این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2021/09/abasmanesh-7.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-09-16 06:00:332024-04-27 07:45:45گفتگو با دوستان 42 | مفهوم تغییر باور
146نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام استاد جان این فایل چقدر به من امید داد اونم توی همچین شرایطی که الان من دارم. استادجان دیشب مهمونی خداحافظی یکی از اقوام بود که داشتن میرفتن استرالیا ساکن بشن. تموم کارهای مهاجرتی شون رو انجام داده بودن و یکی دو روز دیگه پروازشون هست. استاد جان من تمام مدت دیشب داشتم به این قضیه فکر می کردم که پس من چی؟ کی نوبت من میشه؟ که من به اون ازادی مالی میرسم که بتونم یک مهاجرت شیک و مجلسی داشته باشم؟ کی درآمدم زیاد میشه؟ تمام این سوالات ذهن منو مشغول کرده بود که آخه من که هر روز دارم روی خودم کار میکنم. هر روز دارم یک مطلب جدید یاد میگیرم برای سایتم کار میکنم هر روز و هر روز. پس کی اون اتفاق قشنگه میافته؟ استاد جان من از سطح درآمدی صفر کلوین شروع کردم براتون هم نوشته بودم قبلا و الان شکر خدای بزرگ کسب و کار آنلاین خودم رو دارم ولی البته سطح درآمدیم در حد و حدود کف قانون کاره. و این البته برای من عالیه چون استخدام جایی نیستم برای خودم کار میکنم و از هیچی به اینجا رسیدم. من اول که وارد سایت شدم خدا به سر شاهده توی حسابم پول خرید هیچکدوم از محصولات شما نبودش. اما الان که دارم میگم حداقل توی دو ماه گذشته سوای هزینههایی که برای تهیه محصولات شما دارم پول خرج میکنم حدود سه چهار میلیون فقط پول خرید کتاب های تخصصی مرتبط با رشته تخصصیام رو دادم . حدود دو سه میلیون هزینه خرید بسته های آموزش نرم افزارهای تخصصی ام کردم. کلی برای خودم چیزهایی رو که لازم داشتم خریدم حتی هزینه کلاس تابستونی فرزندم رو خودم دادم . اینها رو دارم میگم برای یادآوری به خودم که بدونم از کجا به اینجا رسیدم . استادجان من از لحاظ مالی مشکلی نداشتم واقعا چون همسرم شکر خدای بزرگ درآمد مناسبی داره و همیشه تمام هزینههامون رو کاور میکنه اما من میخواستم خودم درآمد داشته باشم و چون کار کردن برای شرکتهای دیگران بهم احساس بدی میداد از نظر اینکه باید سر ساعت حضور میداشتم و کاری رو انجام میدادم که شرکت دیگران منفعتش رو میبرد و خودم نمی تونستم ایده پردازی کنم و مهم تر از همه اینکه از خونه و زندگیم دور میشدم دوست نداشتم کارمند جایی باشم. الان توی خونه خودم هستم آزادی زمانی و مکانی دارم و شکر خدا داره پول هم میرسه ولی من خواستههام زیاده. و اینکه من کی میرسم به اهداف بزرگم … از دیشب بدجور توی ذهنم داشت جولان میداد. الان صحبتهای شما آب روی آتش شد که قوانین خداوند ثابته باید به قوانین خداوند همچنان پایبند بمونم احساسم رو خوب نگه دارم. توی مسیر بمونم . همونطوری که تا اینجای کار تونستم جواب بگیرم حتما از این به بعد هم می تونم جواب بگیرم. چون قوانین الهی ثابت هستند و قرار نیست عوض بشن و این فوق العاده س.
این فایل شما بهم انگیزه مضاعف داده و امید به خدا امروز که شنبه هست رو با حس خوب و انرژی عالی شروع میکنم و تا آخر هفته حتما و حتما اتفاقات قشنگتری رو تجربه میکنم.
از خدای وهاب و عزیزم که کار و زندگیش رو ول کرده و فقط مراقب منه و باهام حرف میزنه و کنارمه و راه رو نشونم میده خیلی ممنونم و همینطور از شما استاد نازنینم که کلامتون شفاست خیلی تشکر میکنم .
راستی این فایل رو من از طریق قسمت نشانههای من دیدم البته قبلا دانلودش کرده بودم همون موقع که روی سایت قرار گرفته بود ولی الان با توجه به شرایطم انگار خدا هدایتم کرد که باز هم این آگاهی ها رو بشنوم . باور فراوانی رو یادم بیاد و اعتمادم به خدای عزیزم بیشتر و بیشتر بشه.
با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و همه دوستان گرامی درباره اراده خداوند شما صحبت کردید که هر طوری که در زندگی ما به مسیرهای درست باشه به جای درست هدایت می شویم و این قانونمندی جهان را خداوند برای ما قرار داده و اگر در مسیر نادرست قرار بگیریم نتیجه بعد آن را میبینیم همانطور که در قرآن آمده برای عذاب هایی که برای اعمال آنها فرستاده شد که کفر ورزیدند و سرنوشت آنها را دیدیم استاد وقتی ایمان داشته باشیم نتیجه می آید و هر روز بهتر میشویم و قانون خداوند میگه هر چقدر رو خودت کار کنی به همان اندازه تو زندگی شما نشان داده می شود استاد چقدر قشنگ شما گفتید
اگر تغییر کنیم دنیای بیرون منم عوض میشه و به غیر از حساب به شما داده میشه چیزی که قرآن قولشو داده و مثال ثروت که چقدر زیبا گفتید رحمت و رزق بی نهایت است به اندازه ظرف خودمون دریافت میکنیم چون باورهای مناسب باید در ذهن خود قرار دهیم چون هر چقدر مذهبی تر باشیم باور اینکه آدمهای ثروتمند رو خدا دوست نداره این در آدم های مذهبی بیشتر نمایان است
استاد چیزی که در ثروت یک الان دارم کار می کنم همین باورهای مخرب است که شناسایی کردید شما به ما و روی خودمون داریم کار میکنیم تنها زمانی می توانیم بفهمیم که تغییر کرد ایم که نتیجه بهتری گرفتیم در زندگی و به آرامش و ایمانی که ما به خداوند داریم و اطمینان کردیم به آن نتیجه و عملکرد دسترسی پیدا می کنید
از شما ممنونم بابت صحبت های قشنگتون و همه دوستان خوبم رو به خدای بزرگ میسپارم
کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى کنند و سپس به دنبال آنچه انفاق کرده اند، منّت نمى گذارند و آزارى نمى رسانند، پاداش آنها برایشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است و نه ترسى دارند و نه غمگین مى شوند.
بطور میانگین 15000 هزار باور انسان داره که اگر تغییر بده شخصیت او عوض میشه.
ولی باور فراوانی انقدر مهم و قوی هست اگر درک کنیم بالاترین میزان ثروت و پول وارد زندگی ما میشه.
بهترین باور در مورد خداوند ، باور داشتن به قوانین ثابت جهان هستی هست کخ نشانگر عدل الهی هم هست.
چقد قشنگ بود باور آخری که گفتید باور به قانون جهان که صددرصد انجام میشه که شک نیست توش خیلی برام قوت قلب بود چقد ب جا بود ک اون تغییرهای ریز رو ببینیم میخوام امروزمو براتون تعریف کنم صبح بعد اینکه بیدار شدمو دفتر شکرگزاریموانجام دادم چون روزه بودم از جام بلند نشدم و فایل گوش دادم و ی چکی بود از اسفند پاس نشده بود امروز بهم زنگ زدن ک داره کاراش انجام میشه معلوم نیست اوکی شه یا نه ذوق کردم گفتم خدا دمت گرم میدونم که میشه و ازش گذشتم و ساعت 5 عصر پول به حسابم اومد و چقد ذوق کردم و ی وسیله ای رو برای فروش کذاشتم نمیرفت هی قیمت کم میخواستن و من گفتم نه و ی حسی گفت بفرست ب یکی از دوستام ولی باورشم الان قلبمو ب وجد میاره دید گفت اره میخوام ب قیمتی ک من گفتم کلی حس خوب کلی انرژی گرفتم دوباره شروع کردم ب نوشتن من چندتا وسیله برای فروش داشتم بعد خواهرم گفت فلان چیزو داری عکس نشون دادمو انتخاب کرد گفت میخوامش و پولشو نقد داد حتی ندیده بود حتی هنوز بهش ندادم ولی پولشو داد چقد لذت داشت برام شاید پول کم بود ولی چنان ارزشمند بود و همون لحظه گفتم پریساجانم به اندازه ای ک کار کردی این مقدار داری دریافت میکنی بیشتر میخوای بیشتر کار کن بعد اومدم ماشین بگیرم برم تمرین زده بود 99 هزارتومن حسم گفت الان نگیر زوده گفتم چشم چند دقیقه دیگه امتحان کردم 113 تومن زده بودم بازم گفت نه گفتم چشم بعد 10 دقیقه گفت الان انجام بده ولی خدای من قیمتش شد78 تومن اصن این مقدار کم شد تو اپلیکیشن ها مرسوم نبود ولی برام انجام شد من اگه 113 تومن بود مشکل نداشتما پول داشتم ولی این برام چنان لذت بخش بود چنان قشنگ بود که برای من اتفاق افتاد و رفتم چنان تمرین خوبی انجام داد ک فقط گفتم خدایا شکرت همه چیم سرجاش
با سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته بزرگوار
ممنون وسپاسگذارم بابت این فایل زیبا و عالی
و سپاسگذار خداوند هستم که من رو هدایت کرد به این فایل 41 و 42 گفتگو با دوستان
من خوب تو این چند ماه تغییرات خیلی خوبی توی احساسات و روابطم کسب کردم که سپاسگذار استاد عباس منش هستم اما در تغییرات مالی زیاد نه اما تغیرات رو به بهتر شدن هست اما خیلی کم و به ظاهر به چشم نمیاد اما بهتر و رو به جلو حالا من پیش خودم داشتم میگفتم که چرا شرایط مالی بهتر نمیشه مثلا من درآمد ماهی 100 میلیون ندارم من که همش دارم فایل گوش میدم و مینویسم.، که توی این فایل به جواب سوالم رسیدم که عزیز من تو داری دوره تکامل رو طی میکنی و این جزیی از قانونه و تو باید این روندو طی کنی و خیالم راحت شد و نجوا ها توی ذهنم تقریبا خاموش شد و الان دو روز قفلی زدم روی این فایل 41 و 42 و هر بار که گوش میدم یه چیز جدید دستگیرم میشه . ممنونم استاد عباس منش
و اینکه من پیش خودم داشتم فکر میکردم که چرا از لحاظ مالی تغییر نمیکنم شکم به خودم زیاد تر شده بود که نکنه من از لحاظ روابط و احساسات با همسرم تغییر نکرده باشم که با همسرم صحبت میکردم گفتم ازت خواهش میکنم حقیقت بگو آیا من تو این چند ماه تغییر کردم و گفت بله تا چند ماه پیش اصلا نمیتونستم تحملت کنم اما الان دلم میخواد همش در کنارم باشی و این من خیلی خوشحال کرد و فکر کنم راه زیاد دارم برای تغییرات باور های مالی و احساسی و روابط که به یاری خدا رو به جلو و بهتر شدن حرکت میکنم و ادامه میدم توکل به خدای مهربان .
اول اینکه استاد عباسمنش چقدر دوستان خوبی دارن که واقعا عاشقش هستن و اینو میشه واضح از فرنکاسش فهمید و این جهان ، مساله کبوتر با کبوتر را رعایت کرده و افراد سالم و با درک خوب جذب استاد شدن که اینهم مصداق بارز قانون هست.
متا باور استاد در پاسخ به سوال آقای فرشید:
باور ثابت بودن قوانین خداوند هست که همیشه ثابت هستن و حتی برای پیامبران الهی هم ثابت بوده که در قرآن ذکر شده ،
درک همین باور ، باعث میشه انسان آرامش پیدا کنه ، اعتقاد پیدا کنه اگر فلان نتایج را می خواد باید فرنکاس متناسب بان را ارسال کنه و قوانین جهان درست کار می کنند و ما بهتره فقط سمت خودمان را انجام بدهیم .
گفته شده انسان 15 هزار باور داره ولی بعض از انها مهمتر هست و تغییر آن باعث تغییر ات بزرگی در زندگی ما میشه، وآن باور فراوانی هست ، مهمترین باور برای ثروتمندشدن هست ، برخلاف گفته های مردم عادی که سراسر از کمبود انرژی و صرفه جویی و فقر صحبت می کنند ، درک باور فراوانی، باعث میشه، جهان ما را به جاهایی هدایت کنه که ، این فراوانی را باچشم خود ببینیم و باور ما قویتر بشه ، مثل باور فراوانی آب، جنگل و درخت، فراوانی انسانها ی خوب ، پول و ثروت، شغل خوب ، سلامتی و هر جیز دیگر ، ، ،
اول خدارو شکر میکنم که من رو به این راه هدایت کرد و این مسیر برام خیلی لذت بخشه و یه امید و انگیزه و شور اشتیاق خاصی بهم داده
من اول خودمو معرفی کنم واقعا در نوشتن زیاد وارد نیستم و اگه کم و کاستی داشت لطفاً به بزرگی خودتون ببخشین🙏
من متاهل هستم و ۶ساله که با خانواده همسرم زندگی میکنم و از همون اول خیلی میل به مستقل شدن داشتم یه جورایی همیشه دلم میخواست خونه و زندگی مستقل خودم رو داشته باشم بدون هیچ وابستگی به پدر و خانواده همسرم
و بر خلاف من همسرم از این شرایط کاملا راضی بود و هیچ تلاشی نمیکرد برای پیشرفت در زندگیمون و همیشه پشتش به پدرش گرم بود
من یه چیزی از همون اول در من میگفت که باید پیشرفت کنم و اصلا آرام و قرار نداشتم و این خیلی اذیتم میکرد چون هیچ کاری از دستم بر نمیومد و من روز های تکراری و خسته کننده ای رو داشتم میگذراندم و یه جاهایی به این نتیجه رسیده بودم که سرنوشت من تا آخر عمرم همینه و باید با همین شرایط تا آخر عمرم زندگی کنم اینم بگم که من رشته ادبیات عرب در دانشگاه قبول شده بودم و همسرم اجازه ادامه تحصیل رو بهم نداد و من بودم در این زندگی بدون هیچ هنر و مدرک تحصیلی خیلی برام سخت بود خیلی غر میزدم و همیشه با خودم درگیر بودم در ظاهر خیلی دختر شاد و خوشحالی بودم ولی همیشه غمی تو دلم بود که این خوشحالی از ته دلم نبود
تا اینکه خدا به من دختری داد و من وقتی دختر دار شدم علاقه زیادی پیدا کردم به خیاطی چون بی نهایت به لباس و خوش پوش بودن اهمیت میدادم و دوست داشتم همیشه بهترین لباس ها رو داشته باشم تا اینکه رفتم و خیاطی رو با هر سختی که بود یاد گرفتم با یه چرخ درب و داغون خیاطی میکردم و یه درآمد خیلی ناچیزی داشتم
و این خیلی برام لذت بخش بود که من خودم دارم پول در میارم یادمه اولی مانتویی که دوختم برا یکی از فامیلامون بود و من مبلغ ۵۰هزار تومن به دست آورده بودم و نمیدونم چرا اینقدر خوشحال بودم که این نتیجه تلاش خالصانه خودم بود
بعد مدتی تو این زمان همسر من فقط حقوقی داشت که فقط خرج زندگیمون بود و هیچ پس اندازی نمیشد بکنی همیشه من در دلم یه میل و عطش شدیدی برای پیشرفت داشتم که وقتی نمیتونستم کاری کنم باعث افسردگی و تسلیم شدنم میشد و خیلی وقت ها گریه میکردم
من یه زندگی روتین و خسته کننده ای رو داشتم تکرار میکردم و تسلیم سرنوشت شدم
من چون با خانواده همسرم زندگی میکردم آن ها روی همه کار های من تمرکز داشتن و پدر همسرم بعضی وقتها خیلی با حرف هایشان اذیتم میکردن و این زمان گذشت و گذشت تا من از طریق باشگاه ورزشی که در آن روز ها ورزش میکردم به یه اردو یه روزه رفتم و قرار بود شب ساعت ۷برگردیم
اما شب اون اتوبوسی که قرار بود بیاد دنبالمون دیر کردم و ساعت ۹اومد
من چنان استرسی داشتم که از این دیر کردن من ممکنه که چ حرفها خانواده همسرم به من بزنن و خیلی ناراحت و نگران بودم تا اینکه مربی من گفت که چرا حالت گرفته است و من جریان را برایش تعریف کردم و او گفت که میتوانی با شکر گزاری به آنچه میخاهی برسی و اون شب ما کل مسیر برگشت رو باهم حرف زدیم و چنان نور امیدی در من شعله ور شد که احساس خیلی خوبی بهم داد
ایشون چندتا فایل برایم فرستادن و توی اون فایل ها فایلی بود به اسم مناجات ملاصدرا و من وقتی اون فایل رو گوش دادم بی نهایت جذب اون صدا بودم ولی نمیشناختم که اون صدا .صدای کیه ؟تا اینکه توی یه فایل دیگه خود استاد مابین حرفاشون گفتن سید حسین عباس منش هستم و من سریع رفتم و داخل گوگل سرچ کردم و از آنجایی که من به اینترنت وایمیل وارد نبودم نتونستم که عضو سایت بشم و خیلی ناراحت بودم
به همسرم گفتم که من میخام که عضو این سایت بشم و اون با من خیلی دعوا کرد ک لازم نیست
و این بیشتر منو داغون کرد
ولی من نا امید نشدم و همیشه همیشه یه نور امیدی در دلم بود و همیشه رویا هام و ارزوهامو تصور میکردم طوری که حتی بعد اینکه دخترم کمی شیطون شده بود تمام وسایل تزئینی خونمون رو شکسته بود و من هیچ میلی به خریدن دوباره اون وسایل نداشتم و میگفتم که برای خونه جدیدم میخرم و تا این حد باور داشتم که میتونم صاحب خونه خودم بشم
بعد مدتی از اینکه فایل های که مربی من میفرستاد و اون ها رو گوش میدادم و تایم های خیلی کوتاهی داشت ولی من همیشه مرتبا تکرار میکردم و گوش میدادم و همیشه دنبال یه نفر بودم که بتونه منو عضو این سایت بکنه شاید براتون خنده دار باشه که من کار به این سادگی رو هم بلد نبودم وقتی که درگیر این مسئله بودم برای بار دوم به همسرم گفتم که منو عضو این سایت بکن و در کمال ناباوری و بدون هیچ سوالی این کارو برام انجام داد و من اون شب خیلی خوشحال بودم چون احساس میکردم که وارد یه مسیر خیلی خوبی شدم و به خودم گفتم این همه دعا و گریه های که کردم و اینکه خدا میدونستم من از ته قلبم این خواسته رو دارم من رو هدایت کرده به این راه و چرا من انتخاب شدم بین همه این آدم های اطرافم و این بی شک هدایت خدای خوبم بود
من از وقتی که عضو این سایت شدم شاید دوماه کمتر بشه که عضو سایت شدم ولی تو همین زمان کم به یه احساس خیلی خوبی رسیدم و خوشحالم و امیدوارم به تغییر زندگیم و با تضاد هایی که روبرو میشم خیلی با آرامش حلش میکنم و میگم حتما خیری در آن نهفته است میخام بگم خیلی خوشحالم و این داستان زندگی منه و همچنان با امید و توکل به خدای مهربانم و با استفاده از آموزش های استاد باور دارم که میتونم به زندگی دلخواهم برسم
سوالی که الان برا پیش اومده اینه که من تو خونه کار خیاطی میکنم و از این کار های راسته دوزی تولیدی که من به سختی و با زمان زیاد باید پول در بیارم اینم بگم که از وقتی فهمیدم که همسرم هیچ میلی به پیشرفت نداره من خودم تصمیم به تغییر و پیشرفت زندگیم کردم و برای این هدفم بسیار بسیار مصمم هستم من میخاستم که دوره لباس مجلسی رو شرکت کنم و آموزش ببینم از آنجایی و هزینه آموزش ۴/۵میلیون بود و من خودم این پول رو نداشتم از همسرم درخواست کردم و ایشون به هیچ وجه به من کمک نکردن و گفتم لازم نیس و من اونجا خیلی خیلی داغون شدم که چرا باید برای این چندرغاز پول من اینقدر خار بشم پیش همسرم و همونجا با خودم گفتم که من حتما حتما خودم به دستش میارم و کار تو خونه پیدا کردم و با اینکه تا به حال کار تولیدی انجام نداده بودم شروع به کار کردم و شب و روز تلاش کردم خیلی تلاش کردم و از درآمد روز ۲۰هزار تومن الان به روزی ۱۲۰هزار تومن رسیدم و تونستم با تلاش خودم برای اولین بار این ۴/۵میلیون رو جور کنم اما بعد اینکه با تمام تلاشم این پول جور شد و من میخاستم که برای کلاس ها و اموزشم اقدام کنم همسرم در کمال بی معرفتی به من اجازه شرکت در کلاس ها رو نداد و من هرچی صحبت کردم که بزار من شرکت کنم و من مطمئنم که پیشرفت میکنم ولی گوشش بدهکار نبود و در یک لحظه تمام آرزوهای من روی سرم خراب شد و من چندین روز فقط گریه میکردم 😔خیلی حالم بد بود ولی چون به فایل های شما گوش میدادم به خودم اومدم و گفتم حتما قراره اتفاق بهتری برام بیوفته و دیگه حرفی از کلاس ها نزدم و سعی کردم حالمو خوب نگه دارم تا اینکه بعد مدتی من پول در میاوردم تو خونه و هرچیزی که فقط برای خودم میخاستم میتونستم بخرم ولی این پول برای من خیلی به سختی در میومد و من از صبح تا شب باید کار میکردم تا بتونم ۱۰۰در بیارم
و این برام شده بود یه باور که پول درآوردن چقدر سخته و در این مرحله بود که یاد حرفهای استاد افتادم که گفته بودن هرچی رو که باور کنی همون اتفاق میافته و اگه باور کنی که پول به سختی در میاد واقعا به سختی به دست میاد و این داشت برای من اتفاق میافتاد و من از همون لحظه گفتم خدای من خدای مهربانم من میخام کاری انجام بدم ک راحت بتونم پول در بیارم و اینجا یه ایده ای به ذهنم رسید که دیگه این کارو انجام ندم و برم دنبال کاری که دوست دارم کاریو که دوست دارم اینه که برم تو کار لباس کودک …
حالا من بین این دوراهی موندم چند روزه گیر کردم که آیا انصراف بدم از این کارم یانه و این ایده همون الهام از طرف خداونده چون من اگه اینکار نکنم دیگه پولی هم نخواهم داشتم و از آنجایی که همسرم به من کمک نمیکنه خیلی میترسم
که چ تصمیمی بگیرم
دوستان عزیزم و استاد عزیزم اگه ممکنه منو راهنمایی کنین چون خیلی به کمکتون نیاز دارم چون من هنوز اول راهم و خیلی نمیتونم تشخیص بدم راه درست رو از. نادرست
سلااام دوست عزیزم من خیلی خوشحالم که باهاتون آشنا شدم هر ایده ای که بهت گفته میشه انجام بده که فقط با انجام دادن همون ایده قدم بعدی بهت گفته میشه به نظر من یا همون راهی که تو رو به موفقیت میرسونه یا تجربه کسب میکنی و آدم بزرگ تری میشی
جهانی بزرگ و با قوانینی بسیار ساده و کاربردی ،جهانی با قوانین پایدار و بدون تغییر،جهانی بسیار دقیق که شرایطی رو به زندگی من میاره تا هماهنگ با باورها و کانون توجه من باشه ، جهانی که در هر لحظه اتفاقات و شرایط رو برای من رقم میزنه که با اساس احساس همون لحظم هماهنگ باشه.
اگر در احساس ترس،غم،نگرانی و ناراحتی هستم و این احساس مدتی طول کشیده باشه خواهم دید که کم کم اتفاقات و شرایطی برام پیش میاد که غم و اندوهم باز هم بیشتر بشه ، یا اگر ساعت ها عصبانی باشم جهان شرایط و اتفاقاتی رو به زندگی من دعوت میکنه که عصبانیت بیشتری رو تجربه کنم.
در مثالی اگر من همیشه از همه چیز ایراد میگیرم و به همه چیز معترض باشم و آگاهانه تلاش نکنم ازین احساس خارج بشم خواهم دید موقعیت هایی برای من پیش میاد که من بیشتر بتونم اعتراض کنم و حتی خواهم دید که همسرم و اطرافیانم به من نق میزنن ، پس با توجه به این واکنش جهان اگر آگاهانه تلاش کنم با توجه به زیبایی ها و تفسیر مسائل بخیر ، کانون توجهم رو به نکات مثبت بزارم ، اتفاقات و شرایط من به صورتی که هماهنگ با این احساس باشن تغییر خواهند کرد و اتفاقات مثبت به زندگیم سرازیر میشن. با کمی کنکاش در خاطراتم و دقت در اونها خواهم دید به مراتب این موضوع در زندگیم تکرار شده. یکی از اولین نشونه هایی که جهان به من گوشزد میکنه در حال فرستادن فرکانسی مخرب به جهان هستم خودش رو در جسم من به صورت درد و بیماری نشون میده.
طبق مقاله خانم شایسته عزیز:
آبشخور این فرکانسها، باورهای محدودکننده ایه ،که کنترل کانون توجه منو جوری تو دست گرفته که، قادر به دیدن نعمتها، داشتهها و امیدهای زندگی ام نباشم و واکنشها، رفتار و عملکردهای منو حول محور ناخواستههام میچرخونه که با اون محدودیتها هماهنگی فرکانسی کامل داره.
ولی مهم نیست که چقدر خودم رو در شرایط نابسامان گیر انداختم ، چون من در جهانی زندگی میکنم که در هر لحظه به فرکانسهای من واکنش نشون میده. یعنی از همون لحظهای که تصمیم میگیرم تا ناظر بر افکارم باشم و تلاش کنم تا آگاهانه برای کنترل کانون توجهام برای موندن در این مسیر مداومت کنم و باورهای بنیادیم رو تغییر بدم، بدون استثناءـ شکل اتفاقات در اطرافم ، شروع به تغییر در جهت مثبت میکنه و کار رو برای کنترل کانون توجهم، آسونتر میکنه. این تمام قانونشه.
سلام استاد عزیز خدارو هزار بار سپاس گزارم که شمارو سر راهم قرار داد
من دوره عزت نفس رو تهیه کردم ولی چون گوشیم آیفن هست نمیتونم بازشون کنم فایلهارو و نمیتونم تمرینهام رو اونجا انجام بدم همسرم از روی لپ تاپ واسم دانلود میکنه چون موظف بودم تمرین رو انجام بدم گفتم اینجا خدمتتون عرض کنم که نمیتونم با گوشیم فایلهارو باز کنم و دیدگاهم رو بنویسم
چقدر این لایوتون زیبا بود مه با تغیر باور هامون شرایط هم تغیر میکنه
من همیشه یه شک داشتم به این موضوع اما امشب با دبدن ابن فایل کاملا متوجه شدم که این یک قانونه و بدون هیچ حرفی عملی هست
سلام استاد جان این فایل چقدر به من امید داد اونم توی همچین شرایطی که الان من دارم. استادجان دیشب مهمونی خداحافظی یکی از اقوام بود که داشتن میرفتن استرالیا ساکن بشن. تموم کارهای مهاجرتی شون رو انجام داده بودن و یکی دو روز دیگه پروازشون هست. استاد جان من تمام مدت دیشب داشتم به این قضیه فکر می کردم که پس من چی؟ کی نوبت من میشه؟ که من به اون ازادی مالی میرسم که بتونم یک مهاجرت شیک و مجلسی داشته باشم؟ کی درآمدم زیاد میشه؟ تمام این سوالات ذهن منو مشغول کرده بود که آخه من که هر روز دارم روی خودم کار میکنم. هر روز دارم یک مطلب جدید یاد میگیرم برای سایتم کار میکنم هر روز و هر روز. پس کی اون اتفاق قشنگه میافته؟ استاد جان من از سطح درآمدی صفر کلوین شروع کردم براتون هم نوشته بودم قبلا و الان شکر خدای بزرگ کسب و کار آنلاین خودم رو دارم ولی البته سطح درآمدیم در حد و حدود کف قانون کاره. و این البته برای من عالیه چون استخدام جایی نیستم برای خودم کار میکنم و از هیچی به اینجا رسیدم. من اول که وارد سایت شدم خدا به سر شاهده توی حسابم پول خرید هیچکدوم از محصولات شما نبودش. اما الان که دارم میگم حداقل توی دو ماه گذشته سوای هزینههایی که برای تهیه محصولات شما دارم پول خرج میکنم حدود سه چهار میلیون فقط پول خرید کتاب های تخصصی مرتبط با رشته تخصصیام رو دادم . حدود دو سه میلیون هزینه خرید بسته های آموزش نرم افزارهای تخصصی ام کردم. کلی برای خودم چیزهایی رو که لازم داشتم خریدم حتی هزینه کلاس تابستونی فرزندم رو خودم دادم . اینها رو دارم میگم برای یادآوری به خودم که بدونم از کجا به اینجا رسیدم . استادجان من از لحاظ مالی مشکلی نداشتم واقعا چون همسرم شکر خدای بزرگ درآمد مناسبی داره و همیشه تمام هزینههامون رو کاور میکنه اما من میخواستم خودم درآمد داشته باشم و چون کار کردن برای شرکتهای دیگران بهم احساس بدی میداد از نظر اینکه باید سر ساعت حضور میداشتم و کاری رو انجام میدادم که شرکت دیگران منفعتش رو میبرد و خودم نمی تونستم ایده پردازی کنم و مهم تر از همه اینکه از خونه و زندگیم دور میشدم دوست نداشتم کارمند جایی باشم. الان توی خونه خودم هستم آزادی زمانی و مکانی دارم و شکر خدا داره پول هم میرسه ولی من خواستههام زیاده. و اینکه من کی میرسم به اهداف بزرگم … از دیشب بدجور توی ذهنم داشت جولان میداد. الان صحبتهای شما آب روی آتش شد که قوانین خداوند ثابته باید به قوانین خداوند همچنان پایبند بمونم احساسم رو خوب نگه دارم. توی مسیر بمونم . همونطوری که تا اینجای کار تونستم جواب بگیرم حتما از این به بعد هم می تونم جواب بگیرم. چون قوانین الهی ثابت هستند و قرار نیست عوض بشن و این فوق العاده س.
این فایل شما بهم انگیزه مضاعف داده و امید به خدا امروز که شنبه هست رو با حس خوب و انرژی عالی شروع میکنم و تا آخر هفته حتما و حتما اتفاقات قشنگتری رو تجربه میکنم.
از خدای وهاب و عزیزم که کار و زندگیش رو ول کرده و فقط مراقب منه و باهام حرف میزنه و کنارمه و راه رو نشونم میده خیلی ممنونم و همینطور از شما استاد نازنینم که کلامتون شفاست خیلی تشکر میکنم .
راستی این فایل رو من از طریق قسمت نشانههای من دیدم البته قبلا دانلودش کرده بودم همون موقع که روی سایت قرار گرفته بود ولی الان با توجه به شرایطم انگار خدا هدایتم کرد که باز هم این آگاهی ها رو بشنوم . باور فراوانی رو یادم بیاد و اعتمادم به خدای عزیزم بیشتر و بیشتر بشه.
خیلی دوستتون دارم. فعلا خدانگهدار.
به نام هدایت الله
با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و همه دوستان گرامی درباره اراده خداوند شما صحبت کردید که هر طوری که در زندگی ما به مسیرهای درست باشه به جای درست هدایت می شویم و این قانونمندی جهان را خداوند برای ما قرار داده و اگر در مسیر نادرست قرار بگیریم نتیجه بعد آن را میبینیم همانطور که در قرآن آمده برای عذاب هایی که برای اعمال آنها فرستاده شد که کفر ورزیدند و سرنوشت آنها را دیدیم استاد وقتی ایمان داشته باشیم نتیجه می آید و هر روز بهتر میشویم و قانون خداوند میگه هر چقدر رو خودت کار کنی به همان اندازه تو زندگی شما نشان داده می شود استاد چقدر قشنگ شما گفتید
اگر تغییر کنیم دنیای بیرون منم عوض میشه و به غیر از حساب به شما داده میشه چیزی که قرآن قولشو داده و مثال ثروت که چقدر زیبا گفتید رحمت و رزق بی نهایت است به اندازه ظرف خودمون دریافت میکنیم چون باورهای مناسب باید در ذهن خود قرار دهیم چون هر چقدر مذهبی تر باشیم باور اینکه آدمهای ثروتمند رو خدا دوست نداره این در آدم های مذهبی بیشتر نمایان است
استاد چیزی که در ثروت یک الان دارم کار می کنم همین باورهای مخرب است که شناسایی کردید شما به ما و روی خودمون داریم کار میکنیم تنها زمانی می توانیم بفهمیم که تغییر کرد ایم که نتیجه بهتری گرفتیم در زندگی و به آرامش و ایمانی که ما به خداوند داریم و اطمینان کردیم به آن نتیجه و عملکرد دسترسی پیدا می کنید
از شما ممنونم بابت صحبت های قشنگتون و همه دوستان خوبم رو به خدای بزرگ میسپارم
در پناه الله یکتا شاه سلامت و پیروز باشید انشالله
سلام به استاد عزیزم و بانو
این فایل نشانه امروز من بود
بسیار اموزنده همش نکته بود همش آگاهی های ناب بود
بسیار درس داشت این فایل و توحیدی بودنش رو لذت بردم
الله الله الله
همه چیز توی این دنیا آخرش وصل میشه به الله
همه چیز طبق قانون بدون تغییر خداوند اتفاق می افته
زمانی که ما تغییر کنیم.
یک الگوی زنده زو داریم میبیم که از کارگری رسیده به جایی
که شاید کمترین ارزویی باشه که براش محقق نشده باشه.
فقط لازمه آرامش رو به زندگیمون راه بدیم و با سپری کردن
تکامل برسیم به آنچه که آرزوش رو داریم
انک تخلف المیعاد
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
باسلام
الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ ثُمَّ لاَ یُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُواُ مَنّاً وَلاَ أَذًی لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ (262)
کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى کنند و سپس به دنبال آنچه انفاق کرده اند، منّت نمى گذارند و آزارى نمى رسانند، پاداش آنها برایشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است و نه ترسى دارند و نه غمگین مى شوند.
بطور میانگین 15000 هزار باور انسان داره که اگر تغییر بده شخصیت او عوض میشه.
ولی باور فراوانی انقدر مهم و قوی هست اگر درک کنیم بالاترین میزان ثروت و پول وارد زندگی ما میشه.
بهترین باور در مورد خداوند ، باور داشتن به قوانین ثابت جهان هستی هست کخ نشانگر عدل الهی هم هست.
سلام استادجان
بازم فایل های نشانه های من
چقد قشنگ بود باور آخری که گفتید باور به قانون جهان که صددرصد انجام میشه که شک نیست توش خیلی برام قوت قلب بود چقد ب جا بود ک اون تغییرهای ریز رو ببینیم میخوام امروزمو براتون تعریف کنم صبح بعد اینکه بیدار شدمو دفتر شکرگزاریموانجام دادم چون روزه بودم از جام بلند نشدم و فایل گوش دادم و ی چکی بود از اسفند پاس نشده بود امروز بهم زنگ زدن ک داره کاراش انجام میشه معلوم نیست اوکی شه یا نه ذوق کردم گفتم خدا دمت گرم میدونم که میشه و ازش گذشتم و ساعت 5 عصر پول به حسابم اومد و چقد ذوق کردم و ی وسیله ای رو برای فروش کذاشتم نمیرفت هی قیمت کم میخواستن و من گفتم نه و ی حسی گفت بفرست ب یکی از دوستام ولی باورشم الان قلبمو ب وجد میاره دید گفت اره میخوام ب قیمتی ک من گفتم کلی حس خوب کلی انرژی گرفتم دوباره شروع کردم ب نوشتن من چندتا وسیله برای فروش داشتم بعد خواهرم گفت فلان چیزو داری عکس نشون دادمو انتخاب کرد گفت میخوامش و پولشو نقد داد حتی ندیده بود حتی هنوز بهش ندادم ولی پولشو داد چقد لذت داشت برام شاید پول کم بود ولی چنان ارزشمند بود و همون لحظه گفتم پریساجانم به اندازه ای ک کار کردی این مقدار داری دریافت میکنی بیشتر میخوای بیشتر کار کن بعد اومدم ماشین بگیرم برم تمرین زده بود 99 هزارتومن حسم گفت الان نگیر زوده گفتم چشم چند دقیقه دیگه امتحان کردم 113 تومن زده بودم بازم گفت نه گفتم چشم بعد 10 دقیقه گفت الان انجام بده ولی خدای من قیمتش شد78 تومن اصن این مقدار کم شد تو اپلیکیشن ها مرسوم نبود ولی برام انجام شد من اگه 113 تومن بود مشکل نداشتما پول داشتم ولی این برام چنان لذت بخش بود چنان قشنگ بود که برای من اتفاق افتاد و رفتم چنان تمرین خوبی انجام داد ک فقط گفتم خدایا شکرت همه چیم سرجاش
و امشب خیلی ذوق زده ام خیلی
با سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته بزرگوار
ممنون وسپاسگذارم بابت این فایل زیبا و عالی
و سپاسگذار خداوند هستم که من رو هدایت کرد به این فایل 41 و 42 گفتگو با دوستان
من خوب تو این چند ماه تغییرات خیلی خوبی توی احساسات و روابطم کسب کردم که سپاسگذار استاد عباس منش هستم اما در تغییرات مالی زیاد نه اما تغیرات رو به بهتر شدن هست اما خیلی کم و به ظاهر به چشم نمیاد اما بهتر و رو به جلو حالا من پیش خودم داشتم میگفتم که چرا شرایط مالی بهتر نمیشه مثلا من درآمد ماهی 100 میلیون ندارم من که همش دارم فایل گوش میدم و مینویسم.، که توی این فایل به جواب سوالم رسیدم که عزیز من تو داری دوره تکامل رو طی میکنی و این جزیی از قانونه و تو باید این روندو طی کنی و خیالم راحت شد و نجوا ها توی ذهنم تقریبا خاموش شد و الان دو روز قفلی زدم روی این فایل 41 و 42 و هر بار که گوش میدم یه چیز جدید دستگیرم میشه . ممنونم استاد عباس منش
و اینکه من پیش خودم داشتم فکر میکردم که چرا از لحاظ مالی تغییر نمیکنم شکم به خودم زیاد تر شده بود که نکنه من از لحاظ روابط و احساسات با همسرم تغییر نکرده باشم که با همسرم صحبت میکردم گفتم ازت خواهش میکنم حقیقت بگو آیا من تو این چند ماه تغییر کردم و گفت بله تا چند ماه پیش اصلا نمیتونستم تحملت کنم اما الان دلم میخواد همش در کنارم باشی و این من خیلی خوشحال کرد و فکر کنم راه زیاد دارم برای تغییرات باور های مالی و احساسی و روابط که به یاری خدا رو به جلو و بهتر شدن حرکت میکنم و ادامه میدم توکل به خدای مهربان .
خدایا حالم خوبه شکرت امیدوارم حال همه خوب باشه
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام
اول اینکه استاد عباسمنش چقدر دوستان خوبی دارن که واقعا عاشقش هستن و اینو میشه واضح از فرنکاسش فهمید و این جهان ، مساله کبوتر با کبوتر را رعایت کرده و افراد سالم و با درک خوب جذب استاد شدن که اینهم مصداق بارز قانون هست.
متا باور استاد در پاسخ به سوال آقای فرشید:
باور ثابت بودن قوانین خداوند هست که همیشه ثابت هستن و حتی برای پیامبران الهی هم ثابت بوده که در قرآن ذکر شده ،
درک همین باور ، باعث میشه انسان آرامش پیدا کنه ، اعتقاد پیدا کنه اگر فلان نتایج را می خواد باید فرنکاس متناسب بان را ارسال کنه و قوانین جهان درست کار می کنند و ما بهتره فقط سمت خودمان را انجام بدهیم .
گفته شده انسان 15 هزار باور داره ولی بعض از انها مهمتر هست و تغییر آن باعث تغییر ات بزرگی در زندگی ما میشه، وآن باور فراوانی هست ، مهمترین باور برای ثروتمندشدن هست ، برخلاف گفته های مردم عادی که سراسر از کمبود انرژی و صرفه جویی و فقر صحبت می کنند ، درک باور فراوانی، باعث میشه، جهان ما را به جاهایی هدایت کنه که ، این فراوانی را باچشم خود ببینیم و باور ما قویتر بشه ، مثل باور فراوانی آب، جنگل و درخت، فراوانی انسانها ی خوب ، پول و ثروت، شغل خوب ، سلامتی و هر جیز دیگر ، ، ،
خدایا از تو هدایت می خواهم به سعادت دنیا و آخرت
علیرضا یکتای مقدم
مشهد مقدس
به نام خدای مهربانم
سلام استاد عزیزم و سلام دوستان عزیزم
من زهرا هستم ۲۶ساله از مشهد
من تازه عضو سایت شدم و این اولین کامنت من هست
اول خدارو شکر میکنم که من رو به این راه هدایت کرد و این مسیر برام خیلی لذت بخشه و یه امید و انگیزه و شور اشتیاق خاصی بهم داده
من اول خودمو معرفی کنم واقعا در نوشتن زیاد وارد نیستم و اگه کم و کاستی داشت لطفاً به بزرگی خودتون ببخشین🙏
من متاهل هستم و ۶ساله که با خانواده همسرم زندگی میکنم و از همون اول خیلی میل به مستقل شدن داشتم یه جورایی همیشه دلم میخواست خونه و زندگی مستقل خودم رو داشته باشم بدون هیچ وابستگی به پدر و خانواده همسرم
و بر خلاف من همسرم از این شرایط کاملا راضی بود و هیچ تلاشی نمیکرد برای پیشرفت در زندگیمون و همیشه پشتش به پدرش گرم بود
من یه چیزی از همون اول در من میگفت که باید پیشرفت کنم و اصلا آرام و قرار نداشتم و این خیلی اذیتم میکرد چون هیچ کاری از دستم بر نمیومد و من روز های تکراری و خسته کننده ای رو داشتم میگذراندم و یه جاهایی به این نتیجه رسیده بودم که سرنوشت من تا آخر عمرم همینه و باید با همین شرایط تا آخر عمرم زندگی کنم اینم بگم که من رشته ادبیات عرب در دانشگاه قبول شده بودم و همسرم اجازه ادامه تحصیل رو بهم نداد و من بودم در این زندگی بدون هیچ هنر و مدرک تحصیلی خیلی برام سخت بود خیلی غر میزدم و همیشه با خودم درگیر بودم در ظاهر خیلی دختر شاد و خوشحالی بودم ولی همیشه غمی تو دلم بود که این خوشحالی از ته دلم نبود
تا اینکه خدا به من دختری داد و من وقتی دختر دار شدم علاقه زیادی پیدا کردم به خیاطی چون بی نهایت به لباس و خوش پوش بودن اهمیت میدادم و دوست داشتم همیشه بهترین لباس ها رو داشته باشم تا اینکه رفتم و خیاطی رو با هر سختی که بود یاد گرفتم با یه چرخ درب و داغون خیاطی میکردم و یه درآمد خیلی ناچیزی داشتم
و این خیلی برام لذت بخش بود که من خودم دارم پول در میارم یادمه اولی مانتویی که دوختم برا یکی از فامیلامون بود و من مبلغ ۵۰هزار تومن به دست آورده بودم و نمیدونم چرا اینقدر خوشحال بودم که این نتیجه تلاش خالصانه خودم بود
بعد مدتی تو این زمان همسر من فقط حقوقی داشت که فقط خرج زندگیمون بود و هیچ پس اندازی نمیشد بکنی همیشه من در دلم یه میل و عطش شدیدی برای پیشرفت داشتم که وقتی نمیتونستم کاری کنم باعث افسردگی و تسلیم شدنم میشد و خیلی وقت ها گریه میکردم
من یه زندگی روتین و خسته کننده ای رو داشتم تکرار میکردم و تسلیم سرنوشت شدم
من چون با خانواده همسرم زندگی میکردم آن ها روی همه کار های من تمرکز داشتن و پدر همسرم بعضی وقتها خیلی با حرف هایشان اذیتم میکردن و این زمان گذشت و گذشت تا من از طریق باشگاه ورزشی که در آن روز ها ورزش میکردم به یه اردو یه روزه رفتم و قرار بود شب ساعت ۷برگردیم
اما شب اون اتوبوسی که قرار بود بیاد دنبالمون دیر کردم و ساعت ۹اومد
من چنان استرسی داشتم که از این دیر کردن من ممکنه که چ حرفها خانواده همسرم به من بزنن و خیلی ناراحت و نگران بودم تا اینکه مربی من گفت که چرا حالت گرفته است و من جریان را برایش تعریف کردم و او گفت که میتوانی با شکر گزاری به آنچه میخاهی برسی و اون شب ما کل مسیر برگشت رو باهم حرف زدیم و چنان نور امیدی در من شعله ور شد که احساس خیلی خوبی بهم داد
ایشون چندتا فایل برایم فرستادن و توی اون فایل ها فایلی بود به اسم مناجات ملاصدرا و من وقتی اون فایل رو گوش دادم بی نهایت جذب اون صدا بودم ولی نمیشناختم که اون صدا .صدای کیه ؟تا اینکه توی یه فایل دیگه خود استاد مابین حرفاشون گفتن سید حسین عباس منش هستم و من سریع رفتم و داخل گوگل سرچ کردم و از آنجایی که من به اینترنت وایمیل وارد نبودم نتونستم که عضو سایت بشم و خیلی ناراحت بودم
به همسرم گفتم که من میخام که عضو این سایت بشم و اون با من خیلی دعوا کرد ک لازم نیست
و این بیشتر منو داغون کرد
ولی من نا امید نشدم و همیشه همیشه یه نور امیدی در دلم بود و همیشه رویا هام و ارزوهامو تصور میکردم طوری که حتی بعد اینکه دخترم کمی شیطون شده بود تمام وسایل تزئینی خونمون رو شکسته بود و من هیچ میلی به خریدن دوباره اون وسایل نداشتم و میگفتم که برای خونه جدیدم میخرم و تا این حد باور داشتم که میتونم صاحب خونه خودم بشم
بعد مدتی از اینکه فایل های که مربی من میفرستاد و اون ها رو گوش میدادم و تایم های خیلی کوتاهی داشت ولی من همیشه مرتبا تکرار میکردم و گوش میدادم و همیشه دنبال یه نفر بودم که بتونه منو عضو این سایت بکنه شاید براتون خنده دار باشه که من کار به این سادگی رو هم بلد نبودم وقتی که درگیر این مسئله بودم برای بار دوم به همسرم گفتم که منو عضو این سایت بکن و در کمال ناباوری و بدون هیچ سوالی این کارو برام انجام داد و من اون شب خیلی خوشحال بودم چون احساس میکردم که وارد یه مسیر خیلی خوبی شدم و به خودم گفتم این همه دعا و گریه های که کردم و اینکه خدا میدونستم من از ته قلبم این خواسته رو دارم من رو هدایت کرده به این راه و چرا من انتخاب شدم بین همه این آدم های اطرافم و این بی شک هدایت خدای خوبم بود
من از وقتی که عضو این سایت شدم شاید دوماه کمتر بشه که عضو سایت شدم ولی تو همین زمان کم به یه احساس خیلی خوبی رسیدم و خوشحالم و امیدوارم به تغییر زندگیم و با تضاد هایی که روبرو میشم خیلی با آرامش حلش میکنم و میگم حتما خیری در آن نهفته است میخام بگم خیلی خوشحالم و این داستان زندگی منه و همچنان با امید و توکل به خدای مهربانم و با استفاده از آموزش های استاد باور دارم که میتونم به زندگی دلخواهم برسم
سوالی که الان برا پیش اومده اینه که من تو خونه کار خیاطی میکنم و از این کار های راسته دوزی تولیدی که من به سختی و با زمان زیاد باید پول در بیارم اینم بگم که از وقتی فهمیدم که همسرم هیچ میلی به پیشرفت نداره من خودم تصمیم به تغییر و پیشرفت زندگیم کردم و برای این هدفم بسیار بسیار مصمم هستم من میخاستم که دوره لباس مجلسی رو شرکت کنم و آموزش ببینم از آنجایی و هزینه آموزش ۴/۵میلیون بود و من خودم این پول رو نداشتم از همسرم درخواست کردم و ایشون به هیچ وجه به من کمک نکردن و گفتم لازم نیس و من اونجا خیلی خیلی داغون شدم که چرا باید برای این چندرغاز پول من اینقدر خار بشم پیش همسرم و همونجا با خودم گفتم که من حتما حتما خودم به دستش میارم و کار تو خونه پیدا کردم و با اینکه تا به حال کار تولیدی انجام نداده بودم شروع به کار کردم و شب و روز تلاش کردم خیلی تلاش کردم و از درآمد روز ۲۰هزار تومن الان به روزی ۱۲۰هزار تومن رسیدم و تونستم با تلاش خودم برای اولین بار این ۴/۵میلیون رو جور کنم اما بعد اینکه با تمام تلاشم این پول جور شد و من میخاستم که برای کلاس ها و اموزشم اقدام کنم همسرم در کمال بی معرفتی به من اجازه شرکت در کلاس ها رو نداد و من هرچی صحبت کردم که بزار من شرکت کنم و من مطمئنم که پیشرفت میکنم ولی گوشش بدهکار نبود و در یک لحظه تمام آرزوهای من روی سرم خراب شد و من چندین روز فقط گریه میکردم 😔خیلی حالم بد بود ولی چون به فایل های شما گوش میدادم به خودم اومدم و گفتم حتما قراره اتفاق بهتری برام بیوفته و دیگه حرفی از کلاس ها نزدم و سعی کردم حالمو خوب نگه دارم تا اینکه بعد مدتی من پول در میاوردم تو خونه و هرچیزی که فقط برای خودم میخاستم میتونستم بخرم ولی این پول برای من خیلی به سختی در میومد و من از صبح تا شب باید کار میکردم تا بتونم ۱۰۰در بیارم
و این برام شده بود یه باور که پول درآوردن چقدر سخته و در این مرحله بود که یاد حرفهای استاد افتادم که گفته بودن هرچی رو که باور کنی همون اتفاق میافته و اگه باور کنی که پول به سختی در میاد واقعا به سختی به دست میاد و این داشت برای من اتفاق میافتاد و من از همون لحظه گفتم خدای من خدای مهربانم من میخام کاری انجام بدم ک راحت بتونم پول در بیارم و اینجا یه ایده ای به ذهنم رسید که دیگه این کارو انجام ندم و برم دنبال کاری که دوست دارم کاریو که دوست دارم اینه که برم تو کار لباس کودک …
حالا من بین این دوراهی موندم چند روزه گیر کردم که آیا انصراف بدم از این کارم یانه و این ایده همون الهام از طرف خداونده چون من اگه اینکار نکنم دیگه پولی هم نخواهم داشتم و از آنجایی که همسرم به من کمک نمیکنه خیلی میترسم
که چ تصمیمی بگیرم
دوستان عزیزم و استاد عزیزم اگه ممکنه منو راهنمایی کنین چون خیلی به کمکتون نیاز دارم چون من هنوز اول راهم و خیلی نمیتونم تشخیص بدم راه درست رو از. نادرست
ممنون میشم راهنماییم کنین🙏🙏🙏
سلااام دوست عزیزم من خیلی خوشحالم که باهاتون آشنا شدم هر ایده ای که بهت گفته میشه انجام بده که فقط با انجام دادن همون ایده قدم بعدی بهت گفته میشه به نظر من یا همون راهی که تو رو به موفقیت میرسونه یا تجربه کسب میکنی و آدم بزرگ تری میشی
متن روز (۶)
جهانی بزرگ و با قوانینی بسیار ساده و کاربردی ،جهانی با قوانین پایدار و بدون تغییر،جهانی بسیار دقیق که شرایطی رو به زندگی من میاره تا هماهنگ با باورها و کانون توجه من باشه ، جهانی که در هر لحظه اتفاقات و شرایط رو برای من رقم میزنه که با اساس احساس همون لحظم هماهنگ باشه.
اگر در احساس ترس،غم،نگرانی و ناراحتی هستم و این احساس مدتی طول کشیده باشه خواهم دید که کم کم اتفاقات و شرایطی برام پیش میاد که غم و اندوهم باز هم بیشتر بشه ، یا اگر ساعت ها عصبانی باشم جهان شرایط و اتفاقاتی رو به زندگی من دعوت میکنه که عصبانیت بیشتری رو تجربه کنم.
در مثالی اگر من همیشه از همه چیز ایراد میگیرم و به همه چیز معترض باشم و آگاهانه تلاش نکنم ازین احساس خارج بشم خواهم دید موقعیت هایی برای من پیش میاد که من بیشتر بتونم اعتراض کنم و حتی خواهم دید که همسرم و اطرافیانم به من نق میزنن ، پس با توجه به این واکنش جهان اگر آگاهانه تلاش کنم با توجه به زیبایی ها و تفسیر مسائل بخیر ، کانون توجهم رو به نکات مثبت بزارم ، اتفاقات و شرایط من به صورتی که هماهنگ با این احساس باشن تغییر خواهند کرد و اتفاقات مثبت به زندگیم سرازیر میشن. با کمی کنکاش در خاطراتم و دقت در اونها خواهم دید به مراتب این موضوع در زندگیم تکرار شده. یکی از اولین نشونه هایی که جهان به من گوشزد میکنه در حال فرستادن فرکانسی مخرب به جهان هستم خودش رو در جسم من به صورت درد و بیماری نشون میده.
طبق مقاله خانم شایسته عزیز:
آبشخور این فرکانسها، باورهای محدودکننده ایه ،که کنترل کانون توجه منو جوری تو دست گرفته که، قادر به دیدن نعمتها، داشتهها و امیدهای زندگی ام نباشم و واکنشها، رفتار و عملکردهای منو حول محور ناخواستههام میچرخونه که با اون محدودیتها هماهنگی فرکانسی کامل داره.
ولی مهم نیست که چقدر خودم رو در شرایط نابسامان گیر انداختم ، چون من در جهانی زندگی میکنم که در هر لحظه به فرکانسهای من واکنش نشون میده. یعنی از همون لحظهای که تصمیم میگیرم تا ناظر بر افکارم باشم و تلاش کنم تا آگاهانه برای کنترل کانون توجهام برای موندن در این مسیر مداومت کنم و باورهای بنیادیم رو تغییر بدم، بدون استثناءـ شکل اتفاقات در اطرافم ، شروع به تغییر در جهت مثبت میکنه و کار رو برای کنترل کانون توجهم، آسونتر میکنه. این تمام قانونشه.
سلام استاد عزیز خدارو هزار بار سپاس گزارم که شمارو سر راهم قرار داد
من دوره عزت نفس رو تهیه کردم ولی چون گوشیم آیفن هست نمیتونم بازشون کنم فایلهارو و نمیتونم تمرینهام رو اونجا انجام بدم همسرم از روی لپ تاپ واسم دانلود میکنه چون موظف بودم تمرین رو انجام بدم گفتم اینجا خدمتتون عرض کنم که نمیتونم با گوشیم فایلهارو باز کنم و دیدگاهم رو بنویسم
چقدر این لایوتون زیبا بود مه با تغیر باور هامون شرایط هم تغیر میکنه
من همیشه یه شک داشتم به این موضوع اما امشب با دبدن ابن فایل کاملا متوجه شدم که این یک قانونه و بدون هیچ حرفی عملی هست
ممنون از وجودتون