این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2019/07/abasmanesh-22.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-07-28 11:03:322024-07-28 16:11:46سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۲
570نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
و دوبارہ نگاہ کردم و خواستم و دست کشیدم روے اون دیوار پیچکے و چہ حیاط زیبائے کہ با روحم مثل نسیم از ھر طرف میچرخیدم و انسانیت میدیم و پر میشدم از شعف
و بہ بہ ب ادمائے کہ چنین از مغزشون کار کشیدن و اون ماشین بسیار زیبا رو ساختن
و افرین بہ اون ادمائے کہ تونستن پولشو بسازن و بخرن و
افرین ب اون مادرے کہ اینقدر سلامت بود و حال دلش خوب بود
افرین ب اون خانم کہ اینقدر با مادرش مہربون بود و با خودش مہربون بود و با عالم مہربون بود
پول شیرینے رو حساب کرد چون روح انسانیش با تماس با فرکانس ھم جنس خودش ب وجدش آوردہ بود و دوست داشت
بخاطر اینکہ بیشتر با این فرکانس قوے حال دلش بہ اوج برسہ
از دیدن شما و از برقراریہ این ارتباط شور و شعف در وجودش گل کردہ بود
عشق انسانے وقتے ب وجد میاد دیگہ فرھنگ و رسم و رسوم نمےشناسہ گوش بہ فرمانہ دلش میشہ
حدس میزنم دوست دارہ کہ با شما بیشتر ارتباط داشتہ باشہ در آیندہ
ھمینطور کہ خانم شایستہ عزیز چنین حس عاطفیہ نزدیکے رو داشت نسبت بہ اون خانم کہ دوست داشت در آغوششون بگیرہ
بہ خاطر لطافت روحتون بود کہ شبیہ ھم بودین و در کنار ھم احساس قوے محبت روب ھم ھدیہ
میکردین
و من بسیار بسیار زیاد این حس رو دریافت کردم حسے کہ مدتہا بود اینقدر عمیق تجربہ نکردہ بودم
دیروز در تمرین ستارہ قطبیم چنین حسے رو خواستہ بودم امروز دریافتش کردم
خدایا شکرت کہ چنین حس عمیقے رو ب قلبم ریختے و من نوش جانم کردم با تمام سلولہام
چقدر عالیہ درگیر عادتہا نشدن و ھر روز در موقعیت جدیدے قرار گرفتن
یعنے ھر روز تازہ بودن
مثل یہ ھواے تازہ
مثل یہ غذاے تازہ
مثل یہ آب چشمہ کہ ھمین الان از زمین زدہ بیرون خنک و گوارا
مثل این کہ ھر روز دارے اولین بار عاشق میشے با اون ھیجان قوے کہ روحتو تازہ میکنہ قلبتو شکوفا میکنہ و عقلتو ازت میگیرہ و فقط روح بےآلایشت مےمونہ بدون ھیچ حساب کتابے
سلام…خیلی لذت بردم از دیدن این خانواده بسیار عالی ….یک خانم با دریایی از محبت و بخشندگی که دنبال غرق کردن آدم های هم فرکانس خودش در این دریاست و با این کارش عشق به خدا رو در دل آدم زنده می کنه ..چجوری؟؟؟ با این سوال زیبا….
اگر این خانم اینقدر مهربونه .خالقش چقدر مهربونه؟؟؟
اگر این خانم اینقدر بخشندست .خالقش چقدر بخشندست؟؟؟
چقدر این فایل های سفرنامه اولا باورهای توحیدی و قدرتمند کننده رو در انسان ایجاد می کنه و ثانیا نمود عینی این باورها رو در عمل نشون میدن.
خیلی این فایل لذت بخش بود و من به شخصه خیلی دارم با این فایل ها موضوع مدارها رو درک می کنم و قشنگ می بینم که جهان چقدر دقیق و ساده آدم ها رو توی مدار هم قرار میده ..امیدوارم یه روزی خودم در این فرکانس باشم و از وجود هم فرکانسی هام لذت ببرم و سپاسگزار خداوند باشم. موفق باشید و از خانم شایسته بابت این فیلم ها و از استاد عزیز بابت کلام زیبایشان در تدوین این فایل ها سپاسگزارم….مایک رو هم خیلی دوست دارم.
واقعا انسان وقتی روی خودش کار میکنه اینجور زندگی رو هم میتونه خلق کنه و به قول خداوند که میگه ما برای شما هیچ سختی نمیخواهیم و فقط در نعمت و فراوانی و شادی باشید
چقد فوق العاده بودن این مادر و دختر واقعا با 95 سال سن چقد حس و انرژی داشت خدارو میلیونها بار سپاس از این حس و حال خوب از این همه نعمت و ثروت از این همه زیبایی و فراوانی از این زحماتی که مریم خانم شایسته واسمون میکشه و باعث میشه باورهای ما هر روز بیشتر تقویت بشه
در پناه الله یکتا سالم و شاد و موفق و ثروتمند و سعادتمند باشید
واقعا آدم باید خیلی چیزا رو ببینه تا واسش منطقی بشه
همیشه از این که سن پدر و مادرم داره بالا میره و دیگه فرصت چندانی برای جبران تفریحات و مسافرت های نرفته ندارن منو عذاب میداد
الان وقتی این مادر 95 ساله دوس داشتنی رو دیدم که میخواد با RV سفر کنه اصلا یه امید وصف ناپذیری تو دلم ایجاد شد که پدر مادرمو با یه ون یا یه چیزی شبیه آر وی ببرم سفر
این فایل یکی از زیباترین و بهترین فایل های سفر نامه بود ، چقدر اون خانم مهربون و صمیمی بود
اصلا انگار من خودم توی اون جمع بودم
واقعا یکی از زیبا ترین جلوه های زندگی ما ارتباطات ما با افراد هست
ممنونم به خاطر زحماتی که در تهیه این فایل ها می کشین ، به معنی واقعی ارزشمند هستند
سلام خدمت شما خانواده عزیز و استاد خوبم، این فایل هایی که شما، خصوصا که اینارو با عشق تدوین می کنید به من خیلی انرژی میده. در پناه الله یکتا شاد و موفق باشید.
خانم شایسته آخرش خیلی خندیدیم . دور دهن این پسر را پاک کن . ببین چقدر خودش کثیف کرد .
استاد الان عین بچه کوچولوها غذا میخورن . بعد دور دهنشان می ریزه اونجوری شدی
میدانید عزیزان من با نگاه به این قسمت درک میکنم وحس میکنم که :
ومرا یاد این شعرها انداخت
به احسان شاد کردن دلی —-به از الف رکعت در منزلی
گرصد سال ره مسجد ومیخانه بگیری — عمرت به هدر رفته گردست نگیری
اگر به روی نومیدی لبخند بزنی اگر حتی به حیوانی محبت کنی از دید خدای عزیز شریف هستی
این ماجرا را میدانید که شخصی گناه کار برسر چاهی برای رفع تشنگی میرود وسگی را آنجا می بیند واحساس میکند که مثل خودش تشنه است وکفشش را دلو میکند وبه سگ آب میدهد
وخدای عزیز تمام بدیهایش را میبخشد
وچه زیبا بزرگی گفت : دستان که کمک میکنند مقدس تر از لبهایی است که دعا میکند
عزیزان الهی فدای همه تان برم ؛ محبت یک فرشته است خوبی یک فرشته است نیکی ، کمک ، یاری ، خنده بر چهره کسی نشاندن ، آگاهی بخشی ، هدایت به سمت شادی وراستی ودرستی و.. همه فرشته هستند
حال من وتوکدام فرشته را همراه خودمان داریم ؟ چق————-در لذت بخش است چقدر لذت بخش است بر لبان انسانی خنده بنشانی . چقدر زیباست حضورت باعث گرمی خانواده ای شود امید وشادی به این خانواده بیاری من واقعا فکر میکنم که الان تمام فرشته های خداوند وخود خدا برای استاد و این آتیش پاره ؟؟ دست میزنند هزاران دورود وسلام بر شما استاد وخانم شایسته چقدر لذت بردم از این حرکتتان .مرحبا مرحبا
شادی را هم به دل من آوردید
وعزیزان حواستان باشد که خشم وعصبانیت .دروغ وگینه وغیبت و… تماما هیولا هستند ودوری کنید .
وقتی تو عصبانی هستی ناراحت هستی کینه به دل داری و… بدنت سم ترشح میکند وسلولهایت در فضای سمی قرار دارند وزود پیر میشی بدبختی هم بیشتر سراغت میاد
اما وقتی شادی محبت میورزی خوبی میکنی بدنت هورمونهای شاد ترشح میکند ودر شادی است که انسان میتواند زندگی کند وتصمیم بگیرد
وگذشته از اینها ؛ آدمی که شادی تولید میکند اولین کسی که بهرمند میشود خود کسی است که شادی تولید میکند . اگر میخوتهی زندگی شادی داشته باشم باید شادی تولید کنم
چقدر این حرکت استاد وهمسر محترمشان زیبا بود . فکر میکنم تا ابد در خاطره ی این خانم ومادرش ؛ این کار استاد وهمسر محترمشان ، خواهد ماند
اصلا تمام زندگی برای همین است . شادی . احساس خوب . من واقعا اینجوری تجربه دارم که خود خداوند در شادی نمایان میشود وخود خدا تماما شادی است
واگر به اون جمال وآن پادشاه هستی وصل شدی . شادی برتخت وجودت می آید
چرا استاد وهمسر محترمشان اینقدر شادند ؟
چون واقعا آنها به منبع اصلی وصل شده اند به منبع شادی وصلند
سلام دوره سفرنامه خیلی عالیه من تحت تاثیر قرار گرفتم ولی ی سوال در ذهنم مدتی هست لطفا اگر اعضا میدونند جواب بدهند
ما میگیم مسلمان هستیم ولی به دستور خدا که میگه مومنون غم واندوهی ندارند عمل نمیکنیم وفقط همیشه در غم ونگرانی هستیم ولی حالا منظورم مردم امریکا نیست بعضی ازمردم کشورهای خارجی همیشه در حال شادی وتشکر وقدر دانی هستند و همیشه وفور نعمت دارند وحتی ی جوری انها بیشتر از ما مسلمانها خدا را باور ومعتقد هستند که شاید ی بار هم قران را نخونده وحتی اسمش را نشنیده باشند
این سفرنامه ی انقلاب وتحول عمیقی در من ایجاد کرد دارم به توحید میرسم وبهتر خدا ونعمات بیشمار خدا را کشف میکنم ودارم عمل میکنم وبه رهای میرسم اینها اصلا شعار نیست دارم جامه عمل بهش میپوشانم ایمانی که عمل نیاره حرف مفته
و ای کاش وای کاش این شعارهای که ارزوی مرگ برای دیگران داریم از زبان ما ایرانیها حذف میشد وبجای ان برای همدیگه سلامتی ثروت ونعمت غیر قابل حساب ارزو میکردیم وخدا را بهتر میشناختیم نه خدای که گفتند فقط عذاب میکنه / اتش میزنه/ دوزخ میبره/ در غل وزنجیر میکنه/خشم میکنه/ تنبیه میکنه / میکشه/ اگر تاری از موهات دیده شد یا لباست کوتاه باشه که دیگه هیچ از ابد تا ازل در جهنم اویزانت میکنه
تو اتش سرخت میکنه تو آب جوش آب پزت میکنه قطعه قطعت میکنه و فقط راه نجات تو اینه که تو سرت بزنی غم واندوه داشته باشی در نکبت باشی یا بقول گفتنی هر که در نزد خدا مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند حالا اینقدر زجر بکش تا بمیری بعد خدا دلش برات میسوزه میبردت تو بهشت با ی حور العین والسلام ی مومن فقط باید اینطوری باشد مثل اینکه خدا بیکار ی گوشه ی نشسته مترصد تا ما ی خلاف مرتکب بشیم بگه حالا پدرش را در بیارم
سلام دوست عزیز. منم دقیقا مثل شما سر در گم شدم. منم وقتی قران رو میخونم میبینم خود خدا همینایی رو که شما میگی گفته و گاهی از شدت تالم قران رو میبندم و میگم خدایا زندگی چه سخته…چطوری میتونیم اینطوری که خواستی باشیم و فقط تصمیم میگیرم که زندگی کنم و شاید تا ماهها دیگه قران رو نخونم چون میترسم از ایه های عذاب
کاش یکی بود مارو از سردرگمی در می آورد کاش پیامبر خدا الان بودن….خدایا خودت کمک کن
سپاسگذارم بابت فایلهایی که تهیه میکنید و از استاد سپاسگذارم که این سخنان واقعا ارزشمند رو در فایلها میگویند و دیگه نور علی نور میشه با صحبت های ابجی شایسته.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر که ما رو به این مسیر پر از نور و خنکی و بوی طراوت باران و عشق و صفا و صمیمیت و سبکی هدایت کرد.
خیلی لذت بردم از این فایل، خیلی کمکم میکنه این فایلها و به طرز عجیبی هماهنگ است با باوری که من دارم می سازمش و نشانه های زیادی رو ازش میگیرم.
خدارو شکر واقعا خدا روشکر می کنم
در پناه مطبوع و آرامش بخش و شاد ربّ، همواره شاد و سپاسگذار و ثروتمند و موفق باشید.
خیلی دوستتون دارم.
توی دشتی بی نهایت و پوشیده از چمن های 20 سانتی متری دارم راه میرم، چمن های زیر پایم رو احساس میکنم و اینقدر تازه و آبدار هستند که با هر قدم یک صدای دل نشینی به همراه موسیقی پس زمینه ی باد گوشم رو نوازش و قلقلک میدهند و اینقدر سبز هستند که در پشت سرم که جایگاه فعالیت های چشم هست در مغز، احساس خنکی و سردی میکنم.
چشمهایم رو میبندم و همینطور به حرکتم ادامه میدهم و اجازه میدهم به خودم تا بیشتر و بیشتر در بوی سبز و آبدار چمن فرو روم و من رو در خودش غرق کنه ، خیلی احساس سبکی دارم و لبریز از اشک شوق و سپاسگذاری هستم، انگار که روی زمین نیستم و تنها اثبات من برای رو زمین بودنم، صدای چمن هایی است که گوشم را نوازش می دهند.
یه حسی به من میگه که لباستم در بیار و بذار پوستت نفس بکشه. لباسم رو هم میکنم و انگار که یک موج عظیمی از نسیم سبز رنگِ آغشته به بوی چمن، عاشقانه و مشتاقانه منتظر این کار من بود و بعدش تعادل من رو به هم زد و من کاملاً گیج شده بودم از شدت و قدرت این موج و در سرمستی بودم که بی اختیار خودم رو روی زمین دیدم و تنها چیزی که چشمانم میدید پهنای آسمان بود که مالامال از ابرهای خاکستری رنگ بود و هر لحظه ممکن بود که آسمان، غافلگیرانه، تجلی فراوانی و رحمت ربّ و پروردگار مهربان شود.
تسلیم شده بودم، به هر طرف که نگاه کردم دیدم که هیچ کاری نمی توانم بکنم جز لذت بردن و رها کردن خودم در این نسیم سبز چمن.
جسم مادی ام دیگر برایم کوچک شده بود و داشت من رو اذیت میکرد، ولی یک حسی گفت که فقط رها کن و به محض احساس این نور، رها کردم و همزمان ابرها هم و آسمان هم و دشت و چمن و زمین و زمان هم، به نوبه ی خود، مرا در اجرای فرمان ربّم همراهی کردند. آنها هم رها کردند و غرق در لطف و بخشش بی نهایت ربّ، سرمستانه با همدیگر میرقصیدیم و سپاسگذار بودیم.
و در آن لحظه فقط ربّ بود و ربّ بود و ربّ بود، که بود و غیر از ربّ هیچکس نبود.
دوبارہ سلام
و دوبارہ نگاہ کردم و خواستم و دست کشیدم روے اون دیوار پیچکے و چہ حیاط زیبائے کہ با روحم مثل نسیم از ھر طرف میچرخیدم و انسانیت میدیم و پر میشدم از شعف
و بہ بہ ب ادمائے کہ چنین از مغزشون کار کشیدن و اون ماشین بسیار زیبا رو ساختن
و افرین بہ اون ادمائے کہ تونستن پولشو بسازن و بخرن و
افرین ب اون مادرے کہ اینقدر سلامت بود و حال دلش خوب بود
افرین ب اون خانم کہ اینقدر با مادرش مہربون بود و با خودش مہربون بود و با عالم مہربون بود
پول شیرینے رو حساب کرد چون روح انسانیش با تماس با فرکانس ھم جنس خودش ب وجدش آوردہ بود و دوست داشت
بخاطر اینکہ بیشتر با این فرکانس قوے حال دلش بہ اوج برسہ
از دیدن شما و از برقراریہ این ارتباط شور و شعف در وجودش گل کردہ بود
عشق انسانے وقتے ب وجد میاد دیگہ فرھنگ و رسم و رسوم نمےشناسہ گوش بہ فرمانہ دلش میشہ
حدس میزنم دوست دارہ کہ با شما بیشتر ارتباط داشتہ باشہ در آیندہ
ھمینطور کہ خانم شایستہ عزیز چنین حس عاطفیہ نزدیکے رو داشت نسبت بہ اون خانم کہ دوست داشت در آغوششون بگیرہ
بہ خاطر لطافت روحتون بود کہ شبیہ ھم بودین و در کنار ھم احساس قوے محبت روب ھم ھدیہ
میکردین
و من بسیار بسیار زیاد این حس رو دریافت کردم حسے کہ مدتہا بود اینقدر عمیق تجربہ نکردہ بودم
دیروز در تمرین ستارہ قطبیم چنین حسے رو خواستہ بودم امروز دریافتش کردم
خدایا شکرت کہ چنین حس عمیقے رو ب قلبم ریختے و من نوش جانم کردم با تمام سلولہام
چقدر عالیہ درگیر عادتہا نشدن و ھر روز در موقعیت جدیدے قرار گرفتن
یعنے ھر روز تازہ بودن
مثل یہ ھواے تازہ
مثل یہ غذاے تازہ
مثل یہ آب چشمہ کہ ھمین الان از زمین زدہ بیرون خنک و گوارا
مثل این کہ ھر روز دارے اولین بار عاشق میشے با اون ھیجان قوے کہ روحتو تازہ میکنہ قلبتو شکوفا میکنہ و عقلتو ازت میگیرہ و فقط روح بےآلایشت مےمونہ بدون ھیچ حساب کتابے
دوستتون دارم
سلام…خیلی لذت بردم از دیدن این خانواده بسیار عالی ….یک خانم با دریایی از محبت و بخشندگی که دنبال غرق کردن آدم های هم فرکانس خودش در این دریاست و با این کارش عشق به خدا رو در دل آدم زنده می کنه ..چجوری؟؟؟ با این سوال زیبا….
اگر این خانم اینقدر مهربونه .خالقش چقدر مهربونه؟؟؟
اگر این خانم اینقدر بخشندست .خالقش چقدر بخشندست؟؟؟
چقدر این فایل های سفرنامه اولا باورهای توحیدی و قدرتمند کننده رو در انسان ایجاد می کنه و ثانیا نمود عینی این باورها رو در عمل نشون میدن.
خیلی این فایل لذت بخش بود و من به شخصه خیلی دارم با این فایل ها موضوع مدارها رو درک می کنم و قشنگ می بینم که جهان چقدر دقیق و ساده آدم ها رو توی مدار هم قرار میده ..امیدوارم یه روزی خودم در این فرکانس باشم و از وجود هم فرکانسی هام لذت ببرم و سپاسگزار خداوند باشم. موفق باشید و از خانم شایسته بابت این فیلم ها و از استاد عزیز بابت کلام زیبایشان در تدوین این فایل ها سپاسگزارم….مایک رو هم خیلی دوست دارم.
به نام خدای مهربان
واقعا انسان وقتی روی خودش کار میکنه اینجور زندگی رو هم میتونه خلق کنه و به قول خداوند که میگه ما برای شما هیچ سختی نمیخواهیم و فقط در نعمت و فراوانی و شادی باشید
چقد فوق العاده بودن این مادر و دختر واقعا با 95 سال سن چقد حس و انرژی داشت خدارو میلیونها بار سپاس از این حس و حال خوب از این همه نعمت و ثروت از این همه زیبایی و فراوانی از این زحماتی که مریم خانم شایسته واسمون میکشه و باعث میشه باورهای ما هر روز بیشتر تقویت بشه
در پناه الله یکتا سالم و شاد و موفق و ثروتمند و سعادتمند باشید
در جهان من همه چیز نیکوست خداوندا سپاسگزارم
سلام و درود به خانواده عزیز عباسمنش
واقعا آدم باید خیلی چیزا رو ببینه تا واسش منطقی بشه
همیشه از این که سن پدر و مادرم داره بالا میره و دیگه فرصت چندانی برای جبران تفریحات و مسافرت های نرفته ندارن منو عذاب میداد
الان وقتی این مادر 95 ساله دوس داشتنی رو دیدم که میخواد با RV سفر کنه اصلا یه امید وصف ناپذیری تو دلم ایجاد شد که پدر مادرمو با یه ون یا یه چیزی شبیه آر وی ببرم سفر
این فایل یکی از زیباترین و بهترین فایل های سفر نامه بود ، چقدر اون خانم مهربون و صمیمی بود
اصلا انگار من خودم توی اون جمع بودم
واقعا یکی از زیبا ترین جلوه های زندگی ما ارتباطات ما با افراد هست
ممنونم به خاطر زحماتی که در تهیه این فایل ها می کشین ، به معنی واقعی ارزشمند هستند
سلام خدمت شما خانواده عزیز و استاد خوبم، این فایل هایی که شما، خصوصا که اینارو با عشق تدوین می کنید به من خیلی انرژی میده. در پناه الله یکتا شاد و موفق باشید.
استاد مثل همیشه عالیه کلی لذت بردم از دیدن این فایل سفرنامه خدایا شکرت بابت استاد خوبم
سلام وباز هم سلام .
خانم شایسته آخرش خیلی خندیدیم . دور دهن این پسر را پاک کن . ببین چقدر خودش کثیف کرد .
استاد الان عین بچه کوچولوها غذا میخورن . بعد دور دهنشان می ریزه اونجوری شدی
میدانید عزیزان من با نگاه به این قسمت درک میکنم وحس میکنم که :
ومرا یاد این شعرها انداخت
به احسان شاد کردن دلی —-به از الف رکعت در منزلی
گرصد سال ره مسجد ومیخانه بگیری — عمرت به هدر رفته گردست نگیری
اگر به روی نومیدی لبخند بزنی اگر حتی به حیوانی محبت کنی از دید خدای عزیز شریف هستی
این ماجرا را میدانید که شخصی گناه کار برسر چاهی برای رفع تشنگی میرود وسگی را آنجا می بیند واحساس میکند که مثل خودش تشنه است وکفشش را دلو میکند وبه سگ آب میدهد
وخدای عزیز تمام بدیهایش را میبخشد
وچه زیبا بزرگی گفت : دستان که کمک میکنند مقدس تر از لبهایی است که دعا میکند
عزیزان الهی فدای همه تان برم ؛ محبت یک فرشته است خوبی یک فرشته است نیکی ، کمک ، یاری ، خنده بر چهره کسی نشاندن ، آگاهی بخشی ، هدایت به سمت شادی وراستی ودرستی و.. همه فرشته هستند
حال من وتوکدام فرشته را همراه خودمان داریم ؟ چق————-در لذت بخش است چقدر لذت بخش است بر لبان انسانی خنده بنشانی . چقدر زیباست حضورت باعث گرمی خانواده ای شود امید وشادی به این خانواده بیاری من واقعا فکر میکنم که الان تمام فرشته های خداوند وخود خدا برای استاد و این آتیش پاره ؟؟ دست میزنند هزاران دورود وسلام بر شما استاد وخانم شایسته چقدر لذت بردم از این حرکتتان .مرحبا مرحبا
شادی را هم به دل من آوردید
وعزیزان حواستان باشد که خشم وعصبانیت .دروغ وگینه وغیبت و… تماما هیولا هستند ودوری کنید .
وقتی تو عصبانی هستی ناراحت هستی کینه به دل داری و… بدنت سم ترشح میکند وسلولهایت در فضای سمی قرار دارند وزود پیر میشی بدبختی هم بیشتر سراغت میاد
اما وقتی شادی محبت میورزی خوبی میکنی بدنت هورمونهای شاد ترشح میکند ودر شادی است که انسان میتواند زندگی کند وتصمیم بگیرد
وگذشته از اینها ؛ آدمی که شادی تولید میکند اولین کسی که بهرمند میشود خود کسی است که شادی تولید میکند . اگر میخوتهی زندگی شادی داشته باشم باید شادی تولید کنم
چقدر این حرکت استاد وهمسر محترمشان زیبا بود . فکر میکنم تا ابد در خاطره ی این خانم ومادرش ؛ این کار استاد وهمسر محترمشان ، خواهد ماند
اصلا تمام زندگی برای همین است . شادی . احساس خوب . من واقعا اینجوری تجربه دارم که خود خداوند در شادی نمایان میشود وخود خدا تماما شادی است
واگر به اون جمال وآن پادشاه هستی وصل شدی . شادی برتخت وجودت می آید
چرا استاد وهمسر محترمشان اینقدر شادند ؟
چون واقعا آنها به منبع اصلی وصل شده اند به منبع شادی وصلند
اگر میخواهی شاد شوی به آن منبع شادی وصل شوید
استاد زنده باشی
آتیش پاره ؛ آتشت گرمتر بادا
خدایا شکرت
سلام دوره سفرنامه خیلی عالیه من تحت تاثیر قرار گرفتم ولی ی سوال در ذهنم مدتی هست لطفا اگر اعضا میدونند جواب بدهند
ما میگیم مسلمان هستیم ولی به دستور خدا که میگه مومنون غم واندوهی ندارند عمل نمیکنیم وفقط همیشه در غم ونگرانی هستیم ولی حالا منظورم مردم امریکا نیست بعضی ازمردم کشورهای خارجی همیشه در حال شادی وتشکر وقدر دانی هستند و همیشه وفور نعمت دارند وحتی ی جوری انها بیشتر از ما مسلمانها خدا را باور ومعتقد هستند که شاید ی بار هم قران را نخونده وحتی اسمش را نشنیده باشند
این سفرنامه ی انقلاب وتحول عمیقی در من ایجاد کرد دارم به توحید میرسم وبهتر خدا ونعمات بیشمار خدا را کشف میکنم ودارم عمل میکنم وبه رهای میرسم اینها اصلا شعار نیست دارم جامه عمل بهش میپوشانم ایمانی که عمل نیاره حرف مفته
و ای کاش وای کاش این شعارهای که ارزوی مرگ برای دیگران داریم از زبان ما ایرانیها حذف میشد وبجای ان برای همدیگه سلامتی ثروت ونعمت غیر قابل حساب ارزو میکردیم وخدا را بهتر میشناختیم نه خدای که گفتند فقط عذاب میکنه / اتش میزنه/ دوزخ میبره/ در غل وزنجیر میکنه/خشم میکنه/ تنبیه میکنه / میکشه/ اگر تاری از موهات دیده شد یا لباست کوتاه باشه که دیگه هیچ از ابد تا ازل در جهنم اویزانت میکنه
تو اتش سرخت میکنه تو آب جوش آب پزت میکنه قطعه قطعت میکنه و فقط راه نجات تو اینه که تو سرت بزنی غم واندوه داشته باشی در نکبت باشی یا بقول گفتنی هر که در نزد خدا مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند حالا اینقدر زجر بکش تا بمیری بعد خدا دلش برات میسوزه میبردت تو بهشت با ی حور العین والسلام ی مومن فقط باید اینطوری باشد مثل اینکه خدا بیکار ی گوشه ی نشسته مترصد تا ما ی خلاف مرتکب بشیم بگه حالا پدرش را در بیارم
خداوند ما را به راه راست هدایت بفرماید آمین
سلام
متاسفانه دین رو درست به ما یاد ندادن
مگه امامان معصوم اینجوری میدین خدا رو که ما میبینیم؟؟؟؟
خدایا شکرت
سلام دوست عزیز. منم دقیقا مثل شما سر در گم شدم. منم وقتی قران رو میخونم میبینم خود خدا همینایی رو که شما میگی گفته و گاهی از شدت تالم قران رو میبندم و میگم خدایا زندگی چه سخته…چطوری میتونیم اینطوری که خواستی باشیم و فقط تصمیم میگیرم که زندگی کنم و شاید تا ماهها دیگه قران رو نخونم چون میترسم از ایه های عذاب
کاش یکی بود مارو از سردرگمی در می آورد کاش پیامبر خدا الان بودن….خدایا خودت کمک کن
سلام.ممنونم واقعا ازتون.خیلی احساس خوبی میگیرم باهاتون.حتما ی روزی پیشتون میام میدونم.خیلی قوی هستم تو باورهام.خیلی اتفاق های خوب در راه هستش.مطمعنم.بزودی میبینمتون
سلام خدمت آبجی شایسته ی عزیز م و استاد عزیز.
سپاسگذارم بابت فایلهایی که تهیه میکنید و از استاد سپاسگذارم که این سخنان واقعا ارزشمند رو در فایلها میگویند و دیگه نور علی نور میشه با صحبت های ابجی شایسته.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر که ما رو به این مسیر پر از نور و خنکی و بوی طراوت باران و عشق و صفا و صمیمیت و سبکی هدایت کرد.
خیلی لذت بردم از این فایل، خیلی کمکم میکنه این فایلها و به طرز عجیبی هماهنگ است با باوری که من دارم می سازمش و نشانه های زیادی رو ازش میگیرم.
خدارو شکر واقعا خدا روشکر می کنم
در پناه مطبوع و آرامش بخش و شاد ربّ، همواره شاد و سپاسگذار و ثروتمند و موفق باشید.
خیلی دوستتون دارم.
توی دشتی بی نهایت و پوشیده از چمن های 20 سانتی متری دارم راه میرم، چمن های زیر پایم رو احساس میکنم و اینقدر تازه و آبدار هستند که با هر قدم یک صدای دل نشینی به همراه موسیقی پس زمینه ی باد گوشم رو نوازش و قلقلک میدهند و اینقدر سبز هستند که در پشت سرم که جایگاه فعالیت های چشم هست در مغز، احساس خنکی و سردی میکنم.
چشمهایم رو میبندم و همینطور به حرکتم ادامه میدهم و اجازه میدهم به خودم تا بیشتر و بیشتر در بوی سبز و آبدار چمن فرو روم و من رو در خودش غرق کنه ، خیلی احساس سبکی دارم و لبریز از اشک شوق و سپاسگذاری هستم، انگار که روی زمین نیستم و تنها اثبات من برای رو زمین بودنم، صدای چمن هایی است که گوشم را نوازش می دهند.
یه حسی به من میگه که لباستم در بیار و بذار پوستت نفس بکشه. لباسم رو هم میکنم و انگار که یک موج عظیمی از نسیم سبز رنگِ آغشته به بوی چمن، عاشقانه و مشتاقانه منتظر این کار من بود و بعدش تعادل من رو به هم زد و من کاملاً گیج شده بودم از شدت و قدرت این موج و در سرمستی بودم که بی اختیار خودم رو روی زمین دیدم و تنها چیزی که چشمانم میدید پهنای آسمان بود که مالامال از ابرهای خاکستری رنگ بود و هر لحظه ممکن بود که آسمان، غافلگیرانه، تجلی فراوانی و رحمت ربّ و پروردگار مهربان شود.
تسلیم شده بودم، به هر طرف که نگاه کردم دیدم که هیچ کاری نمی توانم بکنم جز لذت بردن و رها کردن خودم در این نسیم سبز چمن.
جسم مادی ام دیگر برایم کوچک شده بود و داشت من رو اذیت میکرد، ولی یک حسی گفت که فقط رها کن و به محض احساس این نور، رها کردم و همزمان ابرها هم و آسمان هم و دشت و چمن و زمین و زمان هم، به نوبه ی خود، مرا در اجرای فرمان ربّم همراهی کردند. آنها هم رها کردند و غرق در لطف و بخشش بی نهایت ربّ، سرمستانه با همدیگر میرقصیدیم و سپاسگذار بودیم.
و در آن لحظه فقط ربّ بود و ربّ بود و ربّ بود، که بود و غیر از ربّ هیچکس نبود.