گفتگو با دوستان 51 | شرایط دریافت هدایت خدا - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    209MB
    13 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 51 | شرایط دریافت هدایت خدا
    12MB
    13 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

287 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رضیه امین گفته:
    مدت عضویت: 453 روز

    سلام خدمت شما و همه دوستان

    واقعا صحبت های جالبی بود یکی از بزرگترین سوالات زندگیمو جواب داد که

    احساس بد با نجوای شیطان همراه هست

    الان طوری هستم که الخیر و فی ما وقع شده ورد زبونم و همون موقع آروم میشم و دو ساعت بعد خیرش رو میفهمم

    ولی تربیت من و باورهای من این بود که ااگر بلایی سرت میاد یا مشکلی پیش روت هست بخاطر کم کاری خودته خودت کم گذاشتی خودت اشتباه کردی خودت توانا نبودی

    نهایتش برای دلخوشی خودم میگفتم این دنیا ارزش نداره اصل اون دنیاست باور غلط من این بود

    بدبختی در این دنیا مصادف خوشبختی در سرای باقیست

    که خروجیش میشد افسرده تر شدن ناکارامدترشدن

    که البته باور من این بود که خدا مگه بیکاره بیاد تو ریز ریز زندگی تو کم و زیاد کنه جهان و آدما رو آفریده و تمام پیامبرها ادمهای خاصی بودن تو هیچی نیستی الهام مال پیامبرها بوده اونا برگزیده بودن تو یه ادم عادی هستی که واقعا این باورها چهل سال زندگی منو نابود کرد

    تو این کمتر از یکماهی که عضو سایت شدم کلا جهان بینیم عوض شد فعمیدم پیامبرها خاص نبودن باورهاشون اونا رو خاص کرد اینکه همه ما مثل همیم اینکه خدا به همه ما به بک اندازه نزدیکه این منم که دورم

    تازه معنی ما از رگ گردن به شما نزدیک تربم رو فهمیدم

    الان احساس میکنم تو دستان پروردگارم احساس میکنم من به کسی نیاز ندارم احساس میکنم یک پشتوانه قدرتمند عاقل توانا ثروتمند پشتم هست

    خروجی باورهای جدیدم احساس آرامش بود صبور شدم دیگه عجله و بدو بدو ندارم دیگه حرص نمیرنم دیگه وقتی از طرف کسی انتقاد میشم بخصوص همسرم جبهه نمیکیرم بچه هام غوق العاهده آرام و منطقی شدن چون خردسالن و در فرکانس درست

    خدارو شکر

    ممنونم از شما

    امیدوارم بتونم شاکرد خوبی باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    جواد تاحی گفته:
    مدت عضویت: 2312 روز

    ب نام خداوند بخشنده مهربان که با نشانه هاش مارو هدایت میکنه.

    استاد عباس منش سلام و خداقوت … استاد کولاک کردید با این فایل سراسر توحیدی و و پر از اگاهی… هرروز بهتر از دیروز …کامل تر کامل تر قبل … استاد چقدر این اگاهی ها هر ثانیش که بیان کردید مثل شلاق تلنگر مارو ب مسیر مستقیمتر توحیدی هدایت میکنه …. اونجا که میفرمایید تو زندگی حال اکنونمون بتونیم استفاده کنیم از این اگاهی های ناب…. اونجایی که ذهنمون هی با نجوا میگه اونها پیامبران و ایمه انسانهای مافوق بشری بودن … و تو نمیتونی مثل اونخا عمل کنیم و با انتقال این اگاهی ها که گفتید باید بصورت عملی و در زندگی روزمره از این نوع نگرش و عمل ب این اگاهی های ناب که در هر شرایط ژندگی بتونیم ب احساس خوب برسیم تا بتونیم از این منبع اگاهی و پنجره شهود بصورت روزمرخ در تمام زندگی روزخره احیاس خوبمون رو در مواجه با شرایط نه چندان خوب حفط کنیم…و ب این جمله قرانی عمل کنیم الخیرو فی ماوقع ….. و بدونیم که ما در مقام انسان در نزد خداوند بسیار عزیز هستیم … و همین توجه ب این ارزش بالای انسانیمون … خودمون رو لایق دریافت سهود خداون بدونیم .. .. و صد البته که عمل کنیم و تسلیم باشیم .. تا لایق در یافت این شهود باشیم….استاد این فایل بسیار گوهر بار و سراسر تلنگر از نوع توحیدی بود…. در هم هم از عزت نفس داشتن در زندگی ب دلبل اینکه مادر مقام انسان پا ب این دنیا کزاشتیم بصورت خود خواسته و تجربه خوب عالی داشته باشیم در تمام جنبه های زندگی …خود را لایق بهترینها بدونیم …و دایم ب خود یاد اوری کنیم که من با ارژش هستم ب این علت که در مقام انسان در این دنیا زندگی کیکنیم … و ارزش امسان بودن خود رابدونیم .. و دایم یاد اور این باشیم که که وصل ب منبا توحیدی هستیم و لایق….. استاد بسیار سپاسگزارم که این فایل سراسر اگاهی و سراسر تلنگر و یاد اوری این اصل که که وصل ب منبا توحیدی هستیم …… این تلنگر سراسر اگاهی و ب مادادید…. . دوست دارم استاد انشالا در پناه حق باشید🙏🙏🙏🏵🌷🌸🏵

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    امیر حاجی صفی گفته:
    مدت عضویت: 687 روز

    خدا جونم برای بزرگترین نعمتت که کوچکترین نعمت در زندگیم هست و برای کوچکترین نعمتت که بزرگترین نعمت برای من هست سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    خدا جونم سپاسگزارم که اتفاقات خوب رو با برنامه خودت برایم رقم میزنی و این حس بزرگترین حس نزدیکی بهت هست خدا جونم من لایق بهترینهام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    الهام رحیم زاده گفته:
    مدت عضویت: 351 روز

    استاد عباس منش و استاد عرشیانفر چقدر عالی درباره شهود الله صحبت میکنن

    حساس خوب= اتفاق خوب

    واقعاً من خودم تجربه کردم باید در هر شرایط احساس خودت خوب نگه داری

    من دارم روی خودم کار میکنم احساسم خوب نگه دارم با این که هنوز اول راه هستم نتیجه احساس خوب را تو وجودم حس میکنم حسم عالی عالی

    خدا شکر که خدا مرا هدایت کرد به سایت

    خدا شکر هدایت شدم به این فایل

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2164 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین*

    روز 151

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم.

    شهود یا مغز

    شهود مانند یک پروژکتور مانند خورشید جلوی تو و مسیر تو رو روشن میکنه ولی عقل و منطق مانند یک پروژکتور که شعاع دید و مسیر من نهایت صدمتر هست.

    ادامه دادن مسیر بصورت آرام با شهود ما امکان پذیره.

    خب چطور میتونیم از این مباحث بصورت کاربردی و عملی استفاده کنیم؟!

    خداوند در قرآن میگه گه ما همه رو هدایت میکنیم.

    چه زمانی ما هدایت ها رو دریافت میکنیم؟!

    در حالت احساسی خوب و آرامش ما میتونیم هدایت ها رو دریافت کنیم.

    شهود در احساس بد دریافت نمیشود.

    وقتی قلب مون باز هست الهامات رو دریافت می کنیم.

    با نگاه الخیر فی ما وقع میتونیم احساس خودمون رو در لحظات بد خوب نه داریم.

    ما دسترسی به احساس و فرکانس بالا نداریم وقتی از نظر فرکانس و احساسی پایین هستیم و حالمون خوب نیست.

    یک اتفاق به ظاهر بد باعث شد زندگی و تجربه ی زندگی استاد جان از این رو به اون رو بشه. و به آسانی از وابستگی ها گذشتن و به آمریکا مهاجرت کردند.

    احساس بد یک سم هست. باید بتونیم احساس مون رو خوب کنیم.

    اگر بتوانم در شرایط بد احساسم رو خوب نگه دارم، لاجـــرم به سمت خوبی ها هدایت میشوم.

    این یک قانون ساده اما ثابت و به شدت مهمه: احساس خوب =اتفاقات خوب و احساس بد=اتفاقات بد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    عسل گفته:
    مدت عضویت: 746 روز

    1403/9/11روز148(فصل6)

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد و مریم عزیز و‌دوستان گل

    خدایا هزاران مرتبه شکرت که یک روز فوق العاده رو شروع کردم خدایا شکرت وارد فصل6 شدم خدایا شکرت به قول استاد چقدر آسان شدم برای آسانی ها

    چقدر قلبم باز میشه وقتی درمورد هدایت و شهود میخونم و میشنوم و‌حسم عالی میشه

    یادمه چندتا کتاب قبلا میخوندم و اشاره هایی به بحث شهود کرده بودن ولی اصلا متوجه نشده بودم منظورشون چیه ؟ بنظرم خود نویسنده هم درک نکرده بود. استاد عزیز وقتی شما اینقدر شفاف و فوق العاده شهود و توضیح دادید کلی از علامت سؤال‌های ذهنم پاسخ داده شد.همیشه میگفتم چرا من توی یسری از کارها که به قلبم گوش می‌کنم نتیجه خوب میده اما بعضی ها نتیجه اش نامناسب!؟ همین باعث می‌شد من نتونم درست درک کنم قانون خداوند

    به قول شما اگر من احساسم بد باشه نجوای شیطان در نقاب شهود با من حرف میزنه و من فکرمیکنم پس یعنی شهود و به حرفش گوش می‌کنم و نتیجه حاصل نمیشه

    تنها نشانه ایی که من میتونم بفهمم دارم شهود دریافت می‌کنم اینه که ببینم آیا در احساس خوبی هستم یانه؟

    بعد ببینم اون هدایت یا شهودی دریافت کردم بهم احساس خوبی میده یانه؟ اگر این ‌دو فاکتور باهم دراخساس خوب بود یعنی شهود خدایا شکرت بخاطر اینکه این درک و در من بیدار کردی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    رضا امینی گفته:
    مدت عضویت: 1318 روز

    سلام استاد عزیز

    این مکالمه رو بسیار جالب و خوب تا اینجا مدیریت کردید

    و نحوه چرخش تمرکز از نقاط منفی داستان کربلا به نفاط مثبت توسط شما خیلی برام جالب بود

    و مچکرم که همیشه مثبت هستید .

    داستانهای شما رو پیگیری میکنم

    همینطور کتابهایی که معرفی میکنی

    تمرینهایی ک فرمودید

    اما نمیدونم کجای کار ایراد داره که رویدادی خاص یا نسبتا خاص نسبت به قبل اتفاق نمی افته .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    اکرم مرادی گفته:
    مدت عضویت: 1709 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم

    وخانم شایسته عزیز ومهربون

    میخواستم امروز روز معلم رو به شما مریم جان

    کلی درس عشق وزندگی هستید واستاد عزیز تبریگ بگم

    واز خدای مهربانم سپاسگزارم که من وهمسر عزیزم روبا استاد عزیز ومریم جان آشنا کرد

    تا ما به خودشناسی برسیم

    تا عزت نفس بالای داشته باشیم

    تابه خودارزشی برسیم

    استاد عزیز

    چندتا دوره از سایت شما خریداری کردیم

    وداریم روی خودمون کار میکنیم

    ولی دست وپا شکسته تمرکزی نه

    ولی چقدر خدای مهربانم به ما لطف داشته واتفاقهای خیلیییییییی خوبی تا حالا برامون افتاده

    وخود من هم از قبلم خییییییییلی بهتر شدم

    واینها رو مدیون شما استاد عزیز وخانم شایسته ی مهربون هستم

    انشاالله هرکجای که هستید شاد وسعادتمند کنار استاد عزیز باشید

    من همیشه دوست دارم پیام بدم ولی ترس داشتم

    ولی امروز به خاطر روز معلم بود وپا روی ترسم گذاشتم واومدم تشکر کنم از شما دوبزرگوار که هدایتگر ما هستید

    خدایاشکرت، خدایاشکرت، خدایاشکرت که با شما ودوستان مثبت اندیش آشنا شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    سمیرا صالحی گفته:
    مدت عضویت: 1189 روز

    سلام به استاد گرامی

    من از امروز به خودم تعهد دادم که هر روزشماری خانم شایسته گذاشتند من کامنت بذارم و بهتر در این مدار باشم

    این فایل خیلی کمه ولی نکته ایی که در این فایل گفته و ما هم ایمان داشته باشیم و عمل کنیم نتیجه تمام اتفاقات بد صدرصد به نفع ماست یعنی شک نداشته باش

    اینکه درشرایط بد ذهنمون و کنترل کنیم و به الخیر فی ماوقع باور داشته باشیم

    وکنترل ذهن داشته باشیم زندگیمون حتی توشرایط بد هم‌رنگ و لعاب میگیره

    دیگه تونگران چیزی نیستی چون خداداره تمام کارهارو به نفعت انجام میده و توفقط داری لذت میبری

    به امید اینکه الخیر فی ماوقع رو با گوشت و استخونمون لمس کنیم

    شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    احمد محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1937 روز

    سلام

    تحربه خودم بگم که ربط داره به صحبت های استاد دقیقا امروز برام رخ داد،چون قیلا این فایل رو شنیده بودم گفتم بیام تعریف کنم تا ایمان بچه ها قوی تر بشهمن داشتم رو این باورها کار میکردم چند روزه

    من در مقابل خداوند هیچی نمیدونم و خداوند واظح تر بهم میگی و اعتماد بنفسم به دیگران بیشتره

    من تو هیچ شرایطی گیر نمیکنم،چون همیشه میگم من عاجزم من ناتوانم تو تونا و دانا و عالم هستی،خردمند کسیکه بگه من نمیدونم خدا عالم

    ادم باهوش ادمی که به خدا تکیه میکنه و اجازه میده خدا کارشون بکنه،اگر میخوای به گنج برسی حتما نباید رنج بکشی حتما راهی وجود دار

    اجازه میدم مسیر بهم بگه سوت بزنم و هدایت بشم این میشه رو دوش خداوند نشستن به هیچی نمی‌چسبم جهان در هر لحظه داره تغیر میکنه،میپذیرم اون میدونه من نمیدونه

    امروز گفتم من میخوام برم یه جا خمیر بندازم کجا برم اجازه میدن با دستگاهشون کار کنم

    2تا گزینه داشتم اقای ابوطالب و اقای جوکار

    از خداوند هدایت خواستم برای خمیر انداختن که گفت به جوکار ز بزن،اما من زنگ زدم به ابوطالب چون قانونا اون گفته بود قبلا من برات انجام میدم،خلاصه گوشی رو برداشت و گفت بهت ز میزنم و اونم چندجا پرسید کارش نشد و کلی من رو سر کار جذاشت خوب الاف که شدم بعد گفت،نه خدا عالمه خدا گفت به جوکار ز بزن،خلاصه ز زدن به جوکار کلی با عزت و احترام رفتم و کارمو راه انداخت تازه کلی هم راهنمایم کردن،خلاصه ادعا کردم ،،،یعنی کلی دور هامو زدم بعد گفتم نه خدا گفته،من رو هدایت حساب میکنم از این حرفا،

    میخوام بگم همه ما اینجوری هستیم بچه خا رو عقل ناقصمون خساب میکنیم نه رو خدا،خالا من این داستان رو اینجا نوشتم که یادم بمونه اول رو حرف خدا حساب باز کنم که بهم گفت اگر نشد هم برم یه جای لذت ببرم تا باز هدایت شم

    یا یه داستان دیگه

    نا امدیم ساری اقا ما هر جا میگشتیم خونه جنگلی گیرمون نمیومد اصلا برام عجیب بود،گفتم خدا هدایتم کن،رفتم تو نقشه پارک زارعی برام تو نقشه بلد شد اما،گفتم بابا اونجا که خونه نیست پارک ولش کن

    وای نگم براتون 5ساعت خوب دور هامو زدم تو ماشین دعوای سنگینی با همسرم شد و بعد که عاجز و ناتوان شدم گفتم اصلا ولش کن میریم پارک زارعی برای خودمون لذت میبریم خونه جور شد شد نشد هم میریم هتل مسافرخونه هرجا شد،یک قدمی پارک ساحلی که رسیدیم یه خونه جنگلی با ویو عالی با پر از پرنده که الان که دارم مینویسم ساعت 12شب هم دارن میخونن،

    دوستان

    از هدایتی که خدا گفت و بلد کرد پارک جنگلی زارعی رو انتخاب کن فهمیدم خداوند داره با من حرف میزنه،اما من قد بازی در اوردم و گفتم نه فقط نقشه بلد میتونه منو به مقصودم برسونه در صورتیکه خدا بهم گفت،من باید اروم باشم بشنوم صدای خدارو و دنبال دلیلشم نباشم،فقط انجام بدم نه اینکه خوب دور هامو بزنم بعد برم سراغ ایده خداوند اول اون چیزی که خدا گفت عمل میکنم اکر هدایت نشدم بعد رو عقل خودت حساب کن بگو نباید اینقدر سخت باش کاره من باید با یه بشکن زدن حل بشه اکر نشد باید دست بکشم از اون کار،زور نزنم فقط باید دنبال کاری بگردم که لذت ببرم این بهترین کار من بعدش خداوند یکم حالم بهتر شد قدم بعدیمو بهم میگه

    دلم میخواد دفعه بعد از هدایتی بنویسم که خداوند گفت عمل و کردم و از خیر و برکت هاش براتون بنویسم

    ممنون استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: