سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 236 - صفحه 19

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 236
    723MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

277 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 585 روز

    سلام خداوندا هزاران شکرت خداوندا تنها تو دارم وتنها تو را می پرستم این احساحس درونی من هست برخلاف چیزی که در ذهن من می گذرد داستان هدایت من از کنار یک دوستی شروع شد با توجه درخواست های که قبلن از خداوند می کردم یعنی همیشه آروزی این داشتم که خوب زتدگی کنم با کلی که در گذشته خطا کار بود ولی همیشه در خواست از خداوند کردم چون یک احساحسی تو درونم بهم میگفت وتولیاقت درست زندگی کردن از طرف پرودگار هدایت شدم به سمت خودش وسراسرا وجودم تنم وقلبم رو روشنای خداوند در بر گرفته بود وآن چنان نترس وپر از انرژی شده بودم وخوشبین شده بودم به جرئت میگم توی زندگیم به اندازه آن مدت از زندگیم واز نگاه خودم لذت نبرده بودم آنچان ایمان پیدا کرده بودم به خداوند که دوست داشتم کارهای که سال ها دوست داشتم انجام بدم مثلا دوست داشتم ترس های کهاز بچکی به صورت شرک در وجودم من بوده بود را حل کنم رفتم در دل تاریکی با اینکه کلی ترسیدم ولی رفتم یا له ناخواسته دوست داشتم مثلا از هیچی نترسم مثلا یک دوستی داشتم کارش این بود که می رفت جتازه های تصادفی رو جع می کردم بهش گفتم می خوام باهات بیام خدا روشکر اون اتفاق نیوفتاد ومن نرفتم،اون وقت هیچ درک درستی قوانین خداوند نمی دوستم اون دوست هم عباس منش دو من معرفی نمی کرد تا اینکه از طرف خداوند هدایت شدم به این سایت ولی از اون موقع تضادی در درون شکل گرفت بعد از یک برداشت نا صیح ازقانون خداوند واین خوندن یک کتاب که میگه کلام تو عصای معجزه گر دوست به صورت خنده آور از کلام خودم ترسیدم یعنی فکر گفتم یعنی من الان اگه بگم دارم ممیرم دیگه ممیرم مدتها اصلن صحبت نمی کدوم یعنی کلن زبونم قفل کرده بود واین کانون توجه رو جلب کرده بود به خودش واین اون دوستم بهم از قانون فرکانس صحبت می کرد ومن بیشتر حواسم رفت روی ذهنم طوری بود که هر دفع یک فکری می اود تو ذهنم سریع زنگ می زدم به دوست و میگفتم الان این فکر کردم چی میشه وهمین فکرا باعث شدن وهمین مرطب واین فکرا ریز درشت در زهنم شکل بگیره این فکرا مرا از زیباها دور می کرد وترس ونگرانی هایم رو بیشتر می کرد تا این اینقدر ذهنم شک کاک شده بود فکر می کردم جن مرا زده با توجه اعتقادات گذشته ولی من شکست نرخوردم گفتم باید من شرک دگرو از درونم خودم پاک کنم واومدم چند بار دیگه رفتم تو تاریگی وتجربه کردم دیدم هیچی نیست وبارهای بار مچ ذهنم رو گرفتم مثلا چیزی رو جابه جا می شود سریع ذهن میگفت دیدی یکی چیزهات جابه جا میکنه ولی من سریع مچ ذهنم گرفتم دیدم همون چیزا رو سر جاشون هست یا من خودم جابه جا کردم همین فکرا مثلا حالا که قانون اینه میگه اگه تصادف دیدی فکر کنی تصادف میکنی یا اینکه به فقری فکر کنی فقر میشی با اگه به یک آدم خراب کار فکر کنی خراب کار میشی وهمین افکار باعث شد ذهنم به صورت وسواسی وشکاکی از توحید درونم دور بشم واز روز به بعد طوری شد که به صورت توهماتی در ذهن شکل گرفت ودعا می کردم طوری شده بود که بر خلاف میل باطنم ذهنم میگفت من شیطان رو قبول درام چرا خداوند کمک نمیکنه ولی از اونجا که از شخصت حقیقی خودم آگاه هستم که خداوند روحش رو در وجودم دمیده طوری شده بود که ذهنم واحساحسات باعث شدن احساحسات بدی رو تجربه کنم ومدام در حال مفایسه کردن با دیگران مقایسه یه حال خوب وهمین احساحسات باعث مدام دنبال ایراد گرفتن از خودم وحتی استاد باشم توی ذهنم وبا این حال دوره احساحس لیاقت رو خریدم ودارم روی خودم کار میکنم ولی ذهنم مدام میگفت چرا پول خرج کردی یعنی یه طورای این نعمت بزرگی که خداوند نصیب من کرده تا زندگیم رو بهبود ببخشم از طریق توحید از من بگیر ولی من اطراف میکنم به ذهن فقیر خودم وبی فکری خودم وکج فهمی خودم وتحسین میکنم استادمو به خاطر خودشناسی وخداشناسیش واین تعغیرات درونیش واینکه در همه حال توجه به زیباها میکنه از خداوند می خوام از همین جا نمی دونم با چه الفاضی ولی زبانی ساده از او می خواهم مرا هدایت کنه به مدار بالاتر وصدای خودش رو دقلبم بلند کنه تا پیروی کنم قوانین زیبایش چون من لیاقتمند بهترین ها هستم این احساحس قلبیم هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    محمد صادق خرمی گفته:
    مدت عضویت: 432 روز

    سلام خدمت خدای خودم ،استاد عباس منش ،خانم شایسته و دوستان هم فرکانسی عزیز.

    من محمدم و الان20 خرداد 1403هست حدود یک سال ونیم هس با استاد آشناشدم از هیچ محصولی هنوز استفاده نکردم فقط فایلهای رایگان من به وسیله خدا از طریق برادرم به میسر قانون جذب هدایت شدم

    بعداز کلی چرخیدن توی یوتیوپ و گوش دادن فایل های رایگان از خیلی از استادها هدایت شدم به یکی از استادهایی که از دوستان نزدیکه استاد عباسمنش هست و بعد از گوش کردن چند ماه از فایل های رایگان ایشون دوتا دوره از ایشون خریدم و منظم روی خودم کار کردم بعد دوره کردن چند باره ی اون دوره ها حس کردم که یه چیزی توی وجودم و زندگیم کمه که داره منو عذاب میده و اون چیز پول بود

    من با اون استاد عزیز زندگیم کلی عوض شد و تمام جهات تغییر کردم ولی از لحاظ مالی روز به روز بدتر شدم و اینم بگم که من قبل از ورود به قانون جذب روزانه تا 5 ملیون هم در آمد داشتم.خلاصه درآمدم همینجوری افت کرد تا اون کار رو رها کردم چون دوستش نداشتم .بعد از این ماجراها سه ماه سرگردون بین استاد های مختلف و کتاب ها میگشتم اما هی شرایط بدتر میشد و خیلی تو فشار بودم واز اون طرف خانواده نامزدم و خودم خیلی بهم فشار میاوردن و مسخرم میکردن که کاره خودم رو ول کردم و چسپیدم به گوش کردن فایلهای این و اون نوشتن وکتاب خوندن.خانواده من خیلی باورهای فقر و کمبود دارن و با این که مذهبی شدید هستن ولی پر از شرک خفی و اشکار هستن و همش به من میگن به همین امید باش که خدا برات بزاره تو زنبیل از آسمون بفرسته پایین برا همین خیلی بهم فشار میارن که بر گرد سره کارت.

    حدودا 70 روزه پیش خیلی بهم فشار اومد و از خدا هدایت خاستم یه جوری که خودم هم نفهمیدم هدایت شدم به فایل هدفی متفاوت برای سال جدید استاد که منو تکون داد و یه حسی بهم گفت که این آدم میتونه تورو ببره به سر چشمه و اون جا استاد روزشمار تحول زندگی من رو پیشنهاد کردو من اول بیخیال بودم و بعد از چند روز گوش کردن به اون فایل بی نظیر یه حسی بهم گفت برو روز شمار رو نگاه کن اصلا ببین چیه و از اون روز شروع کردم به گوش کردن به فایلهای روز شمار و هرروز ذوق داشتم تا فردا بشه و ببینم چه فایل جدیدی هس البته اینم بگما توی یک سال و نیم گذشته بعضی از فایلهای استاد رو توی یو تیوپ میدیدم ولی در فرکانس فهمیدنشون نبودم.و همزمان کاره جدیدم هم شروع کردم اما باوجود علاقه ی زیاد باور های خرابم باعث شد محصولم فروش نره و هنوز هم نرفته.دوستان منی که از کنترل زبانم تا چشهام و حتی بخشش و تمام کار های خوب رو میکردم هی روز به روز وضعییتم بدتر میشد طوری که پول شارژ گوشیم هم نداشتم منی که تقربیا توی فامیل هر کسی پول میخاست اول زنگ من میزدن.الان مجبور بودم که برای پول بنزینم لوازم خونم رو که خریده بودم برای زندگی که هنوز شروعش نکرده بودم رو بفروشم حتی لپ تاپ نامزدم و از همه شروع کردم پول قرض کردن.حس میکردم ته جهنم گیر کردم تا روزی که توی روز شمار تحول رسیدم به اون فایلی که استاد کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم رو معرفی کرد ومن چند بار اون فایل رو گوش کردم و تصمیم گرفتم کتاب رو بخرم ولی پول نداشتم فردای اون روز مقداری ضایعات اهن فروختم و رفتم توی سایت که با پولش کتاب رو بخرم دیدم حسابم توسط سایت 100تومن شارژ شده و اون کتاب رو از پول خوده سایت خریدم .شروع کردم به خوندن. روزی یک بار میخوندمش طوری شده بود که چشمام درد میکرد از بس سرم توی گوشی بودولی پول نداشتم پرینتش کنم که روی کاغذ باشه.از روز سوم تصمیم گرفتم که نماز نخونم چون حس کردم اون نمازی که میخوندم از روی عادت بود وترس. بالاخره اون رو پرینت کردم و شروع کردم خوندن اون و همزمان قرآن ،کلی آیات توی قرآن پیدا کردم که درمورد قوانین بدون تغییر خدا و تثبیت حرفای استاد بود اما هنوز قرآن رو تموم نکردم تازه یک سومش رو خوندم و این همه آیه محکم پیدا کردم تا اینکه چند روز پیش یه حسی بهم گفت برو فایلهای سفر به دوره آمریکا رو نگاه ببین اصلا چی هس و حدودا الان دوهفته هس هر روز دارم فایلها رو نگاه میکنم و هر موقع نگاه میکنم و نظر های دوستان رو میخونم انگار یه حسی بگم میگه که الان داری کاره درستی میکنی و وقتتو هدر نمیدی.تا اینکه امشب تصادفی فایل شما 236 سفر به دور آمریکا رو توی سایت دیدم که البته هدایت بود خیلی خیلی لذت بردم از زیبایی های اون جاهای زیبا از رابطه ی قشنگ استاد با عزیز دلشون و از رابطه و حرفای شیرینی که خانم شایسته در رابطه با جانوران و طبیعت داشتن خصوصا اون جایی که گفتن اینجا سالن تجمعات پروانه ها هس یا اون جایی که گفتن توی قانون تکامل با مارمولکا عجله کردیم من خیلی خیلی لذت بردم از اون فایل و الان گریم گرفته از این همه باور مخربی که من توی ذهنم دارم که حتی بعد از دوماه که دارم له له میزنم که بتونم دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها رو بخرم نتونستم اون رو تهیه کنم .دوستان من تابلو تجسم درست کردم کلی مراقبه کردم توی این یک و نیم سال و نزدیک به 50 تا دفتر نوشتم کتاب های زیادی خوندم و حتی صدای خودمو ظبط کردم و توی گوشم گذاشتم هر شب تا بتونم نتیجه بگیرم ولی چون به این مسیر باور نداشتم و پراز باور های شرک آلود و فقر آفرین بودم هیچ اتفاقی نیافتاد اما از روزی که با تمام وجودم خدا رو صدا زدم صدای منو شنید و داره هدایتم میکنه و الان که باورم به استاد و اینکه این مسیر جواب میده و این که من خالق شرایط خودم هستم صد در صد شده احساس میکنم قراره خدا از جایی که من فکرشو نمیکنم برام پوله این دوره رو فراهم کنه.و از خدا میخام که بهم کمک کنه بتونم لیاقت خودم روبهش نشون بدم تا بتونم سایر دوره های استاد رو بخرم و استفاد مفید ببرم.هدفم از گفتن این قصه دور و دراز این بود که به دوستان بگم که تا باورتون به مسیر ،خدا و آموزه های استاد عباسمنش صد درصد نباشه هیچ اتفاق خوبی براتون رخ نمیده و هیچ نتیجه ای نمیگیرید خیل دوست دارم روزی بتونم مثل استادم زیبا زندگی کنم و رابطه ی عالی با همسرم داشته باشم و خدا رو توی جای جای زندگیم ببینم و آرزو دارم که تا اون روز این دیدگاه روی سایت بمونه تا یادم بمونه که چی بودم و با کمک خدای خودم دست اون به کجا رسیدم و این که بتونم عاشقانه اون عبادتی که به من حس خوب میده و از روی عشقه نه ترس رو با خدای خودم استارت بزنم وازش بابت سلامتی ام و بودنم تشکر کنم که منو به این بهشت هدایت کرد خیلی دوستون دارم تمام بچه های سایت ،استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون ممنون بابت تمام حس خوبی که بهمن میدید و از خداوند سپاسگذارم بابت تمام خهان هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    زینب مرادی گفته:
    مدت عضویت: 997 روز

    به نام خداوند بزرگ

    سلام به استادان بینظیرم ودوستان

    خداروشکر که من هم فرصت نوشتن دراین سایت رودارم

    خداروشکر که میتونم این زیبایی هارو ببینم

    قدرت خداروبیشتر درک کنم وباور کنم

    خدایا همه چی تو هستی

    همه کاره ی من تویی

    دلم به توقرصه

    میدونم که بهترینارو برام میخوای

    همین که من میتونم این زیبایی ها وببینم

    همینکه توی این مسیر زیباهستم خدایاشکرت

    زندگی همیشه زیباست

    خدایا تمام زندگی من دردستان تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    بهار گفته:
    مدت عضویت: 1012 روز

    به نام خدایی که قدرت خلق زندگیم را دردستان خودم قرار داده

    باسلام خدمت استاد گرامی وخانم شایسته عزیزم

    وهمه ی همسفران این مسیر زیبای توحید

    استاد واقعا از دیدن این همه زیبایی غرق در حیرت شدم اخه مگه میشه مگه داریم انقدر دقت در این قانون بدون تغییرالله یکتا اصلا نمیدونم چجور توصیف کنم به خدایی که جانم در دستان اوست فقط همش باور چرا ما انقدر سریع فراموش میکنیم این اصل را یه مدت بود راستش تنبلی میکردم واسه تمرین ستاره قطبی اما امروز پس از نوشتن یه شکر گزاری جانانه گفتم بزار شروع کنم دوباره تمرین ستاره قطبی رو مثل اوایل جدی تر بهش عمل کنم خلاصه شروع کردم به نوشتن خواسته هام بعد از اینکه چند تا از خواسته هام رو نوشتم گفتم خدایا دیگه چی بنویسم یه ان به ذهنم اومد که دلم میخواد که امروز پروانه ببینم موقع تجسم یه پروانه خوشکل توی ذهنم اومد وتجسمش کردم بعد از تجسم یه دفعه یادم اومد که پاییز گذشته توی باغمون یه باغچه داریم که توش پونه کاشتیم یه عالمه پروانه از هر مدل ورنگی روی گل های پونه پرواز میکردند ومن غرق زیبایی شگفت انگیز این پروانه ها میشدم وکلی لذت میبردم وشکر گزاری میکردم خلاصه

    بعد خندم گرفت گفتم حالا من امروز کجا میخام برم که پروانه هم میخام ببینم دفترمو گذاشتم کنار وسرگرم کارام شدم ظهر که رفتم واسه استراحت دخترم گفت بیا مامان یه قسمت از سریال سفر به دور امریکا رو دانلود کردم با هم ببینیم( اگه اشتباه نکنم قسمت 236) که یه کم از این قسمت رو که دیدم اصلا از زیباییش انقدر شوکه شده بودم که یادمم نبود که صبح چه خواسته ای داشتم یه دفعه یادم اومد که وای خداجون چی میبینم این خواسته منه که صبح توی ستاره قطبی نوشتم سریع رفتم دفترمو اوردم باز کردم به دخترم گفتم ببین تمرین امروزمو به خدا که قانون جواب میده فقط باید باور کنیم تازه گل رز زرد هم خواسته بودم عصری که رفتیم بیرون رفتیم توی یک نهال فروشی که گلدانهای گل رز زیادی داشت که هیچ کدومش گلهاش باز نشده بود فقط یکی از گلدانها گل داشت یه گل رز زرد بزرگ وای دیگه بیشتر سوپرایز شدم امروز بیشتر خواسته هام اجابت شد تازه نوشته بودم که امروز دلم میخاد پول گیرم بیاد شبی یکی از دوستام بهم زنگ زد یه طلب خیلی قدیمی داشتم که کلا بی خیالش شده بودم بنده خدا گفت که من اصلا یادم رفته بوده امروز دفتر چه یادداشتمو نگاه کردم که توش نوشته بودم که این مبلغو به شما بدهکارم کلی معذرت خواهی کرد که فراموش کرده بود وای منو جلو چشام ستاره بارون شد خداشاهد بیشتر بخاطر اینکه امروز همه خواسته هام اجابت شد نه بخاطر پول   چون واقعا اصلا به خواسته هام نچسبیدم اصلا کلا یادمم رفته بود که چی نوشتم توی تمرین ستاره قطبی( قانون رهایی )واقعا خدا رو شکر میکنم بابت این مسیر زیبا وشگفت انگیز انشاءالله که هر روز شاهد به اجابت رسیدن خواسته هامون توسط خدای مهربون باشیم واقعا که این جمله خداوند که میفرمایند بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را حقه فقط کافیه با تمام وجود باور کنیم خدای یکتا را وقدرتش را از خدای یکتا واسه همگی ارزوی سلامتی وسعادت وثروت وخوشبختی رو دارم در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    فرحناز ثانی گفته:
    مدت عضویت: 966 روز

    سلام به استاد بی نظیرم و مریم زیبایم اول از همه بگم چقدر رنگ موهای مریم جووووون زیباست و چقدر این نچرال بودن مریم جون رو میپسندم و از دیدنش لذت میبرم و بهم اعتماد به نفس میده که خودم باشم بی نظیری مریم جونم

    مدتهاست دارم سریال سفر به دور آمریکا رو نگاه میکنم و حیرت زده و شگفت زده میشم هرروز از این همه عظمت و برکت و فراوانی.

    فایلی که امشب دیدم عجیب من رو فرو برد به افکار عمیق که خدای من چقدرررررر قدرتمند و عظیم هست

    تریلیون ها درخت و گیاه رو کی داره مدیریت میکنه؟ دریاها و اقیانوس های عظیم رو کی مدیریت میکنه؟ میلیاردها انسان رو کی مدیریت میکنه؟ تریلیون تا حیوان رو ؟ موجودات کهکشان ها خدای من این قدرت عظیمی که خداوند داره و هرروز داره بهمون نشون میده میگه ببینید چطور دارم جهان رو مدیریت میکنم بدون اینکه اختلالی ایجاد بشه

    چرا باور نمیکنید که میتونم‌زندگیتونو براتون تغییر بدم

    این فایل باور عظیمی در ذهنم کاشت

    با دیدن اوووووووون همه درختان زیبا و سرسبز و درختان عجیب و غریب با شکلهای مختلف ریشه های عظیم خدای من چقدر تو زیبایی چقدر تو قدرتمندی خدایا تو بهترین نقاشی بهترین معماری بهترین کارشناسی تو همه چیزی

    این باور درونم داره شکل میگیره که جهان پراز ثروته اگه چشم سر رو ببندیم و با چشم دل ببینیم جهان پر از نعمته پر از برکته پر از فراوانی جهان پر از آدمهای مهربانه پر از آدمهای با حوصله هست پر از آدمهای آرام و خوش برخورده

    چقدر زیباست پیاده روی کنار اقیانوس زیبا چقدر زیباست راه رفتن زیر درختانی که خیابون رو پوشوندن

    چقدر پروااااااانه ها زیبا هستن لحظه ای با دیدن زیبایی هاشون قلبم به تپش افتاد و چشمام پر از اشک شد از این همه زیبایی و عظمت چقدر پروسه ی تولد پروانه زیبا و پر از نشانه س اینکه پروانه میدونه اگه از پیله ش دربیاد عمر کوتاهی داره اما از حصار و زندان خودش رو رها میکنه و آزادی رو تجربه میکنه هرچند کوتاه زیبایی هارو میبینه گلهای مختلفی رو میبینه درس ها میشه از پروانه دریافت کرد

    اینکه از پیله ی تن بیایم بیرون از این زندان تن که مارو فرو برده در خودش بیایم بیرون حتی اگر یک روز فرصت داشتیم بیایم بیرون و اون یک روز رو آزادانه زندگی کنیم و تجربه کنیم و عاااااااااشقانه همون روز رو زندگی کنیم

    خدای من تو خیلی قدرتمندی تو وهابی وهاااااااب الهی شکرت

    چقدر خوشحالم که هدایت شدم به سمت استاد عباسمنش عزیزم که چنان قدرتمند حرف میزنه از ربوبیت الله و وهاب بودن الله که روز به روز دارم جسورتر میشم که بزنم‌به دل ترسها و به دست آوردن خواسته ها خدای من شکرت برای استاد عزیزم و مریم قشنگم که سر راه من قرارشون دادی تا به تو نزدیک بشم

    به امید دیدار استاد جانم و مریم زیبایم

    به امید دیدارتان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    فرزاد اسدبگی گفته:
    مدت عضویت: 984 روز

    سلام وعرض ادب خدمت استادعزیزوخانم شایسته واعضای سایت

    خداروبی نهایت شاکرم که من روبه این سایت هدایت کرد خداروشکراززمانی که سریال سفربه دورامریکا رونگاه میکنم کانون توجه من برزیبایی های دنیا بیشترشده وهروقت که نگاه میکنم این زیبایی هارواحساسم عالی میشه واشتیاقم برای دیدن این زیبایی ها بیشتروبیشترمیشودودیدن این مناظرازنزدیک جزخواسته های من شده ودوست دارم ومطمئنم که یه روزی به لطف خداوند زیبایی های کشورامریکا روازنزدیک میبینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    حسام گفته:
    مدت عضویت: 1966 روز

    سلام به استاد عزیز و استاد شایسته عزیز و همه دوستان خوبم

    دوس داشتم توجه ب زیبایی ها کنم

    دوس داشتم حال دلم خوبتر بشه

    امروز ی خبر خوب شنیدم

    از خود خدا

    ساعت 5 صب بیدارم کرد و گفت برو ی کامنت بخون

    بهش گفتم خوابم میاد

    گفت خوب برو بخواب

    رفتم خوابیدم ولی خوابم نبرد

    گفتم بزار گوش ب حرف خدا بدم اون بیخودی 5 صب بیدارم نمیکنه

    رفتم توی سایت با چشمای خواب آلود نمیدونم چطوری هدایت شدم ب فایل عدم احساس لیاقت یک و اولین کامنت با بیشترین امتیاز آقا رضا احمدی عزیز چقد قشنگ کامنت نوشته بودن

    چقد الهام گرفتم

    خلاصه کارامو کردم اومدم اداره و الان گفتم بهتره با یه نوشیدنی خنک توی سایت حالمو بهتر کنم

    این فایل توجه من رو گذاشت روی موضوعات زیبایی که آرزومه تجربه کنم.

    از همون لشروع فایل، زیبایی ها شروع شد

    خدا جون من آرزومه برم امریکا

    خدا جون من عاشق خیابونهای بزرگ و تمیز و خلوت و آروم هستم

    خدا جون من عاشق برج های زیبا و شیک، هستم و میدونم میبینمشون

    خدا جون من عاشق رنگ درختای نخل کنار جاده و برگ های پهن زیباشون هستم و میدونم میبینمشون

    خدا جون من عاشق چمن های مرتب و یکدست سبز فسفری هستم و میدونم میبینمشون

    خدا جون من عاشق ماشین های مدرن و لوکس هستم و میدونم میبینمشون

    خدا جون من عاشق دریا و برجهای کنار دریا هستم و میدونم میبینمشون

    خدا جون من عاشق شهرهای زیبای ساحلی هستم و میدونم بهشون میرسم

    خدا جون من عاشق ویوی بی نظیری مخصوصا طبقات بالای برج ها هستم و میدونم بهشون میرسم

    خدا جون من عاشق راحتی و آزادی خانم ها و آقایون توی امریکا هستم و میدونم بهشون میرسم

    خدا جون من عاشق پیاده روی توی همچین فضای لذت بخشی هستم و میدونم بهشون میرسم

    خدا جون من عاشق نعمت آزادی هستم و میدونم بهش میرسم

    خدا جون من عاشق آمریکا و کشور آزادشم و میدونم بهش میرسم

    خدا جون من عاشق ساحل رویایی با درختچه های عجیب و غریب هستم و میدونم بهش میرسم

    خدا جون من عاشق تمیزی ساحل های امریکام و میدونم بهش میرسم

    خدا جون من عاشق جنگل های استوایی با درختای عجیب و غریب هستم و میدونم بهش میرسم

    خدا جون من عاشق ویلای خوشگل کنار جاده هستم و میدونم بهش میرسم

    خدا جون من عاشق منظره های چشم نواز هستم و میدونم بهش میرسم

    خدا جون من عاشق لباس های خوش نقش و نگار مثل لباس استاد شایسته هستم

    خدا جون من عاشق فراوانی! درختان هستم

    خدا جون من عاشق اون مارمولک بزرگ زیبا ک رنگ نارنجی داشت شدم و بچه ها ک داشتن غذا میخوردن و پرنده هایی ک با جوجه هاشون بودن و چقد رنگشون زیبا بود

    خدا جون من عاشق دیدن مامی مرغابی با جوجه های نازنازی مشغول گردش بود شدم

    خدا جون من عاشق بادکنکای مارپیچی رنگارنگ شدم

    خدا جون من عاشق پروانه ها شدم چقد قشنگ و ناز بودن

    خدا جون من درختای موز اصل استوایی ارگانیک چه گل زیبایی داشتن و چقدر میوه دادن خیلی هیولا بودن

    خدا جون من عاشق استاد هستم استاد جان بخواب روی ننو و خدا هواتو داره ک نارگیل بهت نخوره

    استاد جان بدخواه مدخواه داشتین عکسشو بفرستین ایران پیش من – من یه خاور آدم از روستای لتحر ک توی کاشون خیلی خفنن میفرستم سراغشون

    خخخخخخخخ

    خانم شایسته عزیز مممنونم و مرسی که فیلمشو گرفتین. خدایا شکرت این زیبایی ها رو آفریدی

    اساتید عزیزم واقعا دمتون گرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مصطفی حسنی گفته:
    مدت عضویت: 724 روز

    درود بر همه همسفران عزیز،

    آقا من دقیقه 15 ویدئو رو نگه داشتم، یعنی از دقیقه 10 که اون مارمولک هایی که بقول دوستمون ظاهرا اسمشون ایگوانا هست خاستم شروع کنم بنویسم که گفتم بزار یکم دیگه ببینم، چقد این ویدئو شبیه دیروز من توی یه قسمت از باغ ارم شیراز بود، شما ایگوانا کنار آب دیدین شبیه مجسمه بدون حرکت، من یه تعداد لاک پشت دیدم که فک کنم آفتاب میگرفتن، دقیقا مث مجسمه و بدون حرکت، خب بعدش همونجا توی آب ماهی های رنگی دقیقا مث همین ماهی های رنگی داخل فایل، خدایا چقد زیبایی آخه؟؟ شکرت… بعد زیبایی هایی که شبیه به این فیلم بود یکیش همین تولید رطوبت بود که البته توی فایل واسه رطوبت درختان بود و واسه من توی یه کافه داخل باغ ارم بود، اون خزه و پیچک های روی درختان هم دقیقا من دیروز تجربه کردم، تنه بسیار بزرگ درختانی که خدا میدونه عمرشون چقدره توی باغ و از همه زیباتر انواع گل های داخل باغ ارم که بسیار متنوع هست و درختان و گیاهان و گلهای متنوع، درواقع باغ ارم یه موزه گیاه شناسی هم هست، که تقریبا گیاهی که اونجا هست اسمش هم روی یه تابلوی کوچیک با توضیحات نوشتن، خدایا واقعا شکرت، من بدنبال زیبایی ها هستم و با توجه کردن به زیبایی های اطراف خودم و شکرگزاری بابتشون، هدایت شدم به زیبایی های بیشتر یکم اونورتر توی شیراز و قطعا با توجه بیشتر به زیبایی های بیشتر و شکرگزاری بیشتر و طی کردن تکامل هدایت میشم به مکان های بیشتر و بهتر و زیبایی های بیشتر و منی که تلاش میکنم هرلحظه شکرگزار تر باشم، البته بعضی از اطرافیان ازم میپرسن کجا میری، میگم میرم فلان جا یه پیاده روی و برگردم و کلی تعجب میکنن که چه حالی داری و از این حرفا، ولی خب اونا که نمیدونن من دارم چیکار میکنم و قراره که چه ها بشود، اینو نمیخاستم بگم ولی شاید واسه کسایی که این دنیا و زندگی رو سخت گرفتن خوب باشه، همین پریشب یکی از دوستان که همسن من هست(34) ساله، شب میخوابه صب دیگه تو این دنیا نبود، آخه وقتی میبینم و با خودم میگم فاصله بین من و مرگ و نبودن توی این دنیا یک شبه و یک چشم بهم زدنه آخه چرا اینقدر سخت بگیرم، آخه چرا لذت نبرم، تمام تلاشم اینه که به خودم بگم که میتونه این دنیا چقدر راحت تموم بشه پس سعی کنم تا وقتی که هستم فقط لذت ببرم، لذت بردن درکنار خداوند، سخت نگرفتن و مث بچه کوچیکا بودن، آزاد و رها، همراه خداوند و ……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مصطفی حسنی گفته:
    مدت عضویت: 724 روز

    درود بر همه همسفران عزیز،

    آقا من دقیقه 15 ویدئو رو نگه داشتم، یعنی از دقیقه 10 که اون مارمولک هایی که بقول دوستمون ظاهرا اسمشون ایگوانا هست خاستم شروع کنم بنویسم که گفتم بزار یکم دیگه ببینم، چقد این ویدئو شبیه دیروز من توی یه قسمت از باغ ارم شیراز بود، شما ایگوانا کنار آب دیدین شبیه مجسمه بدون حرکت، من یه تعداد لاک پشت دیدم که فک کنم آفتاب میگرفتن، دقیقا مث مجسمه و بدون حرکت، خب بعدش همونجا توی آب ماهی های رنگی دقیقا مث همین ماهی های رنگی داخل فایل، خدایا چقد زیبایی آخه؟؟ شکرت… خب من برم بقیه فیلم رو ببینم و بعد بیام بازم براتون بنویسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    زینب سلمان زاده گفته:
    مدت عضویت: 2440 روز

    بنام خدایی که بشدت کافیست

    سلام

    خدایا بی نهایت شکرت برای هدایتم به این سایت الهی و دو تا از بهترین و ناب ترین دستان بی شمارت استاد عزیزم و مریم بانو جان که چقدر با این سریال من رشد کردم و اصله زیبابین من قوی تر شد

    تصمیم گرفتم قسمت های این سریال الهی و ناب رو هر بار بصورت هدایتی یه قسمت نابش رو دوباره نوش‌جان کنم

    امسال اولین سالی هست که من دوچرخه ام رو‌دارم که نیمه دوم سال گذشته به لطف الله خودم خریدمش اونم چقدر قشنگ و هدایتی بود پروسه خریدم، تا سال گذشته دیگه از فروردین خبری از بارون و هوای ابری و خنک نبود ولی اینقدر که این سریال فوق العاده بود و‌خواسته بارون و‌هوای خنک و ابری در طول سال در من شما گرفت که خداوند از همین شهری که الان هستم شروع کرد اجابت کردن خواسته ام، چیزی که سال‌های قبل اصلا نبوده، خدای من شکرت

    یا درمورد تجربه های زیبایی های طبیعت بگم که همین سال گذشته و دو ماه امسال اگر‌بخوام حساب کنم اندازه کل سال‌های زندگی ام زیبایی دیدم جاهای زیبا رفتم، همین دو سه هفته پیش یه سفر یک‌روزه به یکی از شهرستان های اطراف رفتیم فقط میگفتم خدایا شکرت، استاد عزیزم ‌و ‌مریم بانوی عزیزم بی نهایت از شما برای تهیه این سریال خدایی ‌و‌ ناب سپاسگزارم، اینقدر که نابه که میشه بارها و بارها دید و‌کیف کرد ولی با عشق منتظر قسمت های جدید هم هستم

    همین امروز یه تجربه لذت بخش دوچرخه سواری داشتم داخل شهر که لحظه به لحظه اش هدایت و لذت بود به لطف خداوند، از صبحش که بیدار شدم و ذهنم که میخواست منصرفم کنه ‌و قانعم‌کنه به خوابم ادامه بدم با این بهانه که اصلا هوا آفتابی شده بابا ولی توجه نکردم و بلند شدم ‌و گفتم اشکالی نداره، خداجونم من دوست دارم امروز تو هوای بارونی برم رکاب بزنم و‌لذت ببرم خودت ابری اش کن، چند دقیقه نگذشت و شد به همین راحتی، آماده شدم لباسام رو عوض کردم و دیدم ا چرخ عقبم پنجر شده، گفتم اشکالی نداره درست میشه، خدا جونم‌خودم‌تنهایی که نمی‌تونم خودت واسم درستش کن، تلمبه رو پیدا کردم آوردم راحت و سریع پنچرگیری اش کردم و به لطف خدا رکابم رو‌زیر بارون شروع کردم اونم تو‌جاده ساحلی که سمت راستم هم‌رودخانه بود رسیدم تا یه جایی یه حسی بهم گفت زینب بهتره الان توقف کنی یه خورده استراحت کن و‌بارون هم کمتر بشه منم کوش دادم و بعد ربع ساعت دوباره شروع کردم تا رسیدم به جایی که میخواستم و اونجا هم ملی نشستم و لذتش رو بردم و دیدم دوباره چرخ عقب بادش کمتر شده، رفتم جلوتر گفتم الان وقت استفاده از قانون درخواست هست از یکی‌که اون جا کار می‌کرد پرسیدم تلمبه داری گفت بله ‌آورد واسم خودم بادش کردم ‌وبه مسیرم ادامه دادم

    الان هم که هدایت شدم این قسمت رو ببینم دارم تمرین هنگدرامم رو انجام میدم و صدای رعد و برقی که هست و آسمونی که چقدر تمیزتر شده و چه دلبری میکنه

    خدایا شکرت برای بارون

    هر لحظه مون توحیدی تر و‌ ثروتمندتر در پناه رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: