سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 151 - صفحه 14

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    278MB
    22 دقیقه
  • فایل صوتی سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 151
    21MB
    22 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

204 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    افسانه زارع گفته:
    مدت عضویت: 845 روز

    سلام ب استاد عزیزدلم.

    امروز این فایل خیلی خیلی زیبا نشانه من بود.

    من خیاطی میکنم و توی فایلهای قبل گفتم ک دارم متعهدانه رو مهارتم تخصصی کار میکنم.

    توی خونه هستم.

    ی آگهی روی دیوار ی قسمتی از خونمون دیدم ک ب یه خیاط ماهر یا نیمه ماهر خانم نیاز داریم.

    شمارشو برداشتم اومدم خونه بهشون زنگ زدم یکم اطلاعات ازم گرفتن و متوجه شدن ک بلد هستم.

    بهم گفتن میخوام از صبح تا ظهر بیای مغازه رو باز کنی و مشتری بگیری،ماه اول بهت حقوق میدم از ماه دوم درصدی،حقوقشم گفت سه میلیون واسه ماه اول.

    من نمیدونستم وافعا چیکار کنم،گفتم یعنی این میشه جز تکاملم و باید برم پیش ایشون؟

    آخه سه تومن ک من فقط باید صبح تا صبح بدم کرایه( چون نزدیک بودیم و گفت ک ظهر خودم برتمیگردونم)

    گیج بودم ، گفتم برم توی سایت سراغ نشانم.

    اومدم و هدایت شدم ب این فایل ک استاد فقط درمورد محدود شدن صحبت میکردن.

    از اون طرفم دلم میخواد برم پایین خونمون ی جایی رو اجاره کنم .

    گفتم پس من نباید خودمو محدود کنم صبح تا ظهر برم اونجا کارای خودمو نتونم انجام بدم،واسه اونم مشتری بگیرم حقوق خوبم بهم نده.

    واقعا حس خوبی داشتم ک جوابمو گرفته بودم.

    ما میخوایم در کنار کارمون این دنیا رو هم تجربه کنیم و لذت ببریم.

    پس اگر مغازه واسه خودم باشه خیلی بهتره و میتونم آزادانه کار کنم داخلش، و اینکه ی چیز دیگه هم اومد تو ذهنم ک اگر من برم اونجا میشه ی نوع شراکت دیگه و استادم تاکید میکنن ک شریک نگیرید.

    و منم تصمیم گرفتم ک اونجا نرم.

    و منتظر بمونم تا خدا منو هدایت کنه تا بتونم ب خواستم نزدیک تر شم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    الهه شریفی گفته:
    مدت عضویت: 273 روز

    به نام خداوند حکیم و مهربانم

    سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته ی عزیزم

    امیدوارم حال دلتون خوب باشه و به آسانی در مسیر آسانی ها باشید

    این اولین کامنت من هستش و امروز صبح با ایمان کامل به دنبال نشونه ی پاسخم برای سوالات درون ذهنم بودم و خداوندگار جانم منو به این فایل هدایت کرد،

    چندین مدت بود که من به دنبال خودشناسی و کامل شدن ایمانم بودم و هستم و در رابطه ی عاطفی ام به مشکل خورده بودم و امروز صبح وقتی داشتم فایل رو میدیدم و استاد گفتن : همه ما به این جهان آمدیم برای تجربه کردن ،من تو خواهرت برادرت همسرت مادرت ،همه به این جهان آمدیم تا خودمون رو تجربه کنیم

    حقیقتا اشک در چشمان حلقه زد و تمام تنم لرزید از این آگاهی از این هدایت

    من در همچیز سخت گیر بودم و نمیدونستم چجوری باید رها کنم ، در حقیقت متوجه نمی‌شدم چرا باید رها کنم و در رهایی درد و رنج میدیدم

    اما الان انگار در هایی از آگاهی و تکامل بر من باز شده و چشمانم بینا شده و میتوانم حقیقت را ببینم

    حتی الان که دوباره دارم یادآوری میکنم میخواهم از شوق فریاد بزنم و اشک بریزم

    واقعا خداوندگار رو شکر میگم به خاطر اینجا بودنم و در مسیر آگاهی

    خداروش سپاسگذارم که میتوانم بشنوم و ببینم و یاد بگیرم و رشد کنم

    خدا به زندگیتون برکت بده استاد جان که برکت شدین برای زندگی ما

    در پناه ایزد یکتا شاد و سلامت باشین

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1244 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    تمام افرادی که به موفقیت های بزرگی دست یافته اند:

    باور داشتند که تحقق اهداف امکان پذیر است

    باور کردن از:

    مشاهده های الگوهای مناسب

    یا

    شکل گیری هدایتی در قلب مان ناشی می شود

    گاهی اوقات الگویی برای هدف ما وجود ندارد:

    اگر باور داشته باشیم تحقق اهدافمان امکان پذیر است به راه هایی برای تحقق آن هدایت می شویم و افراد دیگر در آینده از ما الگو خواهند گرفت

    زمانی که به خواسته های خود دست میابیم:

    باید از آنها گذر کنیم وابستگی به خواسته ها باعث می شود از تحقق سایر خواسته هایمان جلوگیری شود و آزادی ما را محدود کند

    اگر حیوان خانگی داریم:

    با دست خود آزادی خودمان را محدود کرده ایم و در واقع به جای داشتن احساس خوب و لذت بردن ما حیوان خانگی آنها خواهیم شد

    خداوند فرصت کوتاهی در اختیار ما قرار داده تا ما:

    زندگی دلخواه خود را تجربه کنیم

    ما با زنجیر کردن خودمان به عوامل بیرونی مانند :

    حیوان خانگی رابطه ی نامناسب کسب و کار … به خود اجازه نمی دهیم:

    خود و جهان پیرامون خود را تجربه کنیم

    خود را به خاطر هیچ کس و هیچ چیز : محدود نکنیم

    حواسمان باشد:

    چگونه خودمان را با دستان خودمان محدود کرده ایم

    ما موجودات اجتماعی هستیم و قرار است: با انسان ها ارتباط برقرار کنیم

    افرادی که نمی توانند رابطه ی مناسبی با دیگران برقرار کنند:

    به سراغ حیوان خانگی می روند

    زمانی که هدف خود را لذت بردن از زندگی و تجربه کردن زیبایی ها قرار دهیم:

    خداوند ما را به مکان ها و موقعیت های بهتر هدایت می کند

    قانون:

    زمانی که رها باشیم و به چیزی و کسی وابسته نباشیم خداوند شرایط بهتری برای ما فراهم می کند

    صبح به محض بیدار شدن:

    تمرکز خود را بر نکات مثبت قرار دهیم تا در طول روز و هنگام شب اتفاقات عالی را برای خود رقم بزنیم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    سیده ملیکا مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 743 روز

    به نام خدایی که هرچه دارم از اوست

    سلام استاد عزیزم …

    سلام عزیز دل استاد و عزیز دل همه ی ما

    سلاممممم

    سلام همسفران

    سلام کسانی که حس میکنم با تمام وجود بهترین افرادی هستید که در عین حال که نمی شناسم ولی میشناسم …

    سلامممممم

    سلام و درود بی کران ….

    دوست دارم از اینجا داستانو بگم …

    از اینجا که حسن بد بود …

    حال درون درونم بد بود …نمیدونم برای چی برای کارایی که باید میکردم و نکردم یا برای وقت تلفی هام …

    لبم می‌خندید ولی از درون اعصابم خورد بود …گرسنم بود ولی هرچه میخوردم سیر نمیشدم …چای و بیسکویت..پنیر و انگار…پنیر و خیار …نارنگی ..همه چیز امتحان کردم ولی انگار یه غذای دیگه باید میخوردم …

    اومدم توی سایت

    ..

    چشمام رو بستم و گزینه ی نشانه ی من رو زدم و به خدا گفتم خدایا حالم بده …

    حس هیچ چیزو ندارم…تو حالمو خوب کن …

    حتی قبلش دو فایل از دوره ی خانه تکانی ذهن رو گوش دادم مطالب فوق العاده مفید بود ولی فقط انگار حواسمو پرت می‌کرد….

    خلاصه چشمام رو باز کردم و دیدم این صفحه برام اومد و یکی از فایلای سفر به دور آمریکاست…

    من که نمیتونستم فایل تصویری دانلود کنم یه لحظه ناراحت شدمو ولی بعد یک ثانیا گفتم اشکال نداره حتما چیزی که دنبالشم توی همین صفحه است بزار برم پایین قطعا جواب همینجاست …

    وقتی اومدم پایین دیدم فایل صوتی هم داره …

    خوشحال شدم ..

    فایل رو دانلود کردم و نشستم پای گوش دادن …

    .

    .

    .

    به نام خدای مهربان سلام به شما دوستان عزیز …

    …….

    کامنت منتخب ….

    (چه جالب …) دوستانی که زود تر کامنت میزارند و کامنت با نگاه مثبت دارند …

    سودای یه تشکر ویژه که اول از همه با کامنتای طولانی و زیبا …

    (آخ چقدر دوست دارم یه روزی کامنت من هم جزو این کامنت ها باشه …بعد شما بگین ملیکای عزیزم …که البته دوست دارم ملکه هم بهم بگین …اخخخخ ..حتی تصورشم برام لذت بخشه ….)ادامه ی صوت :

    یه دعای زیبا …آمین

    تحسین اندام زیبای شما …

    خداروشکر واقعا به خاطر دوره ی قانون سلامتی

    قدم به قدم …

    هدف لذت بردن از مسیر است …

    فقط به نشونه ها توجه کن و آسون بشو برای آسونی هاااا

    با تکیه بر اصل هر کاری رو انجام بده …

    نکته مهم و اساسی وقتی موفقیت دیگران رو می‌بینیم…آگاهانه تایید و تحسین کنیم …که پس می‌شود و امکان پذیره …

    اگز یاور داشته باشی که می شود حتی اگر الگویی نباشه پس می‌شود…

    خواسته هایی داشتید و برآورده شد

    ولی اگر بخوایم بچسبیم به اون خواسته اونوقت مارو از یک عالمه آزادی میگیره …

    توی ذهنمون پذیرفتیم …ما نباید به خاطر مرغ و خروس ها آزادی خودمون رو محدود کنیم …

    یکی از چیزای مهم که توی آمریکا درک کردم

    اینکه افرادی که حیوون خونگی دادند چقدر با دست خودشون ارادی های خودشون رو محدود کردن به خاطر اینکه اونو دارند …

    که مثلا باید پیش سگم باشه یا کلی هزینه کنه ببره مهد ….

    خلاصه یه عالمه محدودیت داره…

    در واقع به جای اینکه سگه در خدمتش باشه ما شدیم حیوان خانگی اون

    ..

    خداوند یه فرصت کوتاهی داده که من شما خواهرت و هر فردی که روس این کره زمینه تجربه کنه خودش رو …

    خودشون رو زنجیر کردن …

    به کسی یا چیزی یا حتی چیزای ذهنی و باورای اشتباه …

    خودتو محدود کنی به خاطر اینکه یه سگ مثلا داشته باشم ..؟

    کلی درد سر بکشم کلی خودمو محدود کنم کلی حرف بشنوم …

    من می خوام خودمو بشنوم می خوام جهانی بیشتر بشناسم …

    ولی سعی کردیم که ازشون محافظت کنیم ولی گفتیم که ما محدود کنیم خودمون رو به خاطر اینکه اونا رو داریم …

    ما پذیرفتیم حتی اگه برگردیم و بفهمیم همش مردن …

    خودمون دست و پای خودمون رو می‌بندیم به خاطر باورای بد خودمون …

    نگاه کنید به خودتون ببینید به خاطر باورای محدود کننده از طرف جامعه چطوری دارید خودتون رو محدود میکنید ‌؟چطور میشه که نتوانید جهان اطرافتون رو تجربه کنید یا نتونید لذت ببرید …

    ما قرار نیست که از سگ لذت ببرید

    ما قراره با انسان لذت ببریم …

    اون سگه یه حیوونی که فقط عشق میورزه و یکسری آدما که نتوانستند ارتباط خوبی برقرار کنند به جای اینکه بیان به خودشون نگاه کنند و ببینند اون چیه درونم که نتوانستم خوب ارتباط برقرار کنم و نمیتونم یک رابطه ی پایداری رو با جنس مخالفم داشته باشم یا با دیگران داشته باشم پناه بردم به حیوان خانگی که با اون عشق داشته باشم …

    اینکه تو رو از هدفت دور کنه یعنی اینکه یه جای کار ایراد داره …

    …..

    ….

    ..

    .وقتی که ما هدفمون رو گذاشته باشم روی لذت بردن …هدفمون ر. گذاشته باشیم روی چیزای زیبا خداوند هدایت میکنه …

    چقدر وقتی آدم نچسبه و سعی کنه لذت ببره خداوند شرایط بهتر و لذت بخش تر رو براش محیا میکنه …

    .

    باز ی فوتبال …همیشه طرفدار اون تیمیه که بیشتر حمله میکنه …(و بیشتر شانسش امتحان میکنه و جرات و شهامت و توکلش بیشتره …)

    استاد اولین کاری که می‌کنند خوندن کامنتا و تمرکز بر نکات مثبت شروع می‌کنند و این فرکانس شادی باعث میشه اتفاقات فوق العاده ای میوفته …

    ……..

    واو …

    چه انرژی داشت این فایل و این کامنت …

    چقدر منو به فکر فرو برد …اینقدر خوب بود که بعد گوش دادنش شروع کردم این کامنت رو نوشتم و دوباره فایل پلی کردم …

    چقدر برام تمام چیز هایی که میگفتید آشنا بود …

    اینکه خودمو محدود میکنم …

    اینکه من حیوان خانگی بعضی چیز ها هستم یا برعکس

    اینکه من باید ریئس باشم ولی من شدم برده …

    مثل پول

    مثل موبایل

    مثل اپلیکیشن ها

    مثل فضای مجازی

    مثل اینیستا

    آیا من در خدمت چی. هایی هستم که دارم یا برعکس

    آیا من رئیسم ؟

    آیا همه اش در خدمت من اند یا من در خدمت آنان…

    کدامشان …

    آیا هدفم که لذت بردن است را از یاد برده ام ؟

    یا دچار روزمرگی شدم ؟

    آیا با انسان ها ارتباط دارم …

    آیا با انسان ها لذت میبرم …

    ایل تونستم یک ارتباط خوب برای لذت بردن بیشتر خودن با جنس مخالف برقرار کنم یا برده ی باورای مخرب و مذهبی شدم…

    آیا می توانم از طبیعت لذت ببرم یا در خدمت باورای اشتباه جامعه هستم ؟

    آیا

    آیا

    اااایااا

    آیا هایی که مرا در برگرفت و جواب همه آنها گویای برده بودن من بود ….

    و فهمیدم چه رئیس بدی هستم و چه برده ی خوب و پر جنب و جوشی ….

    خب حالا چطور ….

    بزار باز ترش کنم …

    از همین موبایل شروع میکنم …که از دلیل اصلی حال بده منه …

    البته من خیلی خوشالم که دارمش

    ولی …وقتی اون رئیسه واقعا حس بدی دارم ….

    مثل امروز که رفتم توش و دیدم اون کاری که 3سال پیش از فروش لوازم بهداشتی و برداشتن 4 درصد سود بوده چقد. افراد دیگه تونستن ازش پول دربیارند و من ولش کردمو الان هنوز درآمدی ندارم …

    و با همین حس سر خوردگی منو مجبور کرد تا دوباره ثبت نام کنم و یه کانال بزنمو بعد کلی حس بد گرفتم چون این کاری نیست که دوست داشته باشم انجام بدم …بعد کلی حس بد گرفتم که نمیشه و اصلا چیزی که دوست دارم که نوشتنه به درد نمیخوره …

    از یه طرف هم کلی چیز نوشته بودم کلی کار که انجام بدم و چون خیلی زیاد بودن کلی حس بد ازش گرفتم که تو که اینقدر تنبلی یا تو که تا لنگ ظهر خوابی انتظار داری به همه ی کارات هم برسی …

    حتی می خواستم برم بیرون یکم پیاده روی کنم تدی طبیعت حالم خوب بشه و لذت ببرم هی گفت بهم تو با این همه کار کجا می خوای بری ؟ فردا پرسش کلاسی داری و حتی جزوشون چاپ نکردی …تازه 2 جلسه هم غایب بودی …

    کجا نی خوای بری …می خوای بری دوباره فکر کنی …

    که چیکار کنی و بعد هیچ کاری هم نکنی …

    اوه تازه اولش که کلی حرف مفت میزد که مامان اجازه نمیده ..به شب میخوری آخه توی پارک امن نیست کلی آدم دری وری اون بیرونه …کلی باهاش کلنجار رفتم و به یاد آوردم قبلا هم رفتمو هیچی نشده تا از مامان پرسیدم اونم گفت برو ولی آخرش منو نگه داشت توی خونه …

    عجب موجودیه این شیطان …

    بعدشم که رفتم توی اتاق هی گفت اینجا خیلی کثیفه و اینا گفتم حالا آروم آروم اشکالی نداره صوت کع می خوام گوش بدم گوش میدم اتاقم مرتب میکنم …یه تیرو دو نشون …

    و اومد که بگه نه باید وقتی صوت گوش میدی فقط گوش کنیو اینجوری فایده نداره صوتی گذاشتمو سریع اول رفتم سر کمدم ..

    با صوت ها یکم آروم شدم صوت های خانه تکانی بود و همزمان با همونا اتاقمو مثل دسته ی گل درست کردم ..

    و بعد یکسری کار چاپی کردم و اومدم که علامت بزنم که این کارا انجام شده دوباره وسوسه که نگاه کن چقدر کار نکردی …

    چقدر باید کار کنی

    چقدر هنوز کار داری

    این کارا که کردی که چیزی نبود

    ..

    کارای بی خود رو کردی….

    کلی کار اصلی هنوز مونده …تازه توی اون فایلا شما درباره ی دوره ی دوازه قدم گفتید و من توی آینه با ناراحتی رو به خدا کردمو گفتم منم می خوام خب …

    و اینجا شیطان از همین جمله و قیافه ی ناراحت توی آینه استفاده کردو گفت …ببین حتی درآمدم نداری که یکو نیم این دوره بخری ….

    بعد منو مشغول کرد توی همون سایت آرایشی بهداشتی وووووووو که گفتم اول داستان …

    و همینجور …حس بد پشت بد …تا این نشانه …که منو آگاه کرد …

    و بهم گفت که تو باید رئیس باشی …

    تو باید فرمانده باشی نه فرمان بردار

    تو باید بخوای

    تو باید بگی

    تووووو

    ممنونم ازتون ….

    از اعماق وجودم….

    و از خدای عزیزم که دوباره به من یاد آوری کرد که .؛من جانشین خداوند روی زمینم …

    قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً

    پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشینی خواهم گماشت

    ممنونم …خدای قشنگم

    ..

    از شما هم ممنونم استاد خوب و نازنینم

    در پناه لله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    Samer گفته:
    مدت عضویت: 1183 روز

    سلام بر استاد عباس منش عزیز و مهربان و بانو شایسته عزیز.

    و سلام به خواهران و برادرانم در این خانواده بزرگ.

    استاد عزیزم من زمانهایی که ورزش میکنم بجای موسیقی به فایلها شما گوش میدم، شده که یک فایل رو بارها گوش دادم، گاهی شده تو بعضی فایلها خندیدم و حرف شما رو تصور کردم گاهی زار زار اشک شوق ریختم و همچنان ورزش رو ادامه دادم،

    الان هم در میان ورزش هستم و نمی‌خوام دیدگاهم رو بزارم برای بعد که بیام بنویسم، چون از خاطرم می‌ره، میخوام همین الان که حرفها توی ذهنم هستن بنویسم،

    راجع به وابستگی صحبت کردید که دست و بال آدم رو برای آزادی می‌بنده و جالبه که اخیرا صحبت سفری به شیراز برای همسرم عامر پیش اومده از طرف شرکتش و قرار هست این ماموریت سه ماه طول بکشه و عامر پیشنهاد داد که من رو هم به این مأموریت ببره ، ما خیلی دوست داشتیم این مدت که هوا داره سرد میشه و خونمون گاز کشی نیست و سرد میشه بریم سفر به جاهای گرمتر و برای چندین ماه بمونیم، اما داستان از این قرارها که من خیلی گل و گیاه دوست دارم و خونمون پر هست از گیاه.

    به قولی برای خودم یه جنگل کوچک ساختم که خیلیییی دوستش دارم، هربار که سفری یک تا دوماه از شمال به کرج داشتیم وقتی برمی‌گشتیم خونمون، میدیدم برخی از گل هام خراب شدن چون شخصی که بهش سپرده بودم خیلی از ساز و کار گل‌های من سر در نمی‌آورد.

    تو این چند روز که صحبت سفر داخواهمون پیش اومده تنها نگرانی و وابستگی من گلهام هستند، در این دو روز خیلی به این فکر کردم که من واقعا اسیر شدم و واقعا دوست ندارم خراب بشن و وقتی خراب میشن حالم خیلی گرفته میشه، حالا باید چیکار کنم برای سفر و اینکه ممکنه بازم با خرابی مواجه بشم موقع برگشتن به خونه. داشتم فکر میکردم باید باهاش کنار بیام هرچند که برام سخته.

    دیشب عامر بهم گفت: تو بنده ی گلهات نیستی و نباید اینقدر آزادی رو از خودت بگیری و این باعث بشه برای چیزی که آرزوشو داشتیم خوشحال نباشی، راستم میگه و من هم داشتم به این فکر میکردم که نمیشه این فرصت های خوب برای سفر رفتن و دیدن جهان بیرون از خونه رو اینجوری خراب کنم.

    خلاصه خیلی برام جالب بود که انتخاب این فایل جوابی یا شایدم تاییدی برای قوی شدنم در راه آزادی و عدم وابستگیم بود.

    از خدا بخاطر هدایت من به این فایل و از شما بخاطر بیان شیوا و انتخاب کلمات و موضوع این فایل بسیار سپاسگزارم.

    باشد که در مسیر رشد و تکامل ثابت قدم باشیم.

    دوستون دارم

    ساره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 909 روز

    به نام خدای خوب و مهربان و هدایتگرم

    خدایا من هر چه دارم رو تو به من دادی من هیچ ندارم من تسلیمم

    سلام به اساتید عشق و زیبایی

    سلام به اساتید ثروت و فراوانی

    سلام به دو فرشته مهربان که زندگی هزاران هزار نفر رو نجات داد تا بفهمیم و لذت ببریم و زندگی عالی داشته باشیم اونم آگاهانه ممنون و سپاسگزارم

    چه چیزهای در زندگی ما رو محدود و زندانی میکنه؟ اگر به چیزی بچسبیم و رهاش نکنیم اذیت میشیم و محدود میکنیم خودمون رو و حتی از روزهایی که سپری می‌شودنمیتوانیم لذت ببریم

    ما به این دنیا آمده ایم تا لذت ببریم و تجربه کسب کنیم و زندگی کنیم نه اینکه خودمون رو سر چیزهای الکی زندانی کنیم و بعد هم افسوس بخوریم

    ما چند ساله پیش حدودا شش سال میشه چون همسرم و بچه هام گربه دوست دارن یه بچه گربه آوردن خونه و گفتن ما خودمون ازش نگهداری میکنیم که نتونستن و بعضی جاها به خاطر گربه نمیرفتن

    حتی از خوابیدن هم لذت نمیبردن

    و بعدا فهمیدن که اشتباه میکردن

    و رها کردن الان گربه دارین تو حیاط بدون هیچ وابستگی باشیم غذا میدیم نباشیم هم هیچ

    استاد عزیزم من با دیدن این سریال‌ها یاد گرفتم فقط و فقط به ذهنم زیبایی بدم و تحسین و شکر گزاری که حس و حال خوبی داره

    خدارو شکر میکنم که در کنار شما و دوستان عزیزم دادن زندگی میکنم و رشد و تغییر میکنم

    وقتی به چیزی بچسبیم باعث میشه ذهن محدود بشه و از خواسته و هدفمون دور میشیم و حرکتی نکنیم

    استاد ممنونتم دوستتون دارم

    خدارو شکر که هر روز تو این سایت هستم و از آگاهی ها استفاده میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 585 روز

    سلام خداوند هزار بار شکرت بابت هدایت امرزم خداوند هزاربار شکرت بابت اینکه هر.دفعه یک چیزی رو من متوجه می شوم وانگاراین خواسته تو جودمن بوده چقدر زیبا ودرست ودقیق کانوته استاد عزیزم روی اصل هست حتی چقدر زبیا شرایط،خودشو قشنگ توضیع میده وحتی ذهن خودشو محدود نمی کنه بااین چیزا وچقدر زیبا بود این نوع نگاه که اون کلمه زنجیر که از محدودیت میاد واون کلام آزدی هیچ گونه محدویت براش وجود ندار چقدرزیبار این مثال و آوردید روی یک سریع مسال این چنین که خودم با زنجیر کردن خودمون جلوی هدایت خداوند رو میگریم واجازه نمی دیم خداوند هدایتون کنه به سمند آزادی ورهای این کلامه مشابه هم هستند یعنی تجربه لذت بخشی که خداوندبرایت رقم بزنه چقدر این مثال تاثیر گذاشت روی من خودم رو با باورهای غلط محدود کننده وتوجه کردن به چیزهای بی ارزش باعث میشه تو برده. باورهای محدود کننده باشی هیچ گونه لذتی از زندگی نبری وعملی خداوند بهت داده با باورهای غلط،سپهری کنی خدایا مر در مداری قرا بده تا رها سازی کنم باورهای که جلوی دیدن زیبای های تو روگرفتن خدایا کمک کن می‌شود تا درصلح وآزادی تمرکز گذاشتن بر روی اصل ورهای رو تجربه کنم می شود چون قدرت خداوند رو باور دارم چون قدرت خداوند رو در لا به لا ی ذهنم تصوری کردم چون قدرت خداوند هست که همه چیز رو بهبود می دهد خدایا شکرت برای ذهنم باور پذیر است فقط به این خاطر که خداوند مرا هدایت کرده انگار خداوند خیلی کار من داره هر وقت می خوام از مسیر خارج بشم یک نیروی ویک قدرتی مرا میکشونه به سمت خودش اون نیرو قدرتش فراتر از ذهن منه اون نیرو فراتر از هر قدرتی دیگه است اون نیرو فراتر از هر مانعی هست که بخواد. سر راه من قرار بگیره تا کنال ارتباطی بین مون قط کنه خداوند این موضوعاتی مرا وصل میکنه به داستان هدایتم وصل میکنه به هدایت خداوند ویک نوع انرژی ویک نوع خوش‌بینی در من ایجاد. میکنه مرا وصل میکنه به اشعار یکتا پرستی خدایا شکرت باور پذیر هست هیچ غیر ممکنی برای خداوند وجود ندارد چون باورش دارم مطمئنم طوری شراط آزادی ورهای زو برایم کرده یعنی همین الان اون شرایط وجود داره که الان من اینجا هستم وشناختی درونی از خودم که خداونددرون من گذاشته خدایا شکرت از این بابت خدایا جونم این خواسته از اعماق وجووم میاد ومطعنم مدت ها بود که هم چیز رو در ذهن خودم سخت کرده بودم این یک نوع زنجیر هست که خودم به وجود آورد یعنی هر درخواستی رو از خداوند میکردم ذهنم کلمه به سختی رو پیش،فرض قرار می داد ولی خدایا شکرت امروز به باوری رسیدم قدرت خداوندی که مرا هدایت کرد تواون شراط سخت که اصلن نمی دونستم جطور هدایتم کرداون قدرت واون نیرو شهامتی رو در من ایجاد میکنه که رها کنم ذهنم مو وبچسبم بخ ندای درونم واعتماد کردن به خداوند طوری در وجودم شکل بگیره که فقط فقط خودش هدایتم در بگیره ذهنم رو رها کن برای یادگیر برای تجربه کردن زیبای ها برای دیدن نعمت ها وسپاس گزاری بودن وبودنش فضای برآید ایجاد میکنه برای پر کردم کمبود ها وقتی هدایت به دست خداوند ورب باشه در دروجودم خودت کمبودی رو احساحس نمیکی این نگاه منه نسبت به اصل که خداوند است این نگاه من است نسبت خداوند که از آیت به بعد همه چیز رو بر من آسان کند اون نگاه که به اون خداوندداشتم که همه چیز رو برمن سخت کرده اون اصل نبوده اون حتی در حدیث فکر نبوده اکت یک توهمی بیش،نبوده که سال ها خوشی ها رو از خودمون میدیم وسخت گیری ها وبدبختی ها رو اذن خداوند آیت همش زنجیری بوده که ما را در اسارت گذاشته ولی خدایا شکرت پیش فرض ذهنم اینه خداوند همه چیز رو بر من آسان میکنه راه رو برام باز میکنه برای راهی بر آزادی قدرت او ست چون باورش،دارم هر گره رو باز میکنه قدرت اوست که جاده رو برام هموار میکنه ومرا ازمیر سنگلاخی به مسیر همورا هدایت میکنه خدایا شکرت این برای ذهنم باور پذیر هست که قدرت خداوند این رو برایم رقم می زنه والان که اصل خداوند برای ذهنم باور پذیر شده خودش رابط بین خودم وخودش رو به عشق درونی تبدیل میکنه چون به قدرتش ایمان دارم چون به عظمتش ایمان دارم چون به هدایتش،ایمان دادم وقتی رجوع میکنی به اصل قرآن که خداوندی که گفته بنده ای که بندگی من و بکنه نه غمی دراد دردی خدایا راه ورسم بندگی کردنت رو خودت بهم یاد بده خدایا شکرت این حس اعتماد داره تو وجودم طوری شکل میگره وباورهای مثبتی رو در وجووم شکل میده خدایا خودت کمک کن وابسته به آی دنیای مادی نباشم خدایا خودت کمک کن دل بسته به تو باشم خدایا درون رو آنچان بزرگ کن که لبریز از نعمت های توباشد از زییاها ازنعمت ها از دوستان خوب خدایا کمک کن خودم باشم خود حقیقی متکی باشم به اون ذهن حقیقی وخودآگاهی اون وبا آگاهی روحم یکی باشم روحم بیش از حد آگاهی داره وروح خودم نگاه میکنم سلامتی آرامش ثروت سعادت شجاعت رابط،مثبت همه این‌ها رو توی دیدگاه روحم میبینم خدایا خدایا شکرت واحساحس لیاقت میکنم بهشون خیلی دور نیستد انگار فاصله بین ذهن روحم خیلی نزدیک شده واز این بابت از خداوند سپاسگزارم وقتی به اصل درون خودت پی میبری متوجه می شوی که چه احساساتی درون خودم هست که به بهت احساحس ارزشمندی میدن اون موقع هست معنی آزادی درون رو از طر ف خداوند میفهمی اون موقع طعم لحظه با خدا بودن به اندازه تمام ثروت های دنیا برات ارزشمندتر اونجا هست که از خداوند سپاسگزار میشوی اونجا که ذهن با تلاش خودش وباغرور با خواد تورو از خداوند دور کنه میگی خداوند من خاشع هستم در برابر تو. وذهنت یک دفع سکوت میکنه در برابر قدرت و عظت روحتدرقدرت خداوند اونجا هست که متوجه میشوی با خداوند چقدر راحت است اونجا هست که متوجه میشوی خداوند بدون شرط وشروط هر بندهش رجوع کنه اون آماد ه کمک کردن اونحا هاست متوجه میشوی خداوند که همه کارش غضب کردن فقط کارش کمک کردن فقط،فقط،اینطور خداوند درک میکنی که جز خیر برکعت چیزی به تو نمی رسونه اونجا هست که اگر تمام نیروی های دنیا هم که جعم بشون توان آزار رساندن به تو رو ندارن اونجا هست که خالی شرک میشوی وبه یکتای بودن خداوند یقین پیدا میکنی اونجا هست که الگوی که برای خودت انتخاب کرده ای باورهایش رو جذب میکنی وتجربیات که خودت کسب کرده ای در مسیر اجازه نمیدی ذهنت با چیزهای که شنیده‌ای وچیزها به اشتباه فهمیدی اجازه نمیدی تو رو به شیوه گذشته برگردنه و. هردم پر انرژی تر با ایمان تر ومرکز وتوجه به اصل باعث امید میشه که این مسیری که جدا از بحث مادیات داره مسیررو بهت یادت میده که مسیر سعادت دنیا وآخرت اون با آسانی نه با سختی اون با احساحس خوبی وبه آسانی خدایا دلیل تمام اتفاقات خوب من تو هستی خودت شراایط،روبرای اتفاقات خوب زندگیم فراهم کن این قدرت رو خداوند داره نیرو وقدرت هر اتفاق مثبتی تو زندگیم افتاده وهروقت توبدترین شرایط زندگی بودم دست گرفته ودلیل تمام اتفاقات بد. زندگی رو خودم می دونم وهر فقط خواسته در دل داشتم با این خیلی مخالفت کرد ولی خداوندجورش کرده برانم ویعنی هرچه خواستم خداوند به راحتی در اختیار من گذاشته به اون چیزی که می خواهم برسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سارا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1458 روز

    151 سفر به دور امریکا

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سوره انعام – آیه 34

    وَلَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ فَصَبَرُوا عَلَىٰ مَا کُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتَّىٰ أَتَاهُمْ نَصْرُنَا ۚ وَلَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِ اللَّهِ ۚ وَلَقَدْ جَاءَکَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِینَ ﴿٣۴﴾ مسلماً پیش از تو رسولانى تکذیب شدند [و مورد آزار قرار گرفتند] و بر تکذیب و آزارى که دیدند ، شکیبایى ورزیدند تا یارى ما به آنان رسید ، [تو نیز شکیبایى کن تا یارى ما به تو برسد . این سنّت خداست ،] و سنّت‏هاى خدا را تغییر دهنده‏اى نیست . و قطعاً بخشى از سرگذشت پیامبران [در آیاتى که پیش از این نازل شده] به تو رسیده است

    سلام به اساتید عشق… اساتید زیبا دیدن و زیبا عمل کردن…

    سلام به همسفرای عزیزم

    الهی در مسیر زیبایی ها و خوبی های ثابت قدم باشیم و همواره به زیبایی و خوبی های روز افزون هدایت بشیم

    این صلاتی برای کنترل ذهن در محیط بیمارستان در انتظار ویزیت همسرم

    بریم برای دریافت آگاهی های لذت بخش الله…

    کامنت سودای عزیز :

    همه‌ی افراد موفق قدم اولشون اینکه باور کردن… که این باور کردن به احتمال خیلی خیلی زیاد با الگو دیدن ایجاد شده یا دریافتی هدایت توی قلبشون مثل برادران رایت که هواپیما رو اختراع کردن…

    اگر به خواسته هایی که تجربه کردی و بهش رسیدی بچسبی مثل تجربه مرغ و گوسفند و … اون وقت یه عالمه آزادی رو از ادم میگیره… ما تو ذهنمون گفتیم: ما سعی می کنیم شرایط خوب رو براشون فراهم کنیم… ولی نباید به خاطر مرغ و خروس ها ازادی خودمون رو محدود کنیم…

    افرادی که حیوان خانگی دارن، چقدر آزادی خودشون رو محدود کردن… به جای اینکه اون حیوان خانگی در خدمتش باشه و ازش لذت ببره، اون شخص در خدمت اون حیوان خانگی قرار می گیره و بهش سرویس میده، فرصت کوتاهی که داره رو براش خرج می کنه

    یک فرصت کوتاهی رو خدا به من عطا کرده که تجربه کنم خودم رو… بعد من با زنجیر کردن خودم به عوامل بیرونی که بنا بود در خدمت لذت بردن من باشه، اجازه نمیدم که خیلی چیزا رو تجربه کنم و همش محدودم… من خودمو محدود کنم فقط به این دلیل که می خوام یه سگ داشته باشم… صبح تا شب از مردم معذرت خواهی کنم چون سگم پارس کرد… کلی مسافرت نرم چون می خوام سگ داشته باشم…

    من تو این فرصت کوتاه می خواهم خودمو تجربه کنم، جهان رو تجربه کنم… حواسمون باشه که خودمون داریم خودمون رو زندانی می کنیم به خاطر یکسری باورهای الکی… یکسری ادم ها چون در روابط عاطفی چند بار شکست خوردن، میگن روابط عاطفی آشغاله پس پناه بردن به سگ چون حتی اگه تو سر سگ بزنی بازم باهات بازی می کنه… ما قرار نیست با سگ لذت ببریم ما موجودات اجتماعی هستیم ما قراره با آدما کنار ادما لذت بیشتری ببریم.

    وقتی که آدم نچسبه و رها باشه، هدفش لذت بردن باشه… خداوند شرایط لذت بخش بیشتری رو براش فراهم می کنه … این یک قانون است.

    احقاف:15

    رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِـحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ

    پروردگارا، مرا به شکر نعمتی که بر من و پدر و مادرم ارزانی کردی مراقب و موفق بدار تا عمل شایسته‌ای که تو از آن خشنود باشی انجام دهم، و در میان فرزندانم شایستگی‌ام ده(الگو بشم براشون)…که به راستی به درگاه تو بازگشته‌ام و به راستی از تسلیم شدگانم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2024 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان مهربانم و تمام دوستان گلم.

    واقعا می خوام از خودم بپرسم

    آیا فاطمه جان

    تو از هر لحظه زندگی ات لذت می بری؟

    چه چیزهایی وجود داره که اجازه نمی ده هر لحظه عمرت رو زندگی کنی؟

    وقتی خوب فکر می کنم، من خیلی دوست دارم ثروت فراوان ، استقلال مالی همراه با آزادی زمانی و مکانی رو هر چه زودتر تجربه کنم. آن هم در نسیر علایقم در مسیر شکوفایی استعدادها و توانایی های درونی ام. دوست دارم و هر لحظه تجسم می کنم که مشغول انجام کاری هستم که هر لحظه نی گم خدایا شکرت دمت گرم من دقیقا سرجای خودم هستم . و بی نهایت سپاسگزارم

    دیشب که داشتم این خواسته ام رو برای یکی از دوستانم تعریف می کردم ، یه ندائ درونم گفت ، فاطمه جان تو الان هم سر جای خودت هستی و تمام چیزهائ رو که داری تجربه می کنی ، همه چیزهایی هستند که یک روز می خواستی ، پس سپاسگزار باش و از این نعمتها که فراوان و بی انتهاست لذت ببر و نگذار به این راحتی و بدون لذت عمرت بگذره.

    و در مورد چرا الان نمی رسم هم دوستم یه موضوعی رو در مورد خودش گفت که یه زمانی چقدر احساس غم و ناداحتی داشته و شاکی از خدای خودش که تو هر چی گفتی من انجام دادم و بندگی کردم ولی تو خدایی نکردی که اون لحظه که دلش گرفته بود ندایی درونش می گه پاشو صورتت رو بشور و می ره صورت بشوره که دوستش تماس می گیره و می گه که فایلهای عباسمنش رو شنیدی؟

    و این نقطه ای می شه که با استاد آشنا می شه و امید به زندگی و لذت از زندگی همراه با بندگی و سرسپردگی و لذت از لحظه ها و آرامش و شادی شروع می شه.

    وقتی دوشتم این ماجرا رو تعریف کرد من متوجه این ترمز خودم شدم که منم زوم کردم روی اینکه پس کی؟

    و به خودم گفتم و می گم فاطمه حان مطمین هستم که می شود ولی اصلا مهم نیست کی و چطور ، چون انقدر همین لحظه نعمت دارم که می تونم تا آخر عمرم باهاشون حال کنم و هدف اصلی من لذت بردن از زندگی ام هشت.

    و باز یه مورد دیگ6 که من طبق آموزشهای اشتاد برای حرکت در مسر علایقم و با هدایتهایی که دریافت کردم دارم یوگا کار می کنم و باید هر وقت که روی مت یوگا قرار می گریم این موضوع رو به ذهنم یاد آوری کنم که هدف اصلی من لذت بردن از هر لحظه و از هر حرکت روی این مت است و بقیه ش اصلا مهم نیست که جی و کی به وجود میاد . مهم همین لحظه ای هست که توش هستم و لذت می برم.

    خدا رو شکر که یه روزی حسرت داشتم آنقدر پول درآوردن برام مهم نبود که می رفتم ورزش می کردم و الان با آزادی زمانی و مکانی هر روز می توانم ورزش کنم وچقدر بدنم نرم و فوق العاده شده.

    خدا رو شکر یه روز دوست داشتم شبها هردساعتی می خواهم بخوابم و هروساعتی دوست دارم صبح بیدار شوم و الان دارم آن را تجربه می کنم.

    خدا رو شکر یه روز دوست داشتم یه خانه نو ساز و عالی و پر کمد و مرتب داشته باشم و الان به لطف خدا دارم.

    خدا رو شکر یه روزی دوست داشتم یه فرزند دیگر داشتهدباشم و زندگی شادتر رو تجربه کنم و الان به لطف خدا یه دخنر شیرین و فوق اعلده دوست داشتنی دارم

    خدا رو شکر یه روزی دوست داشتم درسها و مطالبی را بخوانم که به بالا بردن کیفیت زندگی ام از هر جنبه و بعد کمک کنه و الان به لطف آموزه های استاد و یاری خدا برای اشنا شدن با ایشان هر روز با عشق و علاقه و اشتیاق دارم روی خودم کار می کنم.

    خدا رو شکر یه روزی دوست داشتم یه مشاور و راهنمای دانا و کامل داشته باشم که در همه کارها ازش مشورت بگیرم و الان با خدای درونم که من بخشی از او و جز لاینفک اوهستم آشنا شدم و هر لحظه او را نی پرستم و از خودش یاری می خواهم که من رو در همه ابعاد و خواسته به صراط مستقیم هدایت کنه.

    خدا رو شکر یه روزی دوست داشتم یه اندام فوق العاده زیبا با پوست فوق العاده داشته باشم و الان به لطف هدایت رب و دوره قانون سلامتی دارم.

    خدا رو شکر به خاطر همه نعمتهای موجودم و خدایا چگونه می توانم شکر این همه نعمت را بکنم.

    شکر شکر شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    روف رضایی گفته:
    مدت عضویت: 922 روز

    بنام خداوند هدایت گرم به سمت زیبایی ها و نعمت ها و فراوانی ها

    سلام و درود خدمت شما خوبان روزگار

    انتخاب کامنت سودای عزیز.

    من قبلا این کامنت را مطالعه کرده بودم واقعا که جذاب و جالب می نویسد

    چقدر درک خوبی از قانون دارد

    چقدر ذهن زیبا بین دارد و قابل تحسین است

    و این نکات ارزشمند که استاد از کامنت زیبایی سودای عزیز بیان کرد رویایی بود

    و این توضیحات استاد عزیزم فوق‌العاده عالی بود

    واقعا این صحبت ها درس های خوب و رویایی برای من دارد

    من خودم تا هنوز به این شناخت دقیق از خودم نرسیده ام

    اما باعشق و لذت دارم کار می کنم و ابن مسیر رویایی را ادامه می دهم

    و می دانم که قانون تکامل را باید رعایت کنم

    و از سفر های رویایی که شما دارید و تجربه می کنید خلی لذت می برم و حالی خوبی دارم

    واقعا که در هر فایل به زیبایی های بی نظیر و رویایی هدایت می شوم

    از دیدن این همه زیبایی خلی خوشحال می شوم و خداوند را سپاسگذاری می کنم که مرا هم برای تجربه کردن به این زیبایی ها هدایت کند

    خلی دوست دارم که ابن نکات ارزشمند را بهتر و عالی تر درک کنم

    و از چیز های که در زندگیم دارم استفاده لذت بخش داشته باشم

    تازه کم کم می فهمم که وی چیز های در زندگی من است که مرا محدود می کند

    و دانستن این نکات تاثیر گذاری فوق العاده عالی برای من دارد

    این داستان های که از داشتن حیوانات خانگی بیان کردید خلی آموزنده بود

    من خودم تا هنوز تجربه داشتن حیوانات خانگی را ندارم

    مثلی افرادی که این چنین حیوانات را دارند و باهاش به خلی از جاها و مکان ها رفت و آمد دارند

    من یکی از دوستانم را درگذشته دیده بودم که به بعضی از پرنده ها علاقمندی داشت و این پرندها را نگهداری می کرد

    می دیدم که بیشتر اوقات با ابن پرنده ها است

    و از های از موارد های که دیگران می رفتند و لذت می برند و یا تفریح داشتند این آدم به آن جاها نبود

    و دلیلش هم این بود که من بخاطر آنها نمی توانم بروم

    و قشنگ معلوم بود که داشتن این پرندها های ابن فرد را محدود کرده بودند

    جالب اینکه از این کار کدام در آمد خاصی هم نداشت ولی این کار را برای مدتی زیادی انجام می دادند

    و بعدا دیدم که وضعیت روزگار مناسب هم ندارد

    و این عشق و علاقه اش باعث شده بود که از دوستان و آشنایان هم دور باشد

    به نحوی خلی منزوی شده بود

    و بعدها از زبان خودش شیندم که می گفت بد ترین کاری بود که من انجام دادم

    چون با این کار خودم را زندانی ساخته بودم

    و از تفریحات و لذت بردن هایم گذشته بودم

    به دلیلی اینکه به این پرنده ها رسیدگی کنم

    ترس داشتم که کسی با حیوانی به این پرنده ها آسیب نرساند

    و یک نوع احساس پشیمانی شدید داشت از انجام این کار

    این صحبت ها و مثال ها باعث شد که ابن داستان این دوستم به ذهنم بیاید

    و باید منم ابن چنین نگاه به زندگی خودم داشته باشم که چی چیز های در زندگی من است که مرا اینقدر محدود می سازد

    اینها باعث می شود که من از زندگیم لذت برده نتوانم

    ترس و نگرانی داشته باشم

    خوشحالی خودم را به خوشحالی آن گره بزنم

    و خودم را محدود و وابسته کنم

    این‌چنین نگاه کردن به زندگی راه را برای من باز تر می سازد

    و خودم را می توانم بهتر بشناسیم

    استاد خوبم از شما ممنون و سپاسگذارم که باعث می شوید نکته های ریز و درشت را در زندگی مان پیدا کرده و به خودشناسی بهتری برسیم

    و دارم از این فایل ها درس های عالی و قشنگ می آموزم

    حالم و احساسم خوب است

    شاکر و سپاسگذار خداوند بزرگ و مهربان هستم

    خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: