این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2022/10/abasmanesh-6.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-10-16 08:33:462024-02-14 07:27:34سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 151
205نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد عزیزم.من سپاسگزار شما هستم بابت تدوین و فیلمبرداری مریم جان عزیز.
سفر به دور آمریکا.و پیام زیبای سودای عزیز.که من موقع خوندن این کامنت زیباشون..حالم دگرگون میشه.و چقدر نکات ریز قانون الهی رو با دقت زیادی بیان میکنه.
دوست عزیزم تحسینتون میکنم.
استاد زیباییم چقدر پشت صحنه این صحبت دلنشینتون زیبا هست.
از سرسبزی درختان.و صحنه آبی رنگ مابیین برگهای درختان.
اون ثروت بی نهایت این انسانهای توحیدی..و زیبایی این شهر رو از تمام وجودم تحسین میکنم…
خونه های زیبا. زمین گالف. و ثروت بی انتها در این کشور بیداد میکنه..
اندام زیبای استاد. جوان شدن عضلات صورت استاد.که واقعا قابله تحسینه..
از صمیم قلبم اون ایمان و شحاعت شما را بازم تحسین میکنم.
چقدر من این فایلو دوستدارم بیش از چند مرتبه بصورت صوتی گوشش کردم.و امروز بصورت تصویری..
این فایلها هر بار با وارد شدن به دنیای مدار بالاتر.عمق کلام رو بیشتر متوجهش میشی.
ممنونم از دعای سودای عزیز و تایید شدن اون با کلام استاد..که خداوند ما را آسان کنه بسوی آسانیها..
دقیقا زندگی تجربه لذت بردنه.چیزی که سختی و حال ناخوش رو بوجود میاره.دقیقا راه بیراهه هست.
و باورها هستن که زندگی ما انسانها رو به ترقی میکشونه!
خود شخص من.قبل بخاطر باور نداشتن خودم و تواناییهام و ترس داشتن.از اتجام کارهای پیش افتاده ام..درونمو رو به تباهی کشونده بودم.
همین باور داشتن خودم و پا رو ترسهام که خیلی بازم جا داره..باعث شد.
چیزهایی که من ازش فرار داشتم.با مقاومت و قوی بودنم خیلی راحت از پس اونکار بیام..
و دقیقا آسان شدم بسوی آسانیها…
استاد عزیزم یه نکته زیبا هر چند شاید تکراری باشه.ولی من این نقطعه رو با همین سفرنامه ها بیشتر متوجهش شدم…
اینه شما لذت بردن.و نچسبیدن و رها بودن رو خیلی زیبا،با عمل به قانون این مورد رو رعایت میکنید..
خیلی وابسته به هیچ چیز نیستید.از رابطه با عزیز دلتون.از نحوه خریدتون وووووو کلی چیزای دیگه.انشالله منم بتونم به همین نقطعه برسم.که آزاد و رها باشم.
و نکته بعدی حتی حیوان داریتون.رها و آزاد.
چون انسان خاصیت تجربه کردنه.خودش در دنیای مادیه…
واقعا ایمان.همینحا خودشو نشون میده.
که تا چند صباحی اومدیم در این دنیا.تا بتونیم خودمو و اطرافمونو گسترش بدییم.
آدمهای موفق آدمهایی هستن که در دل هر تضادی ذهنشونو کنترل کنن..هر فضایی حتی ناجالب.بتونن از دل اون شرایط خواستهاشونو بدست بیارن.
نه مثل قبلن خودم دچار توهمات بشم…
و سبک سفر کردن شما بقول مریم عزیز!چیدمان طبق عادتهای رفتاری.
چقدر وسایل کمپرتون دقیق و بسیار زیبا ارگانیز شده.وسایل ضروری..
چون هدفتون لذت بردن و دیدن نکات مثبت هست..وسایلتون بیشتر کاربردی و در اختیار بودن با شماست..
نه اون وسایل برای شما تعیین و تکلیف کنند.
تمام این سفرنامها.چه وسایل.چه امکانات.وووو تمام موردا..فقط برای لذت بردن شماست.
چقدر قلبها آرامش میگیرد..با دیدن این سریال.
ونموندن در ساحل امنتون.و پا گذاشتن توی دنیای جدید.و تجربه کردن خودتون و دیدن این سفرنامه برای ما…همه اینها داره ما رو گسترش میده…
حدودا چند شب پیش.بصورت تصادفی وارد شبکه حیوانات شدم.این حیوان زیبا فکر کنم پنگوئن باشه.اره تو قطب بود..
این پنگوئن باید برای تامین غذا و شرایط بهتر وارد یه کوه یخی میشد..
استاد قلبم بهم گفت بشین نگاه کن..من با ذوق گوش بحرفش کردم.
صحنه بسیار زیبایی بود.از تمامم اشک ریختم.ی قانون خدا رو بیشتر برام بولد کرد.
اون ترجمه گر.میگفت در موقع خاصی کوه های یخی ریزش میکنه.باید پنگوئنها از این قسمت وارد محیط دیگه بشن.حالا ببینیم کی شجاعه!
یکی از پنگوئنها.با جاندرای که میدونه این وقت براحتی شکار کنه.وارد اون منطقه شد.
و این پنگوئن با چند بار شکست به کوه یخی
.با شجاعت راهشو پیمود.و این جاندار بزرگ که طعمه خودش میدونست با هزار تا جهش.
که بتونه این پنگوئن رو بخوره ..
ولی این حیوان زیبا شحاعت و قوی بودن خودشو راسختر کرد…
بالاخره به کوه یخی رسید.خودشو نجات داد.
این جاندار غول آسا وارد این کوه یخی شد.خودشو کشوند، طرف همین یدونه پنگوئن.که بیاد بخورش.پنگوئن شجاع جلوش وایساد.اون طرف ترجمه گر..گفت نمیدونم چرا نخوردش.میخاد باهاش بازی کنه..
این نکته شد برای من..وقتی شحاع باشی و پا روی ترسهات بزاری.خداوند جواب شجاعتتو میده..چون چند هزار تا پنگوئن بود فقط همین یدونه وارد اون مکان جدید شد…
چقدر همین برام درس شد..که قوی باشم.درسته بعضی موقعها کم میاریم.ولی باید عمل کنیم..و خیلی راحت اون حیوانه برگشت سر نقطعه اولش..اون پنگوئنی قابل خوردن میشه.تا نیروی درونیشو کم بگیره…
خیلی زیبا بود این مستنده…
عمل به این قانون و در نظر نگرفتن افکار بقیه افراد در زندگی شخصیمون.همه اینها ..
نتیجه کارمون…..با امید بخدا ادامه میدهیم.
مانتد تمام انبیا….مانند ابراهیم حنیف..ووووو
نکات این سفرنامه ساعتها میشه در موردش نوشت و تحقیق کرد..
از وابستگی به هر چیزی.و اون باورهای محدود کننده که دستها و پاهامونو بستیدن.
همه وابستگیها. از شرکه…..
بقول استاد چه حیوان.و هر چیز دیگه.
بازم تحسین میکنم این فایلهای زیبای این سفرنامه.خداوند این وقت رو در اختیار من قرار داد.تا بیشتر قانون رو درک کنم..و این درک هیچ وقت تمام شدنی نیست..
باید خودمو مانند اون پنگوئن در نظر بگیرم.خارج از افکار ادمهای اطرافم.بتونم این ایمان رو در درونم تقویت کنم.و پا بزارم تو دل ترسهام..و آسان بشم بسوی آسانیها.
هر چقدر من شجاعتر.و حالم خوب باشه.ایمانم و مدارم افزایش پیدا میکنه…و باعث میشه باورها روز به روز گسترش پیدا کنه!…
من باور دارم همه چیز خیلی ساده و بدیهی برام رخ میده، میشود و امکان پذیره
توجه کردن به نکات مثبت، تایید، تحسین کردن موفقیت و زیبایی ها خیلی کمک کنندس
نچسبیدن وابسته نبودن به هر چیزی که داری چون آزادیت گرفته میشه محدود میشی بجای اینکه لذت ببری و در خدمتت باشه تو در خدمتشی خودتو بهش زنجیر کردی و نمیتونی هر چیزی که دلت میخواد و خودتو تجربه کنی، نبودنش بپذیر.
من برای لذت بردن به دنیا اومدم
سپردن خودت به هدایت خدا بدون درنظر داشتن مسیر خاص
خداروشکرت برای تکنولوژی و گوگل مپ که به آدم اطلاع میده جاده چه وضعیتی داره
صبحتو با تمرکز بر نکات مثبت شروع کن کمک میکنه که تا شب حالت خوب باشه و اتفاقات معجزات بزرگی برات رقم بخوره
از اینکه یکسره در حال تست کردن و طی کردن تکامل هستین لذت میبرم توضیح خوبی برای میکروفن دادین استاد جونی
خیلی خوشحالم که حرفهای قشنگی در مورد وابسته نشدن چه به دیگران اشیا انسانها و حیوانات را شنیدم
و واقعا چقدر درست که ما اگر تعهد چیزی رو پذیرفتیم به همان نسبت از خودمان باید وقت و زمان و سرمایه بگذاریم و حیوانات خانگی هم از آن جمله هستند من خودم یه بچه دارم و میفهمم که چه جاهایی که برام امکانپذیر نیست برم و اینکه بعضی اوقات بخاطر آن من از خیلی چیزها میگذرم ولی این جمله ما آمدیم که خودمان را بشناسیم چقدر حرف پر باری هست ما آمدیم که بفهمیم کی هستیم و میخواهیم چیکار کنیم و البته لذت ببریم و البته لذت بردن ما به لذت بردن دیگران هم می انجامد ولی یادمون نره که دیگران را نادیده نگیریم و چیزی که من لذت بردم از این فایل هوای فوقالعاده عالی و بینظیر بود حس میکنم هوای خنک با نسیم ملایم و بو و عطر سبز درختان و سبزه و بوی دریا آنجا را پر کرده بود و زیبایی بی نظیر و فوق العاده این پارک الهی شکرت چقدر زیبا و قشنگ بود چقدر لذت بردم دلم میخواست بشیم زیر همین درختی که استاد پیشش فایل ضبط میکرد تکیه بدم به درخت و فقط خیره بشم به این دریای زیبا و قشنگ با این هوای فوق العاده و بی نظیر الهی شکرت
و اینکه استاد میگه سفر کنید چقدر دلم هوای سفر کرده که سفر کردن بی نظیر پر از تجربه و حس و حال عالی و دیدن دنیای زیبای خداوند چقدر عالی و البته در کنار عزیزانتون چقدر میتواند بی نظیر باشه مثل مریم جان و استاد چقدر شما با هم کامل و زیبا هستید الهی شکرت
و ماشین بی نظیرتون جادار زیبا جمع و جور و مجهز این سفر را براتون دلچسب کرده انشالله روزی برسه که ما هم با وسیله این چنینی با عزیز دلم پا در سفر بگذاریم و این جهان عالی و بی نظیر را تجربه کنیم الهی آمین
استاد خیلی بدنتون فوق العاده شده بهتون تبریک میگم
خدا را شکر درخت پشت سرتون خیلی زیبا و سبزه همینطور نمای پشتتون ابرهای آبی و درخت سبز و قرمز و ماشینهای زیبایی که پارک شدن.
. تمام افرادی که موفقیتهای بزرگ کسب کردند قدم اول این بوده که باور کردن که امکان پذیره که این باور به احتمال زیاد از الگو دیدن به وجود میاد یا هدایتی در قلبشون میاد
استاد جان دیدتون خیلی برای من جالبه که نمیخواید کاری کنید که جلوی آزادی ها و لذتهاتون گرفته بشه یعنی خودتون رو محدود نمیکنید به هیچ وسیلهای.
استاد :یکی از اون چیزایی که من در امریکا خیلی بهتر فهمیدمش افرادی که حیوان خانگی دارند
من میبینم که چقدر با دست خودشون ازادیهای خودشون رو محدود کردند فقط به خاطر اینکه مثلاً این حیوون رو میخوان داشته باشن، اما یک حیوان خانگی میگیریم که ازش لذت ببریم، اگر خیلی مواقع دقت کنید ما شدیم حیوون خانگی اون حیوونه ما داریم به اون سرویس میدیم و زندگی خودمون اون فرصتی که خدا(یک فرصت کوتاهی خداوند به ما اعطا کرده برای اینکه هرکس خودش رو تجربه کنه) با زنجیر کردن خودمون و نمیذاره که دنیا را تجربه کنن و همش محدودن اینا درسهای مهمیه که ما حواسمون باشه که داریم چطوری دست و پای خودمون رو و خودمون داریما خودمون رو زندانی میکنیم به خاطر یک سری باورهای الکی
تو میدونی با این کار چقدر خودتو داری محدود میکنی
این مثال فقط مخصوص حیوان خانگی نیست نگاه کنید توی زندگیتون به خاطر باورهایی که پذیرفتید از طرف جامعه چطوری خودتونو محدود میکنید ،
چه جوری باعث میشه نتوانید جهان اطرافتون را تجربه کنید،
چیزی که به خاطرش به دنیا اومدی نتونید لذت ببرید از زندگیتون
ولی ما قرار نیست با حیوان خانگی لذت ببریم ،
قراره که با یک انسان لذت ببریم ما موجودات اجتماعی هستیم باید با انسانها لذت ببریم اگر ما عشقمون رو به حیوون خانگی بدیم احتمالاً خیلی م
موقعها اون عشق رو نداریم به انسان بدیم
خیلی از انسانها چون نتونستن با انسان های دیگر ارتباط بگیرند و نیامدن مشکل خودشونو برطرف کنند .دلیل اینکه نمیتونن با افراد دیگه ارتباط بگیرند پناه بردن به یک حیوان خانگی که با اون خودشون را سرگرم کنند
اینا رو میگم برای اینکه خودشناسی ما بیشتر بشه.
وقتی آدم نچسبه ،رها باشه و سعی کنه لذت ببره خداوند همیشه شرایط لذت بخش بیشتری رو براش مهیا میکنه این یک قانون است
خدا را شکر میکنم که هر روز جهان در حال گسترش رشد و بهبوده با یک ایده میکروفون روی یقه خیلی کار راحتتر شده و خیلی صدا واضحتر شفافتر شده.
دم سازندههاشون گرم که با این کار نیازهای مشتریان را رفع کردن و خدمات میدن و ثروت میسازند
خدا را شکر منظره خیلی زیباست ،این چمنهای سبز این سنگهای دیوارچین شده خیلی عالی بود
استاد سپاس گزارم به خاطر این توجه و تمرکز صددرصدی شما بر روی آگاهی ها و قوانین بدون تغییر الهی و خوندن کامنت های دوستان و توضیح دادن درباره بخش هایی که نیازمند اوون هست…خداروشکر
چه قاب زیبایی چهره و تصویر شما رو در برگرفته این حجم از سرسبزی و زیبایی رنگ سبز باور نکردنی و رویایی هست…خداروصدهزاران مرتبه شکر به خاطر همه ی این زیبایی ها
سِودای عزیز تحسین میکنم تعهد شما رو توی این مسیر و کامنت های فوق العاده ای رو که برای هر فایل قرار میدید..
استاد تحسین میکنم شما و دیدگاه زیباتون رو در مورد داشتن حیوان خانگی و نچسبیدن و وابسته نبودن به اونها رو..به این که شما لذتش رو بردید و بسیار هم به دلیل علاقهی که به این کار داشتید برای اون هزینه کردید و ازش گذر کردید و الان که در سفر هستید امکاناتی رو که فکر میکردید نیاز هست فراهم کردید و اونها رو ب دستان پر قدرت خداوند سپردید و رها هستید…
استاد چه خوب گفتید که افرادی که حیوان خانگی سگ گربه یا هر چیزی دارن به سمتی رفتن که اونها در خدمت اون حیوانات قرار گرفتن و کلا از مسیر اصل خارج شدن…
من همیشه سگ خیلی دوست داشتم به جهت عشق و مهربونی بی قید و شرطش و به خاطر علاقهام خیلی زیاد توی فضای مجازی عکس ها و ویدئوهایی رو با این مضمون نگاه میکردم و دیوانه وار عاشق تجربه اش بودم و هستم…الان که به حرف ها و دیدگاه های شما فکر میکنم شاید به خاطر اون عشق و علاقه و محبت بی قید و شرطی هست که سگ ها به دارن و این برای منی که دوستی ندارم و توی روابط موفق نبودم بلود بوده همیشه..
تحسین برانگیزترین و زیباترین طیف رنگی سبز هست جهان پیرامون شما رو با همهی قشنگی هاش در بر گرفته…
خداروشکر به خاطر همه ی زیبایی ها و قانونش الهی شکر
خدایا ما را به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت دادی و نه گمراهان هدایت کن…
سلام خداوند هزار بار شکرت بابت هدایت امرزم خداوند هزاربار شکرت بابت اینکه هر.دفعه یک چیزی رو من متوجه می شوم وانگاراین خواسته تو جودمن بوده چقدر زیبا ودرست ودقیق کانوته استاد عزیزم روی اصل هست حتی چقدر زبیا شرایط،خودشو قشنگ توضیع میده وحتی ذهن خودشو محدود نمی کنه بااین چیزا وچقدر زیبا بود این نوع نگاه که اون کلمه زنجیر که از محدودیت میاد واون کلام آزدی هیچ گونه محدویت براش وجود ندار چقدرزیبار این مثال و آوردید روی یک سریع مسال این چنین که خودم با زنجیر کردن خودمون جلوی هدایت خداوند رو میگریم واجازه نمی دیم خداوند هدایتون کنه به سمند آزادی ورهای این کلامه مشابه هم هستند یعنی تجربه لذت بخشی که خداوندبرایت رقم بزنه چقدر این مثال تاثیر گذاشت روی من خودم رو با باورهای غلط محدود کننده وتوجه کردن به چیزهای بی ارزش باعث میشه تو برده. باورهای محدود کننده باشی هیچ گونه لذتی از زندگی نبری وعملی خداوند بهت داده با باورهای غلط،سپهری کنی خدایا مر در مداری قرا بده تا رها سازی کنم باورهای که جلوی دیدن زیبای های تو روگرفتن خدایا کمک کن میشود تا درصلح وآزادی تمرکز گذاشتن بر روی اصل ورهای رو تجربه کنم می شود چون قدرت خداوند رو باور دارم چون قدرت خداوند رو در لا به لا ی ذهنم تصوری کردم چون قدرت خداوند هست که همه چیز رو بهبود می دهد خدایا شکرت برای ذهنم باور پذیر است فقط به این خاطر که خداوند مرا هدایت کرده انگار خداوند خیلی کار من داره هر وقت می خوام از مسیر خارج بشم یک نیروی ویک قدرتی مرا میکشونه به سمت خودش اون نیرو قدرتش فراتر از ذهن منه اون نیرو فراتر از هر قدرتی دیگه است اون نیرو فراتر از هر مانعی هست که بخواد. سر راه من قرار بگیره تا کنال ارتباطی بین مون قط کنه خداوند این موضوعاتی مرا وصل میکنه به داستان هدایتم وصل میکنه به هدایت خداوند ویک نوع انرژی ویک نوع خوشبینی در من ایجاد. میکنه مرا وصل میکنه به اشعار یکتا پرستی خدایا شکرت باور پذیر هست هیچ غیر ممکنی برای خداوند وجود ندارد چون باورش دارم مطمئنم طوری شراط آزادی ورهای زو برایم کرده یعنی همین الان اون شرایط وجود داره که الان من اینجا هستم وشناختی درونی از خودم که خداونددرون من گذاشته خدایا شکرت از این بابت خدایا جونم این خواسته از اعماق وجووم میاد ومطعنم مدت ها بود که هم چیز رو در ذهن خودم سخت کرده بودم این یک نوع زنجیر هست که خودم به وجود آورد یعنی هر درخواستی رو از خداوند میکردم ذهنم کلمه به سختی رو پیش،فرض قرار می داد ولی خدایا شکرت امروز به باوری رسیدم قدرت خداوندی که مرا هدایت کرد تواون شراط سخت که اصلن نمی دونستم جطور هدایتم کرداون قدرت واون نیرو شهامتی رو در من ایجاد میکنه که رها کنم ذهنم مو وبچسبم بخ ندای درونم واعتماد کردن به خداوند طوری در وجودم شکل بگیره که فقط فقط خودش هدایتم در بگیره ذهنم رو رها کن برای یادگیر برای تجربه کردن زیبای ها برای دیدن نعمت ها وسپاس گزاری بودن وبودنش فضای برآید ایجاد میکنه برای پر کردم کمبود ها وقتی هدایت به دست خداوند ورب باشه در دروجودم خودت کمبودی رو احساحس نمیکی این نگاه منه نسبت به اصل که خداوند است این نگاه من است نسبت خداوند که از آیت به بعد همه چیز رو بر من آسان کند اون نگاه که به اون خداوندداشتم که همه چیز رو برمن سخت کرده اون اصل نبوده اون حتی در حدیث فکر نبوده اکت یک توهمی بیش،نبوده که سال ها خوشی ها رو از خودمون میدیم وسخت گیری ها وبدبختی ها رو اذن خداوند آیت همش زنجیری بوده که ما را در اسارت گذاشته ولی خدایا شکرت پیش فرض ذهنم اینه خداوند همه چیز رو بر من آسان میکنه راه رو برام باز میکنه برای راهی بر آزادی قدرت او ست چون باورش،دارم هر گره رو باز میکنه قدرت اوست که جاده رو برام هموار میکنه ومرا ازمیر سنگلاخی به مسیر همورا هدایت میکنه خدایا شکرت این برای ذهنم باور پذیر هست که قدرت خداوند این رو برایم رقم می زنه والان که اصل خداوند برای ذهنم باور پذیر شده خودش رابط بین خودم وخودش رو به عشق درونی تبدیل میکنه چون به قدرتش ایمان دارم چون به عظمتش ایمان دارم چون به هدایتش،ایمان دادم وقتی رجوع میکنی به اصل قرآن که خداوندی که گفته بنده ای که بندگی من و بکنه نه غمی دراد دردی خدایا راه ورسم بندگی کردنت رو خودت بهم یاد بده خدایا شکرت این حس اعتماد داره تو وجودم طوری شکل میگره وباورهای مثبتی رو در وجووم شکل میده خدایا خودت کمک کن وابسته به آی دنیای مادی نباشم خدایا خودت کمک کن دل بسته به تو باشم خدایا درون رو آنچان بزرگ کن که لبریز از نعمت های توباشد از زییاها ازنعمت ها از دوستان خوب خدایا کمک کن خودم باشم خود حقیقی متکی باشم به اون ذهن حقیقی وخودآگاهی اون وبا آگاهی روحم یکی باشم روحم بیش از حد آگاهی داره وروح خودم نگاه میکنم سلامتی آرامش ثروت سعادت شجاعت رابط،مثبت همه اینها رو توی دیدگاه روحم میبینم خدایا خدایا شکرت واحساحس لیاقت میکنم بهشون خیلی دور نیستد انگار فاصله بین ذهن روحم خیلی نزدیک شده واز این بابت از خداوند سپاسگزارم وقتی به اصل درون خودت پی میبری متوجه می شوی که چه احساساتی درون خودم هست که به بهت احساحس ارزشمندی میدن اون موقع هست معنی آزادی درون رو از طر ف خداوند میفهمی اون موقع طعم لحظه با خدا بودن به اندازه تمام ثروت های دنیا برات ارزشمندتر اونجا هست که از خداوند سپاسگزار میشوی اونجا که ذهن با تلاش خودش وباغرور با خواد تورو از خداوند دور کنه میگی خداوند من خاشع هستم در برابر تو. وذهنت یک دفع سکوت میکنه در برابر قدرت و عظت روحتدرقدرت خداوند اونجا هست که متوجه میشوی با خداوند چقدر راحت است اونجا هست که متوجه میشوی خداوند بدون شرط وشروط هر بندهش رجوع کنه اون آماد ه کمک کردن اونحا هاست متوجه میشوی خداوند که همه کارش غضب کردن فقط کارش کمک کردن فقط،فقط،اینطور خداوند درک میکنی که جز خیر برکعت چیزی به تو نمی رسونه اونجا هست که اگر تمام نیروی های دنیا هم که جعم بشون توان آزار رساندن به تو رو ندارن اونجا هست که خالی شرک میشوی وبه یکتای بودن خداوند یقین پیدا میکنی اونجا هست که الگوی که برای خودت انتخاب کرده ای باورهایش رو جذب میکنی وتجربیات که خودت کسب کرده ای در مسیر اجازه نمیدی ذهنت با چیزهای که شنیدهای وچیزها به اشتباه فهمیدی اجازه نمیدی تو رو به شیوه گذشته برگردنه و. هردم پر انرژی تر با ایمان تر ومرکز وتوجه به اصل باعث امید میشه که این مسیری که جدا از بحث مادیات داره مسیررو بهت یادت میده که مسیر سعادت دنیا وآخرت اون با آسانی نه با سختی اون با احساحس خوبی وبه آسانی خدایا دلیل تمام اتفاقات خوب من تو هستی خودت شراایط،روبرای اتفاقات خوب زندگیم فراهم کن این قدرت رو خداوند داره نیرو وقدرت هر اتفاق مثبتی تو زندگیم افتاده وهروقت توبدترین شرایط زندگی بودم دست گرفته ودلیل تمام اتفاقات بد. زندگی رو خودم می دونم وهر فقط خواسته در دل داشتم با این خیلی مخالفت کرد ولی خداوندجورش کرده برانم ویعنی هرچه خواستم خداوند به راحتی در اختیار من گذاشته به اون چیزی که می خواهم برسم
سلام کسانی که حس میکنم با تمام وجود بهترین افرادی هستید که در عین حال که نمی شناسم ولی میشناسم …
سلامممممم
سلام و درود بی کران ….
دوست دارم از اینجا داستانو بگم …
از اینجا که حسن بد بود …
حال درون درونم بد بود …نمیدونم برای چی برای کارایی که باید میکردم و نکردم یا برای وقت تلفی هام …
لبم میخندید ولی از درون اعصابم خورد بود …گرسنم بود ولی هرچه میخوردم سیر نمیشدم …چای و بیسکویت..پنیر و انگار…پنیر و خیار …نارنگی ..همه چیز امتحان کردم ولی انگار یه غذای دیگه باید میخوردم …
اومدم توی سایت
..
چشمام رو بستم و گزینه ی نشانه ی من رو زدم و به خدا گفتم خدایا حالم بده …
حس هیچ چیزو ندارم…تو حالمو خوب کن …
حتی قبلش دو فایل از دوره ی خانه تکانی ذهن رو گوش دادم مطالب فوق العاده مفید بود ولی فقط انگار حواسمو پرت میکرد….
خلاصه چشمام رو باز کردم و دیدم این صفحه برام اومد و یکی از فایلای سفر به دور آمریکاست…
من که نمیتونستم فایل تصویری دانلود کنم یه لحظه ناراحت شدمو ولی بعد یک ثانیا گفتم اشکال نداره حتما چیزی که دنبالشم توی همین صفحه است بزار برم پایین قطعا جواب همینجاست …
وقتی اومدم پایین دیدم فایل صوتی هم داره …
خوشحال شدم ..
فایل رو دانلود کردم و نشستم پای گوش دادن …
.
.
.
به نام خدای مهربان سلام به شما دوستان عزیز …
…….
کامنت منتخب ….
(چه جالب …) دوستانی که زود تر کامنت میزارند و کامنت با نگاه مثبت دارند …
سودای یه تشکر ویژه که اول از همه با کامنتای طولانی و زیبا …
(آخ چقدر دوست دارم یه روزی کامنت من هم جزو این کامنت ها باشه …بعد شما بگین ملیکای عزیزم …که البته دوست دارم ملکه هم بهم بگین …اخخخخ ..حتی تصورشم برام لذت بخشه ….)ادامه ی صوت :
یه دعای زیبا …آمین
تحسین اندام زیبای شما …
خداروشکر واقعا به خاطر دوره ی قانون سلامتی
قدم به قدم …
هدف لذت بردن از مسیر است …
فقط به نشونه ها توجه کن و آسون بشو برای آسونی هاااا
با تکیه بر اصل هر کاری رو انجام بده …
نکته مهم و اساسی وقتی موفقیت دیگران رو میبینیم…آگاهانه تایید و تحسین کنیم …که پس میشود و امکان پذیره …
اگز یاور داشته باشی که می شود حتی اگر الگویی نباشه پس میشود…
خواسته هایی داشتید و برآورده شد
ولی اگر بخوایم بچسبیم به اون خواسته اونوقت مارو از یک عالمه آزادی میگیره …
توی ذهنمون پذیرفتیم …ما نباید به خاطر مرغ و خروس ها آزادی خودمون رو محدود کنیم …
یکی از چیزای مهم که توی آمریکا درک کردم
اینکه افرادی که حیوون خونگی دادند چقدر با دست خودشون ارادی های خودشون رو محدود کردن به خاطر اینکه اونو دارند …
که مثلا باید پیش سگم باشه یا کلی هزینه کنه ببره مهد ….
خلاصه یه عالمه محدودیت داره…
در واقع به جای اینکه سگه در خدمتش باشه ما شدیم حیوان خانگی اون
..
خداوند یه فرصت کوتاهی داده که من شما خواهرت و هر فردی که روس این کره زمینه تجربه کنه خودش رو …
خودشون رو زنجیر کردن …
به کسی یا چیزی یا حتی چیزای ذهنی و باورای اشتباه …
خودتو محدود کنی به خاطر اینکه یه سگ مثلا داشته باشم ..؟
کلی درد سر بکشم کلی خودمو محدود کنم کلی حرف بشنوم …
من می خوام خودمو بشنوم می خوام جهانی بیشتر بشناسم …
ولی سعی کردیم که ازشون محافظت کنیم ولی گفتیم که ما محدود کنیم خودمون رو به خاطر اینکه اونا رو داریم …
ما پذیرفتیم حتی اگه برگردیم و بفهمیم همش مردن …
خودمون دست و پای خودمون رو میبندیم به خاطر باورای بد خودمون …
نگاه کنید به خودتون ببینید به خاطر باورای محدود کننده از طرف جامعه چطوری دارید خودتون رو محدود میکنید ؟چطور میشه که نتوانید جهان اطرافتون رو تجربه کنید یا نتونید لذت ببرید …
ما قرار نیست که از سگ لذت ببرید
ما قراره با انسان لذت ببریم …
اون سگه یه حیوونی که فقط عشق میورزه و یکسری آدما که نتوانستند ارتباط خوبی برقرار کنند به جای اینکه بیان به خودشون نگاه کنند و ببینند اون چیه درونم که نتوانستم خوب ارتباط برقرار کنم و نمیتونم یک رابطه ی پایداری رو با جنس مخالفم داشته باشم یا با دیگران داشته باشم پناه بردم به حیوان خانگی که با اون عشق داشته باشم …
اینکه تو رو از هدفت دور کنه یعنی اینکه یه جای کار ایراد داره …
…..
….
…
..
.وقتی که ما هدفمون رو گذاشته باشم روی لذت بردن …هدفمون ر. گذاشته باشیم روی چیزای زیبا خداوند هدایت میکنه …
چقدر وقتی آدم نچسبه و سعی کنه لذت ببره خداوند شرایط بهتر و لذت بخش تر رو براش محیا میکنه …
…
.
باز ی فوتبال …همیشه طرفدار اون تیمیه که بیشتر حمله میکنه …(و بیشتر شانسش امتحان میکنه و جرات و شهامت و توکلش بیشتره …)
استاد اولین کاری که میکنند خوندن کامنتا و تمرکز بر نکات مثبت شروع میکنند و این فرکانس شادی باعث میشه اتفاقات فوق العاده ای میوفته …
……..
…
واو …
چه انرژی داشت این فایل و این کامنت …
چقدر منو به فکر فرو برد …اینقدر خوب بود که بعد گوش دادنش شروع کردم این کامنت رو نوشتم و دوباره فایل پلی کردم …
چقدر برام تمام چیز هایی که میگفتید آشنا بود …
اینکه خودمو محدود میکنم …
اینکه من حیوان خانگی بعضی چیز ها هستم یا برعکس
اینکه من باید ریئس باشم ولی من شدم برده …
مثل پول
مثل موبایل
مثل اپلیکیشن ها
مثل فضای مجازی
مثل اینیستا
آیا من در خدمت چی. هایی هستم که دارم یا برعکس
آیا من رئیسم ؟
آیا همه اش در خدمت من اند یا من در خدمت آنان…
کدامشان …
آیا هدفم که لذت بردن است را از یاد برده ام ؟
یا دچار روزمرگی شدم ؟
آیا با انسان ها ارتباط دارم …
آیا با انسان ها لذت میبرم …
ایل تونستم یک ارتباط خوب برای لذت بردن بیشتر خودن با جنس مخالف برقرار کنم یا برده ی باورای مخرب و مذهبی شدم…
آیا می توانم از طبیعت لذت ببرم یا در خدمت باورای اشتباه جامعه هستم ؟
آیا
آیا
اااایااا
آیا هایی که مرا در برگرفت و جواب همه آنها گویای برده بودن من بود ….
و فهمیدم چه رئیس بدی هستم و چه برده ی خوب و پر جنب و جوشی ….
خب حالا چطور ….
بزار باز ترش کنم …
از همین موبایل شروع میکنم …که از دلیل اصلی حال بده منه …
البته من خیلی خوشالم که دارمش
ولی …وقتی اون رئیسه واقعا حس بدی دارم ….
مثل امروز که رفتم توش و دیدم اون کاری که 3سال پیش از فروش لوازم بهداشتی و برداشتن 4 درصد سود بوده چقد. افراد دیگه تونستن ازش پول دربیارند و من ولش کردمو الان هنوز درآمدی ندارم …
و با همین حس سر خوردگی منو مجبور کرد تا دوباره ثبت نام کنم و یه کانال بزنمو بعد کلی حس بد گرفتم چون این کاری نیست که دوست داشته باشم انجام بدم …بعد کلی حس بد گرفتم که نمیشه و اصلا چیزی که دوست دارم که نوشتنه به درد نمیخوره …
از یه طرف هم کلی چیز نوشته بودم کلی کار که انجام بدم و چون خیلی زیاد بودن کلی حس بد ازش گرفتم که تو که اینقدر تنبلی یا تو که تا لنگ ظهر خوابی انتظار داری به همه ی کارات هم برسی …
حتی می خواستم برم بیرون یکم پیاده روی کنم تدی طبیعت حالم خوب بشه و لذت ببرم هی گفت بهم تو با این همه کار کجا می خوای بری ؟ فردا پرسش کلاسی داری و حتی جزوشون چاپ نکردی …تازه 2 جلسه هم غایب بودی …
کجا نی خوای بری …می خوای بری دوباره فکر کنی …
که چیکار کنی و بعد هیچ کاری هم نکنی …
اوه تازه اولش که کلی حرف مفت میزد که مامان اجازه نمیده ..به شب میخوری آخه توی پارک امن نیست کلی آدم دری وری اون بیرونه …کلی باهاش کلنجار رفتم و به یاد آوردم قبلا هم رفتمو هیچی نشده تا از مامان پرسیدم اونم گفت برو ولی آخرش منو نگه داشت توی خونه …
عجب موجودیه این شیطان …
بعدشم که رفتم توی اتاق هی گفت اینجا خیلی کثیفه و اینا گفتم حالا آروم آروم اشکالی نداره صوت کع می خوام گوش بدم گوش میدم اتاقم مرتب میکنم …یه تیرو دو نشون …
و اومد که بگه نه باید وقتی صوت گوش میدی فقط گوش کنیو اینجوری فایده نداره صوتی گذاشتمو سریع اول رفتم سر کمدم ..
با صوت ها یکم آروم شدم صوت های خانه تکانی بود و همزمان با همونا اتاقمو مثل دسته ی گل درست کردم ..
و بعد یکسری کار چاپی کردم و اومدم که علامت بزنم که این کارا انجام شده دوباره وسوسه که نگاه کن چقدر کار نکردی …
چقدر باید کار کنی
چقدر هنوز کار داری
این کارا که کردی که چیزی نبود
..
کارای بی خود رو کردی….
کلی کار اصلی هنوز مونده …تازه توی اون فایلا شما درباره ی دوره ی دوازه قدم گفتید و من توی آینه با ناراحتی رو به خدا کردمو گفتم منم می خوام خب …
و اینجا شیطان از همین جمله و قیافه ی ناراحت توی آینه استفاده کردو گفت …ببین حتی درآمدم نداری که یکو نیم این دوره بخری ….
بعد منو مشغول کرد توی همون سایت آرایشی بهداشتی وووووووو که گفتم اول داستان …
و همینجور …حس بد پشت بد …تا این نشانه …که منو آگاه کرد …
و بهم گفت که تو باید رئیس باشی …
تو باید فرمانده باشی نه فرمان بردار
تو باید بخوای
تو باید بگی
تووووو
ممنونم ازتون ….
از اعماق وجودم….
و از خدای عزیزم که دوباره به من یاد آوری کرد که .؛من جانشین خداوند روی زمینم …
من خیاطی میکنم و توی فایلهای قبل گفتم ک دارم متعهدانه رو مهارتم تخصصی کار میکنم.
توی خونه هستم.
ی آگهی روی دیوار ی قسمتی از خونمون دیدم ک ب یه خیاط ماهر یا نیمه ماهر خانم نیاز داریم.
شمارشو برداشتم اومدم خونه بهشون زنگ زدم یکم اطلاعات ازم گرفتن و متوجه شدن ک بلد هستم.
بهم گفتن میخوام از صبح تا ظهر بیای مغازه رو باز کنی و مشتری بگیری،ماه اول بهت حقوق میدم از ماه دوم درصدی،حقوقشم گفت سه میلیون واسه ماه اول.
من نمیدونستم وافعا چیکار کنم،گفتم یعنی این میشه جز تکاملم و باید برم پیش ایشون؟
آخه سه تومن ک من فقط باید صبح تا صبح بدم کرایه( چون نزدیک بودیم و گفت ک ظهر خودم برتمیگردونم)
گیج بودم ، گفتم برم توی سایت سراغ نشانم.
اومدم و هدایت شدم ب این فایل ک استاد فقط درمورد محدود شدن صحبت میکردن.
از اون طرفم دلم میخواد برم پایین خونمون ی جایی رو اجاره کنم .
گفتم پس من نباید خودمو محدود کنم صبح تا ظهر برم اونجا کارای خودمو نتونم انجام بدم،واسه اونم مشتری بگیرم حقوق خوبم بهم نده.
واقعا حس خوبی داشتم ک جوابمو گرفته بودم.
ما میخوایم در کنار کارمون این دنیا رو هم تجربه کنیم و لذت ببریم.
پس اگر مغازه واسه خودم باشه خیلی بهتره و میتونم آزادانه کار کنم داخلش، و اینکه ی چیز دیگه هم اومد تو ذهنم ک اگر من برم اونجا میشه ی نوع شراکت دیگه و استادم تاکید میکنن ک شریک نگیرید.
و منم تصمیم گرفتم ک اونجا نرم.
و منتظر بمونم تا خدا منو هدایت کنه تا بتونم ب خواستم نزدیک تر شم.
با سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته گل و همه دوستان خوبم:
باز هم کامنت زیبای سودا گل ،که خیلی عالی جزئیات سفر رو هم شرح دادند.بسیار ازشون ممنونم که اینقدر قشنگ توضیح میدن.
مسئله داشتن حیوان خانگی،که خیلی اوقات ازادی رو از ما میگیره،نمیزاره سفر بریم،یا با هواپیما بریم و کلی محدودیت برامون ایجاد میکنه.
ما همه مون یه زمان کوتاهی تو دنیا هستیم که باید حداکثر استفاده رو از این زمان ببریم.
من کسایی رو دیدم که مسافرتشون رو میرن ،ولی به خاطر حالا اون حیوان که دارن،از دیگران میخوان که در مدت نبود از اون حیوان مواظبت کنه،و نتیجه هم کاملا مشخص هس،معمولا اون طرف تو رودربایستی قبول میکنه،و چون با خیلی از مسایل مواظبت آشنایی نداره و کلا با روحیه اون حیوان غریبه س،یه صدمه جسمی یا حتی روحی به حیوان میخوره،که نباید اینو دست کم گرفت.
و در اینجا هم صاحب حیوان و هم خود حیوان و هم اون طرف که یه مدت نگهداری میکرده ،ناراضی هستن.
سلام به استاد گرامی و خانم شایسته مهربان و دیگر دوستان سایت عباس منش
پیرو صحبتهای استاد عزیز که گفتند زندگی این دنیا فرصت محدودیست که به ما داده شده برای تجربه های بیشتر و لذت بیشتر :
اینکه داشتن یک حیوان خانگی میتونه مثل سیمان بستن به پاهامون باشه که مارو از خیلی تجربه ها و لذتهای بیشتر محروم کنه.
زندگی خود من مصداق دقیق همین باوره.
ما شش سال پیش یک گربه پرشین را به سرپرستی گرفتیم به خاطر علاقه پسرم به حیوانات خانگی.
این گربه کوچیک بود و ما نمیدونستیم که دچار نرمی استخوانه.در دوماهگی دستش آسیب دید و مدتی توی گج بودو به خاطر ناتوانیش در غذا خوردن ،با دست بهش غذا دادیم.
غیر از محدودیتهایی که حیوان خانگی در زندگی میاره ،فکر کنید که شما یک پت داشته باشید که دیگه عادت کرده خودش غذا نخوره و فقط باید با دست بهش غذا بدید.
باید به خاطر نرمی استخوانی که داره مدام مراقب باشید از جای بلند نپره.
هر روز که میگذشت بهش وابسته تر هم میشدیم.
هر جا که میرفتیم و میرویم باید در فکر این باشیم که بیرون رفتنمون بیشتر از 5تا 6 ساعت نشه.
هر سفری که میخایم بریم اگر داخلی باشه که باید هزار جور دردسر اقامتمون تو اون محل رو داشته باشیم که آیا ما رو میپذیرن یا نه؟
تازه توی مسیر باید ناراحتیشو تحمل کنیم به خاطردور شدن از محیط زندگیش و باید معذب تا مقصد توی ماشین بشینیم و محدودیت جا رو تحمل کنیم که وسایلش مثل دستشویی و جای خوابش پیشش باشه.
خیلی از سفرها رو اصلا نرفتیم به خاطر گربمون.
خیلی از تفریحات رو قیدشو زدیم به خاطر گربمون.
دیگه به کوهنوردی که ورزش و تفریح مورد علاقمون بود نرفتیم.
هر سفر خارجی که بریم باید شرمنده خانوادم بشم که ازش اون چند روز رو مراقبت کنن.
تازه وقتی سفر هستیم هم مرتب باید دلمون پیش اون باشه که الان به محیط جدید رفته و احساس ناراحتی میکنه.
یه شب تا صبح رو کامل نتونستم بخابم چون هر سه چهار ساعت یه بار ،میاد و غذا میخاد. خلاصه که ما شدیم در خدمت اون و پت اون شدیم.
امروز که حرفهای استاد رو شنیدم واقعا رنجیده شدم از سالهایی که خودمون رو محدود کردیم و فرصت لذت و تجربه رو از دست دادیم.
بنام پروردگار زیباییم.
استاد عزیزم.من سپاسگزار شما هستم بابت تدوین و فیلمبرداری مریم جان عزیز.
سفر به دور آمریکا.و پیام زیبای سودای عزیز.که من موقع خوندن این کامنت زیباشون..حالم دگرگون میشه.و چقدر نکات ریز قانون الهی رو با دقت زیادی بیان میکنه.
دوست عزیزم تحسینتون میکنم.
استاد زیباییم چقدر پشت صحنه این صحبت دلنشینتون زیبا هست.
از سرسبزی درختان.و صحنه آبی رنگ مابیین برگهای درختان.
اون ثروت بی نهایت این انسانهای توحیدی..و زیبایی این شهر رو از تمام وجودم تحسین میکنم…
خونه های زیبا. زمین گالف. و ثروت بی انتها در این کشور بیداد میکنه..
اندام زیبای استاد. جوان شدن عضلات صورت استاد.که واقعا قابله تحسینه..
از صمیم قلبم اون ایمان و شحاعت شما را بازم تحسین میکنم.
چقدر من این فایلو دوستدارم بیش از چند مرتبه بصورت صوتی گوشش کردم.و امروز بصورت تصویری..
این فایلها هر بار با وارد شدن به دنیای مدار بالاتر.عمق کلام رو بیشتر متوجهش میشی.
ممنونم از دعای سودای عزیز و تایید شدن اون با کلام استاد..که خداوند ما را آسان کنه بسوی آسانیها..
دقیقا زندگی تجربه لذت بردنه.چیزی که سختی و حال ناخوش رو بوجود میاره.دقیقا راه بیراهه هست.
و باورها هستن که زندگی ما انسانها رو به ترقی میکشونه!
خود شخص من.قبل بخاطر باور نداشتن خودم و تواناییهام و ترس داشتن.از اتجام کارهای پیش افتاده ام..درونمو رو به تباهی کشونده بودم.
همین باور داشتن خودم و پا رو ترسهام که خیلی بازم جا داره..باعث شد.
چیزهایی که من ازش فرار داشتم.با مقاومت و قوی بودنم خیلی راحت از پس اونکار بیام..
و دقیقا آسان شدم بسوی آسانیها…
استاد عزیزم یه نکته زیبا هر چند شاید تکراری باشه.ولی من این نقطعه رو با همین سفرنامه ها بیشتر متوجهش شدم…
اینه شما لذت بردن.و نچسبیدن و رها بودن رو خیلی زیبا،با عمل به قانون این مورد رو رعایت میکنید..
خیلی وابسته به هیچ چیز نیستید.از رابطه با عزیز دلتون.از نحوه خریدتون وووووو کلی چیزای دیگه.انشالله منم بتونم به همین نقطعه برسم.که آزاد و رها باشم.
و نکته بعدی حتی حیوان داریتون.رها و آزاد.
چون انسان خاصیت تجربه کردنه.خودش در دنیای مادیه…
واقعا ایمان.همینحا خودشو نشون میده.
که تا چند صباحی اومدیم در این دنیا.تا بتونیم خودمو و اطرافمونو گسترش بدییم.
آدمهای موفق آدمهایی هستن که در دل هر تضادی ذهنشونو کنترل کنن..هر فضایی حتی ناجالب.بتونن از دل اون شرایط خواستهاشونو بدست بیارن.
نه مثل قبلن خودم دچار توهمات بشم…
و سبک سفر کردن شما بقول مریم عزیز!چیدمان طبق عادتهای رفتاری.
چقدر وسایل کمپرتون دقیق و بسیار زیبا ارگانیز شده.وسایل ضروری..
چون هدفتون لذت بردن و دیدن نکات مثبت هست..وسایلتون بیشتر کاربردی و در اختیار بودن با شماست..
نه اون وسایل برای شما تعیین و تکلیف کنند.
تمام این سفرنامها.چه وسایل.چه امکانات.وووو تمام موردا..فقط برای لذت بردن شماست.
چقدر قلبها آرامش میگیرد..با دیدن این سریال.
ونموندن در ساحل امنتون.و پا گذاشتن توی دنیای جدید.و تجربه کردن خودتون و دیدن این سفرنامه برای ما…همه اینها داره ما رو گسترش میده…
حدودا چند شب پیش.بصورت تصادفی وارد شبکه حیوانات شدم.این حیوان زیبا فکر کنم پنگوئن باشه.اره تو قطب بود..
این پنگوئن باید برای تامین غذا و شرایط بهتر وارد یه کوه یخی میشد..
استاد قلبم بهم گفت بشین نگاه کن..من با ذوق گوش بحرفش کردم.
صحنه بسیار زیبایی بود.از تمامم اشک ریختم.ی قانون خدا رو بیشتر برام بولد کرد.
اون ترجمه گر.میگفت در موقع خاصی کوه های یخی ریزش میکنه.باید پنگوئنها از این قسمت وارد محیط دیگه بشن.حالا ببینیم کی شجاعه!
یکی از پنگوئنها.با جاندرای که میدونه این وقت براحتی شکار کنه.وارد اون منطقه شد.
و این پنگوئن با چند بار شکست به کوه یخی
.با شجاعت راهشو پیمود.و این جاندار بزرگ که طعمه خودش میدونست با هزار تا جهش.
که بتونه این پنگوئن رو بخوره ..
ولی این حیوان زیبا شحاعت و قوی بودن خودشو راسختر کرد…
بالاخره به کوه یخی رسید.خودشو نجات داد.
این جاندار غول آسا وارد این کوه یخی شد.خودشو کشوند، طرف همین یدونه پنگوئن.که بیاد بخورش.پنگوئن شجاع جلوش وایساد.اون طرف ترجمه گر..گفت نمیدونم چرا نخوردش.میخاد باهاش بازی کنه..
این نکته شد برای من..وقتی شحاع باشی و پا روی ترسهات بزاری.خداوند جواب شجاعتتو میده..چون چند هزار تا پنگوئن بود فقط همین یدونه وارد اون مکان جدید شد…
چقدر همین برام درس شد..که قوی باشم.درسته بعضی موقعها کم میاریم.ولی باید عمل کنیم..و خیلی راحت اون حیوانه برگشت سر نقطعه اولش..اون پنگوئنی قابل خوردن میشه.تا نیروی درونیشو کم بگیره…
خیلی زیبا بود این مستنده…
عمل به این قانون و در نظر نگرفتن افکار بقیه افراد در زندگی شخصیمون.همه اینها ..
نتیجه کارمون…..با امید بخدا ادامه میدهیم.
مانتد تمام انبیا….مانند ابراهیم حنیف..ووووو
نکات این سفرنامه ساعتها میشه در موردش نوشت و تحقیق کرد..
از وابستگی به هر چیزی.و اون باورهای محدود کننده که دستها و پاهامونو بستیدن.
همه وابستگیها. از شرکه…..
بقول استاد چه حیوان.و هر چیز دیگه.
بازم تحسین میکنم این فایلهای زیبای این سفرنامه.خداوند این وقت رو در اختیار من قرار داد.تا بیشتر قانون رو درک کنم..و این درک هیچ وقت تمام شدنی نیست..
باید خودمو مانند اون پنگوئن در نظر بگیرم.خارج از افکار ادمهای اطرافم.بتونم این ایمان رو در درونم تقویت کنم.و پا بزارم تو دل ترسهام..و آسان بشم بسوی آسانیها.
هر چقدر من شجاعتر.و حالم خوب باشه.ایمانم و مدارم افزایش پیدا میکنه…و باعث میشه باورها روز به روز گسترش پیدا کنه!…
در پناه خداوند شاد و سعادتمند باشید.
من باور دارم همه چیز خیلی ساده و بدیهی برام رخ میده، میشود و امکان پذیره
توجه کردن به نکات مثبت، تایید، تحسین کردن موفقیت و زیبایی ها خیلی کمک کنندس
نچسبیدن وابسته نبودن به هر چیزی که داری چون آزادیت گرفته میشه محدود میشی بجای اینکه لذت ببری و در خدمتت باشه تو در خدمتشی خودتو بهش زنجیر کردی و نمیتونی هر چیزی که دلت میخواد و خودتو تجربه کنی، نبودنش بپذیر.
من برای لذت بردن به دنیا اومدم
سپردن خودت به هدایت خدا بدون درنظر داشتن مسیر خاص
خداروشکرت برای تکنولوژی و گوگل مپ که به آدم اطلاع میده جاده چه وضعیتی داره
صبحتو با تمرکز بر نکات مثبت شروع کن کمک میکنه که تا شب حالت خوب باشه و اتفاقات معجزات بزرگی برات رقم بخوره
از اینکه یکسره در حال تست کردن و طی کردن تکامل هستین لذت میبرم توضیح خوبی برای میکروفن دادین استاد جونی
سلام به استاد گرانقدر و مریم جان و دوستان عزیزم
خیلی خوشحالم که حرفهای قشنگی در مورد وابسته نشدن چه به دیگران اشیا انسانها و حیوانات را شنیدم
و واقعا چقدر درست که ما اگر تعهد چیزی رو پذیرفتیم به همان نسبت از خودمان باید وقت و زمان و سرمایه بگذاریم و حیوانات خانگی هم از آن جمله هستند من خودم یه بچه دارم و میفهمم که چه جاهایی که برام امکانپذیر نیست برم و اینکه بعضی اوقات بخاطر آن من از خیلی چیزها میگذرم ولی این جمله ما آمدیم که خودمان را بشناسیم چقدر حرف پر باری هست ما آمدیم که بفهمیم کی هستیم و میخواهیم چیکار کنیم و البته لذت ببریم و البته لذت بردن ما به لذت بردن دیگران هم می انجامد ولی یادمون نره که دیگران را نادیده نگیریم و چیزی که من لذت بردم از این فایل هوای فوقالعاده عالی و بینظیر بود حس میکنم هوای خنک با نسیم ملایم و بو و عطر سبز درختان و سبزه و بوی دریا آنجا را پر کرده بود و زیبایی بی نظیر و فوق العاده این پارک الهی شکرت چقدر زیبا و قشنگ بود چقدر لذت بردم دلم میخواست بشیم زیر همین درختی که استاد پیشش فایل ضبط میکرد تکیه بدم به درخت و فقط خیره بشم به این دریای زیبا و قشنگ با این هوای فوق العاده و بی نظیر الهی شکرت
و اینکه استاد میگه سفر کنید چقدر دلم هوای سفر کرده که سفر کردن بی نظیر پر از تجربه و حس و حال عالی و دیدن دنیای زیبای خداوند چقدر عالی و البته در کنار عزیزانتون چقدر میتواند بی نظیر باشه مثل مریم جان و استاد چقدر شما با هم کامل و زیبا هستید الهی شکرت
و ماشین بی نظیرتون جادار زیبا جمع و جور و مجهز این سفر را براتون دلچسب کرده انشالله روزی برسه که ما هم با وسیله این چنینی با عزیز دلم پا در سفر بگذاریم و این جهان عالی و بی نظیر را تجربه کنیم الهی آمین
به نام الله مهربان
یک روز عالی را شروع میکنیم
استاد خیلی بدنتون فوق العاده شده بهتون تبریک میگم
خدا را شکر درخت پشت سرتون خیلی زیبا و سبزه همینطور نمای پشتتون ابرهای آبی و درخت سبز و قرمز و ماشینهای زیبایی که پارک شدن.
. تمام افرادی که موفقیتهای بزرگ کسب کردند قدم اول این بوده که باور کردن که امکان پذیره که این باور به احتمال زیاد از الگو دیدن به وجود میاد یا هدایتی در قلبشون میاد
استاد جان دیدتون خیلی برای من جالبه که نمیخواید کاری کنید که جلوی آزادی ها و لذتهاتون گرفته بشه یعنی خودتون رو محدود نمیکنید به هیچ وسیلهای.
استاد :یکی از اون چیزایی که من در امریکا خیلی بهتر فهمیدمش افرادی که حیوان خانگی دارند
من میبینم که چقدر با دست خودشون ازادیهای خودشون رو محدود کردند فقط به خاطر اینکه مثلاً این حیوون رو میخوان داشته باشن، اما یک حیوان خانگی میگیریم که ازش لذت ببریم، اگر خیلی مواقع دقت کنید ما شدیم حیوون خانگی اون حیوونه ما داریم به اون سرویس میدیم و زندگی خودمون اون فرصتی که خدا(یک فرصت کوتاهی خداوند به ما اعطا کرده برای اینکه هرکس خودش رو تجربه کنه) با زنجیر کردن خودمون و نمیذاره که دنیا را تجربه کنن و همش محدودن اینا درسهای مهمیه که ما حواسمون باشه که داریم چطوری دست و پای خودمون رو و خودمون داریما خودمون رو زندانی میکنیم به خاطر یک سری باورهای الکی
تو میدونی با این کار چقدر خودتو داری محدود میکنی
این مثال فقط مخصوص حیوان خانگی نیست نگاه کنید توی زندگیتون به خاطر باورهایی که پذیرفتید از طرف جامعه چطوری خودتونو محدود میکنید ،
چه جوری باعث میشه نتوانید جهان اطرافتون را تجربه کنید،
چیزی که به خاطرش به دنیا اومدی نتونید لذت ببرید از زندگیتون
ولی ما قرار نیست با حیوان خانگی لذت ببریم ،
قراره که با یک انسان لذت ببریم ما موجودات اجتماعی هستیم باید با انسانها لذت ببریم اگر ما عشقمون رو به حیوون خانگی بدیم احتمالاً خیلی م
موقعها اون عشق رو نداریم به انسان بدیم
خیلی از انسانها چون نتونستن با انسان های دیگر ارتباط بگیرند و نیامدن مشکل خودشونو برطرف کنند .دلیل اینکه نمیتونن با افراد دیگه ارتباط بگیرند پناه بردن به یک حیوان خانگی که با اون خودشون را سرگرم کنند
اینا رو میگم برای اینکه خودشناسی ما بیشتر بشه.
وقتی آدم نچسبه ،رها باشه و سعی کنه لذت ببره خداوند همیشه شرایط لذت بخش بیشتری رو براش مهیا میکنه این یک قانون است
خدا را شکر میکنم که هر روز جهان در حال گسترش رشد و بهبوده با یک ایده میکروفون روی یقه خیلی کار راحتتر شده و خیلی صدا واضحتر شفافتر شده.
دم سازندههاشون گرم که با این کار نیازهای مشتریان را رفع کردن و خدمات میدن و ثروت میسازند
خدا را شکر منظره خیلی زیباست ،این چمنهای سبز این سنگهای دیوارچین شده خیلی عالی بود
خدا را شکر
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام
سریال سفر به دور آمریکا
قسمت 151
استاد سپاس گزارم به خاطر این توجه و تمرکز صددرصدی شما بر روی آگاهی ها و قوانین بدون تغییر الهی و خوندن کامنت های دوستان و توضیح دادن درباره بخش هایی که نیازمند اوون هست…خداروشکر
چه قاب زیبایی چهره و تصویر شما رو در برگرفته این حجم از سرسبزی و زیبایی رنگ سبز باور نکردنی و رویایی هست…خداروصدهزاران مرتبه شکر به خاطر همه ی این زیبایی ها
سِودای عزیز تحسین میکنم تعهد شما رو توی این مسیر و کامنت های فوق العاده ای رو که برای هر فایل قرار میدید..
استاد تحسین میکنم شما و دیدگاه زیباتون رو در مورد داشتن حیوان خانگی و نچسبیدن و وابسته نبودن به اونها رو..به این که شما لذتش رو بردید و بسیار هم به دلیل علاقهی که به این کار داشتید برای اون هزینه کردید و ازش گذر کردید و الان که در سفر هستید امکاناتی رو که فکر میکردید نیاز هست فراهم کردید و اونها رو ب دستان پر قدرت خداوند سپردید و رها هستید…
استاد چه خوب گفتید که افرادی که حیوان خانگی سگ گربه یا هر چیزی دارن به سمتی رفتن که اونها در خدمت اون حیوانات قرار گرفتن و کلا از مسیر اصل خارج شدن…
من همیشه سگ خیلی دوست داشتم به جهت عشق و مهربونی بی قید و شرطش و به خاطر علاقهام خیلی زیاد توی فضای مجازی عکس ها و ویدئوهایی رو با این مضمون نگاه میکردم و دیوانه وار عاشق تجربه اش بودم و هستم…الان که به حرف ها و دیدگاه های شما فکر میکنم شاید به خاطر اون عشق و علاقه و محبت بی قید و شرطی هست که سگ ها به دارن و این برای منی که دوستی ندارم و توی روابط موفق نبودم بلود بوده همیشه..
تحسین برانگیزترین و زیباترین طیف رنگی سبز هست جهان پیرامون شما رو با همهی قشنگی هاش در بر گرفته…
خداروشکر به خاطر همه ی زیبایی ها و قانونش الهی شکر
خدایا ما را به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت دادی و نه گمراهان هدایت کن…
1/اردیبهشتماه/1403
سلام خداوند هزار بار شکرت بابت هدایت امرزم خداوند هزاربار شکرت بابت اینکه هر.دفعه یک چیزی رو من متوجه می شوم وانگاراین خواسته تو جودمن بوده چقدر زیبا ودرست ودقیق کانوته استاد عزیزم روی اصل هست حتی چقدر زبیا شرایط،خودشو قشنگ توضیع میده وحتی ذهن خودشو محدود نمی کنه بااین چیزا وچقدر زیبا بود این نوع نگاه که اون کلمه زنجیر که از محدودیت میاد واون کلام آزدی هیچ گونه محدویت براش وجود ندار چقدرزیبار این مثال و آوردید روی یک سریع مسال این چنین که خودم با زنجیر کردن خودمون جلوی هدایت خداوند رو میگریم واجازه نمی دیم خداوند هدایتون کنه به سمند آزادی ورهای این کلامه مشابه هم هستند یعنی تجربه لذت بخشی که خداوندبرایت رقم بزنه چقدر این مثال تاثیر گذاشت روی من خودم رو با باورهای غلط محدود کننده وتوجه کردن به چیزهای بی ارزش باعث میشه تو برده. باورهای محدود کننده باشی هیچ گونه لذتی از زندگی نبری وعملی خداوند بهت داده با باورهای غلط،سپهری کنی خدایا مر در مداری قرا بده تا رها سازی کنم باورهای که جلوی دیدن زیبای های تو روگرفتن خدایا کمک کن میشود تا درصلح وآزادی تمرکز گذاشتن بر روی اصل ورهای رو تجربه کنم می شود چون قدرت خداوند رو باور دارم چون قدرت خداوند رو در لا به لا ی ذهنم تصوری کردم چون قدرت خداوند هست که همه چیز رو بهبود می دهد خدایا شکرت برای ذهنم باور پذیر است فقط به این خاطر که خداوند مرا هدایت کرده انگار خداوند خیلی کار من داره هر وقت می خوام از مسیر خارج بشم یک نیروی ویک قدرتی مرا میکشونه به سمت خودش اون نیرو قدرتش فراتر از ذهن منه اون نیرو فراتر از هر قدرتی دیگه است اون نیرو فراتر از هر مانعی هست که بخواد. سر راه من قرار بگیره تا کنال ارتباطی بین مون قط کنه خداوند این موضوعاتی مرا وصل میکنه به داستان هدایتم وصل میکنه به هدایت خداوند ویک نوع انرژی ویک نوع خوشبینی در من ایجاد. میکنه مرا وصل میکنه به اشعار یکتا پرستی خدایا شکرت باور پذیر هست هیچ غیر ممکنی برای خداوند وجود ندارد چون باورش دارم مطمئنم طوری شراط آزادی ورهای زو برایم کرده یعنی همین الان اون شرایط وجود داره که الان من اینجا هستم وشناختی درونی از خودم که خداونددرون من گذاشته خدایا شکرت از این بابت خدایا جونم این خواسته از اعماق وجووم میاد ومطعنم مدت ها بود که هم چیز رو در ذهن خودم سخت کرده بودم این یک نوع زنجیر هست که خودم به وجود آورد یعنی هر درخواستی رو از خداوند میکردم ذهنم کلمه به سختی رو پیش،فرض قرار می داد ولی خدایا شکرت امروز به باوری رسیدم قدرت خداوندی که مرا هدایت کرد تواون شراط سخت که اصلن نمی دونستم جطور هدایتم کرداون قدرت واون نیرو شهامتی رو در من ایجاد میکنه که رها کنم ذهنم مو وبچسبم بخ ندای درونم واعتماد کردن به خداوند طوری در وجودم شکل بگیره که فقط فقط خودش هدایتم در بگیره ذهنم رو رها کن برای یادگیر برای تجربه کردن زیبای ها برای دیدن نعمت ها وسپاس گزاری بودن وبودنش فضای برآید ایجاد میکنه برای پر کردم کمبود ها وقتی هدایت به دست خداوند ورب باشه در دروجودم خودت کمبودی رو احساحس نمیکی این نگاه منه نسبت به اصل که خداوند است این نگاه من است نسبت خداوند که از آیت به بعد همه چیز رو بر من آسان کند اون نگاه که به اون خداوندداشتم که همه چیز رو برمن سخت کرده اون اصل نبوده اون حتی در حدیث فکر نبوده اکت یک توهمی بیش،نبوده که سال ها خوشی ها رو از خودمون میدیم وسخت گیری ها وبدبختی ها رو اذن خداوند آیت همش زنجیری بوده که ما را در اسارت گذاشته ولی خدایا شکرت پیش فرض ذهنم اینه خداوند همه چیز رو بر من آسان میکنه راه رو برام باز میکنه برای راهی بر آزادی قدرت او ست چون باورش،دارم هر گره رو باز میکنه قدرت اوست که جاده رو برام هموار میکنه ومرا ازمیر سنگلاخی به مسیر همورا هدایت میکنه خدایا شکرت این برای ذهنم باور پذیر هست که قدرت خداوند این رو برایم رقم می زنه والان که اصل خداوند برای ذهنم باور پذیر شده خودش رابط بین خودم وخودش رو به عشق درونی تبدیل میکنه چون به قدرتش ایمان دارم چون به عظمتش ایمان دارم چون به هدایتش،ایمان دادم وقتی رجوع میکنی به اصل قرآن که خداوندی که گفته بنده ای که بندگی من و بکنه نه غمی دراد دردی خدایا راه ورسم بندگی کردنت رو خودت بهم یاد بده خدایا شکرت این حس اعتماد داره تو وجودم طوری شکل میگره وباورهای مثبتی رو در وجووم شکل میده خدایا خودت کمک کن وابسته به آی دنیای مادی نباشم خدایا خودت کمک کن دل بسته به تو باشم خدایا درون رو آنچان بزرگ کن که لبریز از نعمت های توباشد از زییاها ازنعمت ها از دوستان خوب خدایا کمک کن خودم باشم خود حقیقی متکی باشم به اون ذهن حقیقی وخودآگاهی اون وبا آگاهی روحم یکی باشم روحم بیش از حد آگاهی داره وروح خودم نگاه میکنم سلامتی آرامش ثروت سعادت شجاعت رابط،مثبت همه اینها رو توی دیدگاه روحم میبینم خدایا خدایا شکرت واحساحس لیاقت میکنم بهشون خیلی دور نیستد انگار فاصله بین ذهن روحم خیلی نزدیک شده واز این بابت از خداوند سپاسگزارم وقتی به اصل درون خودت پی میبری متوجه می شوی که چه احساساتی درون خودم هست که به بهت احساحس ارزشمندی میدن اون موقع هست معنی آزادی درون رو از طر ف خداوند میفهمی اون موقع طعم لحظه با خدا بودن به اندازه تمام ثروت های دنیا برات ارزشمندتر اونجا هست که از خداوند سپاسگزار میشوی اونجا که ذهن با تلاش خودش وباغرور با خواد تورو از خداوند دور کنه میگی خداوند من خاشع هستم در برابر تو. وذهنت یک دفع سکوت میکنه در برابر قدرت و عظت روحتدرقدرت خداوند اونجا هست که متوجه میشوی با خداوند چقدر راحت است اونجا هست که متوجه میشوی خداوند بدون شرط وشروط هر بندهش رجوع کنه اون آماد ه کمک کردن اونحا هاست متوجه میشوی خداوند که همه کارش غضب کردن فقط کارش کمک کردن فقط،فقط،اینطور خداوند درک میکنی که جز خیر برکعت چیزی به تو نمی رسونه اونجا هست که اگر تمام نیروی های دنیا هم که جعم بشون توان آزار رساندن به تو رو ندارن اونجا هست که خالی شرک میشوی وبه یکتای بودن خداوند یقین پیدا میکنی اونجا هست که الگوی که برای خودت انتخاب کرده ای باورهایش رو جذب میکنی وتجربیات که خودت کسب کرده ای در مسیر اجازه نمیدی ذهنت با چیزهای که شنیدهای وچیزها به اشتباه فهمیدی اجازه نمیدی تو رو به شیوه گذشته برگردنه و. هردم پر انرژی تر با ایمان تر ومرکز وتوجه به اصل باعث امید میشه که این مسیری که جدا از بحث مادیات داره مسیررو بهت یادت میده که مسیر سعادت دنیا وآخرت اون با آسانی نه با سختی اون با احساحس خوبی وبه آسانی خدایا دلیل تمام اتفاقات خوب من تو هستی خودت شراایط،روبرای اتفاقات خوب زندگیم فراهم کن این قدرت رو خداوند داره نیرو وقدرت هر اتفاق مثبتی تو زندگیم افتاده وهروقت توبدترین شرایط زندگی بودم دست گرفته ودلیل تمام اتفاقات بد. زندگی رو خودم می دونم وهر فقط خواسته در دل داشتم با این خیلی مخالفت کرد ولی خداوندجورش کرده برانم ویعنی هرچه خواستم خداوند به راحتی در اختیار من گذاشته به اون چیزی که می خواهم برسم
به نام خدایی که هرچه دارم از اوست
سلام استاد عزیزم …
سلام عزیز دل استاد و عزیز دل همه ی ما
سلاممممم
سلام همسفران
سلام کسانی که حس میکنم با تمام وجود بهترین افرادی هستید که در عین حال که نمی شناسم ولی میشناسم …
سلامممممم
سلام و درود بی کران ….
دوست دارم از اینجا داستانو بگم …
از اینجا که حسن بد بود …
حال درون درونم بد بود …نمیدونم برای چی برای کارایی که باید میکردم و نکردم یا برای وقت تلفی هام …
لبم میخندید ولی از درون اعصابم خورد بود …گرسنم بود ولی هرچه میخوردم سیر نمیشدم …چای و بیسکویت..پنیر و انگار…پنیر و خیار …نارنگی ..همه چیز امتحان کردم ولی انگار یه غذای دیگه باید میخوردم …
اومدم توی سایت
..
چشمام رو بستم و گزینه ی نشانه ی من رو زدم و به خدا گفتم خدایا حالم بده …
حس هیچ چیزو ندارم…تو حالمو خوب کن …
حتی قبلش دو فایل از دوره ی خانه تکانی ذهن رو گوش دادم مطالب فوق العاده مفید بود ولی فقط انگار حواسمو پرت میکرد….
خلاصه چشمام رو باز کردم و دیدم این صفحه برام اومد و یکی از فایلای سفر به دور آمریکاست…
من که نمیتونستم فایل تصویری دانلود کنم یه لحظه ناراحت شدمو ولی بعد یک ثانیا گفتم اشکال نداره حتما چیزی که دنبالشم توی همین صفحه است بزار برم پایین قطعا جواب همینجاست …
وقتی اومدم پایین دیدم فایل صوتی هم داره …
خوشحال شدم ..
فایل رو دانلود کردم و نشستم پای گوش دادن …
.
.
.
به نام خدای مهربان سلام به شما دوستان عزیز …
…….
کامنت منتخب ….
(چه جالب …) دوستانی که زود تر کامنت میزارند و کامنت با نگاه مثبت دارند …
سودای یه تشکر ویژه که اول از همه با کامنتای طولانی و زیبا …
(آخ چقدر دوست دارم یه روزی کامنت من هم جزو این کامنت ها باشه …بعد شما بگین ملیکای عزیزم …که البته دوست دارم ملکه هم بهم بگین …اخخخخ ..حتی تصورشم برام لذت بخشه ….)ادامه ی صوت :
یه دعای زیبا …آمین
تحسین اندام زیبای شما …
خداروشکر واقعا به خاطر دوره ی قانون سلامتی
قدم به قدم …
هدف لذت بردن از مسیر است …
فقط به نشونه ها توجه کن و آسون بشو برای آسونی هاااا
با تکیه بر اصل هر کاری رو انجام بده …
نکته مهم و اساسی وقتی موفقیت دیگران رو میبینیم…آگاهانه تایید و تحسین کنیم …که پس میشود و امکان پذیره …
اگز یاور داشته باشی که می شود حتی اگر الگویی نباشه پس میشود…
خواسته هایی داشتید و برآورده شد
ولی اگر بخوایم بچسبیم به اون خواسته اونوقت مارو از یک عالمه آزادی میگیره …
توی ذهنمون پذیرفتیم …ما نباید به خاطر مرغ و خروس ها آزادی خودمون رو محدود کنیم …
یکی از چیزای مهم که توی آمریکا درک کردم
اینکه افرادی که حیوون خونگی دادند چقدر با دست خودشون ارادی های خودشون رو محدود کردن به خاطر اینکه اونو دارند …
که مثلا باید پیش سگم باشه یا کلی هزینه کنه ببره مهد ….
خلاصه یه عالمه محدودیت داره…
در واقع به جای اینکه سگه در خدمتش باشه ما شدیم حیوان خانگی اون
..
خداوند یه فرصت کوتاهی داده که من شما خواهرت و هر فردی که روس این کره زمینه تجربه کنه خودش رو …
خودشون رو زنجیر کردن …
به کسی یا چیزی یا حتی چیزای ذهنی و باورای اشتباه …
خودتو محدود کنی به خاطر اینکه یه سگ مثلا داشته باشم ..؟
کلی درد سر بکشم کلی خودمو محدود کنم کلی حرف بشنوم …
من می خوام خودمو بشنوم می خوام جهانی بیشتر بشناسم …
ولی سعی کردیم که ازشون محافظت کنیم ولی گفتیم که ما محدود کنیم خودمون رو به خاطر اینکه اونا رو داریم …
ما پذیرفتیم حتی اگه برگردیم و بفهمیم همش مردن …
خودمون دست و پای خودمون رو میبندیم به خاطر باورای بد خودمون …
نگاه کنید به خودتون ببینید به خاطر باورای محدود کننده از طرف جامعه چطوری دارید خودتون رو محدود میکنید ؟چطور میشه که نتوانید جهان اطرافتون رو تجربه کنید یا نتونید لذت ببرید …
ما قرار نیست که از سگ لذت ببرید
ما قراره با انسان لذت ببریم …
اون سگه یه حیوونی که فقط عشق میورزه و یکسری آدما که نتوانستند ارتباط خوبی برقرار کنند به جای اینکه بیان به خودشون نگاه کنند و ببینند اون چیه درونم که نتوانستم خوب ارتباط برقرار کنم و نمیتونم یک رابطه ی پایداری رو با جنس مخالفم داشته باشم یا با دیگران داشته باشم پناه بردم به حیوان خانگی که با اون عشق داشته باشم …
اینکه تو رو از هدفت دور کنه یعنی اینکه یه جای کار ایراد داره …
…..
….
…
..
.وقتی که ما هدفمون رو گذاشته باشم روی لذت بردن …هدفمون ر. گذاشته باشیم روی چیزای زیبا خداوند هدایت میکنه …
چقدر وقتی آدم نچسبه و سعی کنه لذت ببره خداوند شرایط بهتر و لذت بخش تر رو براش محیا میکنه …
…
.
باز ی فوتبال …همیشه طرفدار اون تیمیه که بیشتر حمله میکنه …(و بیشتر شانسش امتحان میکنه و جرات و شهامت و توکلش بیشتره …)
استاد اولین کاری که میکنند خوندن کامنتا و تمرکز بر نکات مثبت شروع میکنند و این فرکانس شادی باعث میشه اتفاقات فوق العاده ای میوفته …
……..
…
واو …
چه انرژی داشت این فایل و این کامنت …
چقدر منو به فکر فرو برد …اینقدر خوب بود که بعد گوش دادنش شروع کردم این کامنت رو نوشتم و دوباره فایل پلی کردم …
چقدر برام تمام چیز هایی که میگفتید آشنا بود …
اینکه خودمو محدود میکنم …
اینکه من حیوان خانگی بعضی چیز ها هستم یا برعکس
اینکه من باید ریئس باشم ولی من شدم برده …
مثل پول
مثل موبایل
مثل اپلیکیشن ها
مثل فضای مجازی
مثل اینیستا
آیا من در خدمت چی. هایی هستم که دارم یا برعکس
آیا من رئیسم ؟
آیا همه اش در خدمت من اند یا من در خدمت آنان…
کدامشان …
آیا هدفم که لذت بردن است را از یاد برده ام ؟
یا دچار روزمرگی شدم ؟
آیا با انسان ها ارتباط دارم …
آیا با انسان ها لذت میبرم …
ایل تونستم یک ارتباط خوب برای لذت بردن بیشتر خودن با جنس مخالف برقرار کنم یا برده ی باورای مخرب و مذهبی شدم…
آیا می توانم از طبیعت لذت ببرم یا در خدمت باورای اشتباه جامعه هستم ؟
آیا
آیا
اااایااا
آیا هایی که مرا در برگرفت و جواب همه آنها گویای برده بودن من بود ….
و فهمیدم چه رئیس بدی هستم و چه برده ی خوب و پر جنب و جوشی ….
خب حالا چطور ….
بزار باز ترش کنم …
از همین موبایل شروع میکنم …که از دلیل اصلی حال بده منه …
البته من خیلی خوشالم که دارمش
ولی …وقتی اون رئیسه واقعا حس بدی دارم ….
مثل امروز که رفتم توش و دیدم اون کاری که 3سال پیش از فروش لوازم بهداشتی و برداشتن 4 درصد سود بوده چقد. افراد دیگه تونستن ازش پول دربیارند و من ولش کردمو الان هنوز درآمدی ندارم …
و با همین حس سر خوردگی منو مجبور کرد تا دوباره ثبت نام کنم و یه کانال بزنمو بعد کلی حس بد گرفتم چون این کاری نیست که دوست داشته باشم انجام بدم …بعد کلی حس بد گرفتم که نمیشه و اصلا چیزی که دوست دارم که نوشتنه به درد نمیخوره …
از یه طرف هم کلی چیز نوشته بودم کلی کار که انجام بدم و چون خیلی زیاد بودن کلی حس بد ازش گرفتم که تو که اینقدر تنبلی یا تو که تا لنگ ظهر خوابی انتظار داری به همه ی کارات هم برسی …
حتی می خواستم برم بیرون یکم پیاده روی کنم تدی طبیعت حالم خوب بشه و لذت ببرم هی گفت بهم تو با این همه کار کجا می خوای بری ؟ فردا پرسش کلاسی داری و حتی جزوشون چاپ نکردی …تازه 2 جلسه هم غایب بودی …
کجا نی خوای بری …می خوای بری دوباره فکر کنی …
که چیکار کنی و بعد هیچ کاری هم نکنی …
اوه تازه اولش که کلی حرف مفت میزد که مامان اجازه نمیده ..به شب میخوری آخه توی پارک امن نیست کلی آدم دری وری اون بیرونه …کلی باهاش کلنجار رفتم و به یاد آوردم قبلا هم رفتمو هیچی نشده تا از مامان پرسیدم اونم گفت برو ولی آخرش منو نگه داشت توی خونه …
عجب موجودیه این شیطان …
بعدشم که رفتم توی اتاق هی گفت اینجا خیلی کثیفه و اینا گفتم حالا آروم آروم اشکالی نداره صوت کع می خوام گوش بدم گوش میدم اتاقم مرتب میکنم …یه تیرو دو نشون …
و اومد که بگه نه باید وقتی صوت گوش میدی فقط گوش کنیو اینجوری فایده نداره صوتی گذاشتمو سریع اول رفتم سر کمدم ..
با صوت ها یکم آروم شدم صوت های خانه تکانی بود و همزمان با همونا اتاقمو مثل دسته ی گل درست کردم ..
و بعد یکسری کار چاپی کردم و اومدم که علامت بزنم که این کارا انجام شده دوباره وسوسه که نگاه کن چقدر کار نکردی …
چقدر باید کار کنی
چقدر هنوز کار داری
این کارا که کردی که چیزی نبود
..
کارای بی خود رو کردی….
کلی کار اصلی هنوز مونده …تازه توی اون فایلا شما درباره ی دوره ی دوازه قدم گفتید و من توی آینه با ناراحتی رو به خدا کردمو گفتم منم می خوام خب …
و اینجا شیطان از همین جمله و قیافه ی ناراحت توی آینه استفاده کردو گفت …ببین حتی درآمدم نداری که یکو نیم این دوره بخری ….
بعد منو مشغول کرد توی همون سایت آرایشی بهداشتی وووووووو که گفتم اول داستان …
و همینجور …حس بد پشت بد …تا این نشانه …که منو آگاه کرد …
و بهم گفت که تو باید رئیس باشی …
تو باید فرمانده باشی نه فرمان بردار
تو باید بخوای
تو باید بگی
تووووو
ممنونم ازتون ….
از اعماق وجودم….
و از خدای عزیزم که دوباره به من یاد آوری کرد که .؛من جانشین خداوند روی زمینم …
قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً
پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشینی خواهم گماشت
ممنونم …خدای قشنگم
..
از شما هم ممنونم استاد خوب و نازنینم
در پناه لله یکتا باشید
سلام ب استاد عزیزدلم.
امروز این فایل خیلی خیلی زیبا نشانه من بود.
من خیاطی میکنم و توی فایلهای قبل گفتم ک دارم متعهدانه رو مهارتم تخصصی کار میکنم.
توی خونه هستم.
ی آگهی روی دیوار ی قسمتی از خونمون دیدم ک ب یه خیاط ماهر یا نیمه ماهر خانم نیاز داریم.
شمارشو برداشتم اومدم خونه بهشون زنگ زدم یکم اطلاعات ازم گرفتن و متوجه شدن ک بلد هستم.
بهم گفتن میخوام از صبح تا ظهر بیای مغازه رو باز کنی و مشتری بگیری،ماه اول بهت حقوق میدم از ماه دوم درصدی،حقوقشم گفت سه میلیون واسه ماه اول.
من نمیدونستم وافعا چیکار کنم،گفتم یعنی این میشه جز تکاملم و باید برم پیش ایشون؟
آخه سه تومن ک من فقط باید صبح تا صبح بدم کرایه( چون نزدیک بودیم و گفت ک ظهر خودم برتمیگردونم)
گیج بودم ، گفتم برم توی سایت سراغ نشانم.
اومدم و هدایت شدم ب این فایل ک استاد فقط درمورد محدود شدن صحبت میکردن.
از اون طرفم دلم میخواد برم پایین خونمون ی جایی رو اجاره کنم .
گفتم پس من نباید خودمو محدود کنم صبح تا ظهر برم اونجا کارای خودمو نتونم انجام بدم،واسه اونم مشتری بگیرم حقوق خوبم بهم نده.
واقعا حس خوبی داشتم ک جوابمو گرفته بودم.
ما میخوایم در کنار کارمون این دنیا رو هم تجربه کنیم و لذت ببریم.
پس اگر مغازه واسه خودم باشه خیلی بهتره و میتونم آزادانه کار کنم داخلش، و اینکه ی چیز دیگه هم اومد تو ذهنم ک اگر من برم اونجا میشه ی نوع شراکت دیگه و استادم تاکید میکنن ک شریک نگیرید.
و منم تصمیم گرفتم ک اونجا نرم.
و منتظر بمونم تا خدا منو هدایت کنه تا بتونم ب خواستم نزدیک تر شم.
با سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته گل و همه دوستان خوبم:
باز هم کامنت زیبای سودا گل ،که خیلی عالی جزئیات سفر رو هم شرح دادند.بسیار ازشون ممنونم که اینقدر قشنگ توضیح میدن.
مسئله داشتن حیوان خانگی،که خیلی اوقات ازادی رو از ما میگیره،نمیزاره سفر بریم،یا با هواپیما بریم و کلی محدودیت برامون ایجاد میکنه.
ما همه مون یه زمان کوتاهی تو دنیا هستیم که باید حداکثر استفاده رو از این زمان ببریم.
من کسایی رو دیدم که مسافرتشون رو میرن ،ولی به خاطر حالا اون حیوان که دارن،از دیگران میخوان که در مدت نبود از اون حیوان مواظبت کنه،و نتیجه هم کاملا مشخص هس،معمولا اون طرف تو رودربایستی قبول میکنه،و چون با خیلی از مسایل مواظبت آشنایی نداره و کلا با روحیه اون حیوان غریبه س،یه صدمه جسمی یا حتی روحی به حیوان میخوره،که نباید اینو دست کم گرفت.
و در اینجا هم صاحب حیوان و هم خود حیوان و هم اون طرف که یه مدت نگهداری میکرده ،ناراضی هستن.
خدایا شکرت به خاطر اگاهی ها
سلام به استاد گرامی و خانم شایسته مهربان و دیگر دوستان سایت عباس منش
پیرو صحبتهای استاد عزیز که گفتند زندگی این دنیا فرصت محدودیست که به ما داده شده برای تجربه های بیشتر و لذت بیشتر :
اینکه داشتن یک حیوان خانگی میتونه مثل سیمان بستن به پاهامون باشه که مارو از خیلی تجربه ها و لذتهای بیشتر محروم کنه.
زندگی خود من مصداق دقیق همین باوره.
ما شش سال پیش یک گربه پرشین را به سرپرستی گرفتیم به خاطر علاقه پسرم به حیوانات خانگی.
این گربه کوچیک بود و ما نمیدونستیم که دچار نرمی استخوانه.در دوماهگی دستش آسیب دید و مدتی توی گج بودو به خاطر ناتوانیش در غذا خوردن ،با دست بهش غذا دادیم.
غیر از محدودیتهایی که حیوان خانگی در زندگی میاره ،فکر کنید که شما یک پت داشته باشید که دیگه عادت کرده خودش غذا نخوره و فقط باید با دست بهش غذا بدید.
باید به خاطر نرمی استخوانی که داره مدام مراقب باشید از جای بلند نپره.
هر روز که میگذشت بهش وابسته تر هم میشدیم.
هر جا که میرفتیم و میرویم باید در فکر این باشیم که بیرون رفتنمون بیشتر از 5تا 6 ساعت نشه.
هر سفری که میخایم بریم اگر داخلی باشه که باید هزار جور دردسر اقامتمون تو اون محل رو داشته باشیم که آیا ما رو میپذیرن یا نه؟
تازه توی مسیر باید ناراحتیشو تحمل کنیم به خاطردور شدن از محیط زندگیش و باید معذب تا مقصد توی ماشین بشینیم و محدودیت جا رو تحمل کنیم که وسایلش مثل دستشویی و جای خوابش پیشش باشه.
خیلی از سفرها رو اصلا نرفتیم به خاطر گربمون.
خیلی از تفریحات رو قیدشو زدیم به خاطر گربمون.
دیگه به کوهنوردی که ورزش و تفریح مورد علاقمون بود نرفتیم.
هر سفر خارجی که بریم باید شرمنده خانوادم بشم که ازش اون چند روز رو مراقبت کنن.
تازه وقتی سفر هستیم هم مرتب باید دلمون پیش اون باشه که الان به محیط جدید رفته و احساس ناراحتی میکنه.
یه شب تا صبح رو کامل نتونستم بخابم چون هر سه چهار ساعت یه بار ،میاد و غذا میخاد. خلاصه که ما شدیم در خدمت اون و پت اون شدیم.
امروز که حرفهای استاد رو شنیدم واقعا رنجیده شدم از سالهایی که خودمون رو محدود کردیم و فرصت لذت و تجربه رو از دست دادیم.
به اون پت لطف کردیم ولی بسیار به خودمون ظلم.
زنجیری که خودمون با دست خودمون به پاهامون بستیم.
این تجربه رو گفتم با دوستان سایت درمیون بزارم .
امیدوارم خدا مارو به بهترین مسیر هدایت کنه.