سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 160 - صفحه 23 (به ترتیب امتیاز)

به نام خداوند بخشنده مهربان تنها قدرت جهان هستی

سلام به استاد عزیزم

سلام بر مریم شایسته و همه دوستان خوبم

ی سفر دیگه ی سفر خیلی قشنگ و جذاب دیگه

واقعا روحم جلا پیدا کرده از دیشب که فایل رو نگاه کردم

ی جاده کوهستانی زیبا مثل جادهای ایران زیبا

پر از حال خوب و اتفاق های خوب افرین استاد دمت گرم نوش جانت

درخت های زرد و نارنجی

قاطی شدن گم با اب سرد واقعا بسیار قشنگه

اونجا که اب میجوشید وکف زمین که گوگردی بود چقد رنگش زیبا بود .

یا اب از دل زمین جوشو قل میزدبه قول ما همدانیا میومد بالا

درختای سبز و نارنجی برگهای زرد

دقیقا مثا جادهای تفریحی ما شده بود

ی ترید زیبا چوبی که از روی ابگرم رد میشد

و لاکپشتی که روی توی همون ابگرم زندگی میکرد

میشه مثل ادما که بعض ها علاقه دارن به ابگرم بعضی ها علاقمند به اب سردن

اینم از نوع لاکپشتش بود

ی استیت پارک خفن اروم و خوشگل پاییزی پسر کیف کردم

تمیزی نظم همه چی سرجاش بود

چقد این امریکا تمیز منظم و فرهنگش بالا

چقد همه چی سرجاشه چقد ادما با خودشون در صلح هستن

و میریم داشته باشیم این استخرهای ابگرم و ی زوج که که کلی باهم شوخی میکردن تو لباس های قرمز قشنگ مریم جون و تیپ خفن و استایل زیبای استاد کع چقد خوش تیپ شدن و حالا اومدن تو استخر ابگرم و دارن کلی کیف میکنن اول صبحی

اونم تو استخر ابگرم طبیعی رو باز بالا سرت اسمون ابی خودت تو ابگرم

و چقد بهم میان تین دو نفر این دو ادم زیبا و اروم که از چهره زیبای اونا عشق و محبت خداوند داره فریاد میزنه

و خاطره جالبی که خانم شایسته از دورانی که تو اون مدت که داشته روی پروژ معماری کار میکرده برای اب گرم بندر عباس

و چقد من خوشم اومد از این ابگرم رو باز و دلم خواست که برم و تو ایران هم تجربه کنم و این خواسته در من شکل گرفت

نمیوونم ی هفنه هست ور روابطم تضادی به وجود اومده که باعث شده فاطله بین من و پارتنرم یا همسرم

اما ساعت 5 که بیدار شدم بی اختیار یاد این نشانع روزم و کارهاش افتادم و بعد ذهنم رفت روی نکات مثبتی که این یک هفته اتفاق افتاده و چقد این ی هفته خانوادم رو بهتر شناختم و خودم که چه چیزایی رو بیشتر دوس دارم

درسته من یک سال پیش رفتم حق طلاق و همه چیز رو به همسم دادم

و اما من هیچ مدرکی ندارم اما ارامش دارم نمیدونم اما ما از فضای فرکانس ما تغییر کرده بود و من این اخرا ی ارامش عجیبی پیدا کرده بودم در روابط و تلبته که این برای کار کردن روی دورهای شما بود استاد

الا هم همه خانوادم فهمیدن و نگران هستن اما من ارومم

و چقد داشتم به خوبی های این زندگی که در این 4 سال تجربه کردم فکر میکردم

چقد راه اومدم من و چه درس هایی گرفتم

چه نعمت های نابی رو تجربه کردم

چقد عزت نفس من بالا رفته اگه اون هدم سابق بود کلی گلایه میکرد و اما الا ارومه درسته نجواها ی ساعتی خیای زیاد میشن اما بازم من میدونم ساکت میشن

ذهنم رو کنترل کنم پادش ها دریافتت میکنم من

و باید از این مرحله برای خودم سربلند بیرون بیام

من قبلن هم وقتی با قانون اشنا نبودم این تضاد ها بود ی اتفاق این جنسی که پای جونم در وسط بود افتاد و خداوند بود که منو از روی جوب رد کرد و فقط گفت بشین روی شانهای من که سفت نشینی خواهی افتاد

و اما میخوام از این ی هفته جادویی بگم

تمام حسابهای من مسدود شدن پول کارگرا رو باید میدادم و خب باز 24 تومن هم برای من دررحال حاظر پول خوبی بود

از این یک هفته بگم که من کلا با 2 میلیون رندگی کردم و جایی هم لنگ نزدم

هیچ پولی نبود در اصل اما خدا بود

پول همرو از هفته قبل دادم و اما این هفته هم کلی کارن به دستم رسید دستان خداوند هم بهم کارت دادن هم پیامکش رو برام فعال کردن و چقد همه چی هدایتی بود وفتی روی همین ی هفته تنرکز میکنم میبینم عملا من کاری نکردم و اسان بودم برای اسانی ها

حایی که انرژی میخواستم انرژی بهم داد

جایی که حال خوب نیاز بود خداوند بهم داد

خیلی جاها با من حرف زد

و لحظه به لحظه به من گفت باهاتم

تو هیچی نمیخوای فقط منو میخوای تو فقط نیازت منم

و اما بگم از نعمتهایی که من داشتم

ی سرپناه خوی و عالی

ی ماشین خوب که زیر پام بود

موتور و کلا همه جیز عالی و اما واقعا میگم ی همسر خوب

که خیلی با معرفته درسته که کار به اینجا رسیده اما من میدونم که خیری در کاره

و یاد اون شعر پروین افتادم دیروز

پیرمردی مفلسو برگشته بخت

گندممم ریختی تا زر دهی

چقد این روزا خدا کنارمه خیای جاها کم اوردم اما اون دوباره منو بلند کرده و به من گفته مالک من اون خداس اون تنها قدرن جهان هستی و اون که داره همه چی رو اداره میکنع

من فقط روس خدا حساب کردم و هیچ گونه مدرکی هم ندارم چون از استاد یا گرفتم فقط باید باور خوب داشته باشم خود خداوند به من تو ارامش گفت کلیدهاس خونرو بذار و برو تمام وسایلتو جمع کن و برو

چون دیگه ندای خدارو شناختم صداش چه ارامشی بهم میده که زیباترین صدای دنیاس

خدایا شکرت که من رو همیشه هدایت میکنی همیشه در همه جای زندگی کنارم بوده

و الا هم مبگه برو کنار بذار من کار خودم رو بکنم

تو فقط به من نیاز داری نه کس دیگه ای و واقعا هم نگاه که میکنم نیازم فقط خداس

و پلن های خدا بی نقص اون میدونه چکار کنه منو چطوری رد کنه از روی جوب اب

الا چند نفر که من بهشون چیزی نگفتم امدن به من گفتن وکیل بگیر که میدونم اینم از طرف خداس و اون بهترین رو سر راه من قرار میده

بهترین راه رو برای من باز میکنه اگه تغدیر تو کلام منه تو نگاه و کانون توجه منه پس همه چی حله

شده سینه خیز به سمت بندرعباس میردم اما با ماشین یه سمت تهران برنمیگردم

در پناه حق شاد سالم سلامت و ثروتمند باشید