اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
1_این فایل پر محتوا انگار مسائل کلی زندگی گفته شده محصولات یک طرف گفتگو با دوستانم هم یک طرف. من فهمیدم که چطور میشه حرکت کرد از خانم طیبی. ما اول باید مطمئن به قدم برداشتنمام باشیم. مثلا اگر یک فرد از حرکتی خجالت بکشه بعد با همون خجالت حرکت کنه، آخر همون قدمی که بداشته بعد بیشتر خجالتی میشه و دیگه حرکت نمی کنه. پس زمانی که ما حرکت می کنیم باید اول بگیم مثلا من خجالت نمی کشم بعد قدم برداری. خانم طیبی چون با اطمینان قدم برمی داشت و حرکت می کرد پیشرفت می کرد و باعث می شد به حرکت کردن ادامه بده مثلا من میخام برم توی جنگل چادر بزنم اول باید ترسام کامل از بین رفته باشه و توکلم کاملا به نیروی درونیم باشه. من قکبار می خواستم ی وسیله ی که بر عکس میشه برم من اول اطمینانم کاملا به الله بردم و سوار شدم و احساس می کردم که جهان دورم یک مانع نابود نشدنی گذاشته است. و جالبه به جای اینکه بترسم لذت بردم.
2_ (چطوری خیلی پرو باشم) مثلا اگر یک فرد از حرکت کردن خجالت بکشه باید بگه از حرکت نکردن باید خجالت بکشه. درواقع انگار برعکس شده برای از بین بردن ترس و خجالت باید برعکسش کنیم ترس هم همینه اگر از کاری می ترسیم مثلا از امتحان کردن کار های جدید ما باید بگیم از امتحان نکردن کار های جدید می ترسم.
3_ موضوع مهم دیگه ای که از این فایل فهمیدم موضوع توحمات. توحمات یعنی: مثلا بگی من قبلا این کار رو عالی انجام میدادم اما الان حوصلم نمیشه. این توحمه ما هر لحظه یک آدم جدید ازمون ساخته میشه. شاید قبلا تو یک کاری نمی تونستی ولی الان می تونی. آزاده جان هم وقتی رفت آمریکا دیگه نگفت من که قبلا زبان انگلیسی یاد می دادم. توحم نزد و گفت الان دیگه یک کار جدید باید انجام بدم.
4_ من از این فایل فهمیدم که پول یک پول کاغذی است که همیشه است درواقع باور درست داشتن ثروت ما هستن وقتی ما باور درست داشته باشیم پول هم خودش میاد باور های پرویی،یک جا نبودن ، شجاع بودن،باور آزاد بودن، و باور مهمی که هست باور اینکه هیچ عامل بیرونی نمی تونه جلوی آزادی من رو بگیره،در خواست کردن،رهایی از شرایت قبلی
5_ آزاده جان به هیچ عامل بیرونی قدرت نمی داد یعنی مثلا کار هایی که دوست داشت به هیچ عامل بیرونی قدرت نمی داد که من به خاطر این آدم نمی تونم کاری که دوست دارم انجام بدم. برای همین همیشه می تونست کار هایی که دوست داره انجام بده و پیشرفت کنه.
6_ من فهمیدم که یک دلیل دیگه ی پیشرفت آزاده رهایی از شرایت قبلی بود. یعنی از اینکه از شرایتی جدا شود نمی ترسید. (مثال) مثلا اگر ما توی شیراز به دنیا اومدیم بعد ما می خایم بریم تهران بعد اصلا از شیراز تکون نمی خوریم ما اول باید از شیراز رها شویم تا برسیم به تهران.
من دانشجو پزشکی سال سوم هستم و دقیقا همینطور بودم تو دو سال اخیر ک همش دنبال کار کردن و پول در آوردن بودن حتی کارگری هم کردمم و یه جاهایی همشش فکرم درگیر کارکردن و پول در آوردن بود در صورتیکه کاری تز دستم بر نیومد و درسهام رو هم اونجور ک باب میل خودم بود و دوست داشتم نخوندم اما در چند ماه اخیر دیگ گفتم نمیشه ک اینجوری یا برو قشنگ کار کن یا بشین قشنگ یکی دو سال دیگ درس بخون بعد در همون رابطه با درست یه کاری رو شروع کن نه ک هم از این طرف جا بمونی هم از اون طرف و به هیچکدوم نرسی و دقیقا در یکی از فایل هایی هم ک از شما گوش دادم خودتوم هم فرمودید که ما باید دید تونلی خطی لیزری یا در همین مورد داشته باشیم و تمرکز خودمون رو فقط رو یه کار بذاریم و خودتون هم در حوزه کاریتون فرمودید که یه سری کار های دیگ داشتین میکردین اما دست کشیدین ک تمرکز خودتون رو فقط رو کاری ک میخواین انجام بدین من الان چند ماهه تقریباسعی میکنم هرروز فایل های فعلا رایگان شما رو گوش بدم چون خودتون هم گفتید که ابتدا برای افرادی مثل من از رایگان ها شروع کنیم تا انشاالله خرید دوره و موفقیت و پیشرفت سریع تر و بهتر البته تا جایی ک بتونم در طول روز وقت میذارم و اینگه واقعا حس و حال خوبی میده به من با گوش دادن به فایل هاتون به لطف خدای متعالی
حالا من این فایل رو گوش دادم یکم تو فکر رفتم واقعا موندم چیکار کنم از یه طرف آخه ورزش هم میکنم و یه بخش کوچیک از زمانی ک دارم در طول روز صرف ورزش میشه بازم اگر راهنمایی چیزی دارید ممنون میشم به من بگید
بگو: «اى بندگان من که بر نفس خویش اسراف (و ستم) کردهاید! از رحمت خداوند مأیوس نشوید، همانا خداوند همهى گناهان را مىبخشد، زیرا که او بسیار آمرزنده و مهربان است.»
جان جانانم ، بر خودم ستم کردم و حال آمده ام تا مرا ببخشی چرا که تو آمرزنده و مهربانی .
پس به زودى آنچه را به [سود] شما مىگویم، به زودی متذکّر خواهید شد. من اختیار کارم را به خدا واگذار مىکنم؛ زیرا خدا به بندگان بیناست.
تا به حال نمیدانستم باید امور را به تو بسپارم ، خیلی وقتها ناآگاهانه در مسیر بودم و تو برایم معجزه ها کردی اما الان دیگه دارم یاد میگیرم که سپردن به قدرت بی انتهای تو ، یعنی تو بینای بر منی پس با حال خوب سهم خودم رو فارغ از نتیجه انجام میدم
إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
و هنگامى که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم; دعاى دعاکننده را، به هنگامى که مرا مى خواند، پاسخ مى گویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند).
ای حقیقت من و ای تمام من دیگه توی مسجد و تکیه دنبالت نمیگردم چقدر نزدیک بودی و نمیدونستم و چقدر دارا هستم و غفلت کردم ، حالا که فهمیدم من پاره ای از توام در درک این مهم مرا بیشتر بفهمان ، هر لحظه بیشتر و بیشتر و بیشتر ، من هیچی نمیدونم و تو دانایی ، دعوتت را میپذیرم و قدم بر میدارم تو کمکم کن که راه گم نکنم مهربانم
آزاده ی زیبا ، عزیزم ، تو با کلامت قلبم و ربودی ، تو که با عملت جانم و تسخیر کردی ، تو که با متانتت من و دیوانه کردی ، در این اولین ساعات شروع روز 31 شهریور 1402 از خدا میخوام به من هم ایمان و عملکرد و متعهد بودن شما رو بده ، ازش میخوام شرایطی رو فراهم کنه که یک روز از نزدیک ببینمت و بغلت کنم و ازت مشاوره بگیرم و بگم چقدر برام معجزه بودی و ایمان دارم که معجزه های بیشتر در راهند .
به نام خداوند بخشنده مهربان سلام استاد خوبم که شما اومدین تا زندگی من دگرگون کنید. واقعا آزاده جان رو تحسین و تشویق میکنم من خودم هیچوقت شجاعت نداشتم بخاطر ترس از خیلی پیشرفتها جلوگیری کردم واز روزی که با استادآشنا شدم خیلی تلاش کردم بهتر بشم اما بازم بعضی جاها انگار درجا میزدم وبهانه ها مانع من میشدن وبا صحبتهای آزاده جان دیدم شجاعت نتیجه میده اصلا خیلی خیلی الگوی خوبی شدن برای من وتمام ویسهای استاد برام تو این مصاحبه تداعی میشد وهمش میگفتم ببین فلان جا استاد این حرف زدن اما تو گوش نکردی میبینی چه نتیجه داده قانون،اکنون دارم رو قانون آفرینش کار میکنم اما بیشتر از همه من باید رو باورهای شجاع بودنم باید کار کنم من هر چی دوروبرم میگن بیا فلان دوره هست ارزون هست فلان مشاور خیلی صحبتهاش خوبه اما استاد عباس منش برای من یک پیامبر هست وقلبم با صحبتهاش آرامش میگیره واکنون تمام تلاش من این هست عمل کنم هر آنچه رو میشنوم تا نتیجه بگیرم ممنون خدا عباس منش و خانواده عباس منش را سر راه من قرار دادین ،ممنون استاد عباس منش که تمامیت خودتون رو برای ما ارائه میدین
سلام و درود به استادِتمام جناب عباس منش عزیزم و خانم آزاده محترم که بخشی از سیر تکاملشون رو با ما به اشتراک گذاشتن ….
دنبال کن …
دنبال کن …
و چقدر در قرآن گفته شده که مسیر زندگی گذشتگان رو دنبال کن چون قوانین خدا تغییر ناپذیرن و از صحبتهای خانم آزاده عزیز چقدر زیبا این مسیرهای مشابه رو میشه درک کرد و فهمید …
کل پروسه زندگی ما همانند ضربان قلب ، اگه بالایی پس میای پائین تا زنده بمونی و رشد کنی و اگر پائینی پس میری بالا تا رشد کنی و تا زمان برگشت به نور و خطی صاف ، این بالا و پائین رفتن ها ادامه داره …
ولی نکته جالب و زیبا و البته لطف خالق اینه که ؛
هر چقدر در مسیر درستی حرکت کنیم این ضربان در قسمت زیرینش نوسانات و چالشهای کمتری خواهد داشت …
(قطعاً که این مقایسه اشتباهه ولی ایشون چقدر شبیه بانوی زیبا و ملیح سینمای ایران خانم سیما تیرانداز هستن)
سلام خدمت دوستان عزیزم و استادان بزرگوارم مریم جان عزیزم و استاد عباس منش
واقعا نمیدونم چی بگم از این همه حس عالی که با دیدن این فایل پیدا کردم سراسر درس و نکته و عمل به قانون اینقدر که چند بار اشکم در اومد به خاطر این همه جرات و جسارت و شوق عمل کردن و چقدر آزاده جان و صحبتهاشون انگیزه بخش و آموزندست اینقدر که دوست دارم ساعتها پای این همه جرات و عمل بنشینم و با جان دل گوش کنم خیلی یاد میگیرم از ایشون ممنونم از استاد و مریم جان برای این مصاحبه عالی که خیلی ماهرانه و درست و دقیق آماده شده تا هیچ نکتهای از قلم نیوفته و ما نهایت استفاده رو از مطالب ببریم واقعا گنجهای فراوانی در این مصاحبه استخراج میشه که از خدا میخوام کمکم کنه تا خوب بفهمم و عمل کنم به آنچه که فهمیدم چقدر از جسارت و قدرت عمل ایشون لذت بردم و چقدر خودم نیاز دارم که این موضوع در درونم قدرت بگیره و رشد کنم مسلما تمام آنچه که شنیدم نیاز من بوده و باید هزاران بار با دقت بیشتری گوش کنم و با تمام وجود درک کنم چون بارانی از آگاهی و عمل و رشد در این فایل نهفته که خیلی نیاز به تکرار داره و چقدر همه ما به این تکرارها نیاز داریم تا شخصیت بهتری از خودمون بسازیم و الگوهای موفق و قوی چقدر میتونن به همه ما کمک کنند تا با چالشها و تضادها قدرتمندانه برخورد کنیم و هیچ مانعی در مسیر رشد و پیشرفت نبینیم و اصلا قبول نکنیم که مانعی هست مثل آزاده جان که حتی استاد امریکایی و قوانینش رو قبول نمیکنه و میگه چرا نباید بتونم این کارو انجام بدم من حق دارم چقدر عزت نفس و احساس لیاقت ایشون در تمام موارد بالاست و راهها رو هموار میکنه چقدر مهمه که روی این نکات تمرکز کنیم و بالا بردن و ارتقا عزت نفس خودمون رو یکی از مهمترین کلیدهای پیشرفت و عمل به قوانین بدونیم
از هر ۳ استاد عزیزم سپاسگزارم برای این فایل طلایی از خدای مهربانم سپاسگزارم برای هر تجربه و هر درس و هر پاداش
سلام به استاد عزیز مریم جان و خسته نباشی به آزاده ی عزیز که این زندگی نامه زیبا شون رو با ما به اشتراک گذاشتند زندگی آزاده طوری از نظر من هست که گویی چندین بار زندگی کردن شاید چهار عمر برابر یک انسان عادی
به خاطر فعالیت ها به خاطر یک جا نموندن به خاطر حرکت کردن به خاطر جنب و جوشی که داشتن طوری زندگی کردند تا اینجا حداقل در این چند قسمتی که قسمتی که من شنیدم �الا خیلی چیزها را حتی نمیدونی ما قابل گفتن نباشه انگار به اندازه چند زندگی را زندگی کردن تجربه کردن شاید به اندازه چهار نسل انسانی (که چهار بار به دنیا بیاد از دنیا بره دوباره به دنیابیادو از دنیا بره،،) زندگی را تجربه کرده اند و فقط به خاطر اینکه حرکت کردند به قول استاد در دایره امن خودشو نماندن مثل ابوموسی نبودند و حرکت کردند حرکت کردن حرکت کردند و هر کدوم از این حرکت ها باعث درک تجربههای شیرین در آینده براشون شد مثل زبان که یک روند شیرین و لذت بخش بود براشون و بعد اون یک جایی باعث میشه در رستوران جایی که از آن زبان دیگه اهمیت چندانی برایشان داشته با یک دروازه از هیجان زندگی وجدید رو شروع به ایجاد میکنه و باز به خاطر اینکه نمی خواسته در محدودیتها بمونه دست میگیره از ایران به آمریکا مهاجرت کنه و اونجا باز هم در دایره امن نمیمونه تصمیم میگیره که یاد بگیره تصمیم میگیره که از یک امریکایی یاد بگیره نه اینکه پیشه ایرانی کار کنه یعنی اون پوله هدف نبوده هدف یاد گرفتن بود هدف پیشرفت نموده هدف وارد چالش راد نموده و طی کردن چالش های روبرو شده نه فقط با شرایط بسازه و بلکه زندگی رو ساخته موارد چالش ها شد و چه تجربه های زیبایی که برای ما همش درس هست که امیدواریم صحبتهای آزاده عزیز همینطور ادامه داشته باشه و با آن برای یکی مثل من که یک دوران خیلی زیادی در زندگیمون منفعل بودم و کار خاصی انجام نداده نیروی چرایی محکم برای پیش رفتن در متر چالش ها باشه
حالا احساس می کنم که اگه حرکت کرده بودم با همان اندک با همون کم با همون چیزهای پیش پا افتاده و دم دستم چقدر تجربهها میتونستم بدست میارم چقدر میشد زندگی رو تجربه کردبا جریانی متفاوت و چشیدن تجربههای متفاوت که باز هم لذت بخش می شد و مرور آنها هم لذت بخش بوده و ممنونم ازت برات ارزوی موفقیت می کنم و امیدوارم که روزی از نزدیک ببینمت با هم همصحبت بشم و دوست خوبی برای همدیگه باشیم آمین
سلام استادِجاااااانم،عشق من،فرشته ی نجات من،راه بلد من،مهربون و بخشنده ی من ،تاج سر ،گل گلابم ،دورت بگردم ،چی بگم اینقدر که من همیشه قربون صدقت میرم ، که باعث شدی از جهالت به سمت نور و روشنایی حرکت کنم،ماه تابانم😘😘
.
.
.
فقط و فقط بگم که از روزی که گفتگو با آزاده ی نازنین و زیبا و خنده رو رو گذاشتی تو سایت من فقط هنگم، معلقم،گیجم ،شوکم،فال این لاوم،نمیدونم چم شده ولی میدونم یه احساسیه که تهش نور امید دارم
اینقدر این گفتگو ها غنی و پرباره،که من اصلا هیچی نمیتونم بگم اصلا زبانم قاصره،در کلمات نمیگنجه،فقط خواستم بگم که گل کاشتی،این گفتگو ها عالین ،بی نظیرن،محشرن،توپ توپ،انشالله خدا برات جبران کنه محبت هات رو استاد عشققققق
تشکر دوباره برای آماده کردن این مصاحبه پر از درس و آگاهی برای همه ما
تو این قسمت به جدی بودن در کار اشاره کردین و کارکردن همیشگی روی خود بالا بردن استاندارد ها صحبت کردین اینکه چقدر با عشق آموزش دادین پیشرفت کردین تا جایی که شاگرد دکتر داشتین و بعد این آواخر که دیگه فقط خصوصی کار میکردین. پیشرفت کردین درآمدتون رفته بالا اعتماد بنفس تون رفته بالا بخاطر آموزش و ایجاد ارزش و ساختن پول و ساختن ارتباطات عالی،احساس لیاقت بخاطر این ارتباطات این جایگاه و این پراخت بها بهتون من خیلی خوشم اومد وقتی گفتین من واقعا باور داشتم که حقمه چون کارم عالی بود نتیجه دستم بود روشم جواب میداد و دانشجو هام بعد از سه ماه انگلیسی صحبت میکردن.واقعا لیاقتش رو داشتین و بهتون تبریک میگم
بعد پدرتون دیگه ساپورت نمیکردن بخاطر اینکه منصرفتون کنه ولی تسلیم نشدین و گفتین باشه مشکلی نیست مسئولیت زندگیتون رو قبول کردین و با اعتماد بنفس ادامه دادین و جواب گرفتین،مستقل شدین تبریک میگم واقعا برای یه دختر خانم در اون شرایط واقعا زیاده این حد از شجاعت وپیشرفت
اومدن خواستگار ها(وقتی نمیدونم کیم چرا یه نفر دیگه رو وارد زندگیم کنم اول باید خودم رو پیدا کنم)و کنار اومدن حل کردن مسائل و سپردن به خدا
برخورد با تضاد ها و اونجایی که گفتین به این نتیجه رسیدین که مهاجرت کنین چون میدون بزرگتر میخواستین،تفکر وسیع تر.استاد در یکی از فایل ها در مورد تکامل در مهاجرت توضیح دادن که: احساس کنی که اون زمینه برات کوچیکه و یه زمین بزرگتر بخوای.امکانات جدید، آزادی و…خواستن یه چیزهایی که تو اون محیط نیست نه اینکه حالت بد باشه نتونی کاری انجام بدی و فکر کنی که یه جای دیگه حالت خوب میشه یا موفق میشی ن باید در اون جایی که هستی به موفقیت برسی باید جواب بگیری باید حالت خوب باشه بعد اقدام به مهاجرت کنی.همون چیزی که برای شما هم اتفاق افتاده تکاملتون رو طی کردین.
سوال کردن همیشگی از خودمان که چرا داری اینکارو میکنی؟
اون همزمانی هم خیلی جالب بود که به چند نفر در سفارش کمک میکنید،اونا شمارو حساب میکنن،شما زنگ میزنین برای تشکر (تفکر مادرتون که قضیه رو شخصی نکن تو داری یه فرهنگ رو نشون میدی چقدر زیبا بود) بعد صحبت میکنین یه کار براتون پیدا میکنن. من خیلی تحسینتون کردم که وقتی ازتون پرسیدن که به زبان مسلطین شما گفتین اره در حالی که نبودین و نشستین بشدت رو خودتون کار کردین بدون اینترنت فقط با کتاب واقعا عالیه اینکه انقدر به خودت اعتماد داشته باشی و کار انجام بدی. من خودم پیش میومد که در کاری عالی بودم ولی چون به خودم اعتماد نداشتم و این فکر که (نکنه خراب کنم یا اگه فلان چیز شد چی)کار رو رد کردم.
اومدن به آمریکا و رسیدن به صفر،تفاوت فرهنگ ها، دیدگاه های بد و تعصبی ویه جورایی حرفه و زبانتون هم دیگه بدرد نمیخورد و کاری براتون نمیکرد انگار که همه چیزو ازت گرفته باشن ولی شما باز تسلیم نشدین ادامه دادین درس خوندین مسائل رو حل کردین،قبول نکردین که تو خونه بمونین و وقتتون رو طلف کنین. کم کم سازگار شدین صبور بودین ولی از اون طرف هر چیزیم قبول نکردین وقتی فهمیدین داره حقتون ضایع میشه بلند شدین و حقتون رو خواستین و جواب گرفتین،بهتون مهلت دادن
میرفین دانشگاه و سرکار،فعالیت میکردین تا خودتونو پیدا کنین و بهاشم پرداخت کردین (بعضی روزها بود باید بین بنزین و ساندویچ یکیو انتخاب میکردم و من بنزین رو انتخاب میکردم که برم دانشگاه.این خیلی مهمه الان فایل پرداخت بهای عید قربان یادم اومد که استاد میگفت تا کجا حاضری بری؟چقدر حاضری بها پرداخت کنی؟من خودم به احتمال زیاد ساندویچ رو انتخاب میکردم)
با کسانی کار کردین که اخلاقشون خوب نبوده ولی کنار اومدین بعضی جاها که بهتون کم میدادن یا از انعامتون میبردن هم مشکلی نداشتین چون میخواستین یاد بگیرین،کارو یاد بگیرین ،زبان رو و با مردم اونجا معاشرت کنید
سعی کردین همیشه از بقیه یاد بگیرین و بعد تشکر کردین و …
ارزش ایجاد کردین به فرهنگ اونجا چیزی اضافه کردین به حرفه بیوتی چیزی اضافه کردین،پیشنهاد میدادینش به مشتری ها ،کنجاوی میکردین و مشتری های خودتون رو داشتین خداوند هم راه رو براتون هموار کرده بهتون جا و فرصت داده و کسانی رو مثل استادتون رو از سر راه کنار بردن تا راحت کارتون رو انجام بدین
و کاری رو شروع کردین که از نگاه جامعه امیدی بهش نبوده و جواب نمیداده ولی شما علاقه تون رو دنبال کردین و نادیده گرفتین این حرفهارو و چقدر عالی جواب گرفتین
با هر شرایطی که بوده کنار اومدین با بی پولی و هر مسئله ای که بوده و سعی کردین که همیشه بخندین الان هم که خیلی شاد و خوش خنده هستین واقعا آدم لذت میبره کلی درس یاد میگیره انرژی میگیره و شاد میشه از گوش دادن به حرفهاتون واقعا لذت بردم
همه اینارو گذروندین و الان رسیدین به جایی که چند تا ملک دارین اونم توی آمریکا که همه چی قسطیه ولی شما همه رو نقد خریدین وکسب و کار موفقی دارین بازهم بهتون تبریک میگم هر جا که هستین شاد و موفق باشین
استاد جانم ازتون سپاسگزارم که مثل همیشه این فایل های فوق العاده و پر از درس رو برامون آماده میکنین
خانم شایسته عزیز سپاسگزارم که زحمت فیلم برداری و بقیه چیزهایی که من نمیدونم رو کشیدین 🙏✋💙
سلام به استاد گرامی و خانم شایسته
1_این فایل پر محتوا انگار مسائل کلی زندگی گفته شده محصولات یک طرف گفتگو با دوستانم هم یک طرف. من فهمیدم که چطور میشه حرکت کرد از خانم طیبی. ما اول باید مطمئن به قدم برداشتنمام باشیم. مثلا اگر یک فرد از حرکتی خجالت بکشه بعد با همون خجالت حرکت کنه، آخر همون قدمی که بداشته بعد بیشتر خجالتی میشه و دیگه حرکت نمی کنه. پس زمانی که ما حرکت می کنیم باید اول بگیم مثلا من خجالت نمی کشم بعد قدم برداری. خانم طیبی چون با اطمینان قدم برمی داشت و حرکت می کرد پیشرفت می کرد و باعث می شد به حرکت کردن ادامه بده مثلا من میخام برم توی جنگل چادر بزنم اول باید ترسام کامل از بین رفته باشه و توکلم کاملا به نیروی درونیم باشه. من قکبار می خواستم ی وسیله ی که بر عکس میشه برم من اول اطمینانم کاملا به الله بردم و سوار شدم و احساس می کردم که جهان دورم یک مانع نابود نشدنی گذاشته است. و جالبه به جای اینکه بترسم لذت بردم.
2_ (چطوری خیلی پرو باشم) مثلا اگر یک فرد از حرکت کردن خجالت بکشه باید بگه از حرکت نکردن باید خجالت بکشه. درواقع انگار برعکس شده برای از بین بردن ترس و خجالت باید برعکسش کنیم ترس هم همینه اگر از کاری می ترسیم مثلا از امتحان کردن کار های جدید ما باید بگیم از امتحان نکردن کار های جدید می ترسم.
3_ موضوع مهم دیگه ای که از این فایل فهمیدم موضوع توحمات. توحمات یعنی: مثلا بگی من قبلا این کار رو عالی انجام میدادم اما الان حوصلم نمیشه. این توحمه ما هر لحظه یک آدم جدید ازمون ساخته میشه. شاید قبلا تو یک کاری نمی تونستی ولی الان می تونی. آزاده جان هم وقتی رفت آمریکا دیگه نگفت من که قبلا زبان انگلیسی یاد می دادم. توحم نزد و گفت الان دیگه یک کار جدید باید انجام بدم.
4_ من از این فایل فهمیدم که پول یک پول کاغذی است که همیشه است درواقع باور درست داشتن ثروت ما هستن وقتی ما باور درست داشته باشیم پول هم خودش میاد باور های پرویی،یک جا نبودن ، شجاع بودن،باور آزاد بودن، و باور مهمی که هست باور اینکه هیچ عامل بیرونی نمی تونه جلوی آزادی من رو بگیره،در خواست کردن،رهایی از شرایت قبلی
5_ آزاده جان به هیچ عامل بیرونی قدرت نمی داد یعنی مثلا کار هایی که دوست داشت به هیچ عامل بیرونی قدرت نمی داد که من به خاطر این آدم نمی تونم کاری که دوست دارم انجام بدم. برای همین همیشه می تونست کار هایی که دوست داره انجام بده و پیشرفت کنه.
6_ من فهمیدم که یک دلیل دیگه ی پیشرفت آزاده رهایی از شرایت قبلی بود. یعنی از اینکه از شرایتی جدا شود نمی ترسید. (مثال) مثلا اگر ما توی شیراز به دنیا اومدیم بعد ما می خایم بریم تهران بعد اصلا از شیراز تکون نمی خوریم ما اول باید از شیراز رها شویم تا برسیم به تهران.
خدانگهدار
سلام و درود استاد
استاد کاملا حرفتون متین هست
من دانشجو پزشکی سال سوم هستم و دقیقا همینطور بودم تو دو سال اخیر ک همش دنبال کار کردن و پول در آوردن بودن حتی کارگری هم کردمم و یه جاهایی همشش فکرم درگیر کارکردن و پول در آوردن بود در صورتیکه کاری تز دستم بر نیومد و درسهام رو هم اونجور ک باب میل خودم بود و دوست داشتم نخوندم اما در چند ماه اخیر دیگ گفتم نمیشه ک اینجوری یا برو قشنگ کار کن یا بشین قشنگ یکی دو سال دیگ درس بخون بعد در همون رابطه با درست یه کاری رو شروع کن نه ک هم از این طرف جا بمونی هم از اون طرف و به هیچکدوم نرسی و دقیقا در یکی از فایل هایی هم ک از شما گوش دادم خودتوم هم فرمودید که ما باید دید تونلی خطی لیزری یا در همین مورد داشته باشیم و تمرکز خودمون رو فقط رو یه کار بذاریم و خودتون هم در حوزه کاریتون فرمودید که یه سری کار های دیگ داشتین میکردین اما دست کشیدین ک تمرکز خودتون رو فقط رو کاری ک میخواین انجام بدین من الان چند ماهه تقریباسعی میکنم هرروز فایل های فعلا رایگان شما رو گوش بدم چون خودتون هم گفتید که ابتدا برای افرادی مثل من از رایگان ها شروع کنیم تا انشاالله خرید دوره و موفقیت و پیشرفت سریع تر و بهتر البته تا جایی ک بتونم در طول روز وقت میذارم و اینگه واقعا حس و حال خوبی میده به من با گوش دادن به فایل هاتون به لطف خدای متعالی
حالا من این فایل رو گوش دادم یکم تو فکر رفتم واقعا موندم چیکار کنم از یه طرف آخه ورزش هم میکنم و یه بخش کوچیک از زمانی ک دارم در طول روز صرف ورزش میشه بازم اگر راهنمایی چیزی دارید ممنون میشم به من بگید
امیدوارم کامنت منو بخونید
با سپاس فراوان از شما استاد عزیز
سلام
افرین این خانوم فوق العاده حرف میزنه
و البته عمل کرده
لذت بردم
خیلی هم خوش خنده و خوش اخلاقن
دقیقا مواردی که رعایت کردن مثل کاری بود که من ناخوداگاه انجام میدادم:در نظر گرفتن صلاح مشتری
(این روش خیلی جواب میده من بارها امتحان کردم )
و حتی اگر نسبت به دیگر همکارها جای کوچکتر و به ظاهر کمتری داشته باشی این روش اینقدر جواب میدهد که جای نبود اون رو پر میکنه
مصاحبه و مدل مصاحبه عالی بود
💫💫💫
به نام خدای مهربان و هدایتگرم
قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ «53»
بگو: «اى بندگان من که بر نفس خویش اسراف (و ستم) کردهاید! از رحمت خداوند مأیوس نشوید، همانا خداوند همهى گناهان را مىبخشد، زیرا که او بسیار آمرزنده و مهربان است.»
جان جانانم ، بر خودم ستم کردم و حال آمده ام تا مرا ببخشی چرا که تو آمرزنده و مهربانی .
امید به بخششت دارم
فَسَتَذۡکُرُونَ مَآ أَقُولُ لَکُمۡۚ وَأُفَوِّضُ أَمۡرِیٓ إِلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ
پس به زودى آنچه را به [سود] شما مىگویم، به زودی متذکّر خواهید شد. من اختیار کارم را به خدا واگذار مىکنم؛ زیرا خدا به بندگان بیناست.
تا به حال نمیدانستم باید امور را به تو بسپارم ، خیلی وقتها ناآگاهانه در مسیر بودم و تو برایم معجزه ها کردی اما الان دیگه دارم یاد میگیرم که سپردن به قدرت بی انتهای تو ، یعنی تو بینای بر منی پس با حال خوب سهم خودم رو فارغ از نتیجه انجام میدم
إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
و هنگامى که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم; دعاى دعاکننده را، به هنگامى که مرا مى خواند، پاسخ مى گویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند).
ای حقیقت من و ای تمام من دیگه توی مسجد و تکیه دنبالت نمیگردم چقدر نزدیک بودی و نمیدونستم و چقدر دارا هستم و غفلت کردم ، حالا که فهمیدم من پاره ای از توام در درک این مهم مرا بیشتر بفهمان ، هر لحظه بیشتر و بیشتر و بیشتر ، من هیچی نمیدونم و تو دانایی ، دعوتت را میپذیرم و قدم بر میدارم تو کمکم کن که راه گم نکنم مهربانم
آزاده ی زیبا ، عزیزم ، تو با کلامت قلبم و ربودی ، تو که با عملت جانم و تسخیر کردی ، تو که با متانتت من و دیوانه کردی ، در این اولین ساعات شروع روز 31 شهریور 1402 از خدا میخوام به من هم ایمان و عملکرد و متعهد بودن شما رو بده ، ازش میخوام شرایطی رو فراهم کنه که یک روز از نزدیک ببینمت و بغلت کنم و ازت مشاوره بگیرم و بگم چقدر برام معجزه بودی و ایمان دارم که معجزه های بیشتر در راهند .
دوستت دارم خانمی
خیلی زیاد
از خدا میخوام انرژی کلامم رو به قلب نازت برسونه
آمین
به نام خداوند بخشنده مهربان سلام استاد خوبم که شما اومدین تا زندگی من دگرگون کنید. واقعا آزاده جان رو تحسین و تشویق میکنم من خودم هیچوقت شجاعت نداشتم بخاطر ترس از خیلی پیشرفتها جلوگیری کردم واز روزی که با استادآشنا شدم خیلی تلاش کردم بهتر بشم اما بازم بعضی جاها انگار درجا میزدم وبهانه ها مانع من میشدن وبا صحبتهای آزاده جان دیدم شجاعت نتیجه میده اصلا خیلی خیلی الگوی خوبی شدن برای من وتمام ویسهای استاد برام تو این مصاحبه تداعی میشد وهمش میگفتم ببین فلان جا استاد این حرف زدن اما تو گوش نکردی میبینی چه نتیجه داده قانون،اکنون دارم رو قانون آفرینش کار میکنم اما بیشتر از همه من باید رو باورهای شجاع بودنم باید کار کنم من هر چی دوروبرم میگن بیا فلان دوره هست ارزون هست فلان مشاور خیلی صحبتهاش خوبه اما استاد عباس منش برای من یک پیامبر هست وقلبم با صحبتهاش آرامش میگیره واکنون تمام تلاش من این هست عمل کنم هر آنچه رو میشنوم تا نتیجه بگیرم ممنون خدا عباس منش و خانواده عباس منش را سر راه من قرار دادین ،ممنون استاد عباس منش که تمامیت خودتون رو برای ما ارائه میدین
سلام و درود به استادِتمام جناب عباس منش عزیزم و خانم آزاده محترم که بخشی از سیر تکاملشون رو با ما به اشتراک گذاشتن ….
دنبال کن …
دنبال کن …
و چقدر در قرآن گفته شده که مسیر زندگی گذشتگان رو دنبال کن چون قوانین خدا تغییر ناپذیرن و از صحبتهای خانم آزاده عزیز چقدر زیبا این مسیرهای مشابه رو میشه درک کرد و فهمید …
کل پروسه زندگی ما همانند ضربان قلب ، اگه بالایی پس میای پائین تا زنده بمونی و رشد کنی و اگر پائینی پس میری بالا تا رشد کنی و تا زمان برگشت به نور و خطی صاف ، این بالا و پائین رفتن ها ادامه داره …
ولی نکته جالب و زیبا و البته لطف خالق اینه که ؛
هر چقدر در مسیر درستی حرکت کنیم این ضربان در قسمت زیرینش نوسانات و چالشهای کمتری خواهد داشت …
(قطعاً که این مقایسه اشتباهه ولی ایشون چقدر شبیه بانوی زیبا و ملیح سینمای ایران خانم سیما تیرانداز هستن)
ممنون از شما بانو آزاده عزیز و استاد ارجمندم
دوستتون دارم و ممنونم
سلام خدمت دوستان عزیزم و استادان بزرگوارم مریم جان عزیزم و استاد عباس منش
واقعا نمیدونم چی بگم از این همه حس عالی که با دیدن این فایل پیدا کردم سراسر درس و نکته و عمل به قانون اینقدر که چند بار اشکم در اومد به خاطر این همه جرات و جسارت و شوق عمل کردن و چقدر آزاده جان و صحبتهاشون انگیزه بخش و آموزندست اینقدر که دوست دارم ساعتها پای این همه جرات و عمل بنشینم و با جان دل گوش کنم خیلی یاد میگیرم از ایشون ممنونم از استاد و مریم جان برای این مصاحبه عالی که خیلی ماهرانه و درست و دقیق آماده شده تا هیچ نکتهای از قلم نیوفته و ما نهایت استفاده رو از مطالب ببریم واقعا گنجهای فراوانی در این مصاحبه استخراج میشه که از خدا میخوام کمکم کنه تا خوب بفهمم و عمل کنم به آنچه که فهمیدم چقدر از جسارت و قدرت عمل ایشون لذت بردم و چقدر خودم نیاز دارم که این موضوع در درونم قدرت بگیره و رشد کنم مسلما تمام آنچه که شنیدم نیاز من بوده و باید هزاران بار با دقت بیشتری گوش کنم و با تمام وجود درک کنم چون بارانی از آگاهی و عمل و رشد در این فایل نهفته که خیلی نیاز به تکرار داره و چقدر همه ما به این تکرارها نیاز داریم تا شخصیت بهتری از خودمون بسازیم و الگوهای موفق و قوی چقدر میتونن به همه ما کمک کنند تا با چالشها و تضادها قدرتمندانه برخورد کنیم و هیچ مانعی در مسیر رشد و پیشرفت نبینیم و اصلا قبول نکنیم که مانعی هست مثل آزاده جان که حتی استاد امریکایی و قوانینش رو قبول نمیکنه و میگه چرا نباید بتونم این کارو انجام بدم من حق دارم چقدر عزت نفس و احساس لیاقت ایشون در تمام موارد بالاست و راهها رو هموار میکنه چقدر مهمه که روی این نکات تمرکز کنیم و بالا بردن و ارتقا عزت نفس خودمون رو یکی از مهمترین کلیدهای پیشرفت و عمل به قوانین بدونیم
از هر ۳ استاد عزیزم سپاسگزارم برای این فایل طلایی از خدای مهربانم سپاسگزارم برای هر تجربه و هر درس و هر پاداش
در پناه خدای مهربان شاد و سلامت و ثروتمند باشید
سلام به استاد عزیز مریم جان و خسته نباشی به آزاده ی عزیز که این زندگی نامه زیبا شون رو با ما به اشتراک گذاشتند زندگی آزاده طوری از نظر من هست که گویی چندین بار زندگی کردن شاید چهار عمر برابر یک انسان عادی
به خاطر فعالیت ها به خاطر یک جا نموندن به خاطر حرکت کردن به خاطر جنب و جوشی که داشتن طوری زندگی کردند تا اینجا حداقل در این چند قسمتی که قسمتی که من شنیدم �الا خیلی چیزها را حتی نمیدونی ما قابل گفتن نباشه انگار به اندازه چند زندگی را زندگی کردن تجربه کردن شاید به اندازه چهار نسل انسانی (که چهار بار به دنیا بیاد از دنیا بره دوباره به دنیابیادو از دنیا بره،،) زندگی را تجربه کرده اند و فقط به خاطر اینکه حرکت کردند به قول استاد در دایره امن خودشو نماندن مثل ابوموسی نبودند و حرکت کردند حرکت کردن حرکت کردند و هر کدوم از این حرکت ها باعث درک تجربههای شیرین در آینده براشون شد مثل زبان که یک روند شیرین و لذت بخش بود براشون و بعد اون یک جایی باعث میشه در رستوران جایی که از آن زبان دیگه اهمیت چندانی برایشان داشته با یک دروازه از هیجان زندگی وجدید رو شروع به ایجاد میکنه و باز به خاطر اینکه نمی خواسته در محدودیتها بمونه دست میگیره از ایران به آمریکا مهاجرت کنه و اونجا باز هم در دایره امن نمیمونه تصمیم میگیره که یاد بگیره تصمیم میگیره که از یک امریکایی یاد بگیره نه اینکه پیشه ایرانی کار کنه یعنی اون پوله هدف نبوده هدف یاد گرفتن بود هدف پیشرفت نموده هدف وارد چالش راد نموده و طی کردن چالش های روبرو شده نه فقط با شرایط بسازه و بلکه زندگی رو ساخته موارد چالش ها شد و چه تجربه های زیبایی که برای ما همش درس هست که امیدواریم صحبتهای آزاده عزیز همینطور ادامه داشته باشه و با آن برای یکی مثل من که یک دوران خیلی زیادی در زندگیمون منفعل بودم و کار خاصی انجام نداده نیروی چرایی محکم برای پیش رفتن در متر چالش ها باشه
حالا احساس می کنم که اگه حرکت کرده بودم با همان اندک با همون کم با همون چیزهای پیش پا افتاده و دم دستم چقدر تجربهها میتونستم بدست میارم چقدر میشد زندگی رو تجربه کردبا جریانی متفاوت و چشیدن تجربههای متفاوت که باز هم لذت بخش می شد و مرور آنها هم لذت بخش بوده و ممنونم ازت برات ارزوی موفقیت می کنم و امیدوارم که روزی از نزدیک ببینمت با هم همصحبت بشم و دوست خوبی برای همدیگه باشیم آمین
سلام استادِجاااااانم،عشق من،فرشته ی نجات من،راه بلد من،مهربون و بخشنده ی من ،تاج سر ،گل گلابم ،دورت بگردم ،چی بگم اینقدر که من همیشه قربون صدقت میرم ، که باعث شدی از جهالت به سمت نور و روشنایی حرکت کنم،ماه تابانم😘😘
.
.
.
فقط و فقط بگم که از روزی که گفتگو با آزاده ی نازنین و زیبا و خنده رو رو گذاشتی تو سایت من فقط هنگم، معلقم،گیجم ،شوکم،فال این لاوم،نمیدونم چم شده ولی میدونم یه احساسیه که تهش نور امید دارم
اینقدر این گفتگو ها غنی و پرباره،که من اصلا هیچی نمیتونم بگم اصلا زبانم قاصره،در کلمات نمیگنجه،فقط خواستم بگم که گل کاشتی،این گفتگو ها عالین ،بی نظیرن،محشرن،توپ توپ،انشالله خدا برات جبران کنه محبت هات رو استاد عشققققق
.
.
.
دوستت دارم بی نهایت در هر نفس با صدات زندگی میکنم
🥰🥰
بووووووووووس،ماااااااااااچچچچچ
در پناه خدا باشی عشق من
سلام خدمت استاد و همه عزیزان
تشکر دوباره برای آماده کردن این مصاحبه پر از درس و آگاهی برای همه ما
تو این قسمت به جدی بودن در کار اشاره کردین و کارکردن همیشگی روی خود بالا بردن استاندارد ها صحبت کردین اینکه چقدر با عشق آموزش دادین پیشرفت کردین تا جایی که شاگرد دکتر داشتین و بعد این آواخر که دیگه فقط خصوصی کار میکردین. پیشرفت کردین درآمدتون رفته بالا اعتماد بنفس تون رفته بالا بخاطر آموزش و ایجاد ارزش و ساختن پول و ساختن ارتباطات عالی،احساس لیاقت بخاطر این ارتباطات این جایگاه و این پراخت بها بهتون من خیلی خوشم اومد وقتی گفتین من واقعا باور داشتم که حقمه چون کارم عالی بود نتیجه دستم بود روشم جواب میداد و دانشجو هام بعد از سه ماه انگلیسی صحبت میکردن.واقعا لیاقتش رو داشتین و بهتون تبریک میگم
بعد پدرتون دیگه ساپورت نمیکردن بخاطر اینکه منصرفتون کنه ولی تسلیم نشدین و گفتین باشه مشکلی نیست مسئولیت زندگیتون رو قبول کردین و با اعتماد بنفس ادامه دادین و جواب گرفتین،مستقل شدین تبریک میگم واقعا برای یه دختر خانم در اون شرایط واقعا زیاده این حد از شجاعت وپیشرفت
اومدن خواستگار ها(وقتی نمیدونم کیم چرا یه نفر دیگه رو وارد زندگیم کنم اول باید خودم رو پیدا کنم)و کنار اومدن حل کردن مسائل و سپردن به خدا
برخورد با تضاد ها و اونجایی که گفتین به این نتیجه رسیدین که مهاجرت کنین چون میدون بزرگتر میخواستین،تفکر وسیع تر.استاد در یکی از فایل ها در مورد تکامل در مهاجرت توضیح دادن که: احساس کنی که اون زمینه برات کوچیکه و یه زمین بزرگتر بخوای.امکانات جدید، آزادی و…خواستن یه چیزهایی که تو اون محیط نیست نه اینکه حالت بد باشه نتونی کاری انجام بدی و فکر کنی که یه جای دیگه حالت خوب میشه یا موفق میشی ن باید در اون جایی که هستی به موفقیت برسی باید جواب بگیری باید حالت خوب باشه بعد اقدام به مهاجرت کنی.همون چیزی که برای شما هم اتفاق افتاده تکاملتون رو طی کردین.
سوال کردن همیشگی از خودمان که چرا داری اینکارو میکنی؟
اون همزمانی هم خیلی جالب بود که به چند نفر در سفارش کمک میکنید،اونا شمارو حساب میکنن،شما زنگ میزنین برای تشکر (تفکر مادرتون که قضیه رو شخصی نکن تو داری یه فرهنگ رو نشون میدی چقدر زیبا بود) بعد صحبت میکنین یه کار براتون پیدا میکنن. من خیلی تحسینتون کردم که وقتی ازتون پرسیدن که به زبان مسلطین شما گفتین اره در حالی که نبودین و نشستین بشدت رو خودتون کار کردین بدون اینترنت فقط با کتاب واقعا عالیه اینکه انقدر به خودت اعتماد داشته باشی و کار انجام بدی. من خودم پیش میومد که در کاری عالی بودم ولی چون به خودم اعتماد نداشتم و این فکر که (نکنه خراب کنم یا اگه فلان چیز شد چی)کار رو رد کردم.
اومدن به آمریکا و رسیدن به صفر،تفاوت فرهنگ ها، دیدگاه های بد و تعصبی ویه جورایی حرفه و زبانتون هم دیگه بدرد نمیخورد و کاری براتون نمیکرد انگار که همه چیزو ازت گرفته باشن ولی شما باز تسلیم نشدین ادامه دادین درس خوندین مسائل رو حل کردین،قبول نکردین که تو خونه بمونین و وقتتون رو طلف کنین. کم کم سازگار شدین صبور بودین ولی از اون طرف هر چیزیم قبول نکردین وقتی فهمیدین داره حقتون ضایع میشه بلند شدین و حقتون رو خواستین و جواب گرفتین،بهتون مهلت دادن
میرفین دانشگاه و سرکار،فعالیت میکردین تا خودتونو پیدا کنین و بهاشم پرداخت کردین (بعضی روزها بود باید بین بنزین و ساندویچ یکیو انتخاب میکردم و من بنزین رو انتخاب میکردم که برم دانشگاه.این خیلی مهمه الان فایل پرداخت بهای عید قربان یادم اومد که استاد میگفت تا کجا حاضری بری؟چقدر حاضری بها پرداخت کنی؟من خودم به احتمال زیاد ساندویچ رو انتخاب میکردم)
با کسانی کار کردین که اخلاقشون خوب نبوده ولی کنار اومدین بعضی جاها که بهتون کم میدادن یا از انعامتون میبردن هم مشکلی نداشتین چون میخواستین یاد بگیرین،کارو یاد بگیرین ،زبان رو و با مردم اونجا معاشرت کنید
سعی کردین همیشه از بقیه یاد بگیرین و بعد تشکر کردین و …
ارزش ایجاد کردین به فرهنگ اونجا چیزی اضافه کردین به حرفه بیوتی چیزی اضافه کردین،پیشنهاد میدادینش به مشتری ها ،کنجاوی میکردین و مشتری های خودتون رو داشتین خداوند هم راه رو براتون هموار کرده بهتون جا و فرصت داده و کسانی رو مثل استادتون رو از سر راه کنار بردن تا راحت کارتون رو انجام بدین
و کاری رو شروع کردین که از نگاه جامعه امیدی بهش نبوده و جواب نمیداده ولی شما علاقه تون رو دنبال کردین و نادیده گرفتین این حرفهارو و چقدر عالی جواب گرفتین
با هر شرایطی که بوده کنار اومدین با بی پولی و هر مسئله ای که بوده و سعی کردین که همیشه بخندین الان هم که خیلی شاد و خوش خنده هستین واقعا آدم لذت میبره کلی درس یاد میگیره انرژی میگیره و شاد میشه از گوش دادن به حرفهاتون واقعا لذت بردم
همه اینارو گذروندین و الان رسیدین به جایی که چند تا ملک دارین اونم توی آمریکا که همه چی قسطیه ولی شما همه رو نقد خریدین وکسب و کار موفقی دارین بازهم بهتون تبریک میگم هر جا که هستین شاد و موفق باشین
استاد جانم ازتون سپاسگزارم که مثل همیشه این فایل های فوق العاده و پر از درس رو برامون آماده میکنین
خانم شایسته عزیز سپاسگزارم که زحمت فیلم برداری و بقیه چیزهایی که من نمیدونم رو کشیدین 🙏✋💙