شعر سراسر عشق «رهسپار عزیز»، که متن انتخابی این قسمت است، به این زیباییها، تا ابد جانی دوباره بخشیده:خداوند او را سربلند کند. احساس میکنم خداوند خود را در همین جملات و تصاویر ساده اما سراسر عشق، تجلی بخشیده و خوان نعمتی با نام «خانواده صمیمی عباسمنش» را برایمان فراهم کرده تا، به زندگی در قالب ناب و پر برکتش، خیره شویم و هر کدام به اندازهی ظرفمان و احساس سپاسگزارانهمان، سهم خود را از این خوان نعمت، برداریم.شعر زیبای رهسپار عزیز:حمد و سپاس مخصوص خداوند است. خدایی که او خود زیبایی است و زیباییش را در جهان به صورت همه چیز گسترش میدهدگیمر خوش تیپ مون، عزم خریدی کردهها؛در کنارش مریمی شایسته و گوشی بدست و گیوه پاهردو آرام و سبک بال و سبک بار وقشنگهر قدم بر آن قدم عازم شدن شاد و ملنگدر هوای پاک و زیبا،،،چهچهه بلبل براهمست بودن هردوشان، از برای آن همه عشق خداعزم فارمر کردن و رفتن به سوی آن به راههردو عاشق بودن و تسلیم امر آن خداوند هدیدر مسیر خود، مثال کودکی بازیکنان و سربراهبا بورلی عزیز، آن باغچه بان خوش اداحاصل ارسال قبل ارتعاش بچه هاهمره شدند در باغچه هاباغچه های خوشگل از گلهای ناز و بی وفادرس های گفتنی از آن همه لطف و صفادر یکی لیلی زرد و آن یکی بود، دی لیلیدر یکی لیلی غربی، در یکی مشرق لیلیجمع لیلیها همه زیبا درون باغچه هاحرف میزد آن خدا با حس و حال رنگ هاآن همه رنگ و قشنگی و جمال و حسن و حالاز برای تو به گرد هم شده یکجا سوارتا تو بینی و به حسش،حس کنی حسن جمالباغچه ای کوچک میان آنهمه لیلی و رنگخودنمایی مینمود،دانی که اسم آن چه بود؟اسم آن ایمان و درسی بس بزرگم مینمودهرچه زیبایی و هرچه آب و رنگهرچه بینی تو در این دشت قشنگحاصل ایمان به ماندن در مسیر آن خداستآن خدایی که بگفت خود: مومن را زیبایی سزاستهرچه در این گوی و میدان دیدم و بینم، همه لطف خداستدرسهایی که دگر عشق است و زیبایی، همه حسن خداستمن اگر گبرم و یا موسی و عیسی و محمد دین منآن مهمم نی دگر چون، عشق والاتر ز هرچه مذهبمدر میان باغچه ها، آن وسط،آن یکی که گرد بود،در میانش مریمی از جنس مهر و عشق بود،انکه لبخندش انرژی بخش بود، آن بورلی را به صبحش شکر بودحس زیبای خدا را در دم هر صبح خود، شاکر از هر شکر بوداین همه سیما و صوت در قاب گوشی شمامرهمی هست بر دل بیمار ماتا که جذب او شویم و راهیِ دربار اودرمسیر عشق باشیم و شویم همراه اومنتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2019/08/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-08-06 09:25:312024-07-29 14:46:10سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۹
379نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
این خونه و باغچه خانم بورلی کلی انرژی عالی بهم داد و دل و روحم رو دوباره باز کرد و بمن فرصتی داد تا دوباره حرف بزنم و از خداوندم زیبایی های بیشتری رو بخوام که ببینم و بیشتر از دیروز ستایش کنم.
مثال همین حرف هست…
تو خود پای در ره بنه و هیچ مپرس
که خود راه بگذرد که چون باید کرد..
خیلی لذت بردم….
چیزهایی جالبی رو دیدم که بدون هیچ مرزی و هیچ دیوار کشی با همسایه های دیگر با آرامش و در صلح کنار هم زندگی میکنن بطوری که صبحها با عطر وقتی این گلهای قشنگ بورلی از خواب بیدارمیشن…
مسلما همسایه ها هم این عطر و زیبایی ر دوست داند ولذت میبرم وگرنه جهان اونها رو به جایی دیگر میبرد…
مثل کبوتر با کبوتر باز با باز..
مرسی مریم گل کنارم که به قلبت گوش کردی و این صحنه پربرکت و محبت خدا رو به تصویر کشیدی.
آراستگی و در عین حال بی آلایش بودن بورلی
لذت بردن از کاری که ذاره انجام میده
خودآگاه یا ناخودآگاه ذاره به زیبایی ها توجه میکنه
هرروز صبح از پنجره نگاه میکنه و حتی در زمان آشپزی
ای خدای من مثل یک پارک هست و حتی انرژی اینجا بهتر از پارک هست.
من اینو یاد گرفتم که حتی گیاهان هم جون ذارن
با گیاهان هم صحبت کنیم روح و عمر دوباره ای میگرن.
خداوند این زیبایی ها رو فقط برای ما بوجود آورده پس ازآنها چرا نباید لذت برو ولی تفاوت رد شد…
روح آدمی نازه میشه با این عطر و بوی گل و درختان و سرسبزی.
منم صبح که بیدار شدم رفتم به سمت گل بونسای خودم دیدم چندتا برگاش ترک خورده…
کلی بهش انرژی دادم براش رقصیدم و برگاش رو نمی کردم…
جلو پنجره گذاشتمش و کلی بهش انرژی دادم وقتی یک ساعت رفتم دیدمش خیلی بازتر و شاداب تر شد و خیلی از خدای خودم سپاس گزار هستم و عاشقانه دوستون دارم…
این همه تصاویری زیبا و قشنگ رو برامون به ارمغان میذارم
سلام عزیزان دلم.
این خونه و باغچه خانم بورلی کلی انرژی عالی بهم داد و دل و روحم رو دوباره باز کرد و بمن فرصتی داد تا دوباره حرف بزنم و از خداوندم زیبایی های بیشتری رو بخوام که ببینم و بیشتر از دیروز ستایش کنم.
مثال همین حرف هست…
تو خود پای در ره بنه و هیچ مپرس
که خود راه بگذرد که چون باید کرد..
خیلی لذت بردم….
چیزهایی جالبی رو دیدم که بدون هیچ مرزی و هیچ دیوار کشی با همسایه های دیگر با آرامش و در صلح کنار هم زندگی میکنن بطوری که صبحها با عطر وقتی این گلهای قشنگ بورلی از خواب بیدارمیشن…
مسلما همسایه ها هم این عطر و زیبایی ر دوست داند ولذت میبرم وگرنه جهان اونها رو به جایی دیگر میبرد…
مثل کبوتر با کبوتر باز با باز..
مرسی مریم گل کنارم که به قلبت گوش کردی و این صحنه پربرکت و محبت خدا رو به تصویر کشیدی.
آراستگی و در عین حال بی آلایش بودن بورلی
لذت بردن از کاری که ذاره انجام میده
خودآگاه یا ناخودآگاه ذاره به زیبایی ها توجه میکنه
هرروز صبح از پنجره نگاه میکنه و حتی در زمان آشپزی
ای خدای من مثل یک پارک هست و حتی انرژی اینجا بهتر از پارک هست.
من اینو یاد گرفتم که حتی گیاهان هم جون ذارن
با گیاهان هم صحبت کنیم روح و عمر دوباره ای میگرن.
خداوند این زیبایی ها رو فقط برای ما بوجود آورده پس ازآنها چرا نباید لذت برو ولی تفاوت رد شد…
روح آدمی نازه میشه با این عطر و بوی گل و درختان و سرسبزی.
منم صبح که بیدار شدم رفتم به سمت گل بونسای خودم دیدم چندتا برگاش ترک خورده…
کلی بهش انرژی دادم براش رقصیدم و برگاش رو نمی کردم…
جلو پنجره گذاشتمش و کلی بهش انرژی دادم وقتی یک ساعت رفتم دیدمش خیلی بازتر و شاداب تر شد و خیلی از خدای خودم سپاس گزار هستم و عاشقانه دوستون دارم…
این همه تصاویری زیبا و قشنگ رو برامون به ارمغان میذارم
❤❤❤❤❤❤❤❤❤