سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 242 (به ترتیب امتیاز)

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار حسین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

استاد واقعا سپاسگذارتونم که بهمون قدرت کنترل کردن ذهن رو چه در فایل های دانلودی چه در تمامی دوره هاتون با حرف و عمل یاد میدید …استاد منی که هنوز تازه دارم کم کم درک میکنم اگر یه کوچولو بتونم افسار ذهن چموشم رو بگیرم چقدر شرایط بیرونی که میتونه در کسری ازثانیه که همه چی به ضرر ما انسان ها میشه با کنترل کردن ذهن به سمت نکات مثبت به نفعمون تموم کنه واقعا خداروباید سپاس گفت بابت این موضوع به این مهمی.

استاد اگر من توی بازی جای شما بودم یا جای مریم جان شاید تا دودفعه میتونستم ذهنم رو کنترل کنم که خودش رو مقایسه نکنه یا سرزنش اما بعدش دوباره شروع میشد و ممکن بود شروع کنم به گریه کردن که چرا من نمیتونم یک حرکت رو درست اجرا کنم ولی فرق شما با من دراینکه شما در کنترل کردن ذهنتون تکامل رو طی کردین و روزی شماهم از جایگاهی که من هستم شروع کردین پس اگه یه جاهایی جازدم و نتونستم برخودم خورده نگیرم و احساس گناه نکنم که چرا نتونستم چون من یک انسانم و پراز خطا ماها هیچوقت نمیتونیم به کمال برسیم ولی میتونیم هرروزمون بهتر از دیروزمون باشه

عجله کاره شیطانه از قدیم اینو بهمون گفتن ولی الان واقعا مفهومش رو با کارکردن با استاد متوجه شدم عجله از عدم تکامل میاد از مقایسه کردن میاد ازهمین نجواهارو کنترل نکردن میاد و واقعا از همه چی عقب میوفتیم باعجله کردن و خداوند در قران بارها از صابرین صحبت میکنه و معنی صبر و تحمل کردن هم که استاد در فایل هاشون گفتن که صبر به معنی لذت بردن ازمسیر رسیدن به خواستته ولی تحمل کردن یعنی بشینی و دست رو دست بزاری ومنتظر باشی که خدا از اسمون پولی رو بندازه برات وبشین تا بیاد تو در مسیر خواسته هات واهدافت قدم بردار خداوند قدم های بعدی رو با نشانه ها بهت میگه چکار کنی.

توخود پای درراه بنه وهیچ مگوی خود راه بگویددچون باید کرد…

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم…
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 242
    410MB
    27 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

230 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محسن توحیدی گفته:
    مدت عضویت: 501 روز

    واقعاً آدم وقتی قدرت ذهنش رو درک می‌کنه، می‌فهمه چقدر شرایط بیرونی تحت تأثیر حال درونیه. این یعنی هر اتفاقی که بیفته، تو اون کسی هستی که تصمیم می‌گیری چطور بهش نگاه کنی، چطور واکنش نشون بدی، و در نهایت چطور مسیر زندگیت رو بسازی.

    کنترل ذهن، دقیقاً همون چیزیه که می‌تونه تو رو از یه لحظه سخت به یه نقطه اوج برسونه، فقططط با تغییر زاویه دیدت.

    ولی این مسیر، یه پروسه‌ست. مثل ورزش کردن، مثل یاد گرفتن یه مهارت جدید. اوایل شاید سخت باشه، شاید بارها حواست پرت بشه، شاید بعضی وقتا بری سمت افکار منفی و بگی چرا نمی‌تونم درست کنترل کنم. اما نکته مهم اینه که این یه تمرینه، یه سفره، نه یه مقصد.

    وقتی مقایسه می‌کنی، وقتی عجله داری، وقتی حس می‌کنی باید همین حالا به نتیجه برسی، همون موقعه که ذهنت از تعادل خارج می‌شه. ولی وقتی به جریان خدا اعتماد کنی، وقتی بدونی که هر چیزی در بهترین زمان و به بهترین شکل اتفاق می‌افته، اون‌وقته که آرامش میاد. اون‌وقته که مسیر برات لذت‌بخش می‌شه.

    صبر یعنی بدونی داری در مسیر درست حرکت می‌کنی، بدون استرس، بدون عجله، با لذت از هر قدمی که برمی‌داری. صبر یعنی این‌که تو اقدام خودت رو انجام می‌دی، ولی به خدا اجازه می‌دی که زمان‌بندی دقیقش رو برات تنظیم کنه. فرقش با تحمل همینه؛ صبر یعنی در حرکت باشی، ولی با آرامش.

    همه‌ی ما توی مسیر رشد هستیم، و اگه یه روزی حس کردی که جا زدی یا نتونستی، بدون که این هم یه بخش از همون تکامله. خودت رو سرزنش نکن، چون مسیر موفقیت برای هیچ‌کس یه خط صاف و بدون چالش نیست. مهم اینه که بدونی داری بهتر از دیروزت می‌شی، و این یعنی تو موفقی.

    مدام به خودم گوشزد میکنم :

    هر وقت دچار تردید شدی، برگرد به درونت.

    ببین چی داری فکر می‌کنی،

    چی داری احساس می‌کنی.

    چون همون جاست که مسیر بیرونیت شکل می‌گیره.

    به خودم میگم :

    همیشه یادت باشه، وقتی تو درونت با خدا هماهنگ بشی، بیرونت هم دقیقاً همونی می‌شه که باید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    Paria گفته:
    مدت عضویت: 1497 روز

    به رسم شکرگزاری هرروزه ام

    (ولی امروز این شکرگزاری رو در سایت استاد عزیزم هم ثبت میکنم تا مسیر کامنت گذاری رو در اینجا استارت بزنم )

    الان ساعت تقریبا 9 صبح روز 13 تیرماه 1403

    حال و احوال عالی خدایا شکرت

    انرژیم بشدت بالاس خدایا شکرت

    خدای مهربونم میدونم چون ازت خواستم انرژی بالایی بهم بدی، تو این نعمت بزرگ رو براحتی به من دادی

    خدای مهربونم این چندروز که دوره دوازده قدم استاد عزیزم رو شروع کردم بسیار بسیار ذوق زده و حالم خوبه بینهایت ازت ممنونم

    خدای قشنگ من تو در کنارمی و من حضورت رو بیشتر از همه مواقع حس میکنم،احساسم بهت قشنگ و زیباست لحظه به لحظه حضورت در کنارم ملموسه و من قدردان توام

    وقتی فکر میکنم چطور پله پله حال و احوال من داره بهتر میشه چطور هرروز بهتر دارم فکرم و ذهنم رو کنترل میکنم فقط باید از تو قدردانی کنم

    تو ناظر بر احوال منی

    تو ناظر بر این هستی که من هرروز حالم خوب باشه

    اصلا تو میخای که من حالم خوب باشه

    تو دوس داری که من روز به روز پیشرفت کنم چه مالی ، چه سلامتی و چه روحی و عاطفی

    خدای مهربانم من عاشقانه میپرستمت و عاشقانه دوستت دارم چون دیدگاهم بهت عوض شده و همین الان الان که دارم مینویسم میدونم تو با ذوق نشستی پیشم و از اینکه حال من خوبه خوشحالی و میگی پری همیشه ازت میخام انرژِیت بالا باشه ، من برات آرامش میخام من برات ثروت میخام من برات کار خوب میخام من برات موفقیت میخام من برات سلامتی عال میخام من برات افکار مثبت میخام من….

    خدای مهربان من الان یه حالی ام که تو فقط میدونی….

    خدای قشنگ من از اینکه همسرم با من دوره دوازده قدم رو شروع کرده خیلی خوشحالم

    خدای مهربونم از اینکه هر دومون میریم باشگاه ازت خیلی ممنونم

    خدای قشنگم از اینکه هردومون تغذیه عالی داریم خیلی ممنونم

    خدای مهربونم از اینکه هر روز آدمهای بسیار عالی درمسیر راه و زندگیم قرار میگیرن ازت ممنونم

    خدای قشنگم همین لحظه و همین الان که دارم از این جا حیاط زیبای شرکتمون با خونه های ویلایی روبرو که در یک محله عالی در تهرانه رو میبینم شکرت چرا که من روزی آرزوی این جایگاه رو داشم و تو براحتی هر چه تمامتر در مسیرم قرار دادی و میدونم که میدونی من لحظه ای فراموش نخواهم کرد که چطور دستی از دستان تو در مسیر زندگیم قرار گرفت تا امروز و این لحظه روی این صندلی بنشینم.

    خدای مهربانم من رو هدایت کن به مسیر سلامتی بیشتر،ثروت بی حساب،موفقیت،نعمت برکت ، شادی ،ایده های خوب ، آگاهی و رشد

    خدایا عاااااااااااااااااااااااااااااااااااشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    محدثه گفته:
    مدت عضویت: 2703 روز

    به نام خدا

    سریال سفر به دور آمریکا

    قسمت 242

    تحسین میکنم سیستمی رو که اینجا شکل گرفته اینکه فرقی نداره چند سالته…بزرگی یا کوچیک…همه می ایستند توی صف و به ترتیب و با نظم و بدون عجله تا نوبت شون بشه …جه قدر تحسین کردم اون آقا رو که ایستاد بین بچه های کوچیک تر نگفت من بزرگترم و الویت با منه …بلکه منتظر موند تا نوبتش بشه…

    تحسین میکنم این صبر و حوصله و دقتی رو که مربی‌ها اینجا برای آموزش دارن…اینکه اینقدر صبورانه و با عشق اصلاح میکنن و اشتباهات حرکتی رو به افراد…

    چه قدر قشنگه اینجا که همه اومدن برای بهبود برای یادگرفتن بهتر و بیشتر یه مهارت یه ورزش..چه قدر این جمع تحسین‌برانگیزاَن

    استاد این فایل با اختلاف زیاد زیباترین فایل سفرنامه تا به امروز بوده برای من…

    استاد من دیوانه شدم از حجم زیبایی و شگفتی های این قسمت…

    ببین قدرت و توانایی انسان تا چه حد میتونه باشه..اخه چطور میشه واقعا برای من سواله همچین حیوانات عظیم‌الجثه‌ای رو جا یه جا کرد و منتقل شون کرد به همچین‌ مکانی؟

    اخه چطور میشه همچین بنایی رو طراحی و ساخت که این حجم از آب و آکواریم های بزرگ رو در خودش جای بده؟!

    واقعا از صمیم قلبم تحسین میگم به افرادی که این فضا رو طراحی کردن و تمام افرادی که توی ساخت و تکمیل اون سهیم بودن…فوق‌العاده ان

    ببین آخه چه قدر این اطمینان وجود داره از قوانین که همچین بنایی با ابن حجم از تنوع گونه ها ساخته میشه و به بازدید عموم گذاشته میشه..

    آقا من دیوانه شدم انگاری پرده‌ی سینما بود که داشتی کوسه ها و دلفین ها رو روی اون می‌دیدی..اصلا باورنکردنی بود…باورت میشه فقط یه شیشه بین تو و اون زندگی دریایی فاصله بود فقط…

    چه قدر فراوانی آخه خدای من ببین این همه آدم اینجا توی این مکان قرار دارن…این یعنی آدم های زیادی به دنبال دیدن زیبایی ها هستند…

    وای چه ناز بودن اون زوج که بیرون از فضای آکواریم دست تو دست هم راه میرفتن…چه ناناز بودن پیراهن بلند اون خانم…تحسین میکنماین عشق و زیبایی روشون رو…

    من مردم اخه واسه اون جایی که هشت پا باورت میشه ؟!هشت پا چسبیده بود به شیشه و زائده های زیر بدنش رو که با دقت یکی یکی باز و بسته میشد رو دیدم…اخه این همه دقت تو خلق جزئیات؟!…خدایا تو چه قدر بزرگی تو چه قدر رحیم و کریم و عظیمی…اخه منِ انسان هیچ چه طور میتونم با این ذهن محدودم این همه زیبایی رو هضم کنم…

    خدایا دیدی رنگ ها رو …دنیای از رنگ و تنوعی از رنگ ها اون زیر بود که هیچ نقاشی نمیتونه اونها رو با این ظرافت بسازه…رنگ هشت پائه رو دیدی …وای که چه رنگ نازی داشت…

    استاد من نِمُو رو پیدا کردم….البته کارتونیش نه ها..واقعیش رو پیدا کردم اینجا…

    چه قدر برام جالب بود این شیشه هایی که فضا رو جدا کرده بودن و میتونستن افراد ماهی ها رو ببین…اخه چه جنس و ضخامتی داره که میتونه این حجم از فشار و ضربه هایی که ممکنه بهش بخوره رو تحمل کنه…

    خدای من اون ماهی کوچولوها رو دیدی که دست جمعی دور خودشون میچرخیدن…چه قدر برای من جالب بود اینکه چرا اینها فقط دور خودشون میچرخن…میدونی انگار داشت آدم های یک جامعه رو نشون میداد که همه اون اعتقادات و باورهای معمول رو پذیرفتن دارن همدیگه رو دنبال میکنن…هیچ کدوم شون هم تمایلی ندارن که تغییر مسیر بدن و ببین بیرون از باورهای اونها چه خبره..

    امروز که این فایل رو دیدم همش داشتم به این فکر میکردم که انسان چه قدرتی میتونی داشته باشه اگه باورهاش رو عوض کنه…چه قدر خداوند به ما لطف داشته که جهان رو مسخر ما کرده…اینکه همه‌ی آنچه که در آسمان‌ها و زمینِ نسخه انسان هست خیلی بزرگه…همینه که انسان تونسته همچین چی هایی رو مثل کشتی های کروز،  هواپیماها ، زیردریایی ها ، آکواریوم ها و … رو بیافرینه…چه قدر اینها از قدرت درک من خارج هست..

    چه قدر این خدا بزرگ …خدایا این فقط یه گوشه یه کوچولو از قشنگی های دنیای زیر آب رو نشون میداد…خدا میدونه چه قدر زیبایی هست که انسان ها هنوز نتونستن اونها رو کشف کنن…

    خدایا اگر بخوام فقط برای زیبایی های همین یه دونه فایل شکرگذاری کنم…نمیتونم از عهده‌ی من برنمیاد…

    خدایا چه قدر من عاجزم در برابر وجود تو…خدایا  من به هر خیری که از جانب تو فقیرم…خدایا من فقیرترینم در برابر تو…

    پس باش و بهم یاد بده و هدایتگرم باش که تو مهربان‌ترین مهربانانی…

    راستی داشت یادم میرفت چه قدر این خانوم خوش قد و بالای آخر فایل قشنگ بودن…چه قدر خوش برخورد و مهربون و پرانرژی و شاد بود..خیلی دوسش داشتم…

    خدایا ما را به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت دادی و نه گمراهان هدایت کن

    31/تیرماه/1403

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: