ما خالق شرایط خودمان هستیم - صفحه 36 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    333MB
    28 دقیقه
  • فایل صوتی ما خالق شرایط خودمان هستیم
    25MB
    28 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1307 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    معصومه صادقى گفته:
    مدت عضویت: 1839 روز

    سلام به استاد عزیزم مریم جان و همه اعضاى خانواده صمیمی ام

    روز ١۴ سفرنامه ام رو هم با تعهد دنبال میکنم

    بارها و بارها شنیده بودم که ما خالق شرایط خودمون هستیم ولی خیلى سر سرى میگفتم اره دیگه مثلا من فردى که مى خوام باهاش ازدواج کنم رو انتخاب میکنم و یا یه همچین مثال هایى

    ولى امروز با خوندن بعضى از کامنت هاى دوستان یه لحظه مکث کردم

    با خودم گفتم

    اون چیزى که تو فکر مى کردى از خالق شرایط با اون چیزى که خدا تو وجودت گذاشته فرق داره ها

    تو کامنت یکى از دوستان خوندم که نوشته بود مثلا دوست نداشتم تو گروه هاى چت فامیل باشم

    یا اینکه می خواستم یکى رو فراموش کنم و ازین دست مثال ها که بیشتر جزئیات محسوب میشه

    بعد اینکه خوندم با خودم فکر کردم دیدم

    چقدر ازین دست اتفاقات واسه من افتاده که من اصلا ندیدم اصلا توجه نکردم که این ها همون خلق کردن هاى من بوده ولی انقد تکاملى بوده من متوجه نشدم ….

    ٣ ساله دارم این جمله رو میشنوم که ما خالق شرایط هستیم ولى امروز درک واضحی پیدا کردم

    اصلا قبلا نمی دونستم چیه

    البته همین که متوجه شدم هم به خاطر اینکه قبلا بارها و بارها به خدا گفتم یعنى چى خالق شرایطمون هستیم

    اینا یه جور دیگه میگن با اونى که من فکر میکنم فرق داره

    اینا وقتى میگن چرا انقد ذوق میکنن !!

    من این مثال رو تو زندگى روزمره ام هم درک کردم

    مثلا بابام منتظر کارگر ها بود که بیان یا همش منتظر می موند که کسى که می خواد کارشو انجام بده وقت کنه بیاد

    بعد من تو دلم میگفتم این منم که تصمیم میگیرم پس حتما همین امروز میاد

    و جالب اینکه طرف میومد و بابام تعجب میکرد

    فرق من و پدرم این بود که اون محول میکرد به اینکه اون طرف تصمیم بگیره یا دنیا یا هر چى غیر خودش و باور نداشت

    ولى من باور داشتم که من باید بخوام تا بشه

    این کلمه رو از بچگى داشتم

    که من باید بخوام

    فقط باید بخوام

    همین که می نویسم تازه اگاهى هایی که خدا تو ناخوداگاهم گذاشته بود سر باز میزنه

    خوشحالم که تو این سفرنامه مشکلات اساسیم رو پیدا کردم

    مى دونم که از بین رفتنش نیاز به تمرین و تعهد داره و

    خداوند خودش بهم بازى میکنه تا تو این مسیر ثابت قدم و امیدوار بمونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    ندا گفته:
    مدت عضویت: 1678 روز

    سلام به دوست عزیز و همه همراهان این سفر لدت بخش و استاد عزیزم و مریم جونم

    روز 14 سفرنامه

    اوول از همه خدا رو شکر میکنم که تو این مسیر هستم و هرروز آگاهی هام بیشتر میشه و دوم از استاد عزیزم و مریم جون مهربون و دوست داشتنی که عاشقشم و چهره خندونش همیشه تو ذهنم ثبته، سپاسگزارم و سوم از نرگس جون عزیزم ممنونم که اینقد قشنگ نوشتی من تمام نکاتی که نوشتی رو عزیزدلم دونه به دونش خوندم و نوشتم

    امروز تصمیمی میخواستم بگیرم اما قبل از اومدن به سایت از خدا خواسته بودم نشونه واضح برام بفرسته که چیکار کنم در مورد تصمیمم و چقد زیبا در مرود تصمیم گرفتن نوشته بودی و چقد زیبا خدا منو هدایت کردن به کامنت شما

    “من تمرین می کنم تا هربار که می خواهم تصمیم بگیرم، از خودم بپرسم که “هدف و خواسته ام“ از این تصمیم چیست؟ و می خواهم به چه “خواسته هایی“ برسم و آنها را برروی“ کاغذ“ بیاورم.”

    دقیقا همین تمرین رو انجام دادم و نوشتم و فکر کردم و بعد از اینکه ب این سوالات جواب داد که خواستم چیه؟ تصمیم بهتری گرفتم و حتی لحن صحبت کردن من با طرف مقابلم تغییر کرد و با آرامش بیشتر و اطمینان و اعتماد بیشتری قدم برداشتم خدایا شکرت واقعا برای دستانی که میفرستی برای کمک و یاری رساندن

    فکر کنم با ارزشترین آگاهی امروز من در این بخش دریافت این تمرین و عملی کردنش بوده عاشقتونم در پناه خدا سالم وشاد و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    Reza JahanBakhsh گفته:
    مدت عضویت: 1517 روز

    سفرنامه روز چهاردهم!!

    با سلام به همه استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    و مسخر تو گرداندیم آنچه در زمین و آسمان است🤩

    ما جنس ی از خدا هستیم ما رنگ و بوی خدایی داریم ما از جنس نیروی خالق هستیم، انرژی که خلق می‌کنند هر چیز را که بخواهد، وقتی قسمت از چنین انرژی پرقدرت باشیم پس خودمان خالق شرایط و تجربیات زندگی خودمان هستیم!

    نگذاریم شرایط ما را مثل برگ سبک به هر سمت ببرد، نگذاریم از مشرکانی قلمداد شویم که قدرت را بغیر از خدا داد و خود را تسلیم شرایط کرد و در بین اینهمه تند باد زندگی له شد!

    آخ چقدر به این حرفها ضرورت دارم چقدر جنس این حرف ها خداگونه است چقدر توحید و ایمان است درونش!

    هر محدویت که در اطراف ما برای خلق شرایط دلخواه مان ایجاد می‌شود باید این سوال کلیدی را بپرسیم، چکار کنم کجا باید بروم که این محدویت را نداشته باشد و یا حل شود.

    نکته مهم دیگر استاد در این فایل بنظرم قسمت بود که استاد حرف از خواسته هایش زد، از تجربه کردن خواسته هایش ازینکه مرغ و بز و گوسفند گرفتن و در چنین جایکه خواسته درونی شان بودند به آن رسیدند جالب است استاد گفت من برای هیچ کدام از این تجربیات راه کار و اطلاعات کافی نداشتم، نمی‌دانستم که چگونه باید کشت و زرع کرد یا چگونه مالداری کرد یا از این قبیل خواسته ها، بلکه برای تجریه تمام این خواسته ها هدایت شدند🤩

    چقدر کلمه هدایت انرژی خوب دارد دل آدم را آرام می‌کند و نجواهای ذهن را خاموش میکند!

    ضرور نیس برای تجریه خواسته هایمان حتمن راهکار یا اطلاعات کافی را در دست داشتع باشیم بلکه با توکل به رب و به اینکه من هدایت میشوم پیش می‌رویم!

    و این اوج توحید و وحدانیت خداوند را در عمل برایم مصداق است، خدایا شکرت!

    برای همه شما خوبان بهترین ها را در دنیا و آخرت خواهانم!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    مریم السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1519 روز

    سلام عزیزانم

    امروز صبح داشتم فایل قسمت سوم چگونه درآمد خودرا ۳برابر کنیم را گوش میکردم و بعد از گوش دادن آمدم که سفرنامه امروز رو گوش بدهم وچقدر جالب بود که این فایل باید برای امروز باشه که ما خالق زندگی خودمان هستیم و چقدر خداوند هرروز دقیقا فایلهارو با هم هماهنگ میفرسته این مسئله رو من هرروز تجربه میکنم…و خداروشکر میکنم

    و چقدر لذت بردم از کامنتهای ارسالی عزیزان همراه و آگاه

    پیام امروز برای من این بود که مریم جانم تو قرار نیست باهرشرایطی خودت رو وقف دهی تو باید بسازی آنچه که میخوایی اگه اینطور بود هیچ تغییری در روند زندگی از اول تا به امروز نبود..واقعا خداروشکر میکنم بابت آگاهی امروز و میخوام که با همه وجودم و قدرتم اونو اجرا کنم توی زندگیم و تمام لحظاتم و بسازم آنچه که دلم میخواد هرچیزی که هرلحظه و هرروز میخوام

    خدایای رزاق و وهابم تورو سپاس🥰🤩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    زینب گفته:
    مدت عضویت: 1544 روز

    سلااام به همه دوستان🥰🌱

    روز چهاردهم.خدایا شکرت🙏🏻❤

    فایل امروز خیلی بهم انگیزه بیشتری برای ادامه راهم داد هرچند که من تازه اول مسیرم و این راه قراره از من یه آدم جدید بسازه🥰

    منم خیلی خواسته های زیاد و بزرگی دارم.فکر میکنم همه آدم ها اینجوری باشن.من وقتی که راهنمایی بودم یه دفعه راجب یکی از خواسته هام که دوست دارم یه ویلا داشته باشم که پنجره اش رو به اقیانوس باز بشه 😍😍😍😍😍با یکی از نزدیکانم صحبت کردم یادم نیست بحث چی بود که این حرفو زدم ولی اون شخص حرفی بهم زد که تا مدت ها دپرس بودم که یعنی نمیتونم؟!!!یه رمان خونده بودم و تو اون رمان این فضارو برای خودم تجسم میکردم.خلاصه خیلی حالم گرفته شده بود.از اون موقع به بعد خیلی کم پیش میاد راجب خواسته هام باکسی حتی نزدیکانم صحبت کنم.اگر هم کسی میگه اینو میخوام اونو میخوام من فقط سرتکون میدم میگم ااا چه جالب و از این جور حرفا.خلاصه راجب خواسته هام اون اتفاق باعث شد بیشتر راجبشون با خدای خودم بنویسم و تجسمشون کنم.الان یه فیلم از خواسته هام درست کردم دقییییقا یه عکس توش گذاشتم که یه پنجره سفید بازه و به سمت اقیانوسه.عاااااشق اقیانوسم حتی یه عکس هم گذاشتم که حیاط خلوتم هم روبه اقیانوسه و من هررووووز به مدت فکر کنم یه ماهی میشه که این فیلم رو میبینم.دوتا آهنگ خیلی انرژی مثبت هم گذاشتم روش دیگه هیچی دیگه کلی انرژی میگیرم ازشون😍😍😍🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳

    تو فیلم خواسته هام یه خونه خیلی شیک گذاشتم که یعنی عااااااشقشم.تو دل جنگله جلوشم فواره داره.بعد یه سمتش به روی اقیانوسه یه سمتش به روی جنگل😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍.ماشین های مورد علاقه ام خونه های مورد علاقم تفریحات مورد علاقم خلاصه که اون فیلم رو خیلی دوسش دارم و ازش کلی انرژی میگیرم😍😍😍😍خدایا شکرت❤

    اطرافیان آدم خیلی مهمن حتی اگه جز خانواده آدم هم باشن و هم مسیر ما نباشن واقعا باید کنار گذاشته بشن.من اوایل یکمی مقاومت داشتم میگفتم حالا اشکال نداره حالا بذار این دفعه پیششون باشم ولی هرچی بیشتر میگذره بیشتر می‌فهمم که من فقط باید زندگى خودم رو بسازم و اگه کسی هم مسیرم نیست بذارمش کنار و این احساس رو با ایمانم به خدا دارم هرروز تقویتش میکنم و اینکه فقط مسئولیت زندگی خودم به عهده خودم هست و الان دیگه بحثی چیزی هست که دوسش ندارم سریع جمع رو ترک میکنم.

    وای من عاااشق تنهایی زندگی کردن و مسافرت رفتن هستم.عاشق تجربه های جدید😍😍😍فعلا دارم کوچولو کوچولو آجرهای باور هایی که میتونن منو به خواسته هام برسونن رو میچینم به لطف الله عشقم چون شما گفتید در جنگ بین خواسته و باور،باوره که پیروزه و اصلا مهم نیست خواسته من چیه ،مهم باوریه که من راجب اون خواسته دارم.گفتید تو رفتارتون باور هاتون رو ببینید و تاحالا به چند باور مخرب و مهلک پی بردم.حتی امروز یکی دیگه از باورهامو شناسایی کردم.اینکه فهمیدم سطلم سوراخه چه سوراخی.از اینور میریزم توش از اونور میریزه بیرون😂😂😂😂😂😂

    امروز در همین راستا یه سووووتی هم دادم😂😂😂😂😂😂😂😂😂وااای خیلی از دست خودم خندیدم اما به خودم گفتم من هنوزم عاشقتم😘😘😘😘😘😘😘😘شما انقدر تو فایلاتون به هم دیگه میگید عاشقتم و عشقم منم دیگه یاد گرفتم به خودم هی میگم عشقم بریم فلان جا…عاشقتم…😅😅😘😘😘😘😘😘😘😘

    خلاصه حسابی دارم سعی میکنم با خودم به صلح برسم و کم کم یه کوچولو کوچولو بقیه هم میبینم که رفتارشون باهام بهتر شده مثل همون پرتقالی که تعریف کرده بودم😍😍😍

    هرروز هم که یه قدم کوچولو برمیدارم و فهمیدم که باید از چیز های کوچک شروع کنم تا ایمانم بیشتر بشه.قبلا خیلی گنده انتخاب میکردم بعد از یه مدت ول میکردم مسیرم رو. اصلا زده میشدم میگفتم نخواستیم بابا این چیه دیگه😅😅😅 اما الان دیگه کوچک میرم جلو و خیلی انرژی بیشتری دارم و امییییییییییییییییییییییییید بیشتری😀😀😀😀😀😀مخصوصا بادیدن این قسمت سفرنامه.خدارو صد هزار مرتبه شکرت،صدهزار مرتبه شکرت ،صدهزار مرتبه شکرت ،صدهزار مرتبه شکرت که واقعا معنی زندگی رو بهم فهموند فقط خدایا شکرت

    چیز دیگه ای که فهمیدم اینه که باید برم تو دل اون ایده و موضوعی که میخوام انجامش بدم هزارسالم فکر کنم نمیشه راهشو پیدا کرد.تو این دو روز خیلی بهم ثابت شد تو موضوعی که هیچ ایده ای براش نداشتم اما وقتی رفتم تو دلش خودش پیش رفت و خیلی کیف داد🥰🥰حتی از یکیشون فهمیدم سطلم سوراخه👀

    خیلی بااین موضوع مشکل داشتم که همش میشستم فکر میکردم که خب حالا چیکار کنم الان فهمیدم که فقط باید حرکت کنم هرچقدر هم کوچک👌🏻خییییییییلی خوشحااااالم😍😍😃😍😃😃😃😃

    مورد بعد اینکه چقدرررررر خوبه که این احساس که ما با عشق کامنت میذاریم و شما با عشق اون هارو میخونید دو طرفه است.خیلی احساس خوبی میگیرم از اینکه اینجا با خیال راحت و آسوده میشه ساعت ها نوشت و نوشت و نوشت و کسی اون سمت داستان داره با عشق این نوشته هارو میخونه بدون هییییچ قضاوتی بدون هیچ غرضی

    اینجا فقط عععععععشششششششقققققققق جاریست😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳💙💜🧡💚🤍❤💛💙💜🧡💚🤍❤💛💙💜🧡💚🤍❤💛

    تو این سفر من که خیییییلییی داره بهم خوش میگذره خدایاااا شکرت.عاااااااااشقتونممممم و خدا یار و یاور و هدایتگر هممون باشه😍😍😍😍💙💜🧡💚🤍❤💛😘😘😘😘😘😘😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    حمید ریگی گفته:
    مدت عضویت: 2397 روز

    سلام

    روز چهاردهم

    خداروشکر

    استاد منم قبلا یک مهاجرت به چین داشتم و به هدفی که میخواستم رسیدم و بعد از رسیدن به هدفم دوست داشتم که هدفم رو تغییر بدم و در حال حاضر من دارم تکامل ام رو طی میکنم و دوست دارم با لذت بردن از زندگی ام به خواسته بعدی ام برسم که امریکاست ولی استاد پیشنهاد من به خدا امریکاست ولی خودم رو رها گذاشتم و میخوام خدا برام برنامه ریزی کنه و الان تاریخ ۴/۱۰/۱۴۰۰ هستش و من برنامه ریزی کردم که تا ۵ سال آینده به تمام هدف هام توی ایران برسم و بعد مهاجرت بعدی ام رو انجام بدم که اینم یک الهام بود به من که از مهاجرت اولم درس گرفتم و بعد از مهاجرت من متوجه شدم که مهم لذت بردن از مسیره نه هدف و بهم الهام شد مسیری که باید طی اش کنم و این مسیر رو من حدودا ۵ سال میبینم و هیچ عجله ایی برای طی کردن اش ندارم شاید زودتر باشه و شاید دیرتر من نمی‌دونم و فقط میخوام از مسیر لذت ببرم و در زمان مناسب اش من هدایت میشم به اون جایی که میخوام

    استاد من از زاهدان مهاجرت کردم به قشم و بعد میخوام به مشهد مهاجرت کنم و مهاجرت بعدی ام رفتن از ایران هستش و این روند تکاملی بهم گفته شده من هیچ ایده خودم نداشتم برای این شهر ها و خدا بهترین برنامه ها رو برام چیده

    دوست دارم به سبک شخصی خودم زندگی کنم

    دوست دارم یک روابط عاطفی داشته باشم و ویژگی هاشم نوشتم برای خودم و دوست دارم هم مدار من باشه از قانون خبر داشته و پایه و هم مسیر من باشه و خیلی کارهای دیگه ایی که باید توی ایران انجام بدم و بعد مهاجرت میکنم استاد من همین الان ام میتونم مهاجرت کنم چون هر جایی باشم میتونم شرایط خودم رو خلق کنم ولی بخاطر اینکه میخوام تکامل خودم رو طی کنم و از خدا خواستم مسیر رو بهم بگه و این برنامه رو بهم پیشنهاد داد که توی ایران به هر چیزی که میخوایی برس و لذت ببر و بصورت تکاملی بعد مهاجرت کن و خیلی خوب شد که من تونستم اینو اینجا بنویسم که ردپایی برام باشه

    البته که من مطمین هستم برای مهاجرت و میتونم چون قبلا این کار رو انجام دادم و شک ندارم که هر چیزی رو بخوام میتونم خلق کنم ولی برنامه من لذت بردن از زندگی یع در تمام جنبه هاست و میخوام تکاملی و لذت بخش از زندگی خودم استفاده کنم و هیچ عجله ایی ندارم برای رفتن

    اینم بگم من توی مهاجرت قبلی ام که چین بود خیلی عجله داشتم و این تجربه رو به دست آوردم که رسیدن به هدف چیز خاصی نیست مهم مسیره و باید از مسیر لذت ببرم و بخاطر همینه دوست دارم مهاجرت بعدی ام خیلی لذت بخش باشه 😍

    عاشقتونم بابت اینکه برامون فایل رایگان میذارید ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    پریای ره یافته گفته:
    مدت عضویت: 1737 روز

    بنام خاق زیباییها و سلام خدمت استادم که زندگیشو به بهترین شکل خلق کرده و سلام خدمت مریم جان و همسفران عزیزم در برگ چهاردهم سفرنامه ای زیبا برای خالق بودن خودمان برای خلق زندگی زیباتر.

    استاد جان شما چون جسارت و شجاعت رفتن تو دل ناشناخته ها رو با ایمان و آرامش داشتین و به خداوند ایمان داشتین و با اینکه چیزخاصی از قانون نمیدونستین موفق شدین.

    دقیقا توکل و شجاعت و آرامش باعث شد شما بسیار موفق بشین.

    شما منطقه ی امن قم و خانواده و شغل و رها کردین و رفتین به شهری دور و غریب و سختی محل زندگی و سختی کار و تحمل کردین .چون ایمان داشتین که مسیر درسته.و برای طی کردن تکامل عجله ای نداشتین.

    و چقدر زیبا جلوی باورهای محدود کننده ذهن و زبان اطرافیان و نجواهای ذهن خودتون صبوری پیشه کردین .البته در کنار حال خوب در هر شرایطی.

    و ذره ذره نشانه ها پدیدار شد.

    آرزوی هر شخصی هست داشتن کلبه ای زیبا .داشتن باغ و ویلا.داشتن دریاچه

    اما باورهای محدود کننده اجازه نمیده که تو خودمون ببینیم این تجربه ها رو.

    ولی شما و خلاقیتتون تو ساخت سریال زندگی در بهشت و سفر دور آمریکا و ساختن باوری قدرتمندبرای ما به راحتی عالی بود.

    من هرگز تو وجود خودم نمیدیدم این حد از آزادی زمانی و مالی و مکانی.

    من فکر نمیکردم که میشه خونه ای چوبی روی آب داشت اما در عین حال بهترین و تجهیزترین امکاناتم داشت..

    من فکر نمیکردم میشه دریاچه ببینم و داشته باشم در عین حال رطوبت شدید هوا نداشت.

    من فکرشم نمیکردم بشه هر ساخت و سازی بکنم تو زمین و ملک خودم اما بدون مجوز.

    و هزاران هزار رویاهای زیبایی که به خاطر باورهای محدود کننده به ذهنم اجازه نمیدادم حتی تجسم کنه.

    خدا رو هزاران مرتبه شکر که استاد و مریم جان با بردن دوربین تو واقعیتهای زندگیشون این باورها رو به راحتی به راحتی واسمون ساختن و بدیهی کردن.

    به خداوندی خدا دیگه همه چی تو ذهن من قابل دسترسیه و قانونی که آدما خلق کردن دیگه رنگ باخته.

    من فقط الان مشکل زمان و تکامل دارم که هر چی بگذره تو اون مسئله هم قدرتمند میشم به امید خدای یکتا.

    همسر من بازاریابه و فکر میکنه حتما باید ۶ یا ۷ ساعت باید تو مسیر به هر مغازه ای سر بزنه که بتونه به هدفش برسه.و من با مثالهای عینی زندگی استاد واسه ایشون مثال زدم و خواستم باور کنه و تو این چند روز بارها پیش اومده که تو ۵ ساعت یک پنجم هدفو زده و تو یک ساعت چهار پنجم هدف و این برای ما قابل باور شده که به ساعت کاری و دوندگی نیست.البته همیشه داریم تمرین ستاره قطبی و انجام میدیم. .داره باور میکنه که به ساعت کاری نیست .به آرامشو احساس خوشایند و تجسمه.

    و چقدر الان صبور و خوش برخوردتر شده و استرس هم خیلی کم شده.

    استاد عزیزم این فایل ارزشمند کلی باور داشت و ارزش بارها و بارها دیدن و داره.

    خدا را هزاران مرتبه شکر واسه دیدن این همه باوری که بنده ای از بندگانت با توکل و اعتماد به تو خلق کرده.

    استاد عزیزم خیلی خوشحالم و حالم خوبه و ممنونم که جای خالی برادرمو واسم پر کردین.🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    خدا یاور من است گفته:
    مدت عضویت: 2400 روز

    چه کسی وفادار تر از خداوند به وعده خویش است؟

    هیچ کس.

    این رو از روی تجربه میگم. هر بار که فقط کمی خواستم تا اون روح الهیم آزاد بشه و اموراتم رو به دست بگیره و بهم بگه که اینقدر سخت نگیرم و رها و راحت باشم، از خدا عجیب غریب ترین چیز ها رو خواستم که به گمون بنده هاش اصلا امکان پذیر نیسست. بعدش خدای با معرفت و توانمند من اومده و نه تنها اون مورد رو حل کرده، بلکه چنان نعمتی به من بخشیده که خواسته عجیب و غریب من در مقابلش ذره است.

    اون وقت بعدش چی شده، همون بنده هاش که من در ظاهر میگم نظراتشون هیچ اهمیتی برام نداره اما در باطن باز همه چیز زندگیم و آرزو و رویاهام رو ناخودآگاه و بصورت خاموش با نظر و رای اونا هم وزن می کنم و می سنجم، میان و کلی نظریه منطقی میارن و میگن آره به این دلیل و فلان دلیل و بهمان دلیل این اتفاقه واست افتاده. حتی حاضرن بگن شانس آوردی و فقط همین یه بار این اتفاقه واست افتاد اما حاضر نیستن قبول کنن که من با اعتماد به خدام این رو به دست آوردم. راستی یه چیزی رو هم باید بگما.میدونی که چرا اینقدر هنوز گیر اینی که حرفاتو باور بکنن یا نکنن. میدونم خبر داری اما من دوباره میگم تا باور کنی که هنوز داری از ادما میترسی. هنوز داری بهشون قدرت میدی. دقیقا همونطوری که خدا داره کارهاتو راست و ریس میکنه و فقط میگه بگو عزیزم، بگو چی میخوای؟ اینم واست اوکی میکنم، تو هنوز چسبیدی به عادت های قبلیت، به باورهای قبلیت، به کینه ها، خاطرات، گذشته، تایید آدما و نمیبینی وجود خدا رو، نمیبینی قدرت سازندگی و خلق خودتو نمیبینی زیبایی رو.

    نمیبینی روح بزرگ و توانمند خودتو و اون وقت چسبیدی به اینکه آدما باور کنن این قضیه رو. چسبیدی به اینکه روی مردم به زور تاثیر بذاری( که پشت این در واقع تو داری ازشون تایید میگیری و خبر هم داری اما خودتو زدی به کوچه علی چپ و نمیدونم قراره کدوم سیلی تو رو به خودت بیاره.).

    میدونی چیه انگار تو رفتی و بدون نوبت بزرگترین و بهترین و خوش طعم ترین کیک شهر رو که همه سال ها و ماه ها توی نوبتن تا فقط یه اپسیلون ازش رو مزه کنن، یه جا گذاشتن بغلت با کلی اشانتیون دیگه و بهترین رفتارها رو دارن باهات، بعد اون وقت تو چشماتو دوختی به آدمای نق نقوی توی صف که هنوز دستشون هم به کیک نرسیده و رو می کنی بهشون و ازشون می پرسی که آهایییی! به نظرتون من این کیک رو بخورم؟ با چی بخورم؟ چجوری مزه شو بچشم؟ به نظرتون بخورم بهتره یا نه؟ و همونجا کیک رو میندازی زمین و زیر پات لهش می کنی و دوباره میری ته همون صف آدما غرغرو و نق نقو وامیسی!

    یا اینکه بدنت درد داره. و بهترین پزشک رو میشناسی و میدونی فقط یه کوچولو بهش بگی بهترین درمان و راه حل رو بهت میگه. اون وقت میری سر کوچه وامیسی و از پیرزن بدون دندون تا بچه ای که تازه از لاستیک بازش کردن می پرسی به نظرت من چجوری دردمو خوب کنم. به نظرت بهترین راه درمانی چیه؟

    عزیز من !عزیز من! خدا برای همه مسائلت کافیه. خدا رو محدود نکن به شرایط خاص. خدا رو محدود نکن به خلق لحظه های خاص. آرزوی بزرگی داری؟ عین آدم و به روند طبیعی از خدا ارزوتو بخواه و منتظر راهنمایی هاش باش. یا نه مثل همیشه دوباره خدا رو بذار توی گنجه واسه روزای خاص و برو سر کوچه وایسا و دست گدایی تو بگیر جلوی آدما و ازشون، از آدم هایی که از دو لحظه بعد خودشون خبر ندارن، راه حل بخواه مشورت بگیر و هی گیج و گیج تر شو.

    در صورتی که اگه همون اول از خدا کمک میخواستی الان عین یه پادشاه قدرتمند و قوی توی قصری که با راهنمایی خدا ساخته بودی، نشسته بود و داشتی راجع به عملی کردن آرزوهای بعدی خودت با خدا مشورت می کردی.

    عزیز من. آدما رو ول کن. قوانین اعمالی توسط آدما رو ول کن. محدودیت های زندگیتو بشکن و باز از خدای خوش قولت کمک بگیر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    همایون اعتصام فرد گفته:
    مدت عضویت: 1633 روز

    سلام دوستان عزیز

    چیکار میکنی استاد با ما

    عجب انگیزه ای بهم میده این فایلتون

    ما که خالق زندگی خودمونیم چرا اینقدر نگرانیم، چرا اینقدر ترس داریم، چرا اینهمه افکار منفی بهمون چسبیده.

    فقط کافیه تو مدار درست قرار بگیریم.

    بعضی وقتها مدار و پیدا میکنم ولی بعد از چند روز باز گمش میکنم.

    اولش ناراحت میشم ولی خودمو که گول نمیتونم بزنم میدونم که علتش خودم هستم و هنوز……

    بعد با خودم میگم اینم مثل فرکانس رادیو میمونه هیچوقت نمیتونی یک ضرب اون موجی رو که میخوای پیدا کنی، چند بار امواج و عوض میکنی تا بالاخره اون سیگنال و پیدا میکنی.

    استاد عزیزم

    امروز میخوام به خودم تعهد بدم که دیگه گم نکنم فرکانسمو

    دیگه به موضوعات فرعی توجه نکنم.

    خدایا سپاسگزارم که منو به این راه هدایت کردی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    محمدرضا رئیس آبادی گفته:
    مدت عضویت: 2226 روز

    یه سلام دیگه به همه ی هم خانواده های عزیزم.

    وقت همگیتون بخیر و شادی.

    سپاسگزارم که فایل روز ۱۴ رُ نیز با احساس خوب دیدم و الآن دارم براش کامنت می نویسم.

    ✨ما خالقِ شرایطِ خود هستیم؛ 📎فایلِ روزِ چهاردهمِ روز شمارِ تحولِ زندگیِ من.

    واقعا ما خالق هستیم .

    وقتی خط اول متن خانم شایسته را خواندم کُلی به خودم افتخار کردم.

    من از مهر ۹۹ تا الآن دوتا شغل رُ تجربه کردم(نَه کسب و کار شخصی) و هر بار که گذاشتمش کنا قبل از این بود که کار بعدی رُ داشته باشم و هر بار صاحب کارم فردی خوش قول و خوش حساب بود و هر بار اون کار به علاقه ام نزدیکتر و نزدیکتر بود.

    الان چهار روزه که دارم لوله کشی گاز رُ یاد میگیرم و سعی می کنم خیلی زود یادش بگیرم و کم کم با تهیه کردن ابزار مناسب ( خیلی اوست دارم یکی برام همه ی ابزار ها با برند میلواکی رُ بفرسته😉 همینجا می نویسم تا جذبشون کنم: ۱- ترانس جوشِ ۲۰۰ آمپری با ۳متر کابل اتصال و گیره و ۵متر کابلِ مثبت با انبر ماسک کلایی و دستی ۲- پروفیل بُر ۳- سنگ فرز مینی و بزرگ ۴- نرده بامِ آلومینیومی ۳ تیکه کشویی ۸متری و یک چهار پایه تاشو ۱۰۰ اینچی ۵- متر معمولی و لیزری ۶- دریلِ چکشی در حدی که حواب گوی کار با قلم و مته ی یک اینچی باشه و مته ی با قطورِ یک دوم اینچ دو سوم اینچ و یک اینچ و قلم مته ۷- سوهان با طولِ۲۰اینچ با عرض یک اینچ ) ۸- در صورت مجود الگد برای برش های دقیق ۹- لباس کار و دستکش زخیم ۱۰- چکش ۱۱- ۱ گونیا ۱۲- دو تا تراز ۱۵ و ۲۰ اینچیِ آهنربایی و همچنین تراز لیزری. ۱۳ – قلم دستی ۱۴- عینک برشکاری ۱۵- سر رسید میلواکی ۱۶- صندلی ۲۰ اینچ ارتفاعی ۱۷- آخ آخ این یکی دیگه اصلا…. یه تراک دقیقا هم مدل و هم سایز تراک استاد . ۱۸- یک ابزار ۴۰ اینچ طولی که یک سرش سرپیچ خور لوله ی سه دوم اینچی باشه و سر دیگرش سرپیچ خور یک اینچی برای اینکه وقتی میخوام قطعات کوتاه رُ جوش بدم دستم نسوزه. ۱۹- یه دستگا هی هم باشه که لوله رس بچرخونه و من جوش بدم ۲۰- یه دستگاهی هم باشه که دیوار رُ سیتی اسکن کُنه که آهن ها رُ نشون بده تا دیوار های مردم رُ سوراخ سوراخ نکنیم🤣 یه مایعی پودری هم باشه تا بزنیم روی گچ تا هنگام جوشکاری هی ثابت گچ یا نما خراب نشه ۲۱- تعداد ۲۵ تا یه چیزی مثل سوپاپ ماشین برای نگه داشتن لوله تا قبل از بست زدن و جش های ثابت ۲۲- دوتا خرک با ارتفاع ۲۰ اینج سه پایه برای جوش کردون و دو تا خرک با ارتفاع ۳۰ اینچ و عرض ۲۰ اینچ چهار پایه برای نَه رنگ.

    فعلا همین ها کافیه ای کائنات. سعی کُن همشون برند میلواکی باشه خُب؟ آفرین. و بفرستشون به آدرسِ ؛ کهکشانِ راه شیری – منظومه ی شمسی -کره ی زمین -قاره آسیا -خاور میانه – ایران – کرمان – بم – بلوار شهید با هنر حد فاصل باهنر ۱۵ و ۱۷ پلاک ۲۱۱. اوکی؟ پس تو کارت رُِ بکن و من هم سعی می کنم تا با تجسم داشتن و لذت بردن از استفادشون بهت کمک کنم تا داشته باشمشون.

    گفته باشم کائنات فکر نکنی من منتظر هستم تا همه ی اینها جور شه تا کارم رُ استارت بزنم نَه من با ابزارهای جزئی هم شروع می کنم اما دوست دارم تا اینها رُ از برند میللواکی داشته باشم و دوست دارم بارعایت قانون تکامل همه ی امکاناتم کامل باشه.

    فعلا خدا نگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: