اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چه احساس خوبی با گوش دادن به این فایل و خوندن چند تا کامنت از دوستان بهم دست داده که قابل وصف نیست
دوستمون نگار تقریبا همزمان با من وارد این سایت الهی شده و چقدر زود درسهاش رو گرفته و جزو شاگرد زرنگای کلاس شده
ابن فایل رو شما در اردیبهشت 1401 روی سایت قرار دادین و با اینکه من کلیه فایلهای دانلودی رو گوش دادم اما در مدار درک خیلی از این فایلها نبودم، البته که الان هم نمیتونم ادعا کنم که کامل این مباحث رو درک میکنم، اما احساس میکنم مدارم نسبت به گذشته خیلی بالاتر رفته و به لطف خدا و هدایتهای الهی نتایجم هم گواه این موضوعه
خب بریم سر موضوعات این جلسه که خودش آگاهی های یه دوره هست اگه درکش کنیم و بهش عمل کنیم،
صحبتهای نگار عزیز که نشان از عزت نفس بالاشون هست و نتایج عالی که گرفتن نشون میده که درست مسیر رو طی کردن
موضوع احساس لیاقت و دوست داشتن بدون قید و شرط خودمون که نگار عزیز در موردش صحبت کردن و استاد با توضیحات کاملشون به ما درس دادن که چطور خودمون رو لایق بدونیم و احساس لیاقت داشته باشیم
ما باید خودمون رو دوست داشته باشیم چون خداوند ما رو آفریده و از روح خودش در ما دمیده و جهان رو مسخر ما کرده و لیاقت دریافت بهترین نعمتها رو داریم چون پرودگار ما رو خالق آفریده و باید بخودمون احترام بزاریم همینطوری که باید به دیگران احترام بزاریم و ما دوست داشتنی و ارزشمتد هستیم فارغ از اینکه چه جایگاهی داریم همینطوری که دیگران دوست داشتنی هستن
باید خطاهای خودمون رو ببخشیم همینطوری که باید خطاهای دیگران رو ببخشیم
درگیر رقابتهایی که دیگران برای ما با تعریف کردن توانایی های شخص خاصی میکنن نشویم
ما آدمهایی هستیم با ویژگیهای متفاوت
یکی قدش بلنده یکی کوتاه
یکی رنگ پوستش سیاهه دیگری سفید
یکی هنرمنده و عاشق هنر یکی از هنر متنفره
یکی کاسبه یکی کارمند
یکی چهره اش خندون یکی اخمو و عبوس
ما باید خودمون رو با هر ویژگیه شخصیتی که داریم بپذیریم همینطوری که باید دیگران رو با ویژگیهای شخصیتی شون بپذیریم
هر شخصی در مورد خاصی تواناییهایی داره یکی تو هنر یکی تو ریاضی یک تو ورزش یکی تو سخنرانی یکی تو مدیریت و غیره و هیچ کس نمیتونه در همه موارد بهترین باشه
قرار نیست ما آرزوهای دیگران رو زندگی کنیم که اگه اینکار رو بکنیم در آینده پشیمون میشیم
ما باید خودمون باشیم و خودمون رو زندگی کنیم البته که باید روی باورها و توانمندی های خودمون کار کنیم تا با هدایتهای پرودگار پیشرفت کنیم
اگه خودمون رو بپذیریم با هر شخصیتی که داریم افراد زیادی هستن که ما رو به همون شکلی که هستیم و یا هر شخصیتی که داریم بپذیرند یک نمونه اش آقای تتلو خواننده معروف با اینکه در خیلی از کنسرتهاش به مخاطبینش توهین میکنه و رفتارهای هنجار شکنانه داره اما افراد زیادی هستن که دوستش دارن و دنبال کننده های میلیونی داره، چون خودش رو پذیرفته و خودشه، دیگران زیادی هم هستن که اون رو با همون ویژگیهای شخصیتی پذیرفتن و دوستش دارن.
یا آقای مکس امینی که یه شخصیتیه که شغلش شوخی کردن با افرادیه که در برنامه هاش شرکت میکنن،
با اینکه شوخی های خیلی بدی (البته از نظر من) با مخاطبینش میکنه اما درآمد سرشاری از همین شغل داره و بلیط برنامه هاش به راحتی و با قیمت بالا فروش میشه
پس باید بدونیم که ما اشتباه نیستیم و در جای اشتباه هم نیستیم اگه از شرایطمون راضی نیستیم اگه از قیافه مون راضی نیستیم و هزار تا اگه دیگه،
فقط باید روی باورهامون کار کنیم و احساس لیاقت مون رو بالا ببریم و احساس لیاقت مون رو گره نزنیم به چهرمون، به قدمون، به رنگ پوست مون، به ثروت مون
باید خودمون باشیم و خودمون رو بپذیریم و با خودمون راحت باشیم
چون همه ما انسانیم و لایق بهترینها
اما باید روی خودمون کار کنیم تا احساس لیاقت رو در خودمون بسازیم تا بتونیم نعمتها رو دریافت کنیم.
و اما مورد دیگه ای که نگار نازنین صحبت کردن کالبد شکافی ذهن هست
ذهن همه چیزه ذهنه که اگه درست تربیت بشه ما رو لایق دریافت نعمتها میکنه، پس باید موشکافانه باورهامون رو کنکاش کنیم و باورهای قدرتمند رو جایگزین باورهای بیمار و سمی کنیم، بهترین کار در این جهان کنترل ذهن و به قول قرآن همون تقواست،
وقتی ذهنمون رو کنترل کنیم خیلی راحتتر ندای الهی رو دریافت میکنیم و با کنترل ذهن و هدایت الهی ما اگه یک درصد حرکت کنیم 99 درصده دیگه رو جهان برای ما انجام میده و همینطوری که نگار خانم تونست با کار کردن روی باورهای ثروت آفرین به عرض دو سال درآمدش رو 20 برابر کنه بازهم میتونه اون 20 برابر رو دوباره 20 برابر کنه حتی با کار فیزیکی کمتر
اگه بخوام از آگاهی های این جلسه بنویسم باید تا فردا بنویسم، پس به همین مقدار بسنده میکنم تا کامنتم زیاد طولانی نشه
ممنون از استاد عزیز و نگار خانم عزیز بابت آگاهی های این جلسه
استاد کاملا با صحبت های شما موافق هستم همین که من خودم رو بپذیرم و شکی نداشته باشم کسانی هم میان سمتم که مثل خودم هستند و از کنار هم لذت میبریم واقعا نیازی نیست من خودم رو تغییر بدم واسه کسی یا چیزی نه من توی قبر خودم میخابم پس با خودم راحتم و کسانی هم میان که شبیه خودم هستن و از کنار هم لذت میبریم…
عدالت هم همینه
جهان مثل اینه عمل میکنه همین هست
استاد من خیلی وقته دارم کار میکنم روی خودم و امروز فهمیدم که ای دل غافل من واقعا به قانون عمل نمیکنم واقعا به همین سادگیا بعد میگم چرا نتایج فلان از راه نمیرسه
واقعا عمل کردن به قانون یه ایمان واقعی میخاد الان بهتر میفهمم که چرا یکی میشه مثلا مسی و یکی هم هیچی نمیشه تو زندگیش …
واقعا من لایق بهترین ها هستم و امدم تا خلق منم تا زندگی رو به معنای واقعی تجربه کنم و بعد برگردم به جای اولم….
عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم
روز شمار زندگی من روز 185
زمانی که دوره به صلح رسیدن به خود از سایت خریدم و به آموزه ها گوش دادم متوجه شدم که من فقط برای بهبودی اوضاع خودم به خودم نگاه کنم و خودم و با قبلم قیاس کنم و سعی کنم که هر روزم نسبت به روز قبلم بهتر باشم و هر وقت به این نکته توجه کردم و کنترل کردم دیدم که حالم خیلی بهتر شده و وقتی غفلت کردم نتیجه اش هم دیدم یعنی هیچ چیز بیرون از خود ما نیست همه چیز به خود من برمیگرده هر رفتاری که از دیگران میبینم بازتاب چیزی که از خودم به جهان ارسال کردم و با ابن آگاهی سعی کنم که دقت بیشتری در فرستادن فرکانس به جهان داشته باشم و منی که این جمله رو میگم اینطور که دارم مینویسم نتونستم عمل کنم ولی قانون همینه و من وقتی میتونم نتیجه بگیرم که طبق قانون عمل کنم و بخاطر همین هم از هیچ کسی نباید دلخور باشم چون همه چیز به خود من برمیگرده این مدتی که تو سایت هستم و دارم پیش میرم تلاش من بر بهبودی خودم بوده و نسبت به قبلم خیلی خوب شدم ولی هنوز راه زیادی در پیش دارم هنوز اون طور که باید باشم نیستم هنوز ته فکرم مقایسه کردن خودم و با دیگران میبینم خیلی دوست دارم که اینطور نباشم و تلاش ذهنی میکنم و منطق میارم ولی دیگه نمیتونم سر خودم کلاه بزارم که میدونم این یکی از ترمزهای ذهنی منه و هر وقت بتونم بهش غلبه کنم یه بند از بندهای گره خورده به پاهامو باز کردم هنوز آگهی بازرگانی رو به خودم نمره نمیدم چه برسه به این که قبول داشته باشم یا نه آیا با یک بار انجام دادن اتفاقی میوفته آیا استاد اینطور بوده پس اگه ایرادی تو مسیر پیشرفتم هست همش به خودم برمیگرده و هیچ کس مقصر نیست استاد و دانشگاه کار خودشو به نحو احسن انجام میده این منه دانشجو هستم که چقدر از این آگاهی ها استفاده و عمل کردم و هر چقدر عمل کردم نتیجه رو تو زندگیم دیدم کنترل ذهن کنترل ذهن کنتتتترل ذهن هر چقدر موفق باشم لطف بزرگی به خودم و زندگیم کردم که تمرین آموزهای دوره عزت نفس بهترین وسیله برای کنترل ذهن و من هر چقدر تونستم ذهنم و کنترل کنم و جهت دهی بدم به خاطراندک عمل کردن به آموزهای دوره عرت نفس هست و اگر این عمل و بیشتر کنم نتایج خیییییلی بهتری میگیرم که الان دارم همین کارو انجام میدم و جلسات و گوش میکنم تا به مرحله درک برسم و درک کنم و درک کنم نسبت به قبلم خیلی خوب شدم ولی جا داره که خیلی کار کنم و این کار کردن و استمرار داشته باشم رد پای امروزم خدایا بینهایت سپاسگزارم بابت امروزم….
هم زمانی جالب این فایل بااحساسی که الان داشتم خیلی شگفت انگیز بود
من روزایی که احساسم عالیه وحس خوبی دارم وقتی توی ایینه نگاه میکنم خودمو خیلی زیبا میبینم خب این کمتر اتفاق میفته چون مدام دوست دارم عالی باشم وکمالگرایی نکته منفی شخصیت منه که دارم روش کار میکنم
قرار نیست من بی عیب باشم تا خودمو دوست داشته باشم این مهمترین نکته واسه دوست داشتن بی قید و شرط
چون من دیگران هرجوری که هستند دوست دارم
ولی درمورد خودم اینجوری نبودم
نکته خوب توی شخصیتم اینه که خودمو با هیچ کس مقایسه نمیکنم هرگز
امروز عاشقانه خودمو پذیرفتم ازاینکه تو غالب دیگران خودمو جا نکنم راضی ام
من منحصر به فرد هستم ،با مجموع ویژگی های مثبت ومنفی
ویژگی منفی من زودرنج بودن من بود که بهتر شدم ولی هنوزم تووجودم هست
استاد عزیزم چند روز که میخوام کامنت بنویسم و حتی یکبار نوشتم تایپ کردم ولی گوشیم خاموش شد الان بعد از یه خلصه حسابی و چرت عصرانه خیلی پر انرژی میخوام کامتت کنم و بنویسم که حتی گوش دادن و خوندن کامنتهای بچها توی لحظه چه اتفاقاتی برای ما رقم میزنه
چند وقتی بود که بعد از تارگتی که برای رسیدن به اهدافم که یکیشون سه برابر کردن درآمدم بود انرژی گذاشته بودم و همینطور جواب میگرفتم درآمد من از میانگین درآمد 20 میلیون تونستم درآمد خودمو توی سه ماه به 80 میلیون برسونم و برای اولین بار بود همچین رقمی درک میکردم ،بدهی هامو داشتم خیلی راحت پرداخت میکردم و به معنای واقعی کلمه چرخ زندگیم داشت رون میشد ،اینجا بود که بقول استاد حرف تکراری خیلی از بچها شده بعد از خوب کار کردن و گرفتن نتیجه همه چی عادی شد و باز بر میگردن به روال سابق خودشون ،تضادها اومدن ،درآمدم کم شد ،طلبکارا باز سرو کلشون پیدا شد و درگیرهای لفظی
حسابی گیج شده بود و دنبال دلیل و هدایت الله بود تا اینکه با تضاد آخری حرف حساب اومد دستم و فهمیدم که باید برگردم به همون افکار و اعمالی که توی اون سه ماه در پیش گرفته بودم و جواب گرفته بودم ،از همون شب تعهد خودمو نوشتم و صب سرحال و با انرژی مثبت شروع کردم و هنوز از خونه بیرون نرفته تماس یکی هز طلبکارا که حکم جلب منو داشت روی گوشیم افتاد و با اینکه قبلا خیلی باهاش صحبت کردم برای رضایت و قبول نکرد ایندفع خودش رفته بود و کارهای رضایت بنا به شرایطی امضا کرد و مهر تایید روان شدن دوباره کارهامو همونجا کوبید پای شروع روزم و فهمیدم که قرار تضادها محو بشه و بیافتم توی جاده آسفالت .همون لحظه یه رارننده مهربون آژانس منو برد برای کارهای رضایت ،منم رفتم دفتر خونه طلبکار دیدم خیلی مهربون شروع کرد به صحبت کردن و شرایط منو به آسونی قبول کرد و خدا رو شکر این قضیه تمام شد
اومدم بیام محل کارم سرشار از انرژی خدا بودم باهاش حرف میزدم و کلی کامنت این فایل وقتی میخواستم مراحل رضایت آماده بشه خونده بودم و همین باعث شد خیلی انرژیم بالاتر بره ،وقتی رسیدم سر میدون که با ماشین برم محل کارم یه آژانسی دیدم که میشناختمش و ازش خواستم رفت و برگشتی منو بره محل کارم و بعد باهاش حساب کنم اونم قبول کرد و راه افتادیم و توی مسیر دیدم کولر نداره و هوا هم گرم بود ،خیلی محترمانه با رارننده صحبت کردم و دیدم بله کولر خراب و باید یه جورایی کنار میومدم باهاش ،توی ذهنم داشت مرور میشد که برگشت دیگه باهاش نیام چون خیلی گرم بود ،همون لحظه کامنت احساس لیاقت رو بیاد آوردم که لزومی نداره با کسی رو دروایسی داشته باشم و باید خواستهامو با احساس لیاقت بگم و جهان آینه درون منه
توی همین فکرا بودم که خود رارننده بهم گفت رسیدیم محل کارتون خودم زنگ میزنم یه ماشین کولر دار بیاد دنبالت و منم چون غرق در احساس لیاقت بودم و جرات پیدا کرده بودم با کمال میل پذیرفتم و بدون لحظه ای مکث گفتم حتما اینکار بکنید ،رسیدم محل کارم و خواستم کرایه رفت حساب کنم و بمونم منتظر سرویس بعدی در کمال تعجب رارننده هر کاری کردم ازم پول نگرفت و تازه کلی هم معذرت خواهی کرد و قانون به وضوح داشت موج میزد در اون مکالمه
اینا نمود قانون که هر لحظه جواب میده ،من موندم منتظر ماشین که یه مشتری اومد کارشو با عشق انجام دادم دستمزد منو داد و ماشین هنوز نیومد با احساس خوب ازش درخواست کردم منو به جای که کار داشتم برسونه اونم با عشق قبول کرد منو برد و خودشم آورد
خلاصه اتفاقات خوب پشت سر هم میومد و منم لبریز عشق خدا
استاد عزیز واقعا الان میفهمم احساس لیافت همه چیز و معنی توحید و دوسداشتن خودم رو بهتر درک میکنم
دیگه متعهدم که همیشه آموزشها پایبند باشم و همیشه باهاشون زندگی کنم
سپاسگزارم از شما و تک تک دوستان هم فرکانسیم ،کامنتهای دوستان بی نظیر
ب نام خدای مهربان! سلام ب استادعزیزم ومریم نازنینم ،چقدلذت بردم از صحبتهای نگار نازنینم بسیار تاثیرگذار بود واقعا منو ب فکر فروبرد ک چقدر من رو خودم کارکردم وچقدر متعهد بودم ب ادامه این مسیر ،نگار جان ازعزت نفس و دوس داشتن بی قید شرط گفتن ک منم متوجه شدم خودمو اصلا دوس ندارم ن تنها دوس ندارم بلکه همیشه ب خاطر اشتباهاتم خودمو سرزنش میکنم وازخودم متنفرم و میگم هیچ کاری دراین دنیا نکردم اصلا چرا زنده ام خلاصه ب معنای واقعی خودمو تخریب میکنم وقتی ی رفتاری با بقیه میکنم اگ بد باشه هی باخودم درگیر میشم چرا این رفتارکردم طرف ناراحت شد حالا درمورد من چی میگه هزارو ی فکر بی اساس میکنم خودمو سرزنش میکنم کلا میریزم بهم یا اگ کسی بامن بد برخورد میکنه کلابهم میریزم تا مدتها اون موضوع توذهنم میمونه و تو دهنم باطرفم میجنگم ، ،موضوع بعدی ک نگار جان اشاره کردن در مورد عدالت بود اینم باز من همیشه اشتباه فکرمیکردم والان دقیق متوجه شدم ک هرکسی ب اندازه لیاقتش پول ثروت نعمت عادلانه دریافت میکنه وچقدر خداوند عادله هرانسانی آزاد گذاشته ک آزادانه انتخاب کنه ک چ مسیری بره درست یا غلط ثروت یافقر خوبی یابدی در هر شرایط خدا کمکش میکنه ک ما ب خواسته هامون برسیم ،واینکه چقدر نگار جان عالی اشاره کردن ب درآمد بیشتر وقت وزحمت کمتر ،ک چقدر این موضوع تودهن من روشنتر شد ک میشه با ساعتی کاری کم و کارکم پول ثروت بیشتری ساخت اگ استاد تونسته اگ نگار جان تونسته من هم میتونم بقیه هم میتونن فقط باید متعهد باشیم ب این مسیر وباایمان صبر بردباری پیش بریم ، از نگار عزیزم ممنونم ک اینقدر تاثیر گزار صحبت کردن وازاستاد جااانم ومریم عزیزم بسیار تشکر میکنم و دوستتون دارم ..
نکات مهم این فایل یکی در صلح بودن با خودمون بود داشتن عزت نفس که بیشتر مطالب برمیگرده به دوره احساس لیاقت
من دوره عزت نفس رو تهیه نکردم ولی دوره احساس لیاقت رو که بعد از این مصاحبه البته چند سال بعد ، توی سایت قرار گرفت رو خریدمش و گوش کردم که خیلی هم دوره بینظیریه
و متوجه شدم که بله ما باید با خودمون در صلح باشیم
و استاد عزیز خیلی جزئی و موشکافانه و ریزبینانه در موردش صحبت کردن و مثالهای بسیار زیادی هم زده شد توی اون دوره
مثلاً من یک آدم بسیار حساس هستم واینو زیاد از اطرافیانم شنیدم خیلی سعی میکنم که از حساسیتهام کم بشه و انصافاً هم خوب کار کردم و کم شده ولی بازم جای کار داره
یا مثلاً خیلی آدم مهربون و دلسوزی هستم و اینم کار میده دستم یه وقتایی و دوست دارم که بیشتر روی خودم کار بکنم تو این زمینه و با خودم بیشتر به صلح برسم.
و مورد دوم هم بحث الگو و یا معلم بودن و تفاوت این دو و انقدر جالب و زیبا توضیح دادند که من ترجیح دادم عین جملاتی که ایشون گفتن رو اینجا برای خودم بنویسم
افرادی هستند که یکسری چیزهارو رفتند یاد گرفتند،بعد میان اون هارو توضیح میدن،اصلا هم اشتباه نیست،اصلا هم کار بدی نیست،اصلا هم چیز ناپسندی نیست،خیلی هم خوبه،آدم میره یک علمی رو یاد میگیره و بعد میاد توضیح میده!اما این چیزی بود که من اصلا بهش علاقه ای نداشتم و ندارم و نخواهمم داشت!من چیو دوست داشتم؟من دوست داشتم رولمادل باشم،دوست داشتم که الگو باشم،دوست داشتم کسی باشم که آنچه که میگوید چیزی باشد که به آن عمل کرده است و از آن نتیجه گرفته است،آدمی باشه که نتایجش صحبت کند نه حرفاش!بخاطر همین به خودم سخت گرفتم،خیلی به خودم سخت گرفتم،خیلی جاها هم خیلی اذیت شدم سر اینکه میخواستم الگوی خوبی باشم،خیلی جاها خیلی به خودم فشار آوردم و بعضی موقع ها میگفتم اصلا چه غلطی کردم من،اصلا گور بابای همه چی،اصلا من هیچی نمیخوام،اصلا من نمیخوام الگوباشم،چرامن اینقدر باید به خودم فشار بیارم؟چرا باید انقدر مواظب تک تک رفتارام باشم،مواظب تک تک پروسه ی پیشرفتم باشم،یک جاهایی این فشار خیلی بهم میومد ولی باز به خودم میگفتم که یا نباید صحبت کنی،یا اگر میخوای برای دیگران صحبت کنی باید خودت تمام و کمال به اون ها عمل کرده باشی،انتخاب!این دیگه قربانی کردن یک سری چیزهاست،باید بهاشوبپردازی
استاد شما تمام تلاشتون رو کردید تا فقط با نتیجه هایی که گرفتید با ما صحبت کنید الگو باشید نه صرفا یه معلم
من خودم یه معلم بودم دقیقاً متوجه حرفاتون میشم خیلی از حرفهایی که ما سر کلاس به بچهها میگفتیم اصلاً شاید خودمون هیچ وقت اجراشون نکرده باشیم.
شما به این دلیل خیلی تاثیرگذار هستید که به همه حرفهایی که زدید عمل کردید به خودتون سخت گرفتید به همین دلیل ما میتونیم ادعا کنیم و بگیم اگر استاد تونسته با فعالیت فیزیکی کم ولی هوشمندانه کار کردن به درآمد بیشتر برسه پس ما هم میتونیم
اگر استاد از اون شرایط مالی سخت تونسته با تغییر باورها به ثروت برسه ما هم میتونیم کافیه مثل استاد باور و عمل کنیم.
استاد این حد الگو و باور پذیر شدنه که امکان پذیر میکنه رسیدن به خواسته ها رو
این سخت گرفتن به خودتون ارزشش رو داشت
واقعابه داشتن استادی چونشما افتخار میکنم
افتخار میکنم که با شما هستم افتخار میکنم که روزی دو تا سه ساعت تو این سایت میچرخم و کامنت میخونم یا کامنت مینویسم
البته اینایی که من مینویسم در حد حرف زدنه من خودم واقعاً نمیتونم تا این حد به حرفهایی که میگم عمل کنم ولی بازم خیلی از خودم راضیم خدا را شکر میکنم.
خدایا شکرت که این چند روز تونستم کامنت بنویسم و این کامنتهای روز شمار تحول زندگی من فصل 7 رو فعلاً به ترتیب نوشتم خدایا ازت ممنونم
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو و هم خانواده ای های نازنین،
خلاصه ای از نکات این فایل:
← ما فارغ از اینکه چه کارهایی می تونیم انجام بدیم دوست داشتنی هستیم، ارزشمند هستیم، و به همون شکل، بقیه هم فارغ از توانایی هاشون ارزشمند هستند. این موضوع خیلی کمک میکنه به رابطه ی خودمون با خودمون و رابطه ی خودمون با دیگران.
← وقتی آدم خودش رو دوست داره، خیلی راحت خودش رو می بخشه، خیلی راحت خودش رو می پذیره، و خیلی راحت میتونه با بقیه هم ارتباط برقرار کنه.
← ما آدم هایی هستیم با ویژگی های متفاوت، بعضی از ماها یه ذره تندتر هستیم، بعضی از ما یه ذره مهربون تریم، بعضی از ماها توی بحث های جسمانی قوی تریم، بعضی ضعیف تریم، بعضی از ماها استعدادمون توی ریاضیات یا مسائل منطقی بالاتره، بعضیا توی مسائل هنری بالاتره…وقتی که وارد جامعه میشیم، به خاطر مقایسه هایی که اغلب پدر و مادر ما رو با موفقیت های دیگران کردند، ما سعی می کنیم مثل یه سری الگوها بشیم، و یه جورایی استعدادها و توانایی های خودمون رو فراموش می کنیم، بعد با خودمون دیگه دوست نیستیم، یعنی اون ویژگی هایی که هستیم رو دوست نداریم و سعی می کنیم که یه سری ویژگی ها و توانایی هایی که جامعه و فرهنگ ارزشمند میدونه رو داشته باشم و این تقلایی هست که خیلی از ما تو زندگیمون کردیم و شاید باعث بشه ما بریم یه سری مهارت ها کسب کنیم، ولی ما علاقه ای به اون ویژگی یا فیلد اصلاً نداریم و بعداً راضی نخواهیم بود.
← ما باید بشناسیم خودمون رو، خیلی مهمه که با خودمون در صلح باشیم، ما قرار نیست توی همه چیز عالی و جزو بهترین ها باشیم، قراره که ما خودمون باشیم، بریم سراغ اون چیزایی که توانایی و علاقه ش رو داریم، و بپذیریم که آدما با هم متفاوت هستن، حتی در مورد اخلاق های شخصیتی، مثلاً بعضیا هستن که خیلی آدمای رکی هستن، خیلی راحت حرفشون رو میزنن، خیلی شاید اون حرفه تند باشه، از لحاظ آداب اجتماعی خیلی حرف درستی نباشه، شاید دل بشکونه و … ولی اون کسی که رک هست، خیلی اوکی هست با این قضیه و همیشه همینجوریه و آدمای دیگه هم اون رو با اون ویژگیش میپذیرن، از دستش هم ناراحت نمیشن، به این فکر کنید، به چه دلیل؟ به این دلیل که اون طرف خودش پذیرفته و اوکی هست با خودش. مسئله درست یا غلط بودن این قضیه نیست، مسئله از دید فرکانسی هست. اون تردید و اون شکی که ما روی خودمون داریم و همیشه احساس میکنیم اشتباهیم، این رفتارم اشتباهه، این کارم اشتباهه، این جایی که هستم اشتباهه، و اون عدم اعتماد به نفس، عدم عزت نفس، عدم دوست داشتن خود، اونا باعث میشه ما همیشه توی تردیدی باشیم درباره ی هر کار و هر رفتاری که انجام میدیم، و جهان همون تردید و همون شک رو به ما نشون میده، جهان واکنش های منفی دیگران رو نشون میده. ولی دیدیم بعضیا ده برابر از ما رفتار بدتری دارن، ولی هیچ کس از دستشون ناراحت نمیشه. پس به این میرسیم که اولاً، ما باید خودمون رو دوست داشته باشیم، دوماً بپذیریم تفاوتمون رو با دیگران، نخوایم خودمون رو لِوِل کنیم از هر جهت، یعنی یه استانداردی رو در نظر بگیریم و بگیم یک انسان کامل اینه که اخلاقش اینجوری باشه، شرایطش اینجوری باشه، قدش فلان باشه، اندامش فلان باشه، اینجوری صحبت کنه…و من تو همه چیز خودم رو level کنم بشم یه استاندارد جهانی. هیچ آدم موفق و خوشبختی استاندارد جهانی نداشته.
← خودتون با اون چیزی که هستید راحت باشیدف خودتون رو دوست داشته باشید، البته که ما باید روی نقاط ضعفمون کار کنیم، البته که باید نقاط قوتمون رو بهتر کنیم، ولی به معنای استانداردسازی نیست، ویژگی های به ظاهر بد دیگران رو راحت تر میپذیریم، همونجوری که ویژگی های به ظاهر بد ما از دید دیگران رو هم راحت تر میپذیریم در مورد خودمون. در عین حال هم میدونیم که ما قرار نیست همه رو راضی کنیم، قرار نیست با همه ارتباط عالی داشته باشیم.
خدایا شکرت که امروز این فرصت رو برام فراهم کردی تا دوباره این فایل ارزشمند رو گوش بدم و در موردش بنویسم.
امروز شنبه هست (ویکند) و ما این هفته لانگ ویکند داریم، یعنی دوشنبه هم تعطیله و در مجموع سه روز تعطیل داریم. عزیز دلم رفته ایران و من اینجا تنها هستم و از این فرصت تنهایی دارم استفاده می کنم تا بیشتر به فایل ها و کامنت ها برسم. خدایا شکرت به خاطر وجود این سایت بهشتی یا همون غار حرا به قول سعیده. دیروزم سعیده تو یکی از کامنت هاش عبارت هایی که توی سایت پایه گذاری کرده رو ردیف کرده بود، دیگه کپی رایت داره، نمیشه بی اجازه به کار ببریم (خخخخ)
از خدا میخوام همه ی ما رو در این مسیر ثابت قدم نگه داره.
خیلی وقت بود،دلم میخواست برات بنویسم ولی به فرکانست دسترسی نداشتم،تو کدوم مدارها سیر میکنی دختر؟؟؟
اولا بینهایت برات خوشحالم برای عزیزدلی که وارد زندگیت شده و از خدا میخوام از نور خودش ،به خوشبختی هاتون بیاره و همیشه در کنار هم توحیدی و عاشق و سعادتمند و ثروتمند زندگی کنید.
اومدم بگم توی اون لیستی که نوشتم بعدا یادم اومد که (یاسِ من) رو فراموش کردم بنویسم!
خلاصه که یاسِ من هم ،حق کپی رایت داره:) به عزیزدلت هم گوش زد کن هربار خواست بگه،قبلش باید بگه به قول سعیده :))))
والا خودم هم نمیدونم تو چه مداری سیر میکنم (استیکر زدن روی پیشانی)…یه روز بالام، یه روز پایینم…این بار حتماً بالا بودم که تو برام کامنت نوشتی (چشمای قلبی)
مرسی برای آرزوهای قشنگت عزیزم، قطعاً همه ش به خودت برمیگرده و مطمئنم یه روز میای از نتایج عالیت در مورد روابط صحبت میکنی.
بازم به قول خودت: به امید دیدارت در بهترین زمان و مکان (قلب ها)
پ.ن: آقا قبول نیست، خوب تو نویسندگیت خوبه زیاد مینویسی، همه چی میشه “به قول سعیده” ! ما جوجه نویسنده ها فکر کنم بهتره اول همه کامنتامون یه “به قول سعیده” بگیم بعد کامنتمون رو شروع کنیم، چون هرچی میخوایم بگیم تو قبلاً گفتی (خخخخ)
.
.
مزاح میفرمایم البته…نوش جونت که نویسندگیت خوبه و اینقدر تعریف و تحسین میشنوی بابت نوشته های بی نظیرت…منم همه رو عاشقانه میخونم و کِیف میکنم.
عزیز دلم من هیچ وقت وقتی بچه ها حرفای استاد کپی میکنند نگاه نمیکنم اما دختر چقدر عالی که شما اینکار رو کردی من دقیقا یکبار دیگه حرفای استاد با نوشته دیدم که خیلی برام اثر گذار بود واقعا مشکل منم همین بود که وقتی یه اشتباهی میکنم ول کن خودم نیستم البته خیلی بهتر شدم اما بازم سرزنش ها میاد انقدر میاد که اشکم درمیاد دقیقا کاری که والدین باهامون کردن خودم دارم با خودم میکنم خدا میدونه من چقدر تغییر کردم و رشد کردم اما باز سر این موضوع سرزنش هنوز ایراد دارم خیلی زیاد که بر میگرده به دوست داشتن خودم اگه من خودمو دوست نداشته باشم یا خودم زیبا نبینم یا عاشق خودم نباشم یا خودمو نبخشم یا خودمو همینطوری که هست قبول نکنم واقعا انتظار دارم دیگران با من چطور باشن فرض کن که یه لباس خیلی خوب داری یا یه پارتنر خیلی خفنی داری وقتی خودت قبول داری خوبه و مواظبشی و و بهش همه جوره افتخار میکنی همه هم قبولش دارن ولی وقتی خودت میگه زشته بد داغون همه هم این نظر دارن بعد داشتم در مورد غفور و رحیم بودن خدا تحقیق میکردم یه هدایتی شدم فرض کن بدن ما خودش غفور و رحیم یعنی وقتی بیماری یا زخمی در بدنمون ایجاد میشه خودش خوب میشه و جاش پاک میشه و حتی اگه بیماری داشته باشیم وقتی خوب شد تازه قویتر و بهتر هم میشیم این در مورد روحمون باید خودمون ایجاد کنیم یعنی ما در برابر خودمون غفور و رحیم باشیم تا از خدا بخواهیم با من غقور ورحیم باشه یعنی من باید خودم و در لحظه ببخشم وو با تغییر زاویه دید به بهترین زاویه اون مسیله نگاه کنم و بد خودم و ببخشم و ازش بگذرم و با تغییر زاویه دید بگم بهترین میشه نه اینکه همش تو فاز سرزنش برم مثل اینکه دستت زخم هر روز یه چاقو بهش بزنی خوب بابا خوب نمیشه که چقدر من باید روی دوست داشتن خودم کار کنم چقدر خدا میدونه تا با خودم به صلح برسم
سلام به استاد عزیز و گرانقدرم و مریم جان عزیز و تمامی دوستان گرامی.
دوست داشتن بی قید و شرط رو تو دوره ی احساس لیاقت یاد گرفتیم و متوجه شدیم تاکنون افکار و باورهای غلطی در رابطه با حس دوست داشتن و حس خود ارزشمندی و حتی عزت نفس نسبت به خود داشتیم.
اکثرمون فکر میکردیم به میزانی که توانمند هستیم و و هر کدوم نسبت به مهارتهایی که داریم با ارزش دیده میشیم. از کودکی اینطور به ما تحمیل شده بود که اگه کار مثبتی انجام بدیم دوست داشتنی به نظر میرسیم در غیر این صورت هیچکس هیچ ارزش خاصی برامون قائل نبود. حتی پدر و مادرامون به نسبت احساس رضایتشون ، از ما تعریف و تمجید یا تشویق میکردن. اونی که درسخونتر بود عزیزتر بود اونی که بیشتر تو خونه کار میکرد بیشتر ازش تعریف میشد. این افکار و باور در مدرسه و در هر جای دیگهای ادامه داشت. بنابراین خیلی طبیعی بود که هیچ وقت متوجه نشیم که ما به خودی خود با ارزش هستیم و لزومی نداره معیارهای درونی خودمونو با عوامل بیرونی بسنجیم.
بهترینها نصیب استاد عزیز رو که به ما تفهیم کردن حس لیاقت و ارزشهای ما، در درون ما و با ماس.
خیلیا رو سراغ داشتم که به خاطر نارضایتی از چهره یا قد و هیکلشون نسبت به خودشون گارد داشتن و هیچ لذتی از زندگی نمیبردن، چون فکر میکردن باید زیبا میبودن، باید قد و اندام خاصی داشته باشن تا مورد تایید دیگران باشن و با ارزش به نظر برسن.
استاد عزیز خیلی زیبا و شیوا و با بیانی ساده ، این مسئله رو برامون باز کردن که همگی ما به عنوان یک انسان با ارزش هستیم.
همین که انتخاب و خلق شدیم و پا به این جهان گذاشتیم یعنی با ارزش هستیم.
درک همین مسئله باعث میشه دیگه تو خودمون دنبال چیزی برای دوست داشتن یا حس لیاقت نگردیم و بدون اینکه احساس گناه یا عذاب وجدان داشته باشیم اشتباهاتمون رو راحتتر بپذیریم.
وقتی حسمون به خودمون خوب باشه طبیعتاً احساس خوبه بیشتری رو تجربه میکنیم و در نهایت خالق اتفاقات بهتری خواهیم بود.
به خاطر اینکه حس لیاقت و حس خود ارزشمندی رو در عوامل بیرونی میدیدیم.
بینهایت خودمونو با دیگران مقایسه میکردیم .
گفتگوهای ذهنی امونمون نمیداد، نمیتونستیم گفتگوهای ذهنی رو کنترل کنیم.
رفتارها و توقعات غیر عادلانه از خودمون داشتیم .
با خودمون خشن و ناجالب رفتار میکردیم.
خیلی وقتا برخلاف میلمون ، فقط به خاطر بدست اووردن این حس از سمت دیگران ، دست به کارها و اهداف و چالشهایی میزدیم که فقط وقتمونو هدر میدادیم .
خیلی جاها خودآزاری میکردیم. خیلی جاها خودمون رو اذیت میکردیم که به نظر به دیگران کمک کنیم تا مهر تایید از سمت اونها رو دریافت کنیم .
همیشه دنبال تعریف و تمجید از سمت دیگران بودیم به ندرت پیش میومد حتی اگر کسی ازمون تعریف میکرد اونو بپذیریم .
در مقابل تعریف یا تحسین دیگران مقاومت داشتیم .چقدر بخاطر اشتباهاتمون خودمون رو سرزنش کردیم و تا جایی که تونستیم فرکانس منفی به جهان ارسال کردیم . به خیال خودمون که در صدی از خطا و اشتباهاتمون رو جبران میکنیم.
هیچ وقت نمیتونستیم خودمونو ببخشیم .
یکی از باورهای مخرب ما این بود که خدا به این راحتی کسیو نمیبخشه !!!
هیچ وقت نقاط مثبت و خوبمون رو نمیدیدیم همیشه زوم روی نقاط منفی و بدمون داشتیم.
از تنهایی وحشت داشتیم. از تنهایی فرار میکردیم.
به هزار و یک دلیل خودمونو تو دل همه جا میکردیم که مبادا ما رو تنها بذارن .فکر میکردیم اگه تنها بشیم چه اتفاقی برامون میفته؟!!!!!!
در کل ، که احساس لیاقت و حس خود ارزشمندیمون همیشه گره به چیزی میخورد و همیشه به خاطر عدم آگاهیمون سلامت ذهن و جسممون رو به خطر مینداختیم.
مطمئناً نگاه کسانی که این دوره رو کار کردن نسبت به خودشون خیلی فرق کرده.
حالا ما ، بی هیچ قید و شرطی خودمونو دوست داریم . عاشق خودمون هستیم و نیاز نداریم عشق رو از دیگران گدایی کنیم.
خودمونو با تمام ویژگیهایی که داریم میپذیریم .بدون اینکه خودمونو با کسی مقایسه کنیم.
وقتی اشتباه کردیم زود خودمونو میبخشیم و با احترام و با مهربانی با خودمون برخورد میکنیم.
هیچ وقت به خاطر تایید یا تحسین کسی حرکتی انجام نمیدیم . حتی کمکی به کسی نمیکنیم .هر وقت و زمانی که برای خوشحال کردن حال دل خودمون بود به دیگران در حد توانمون کمک میکنیم.
سعی میکنیم توانمندیها و مهارتهای خودمون رو ببینیم و به اندازه ی درک خودمون از خودمون توقع کنیم.
هر وقت کسی از ما تعریف کرد تعریفشو ، تایید میکنیم.
تا حالا فکر میکردیم دیگران در حق ما ظلم کردن ، در حالی که با کار کردن این دوره ، متوجه شدم کسی که بیشتر از همه به خودم ظلم کرده خودم بودم .
کسی که بیشتر از همه موانع سر راهم گذاشته خودم بودم .
کسی که جلوی پیشرفتها و جلوی رشدمو گرفته بود خودم بودم.
کسی که باعث دور شدن خواستههام میشد خودم بودم .
این من بودم که از خودم دور شده بودم و دنبال چیزی بیرون از خودم میگشتم تا به اهدافم برسم.
امروز خوشحالم که دیگه افکار و باورهای گذشته رو نسبت به خودم ندارم. از اینکه شناخت بهتری نسبت به خودم پیدا کردم خداوند را سپاسگزارم و بینهایت از استاد عزیز ممنون و سپاسگزارم .
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار
تشکر از دوست عزیزم برای توضیحات عالیشون
واقعا این احساس لیاقت داشتن مهمترین موضوع در زندگی ماست من تازه متولد شدم تازه فهمیدم که چقدر من ارزشمندم همین که در این دنیا دارم زندگی میکنم ارزشمندم همین جوری که هستم لایق بهترین ها هستم
استاد عزیزم من هم دوره عزت نفس دارم و هم احساس لیاقت ودارم روی دوره احساس لیاقت کار میکنم چقدر عالی شما احساس ارزشمندی را در وجودم زنده کردید تشکر ویژه برای وجود شما عزیزان برای وجود خودم برای شنیدن این آگاهی های ناب الهی برای هدایت های خداوند که منو در بهترین مسیر قرار داد
میزان ارزشمندی ماست که تعیین کننده دریافت نعمت وثروت است اگر من خودم را بدون هیچ گونه قید و شرطی لایق بهترین ها بدانم جهان هم منو لایق میداند من فارغ از اینکه که الان که وضعیت دارم خودم را ارزشمندم بدانم و به همین ترتیب دیگران را هم لایق بدانم
استاد عزیزم این که شما در مورد خصوصیات انسان ها توضیح دادید که هر کسی یه سری ویژگی های خاص خودشون را دارند وبه اون ویژگی هم افتخار می کنند من هم بعضی از افراد را میشناسم که با این که به نظر ما خیلی خوب برخورد نمی کند ولی خیلی با اعتماد به نفس خودشون را قبول دارند
من هم دارم سعی می کنم خیلی روی احساس لیاقت خودم کار کنم و خودم را اون طوری که هستم دوست داشته باشم خودم را سرزنش نکنم یادم باشه که خودم را با دیروز خودم مقایسه کنم و همیشه حواسم باشه که خداوند همیشه همراه منه منو دوست داره منو هدایت میکنه عاشق منه بدون هیچ گونه قید شرطی
از دوره قانون سلامتی که هر چقدر از شما تشکر کنم باز هم کمه تشکر ویژه دارم از شما بابت این سبک از زندگی من با عمل به قانون سلامتی خیلی نتیجه گرفتم از پوست شفاف و زیبایی که دارم از رسیدن به وزن دلخواهم از انرژی عالی کا بدست آوردم خدایا شکرت برای وجودم در این مسیر الهی
خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها
تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم
ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه راه گمراهان
بنام خدای مهربان
سلاااااااام
سلام به استاد عزیزم
سلام به خانم شایسته عزیز
و سلام به دوستان همراه
استاد
استاد
استاد
چه میکنی تو با دل ما
چه احساس خوبی با گوش دادن به این فایل و خوندن چند تا کامنت از دوستان بهم دست داده که قابل وصف نیست
دوستمون نگار تقریبا همزمان با من وارد این سایت الهی شده و چقدر زود درسهاش رو گرفته و جزو شاگرد زرنگای کلاس شده
ابن فایل رو شما در اردیبهشت 1401 روی سایت قرار دادین و با اینکه من کلیه فایلهای دانلودی رو گوش دادم اما در مدار درک خیلی از این فایلها نبودم، البته که الان هم نمیتونم ادعا کنم که کامل این مباحث رو درک میکنم، اما احساس میکنم مدارم نسبت به گذشته خیلی بالاتر رفته و به لطف خدا و هدایتهای الهی نتایجم هم گواه این موضوعه
خب بریم سر موضوعات این جلسه که خودش آگاهی های یه دوره هست اگه درکش کنیم و بهش عمل کنیم،
صحبتهای نگار عزیز که نشان از عزت نفس بالاشون هست و نتایج عالی که گرفتن نشون میده که درست مسیر رو طی کردن
موضوع احساس لیاقت و دوست داشتن بدون قید و شرط خودمون که نگار عزیز در موردش صحبت کردن و استاد با توضیحات کاملشون به ما درس دادن که چطور خودمون رو لایق بدونیم و احساس لیاقت داشته باشیم
ما باید خودمون رو دوست داشته باشیم چون خداوند ما رو آفریده و از روح خودش در ما دمیده و جهان رو مسخر ما کرده و لیاقت دریافت بهترین نعمتها رو داریم چون پرودگار ما رو خالق آفریده و باید بخودمون احترام بزاریم همینطوری که باید به دیگران احترام بزاریم و ما دوست داشتنی و ارزشمتد هستیم فارغ از اینکه چه جایگاهی داریم همینطوری که دیگران دوست داشتنی هستن
باید خطاهای خودمون رو ببخشیم همینطوری که باید خطاهای دیگران رو ببخشیم
درگیر رقابتهایی که دیگران برای ما با تعریف کردن توانایی های شخص خاصی میکنن نشویم
ما آدمهایی هستیم با ویژگیهای متفاوت
یکی قدش بلنده یکی کوتاه
یکی رنگ پوستش سیاهه دیگری سفید
یکی هنرمنده و عاشق هنر یکی از هنر متنفره
یکی کاسبه یکی کارمند
یکی چهره اش خندون یکی اخمو و عبوس
ما باید خودمون رو با هر ویژگیه شخصیتی که داریم بپذیریم همینطوری که باید دیگران رو با ویژگیهای شخصیتی شون بپذیریم
هر شخصی در مورد خاصی تواناییهایی داره یکی تو هنر یکی تو ریاضی یک تو ورزش یکی تو سخنرانی یکی تو مدیریت و غیره و هیچ کس نمیتونه در همه موارد بهترین باشه
قرار نیست ما آرزوهای دیگران رو زندگی کنیم که اگه اینکار رو بکنیم در آینده پشیمون میشیم
ما باید خودمون باشیم و خودمون رو زندگی کنیم البته که باید روی باورها و توانمندی های خودمون کار کنیم تا با هدایتهای پرودگار پیشرفت کنیم
اگه خودمون رو بپذیریم با هر شخصیتی که داریم افراد زیادی هستن که ما رو به همون شکلی که هستیم و یا هر شخصیتی که داریم بپذیرند یک نمونه اش آقای تتلو خواننده معروف با اینکه در خیلی از کنسرتهاش به مخاطبینش توهین میکنه و رفتارهای هنجار شکنانه داره اما افراد زیادی هستن که دوستش دارن و دنبال کننده های میلیونی داره، چون خودش رو پذیرفته و خودشه، دیگران زیادی هم هستن که اون رو با همون ویژگیهای شخصیتی پذیرفتن و دوستش دارن.
یا آقای مکس امینی که یه شخصیتیه که شغلش شوخی کردن با افرادیه که در برنامه هاش شرکت میکنن،
با اینکه شوخی های خیلی بدی (البته از نظر من) با مخاطبینش میکنه اما درآمد سرشاری از همین شغل داره و بلیط برنامه هاش به راحتی و با قیمت بالا فروش میشه
پس باید بدونیم که ما اشتباه نیستیم و در جای اشتباه هم نیستیم اگه از شرایطمون راضی نیستیم اگه از قیافه مون راضی نیستیم و هزار تا اگه دیگه،
فقط باید روی باورهامون کار کنیم و احساس لیاقت مون رو بالا ببریم و احساس لیاقت مون رو گره نزنیم به چهرمون، به قدمون، به رنگ پوست مون، به ثروت مون
باید خودمون باشیم و خودمون رو بپذیریم و با خودمون راحت باشیم
چون همه ما انسانیم و لایق بهترینها
اما باید روی خودمون کار کنیم تا احساس لیاقت رو در خودمون بسازیم تا بتونیم نعمتها رو دریافت کنیم.
و اما مورد دیگه ای که نگار نازنین صحبت کردن کالبد شکافی ذهن هست
ذهن همه چیزه ذهنه که اگه درست تربیت بشه ما رو لایق دریافت نعمتها میکنه، پس باید موشکافانه باورهامون رو کنکاش کنیم و باورهای قدرتمند رو جایگزین باورهای بیمار و سمی کنیم، بهترین کار در این جهان کنترل ذهن و به قول قرآن همون تقواست،
وقتی ذهنمون رو کنترل کنیم خیلی راحتتر ندای الهی رو دریافت میکنیم و با کنترل ذهن و هدایت الهی ما اگه یک درصد حرکت کنیم 99 درصده دیگه رو جهان برای ما انجام میده و همینطوری که نگار خانم تونست با کار کردن روی باورهای ثروت آفرین به عرض دو سال درآمدش رو 20 برابر کنه بازهم میتونه اون 20 برابر رو دوباره 20 برابر کنه حتی با کار فیزیکی کمتر
اگه بخوام از آگاهی های این جلسه بنویسم باید تا فردا بنویسم، پس به همین مقدار بسنده میکنم تا کامنتم زیاد طولانی نشه
ممنون از استاد عزیز و نگار خانم عزیز بابت آگاهی های این جلسه
ممنون از شما دوست عزیز که این کامنت رو خوندین
بهترین ها رو براتون آرزومندم
خدانگهدار
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام و عرض ادب خدمت شما
استاد کاملا با صحبت های شما موافق هستم همین که من خودم رو بپذیرم و شکی نداشته باشم کسانی هم میان سمتم که مثل خودم هستند و از کنار هم لذت میبریم واقعا نیازی نیست من خودم رو تغییر بدم واسه کسی یا چیزی نه من توی قبر خودم میخابم پس با خودم راحتم و کسانی هم میان که شبیه خودم هستن و از کنار هم لذت میبریم…
عدالت هم همینه
جهان مثل اینه عمل میکنه همین هست
استاد من خیلی وقته دارم کار میکنم روی خودم و امروز فهمیدم که ای دل غافل من واقعا به قانون عمل نمیکنم واقعا به همین سادگیا بعد میگم چرا نتایج فلان از راه نمیرسه
واقعا عمل کردن به قانون یه ایمان واقعی میخاد الان بهتر میفهمم که چرا یکی میشه مثلا مسی و یکی هم هیچی نمیشه تو زندگیش …
واقعا من لایق بهترین ها هستم و امدم تا خلق منم تا زندگی رو به معنای واقعی تجربه کنم و بعد برگردم به جای اولم….
سپاس گذارم استاد عزیزم
انشالله امریکا همو میبینیم
به نام خداوند بخشنده هدایتگرم
عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم
روز شمار زندگی من روز 185
زمانی که دوره به صلح رسیدن به خود از سایت خریدم و به آموزه ها گوش دادم متوجه شدم که من فقط برای بهبودی اوضاع خودم به خودم نگاه کنم و خودم و با قبلم قیاس کنم و سعی کنم که هر روزم نسبت به روز قبلم بهتر باشم و هر وقت به این نکته توجه کردم و کنترل کردم دیدم که حالم خیلی بهتر شده و وقتی غفلت کردم نتیجه اش هم دیدم یعنی هیچ چیز بیرون از خود ما نیست همه چیز به خود من برمیگرده هر رفتاری که از دیگران میبینم بازتاب چیزی که از خودم به جهان ارسال کردم و با ابن آگاهی سعی کنم که دقت بیشتری در فرستادن فرکانس به جهان داشته باشم و منی که این جمله رو میگم اینطور که دارم مینویسم نتونستم عمل کنم ولی قانون همینه و من وقتی میتونم نتیجه بگیرم که طبق قانون عمل کنم و بخاطر همین هم از هیچ کسی نباید دلخور باشم چون همه چیز به خود من برمیگرده این مدتی که تو سایت هستم و دارم پیش میرم تلاش من بر بهبودی خودم بوده و نسبت به قبلم خیلی خوب شدم ولی هنوز راه زیادی در پیش دارم هنوز اون طور که باید باشم نیستم هنوز ته فکرم مقایسه کردن خودم و با دیگران میبینم خیلی دوست دارم که اینطور نباشم و تلاش ذهنی میکنم و منطق میارم ولی دیگه نمیتونم سر خودم کلاه بزارم که میدونم این یکی از ترمزهای ذهنی منه و هر وقت بتونم بهش غلبه کنم یه بند از بندهای گره خورده به پاهامو باز کردم هنوز آگهی بازرگانی رو به خودم نمره نمیدم چه برسه به این که قبول داشته باشم یا نه آیا با یک بار انجام دادن اتفاقی میوفته آیا استاد اینطور بوده پس اگه ایرادی تو مسیر پیشرفتم هست همش به خودم برمیگرده و هیچ کس مقصر نیست استاد و دانشگاه کار خودشو به نحو احسن انجام میده این منه دانشجو هستم که چقدر از این آگاهی ها استفاده و عمل کردم و هر چقدر عمل کردم نتیجه رو تو زندگیم دیدم کنترل ذهن کنترل ذهن کنتتتترل ذهن هر چقدر موفق باشم لطف بزرگی به خودم و زندگیم کردم که تمرین آموزهای دوره عزت نفس بهترین وسیله برای کنترل ذهن و من هر چقدر تونستم ذهنم و کنترل کنم و جهت دهی بدم به خاطراندک عمل کردن به آموزهای دوره عرت نفس هست و اگر این عمل و بیشتر کنم نتایج خیییییلی بهتری میگیرم که الان دارم همین کارو انجام میدم و جلسات و گوش میکنم تا به مرحله درک برسم و درک کنم و درک کنم نسبت به قبلم خیلی خوب شدم ولی جا داره که خیلی کار کنم و این کار کردن و استمرار داشته باشم رد پای امروزم خدایا بینهایت سپاسگزارم بابت امروزم….
یا حق
بنام خدا
سلام استاد عزیزم و دوستان گلم
تبریک میگم به نگار عزیز برای دست اوردهاش
راجب موضوع این فایل بگم
هم زمانی جالب این فایل بااحساسی که الان داشتم خیلی شگفت انگیز بود
من روزایی که احساسم عالیه وحس خوبی دارم وقتی توی ایینه نگاه میکنم خودمو خیلی زیبا میبینم خب این کمتر اتفاق میفته چون مدام دوست دارم عالی باشم وکمالگرایی نکته منفی شخصیت منه که دارم روش کار میکنم
قرار نیست من بی عیب باشم تا خودمو دوست داشته باشم این مهمترین نکته واسه دوست داشتن بی قید و شرط
چون من دیگران هرجوری که هستند دوست دارم
ولی درمورد خودم اینجوری نبودم
نکته خوب توی شخصیتم اینه که خودمو با هیچ کس مقایسه نمیکنم هرگز
امروز عاشقانه خودمو پذیرفتم ازاینکه تو غالب دیگران خودمو جا نکنم راضی ام
من منحصر به فرد هستم ،با مجموع ویژگی های مثبت ومنفی
ویژگی منفی من زودرنج بودن من بود که بهتر شدم ولی هنوزم تووجودم هست
ولی با خودم توی صلح هستم ،استاد عاشقتم
بنام الله یکتا که هر انچه دارم از اوست
استاد عزیزم چند روز که میخوام کامنت بنویسم و حتی یکبار نوشتم تایپ کردم ولی گوشیم خاموش شد الان بعد از یه خلصه حسابی و چرت عصرانه خیلی پر انرژی میخوام کامتت کنم و بنویسم که حتی گوش دادن و خوندن کامنتهای بچها توی لحظه چه اتفاقاتی برای ما رقم میزنه
چند وقتی بود که بعد از تارگتی که برای رسیدن به اهدافم که یکیشون سه برابر کردن درآمدم بود انرژی گذاشته بودم و همینطور جواب میگرفتم درآمد من از میانگین درآمد 20 میلیون تونستم درآمد خودمو توی سه ماه به 80 میلیون برسونم و برای اولین بار بود همچین رقمی درک میکردم ،بدهی هامو داشتم خیلی راحت پرداخت میکردم و به معنای واقعی کلمه چرخ زندگیم داشت رون میشد ،اینجا بود که بقول استاد حرف تکراری خیلی از بچها شده بعد از خوب کار کردن و گرفتن نتیجه همه چی عادی شد و باز بر میگردن به روال سابق خودشون ،تضادها اومدن ،درآمدم کم شد ،طلبکارا باز سرو کلشون پیدا شد و درگیرهای لفظی
حسابی گیج شده بود و دنبال دلیل و هدایت الله بود تا اینکه با تضاد آخری حرف حساب اومد دستم و فهمیدم که باید برگردم به همون افکار و اعمالی که توی اون سه ماه در پیش گرفته بودم و جواب گرفته بودم ،از همون شب تعهد خودمو نوشتم و صب سرحال و با انرژی مثبت شروع کردم و هنوز از خونه بیرون نرفته تماس یکی هز طلبکارا که حکم جلب منو داشت روی گوشیم افتاد و با اینکه قبلا خیلی باهاش صحبت کردم برای رضایت و قبول نکرد ایندفع خودش رفته بود و کارهای رضایت بنا به شرایطی امضا کرد و مهر تایید روان شدن دوباره کارهامو همونجا کوبید پای شروع روزم و فهمیدم که قرار تضادها محو بشه و بیافتم توی جاده آسفالت .همون لحظه یه رارننده مهربون آژانس منو برد برای کارهای رضایت ،منم رفتم دفتر خونه طلبکار دیدم خیلی مهربون شروع کرد به صحبت کردن و شرایط منو به آسونی قبول کرد و خدا رو شکر این قضیه تمام شد
اومدم بیام محل کارم سرشار از انرژی خدا بودم باهاش حرف میزدم و کلی کامنت این فایل وقتی میخواستم مراحل رضایت آماده بشه خونده بودم و همین باعث شد خیلی انرژیم بالاتر بره ،وقتی رسیدم سر میدون که با ماشین برم محل کارم یه آژانسی دیدم که میشناختمش و ازش خواستم رفت و برگشتی منو بره محل کارم و بعد باهاش حساب کنم اونم قبول کرد و راه افتادیم و توی مسیر دیدم کولر نداره و هوا هم گرم بود ،خیلی محترمانه با رارننده صحبت کردم و دیدم بله کولر خراب و باید یه جورایی کنار میومدم باهاش ،توی ذهنم داشت مرور میشد که برگشت دیگه باهاش نیام چون خیلی گرم بود ،همون لحظه کامنت احساس لیاقت رو بیاد آوردم که لزومی نداره با کسی رو دروایسی داشته باشم و باید خواستهامو با احساس لیاقت بگم و جهان آینه درون منه
توی همین فکرا بودم که خود رارننده بهم گفت رسیدیم محل کارتون خودم زنگ میزنم یه ماشین کولر دار بیاد دنبالت و منم چون غرق در احساس لیاقت بودم و جرات پیدا کرده بودم با کمال میل پذیرفتم و بدون لحظه ای مکث گفتم حتما اینکار بکنید ،رسیدم محل کارم و خواستم کرایه رفت حساب کنم و بمونم منتظر سرویس بعدی در کمال تعجب رارننده هر کاری کردم ازم پول نگرفت و تازه کلی هم معذرت خواهی کرد و قانون به وضوح داشت موج میزد در اون مکالمه
اینا نمود قانون که هر لحظه جواب میده ،من موندم منتظر ماشین که یه مشتری اومد کارشو با عشق انجام دادم دستمزد منو داد و ماشین هنوز نیومد با احساس خوب ازش درخواست کردم منو به جای که کار داشتم برسونه اونم با عشق قبول کرد منو برد و خودشم آورد
خلاصه اتفاقات خوب پشت سر هم میومد و منم لبریز عشق خدا
استاد عزیز واقعا الان میفهمم احساس لیافت همه چیز و معنی توحید و دوسداشتن خودم رو بهتر درک میکنم
دیگه متعهدم که همیشه آموزشها پایبند باشم و همیشه باهاشون زندگی کنم
سپاسگزارم از شما و تک تک دوستان هم فرکانسیم ،کامنتهای دوستان بی نظیر
ب نام خدای مهربان! سلام ب استادعزیزم ومریم نازنینم ،چقدلذت بردم از صحبتهای نگار نازنینم بسیار تاثیرگذار بود واقعا منو ب فکر فروبرد ک چقدر من رو خودم کارکردم وچقدر متعهد بودم ب ادامه این مسیر ،نگار جان ازعزت نفس و دوس داشتن بی قید شرط گفتن ک منم متوجه شدم خودمو اصلا دوس ندارم ن تنها دوس ندارم بلکه همیشه ب خاطر اشتباهاتم خودمو سرزنش میکنم وازخودم متنفرم و میگم هیچ کاری دراین دنیا نکردم اصلا چرا زنده ام خلاصه ب معنای واقعی خودمو تخریب میکنم وقتی ی رفتاری با بقیه میکنم اگ بد باشه هی باخودم درگیر میشم چرا این رفتارکردم طرف ناراحت شد حالا درمورد من چی میگه هزارو ی فکر بی اساس میکنم خودمو سرزنش میکنم کلا میریزم بهم یا اگ کسی بامن بد برخورد میکنه کلابهم میریزم تا مدتها اون موضوع توذهنم میمونه و تو دهنم باطرفم میجنگم ، ،موضوع بعدی ک نگار جان اشاره کردن در مورد عدالت بود اینم باز من همیشه اشتباه فکرمیکردم والان دقیق متوجه شدم ک هرکسی ب اندازه لیاقتش پول ثروت نعمت عادلانه دریافت میکنه وچقدر خداوند عادله هرانسانی آزاد گذاشته ک آزادانه انتخاب کنه ک چ مسیری بره درست یا غلط ثروت یافقر خوبی یابدی در هر شرایط خدا کمکش میکنه ک ما ب خواسته هامون برسیم ،واینکه چقدر نگار جان عالی اشاره کردن ب درآمد بیشتر وقت وزحمت کمتر ،ک چقدر این موضوع تودهن من روشنتر شد ک میشه با ساعتی کاری کم و کارکم پول ثروت بیشتری ساخت اگ استاد تونسته اگ نگار جان تونسته من هم میتونم بقیه هم میتونن فقط باید متعهد باشیم ب این مسیر وباایمان صبر بردباری پیش بریم ، از نگار عزیزم ممنونم ک اینقدر تاثیر گزار صحبت کردن وازاستاد جااانم ومریم عزیزم بسیار تشکر میکنم و دوستتون دارم ..
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته گرامی
و
سلام به دوستای خوبم در این سایت الهی
روز شماره تحول زندگی من فصل 7
روز 185
گفتگو با دوستان 55 | احساس لیاقت
بی قید و شرط
نکات مهم این فایل یکی در صلح بودن با خودمون بود داشتن عزت نفس که بیشتر مطالب برمیگرده به دوره احساس لیاقت
من دوره عزت نفس رو تهیه نکردم ولی دوره احساس لیاقت رو که بعد از این مصاحبه البته چند سال بعد ، توی سایت قرار گرفت رو خریدمش و گوش کردم که خیلی هم دوره بینظیریه
و متوجه شدم که بله ما باید با خودمون در صلح باشیم
و استاد عزیز خیلی جزئی و موشکافانه و ریزبینانه در موردش صحبت کردن و مثالهای بسیار زیادی هم زده شد توی اون دوره
مثلاً من یک آدم بسیار حساس هستم واینو زیاد از اطرافیانم شنیدم خیلی سعی میکنم که از حساسیتهام کم بشه و انصافاً هم خوب کار کردم و کم شده ولی بازم جای کار داره
یا مثلاً خیلی آدم مهربون و دلسوزی هستم و اینم کار میده دستم یه وقتایی و دوست دارم که بیشتر روی خودم کار بکنم تو این زمینه و با خودم بیشتر به صلح برسم.
و مورد دوم هم بحث الگو و یا معلم بودن و تفاوت این دو و انقدر جالب و زیبا توضیح دادند که من ترجیح دادم عین جملاتی که ایشون گفتن رو اینجا برای خودم بنویسم
افرادی هستند که یکسری چیزهارو رفتند یاد گرفتند،بعد میان اون هارو توضیح میدن،اصلا هم اشتباه نیست،اصلا هم کار بدی نیست،اصلا هم چیز ناپسندی نیست،خیلی هم خوبه،آدم میره یک علمی رو یاد میگیره و بعد میاد توضیح میده!اما این چیزی بود که من اصلا بهش علاقه ای نداشتم و ندارم و نخواهمم داشت!من چیو دوست داشتم؟من دوست داشتم رول مادل باشم،دوست داشتم که الگو باشم،دوست داشتم کسی باشم که آنچه که میگوید چیزی باشد که به آن عمل کرده است و از آن نتیجه گرفته است،آدمی باشه که نتایجش صحبت کند نه حرفاش!بخاطر همین به خودم سخت گرفتم،خیلی به خودم سخت گرفتم،خیلی جاها هم خیلی اذیت شدم سر اینکه میخواستم الگوی خوبی باشم،خیلی جاها خیلی به خودم فشار آوردم و بعضی موقع ها میگفتم اصلا چه غلطی کردم من،اصلا گور بابای همه چی،اصلا من هیچی نمیخوام،اصلا من نمیخوام الگو باشم،چرامن اینقدر باید به خودم فشار بیارم؟چرا باید انقدر مواظب تک تک رفتارام باشم،مواظب تک تک پروسه ی پیشرفتم باشم،یک جاهایی این فشار خیلی بهم میومد ولی باز به خودم میگفتم که یا نباید صحبت کنی،یا اگر میخوای برای دیگران صحبت کنی باید خودت تمام و کمال به اون ها عمل کرده باشی،انتخاب!این دیگه قربانی کردن یک سری چیزهاست،باید بهاشو بپردازی
استاد شما تمام تلاشتون رو کردید تا فقط با نتیجه هایی که گرفتید با ما صحبت کنید الگو باشید نه صرفا یه معلم
من خودم یه معلم بودم دقیقاً متوجه حرفاتون میشم خیلی از حرفهایی که ما سر کلاس به بچهها میگفتیم اصلاً شاید خودمون هیچ وقت اجراشون نکرده باشیم.
شما به این دلیل خیلی تاثیرگذار هستید که به همه حرفهایی که زدید عمل کردید به خودتون سخت گرفتید به همین دلیل ما میتونیم ادعا کنیم و بگیم اگر استاد تونسته با فعالیت فیزیکی کم ولی هوشمندانه کار کردن به درآمد بیشتر برسه پس ما هم میتونیم
اگر استاد از اون شرایط مالی سخت تونسته با تغییر باورها به ثروت برسه ما هم میتونیم کافیه مثل استاد باور و عمل کنیم.
استاد این حد الگو و باور پذیر شدنه که امکان پذیر میکنه رسیدن به خواسته ها رو
این سخت گرفتن به خودتون ارزشش رو داشت
واقعابه داشتن استادی چون شما افتخار میکنم
افتخار میکنم که با شما هستم افتخار میکنم که روزی دو تا سه ساعت تو این سایت میچرخم و کامنت میخونم یا کامنت مینویسم
البته اینایی که من مینویسم در حد حرف زدنه من خودم واقعاً نمیتونم تا این حد به حرفهایی که میگم عمل کنم ولی بازم خیلی از خودم راضیم خدا را شکر میکنم.
خدایا شکرت که این چند روز تونستم کامنت بنویسم و این کامنتهای روز شمار تحول زندگی من فصل 7 رو فعلاً به ترتیب نوشتم خدایا ازت ممنونم
خدایا شکرت به خاطر این سایت و این همه آگاهی
به نام خدای هدایتگر
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو و هم خانواده ای های نازنین،
خلاصه ای از نکات این فایل:
← ما فارغ از اینکه چه کارهایی می تونیم انجام بدیم دوست داشتنی هستیم، ارزشمند هستیم، و به همون شکل، بقیه هم فارغ از توانایی هاشون ارزشمند هستند. این موضوع خیلی کمک میکنه به رابطه ی خودمون با خودمون و رابطه ی خودمون با دیگران.
← وقتی آدم خودش رو دوست داره، خیلی راحت خودش رو می بخشه، خیلی راحت خودش رو می پذیره، و خیلی راحت میتونه با بقیه هم ارتباط برقرار کنه.
← ما آدم هایی هستیم با ویژگی های متفاوت، بعضی از ماها یه ذره تندتر هستیم، بعضی از ما یه ذره مهربون تریم، بعضی از ماها توی بحث های جسمانی قوی تریم، بعضی ضعیف تریم، بعضی از ماها استعدادمون توی ریاضیات یا مسائل منطقی بالاتره، بعضیا توی مسائل هنری بالاتره…وقتی که وارد جامعه میشیم، به خاطر مقایسه هایی که اغلب پدر و مادر ما رو با موفقیت های دیگران کردند، ما سعی می کنیم مثل یه سری الگوها بشیم، و یه جورایی استعدادها و توانایی های خودمون رو فراموش می کنیم، بعد با خودمون دیگه دوست نیستیم، یعنی اون ویژگی هایی که هستیم رو دوست نداریم و سعی می کنیم که یه سری ویژگی ها و توانایی هایی که جامعه و فرهنگ ارزشمند میدونه رو داشته باشم و این تقلایی هست که خیلی از ما تو زندگیمون کردیم و شاید باعث بشه ما بریم یه سری مهارت ها کسب کنیم، ولی ما علاقه ای به اون ویژگی یا فیلد اصلاً نداریم و بعداً راضی نخواهیم بود.
← ما باید بشناسیم خودمون رو، خیلی مهمه که با خودمون در صلح باشیم، ما قرار نیست توی همه چیز عالی و جزو بهترین ها باشیم، قراره که ما خودمون باشیم، بریم سراغ اون چیزایی که توانایی و علاقه ش رو داریم، و بپذیریم که آدما با هم متفاوت هستن، حتی در مورد اخلاق های شخصیتی، مثلاً بعضیا هستن که خیلی آدمای رکی هستن، خیلی راحت حرفشون رو میزنن، خیلی شاید اون حرفه تند باشه، از لحاظ آداب اجتماعی خیلی حرف درستی نباشه، شاید دل بشکونه و … ولی اون کسی که رک هست، خیلی اوکی هست با این قضیه و همیشه همینجوریه و آدمای دیگه هم اون رو با اون ویژگیش میپذیرن، از دستش هم ناراحت نمیشن، به این فکر کنید، به چه دلیل؟ به این دلیل که اون طرف خودش پذیرفته و اوکی هست با خودش. مسئله درست یا غلط بودن این قضیه نیست، مسئله از دید فرکانسی هست. اون تردید و اون شکی که ما روی خودمون داریم و همیشه احساس میکنیم اشتباهیم، این رفتارم اشتباهه، این کارم اشتباهه، این جایی که هستم اشتباهه، و اون عدم اعتماد به نفس، عدم عزت نفس، عدم دوست داشتن خود، اونا باعث میشه ما همیشه توی تردیدی باشیم درباره ی هر کار و هر رفتاری که انجام میدیم، و جهان همون تردید و همون شک رو به ما نشون میده، جهان واکنش های منفی دیگران رو نشون میده. ولی دیدیم بعضیا ده برابر از ما رفتار بدتری دارن، ولی هیچ کس از دستشون ناراحت نمیشه. پس به این میرسیم که اولاً، ما باید خودمون رو دوست داشته باشیم، دوماً بپذیریم تفاوتمون رو با دیگران، نخوایم خودمون رو لِوِل کنیم از هر جهت، یعنی یه استانداردی رو در نظر بگیریم و بگیم یک انسان کامل اینه که اخلاقش اینجوری باشه، شرایطش اینجوری باشه، قدش فلان باشه، اندامش فلان باشه، اینجوری صحبت کنه…و من تو همه چیز خودم رو level کنم بشم یه استاندارد جهانی. هیچ آدم موفق و خوشبختی استاندارد جهانی نداشته.
← خودتون با اون چیزی که هستید راحت باشیدف خودتون رو دوست داشته باشید، البته که ما باید روی نقاط ضعفمون کار کنیم، البته که باید نقاط قوتمون رو بهتر کنیم، ولی به معنای استانداردسازی نیست، ویژگی های به ظاهر بد دیگران رو راحت تر میپذیریم، همونجوری که ویژگی های به ظاهر بد ما از دید دیگران رو هم راحت تر میپذیریم در مورد خودمون. در عین حال هم میدونیم که ما قرار نیست همه رو راضی کنیم، قرار نیست با همه ارتباط عالی داشته باشیم.
خدایا شکرت که امروز این فرصت رو برام فراهم کردی تا دوباره این فایل ارزشمند رو گوش بدم و در موردش بنویسم.
امروز شنبه هست (ویکند) و ما این هفته لانگ ویکند داریم، یعنی دوشنبه هم تعطیله و در مجموع سه روز تعطیل داریم. عزیز دلم رفته ایران و من اینجا تنها هستم و از این فرصت تنهایی دارم استفاده می کنم تا بیشتر به فایل ها و کامنت ها برسم. خدایا شکرت به خاطر وجود این سایت بهشتی یا همون غار حرا به قول سعیده. دیروزم سعیده تو یکی از کامنت هاش عبارت هایی که توی سایت پایه گذاری کرده رو ردیف کرده بود، دیگه کپی رایت داره، نمیشه بی اجازه به کار ببریم (خخخخ)
از خدا میخوام همه ی ما رو در این مسیر ثابت قدم نگه داره.
رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
عاشقتونم (قلب های زیاد)
سلام به دلبرِ دل انگیزِ دل خواه !
خیلی وقت بود،دلم میخواست برات بنویسم ولی به فرکانست دسترسی نداشتم،تو کدوم مدارها سیر میکنی دختر؟؟؟
اولا بینهایت برات خوشحالم برای عزیزدلی که وارد زندگیت شده و از خدا میخوام از نور خودش ،به خوشبختی هاتون بیاره و همیشه در کنار هم توحیدی و عاشق و سعادتمند و ثروتمند زندگی کنید.
اومدم بگم توی اون لیستی که نوشتم بعدا یادم اومد که (یاسِ من) رو فراموش کردم بنویسم!
خلاصه که یاسِ من هم ،حق کپی رایت داره:) به عزیزدلت هم گوش زد کن هربار خواست بگه،قبلش باید بگه به قول سعیده :))))
باتشکر :))))
بوووس به کله ت رفیق !
سلام به سعیده ی عزیزم، چراغ سایت!
والا خودم هم نمیدونم تو چه مداری سیر میکنم (استیکر زدن روی پیشانی)…یه روز بالام، یه روز پایینم…این بار حتماً بالا بودم که تو برام کامنت نوشتی (چشمای قلبی)
مرسی برای آرزوهای قشنگت عزیزم، قطعاً همه ش به خودت برمیگرده و مطمئنم یه روز میای از نتایج عالیت در مورد روابط صحبت میکنی.
بازم به قول خودت: به امید دیدارت در بهترین زمان و مکان (قلب ها)
پ.ن: آقا قبول نیست، خوب تو نویسندگیت خوبه زیاد مینویسی، همه چی میشه “به قول سعیده” ! ما جوجه نویسنده ها فکر کنم بهتره اول همه کامنتامون یه “به قول سعیده” بگیم بعد کامنتمون رو شروع کنیم، چون هرچی میخوایم بگیم تو قبلاً گفتی (خخخخ)
.
.
مزاح میفرمایم البته…نوش جونت که نویسندگیت خوبه و اینقدر تعریف و تحسین میشنوی بابت نوشته های بی نظیرت…منم همه رو عاشقانه میخونم و کِیف میکنم.
عاشقتم دختر، بوس و بغل!
سلام یاسمن جون
عزیز دلم من هیچ وقت وقتی بچه ها حرفای استاد کپی میکنند نگاه نمیکنم اما دختر چقدر عالی که شما اینکار رو کردی من دقیقا یکبار دیگه حرفای استاد با نوشته دیدم که خیلی برام اثر گذار بود واقعا مشکل منم همین بود که وقتی یه اشتباهی میکنم ول کن خودم نیستم البته خیلی بهتر شدم اما بازم سرزنش ها میاد انقدر میاد که اشکم درمیاد دقیقا کاری که والدین باهامون کردن خودم دارم با خودم میکنم خدا میدونه من چقدر تغییر کردم و رشد کردم اما باز سر این موضوع سرزنش هنوز ایراد دارم خیلی زیاد که بر میگرده به دوست داشتن خودم اگه من خودمو دوست نداشته باشم یا خودم زیبا نبینم یا عاشق خودم نباشم یا خودمو نبخشم یا خودمو همینطوری که هست قبول نکنم واقعا انتظار دارم دیگران با من چطور باشن فرض کن که یه لباس خیلی خوب داری یا یه پارتنر خیلی خفنی داری وقتی خودت قبول داری خوبه و مواظبشی و و بهش همه جوره افتخار میکنی همه هم قبولش دارن ولی وقتی خودت میگه زشته بد داغون همه هم این نظر دارن بعد داشتم در مورد غفور و رحیم بودن خدا تحقیق میکردم یه هدایتی شدم فرض کن بدن ما خودش غفور و رحیم یعنی وقتی بیماری یا زخمی در بدنمون ایجاد میشه خودش خوب میشه و جاش پاک میشه و حتی اگه بیماری داشته باشیم وقتی خوب شد تازه قویتر و بهتر هم میشیم این در مورد روحمون باید خودمون ایجاد کنیم یعنی ما در برابر خودمون غفور و رحیم باشیم تا از خدا بخواهیم با من غقور ورحیم باشه یعنی من باید خودم و در لحظه ببخشم وو با تغییر زاویه دید به بهترین زاویه اون مسیله نگاه کنم و بد خودم و ببخشم و ازش بگذرم و با تغییر زاویه دید بگم بهترین میشه نه اینکه همش تو فاز سرزنش برم مثل اینکه دستت زخم هر روز یه چاقو بهش بزنی خوب بابا خوب نمیشه که چقدر من باید روی دوست داشتن خودم کار کنم چقدر خدا میدونه تا با خودم به صلح برسم
مرسی یاسمن جون بابت کامنت بینظیرت
سلام به استاد عزیز و گرانقدرم و مریم جان عزیز و تمامی دوستان گرامی.
دوست داشتن بی قید و شرط رو تو دوره ی احساس لیاقت یاد گرفتیم و متوجه شدیم تاکنون افکار و باورهای غلطی در رابطه با حس دوست داشتن و حس خود ارزشمندی و حتی عزت نفس نسبت به خود داشتیم.
اکثرمون فکر میکردیم به میزانی که توانمند هستیم و و هر کدوم نسبت به مهارتهایی که داریم با ارزش دیده میشیم. از کودکی اینطور به ما تحمیل شده بود که اگه کار مثبتی انجام بدیم دوست داشتنی به نظر میرسیم در غیر این صورت هیچکس هیچ ارزش خاصی برامون قائل نبود. حتی پدر و مادرامون به نسبت احساس رضایتشون ، از ما تعریف و تمجید یا تشویق میکردن. اونی که درسخونتر بود عزیزتر بود اونی که بیشتر تو خونه کار میکرد بیشتر ازش تعریف میشد. این افکار و باور در مدرسه و در هر جای دیگهای ادامه داشت. بنابراین خیلی طبیعی بود که هیچ وقت متوجه نشیم که ما به خودی خود با ارزش هستیم و لزومی نداره معیارهای درونی خودمونو با عوامل بیرونی بسنجیم.
بهترینها نصیب استاد عزیز رو که به ما تفهیم کردن حس لیاقت و ارزشهای ما، در درون ما و با ماس.
خیلیا رو سراغ داشتم که به خاطر نارضایتی از چهره یا قد و هیکلشون نسبت به خودشون گارد داشتن و هیچ لذتی از زندگی نمیبردن، چون فکر میکردن باید زیبا میبودن، باید قد و اندام خاصی داشته باشن تا مورد تایید دیگران باشن و با ارزش به نظر برسن.
استاد عزیز خیلی زیبا و شیوا و با بیانی ساده ، این مسئله رو برامون باز کردن که همگی ما به عنوان یک انسان با ارزش هستیم.
همین که انتخاب و خلق شدیم و پا به این جهان گذاشتیم یعنی با ارزش هستیم.
درک همین مسئله باعث میشه دیگه تو خودمون دنبال چیزی برای دوست داشتن یا حس لیاقت نگردیم و بدون اینکه احساس گناه یا عذاب وجدان داشته باشیم اشتباهاتمون رو راحتتر بپذیریم.
وقتی حسمون به خودمون خوب باشه طبیعتاً احساس خوبه بیشتری رو تجربه میکنیم و در نهایت خالق اتفاقات بهتری خواهیم بود.
به خاطر اینکه حس لیاقت و حس خود ارزشمندی رو در عوامل بیرونی میدیدیم.
بینهایت خودمونو با دیگران مقایسه میکردیم .
گفتگوهای ذهنی امونمون نمیداد، نمیتونستیم گفتگوهای ذهنی رو کنترل کنیم.
رفتارها و توقعات غیر عادلانه از خودمون داشتیم .
با خودمون خشن و ناجالب رفتار میکردیم.
خیلی وقتا برخلاف میلمون ، فقط به خاطر بدست اووردن این حس از سمت دیگران ، دست به کارها و اهداف و چالشهایی میزدیم که فقط وقتمونو هدر میدادیم .
خیلی جاها خودآزاری میکردیم. خیلی جاها خودمون رو اذیت میکردیم که به نظر به دیگران کمک کنیم تا مهر تایید از سمت اونها رو دریافت کنیم .
همیشه دنبال تعریف و تمجید از سمت دیگران بودیم به ندرت پیش میومد حتی اگر کسی ازمون تعریف میکرد اونو بپذیریم .
در مقابل تعریف یا تحسین دیگران مقاومت داشتیم .چقدر بخاطر اشتباهاتمون خودمون رو سرزنش کردیم و تا جایی که تونستیم فرکانس منفی به جهان ارسال کردیم . به خیال خودمون که در صدی از خطا و اشتباهاتمون رو جبران میکنیم.
هیچ وقت نمیتونستیم خودمونو ببخشیم .
یکی از باورهای مخرب ما این بود که خدا به این راحتی کسیو نمیبخشه !!!
هیچ وقت نقاط مثبت و خوبمون رو نمیدیدیم همیشه زوم روی نقاط منفی و بدمون داشتیم.
از تنهایی وحشت داشتیم. از تنهایی فرار میکردیم.
به هزار و یک دلیل خودمونو تو دل همه جا میکردیم که مبادا ما رو تنها بذارن .فکر میکردیم اگه تنها بشیم چه اتفاقی برامون میفته؟!!!!!!
در کل ، که احساس لیاقت و حس خود ارزشمندیمون همیشه گره به چیزی میخورد و همیشه به خاطر عدم آگاهیمون سلامت ذهن و جسممون رو به خطر مینداختیم.
مطمئناً نگاه کسانی که این دوره رو کار کردن نسبت به خودشون خیلی فرق کرده.
حالا ما ، بی هیچ قید و شرطی خودمونو دوست داریم . عاشق خودمون هستیم و نیاز نداریم عشق رو از دیگران گدایی کنیم.
خودمونو با تمام ویژگیهایی که داریم میپذیریم .بدون اینکه خودمونو با کسی مقایسه کنیم.
وقتی اشتباه کردیم زود خودمونو میبخشیم و با احترام و با مهربانی با خودمون برخورد میکنیم.
هیچ وقت به خاطر تایید یا تحسین کسی حرکتی انجام نمیدیم . حتی کمکی به کسی نمیکنیم .هر وقت و زمانی که برای خوشحال کردن حال دل خودمون بود به دیگران در حد توانمون کمک میکنیم.
سعی میکنیم توانمندیها و مهارتهای خودمون رو ببینیم و به اندازه ی درک خودمون از خودمون توقع کنیم.
هر وقت کسی از ما تعریف کرد تعریفشو ، تایید میکنیم.
تا حالا فکر میکردیم دیگران در حق ما ظلم کردن ، در حالی که با کار کردن این دوره ، متوجه شدم کسی که بیشتر از همه به خودم ظلم کرده خودم بودم .
کسی که بیشتر از همه موانع سر راهم گذاشته خودم بودم .
کسی که جلوی پیشرفتها و جلوی رشدمو گرفته بود خودم بودم.
کسی که باعث دور شدن خواستههام میشد خودم بودم .
این من بودم که از خودم دور شده بودم و دنبال چیزی بیرون از خودم میگشتم تا به اهدافم برسم.
امروز خوشحالم که دیگه افکار و باورهای گذشته رو نسبت به خودم ندارم. از اینکه شناخت بهتری نسبت به خودم پیدا کردم خداوند را سپاسگزارم و بینهایت از استاد عزیز ممنون و سپاسگزارم .
استاد جونم مرسی که هستی .
الهی که باشی همیشه .
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار
تشکر از دوست عزیزم برای توضیحات عالیشون
واقعا این احساس لیاقت داشتن مهمترین موضوع در زندگی ماست من تازه متولد شدم تازه فهمیدم که چقدر من ارزشمندم همین که در این دنیا دارم زندگی میکنم ارزشمندم همین جوری که هستم لایق بهترین ها هستم
استاد عزیزم من هم دوره عزت نفس دارم و هم احساس لیاقت ودارم روی دوره احساس لیاقت کار میکنم چقدر عالی شما احساس ارزشمندی را در وجودم زنده کردید تشکر ویژه برای وجود شما عزیزان برای وجود خودم برای شنیدن این آگاهی های ناب الهی برای هدایت های خداوند که منو در بهترین مسیر قرار داد
میزان ارزشمندی ماست که تعیین کننده دریافت نعمت وثروت است اگر من خودم را بدون هیچ گونه قید و شرطی لایق بهترین ها بدانم جهان هم منو لایق میداند من فارغ از اینکه که الان که وضعیت دارم خودم را ارزشمندم بدانم و به همین ترتیب دیگران را هم لایق بدانم
استاد عزیزم این که شما در مورد خصوصیات انسان ها توضیح دادید که هر کسی یه سری ویژگی های خاص خودشون را دارند وبه اون ویژگی هم افتخار می کنند من هم بعضی از افراد را میشناسم که با این که به نظر ما خیلی خوب برخورد نمی کند ولی خیلی با اعتماد به نفس خودشون را قبول دارند
من هم دارم سعی می کنم خیلی روی احساس لیاقت خودم کار کنم و خودم را اون طوری که هستم دوست داشته باشم خودم را سرزنش نکنم یادم باشه که خودم را با دیروز خودم مقایسه کنم و همیشه حواسم باشه که خداوند همیشه همراه منه منو دوست داره منو هدایت میکنه عاشق منه بدون هیچ گونه قید شرطی
از دوره قانون سلامتی که هر چقدر از شما تشکر کنم باز هم کمه تشکر ویژه دارم از شما بابت این سبک از زندگی من با عمل به قانون سلامتی خیلی نتیجه گرفتم از پوست شفاف و زیبایی که دارم از رسیدن به وزن دلخواهم از انرژی عالی کا بدست آوردم خدایا شکرت برای وجودم در این مسیر الهی
خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها
تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم
ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه راه گمراهان