گفتگو با دوستان 50 | خروج از مدار ناخواسته - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

209 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    وحید ولاشجردی گفته:
    مدت عضویت: 1444 روز

    به نام خدای عزیزم‌

    سلام‌به شما اساتید نازنین

    وقتی از ایمان حرف میزنین خیلی مقاومت ذهنی پیش میاره تا زمانی که ما نتایج رو نگریم

    وقتی ایمان و عمل کنار هم معنا میده باید با تکامل بهش رسید

    هدایت هر لحظه داره میاد و گفته میشه ولی وقتی اماده باشی میتونی دریافتش کنی

    ابراهیم طی تکاملش اون امادگی رو پیدا میکنه و هر بار راحتتر صدای هدایت رو میشنوه هر با سریع تر اقدام میکنه ولی برای من نوعی که خیلی ارتباطم قوی نشده اولا که تشخیص اون هدایت سخته دوما که اگه تلاش کنم‌که تشخیص بدم حالا عمل کردن بهش باز یه بحث دیگه و هر بار که گوش میدی نتیجه میگیری سری بعد راحتتر میشنوی سریعتر اقدام میکنی

    همیشع میگن خدا به دریای اروم قایق میده

    وقتی ما تو احساس بد باشیم نمیتونیم هدایت و صدای خدارو بشنویم اون هست ما نمیتونیم

    ما اولین کار باید تو احساس خوب بمونیم .

    یا اگه بد شد سعی کنیم زودتر به مسیر برگردیم و اماده دریافت باشیم

    قانون بدون تغییر خداس که احساس خوب اتفاقات خوب را رقم‌میزنه

    پس وظیفه اصلی ما احساس خوب ایجاد کردن بعد شنیدن و دقت کردن به هدایت ها بعد نتایج و مرور نتایج برای ایمان قویتر و قدم محکمتر برداشتن ولی همه این ها در سایه تکامل هست

    خدا رو شکر میکنم که عضوی از این خانواده هستم و میتونم‌در کنار شما بهتر بشم

    ممنون از شما عزیزان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سهیلا سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 382 روز

    سلام استاد عزیزم اینقدر ذوق زده هستم از این فایل هدایتی که حد نداره استاد من این لایورا برای دفعه چهرم که دارم در زمانهای مختلف می بینم وهر بار یه آگاهی جدید دریافت میکنم

    من این لایو شما را بار اول از سمت استاد عرشیانفر عزیز دیدم زمانی که در ابتدای ورودم به این مسیر تماشا کردم ودیوانه شدم

    اما داستان من که الان متوجه اون شدم استاد چقدر تغییر کردم وخودم متوجه نبودم چقدر بزرگتر شدم الهی صدهزار مرتبه شکر

    استاد نمیدونم از کجا شروع کنم از وابستگی به خانواده ام که بعد از سه نوزادی که پدر ومادرم از دست داده بودند ودیگر زندگی شان باتوجه به باورهای آن زمان داشت از هم می پاشید وبا تولد من ورق زندگیشون برگشت وحال وخوب وثروت وفراوانی در زندگی‌شان موج می‌زد وتوجهات زیاد به من وابستگی من واونهابه یکدیگر

    یاازدواجم ووارد شدن در خانواده ای که طرز فکرشان با ما متفاوت بود نه در ظاهر بلکه دررفتار وکلام خانواده من به شدت اهل گشت وتفریح ورفت وآمد وکمک به این وآن حس خوب دادن به بقیه ،پول را وسیله ای برای رسیدن به شادی لذت البته تمام تفریحات سالم وعالی

    وخانواده همسر برعکس خصوصا رفت وآمد نکردن با کسی وجمع مال وثروت

    الان میفهمم اینها چیزهایی بودن که من از قطع از خانواده به خاطر ترس‌ها ونگرانیهام بوده که با افکار خودم خلقشون کردم

    واما حال بد من ،این قطع ارتباطات،این دلخور شدنها،ماندن در ناراحتیها،نوشتارهای فکری و،…….

    خدای من بعداز 19سال زندگی ومانند در حال بدیها

    بحث های جورواجور با اطرافیان وبعد ورود کردن در مسیری که به لطف الله بود واین تغییر حاله آن هم به آرامی وهر بار قوی شدن ایمانه با انجام تمرین وامید دادن به خود روی خود کار کردن وای که خدای من چی شد الان که مرور میکنم میبینم همینه همینه که استاد میگه بابا هر بار بهتر شدن عمل کردن به قوانین هر چند کوچک در حد توانم وهر بار ایمان قوی‌تر باعث شد جلو برم

    شرایط گاهی اوقات سخت میشد ولی تونستم با کنترل ذهنم ویه کوچولو تغییر زاویه ی دیدم خودم را بسازم آخ که چقدر حرف دارم وای خدای من

    الان توی شرایطی هستم که 40 روزه پدر را از دست داده ام شرایطی که اگر قبلم بود داغون شده بودم اما الان من مرگ را تمام شدن نمی‌دانم وپدر در قلبم حضور داره واون وارد یک فرکانس بالاتری شده ودوباره او را ملاقات خواهم کرد وبی نهایت اتفاقات وموضوعات مختلف

    ومن توی این لایو بی نظیر چه چیزهایی از خودم کشف کردم وایستاده برای خودم کف زدم

    ومن بایستی این مسیر را میرفتم تا به اینجا برسم چه آدمها از زندگیم رفتند وچه حال خوبیایی را الان دارم تجربه میکنم الهی هزاران مرتبه شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    محمد امین ایلونی کشکولی گفته:
    مدت عضویت: 236 روز

    به نام خدا

    شکر الله این فایل هدایت روزانه من بود در واقع همون نشانه من برای تصمیمات عالی!

    شکر الله این فایل تو سایت عرشیانفر باعث شد که من با عباسمنش آشنا بشم و دقیقا از همون جا فهمیدم که جنس صحبت های استاد فرق میکنه!

    کاش همون موقع با اصل خارپشتی و با تمرکز لیزری روی این سایت کار میکردم!

    ولی خب ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه هست!

    شکر الله که میتونم عالی حرکت کنم و پیش برم – شکر الله بابت اینکه میتونم اینقدر عالی عمل کنم و ادامه بدم و مطمئنم که میتونم تو این مسیر ثابت قدم باشم و لذت ببرم!

    شکر الله بابت اینکه میتونم در این سایت باشم و هدایت بشم به خرید دوره ها و کار کردن رو خودم!

    خدا را شاکرم بابت اینکه بهم این فرصت رو داده که زندگیم رو زیبا کنم

    بریم سراغ ابراهیم و رشادت هایی که انجام داده

    شکر الله بابت اخلاق و ویژگی های بی نظیر ابراهیم

    و اینکه شکر الله این همه اخلاقیات عالی داره! و تبدیل شده به الگو و اسوه

    انشالله که همگی ما بتونیم مثل ابراهیم ایمان داشته باشیم و حرکت کنیم!

    انشالله که همگی ما بتونیم مثل ابراهیم تبدیل بشیم به الگو و اسوه

    شکر تالله بابت این هدایت و این آگاهی ها ا!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    Ramin گفته:
    مدت عضویت: 3397 روز

    با سلام

    در رابطه با ورزش به عنوان راه حل جلوگیری از نجواهای منفی در هنگام بروز مشکل واقعا راه حل مناسبی است واقعا وقتی یک اتفاق بدی می افته اینقدر فشار افکار منفی بالاست که بعضی وقتها فقط فکر خودکشی به ذهن آدم میاد . و اصلا نمیتونی حس و فکرت رو کمی خوب کنی تازه اگر هم بشه سریع دوباره افکار منفی مثل انتقام و قتل و …به ذهنت هجوم میاره. واقعا تنها راهش همین انجام فعالیت بدنی (غیر ریسکی ) مثل شنا کردن و دویدن است . من خودم اگر امکان شنا کردن نباشه میرم استادیوم آزادی و دور دریاچه میدوم و اگر بخواهم تنبل بازی در بیارم و بگم به خودم که خسته شدم سریع به ذهنم میگم مگه نمیخواستی خودکشی کنی خوب اینم یک راهشه ، اینقدر بدو تا جونت از تنت در بیاد . وقتی دارم نفس نفس میزنم و می گم دیگه بسه . به ذهنم میگم تو که هنوز نمردی وقتی از خستگی غش کردی ، اونوقت درسته و زمان بس بودنه ، پس بدو ببینم .

    اگر ندوم اینقدر افکار منفی بهم فشار میاره که یا به فکر خودکشی می افتم یا انتقام از افراد بیرونی .

    در واقع هیچ چیز نمیتونه منو آروم کنه مثل خواب ، کتاب خوندن، فیلم دیدن، دوش گرفتن، چون مثل یک مسکن یک خورده با حس خوب حالت بهتر میشه ولی دوباره بر می گرده بهترین راه فعالیت بدنی استقامتی مثل شنای طولانی یا کوه نوردی یا دویدن ماراتن است . چون توی این حالت منفی اینقدر از لحاظ روحی و حسی بهم ریخته هستی که انرژی فعالیت سریع و تند رو نداری و تنها راهش شروع فعالیت با دور کم است هر چه فعالیت ورزش طولانیتر باشه تخلیه انرژی به مرور و با دفع ذهنیات منفی انجام خواهد شد.

    با سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    ماه تابان گفته:
    مدت عضویت: 1411 روز

    سلام و درود بر استاد عزیزم و مریم بانو عزیز و استاد عرشیانفر عزیزم

    من تو فایل قبلی هم نظر خودم رو فرستادم و گفتم که به دلیل مقاومت های زیاد ذهنی و نجواهای ذهنی به مدت 9ماه تمرینات رو رها کردم و خیلی نجواهای ذهنی من رو اذیت می‌کنه ومهمترینش اینه که ذهنم همش میاد زن بودنم رو بهانه می‌کنه مثلاً همین الان که داشتم فایل استاد رو گوش میدادم با خودم میگفتم بابا اون ابراهیم مرد بوده بالاخره فرق داره یا حضرت نوح یا حضرت محمد اینا همشون مرد هستن . استاد عباس منش مرد هست که تونسته خودشو بکشه بالا تمام اختیارات یک مرد دست خودشه

    راستش تامیام دست به تغییر بزنم ذهنم میگه تو زنی بکش کنار مگه چه کاری از توبر میاد

    حتی گاهی اوقات شبانه روز نجوای ذهنیم اینه که خدا مردها رو از تویی که زنی خیلی بیشتر دوست داره و اون ها رو بیشتر از تو حمایت می‌کنه و اصلا نمیزاره من تمریناتم رو درست انجام بدم البته بگم که با شنیدن فایل های استاد عباس منش خیلی از گره های ذهنی باز شده ولی خب ذهنم بابت زن بودنم خیلی من رو اذیت می‌کنه

    ممنون میشم از نظرات دوستان و جواب های که میدن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      علیرضا حقگو گفته:
      مدت عضویت: 1620 روز

      سلام و ارادت دوست عزیز

      پیشنهاد میکنم درباره زنان موفق در کشور مون تحقیق کنید

      تا ذهن شما باور کنه که زن هم موفق میشه و بسته به جنسیت نیست

      من خودم چند ماه قبل در حال تحقیق درباره افراد موفق بودم که برخورد کردم با مصاحبه ای

      که با یکی از ثروتمندترین زنان کشور صحبت شده بود به نام سیده فاطمه مقیمی

      این خانم رتبه هشتم ثروت مند ایران رو داشتن و یه شرکت حمل و نقل جاده ای دارن

      و جالب تر از همه اینها دیدم که برای اینکه به بقیه قدرتش رو ثابت کنه ، خودش رفته گواهی نامه پایه ۱ گرفته و پشت فرمون کامیون می‌شست و راننده هاش و کارمنداش همه با یه عالمه سیبیل نگاهش میکردن 😂

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    جمال خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1382 روز

    سلام وصد هزار سلام

    سپاسگذارم

    قبل از هرچیز سپاسگذارم که همراه میشوم با آگاهی های این فایل

    استاد چقدر خوشحالم که مخاطب شما هستم میتونم بشنوم ودرک کنم سخنان پر بار وپر آگاهی شما نازنین استاد عالم …

    سپاسگذارم هستم وبودنم رو تحسین میکنم .

    از اینکه در جمع خانواده گرم وصمیمی استاد عباسمنش هستم بخود میبالم وچه زیباست اکنون تمام جملات چیده شده بدستدمن در تمان گوشی های دوستان موجود هست در پارادایس در گوشی استاد هم موجود هست و زرات ارتعاشی فرکانس امید وعشق ومحبت بی دریغ من تا ابد در حال گسترش است میدونین این نوع نگاه رو نداشتم اکنون به تمام عالم با نگرش مثبت زیبا وبسیار عاشقانه نگاه میکنم لذت میبرم از تک تک کامنت دوستان چون هرکدام یک دنیا ارتعاش زیبای بهمراه خود دارد وچون منم با زیبای همراهم چه راحت سوار بر این فرکانس تا عرش می‌رویم ولذت می‌بریم از تک تک لحظه های روزم سرکار باشم یا خونه کنار عزیزانم باشم یا در غربت کشوری دیگر همه جا زیباست ودر کنار خودم هستم با خودم رفیق ومانوس هستم چه حال واحساس خوبی دارد وقتی میتونم همراه با سلول‌های بدنم به اعماق آگاهی بدنبال نور فقط لذت ببرم این دیگر همان نعمت فروان خداوند است .

    سپاسگذارم بابت گسترش این عشق وبودنم در جمع شما نازنینانم …

    سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    ویدا بنیانی گفته:
    مدت عضویت: 1849 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم

    و سلام به دوستهای هم فرکانسی

    خدارو بی نهایت مرتبه سپاسگزارم از اینکه دارم این فایل زیبا رو گوش میدم.

    تک تک صحبتهای استاد عزیز خودم چقدر به دلم میشینه و چقدر برام قابل درک تر هست.

    مسائل و موضوعات رو خیلی واضح با مثالهای زیبا برامون باز میکنند و میشه کلی باور از این صحبتها ساحت.

    خدایا ما رو در مسیر رسیدن به خواسته هامون هدایت کن و خدارو بی نهایت مرتبه شکر که استادمنشی هستم.

    استاد واقعا آرامشی که تو صداتون بهم میده همه ی افکار منفی رو ازم دور میکنه

    سالم و برقرار باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    حمیده اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 2183 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان…

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان نازنین و سلام به تمامی دوستان خوب و مهربانم….

    خداااای من چه کلام نافذی….وقتی فایل رو استارت زدم آروم آروم با شنیدن این حرفها کل بدنم گرم شد….واقعا چرا تا حالا فکر نکردم به این سوالها….به شخصیت های قرآنی….

    هر بار به کرات از شما استاد عزیزم دربارشون شنیدم…در واقع من با صحبت های شما در مورد شخصیت های قرآنی بود که باهاشون آشنا شدم….مخصوصا شخصیت ابراهیم خلیل الله….

    دوست فابریک خدا….

    چقدر عاشق این جملتون هستم که توی اکثرا فایلها میگین که اونها هم آدمهایی بودن مثل ماها….اگر اونها تونستن اینقدر عالی ذهنشونو کنترل کنن و به این درجه و مقام برسن ما هم میتونیم….

    چقدر از جوابتون لذت بردم که گفتین ابراهیم تکاملشو طی کرده….مثل همیشه بهترین و کاملترین جواب رو دادین….

    دقیقا ابراهیم کلی اتفاق براش افتاد…کلی تجربه کسب کرد…کلی از اتفاقات کوچیک یاد گرفت…ایمان شو تقویت کرد و رشد داد تا به مرحله ایی رسید که با همچین امتحانی روبه رو شد….ما نمیتونیم این امتحان ابراهیم که قربانی کردن فرزندش اسماعیل بود رو از روند تکاملی ایی که طی کرد جدا کنیم….توی این مسیر و روند تکاملی ابراهیم کلی امتحانات ریز و درشت رو با موفقیت پشت سر گذاشت…

    اینکه وقتی که با ناخواسته ایی روبه رو میشیم بتونیم به احساس بهتر برسیم‌‌‌‌‌ آروم آروم با ادامه دادن این روند قویتر میشیم و کنترل ذهن برامون راحتتر میشه…این قانون رو باید سرلوحه زندگیم قرار بدم که احساس خوب=اتفاقات خوب و احساس بد=اتفاقات بد….

    اونجا چقدر خوب گفتین که خدا به یونس گفت تو نباید ناامید میشدی….خیلی دقیق و عالی خداوند قانون رو در قرآن برامون بیان میکنه…با شخص فرد کار داره نه با شرایطش…جامعه…خانواده…میگه تو باید در هر شرایطی که هستی سعی کنی احساستو خوب نگه داری….ذهنتو کنترل کنی و این یعنی تقوا….ایمان….

    واقعا چرا الگوهای بزرگی مثل ابراهیم و اسماعیل حق یه اعتراض کوچیک رو از خداوند از خودشون گرفته بودن؟ چون اینقدر به منبع خیر و برکت یا همون خداوند وصل بودن…اینقدر باورش داشتن که خودشونو میسپردن به جریان هدایت…این سپردن و رها کردن خودشون در دل این جریان الهی باعث میشد که احساس خوبی داشته باشن…احساس آرامش…در صلح بودن با خودشون..و همین احساس خوب منجر میشد به اتفاقات خوووب…..

    از این فایل یاد گرفتم برای مقابله با نجواهای ذهنم در مواقعی که با ناخواسته روبرو میشم اینه که یک کار فیزیکی پرتحرک رو انجام بدم….قبلا هم بصورت ناآگاهانه از این روش استفاده کردم و الان که دارم فکر میکنم میبینم واقعا هم روش تاثیر گذاری بوده….سپاسگزارم ازتون استاد که دوباره به یادم آوردین که از این روش استفاده کنم….

    بسیار ازتون سپاسگزارم هم از شما استاد عزیز و آقای عرشیان فر عزیز …..

    عاشقتووونم و سپاسگزارررر🤩🤩😋

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    علی محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1839 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز

    اول بگم که خیلی دوستت دارم نمیدونید با آموزه هاتون چه تحولاتی توزندگیم ایجاد کردید

    من تو همین یک ماه اخیر برام مسایل مالی بوجود آمد که اولش واقعا نمیدونستم چکاربکنم هرروز به امید اینکه فردا درست میشه منتظر این بودم که کاربرام بیاد که برم کاربکنم اما هر روز که میگذشت انگار مشتریها ناپدید شده بودن و من نمیتونستم کاری انجام بدم یه جند روزی رو که گذشت دیدم احساسم داره بد میشه و همش دارم به مشکلات فکر میکنم چون بی پول هم شده بودم مقروض هم شده بودم با تمام بی پولی که داشتم یه روز صبح داشتم یه ویدیو تویوتیوب نگاه میکردم که یکهو یه چیزی اومد توذهنم که برو مسافرت گفتم پول ندارم گفت برو به همسرم گفتم بریم یه آب و هوایی عوض کنیم همسرم گفت پولت کجاست که بریم گفتم یه پولی از یه بنده خدا دستم هست گفته فعلا لازم نداره بیا باهمین ول بریم همسرم قبول کرد ما رفتیم یه سر به روستای زادگاه پدرزنم بزنیم تو این سفر بقیه فامیل هم با ما همراه شدن ما رفتیم یه آب وهوایی عوض کردیم توی این سفر از اون پولی که با خودمون برده بودیم یه یک ریالی هم خرج نشد واز جاهای دیگه پول جور شد تا ما اموراتمون بگذره احساسم بهتر شد برگشتیم ولی باز دیدم خبری از کار نیست با همسرم رفتیم بازاریابی برای کار تو این بازار یابی متوجه شدم چقدر نسبت به گذشته عوض شدم و الان از این تحول خوشحالم تو این مدت هر کاری که بهم الهام میشد رو انجام میدادم و تسلیم بودم همین دیشب با اینکه پول نداشتم رفتم برای تعویض شیشه عینکم یه الهام بهم شد که برم پیش یه بنده خدا که عینک سازی داره و ازش بخوام که برام شیشه عینکمو عوض بکنه پولشو بعد بهش بدم وقتی بهم این الهام شد خیلی ترسیدم ولی گفتم بایدبرم و رفتم وچقدر خوب شد که رفتم بنده خدا باهام بیشتر دوست شد و کلی باهم درمورد فراوانی ثروت صحبت کردیم امروز هم رفتم عینکمو گرفتم جالب اینجاست همین امروزهم سه تامشتری بهم زنگ زدن برای انجام کارشون

    من هنوز اول راهم اوایل که صحبتهاتون رو گوش میدادم فکر میکردم که با همین گوش کردن همه چیزقراره تغییر کنه ولی الان میبینم که نه داستان جدی تر این حرفهاست قانون باید اجرا بشه و شوخی هم نداره باید یاد بگیرم با احساس خوب زندگی بکنم استاد عزیز خیلی خوشحالم که با شما آشنا شدم که این مسیر زیبا رو بهم نشون دادید دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    رفیقه لطفی گفته:
    مدت عضویت: 2347 روز

    بنام رب العالمین

    سلام به استاد عزیزم وهمه جویندگان حقیقت

    سپاسگزار خداوندمهربانم هستم که من رو به این مسیر خدایی هدایت کردوهر لحظه حمایتم میکنه .

    استاد سپاسگزارم که اینقدر حرفهاتون خالص اصلا یه جور خاص تو وجود ادم رخنه میکنه اینگارتمام اگاهیهارو حل میکنین ومیریزین درتک تک سلولهای ما که تشنه این اگاهی هستیم استاد شما چه خوب در مورد حصرت ابراهیم کفتین ایشون هم تکاملی به این درجه رسیدن چون این حرفها باعث دلگرمیمون میشه وما هم امیدوار میشیم .طوری صحبت نمیکنین ما از مسیری که دراون هستیم بترسیم و بگیم اون پیامبر بوده ماکجا اونا کجا در حالی که میگین اونا هم مثل ما انسان بودند فقط تفاوتشون درکنترل ذهنشون بوده چهقدر این آگاهی دلنشین چهقدر امیدوار کننده است تا ما هم با الگو گرفتن از پیامبران وانسانهای بزرگی مثل شما درس بگیریم .

    استاد با تمام وجودم بینهایت دوستون دارم وآرزو میکنم همشه شاد سلامت وثروتمند بمونین برای ما😍😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: