این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2023/09/abasmanesh-6.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-09-13 01:42:562023-09-16 20:55:20سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 210
391نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا راه یابند.
خدای خوبم :
من تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم.
خدای خوبم :
میخواهم فراوانی نعمت و ثروت بیشتر ، فراوانی شادی و لذت و آرامش بیشتر و از همه مهمتر نگاهی توحیدی تر رو تجربه کنم.
خدای خوبم :
مرا هدایت کن ، به مسیر درست ، آدمهای درست با باورهای درست
سلام به استاد جانم و مریم عزیزم و همسفران زیبا اندیشِ زیبا بینم
به قسمت 210سفر به دور آمریکا خوش آمدیم
Welcome to Black Canyon National park
خدایا شکرت شکرت شکرت که در مدار دیدن این حجم از زیبایی و فراوانی نعمت هایت هستم
خدای خوبم مرا هدایت کن تا بنویسم آنچه که دیدم ، نه نه چیزی فراتر از دیدن بود ، کمک کن بنویسم آنچه که بر قلبم نشست.
چقدر زیباست ، چقدر حسش خوبه ، چقدر آگاهیش نابِ نابِ نابِ که تو با لذت بردن از زیبایی های جهان پیرامونت میتونی به یک صلح درونی برسی.
چقدر زیباست که این صلح درونی ، جنسی از توحید و یگانگی و یکتاپرستی ست ، جنسی از قائم به ذات بودن ست ، جنسی از وصل بودن خودت با خودت یا خودت با خدای خودت ست ، خیلی عمق داره ، به مانند دره های زیبایِ عمیق Black Canyon
کارکردن روی خودمون به مانند این دره باید إنقدر عمیق باشد ، دیواره های صخره ای ، بلند و زیبایی داره ولی در کنارش مناطقی هستند که عمیقِ و تاریکِ تاریکِ تاریک هستند که در طول روز فقط 33 دقیقه آفتاب بهش میرسه ، درست مانند به مانند لایه های عمیق ذهنی ما که خیلی عمق داره و هم خیلی خیلی تاریکِ تاریکِ تاریکِ که ما میتونیم با آگاهی های این سایت فوق العاده ، میتوانیم آرام آرام میزان تابش نور رو به وجود الهی مون تنظیم کنیم.
ما میتونیم با برداشتن قدم های مورچه ایِ مستمر به اون قسمت های عمیق راه پیدا کنیم ، به مانند اون خانوم زیبا و خوش اندامی و خوش لباسی که در دقیقه 9 و 15 . 16 ثانیه ، که با کمک گرفتن از نرده های چوبی محکم و ستون های کوتاه صخره ای مسیر خودش رو به تنهایی میپیمود.
این مسیر شاید برای اکثریت جامعه سخت و سنگلاخی به نظر برسد ولی برای ما بچه های سایت مسیری آسان و زیبا و لذت بخش است ؛ و دقیقا صحبت استاد در قدم اول ، ستاره قطبی برایم مرور شد
همه ی در یک مسیر جنگلی هستیم ولی عده ی زیادی با زجر کشیدن و عبور از پستی و بلندی ها و زخمی شدن به مقصد میرسند ولی ما به یک جاده صاف و راحت هدایت میشم و با لذت بردن و سوت زنان به مقصد میرسیم ؛ اونا با تعریف کردن اون همه سختی تایید میکنند مسیر یکدیگر رو ولی ولی…
ولی کسی حرف ما رو باور نمیکند که مسیر میتواند آنقدر ساده باشد…
مگه داریم ، مگه میشود
بله هم داریم و هم میشود
در مدارش که قرار بگیری در زمان مناسب به آن هدایت میشوی
بله اونا در مسیر شان با حیوانات وحشی روبرو میشوند و ترس تمام وجودتان رو فرا میگیرد ولی برای اهالی سفر به دور آمریکا ، آهویی عطسه میکند و نظر ما رو به خودش جلب میکند که میتوانی فارغ از زمان ، محو زیبایی هایش شوی.
خدایا شکرت شکرت شکرت برای بودنم در این مسیر زیبای توحیدی
چقدر حسش خوبه حیاط خونت ، پارکینگ والمارت باشه ، جایی که نماد فراوانی و فراوانی و فراوانی نعمت و ثروتِ
چقدر خوبه ورودی هر إستیت پارک ، ویزیتور سنتری هست که بازهم نماد فراوانی و فراوانی نعمت و ثروت هست و گذرگاهی است برای وردی تو با اون حجم از زیبایی های خداوند
چقدر پیاده روی در دل طبیعت میچسبد ، میخواهد در دل اون جاده های خاکی باشد یا در اون مسیر مرتفع با نرده های چوبی ؛ هر دوشون فوق العاده هستند ولی برای صحرا آنجا که بوی ارتفاع میدهد ، رد پایم نمایان تر است
مثلاً با خانواده که در دل طبیعت زیبایی ها بودیم همه تله کابین و سورتمه رو انتخاب کردن و من تنهایی سوار زیپ لاین شدم…
وای خدای من شکرت شکرت شکرت چه تجربه ی نابی بود ، به گفته ی مادر بزرگم مانند پرنده ای بودم در اون آسمون زیبا
چقدر آدمای این کشور خوش برخورد و خوش رفتار هستند ، فارغ از اینکه در چه جایگاهی هستند با عشق به سوالات شما با عشق پاسخگو هستند ؛ صد البته که این بازتاب درون آرام شما عزیزان دل هست…
دستان بی نظیر و بی نهایت الهی که همراه به صحرا سود و خیر میرسونند و با عزت و احترام برخورد میکنند
دستان بی نظیر که انسانی هایی شاد و آماده و سالم هستند ، سالم و صادق و ثروتمند و زیبا اندیش هستند ، خوش انرژی و خوش قول و خوش حساب هستند
دستان بینظیری که انسان هایی مهربان ، با معرفت ، دوست داشتنی و قائم به ذات و توحیدی هستند
که همیشه و همیشه سر راهم قرار میگیرند
چقدر خوبه ورودی اول صبحت دیدن این سریال فوق العاده باشد که متوجه زمان نمیشوی و چشم باز میکنی میبینی که خورشید دارد طلوع میکند و تو باید آماده شوی برای نیایش های صبحگاهی
خدایا شکرت شکرت شکرت که همراه همیشگی من هستی
خدایا شکرت شکرت شکرت که در این مسیر زیبا و الهی هستم
جالبه بگم بهت ، چند روزه در عبادت های پیاده روی عصرگاهی ام به جایی هدایت شدمکه :
سمت چپم گارد ریل های اتوبان و ساختمان های زیبا و خوشرنگی هست که ی زمانی بیابون بودند ولی الان پر از فراوانی نعمت و گسترش گسترش و رشده …
و بعد آسمون بینهایت پهناور زیبای خداوند با نمای فوق العاده غروب زیبا که چشمان و روحم رو نوازش میدهد…
روبرویم دورنمایی از کوههایی زیبا و درختان فراوان و سرسبز پارک دِنْج هست (اسمش رو خودم انتخاب کردم ) که من سوت زنان در تریل زیبای پیاده روی به سمتش در حرکت هستم.
و سمت راستم کوچه هایی ست که من همیشه از سَرِ کوچه رد میشدم ولی الان انتهای اون هستم ، اینحجم از زیبایی بَغَلِ بَغَلِ گوشم بوده…
و خیلی آسون وقتی به خانومی در رساندن خریدهایش به خانه کمک کردم اتفاق افتاد…
و جالبتر آنکه خانومه قبلش گفته بود یعنی میشه این خانوم بایسته و به من کمک کنه و منم لبیک گفتم…
(صحرا با چشمانی قلبی و ستاره ای فراوان)
چقدر خوبه با درک این آگاهی ها که باعث میشه ظرف مون برای دریافت نعمت های بینهایت الله مهربان بزرگ و بزرگتر میشه.
چقدر کامنت شما دلنشین و این در صلح بودنت قابل تحسین است زیباییها و کلام وحی که سرشار از محبت و مهربانی بود و این نگاه خیلی ویژه که به الله مهربان و زیباییهایش داشتی عالی بود
آنقدر جذاب و کلامت انرژی داشت که چند بار مرور کردم کامنت شما رو رد پای خوبی به جا گذاشتی و از اینکه ظرف وجود بزرگتر شده از این درک و آگاهی صد آفرین داری
ممنون از نگاه زیبایت که صد البته انعکاسی از وجود آرام خودته ، وجود در صلح و مهربان خودته.
چند وقته که خیلی آگاه تر دارم تلاش میکنم که صدای رب العالمین رو بشنوم ، اونو قدرت مطلق بدونم ، درعمل تسلیم درگاهش باشم و نخوام با ذهن منطقی کارهامو بچینم ؛ چرا که در چند مورد اساسی ، رد پای شرک رو دیدم و دیدم….
امیدوارم بتونم در عمل بندگی خداوند رو بکنم و از بند زنجیر شیطان رها شوم.
چقدر خوبه اینجا کنار هم و باهم در حال رشد و یادگیری هستیم.
خدارو هزاران مرتبه شکر شکر شکر
الهی که همیشه در مسیر توحیدی و فراوانی نعمت و ثروت ، شادی و لذت و آرامش باشی.
ممنونم برای حضور ارزشمندت در این جهان زیبای هستی و این سایت الهی
صدای منو ، نوشته ی منو ، با ی عالمه احساس خوب و آرامش از جایی دریافت میکنی که تلألو نور خورشید به هنگام غروب آفتاب ، آسمان بی نهایت پهناور جهان هستی رو بسیار بسیار زیباترش کرده که نمیتوان با کلمات توصیف کرد
خدایا شکرت شکرت شکرت که در این مسیر زیبای توحیدی هستیم .
چقدر این همزمانی ها زیباست ، انتقال انرژی ها زیباست از اذان ظهر تا غروب آفتاب به وقت این سایت الهی ، مکانی که با خضورمون داریم آروم آروم رشد میکنیم
خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت
الهی که همیشه در مسیر توحیدی و فراوانی نعمت و ثروت و شادی و لذت و آرامش باشی.
سلام به استاد عزیز و بانوشایسته ی مهربان که سبک زندگیتان به حکم “فَٱعۡتَبِرُوا۟ یَـٰۤأُو۟لِی ٱلۡأَبۡصَـٰرِ” خداوند ، مایه عبرتی است برای من ؛ منتها عبرتی از جنسِ زندگیِ بهشتی
سلام به همه دوستان توحیدی و نازنینم در این مِیکده عباس منش که نوشیدن شهدِ گوارا و پاکِ نظراتشان ، همچون شرابی است که غم ها و غصه ها را از وجود من دور میکند ، دوستانی که از جنس “حَسُنَ أُو۟لَـٰۤآئکَ رَفِیقࣰا” می باشند
استاد عباس منش من از شما سپاسگزارم بابت این تغییری که در زندگی من ایجاد کردید
کوچکترین جزئیات زندگی شما برای من درس های بزرگی داشت
مثل همین زنجیری که به دور گردن خود میاندازید و با یک تی شرت اندامی و شلوارکی کوتاه ، براحتی هر چه تمامتر به همه جا میروید…
مثل آن تیپ لباسی شما در ضبط فایل “توحید عملی 5” که با یک تی شرتی که روی آن یک شِکلک عروسکی عجیب و غریبی بود ، در مورد حساب کردن بروی خدا حرف زدید که من خودم به شخصه بارها آن فایل را دیده ام و لذت برده ام و درس ها گرفته ام
و…
این رنجیرِ دور گردن شما و آن تی شرت مخصوص شما در آن فایل “توحید عملی5 ” با من صحبت میکنه…
مخصوصا این زنجیر دور گردن شما که با همه بی زبانی اش صحبت های عجیبی با من دارد…
من از شما با این تیپ لباسی درس هایی گرفته ام که از اشخاصی که به ظاهر تیپ مذهبی و اسلامی و… دارند ، نگرفته ام
اینکه شخصی با شلوارک و رنجیر دور گردن بیاد از خدا حرف بزنه برای من عجیب بود ولی الان دیگه نیست…
داستانِ گذشته شما از شهر مذهبی نشین قم تا رسیدن شما به فلوریدای آمریکا در همین زنجیر دور گردن شما و آن تی شرت فایل توحید عملی5 ، نهفته است…
اینکه چی بودین و چی شدین ، اینکه کجا بودین و به کجا رسیدین…
از خاطراتتان که در فایل ها گفتین که در روزگاری که در شهرِ بسیار بسیار بسیار مذهبی قم ، گِیم نت داشتین و هر از چندگاهی با تذکری از بخش اماکن و ارشاد آن شهر مبنی بر پوشش نامناسب کاراکترهای آن بازی مواجه میشدید تا این سبک زندگی فعلیتان که خیلی راحت به هر جا که بخواهید میروید و فیلم میگیرید و هیچ اداره امکان و ارشادی هم نیست که جلوی شما را بگیرد…
(در آن روزگار به کارکترهای ساختگی بازی های کامپیوتری به شما گیر میدادند ولی الان کجا هستند که ببینند در جایی زندگی میکنید که کاراکتر نیستند ، بلکه انسان های واقعی هستند و هر جور پوششی برای خود دارند…)
این سیر تحول شما از آن زمان و پوشش شما در زمان گذشته و در زمان اکنون ، این امر را به من گوشزد میکند که
“هر چه از مذاهب و تقلید کردن فاصله بگیرم و بروی اصل تمرکز کنم ، برکت در زندگی من بیشتر میشود”
شاید خنده تان بگیرد استاد ولی این را میگم اینجا که وقتی عکسِ فعلیِ بنرِ محصولِ عشق و مودت در روابط را دیدم تیپ شما مرا یاد معلم دین و زندگی دوران مدرسه ام انداخت ولی هر چه بر ثروت شما افزوده شد از آن تیپ مذهبی فاصله گرفتید و انگشتر دور دست تبدیل به زنجیر دورگردن شد ، این نکته برای من حامل این پیام بود که
(از مذاهب فاصله بگیر تا بر ثروت و برکت در زندگی ات افزوده شود…)
(الان بحث من این نیست که انگشتر خوبه یا زنجیر دور گردن و…، اینها متشابهاتی بیش نیستند ، هدف من از این نکات این است که اصلی را بنام هدایت بگویم که با یک زنجیر دور گردن و شلوارک و تی شرت اندامی هم هدایت میکند…)
خیلی تحقیق کردم و اصلا اهل تقلید نیستم و از وقتی که فهمیدم تقلید از ریشه “قلد” میباشد و آن حلقه ای هم که دور گردن سگ میاندازند به اسم قلّاده تا او را مدیریتش کنند ، هم از ریشه یِ همین “قلد” است ، خیلی محتاط شدم تا “وَلَا تَقۡفُ مَا لَیۡسَ لَکَ بِهِۦ عِلۡمٌ” شوم و همواره به خدا این جمله ابراهیم نبی را میگویم که
ببین خدایا من هیچی نمیدانم و تو همه چیز را میدانی و سخت به تو محتاجم و اگر هدایتم نکنی ، یقینا من جزو گروه گمراهان خواهم شد…
[سوره اﻷنعام ٧٧]
بعد از تکرار این جمله احساس خوبی بهم دست میدهد و از خدا میخواهم در مسیر جدیدی که برای خودم انتخاب کردم که همان مسیر یکتا پرستی است ، ثابت قدم باشم
ممنونم استاد نازنین که با مواد خامی که در اختیارم گذاشتین و با تفکر و تحقیقی که داشتم و از همه مهمتر با هدایت الله مهربانم ، توانستم یکتاپرست شوم و فارغ شوم از مذاهب ساختگی ای که هر فرقه ای دلش به مذهبِ خودش ، خوش است ؛ به تعبیر قرآن
من تلاش میکنم شیعه باشم منتها شیعه حضرت محمد که او هم شیعه ابراهیم بود و حضرت ابراهیم هم شیعه حضرت نوح نبی که راه حضرت نوح هم دعوت به خدا و یکتاپرستی بود…
در این پاراگراف بالا اسم شیعه را آوردم که شاید برای شما جالب باشد و زمینه ای برای تحقیق و تفکر باشد در معنای ریشه “شیع” و هم چنین تفکر در این آیه زیر
(وَإِنَّ مِن شِیعَتِهِۦ لَإِبۡرَ ٰهِیمَ)
و از شیعیان نوحِ نبی ، حضرت ابراهیم بود)
[سوره الصافات 83]
و بعد از پی بردن به معنای راستین شیعه به معنای پیروی کردن و تبعیت کردن ، تفکر در این آیه زیر خیلی چراغ ها در ذهن روشن میکند
ای محمد ، پیرو آیین ابراهیم باش که او یکتاپرست بود و از مشرکان نبود…
[سوره النحل ١٢٣]
آن روزها که تازه با سایت آشنا شده بودم خیلی مقاومت داشتم و باورهای مخربی که از مذهب و قرآن و بزرگان دینی داشتم ، مرا اذیت میکرد ولی جاروبرقی به دست گرفتم و هر چه بود را دور ریختم و از نو ساختم و دارم میسازم و مثل سیمانی که برای محکم شدن نیاز به آب دارد در حال آب دادن به آنها هستم
وخوشحالم که چیزی که الان دارم حاصل تحقیق است و حاصل پیروی کورکورانه از دین آبا و اجدادم نیست…
بحث مفصل است و هر کس مایل بود در مورد دورشدن از مذاهب و تاثیر آن در برکت و ثروت در زندگی تحقیق و تفکر کند از این مواد خام به عنوان یک نشانه خدا ، استفاده کند و آن مواد خام برای تفکر این است که
تفکر کنید در تفاوت شهر مذهبی قم در کشور ایران با کشورهایی مثل عربستان و قطر و دبی و کویت و عمان که به برکت اسلام و تعالیم حضرت پیامبر به کجا رسیده اند
تفکر کنید در قوانین کشورِ دبی و آزادی ای از جنس “کُلࣰّا نُّمِدُّ هَـٰۤؤُلَاۤءِ وَهَـٰۤؤُلَاۤءِ” که در آنجا وجود دارد و شبیه ترین حالت ممکن را به قوانین خداوند برای اداره جهان هستی را دارد و مقایسه کنید با قوانین سخت گیرانه ای که در مورد آزادی و “لَاۤ إِکۡرَاهَ فِی ٱلدِّین” بودن خداوند در ایران وجود دارد…
تفکر کنید در باورهای بروز و انعطاف پذیر پادشاه جوان عربستان ، یعنی شاهزاده بن سلمان که بعد از فوت پدرش ، پادشاه عربستان شد و نسبت به سبک قبلی پدرش انعطاف پذیرتر بود و…(مثلا پدرش متعصب بود و به خانم ها اجازه رانندگی نمیداد ولی بن سلمان متعصب نیست وانعطاف دارد و بعد از فوت پدرش چنین قانونی را برداشت و اجازه رانندگی به خانم ها را داد)
البته مراقب حد و مرز های این تفکر باشین که این تفکر انسان را به حقائق و قوانین عالم برساند و هرگز این اندیشه خطرناک را در ما ایجاد نکند که احساس قربانی بودن در ما ایجاد کند بخاطر متولد شدن در ایران…
و گرنه زمین خدا وسیع است و گول این مرزهای دنیوی را نباید خورد و با قانون توجه میتوانیم به هر قسمت از زمین وسیع خدا که بخواهیم ، هدایت شویم تا مستحق شنیدن جواب تحقیرآمیزی اینچنینی از سمت فرشتگان خدا نشویم که در لحظه مرگ میگویند
من کسی بودم که بخاطر باورهای اشتباهی که از قرآن و مذهب داشتم ، به خانم ها نگاه نمیکردم که یوقت نگاه به نامحرم نباشه که نکنه الان فرشتگان آتیش جهنم را شعله ور کنند برای من ولی کم کم بهتر شدم و وقتی که دیدم استاد عباس منش در یکی از همین فایل ها به یک خانم دست داد ، برای چند لحظه مات و مبهوت ماندم…
حسی درونم میگفت ول کن این شخص را ، مگر ندیدی با زن مردم دست داد ولی حسی دیگر درونم میگفت برو تحقیق کن ، تحقیق کردن که ضرر نداره ، مگر خود همین استاد عباس منش نگفته که حرفای منو قبول نکنید و برید خودتون تحقیق کنید ، پس برای یک بار هم که شده برو تحقیق کن
خلاصه دنبال حقیقت گشتم و بدنبال اصل را از فرع در این امر بودم که هدایت شدم به مسیری زیبا و خداگونه…
و این تغییر در من اینقدر زیاد بود که وقتی خانمم پیشنهاد داد تا در مراسم عروسی خودمان با همدیگر رقصِ تانگو داشته باشیم من از جنبه رقصیدن در باب اینکه در بین خانم ها هستم مشکل نداشتم و فقط ترمز من بحث خجالت کشیدن از رقص در بین آن جمع بود که مربوط به عزت نفس میشد که آن را هم به لطف الله اصلاح کردم و ذهنم را متقاعد کردم تا همراهم شود و من و همسرم در شب عروسی مان در بین آن همه جمعیت خانم یک رقصِ دونفره تانگوی زیبا داشتیم که موجب تحسین اطرافیان شد…
و قشنگی داستان اینجا بود که همسرم جهت آموزشِ رقص تانگو ، فیلم از یوتیوب میگرفت که در آن فیلم ها هم خانم ها آموزش میدادند و من با احساس خوب و فارغ از آن باورهای گذشته ام دیدم و خدا رو شاکرم بخاطر اینکه همسری اینگونه همراه ، روزی ام کرد
(الان تصور اینکه همسرم مذهبی باشد و هر لحظه بخواد خشکه مقدس بازی در بیاورد و مرا کنترل کند دیوانه ام میکند ولی خدا رو شکر که اینگونه نیست که نیست)
خلاصه نفهمیدم چی شد ، یهو به خودم آمدم دیدم اینجا هستم و…
همه این نوشته ها به برکت این زنجیر چند گرمی دور گردن استاد بود
باشد که اهل تحقیق و تفکر باشیم و پناه ببریم به خدا از اینکه اهل تقلید بی چون و چرا باشیم
باید مثل حضرت ابراهیم حقیقت طلب باشیم که اهل چون و چرا بود ، مثلا خورشید پرست شد و بعد از غروب خورشید با خودش گفت چرا چیزی را بپرستم که غروب میکند؟ و….
به امید فتح قله های بیشتر در عرصه خودشناسی و کسب نتایج بهشتی تر
خیلی خوشحالم از اینکه کامنتت بسیار عالی و دوست داشتنی و چقدر قوی و پر انرژی بود و از اینکه در مورد هدایت که به اصل پرداختهای و این نکته که با هر چیزی میشود هدایت شویم و اینکه از بابت آیات قرآنی که در مورد هدایت نوشتی سپاسگزارم
بینظیر بود دوست خوبم امیدوارم همیشه سلامت شاد و ثروتمند باشید در پناه الله مهربان
سلام به آقارضای خوش تیب که لایق بهترین نعمات خداوند هست که مهمترین آرزوش یکتا پرستی هست ازت سپاس گزارم به خاطر کامنت پر از آگاهی که نوشتی واقعا باید ساعتها به نوشتهات تفکر کرد منم در یک شهر کاملا مذهبی بزرگ شدم و بدون هیچ تحقیقی هر جیزی که بهم گفتن پذیرفتم واز خداوند سپاسگزارم که منو هدایت کرد به این مکان مقدس و انسانهای توحیدی مثل شما که هرروز دارم نکته هایی ازشون یاد میگیرم و باورهامو بهبود میدم امیدوارم زندگیتون پرازآرامش و ثروت و سلامتی و توحید باشه
چقد قشنگمقایسه کردی زندگی استاد عباس منش قبلی با الان را
چقدر قشنگ در مورد آزادی در مورد کشور دبی در مورد عمان و عربستان و قم و کویت و غیره مقایسه کردی و صحبت کردی
دمت گرم پسر.خودم تا به حال اینحور به قضیه نگاه نکرده بودم واقعا.واقعا تحسینت میکنم انقد قشنگ تحقیق و جستجو میکنی
اتفاقا امروز یه فایل از استاد عرشیانفر دیدم که در مورد استادمیگه و تحسین میکنه
میگفت من افتخار میکنم به استاد عباس منش مثل جونهای دهه 60 و 61 که رفتن جنگ که کشور رو نجات بدهند استاد الان اومده ایران رو از فقر نجات بده بگه جونهای ایرانی دنبال باورهای درست ثروت بگردید .بجای حسرت خوردن دنبال این باشید چطور اوباما در کشور افریقایی تونست ثروت ومند وموفق بشه
چطور استاد تونست شماهم دنبال همین باشید .تحقیق کنید .تفحس کنید.دنبال چرا ثروت نشدیم باشیم و باورهاشو پیدا کنید وکار کنید
انقد حس و حالم امروز با صحبتهای که در مورد استاد گفت در مورد ثروت گفت خوب شد
من به شخصه تحسین میکنم ایشون رو به جای اینکه مثل خیلی ها شاگرد استاد بودن اما یک بار اسم استاد رو نمیارن راحت و قشنگ میاد در مورد استاد صحبت میکنه و ازشون تعریف میکنه اگ هرکسی دیگه بود این کار رو شاید نمیکرد اما قلب بزرگ استاد عرشیانفر این کار و انجام داد
به قول شما بیاید مثل ابراهیم تفحس کنیم در مورد هر چیزی
مفهوم شیعه رو بفهمیم باورهای مذهبی رو کنار بزاریم
منم انقد بحث محرم و نامحرم گفتن و تو خونواده های ما باید روسری بپوشی و تو عروسیها پوشیده باشی هرچند دارم کم کم قدم به قدم تو عروسبها روسری رو کنار میزارم ینی اگ روسری از سرم میفته حین رقص اصلا بهش دست نمیزنم درستش کنم و قدم به قدم دارم خجالت رو کنار میزارم و حرف مردم اما در مورد رقص گرفتن خدا رو شکر عروسی ما کوردها یه چیزش خوبه مختلطه دختر و پسر و همه میرقصند من خودم به شخصه همیشه اولین نفرماما خیلیهاشونم نمیرقصن خجالت میکشن نه بخاطر محرم و نامحرم بودن
اینکه تونستی همسر دلخواهته داشته باشی اینکه تونستی رقص تانگو برقصی تو جمع خیلی عالیه تحسینت میکنم که بر خجالتت و ترست غلبه کردی
خداراشکر یه خانوم هم مدار مثل خودت داری
زندگیتون غرق عشق و نور خدا باشه
سپاسگزارم که نوشتی کلی منطق خوب برای ثروت و روابط پیدا کردم
با باورهای قشنگی که همیشه تو کامنتهات میبینم و بهشون توجه میکنم
به آگاهییایی که در مورد پیامبران قرانی و خدا میگی
همیشه از کامتتهات استفاده میکنم.
بخاطر وجودت سپاسگزارم
سپاسگزار خدا هستم که محبتشو از طریق شما به من نشون میده
بخاطر لطفت به من سپاسگزارم عزیز دلم
خیلی دوست دارم
زندگیت سراسر عشق خدا و رسبدن به خواسته های قلبیت به راحتی باشه
الان که اینو گفتی گفتم اگه دوست داری یه کامتتی در مورد نتایجم تو این سه ماهه تو قسمت 208 نوشتم خیلی از باورهای بچه ها و تو و استاد استفاده کردم که خدا برام همه چیز شد میتونی بخونیش که باورهامون قوی تر بشه و نتایجمون بیشتر
البته به زبان ساده نوشتم اتگار به گفتگو با دوستان میخونی
خودم چون خیلی باورهای توحیدی توشه رو دوست دارم گفتم چون شمام عاشق خدایی بهتون پیشنهاد بدم بخونیش
چقدر خوب نوشتید از خشکه مقدس بازیها و تبریک میگم بخاطر روابط زیبایی که آفریدین
واقعیتش اون صحنهای که گفتین خشکتون زد…این تجربه همه ما بچه مذهبیهاست…ته تهش میگیم عععع این الان چیشد؟ گناه نشد….
ولی آخر همه اینا میرسه به ترس…ترس از یه خدای خیلی غلط که تو ذهنامون ساختیم…
من قم زندگی میکنم….الانم تو اتوبوس یه قسمت صندلی داره مقابل خانمهاست. هیشکه اونجا نمیشینه…هرکس هم مجبور بشه اونجا بشینه به محض اینکه ی صندلی پیدا بشه که پشتش سمت خانمها باشه سریعا میره اونجا….
داشتم فکر میکردم ما مردا بیشتر از اینکه از زن بترسیم که ما رو به گناه بندازه، بیشتر از خودمون میترسیم که به ناخواسته تن بدیم…به فکر بد و ناپاک…
وقتی این فکرهارو درست کردم برکت زندگیم بیشتر شد….امیدوارم در پناه جانان پاینده و خوشحال و سعادتمند باشی
خداروشکر میکنم که دارم استفاده میکنم از نعمتها و برکت های این سایت معنوی
و سپاسگزار خداوندم بخاطر وجود این انسان ارزشمند و فرشته های الهی که واقعا چراغ راه شدن برای ما
دوست عزیزم من الان تو وسط این شهر بظاهر مذهبی هستم
ظاهری مذهبی چراااا
این روزها و این ایام دارم میبینم شرک هایی که در دل این بندگان خدا هست
باورهای بسیار بسیار زیاد غلط که انسان رو تا نهایت دوری از خدا میبره
نمیخام از تجربه خودم و اطرافیانم بگم ولی اینو میگم که بخودم یادآوری بشه اگه مثلا دوستان دیگه از نقطه صفر یا یک یا ده شروع کردن به تغییر من از نقطه منفی 20 شروع کردم و تازه بعد از یک سال و نیم دارم میرسم به نقطه صفر
انقدر باورهای غلط در من ریشه دوانده که بیشتر اوقات گیج میشم در اون لحظه باید چکار کنم چطوری از قانون استفاده کنم
خدارو شکر ورودی های منفی ام کمتر شده، تو این ایام مجلسی نرفتم بجز یکبار که برای خانم برادرم بود و با خودم گفتم اگه نرم زشت میشه، عزت نفس…،
یعنی هیچ جای کشور به اندازه قم مجلس و پرچم و مراسم و هیآت و نذری نیست ، خداروشکر دقیقا قبل از این ایام هدایت شدم به سوال و کامنت یکی از اعضای قدیمی سایت به نام محمد حسین که عالی نوشتند هر کجا هستن خداوند عمر با عزت و برکت و نفوذ کلام بدهد به ایشان، هدایت شدم و کامنتهای سراسر آگاهی و نور ایشون رو خوندم حالا که دارم فکر میکنم میبینم ببببببله چقدر خداوند منو دوست داره چقدر هوامو داره که دقیقا قبل از شروع ایام عزاداری خوندم و فهمیدم که آقا خوردن این نذری هایی که توش اسم خداوند نیست و همش اسم یک بنده ی خدا رو میآرن حررررااااامه
چقدر برام سخت بود ولی انجامش دادم هیچی نخوردم حتی روز عاشورا که دیگه هیچ کس غذا درست نمیکنه خونه مادرم بودم و برای خودم نیمرو درست کردم، حتی توی خیابونا که قدم به قدم شربت میدادن، با اصرار همسرم رفتیم بیرون، من سعی کردم توجه ام به خدای خودم باشه
حالا تصورش رو بکن که با همسر مذهبی همراه باشی، عه عه عه داشتم از خودم ناامید میشدم که چرااااا من خیلی موفقیت چندانی بدست نیاوردم.باز این ذهن چموش داشت سواری میگرفت و مقایسه میکرد که ببین دیگر دوستان رو، این همه مدت میخونی و فایل میبینی هیچ تغییری نکردی
خدارو شکر الان یک لامپی در ذهنم روشن شد که بابا تو کجا بودی، از کجا شروع کردی، به قول سعیده عزیزم شهریاری جان، نقطه شروعمون که یکی نیست
خدایا هزززااااران بار شکرت میگم که متوجه جایگاهم شدم
من دارم خودمو از وسط گرداب میکشم بیرون، چه توقع زیادی از خودم داشتم که اذیتم میکرد.دوست عزیزم بسیار سپاسگزار شما هستم که یک چراغ برای راه من روشن کردی
از تغییراتم بگم یادآوری بشه برای خودم
چادر که دو ساله سر نمیکنم
انقدر از حساسیتم نسبت به نامحرم کم شده که اگر قسمتی از مو یا دست یا مچ پا بیرون باشه اذیت نمیشم
به آقایون با حس خوب نگاه میکنم
چقدر از شب بیرون رفتن میترسیدم ولی خدارو شکر میتونم هر وقت که بخام برم بیرون
از مصرف آب و برق نگرانی داشتم بهتر شدم
بعد از ازدواجم نام خانوادگی همسرم رو انتخاب کردم و همه جا خودم رو موسوی معرفی میکردم ولی الان دیگه همه جا با افتخار میگم کیومرث هستم.این نام پرو فایل هم برای قبل از موضوع بود حتی اسم کوچکم هم همسرم گذاشت اسم واقعی خودم مریم هست
کم کم دارم از زیر پرچم همسرم میام بیرون خخخخ
وااای خدای من چه حسی دارم الان
خدایا شکرت
الان تو ذهنم داره تضادهایی که با همسرم دارم میچرخه
واقعا مدیریت کردن این حجم از تضاد برام سخت میشه و کار به بگومگو میکشه
ولی یاد حرفای استاد جونم می افتم که من باید روی خودم کار کنم همسرم یا عوض میشه یا عوض میشه
یا افکارش عوض میشه یا جهان براحتی ما رو از هم جدا میکنه
من باید نهایت سعی و تلاشم رو داشته باشم به یاری الله مهربان، امیدوار باشم حتما حتما اوضاع بهتر میشه مگر میشه تو این سایت باشی و فایل ببینی و تغییر نکنی به قول بچه ها ما اصلا هیچ کاری هم نکنیم فقط کامنت بخونم و فایل نگاه کنم تاثیر میکنه دیگه چه برسه به اینکه خودتم یک قدم برداری
سلام مریم کیومرث عزیز بسیار از کامنتت لذت بردم دمت گرم دختررررر تو خیلی شجاعی ماشاالله بهت آفرین ما بچه های سایت بهت افتخار میکنیم شیر دختر که داری کار رو از دل سخت ترین مکان ممکن شروع میکنی ناامید نشو ادامه بده خیلی حال کردم با کامنتت دمت گرم بی نظیر نوشتی منم خیلی خیلی خانواده مذهبی دارم و کلی باور مخرب ولی الان و بعد از سه سال کارکردن روی خودم براحتی و آزادانه دارم زندگی میکنم و لذت میبرم.
سلاممممم به مریم عزیز به مریم دوست داشتنی به مریم خدا
مریم عزیز این کمنتی که برایت مینویسم خواست خدا بود و خدا خواست برایت بنویسم من را فرمان داد و بر من منت گذاشت تا به بنده نازنین اش بنویسم
عزیز من خداوند شما را بی نهایت دوست دارد چون به این مسیر زیبا هدایت تان کرد
دوم خداوند بهترین وعالی ترین ها را برای تان درنظر گرفته هست زنده گی عالی و بهشتی
چرا ؟
چون در این مسیر هستین و هر روز با نشانه هایش و این فایل های عالی برای تان میگوید ادامه بتی مریم عزیزم روزی شما هم اینا را تجربه میکنی
چقدر شجاع هستی چقدرررر قوی هستی چقدررر بی نظیر هستی میدانی خداوند میدانست که مریم اش اینگونه قوی و پر قدرت هست و میتواند با یاری الله یکتا از تمام این چالش ها که در اصل نعمت هستن برای رشد و پیشرفتش به آسانی پیروز شود و به بهترین خودش تبدیل شود و بذر های خدا گونه در درونش رشد کند و روزی برسد که میوه اش را نوش جان کند
مریم عزیزم با قدرت ادامه بتی نتیجه های عالی هم میاید مجبور هست بیایه
به گفته مولانا عزیز ما وقتی خودمان از چاه بیرون آوریم دوست داریم یکی دیگه را هم بکشیم بیرون ( این یکی دیگه نتیجه هست نتیجه مالی روابط عالی و غیره …… ) و مولانا زیبا میگوید اول خودت از این چاه بیرون بیا بعد میتوانی اون یکی دگه را با ریسمان بیرون بکشی اول خودت را بیرون بکش
دوست عزیزم بالایت افتخار میکنم و منتظر نتیجه های عالیت هستم تا بیایی اینجا بنویسی و ایمان مان را بیشتر بسازی خوشحال مان بسازی
بسیار سپاسگزارم از خداوند بعد از استاد که باعث شد دوستان خوب زیادی پیدا کنم و بعد از شما عزیز دل که انقدر با خودت در صلحی
بیشتر وقتها در مدار کامنت های قرار میگیرم و آنها رو میخونم اوایل فکر کردم که از شاگردای قدیمی استادی و وقتی به مدت عضویت نگاه کردم خیلی تعجب کردم این مدت کم و این همه پیشرفت
آفرین به شما
کامنت های شما بی نظیره
واقعا تحسینت میکنم شما هم برای من یک الگو هستی
سپاس که به من قوت قلب میدی انرژی گرفتم
همیشه صبحها میام سایت و فایل میبینم و کامنت میخونم و روزم را با فکر کردن به شاگردای نمونه استاد سپری میکنم چه ازین بهتر
خداروشکر
برای همه دوستان سلامتی و ثروت و سعادت در دنیا و آخرت میخام
خدارو شکر که همسر مورد علاقه و همراهی نصیبتون شده و خدارو شکر که اینقدر درکتون از قوانین خداوند بالا رفته که کامنتهاتون تا عمق جان آدم نفوذ میکنه
چقدر قشنگ از کشورهای پیشرفته عربی صحبت کردید و پیشرفتشون رو به آگاهیهایی که از آموزشهای پیامبر اسلام بدست آورده اند نسبت دادید من خودم تا حالا فکر میکردم نفت رو میفروشن و از غربیها تکنولوژی میخرن و اونهارو فقط مصرف کننده تکنولوژی غربی میدیدم ولی از نحوه نگرش شما خیلی لذت بردم و تازه فهمیدم برداشتم نسبت بهشون اشتباه بوده ازتون سپاسگزارم و خدارو شکر میکنم که نگرشم رو بهشون تغییر دادید و دیدم رو نسبت به اونها زیبا کردید
در مورد مهاجرت کردن داشتم به خدا میگفتم که خدایا میشه منم مهاجرت کنم برم به یه کشور پیشرفته تر که امکانات بهتری داره؟
خدا بهم گفت ببین محمدرضا جان آیا تو تا حالا تونستی از همین پتانسیلی که توی کشور خودت وجود داره استفاده بکنی که حالا میخوای بری یه کشور دیگه؟
گفتم منظورت چیه؟
خدا گفت منظورم اینه که توی همین کشور ایران که در حد یک خونه عالی داشتن و یک ماشین عالی در حد بنز یا bmw داشتن و یک رابطه عاطفی عالی و یک درآمد خوب داشتن که مشکلی نداره و میشه بهش رسید و اگر بخواهی اینهارو بدست بیاری که کسی باهات کاری نداره و قوانین کشورت هم که مخالف بدست آوردن این چیزها نیست آیا تو تونستی اینهارو بدست بیاری که بعدش بیشتر بخواهی و من بهت بدم؟
استاد عباسمنش توی ایران به همه اینها رسید و بعدش بیشتر خواست که در واقع آزادی بیشتر، ماشینهای عالیتر و مکانهای دیدنیتر میخواست و چون توی ایران نبود من هدایتش کردم به کشوری که اینها توش باشه
من هم گفتم حرف حق جواب نداره و خدارو صدهزار بار شکر میکنم که این آگاهی رو بهم میده و فهمیدم فعلا برای استفاده از پتانسیلهایی که توی همین کشور خودمون وجود داره خیلی جای کار دارم و فعلا باید بمانم
سپاسگزارم بابت فوق العاده تون چقد منو بفکر فرو برد
مخصوصا این قسمت:
خیلی تحقیق کردم و اصلا اهل تقلید نیستم و از وقتی که فهمیدم تقلید از ریشه “قلد” میباشد و آن حلقه ای هم که دور گردن سگ میاندازند به اسم قلّاده تا او را مدیریتش کنند ، هم از ریشه یِ همین “قلد” است ، خیلی محتاط شدم تا “وَلَا تَقۡفُ مَا لَیۡسَ لَکَ بِهِۦ عِلۡمٌ” شوم و همواره به خدا این جمله ابراهیم نبی را میگویم که
سلام به آقا رضای عزیز و در حالِ رشد و پیشرفت، و اهل پرسشگری و تحقیق.
خیلی دلم میخواست الان کامنت بنویسم، یهو یاد کامنت شما افتادم که دیشب خوندم و دیدم اینجا حرف برای زدن دارم و مشتاقانه اومدم تا براتون پاسخ بنویسم.
همیت اولِ کار از خدا هدایت و کمک میخوام تا راهنمایی ام کنه چی بنویسم که توحیدی باشه، میخوام خوب بنویسم.
الهی به امید تو.
فکر میکنم بافت های مذهبی، خانواده های به اصطلاحِ رایج مذهبی، تربیتِ یکسانی دارن چون الگوهاشون مشترکه، ممکنه تو بعضی چیزا کمی شدید یا ضعیفتر عمل کنن، ولی پایه شون یکسانه.
کامنت شما احساسِ اشتراکِ زیادی رو در من بیدار کرد در رابطه با نگاهِ گذشته ام.
از زنجیرِ استاد گفتین.
قبلا برای من اقایی که زنجیر مینداخت موجه نبود، نمیدونم ریشه اش چی بوده اما حتما از یه باور مذهبی اومده.
اینکه یه اقای مذهبی که زنجیر نمیاندازه…
گذشت و گذشت تا گردنِ استاد زنجیر دیدم…
البته که باورهای متعصب مذهبیِ سلیقه ای، از مدتها قبل در من شروع به شکستن و فرو ریختن بود، به دلیلِ پوچی شون نه صرفا تقلید و الگوبرداری، و وقتی زنجیر گردن استاد دیدم، یهو متوجه شدم من سمانه قبلی نیستم، خیلی راحت دیدم و پذیرفتم، اینکه بده یا خوبه رنگ باخت، این انتخاب و سلیقه ی استاده، به من ربطی نداره.
همونطور که خودم قبلا مقاومت به شدت بالایی به لاک زدن داشتم و بعد دیدم منم لاک میزنم…
به همین سادگی…
دوری از تعصباتِ سلیقه ای و خودخواهانه کمک میکنه آدم نفس تازه کنه تو زندگی.
در مورد رقص دو نفره تانگو در عروسیتون…
من کاملا درک میکنم شما چقدر جسور و شجاع و با اعتماد به نفس شدین که این تجربه رو انجام دادین و لذت بردین.
من قبلا خودم تعصبات مذهبی داشتم، تازه بهش افتخار هم میکردم و یادمه چطوری زندگیم بسته و بسته تر میشد…
از وقتی با استاد آشنا شدم متوجه شدم گره های کورِ ذهنم رو کم کم باز کنم یه کم بهتر بفهمم خدا کیه؟ خدا چیه؟ چی اصله؟ چی فرعه؟
چرا میگن فلان کار رو انجام بده؟
چرا انجام نده؟
پشتش چه دلیلی وجود داره؟
آیا اصلی وجود داره یا فقط پایِ یه سلیقه و نظر و باورِ شخصی وسطه؟
اِ
من بیام زندگیمو بر اساسِ یه باور شخصیِ یه بنده خدا بچینم؟
که بهم حس خوب هم نمیده؟
نه دیگه.
اینجاست که تاکیید استاد مبنی بر اینکه کورکورانه تقلید نکنین مشخص میشه.
اینکه میگن خودتون تحقیق کنین، درک کنین، بفهمین، بعد انجام بدین…
خدا همه جا هست، خدا تو کلامِ استاد نازنینِ ما تو فلوریدای آمریکا هست.
خدا تو غرفه ی آزاده جانِ کاکاوندیِ نازنینم برای فروشِ محصولاتِ زیبایِ رزین اش هست.
خدا تو حرم امام رضا (ع) هست.
خدا تو پیاده رویی که یه خانم سوسیس اش رو میبره و باز میکنه بده یه گربه بخوره هست.
خدا وقتی یه خواننده یه آهنگِ دلی و قلبی میخونه هست.
خدا تو آیه های قرآن هست.
خدا تو مکه هست.
خدا تو مغازه ی آقا سیدِ رضوی، وقتی اولِ صبح گوشت هدیه میده به بندگان خدا هست.
خدا تو مغازه ای که شاگردش با مهربونی خریدهای یه مادرِ سالخورده رو میاره هست.
خدا همه جا هست…
خدا فقط تو مسجد نیست.
خدا تو مسجد هم هست.
خدا هر جایی که آدم ها به یاد خدا باشن هست….
اصلا محدودیتی نیست که خدا کجا میتونه باشه.
خدا همه جا هست.
خدا تو باغچه ای که یه گربه کمین کرده تا یه گنجشک رو بگیره هست.
خدا وقتی باد میخوره به درختان و شاخه و برگهاشونو تکون میخوره هست.
آیا جایی هست که ما بگیم و ادعا کنیم خدا اونجا نیست؟
من با قلبم دارم تمرین میکنم فقط روی خدا حساب کنم، نه روی خودم، نه دیگران
امروز یهو کاشف به عمل اومد برام دختر خوب آیا میدونی همین تمرینت هم روند تکاملی داره.
یادت باشه شتاب نکنی.
یادته قبلا اصلا یه همچین چیزی رو متوجه هم نبودی چه برسه به تمرین؟
آخه دیشب نجوا آزارم داد، به اندازه توان و درکم تلاش کردم کنترلش کنم.
صبح سوال پیش اومد اصلا چرا اومد این نجوا و چالش؟
فهمیدم اومده تا بگه روی چی باید کار کنی سمانه خانم.
متوجه شدم صلحِ درونم باید کار کنم تا برگردم روی ریل.
در مورد کنترل ذهن هم متوجه شدم آروم باش دختر.
نمیشه توقع کنی دکمه کنترل ذهنت رو بزنی و یهو آرامِ 100 درصدی شه که…
روند تکاملی داره.
یادته قبلا اصلا نمیدونستی چیزی به اسم کنترل ذهن وجود داره.
از وقتی فهمیدی داری بهتر میشی.
آفرین بهت.
یهو یه جرقه روشن شد که مای گاد شیطان داره از طریقِ شتاب و عجله بهم حمله میکنه تا حسم رو بد کنه.
کور خونده.
خدا هست.
خدا منبعِ نور و قدرته.
خودش حواسش بهم هست.
یاداوریم میکنه اوضاع از چه قراره.
خدا رو شکر که تا زنده ام و فرصتِ حیات دارم تونستم کمی وارد مسیر بشم و کم کم بفهمم چی به چیه تو این جهان، کی به کیه.
ادعایی ندارم الان، اینکه تو مسیرم و کم کم داره دوزاریم میوفته خیلی خوشحالم.
سپاس گزارم از خدا و دست های شایسته اش، استاد جان و مریم جان، و تک تک دوستانی که در این مسیر آگاهی ها رو به من یادآوری میکنن.
خدایا شکرت برای بهبودِ تفکر هر کدوم مون که باعثِ بهبودِ کیفیتِ زندگی هامون و ارامشمون میشه، الهی شکرت.
داشتم میرفتم بخوابم، گفتم بذار یه چند تا کامنت بخونم که رسیدم به کامنت تو. صبح کامنت آقا رضا رو خونده بودم و تغییرشون رو تحسین کرده بودم.
اما الان که کامنت تو رو خوندم متوجه یه موضوعی شدم. اینجا داره تبدیل میشه به کلاس توحید محض.
نفس به نفسمون داره دم از خدا میزنه و شیر مادر و نان پدر حلال این استاد که چنین بزمی رو راه انداخته!
چه زیبا از خدا گفتی و من رو یاد این شعر سهراب انداخت:
خدایی که در این نزدیکی است
لای این شب بوها، پای آن کاج بلند
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه
من مسلمانم:
قبله ام یک گل سرخ
جا نمازم چشمه، مهرم نور
دشت سجاده من
من وضو با تپش پنجره ها می گیرم
در نمازم جریان دارد ماه، جریان دارد طیف
سنگ از پشت نمازم پیداست
همه ذرات نمازم متبلور شده است
من نمازم را وقتی می خوانم:
که اذانش را باد، گفته باشد سر گلدسته سرو
من نمازم را پی “تکبیره الاحرام” علف می خوانم
پی “قد قامت” موج
کعبه ام بر لب آب
کعبه ام زیر اقاقی هاست
کعبه ام مثل نسیم، می رود باغ به باغ، می رود شهر به شهر
“حجر الاسود” من روشنی باغچه است.
کامنتهای سعیده جان و حمید عزیز سراسر پر شده از آیات قرآن.
همهی بچهها کامنتهاشون رو با آیه قران شروع میکنند.
ابراهیم با لحن و مرام خودش از خدا میگه.
سمانه جان
بهراستی که خدا چه کیفی میکنه وقتی این سایت رو می بینه.
فقط خواستم نگاه قشنگت رو تحسین کنم و بهت بگم که چه زیبا از خدا حرف میزنی. همین مسیر (فقط روی خدا حساب کن) رو با تمام وجود ادامه بده که اولین نتیجه اون، به صلح رسیدن با خودت و آرامشیه که از وجودت ساطع میشه.
عزیزم چقدر قشنگ بود کامنتت. چقدر اگاهی بخش بود الان گلوم پر از بغضه و رو لبم لبخند…
چندتا بخش از کامنت هات منو منقلب کرد. یکی اینکه گفتی من فکر کردم از خودم پرسیدم ایا کاری که دارم انجام میدم پشتش یه اصله یا نظر و اعتقاد شخصی یه نفر هست و بعد گفتم خدا منو آزاد افریده..استاد گفتن فکر کنیم، تحقیق کنیم و چقدر این لذت بخشه اینکه خود استاد که سردمدار این سایتن میگن بابا حرفای منو هم بدون تقلید نپذیرین و فکر کنید تحقیق کنید خودتون به راسخون فی العلم تبدیل بشید اینه که باعث شده من دوباره بخوام بیش تر حرفای ایشون رو گوش بدم وقتی یه نفر باهمه موفقیت هاش میخواد ماهم فکر کنیم قابل اعتماد تره تا افراد دیگه که میرن بالا منبر و حرف میزنن. حرفایی که فقط احساس گناه و قربانی بودن رو در من بیدار کرد و حالمو بهم زد..
داشتم براتون میگفتم..یکی دیگه از چیزایی ک خیلی دوست داشتم این بود …
من با قلبم دارم تمرین میکنم فقط روی خدا حساب کنم، نه روی خودم، نه دیگران
امروز یهو کاشف به عمل اومد برام دختر خوب آیا میدونی همین تمرینت هم روند تکاملی داره.
یادت باشه شتاب نکنی.
یادته قبلا اصلا یه همچین چیزی رو متوجه هم نبودی چه برسه به تمرین؟
چقدر قشنگ گفتی و حربه شیطانو فهمیدی که از عجله داره استفاده میکنه و کمال گرایی ک درون منم هست و به قول شما باید اروم باشم منم ادعایی ندارم ولی از پارسالم چند قدم جلوترم..همین خودش پیشرفته
براتون سلامتی و حال خوب و ثروت رو میخوام و از همه مهم تر یکتاپرست بودن رو.
سلام به آقا رضا عزیز و دوست داشتنی پسر تو چیکار کردی عجب کامنت نوشتی بخدا ایستادم و برات دست زدم ماشالله بهت اون قسمت کامنتت که ریشه تقلید رو نوشته بودی مو به تنم سیخ کرد یه لحظه کپ کردم درسته من خیلی وقته باورای خشک مذهبی ام رو کنار گذاشتم ولی وقتی این رو خوندم یه حال عجیبی پیدا کردم چقدر ما کورکورانه زندگی کردیم و داریم میکنیم خیلی از کامنتت ایده گرفتم برای تحقیقات در موضوعی که مدنظرمه دمت گرم در رابطه با زنجیر و نوع پوشش استاد هم خیلی جالب نوشته بودی کلا کامنتت حالمو دگرگون کرد ازت سپاسگزارم
سلام درود به قلب پاک و عزیز رضا بنده دوست داشتنی الله
سلام خدا بر زنده گی زیبایت
برادر عزیز و توحیدی من چقدررر زیبا بیان کردی
میدانی یکبار صبح کامنتت را خواندم گفتم باید بار دیگر هم بخوانم چون پاشنه اشیل من هست
و این بار با دقت زیاد خواندم و تحسینت میکنم که این گونه عالی درک کردی این گونه عالی روی خودت کار کردی
دوست عزیزم چقدررر زیبا بیان کردی میدانی من انقدرر از زنجیر دور گردن بدم میامد
چرا ؟؟
چون همیشه از طفلی گفتن این را دین بد میبیند آدم ها خوب نمیپوشد و اولین بار که در گردن استاد دیدم تعجب کردم بعدا درک کردم یک زنجیر چرا بد باشد چرا این شی را من بد فکر کنم یا کسی را بخاطر این قضاوت کنم همش بخاطر دیدگاهی که داشتم
خد را شکرت صد هزار مرتبه که حالا در تغییرش هستم و هر روز بیشتر درک میکنم که به همه چیز به نگاه ما برمیگردد
برادر عزیزم زیاد زیبا بیان کردی
من زمانی که در پوهنتون بودم زمانی که هم صنفی که پسر بودن سلام میدادن جواب نمیدادم که نامحرم هستن گناه دارد و دخترایی که زیاد می خندیدن یا همرای پسر ها حرف میزدن چقدر قضاوت میکردم چقدر پشت شان حرف میزدم
حالا فکر میکردم خودم با این کار ها زیاد آدم خوب بودم ( استیکر زدن دست بر پیشانی )
همیشه میگفتم خدایا زود مرگ را نصیبم کن که نکند گناه هایم بیشتر شود میگفتم هر چقدر زنده گی کنی گناه ات بیشتر میشود زیاد خودم مظلوم نشان میدادم که من زیاد یک دختر با دین هستم چقدرر دیدگاه های غلط داشتم
خدایا شکرت برای این مسیر
الهی صد هزار مرتبه شکرت
الهی صد هزار مرتبه شکرت
بعضا برادرم بخاطر حجاب میگوید چون هنوزم باور های مخرب دارم بعضا حسم بد میشد ولی این کمنت شما انقدرر ایمانم را بیشتر ساخت که به یقین مبدل شد
که من یکتا پرست باشم
منم برای اولین بار استاد دیدم که قول میدهد یا در ساحل خانم های را میبیند که لباس ( با حجاب ) ندارند زهنم شروع کرد به نجوا دادن
و رفتم دنبال فایل های حجاب استاد
و درک کردم که حجاب چی هست در قرآن
و چقدرررررررر سبب شد دیگر حس گناه نکنم
من در گذشته هرر زمان از کنار یک دختر با حجاب گذر میکردم حس گناه میکردم حس میکردم خدا او را بیشتر دوست دارد خدا به او نزدیک هست
ولی حالا زیاد دید من تغییر کرده
چون خدا را واقعی شناختم همرایش هم صحبت شدم
استاد مریم شایسته را زیاد دوست دارم زیاد الگوی عالی هستن و سبب شدن من زیاد باور های مخرب خود را زیر سوال ببرم
و بدانم خداوند بخاطرر ظاهر تو تو را دوست ندارد بلکه بخاطرر این که هستت کرده دوستت دارد خداوند بخاطر ظاهر و طرز پوششت قضاوتت نمیکند خداوند فقط عاشق تو هست
اینتو هستی که خودت را محدود میکنی
زیاددددددد کمنتتتتتتتتت عالیییی بود
دوستتت دارم برادر عزیزم بخاطرر این قلب بزرگت
شاد سرحال باشی با خدا باشی در هر لحظه در حال عشق بازی با حضرت دوست باشی
سلام پاکیزه عزیزم خواهر قشنگ و خوش قلب و نازنین من
آخ که نمیدونی چقدر از دیدن و خوندن کامنت هات لذت میبرم روحم به پرواز در میاد از این همه صلحی که در وجودت هست از این همه ریز شدن ات در نکات مثبت و اینقدر تحسین میکنی بندگان خدا رو
دختر تو چقدر کار کردی روی خودت واقعا لز کامنت هات لذت میبرم و با خودم میگم چقدرررررر خوشبخت هست کسی که دوست صمیمی و زیبا بین چون تو داره مهربونم
خداوند بهت برکت در تمام جنبه های زندگیت رو بده و وقتی کامنت هاتو میخونم در ذهن ام تصور میکنم که تو خیییییییییلی پیشرفت میکنی و خیلی بالا میای
درسته الان داری زیر بنا رو میسازی و لی وقتی این زیر بنا مستحکم و مقاوم و درست ساخته بشه میتونی بنایی روش بسازی که تا بینهایت رشد کنه و بتونی بری بالا واقعا دوست مهربون و نازنین من بهت تبریک میگم و خداوند یار و نگهدارت باشه هر جای این کره خاکی که هستی و امیدوارم بتونم روزی از نزدیکترین ببینم ات نازنین من خداوند یار و نگهدارت باشه و در مسیر زیبای خلق زندگیت موفق باشی و یک الگو و عصوه بشی برای اطرافیان ات
رفیق عزیزم سیمایی عزیزم سپاسگذارت هستم که برایم نوشتی سپاسگذار قلب بزرگت هستم میدانی سیمایی عزیزم زیادد دوستتت دارم او کمنتی که برایم نوشته بودی نمیدانم چند ماه پیش بود هنوز هم تک تک کلماتش را در زهن دارم از بس زیبا و عاشقانه نوشته بودی
من عاشقت هستم خواهر خوش قلبم خواهر بهشتی من
شما چقدررر زیبا هستین
من هم از خواندن کمنت هایت بی نهایت لذت میبرم
سیمای خوش قلبم من بی نهایت خوشبخت هستم که خواهرر و رفیقی چون شما دارم
من از خداوند بابت این همه لطف سپاسگذارم
من از طفلی از زمانی که بسیار کوچک بودم بیشتر از سنم گپ های کلان میگفتم آرزو های بزرگ و خواسته های بزرگ داشتم همیشه همه اقوام به من کلان گپ میگفتن ( ایموجی خنده ) و با بزرگ شدنم خواسته هایم و آرزو هایم بزرگ بزرگ شد در هیچ شرایطی من دست از آرزو های خود نکشیدم تا جای که اگر به کسی میگفتم فقط می خندیدن بعد از این که کمی با این مباحث آشنا شدم دیگر به کسی نگفتم فقط با خدای خودم شریک کردم
ولی میدانی سیمای عزیزم در قلبم یک ایمان و امیدی هست که بسیاررررر بی رحم از تمام نا امیدی های هست که تجربه کردیم
وعده خداوند حق هست میدانم بیشتر از این چیز ها که آرزو داریم میرسیم
سیمای عزیزم
خواهر بهشتی من
رفیق نازنین من
از خداوند برایت زیبا ترین ها را میخواهم
از خداوند برایت عشقش را میخواهم
از خداوند ثروت بی نهایت برایت میخواهم
از خداوند سلامتی ارامش برایت میخواهم
از خدا بهشت را برایت میخواهم
الهی هر لحظه در حال تجربه بهترین اتفاق ها باشی
هر لحظه از خوشحالی اشک شوق بریزی و سر به سجده بگذاری بابت سوپرایز های خدا
عاشقتممممممم من
منم از خدا میخوام روزی در بهترین زمان و بهترین مکان بیبینمت
خیلی خوشحالم ک کامنت شما را وقتی میخوانم ک از خواب بیدار شدم و در آن آگاهی های نابی بود شاید این اطلاعات را داشتم ولی از این دید ک شما در کامنت خود نوشتید دقت نکردم ممنون بابت کامنت زیبایتان و تحسین میکنم شما و دید بازتان را ،گاهی وقتا توی کامنت ها چیزهایی رو درک میکنم ک شاید توی فایلی ک استاد میده نتونم درک کنم و چه زیبا نوشتید و درک کردید ،باشد تا آخر عمرمان در گروه بنده هایی باشیم ک به آنها نعمت و ثروت و آگاهی های ناب دریافت میکنند. شاد و پیروز و سربلند باشید در پناه خداوند یکتا
وقت شما به خیر باشه. خیلی تحسینتون کردم اقای احمدی بخاطر این همه اگاهی و تسلطی که به کتاب قران دارید و تلفیق ایات و نوشته ها حس خوبی رو به منِ مخاطب القا میکنه…
تبریک میگم بهتون که رفتید دنبال تحقیق و تفحص تا به حقیقت برسید
ممنونم ازتون بخاطر اوردن ریشه تقلید و ایه ی بعدش که باعث شد من هم برم سرچ کنم و میخوام اطلاعاتم رو با دوستان به اشتراک بذارم…
تقلید (فرهنگ فارسی هوشیار): متابعت و اقتدا و پیروی کسی بی دریافت حقیقت آن
تقلید (فرهنگ فارسی آزاد): تَقْلِید، از پی دیگری رفتن، بدون فکر و تأمل از دیگری پیروی کردن، از مجتهد پیروی نمودن، گردن بند بگردن انداختن
پیروی کورکورانه
و یه بیت زیباهم از سعدی دیدم…
عبادت به تقلید گمراهی است
خنک رهروی را که آگاهی است.(بوستان).
در ادامه شما ایه ی ولاتقف ما لیس لک به علم رو نوشتید که کنجکاو شدم تا درموردش سرچی بکنم و خداشاهده که من با خوندنش مات و مبهوت شدم و خشکم زد..
معنای ایه این بود که “از چیزی که از آن اگاهی نداری پیروی نکن”
به خودم گفتم ببین چقدر این کتاب منطقی حرف میزنه که میگه پیروی کورکورانه نداشته باش و بدون اگاهی و علم پیروی نکن…واقعا چقدر قشنگن این ایات و به ما عزت نفس و شجاعتِ تحقیق رو میدن و همین خودش باعث میشه پایه اعتقادات ما قوی باشه و به هر بادی نلرزه
خداوند همان کسی است که آسمانها و زمین را آفرید؛ و از آسمان، آبی نازل کرد؛ و با آن، میوهها(ی مختلف) را برای روزی شما (از زمین) بیرون آورد؛ و کشتیها را مسخّر شما گردانید، تا بر صفحه دریا به فرمان او حرکت کنند؛ و نهرها را (نیز) مسخّر شما نمود.
خدایا شکرت به خاطر یه قسمت دیگه از این سفر فوق العاده.
Black Canyon National Park
استاد جان بدون اغراق میگم با دیدن اون صحنه ی اول که از کنار نرده ها کوه های اطراف و دره رو نشون دادین فَکَم واقعاً تا جایی که جا داشت باز شد!
خدایا چه عظمتی!
مو به تن آدم سیخ میشه!
چقدر شگفتی داره این سرزمین!
تمومی نداره زیبایی ها!
اونجا که داشتین از تو trail میرفتین پایین اصلاً انگار تو این دنیا نیست، انگار فیلمه، انگار رویاس…نمیدونم چه جوری احساسمو بیان کنم!
چقدر عالیه که اینا اومدن تو همچین فضایی trail درست کردن تا مردم بتونن از وسط این شگفتی ها عبور کنن و تجربه های منحصر به فرد داشته باشن…که هیچ جای دیگه ای غیر از اینجا نمیتونی تجربه ش کنی.
اون برگای مخملی چی میگن رو درخت؟! مثل پر پرنده بودن! ای جانم آهوووووو! چقدر هم آروم و بی حرکت زُل زده به ما! چقدر زیباس این موجود!
خدایا چقدر زیبایی آفریدی و انسان رو موجود خلاقی آفریدی که بتونه به این شگفتی های طبیعت دسترسی پیدا کنه، به عمق دریاها، به فضا، بین کوه ها و دره ها…جایی نیست که انسان نتونسته رفته باشه!
خدایا تو ما رو قدرتمند آفریدی، تو فراوانی بی نهایت در تمام جنبه های زندگی در دسترس ما قرار دادی…تنها محدودیت، محدودیتی ست که ما خودمون روی ذهنمون سوار کردیم. خدایا کمک کن بتونیم بیشتر تو رو باور کنیم، بزرگ تر فکر کنیم، محدودیت ها رو برداریم و ببینیم و بفهمیم که تو کل جهان رو مسخر ما کردی و ازش استفاده کنیم!
و بلی خداوند زمین آسمان ها را مسخر ما کرده خدایا شکرت تا ما از نعمت های آن استفاده کنیم لذت ببریم و این مسیر را برای خود زیبا تر کنیم خدایا شکرت خدایاشکرت
و به قول شما تنها محدودیت محدودیت ذهنی ما است و گرنه نعمت های خداوند بی پایان است خدایاشکرت
خییلیی ممنونم خواهر عزیزم بابت حس و حال که به ما منتقل کردید خدایا شکرت خدایاشکرت
خدا رو شکر که دیدگاه من حس و حال خوبی به شما منتقل کرده. فکر کردن و باور به قانون فراوانی و اینکه نعمت های خدا در هر زمینه ای بی انتهاست واقعاً احساس آرامش به آدم میده. انشالله که بتونیم هر روز بیشتر فراوانی رو باور کنیم و تجربه ش کنیم در زندگیمون!
سلام و درود به خواهر خوبم یاسمن خیلی ممنونم بابت کامنت خوبت خیلی لذت بخش بود مخصوصاً جملهای که در کامنتت نوشتی
(خدایا تو ما رو قدرتمند آفریدی، تو فراوانی بی نهایت در تمام جنبه های زندگی در دسترس ما قرار دادی…تنها محدودیت، محدودیتی ست که ما خودمون روی ذهنمون سوار کردیم)
چه جمله قشنگی گفتی از شما سپاسگزارم خیلی ممنونم به خاطر زیباییهایی که در کامنتت اشاره کردی هر کجا هستی در پناه الله مهربان شاد و سلامت و ثروتمند باشید انشالله
من دنبال می کنم سفر زیباتون رو و این شعر یهو اومد به ذهنم که شما در نهایت سادگی و آرامش دارید عشق رو نشون میدید به دور از هیاهو و سر وصدا و استرس در نهایت صداقت و راستی و اینه که آدم رو بی اختیار به دنبال خودش می کشونه وجذابیت رو چندین برابر می کنه ، این همسفری و همسری شما رو خیلی دوس دارم ، اینکه دارید از تک تک دقایق باهم بودن لذت می برید و می دونم حتی خدا هم لذت می بره از دیدن چنین بنده هایی که عاشقانه به همه عشق رو نشون میدن و تجربه عشق چه زیباست چقدر دارید راه رو درست میرید و از این دنیا کمال لذت رو می برید .
درود و خداقوت به استاد دوست داشتنی، خانم شایسته استثنائی و همه همسفران خوبم در این سفر شگفتانگیز
این قسمت خیلی قسمت شگفتانگیزی بود
طبیعتی که تو این قسمت دیدم خیلی خاص بود، هرگز شبیه این طبیعت رو هیچ جایی ندیده بودم و خیلی برام تازه و منحصربهفرد بود، خدارو شکر که چشمایی دارم که میتونم این زیباییهارو ببینم
زمانی که تو دوره دوازده قدم یه قسمت رو به تمرکز بر زیباییها اختصاص دادین اولش نمیتونستم بفهمم که خب یعنی این همه وقت این همه چیزای قشنگ دور و برمون بوده ما کاریش نداشتیم بهش و برامون عادی بوده، دیدن طبیعت و درخت و به به و چه چه کردن چه ربطی به موفقیت داره، تو کدوم کتاب موفقیتی نوشتن میخوای موفق بشی به زیباییها توجه کن؟ کدوم استاد موفقیتی یا فرد بزرگی گفته میخوای تو زندگیت تجربیات قشنگ داشته باشی؟ به جاهایی که دوست داری برسی؟ به زیباییها توجه کن و تحسینشون کن و زمانی که آگاهانه شروع کردم به توجه به زیباییها و نکات مثبت معجزات شگفتانگیزش رو دیدم.
وقتی به انگشتای دستم نگاه میکنم که با چه ظرافت و هوشی دارند کار میکنند پی به عظمت پروردگار میبرم
وقتی یه درختی رو میبینم که چندین متر قد کشیده به خودم میگم ببین این یعنی رحمت خداوند
حالا اینا چه ربطی به موفقیت داره؟
میخوام بگم تا قبل از این من فکر میکردم که موفقیت یعنی رسیدن به یه جایگاه و اعتبار و سطحی خاص از ثروت و شهرت اما زمانی که اومدم تو این مسیر اولین چیزی که تغییر کرد تعریف همان چیزی بود که من به خاطرش وارد این مسیر شدم، یعنی موفقیت.
موفقیت یعنی یکی شدن با طبیعت، وقتی از کنار یک گل رد میشی عطرش مستت کنه
وقتی یه کودکی بهت لبخند میزنه حس کنی خوشبختترین انسان روی زمین هستی که فرصت تجربه این صحنه بهت داده شده
امروز داشتم پیادهروی میکردم یه مسیر خیلی فوقالعادهای رو داشتم طی میکردم و با خودم میگفتم این لحظه به اندازه همه اون چیزایی که من میخوام و فکر میکنم اگر داشته باشمشون حالم خوبه، قشنگ و فوقالعادست، گفتم خدایا شکرت که دارم این لحظه رو تجربه میکنم، شکرت که من رو هوشیار کردی تا بیشتر تو لحظه باشم بیشتر قدر داشتههام رو بدونم، وقتی برادرم زنگ زد میخوام بیام انقدر خوشحال شدم که انگار بعد صد سال قراره بیاد و ببینمش با اینکه همیشه داریم همدیگرو میبینم، یه جوری بغلشون کردم که انگار خیلی وقته ندیدمشون، ظهر که داشتم آشپزی میکردم گفتم بذار با تمام وجودم این کارو انجام بدم، چه لحظهای از این لحظه قشنگتر؟
وقتی داشتم کامنتای دوستان رو میخوندم با تمام وجودم عشق کردم، اصلاً دلم نمیخواست جایی دیگهای غیر از اینجا باشم
وقتی که داشتم این فایل رو نگاه میکردم مبهوت این شدم که این پاداش کدوم فرکانسی که ارسال کردم؟
امروز از خودم پرسیدم آیا به خاطر داری چی شد که به این مسیر هدایت شدی؟
تا هر آنچه که در وجودت میخواستی و اما هرگز جرائت فکر کردنش رو هم نداشتی و تصور نمیکردی که بشه داشتش رو امروز به چشم ببینی، یه مثال دقیق برای اهدنا صراط المستقیم، اون موقعها نمیفهمیدی چی میگی اما شعور کیهانی متوجه میشد و تو رو هدایت کرد به این مسیر
امروز با تمام وجودم زندگی کردم
با تمام وجودم از خدا برای همه چیز با بودن تو اون لحظه سپاسگزاری کردم
وقتی خانوادم دور هم جمع شدند و داشتند منچ بازی میکردن، نشستم کنارشون و عشق میکردم، فقط دلم میخواست نگاشون کنم و بازی تمام نشه هیچوقت
وقتی صدای خندههاشون رو میشنیدم حس کردم هیچ لحظهای از این بهتر وجود نداره
استاد عزیزم تازه دارم یاد میگیرم که زندگی یعنی چی خوشبختی چه معنایی داره
میتونم با افتخار بگم که امروز رو با تمام وجود سپاسگزار بودم
هر جا که احساس کردم یه ذره دارم خارج میشم یه جوری حواسم رو پرت کردم
امروز سعی کردم تمام خواستههام رو تجسم و حس کنم، حتی شده برای یه بار بدون هیچ محدودیتی
به خودم گفتم فرض کن الان غول چراغ جادو اومده میگه امروز روز توعه هر چی میخوای آرزو کن، وقتی داشتم میگفتم انقدر حالم خوب بود که حس کردم دارمشون
امروز بیخیال بیخیال برای خودم میزدم و میرقصیدم
خوشحالم
با تمام وجود
امروز بهترین روز زندگی من بود
امروز دستمو دادم به دست خدا
دارم مینویسم تا یادم بمونه امروز رو چجوری زندگی کردم.
یه جمله خیلی فوقالعادهای خانم شایسته تو جلسه2 کشف قوانین میگن (این جلسه جواهره) که مفهومش اینکه مهم رسیدن به خواستهها نیست، ما از طریق پیدا کردن ترمزهای ذهنیمون یاد میگیریم که زندگی رو برای خودمون لذتبخشتر کنیم چون اگر مسیر تحقق خواستهها سخت باشه یعنی زندگی سخته اما از اونجایی که اساس تحقق تمام خواستهها یکیه باید بفهمیم که اگر مسیر تحقق خواستهای داره سخت پیش میره نه به این خاطره که باید اینجوری باشه بلکه نشاندهنده ترمزهای ذهنی ماست که اون مسیرو ناهموار و سخت کرده وگرنه افراد دیگهای هستند که خیلی راحت اون خواستههارو دارند چون ترمزی ندارند یا خود ما در موضوعاتی خیلی ساده به همه چیز میرسیم درصورتی که دیگران سخت میرسند، بنابراین اصل اینکه ما بفهمیم ترمزها هستند که مانع رسیدن ما به خواستهها و ناهمواری مسیر میشند و لذت رو کم میکنند وگرنه خواستهها به محض درخواست پاسخ داده میشه.
داشتم فکر میکردم مهمترین ترمز ما میتونه عجله کردن برای رسیدن به خواستههامون باشه، اصلاً برای چی ما انقدر عجله میکنیم که به همه چیز برسیم؟
وقتی خیلی اصرار میکنیم که یه چیزی درست بشه یعنی داریم به جهان میگیم که شرایط الان بده یعنی داریم توجه میکنیم به ناخواسته و طبق قانون جهان شرایط نامناسبتری رو وارد زندگیمون میکنه اما وقتی که با آرامش به چیزهای مثبت و دلخواه فکر میکنیم داریه به جهان میگیم میتونه به این شکل هم باشه و جهان هوشمند و باشعور ما میفهمه که ما با احساس خوب داریم این درخواست رو میدیم.
آرامش مهمترین نشانه تغییره، همه ما این احساس رو داشتیم که دیدیم وقتی وارد این مسیر شدیم همه اطرافیان بهمون گفتن فلانی چند وقته چقدر آرام شدی، این آرامش نشانه حضور خداست و باید جشنش گرفت
الا بذکرالله تطئنالقلوب
به راه رفتن استاد نگاه کن، به نگاهی که به منظره روبروش داره، هیچ ارتعاش ناهماهنگی وجود نداره.
یه نکتهای رو بگم خانم شایسته من عشق شما رو تو اون لحظهای که تصویر رفت رو صورت استاد رو قشنگ حس کردم، یه کم مکث کافی بود تا این احساس رو دریافت کنم.
دقیقاً همین آرامشه که طبیعت رو متوجه خودش میکنه، وقتی به بچهها نگاه میکنی یه جور خیلی خاص بهت نگاه میکنن، وقتی به آهو میاد یه جوری بهت زل میزنه و تو اون لحظه آرامه که انگار کنار مادرشه
وقتی آرامش داری انگار با خدا یکی میشی
یه نشونش اینکه وقتی حیوانات از کنارت رد میشن یا میان سمتت و دورت میچرخن یا یه جوری عادی رفتار میکنند که انگار خیلی وقته میشناسنت
اونها ارتعاش آرام تو رو دریافت میکنند و کاری نمیکنند که اون ارتعاش بهم بریزه
دیروز از بغل یه آقایی رد شدم با سگش که هیبت خاصی داشت و یه لباس گارد هم تنش کرده بود که خیلی خفنتر بهنظر برسه و سگش هم خیلی چموش به اینور اونور نگاه میکرد و بو میکشید وقتی به من رسید قبلش صاحبش قلادش رو سفت چسبید اما نزدیک که داشت میشد سگش اصلاً رفت به یه سمت دیگه و خود مرده تعجب کرد از این اتفاق
اینها نشانههایی که تایید میکنه مسیر مستقیمی که ما از خدا درخواستش رو کرده بودیم
این روزا خیلی دارم به این فکر میکنم که واقعاً مقایسه زندگی خودمون با دیگران از پایه ایراد داره، خیلیم ایراد داره.
واقعاً همه ما یه موجود خاص و منحصربهفردی هستیم
همه ما یه مسیر خاصی رو باید بریم
همه ما یه برنامه خاصی برای هدایت داریم
و همه ما یک نقش خاص در جهان هستی
و اتفاقاً همینکه قشنگه
خوبه که قانون رو یاد بگیرم اما بهجای اینکه تمرکز بگذاریم رو دیگران بیایم از مسیر خاص خودمون بریم
شاید یه اشتباه بزرگی که تو بچگی یاد گرفتیم اینکه سر زنگ انشا به همدیگه نمره میدادیم
اون موقع نمیفهمیدیم اما حالا که فکر میکنم همان ممکن بود باعث بشه فکر کنیم موضوع زندگی ما و اتفاقایی که داره توش میفته به اندازه دیگران جذاب و قشنگ نیست، واسه همین چشمون رو میبستیم رو اتفاقای زیبای زندگیمون
اما حالا دوباره بهمون یادآوری شد
که باید توجه کرد به زیباییها
که هرکس باید انشای زندگی خودش رو بنویسه
کاری به بقیه نداشته باش
قرار نیست نمرهای داده بشه
نمره رو خودت باید به خودت بدی
اینکه استاد الان داره این زیباییهارو تجربه میکنه دلیل نمیشه که تو فکر کنی چیزای زیادی برای نوشتن نداری و نمره الانت 20 نیست، نه، این مرد هم از همین مسیر رفته که الان چیزای بیشتری داره برای نوشتن تو انشا زندگیش
واسه همینه تاکید دارند شبا قبل خواب خودتون به خودتون نمره بدید
مهم اینه خودمون راضی باشیم
شبا قبل خواب یه آیهای رو با خودم مرور میکنم
یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً
کل بازی همینه
برگردی به رب خودت
یه چیزی فکرت رو مشغول کرده؟
برگرد به رب خودت
برای مسئلت راه حلی نداری؟
برگرد به رب خودت
هیچ راهی به ذهنت نمیرسه؟
برگرد به رب خودت
این پرسشها پرسشای تو نیست، پرسشهای نفسه
روح مقدس خدا هیچوقت به استیصال نمیرسه
وقتی این احساسات سراغت میاد بدون که نفس داره کار میکنه، پس
برگرد به رب خودت
از معجزه شب غافل نشو
سکوت شب فرصت نابیه برای زیر و رو کردن خودت
برای عقده گشایی
مثه این بچههایی که انقدر گریه دارند که نمیتونن حرف بزنن اینجوری پیشش خودت رو بریز بیرون
آخه آدم با خدای خودشم باید تعارف داشته باشه؟
چرا حرفاتو بهش نمیگی؟
کی بهت گفته جلو ربت سکوت کنی؟ کی اینو یادتت داده؟
تو یه کلام لب باز کن ببین چجوری دستاشو میذاره تو دستات و بهت قوت قلب میده که باهاش حرف بزنی بعد انقدر ادامه میدی که اصلاً یادت میره که سر چی صحبت شروع شد، بردتت تو یه فضای دیگه، همان فضایی که بهش احتیاج داری، حال خوب، بیخیالی، بگی تهش هر چی شد مهم نیست، من عاشق همین احساسیم که الان دارم.
سلام اقای مقدم خوندن کامنتهای شمایاداوری نکات کلیدی دوره های استادعزیز است بسیارسپاسگزارتونم بابت این دقت وریزبینی درقوانین الهی بینهایت سپاسگزارخداوندم که دوران زندگی ام مصادف شدباپیامرسان توحیدناب یعنی استادعباسمنش وبسیارسپاسگزارم که دوستان موحدی چون شماواعضای این سایت الهی دارم درپناه الله مهربان سلامت وشادوخوشبخت باشید
سلام و درود به شما احسان عزیز. بسیار بسیار بسیار تحسینت میکنم. پسسسسسرررررر عجب کامنتی بود؟؟!! خیلی نکته برام داشت برای یادگیری ،ازت بینهایت سپاسگزارم و بهت تبریک میگم و تحسینت میکنم انسان ارزشمند و توحیدی که اینقدر عالی روی خودت کار کردی و اینقدر عالی در مسیر تکامل قرار داری.
نمیدونم کدوم نکته کامنتت رو تحسین کنم باید کل متن کامنتت رو اینجا کپی پیست کنم و دونه دونه بگم این، این، این، این عالی بود.
از دوازده قدم نوشته بودی و تمرکز بر زیبایی های اطراف(الهی صد هزار مرتبه شکر) ، از احساس خوب و زیبا در کنار عزیزانت گفته بودی (الهی صد هزار مرتبه شکر) ، از دوره کشف قوانین گفته بودی و لذتبخش تر شدن زندگی(الهی صد هزار مرتبه شکر)، از هم فرکانس شدن با جریان آرامش بخش طبیعت گفته بودی که حتی حیوانات هم با انسان در مدار صلح قرار میگیرند(الهی صد هزار مرتبه شکر) و ده ها و صدها نکته ریز و درشتی که از این کامنت میتونم بیرون بکشم و مهمتر از هر چیز احساس خوب و مثبت بین کلماتش که از احساس زیبای قلبی شما میاد. نوش جونت این اوج گرفتن و این در مدار توحید بودن.
کامنت منو از عسلویه دریافت میکنی و از یه شیفت شبکاری دیگه. چند دقیقه پیش خیلی هدایتی یه شعر از شیخ بهایی رو خوندم در قالب مخمس که خیلی ازش لذت بردم. دوست دارم برات بنویسمش ، امیدوارم همون حس قشنگی که به من داد به شما هم بده.(* نکته: هر دو بیتی با یه یه تک مصرع پنجم تکمیل میشه که با اولین دوبیتی هم وزنه)
«تا کی به تمنای وصال تو یگانه ؛ اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه» «خواهد به سر آید، شب هجران تو یا نه؟ ای تیر غمت را دل عشاق نشانه» «جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه»
«رفتم به در صومعهٔ عابد و زاهد ؛ دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد» «در میکده رهبانم و در صومعه عابد ؛ گَه معتکف دیرم و گَه ساکن مسجد» «یعنی که تو را میطلبم خانه به خانه»
«روزی که برفتند حریفان پی هر کار ؛ زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار» «من یار طلب کردم و او جلوهگه یار ؛ حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار» «او خانه همیجوید و من صاحب خانه»
«هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو ؛ هرجا که روم پرتو کاشانه تویی تو» «در میکده و دیر که جانانه تویی تو ؛ مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو» «مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه»
«بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید ؛ پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید» «عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید ؛ یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید» «دیوانه نیم من که روم خانه به خانه»
«عاقل به قوانین خرد راه تو پوید ؛ دیوانه برون از همه آیین تو جوید»
«تا غنچهٔ بشکفتهٔ این باغ که بوید ؛ هرکس به زبانی صفت حمد تو گوید» «بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه»
«بیچاره بهائی که دلش زار غم توست ؛ هرچند که عاصی است ز خیل خدم توست» «امید وی از عاطفت دم به دم توست ؛ تقصیر «خیالی» به امید کرم توست» «یعنی که گنه را به از این نیست بهانه»
احسان عزیز ، برات از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم ، در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشی.
چی بگم از این کامنت سراسر عشقت ،چی بگم از این همه زیبایی نتایجت که شرح دادی،چقدر داستان تغییر مااا همه شبیه همه،چقدر قشنگ به محض تغییر معجزات از راه میرسن و به محض اینکه تقوای خدا پیشه میکنیم ،الله خیلی زود جواب میده و چه وعده حقی داره الله.
لذت بردم از کامنتت و چه زیباست که در لحظه زندگی میکنید،واقعاا به این فکر کردم که مهسااا توام الان یکساله تازه داری طعم شهد زیبای زندگی رو میچشی.
چه جمله زیبایی گفتی دوست خوبم که عجله توجه به ناخواستت و وقتی عجله داری از فقر و کمبود میاد و هدچیزی ام چیز شبیه خودشو جذب میکنه ،دقیقا ام همینه.
تحسین میکنم کامنت زیبای شمارو. خودتونم حس کردین حتما و من حس میکنم که مدارتون داره تغییر میکنه این جنس کامنت های اخیرتون که سرشار از اگاهی ناب است گواه این موضوعه.
و اون قسمت که گفتید برگرد به رب خود عالی تر از عالی. خواستم بگم منم این پاراگراف رو زندگی کردم. « «اصلاً یادت میره که سر چی صحبت شروع شد، بردتت تو یه فضای دیگه، همان فضایی که بهش احتیاج داری، حال خوب، بیخیالی، بگی تهش هر چی شد مهم نیست، من عاشق همین احساسیم که الان دارم.»»
حدود 1ماه پیش یه موضوع مالی بود و اگه انجام میشد درامد ما 3یا4برابر شایدم بیشتر میشد و همون روزا ما تازه تعهد سرسختانه به مسیر داده بودیم. اون شب خبرایی رسید که انگار جور نمیشه و منم توی سایت بودم و کمی دلگیر. اخرشب به قول شما توی سکوت و همه خواب دفترم رو برداشتم فقط با خدام حرف بزنم. کلمه اول اشکام سرازیر شد. چند جمله نوشتم دقیقا همین حس که شما نوشتی تجربه کردم و رفتم تو فضایی که اصلا خواسته من چه بی ارزشه که من اومدم به خاطرش به خدا چی بگم.
در مقابل اون عظمت یک دفه برام خواسته هام الکی شد و فقط تشکر و استغفارکردم که نباید گله میکردم و هرچه شود به خیره ماست.
کامنت شما منو یاد اون شب انداخت.
و اون کامنتی که در مورد فرق بین احتیاج و اشتیاق ما به خواسته ها بود. کپی کردم و دارم درک میکنم که هر وقت محتاج و اسیر خواسته ای شدیم از ما دور شد و هر وقت مشتاق بودیم بهش رسیدیم.. اینا رو گفتم که تشکر کنم از شما و هم ردپایی باشه واسه اینده خودم.
بینهایت ممنونم از شما برادر عزیز امیدوارم به همه خواسته هاتون برسید.
سلام ودرود به خانواده عزیزترازجانم،استادهای نازنینم
درود خداوند بر شما آقااحسان برادرتوحیدی من،چقدر شما بی نظیررررید آقااحسان، وقتی کامنت هاتون رو میخونم غرق در لذت وتوحیدوآگاهی میشم،خیلی تحسین میکنم توحیدی عمل کردنتون رو که باعث شده بانوشته هاتون قلب مارو هم سرشارازتوحیدکنید،چقدر خوشحالم که انسانهای پوچ و بی ارزش در زندگیم جاشون رو به انسانهای نابی همچون استاد عزیزم و همه شمادوستان عزیزوتوحیدیم دادن،من احساس میکنم برای لذت بردن از لحظه لحظه زندگیم جزقرآن واین سایت الهی که سراسریادخداونامش هست دیگه چیزی نمیخوام،من فقط دوست دارم بقیه عمرم رو فقط با دوستان توحیدیم هم کلام بشم،بازهم ازتون سپاسگزارم که نوشته هاتون ازقلبتون جاری میشه وبه قلب مانفوذمیکنه،سپاسگذارم بابت وجود ارزشمند پروردگارم ودوستان ناب وتوحیدیم در زندگیم
میخواستم سر بزنم به بخش نشانه امروز من که دیدم فایل جدید داریم .
گفتم خودشه همینه نشانه .
و میدونید نشانه چی بود : دنیا برو به یاری الله زبان اینگلیسی رو یاد بگیر برو دختر شروع کن
و منو یاد جمله ای انداخت که میگفت : عالی شروع کردن شکسته ،اما شروع کرد عالیه .
خدایا سپاس گزارم که منو هدایت کردی به این فایل .
طبیعت بینظیره با چه دقتی خلق شده واقعا دهنم باز موند وقتی دیدم ارتفاع دره به اندازه برج خلیفست .
قیافم شبیه مایک بود تو قسمت سفر به دور آمریکایی که داشتین به سنجابا اسنک میدادید کف پیاده رو و بقیه آدما هم داشتن شمارو نگاه میکردن عزیز دلمون گفت شبیه سلیمان نبی شدید .
واو میبینید استاد مرور خاطره ها چه چیز هایی رو نشون میده گفتم اسنک الان سبک غذامون چیه !
گفتم کف پیاده رو الان کجاییم تو دل کوه و دره ها .
الان چطور سفر میکنیم ……
خدایا شکرت .
سپاس گزارم استاد به خاطر این سایت بینظیری که بهمون اجازه استفاده ازش رو رایگان دادید واقعا قدر یک چیز هایی رو تا وقتی عادیه و بدیهی و قابل دسترسه نمیدونیم .
خدایا شکرت برای این همه انرژی مثبت طبیعت .
اهووووووو رو ببین چه گوش های قشنگی داشت چه چشم های زیبایی آدمو هیپنوتیزم میکرد با اون چشم هاش
یه خانوم بزی داشتم وقتی بچه بود دقیقا مثل این آهو گوشاشو بالا میگرفت بهش میگفتم آهو اما نمیدونم چی شد بهش گفتم قربان الان همه قربان صداش میکنن آنقدر که این بزه تو روستامون شناخته شدست شاید من نباشم
و آقای راهنما رو ببین منو یاد کارتون هایی انداخت که باغ وحش ها نگهبانانی دارن دقیقا لباسش کلاش شبیه اون شخصیت داستان انیمیشن هاست .
پس اون انیمیشن هارو از رو واقیت ساختن واقعا همچین نوع پوششی نگهبانا و راهنما ها دارن .
واووو کیف کردم واقعااا .
و ماشینووووووو ماشینووووووو هیوندا بود ولی چه هونداییییی .
خدایااااا شکرت من برم ویدئو این ماشین برقی هیوندا رو ببینم .
سلام و درود به شما. بسیار بسیار تحسینتون میکنم که از این فایل انگیزه گرفتین برای شروع یادگیری زبان انگلیسی. من چند وقتی زبان خوندم و زبان انگلیسیم بدک نیست. چندین نفر تا حالا ازم پرسیدن فلانی تو چندماه و یا چند سال میشه انگلیسی صحبت کرد. منم بهشون میگم توی یه هفته میشه یه متن رو حفظ کرد و اونو صحبت کرد و بگی دارم انگلیسی صحبت میکنم. مهم اینه وقتی کسی حرف میزنه بتونی بفهمی و بتونی حرف بزنی و منظورت رو به طرف مقابل برسونی. ولی شما میتونی با یکسال هر روز یک ساعت زبان انگلیسی خوندن اونقدر یاد بگیری که بعد از یکسال مهاجرت کنی و کارهای روزمره ات رو انجام بدی. توی این مسیر بیاد قانون تکامل باشید. آهسته و پیوسته تکامل تون رو طی کنید.
همسر من یه وقتایی یهویی به من میگه، تو چرا بهم زبان یاد نمیدی؟ یا میگه تو چرا بهم عکاسی یاد نمیدی؟ میگم چندبار ازم پرسیدی؟ چندبار با کتاب زبان اومدی پیش من گفتی بیا این قسمت رو بهم درس بده؟ چند بار دوربین رو دست گرفتی اومدی ازم پرسیدی و من بهت جواب ندادم... میدونید میخوام چی بگم؟ برای این موضوع همیشه احساس شاگردی کنید و از هر مرحله یادگیری زبان لذت ببرید. ازش لذت ببرید و ادامه بدین. این لذت بردن از مسیر خیلی مهمه. خیلی زیاد. یعنی بهتون بگم مهمترین موضوع توی زبان خوندن اینه که از یادگیری لذت ببرید، حتی مهمتر از پایان ترم و نمره و مدرک. این لذت بردنه که سوخت محرک شماست برای پیش رفتن.
یادم میاد وقتی برای اولین بار رفتم کلاس زبان یه نوجوون 14 ساله بودم، استادمون یه متنی رو برامون میخوند که یه تیکه اش رو براتون مینویسم. (اولین تمرین زبان شماست، جهت شوخی):
There are three parts to learn a new language, You , Your teacher, Your course book.
Your teacher can’t learn English to you, but he/she can help, your course book can’t learn English to you but it can help. What do YOU do is very important if you want to learn English.
الان خیلی شرایط و امکانات برای یادگیری هست، کار خیلی راحت شده. براتون آرزوی موفقیت میکنم منتظرم بزودی کامنت های انگلیسی ازتون دریافت کنم. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
همون اول فایل توجه من جلب شد به اینکه استاد ذهنش ست شده روی اینکه حتی طبیعی ترین و شاید کوچکترین زیبایی ها رو تحسین
کنه
و اون چیزی نبود جز اینکه ایشون عنوان کردن صبح خیلی راحت و خوب از دستشویی والمارت استفاده کردن
و آنقدر برام جالب بود که گفتم حتما باید کامنت بزارم
در حالیکه امروز جریان زندگی داره من رو با فشار تمام میبره سمت خواسته ام که تعویض خونمون هست ..و زیاد روی مود کامنت گذاشتن نبودم
البته حالم اصلا بد نیس
به واسطه درسهایی که در شیوه حل مسائل یاد گرفتم متوجه شدم نمیتونم بچسبم به شرایط قبلی و انتظار شرایط جدید رو داشته باشم
جونم براتون بگم من گل و گلدون خیلی زیاد دارم
خوب ما همسایه های دیگه ای هم توی آپارتمان داریم
و امروز که سرگرم گلدونها بودم
یکی از همسایه ها گفت این گلهای شما پشه زیاد داره و داره ما رو اذیت میکنه
لطفا سم پاشی کن
من گفتم سم پاشی کردم
گفت از سم قوی تر استفاده کن چون ما دوست داریم بیایم توی حیاط بشینیم ولی این پشه ها نمیزارن
منم گفتم اوکی
برگردیم به دو سال پیش که من قصد کردم خونه رو عوض کنم
همون موقع بود که توی فایل های زندگی در بهشت دیدم استاد و خانم شایسته تصمیم گرفته بودن جیکن شا یی که درست کرده بودن رو دیگه بازش کنن چون دیگه مورد استفاده شون نبود
و اونجا استاد توضیح داد که ما یه سری چیزهایی رو برای یه شرایط خاصی برای خودمون آماده میکنیم
و یه دفعه بعد از گذشت یه مدت طولانی که اون شرایط برطرف شده ،ولی ما هنوز ملزومات اون شرایط رو حفظ میکنیم
و این ملزومات دست و پا گیر هستن
توی اون فایل برای من این گل و گلدون ها کلیک کرد و گفتم پیام این فایل برای من این بود که دیگه این ها رو رد کنم بره
یه زمانی اینا خیلی حالمو خوب میکردن
ولی الان اهدافی دارم که نبود این گلها دستو بال من رو باز تر میکنه
و اون گذشت این موضوع کنار ذهن من همیشه بود
در این دو سال گذشته
ولی ترتیب اثر ندادم
چون برام اونقدر میک سنس نمیکرد که این گلها آنقدر بخوان گره گشا باشن یا اصلا حضورشون مشکلی ایجاد کرده باشه در روند رسیدن من به خواسته ام
همه اش با خودم میگفتم من دارم از سر خودم باز میکنم با این گلها و مشکل ریشه ای تر هست
و باید بگردم مشکلات عمیق تری رو پیدا کنم و حل کنم
تا اینکه امروز این همسایه گفت ما از این پشه ها ناراحتیم
و بعدش با خودم گفتم ببین فهیمه ، آنقدر خودت اقدام نکردی برای رفتن به مرحله جدیدی از زندگیت که جهان داره تو رو مجبور میکنه
و اینم بگم اصلا از این موضوع ناراحت نیستم
یه مدتی هست هر روز با خودم تکرار میکنم
“خدایا بیا و کارگردانی زندگی من رو به عهده بگیر من میشم بازیگر و هر نقشی بدی من بازی میکنم ”
و امروز کاملا برام واضح بود که اراده خدا وارد عمل شده
از خدا سپاسگذارم که این آرامش و پذیرش رو دارم در پناه آموزش و شناخت بیشتر خودش .
استاد عباس منش همه این توضیحات رو از دو سال پیش تا حالا دادم که بگم
تک تک فایل هاتون برای ما درس داره
شاید من دیر اقدام کردم
ولی این از لطف فایل های شما کم نمی کنه
همین که من این روند دوساله رو دارم توی ذهنم ، یکی من نچسبیده به باورهای قبلیم و سعی کردم تغییرشکل بدم
قبول دارم باید همت بیشتری داشته باشم
ولی بازم برام خیلی با ارزش هست
که آنقدر قانون رو خوب درک میکنم و آنقدر برام واضحه که باید چیکار کنم تا شرایط تغییر کنه
همین که فکرش دو سال توی سرم بود ، یعنی باید بیشتر روش فکر میکردم که این از طرف خداست و برای تغییر شرایطم باید قدم ها رو کوچک بردارم
اول اینکه بابت کامنت گذاشتن شما رو که به خواستههایتان میبره سپاسگزارم و مبارک میگم تعویض خونه جدیدتون و اینکه از درسهای استاد که اشاره کردید به شیوه حل مسائل و متوجه شرایط شدی و به سمت جلو حرکت کردی تبریک میگم
و از اینکه قانون رو خوب درک کردی برای شرایط کنونی و تغییرات را با هدایت الله قدم برمیداری قابل تحسین است از شما بابت کامنت خوبتون سپاسگزارم
سلام بر خواهر خوبم فاطمه دوست فعال پر انرژی با نگاه فوق العاده به زیباییها
چقدر مطلب را خوب ادا میکنی واقعاً تبریک میگم شما هم مثل همسر خوبتون آقا رسول بزرگوار آنقدر جذاب و احساس خوب کامنت شما به ما میدهد که نمیتوانیم بیاعتنا رد بشیم حتماً خودم را ملزم میدونم که کامنت بزارم و از انرژیتون انرژی بگیرم
خدا رو بابت وجود دوستان هم مداری در این سایت الهی مثل شما سپاسگزار باشم هر کجا هستی در این کره خاکی موفق و سعادتمند باشید انشاالله
به نام خداوند زیبایی ها
خداوند فراوانی فراوانی فراوانی ها
خداوندی که وعده اش حق است ، او به سادگی و آسانی ما رو به خواستههایمان هدایت میکند به یک شرط :
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ(بقره-186)
هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا راه یابند.
خدای خوبم :
من تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم.
خدای خوبم :
میخواهم فراوانی نعمت و ثروت بیشتر ، فراوانی شادی و لذت و آرامش بیشتر و از همه مهمتر نگاهی توحیدی تر رو تجربه کنم.
خدای خوبم :
مرا هدایت کن ، به مسیر درست ، آدمهای درست با باورهای درست
سلام به استاد جانم و مریم عزیزم و همسفران زیبا اندیشِ زیبا بینم
به قسمت 210سفر به دور آمریکا خوش آمدیم
Welcome to Black Canyon National park
خدایا شکرت شکرت شکرت که در مدار دیدن این حجم از زیبایی و فراوانی نعمت هایت هستم
خدای خوبم مرا هدایت کن تا بنویسم آنچه که دیدم ، نه نه چیزی فراتر از دیدن بود ، کمک کن بنویسم آنچه که بر قلبم نشست.
چقدر زیباست ، چقدر حسش خوبه ، چقدر آگاهیش نابِ نابِ نابِ که تو با لذت بردن از زیبایی های جهان پیرامونت میتونی به یک صلح درونی برسی.
چقدر زیباست که این صلح درونی ، جنسی از توحید و یگانگی و یکتاپرستی ست ، جنسی از قائم به ذات بودن ست ، جنسی از وصل بودن خودت با خودت یا خودت با خدای خودت ست ، خیلی عمق داره ، به مانند دره های زیبایِ عمیق Black Canyon
کارکردن روی خودمون به مانند این دره باید إنقدر عمیق باشد ، دیواره های صخره ای ، بلند و زیبایی داره ولی در کنارش مناطقی هستند که عمیقِ و تاریکِ تاریکِ تاریک هستند که در طول روز فقط 33 دقیقه آفتاب بهش میرسه ، درست مانند به مانند لایه های عمیق ذهنی ما که خیلی عمق داره و هم خیلی خیلی تاریکِ تاریکِ تاریکِ که ما میتونیم با آگاهی های این سایت فوق العاده ، میتوانیم آرام آرام میزان تابش نور رو به وجود الهی مون تنظیم کنیم.
ما میتونیم با برداشتن قدم های مورچه ایِ مستمر به اون قسمت های عمیق راه پیدا کنیم ، به مانند اون خانوم زیبا و خوش اندامی و خوش لباسی که در دقیقه 9 و 15 . 16 ثانیه ، که با کمک گرفتن از نرده های چوبی محکم و ستون های کوتاه صخره ای مسیر خودش رو به تنهایی میپیمود.
این مسیر شاید برای اکثریت جامعه سخت و سنگلاخی به نظر برسد ولی برای ما بچه های سایت مسیری آسان و زیبا و لذت بخش است ؛ و دقیقا صحبت استاد در قدم اول ، ستاره قطبی برایم مرور شد
همه ی در یک مسیر جنگلی هستیم ولی عده ی زیادی با زجر کشیدن و عبور از پستی و بلندی ها و زخمی شدن به مقصد میرسند ولی ما به یک جاده صاف و راحت هدایت میشم و با لذت بردن و سوت زنان به مقصد میرسیم ؛ اونا با تعریف کردن اون همه سختی تایید میکنند مسیر یکدیگر رو ولی ولی…
ولی کسی حرف ما رو باور نمیکند که مسیر میتواند آنقدر ساده باشد…
مگه داریم ، مگه میشود
بله هم داریم و هم میشود
در مدارش که قرار بگیری در زمان مناسب به آن هدایت میشوی
بله اونا در مسیر شان با حیوانات وحشی روبرو میشوند و ترس تمام وجودتان رو فرا میگیرد ولی برای اهالی سفر به دور آمریکا ، آهویی عطسه میکند و نظر ما رو به خودش جلب میکند که میتوانی فارغ از زمان ، محو زیبایی هایش شوی.
خدایا شکرت شکرت شکرت برای بودنم در این مسیر زیبای توحیدی
چقدر حسش خوبه حیاط خونت ، پارکینگ والمارت باشه ، جایی که نماد فراوانی و فراوانی و فراوانی نعمت و ثروتِ
چقدر خوبه ورودی هر إستیت پارک ، ویزیتور سنتری هست که بازهم نماد فراوانی و فراوانی نعمت و ثروت هست و گذرگاهی است برای وردی تو با اون حجم از زیبایی های خداوند
چقدر پیاده روی در دل طبیعت میچسبد ، میخواهد در دل اون جاده های خاکی باشد یا در اون مسیر مرتفع با نرده های چوبی ؛ هر دوشون فوق العاده هستند ولی برای صحرا آنجا که بوی ارتفاع میدهد ، رد پایم نمایان تر است
مثلاً با خانواده که در دل طبیعت زیبایی ها بودیم همه تله کابین و سورتمه رو انتخاب کردن و من تنهایی سوار زیپ لاین شدم…
وای خدای من شکرت شکرت شکرت چه تجربه ی نابی بود ، به گفته ی مادر بزرگم مانند پرنده ای بودم در اون آسمون زیبا
چقدر آدمای این کشور خوش برخورد و خوش رفتار هستند ، فارغ از اینکه در چه جایگاهی هستند با عشق به سوالات شما با عشق پاسخگو هستند ؛ صد البته که این بازتاب درون آرام شما عزیزان دل هست…
دستان بی نظیر و بی نهایت الهی که همراه به صحرا سود و خیر میرسونند و با عزت و احترام برخورد میکنند
دستان بی نظیر که انسانی هایی شاد و آماده و سالم هستند ، سالم و صادق و ثروتمند و زیبا اندیش هستند ، خوش انرژی و خوش قول و خوش حساب هستند
دستان بینظیری که انسان هایی مهربان ، با معرفت ، دوست داشتنی و قائم به ذات و توحیدی هستند
که همیشه و همیشه سر راهم قرار میگیرند
چقدر خوبه ورودی اول صبحت دیدن این سریال فوق العاده باشد که متوجه زمان نمیشوی و چشم باز میکنی میبینی که خورشید دارد طلوع میکند و تو باید آماده شوی برای نیایش های صبحگاهی
خدایا شکرت شکرت شکرت که همراه همیشگی من هستی
خدایا شکرت شکرت شکرت که در این مسیر زیبا و الهی هستم
جالبه بگم بهت ، چند روزه در عبادت های پیاده روی عصرگاهی ام به جایی هدایت شدمکه :
سمت چپم گارد ریل های اتوبان و ساختمان های زیبا و خوشرنگی هست که ی زمانی بیابون بودند ولی الان پر از فراوانی نعمت و گسترش گسترش و رشده …
و بعد آسمون بینهایت پهناور زیبای خداوند با نمای فوق العاده غروب زیبا که چشمان و روحم رو نوازش میدهد…
روبرویم دورنمایی از کوههایی زیبا و درختان فراوان و سرسبز پارک دِنْج هست (اسمش رو خودم انتخاب کردم ) که من سوت زنان در تریل زیبای پیاده روی به سمتش در حرکت هستم.
و سمت راستم کوچه هایی ست که من همیشه از سَرِ کوچه رد میشدم ولی الان انتهای اون هستم ، اینحجم از زیبایی بَغَلِ بَغَلِ گوشم بوده…
و خیلی آسون وقتی به خانومی در رساندن خریدهایش به خانه کمک کردم اتفاق افتاد…
و جالبتر آنکه خانومه قبلش گفته بود یعنی میشه این خانوم بایسته و به من کمک کنه و منم لبیک گفتم…
(صحرا با چشمانی قلبی و ستاره ای فراوان)
چقدر خوبه با درک این آگاهی ها که باعث میشه ظرف مون برای دریافت نعمت های بینهایت الله مهربان بزرگ و بزرگتر میشه.
خدایا شکرت شکرت شکرت در مسیر دیدن زیبایی هستیم
دوست تون دارم ی عالمه
هر چی بگم بازم کمه
بماند یک ردپا زیبا در 22 شهریور 1402
ساعت 5.55 دقیقه صبح به وقت ایران
به نام هدایت الله
سلام بر صحرا خواهر خوبم
چقدر کامنت شما دلنشین و این در صلح بودنت قابل تحسین است زیباییها و کلام وحی که سرشار از محبت و مهربانی بود و این نگاه خیلی ویژه که به الله مهربان و زیباییهایش داشتی عالی بود
آنقدر جذاب و کلامت انرژی داشت که چند بار مرور کردم کامنت شما رو رد پای خوبی به جا گذاشتی و از اینکه ظرف وجود بزرگتر شده از این درک و آگاهی صد آفرین داری
دوست خوبم هر کجا هستی سالم سلامت و تندرست باشی
به نام الله هدایتگرم
سلام به دوست خوبم ، محمد رضای عزیز
امیدوارم حال دلت خوب خوب خوب باشه
ممنون که برایم وقت گذاشتی و نوشتی
ممنون از دقت و توجهت
ممنون از نگاه زیبایت که صد البته انعکاسی از وجود آرام خودته ، وجود در صلح و مهربان خودته.
چند وقته که خیلی آگاه تر دارم تلاش میکنم که صدای رب العالمین رو بشنوم ، اونو قدرت مطلق بدونم ، درعمل تسلیم درگاهش باشم و نخوام با ذهن منطقی کارهامو بچینم ؛ چرا که در چند مورد اساسی ، رد پای شرک رو دیدم و دیدم….
امیدوارم بتونم در عمل بندگی خداوند رو بکنم و از بند زنجیر شیطان رها شوم.
چقدر خوبه اینجا کنار هم و باهم در حال رشد و یادگیری هستیم.
خدارو هزاران مرتبه شکر شکر شکر
الهی که همیشه در مسیر توحیدی و فراوانی نعمت و ثروت ، شادی و لذت و آرامش باشی.
سلام به صحرای عزیز ودوست داشتنی
چقدر تو دختر تحسین برانگیزی احسنت به تو لذت بردم از کامنتی که سراسر عشق بود وآرامش وحکایت از روح بلندت وقلب پاکت داشت
چه خوبه که به دقت محیط اطرافت رو شرح می ی روزم رو با کامنتت شروع کردم ممنون از حس وحال خوبی که به من دادی
دوست دارم روی چون ماهت رو میبوسم
به نام الله هدایتگرم
سلام به فهیمه عزیزم ، دوست مهربان و خوش فرکانسم
الهی حال دلت خوبِ خوبِ خوب باشه
ممنون از لطف و محبت که صد البته انعکاس درون صلح و آرامش خودته
چقدر ما خوشبختیم که در این مسیر زیبا توحیدی هستیم و داریم آروم آروم رشد میکنیم
خدایا شکرت شکرت شکرت
از قلب من به قلب شما عشق و دوستی و حضور خداوند در تمام لحظات زندگیت
الهی که همیشه در مسیر توحیدی و فراوانی نعمت و ثروت ، شادی و لذت و آرامش باشی.
به نام صاحب اختیار عالم
دادار مهربان و قابل ستایش
حمد وسپاس بی کران ،خدا را که به جمع ما نعمتهای بی شمار عنایت کرده
درود بر صحرا خانم یکتا پرست و ثروتمند
خانم ، عجب کامنت زیبا و پر از آگاهی
دم شما گرم و دلت همیشه لبریز از عشق به آلله یکتا
خیلی لذت بردم و کیف گردم، از دل نوشته زیبایی که به ثبت رسوندی
همزمان شده بود با اذان ظهر و کلی لذت بردم
حق مطلب رو ادا کردی، دلت شاد
بهترینها رو برات آرزو میکنم، ای دختر طبیعت.
در پناه آلله یکتا، شاد، سالم، خوشبخت، ثروتمندوسعادتمنددردنیاوآخرت باشی.آمین
به نام الله هدایتگرم
سلام به دوست توحیدی زیبااندیشم ، حیدر عزیز
الهی که حال دلت خوبِ خوبِ خوب باشه
سپاسگذارم که برایم وقت گذاشتی و نوشتی
ممنونم برای حضور ارزشمندت در این جهان زیبای هستی و این سایت الهی
صدای منو ، نوشته ی منو ، با ی عالمه احساس خوب و آرامش از جایی دریافت میکنی که تلألو نور خورشید به هنگام غروب آفتاب ، آسمان بی نهایت پهناور جهان هستی رو بسیار بسیار زیباترش کرده که نمیتوان با کلمات توصیف کرد
خدایا شکرت شکرت شکرت که در این مسیر زیبای توحیدی هستیم .
چقدر این همزمانی ها زیباست ، انتقال انرژی ها زیباست از اذان ظهر تا غروب آفتاب به وقت این سایت الهی ، مکانی که با خضورمون داریم آروم آروم رشد میکنیم
خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت
الهی که همیشه در مسیر توحیدی و فراوانی نعمت و ثروت و شادی و لذت و آرامش باشی.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیز و بانوشایسته ی مهربان که سبک زندگیتان به حکم “فَٱعۡتَبِرُوا۟ یَـٰۤأُو۟لِی ٱلۡأَبۡصَـٰرِ” خداوند ، مایه عبرتی است برای من ؛ منتها عبرتی از جنسِ زندگیِ بهشتی
سلام به همه دوستان توحیدی و نازنینم در این مِیکده عباس منش که نوشیدن شهدِ گوارا و پاکِ نظراتشان ، همچون شرابی است که غم ها و غصه ها را از وجود من دور میکند ، دوستانی که از جنس “حَسُنَ أُو۟لَـٰۤآئکَ رَفِیقࣰا” می باشند
استاد عباس منش من از شما سپاسگزارم بابت این تغییری که در زندگی من ایجاد کردید
کوچکترین جزئیات زندگی شما برای من درس های بزرگی داشت
مثل همین زنجیری که به دور گردن خود میاندازید و با یک تی شرت اندامی و شلوارکی کوتاه ، براحتی هر چه تمامتر به همه جا میروید…
مثل آن تیپ لباسی شما در ضبط فایل “توحید عملی 5” که با یک تی شرتی که روی آن یک شِکلک عروسکی عجیب و غریبی بود ، در مورد حساب کردن بروی خدا حرف زدید که من خودم به شخصه بارها آن فایل را دیده ام و لذت برده ام و درس ها گرفته ام
و…
این رنجیرِ دور گردن شما و آن تی شرت مخصوص شما در آن فایل “توحید عملی5 ” با من صحبت میکنه…
مخصوصا این زنجیر دور گردن شما که با همه بی زبانی اش صحبت های عجیبی با من دارد…
من از شما با این تیپ لباسی درس هایی گرفته ام که از اشخاصی که به ظاهر تیپ مذهبی و اسلامی و… دارند ، نگرفته ام
اینکه شخصی با شلوارک و رنجیر دور گردن بیاد از خدا حرف بزنه برای من عجیب بود ولی الان دیگه نیست…
داستانِ گذشته شما از شهر مذهبی نشین قم تا رسیدن شما به فلوریدای آمریکا در همین زنجیر دور گردن شما و آن تی شرت فایل توحید عملی5 ، نهفته است…
اینکه چی بودین و چی شدین ، اینکه کجا بودین و به کجا رسیدین…
از خاطراتتان که در فایل ها گفتین که در روزگاری که در شهرِ بسیار بسیار بسیار مذهبی قم ، گِیم نت داشتین و هر از چندگاهی با تذکری از بخش اماکن و ارشاد آن شهر مبنی بر پوشش نامناسب کاراکترهای آن بازی مواجه میشدید تا این سبک زندگی فعلیتان که خیلی راحت به هر جا که بخواهید میروید و فیلم میگیرید و هیچ اداره امکان و ارشادی هم نیست که جلوی شما را بگیرد…
(در آن روزگار به کارکترهای ساختگی بازی های کامپیوتری به شما گیر میدادند ولی الان کجا هستند که ببینند در جایی زندگی میکنید که کاراکتر نیستند ، بلکه انسان های واقعی هستند و هر جور پوششی برای خود دارند…)
این سیر تحول شما از آن زمان و پوشش شما در زمان گذشته و در زمان اکنون ، این امر را به من گوشزد میکند که
“هر چه از مذاهب و تقلید کردن فاصله بگیرم و بروی اصل تمرکز کنم ، برکت در زندگی من بیشتر میشود”
شاید خنده تان بگیرد استاد ولی این را میگم اینجا که وقتی عکسِ فعلیِ بنرِ محصولِ عشق و مودت در روابط را دیدم تیپ شما مرا یاد معلم دین و زندگی دوران مدرسه ام انداخت ولی هر چه بر ثروت شما افزوده شد از آن تیپ مذهبی فاصله گرفتید و انگشتر دور دست تبدیل به زنجیر دورگردن شد ، این نکته برای من حامل این پیام بود که
(از مذاهب فاصله بگیر تا بر ثروت و برکت در زندگی ات افزوده شود…)
(الان بحث من این نیست که انگشتر خوبه یا زنجیر دور گردن و…، اینها متشابهاتی بیش نیستند ، هدف من از این نکات این است که اصلی را بنام هدایت بگویم که با یک زنجیر دور گردن و شلوارک و تی شرت اندامی هم هدایت میکند…)
خیلی تحقیق کردم و اصلا اهل تقلید نیستم و از وقتی که فهمیدم تقلید از ریشه “قلد” میباشد و آن حلقه ای هم که دور گردن سگ میاندازند به اسم قلّاده تا او را مدیریتش کنند ، هم از ریشه یِ همین “قلد” است ، خیلی محتاط شدم تا “وَلَا تَقۡفُ مَا لَیۡسَ لَکَ بِهِۦ عِلۡمٌ” شوم و همواره به خدا این جمله ابراهیم نبی را میگویم که
…قَالَ لَئن لَّمۡ یَهۡدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلضَّاۤلِّینَ
ببین خدایا من هیچی نمیدانم و تو همه چیز را میدانی و سخت به تو محتاجم و اگر هدایتم نکنی ، یقینا من جزو گروه گمراهان خواهم شد…
[سوره اﻷنعام ٧٧]
بعد از تکرار این جمله احساس خوبی بهم دست میدهد و از خدا میخواهم در مسیر جدیدی که برای خودم انتخاب کردم که همان مسیر یکتا پرستی است ، ثابت قدم باشم
ممنونم استاد نازنین که با مواد خامی که در اختیارم گذاشتین و با تفکر و تحقیقی که داشتم و از همه مهمتر با هدایت الله مهربانم ، توانستم یکتاپرست شوم و فارغ شوم از مذاهب ساختگی ای که هر فرقه ای دلش به مذهبِ خودش ، خوش است ؛ به تعبیر قرآن
(وَإِنَّ هَـٰذِهِۦۤ أُمَّتُکُمۡ أُمَّهࣰ وَ ٰحِدَهࣰ وَأَنَا۠ رَبُّکُمۡ فَٱتَّقُونِ)×(فَتَقَطَّعُوۤا۟ أَمۡرَهُم بَیۡنَهُمۡ زُبُرࣰاۖ کُلُّ حِزۡبِۭ بِمَا لَدَیۡهِمۡ فَرِحُونَ)
[سوره المؤمنون 52_53]
من تلاش میکنم شیعه باشم منتها شیعه حضرت محمد که او هم شیعه ابراهیم بود و حضرت ابراهیم هم شیعه حضرت نوح نبی که راه حضرت نوح هم دعوت به خدا و یکتاپرستی بود…
در این پاراگراف بالا اسم شیعه را آوردم که شاید برای شما جالب باشد و زمینه ای برای تحقیق و تفکر باشد در معنای ریشه “شیع” و هم چنین تفکر در این آیه زیر
(وَإِنَّ مِن شِیعَتِهِۦ لَإِبۡرَ ٰهِیمَ)
و از شیعیان نوحِ نبی ، حضرت ابراهیم بود)
[سوره الصافات 83]
و بعد از پی بردن به معنای راستین شیعه به معنای پیروی کردن و تبعیت کردن ، تفکر در این آیه زیر خیلی چراغ ها در ذهن روشن میکند
(ثُمَّ أَوۡحَیۡنَاۤ إِلَیۡکَ أَنِ ٱتَّبِعۡ مِلَّهَ إِبۡرَ ٰهِیمَ حَنِیفࣰاۖ وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ)
ای محمد ، پیرو آیین ابراهیم باش که او یکتاپرست بود و از مشرکان نبود…
[سوره النحل ١٢٣]
آن روزها که تازه با سایت آشنا شده بودم خیلی مقاومت داشتم و باورهای مخربی که از مذهب و قرآن و بزرگان دینی داشتم ، مرا اذیت میکرد ولی جاروبرقی به دست گرفتم و هر چه بود را دور ریختم و از نو ساختم و دارم میسازم و مثل سیمانی که برای محکم شدن نیاز به آب دارد در حال آب دادن به آنها هستم
وخوشحالم که چیزی که الان دارم حاصل تحقیق است و حاصل پیروی کورکورانه از دین آبا و اجدادم نیست…
بحث مفصل است و هر کس مایل بود در مورد دورشدن از مذاهب و تاثیر آن در برکت و ثروت در زندگی تحقیق و تفکر کند از این مواد خام به عنوان یک نشانه خدا ، استفاده کند و آن مواد خام برای تفکر این است که
تفکر کنید در تفاوت شهر مذهبی قم در کشور ایران با کشورهایی مثل عربستان و قطر و دبی و کویت و عمان که به برکت اسلام و تعالیم حضرت پیامبر به کجا رسیده اند
تفکر کنید در قوانین کشورِ دبی و آزادی ای از جنس “کُلࣰّا نُّمِدُّ هَـٰۤؤُلَاۤءِ وَهَـٰۤؤُلَاۤءِ” که در آنجا وجود دارد و شبیه ترین حالت ممکن را به قوانین خداوند برای اداره جهان هستی را دارد و مقایسه کنید با قوانین سخت گیرانه ای که در مورد آزادی و “لَاۤ إِکۡرَاهَ فِی ٱلدِّین” بودن خداوند در ایران وجود دارد…
تفکر کنید در باورهای بروز و انعطاف پذیر پادشاه جوان عربستان ، یعنی شاهزاده بن سلمان که بعد از فوت پدرش ، پادشاه عربستان شد و نسبت به سبک قبلی پدرش انعطاف پذیرتر بود و…(مثلا پدرش متعصب بود و به خانم ها اجازه رانندگی نمیداد ولی بن سلمان متعصب نیست وانعطاف دارد و بعد از فوت پدرش چنین قانونی را برداشت و اجازه رانندگی به خانم ها را داد)
البته مراقب حد و مرز های این تفکر باشین که این تفکر انسان را به حقائق و قوانین عالم برساند و هرگز این اندیشه خطرناک را در ما ایجاد نکند که احساس قربانی بودن در ما ایجاد کند بخاطر متولد شدن در ایران…
و گرنه زمین خدا وسیع است و گول این مرزهای دنیوی را نباید خورد و با قانون توجه میتوانیم به هر قسمت از زمین وسیع خدا که بخواهیم ، هدایت شویم تا مستحق شنیدن جواب تحقیرآمیزی اینچنینی از سمت فرشتگان خدا نشویم که در لحظه مرگ میگویند
… أَلَمۡ تَکُنۡ أَرۡضُ ٱللَّهِ وَ ٰسِعَهࣰ فَتُهَاجِرُوا۟ فِیهَا
[سوره النساء ٩٧]
خدا رو شکر برای این تغییر
چی بودم و چی شدم
من کسی بودم که بخاطر باورهای اشتباهی که از قرآن و مذهب داشتم ، به خانم ها نگاه نمیکردم که یوقت نگاه به نامحرم نباشه که نکنه الان فرشتگان آتیش جهنم را شعله ور کنند برای من ولی کم کم بهتر شدم و وقتی که دیدم استاد عباس منش در یکی از همین فایل ها به یک خانم دست داد ، برای چند لحظه مات و مبهوت ماندم…
حسی درونم میگفت ول کن این شخص را ، مگر ندیدی با زن مردم دست داد ولی حسی دیگر درونم میگفت برو تحقیق کن ، تحقیق کردن که ضرر نداره ، مگر خود همین استاد عباس منش نگفته که حرفای منو قبول نکنید و برید خودتون تحقیق کنید ، پس برای یک بار هم که شده برو تحقیق کن
خلاصه دنبال حقیقت گشتم و بدنبال اصل را از فرع در این امر بودم که هدایت شدم به مسیری زیبا و خداگونه…
و این تغییر در من اینقدر زیاد بود که وقتی خانمم پیشنهاد داد تا در مراسم عروسی خودمان با همدیگر رقصِ تانگو داشته باشیم من از جنبه رقصیدن در باب اینکه در بین خانم ها هستم مشکل نداشتم و فقط ترمز من بحث خجالت کشیدن از رقص در بین آن جمع بود که مربوط به عزت نفس میشد که آن را هم به لطف الله اصلاح کردم و ذهنم را متقاعد کردم تا همراهم شود و من و همسرم در شب عروسی مان در بین آن همه جمعیت خانم یک رقصِ دونفره تانگوی زیبا داشتیم که موجب تحسین اطرافیان شد…
و قشنگی داستان اینجا بود که همسرم جهت آموزشِ رقص تانگو ، فیلم از یوتیوب میگرفت که در آن فیلم ها هم خانم ها آموزش میدادند و من با احساس خوب و فارغ از آن باورهای گذشته ام دیدم و خدا رو شاکرم بخاطر اینکه همسری اینگونه همراه ، روزی ام کرد
(الان تصور اینکه همسرم مذهبی باشد و هر لحظه بخواد خشکه مقدس بازی در بیاورد و مرا کنترل کند دیوانه ام میکند ولی خدا رو شکر که اینگونه نیست که نیست)
خلاصه نفهمیدم چی شد ، یهو به خودم آمدم دیدم اینجا هستم و…
فقط باید گفت خدایا شکرت
ٱلۡحَمۡدُ لله ٱلَّذِی هَدَلنَا لِهَـٰذَا وَمَا کُنَّا لِنَهۡتَدِیَ لَوۡلَاۤ أَنۡ هَدَانَا ٱلله
[سوره اﻷعراف 43]
خدایا شکرت
همه این نوشته ها به برکت این زنجیر چند گرمی دور گردن استاد بود
باشد که اهل تحقیق و تفکر باشیم و پناه ببریم به خدا از اینکه اهل تقلید بی چون و چرا باشیم
باید مثل حضرت ابراهیم حقیقت طلب باشیم که اهل چون و چرا بود ، مثلا خورشید پرست شد و بعد از غروب خورشید با خودش گفت چرا چیزی را بپرستم که غروب میکند؟ و….
به امید فتح قله های بیشتر در عرصه خودشناسی و کسب نتایج بهشتی تر
یا حق
به نام هدایت الله
سلام بر دوست هم فرکانسی خوبم رضا جان
خیلی خوشحالم از اینکه کامنتت بسیار عالی و دوست داشتنی و چقدر قوی و پر انرژی بود و از اینکه در مورد هدایت که به اصل پرداختهای و این نکته که با هر چیزی میشود هدایت شویم و اینکه از بابت آیات قرآنی که در مورد هدایت نوشتی سپاسگزارم
بینظیر بود دوست خوبم امیدوارم همیشه سلامت شاد و ثروتمند باشید در پناه الله مهربان
سلام و صلوات به روح پاکت رضای عزیز
امیدوارم در پناه الله یکتا غرق در سعادت و ثروت باشی.
الهی شکرت که رسیدم به کامنت پرمحتوا و ارزشمندت ،رزق امروزم بود و با جان و دل پذیرایش شدم.
تبریک میگم بابت تغییرات مفیدی که داشتی و تحسینت میکنم برای حقیقت طلب بودنت ،عقیده ای که با تحقیق و جستجو بهش برسیم پایدارتره …
بینهایت واضح،بینهایت ساده و بینهایت توحیدی نوشتی عمیقا به دلم نشست و تشنه تر شدم برای خوندن اکثر کامنتهای خوبت.
خیلی لذت بردم و کامنتت برای من خیلی مفید بود .
امیدوارم همیشه در این راه ثابت قدم باشی
سلام به آقارضای خوش تیب که لایق بهترین نعمات خداوند هست که مهمترین آرزوش یکتا پرستی هست ازت سپاس گزارم به خاطر کامنت پر از آگاهی که نوشتی واقعا باید ساعتها به نوشتهات تفکر کرد منم در یک شهر کاملا مذهبی بزرگ شدم و بدون هیچ تحقیقی هر جیزی که بهم گفتن پذیرفتم واز خداوند سپاسگزارم که منو هدایت کرد به این مکان مقدس و انسانهای توحیدی مثل شما که هرروز دارم نکته هایی ازشون یاد میگیرم و باورهامو بهبود میدم امیدوارم زندگیتون پرازآرامش و ثروت و سلامتی و توحید باشه
سلام به رضای عزیز
برادر توحیدی این سایت الهی
چقدر کامنت درس داشت
چقد قشنگمقایسه کردی زندگی استاد عباس منش قبلی با الان را
چقدر قشنگ در مورد آزادی در مورد کشور دبی در مورد عمان و عربستان و قم و کویت و غیره مقایسه کردی و صحبت کردی
دمت گرم پسر.خودم تا به حال اینحور به قضیه نگاه نکرده بودم واقعا.واقعا تحسینت میکنم انقد قشنگ تحقیق و جستجو میکنی
اتفاقا امروز یه فایل از استاد عرشیانفر دیدم که در مورد استادمیگه و تحسین میکنه
میگفت من افتخار میکنم به استاد عباس منش مثل جونهای دهه 60 و 61 که رفتن جنگ که کشور رو نجات بدهند استاد الان اومده ایران رو از فقر نجات بده بگه جونهای ایرانی دنبال باورهای درست ثروت بگردید .بجای حسرت خوردن دنبال این باشید چطور اوباما در کشور افریقایی تونست ثروت ومند وموفق بشه
چطور استاد تونست شماهم دنبال همین باشید .تحقیق کنید .تفحس کنید.دنبال چرا ثروت نشدیم باشیم و باورهاشو پیدا کنید وکار کنید
انقد حس و حالم امروز با صحبتهای که در مورد استاد گفت در مورد ثروت گفت خوب شد
من به شخصه تحسین میکنم ایشون رو به جای اینکه مثل خیلی ها شاگرد استاد بودن اما یک بار اسم استاد رو نمیارن راحت و قشنگ میاد در مورد استاد صحبت میکنه و ازشون تعریف میکنه اگ هرکسی دیگه بود این کار رو شاید نمیکرد اما قلب بزرگ استاد عرشیانفر این کار و انجام داد
به قول شما بیاید مثل ابراهیم تفحس کنیم در مورد هر چیزی
مفهوم شیعه رو بفهمیم باورهای مذهبی رو کنار بزاریم
منم انقد بحث محرم و نامحرم گفتن و تو خونواده های ما باید روسری بپوشی و تو عروسیها پوشیده باشی هرچند دارم کم کم قدم به قدم تو عروسبها روسری رو کنار میزارم ینی اگ روسری از سرم میفته حین رقص اصلا بهش دست نمیزنم درستش کنم و قدم به قدم دارم خجالت رو کنار میزارم و حرف مردم اما در مورد رقص گرفتن خدا رو شکر عروسی ما کوردها یه چیزش خوبه مختلطه دختر و پسر و همه میرقصند من خودم به شخصه همیشه اولین نفرماما خیلیهاشونم نمیرقصن خجالت میکشن نه بخاطر محرم و نامحرم بودن
اینکه تونستی همسر دلخواهته داشته باشی اینکه تونستی رقص تانگو برقصی تو جمع خیلی عالیه تحسینت میکنم که بر خجالتت و ترست غلبه کردی
خداراشکر یه خانوم هم مدار مثل خودت داری
زندگیتون غرق عشق و نور خدا باشه
سپاسگزارم که نوشتی کلی منطق خوب برای ثروت و روابط پیدا کردم
ممنون ازت
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلاممم به آزاده عزیز و دوست داشتنی
سلام خدا بر وجود ارزشمندت بر قلب درخشانت
چقدررررر زیبا بیان کردی چقدرررررر کمنت رضا عزیز زیبا ادامه دادی
چقدرررر زیبا درک کردم
زیاددد حس عالی از کمنتت گرفتم آزاده عزیزم
تشکر که نوشتی
بی نهایت تحسینت میکنم برای این قلب زیبا نگاه زیبا
منم استاد عرشیانفر را خیلی دوست دارم بسیاررر انسان عالی و محترم هستن ایشان سبب شدند من با استاد عباس منش آشنا شوم
چقدر این دو مرد فوق العاده هستن
چقدررررررر من سخن های زیبایی تان را تحسین میکنم هر چی را یاد میگرین به زیبایی اینجا بیان میکنن
همیشه شاد و آرام و ثروتمند باشی دوست عزیزم
سلام به پاکیزه عزیز و دوست داشتنی و توحیدی
به پاکیزه مهربان و خوش قلب و خوش رو
میدونی من چقدر دوست دارم
مخصوصا نگاه توحیدی و رابطه قشنگت با خدا
با باورهای قشنگی که همیشه تو کامنتهات میبینم و بهشون توجه میکنم
به آگاهییایی که در مورد پیامبران قرانی و خدا میگی
همیشه از کامتتهات استفاده میکنم.
بخاطر وجودت سپاسگزارم
سپاسگزار خدا هستم که محبتشو از طریق شما به من نشون میده
بخاطر لطفت به من سپاسگزارم عزیز دلم
خیلی دوست دارم
زندگیت سراسر عشق خدا و رسبدن به خواسته های قلبیت به راحتی باشه
الان که اینو گفتی گفتم اگه دوست داری یه کامتتی در مورد نتایجم تو این سه ماهه تو قسمت 208 نوشتم خیلی از باورهای بچه ها و تو و استاد استفاده کردم که خدا برام همه چیز شد میتونی بخونیش که باورهامون قوی تر بشه و نتایجمون بیشتر
البته به زبان ساده نوشتم اتگار به گفتگو با دوستان میخونی
خودم چون خیلی باورهای توحیدی توشه رو دوست دارم گفتم چون شمام عاشق خدایی بهتون پیشنهاد بدم بخونیش
در پناه الله باشی
رضا عزیز
چقدر خوب نوشتید از خشکه مقدس بازیها و تبریک میگم بخاطر روابط زیبایی که آفریدین
واقعیتش اون صحنهای که گفتین خشکتون زد…این تجربه همه ما بچه مذهبیهاست…ته تهش میگیم عععع این الان چیشد؟ گناه نشد….
ولی آخر همه اینا میرسه به ترس…ترس از یه خدای خیلی غلط که تو ذهنامون ساختیم…
من قم زندگی میکنم….الانم تو اتوبوس یه قسمت صندلی داره مقابل خانمهاست. هیشکه اونجا نمیشینه…هرکس هم مجبور بشه اونجا بشینه به محض اینکه ی صندلی پیدا بشه که پشتش سمت خانمها باشه سریعا میره اونجا….
داشتم فکر میکردم ما مردا بیشتر از اینکه از زن بترسیم که ما رو به گناه بندازه، بیشتر از خودمون میترسیم که به ناخواسته تن بدیم…به فکر بد و ناپاک…
وقتی این فکرهارو درست کردم برکت زندگیم بیشتر شد….امیدوارم در پناه جانان پاینده و خوشحال و سعادتمند باشی
سلام به دوست عزیزم آقای احمدی
خداروشکر که این سایت رزق و روزی ماست
خداروشکر میکنم که دارم استفاده میکنم از نعمتها و برکت های این سایت معنوی
و سپاسگزار خداوندم بخاطر وجود این انسان ارزشمند و فرشته های الهی که واقعا چراغ راه شدن برای ما
دوست عزیزم من الان تو وسط این شهر بظاهر مذهبی هستم
ظاهری مذهبی چراااا
این روزها و این ایام دارم میبینم شرک هایی که در دل این بندگان خدا هست
باورهای بسیار بسیار زیاد غلط که انسان رو تا نهایت دوری از خدا میبره
نمیخام از تجربه خودم و اطرافیانم بگم ولی اینو میگم که بخودم یادآوری بشه اگه مثلا دوستان دیگه از نقطه صفر یا یک یا ده شروع کردن به تغییر من از نقطه منفی 20 شروع کردم و تازه بعد از یک سال و نیم دارم میرسم به نقطه صفر
انقدر باورهای غلط در من ریشه دوانده که بیشتر اوقات گیج میشم در اون لحظه باید چکار کنم چطوری از قانون استفاده کنم
خدارو شکر ورودی های منفی ام کمتر شده، تو این ایام مجلسی نرفتم بجز یکبار که برای خانم برادرم بود و با خودم گفتم اگه نرم زشت میشه، عزت نفس…،
یعنی هیچ جای کشور به اندازه قم مجلس و پرچم و مراسم و هیآت و نذری نیست ، خداروشکر دقیقا قبل از این ایام هدایت شدم به سوال و کامنت یکی از اعضای قدیمی سایت به نام محمد حسین که عالی نوشتند هر کجا هستن خداوند عمر با عزت و برکت و نفوذ کلام بدهد به ایشان، هدایت شدم و کامنتهای سراسر آگاهی و نور ایشون رو خوندم حالا که دارم فکر میکنم میبینم ببببببله چقدر خداوند منو دوست داره چقدر هوامو داره که دقیقا قبل از شروع ایام عزاداری خوندم و فهمیدم که آقا خوردن این نذری هایی که توش اسم خداوند نیست و همش اسم یک بنده ی خدا رو میآرن حررررااااامه
چقدر برام سخت بود ولی انجامش دادم هیچی نخوردم حتی روز عاشورا که دیگه هیچ کس غذا درست نمیکنه خونه مادرم بودم و برای خودم نیمرو درست کردم، حتی توی خیابونا که قدم به قدم شربت میدادن، با اصرار همسرم رفتیم بیرون، من سعی کردم توجه ام به خدای خودم باشه
حالا تصورش رو بکن که با همسر مذهبی همراه باشی، عه عه عه داشتم از خودم ناامید میشدم که چرااااا من خیلی موفقیت چندانی بدست نیاوردم.باز این ذهن چموش داشت سواری میگرفت و مقایسه میکرد که ببین دیگر دوستان رو، این همه مدت میخونی و فایل میبینی هیچ تغییری نکردی
خدارو شکر الان یک لامپی در ذهنم روشن شد که بابا تو کجا بودی، از کجا شروع کردی، به قول سعیده عزیزم شهریاری جان، نقطه شروعمون که یکی نیست
خدایا هزززااااران بار شکرت میگم که متوجه جایگاهم شدم
من دارم خودمو از وسط گرداب میکشم بیرون، چه توقع زیادی از خودم داشتم که اذیتم میکرد.دوست عزیزم بسیار سپاسگزار شما هستم که یک چراغ برای راه من روشن کردی
از تغییراتم بگم یادآوری بشه برای خودم
چادر که دو ساله سر نمیکنم
انقدر از حساسیتم نسبت به نامحرم کم شده که اگر قسمتی از مو یا دست یا مچ پا بیرون باشه اذیت نمیشم
به آقایون با حس خوب نگاه میکنم
چقدر از شب بیرون رفتن میترسیدم ولی خدارو شکر میتونم هر وقت که بخام برم بیرون
از مصرف آب و برق نگرانی داشتم بهتر شدم
بعد از ازدواجم نام خانوادگی همسرم رو انتخاب کردم و همه جا خودم رو موسوی معرفی میکردم ولی الان دیگه همه جا با افتخار میگم کیومرث هستم.این نام پرو فایل هم برای قبل از موضوع بود حتی اسم کوچکم هم همسرم گذاشت اسم واقعی خودم مریم هست
کم کم دارم از زیر پرچم همسرم میام بیرون خخخخ
وااای خدای من چه حسی دارم الان
خدایا شکرت
الان تو ذهنم داره تضادهایی که با همسرم دارم میچرخه
واقعا مدیریت کردن این حجم از تضاد برام سخت میشه و کار به بگومگو میکشه
ولی یاد حرفای استاد جونم می افتم که من باید روی خودم کار کنم همسرم یا عوض میشه یا عوض میشه
یا افکارش عوض میشه یا جهان براحتی ما رو از هم جدا میکنه
من باید نهایت سعی و تلاشم رو داشته باشم به یاری الله مهربان، امیدوار باشم حتما حتما اوضاع بهتر میشه مگر میشه تو این سایت باشی و فایل ببینی و تغییر نکنی به قول بچه ها ما اصلا هیچ کاری هم نکنیم فقط کامنت بخونم و فایل نگاه کنم تاثیر میکنه دیگه چه برسه به اینکه خودتم یک قدم برداری
باز خدارو شکر میکنم
از تمام دوستان تاثیر گذار هم سپاسگزارم
از خداوند بهترینها رو برای همه تون آرزو دارم
ماچ به کله هاتون
مریم کیومرث
سلام مریم کیومرث عزیز بسیار از کامنتت لذت بردم دمت گرم دختررررر تو خیلی شجاعی ماشاالله بهت آفرین ما بچه های سایت بهت افتخار میکنیم شیر دختر که داری کار رو از دل سخت ترین مکان ممکن شروع میکنی ناامید نشو ادامه بده خیلی حال کردم با کامنتت دمت گرم بی نظیر نوشتی منم خیلی خیلی خانواده مذهبی دارم و کلی باور مخرب ولی الان و بعد از سه سال کارکردن روی خودم براحتی و آزادانه دارم زندگی میکنم و لذت میبرم.
آزادی ات مبارک دوست همفرکانسی.
سلام به روی ماهت احمد آقای گل
سپاسگزار نگاه مهربان شما هستم
خیلی انرژی گرفتم بسیار بسیار سپاس
اول صبحی اشک از چشمام جاری شد و قوت قلبم شد اونجایی که گفتید آزادیت مباااارک
و باز یادآوری میکنم که بله باید ادامه بدم باید زندگیمو بهتر کنم باید کیفیت زندگیم خیلی خیلی بهتر بشه
این امید در من هست و روز به روز بیشتر هم میشه
با خوندن کامنتها با دیدن تصاویر زیبای آمریکای بهشت ، چه جرأت ها و جسارتهایی در من زنده شد
قبلا از فکر مهاجرت به یک شهر دیگه میترسیدم می ترسیدم ولی الان فکر سفر به آمریکا تو سرمه
خداروشکر انقدر الگو دیدم که تو این یک مورد ذهنم نمیگه نمیشه، چطوری، مگه میشه….
خدا روشکر که ما رو هدایت کرد
اهدنا الصراط المستقیم
صراط الذین انعمت علیهم
خداوندا ما رو به سمت نعمت هایت هل بده
به نام خداوند مهربان و عزیز
به نام عزیز دل ها
سلاممممم به مریم عزیز به مریم دوست داشتنی به مریم خدا
مریم عزیز این کمنتی که برایت مینویسم خواست خدا بود و خدا خواست برایت بنویسم من را فرمان داد و بر من منت گذاشت تا به بنده نازنین اش بنویسم
عزیز من خداوند شما را بی نهایت دوست دارد چون به این مسیر زیبا هدایت تان کرد
دوم خداوند بهترین وعالی ترین ها را برای تان درنظر گرفته هست زنده گی عالی و بهشتی
چرا ؟
چون در این مسیر هستین و هر روز با نشانه هایش و این فایل های عالی برای تان میگوید ادامه بتی مریم عزیزم روزی شما هم اینا را تجربه میکنی
چقدر شجاع هستی چقدرررر قوی هستی چقدررر بی نظیر هستی میدانی خداوند میدانست که مریم اش اینگونه قوی و پر قدرت هست و میتواند با یاری الله یکتا از تمام این چالش ها که در اصل نعمت هستن برای رشد و پیشرفتش به آسانی پیروز شود و به بهترین خودش تبدیل شود و بذر های خدا گونه در درونش رشد کند و روزی برسد که میوه اش را نوش جان کند
مریم عزیزم با قدرت ادامه بتی نتیجه های عالی هم میاید مجبور هست بیایه
به گفته مولانا عزیز ما وقتی خودمان از چاه بیرون آوریم دوست داریم یکی دیگه را هم بکشیم بیرون ( این یکی دیگه نتیجه هست نتیجه مالی روابط عالی و غیره …… ) و مولانا زیبا میگوید اول خودت از این چاه بیرون بیا بعد میتوانی اون یکی دگه را با ریسمان بیرون بکشی اول خودت را بیرون بکش
دوست عزیزم بالایت افتخار میکنم و منتظر نتیجه های عالیت هستم تا بیایی اینجا بنویسی و ایمان مان را بیشتر بسازی خوشحال مان بسازی
همیشه شاد عالی و ثروتمند باشی
سلام به دوست عزیزم پاکیزه جان گل گلاب
بسیار سپاسگزارم از خداوند بعد از استاد که باعث شد دوستان خوب زیادی پیدا کنم و بعد از شما عزیز دل که انقدر با خودت در صلحی
بیشتر وقتها در مدار کامنت های قرار میگیرم و آنها رو میخونم اوایل فکر کردم که از شاگردای قدیمی استادی و وقتی به مدت عضویت نگاه کردم خیلی تعجب کردم این مدت کم و این همه پیشرفت
آفرین به شما
کامنت های شما بی نظیره
واقعا تحسینت میکنم شما هم برای من یک الگو هستی
سپاس که به من قوت قلب میدی انرژی گرفتم
همیشه صبحها میام سایت و فایل میبینم و کامنت میخونم و روزم را با فکر کردن به شاگردای نمونه استاد سپری میکنم چه ازین بهتر
خداروشکر
برای همه دوستان سلامتی و ثروت و سعادت در دنیا و آخرت میخام
سلام به آقا رضای عزیز
خدارو شکر که همسر مورد علاقه و همراهی نصیبتون شده و خدارو شکر که اینقدر درکتون از قوانین خداوند بالا رفته که کامنتهاتون تا عمق جان آدم نفوذ میکنه
چقدر قشنگ از کشورهای پیشرفته عربی صحبت کردید و پیشرفتشون رو به آگاهیهایی که از آموزشهای پیامبر اسلام بدست آورده اند نسبت دادید من خودم تا حالا فکر میکردم نفت رو میفروشن و از غربیها تکنولوژی میخرن و اونهارو فقط مصرف کننده تکنولوژی غربی میدیدم ولی از نحوه نگرش شما خیلی لذت بردم و تازه فهمیدم برداشتم نسبت بهشون اشتباه بوده ازتون سپاسگزارم و خدارو شکر میکنم که نگرشم رو بهشون تغییر دادید و دیدم رو نسبت به اونها زیبا کردید
در مورد مهاجرت کردن داشتم به خدا میگفتم که خدایا میشه منم مهاجرت کنم برم به یه کشور پیشرفته تر که امکانات بهتری داره؟
خدا بهم گفت ببین محمدرضا جان آیا تو تا حالا تونستی از همین پتانسیلی که توی کشور خودت وجود داره استفاده بکنی که حالا میخوای بری یه کشور دیگه؟
گفتم منظورت چیه؟
خدا گفت منظورم اینه که توی همین کشور ایران که در حد یک خونه عالی داشتن و یک ماشین عالی در حد بنز یا bmw داشتن و یک رابطه عاطفی عالی و یک درآمد خوب داشتن که مشکلی نداره و میشه بهش رسید و اگر بخواهی اینهارو بدست بیاری که کسی باهات کاری نداره و قوانین کشورت هم که مخالف بدست آوردن این چیزها نیست آیا تو تونستی اینهارو بدست بیاری که بعدش بیشتر بخواهی و من بهت بدم؟
استاد عباسمنش توی ایران به همه اینها رسید و بعدش بیشتر خواست که در واقع آزادی بیشتر، ماشینهای عالیتر و مکانهای دیدنیتر میخواست و چون توی ایران نبود من هدایتش کردم به کشوری که اینها توش باشه
من هم گفتم حرف حق جواب نداره و خدارو صدهزار بار شکر میکنم که این آگاهی رو بهم میده و فهمیدم فعلا برای استفاده از پتانسیلهایی که توی همین کشور خودمون وجود داره خیلی جای کار دارم و فعلا باید بمانم
بنام خدای مهربان
سلام آقا رضای عزیز
سپاسگزارم بابت فوق العاده تون چقد منو بفکر فرو برد
مخصوصا این قسمت:
خیلی تحقیق کردم و اصلا اهل تقلید نیستم و از وقتی که فهمیدم تقلید از ریشه “قلد” میباشد و آن حلقه ای هم که دور گردن سگ میاندازند به اسم قلّاده تا او را مدیریتش کنند ، هم از ریشه یِ همین “قلد” است ، خیلی محتاط شدم تا “وَلَا تَقۡفُ مَا لَیۡسَ لَکَ بِهِۦ عِلۡمٌ” شوم و همواره به خدا این جمله ابراهیم نبی را میگویم که
…قَالَ لَئن لَّمۡ یَهۡدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلضَّاۤلِّینَ
ببین خدایا من هیچی نمیدانم و تو همه چیز را میدانی و سخت به تو محتاجم و اگر هدایتم نکنی ، یقینا من جزو گروه گمراهان خواهم شد…
مث پتک ب سرم کوبیده شد اینکه قلاده و تقلید
ریشه ش یکی هست قلد
خداای من
یک عمر گردنمونو زنجیر کردیم دادیم دست کی
درصورتی ک خدا مارو آزاد افریده
روح آزادی ک میتونه هرآنچه ک دوسداره تجربه کنه
الهی صدهزار بار شکرت ک منو بیدار کردی
و داری هر لحظه هدایتم میکنی
یاد خاطره ای درمورد این سبک پوشش افتادم
من ی دوستی داشتم تودانشگاه ک رشته ش حقوق بود ی روز ک دانشگاه بودم و کلاسم دیر شروع میشد گفت بیا سر کلاس ما
منم خییلی کنجکاو بودم ک برم
پس قبول کردم ورفتم
خیییلی برام جالب بود (ی سری درس های مشترک با ادبیات عرب هم داشتن )
همه دخترا چادری بودن
چرا یادم مونده
چون فقط من تو اون کلاس مانتویی بودم
استادشون ی سید بود با پوشش مخصوص ابا و..
تا تایمی ک سرکلاس بودم
ی خاطره ای گفتن از دوران جبهه شون
درمورد ی اقایی ک همه چیش خوب بود
و اومده بود جهاد کنه و با دشمن بجنگه
میگفت ی روز بهش گفتم آخه مومن تو ک همه چیزت خوب اینقد باخدایی
و معرفت داری
چرااا لباس جذب آستین کوتاه میپوشی
این پوشش حراااامه
نامحرم ببینه
استغفرالله
و…
من همون موقع هم حسم بد شد
ک گوشیم زنگ خورد خداروشکر اومدم بیرون از کلاس
و اون شد بارآخرم ک رفتم سرکلاسشون
خداروشکر میکنم بابت هدایتم ب این مسیر الهی
و از شما دوست عزیز هم سپاسگزارم بابت کامنت فوق العاده تون
درپناه الله یکتا باشید
سلام به آقا رضای عزیز و در حالِ رشد و پیشرفت، و اهل پرسشگری و تحقیق.
خیلی دلم میخواست الان کامنت بنویسم، یهو یاد کامنت شما افتادم که دیشب خوندم و دیدم اینجا حرف برای زدن دارم و مشتاقانه اومدم تا براتون پاسخ بنویسم.
همیت اولِ کار از خدا هدایت و کمک میخوام تا راهنمایی ام کنه چی بنویسم که توحیدی باشه، میخوام خوب بنویسم.
الهی به امید تو.
فکر میکنم بافت های مذهبی، خانواده های به اصطلاحِ رایج مذهبی، تربیتِ یکسانی دارن چون الگوهاشون مشترکه، ممکنه تو بعضی چیزا کمی شدید یا ضعیفتر عمل کنن، ولی پایه شون یکسانه.
کامنت شما احساسِ اشتراکِ زیادی رو در من بیدار کرد در رابطه با نگاهِ گذشته ام.
از زنجیرِ استاد گفتین.
قبلا برای من اقایی که زنجیر مینداخت موجه نبود، نمیدونم ریشه اش چی بوده اما حتما از یه باور مذهبی اومده.
اینکه یه اقای مذهبی که زنجیر نمیاندازه…
گذشت و گذشت تا گردنِ استاد زنجیر دیدم…
البته که باورهای متعصب مذهبیِ سلیقه ای، از مدتها قبل در من شروع به شکستن و فرو ریختن بود، به دلیلِ پوچی شون نه صرفا تقلید و الگوبرداری، و وقتی زنجیر گردن استاد دیدم، یهو متوجه شدم من سمانه قبلی نیستم، خیلی راحت دیدم و پذیرفتم، اینکه بده یا خوبه رنگ باخت، این انتخاب و سلیقه ی استاده، به من ربطی نداره.
همونطور که خودم قبلا مقاومت به شدت بالایی به لاک زدن داشتم و بعد دیدم منم لاک میزنم…
به همین سادگی…
دوری از تعصباتِ سلیقه ای و خودخواهانه کمک میکنه آدم نفس تازه کنه تو زندگی.
در مورد رقص دو نفره تانگو در عروسیتون…
من کاملا درک میکنم شما چقدر جسور و شجاع و با اعتماد به نفس شدین که این تجربه رو انجام دادین و لذت بردین.
من قبلا خودم تعصبات مذهبی داشتم، تازه بهش افتخار هم میکردم و یادمه چطوری زندگیم بسته و بسته تر میشد…
از وقتی با استاد آشنا شدم متوجه شدم گره های کورِ ذهنم رو کم کم باز کنم یه کم بهتر بفهمم خدا کیه؟ خدا چیه؟ چی اصله؟ چی فرعه؟
چرا میگن فلان کار رو انجام بده؟
چرا انجام نده؟
پشتش چه دلیلی وجود داره؟
آیا اصلی وجود داره یا فقط پایِ یه سلیقه و نظر و باورِ شخصی وسطه؟
اِ
من بیام زندگیمو بر اساسِ یه باور شخصیِ یه بنده خدا بچینم؟
که بهم حس خوب هم نمیده؟
نه دیگه.
اینجاست که تاکیید استاد مبنی بر اینکه کورکورانه تقلید نکنین مشخص میشه.
اینکه میگن خودتون تحقیق کنین، درک کنین، بفهمین، بعد انجام بدین…
خدا همه جا هست، خدا تو کلامِ استاد نازنینِ ما تو فلوریدای آمریکا هست.
خدا تو غرفه ی آزاده جانِ کاکاوندیِ نازنینم برای فروشِ محصولاتِ زیبایِ رزین اش هست.
خدا تو حرم امام رضا (ع) هست.
خدا تو پیاده رویی که یه خانم سوسیس اش رو میبره و باز میکنه بده یه گربه بخوره هست.
خدا وقتی یه خواننده یه آهنگِ دلی و قلبی میخونه هست.
خدا تو آیه های قرآن هست.
خدا تو مکه هست.
خدا تو مغازه ی آقا سیدِ رضوی، وقتی اولِ صبح گوشت هدیه میده به بندگان خدا هست.
خدا تو مغازه ای که شاگردش با مهربونی خریدهای یه مادرِ سالخورده رو میاره هست.
خدا همه جا هست…
خدا فقط تو مسجد نیست.
خدا تو مسجد هم هست.
خدا هر جایی که آدم ها به یاد خدا باشن هست….
اصلا محدودیتی نیست که خدا کجا میتونه باشه.
خدا همه جا هست.
خدا تو باغچه ای که یه گربه کمین کرده تا یه گنجشک رو بگیره هست.
خدا وقتی باد میخوره به درختان و شاخه و برگهاشونو تکون میخوره هست.
آیا جایی هست که ما بگیم و ادعا کنیم خدا اونجا نیست؟
من با قلبم دارم تمرین میکنم فقط روی خدا حساب کنم، نه روی خودم، نه دیگران
امروز یهو کاشف به عمل اومد برام دختر خوب آیا میدونی همین تمرینت هم روند تکاملی داره.
یادت باشه شتاب نکنی.
یادته قبلا اصلا یه همچین چیزی رو متوجه هم نبودی چه برسه به تمرین؟
آخه دیشب نجوا آزارم داد، به اندازه توان و درکم تلاش کردم کنترلش کنم.
صبح سوال پیش اومد اصلا چرا اومد این نجوا و چالش؟
فهمیدم اومده تا بگه روی چی باید کار کنی سمانه خانم.
متوجه شدم صلحِ درونم باید کار کنم تا برگردم روی ریل.
در مورد کنترل ذهن هم متوجه شدم آروم باش دختر.
نمیشه توقع کنی دکمه کنترل ذهنت رو بزنی و یهو آرامِ 100 درصدی شه که…
روند تکاملی داره.
یادته قبلا اصلا نمیدونستی چیزی به اسم کنترل ذهن وجود داره.
از وقتی فهمیدی داری بهتر میشی.
آفرین بهت.
یهو یه جرقه روشن شد که مای گاد شیطان داره از طریقِ شتاب و عجله بهم حمله میکنه تا حسم رو بد کنه.
کور خونده.
خدا هست.
خدا منبعِ نور و قدرته.
خودش حواسش بهم هست.
یاداوریم میکنه اوضاع از چه قراره.
خدا رو شکر که تا زنده ام و فرصتِ حیات دارم تونستم کمی وارد مسیر بشم و کم کم بفهمم چی به چیه تو این جهان، کی به کیه.
ادعایی ندارم الان، اینکه تو مسیرم و کم کم داره دوزاریم میوفته خیلی خوشحالم.
سپاس گزارم از خدا و دست های شایسته اش، استاد جان و مریم جان، و تک تک دوستانی که در این مسیر آگاهی ها رو به من یادآوری میکنن.
خدایا شکرت برای بهبودِ تفکر هر کدوم مون که باعثِ بهبودِ کیفیتِ زندگی هامون و ارامشمون میشه، الهی شکرت.
سلام سمانهجانم
داشتم میرفتم بخوابم، گفتم بذار یه چند تا کامنت بخونم که رسیدم به کامنت تو. صبح کامنت آقا رضا رو خونده بودم و تغییرشون رو تحسین کرده بودم.
اما الان که کامنت تو رو خوندم متوجه یه موضوعی شدم. اینجا داره تبدیل میشه به کلاس توحید محض.
نفس به نفسمون داره دم از خدا میزنه و شیر مادر و نان پدر حلال این استاد که چنین بزمی رو راه انداخته!
چه زیبا از خدا گفتی و من رو یاد این شعر سهراب انداخت:
خدایی که در این نزدیکی است
لای این شب بوها، پای آن کاج بلند
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه
من مسلمانم:
قبله ام یک گل سرخ
جا نمازم چشمه، مهرم نور
دشت سجاده من
من وضو با تپش پنجره ها می گیرم
در نمازم جریان دارد ماه، جریان دارد طیف
سنگ از پشت نمازم پیداست
همه ذرات نمازم متبلور شده است
من نمازم را وقتی می خوانم:
که اذانش را باد، گفته باشد سر گلدسته سرو
من نمازم را پی “تکبیره الاحرام” علف می خوانم
پی “قد قامت” موج
کعبه ام بر لب آب
کعبه ام زیر اقاقی هاست
کعبه ام مثل نسیم، می رود باغ به باغ، می رود شهر به شهر
“حجر الاسود” من روشنی باغچه است.
کامنتهای سعیده جان و حمید عزیز سراسر پر شده از آیات قرآن.
همهی بچهها کامنتهاشون رو با آیه قران شروع میکنند.
ابراهیم با لحن و مرام خودش از خدا میگه.
سمانه جان
بهراستی که خدا چه کیفی میکنه وقتی این سایت رو می بینه.
فقط خواستم نگاه قشنگت رو تحسین کنم و بهت بگم که چه زیبا از خدا حرف میزنی. همین مسیر (فقط روی خدا حساب کن) رو با تمام وجود ادامه بده که اولین نتیجه اون، به صلح رسیدن با خودت و آرامشیه که از وجودت ساطع میشه.
خوش بدرخشی عزیزم!
سلام زهرا جانم.
کاملا سورپرایزم کردی با پیامت.
اسمتو که دیدم قشنگ فهمیدم خدا خیلی واسم مایه گذاشته و پیامش بهم رو گذاشته تو قلم تو، تا بدی بهم.
آخه خیلی دوستت دارم میدونی که.
فقط روی خدا حساب کن، نه خودت، نه دیگران
یادآوری برای سمانه
هر لحظه
برای هر چیزی…
الانم نیاز دارم و داشتم و خواهم داشت به این باورِ عالی و امید بخش که عینِ بمب میمونه:
فقط روی خدا حساب کن، نه خودت، نه دیگران
مرسی که برام هدیه آوردی زهرا جانم.
سپاس گزارم از خدا و استاد جان برای این سایتِ توحیدیِ درجه یک.
چقدر امروز صلح درونم بالاتر بود نسبت به دیروزم، الهی شکر.
چقدر سورپرایز شدم و هدیه گرفتم امروز، الهی شکر.
بی نهایت بهترینها برای تو و دختر نازنینت و خانواده ی عزیزت زهرا جانم.
خدایا ازت سپاس گزارم برای تمام مواردی که الان و امروز تو دفترم نوشتم.
سلام سمانه خانم
خوبین؟
عزیزم چقدر قشنگ بود کامنتت. چقدر اگاهی بخش بود الان گلوم پر از بغضه و رو لبم لبخند…
چندتا بخش از کامنت هات منو منقلب کرد. یکی اینکه گفتی من فکر کردم از خودم پرسیدم ایا کاری که دارم انجام میدم پشتش یه اصله یا نظر و اعتقاد شخصی یه نفر هست و بعد گفتم خدا منو آزاد افریده..استاد گفتن فکر کنیم، تحقیق کنیم و چقدر این لذت بخشه اینکه خود استاد که سردمدار این سایتن میگن بابا حرفای منو هم بدون تقلید نپذیرین و فکر کنید تحقیق کنید خودتون به راسخون فی العلم تبدیل بشید اینه که باعث شده من دوباره بخوام بیش تر حرفای ایشون رو گوش بدم وقتی یه نفر باهمه موفقیت هاش میخواد ماهم فکر کنیم قابل اعتماد تره تا افراد دیگه که میرن بالا منبر و حرف میزنن. حرفایی که فقط احساس گناه و قربانی بودن رو در من بیدار کرد و حالمو بهم زد..
داشتم براتون میگفتم..یکی دیگه از چیزایی ک خیلی دوست داشتم این بود …
من با قلبم دارم تمرین میکنم فقط روی خدا حساب کنم، نه روی خودم، نه دیگران
امروز یهو کاشف به عمل اومد برام دختر خوب آیا میدونی همین تمرینت هم روند تکاملی داره.
یادت باشه شتاب نکنی.
یادته قبلا اصلا یه همچین چیزی رو متوجه هم نبودی چه برسه به تمرین؟
چقدر قشنگ گفتی و حربه شیطانو فهمیدی که از عجله داره استفاده میکنه و کمال گرایی ک درون منم هست و به قول شما باید اروم باشم منم ادعایی ندارم ولی از پارسالم چند قدم جلوترم..همین خودش پیشرفته
براتون سلامتی و حال خوب و ثروت رو میخوام و از همه مهم تر یکتاپرست بودن رو.
سلام به عصمتِ نازنین و مهربان.
چند وقتی هست خیلی سختم شده پاسخ بنویسم، نمیدونم چرا؟
حس میکنم چیزی از درونم نمیجوشه که واسه سپاس گزاری از دوستام که منو با هدیه شون (پاسخ) خوشحال کردن بنویسم.
من وقتی نقطه آبی رو میبینم ذوق میکنم، میگم الهی شکر، پیام ها رو میخونم و خوشحال میشم اما دستم نمیره که بنویسم…
لابد اینم جزئی از مسیرِ رشدمه تا خودمو بهتر پیدا کنم.
الان حس کردم باید بیام و برات بنویسم.
ازت تشکر میکنم که برام نوشتی، اینکه نکات جالب برای خودت، رو مجدد یادآوری کردی اینجا.
از روی خدا حساب کردن نوشتی، یادِ دیروز افتادم…
دیروز مسئله ای برای خونه پیش اومد (خدماتی، تعمیراتی) که داشت حسم رو بد میکرد…
سریع به خودم اومدم نوشتم اگه رفتارت عوض نشه پس معلومه تغییر نکردی سمانه…
اونم در چه شرایطی:
هم همسرم خونه نبود.
هم مدیر ساختمان که باید مسئله رو پیگیری میکرد نبود.
هم مدیر ساختمان قبلی که ازش مشورت گرفتم تو مجتمع نبود.
خب اولش کمی پریشان شدم.
بعد مسلط شدم به خودم.
گفتم سمانه خدا داره ایمانت رو محک میزنه، میخواد قشنگ متوجه کنه که سمانه روی هیچکسی حساب نکن، حتی خودت، چه برسه به دیگران.
فقط روی من حساب کن….
چند دقیقه نگذشته بود که با تماسها و پیگیری هام مسئله رو به حل رفت و در ادامه مدیر ساختمان اومد و عالی پیگیری کرد و همه چیز عینِ هلو حل شد…
قبلش به خدا گفتم من میدونم تو حلش میکنی، مثل دفعه قبل، مثل هر بار…
آخرش دیدم پاداش این مسئله برای من این بود که بزرگتر شم.
الهی شکرت برای معجزه ای به اسمِ کنترل ذهن که معجزه وار، ورق رو بر میگردونه به سمتِ خیر و راحتی.
عصمت عزیزم، مرسی که سخاوتمندانه برام نوشتی و از مهر درونیت هدیه دادی بهم.
سربلند و باعزت و ثروتمند باشی عزیزم.
خدایا شکرت که رفتم تو مدارِ پاسخ نوشتن برای دوستِ نازنینم.
سلام به آقا رضا عزیز و دوست داشتنی پسر تو چیکار کردی عجب کامنت نوشتی بخدا ایستادم و برات دست زدم ماشالله بهت اون قسمت کامنتت که ریشه تقلید رو نوشته بودی مو به تنم سیخ کرد یه لحظه کپ کردم درسته من خیلی وقته باورای خشک مذهبی ام رو کنار گذاشتم ولی وقتی این رو خوندم یه حال عجیبی پیدا کردم چقدر ما کورکورانه زندگی کردیم و داریم میکنیم خیلی از کامنتت ایده گرفتم برای تحقیقات در موضوعی که مدنظرمه دمت گرم در رابطه با زنجیر و نوع پوشش استاد هم خیلی جالب نوشته بودی کلا کامنتت حالمو دگرگون کرد ازت سپاسگزارم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام درود به قلب پاک و عزیز رضا بنده دوست داشتنی الله
سلام خدا بر زنده گی زیبایت
برادر عزیز و توحیدی من چقدررر زیبا بیان کردی
میدانی یکبار صبح کامنتت را خواندم گفتم باید بار دیگر هم بخوانم چون پاشنه اشیل من هست
و این بار با دقت زیاد خواندم و تحسینت میکنم که این گونه عالی درک کردی این گونه عالی روی خودت کار کردی
دوست عزیزم چقدررر زیبا بیان کردی میدانی من انقدرر از زنجیر دور گردن بدم میامد
چرا ؟؟
چون همیشه از طفلی گفتن این را دین بد میبیند آدم ها خوب نمیپوشد و اولین بار که در گردن استاد دیدم تعجب کردم بعدا درک کردم یک زنجیر چرا بد باشد چرا این شی را من بد فکر کنم یا کسی را بخاطر این قضاوت کنم همش بخاطر دیدگاهی که داشتم
خد را شکرت صد هزار مرتبه که حالا در تغییرش هستم و هر روز بیشتر درک میکنم که به همه چیز به نگاه ما برمیگردد
برادر عزیزم زیاد زیبا بیان کردی
من زمانی که در پوهنتون بودم زمانی که هم صنفی که پسر بودن سلام میدادن جواب نمیدادم که نامحرم هستن گناه دارد و دخترایی که زیاد می خندیدن یا همرای پسر ها حرف میزدن چقدر قضاوت میکردم چقدر پشت شان حرف میزدم
حالا فکر میکردم خودم با این کار ها زیاد آدم خوب بودم ( استیکر زدن دست بر پیشانی )
همیشه میگفتم خدایا زود مرگ را نصیبم کن که نکند گناه هایم بیشتر شود میگفتم هر چقدر زنده گی کنی گناه ات بیشتر میشود زیاد خودم مظلوم نشان میدادم که من زیاد یک دختر با دین هستم چقدرر دیدگاه های غلط داشتم
خدایا شکرت برای این مسیر
الهی صد هزار مرتبه شکرت
الهی صد هزار مرتبه شکرت
بعضا برادرم بخاطر حجاب میگوید چون هنوزم باور های مخرب دارم بعضا حسم بد میشد ولی این کمنت شما انقدرر ایمانم را بیشتر ساخت که به یقین مبدل شد
که من یکتا پرست باشم
منم برای اولین بار استاد دیدم که قول میدهد یا در ساحل خانم های را میبیند که لباس ( با حجاب ) ندارند زهنم شروع کرد به نجوا دادن
و رفتم دنبال فایل های حجاب استاد
و درک کردم که حجاب چی هست در قرآن
و چقدرررررررر سبب شد دیگر حس گناه نکنم
من در گذشته هرر زمان از کنار یک دختر با حجاب گذر میکردم حس گناه میکردم حس میکردم خدا او را بیشتر دوست دارد خدا به او نزدیک هست
ولی حالا زیاد دید من تغییر کرده
چون خدا را واقعی شناختم همرایش هم صحبت شدم
استاد مریم شایسته را زیاد دوست دارم زیاد الگوی عالی هستن و سبب شدن من زیاد باور های مخرب خود را زیر سوال ببرم
و بدانم خداوند بخاطرر ظاهر تو تو را دوست ندارد بلکه بخاطرر این که هستت کرده دوستت دارد خداوند بخاطر ظاهر و طرز پوششت قضاوتت نمیکند خداوند فقط عاشق تو هست
اینتو هستی که خودت را محدود میکنی
زیاددددددد کمنتتتتتتتتت عالیییی بود
دوستتت دارم برادر عزیزم بخاطرر این قلب بزرگت
شاد سرحال باشی با خدا باشی در هر لحظه در حال عشق بازی با حضرت دوست باشی
سلام پاکیزه عزیزم خواهر قشنگ و خوش قلب و نازنین من
آخ که نمیدونی چقدر از دیدن و خوندن کامنت هات لذت میبرم روحم به پرواز در میاد از این همه صلحی که در وجودت هست از این همه ریز شدن ات در نکات مثبت و اینقدر تحسین میکنی بندگان خدا رو
دختر تو چقدر کار کردی روی خودت واقعا لز کامنت هات لذت میبرم و با خودم میگم چقدرررررر خوشبخت هست کسی که دوست صمیمی و زیبا بین چون تو داره مهربونم
خداوند بهت برکت در تمام جنبه های زندگیت رو بده و وقتی کامنت هاتو میخونم در ذهن ام تصور میکنم که تو خیییییییییلی پیشرفت میکنی و خیلی بالا میای
درسته الان داری زیر بنا رو میسازی و لی وقتی این زیر بنا مستحکم و مقاوم و درست ساخته بشه میتونی بنایی روش بسازی که تا بینهایت رشد کنه و بتونی بری بالا واقعا دوست مهربون و نازنین من بهت تبریک میگم و خداوند یار و نگهدارت باشه هر جای این کره خاکی که هستی و امیدوارم بتونم روزی از نزدیکترین ببینم ات نازنین من خداوند یار و نگهدارت باشه و در مسیر زیبای خلق زندگیت موفق باشی و یک الگو و عصوه بشی برای اطرافیان ات
به نام خدای که از رگ گردن به من نزدیک تر هست
به نام خدای که عاشق هست منبع آرامش هست
به نام خدای که قدرت او برتر همه قدرت هاست
ای جانم ای جانم ای جانم سیمای عزیزممم
سلام به قلب پاکت
سلام به جوهر ارزشمند وجودت
سلام به صورت زیبایت
سلام بر وجود خدا گونه ات
رفیق عزیزم سیمایی عزیزم سپاسگذارت هستم که برایم نوشتی سپاسگذار قلب بزرگت هستم میدانی سیمایی عزیزم زیادد دوستتت دارم او کمنتی که برایم نوشته بودی نمیدانم چند ماه پیش بود هنوز هم تک تک کلماتش را در زهن دارم از بس زیبا و عاشقانه نوشته بودی
من عاشقت هستم خواهر خوش قلبم خواهر بهشتی من
شما چقدررر زیبا هستین
من هم از خواندن کمنت هایت بی نهایت لذت میبرم
سیمای خوش قلبم من بی نهایت خوشبخت هستم که خواهرر و رفیقی چون شما دارم
من از خداوند بابت این همه لطف سپاسگذارم
من از طفلی از زمانی که بسیار کوچک بودم بیشتر از سنم گپ های کلان میگفتم آرزو های بزرگ و خواسته های بزرگ داشتم همیشه همه اقوام به من کلان گپ میگفتن ( ایموجی خنده ) و با بزرگ شدنم خواسته هایم و آرزو هایم بزرگ بزرگ شد در هیچ شرایطی من دست از آرزو های خود نکشیدم تا جای که اگر به کسی میگفتم فقط می خندیدن بعد از این که کمی با این مباحث آشنا شدم دیگر به کسی نگفتم فقط با خدای خودم شریک کردم
ولی میدانی سیمای عزیزم در قلبم یک ایمان و امیدی هست که بسیاررررر بی رحم از تمام نا امیدی های هست که تجربه کردیم
وعده خداوند حق هست میدانم بیشتر از این چیز ها که آرزو داریم میرسیم
سیمای عزیزم
خواهر بهشتی من
رفیق نازنین من
از خداوند برایت زیبا ترین ها را میخواهم
از خداوند برایت عشقش را میخواهم
از خداوند ثروت بی نهایت برایت میخواهم
از خداوند سلامتی ارامش برایت میخواهم
از خدا بهشت را برایت میخواهم
الهی هر لحظه در حال تجربه بهترین اتفاق ها باشی
هر لحظه از خوشحالی اشک شوق بریزی و سر به سجده بگذاری بابت سوپرایز های خدا
عاشقتممممممم من
منم از خدا میخوام روزی در بهترین زمان و بهترین مکان بیبینمت
بوس به روی ماهت
سلام به شما برادر عزیز
خیلی خوشحالم ک کامنت شما را وقتی میخوانم ک از خواب بیدار شدم و در آن آگاهی های نابی بود شاید این اطلاعات را داشتم ولی از این دید ک شما در کامنت خود نوشتید دقت نکردم ممنون بابت کامنت زیبایتان و تحسین میکنم شما و دید بازتان را ،گاهی وقتا توی کامنت ها چیزهایی رو درک میکنم ک شاید توی فایلی ک استاد میده نتونم درک کنم و چه زیبا نوشتید و درک کردید ،باشد تا آخر عمرمان در گروه بنده هایی باشیم ک به آنها نعمت و ثروت و آگاهی های ناب دریافت میکنند. شاد و پیروز و سربلند باشید در پناه خداوند یکتا
سلام اقای احمدی عزیز
وقت شما به خیر باشه. خیلی تحسینتون کردم اقای احمدی بخاطر این همه اگاهی و تسلطی که به کتاب قران دارید و تلفیق ایات و نوشته ها حس خوبی رو به منِ مخاطب القا میکنه…
تبریک میگم بهتون که رفتید دنبال تحقیق و تفحص تا به حقیقت برسید
ممنونم ازتون بخاطر اوردن ریشه تقلید و ایه ی بعدش که باعث شد من هم برم سرچ کنم و میخوام اطلاعاتم رو با دوستان به اشتراک بذارم…
تقلید (فرهنگ فارسی هوشیار): متابعت و اقتدا و پیروی کسی بی دریافت حقیقت آن
تقلید (فرهنگ فارسی آزاد): تَقْلِید، از پی دیگری رفتن، بدون فکر و تأمل از دیگری پیروی کردن، از مجتهد پیروی نمودن، گردن بند بگردن انداختن
پیروی کورکورانه
و یه بیت زیباهم از سعدی دیدم…
عبادت به تقلید گمراهی است
خنک رهروی را که آگاهی است.(بوستان).
در ادامه شما ایه ی ولاتقف ما لیس لک به علم رو نوشتید که کنجکاو شدم تا درموردش سرچی بکنم و خداشاهده که من با خوندنش مات و مبهوت شدم و خشکم زد..
معنای ایه این بود که “از چیزی که از آن اگاهی نداری پیروی نکن”
به خودم گفتم ببین چقدر این کتاب منطقی حرف میزنه که میگه پیروی کورکورانه نداشته باش و بدون اگاهی و علم پیروی نکن…واقعا چقدر قشنگن این ایات و به ما عزت نفس و شجاعتِ تحقیق رو میدن و همین خودش باعث میشه پایه اعتقادات ما قوی باشه و به هر بادی نلرزه
ممنونم ازشما بابت شِیر اگاهی هاتون با ما
به نام خدایی که آسمان ها و زمین را مُسَخَر انسان کرد
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو و هم خانواده ای های نازنین!
اللّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقًا لَکُمْ وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخَّرَ لَکُمُ اْلأَنْهارَ
خداوند همان کسی است که آسمانها و زمین را آفرید؛ و از آسمان، آبی نازل کرد؛ و با آن، میوهها(ی مختلف) را برای روزی شما (از زمین) بیرون آورد؛ و کشتیها را مسخّر شما گردانید، تا بر صفحه دریا به فرمان او حرکت کنند؛ و نهرها را (نیز) مسخّر شما نمود.
خدایا شکرت به خاطر یه قسمت دیگه از این سفر فوق العاده.
Black Canyon National Park
استاد جان بدون اغراق میگم با دیدن اون صحنه ی اول که از کنار نرده ها کوه های اطراف و دره رو نشون دادین فَکَم واقعاً تا جایی که جا داشت باز شد!
خدایا چه عظمتی!
مو به تن آدم سیخ میشه!
چقدر شگفتی داره این سرزمین!
تمومی نداره زیبایی ها!
اونجا که داشتین از تو trail میرفتین پایین اصلاً انگار تو این دنیا نیست، انگار فیلمه، انگار رویاس…نمیدونم چه جوری احساسمو بیان کنم!
چقدر عالیه که اینا اومدن تو همچین فضایی trail درست کردن تا مردم بتونن از وسط این شگفتی ها عبور کنن و تجربه های منحصر به فرد داشته باشن…که هیچ جای دیگه ای غیر از اینجا نمیتونی تجربه ش کنی.
اون برگای مخملی چی میگن رو درخت؟! مثل پر پرنده بودن! ای جانم آهوووووو! چقدر هم آروم و بی حرکت زُل زده به ما! چقدر زیباس این موجود!
خدایا چقدر زیبایی آفریدی و انسان رو موجود خلاقی آفریدی که بتونه به این شگفتی های طبیعت دسترسی پیدا کنه، به عمق دریاها، به فضا، بین کوه ها و دره ها…جایی نیست که انسان نتونسته رفته باشه!
خدایا تو ما رو قدرتمند آفریدی، تو فراوانی بی نهایت در تمام جنبه های زندگی در دسترس ما قرار دادی…تنها محدودیت، محدودیتی ست که ما خودمون روی ذهنمون سوار کردیم. خدایا کمک کن بتونیم بیشتر تو رو باور کنیم، بزرگ تر فکر کنیم، محدودیت ها رو برداریم و ببینیم و بفهمیم که تو کل جهان رو مسخر ما کردی و ازش استفاده کنیم!
در پناه خدا باشید (قلب)
سلام به خواهر گلم یاسمین جان عزیزم
خییلیی لذت بردم از خواندن نظرات شما
و بلی خداوند زمین آسمان ها را مسخر ما کرده خدایا شکرت تا ما از نعمت های آن استفاده کنیم لذت ببریم و این مسیر را برای خود زیبا تر کنیم خدایا شکرت خدایاشکرت
و به قول شما تنها محدودیت محدودیت ذهنی ما است و گرنه نعمت های خداوند بی پایان است خدایاشکرت
خییلیی ممنونم خواهر عزیزم بابت حس و حال که به ما منتقل کردید خدایا شکرت خدایاشکرت
در پناه االله مهربانم باشی
سلام به فواد عزیز!
خدا رو شکر که دیدگاه من حس و حال خوبی به شما منتقل کرده. فکر کردن و باور به قانون فراوانی و اینکه نعمت های خدا در هر زمینه ای بی انتهاست واقعاً احساس آرامش به آدم میده. انشالله که بتونیم هر روز بیشتر فراوانی رو باور کنیم و تجربه ش کنیم در زندگیمون!
در پناه خدا باشید :)
به نام هدایت الله
سلام و درود به خواهر خوبم یاسمن خیلی ممنونم بابت کامنت خوبت خیلی لذت بخش بود مخصوصاً جملهای که در کامنتت نوشتی
(خدایا تو ما رو قدرتمند آفریدی، تو فراوانی بی نهایت در تمام جنبه های زندگی در دسترس ما قرار دادی…تنها محدودیت، محدودیتی ست که ما خودمون روی ذهنمون سوار کردیم)
چه جمله قشنگی گفتی از شما سپاسگزارم خیلی ممنونم به خاطر زیباییهایی که در کامنتت اشاره کردی هر کجا هستی در پناه الله مهربان شاد و سلامت و ثروتمند باشید انشالله
سلام به محمدرضای عزیز!
خیلی ممنونم از شما که به دیدگاه من توجه داشتین و برام پاسخ نوشتین.
خدا رو شکر که ما همسفر استاد و مریم جان در این سفر فوق العاده شدیم تا شگفتی ها و زیبایی هایی رو ببینیم که اگر این سفرنامه نبود شاید هیچ وقت نمی دیدیم!
باز هم از شما ممنونم و در پناه خدا بهترین ها رو براتون آرزو می کنم!
کاش میشد عشق را تفسیر کرد
خواب چشمان ترا تعبیر کرد
کاش میشد همچو یک گل ساده بود
سادگی را با تو عالمگیر کرد
سلام به استاد عزیزم و همسفر زیبایش
من دنبال می کنم سفر زیباتون رو و این شعر یهو اومد به ذهنم که شما در نهایت سادگی و آرامش دارید عشق رو نشون میدید به دور از هیاهو و سر وصدا و استرس در نهایت صداقت و راستی و اینه که آدم رو بی اختیار به دنبال خودش می کشونه وجذابیت رو چندین برابر می کنه ، این همسفری و همسری شما رو خیلی دوس دارم ، اینکه دارید از تک تک دقایق باهم بودن لذت می برید و می دونم حتی خدا هم لذت می بره از دیدن چنین بنده هایی که عاشقانه به همه عشق رو نشون میدن و تجربه عشق چه زیباست چقدر دارید راه رو درست میرید و از این دنیا کمال لذت رو می برید .
نوش جونتون
عشقون پابرجا
سفر سلامت
به نام خالق عشق و زیبایی
درود و خداقوت به استاد دوست داشتنی، خانم شایسته استثنائی و همه همسفران خوبم در این سفر شگفتانگیز
این قسمت خیلی قسمت شگفتانگیزی بود
طبیعتی که تو این قسمت دیدم خیلی خاص بود، هرگز شبیه این طبیعت رو هیچ جایی ندیده بودم و خیلی برام تازه و منحصربهفرد بود، خدارو شکر که چشمایی دارم که میتونم این زیباییهارو ببینم
زمانی که تو دوره دوازده قدم یه قسمت رو به تمرکز بر زیباییها اختصاص دادین اولش نمیتونستم بفهمم که خب یعنی این همه وقت این همه چیزای قشنگ دور و برمون بوده ما کاریش نداشتیم بهش و برامون عادی بوده، دیدن طبیعت و درخت و به به و چه چه کردن چه ربطی به موفقیت داره، تو کدوم کتاب موفقیتی نوشتن میخوای موفق بشی به زیباییها توجه کن؟ کدوم استاد موفقیتی یا فرد بزرگی گفته میخوای تو زندگیت تجربیات قشنگ داشته باشی؟ به جاهایی که دوست داری برسی؟ به زیباییها توجه کن و تحسینشون کن و زمانی که آگاهانه شروع کردم به توجه به زیباییها و نکات مثبت معجزات شگفتانگیزش رو دیدم.
وقتی به انگشتای دستم نگاه میکنم که با چه ظرافت و هوشی دارند کار میکنند پی به عظمت پروردگار میبرم
وقتی یه درختی رو میبینم که چندین متر قد کشیده به خودم میگم ببین این یعنی رحمت خداوند
حالا اینا چه ربطی به موفقیت داره؟
میخوام بگم تا قبل از این من فکر میکردم که موفقیت یعنی رسیدن به یه جایگاه و اعتبار و سطحی خاص از ثروت و شهرت اما زمانی که اومدم تو این مسیر اولین چیزی که تغییر کرد تعریف همان چیزی بود که من به خاطرش وارد این مسیر شدم، یعنی موفقیت.
موفقیت یعنی یکی شدن با طبیعت، وقتی از کنار یک گل رد میشی عطرش مستت کنه
وقتی یه کودکی بهت لبخند میزنه حس کنی خوشبختترین انسان روی زمین هستی که فرصت تجربه این صحنه بهت داده شده
امروز داشتم پیادهروی میکردم یه مسیر خیلی فوقالعادهای رو داشتم طی میکردم و با خودم میگفتم این لحظه به اندازه همه اون چیزایی که من میخوام و فکر میکنم اگر داشته باشمشون حالم خوبه، قشنگ و فوقالعادست، گفتم خدایا شکرت که دارم این لحظه رو تجربه میکنم، شکرت که من رو هوشیار کردی تا بیشتر تو لحظه باشم بیشتر قدر داشتههام رو بدونم، وقتی برادرم زنگ زد میخوام بیام انقدر خوشحال شدم که انگار بعد صد سال قراره بیاد و ببینمش با اینکه همیشه داریم همدیگرو میبینم، یه جوری بغلشون کردم که انگار خیلی وقته ندیدمشون، ظهر که داشتم آشپزی میکردم گفتم بذار با تمام وجودم این کارو انجام بدم، چه لحظهای از این لحظه قشنگتر؟
وقتی داشتم کامنتای دوستان رو میخوندم با تمام وجودم عشق کردم، اصلاً دلم نمیخواست جایی دیگهای غیر از اینجا باشم
وقتی که داشتم این فایل رو نگاه میکردم مبهوت این شدم که این پاداش کدوم فرکانسی که ارسال کردم؟
امروز از خودم پرسیدم آیا به خاطر داری چی شد که به این مسیر هدایت شدی؟
تا هر آنچه که در وجودت میخواستی و اما هرگز جرائت فکر کردنش رو هم نداشتی و تصور نمیکردی که بشه داشتش رو امروز به چشم ببینی، یه مثال دقیق برای اهدنا صراط المستقیم، اون موقعها نمیفهمیدی چی میگی اما شعور کیهانی متوجه میشد و تو رو هدایت کرد به این مسیر
امروز با تمام وجودم زندگی کردم
با تمام وجودم از خدا برای همه چیز با بودن تو اون لحظه سپاسگزاری کردم
وقتی خانوادم دور هم جمع شدند و داشتند منچ بازی میکردن، نشستم کنارشون و عشق میکردم، فقط دلم میخواست نگاشون کنم و بازی تمام نشه هیچوقت
وقتی صدای خندههاشون رو میشنیدم حس کردم هیچ لحظهای از این بهتر وجود نداره
استاد عزیزم تازه دارم یاد میگیرم که زندگی یعنی چی خوشبختی چه معنایی داره
میتونم با افتخار بگم که امروز رو با تمام وجود سپاسگزار بودم
هر جا که احساس کردم یه ذره دارم خارج میشم یه جوری حواسم رو پرت کردم
امروز سعی کردم تمام خواستههام رو تجسم و حس کنم، حتی شده برای یه بار بدون هیچ محدودیتی
به خودم گفتم فرض کن الان غول چراغ جادو اومده میگه امروز روز توعه هر چی میخوای آرزو کن، وقتی داشتم میگفتم انقدر حالم خوب بود که حس کردم دارمشون
امروز بیخیال بیخیال برای خودم میزدم و میرقصیدم
خوشحالم
با تمام وجود
امروز بهترین روز زندگی من بود
امروز دستمو دادم به دست خدا
دارم مینویسم تا یادم بمونه امروز رو چجوری زندگی کردم.
یه جمله خیلی فوقالعادهای خانم شایسته تو جلسه2 کشف قوانین میگن (این جلسه جواهره) که مفهومش اینکه مهم رسیدن به خواستهها نیست، ما از طریق پیدا کردن ترمزهای ذهنیمون یاد میگیریم که زندگی رو برای خودمون لذتبخشتر کنیم چون اگر مسیر تحقق خواستهها سخت باشه یعنی زندگی سخته اما از اونجایی که اساس تحقق تمام خواستهها یکیه باید بفهمیم که اگر مسیر تحقق خواستهای داره سخت پیش میره نه به این خاطره که باید اینجوری باشه بلکه نشاندهنده ترمزهای ذهنی ماست که اون مسیرو ناهموار و سخت کرده وگرنه افراد دیگهای هستند که خیلی راحت اون خواستههارو دارند چون ترمزی ندارند یا خود ما در موضوعاتی خیلی ساده به همه چیز میرسیم درصورتی که دیگران سخت میرسند، بنابراین اصل اینکه ما بفهمیم ترمزها هستند که مانع رسیدن ما به خواستهها و ناهمواری مسیر میشند و لذت رو کم میکنند وگرنه خواستهها به محض درخواست پاسخ داده میشه.
داشتم فکر میکردم مهمترین ترمز ما میتونه عجله کردن برای رسیدن به خواستههامون باشه، اصلاً برای چی ما انقدر عجله میکنیم که به همه چیز برسیم؟
وقتی خیلی اصرار میکنیم که یه چیزی درست بشه یعنی داریم به جهان میگیم که شرایط الان بده یعنی داریم توجه میکنیم به ناخواسته و طبق قانون جهان شرایط نامناسبتری رو وارد زندگیمون میکنه اما وقتی که با آرامش به چیزهای مثبت و دلخواه فکر میکنیم داریه به جهان میگیم میتونه به این شکل هم باشه و جهان هوشمند و باشعور ما میفهمه که ما با احساس خوب داریم این درخواست رو میدیم.
آرامش مهمترین نشانه تغییره، همه ما این احساس رو داشتیم که دیدیم وقتی وارد این مسیر شدیم همه اطرافیان بهمون گفتن فلانی چند وقته چقدر آرام شدی، این آرامش نشانه حضور خداست و باید جشنش گرفت
الا بذکرالله تطئنالقلوب
به راه رفتن استاد نگاه کن، به نگاهی که به منظره روبروش داره، هیچ ارتعاش ناهماهنگی وجود نداره.
یه نکتهای رو بگم خانم شایسته من عشق شما رو تو اون لحظهای که تصویر رفت رو صورت استاد رو قشنگ حس کردم، یه کم مکث کافی بود تا این احساس رو دریافت کنم.
دقیقاً همین آرامشه که طبیعت رو متوجه خودش میکنه، وقتی به بچهها نگاه میکنی یه جور خیلی خاص بهت نگاه میکنن، وقتی به آهو میاد یه جوری بهت زل میزنه و تو اون لحظه آرامه که انگار کنار مادرشه
وقتی آرامش داری انگار با خدا یکی میشی
یه نشونش اینکه وقتی حیوانات از کنارت رد میشن یا میان سمتت و دورت میچرخن یا یه جوری عادی رفتار میکنند که انگار خیلی وقته میشناسنت
اونها ارتعاش آرام تو رو دریافت میکنند و کاری نمیکنند که اون ارتعاش بهم بریزه
دیروز از بغل یه آقایی رد شدم با سگش که هیبت خاصی داشت و یه لباس گارد هم تنش کرده بود که خیلی خفنتر بهنظر برسه و سگش هم خیلی چموش به اینور اونور نگاه میکرد و بو میکشید وقتی به من رسید قبلش صاحبش قلادش رو سفت چسبید اما نزدیک که داشت میشد سگش اصلاً رفت به یه سمت دیگه و خود مرده تعجب کرد از این اتفاق
اینها نشانههایی که تایید میکنه مسیر مستقیمی که ما از خدا درخواستش رو کرده بودیم
این روزا خیلی دارم به این فکر میکنم که واقعاً مقایسه زندگی خودمون با دیگران از پایه ایراد داره، خیلیم ایراد داره.
واقعاً همه ما یه موجود خاص و منحصربهفردی هستیم
همه ما یه مسیر خاصی رو باید بریم
همه ما یه برنامه خاصی برای هدایت داریم
و همه ما یک نقش خاص در جهان هستی
و اتفاقاً همینکه قشنگه
خوبه که قانون رو یاد بگیرم اما بهجای اینکه تمرکز بگذاریم رو دیگران بیایم از مسیر خاص خودمون بریم
شاید یه اشتباه بزرگی که تو بچگی یاد گرفتیم اینکه سر زنگ انشا به همدیگه نمره میدادیم
اون موقع نمیفهمیدیم اما حالا که فکر میکنم همان ممکن بود باعث بشه فکر کنیم موضوع زندگی ما و اتفاقایی که داره توش میفته به اندازه دیگران جذاب و قشنگ نیست، واسه همین چشمون رو میبستیم رو اتفاقای زیبای زندگیمون
اما حالا دوباره بهمون یادآوری شد
که باید توجه کرد به زیباییها
که هرکس باید انشای زندگی خودش رو بنویسه
کاری به بقیه نداشته باش
قرار نیست نمرهای داده بشه
نمره رو خودت باید به خودت بدی
اینکه استاد الان داره این زیباییهارو تجربه میکنه دلیل نمیشه که تو فکر کنی چیزای زیادی برای نوشتن نداری و نمره الانت 20 نیست، نه، این مرد هم از همین مسیر رفته که الان چیزای بیشتری داره برای نوشتن تو انشا زندگیش
واسه همینه تاکید دارند شبا قبل خواب خودتون به خودتون نمره بدید
مهم اینه خودمون راضی باشیم
شبا قبل خواب یه آیهای رو با خودم مرور میکنم
یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً
کل بازی همینه
برگردی به رب خودت
یه چیزی فکرت رو مشغول کرده؟
برگرد به رب خودت
برای مسئلت راه حلی نداری؟
برگرد به رب خودت
هیچ راهی به ذهنت نمیرسه؟
برگرد به رب خودت
این پرسشها پرسشای تو نیست، پرسشهای نفسه
روح مقدس خدا هیچوقت به استیصال نمیرسه
وقتی این احساسات سراغت میاد بدون که نفس داره کار میکنه، پس
برگرد به رب خودت
از معجزه شب غافل نشو
سکوت شب فرصت نابیه برای زیر و رو کردن خودت
برای عقده گشایی
مثه این بچههایی که انقدر گریه دارند که نمیتونن حرف بزنن اینجوری پیشش خودت رو بریز بیرون
آخه آدم با خدای خودشم باید تعارف داشته باشه؟
چرا حرفاتو بهش نمیگی؟
کی بهت گفته جلو ربت سکوت کنی؟ کی اینو یادتت داده؟
تو یه کلام لب باز کن ببین چجوری دستاشو میذاره تو دستات و بهت قوت قلب میده که باهاش حرف بزنی بعد انقدر ادامه میدی که اصلاً یادت میره که سر چی صحبت شروع شد، بردتت تو یه فضای دیگه، همان فضایی که بهش احتیاج داری، حال خوب، بیخیالی، بگی تهش هر چی شد مهم نیست، من عاشق همین احساسیم که الان دارم.
خدایا شکرت برای این مسیر فوقالعاده
شکرت برای هر چی خوبیه که تو زندگیم هست
بنام خدای مهربونم
سلام به روی ماهت احسان جان
پسر چقدر بینظیر مینویسی !!
اینقدر فرکانست بینظیر و ناب بود که خوندم و اشکِ شوق ریختم
خدایا عجب انسانهای نابی در مسیرم قرار دادی .
خیلی کامنتت نابِ ، مثل خودت
سپاسگزارتم که با قلبت نوشتی
منم وقتی به آرزو هام فکر میکنم به خودم میگم سارا بدون محدودیت از غول چراغ درخواست کن
احسان جان ، اتفاقا امروز عصر داشتم با خواهرم صحبت میکردم بهش گفتم اینقدر راضی ام از زندگیم که قلبم مطمئن ِ و درونم آروم ِ
خدایا بینهایت سپاسگزارم بابت همین لحظه ی باشکوهِ اکنون
احسان جان سپاسگزارتم مه همیشه مینویسی و لذت میبرم از خوندنشون
خداوند بهشت و نصیبت کنه
سلام اقای مقدم خوندن کامنتهای شمایاداوری نکات کلیدی دوره های استادعزیز است بسیارسپاسگزارتونم بابت این دقت وریزبینی درقوانین الهی بینهایت سپاسگزارخداوندم که دوران زندگی ام مصادف شدباپیامرسان توحیدناب یعنی استادعباسمنش وبسیارسپاسگزارم که دوستان موحدی چون شماواعضای این سایت الهی دارم درپناه الله مهربان سلامت وشادوخوشبخت باشید
سلام و درود به شما احسان عزیز. بسیار بسیار بسیار تحسینت میکنم. پسسسسسرررررر عجب کامنتی بود؟؟!! خیلی نکته برام داشت برای یادگیری ،ازت بینهایت سپاسگزارم و بهت تبریک میگم و تحسینت میکنم انسان ارزشمند و توحیدی که اینقدر عالی روی خودت کار کردی و اینقدر عالی در مسیر تکامل قرار داری.
نمیدونم کدوم نکته کامنتت رو تحسین کنم باید کل متن کامنتت رو اینجا کپی پیست کنم و دونه دونه بگم این، این، این، این عالی بود.
از دوازده قدم نوشته بودی و تمرکز بر زیبایی های اطراف(الهی صد هزار مرتبه شکر) ، از احساس خوب و زیبا در کنار عزیزانت گفته بودی (الهی صد هزار مرتبه شکر) ، از دوره کشف قوانین گفته بودی و لذتبخش تر شدن زندگی(الهی صد هزار مرتبه شکر)، از هم فرکانس شدن با جریان آرامش بخش طبیعت گفته بودی که حتی حیوانات هم با انسان در مدار صلح قرار میگیرند(الهی صد هزار مرتبه شکر) و ده ها و صدها نکته ریز و درشتی که از این کامنت میتونم بیرون بکشم و مهمتر از هر چیز احساس خوب و مثبت بین کلماتش که از احساس زیبای قلبی شما میاد. نوش جونت این اوج گرفتن و این در مدار توحید بودن.
کامنت منو از عسلویه دریافت میکنی و از یه شیفت شبکاری دیگه. چند دقیقه پیش خیلی هدایتی یه شعر از شیخ بهایی رو خوندم در قالب مخمس که خیلی ازش لذت بردم. دوست دارم برات بنویسمش ، امیدوارم همون حس قشنگی که به من داد به شما هم بده.(* نکته: هر دو بیتی با یه یه تک مصرع پنجم تکمیل میشه که با اولین دوبیتی هم وزنه)
«تا کی به تمنای وصال تو یگانه ؛ اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه» «خواهد به سر آید، شب هجران تو یا نه؟ ای تیر غمت را دل عشاق نشانه» «جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه»
«رفتم به در صومعهٔ عابد و زاهد ؛ دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد» «در میکده رهبانم و در صومعه عابد ؛ گَه معتکف دیرم و گَه ساکن مسجد» «یعنی که تو را میطلبم خانه به خانه»
«روزی که برفتند حریفان پی هر کار ؛ زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار» «من یار طلب کردم و او جلوهگه یار ؛ حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار» «او خانه همیجوید و من صاحب خانه»
«هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو ؛ هرجا که روم پرتو کاشانه تویی تو» «در میکده و دیر که جانانه تویی تو ؛ مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو» «مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه»
«بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید ؛ پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید» «عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید ؛ یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید» «دیوانه نیم من که روم خانه به خانه»
«عاقل به قوانین خرد راه تو پوید ؛ دیوانه برون از همه آیین تو جوید»
«تا غنچهٔ بشکفتهٔ این باغ که بوید ؛ هرکس به زبانی صفت حمد تو گوید» «بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه»
«بیچاره بهائی که دلش زار غم توست ؛ هرچند که عاصی است ز خیل خدم توست» «امید وی از عاطفت دم به دم توست ؛ تقصیر «خیالی» به امید کرم توست» «یعنی که گنه را به از این نیست بهانه»
احسان عزیز ، برات از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم ، در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشی.
سلام آقا احسان دوست عزیزم دوست هم فرکانسی
ک همیشه از خوندن کامنتت لذت میبرم
دمت گرم ک نوشتی
ممنون ک دست خداوند مهربان شدی
خداروشکر دوستی مثل شما تو این سایت دارم
از این جمله ک تو این کامنتت خیلی لذت بردم واقعا برای منه ک همیشه خودمو مقایسه میکنم با دیگران و این پاشنه آشیله برای من
هرکس باید انشای زندگی خودش رو بنویسه
کاری به بقیه نداشته باش
قرار نیست نمرهای داده بشه
بله همینطوره و من هر روز باید اینو بخودم یادآوری کنم
خداروشکر ک صبحم با این کامنت های زیبا شروع شد
خدایااا شکرت
همیشه باش تو باشی همه هستن خداجونم
ب خدای جهانیان میسپارمت احسان جان
سلام به دوست خوبم احسان عزیز.
چی بگم از این کامنت سراسر عشقت ،چی بگم از این همه زیبایی نتایجت که شرح دادی،چقدر داستان تغییر مااا همه شبیه همه،چقدر قشنگ به محض تغییر معجزات از راه میرسن و به محض اینکه تقوای خدا پیشه میکنیم ،الله خیلی زود جواب میده و چه وعده حقی داره الله.
لذت بردم از کامنتت و چه زیباست که در لحظه زندگی میکنید،واقعاا به این فکر کردم که مهسااا توام الان یکساله تازه داری طعم شهد زیبای زندگی رو میچشی.
چه جمله زیبایی گفتی دوست خوبم که عجله توجه به ناخواستت و وقتی عجله داری از فقر و کمبود میاد و هدچیزی ام چیز شبیه خودشو جذب میکنه ،دقیقا ام همینه.
نتایجتون بیشتر و بیشتر.
در پناه الله باشی.
درود بر احسان عزیز
با تمام جملات و تمام حرف های قشنگت موافقم
انگار از زبان و دل من بود.
از تک تک جملات درس گرفتم
کل مطالب سایت رو نت برداری و یادآوری کرده بودی
چقدر خوبه که شما عزیزان خدا هستید تا ما هدایت بشیم برای شنیدن حرف های قشنگتون
خدایا شکر که توفیق خوندن کامنت شمارو داشتم
خوشبخت و ثروتمند باشی دوست پر احساسم
به نام پروردگار مهربانم
سلام و درود بر قلب زیبا و درخشانت
سلام خدا بر بنده عزیز و دوست داشتنی اش
سلام خدا بر وجود ارزشمندت
سلاامممممم بر این کمنت زیبایت
برادررررر خوش قلبم رفیق خوبم وااااااای چقدرررر کمنت عالی نوشتی احسان عزیز چقدرررر بی نظیر هستی چقدررررررر عالی هستی
میدانی انقدرر خوابم گرفته بود ولی گفتم باید کمنت شما را بخوانم چون زیاددددد چیز ها یاد میگیرم از شما در کل کمنت های تان عالی هست
کمنت های تان فوق العاده هست
بی نهایت نکته های عالی دارد
بی نهایت درس و آگاهی دارد
سپاسگذارتم رفیق که آنقدر زیبا مینویسی این قدر عالی روی خودت کار میکنی هر کمنتتت فقط آگاهی هست بی نظیر هست
نمیشود کمنت هایت را بخوانم و تحسینت نکنم
من بی نهایت تحسینت میکنم این شخصیت عالی و فوق العاده یی که ساختی
از کمنت قبلی ات آموختم
که من به خودی خود ارزشمند هستم
من به خودی خود لایق هستم
من به خودی خود دوست داشتنی هستم
و باید بدون هیچ قیط و شرطی همینی که هستم را دوست داشته باشم
و میدانی چقدرررر ناخودآگاه این جملات تکرار کردم
تشکررررررر یک جهان تشکرررر
برابر جهان هستی تشکرررررر
و امروز این در زهنم حک شد
واقعاً همه ما یه موجود خاص و منحصربهفردی هستیم
همه ما یه مسیر خاصی رو باید بریم
همه ما یه برنامه خاصی برای هدایت داریم
و همه ما یک نقش خاص در جهان هستی
و اتفاقاً همینکه قشنگه
تشکر که این قدر زیبا مینویسی
هم زیبایی ها را زیبای بیان میکنی
هم از دوره های استاد زیبا میگویی
هم از قشنگی های زنده گی ات
الهی که هر روز قشنگی ها بیشتر را بیبینی
الهی به تک تک خواسته هایت برسی و بیشتر از اونا
انشالله که میرسی چون در مسیر درست هستی
از خداوند برایت ثروت بی نهایت عشق بی نهایت لذت بی نهایت میخوایم
هر جا باشی با حضرت یار باشی
سلام به احسان عزیز
تحسین میکنم کامنت زیبای شمارو. خودتونم حس کردین حتما و من حس میکنم که مدارتون داره تغییر میکنه این جنس کامنت های اخیرتون که سرشار از اگاهی ناب است گواه این موضوعه.
و اون قسمت که گفتید برگرد به رب خود عالی تر از عالی. خواستم بگم منم این پاراگراف رو زندگی کردم. « «اصلاً یادت میره که سر چی صحبت شروع شد، بردتت تو یه فضای دیگه، همان فضایی که بهش احتیاج داری، حال خوب، بیخیالی، بگی تهش هر چی شد مهم نیست، من عاشق همین احساسیم که الان دارم.»»
حدود 1ماه پیش یه موضوع مالی بود و اگه انجام میشد درامد ما 3یا4برابر شایدم بیشتر میشد و همون روزا ما تازه تعهد سرسختانه به مسیر داده بودیم. اون شب خبرایی رسید که انگار جور نمیشه و منم توی سایت بودم و کمی دلگیر. اخرشب به قول شما توی سکوت و همه خواب دفترم رو برداشتم فقط با خدام حرف بزنم. کلمه اول اشکام سرازیر شد. چند جمله نوشتم دقیقا همین حس که شما نوشتی تجربه کردم و رفتم تو فضایی که اصلا خواسته من چه بی ارزشه که من اومدم به خاطرش به خدا چی بگم.
در مقابل اون عظمت یک دفه برام خواسته هام الکی شد و فقط تشکر و استغفارکردم که نباید گله میکردم و هرچه شود به خیره ماست.
کامنت شما منو یاد اون شب انداخت.
و اون کامنتی که در مورد فرق بین احتیاج و اشتیاق ما به خواسته ها بود. کپی کردم و دارم درک میکنم که هر وقت محتاج و اسیر خواسته ای شدیم از ما دور شد و هر وقت مشتاق بودیم بهش رسیدیم.. اینا رو گفتم که تشکر کنم از شما و هم ردپایی باشه واسه اینده خودم.
بینهایت ممنونم از شما برادر عزیز امیدوارم به همه خواسته هاتون برسید.
سلام ودرود به خانواده عزیزترازجانم،استادهای نازنینم
درود خداوند بر شما آقااحسان برادرتوحیدی من،چقدر شما بی نظیررررید آقااحسان، وقتی کامنت هاتون رو میخونم غرق در لذت وتوحیدوآگاهی میشم،خیلی تحسین میکنم توحیدی عمل کردنتون رو که باعث شده بانوشته هاتون قلب مارو هم سرشارازتوحیدکنید،چقدر خوشحالم که انسانهای پوچ و بی ارزش در زندگیم جاشون رو به انسانهای نابی همچون استاد عزیزم و همه شمادوستان عزیزوتوحیدیم دادن،من احساس میکنم برای لذت بردن از لحظه لحظه زندگیم جزقرآن واین سایت الهی که سراسریادخداونامش هست دیگه چیزی نمیخوام،من فقط دوست دارم بقیه عمرم رو فقط با دوستان توحیدیم هم کلام بشم،بازهم ازتون سپاسگزارم که نوشته هاتون ازقلبتون جاری میشه وبه قلب مانفوذمیکنه،سپاسگذارم بابت وجود ارزشمند پروردگارم ودوستان ناب وتوحیدیم در زندگیم
سلام وسلام
قبل از اینکه باز کنم فایل برات مینویسم از عشق
از جایی که شندیم حرفاتو ،بدجوری نشست به قلبم ،انوقت ها انقدر ازادی که الان در مسافرت
وخرید سلامتی و خوراک وگشت وگذار داری ونداشتی
منظورم به این وضوحی ،به این راحتی
استاد تو ادامه دادی راهو و من ادامه دادم
تواونجا ومن اینجا
خسته نشدم شاید گاهی وقتا ترس تمام وجودمو گرفته باشه وحتی الان میگیره چون یادنگرفتم توحیدی باشم
یاد نگرفتم توحیدی زندگی کنم
توی زمان مشکلات اگه یه ادمی وعده بده تموم ترس ها برطرف میشه
اما الانی که تصمیم گرفتم حداقل توی ذهنم
توحیدی باشم و سعی کنم برای اولین بار
کار راه بندازم بدون وام ،بدون شریک بدون …
خیلی سخته چون با دیدگاهای یه عمرم متفاونه
از حال وروز هام برات نوشتم استادم
از جایی که تو رفتی و من پشت سرت ادامه دادم
قدم به قدم ،هروز وهروز
شاید کم بیام وبنویسم ،دیگه وقتس خیلی
دلم براتون تنگ بشه میام مینویسم
خبری از خودم بدم میدونم که توام شاگرداتو یادت هست میدونم که توام به فکر ما هستی .
اما استاد تواین مسیر زندگی که من میگذرونم .
تو ازادانه سفرمیکنی ،ازادانه اون چیزی که میخای میخری ومیخوری ،ازادانه اب گرم میری .
ابشار میری ،کوه میری و..
انگاربرات زمان ومکان معنانداره
انگار یه گنجینه داری ،یه تکیه گاهی داری
که خیالت راحته راحته
میگردی وکیف میکنی انگاری خدا کارات انجام میده
رفتی کنار وکارات به کاردان سپردی
زندگی شما الگوی منه
روزهای که منم به ازادی شما برسم
بالاخره زندگی منم شبیه الگوهای زندگیم میشه
خیلی خوشحالم که مسیر شم الگوی زندگیم شد
ما عضو یه خانواده بزرگ هستیم که مطمعنم دوست داریم از همدیگه خبر داشته باشم
هرروز سایت چک میکنم هروز ،که ببینم چه خبره
چیکار میکنید
از طرفی دلم به شدت تنگ شده برا پارادایس
برا درختان زیبا برای مرغ وخروس ها
برای راه رفتن شما وپیاده روی شما در پارادایس و صحبت های زیباتون
از طرفی دوست دارم از این ازادی که دارید .لذت ببرم همراه شما سفر کنم ویاد بگیرم
نمیدونم موضوع فیلم چیه اما میدونم بازم شما مارا با زیبایی هایی که نصیب زندگیتون شده غافل گیرمون میکنید.دوست دارم براتون بنویسم
چون شما تمام 4سال زندگی من بامابودی
همراه .انگاری عضوی هستی که الان دلم برات تنگ شده برات مینویسم
متشکرم از اینکه اموزهات تمام طول زندگیم بوده
کمکم کرده
و یادتون باشه من جز خاص ترین عضو گروه خانواده شمام هااا
انشالله فرصت ها بشتربشه تا بیشتر بنویسم
خوش بگذره این همه ازادی وگشت وگذار
برم که ببینم این قسمت چخبره!!!!؟؟
بنام الله رحمن
بچههای سفر به دور امریکا… سلام
استادای عزیزم سلام
خدا رو هزار بار شکر میکنم که در این زمان و این مکان قرارم داده و من و با این زیباییها هم فرکانس کرده
برای من این شرایط و امکانات رو فراهم کرده تا بتونم این زیباییها رو دریافت کنم
این لپ تاپ و این اینترنت و دارم و میتونم این زیباییها رو ببینم
این تمایل رو در من بیدار کرده که به دنبالِ زیلاییها باشم و انرژی و پول و اینترنتم رو خرجِ دیدنِ این زیباییها کنم
خدایا شکرت
چقدر این دره عظمت داره
چقدر زیباست اون سخرههای تراشیده شده
خداوند با عواملِ خودش این سخرهها رو چه زیبا تراشیده
الله اکبر
اون بچه آهو رو خدا هدایت کرد به دوربینِ ما
چقدر باحال بود
ساکت واستاد تا ما خوب نگاش کنیم و تحسینش کنیم بعد رفت
خدایا شکرت که فایلهای ما رو زیباتر میکنی
چقدر آزادیِ مالی خوبه
میتونی با خیالِ راحت سفر کنی و حتی کوچک ترین زیباییها رو از دست ندی
میتونی تو بهترین کشور دنیا زندگی کنی و هر روز و هر ساعت به دنبال لذت بردن و کشف زیباییهای جدید باشی
خدایا شکرت
اون شهر کوچیکی که بعد از حرکت از والمارت ازش رد شدیم چه قدر تمیز و فانتزی بود
این مدل شهرها رو دوس دارم
خونه ها یکی دو طبقه و چوبی و سقفهای شیروونی با فاصلهی زیاد از هم
حیاطهای بزرگ که درختهای بزرگ دارن
حصارِ خونه ها از چوبِ و خیلی حس خوبی داره
آرامشِ خالصِ
چقدر خیابوناش تمیز بود
خیلی انرژیِ مثبت و خوبی داشت
خدایا شکرت که منو تو مدارِ دریافتِ این زیباییها قرار دادی
میدونم که این توجه و این صلات منو هدایت میکنه به همین زیباییها
امشب خیلی احساس خوبی دارم
بیرون داره بارون میباره و هوا خنک شده و من زیرِ پتو دارم زیباییهای آمریکا رو میبینم و تحسین میکنم
خدایا شکرت
استاد از سالمتر شدنِ مسافرتتون گفتید و باز هم ذهن من ی آلارمی زد
طبیعی زندگی کردن چقدر مناسبِ با روحیه و ساختارِ بدنِ ما
هرچقدر طبیعی تر زندگی کنیم راحتتر و لذتبخشتر خواهد بود
به برکت دوره قانون سلامتی خیلی خوب مفهوم طبیعی زندگی کردن رو فهمیدم
وقتی غذای مناسب وارد بدنم میشه همه چی به طبیعیترین شکل ممکن کار میکنه
قلب، کبد، کلیه، تحال، سیستم خون رسانی و تمام اعضای داخلی
به همون نسبت هم وقتی غذای مناسب به ذهنم میدم مسیر زندگی برام هموار و طبیعی میشه
طبیعی نعمتها رو دریافت میکنم
آسون میشم برای آسونیها
مسیرم سراسر زیبایی میشه
افراد خوب و اتفاقات خوب تو مسیرم قرار میگیرن
خدا رو هزار بار شکر که این آگاهیها رو در مسیر زندگیم قرار داد
خدایا هدایتم کن مسیرِ طبیعیِ زندگی رو پیدا کنم
ممنونم استاد بابت زمانی که برای این فایلها میذارید
برای تمامِ همسفرای خوبم آرزوی سلامتی و شادی دارم
در پناه الله باشید
خیلیییییی خیلیییی زیبا بود.
میخواستم سر بزنم به بخش نشانه امروز من که دیدم فایل جدید داریم .
گفتم خودشه همینه نشانه .
و میدونید نشانه چی بود : دنیا برو به یاری الله زبان اینگلیسی رو یاد بگیر برو دختر شروع کن
و منو یاد جمله ای انداخت که میگفت : عالی شروع کردن شکسته ،اما شروع کرد عالیه .
خدایا سپاس گزارم که منو هدایت کردی به این فایل .
طبیعت بینظیره با چه دقتی خلق شده واقعا دهنم باز موند وقتی دیدم ارتفاع دره به اندازه برج خلیفست .
قیافم شبیه مایک بود تو قسمت سفر به دور آمریکایی که داشتین به سنجابا اسنک میدادید کف پیاده رو و بقیه آدما هم داشتن شمارو نگاه میکردن عزیز دلمون گفت شبیه سلیمان نبی شدید .
واو میبینید استاد مرور خاطره ها چه چیز هایی رو نشون میده گفتم اسنک الان سبک غذامون چیه !
گفتم کف پیاده رو الان کجاییم تو دل کوه و دره ها .
الان چطور سفر میکنیم ……
خدایا شکرت .
سپاس گزارم استاد به خاطر این سایت بینظیری که بهمون اجازه استفاده ازش رو رایگان دادید واقعا قدر یک چیز هایی رو تا وقتی عادیه و بدیهی و قابل دسترسه نمیدونیم .
خدایا شکرت برای این همه انرژی مثبت طبیعت .
اهووووووو رو ببین چه گوش های قشنگی داشت چه چشم های زیبایی آدمو هیپنوتیزم میکرد با اون چشم هاش
یه خانوم بزی داشتم وقتی بچه بود دقیقا مثل این آهو گوشاشو بالا میگرفت بهش میگفتم آهو اما نمیدونم چی شد بهش گفتم قربان الان همه قربان صداش میکنن آنقدر که این بزه تو روستامون شناخته شدست شاید من نباشم
و آقای راهنما رو ببین منو یاد کارتون هایی انداخت که باغ وحش ها نگهبانانی دارن دقیقا لباسش کلاش شبیه اون شخصیت داستان انیمیشن هاست .
پس اون انیمیشن هارو از رو واقیت ساختن واقعا همچین نوع پوششی نگهبانا و راهنما ها دارن .
واووو کیف کردم واقعااا .
و ماشینووووووو ماشینووووووو هیوندا بود ولی چه هونداییییی .
خدایااااا شکرت من برم ویدئو این ماشین برقی هیوندا رو ببینم .
خدانگهداررررر
سلام و درود به شما. بسیار بسیار تحسینتون میکنم که از این فایل انگیزه گرفتین برای شروع یادگیری زبان انگلیسی. من چند وقتی زبان خوندم و زبان انگلیسیم بدک نیست. چندین نفر تا حالا ازم پرسیدن فلانی تو چندماه و یا چند سال میشه انگلیسی صحبت کرد. منم بهشون میگم توی یه هفته میشه یه متن رو حفظ کرد و اونو صحبت کرد و بگی دارم انگلیسی صحبت میکنم. مهم اینه وقتی کسی حرف میزنه بتونی بفهمی و بتونی حرف بزنی و منظورت رو به طرف مقابل برسونی. ولی شما میتونی با یکسال هر روز یک ساعت زبان انگلیسی خوندن اونقدر یاد بگیری که بعد از یکسال مهاجرت کنی و کارهای روزمره ات رو انجام بدی. توی این مسیر بیاد قانون تکامل باشید. آهسته و پیوسته تکامل تون رو طی کنید.
همسر من یه وقتایی یهویی به من میگه، تو چرا بهم زبان یاد نمیدی؟ یا میگه تو چرا بهم عکاسی یاد نمیدی؟ میگم چندبار ازم پرسیدی؟ چندبار با کتاب زبان اومدی پیش من گفتی بیا این قسمت رو بهم درس بده؟ چند بار دوربین رو دست گرفتی اومدی ازم پرسیدی و من بهت جواب ندادم... میدونید میخوام چی بگم؟ برای این موضوع همیشه احساس شاگردی کنید و از هر مرحله یادگیری زبان لذت ببرید. ازش لذت ببرید و ادامه بدین. این لذت بردن از مسیر خیلی مهمه. خیلی زیاد. یعنی بهتون بگم مهمترین موضوع توی زبان خوندن اینه که از یادگیری لذت ببرید، حتی مهمتر از پایان ترم و نمره و مدرک. این لذت بردنه که سوخت محرک شماست برای پیش رفتن.
یادم میاد وقتی برای اولین بار رفتم کلاس زبان یه نوجوون 14 ساله بودم، استادمون یه متنی رو برامون میخوند که یه تیکه اش رو براتون مینویسم. (اولین تمرین زبان شماست، جهت شوخی):
There are three parts to learn a new language, You , Your teacher, Your course book.
Your teacher can’t learn English to you, but he/she can help, your course book can’t learn English to you but it can help. What do YOU do is very important if you want to learn English.
الان خیلی شرایط و امکانات برای یادگیری هست، کار خیلی راحت شده. براتون آرزوی موفقیت میکنم منتظرم بزودی کامنت های انگلیسی ازتون دریافت کنم. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
به نام خدای هدایتگرم
سلامی گرم به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم
همون اول فایل توجه من جلب شد به اینکه استاد ذهنش ست شده روی اینکه حتی طبیعی ترین و شاید کوچکترین زیبایی ها رو تحسین
کنه
و اون چیزی نبود جز اینکه ایشون عنوان کردن صبح خیلی راحت و خوب از دستشویی والمارت استفاده کردن
و آنقدر برام جالب بود که گفتم حتما باید کامنت بزارم
در حالیکه امروز جریان زندگی داره من رو با فشار تمام میبره سمت خواسته ام که تعویض خونمون هست ..و زیاد روی مود کامنت گذاشتن نبودم
البته حالم اصلا بد نیس
به واسطه درسهایی که در شیوه حل مسائل یاد گرفتم متوجه شدم نمیتونم بچسبم به شرایط قبلی و انتظار شرایط جدید رو داشته باشم
جونم براتون بگم من گل و گلدون خیلی زیاد دارم
خوب ما همسایه های دیگه ای هم توی آپارتمان داریم
و امروز که سرگرم گلدونها بودم
یکی از همسایه ها گفت این گلهای شما پشه زیاد داره و داره ما رو اذیت میکنه
لطفا سم پاشی کن
من گفتم سم پاشی کردم
گفت از سم قوی تر استفاده کن چون ما دوست داریم بیایم توی حیاط بشینیم ولی این پشه ها نمیزارن
منم گفتم اوکی
برگردیم به دو سال پیش که من قصد کردم خونه رو عوض کنم
همون موقع بود که توی فایل های زندگی در بهشت دیدم استاد و خانم شایسته تصمیم گرفته بودن جیکن شا یی که درست کرده بودن رو دیگه بازش کنن چون دیگه مورد استفاده شون نبود
و اونجا استاد توضیح داد که ما یه سری چیزهایی رو برای یه شرایط خاصی برای خودمون آماده میکنیم
و یه دفعه بعد از گذشت یه مدت طولانی که اون شرایط برطرف شده ،ولی ما هنوز ملزومات اون شرایط رو حفظ میکنیم
و این ملزومات دست و پا گیر هستن
توی اون فایل برای من این گل و گلدون ها کلیک کرد و گفتم پیام این فایل برای من این بود که دیگه این ها رو رد کنم بره
یه زمانی اینا خیلی حالمو خوب میکردن
ولی الان اهدافی دارم که نبود این گلها دستو بال من رو باز تر میکنه
و اون گذشت این موضوع کنار ذهن من همیشه بود
در این دو سال گذشته
ولی ترتیب اثر ندادم
چون برام اونقدر میک سنس نمیکرد که این گلها آنقدر بخوان گره گشا باشن یا اصلا حضورشون مشکلی ایجاد کرده باشه در روند رسیدن من به خواسته ام
همه اش با خودم میگفتم من دارم از سر خودم باز میکنم با این گلها و مشکل ریشه ای تر هست
و باید بگردم مشکلات عمیق تری رو پیدا کنم و حل کنم
تا اینکه امروز این همسایه گفت ما از این پشه ها ناراحتیم
و بعدش با خودم گفتم ببین فهیمه ، آنقدر خودت اقدام نکردی برای رفتن به مرحله جدیدی از زندگیت که جهان داره تو رو مجبور میکنه
و اینم بگم اصلا از این موضوع ناراحت نیستم
یه مدتی هست هر روز با خودم تکرار میکنم
“خدایا بیا و کارگردانی زندگی من رو به عهده بگیر من میشم بازیگر و هر نقشی بدی من بازی میکنم ”
و امروز کاملا برام واضح بود که اراده خدا وارد عمل شده
از خدا سپاسگذارم که این آرامش و پذیرش رو دارم در پناه آموزش و شناخت بیشتر خودش .
استاد عباس منش همه این توضیحات رو از دو سال پیش تا حالا دادم که بگم
تک تک فایل هاتون برای ما درس داره
شاید من دیر اقدام کردم
ولی این از لطف فایل های شما کم نمی کنه
همین که من این روند دوساله رو دارم توی ذهنم ، یکی من نچسبیده به باورهای قبلیم و سعی کردم تغییرشکل بدم
قبول دارم باید همت بیشتری داشته باشم
ولی بازم برام خیلی با ارزش هست
که آنقدر قانون رو خوب درک میکنم و آنقدر برام واضحه که باید چیکار کنم تا شرایط تغییر کنه
همین که فکرش دو سال توی سرم بود ، یعنی باید بیشتر روش فکر میکردم که این از طرف خداست و برای تغییر شرایطم باید قدم ها رو کوچک بردارم
.
.از شما بایت این فایل هاتون سپاسگذارم
به نام هدایت الله
سلام بر خواهر خوب و توحیدی فهیمه جان
اول اینکه بابت کامنت گذاشتن شما رو که به خواستههایتان میبره سپاسگزارم و مبارک میگم تعویض خونه جدیدتون و اینکه از درسهای استاد که اشاره کردید به شیوه حل مسائل و متوجه شرایط شدی و به سمت جلو حرکت کردی تبریک میگم
و از اینکه قانون رو خوب درک کردی برای شرایط کنونی و تغییرات را با هدایت الله قدم برمیداری قابل تحسین است از شما بابت کامنت خوبتون سپاسگزارم
هر کجا هستی موفق و سربلند باشی انشالله
سپاس محمد رضا جان
دوست دارم لحظه به لحظه تغییراتم با آموزش های استاد رو اینجا مکتوب کنم تا هم ردپایی برای خودم باشه که چه چیزهایی منو به اهدافم رسوند
هم اینکه آیندگان و دوستان جدید با خوندش متوجه بشن که تغییرات از همون چیزایی کوچیک که ما فکرش رو هم نمی کنیم باید شروع بشه
استاد مثال زیاد زدن
من وظیفه خودم دونستم که اشاره کنم به تغییرات کوچیک تا صحه بزارم بر آموزش های استاد
که ایشون آموزش هاشون دقیقه
فقط باید باور کنیم
و نسبت به اون تغییرات حس خوبی داشته باشیم
من توی این دوسال اون تغییر کوچیک رو باور نکردم
واسه همین دوسال کارم عقب افتاد
اما مهمنیست
از روند لذت بردم و کلی بزرگ تر شدم
الان که به عقب برمیگردم ،به خودم میبالم که آنقدر هدفم برام مهم بود که دو سال روش وایستادم تا نتیجه گرفتم
از شما هم سپاسگذارم که برام کامنت گذاشتید
آرزوی موفقیت براتون دارم
سلام بر استادان عشق .
همه میگن خوش بحالتون که این طبیعت ومنظره هارو میبینین وبرای ما تو سایت میذارین
اما من هربار میگم خوش بحال اون درختا
اون کوه ها و سنگ ها وصخره ها
اون آسمون و ابرها
اون آب ها ورودخونه ها
اون آهو
اون آدمها
اون ماشین ها وجاده ها
که از نگاه شما دیده شدن وشما بهشون عشق ورزیدین و بابت وجودشون شکرکردین
خوش بحال ماها که حتی تو سایت این کامنت هامون توسط شما خونده میشه خداروشکر بخاطر همین وقتی که میذارین وکامنت هارو میخونین .
خوش به حال ما که استادی مثل شما داریم
راه رو به مانشون میده
کنترل ذهن و زندگی اگاهانه رو یادمون میده
توجه کردن به زیبایی هارو درقالب سفر به ما یاد میده
ما چقدر خوش شانس وخوشبختیم
استادی داریم که با نتایجش باماحرف میزنه
استادی که از ما عمل کردن ونتیجه گرفتن میخواد
روزبه روز هم خوشتیپ ترمیشه
چه میکنه این قانون سلامتی
خدا حفظ تون کنه استاد درکنارخانم شایسته مهربان همیشه سالم وشاد باشین .
هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت فایل هاتون .
به نام هدایت الله
سلام بر خواهر خوبم فاطمه دوست فعال پر انرژی با نگاه فوق العاده به زیباییها
چقدر مطلب را خوب ادا میکنی واقعاً تبریک میگم شما هم مثل همسر خوبتون آقا رسول بزرگوار آنقدر جذاب و احساس خوب کامنت شما به ما میدهد که نمیتوانیم بیاعتنا رد بشیم حتماً خودم را ملزم میدونم که کامنت بزارم و از انرژیتون انرژی بگیرم
خدا رو بابت وجود دوستان هم مداری در این سایت الهی مثل شما سپاسگزار باشم هر کجا هستی در این کره خاکی موفق و سعادتمند باشید انشاالله
سلام آقای روحی بزرگوار
سپاس از لطف تون نسبت به کامنت من وهمسرم
خداروشکر بخاطر کامنت همه ی دوستان که هرکدوم در حد خودشون انرژی به ما میدن
الهی که همیشه سالم وشاد وثروتمند باشین و نگاه خداوند در تک تک لحظه هاتون
جاری باشه .