گفتگو با دوستان 53 | تشخیص الهام از نجوا (به ترتیب امتیاز)


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • “نشانه” تشخیص الهامات خداوند از نجواهای ذهن؛
  • “قدرتِ” تسلیم شدن در برابر خدا؛
  • شما چه زمانی دست از ادامه ی مقاومت بر می داری؛
  • قدرت احساس خوب؛
  • کدامیک را برای پیروی انتخاب کرده ای؟ “ذهن” یا “قلب”؟!
  • راهکار مسائل، همواره گفته می شود اما فقط وقتی آماده شوی، جواب را می شنوی؛
  • قدم اول برای آماده شدن: بپذیر ایراد از خودت بوده و بهبود آن ایراد را شروع کنی؛
  • قدم دوم، تسلیم بودن در برابر هدایت های خداوند و بی چون و چرا عمل به آنها؛

منابع بیشتر:

دوره قانون آفرینش | بخش هفتم


برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    769MB
    49 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 53 | تشخیص الهام از نجوا
    45MB
    49 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

310 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سید محمد کمال نبوی گفته:
    مدت عضویت: 1868 روز

    سلام استاد عزیز

    این فایل رو گوش دادم ولی حس خیلی بدی پیدا کردم

    تمام توضیحات این آقا به من حس خیلی بدی میده هر چند که حرفهای قشنگی میزنه ولی احساس بدی از جنس این کلام به من دست داد و اون جنسی از شرک بود و اصلا نتونستم ارتباطی با کلام و استدلال این آقا بگیرم

    اصلا دنبال توهین و ایراد گیری نیستم ولی حس درونی من بهم گفت جنس این کلامها از شرک هست و باید بنویسی و من حرف دلم ر و نوشتم

    ممنون استاد عزیزم

    اگه صلاح دونستید کامنت من رو تو سایت قرار بدید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    ندا m گفته:
    مدت عضویت: 3731 روز

    سلام بر استاد عزیز وهمه همراهان و رفقا من تا امروز بیشتر از ۷ ساله که با سایت شما و با انسان ارزشمندی مثل شما اشنا شدم و خدارو سپاس میگم

    استاد من بعد از شروع دوره های رایگان شما اتفاق بزرگی در زندگیم افتاد این بود که نوع دیدگاهم به زندگی و دین عوض شد و یکسری مسائل برام شکل جدیدی گرفت اما بخاطر درست متوجه نشدن حرفای شما که خب اونهم بر میگرده به نبودن در مدار درست رو ،نتایج دلخواه رو نمیگرفتم و بعد متاسفانه فاصله میگرفتم شایدم مال این بود که درست گوش نمیدادم اگر هم اینکار میکردم در عمل بدون اینکه حواسم باشه به خطا میرفتم .بزرگترین اتفاقی که در زندگیم رخ داد این بود که من با روش نوشتن ارزو و رها کردن اون و ازبین بردن استرس و عجله در ذهنم تونستم کار دلخواهم رو پیدا کنم، یعنی از شرکت مد نظرم بهم زنگ زدن، برعکس زمانی که هرروز خودم زنگشون میزدم. و من به مدت ۶سال اونجا کار کردم . وقتی به آموزه های شما عمل میکردم نتایج خوب میگرفتم و پیشرفت میکردم وقتی هم عمل نمیکردم خب شکایت و ناراحتی بود .

    و باز باید تلاش میکردم به یاد بیارم روشها رو و مجدد عمل کنم .

    از نظر مالی در حدی که از فقر مطلق نجات پیدا کنم کارم جواب میداد نه بیشتر،که همونم هزاران بار خدارو شکر میکنم ولی هیچ وقت موفق نشدم هیچ دوره ای رو از مجموعه شما به غیر از همون تند خانی و دوتا کتاب خودتون نتونستم بخرم توان مالیشو نداشتم .

    امروز که دیدم با استاد عرشیانفر صحبت میکردین و این فایلو گوش می دادم گفتم اتفاقی که برام افتاده رو برای همه تعریف کنم و اگر کسی میتونه هر انچه بلده به زبان و روشی بسیار ساده با جزییات بهم بگه و البته که خودتون هم جواب بدین که من از خوشوقترین ها خاهم بود .

    ماجرا به این شکله که مدتی دچار ناراحتی هایی از سمت همکارانم شدم و از خدا کمک خاستم.

    ناگهان به یه چالش ۱۸روزه از سپاسگزاری ازخدا وارد شدم ،درست همون شب که من عاجزانه از خدا کمک خاستم به طرز عجیبی پست روز اول چالش رو دیدم یعنی حتی یک روز بعدشم نه که بگم از وسطاش دیدم که خب چالش دور از اموزشها و تمرینات پیشین شما هم نبود همراه شدم. از همون ابتدا حال من شروع به خوب شدن کرد و من دیگه بعداز ۱۸روز دیگه کاری به اون پیج نداشتم .فقط سعی میکردم تمرین اصلی رو درست انجام بدم صبحا زود با انرژی و با اشتیاق بیدار میشدم و همون سپاسگزاری هارو در دفترم هر روز صبح بنویسم و حس خوب بگیرم یه روزهای پر انرژی یه روز هایی کم، ولی نگذاشتم تا ماه ها بعد وتا الان این تمیرن از سرم بیفته.

    تااینجا همچنان اون مشکل در محل کارم بود اما دیگه مثل قبل برام بغرنج نبود . تا قبل این چالش این مشکلم دارای چند وجه بود ،

    ۱۰۰ درصد ذهنمو گرفته بود.

    بعد تمرینات یه جنبه هاییش برام ۲۰ یا ۳۰ درصد اهمیت داشت و جنبه ی دیگرش صفر، اصلن دیگه اهمیتی نداشت .

    همش سعی میکردم روی نکات مثبت ماجرا مثل وجود شغل و درامدم خدارو سپاس بگم

    به همکاران خوبم فکر کنم ،

    توجهم به مثبتها باشه .

    ادمها و جنبه ها ی منفی رو بی ارزش کنم و بهشون فکر نکنم و حل کردنشون رو که از عهده ی من خارج بود به خدا بسپارم و.

    صبحا کتاب صوتی اسکاول شین و یدونه فایلمکه اتفاقی از استاد عرشانفر داشتم گوش میدادم.

    حالمو خوب میکردم. تو همین حین یه فایل بدستم رسید از عرشیانفر که گفت تمرینات دوره رایگان منو انجام بدین، رفتم ببینم چیه، که دیدم جنس حرفاش با مال شما چندان فرقی نداره و یه پکیج اموزشیشو رایگان کرده بود. پکیج و دانلود کردم و با مامانم هررو فایل هارو بعد از کار که می اومدم خونه گوش میکردیم حتی تو مسیر شرکت وبعد به این نتیجه رسیدم که بیشتر براش وقت بذاریم .

    اومدیم وتلوزیون رو حذف کردیم، دیگه نگاه نمیکردیم،( البته قبلشم خیلی کمتر شده بود ولی اینبار حذفش کردیم) و از اونجایی که گاها حوصله امون سر میرفت فقط فایل گوش میدادیم و تمرینات و تو دفترامون انجام میدادیم.

    داشتم به این نتیجه میرسیدم که دیگه بعد اینهمه سال که یه کار کنار شغلم عصرها شروع کنم (قبلن خیلی بهش فکر کرده بودم) ما اصلن بهش نمیرسیدم که چه شغلی چه کاری هزاران فکر می اومدو میرفت و سعی میکردم یه چیزایی رو یادداشت کنم و بعد ذهن تحلیلگرم نمیگذاشت بزرگ و ثرتمند فکر کنم .

    باز هم به این نتیجه میرسیدم که دختر تو خیلی ذهنت فقیره واسه همین به هیجا قد نمیده، رو باورهات کار کن، این حضرت ذهن رو از این محدویتها و این فقر نجات بده ،بزرگتر فکر کن، دنبال الگو باش و برو شخم بزن ببین چی باعث شده حقوق و درامد پول سازی بیشتر از این مقدار که میگیری بیشتر نشه و اصلن باور نمیکنی.

    برو فایلهای ثروتمند شدن رو از ابتدا از کوچیک شروع کن . باز هم دست خدا اومد فایل چگونه در امد خود را ۳ برابر کنیم از شما ،جلوی چشمم سبز شد. فایلها رو گوش کردم همون اول تعهدم رو نوشتم که من در تاریخ ۱۵مرداد ۱۴۰۱ تعهد میدم که درامد خود را تا سال اینده ۳ برابر میکنم.و ادامه دادم به فایل گوش دادن در هرفرصت وایجاد حال خوب و سپاسگزاری هر روزه .

    !!!!. اما به یکباره چند روز بعد یه دلشوره ی عجیبی اومد سراغ من، هر روشی که بلد بودم برای رفع این دلشوره بکار بردم ، توجه به نکات مثبت، دیدن زیبایی ها رفتن گردش و تفریح با دوستان و ناگهان ۳روزبعد در یک صبح زیبای تابستانی من از کار به طرز بسیار بدی اخراج شدم😅 بد که میگم، اینکه طرف با هر توهینی که شما فکرشو بکنید و با دست اندازی همون همکار مشکل ساز و یه حسادت بچگانه این اتفاق رقم خورد.

    ولی مشخص بود که این تصمیمی بوده که قبلن گرفته شده و ایشون دنبال بهانه برای اخراج من بوده. چون متوجه شدم دلشوره ی من شاید برای همین بوده .

    و اما الان که دارم برای شما مینویسم یک ماه از این ماجرا میگذره من نتونستم شغل ایده الم رو پیدا کنم .در ابتدا فکر میکردم این اتفاق افتاد تا من به جای بهتری هدایت بشم اما تمام فرصتهای شغلی که جلوم سبز میشه مناسب نیست یجورایی نسبت به جای قبلی سقوط محسوب میشه و حالم باهاشون بده ،با اینکه من سعی کردم مثبت باشم وباز هم دنبال شغل ایده الم باشم از طرفی هر روز بیکار بودن در مقایشه با اجاره نشینی و بدهی های من و همچنین مراقبت از مادرم چون ایشون بیمار هستن یکم شرایط رو در ظاهر سخت میکنه که من باز هم تمام تلاشم اینه نگذارم شیطان با استرس هاش بیاد سراغم و از طرفی دیگه با این شغل های متضادبا خواسته خودم نمیدونم چکار کنم . نمیتونم حرف خدارو از نجوای شیطان تفکیک کنم .

    یه نکته اینکه من از این فرصت استفاده کردم یه پیج فروش واسه خودم تو اینستا ساختم و هر انچه قبلا برای خودم خریده بودم نو بود وبا یه قیمت نزدیک به قیمت خریدم گذاشتم واسه فروش تا بعدها که فروش رفت و تونستم کار پیدا کنم بیشتر بخرم و بگذارم برای فروش و توسعه اش بدم. که تا الان خب خبری نبوده.

    تو این مدت سعی کردم بیشتر فایلهای شمارو گوش بدم.هرروز یه نشانه از خدا بگیرم و باز هم تمرین تمرین تمرین.

    و الان اینجام تا باز هم خدا هدایتم کنه

    باز هم اول از خدا بعد از شما و همه ی دوستان برای هدایت ها تشکر میکنم و سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      کوثر احسانی تبار گفته:
      مدت عضویت: 1822 روز

      سلام به شما دوست عزیز

      شما نوشته بودید که اخراج شدم درصورتی که داشتید احساس خوب میفرستادید با فرکانستون،والان به قول استاد شاید به خودتون بگید چرا برای من برعکس جواب داد قانون،این دقیقا از همون نقطه ای که باید شروع کنید و قراره براتون درهای ثروت و رحمت باز بشه.هم در کنارش فرصت دارید رو فایل ها کار کنید و هم کارتون.فقط این اخراج شدنتون بزرگترین نشونه اس.که استاد تو یکی از فایل های دوره دوازده قدم شعر پروین رو میخونن.به قول اون قسمت از شعر که میگفت سرشو خم کرد تا دانه های گندم رو جمع کنه دید همیان زر.شما کافیه فقط ادامه بدید به گوش کردن فایل ها و سپاس گذاری بعد همیان زر رو می بینید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    طیبه مزرعه لی گفته:
    مدت عضویت: 700 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    این فایل نشانه من بود الان

    همین که متنشو چشمم خورد بهش و خوندم زود رفتم نقاشیمو پاک کردم

    با رنگ سیاه

    یه صدایی بهم گفت مگه دیوونه شدی صدای ذهنم بود قشنگ میتونستم بفهمم

    چون همراه احساس بدی بود که یهویی اومد سراغم و حس بدی از نقاشیم گرفتم حتی دوست نداشتم نگاه کنم به نقاشیم

    یاد یه نقاش افتادم که امروز هدایتی رفتم تو گوگل اسم یه نقاش که ثروتمند ترین بود رو بنویسم و درمورد تکنیکش ببینم

    یه لحظه دیدم که نوشتن نقاشی که 6 سال برای نقاشی زمان گذاشته بود نقاشیشو آتیش زد همین که خوندم بدون معطلی گفتم حتما بهش الهام شده که بسوزونه و بعد یه سوالی کردم و گفتم مگه میشه آدم نقاشیشو که 6 سال کار کرده بسوزونه ؟ بعد دوباره جواب دادم آره حتما بهش الهام شده که این نقاشیت نباید به فروش برسه با اینکه نقاشیش میلیون ها دلار قیمتش بود

    دقیقا نوشته توی متن رو هم که خوندم که در مورد استاد و حذف کردن دوره تند خوانی از سایت رو گفتن

    گفتم آره منم باید الان تابلومو پاک کنم و دیگه به فکر فروش تابلو که با انگشتای دستم بکشم و ببرم بیرون تو کافه ها بفروشم نباشم

    چون اینو درک کردم که نقاشی هایی که با انگشتام میکشم و از خدا الهام میشه خاصن و زمان دارن برای نقاشی کردن و باید آماده دریافتش باشم تا بهم گفته بشه

    این فایل نشانه قشنگ جواب رو واضح بهم گفت

    الان جریانشو میگم بهتون

    و چقدر خداوند هدایتگر من هست که قشنگ هدایتم میکنه تا درست تو مسیر خودش باشم

    من الان یه نیم ساعت پیش داشتم نقاشی میکشیدم تا آینه دستی هارو تموم کنم و ببرم برای فروش تو باغ کتاب که بهم گفتن بعد عید هماهنگ کنم

    یه لحظه یاد حرفای پسر داییم افتادم که وقتی نقاشیامو پرسید گفت میتونی نقاشی بکشی ببری تو کافه ها بفروشی

    و بعدش من نقاشیایی که بهم الهام شده بود و همه شون به آیات قرآن مرتبط بود بهش نشون دادم

    گفت میتونی از این نقاشیا بکشی بفروشی تو کافه ها الان اینجور چیزا که خط و خطوطه خواهان داره

    من دقیق یادم نیست ولی فکر کنم گفتم نه اینا خاصن و خدا الهام کرده نمیشه یه جور دیگه بخوام برای فروش بذارم که فقط پول بیاد دستم

    بعد که گذشت من امروز تو روز شمار هم نوشتم که داشتم به حرفای پسر داییم و ایده ای که داد فکر میکردم

    یهویی نیم ساعت پیش پاشدم گفتم آره راست میگه از این نقاشی های خطوط که با دستام میکشم رو بکشم و بفروشم و بعدش اومدم که بنویسم برای خدا و ازش خواستم

    وحتی نوشتم که خدا آیا درسته که من با این سبکی که تو بهم دادی و تمام تابلوهایی که تا الان اینجوری کشیدم همه شون به آیاتی از قرآن که دقیقا ترجمه یه آیه باشه انگار نقاشی آیه هست ، بوده و تا الان 5 تا نقاشی رو بوم کشیدم و سه تاشم باید تکمیل کنم

    بعد وقتی داشتم مینوشتم انگار یه حسی بهم میگفت انجامش نده و این کارو نکن ولی رفتم و نشستم و رنگامو گذاشتم و انگار به زور میخواستم یه تابلو بکشم

    یه حس ناخوبی هم احساس میکردم

    با تمام این ها رفتم و چون داشتم قسمت روز شمار تحول زندگی فایل مصاحبه با استاد قسمت 8 رو میدیدم گفتم 8 تا رنگ باشه

    هی از خدا سوال میپرسیدم ولی انگار جوری بود که میخوام به زور الهام بگیرم

    ولی ادامه دادم وقتی نشستم و رنگارو به دستم زدم دیدم حسه داره اذیتم میکنه نشستم چشمامو بستم منتظر بودم که خدا دستامو حرکت بده ولی اصلا دستام حرکت داده نمیشدن

    نمیدونم چجوری شد و رنگارو یکی یکی زدم

    بعد که چشمامو بسته بودم همچنان حس ناخوب انگار داشت اذیتم میکرد و گفتم نکنه کارم درست نبود

    بعد که چشمامو باز کردم به چشمم دو تا چهره دیده شد ولی حس خوبی بهم ندادن

    و قشنگ انگار احساس میکردم نباید عجله میکردم تو کشیدن تابلو

    و یاد اون لحظه افتادم که گفتم بذار از این نقاشیا بکشم بفروشم و یاد حرف پسر خاله ام افتادم که میگفت از این نقاشیای عجیب دختر پسرا خوششون میاد

    دیدم حسم خوب نیست به تابلو نقاشی

    پرسیدم گفتم خدا اگر کارم درست نبود یه نشونه بده تا اصلاحش کنم چیکار باید انجام بدم برای این تابلو که الان رنگش کردم

    بعد اومدم سایت و نشانه ام رو زدم و وقتی دیدم در مورد وحی هست و ادامه شو خوندم متنی که گذاشته بودین جوابمو گرفتم

    حس خوب الهام از طرف خدا

    حس بد صدای شیطان ذهن

    و زود رفتم تابلومو با رنگ سیاه بپوشونم که صدایی گفت چرا این کارو کردی مگه دیوونه ای میتونستی بفروشیش

    ولی به این صدا که میدونم از ذهنم بود چون نشانه اش حس بدی بود که داشتم

    و بدون معطلی زود رنگ سیاه رو زدم پارچه اش رو در میارم

    الان اینو میخواستم بنویسم حس کردم کلا دیگه نباید روی اون بوم نقاشی بکشم

    و وقتی رنگ از روش زدم حسم آروم شد و یه آرامشی بهم اومد

    و وقتی اومدم که ادامه متن رو بخونم آخراش نوشته بود که

    قبول کردن الهامات و عمل کردن بهش حتی نچسبیدن به ایده که نه فقط این جواب میده بلکه اجازه دادن به خداوند تا شیوه رسیدن به خواسته تو رو مشخص کنه و در صورت نتیجه نگرفتن و شکست از ایده الهامی همچنان آرام و رها وتسلیم بگی حتما خیره و تجربه و درسی که اینجا گرفتم تو مراحل بعدی به کارم میاد

    من اینو یاد گرفتم که این مدل سبک نقاشی که خدا یهویی بهم الهام میکنه وقتیه که من آماده دریافتشم و واقعا نقاشیم فوق العاده میشه و هنگام نقاشی کشیدن حالم خوبه

    و قشنگ احساس میکنم که دستام به اراده خودم حرکت نمیکنن

    تو این چند دقیقه قبل یاد گرفتم که به زور نمیشه طرح جدید از خدا بخوام و به زور بگم الهام کنه

    وقت داره و من باید روی نقاشیام کار کنم و هر موقع وقتش برسه الهام میشه

    و برای فروش برای کافه ها باید از جاکلیدی و آینه دستی و چیزای فانتزی که میکشم طرح های چهره کارتونی از اونا کار کنم و ببرم برای فروش

    نقاشی خطوط و الهام هایی که میگیرم زمان دارن و خیلی خیلی با ارزش ترن

    خوشحالم از اینکه خدا باز هم کمکم کرد تا بهم بگه ببین طیبه تو کارای کوچیک رو که کارتونی کار میکنی ببر برای فروش

    هر کدوم سر جای خودش جداست

    برای تابلوهات هم به وقتش هم فروش میره و هم الهامات جدید میاد فقط باید خودت رو آماده دریافت کنی

    این نشانه دقیقا جواب درخواست من بود و عاشقشم که خدا هدایتش از بی نهایت طریق کاملا واضح هست و کمک میکنه

    الان درک کردم که استاد عباس منش میگفتن یه وقتایی شده فایل ضبط کردن ولی بعد پاکش کردن و نذاشتن تو سایت

    من قبلا وقتی این تابلوهایی که خدا بهم الهام کرد رو کشیدم فکر میکردم هر وقت بخوام میتونم بکشم از این تابلو ها ولی امروز دیدم نه اینجوری نیست

    باید روی خودم کار کنم روی شخصیتم و باورهام تا درمدارهای بالاتر که قرار گرفتم تابلوهای جدید تر و عالی تر طبق همون مدار بهم خدا الهام میکنه

    خوشحالم که دوباره حسم رو خوب کرد خدای من ازت سپاسگزارم بی نهایت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 589 روز

    بنام خداوندی که مرا هدایت کرد بنام خداوند که تنها قدرت دست اوست بنام خداوندی که مرا بدون هیچ شرط وشرطی پذیرفت و مرا قسمی از وجود خودش می داند وهیچ وقت تنها نمی گذارد بنده اش،رو بنام خداوندی که هر چقدر بیشتر آگاه. می شوم متوجه عشق او می شوم وخدای رفیق خوب من است نه اون خدای گذشته خدای خودت کمک کنم تو رو که رفیق خوب منی در وجووم در ذهنم در لابه لای درونم قدرت عظمت بخشش،مهربانی که شخصت حقیقی مرا شکل می دهد خدای حال من خوب میکنه خدای دست مرا میگره ه خدای که از قلب بنده اش آگاه هست می داند هیچ وقت هیچ کس وهیچ بنده ای به اندازه این خداوند به لطف نکرده به مندخوبی نکرده خدای که از لزطریق پیام هام والهمات الهی همدوره هوای مرا داره به من میگه بدی در حق خودت نکن ارزشمندی خودت رو حفظ کن به خودت ظلم نکن به خاطر. من بهدخودت سخت نگیر احساحس،گناهی به خودت راه نده نگران ررزقت نباش به من اعتماد کن هم چیز رو به من. بسپار غم ناراحتی انده هر چه داری من به دوش میکشم این خدای من است حتی پدر مادر عزیز ترین کس آدم هم برای من این کار نکرده کسی هیچ وقت از من ناراحت نمیشه شود کسی که درس درست زندگی کردن در آرامش رو به من می آموزد این معجزه خداوند بود ازش درخواست کردم وچشمایم بستم در حالی توی یک احساحس بد بودم هدایت شدم به این فایل وبا نوشتن کامنت واون ارتباط برقرار کنه خداونداین احساحس عجله خودت ازم بگیر خیالی عجولم خدایا شرایط زندگیم در دست توست خدای عزیزم چقدر عشقی چقدر بامحبتی خدایا برای همیشه برای من با اشک شوقم می نویسم که برای من عشقی من لیاقت با تو بودن رو درام ای پدر آسمانی من که تو بر همه چیز. آگاه دانای وهدایت گر من باش من با تو خودت بهتر می دانی اگر تمام ثروت های جهان رو به من بد ولی تو نداشته باشم که احساحسم وانرژی با تو اوکی میشه به درد نمی خوره خدایا تو،شرایط بعد تر ازاین از درخواست کمک کردم رهایم نکردی خودت من همین الان این کمال گرای که رو خداوند درمان میکنه من همین الان هم همه چیر اوکی است از طرف خداوند خدایا من بندگی تو را شاید بلد نباشم راه بندگی کردن رو خودت بهم یاد بده راه سپردن رو خودت به یاد بده چون اعتماد بهت دارم چون هدایتم کردی چون زیبای تو دیدم چون انرژی رو از تو گرفتم واین ذهن کی داده مقاومت نشون میده با این نشخوراها خودت کمک کن اعتماد به خدای درونم دارم اعتماد به روح تو در وجودم درام احساحس میکنم تا الان به خاطر خودم زندگی نکردم به خاطر دیگران زندگی کردم به خاطر بچه ام زندگی کردم به خاطر همسرم زندگی کردم والان می خواهم به خاطر خودم زندگی کنم می خواهم این وابستگی های ذهنی واین کمبود ها رو با وجود تو پر کنم می خوام با عشق تو پر کنم عشق تو برای من همیشگی هست چون بازگشت من به سوی نورانیت تو است خدایا من می خواهم بهشت وآرامش رو توی وحال خوب رو همیشه با تو بودن در واوج عشق داشته‌ام باشم ونصورات اشتباه این قیل داده‌ای الکی ذهن رو از خودمدور کنم متکی باشم به قدرت تو وهماهنگی با روح قرار بگیرم الان فهمیدم هرچقدر به روح نزدک تر میشوم بهتر می تونم روی خودم وخدای درونم حساب کنم بیشتر میتونم ارتباط رو با منع انرژی برابر کنم بهتر می توانم وانرژی رو از منبع تو با سپاسگزاری کردن دریافت کنم خدایا من به خودم آگاه هستم درست نشناختمت از جریان هدایت خودم می فهم وقدر خودم رو می دونم که لیاقت با تو بودن دارم الان متوجه شدن که تو عشقی راه رسیدنم به خودت رو همیشه برای آسان روان کن تا همیشه به عشق تو در احساحس خوب قرار بگیرم الان متوجه شدم که خداوند مرا هدایت کرده عشق بهم داده که لیاقتشو درون خودم می بینم خدایا خودت کمک کن با باورهای درست این فرکانس خود ارزشمندیم رو جهان هستی تو ارسال کنم چرا ارزشمند وشجاع به دنیا آوردی وقتی با تو یکی میشوی. که تر س چیزی هست که توارزش به ترسی دقتی خدای عشق د وقتی به خدای درون وشجاعت درونت وتوانایی های که خداوند به داده واون ایمانی که گذشتگان ازش دم زدن دیگه وجود نداره ایمانی که همراه با گناه بود ایمان نبود وایمانی که مرا به احساحس خوب میرسونه ایمانی که باعث میشه توجه چیزهای مثبت کنم ایمانی که باعث میشه اول دلم خودم رو شاد کنم بعد با لبخندی دای کسی رو هم شادکام ایمانی که باعث ارزشمندی من بشه بودن وابستگی به چیزهای بیرونی من لایق هستم جهان به من خدمت کنه تا اینقدرخداوند به من عزت داده بدون عشقی که از طرف خداوند میاد رو وظیفه بودنم رو قدرت خودت حساب میکنم وسپاسگزاری میکنم آ دستانش ولی همیشه روی قدرت خودش حساب کنم خدایا شکرت آگاهم کردی هوشیاری کردم بیدار م کردی خدایا همه جوره تسلیم تو ام خدایا شکرت دیگه داری آگاهم میکنی بندگی کردن دلسوزی نداره بندگی کردن خداونداحساحس گناه نداره واینقدر مرا آگاه کردی عشق بدم خودم وعشق بگیرم واین رو بهم آموختی من نمی توانم کسی رو راضی نگه دارم حتی بچه ام رو من باید قدر خودم رو بیشتر از،هرکسی بدونم وچا لش هلی الکی برای خودم درست نکنم که هر کس جای خودش داره وبپذیزم که همه چیز بخ دست تو ونیاز نیست من کار خواست انجام. بدم کافیه فقط حرکت کنم وتوکل کنم به تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 589 روز

    خدایا شکرت که راه احساحس خوب رو بهم یاد دادی خدایا شکرت با توبودن چقدر زیباست با توبودن چقدرحس خوبی به تو من میده دیگه رها میشوی آزادی میشوی خودت سرزنش نمیکی متوجه می شوی که ای سرزنش تقلا وعجله احساحس بد از طرف شیطان است وقتی گوش میدی به ندای درونت خداوند سریع پاسخ چقدر رها میشوی چقدر آزاد می شوی چقدر. بزرگ میشوی که حرف دیگران برات مهم نیست وخودت با خدای خودت حال میکنی چقدر توجه میر روی زیباها متوجه این می شوی که نشانه یک انسان با ایمان تا یک انسان با گذشت چقدر فاصله داره متوجه این اشتباه فرکانسی می شوی که نشانه یک انسان با ایمان ورهای درون با خودت در صلح قرار گرفتن رها شدن وسپردن همه چیز به دست خداوند یعنی عشق به خودت نه اینکه ارزشمندی خودت وایمان خودت رو توجود دیگران بدونی تو این که دیگران رو راضی کنی یا به خاطر دیگران بخوای دل بسوزنی متوجه این سو تفاهم می شوی متوجه عشق که عشق ودلسوزی وراضی نگه داشتن دیگران چقدر تفاوت دارد خدایا شکرت بابت هرآنچه که از طرف تو برمن. می رسد به درگاهت فقیرم خدایا شکرت خدایا تو از قلبم آگاهی من فقیرم به درگاهت تحسین میکنم هرآنچه که در حواس پنچ گانم پی چر خد واز خداوند یکی یکتا سپاس بیکران دارم که منی این رو بهم فهمد که وجودت خودم رو فقط،توی خودم پیدا کنم واینقدر مرا آگاه کردی به این مسائل توعشقی که اینا ها رو بهم آموزش دادی کمک میکنی تا صعف های شخصتی که در گذشته به چشم یک فضلیت نگاهشون می کردم رو بر طرف میکنم واینا همش نشتی انرژی من بودن خداوند خودش با این آگاهی بهم ارزش داد که قدر ارزش خودم تو وجودم خودم هست دیگه دنبال این نیستم چیزی از بیرون بیاد که بهم ارزش بده یا چیزی ارز بیرون بیاد که ارزشمندیم رو زیر سوال ببره خدایا شکرت که هوشیاری بهم داده و قانون خداوند وقتی با تمام توان ارزشمندی خودت رو توی وجود خودت پیدا میکنی چقدر حالت خوبه میشه خداوندی اینقدر عشق هست خدایا ممنونتم عشق خودم دوست دارم نمی دونستم اون خداوند توی وجودم هست وباهاش عشق میکنم صداشو می شنوم چون توی قلبم هست خدای که باعث رابط خوبم میشه متوجه شدم هرچقدر رابطم با خودم خوب باشه به همون اندازه خدای باعث رابط خوب من میشه باعث ثروتمند شدن میشه ومتوجه می شوی چقدر به خاطر دلم مردم خودت رو از نعمت های خداوند دوری کردی بزرگترین کار اشتباهی که کردی اونم به خاطر عدم آگاهی پیدا میکنی خدایا از همین جا از تو در خواست میکنم آگاهی بیشتری بهم بده خدایا معجزات میبینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    یاسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 1611 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز 153: سلاااام ، از کجا بفهمیم این هدایتی که داره به ما میشه از طرفه خداونده یا نه ، وقتی احساس آرامش داریم و حالمون خوبه اپن هدایتی که بیاد از طرف خداونده و نکتش اینجاست که خداوند بامون صحبت می‌کنه احساسمون به مراتب بهتر میشه ، چطور میتونیم خودمون رو فراموش کنیم ، با باور های خوب میتونیم ، با احساس سپاسگزاری کردن میتونیم ، حس های خوب از قلب ماست، خب حالا بیایم سر ثروت ما هروی ثروتمند تر به خدا نزدیک تریم خداوند همون چیزیو میخواد برامون که ما میخوایم با فرکانس هامون ، وقتی میایم باور هامون رو در مورد ثروت تغیر میدهیم و میدونیم که ما هرچی ثروتمند مند تر بشیم و چیزای بیشتری بخریم به پیشرفت کلی آدم و جهان کمک کردیم و دیگه اینکه استاد چون تو مدار خوبی بودین و خودتون رو کنترل کردین ، تونستین اینقدر راحت به امریکا مهاجرت کردین و تو یکی از زیبا ترین ایالات اون کشور زندگی میکنید خیییییلی دوستون دارم خدا بتون بیشتر بده و این نتیجه کنترل کردنه ذهنه خداااایا سپاسگذارم که این جهان رو طوری خلق کردید که ما خالق شرایط خودمون باشیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: