سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 223

به نام خدایی که خیلی به من نزدیک است

درود بیکران به استاد عزیزم ، خانم شایسته نازنین و همراهان توحیدی

خدا را هزاران بار قدردانم که همیشه همراه من است و هدایتم می کند به سمت زیبایی ها ، خدایی که کارها را بر من آسان می کند.

کافیه بندگی او کنم و به او اعتماد داشته باشم.

امروز عصر کمی بی حوصله بودم و در مورد اینکه چه کاری انجام دهم یک مقدار گیج و گم.

کارهای متعددی داشتم . مثل تکمیل کردن یادگیری مهارت جدید در زمینه ادیت عکس، نوشتن مطلب در مورد درسهایی که از خوندن بخشی از گلستان سعدی گرفتم، ادیت فیلم، گوش دادن جلسه 11 روانشناسی ثروت 1 برای چندمین بار و نوشتن کامنت، خواندن کتاب و غیره

اخیرا دارم سعی میکنم به جای اینکه طبق روشهای موفقیت پیش برم( که هر روز برای انجامِ هدف خاص، طبقِ ذهنِ استدلالی پیش میروند و زمان بندی و برنامه مشخص دارند) ، طبق هدایت خدا پیش برم . یعنی برای همان روز زندگی کنم و هر روز از خدا میخوام که من رو هدایت کنه که در آن روز چه کاری انجام دهم که همسو با فرکانس او و در راستای انجام علایقم باشم.در واقع بیشتر سعی میکنم روی باورهای توحیدی کار کنم.

حسِ درونی بهم گفت برو به سمت نشانه تا قدم بعدی بهت گفته بشه. اولش مقاومت داشتم اما به ندای درونم گوش دادم

خدای من چه کردی.

یعنی به وضوح دیدم چقدر به من نزدیک هستی .

ماجرا از این قرار هست که چند ماه پیش هر کاری کردم نتونستم فیلم هایی که قبلا از طبیعت گرفته بودم رو در لپ تاپم پیدا کنم. از طرفی هر چی تلاش کردم که از پیج اینستاگرامم اونها رو دانلود کنم نمی شد.

وقتی امروز به سمت نشانه ام هدایت شدم ، شروع کردم به توجه روی نکاتی که در این قسمت از سفر به دور آمریکا پخش شد تا بفهمم چه هدایتی برای من داره و چه کاری باید انجام دهم.

مسیرهای زیبای پیاده روی، فیلم برداری از گلهای زیبا که من رو یاد فیلم هایی انداخت که از طبیعت گرفته بودم، گفتگوی قشنگ استاد با آدم های مهربون که این خواسته رو دوباره در من زنده کرد که چقدر دوست دارم زبان انگلیسی رو به راحتی در محیط مناسب یاد بگیرم، برابری آدم ها و یادآوری به من که بیش ار پیش به عقاید دیگران احترام بذارم ، جمله زیبای مریم جان که گفت: در برابر اینکه طبیعت همیشه سخاوتمندانه زیبایی ها رو نشون داده و به ما نعمت داده ما هم برای سپاسگزاری و احترام به او ، زباله هایی که مردم ریخته بودند را جمع کردیم ، پرداختن بهای شادی و دیدن زیبایی ها از سمت استاد. همچنین متوجه شدم در کامنتی که یکی از دوستان نوشته بود کلمه فیلم برداری درج شده که میگفت چه فیلم برداری زیبایی انجام دادید.

به همه این نکات توجه کردم و کلمه فیلمبرداری توجه من رو جلب کردم. با خودم گفتم شاید باید برم سراغ فیلم هایی که قبلا گرفتم و اونها رو ادیت کنم و در سایتی که راه اندازی کردم بذارم. این یکی از کارهایی بود که باید انجام میدادم و به تعویق افتاده بود. باز هم مقاومت داشتم اما به حرفِ ذهنم گوش ندادم. رفتم سراغ لپ تاپ و به شکلی معجزه آسایی و خیلی راحت فیلم هایی که میخواستم رو پیدا کردم. بعد رفتم سراغ اینستاگرام که ببینم چه طور میشه فیلمی رو که قبلا در پیج عکاسی ام گذاشتم رو دانلود کنم .به محض اینکه بازش کردم یک پست برام اومد که نحوه دانلود فیلم رو گفت و من مات و مبهوت بهش نگاه میکردم و باورم نمیشد که این طور خدا به من نزدیک است و چنین همزمانی رو برام گذاشت. روشی رو که گفت نگاه کردم و انجامش دادم. عجیب اینکه قبلا هم این روش رو امتحان کرده بودم و نتیجه نگرفتم و همچنین فراموش کرده بودم که چه جوری انجام میشه. اما این بار به محضِ اینکه انجام دادم نتیجه داد.

وای دیوانه شده بودم از هدایتِ نشانه ای که گرفتم. از خدایی که به شدت نزدیک است.

خدایا شکرت، شکرت، شکرت

خدایا شکرت که دارَمِت که من با تو همه چیز هستم و بدون تو هیچ.

خدایا شکرت برای این سایت توحیدی.

خدایا شکرت برای آموزگارانی که در این دنیا فرستادی ، برای استاد عباس منش که من رو با خدای واقعی که خیر مطلق است، آشنا کرد در حالی که قبل از آن در گمراهی بودم.

استاد از شما بسیار سپاسگزارم.

همواره سرشار از آگاهی های ناب خداوند باشید .

نور الهی بر قلبتان جاری.