این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2019/07/abasmanesh-16.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-07-22 18:41:282024-07-29 09:48:50سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۶
613نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
وای که چقدر لذت بخش هست. هر دفعه داره فایل ها عالی تر میشه. چقدر رویایی. مگه میشه مگه داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این همه خوبی این همه عشق این همه زیبایی همه یک جااااااااا؟؟؟؟؟؟؟
شایسته عزیز شما با این فایل هات چنان تحولی در وجودم ایجاد کردی که هیچ چیز نمی تونست ایجاد کنه. من به لطف خدای مهربان توی دوره دوازده قدم هم همراه شما هستم. این فایل ها اون دوره بی نظیر رو بی نظیر تر جذاب تر و تأثیرگذار تر کرده. کلا دیدم به تمام زندگی داره بنیادی تغییر می کنه. توی دوره های قبلی استاد خیلی زور میزدم تا حرف های استاد رو درک کنم. هر چیزی رو که میگه تصور کنم فکر کنم راجبش تا یه ذره درکش کنم. اما توی این دوره شما همه چیز رو به تصویر کشیدی. اینقدر هر روز فرکانس هام داره میره بالاتر که باور کردنی نیست. خدارو شکر که من رو لایق درک این آگاهی ها قرار داده. خدارو شکر که با شماها هم فرکانس هستم. خیلی آروم شدم. هر روز دارم شادتر و ثروتمندتر میشم.
حرف های استاد رو با نگاه کردن به فایل های سفر با تک تک سلول هام درک می کنم.
واقعا دیگه نمی دونم چی بگم. این فایلت هم عاااااااااااااالی بود. خدایا شکرت
مریم جان شایسته هر روز به عشق شنیدن صدای قشنگت تلگرامم رو باز میکنم و فایل جدید سفرنامه رو میبینم و لذت می برم چه خانواده دوست داشتنی سرشار از عشقی خدا حفظتون کنه ممنون که زیباها رو با ما به اشتراک می گذارین اون صحنه بعد از بارون اشک شوق از چشمم جاری کرد اینهمه زیبایی ?تا دیدم گفتم اینجا خود خود بهشتهپاینده باشید
سلام به شما خانواده عزیز و دوست داشتنی من…خانم شایسته عزیز از شما بی نهایت سپاسگذارم که ما رو توی این سفر با خودتون همراه کردید من خیلی خیلی لذت میبرم و هرلحظه شاکر خداوند مهربان هستم که من رو با شما و این خانواده بزرگ آشنا کرد… من از وقتی که با خدای درونم و قوانین جالب موجود در طبیعت و خلقت آشنا شدم و سعی کردم که اون هارو به کار ببندم، تغییر و تحولات مثبتی توی زندگیم ایجاد شد که یکی از اونها آشنایی با همین خانواده عزیز و دوست داشتنی بود و خداوند رو بسیار سپاسگذارم که در 18سالگی من رو به این شکل هدایت کرد و باعث شد که قدردان لحظه به لحظه ی زندگیم باشم..استاد عزیز از شما هم سپاسگذارم که با راهنمایی های شما تغییرات مطلوبی توی زندگیم ایجاد شده در تمام زمینه ها: تحصیلاتم،روابط،وضعیت مالی،سبک زندگی شخصی و هزاران تغییر مثبتی که از بوجود اومدنشون خیلی خوشحالم..من به این باور و ایمان رسیدم که قدرتی دارم بی نهایت بزرگ و مطمئن هستم یک روز توی این طبیعت بکر و بسیار زیبا قدم میزارم و از آواز پرنده ها و محبت و مهربانی این مردم لذت میبرم.. خانم شایسته عزیز میدونم که گنجاندن این لحظات و تصاویر زیبا توی کادر دوربین کار سختیه ولی لذت و زیبایی طبیعت سختی رو کاهش میده و ممنونم که توی هر لحظه از سفر مارو با خودتون همراه می کنید…خیلی خیلی خوشحالم از وجود تک تکتون و میدونم که این از عنایات و لطف خدای مهربونمه…خیلی دوستون دارم و از همتون ممنونم:)))
الان انقدر خوش حالم که دلم میخواست این خوش حالیمو با شما در میون بذارم
من یه سال بود که تو سایت عضو شده بودم ولی چون یه مدت توی سایت نیومده بودم رمز عبورم یادم رفته بود!و هر چی بازنشانی رمز عبور رو میزدم هیچ پیامی واسم نمیومد!!همون پارسال سعی کردم که وارد سایت بشم ولی نشده بود منم دیگه بی خیالش شده بودم و از گوشی مامانم استفاده میکردم برای وارد شدن به سایت تا اینکه امسال خواستم تا با گوشی خودم وارد بشم. دوروز تمام تلاش کردم ولی بازم نشد!!کلی به سایت پیام دادم ولی بهم گفتن که سایت مشکلی نداره و خودم باید بگردم راه حل پیدا کنم! تمام سایت رو زیر و رو کردم و همه روش هارم امتحان کردم ولی نشد که نشد!میخواستم بی خیال شم که مامانم دعوام کرد و گفت که اگه بتونم تو سایت عضو بشم یه موفقیت بزرگه!منم دوباره تصمیم گرفتم تلاشمو بکنم!با کمال پرویی برای بار ۵ ام به سایت پیام دادم و بهم گفتن از یه شخص کاربلد کمک بگیرم در این زمینه. این پیامو واسه مامانم خوندم که مامانم گفت این یه نشانست و باید از پسرخالم که استاد کامپیوتر و نرم افزاره کمک بگیرم
اولش اصلا دلم نمیخواست بهش پیام بدم راستش این پسرخالم قبل از ازدواجش خیلی مارو مسخره میکرد که داریم رو باورهامون کار میکنیم ولی بعد که ازدواج کرد ،زنش عباس منشی از آب در اومد? ولی خب با این اوصاف بازم دلم نمیخواست بهش پیام بدم!
مامانم گفت استاد میگه باید به نشانه ها توجه کنیم پس بهش پیام بده و کاری هم نداشته باش اگه حتی مسخرت کرد! و منم بهش پیام دادم و یه چیزی گفت که من جرقه ای تو ذهنم ایجاد شد و سریع رفتم تو قسمت عضویت واردش کردم و ……. عضو سایت شدم!!!
وای نمیدونید وقتی پیام رمز عبور واسم اومد به پهنای صورت اشک میریختم که بالاخره شد!پس از دو روز تلاش بی وقفه من بالاخره تونستم تو سایت عضو بشم!کلی پیام دادم و از پسرخالم تشکر کردم و الانم که دارم این پیامو مینویسم بازم اشکام دارن میان!چه قدر خدا مهربونه و چه قدر خوب منو هدایت کرد!
خانم شایسته ی عزیز این فایلتون حرف نداره!
دیشب دو بار دیدمش و انقدر حس خوب در من ایجاد کرد که فکر کنم همون حس خوب باعث این اتفاق خوب برای من شد. واقعا ازتون سپاس گزارم
سلام خانم شایسته عزیز دمت گرم..امروز خانمم از روی همین فیلم مثل شما اون غذا رو پخت ..به شدت خوشمزه .جای همه دوستان عزیز خالی……بازم بسیار ممنونم و خانمم هم تاکید کرد که از شما عزیز دل و استاد تشکر کنم . موفق و ثروتمند باشید
سلام خدایا شکرت بخاطر این همه نقاشی فوق العاده و دقیقا همون طبیعت بینظیری که من عاشقشم دشت سبز و کوههای پوشیده از جنگلهای سبز و پر پشت و باران رحمت الهی، طراوت درختان و هوای مه گرفته..تصاویری که هرچقدر در اینجا هم میبینم بازم برام یک دنیا لذت عمیق داره و تکراری نیست..
خدای عزیزم شکر برای این همه عشق و برکت و قشنگی..و من هم یقین دارم که هر کاری که با عشق انجام بشه شاهکار خلق میکنه مثل همین باران ناگهانی، مثل هوای مه گرفته، مثل آهو..و اینها هیچ توجیهی بجز عشق نداره..عاشقتم خدا جانم..
سلام به استادبی نظیر ویکی یدونه ومریم عزیز و مهربان واقعا سپاسگزارم به خاطربه تصویر کشیدن این همه زیبایی ومهربانی وعشق انگار همه ما اونجا در کنار شما هستیم امیدوارم یه روزی در یه national park با هم همسایه شیم وشما رو به یک مهمانی ساده دعوت کنم خدا رو شکر که تو این خانواده بزرگ هستم.
با سلام خدمت استاد عزیز و خانوم شایسته بی نظیر و مایک
از اینکه حال خوبتون رو با ما به اشتراک میزارین مرسی ازتون ?
واما حال خوب و حال خوب!
اینکه حال خوب = اتفاقات خوب برام ملموس نبود ولی چون میدونستم قانونه و ازش اگاهی هایی به گوشم رسیده بود کم و بیش سعی میکردم حالم رو خوب نگه دارم ولی بازم نه! ته دلم میلرزید وقتی که نباید میلرزید! دیدم نه بازم هنوز برام فقط مث حرفه که حال خوب= اتفاقات خوب تا اینکه یه سفر برام اوکی شد از خوزستان برم تهران عروسی دختر خالم و از اونورم برم شمال دور دور ! اولش خوب بودم میگفتم میخندیدم ولی نه ته دلم حالم خوب نبود فکرای منفی در مورد ماشین و جاده و اتفاقات بد و مشکلات احتنالی دورم رو گرفته بودن رسیدم نزدیکای تهران خوردم به ترافیک حال بدِ بیشتر شد گرسنم شد بیشتر شد پسرم حوصلش تو ماشین سر رفت بیشتر شد موندم یه جا حال کنم یه باد خنک توپ بهم خورد نگران شدم نکنه پسرم سرما بخوره بیشتر شد و این ادامه داشت تا بعد عروسی که زدم بیرون به سمت آمل که بارون شد وبرف پاک کن خراب شد و خوردم به شب خسته شدم بهم ریختم بی حوصله شدم قدرت تصمیم گیریم طوری ازم گرفته شد که جاده رو اشتباه رفتم و سرتون رو درد نیارم از کجی آسفات بگیر تا بوق ماشین پشت سرم حالمو بد میکرد تا اینکه نزدیکای خونه تو محمود ابادشدیم با باری از خستگی ذهنی و جسمی یهو یادم اومد صبر کن بینم بزار از خودم بپرسم چته؟؟؟؟ گفت نپرس چته تو که میدونی منم میدونم ولی نمیدونم چرا هی یادم میره حال خوب =اتفاقات خوب ! گفتم حتما چون باورش نداری گفت چرا دارم برام منطقی نیست اخه بارون که دست من نیست باد سرد که دست من نیست خرابی ماشین که دست من نیست و…. دیدم همش دارم با منطق خودم رو قانع میکنم که اره این اینجور شد واونم اونجور بعد گفتم اقا اصن بیا امتحان کنیم مگر قانون در لحظه به فرکانسهای ما جواب نمیده بزار بینم صبح چه خبره ! صبح وقتی تو محمود آباد از خونه زدیم بیرون دیدم تو حیاط بارون دیشب ماشینمو که کلی کثیف شده بود برق انداخته مااااه گفتم بابا دمت گرم اوس کریم ??? صدای موج دریا اونقدر انرژی بهم داد که گرسنم شد ? گفتم خدایا شکرت واسه این همه زیبایی رفتم یه صبحونه توووپ زدم جاتون خالی زدم بیرون با حال خوب ! یه مکان توپ میخواستم که عکس بگیرم اخه معتادم به عکاسی یه مکان که چه عرض کنم کل شهر شد سوژه دلخواه عکس گرفتن من از نونوایی بربری خوشگل تا ساحل و رقص موج و پارک های شهر که بارون از همیشه سبزترشون کرده بود! تایید وتحسین و شکرگذاری از هر لحظه و هرنعمت و ثروتی که به چشمم میومد هر لحظه رو برام شیرین و شیرین تر میکرد تا جایی که نفهمیدم کی شب شد ??? دوباره از خودم پرسیدم ! حالا چی؟ گفت
منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربتست و بشکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو میرود ممد حیاتست و چون برمیاید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و بر هر نعمتی شکری واجب و ایمان آوردم که حال خوب = اتفاقات خوب ???
استاد عزیز، مایک و شایسته جان عاااااااشقتونم
وای که چقدر لذت بخش هست. هر دفعه داره فایل ها عالی تر میشه. چقدر رویایی. مگه میشه مگه داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این همه خوبی این همه عشق این همه زیبایی همه یک جااااااااا؟؟؟؟؟؟؟
شایسته عزیز شما با این فایل هات چنان تحولی در وجودم ایجاد کردی که هیچ چیز نمی تونست ایجاد کنه. من به لطف خدای مهربان توی دوره دوازده قدم هم همراه شما هستم. این فایل ها اون دوره بی نظیر رو بی نظیر تر جذاب تر و تأثیرگذار تر کرده. کلا دیدم به تمام زندگی داره بنیادی تغییر می کنه. توی دوره های قبلی استاد خیلی زور میزدم تا حرف های استاد رو درک کنم. هر چیزی رو که میگه تصور کنم فکر کنم راجبش تا یه ذره درکش کنم. اما توی این دوره شما همه چیز رو به تصویر کشیدی. اینقدر هر روز فرکانس هام داره میره بالاتر که باور کردنی نیست. خدارو شکر که من رو لایق درک این آگاهی ها قرار داده. خدارو شکر که با شماها هم فرکانس هستم. خیلی آروم شدم. هر روز دارم شادتر و ثروتمندتر میشم.
حرف های استاد رو با نگاه کردن به فایل های سفر با تک تک سلول هام درک می کنم.
واقعا دیگه نمی دونم چی بگم. این فایلت هم عاااااااااااااالی بود. خدایا شکرت
مریم جان شایسته هر روز به عشق شنیدن صدای قشنگت تلگرامم رو باز میکنم و فایل جدید سفرنامه رو میبینم و لذت می برم چه خانواده دوست داشتنی سرشار از عشقی خدا حفظتون کنه ممنون که زیباها رو با ما به اشتراک می گذارین اون صحنه بعد از بارون اشک شوق از چشمم جاری کرد اینهمه زیبایی ?تا دیدم گفتم اینجا خود خود بهشتهپاینده باشید
سلام به شما خانواده عزیز و دوست داشتنی من…خانم شایسته عزیز از شما بی نهایت سپاسگذارم که ما رو توی این سفر با خودتون همراه کردید من خیلی خیلی لذت میبرم و هرلحظه شاکر خداوند مهربان هستم که من رو با شما و این خانواده بزرگ آشنا کرد… من از وقتی که با خدای درونم و قوانین جالب موجود در طبیعت و خلقت آشنا شدم و سعی کردم که اون هارو به کار ببندم، تغییر و تحولات مثبتی توی زندگیم ایجاد شد که یکی از اونها آشنایی با همین خانواده عزیز و دوست داشتنی بود و خداوند رو بسیار سپاسگذارم که در 18سالگی من رو به این شکل هدایت کرد و باعث شد که قدردان لحظه به لحظه ی زندگیم باشم..استاد عزیز از شما هم سپاسگذارم که با راهنمایی های شما تغییرات مطلوبی توی زندگیم ایجاد شده در تمام زمینه ها: تحصیلاتم،روابط،وضعیت مالی،سبک زندگی شخصی و هزاران تغییر مثبتی که از بوجود اومدنشون خیلی خوشحالم..من به این باور و ایمان رسیدم که قدرتی دارم بی نهایت بزرگ و مطمئن هستم یک روز توی این طبیعت بکر و بسیار زیبا قدم میزارم و از آواز پرنده ها و محبت و مهربانی این مردم لذت میبرم.. خانم شایسته عزیز میدونم که گنجاندن این لحظات و تصاویر زیبا توی کادر دوربین کار سختیه ولی لذت و زیبایی طبیعت سختی رو کاهش میده و ممنونم که توی هر لحظه از سفر مارو با خودتون همراه می کنید…خیلی خیلی خوشحالم از وجود تک تکتون و میدونم که این از عنایات و لطف خدای مهربونمه…خیلی دوستون دارم و از همتون ممنونم:)))
سلام سلام سلام به همه ی دوستان عزیز
الان انقدر خوش حالم که دلم میخواست این خوش حالیمو با شما در میون بذارم
من یه سال بود که تو سایت عضو شده بودم ولی چون یه مدت توی سایت نیومده بودم رمز عبورم یادم رفته بود!و هر چی بازنشانی رمز عبور رو میزدم هیچ پیامی واسم نمیومد!!همون پارسال سعی کردم که وارد سایت بشم ولی نشده بود منم دیگه بی خیالش شده بودم و از گوشی مامانم استفاده میکردم برای وارد شدن به سایت تا اینکه امسال خواستم تا با گوشی خودم وارد بشم. دوروز تمام تلاش کردم ولی بازم نشد!!کلی به سایت پیام دادم ولی بهم گفتن که سایت مشکلی نداره و خودم باید بگردم راه حل پیدا کنم! تمام سایت رو زیر و رو کردم و همه روش هارم امتحان کردم ولی نشد که نشد!میخواستم بی خیال شم که مامانم دعوام کرد و گفت که اگه بتونم تو سایت عضو بشم یه موفقیت بزرگه!منم دوباره تصمیم گرفتم تلاشمو بکنم!با کمال پرویی برای بار ۵ ام به سایت پیام دادم و بهم گفتن از یه شخص کاربلد کمک بگیرم در این زمینه. این پیامو واسه مامانم خوندم که مامانم گفت این یه نشانست و باید از پسرخالم که استاد کامپیوتر و نرم افزاره کمک بگیرم
اولش اصلا دلم نمیخواست بهش پیام بدم راستش این پسرخالم قبل از ازدواجش خیلی مارو مسخره میکرد که داریم رو باورهامون کار میکنیم ولی بعد که ازدواج کرد ،زنش عباس منشی از آب در اومد? ولی خب با این اوصاف بازم دلم نمیخواست بهش پیام بدم!
مامانم گفت استاد میگه باید به نشانه ها توجه کنیم پس بهش پیام بده و کاری هم نداشته باش اگه حتی مسخرت کرد! و منم بهش پیام دادم و یه چیزی گفت که من جرقه ای تو ذهنم ایجاد شد و سریع رفتم تو قسمت عضویت واردش کردم و ……. عضو سایت شدم!!!
وای نمیدونید وقتی پیام رمز عبور واسم اومد به پهنای صورت اشک میریختم که بالاخره شد!پس از دو روز تلاش بی وقفه من بالاخره تونستم تو سایت عضو بشم!کلی پیام دادم و از پسرخالم تشکر کردم و الانم که دارم این پیامو مینویسم بازم اشکام دارن میان!چه قدر خدا مهربونه و چه قدر خوب منو هدایت کرد!
خانم شایسته ی عزیز این فایلتون حرف نداره!
دیشب دو بار دیدمش و انقدر حس خوب در من ایجاد کرد که فکر کنم همون حس خوب باعث این اتفاق خوب برای من شد. واقعا ازتون سپاس گزارم
به نام خدا جونم ٫ واااااای وااااااای واااااای خداااااااااای من خداااااااایاشکرت خدا یا شکرت خدا جونم عاشقتم خدااااااااا استاد عزیزم نووووش جونت مایکی سلاام خانم شایسته واقعا شایسته هستی الهی شکرت این بهشتو شکرت به به چقد خوبه چقد عالیه خدای من ٫٫٫چه آهویی چه آسمون زیبایی چه منظره ای خدا خداااااا خداااااا الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت ??
سلام خانم شایسته عزیز دمت گرم..امروز خانمم از روی همین فیلم مثل شما اون غذا رو پخت ..به شدت خوشمزه .جای همه دوستان عزیز خالی……بازم بسیار ممنونم و خانمم هم تاکید کرد که از شما عزیز دل و استاد تشکر کنم . موفق و ثروتمند باشید
سلام خدایا شکرت بخاطر این همه نقاشی فوق العاده و دقیقا همون طبیعت بینظیری که من عاشقشم دشت سبز و کوههای پوشیده از جنگلهای سبز و پر پشت و باران رحمت الهی، طراوت درختان و هوای مه گرفته..تصاویری که هرچقدر در اینجا هم میبینم بازم برام یک دنیا لذت عمیق داره و تکراری نیست..
خدای عزیزم شکر برای این همه عشق و برکت و قشنگی..و من هم یقین دارم که هر کاری که با عشق انجام بشه شاهکار خلق میکنه مثل همین باران ناگهانی، مثل هوای مه گرفته، مثل آهو..و اینها هیچ توجیهی بجز عشق نداره..عاشقتم خدا جانم..
ممنون از استاد عزیز و مریم جانم
عزیزم مریم جان
ما تنها با شما همسفر هستیم توی این مسیر بلکه آشپزی هم یاد میگیرم
من اون مرغ های که داخل فویل آلومینیومی پیچیدت و روی آتش قرار دادید امتحان کردم عالی بود عالی
از خدای مهربانم سپاسگزارم که چشمان میتونه این همه زیبایی رو ببینه
همه چیز عالی بود
باران زیبا
پیچک های زیبا و دل فریب
غذای خوشمزه
رنگ سبز
رنگ قهوه ای چقدر ماهرانه کنار هم این رنگ ها زیبایی خودشان نماین میکنن خدایا بابت این صحنه های فوق العاده سپاسگزارم
و مریمی مهربان که اشک شوق از دیدن این همه زیبایی و نظم و یکپارچگی به روی گونه هایمان جاری می کند.
سلام به استادبی نظیر ویکی یدونه ومریم عزیز و مهربان واقعا سپاسگزارم به خاطربه تصویر کشیدن این همه زیبایی ومهربانی وعشق انگار همه ما اونجا در کنار شما هستیم امیدوارم یه روزی در یه national park با هم همسایه شیم وشما رو به یک مهمانی ساده دعوت کنم خدا رو شکر که تو این خانواده بزرگ هستم.
وایییییییییی خدای من
سبحان الله
یعنی سریعترین جذب زندگیم کردم….
درود بر شمااااا استاد نازنین و خونواده عزیزتون که ما رو غرق در زیبایی ها کردین..
استاد شما داشتین نوشابه کولا زیرو میخوردین و یه لحظه هوس کردم
کاش الان میبود میخوردم
و طعمش حس کردم
خداشاهده کلیپ تموم شد و….
دوستم از در با نوشابه زیرو اومد…
باورتون میشه…
اونم بیخبر…
کولا…..اونم زیرو؟؟؟؟
خداجون عاشقتم…
خدایاااااا شکرت
ممنونم که بهم قدرت خلق کنندگی دادی…
هنوز تو شوکم…
آخه اینقدر سریععععع
فقط کافیه باور کنیم و حسش کنیم
هرآنچه میخوایم
و ظاهر میشه…
کاش قدر خودمون رو بیشتر بدونیم…
سپاس
یاحق
با سلام خدمت استاد عزیز و خانوم شایسته بی نظیر و مایک
از اینکه حال خوبتون رو با ما به اشتراک میزارین مرسی ازتون ?
واما حال خوب و حال خوب!
اینکه حال خوب = اتفاقات خوب برام ملموس نبود ولی چون میدونستم قانونه و ازش اگاهی هایی به گوشم رسیده بود کم و بیش سعی میکردم حالم رو خوب نگه دارم ولی بازم نه! ته دلم میلرزید وقتی که نباید میلرزید! دیدم نه بازم هنوز برام فقط مث حرفه که حال خوب= اتفاقات خوب تا اینکه یه سفر برام اوکی شد از خوزستان برم تهران عروسی دختر خالم و از اونورم برم شمال دور دور ! اولش خوب بودم میگفتم میخندیدم ولی نه ته دلم حالم خوب نبود فکرای منفی در مورد ماشین و جاده و اتفاقات بد و مشکلات احتنالی دورم رو گرفته بودن رسیدم نزدیکای تهران خوردم به ترافیک حال بدِ بیشتر شد گرسنم شد بیشتر شد پسرم حوصلش تو ماشین سر رفت بیشتر شد موندم یه جا حال کنم یه باد خنک توپ بهم خورد نگران شدم نکنه پسرم سرما بخوره بیشتر شد و این ادامه داشت تا بعد عروسی که زدم بیرون به سمت آمل که بارون شد وبرف پاک کن خراب شد و خوردم به شب خسته شدم بهم ریختم بی حوصله شدم قدرت تصمیم گیریم طوری ازم گرفته شد که جاده رو اشتباه رفتم و سرتون رو درد نیارم از کجی آسفات بگیر تا بوق ماشین پشت سرم حالمو بد میکرد تا اینکه نزدیکای خونه تو محمود ابادشدیم با باری از خستگی ذهنی و جسمی یهو یادم اومد صبر کن بینم بزار از خودم بپرسم چته؟؟؟؟ گفت نپرس چته تو که میدونی منم میدونم ولی نمیدونم چرا هی یادم میره حال خوب =اتفاقات خوب ! گفتم حتما چون باورش نداری گفت چرا دارم برام منطقی نیست اخه بارون که دست من نیست باد سرد که دست من نیست خرابی ماشین که دست من نیست و…. دیدم همش دارم با منطق خودم رو قانع میکنم که اره این اینجور شد واونم اونجور بعد گفتم اقا اصن بیا امتحان کنیم مگر قانون در لحظه به فرکانسهای ما جواب نمیده بزار بینم صبح چه خبره ! صبح وقتی تو محمود آباد از خونه زدیم بیرون دیدم تو حیاط بارون دیشب ماشینمو که کلی کثیف شده بود برق انداخته مااااه گفتم بابا دمت گرم اوس کریم ??? صدای موج دریا اونقدر انرژی بهم داد که گرسنم شد ? گفتم خدایا شکرت واسه این همه زیبایی رفتم یه صبحونه توووپ زدم جاتون خالی زدم بیرون با حال خوب ! یه مکان توپ میخواستم که عکس بگیرم اخه معتادم به عکاسی یه مکان که چه عرض کنم کل شهر شد سوژه دلخواه عکس گرفتن من از نونوایی بربری خوشگل تا ساحل و رقص موج و پارک های شهر که بارون از همیشه سبزترشون کرده بود! تایید وتحسین و شکرگذاری از هر لحظه و هرنعمت و ثروتی که به چشمم میومد هر لحظه رو برام شیرین و شیرین تر میکرد تا جایی که نفهمیدم کی شب شد ??? دوباره از خودم پرسیدم ! حالا چی؟ گفت
منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربتست و بشکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو میرود ممد حیاتست و چون برمیاید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و بر هر نعمتی شکری واجب و ایمان آوردم که حال خوب = اتفاقات خوب ???