این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2019/12/abasmanesh-12.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-12-28 08:22:042024-02-25 05:15:01سفر به دور آمریکا | قسمت 102
110نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد عزیزم ممنونم از اینکه ان سفر تمم شد و این سفر شروع شد
من از انجایی که میتونم سریع سرچ کنم در کمترین زمان ممکن البته این توانایی هست که من دارم یعنی منتظر نمی مونم کسی جواب منو بده من خودم به صورت هدایتی این مورد رو انجام میدم . البته دوستان پرسیده بودن که قیمت rv چنده یه قیمت خونه و مزرعه چنده البته که اینها سوالاتی نیست که نشه بهش جواب داد سوالات ساده ای هستند که در اینترنت میشه به سادگی این موارد رو جستجو کرد و خیلی ساده پیدا کرد.
بعدی اینکه ما در این سفرنامه همه چیز رو باهم می بینیم اعتماد به نفس غلبه به ترس هدایت الله و دستان الله و اگاهی هایی که واقعا در ابتدا استاد این موارد رو اموزش میدن و بعد دقیقا این موارد رو اجرا می کنند .
وقتی استاد می گن که به هیچ تضادی برنخوردیم این موارد دقیقا مواردی هست که خودشون رو ارزشمند دونستند
وقتی استاد میگن که اگر ایمان به الله داری حرکت کن وگرنه اگر حرکت نکنی مشرک هستی خوب ما مصداق حرکت های ایشان رو به وضوح دیدیم .
وقتی استاد میگن باید به دل ترس ها رفت ترس ها خیالات باطلی بیش نیستند همان شیطان درون ما هستند دقیقا این ها در سفرنامه به وضوح دیده میشه .
حرکت به دل ناشناخته ها حرکت در مسیر هایی که ما هیچ شناختی از اونها نداریم واقعا از چه ایمانی بر میاد از ایمان واقعی به الله از ایمان واقعی که ما رو به عمل هدایت میکنه
من هر چقدر میخوام که سوال بپرسم میگم استاد به صورت هدایتی همه موارد رو حل میکنن اصلا ایمان در عمل ایمان به الله ایمان به الهامات واقعا کاری میکنه که تو در جایی حرکت کنی که نه اگاهی از محیط داری نه جایی رفتی و نه جایی رو از قبل میشناسی وگرنه خود امریکایی ها خیلی هاشون قبل از اینکه حرکت کنند از قبل مسیر رو رزرو میکند از قبل همه چی رو اماده می کنند دقیقا این سفرنامه مصداق تمامی اگاهی هایی است که استاد به صورت صریح و واضح دارن به ما میگن. واقعا با این همه اموزش هایی که الان در سطح اینترنت هستش اموزشی به این صورت عملی هرگز نه دیده ام و نه هست .
فقط ایمان به الله به عنوان تنها منشا و منبع قدرت میتونه این همه ازادی این همه ارامش با خود اعتماد به نفس خد ارزشمندی و خیلی از موارد رو در درون ما انسان ها به وجود بیاره وگرنه الان خیلی از افراد در امریکا زندگی می کنند ولی باز هم باروهایی محدود دارند بازهم هرگز به خودشان ارزش قائل نیستند .پس بهانه هایی همچون محیط اطراف و خانواده ای که متولد شدیم هرگز و هرگز درست نیست حتی در امریکا هم باورهای محدود هس پس اصل چیزه دیگری است . اصل حرکت و ایمان به الله است
اصل چیزی ایمان است و لا غیر. ایمان با عمل ایمان با اقدام ایمان مستمر ایمان با صبر و مصمم ایمان با جسارت ایمان با شجاعت.
استاد ممنون که نمونه ای فردی هستید که نمونه عملی و واضح گفته ها خودتون هستید.
خیلی فایل قشنگی بود و من واقعا لذت بردم از تماشای اون.
توضیحاتتون چقدر به دلم نشست..
آفرین به ایمان فعالی که نشون دادین و با وجود الیگیتور رفتین و میرین تو آب..ماشالا..
اولا برام جالبه که دوتا حیون (الیگیتور و کوروکودیل)که ظاهرا اینقدشبیه هم هستن چرا اینقددر خوی و خصلت باهم فرق دارن؟و خلقت و عظمت خدا رو برام یادآوری کرد که میتونستن اصلا شبیه هم نباشن ولی هستن!!جالبه و قابل تامل..
خب درسته که این حیوون حمله نمیکنه ولی ظاهرش گول زنندست و ممکنه ذهن نجواکنه و بخواد بترسونه ..خوبه که به نجوای ذهنی تون مجال نمیدین..آفرین ..ماشالا ..این یعنی ایمان واقعی ..که خدا در منه و محافظ من..
حالا من میخام از یه دید دیگه به قضیه نگاه کنم و بگم حتی اگر اون کوروکودیل باشه و ذهن ما بهش همون ذهنیت الیگیتور رو داشته باشه و با توکل و ایمان به خدا بریم به آب ،اون با همون خوی وحشیش هم به ما آزاری نمیرسونه..چون همه چی در درون ماست و اگه میگیم خدا ما رو حفظ میکنه پس یعنی ما رو حفظ میکنه ..تمام.. میخاد تمساح باشه ..یا هر چیز دیگه ..اون مهم نیست که !نگاه ما بهش مهمه!!به قول مولانا که برادر عزیزم آقای صادقی همیشه اشاره میکنن بهش :بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست..در خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی..
استاد الان شما این آگاهی رو دارین که این الیگیتوره و حمله نمیکنه ..از کجا میدونین؟اصلا کی گفته ؟شایدم حمله کرد ..راستی چرا گفتین تو ۶۰ سال گذشته به هیچکی حمله نکرده؟؟مگه قبلش حمله کرده؟یا شما از کجا میدونین دقیقا ۶۰ سال بوده ؟یا شایدم اصلا به یکی حمله کرده و شما ندونستین..شایدم چون انقد همه گفتن حمله نمیکنه یک باور شده و جهان اون باورو بهشون ثابت کرده والا خوی اونم مثل کوروکودیله !!!
اگه یکی ندونه این دوتا فرق دارن و ذهنش همش این باشه که اون (الیگیتور)وحشیه و حمله میکنه شاید واقعا حمله کنه بهش!!!یا برعکسش اگه اون(کوروکودیل)باشه و یکی همش فکرش این باشه که حمله نمیکنه ،شاید حتی بیاد کنارش و دهنشم باز کنه ولی دوباره ببنده و به آرامی برگرده و بره…چطور شد که ذالنون یا همون حضرت یونس از دهن و شکم نهنگ نجات پیدا کرد ؟؟؟؟؟؟؟چون گفت سبحان الله خدایا منزهی تو ،من اشتباه کردم و به خودم ظلم کردم( آیه ۸۷ انبیارو ببینید)تو این آیه خدا میگه :و ذنون هنگامی که خشمناک رفت و گمان کرد که ما قادر نیستیم برآن پس در تاریکی ندا کرد که خدایی جز تو نیست من از ستمکارانم(استنباط من اینه که شاید ذنون ترسیده از نهنگ و این یعنی ایمان فعال نشون نداده و نهنگ رو چیز بزرگ و خطرناکی دیده و این یعنی به یک چیز خارج از خود بها داده و اینجاست که خدا میگه فکر کرد ما قادر نیستیم وبعد که به تاریکی افتاده به دورن خودش برگشته و گفته نه من اشتباه کردم خدا درون منه و قادر مطلقه ومن با این تفکرم ظلم کردم به خودم!!)که آیه بعدش خدا میگه :پس اجابت کردیم براو و نجات دادیم او را از غم [نکته بسیار بسیار بسیار مهمش اینه که میگه :] و همین طور مومنان را نجات می دهیم.یعنی: دوست من ! اگر یک روزی من و تو هم این اتفاق یا مشابهش افتاد برامون اگر مومن به خدای درونمون باشیم ما رو هم نجات میده……..وااااایییییییی چقد عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی!
شنیدین میگن سگ ها وقتی ازشون بترسی بهت حمله میکنن! نباید بترسی ازشون ..یادمه سالها پیش یه بار باغ رفته بودیم و من نشسته بودم روی حصیر و بقیه دور و بر میچرخیدن که یک دفعه سرم رو چرخوندم و دیدم یه سگ بزرگ روبه روم اون لبه ی حصیره و میخاد بیاد سمت من !!به شدت میترسیدم و میخاستم فرار کنم پدرم که متوجه شد همش بهم گفت نرو ،همون جا بشین تکون نخور !!!! من متعجب بودم که چرا بابا میگه بشین ؟؟؟؟؟
مگه نمیبینه چقد ترسیدم همش میخاستم پاشم فرار کنم ولی بابا نمیذاشت میگفت بشین!حتی من سر بابام فریاد زدم که نمیتونم !!می ترسم !!! اون لحظه خیلی سخت بود..فرار نکردم ولی کمی جابه جا شدم و سگ یکم چرخید وزمین و حصیرو بو کشید و رفت..بعدش با بابا که حرف میزدم گفت سگها اینطورین بفهمن ترسیدی حمله میکنن!
بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست..در خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی..
الان بلحاظ علمی ثابت شده که وقتی میترسی یک ماده ای در بدنت تشرح میشه که نمیدونم یا بو داره یا مثل هاله ای اطرافت رو میگیره که سگ اونو متوجه میشه و حمله میکنه اگه بخواییم با قوانینی که یاد گرفتیم توضیح بدیم میشه همون باور ! باورت چیه ؟این سگ به من حمله میکنه.نتیجه چیه؟بهت حمله میکنه..به همین سادگی..حالا این که چی میشه که حمله میکنه جوابش همون دلیل علمی ایه که گفتم!
خلاصه استاد این فکرا (یا الهامات )اومد به ذهنم و خواستم بنویسم براتون ..
یه جمله ی کلیدی که بنظرم شاه کلید این فایل بود این بود که :
هدایت اینجوری نیست که بدونی از چه طریقی هدایت میشی!!!!به بی نهایت طریقی که اصلا فکرشم نمیکنی هدایت میشی اگر قلب باز-ایمان قوی و اعتماد به حسی که بهت گفته میشه داشته باشی..
میدونین بچه ها ! آخه گاها گیر ما اینه که یه چیز میخاییم از خدا ولی همش به این فک میکنیم که یکی اینکارو بکنه واسمون مثلا من پریروز نهار نذاشته بودم چون دیروزش (من چون کارمندم معمولا غذای هر روزو شب قبلش میذارم مگر اینکه ماهی یا چیری باشه که سریع بپزه)خسته بودم و از خدا خواستم نهارفردامو بده!!خخخ .ولی همش به این فک میکردم که الان مامانم زنگ میزنه ومیگه برات نهار میاریم ویا اینکه همسرم از بیرون چیزی میاره ..خب میدونین چی شد؟هیچ اتفاقی نیفتاد و از هیچ جا غذا نیومد ومن از اداره اومدم دوقاشق شیره انگور خوردم و رفتم اتاق درازکشیدم و یکم بعد همسرم اومد و گفت من خیلی گشنمه چی داریم؟منم خابالو گفتم والا من خستم خودمم هیچی نخوردم میتونی تخم مرغ بپزی و بخوری!!!!خخخخخ نکته مثبتش این بود که همسرم برخلاف همیشه غر نزد !!البته خیلی کم پیش میاد این اتفاق بیفته ها و من حواسم به نهار هست و اینقدبیخیال نمیشم..ولی خواستم امتحان کنم که فهمیدم ایمانم کامل نبوده با اینکه از خدا خواستم ولی چشمم به کمک دیگری بود..
من باید از خدا میخاستم و بهش اعتماد کامل میکردم ودیگه بیخیالش میشدم و نگران نبودم و به نحوه و چگونگی رسیدن غذا بهم به هیج عنوان فکر نمیکردم چون :هدایت اینجوری نیست که بدونی از چه طریقی هدایت میشی!!!!به بی نهایت طریقی که اصلا فکرشم نمیکنی هدایت میشی اگر قلب باز-ایمان قوی و اعتماد به حسی که بهت گفته میشه داشته باشی..
مرسی استادم که چه قشنگ گفتی و مرسی خدای مهربونم که چه قشنگ به ذهن و دهن استاد انداختی این جملات ناب رو…
همینطور حرفای آخر فایلم عالی بود این جهان کوه است وفعل ما ندا..سوی ما آید صداهارا نوا..عااالیه. مرسی استاد که قانون رو بازم بهمون یادآوری کردین..و اینکه گفتین طبیعیه که زندگی من اینطور باشه این قانونه..حس خوبی داشتم از این حرفاتون..مرسی
بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست…در خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی
چقد استیت پارکها عالی اند که تمام امکانات رفاهی رو برای اروی ها فراهم کردند ،چقد عالیه که استیت پارکها برای تخلیه فاضلاب و پر کردن اب و اینها اصلا پول هم نمیگیرن!،خدایاشکرت
مایک عجب مدرسه ی فوق العاده ای رفته واقعا لایق بهترینهاست انقد خوبه این پسر، واقعا با تعاریفی که از مدارس اونجا میکنید عالیند عالی و چقد خوبه وقتی مدرسه انقد پیشرفته و خوب باشه صددرصد انسانهای بهتری ترتیب خواهند شد و از اعماق قلبم دوست دارم بچه هام امریکا برن مدرسه خدایاشکرت
واقعا چقد پیشرفته ست مدرسه مایک که دو نفر از کسانی که رفتندماه از اونجا فارغ التحصیل شدند ان شالله مایک هم برگرده و درسشو همونجا ادامه بده ،واااو اروی چقد گرونه و چقد داشتنش حس فوق العاده ای داره و واقعا عاشقشم خدایاشکرت
خدای من هوا همیشه خوبه و همیشه هم بارون میباره و این خواستنی ترین دعای منه که به سرزمین همیشه باران برم ان شاءالله، چقد شما فوق العاده اید که ماشینتون تو گل گیر کرده ولی اول کارهاتونو انجام دادید استراحت کردید غذا خوردید و بعد دنبال دراوردن ماشینتون رفتید و من عاشق این خونسردیتونم خدایاشکرت
چقد خوبه که همیشه بهترین افراد به کمکتون میان و کسایی کارتون رو انجام میدن که شما ازشون خوشتون میاد ،عاشق رووان انجام شدن کارهاتونم که در واقع باید بگم شما روانید شما گیر ندارید و گرنه همون اتفاقات برای ما بیفته حسابی حالمونو میگیره ولی شما ازبس باخودتون درصلحید هیچ چیزی حالتون رو بد نمیکنه خدایاشکرت
سپاس گذارم مریم بانو و استاد عزیزم که این فایل رو برامون تهیه کردید
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و مریم شایسته عزیز و دوستای عزیز عباس منشی .? و تشکر از شما استاد و مریم شایسته عزیز بخاطر فایلهای سفر به دور آمریکا ?. که واقعا زحمت زیادی کشیدید تا این فایلها رو آماده کنید. ?البته من تموم قسمتهای سفر به دور آمریکا رو ندیدم . ?اما همون قسمتهایی رو هم که دیدم برام خیلی جالب بود.?دیدن این همه فراوانی . ?دیدن این همه جاذبه های طبیعی و… باعث میشه این خواسته در هر کسی که این جذابیتها رو می بینه شکل بگیره که ما هم می خوایم که اینگونه سفرها واین همه فراوانی و این همه جذابیتها رو تجربه کنیم. ?اگر استاد عزیز و مریم عزیز تونستن که این تجربیات رو داشته باشند . ما هم میتونیم. ?به شرطی که دست به یه جهاد اکبری بزنیم. ?من از وقتی که با استاد آشنا شدم تصمیم گرفتم که زندگیم رو تغییر بدم و بتونم خودم خالق زندگی خودم باشم. ?خیلی مشتاق بودم و هستم .?اما واقعیتش اینه که خیلی راه به جایی نبردم .?با هر بار دیدن وشنیدن فایلهای استاد این انگیزه تغییر .دوباره در من شعله ور میشد . ?دو روزی هست که خیلی فکر میکنم. که خدایا اشکال کار من کجاست.?خدایا من که خیلی تلاش میکنم چرا نتیجه نمیگیرم . ?وفتی خیلی در کارهام دقیق شدم دیدم من به خیال خودم خیلی ذهنم رو کنترل میکنم مثلا تلویزیون نگاه نمیکنم . ?هیچ اخباری رو گوش نمی دم .اما به راحتی پای صحبت همه میشینم.?و هر ورودی رو وارد ذهنم میکنم.?با خودم گفتم آخه در جا زدن تا کی .?به قول استاد ایمانی که عمل نیاورد حرف مفته. ?تصمیم قطعی گرفتم و شروع به برنامه ریزی روزانه برای خودم کردم.?بطوریکه تا جایی که میشه ذهنم رو محاصره کنم.?مثلا در زمانی که آشپزی میکنم یا کارهای خونه رو انجام میدم ذهنم رو آزاد نزارم .?و با گوش دادن فایلهای استاد ذهنم رو بمباران کنم.?در طی روز هم ساعتی رو به نوشتن شکرگذاری یا خواسته هام یا باور های مثبت بگذرونم و برنامه های دیگه …?و خلاصه تصمیم گرفتم ذهنم رو بیکار نذارم.? و اجازه ندم هر کجایی که میخواد بره.?مثلا امروز که میخواستم برم بیرون تصمیم گرفتم مثل کسی که در ماموریت هست باشم?.و ماموریتم رو به خوبی انجام دهم.?و وقتی سوار اتوبوس شهری میشم توجهی به اطرافیانم نکنم و احساس کنم که تنها هستم و از منظره بیرون لذت ببرم. ?چون ذهنم بدون اینکه متوجه بشم شروع به قضاوت افراد میکنه ویا افکاری از این قبیل.?پس به درختانی که در مسیر بودن توجه میکردم و از زیبایی آنها لذت میبردم.?در همین حین فکری به ذهنم اومد. ?با خودم گفتم ببین درختان هم مثل انسانها باورهایی دارن .?مثلا این درخت کاج چون باور نداره که تو فصل سرما بدون برگ وخشک میشه.?و به خواب غفلت میره.?همیشه سرسبز و شاداب و بیدار و هوشیاره. ?اما درختهای دیگه اینطور نیستند.? اونا بخاطر باور های غلطی که دارن بدون برگ و خشک میشن و به خواب غفلت میرن?.و با خودم لبخند میزدم .?که یهو متوجه شدم که به مقصد رسیدم.?با خودم گفتم تا اینجای ماموریت رو خوب اومدم .حالا باید آماده قسمت دیگه ماموریت بشم.?و از اینکه به خودم هی هشدار میدم خیلی راضیم . ?چون حواسم جمع تر میشه.?میخوام افکار مثبت رو وارد ذهنم کنم واجازه بدم که خدا وارد ذهن وقلبم بشه.?وگمشده ام رو پیدا کنم.?گمشده ای که همیشه نزدیکتر از هر کسی به من هست. ?همیشه با من صحبت میکنه ولی متاسفانه افکار منفی و بهم ریخته ای که ذهنم رو اشغال کرده اند این اجازه رو به من نمیدن که صدای خدای خودم رو به وضوح بشنوم. ?باید خودم رو صیقل بدم و ذهنم رو پاکسازی کنم. ?و به اصطلاح آب و جارو کنم.و منتظر یار بنشینم.?
دوست عزیز و نازنینم کامنتتون فوق العاده عالی بود .و این همه گفتار زیبا با خودتون و خدای خودتون رو خیلی دوست داشتم.چقدر به دلم نشست این حرف های زیباتون و لذت بردم.
و با خوندن این جمله ی زیباتون اشک تو چشام جمع شد”گمشده ای که همیشه نزدیکتر از هر کسی به من هست” واقعا همین طوره دوست عزیزم .
شعر اخر نوشته تون هم عالی بود و خدا رو بابت دوستان همفرکانسی چون شما که بهشون افتخار میکنم هزاران بار شکر میکنم و از شما دوست عزیزم سپاسگزارم بابت این کامنت زیباتون .
ارزوی بهترین ها رو براتون دارم دوست نازنینم و ارزو میکنم بوی خوش عطر خدا رو در تک تک لحظات زندگیت استشمام کنی.
سلام استادم معلمم رهبرم یا هرچیزی که شایسته است بهتون گفته بشه .الان فایل ۱۰۲ رو دیدم وبه یکی از سوالاتم که گاهی میومد ومن بامنطق خودم جواب میدادم پاسخ دادید اخه خودم مادری بودم که همیشه بهترینهارو برای بچه هام میخواستم تا اونا رو درامنیت نمیدیدم خودم اروم نبودم وسعی در مهیا کردن بهترینها بودم واسشون وهمچنین همسرم ودرکل دیگرانو توارجحیت قرارمیدم اخرهمه خودم تا ابنکه شما واسم توضیح دادید که اول خودم .درکل بمحضی که یه جاهایی مایک باهاتون نبود سوالهای ذهن میومد که پس مایک چی ؟ومن با منطق اونچیزهایی که ازتون دیده بودم محکم جواب میدادم مایک هم با حمایتهای پدر وخداوند داره زندگی خودشو که پراز تجربه های شیرین هست میکنه.والان که گفتید خودش اینجوری بهتر دوست داره یا در اکادمی درس میخونه وووووجواب سوالات ابنجوری ذهن منم داده شد.یا سوال علیگیتور هم میدونستم شما با باور به اینکه خداوند نگهدارشماست هرگز اتفاقی واستون نمیفته ومخصوصا اون جاکه با اب باهاش بازی میکردید این یه حس خوشایند بهم داد که شما باهمه چیز رابطه ی عاشقانه والهی دارید حتی علیگیتور .بینهایت بابت این پاسخها به سوالات سپاسگزارم .وتمام فایلهاتون درسند واسه من وهدایت .از مریم جون هم نهایت سپاس رو دارم که با حرفهاش و صبوریهاش وعشقهاش به این سایت انرژی دادند دوستتون دارم
به نام خدای مهربون سلام به همه سلام به استاد جان جانان و مریم جان بی نظیر
سلام به همه دوستان و هموطن های گرامی در این ور وطن و اون ور وطن??
کریسمس و سال نو میلادی رو به همه دوستان مسیحی و عزیزانی که اون ور وطن هستند تبریک و شادباش میگم الهی که در این سال بهترین سال زندگیتون رو بسازید.??
خیلی خوشحال و سپاسگذارم استاد عزیزم که این موقعیت رو در اختیار من و همه همسفران گذاشتید که سوالات احتمالی رو بپرسیم .
خیلی خوشحال و سپاسگذارم که اینهمه همسفر داشتیم و اینهمه دوستان سوالات خوب پرسیدن.
مثل همیشه این فایل پر از آگاهی و مرور قوانین بود.
اول از همه نکته ای که به نظرم رسید حین دیدن ویدیو این بود که واقعا قوانین در بطن زندگی وسفر استاد جریان داره، استاد فیلم بازی نمیکنه،شادی و راحتیش شو و نمایش نیست. یه نمای بدون روتوش و کاملا واقعی هست،من از این سفر لذت بردم جای جای این سفر آگاهی و درک قوانین، هدایت ، فراوانی، توجه به نکات مثبت و راحتی بود. این سفر پر بود از میشودها از هماهنگی استاد و ورودیهایی که حس میکنم کنترلی روی اونها نبود و به صورت اتوماتیک و سیستماتیک مثبت و خوب و در جهت خواسته ها بود.
خیلی خیلی ممنونم ازت مریم عزیزم که تمام این سفر انرژی خوب وفعالیت حرفه ای شما عزیزدل همه بود که مارو همسفر کرد ممنونم که سوالات رو با اون صدای پر از آرامشت برامون خوندی.
واقعا ممنونم ازتون استاد عزیزم که وقت گذاشتین برا پاسخگویی،
چه قدر شیوه اداره و هزینه کرد مالیاتها متفاوته، خیلی برام جالب بود که دسترسی به این حد از امکانات در مدارس اونجا امکانپذیره و مطمئنم که نتیجه باورهای شماست استاد جانها و دلها، و درک اینکه در کمال دوست داشتن عشق و رابطه عمیقی که با مایک دارید وابسته نیستین باور نکردنی و فوق العاده س. چه قدر کیفیت سیستم های آموزشی متفاوت میتونه باشه، چه قدر متنوعه و چه جالب بود توضیحات مریم عزیزم در مورد مدرسه مایک.
سوال دوم ، سوم و چهارم سوالات من بود ممنون که جواب دادین و من به شکل دیگری یاد گرفتم که به حریم خصوصی دیگران احترام بگذارم و فکر نمیکردم این سوال (قیمت و کمپانیRV) خصوصی تلقی بشه در فرهنگ امریکا و این جواب باعث شد به دنبال یادگیری فرهنگ مردم امریکا باشم ((به نظرم این خودش یک جور هدایته، تو فکر من شرط تغییر و هدایت شدن آموزش و یادگیری بیشتره)) و بازهم قانون های ثروت،فراوونی،آزادی و رهایی ،راحتی و میشودها رو در جوابهاتون گرفتم. و جوابهای سوالات بعدی به من آموخت که اگر تمام زندگی رو یک سفر در نظر بگیریم در صورتیکه که با چالشی(ترافیک) رو در رو باشیم اولین راهکار کنترل ذهن و لذت بردن در دل مسیر است، و (چالش گیر کردن RV در گل) رها بودن و نچسبیدن به خواسته و توجه به نکات مثبت راه رو نشون ما میده (هدایت).
در طول سفر بارها دیدم که ورود آدمهای جدید و برقراری ارتباط با اونها به لذت و راحتی بیشتر در کمال آزادی منجر میشه و این بارهم که اون خانواده به حل چالش کمک کردند تا سفر ادامه پیدا کنه،حتی آرامش و با لذت و لبخند تعریف کردن استاد برای حل این ناخواسته برای من پر از درس و باورهای توحیدی بود. به معنای واقعی لمس کردم که استاد با عمق جان باورهای توحیدی دارید و نگرانی و استرس در رویایی با چالشها جایی در وجودتون ندارند، یعنی برداشتم اینه جایی که باورهای توحیدی وجود داشته باشند، فضایی برای ترس و نگرانی و اضطراب نمیمونه واستاد چه قدر اشاره تون به کنترل ورودیها دقیق بود. هرچند حس من میگه که ناخودآگاه شما کنترلی کار نمیکنه و بصورت بالقوه افکار و فرکانسهای مثبت وجود دارند در ذهن شما. این سفر باعث شد تا من یه کم آروم باشم و آرامشم رو حفظ کنم تا پیغام نشانه هارو بگیرم و هدایت بشم و آروم آروم نشانه بعدی ، نشانه بعدی و الی آخر…
و یاد گرفتم هر چه شکرگذارتر باشم، نعمت ، برکت و فراووونی بیشتر وارد زندگیم میکنم و باور کردم باورهای منه که اتفاقات زندگیم رو میسازه هر چه به نکات مثبت وخوبیها و راحتی بیشتر توجه کنم بیشتر تو زندگیم تجربه شون میکنم.
نمیدونم چه جوری و با چه لفظی تشکر کنم که هنوز آگاهیهای ناب سفرنامه ادامه داره، آگاهیهایی که شاید دورمانده باشه از لنز دوربین.خدا میدونه که دوستان چه قدر سوالات خوب و مفید پرسیدن و چه جوابهایی قراره دریافت کنیم که خودش به نحوی باز مرور قوانین هست???
واقعا ذوق زده سوالات دوستان و جوابهای استاد هستم.
سپاسگذار خدای مهربون، رب یکتا و یگانه راهنما هستم که واقعا واقعا آشنایی با این سایت هدایت خودش بود و فقط خودش میدونه من از وقتی با این سایت اشنا شدم چه قدر دید و باورهام تغییر کرده، چه قدر رشد کردم و چه قدر بهتر متوجه نشانه ها و هدایت ها شدم. خدا جونم ازت ممنونم که اگر هدایت تو نبود من از اینهمه آگاهی فرسنگها فاصله داشتم.
سلام استاد جانم میخوام اولین کامنتم در این سایت فوق العاده رو از این پست شروع کنم که بصورت کاملا هدایتی با اون برخورد کردم و نظر های فوق العاده دوستان عزیزم رو خوندم
قبل از هرچیز ممنونم از خداوند بابت هدایت من در بهترین زمان و بهترین مکان …
بشدت از دوستان عزیزم هم ممنونم بابت این نظرات ارزشمند که باعث میشن با خوندشون من رشد کنم و فقط بیاموزم و بیاموزم و بیاموزم
دوست دارم از همین سن هفده هجده سالگی خودم رقم بزنم چیزی رو که میخوام به قول استاد عزیزم با جهت دهی آگاهانه به افکار…️
استاد جانم از شماهم بشدت سپاسگزارم بابت این همه آگاهی و کمک به ما بابت جهت دهی افکارمون به سمت زیبایی مطلق
از خدا میخوام که توی این مسیر آگاهی درست و قابل اطمینان من رو در هر لحظه هدایت کنه
خدای من خدای من سلام به روی ماه عشق خودم سلام به روی ماه خواهر عزیزم
چقدر زیبا نوشتی عشق من
چقدر تخسینت میکنم برای این تعهد بی نهایت بی نظیرت
چقدر قشنگ گفتی که این افکار غالب واین فرکانس های غالب ما هستن که هر لحظه تحویل جهان میدیم و از همون جنس وارد زندیمون میکنیم خدای من چقدر زیبا گفتی با تمام وجودم این ادامه دادنت و این تعهد بی نظیرت و تحسین میکنم عشق با تمام وجودم این عشقتو تحسین میکنم عاشقتم عشق خواهر عاشقتم
و بی نهایت بهترین های بهترین های عالم برات میخوام عشق من الهیس که جریانی از نعمت و ثروت و عشق و ارامش جاری ترین باشه در لحظه لحظه ات عشق من
اون نکات ریز فرهنگی رو هم خیلی ممنون که تذکر دادین, من یه وقتایی بابت سوالات این چنینی مردم خیلی معذب هستم که جواب بدم . حقوقت چقدره، ماشینتو چقدر خریدی ، چقدر اجاره خونه میدی ، پول پیش چقدر دادی ، چرا بچه نداری و … مردم به همه این جزییات کار دارن و سوال میپرسن ، و حتی سوالات خصوصی تر که من نمیتونم الان توی کامنت بنویسم …
خیلی مشتاقم به لطف و هدایت الهی به جامعه و سرزمینی هدایت بشم که مردم حریم خصوصی رو احترام بذارن و درکل آزادی فردی و اجتماعی و آزادی بیان توش فراهم باشه.
دوست دارم امروز از چیزهایی بگم که دوستشان دارم ولی حواسم نبود که دوستشان دارم،مثلا از دمپایی های پشمی قهوه ای رنگم
با اونا راحتم و پاهام گرم میمونه
یا مثلا از شونه صورتی رنگ خوشگلم که موهام رو راحت باهاش شونه میکنم.
یا مثلا از دسته گل زیبایی که عشقم بهم هدیه داده و سرشار از راز عشق و محبت برای منو هربار که نگاهش میکنم بهم یادآوری میکنه چقدر ارزشمند زیبا و دوست داشتنی ام
مثلا ناخن های زیبای دستم که بسیار انگشتان زیبا و خوش فرمی دارمو ناخن های زیبا و خوشگلی که زیبایی دستانم رد صدهزار برابر بیشتر میکنه.
یا از زیبایی های زندگی در کشوری دیگر که برای من به ارمغان آورده، علاوه بر تمام نکات خوب اجتماعی و جغرافیایی که داره باعث شده من آزادی داشته باشم، باعث شده با آزادی انتخاب های زندگیم رو داشته باشم
تشکر میکنم از فرصت ها و کسانی که باعث این تجربه ها شدن چون اونها دستی از دستان تنها قدرت هستند. ولی بیشتر از همه دلم غش میره که انرژی منبع و قانون جاذبه باعث این همه زیبایی هستند تنها قدرت جهانیان یکتای من او هست که باعث این لحظه های آزادی و شادی بی حد و مرز میشه
اوکه چنین جهان بی نظیرزیبای پراز عشق پرازهیجان پراز آرامش پرازحس خوب با هوشیاری با قدرتش وضع کرده و هرلحظه رو به گسترده شدن و قدرتمندتر شدن آگاه تر شدن پیش میره
و من طی میلیاردها سال تغییر الان تجربه ی انسان شدن رو دارم تجربه ی اینکه بتونم لذت وجود خواسته هامو ببرم حتی فراتر از اون من لذت داشتن توانایی خواستن و فکر کردن رو دارم. نمیدونم دوباره در این کهکشان بزرگ بزرگ فرصت انسان بودن رو خواهم داشت یا نه، نمیدونم حس لذت سپاسگزاری از داشتن فهم سپاسگزاری رو دوباره خواهم داشت یا نه، نمیدونم دوباره دختری پر ازعشق پراز شوق سرشار از انرژی سرشار از حس زندگی که لبریز از حس عاشق زندگی بودن خواهم بود یا نه ولی میدونم الان این فرصت در دستان من هست، فرصت انسان بودن در این کهکشان بی حدومرز فرصت خندیدن فرصت عاشق شدن فرصت شادی فرصت لذت بردن از حس وصال فرصت مادر شدن فرصت عزیزدل شدن فرصت بو کردن گلی که قدرتی ناب دارد و سر از سخرهای سخت درآورده فرصت لذت بردت از غروب آفتاب و یا هیجان پرش از سخره برا لذت بردن از شنا کردن و لذت بردن از شنیدن صدای قهقهه های فرزندم و یا عزیزانم، لذت بردن از پوشیدن لباسهای زیبا لذت را رفتن برروی چمن زارها لذت بردن از جشن ها پایکوبی ها رقصیدن ها از شادی جیغ کشیدن ها
وااای وای چه میکند انسان بودن چه حسی دارد انسان بودن وای که دلم میخواهد همه جهان را درآغوش بگیرم و عشقم را نثار کنم چون من توام و تواز منی و ما همه از اوییم، احساس میکنم انرژی منبع همین حالا با من در پرواز لذت بردن از انسان بودن، من بودن هست یا هستیم.
خدا رو شکر
استاد عزیزم ممنونم از اینکه ان سفر تمم شد و این سفر شروع شد
من از انجایی که میتونم سریع سرچ کنم در کمترین زمان ممکن البته این توانایی هست که من دارم یعنی منتظر نمی مونم کسی جواب منو بده من خودم به صورت هدایتی این مورد رو انجام میدم . البته دوستان پرسیده بودن که قیمت rv چنده یه قیمت خونه و مزرعه چنده البته که اینها سوالاتی نیست که نشه بهش جواب داد سوالات ساده ای هستند که در اینترنت میشه به سادگی این موارد رو جستجو کرد و خیلی ساده پیدا کرد.
بعدی اینکه ما در این سفرنامه همه چیز رو باهم می بینیم اعتماد به نفس غلبه به ترس هدایت الله و دستان الله و اگاهی هایی که واقعا در ابتدا استاد این موارد رو اموزش میدن و بعد دقیقا این موارد رو اجرا می کنند .
وقتی استاد می گن که به هیچ تضادی برنخوردیم این موارد دقیقا مواردی هست که خودشون رو ارزشمند دونستند
وقتی استاد میگن که اگر ایمان به الله داری حرکت کن وگرنه اگر حرکت نکنی مشرک هستی خوب ما مصداق حرکت های ایشان رو به وضوح دیدیم .
وقتی استاد میگن باید به دل ترس ها رفت ترس ها خیالات باطلی بیش نیستند همان شیطان درون ما هستند دقیقا این ها در سفرنامه به وضوح دیده میشه .
حرکت به دل ناشناخته ها حرکت در مسیر هایی که ما هیچ شناختی از اونها نداریم واقعا از چه ایمانی بر میاد از ایمان واقعی به الله از ایمان واقعی که ما رو به عمل هدایت میکنه
من هر چقدر میخوام که سوال بپرسم میگم استاد به صورت هدایتی همه موارد رو حل میکنن اصلا ایمان در عمل ایمان به الله ایمان به الهامات واقعا کاری میکنه که تو در جایی حرکت کنی که نه اگاهی از محیط داری نه جایی رفتی و نه جایی رو از قبل میشناسی وگرنه خود امریکایی ها خیلی هاشون قبل از اینکه حرکت کنند از قبل مسیر رو رزرو میکند از قبل همه چی رو اماده می کنند دقیقا این سفرنامه مصداق تمامی اگاهی هایی است که استاد به صورت صریح و واضح دارن به ما میگن. واقعا با این همه اموزش هایی که الان در سطح اینترنت هستش اموزشی به این صورت عملی هرگز نه دیده ام و نه هست .
فقط ایمان به الله به عنوان تنها منشا و منبع قدرت میتونه این همه ازادی این همه ارامش با خود اعتماد به نفس خد ارزشمندی و خیلی از موارد رو در درون ما انسان ها به وجود بیاره وگرنه الان خیلی از افراد در امریکا زندگی می کنند ولی باز هم باروهایی محدود دارند بازهم هرگز به خودشان ارزش قائل نیستند .پس بهانه هایی همچون محیط اطراف و خانواده ای که متولد شدیم هرگز و هرگز درست نیست حتی در امریکا هم باورهای محدود هس پس اصل چیزه دیگری است . اصل حرکت و ایمان به الله است
اصل چیزی ایمان است و لا غیر. ایمان با عمل ایمان با اقدام ایمان مستمر ایمان با صبر و مصمم ایمان با جسارت ایمان با شجاعت.
استاد ممنون که نمونه ای فردی هستید که نمونه عملی و واضح گفته ها خودتون هستید.
در پناه الله شاد سالم و همیشه ثروتمند باشید.
میثم جان خیلی عالی و با ایمان نوشتین سپاس گذارم بهم کمک کرد
خواهش میکنم الان خودم در جنگ شرک وایمان هستم
به زودی نتایج این جنگ رو می نویسم و مطمئنم که نتایج فراتر از انتظارم خواهد بود
از اینکه مورد توجه شما قرار گرفت تشکر و تشکر دست عزیزم
سلام استاد گرامی و عزیزانم
خیلی فایل قشنگی بود و من واقعا لذت بردم از تماشای اون.
توضیحاتتون چقدر به دلم نشست..
آفرین به ایمان فعالی که نشون دادین و با وجود الیگیتور رفتین و میرین تو آب..ماشالا..
اولا برام جالبه که دوتا حیون (الیگیتور و کوروکودیل)که ظاهرا اینقدشبیه هم هستن چرا اینقددر خوی و خصلت باهم فرق دارن؟و خلقت و عظمت خدا رو برام یادآوری کرد که میتونستن اصلا شبیه هم نباشن ولی هستن!!جالبه و قابل تامل..
خب درسته که این حیوون حمله نمیکنه ولی ظاهرش گول زنندست و ممکنه ذهن نجواکنه و بخواد بترسونه ..خوبه که به نجوای ذهنی تون مجال نمیدین..آفرین ..ماشالا ..این یعنی ایمان واقعی ..که خدا در منه و محافظ من..
حالا من میخام از یه دید دیگه به قضیه نگاه کنم و بگم حتی اگر اون کوروکودیل باشه و ذهن ما بهش همون ذهنیت الیگیتور رو داشته باشه و با توکل و ایمان به خدا بریم به آب ،اون با همون خوی وحشیش هم به ما آزاری نمیرسونه..چون همه چی در درون ماست و اگه میگیم خدا ما رو حفظ میکنه پس یعنی ما رو حفظ میکنه ..تمام.. میخاد تمساح باشه ..یا هر چیز دیگه ..اون مهم نیست که !نگاه ما بهش مهمه!!به قول مولانا که برادر عزیزم آقای صادقی همیشه اشاره میکنن بهش :بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست..در خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی..
استاد الان شما این آگاهی رو دارین که این الیگیتوره و حمله نمیکنه ..از کجا میدونین؟اصلا کی گفته ؟شایدم حمله کرد ..راستی چرا گفتین تو ۶۰ سال گذشته به هیچکی حمله نکرده؟؟مگه قبلش حمله کرده؟یا شما از کجا میدونین دقیقا ۶۰ سال بوده ؟یا شایدم اصلا به یکی حمله کرده و شما ندونستین..شایدم چون انقد همه گفتن حمله نمیکنه یک باور شده و جهان اون باورو بهشون ثابت کرده والا خوی اونم مثل کوروکودیله !!!
اگه یکی ندونه این دوتا فرق دارن و ذهنش همش این باشه که اون (الیگیتور)وحشیه و حمله میکنه شاید واقعا حمله کنه بهش!!!یا برعکسش اگه اون(کوروکودیل)باشه و یکی همش فکرش این باشه که حمله نمیکنه ،شاید حتی بیاد کنارش و دهنشم باز کنه ولی دوباره ببنده و به آرامی برگرده و بره…چطور شد که ذالنون یا همون حضرت یونس از دهن و شکم نهنگ نجات پیدا کرد ؟؟؟؟؟؟؟چون گفت سبحان الله خدایا منزهی تو ،من اشتباه کردم و به خودم ظلم کردم( آیه ۸۷ انبیارو ببینید)تو این آیه خدا میگه :و ذنون هنگامی که خشمناک رفت و گمان کرد که ما قادر نیستیم برآن پس در تاریکی ندا کرد که خدایی جز تو نیست من از ستمکارانم(استنباط من اینه که شاید ذنون ترسیده از نهنگ و این یعنی ایمان فعال نشون نداده و نهنگ رو چیز بزرگ و خطرناکی دیده و این یعنی به یک چیز خارج از خود بها داده و اینجاست که خدا میگه فکر کرد ما قادر نیستیم وبعد که به تاریکی افتاده به دورن خودش برگشته و گفته نه من اشتباه کردم خدا درون منه و قادر مطلقه ومن با این تفکرم ظلم کردم به خودم!!)که آیه بعدش خدا میگه :پس اجابت کردیم براو و نجات دادیم او را از غم [نکته بسیار بسیار بسیار مهمش اینه که میگه :] و همین طور مومنان را نجات می دهیم.یعنی: دوست من ! اگر یک روزی من و تو هم این اتفاق یا مشابهش افتاد برامون اگر مومن به خدای درونمون باشیم ما رو هم نجات میده……..وااااایییییییی چقد عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی!
شنیدین میگن سگ ها وقتی ازشون بترسی بهت حمله میکنن! نباید بترسی ازشون ..یادمه سالها پیش یه بار باغ رفته بودیم و من نشسته بودم روی حصیر و بقیه دور و بر میچرخیدن که یک دفعه سرم رو چرخوندم و دیدم یه سگ بزرگ روبه روم اون لبه ی حصیره و میخاد بیاد سمت من !!به شدت میترسیدم و میخاستم فرار کنم پدرم که متوجه شد همش بهم گفت نرو ،همون جا بشین تکون نخور !!!! من متعجب بودم که چرا بابا میگه بشین ؟؟؟؟؟
مگه نمیبینه چقد ترسیدم همش میخاستم پاشم فرار کنم ولی بابا نمیذاشت میگفت بشین!حتی من سر بابام فریاد زدم که نمیتونم !!می ترسم !!! اون لحظه خیلی سخت بود..فرار نکردم ولی کمی جابه جا شدم و سگ یکم چرخید وزمین و حصیرو بو کشید و رفت..بعدش با بابا که حرف میزدم گفت سگها اینطورین بفهمن ترسیدی حمله میکنن!
بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست..در خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی..
الان بلحاظ علمی ثابت شده که وقتی میترسی یک ماده ای در بدنت تشرح میشه که نمیدونم یا بو داره یا مثل هاله ای اطرافت رو میگیره که سگ اونو متوجه میشه و حمله میکنه اگه بخواییم با قوانینی که یاد گرفتیم توضیح بدیم میشه همون باور ! باورت چیه ؟این سگ به من حمله میکنه.نتیجه چیه؟بهت حمله میکنه..به همین سادگی..حالا این که چی میشه که حمله میکنه جوابش همون دلیل علمی ایه که گفتم!
خلاصه استاد این فکرا (یا الهامات )اومد به ذهنم و خواستم بنویسم براتون ..
یه جمله ی کلیدی که بنظرم شاه کلید این فایل بود این بود که :
هدایت اینجوری نیست که بدونی از چه طریقی هدایت میشی!!!!به بی نهایت طریقی که اصلا فکرشم نمیکنی هدایت میشی اگر قلب باز-ایمان قوی و اعتماد به حسی که بهت گفته میشه داشته باشی..
میدونین بچه ها ! آخه گاها گیر ما اینه که یه چیز میخاییم از خدا ولی همش به این فک میکنیم که یکی اینکارو بکنه واسمون مثلا من پریروز نهار نذاشته بودم چون دیروزش (من چون کارمندم معمولا غذای هر روزو شب قبلش میذارم مگر اینکه ماهی یا چیری باشه که سریع بپزه)خسته بودم و از خدا خواستم نهارفردامو بده!!خخخ .ولی همش به این فک میکردم که الان مامانم زنگ میزنه ومیگه برات نهار میاریم ویا اینکه همسرم از بیرون چیزی میاره ..خب میدونین چی شد؟هیچ اتفاقی نیفتاد و از هیچ جا غذا نیومد ومن از اداره اومدم دوقاشق شیره انگور خوردم و رفتم اتاق درازکشیدم و یکم بعد همسرم اومد و گفت من خیلی گشنمه چی داریم؟منم خابالو گفتم والا من خستم خودمم هیچی نخوردم میتونی تخم مرغ بپزی و بخوری!!!!خخخخخ نکته مثبتش این بود که همسرم برخلاف همیشه غر نزد !!البته خیلی کم پیش میاد این اتفاق بیفته ها و من حواسم به نهار هست و اینقدبیخیال نمیشم..ولی خواستم امتحان کنم که فهمیدم ایمانم کامل نبوده با اینکه از خدا خواستم ولی چشمم به کمک دیگری بود..
من باید از خدا میخاستم و بهش اعتماد کامل میکردم ودیگه بیخیالش میشدم و نگران نبودم و به نحوه و چگونگی رسیدن غذا بهم به هیج عنوان فکر نمیکردم چون :هدایت اینجوری نیست که بدونی از چه طریقی هدایت میشی!!!!به بی نهایت طریقی که اصلا فکرشم نمیکنی هدایت میشی اگر قلب باز-ایمان قوی و اعتماد به حسی که بهت گفته میشه داشته باشی..
مرسی استادم که چه قشنگ گفتی و مرسی خدای مهربونم که چه قشنگ به ذهن و دهن استاد انداختی این جملات ناب رو…
همینطور حرفای آخر فایلم عالی بود این جهان کوه است وفعل ما ندا..سوی ما آید صداهارا نوا..عااالیه. مرسی استاد که قانون رو بازم بهمون یادآوری کردین..و اینکه گفتین طبیعیه که زندگی من اینطور باشه این قانونه..حس خوبی داشتم از این حرفاتون..مرسی
بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست…در خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی
سلام به رهروان راه حقیقت
چقد استیت پارکها عالی اند که تمام امکانات رفاهی رو برای اروی ها فراهم کردند ،چقد عالیه که استیت پارکها برای تخلیه فاضلاب و پر کردن اب و اینها اصلا پول هم نمیگیرن!،خدایاشکرت
مایک عجب مدرسه ی فوق العاده ای رفته واقعا لایق بهترینهاست انقد خوبه این پسر، واقعا با تعاریفی که از مدارس اونجا میکنید عالیند عالی و چقد خوبه وقتی مدرسه انقد پیشرفته و خوب باشه صددرصد انسانهای بهتری ترتیب خواهند شد و از اعماق قلبم دوست دارم بچه هام امریکا برن مدرسه خدایاشکرت
واقعا چقد پیشرفته ست مدرسه مایک که دو نفر از کسانی که رفتندماه از اونجا فارغ التحصیل شدند ان شالله مایک هم برگرده و درسشو همونجا ادامه بده ،واااو اروی چقد گرونه و چقد داشتنش حس فوق العاده ای داره و واقعا عاشقشم خدایاشکرت
خدای من هوا همیشه خوبه و همیشه هم بارون میباره و این خواستنی ترین دعای منه که به سرزمین همیشه باران برم ان شاءالله، چقد شما فوق العاده اید که ماشینتون تو گل گیر کرده ولی اول کارهاتونو انجام دادید استراحت کردید غذا خوردید و بعد دنبال دراوردن ماشینتون رفتید و من عاشق این خونسردیتونم خدایاشکرت
چقد خوبه که همیشه بهترین افراد به کمکتون میان و کسایی کارتون رو انجام میدن که شما ازشون خوشتون میاد ،عاشق رووان انجام شدن کارهاتونم که در واقع باید بگم شما روانید شما گیر ندارید و گرنه همون اتفاقات برای ما بیفته حسابی حالمونو میگیره ولی شما ازبس باخودتون درصلحید هیچ چیزی حالتون رو بد نمیکنه خدایاشکرت
سپاس گذارم مریم بانو و استاد عزیزم که این فایل رو برامون تهیه کردید
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست
بنام خدا ?
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و مریم شایسته عزیز و دوستای عزیز عباس منشی .? و تشکر از شما استاد و مریم شایسته عزیز بخاطر فایلهای سفر به دور آمریکا ?. که واقعا زحمت زیادی کشیدید تا این فایلها رو آماده کنید. ?البته من تموم قسمتهای سفر به دور آمریکا رو ندیدم . ?اما همون قسمتهایی رو هم که دیدم برام خیلی جالب بود.?دیدن این همه فراوانی . ?دیدن این همه جاذبه های طبیعی و… باعث میشه این خواسته در هر کسی که این جذابیتها رو می بینه شکل بگیره که ما هم می خوایم که اینگونه سفرها واین همه فراوانی و این همه جذابیتها رو تجربه کنیم. ?اگر استاد عزیز و مریم عزیز تونستن که این تجربیات رو داشته باشند . ما هم میتونیم. ?به شرطی که دست به یه جهاد اکبری بزنیم. ?من از وقتی که با استاد آشنا شدم تصمیم گرفتم که زندگیم رو تغییر بدم و بتونم خودم خالق زندگی خودم باشم. ?خیلی مشتاق بودم و هستم .?اما واقعیتش اینه که خیلی راه به جایی نبردم .?با هر بار دیدن وشنیدن فایلهای استاد این انگیزه تغییر .دوباره در من شعله ور میشد . ?دو روزی هست که خیلی فکر میکنم. که خدایا اشکال کار من کجاست.?خدایا من که خیلی تلاش میکنم چرا نتیجه نمیگیرم . ?وفتی خیلی در کارهام دقیق شدم دیدم من به خیال خودم خیلی ذهنم رو کنترل میکنم مثلا تلویزیون نگاه نمیکنم . ?هیچ اخباری رو گوش نمی دم .اما به راحتی پای صحبت همه میشینم.?و هر ورودی رو وارد ذهنم میکنم.?با خودم گفتم آخه در جا زدن تا کی .?به قول استاد ایمانی که عمل نیاورد حرف مفته. ?تصمیم قطعی گرفتم و شروع به برنامه ریزی روزانه برای خودم کردم.?بطوریکه تا جایی که میشه ذهنم رو محاصره کنم.?مثلا در زمانی که آشپزی میکنم یا کارهای خونه رو انجام میدم ذهنم رو آزاد نزارم .?و با گوش دادن فایلهای استاد ذهنم رو بمباران کنم.?در طی روز هم ساعتی رو به نوشتن شکرگذاری یا خواسته هام یا باور های مثبت بگذرونم و برنامه های دیگه …?و خلاصه تصمیم گرفتم ذهنم رو بیکار نذارم.? و اجازه ندم هر کجایی که میخواد بره.?مثلا امروز که میخواستم برم بیرون تصمیم گرفتم مثل کسی که در ماموریت هست باشم?.و ماموریتم رو به خوبی انجام دهم.?و وقتی سوار اتوبوس شهری میشم توجهی به اطرافیانم نکنم و احساس کنم که تنها هستم و از منظره بیرون لذت ببرم. ?چون ذهنم بدون اینکه متوجه بشم شروع به قضاوت افراد میکنه ویا افکاری از این قبیل.?پس به درختانی که در مسیر بودن توجه میکردم و از زیبایی آنها لذت میبردم.?در همین حین فکری به ذهنم اومد. ?با خودم گفتم ببین درختان هم مثل انسانها باورهایی دارن .?مثلا این درخت کاج چون باور نداره که تو فصل سرما بدون برگ وخشک میشه.?و به خواب غفلت میره.?همیشه سرسبز و شاداب و بیدار و هوشیاره. ?اما درختهای دیگه اینطور نیستند.? اونا بخاطر باور های غلطی که دارن بدون برگ و خشک میشن و به خواب غفلت میرن?.و با خودم لبخند میزدم .?که یهو متوجه شدم که به مقصد رسیدم.?با خودم گفتم تا اینجای ماموریت رو خوب اومدم .حالا باید آماده قسمت دیگه ماموریت بشم.?و از اینکه به خودم هی هشدار میدم خیلی راضیم . ?چون حواسم جمع تر میشه.?میخوام افکار مثبت رو وارد ذهنم کنم واجازه بدم که خدا وارد ذهن وقلبم بشه.?وگمشده ام رو پیدا کنم.?گمشده ای که همیشه نزدیکتر از هر کسی به من هست. ?همیشه با من صحبت میکنه ولی متاسفانه افکار منفی و بهم ریخته ای که ذهنم رو اشغال کرده اند این اجازه رو به من نمیدن که صدای خدای خودم رو به وضوح بشنوم. ?باید خودم رو صیقل بدم و ذهنم رو پاکسازی کنم. ?و به اصطلاح آب و جارو کنم.و منتظر یار بنشینم.?
جدا از رویت ای ماه دل افروز ?
نه روز از شو شناسم نه شو از روز ?
وصالت گر مرا گردد میسر ?
همه روزم شود چون عید نوروز ?
با سپاس فراوان . موفق باشید.?
به نام الله یکتا
سلام نیره عزیزم
دوست عزیز و نازنینم کامنتتون فوق العاده عالی بود .و این همه گفتار زیبا با خودتون و خدای خودتون رو خیلی دوست داشتم.چقدر به دلم نشست این حرف های زیباتون و لذت بردم.
و با خوندن این جمله ی زیباتون اشک تو چشام جمع شد”گمشده ای که همیشه نزدیکتر از هر کسی به من هست” واقعا همین طوره دوست عزیزم .
شعر اخر نوشته تون هم عالی بود و خدا رو بابت دوستان همفرکانسی چون شما که بهشون افتخار میکنم هزاران بار شکر میکنم و از شما دوست عزیزم سپاسگزارم بابت این کامنت زیباتون .
ارزوی بهترین ها رو براتون دارم دوست نازنینم و ارزو میکنم بوی خوش عطر خدا رو در تک تک لحظات زندگیت استشمام کنی.
سلام استادم معلمم رهبرم یا هرچیزی که شایسته است بهتون گفته بشه .الان فایل ۱۰۲ رو دیدم وبه یکی از سوالاتم که گاهی میومد ومن بامنطق خودم جواب میدادم پاسخ دادید اخه خودم مادری بودم که همیشه بهترینهارو برای بچه هام میخواستم تا اونا رو درامنیت نمیدیدم خودم اروم نبودم وسعی در مهیا کردن بهترینها بودم واسشون وهمچنین همسرم ودرکل دیگرانو توارجحیت قرارمیدم اخرهمه خودم تا ابنکه شما واسم توضیح دادید که اول خودم .درکل بمحضی که یه جاهایی مایک باهاتون نبود سوالهای ذهن میومد که پس مایک چی ؟ومن با منطق اونچیزهایی که ازتون دیده بودم محکم جواب میدادم مایک هم با حمایتهای پدر وخداوند داره زندگی خودشو که پراز تجربه های شیرین هست میکنه.والان که گفتید خودش اینجوری بهتر دوست داره یا در اکادمی درس میخونه وووووجواب سوالات ابنجوری ذهن منم داده شد.یا سوال علیگیتور هم میدونستم شما با باور به اینکه خداوند نگهدارشماست هرگز اتفاقی واستون نمیفته ومخصوصا اون جاکه با اب باهاش بازی میکردید این یه حس خوشایند بهم داد که شما باهمه چیز رابطه ی عاشقانه والهی دارید حتی علیگیتور .بینهایت بابت این پاسخها به سوالات سپاسگزارم .وتمام فایلهاتون درسند واسه من وهدایت .از مریم جون هم نهایت سپاس رو دارم که با حرفهاش و صبوریهاش وعشقهاش به این سایت انرژی دادند دوستتون دارم
به نام خدای مهربون سلام به همه سلام به استاد جان جانان و مریم جان بی نظیر
سلام به همه دوستان و هموطن های گرامی در این ور وطن و اون ور وطن??
کریسمس و سال نو میلادی رو به همه دوستان مسیحی و عزیزانی که اون ور وطن هستند تبریک و شادباش میگم الهی که در این سال بهترین سال زندگیتون رو بسازید.??
خیلی خوشحال و سپاسگذارم استاد عزیزم که این موقعیت رو در اختیار من و همه همسفران گذاشتید که سوالات احتمالی رو بپرسیم .
خیلی خوشحال و سپاسگذارم که اینهمه همسفر داشتیم و اینهمه دوستان سوالات خوب پرسیدن.
مثل همیشه این فایل پر از آگاهی و مرور قوانین بود.
اول از همه نکته ای که به نظرم رسید حین دیدن ویدیو این بود که واقعا قوانین در بطن زندگی وسفر استاد جریان داره، استاد فیلم بازی نمیکنه،شادی و راحتیش شو و نمایش نیست. یه نمای بدون روتوش و کاملا واقعی هست،من از این سفر لذت بردم جای جای این سفر آگاهی و درک قوانین، هدایت ، فراوانی، توجه به نکات مثبت و راحتی بود. این سفر پر بود از میشودها از هماهنگی استاد و ورودیهایی که حس میکنم کنترلی روی اونها نبود و به صورت اتوماتیک و سیستماتیک مثبت و خوب و در جهت خواسته ها بود.
خیلی خیلی ممنونم ازت مریم عزیزم که تمام این سفر انرژی خوب وفعالیت حرفه ای شما عزیزدل همه بود که مارو همسفر کرد ممنونم که سوالات رو با اون صدای پر از آرامشت برامون خوندی.
واقعا ممنونم ازتون استاد عزیزم که وقت گذاشتین برا پاسخگویی،
چه قدر شیوه اداره و هزینه کرد مالیاتها متفاوته، خیلی برام جالب بود که دسترسی به این حد از امکانات در مدارس اونجا امکانپذیره و مطمئنم که نتیجه باورهای شماست استاد جانها و دلها، و درک اینکه در کمال دوست داشتن عشق و رابطه عمیقی که با مایک دارید وابسته نیستین باور نکردنی و فوق العاده س. چه قدر کیفیت سیستم های آموزشی متفاوت میتونه باشه، چه قدر متنوعه و چه جالب بود توضیحات مریم عزیزم در مورد مدرسه مایک.
سوال دوم ، سوم و چهارم سوالات من بود ممنون که جواب دادین و من به شکل دیگری یاد گرفتم که به حریم خصوصی دیگران احترام بگذارم و فکر نمیکردم این سوال (قیمت و کمپانیRV) خصوصی تلقی بشه در فرهنگ امریکا و این جواب باعث شد به دنبال یادگیری فرهنگ مردم امریکا باشم ((به نظرم این خودش یک جور هدایته، تو فکر من شرط تغییر و هدایت شدن آموزش و یادگیری بیشتره)) و بازهم قانون های ثروت،فراوونی،آزادی و رهایی ،راحتی و میشودها رو در جوابهاتون گرفتم. و جوابهای سوالات بعدی به من آموخت که اگر تمام زندگی رو یک سفر در نظر بگیریم در صورتیکه که با چالشی(ترافیک) رو در رو باشیم اولین راهکار کنترل ذهن و لذت بردن در دل مسیر است، و (چالش گیر کردن RV در گل) رها بودن و نچسبیدن به خواسته و توجه به نکات مثبت راه رو نشون ما میده (هدایت).
در طول سفر بارها دیدم که ورود آدمهای جدید و برقراری ارتباط با اونها به لذت و راحتی بیشتر در کمال آزادی منجر میشه و این بارهم که اون خانواده به حل چالش کمک کردند تا سفر ادامه پیدا کنه،حتی آرامش و با لذت و لبخند تعریف کردن استاد برای حل این ناخواسته برای من پر از درس و باورهای توحیدی بود. به معنای واقعی لمس کردم که استاد با عمق جان باورهای توحیدی دارید و نگرانی و استرس در رویایی با چالشها جایی در وجودتون ندارند، یعنی برداشتم اینه جایی که باورهای توحیدی وجود داشته باشند، فضایی برای ترس و نگرانی و اضطراب نمیمونه واستاد چه قدر اشاره تون به کنترل ورودیها دقیق بود. هرچند حس من میگه که ناخودآگاه شما کنترلی کار نمیکنه و بصورت بالقوه افکار و فرکانسهای مثبت وجود دارند در ذهن شما. این سفر باعث شد تا من یه کم آروم باشم و آرامشم رو حفظ کنم تا پیغام نشانه هارو بگیرم و هدایت بشم و آروم آروم نشانه بعدی ، نشانه بعدی و الی آخر…
و یاد گرفتم هر چه شکرگذارتر باشم، نعمت ، برکت و فراووونی بیشتر وارد زندگیم میکنم و باور کردم باورهای منه که اتفاقات زندگیم رو میسازه هر چه به نکات مثبت وخوبیها و راحتی بیشتر توجه کنم بیشتر تو زندگیم تجربه شون میکنم.
نمیدونم چه جوری و با چه لفظی تشکر کنم که هنوز آگاهیهای ناب سفرنامه ادامه داره، آگاهیهایی که شاید دورمانده باشه از لنز دوربین.خدا میدونه که دوستان چه قدر سوالات خوب و مفید پرسیدن و چه جوابهایی قراره دریافت کنیم که خودش به نحوی باز مرور قوانین هست???
واقعا ذوق زده سوالات دوستان و جوابهای استاد هستم.
سپاسگذار خدای مهربون، رب یکتا و یگانه راهنما هستم که واقعا واقعا آشنایی با این سایت هدایت خودش بود و فقط خودش میدونه من از وقتی با این سایت اشنا شدم چه قدر دید و باورهام تغییر کرده، چه قدر رشد کردم و چه قدر بهتر متوجه نشانه ها و هدایت ها شدم. خدا جونم ازت ممنونم که اگر هدایت تو نبود من از اینهمه آگاهی فرسنگها فاصله داشتم.
سلام استاد جانم میخوام اولین کامنتم در این سایت فوق العاده رو از این پست شروع کنم که بصورت کاملا هدایتی با اون برخورد کردم و نظر های فوق العاده دوستان عزیزم رو خوندم
قبل از هرچیز ممنونم از خداوند بابت هدایت من در بهترین زمان و بهترین مکان …
بشدت از دوستان عزیزم هم ممنونم بابت این نظرات ارزشمند که باعث میشن با خوندشون من رشد کنم و فقط بیاموزم و بیاموزم و بیاموزم
دوست دارم از همین سن هفده هجده سالگی خودم رقم بزنم چیزی رو که میخوام به قول استاد عزیزم با جهت دهی آگاهانه به افکار…️
استاد جانم از شماهم بشدت سپاسگزارم بابت این همه آگاهی و کمک به ما بابت جهت دهی افکارمون به سمت زیبایی مطلق
از خدا میخوام که توی این مسیر آگاهی درست و قابل اطمینان من رو در هر لحظه هدایت کنه
بنام خدایی که قدرت خلق صد در صدی و تمام و کمال زندگی منو دست خودم و کانون توجه خودم قرار داد
چقدر دلم برای این فضا و کامنت نوشتن تنگ شده بود
سلام ب خانواده صمیمی عباسمنشم
خدا رو شاکرم که یکبار دیگه بهم فرصت داد تا از خودم رد پایی به جا بزارم
اول از همه بازم مثل همیشه میخوام تحسین کنم زیباییهای این فایل رو و رابطه زیبا و عاشقانه مریم و استادم رو
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این رابطه
خدارو شکر میکنم بخاطر سلامتیم
چقدر قانون بی عیب و نقصه
قانون توجه همه چیزه
بخدا ما چیزی نیستیم جز یه مشت ورودی
هر ورودی ای ک ب ذهنمون میدیم جهان همونو ب ما برمیگردونه چقدر زیبا گفتین اینو استاد
و هر لحظه شروعی دوباره ست ..
جهان به فرکانسهای لحظه ای ما پاسخ میده
تحسین میکنم این آپارتمان زیبا و لاکچری تمپا رو
تحسین میکنم داشتن اروی و آزادی زمانی و مکانی و مالی استادم رو
تحسین میکنم امریکای ثروتمند رو و تمپای لارج رو
هر ورودی ای که ب ذهنمون میدیم جهان همونو ب شکل شرایط اتفاقات و افراد ب ما برمیگردونه
کل بازی همینه
تحسین میکنم توانایی رانندگی استاد و مریم جان رو
تحسین میکنم این همه تعهدتون رو نسبت ب عمل کردن ب قوانین بی عیب و نقص و بی چون و چرای جهان هستی رو
به هرچی توجه کنم از همون چیز وارد زندگیم میشه
این یه قانون همیشگی و بدون تغییره
جهان من در هر لحظه داره با فرکانسهای لحظه ای من در قالب شرایط اتفاقات و افراد ب من واکنش نشون میده
افکار غالب ورودی های غالب و فرکانسهای غالب من اتفاقات آینده منو میسازن
کار من فقط اینه که بیام کد نویسی کنم روی ذهنم با ساختن باورهایی هماهنگ با خواسته م
و در طول روز ب چیزهایی که میخوام فکر کنم ب چیزهایی ک دوس دارم در آینده تجربه کنم توجه کنم
و جهان هستی محکومه ب ترجمه کردن فرکانسهای من ب شرایط اتفاقات و افراد هماهنگ و همجهت با فرکانسهای غالب من
متعهد میشم که از امروز با تمام توانم ورودی های ذهنم رو کنترل کنم
ورودی هایی مناسب و همجهت با خواسته هام رو ب ذهنم بدم
حتی به اندازه سر سوزنی شک و تردید ندارم ب اینکه قوانین جهان ثابته و همیشگی و در نهایت عدل داره برای همه به یکصورت عمل میکنه
خدایا کمکم کن
تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم
ما را به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن
نه راه کسانی که مورد غضب واقع شده اند و نه راه گمراهان
ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمه
انک انت الوهاب
نشانه زیبای امروز من
09, 10,20
15.45
خدایا شکرت برای درک همین لحظه
خدای من خدای من سلام به روی ماه عشق خودم سلام به روی ماه خواهر عزیزم
چقدر زیبا نوشتی عشق من
چقدر تخسینت میکنم برای این تعهد بی نهایت بی نظیرت
چقدر قشنگ گفتی که این افکار غالب واین فرکانس های غالب ما هستن که هر لحظه تحویل جهان میدیم و از همون جنس وارد زندیمون میکنیم خدای من چقدر زیبا گفتی با تمام وجودم این ادامه دادنت و این تعهد بی نظیرت و تحسین میکنم عشق با تمام وجودم این عشقتو تحسین میکنم عاشقتم عشق خواهر عاشقتم
و بی نهایت بهترین های بهترین های عالم برات میخوام عشق من الهیس که جریانی از نعمت و ثروت و عشق و ارامش جاری ترین باشه در لحظه لحظه ات عشق من
پرسش و پاسخ بسیار جالبی بود
اون نکات ریز فرهنگی رو هم خیلی ممنون که تذکر دادین, من یه وقتایی بابت سوالات این چنینی مردم خیلی معذب هستم که جواب بدم . حقوقت چقدره، ماشینتو چقدر خریدی ، چقدر اجاره خونه میدی ، پول پیش چقدر دادی ، چرا بچه نداری و … مردم به همه این جزییات کار دارن و سوال میپرسن ، و حتی سوالات خصوصی تر که من نمیتونم الان توی کامنت بنویسم …
خیلی مشتاقم به لطف و هدایت الهی به جامعه و سرزمینی هدایت بشم که مردم حریم خصوصی رو احترام بذارن و درکل آزادی فردی و اجتماعی و آزادی بیان توش فراهم باشه.
خیلی ممنونم بابت یادآوری این نکات .
خیلی ممنونم بابت این فایل ارزشمند.
نمیدونم چرا زیر این پست باید مینوشتم
این پست بود نشانه ی الان من
داستان زندگی امروز من
دوست دارم امروز از چیزهایی بگم که دوستشان دارم ولی حواسم نبود که دوستشان دارم،مثلا از دمپایی های پشمی قهوه ای رنگم
با اونا راحتم و پاهام گرم میمونه
یا مثلا از شونه صورتی رنگ خوشگلم که موهام رو راحت باهاش شونه میکنم.
یا مثلا از دسته گل زیبایی که عشقم بهم هدیه داده و سرشار از راز عشق و محبت برای منو هربار که نگاهش میکنم بهم یادآوری میکنه چقدر ارزشمند زیبا و دوست داشتنی ام
مثلا ناخن های زیبای دستم که بسیار انگشتان زیبا و خوش فرمی دارمو ناخن های زیبا و خوشگلی که زیبایی دستانم رد صدهزار برابر بیشتر میکنه.
یا از زیبایی های زندگی در کشوری دیگر که برای من به ارمغان آورده، علاوه بر تمام نکات خوب اجتماعی و جغرافیایی که داره باعث شده من آزادی داشته باشم، باعث شده با آزادی انتخاب های زندگیم رو داشته باشم
تشکر میکنم از فرصت ها و کسانی که باعث این تجربه ها شدن چون اونها دستی از دستان تنها قدرت هستند. ولی بیشتر از همه دلم غش میره که انرژی منبع و قانون جاذبه باعث این همه زیبایی هستند تنها قدرت جهانیان یکتای من او هست که باعث این لحظه های آزادی و شادی بی حد و مرز میشه
اوکه چنین جهان بی نظیرزیبای پراز عشق پرازهیجان پراز آرامش پرازحس خوب با هوشیاری با قدرتش وضع کرده و هرلحظه رو به گسترده شدن و قدرتمندتر شدن آگاه تر شدن پیش میره
و من طی میلیاردها سال تغییر الان تجربه ی انسان شدن رو دارم تجربه ی اینکه بتونم لذت وجود خواسته هامو ببرم حتی فراتر از اون من لذت داشتن توانایی خواستن و فکر کردن رو دارم. نمیدونم دوباره در این کهکشان بزرگ بزرگ فرصت انسان بودن رو خواهم داشت یا نه، نمیدونم حس لذت سپاسگزاری از داشتن فهم سپاسگزاری رو دوباره خواهم داشت یا نه، نمیدونم دوباره دختری پر ازعشق پراز شوق سرشار از انرژی سرشار از حس زندگی که لبریز از حس عاشق زندگی بودن خواهم بود یا نه ولی میدونم الان این فرصت در دستان من هست، فرصت انسان بودن در این کهکشان بی حدومرز فرصت خندیدن فرصت عاشق شدن فرصت شادی فرصت لذت بردن از حس وصال فرصت مادر شدن فرصت عزیزدل شدن فرصت بو کردن گلی که قدرتی ناب دارد و سر از سخرهای سخت درآورده فرصت لذت بردت از غروب آفتاب و یا هیجان پرش از سخره برا لذت بردن از شنا کردن و لذت بردن از شنیدن صدای قهقهه های فرزندم و یا عزیزانم، لذت بردن از پوشیدن لباسهای زیبا لذت را رفتن برروی چمن زارها لذت بردن از جشن ها پایکوبی ها رقصیدن ها از شادی جیغ کشیدن ها
وااای وای چه میکند انسان بودن چه حسی دارد انسان بودن وای که دلم میخواهد همه جهان را درآغوش بگیرم و عشقم را نثار کنم چون من توام و تواز منی و ما همه از اوییم، احساس میکنم انرژی منبع همین حالا با من در پرواز لذت بردن از انسان بودن، من بودن هست یا هستیم.
زنده باد زندگی