سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۲ - صفحه 32 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۲
    215MB
    14 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

442 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی ربیعی گفته:
    مدت عضویت: 2384 روز

    بسم رب

    بازهم هدایت الهی که بر مومنین مشهود می اید

    انانیکه احساس خوبی به زندگی دارند،به اتفاقات دارند ،اگرهم ناراحت شوند،فورا حالشان خوب میشود و دل شان قرصه،متزلزل نمیشوند و به خدا ایمان راسخ دارند.

    و اینها سپاسگزار خداوند اند که این قوانین بی خطا را وضع کرده و ما میتوانیم ( باید) با استفاده از این قوانین و اگاهی ها در زمینه های مادی و معنوی پیشرفت کنیم و دلیل به این دنیا امدن مان هم پیشرفت معنوی و روحی بود ،حتی همین نعمت ها وقتی که در صراط مستقیمی،هر دلار تو را بیشتر به خداوند هدایت میکند،هر لقمه از غذای لذیذی که میخوری،هر منظره فوق العاده ای که میبینی ،هر ماشین یا موتوری که سوار میشی،هر نفسی که میکشی ،هر گامی که بر میداری،به ظاهر کارای روزمرست،اما برای کسی در مسیر مستقیم هست همه چی راهنما بسوی اوست و هر امری موجب تعالی درونی است،ولو خرد و ساده

    برگ درختان سبز و کلا هر چیزی،هر ورقش دفتری است معرفت کردکار…..

    استاد،شما اون موقع وقتی دیدید کار پله داره یجوری

    اعصاب خردکن میشه و حوصله داره ته میکشه،رفتید و رفرش شدید و منتظر راهنمایی خداوند شدید،چون میدانستید$$ ایده هایی که در حالت خوب به ما گفته میشود ،عالی عمل میکنند،اما ایده هایی که در حالت و احساس بد به سراغ ما می ایند ،خرابن و دستمونو نمیگیرن،چه بسا ضرر هم بزنن$$

    و واقعا استاد و خانم شایسته می گفتن بریم لذت ببریم تا به بهترین نحو هدایت شیم،و همینطور هم شد و من خیلی ایمانم نسبت به این قانون بیشتر شد که احساس خوب یعنی تو مسیر درستی هستی.

    با ذکر یک نمونه کلامم رو به پایان ببرم:

    چند روزی بود که اومده بودم شهرستان پدر و مادرمو ببینم و یه سری کارارو انجام بدم،در همین حین سر یه سری مسائل با بابام و یا سری هم با مامانم اعصابم خیلی بهم ریخت و در مسیر کاملا نادرست قرار گرفته بودم ،صبح روزی هم که بلیط گرفته بودم،باز بخاطر یه سری توجهات وحشتناک منفی و حال بد کن ،حالم بد شد،هول هولی یه صبحانه ای خوردمو و رفتیم تاکسی اینترنتی( تبلیغ نشه) بگیریم،ات اون موقع که من میلی متری تنظیم کرده بودم برسم ۵ دقیقه دیر شد،بعدشم که اومد کلی فس فس رفت ،اصلا انگار دنده ۱ داشت و دنده عقب این ماشین! و تیر خلاص هم وقتی زده شد که راننده از مسیر معمول بنا به یک دلیل احمقانه،نرفت و از یه مسیر چرتی رفت که اونم ۵ دقیقه دیرم کرد و دقیقا همون ۵ دقیقه اخر باعث شد جا بمونم،بگم که اون راننده هم اصلا اون منطقه رو فک کنم ۱۰ سالی میشد نیومده بود و اصلا فکر نمیکرد قطار به تهران داره و راه هیچی بلد نبود،از نقشه هم استفاده نمیکرد،یعنی من چه فرکانسهای افتضاحی داشتم که شرایط اینقدر فضایی بد شد،یعنی فسنیسره للعسری همین بود البته در اسکیل کوچیک…

    تو همون حین به فکر فرو رفتم…

    اونقدر دیر گیر بیاد ماشین ،در حالی که همیشه یه دقیقه ای گیر میومد،بعد رانندش اونجوری از مسیر تخیلیش بره و ترافیک اون موقع صبح و …

    همونجا فهمیدم بخاطر ندیدن زیبایی ها و سپاسگزار نبودن بخاطر اونهاست که نشونش احساس بده که من توجهی بهشون نکردم،بلکه منطقی میشمردم شون،که اگه ادم الان فلان پول،ماشین یا توانایی برخورداری از فلان خدماتو نداره ،باید ناراحت شه و گریه کنه،مثل بچه ها ،و واقعا باید روی صبر م کارکنم و صبر چیزی جز ایمان به خدایی که همه چیرو راست و ریس میکنه نیست،که این ایمان باعث میشه که تو سنگین ترین شرایط هم باز احساس سپاسگزارانه داشته باشه و گلبولهای سپاسگزاری خونش فعال شن و در اخر همه چی طوری پیش میره که سپاسگزار تر بشه و این اتفاقات سبب جلای روح بشه و تراش بخوره و زیبا شه،شاید مقاومتهای ذهنی و نجواهای زیادی باشه،اما اینها همون زائداتی هستن که باید تراشیده شن،شاید به نظر ذهن درد داشته باشه، اما طبق قانون،نتایجی که گرفته میشن خیلی بزرگترن و کسی که تو مسیر درست باشه ،این به ظاهر دردا واسش لذت بخشن،مثل وزنه زدن تو باشگاهه ،هرچی بیشتر حس میکنی که تارهای عضلانی ات از فرط انقباض به هم چسبیدن و فشار تحمل میکنن،شاید یه سوزشی تو عضله حس کنی اما ازش لذت میبری،مثل اون اگاهی که رنج و لذت به استاد داد تا ۴۰ کیلو تو چند ماه کم کنن و عشق کنن و بعدشم …..

    راستی اخرشم اون راننده که فک میکردم خیلی شوته،چون دید دیر رسوندتم و مسیر اشتباهیرو انتخاب کرده،رایگان اورد خونه مون و کرایه هم نگرفت،این وقتی بود که سعی کردم درس این ماجرا رو بگیرم و رو ابعاد منفی توجه نکنم،البته قدیما اگه همچین اتفاقی بخاطر فرکانسها می افتاد ،تقریبا از حال بد تشنج میکردم?????? و اتفاقات بدتری می افتاد ،مثلا زور زورکی یه جور دیگه میرفتم،وقتی از قطار جا میموندم،بعدش کلیدمم گم میشد و ……

    اما این دفعه همون فرکانسهای دری وری که اونطور شد جوابش ،فرکانسهای درست باعث شد درجا رایگان برم خونه!

    واقعا عجیب بود،و این اتفاق امروز صبح با فایل ۴۲ استاد همراه شه که بیام این درسارو واسه عزیزان بنویسم و امید وارم که مفهومو رسونده باشم،هدایت به خواسته و ناخواسته با کانون توجه و نشانه های احساسی که داریم….

    ???????????????????

    و در اخر بگم که شرایطی که توشیم بهترین و مناسب ترین چلنج برای تکامل اون ابعاد روحی مونه که ضعیف موندن،پس هیچ کس را سرزنش نکنیم و احساس مونرو بد نکنیم( خوب کنیم!) و فقط روی اون زوایای تاریک درونمون کارکنیم تا رسالت مونو گزارده باشیم

    سپاسگزارم از همه،با ارزوی بهترینها در هر عرصه از زندگیمون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    آرامش گفته:
    مدت عضویت: 2380 روز

    وای خدای من چطور میشه اینطور میشه؟؟؟؟???

    آخه استاد چقدر اطمینان به دستان خداوند واقعا احسنت به این مخلوق با این درک باور بالایی که نسبت به خالقش رسیده بدون استرس و بدون نگرانی و بدون هیچ عجله ای و در عین لذت بردن از مسیر زندگی مطمئن هست دست خدا در راه هست .

    اینجاست که معجزه رخ میده وقتی اطمینان قلبی به خداوند داری درمورد اجابت خواسته و این باورقدرتمند که خدا هدایت میکنه و نچسبیدن و نگران نبودن نسبت موضوع و لذت بردن از مسیر. نتیجه همین میشه . تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس که خود راه بگویدت چون باید کرد. آفرین براین آفریننده بخشنده مهربان خدایا سپاسگذاریم بخاطر خلق این جهان با این قانون مندی دقیق. یعنی اینقدر دقیق که خداوند آدم فنی در مورد موضوع پیش آمده میفرسته و این که خودش با پای خودش بیاد .بدون هیچ شناخت و هیچ چشم داشتی با علاقه بیاد مسئله رو برات حل کنه یعنی خیییلی باحاله?????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    حسین عظیم زاده گفته:
    مدت عضویت: 2751 روز

    سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی و خانم شایسته و مایک عزیز

    این قسمت سفر نامه هم بسیار بسیار زیبا و آموزنده بود.خدارو شکر بسیار استفاده کردم.

    روابط استاد با دیگران بی نظیره

    فیلم برداری بسیار عالی شده

    از روابط استاد با مایک خیلی چیزها یاد میگیرم چون من ۲ تا پسر دارم و روابطم با اونا در حال حاضر خیلی خوب شده

    همه چی عالیه

    بسیار ممنون که این سفرنامه رایگان در اختیار ما قرار گرفته.

    بسیار بسیار بسیار سپاس

    کامنتم تا اینجا تموم شد ولی وقتی دیدم امروز پانصدمین روز عضویت من تو سایت است، گفتم یه ردپا از خودم بزارم از اول ۹۷ به طور جدی شروع کردم هیولا وار! رو خودم کار کردم.تو تمام زمینه ها پیشرفتم شگفت انگیز بود.و مدام احساس میکنم دارم تو مسیر درست حرکت میکنم.و از نظر خودم نسبت به زمانی که شروع کردم صد درجه تغییر کردم اوضاع مالیم خوب بود ولی بسیار بسیار بهتر شده.سلامتیم عالیه.روابط با خدا و دیگران بی نظیر شده و فقط از دیگران محبت دریافت میکنم.همه کارهام در احساس خوب انجام میشه.هیچ چیزی نمیتونه احساس من رو بد کنه همیشه همه چی عالی پیش میره

    خدارو صد هزار مرتبه شکر

    عاشقتونم

    آرزوی پیشرفت برای تمامی اعضای محترم سایت و استاد عزیز و تیمشون از خداوند عزیز مسئلت دارم.

    عظیم زاده

    پانصدمین روز عضویت در سایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    زهرا براتی گفته:
    مدت عضویت: 2649 روز

    به نام خدا

    سلام عزیزای دلم

    _بازهم یه مسئله ی دیگه،

    _بازهم انجام دادن سهم خود

    _از خداوند هدایت خواستن،

    -ولذت بردن از بقیه ی لحظه ها،..

    پاسخ خداوند به این ایمان و درخواست:

    ۱.هدایت کردن اون خانم بامحبت به سمت شما،

    ۲.درست کردن غذای شیک وعالی برای شما

    ۳.هدایت شدن به سمت ،آبتنی کردن،در دریاچه ی زیبا و تمیز وسبز

    ۴.هدایت کردنه، دوباره ی،یک بنده ی خوب خدا، یک مکانیک حرفه ای برای درست کردن مسئله شما،به راحتی.

    خدایا چقدر زیبا،شما حتی از مسائلتون هم میتونید یک داستان زیبا خلق کنید،اصلا اتفاقات رو طوری خلق میکنید که ،به زیبایی ختم میشه،به معجزه،

    شما خیلی خوب از پس کنترل ذهنتون بر اومدید،

    شما برای خوشبختی کار سختی نمیکنید،فقط زندگی رو تماما زندگی میکنید و خوشبختی،پاداش شماست به این مهارت.

    خدایا تکرار این موردها برای من حاویه یک پیام بزرگ هست،که زهرا دنیا در دستان پر قدرت خداوند هست و خدایی که دوستت داره و از تو میخواد که فقط بندگی کنی و لذت ببری و ایمان داشته باشی که خداوند نزدیک است و اجابت میکند ،درخواست های تورا.

    خدایا سپاسگذارتم،خانم شایسته ی عزیز از شما و استاد عزیزهم سپاسگذارم که اینقدر این تجربه هاتون رو عاشقونه در اختیار ما میزارید.

    دوستان خوبم سفره ای پهن شده ،پر از برکت ونعمت و ثروت،پر از آگاهی و حقیقت،انشالله بتونیم استفاده کنیم و به سعادت و خوشبختی بیشتری برسیم،

    شاد باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مهران دوستی گفته:
    مدت عضویت: 2324 روز

    سلام به همه همراهان دوست داشتنی این سفر زیبا…

    دو تا موضوع تو این فایل خیلی توجه منو به خودش جلب کرد و جریان ایمان و اعتماد واقعی به خداوند رحیم و هدایتگر رو در متن زندگی استاد به من نشون داد :

    ۱.منِ گذشته در مواجهه با مسائل و تضادهای زندگی دو نوع رفتار از خودم بروز میدادم.یک اینکه از تصور لاینحل بودن اون موضوع اصلا بهش ورود نمیکردم و سعی میکردم صورت مساله رو پاک کنم و یا اینکه خودِ بدون توکلم رو بقدری درگیر موضوع میکردم و تو ذهنم نگهش میداشتم که جدا از نتیجه، عصبی و مضطرب بودم و در واقع حسم بد میشد.در این سفر زیبا آموختم که اولاً عبور از همه تضادها در صورت توکل واقعی به هدایتگر مطلق به آسانی ممکنه و دوماً با نچسبیدن به نتیجه و صبور بودن میشه در سختترین مسائل هم ناامید نشد و حس خوب رو حفظ کرد.

    ۲.برام جالب بود که بعد از اومدن اون دوست مکانیک و حل تضاد بوجود اومده، استاد با وجود اینکه در ظاهر سپاسگزار اون فرد و در باطن شاکر فرستنده اون فرد بودن اما هیچ علامتی از تعجب و جا خوردن از این همزمانی غیر معمول تو رفتارشون دیده نمیشد!آخه تو یه استیت پارکی یه آدم اینکاره ای صاااف تو همون لحظه صحنه رو ببینه و جلو بیاد و مشکل رو حل کنه، از نظر ذهن ما خیلی عجیبه.اما در واقع موضوع اینه که دریافت هدایتهای الهی به قدری در تمام لحظات زندگی استاد رسوخ کرده و کوچک و بزرگ تصمیماتشون رو تحت کنترل گرفته که مثل نفس کشیدن، مثل طلوع خورشید، مثل خیس شدن زمین بعد از بارون براشون قابل انتظار و طبیعیه و این همون ایمان واقعی به خداونده…

    امیدوارم خودم و همه اعضای این خانواده صمیمی بتونیم در عمل و نه فقط در حرف، سررشته تمام لحظات زندگیمون رو با ایمان به حصول بهترین نتیجه ممکن به دست الله بسپاریم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2943 روز

    سلام..به عزیزان…

    بقول عباسمنش من چی بگم آخه…..

    به فایل بگم توجه نکردن به ناخواسته ها رسیدن به خواسته،بجای کوچک کردن خواسته ات باورت روبزرگ کن،بگم مدارصحیح وبالا،بگم عزت نفس،بگم جهان توحیدی ازباورتوحیدی،بگم گروه تحقیقاتی یا معجزاتی، استاد توبگو من چی بگم خودت که خوب میگی

    بگم فراوانی.بگم ثروت.بگم روابط زیبا.بگم خونسردی.بگم رهایی.یابگم کوتاه نیومدن.بگم سکندری خوردن مانند گیرکردن پیراهنت به جایی که پیام خداوند اززبان اون بهت چیزی رو نشون بده که میبینم زیر ماشین گیرکرده به جدول وخراب شدن پلهAR V اما دردلش یه عالمه آگاهی، برکت، پیغام،ایمان،وگفتگودارد……وقتی ادامه میدی و رهایی خداوند برات غذا میرسونه…

    میگه بنده عزیزم اینجوری هم برو عشق وحال کن زیبایی های بیشتری رو ببین بقول استاد به مشکل نچسب بلکه به راه حل بچسب هرمسئله ای که داری فقط شروع کن تو دگه بذار من بقیه شو برات میارم…..خودم من چندها مسئله بزرگ درزندگیم دارم امایکیش خیلی ازهمه مهمتره بلکه بادیدن هدایت شدن استاد بااون مرد تعمیرکار حرفه ای بلکه باورهای مارا دراسکیل بزرگ عالی میکنه که خداوند دستانش را در زندگی میفرسته فقط کافیه ایمان داشته باشیم…..

    چقدر ایمانم تقویت شد…..

    باورهام احساس گلوله برفی روداره به خودش میگیره باجلورفتن داره بزرگتر میشه…..

    خدایا شکرت که چقدر داریم درمعجزات زندگی مهارت کسب میکنیم…..

    کی باورش میشه حتی معجزات هم مهارت پذیری داره

    براستی که این فایل ها قیمت نداره….

    یه اتفاق بظاهر کوچک اما زنگ هایی در گوش هزار آدم درجاهای مختلف به صدا درمیاره

    من امروز بیشتر درک کردم که حتی اجسام بی جان هم دارن بامن حرف میزنن مثلAR Vبهم گفت حتی بازور زدن های زیاد نمیتونی مانند قدرت رهایی،احساس خوب و ایمان رو داشته باشی پس هیچ زمان به خودت فشارنیار خداونذ بهترین استاد وبهترین دوست توئه که حتی از والدینت هم بهتربرات خدمت میکنه…

    به استنادحرف استاد هروقت میگم خدایا من زبانم قاصره ازنوشتن کامنت خداوند میگه من میگم توبنویس و همینجور باهربار نوشتن درسهای قویتری بهت میگم….

    ممنون استاد انیشتین ایرانی که دنبال موفقیت نیستی بلکه دنبال باارزش بودنی….

    دوستتون دارم……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    Im enough گفته:
    مدت عضویت: 4068 روز

    سلام استاد عزیز ممنونم ازت مریم شایسته خواهر گلم که اینقدر قوانین رو داری بصورت عملی واقعی به‌ما نشون میدی همیشه از استاد تو فایلها میشنیدم که میگفت نچسبین رها کنین بزارین جریان زندگی خودش کارا رو براتون انجام‌بده امروز یکی از بررگترین پاشنه آشیل هام فهمیدم اگر اتفاق مشابه ای مثل اتفاق پله آر وی واسه من میوفتاد به اسم تلاش پشتکار سماجت من میچسبیدم برای حل اون مساله در نتیجه اظطراب بیشتر وسواس بیشتر احساس بدتر اتفاق بدتر و آخرشم مساله حل که نمیشد هیچی بدتر میشد عزت نفسم پایین تر میومد امروز واقعا فهمیدم که وقتی استاد میگه نچسبین رها کنین لذت ببرین کارا خودش انجام میشه رو فهمیدم چون پاشنه آشیلم بود میگفتم با خودم وای استاد چرا بیخیال شدی باید کار رو تموم کنی چه بیخیاله رفته غذا بخوره تازه بعدش رفته شنا کنه???الان میفهمم چطور احساس خوب گیر ندادن باعث شد فقط چند ساعت بعد به آسونترین شیوه با کمترین تلاش فیزیکی مشکل حل شه الان مطمئنم اگه خودتون اصرار میکردین به تعمیرش خودتون دچار زحمت اظطراب میکردین قطعا درست نمیشد چون هزاران مثال تو زندگیم مشابه اینو دارم خدایا شکرت که اینقدر واضح بهم نشون میدی کاملا احساس میکنم که مدارم رفته بالاتر چیزهایی رو میبینم که قبلا انگار کور بودم نمیدیدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    حمید جاوید گفته:
    مدت عضویت: 3377 روز

    با سلام

    اغا بازم هدایت خداوند (:

    مهم تر ازون درک بهتریه که مثالشو استاد قبلا زد و من الان یادم اومد

    موقع درس خوندش تو دانشگاه و تو ی فایلی که داشت از عجول نبودن برای اینکه تند و تند پرونده دانشگاه رو ببنده این جمله رو گفت که من به مغزم این اجازه رو میدم که مثل اسفنج به مرور همه چیز رو جذب کنه

    یعنی ایکنه بخوام به زور بگم ن من باید تند و تند پروندشو تو فلان مدت ببندم موضوعیت نداره

    اصلا این قانون رهایی رو این روزا دارم بهتر درک میکنم. اینکه هدف مشخص میشه و اجازه میدی خداوند تورو هدایت کنه.

    قانون رهایی در کنار مرور باور به اینکه ما هستیم که با افکارمون و باورهامون زندگیمون رو میسازیم باعث میشه بدونیم 100 درصد وقتی احساسمون رو خوب نگه داریم و رها باشیم به سمت اهدافی ک داریم هدایت میشیم.

    حالا هربار با استفاده از این قانون تو کوچیکترین خواسته هامون باعث میشیم فوندانسیون این باور در ما محکم شکل بگیره و برای خواسته های بزرگتر ازش استفاده کنیم و بعد دیگه این فرمول تو ما نهادینه میشه و همش میخوایم از لحظه لذت ببریم و دیگه نگران نیستیم که چطور، کی و از کجا…………

    لذت بردم از دیدن قانون و کارکردش در عمل

    مرسی خانم شایسته عزیز (:

    شاد باشید (:

    خداوند برای من کافی ست (:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: