    و ضعیف ها حذف خواهندشد

    شکر

    شکر

    شکر

    برای دیدن این تصاویر

    و آهنگ زیبای

    آخر فایل

    تشکر ویژه از خانوم شایسته

    برای تدوین و آهنگ زیبا

    و استاد

    برای درس های زیادی

    که توضیح دادن

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    حسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 3193 روز

    سلام بر همه دوستان ….من هم مثل خیلی ها وقتی این فایل رو دیدم اولش خیلی سخت بود برام بپذیرم که همچین انسان هایی هنوز وجود دارن و با دیدن لباس ها و کلاه های قشنگشون خیلی کیف کردم ولی بعد از این فایل خیلی به فکر فرو رفتم و بعد دیدم که باید خدا رو به خاطر وجود چنین انسان هایی شکر گفت…..آمیش ها به من یاد دادند که با تضاد های زندگیت ازدواج نکن ..اگر دوچرخه ات رکاب نداره تو مجبور نیستی این تضاد رو بپذیری بلکه باید بری دنبال راه حل. توی زندگیت هرمشکلی که به وجود میاد حتما برو دنبال راه حلش………اینجاست که انسان از اهمیت وجود تضادها در زندگی آگاه میشه و می فهمه که خدا چه لطفی در حق ما می کنه با همین تضادها

    اون خانمی که در موردش خانم شایسته صحبت کرد هم به من یاد داد که تو مجبور نیستی هم رنگ اقوامت شوی .اگر بخواهی متفاوت باشی خداوند تو را هدایت می کند به سمت خواسته هایت…خدایا شکرت که بهم این موارد رو یاد دادی از طریق دستانت .استاد و عشقش و قوم زیبای آمیش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    نفیسه گفته:
    مدت عضویت: 1814 روز

    به نام خدا

    سلام به همه همسفرای عزیزم و استاد و مریم خانم شایسته عزیز

    واقعا چقدر عجیب اما طبیعی و زیبا من این امیشارو که دیدم یاد اون برنامه کودکایی میوفتم که قبلا دیده بودیم هممون و چون دقیقا اوناهم همین نوع لباسارو میپوشیدن و چقدر حس عجیبی داشتم وقتی دیدم اول که استاد درموردشون صحبت کردن فکر کردم که یک ادمایی با ظاهر عحیب غریب هستن بعدا که دیدم چون از قبل این نوع خونه ها این نوع لباسارو تو تلوزیون دیده بودم باهاشون ارتباط برقرار کردم اما یکم نه یکم خیلی خودشونو محدود میکنن ها اما اون دوچرخه هاشون خیلی جالبه شاید ایده اسکیت برد از همین باشه و چقدر جالب بود اون خانمی که استاد گفتن بچشوبه دوچرخه بسته بود چه صحنه قشنگی بود مثل نقاشی بود و چقدر ادمای مرتب و تمیزی بودن اصلا لباساشون جاده هاشون برق میزد با این که اسب داشتن و خوب یکم خرابکاری میکنه اسب اما جایی که درشکه پارک شده بود فقط یک قسمت از اون کفپوش سفید رنگ کثیف شده بود خیلی جالب بود و این نشون میده که انسان ها چقدر میتونن خودشون و افکارشون رو محدود به گذشتگان کنند و چقدر میتونن رها باشن و با زمانه پیش برن و یک نکته دیگه که امریکا بستری رو فراهم کرده که این دو گروه با صلح و دوستی کنار هم زندگی کنند و به هم احترام بزارن ولی یک صحنه من یکم دلم برای اون بچه های امیشا سوخت که چرا تو همچین باورایی بدنیا اومدن اینو میدونم اونا میتونن باوراشونو عوض کنن اما شاید خیلی سخت تر از بقیه باشه چون انگار پدرو مادراشون خیلی سخت به عقایدشون چسبیدن ولی اون داستانی که مریم جون تعریف کردن از اون خانم امیشی که دکترا گرفته و داستانشو نوشته امیدوار شدم واقعا ادم به خودش که بر میگرده میبینه چقدر جا داره که ادم روی خودش کار کنه و عقایدی که بی اساسن رو از خودش دور کنه واقعا یک ادم نکته سنج و نکته بین میخواد که دقت کنه به کاراش به کارایی که ناخوداگاه انجامشون میده که منشعش باورای گذشتگانمونه امیدوارم بتونم به اون درحه برسم که یک انسان رها از افکار قدیمی باشم و ازاد ازاد و رها رها باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: