گفتگو با دوستان 34 | نگاه گذرا به کلیّت زندگی - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    399MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 34 | نگاه گذرا به کلیّت زندگی
    23MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

122 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرزاد گفته:
    مدت عضویت: 1819 روز

    سلام به استاد و همه دوستان

    در مورد صحبت مردن در مورد قانون و اینکه بخوایم بقیه رو قانع کنیم که بیان تو این مسیر من قبلا خیلی درگیرش بودم و همش میخاستم هر کی منفی حرف میزد یا مینالید یا مشکلی داشت ،توضیح بدم و بخوام قانعش کنم که مسیرت اشتباهه و اینکه من میگم درسته و باید اینطور عمل کنی و فارق از 1درصد عمل از خودم و بعد چند مدت دیدم که چقدر دارم هرروز بدتر و بدتر میشم و از مسیر دور میشم و تمرکزم از روی خودم برداشتم و دارم برای دیگران فقط نسخه میپیچم والان خیلی بهتر شدم ولی بازم میبینم بعضی وقتها که بیشتر تو ذهنم دارم یه راهکار میدم و وقتی ادامه میدم میبینم که انگار که داره به عمل ختم میشه و مثل قبل میخام برم بالا منبر و فتوا بدم توضیح بدم که فلان کتاب یا فلان استاد در این مورد این راهکار و داد یا قانون جهان اینه و خدا اینطور عمل میکنه و…

    و خدارو شکر میکنم که به این اشتباه خودم پی بردم و تاحدودی موفق عمل کردم و امیدوارم که روز به روز بهتر عمل کنم و فقط تمرکزم روی خودم باشه و تلاش کنم که خودمو تغییر بدم و نخوام تو کار خدا دخالت کنم و بزور یا از سر دلسوزی و هر دلیلی دیگران رو تغییر بدم و خودم از مسیر دور بشم

    ممنونم از استاد بابت توضیحات قشنگشون و صحبت های دوستمون نعیم

    در اغوش گرم خدا باشیم همه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    شکوه فیروزی گفته:
    مدت عضویت: 925 روز

    به نام خدای مهربان

    درود بر استاد عزیز,بانو شایسته ی گرامی و دوستان هم فرکانسم

    *قانون تکامل اصلیست که اگر به آن متعهد باشیم,در زندگی تغییرات زیادی رخ میدهد و اثر مهم تر آن این است که توقع ما از خودمان,از نتایج و از خداوند منطقی تر میشود.

    *قانون تکامل را با نگاه به طبیعت و در شکل گیری تک تک اجزا هستی به وضوح ,میتوان دریافت.

    *تکامل میتواند سرعت پیدا کند وقتی عواملی به آن اضافه شود ولی روند آن ,حتما باید طی شود.

    *ادعا نکردن در مورد چیزی که انجام ندادیم بخشی از تکامل است..درک این موضوع که ما بهتر شدیم اما نمیدانیم در شرایطی که قرار بگیریم چه واکنشی خواهیم داشت,قسمتی از تکامل است.

    *هیچوقت نمیتوان ادعا کرد که به طور کامل ,خود را شناختیم و درک کردیم.و ما اقیانوس بی انتها هستیم.

    *دخیل ندانستن عوامل بیرونی در روند زندگی ما و پذیرفتن مسیولیت کامل زندگی .

    سپاس از استاد عزیز و دوستانی که تجربه هایشان را به اشتراک گذاشتند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2504 روز

    به نام خداوند جان آفرین

    سلام استاد و مریم جان

    سلام دوستان عزیز

    نمیدونم چرا بعضی فایلها رو گوش،ندادم اصلا اینها کجا بودند

    و امروز این فایل نشانه من بود خدایا شکرت بابت اینهمه زیبایی و آگاهی های که روزیم کردی خدایا مرا در درک بهتر قوانین و اجرای آن یاری کن

    صحبت از بحث مرگ شد منم باور دارم به موقع از دست دادن عزیزان باید به خوبی و روزهای خوب با هم بودن یاد کنیم و سپاسگزاری کنیم

    ولی گاهی دلمون براشون تنگ میشه و چون میدونیم دیگه نمیبینیمشون گریه میکنیم

    خیلی خوب هست پذیرش رفتن عزیزان و

    قبول واسه خدا بود حالا رفت پیشش

    و من خدا را سپاس گزارم برای تمام لحظات خوب زندگی با عزیزانم

    خدایا شکرت

    و آقا نعیم خیلی قشنگ حرف زد و چه باور قشنگی داشت که تاریکی معنی ندارد و فقط نو است

    یا هر جا شیطان باشه خدا نیست

    واقعا وقتی داریم به خدا و نعمتهاش فکر میکنیم جای،نمی مونه گله کنیم

    وقتی به زیبایی فکر میکنیم جای نمی مونه برای زشتی

    وقتی به خوبی فکر کنی جای نیست برای بدی

    و هر جا آرامش هست خدا هست

    هر جا خدا هست شیطان نیست

    استاد از شما بابت این گفتگو ها بینهایت سپاسگزارم

    استاد فوق العاده هستی

    شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    سمیه اسفندیاری گفته:
    مدت عضویت: 1879 روز

    به نام رب وهاب

    سلام به استاد و دوستان ارزشمندم،فوائد گرامی منم همشهری شما هستم(اسدآباد همدان)الان همدان زندگی میکنم،شهری که فوائد گرامی میدونه چه شهری هست،واین تلاش و پیشرفت فوائد تحسین برانگیز هست و از حرفهای شما لذت بردم

    منم وقتی با استادآشناشدم زندگیم تغییر کرده و حالم خوبه و پر انرژی هستم و هر روزم هدف دارم

    همیشه منبع خداست،آموزه های استاد همون منبع هست…

    سپاسگزارم

    دوستون‌دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سمیه اسفندیاری گفته:
      مدت عضویت: 1879 روز

      سلام به دوستان عزیزم

      من اسم دوستون رو اشتباه تایپ کردم،آخرین چیزی که شنیدم حرفهای فوائد بود،ناخودآگاه اسم ایشون رو تایپ کردم،عصر اون روز وقتی توی ذهنم داشتم مرور میکردم فهمیدم که اسمشون رو به جای (نعیم)تایپ کردم(فوائد)😆😆😆اصلاحش میکنم

      سپاسگزارم….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    روح الله هاشمی منور گفته:
    مدت عضویت: 1875 روز

    بنام الله یکتای بی همتا که تنها رب من و تمام عالمیان است

    سلام خدمت استاد عزیزم، خانم شایسته و هم فرکانسیهای محترم

    خداوندم رو بینهایت شاکر و سپاسگزارم که با استاد عباسمنش و سایتشون و دیگر دوستان آشنا شدم و من نیز جزوی از این خانواده هستم.

    از این فایل کم نظیر بسیار انرژی گرفتم.

    نعیم عزیز واقعا عالی صحبت کردند و همه ی موارد رو بسیار بسیار واضح و شیوا بیان کردند.

    در صحبتهاشون خیلی مسلط بودند و به نکات اساسی زیادی اشاره کردند که واقعا لذت بخش و آموزنده و تحسین برانگیز بودند.

    بابت توضیحات تکمیلی هم که استاد در آخر فایل فرمودند نیز بسیار سپاسگزارم و این فایل کلا جزو فایلایی هست که ارزش چندین بار گوش کردن و داره.

    از استاد عزیزم و دیگر دوستان متشکرم

    وبرای همه آرزوی سلامت و ثروت و سعادت دادم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    یلدا گفته:
    مدت عضویت: 1733 روز

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    استاد من یه موضوع هست که خیلی برام سوال شده و واقعا جوابشو نمیدونم بارها از خداوند خواستم منو هدایت کنه به مسیر درست به جواب درست ای کاش میشد یه فایل در این مورد آماده میکردین چون ممکنه سوال خیلی ها باشه اوناهم در شرایط من قرار گرفته باشند،

    _استاد من فایل های رایگان شمارو گوش میکردم به این نکته تاکید داشتید که از نقطه امن بیرون بیاییم تا پیشرفت کنیم، همونطور که شما از قم به بندر عباس رفتید و از بندر به تهران و از تهران به امریکا

    _استاد عزیزم من

    (۳۶سالمه و در یکی از شهرای اصفهان زندگی میکردم همراه پدر مادرم شغل خودمو داشتم و درامدم خوب بود زیاد نبود اما خوب بود نسبت به خرج و مخارجی که اونحا داشتم درامد ماهی سه تومن وگاهی به ۵ ت هم میرسید خرج خونه و خوردو خوراک نداشتم چون با خانوادم بودم غیر از خوراک و خونه بقیه هزینه هامو به راحتی پرداخت میکردم

    _ تو شهرمون از نظر شغلم سرشناس شده بودم من مزون دوخت لباس دارم تو شهرمون هیچ کس در احرای لباس های حرفه ای و فشن به پای من نمیرسید ولی امکانات برای رشد و پیشرفتم در شهر کم بود مثلاتنوع خرید پارچه یا انتخاب مدل های خاصتر برای مشتریا چون دوخت لباس سختر میشد و توان پرداخت هزینشو نداشتن

    _ کم کم حس کردم دارم درجا میزنم و تو یه سری مدلای ساده موندم که مشتری ها ازون بیشتر نمیخاستند و اگر میخاستن توانشو نداشتند من هم تا یه حدی میتونستم باهاشون راه بیام

    _این شد تصمیم گرفتم بیام تهران تمام بستگانم تهران بودن و دوست و اشنا هم تهران داریم و چنتا مشتری هم قبلا از تهران داشتم که قبل از اومدنم به تهران همش میگفتن کاش تهران بودین حتی بستگان خودم یا دوستام کاش اینحا بودی لباسامونو واسه تو میاوردیم

    _ استاد الان ۸ ماهه اومدم تهران اصلا از شرایط کار راضی نیستم سفارشام خیلی کمه درامدم به زور به ماهی یک ونیم میزسه با مخارج سنگین تهران

    تازه خرجو مخارج خونه هم با خودمه فقط اجاره خونه را پدر زحمت کشیده در حقم لطف کرده پرداخت میکنه محل کار و زندگیم باهم یکیه خونه بزرگیه و تونستم از هم حدا کنم قسمت کارمو از استراحت

    _ ولی استاد مشتریم خیلی کمه با مخارجی که دارم چیزی برام نمیمونه همش استرس دارم حس میکنم دارم مریض و افسرده میشم انگیزم رفته من ادمی بودم هروز۸ صبح مزونم بودم با عشق کار میکردم با صدای بلند موزیک کار میکردم یا باصدای صحبتای شما الان یادم نیست کی موزیک گذاشتم

    _حس خوب ندارم همش یه غمی تو دلمه ،دوست دارم برگردم شهرم مشتری هام هنوز پیگیرند، نمیدونم باید چیکار کنم برگردم یا همینجا بمونم با سختی ها کنار بیام واقعا تصمیم گیری برام سخت شده نمیدونم برگردم پشیمون نمیشم با خودم میگم شاید درست بشه از طرفی میگم اگه نشد چی وقتمو هدر دادم

    استاد ممنونتون میشم اگر درمورد این موضوع صحبت کنید شاید خیلی ها شرایط منو داشته باشند ما باید چکار کنیم تحمل و کنار اومدن یا برگشت.

    (منو ببخشید که صحبتم را در اینجا عنوان کردم، میدونم به صحبت های شما با اقای نعیم که واقعا زیبا صحبت کردن مربوط نمیشه نمیدوستم واقعا کجا باید این موضوعو مطرح کنم ازونحایی که مربوط به صحبت های شما در فایل های رایگانتون بود اینجا عنوان کردم 🙏🙏🙏)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      حسن کفاش دوست گفته:
      مدت عضویت: 2934 روز

      به نام خداوند جان آفرین

      حکیم سخن بر زبان آفرین

      سلام دوست عزیزم

      سلام یلدا خانم

      نمی دونم چقدر با فایلهای استاد کار کردید

      نمی دونم چقدر از محصولات استاد را دارید

      ولی واقعا به شما به خاطر شجاعت تون تبریک میگم که مهاجرت کردید.

      ولی یکی در دام افتادید به نظر من

      قانون تکامل رو فراموش نکنید

      قانون احساس خوب مساوی اتفاق خوب

      رو فراموش نکنید که الان به نظرم شما قوانین رو فراموش کردید.

      من هم حرف استاد رو میزنم

      برید سایت استاد عباس منش

      با ایمان

      با قدرت

      با تعهد

      به فایل‌ها گوش کنید

      حتی از همون فایل های رایگان شروع کنید

      عجله نکنید که بد دامی است عجول بودن و از خدعه های شیطان است

      همین فایل رو چند بار گوش کنید

      آقا نعیم چه گفت

      فقط نور منبع دارد

      فقط خدا منبع است

      از این منبع بی نهایت هدایت بخواه

      آیه 186 بقره رو هزاران بار تکرار کن با خودتان

      درک کنید

      به منبع ایمان داشته باشیم

      صبر داشته باشیم

      توکل داشته باشیم

      همین و بس

      چیزی بود که الله یکتا بر زبانم جاری کرد .

      در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند

      🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        یلدا گفته:
        مدت عضویت: 1733 روز

        سلام دوست عزیزم

        از شما سپاسگزارم به خاطر وقتی که گذاشتید و متنی که نوشته بودم را پاسخ دادین ،

        _من از دورهای استاد هنوز نتونستم دوره ای خربد کنم، یه دوره خریدم که بعد فهمیدم دزدی بوده و فقط از فایل های سایت استفاده میکنم آپ را داخل گوشی نصب کردم و مرتب سر میزنم

        اینقد حالم بهم ریختس که بیشتر با صحبت های استاد سعی میکنم حال خودمو خوب کنم

        _اما نگرانم همش یه ترس تو وجودمه شبا همش گریه میکنم از خدا کمک میخام یه راهی جلوی پام بزاره ارزو میکنم آرامشی که تو شهرستان داشتم بهم برگرده ، فکر میکنم برگشتم حالمو بهتر میکنه

        _ ولی میبینم برگشتنم با صحبت های استاد جور در نمیاد و یعنی تسلیم شدن

        ولی اینقدر فشار مالی داره زیاد میشه و روحیم بهم ریخته انگیزه کارمم گرفته

        _مامان بابا میگن برگرد کمکت میکنیم همینجا کارتو دوباره توسعه بدی

        _واقعا موندم برگردم یا همینجا بمونم با سختی ها و شرایط سخت کنار بیام

        دلم میخاد زودتر به درامد خوب برسم دلم آرامش از دست رفتمو میخاد ، تنهایی اذیتم میکنه کارمم که استوپ کرده

        فقط خدا خدا میکنم زودتر به یه نتیجه برسم

        ایه ۱۸۶ سوره بقره را خوندم

        (چون بندگان من درباره من از تو بپرسند، بگو که من نزدیکم و به نداى کسى که مرا بخواند پاسخ مى‌دهم. پس به نداى من پاسخ دهند و به من ایمان آورند تا راه راست یابند)

        (به من ایمان آورند تا راست یابند ، )

        همه ی ما خداوندو قبول داریم و همش از خدا خاستم حس میکنم ایمانی فراتر لازمه

        حس میکنم ایمان فقط این نیست که بگیم ما خدارو به عنوان افریننده خودمون و جهان قبول داریم

        چون الان منم خدارو به عنوان افریینده جهان هستی قبول دارم پس چرا اینجوری شدم همیشه از خدا خاستم کمکم کنه

        ولی فکر میکنم با دستای خودم با مهاجرتم پلای پشت سرمو خراب کردم

        دوست دارم بدونم مشکل من کجاست چیه که اینطوری شده

        چون هرچی هست از خودمه

        من باید یه چیزیو تغییر بدم ولی نمیفهممش

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          حسن کفاش دوست گفته:
          مدت عضویت: 2934 روز

          سلام مجدد دوست عزیز

          می دونید مشکل شما عجله است

          مشکل شما ایمان نداشتن به خداست

          من توصیه میکنم فایلهای توحید در عمل را در سایت بارها و بارها و بارها گوش کنید

          همین فایل رو چند بار گوش کنید

          شما نور را فراموش کردید

          به تاریکی می اندیشید

          خیلی مواقع همه در حرف می گوئیم ایمان داریم ولی در عمل بی ایمان ترین هستیم .

          عجله نکنید

          شاید برگشتن تون هم درست باشه

          شاید تکامل تون رو طی نکرده اید

          کمی با خودتان صادق باشید

          نگران حرف مردم نباشید

          به خدا توکل داشته باشید

          خیلی موارد در این مورد شما دخیل است

          ولی با توجه به صحبت های شما، به نظر من عدم طی کردن تکامل و عجله مهمترین مشکل شما ست

          کما اینکه هنوز در ایمان هم تکامل را طی نکردی

          خودتون رو ببندید به فایلهای استاد، قرآن ، بنویسید، فکر کنید ، حرف بزنیدبا خودتان .

          قطعاً خدا راه حل را به شما وحی خواهد کرد.

          در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند

          🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            یلدا گفته:
            مدت عضویت: 1733 روز

            سلام ممنونم از شما که مجدد پاسخم را دادین 🙏🙏

            یک دنیا تشکر

            یه مورد را من در صحبت شما درست متوجه نشدم.

            اینکه فرمودین دوره تکاملم را طی نکردم

            یعنی باید صبر کنم و بیشتر به خودم فرصت بدم.

            تا مراحل تکاملم را طی کنم،

            یا اینکه منظورتون این بود که باید تکاملم را طی میکردم بعد به تهران میومدم ؟؟

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
            • -
              حسن کفاش دوست گفته:
              مدت عضویت: 2934 روز

              سلام مجدد

              آره تکامل و صبر

              صبر به این معنی که ما میدانیم که مسیر درست است و باید ادامه دهیم تا نتایج بیاید .

              به خدا تو همین فایل های دانلودی گنج‌هایی هست که از هزاران محصولات بیشتر است.

              من توصیه میکنم که بیشتر و بیشتر با فایلهای استاد باشید .

              در مورد آمدن تهران هم من نمیدانم ، شاید عجله کرده آید اما می دانم که الان که آمده اید کمی عجله دارید .

              باید بپذیرید شرایط تغییر کرده است

              یک بازیکن عالی فوتبال ایرانی فرض کنید می رود خارج بازی کند آیا روز اول مثل همان زمان اوج در ایران بودن ش است ؟ یا نه به مرور در تیم جا می افتد و خوب می شود .

              بسیار بسیار از این موارد وجود دارد که حتی سالها طول کشیده تا در تیم جدید بازی کنند حتی .

              اما کسانی که صبر کرده اند و تمرین کرده اند و پذیرفتند شرایط را قطعا موفق شده اند اما کسانی که غر زده اند و اعتراض کردند به هیچ جایی نرسیده‌اند.

              امیدوارم خوب توانسته باشم توضیح داده باشم.

              در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند

              🌹🌹🌹🌹🌹🌹

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2338 روز

      سلام به یلدای نازنین

      دوست خوبم به خاطر این شغل عالی و استعداد بی نظیرت بهت تبریک میگم و تحسینت میکنم

      عزیزم ب نظرم شما در مورد شغلت تا حدی تکامل رو طی کردی و بعد هم با ایمان و جسارتت اقدام به مهاجرت کردی ولی دوست عزیزم بشین با خودت یه حساب کتابی کن و ببین واقعا چرا مهاجرت کردی تهران؟؟

      آیا فقط به خاطر حرف و نظر یسری از مشتری هاتون بوده یا اینکه شما عمیقا ایمان داشتید که اگه برید تهران، میتونید موفق باشید و حتی بهتر از اصفهان نتیجه بگیرید؟؟؟

      گاهی ماها عشقمون و اولویتمون رو میشناسیم دقیقا مثل شما، اما از یه جایی به بعد اون حرف و نظر بقیه در مورد ما هست که برامون مهم میشه و تصمیمات احساسی میگیریم. این یه نکته ای بود که به ذهنم رسید و

      مورد دوم اینکه عزیزم چرا مثل اصفهان با عشق کارت رو انجام نمیدی؟؟

      چرا توی وجودت ترس داری؟؟

      این ترس داره به شما این نشونه رو میفرسته که تو به خودت و ارزش هات و اون لیاقت ایمان کامل نداری

      چرا مثل قبل صبح زود نمیری سر کار و حتی اگر روزها و هفته های اول مشتری خاصی نداری باز هم با عشق صدای استاد رو توی فروشگاهت گوش نمیدی؟؟

      چرا دست خدا رو میبیندی و روی یسری مشاری محدود تمرکز میکنی و این در حالی است که خداوند از هزاران مسیر و راه، روزی رو به سمت ما هدایت میکنه اگر ما با ذهن و باورهای محدودمون جلوشو نگیریم

      پس دوست خوبم یه بار بشین و تصمیم بگیر که تو همون یلدا هستی با همون توانایی و ربطی نداره که کجا باشی یا اینکه متکی به یسری مشتری خاص هستی و اون یقین و ایمان، جاشو به ترس و عدم عزت نفس و عدم احساس لیاقت داده

      در هر صورت در هر جایی که هستی آرزو دارم که شاد سالم و ثروتمند در همه جنبه های زندگیت باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        یلدا گفته:
        مدت عضویت: 1733 روز

        سلام زهرا جان

        ممنونم عزیزم ازینکه برای من وقت گذاشتید

        _زهرا جان هدف من از اومدن به تهران پیشرفت در کارم بود و واقعا فکر میکردم تهران خیلی پیشرفت میکنم خیلی بهتره از شهرستانه

        و از طرفی امکانات در تهران از بابت وسایل و متریال کارم و کلاس های آموزشی بیشتر و راحتتره

        مثلا من مدل. لباس های مجلسی خیلی پیشرفته آموزش دیدم یا خودم وقت کذاشتم تمرین کردم یاد گرقتم قطعا میدونید که لباس های مجلسی به خصوص لباس های پر کار هزینه های بالایی داره

        و من خیلی دوست داشتم چیزهای جدید و به روزی که آموزش دیدمو اجرا کنم اما تو شهرم متقاضی نداشت حالا یا به خاطر خاص بودن مدل ها یا به خاطر گرون شدنش بود

        با استاد خیاطیم صحبت کردم گفت شما تو شهرت داری درجا میزنی هر چی زودتر بیایی تهران بهتره مثلا لیاسی که هزینه ی دوختش ۵میلیون بود من تو شهرستان با ۸۰۰تومن دوختم استاد وقتی اینارو میفهمید میکفت یا بیا تهران یا کار نکن داری از جونت مایه میزاری این سبک لباس های ما سخته مزد واقعیتو بگیر (البته این صحبت را استادم زمانی گفت که کرونا نبود) سه چهار روز جلوتر ازینکه بیام یعنی۸یا نه ماهه پیش استادم گفت نیا بمون همونحا اینحا وضعیت کار خوب نیست ولی ما دیگه جارو گرفته بودیم وسایلامو جمع کرده بودم و باید خونه ای که شهرستان گرفته بودمو پس میدادم چون خودم گفتم میخام بلند شمو مستاحر جدید پیدا شده بود

        این شد من تصمیم گرفتم بیام اما متاسفانه از زمانی که اومدم تهران کرونا به شدت اوج گرفت و تو کار منم به شدت اثر گذاشت

        تو شهرم با اینکه کرونا بود بازم تقاضای لباس زیاد بود یه جورایی تو شهرم خیلی سرشناس و مطرح شده بودم اما تهران کسی منو نمیشناخت سفارش کارم خیلی کمه

        درخواست لباس مجلسی یا مهمانی که صفره

        بااین وضعیتی که پیش اومده تصمیم گرفتم برم برای یه نفر کار کنم که هم منبع درامدم بشه هم روال کارو به سبک تولیدی را یاد بگیرم کلا برم تو کار سری دوز یا تولیدی

        ولی کیفیت اینکار قابل قیاس با لباس هایی که شخصی دوز و با کیفیت کامل اجرا میکردم نیست ولباس های ارزونیه

        پدر و مادرم همش میگند برگرد همینجا دوباره مثل قبل کارتو شروع کن، دوست دارم برگردم اما من اومدم تهران که پیشرفت کنم و از نقطه امنم بیرون بیام ناراحتم اینجور شد همش حس میکنم برگشتنم یعنی پسرفت😔

        یعنی در مقابل مشکلات جا زدم،

        اینکه گفتید چرا دوباره مثل قبل ۸صبح نمیری سر کارت ، باید بگم من محیط کار و زندگیم یکیه جدا نیست شهرستان بودم حدا بود و این خیلی بود اصلا از خونه میزدم بیرون حال و روحیم عوض میشد اینجا یه زمانایی میشه من دوهفته از خونه بیرون نمیام همین حالمو خیلی بدتر کرده هر حا بخام برم اینقدر هزینها زیاد ترجیح میدم جایی نرم

        اما شهرستان بودم هزینه ها کمتر بود و ماشین مادرم دست من بود همه چی راحتتر بود

        نمیدونم تصمیم گرقتم یکم دیگه تلاش کنم برم از کار کردن برای دیگران شروع کنم ببینم چی میشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          زهرا حسینی گفته:
          مدت عضویت: 2338 روز

          سلام مجدد به دوست ارزشمندم

          شما قلبت رو باز بذار تا خداوند هدایتت کنه

          شاید اون هدایت به نظرت غیر منطقی هم برسه اما اجراش کن و ایمان خودتو در مسیرت نشون بده تا به امید خداوند یکتا هر چه زودتر به وضعیت قبل و حتی بهتر از اون برگردی

          من خیلی تحسینت میکنم از بابت عنری که داری و قطعا چنین هنری درخوایت های زیادی براش در همه جا وجود داره اگر شما خودت رو لایق بدونی اما اینو هم بگم عزیرم که خودتو با دیگرانمقایسه نکن

          فقط امروز خودتو با دیروزت مقایسه کن و بدون امروز روز تضاد شماست که از طریقش صراره خواسته واقعیتو بشناسی

          امیدوارم خیلی راحت و ساده، خواستت برات واضح بشه و ثروتمندتر، شادتر، آرامتر، زیباتر و با حال خوب بیشتر به زندگی زیبات ادامه بدی🥰🥰✋🏻🙏🏻🙏🏻💐💐

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    نادیا گفته:
    مدت عضویت: 2523 روز

    سلام. استاد تو اینستا گفتید:درباری حجاب فایل درست کردیت،

    چقدر ترس وجودم گرفت و میترسم گوش بدم فایلهای شما در این مورد،

    و چیزی باشه برخلاف ،اونی باشه که تا حالا درست فکر میکردم.

    چون من برای تغییر و محجبه شدن خیلی هزینه چی میگن سخت بود،

    دختری با پوشش فشن(بقول دوستام)،ترمهای اخر دانشگاه به دختر با حجاب سفت ،سخت تبدیل بشه براتون قابل درک چقدر سخت این تغییر ولی بی نهایت برای من لذت بخش بود از سال ۸۷تا الان.

    میترسم فایلتون گوش بدم و بگیت این مسیر و این تغییرها اشتباه بوده،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    آیسو گفته:
    مدت عضویت: 1661 روز

    سلام به استاد عزیزم

    استاد جان گاهی وقتا نوشتن خیلی ساده هم نیاز داری که یه فرکانس قوی بفرستی یعنی فرکانسی بفرستی که دست به قلم برداری و از یک خواننده تبدیل بشی به یک نویسنده برای….

    وقتی که نوشتم برای یاد شما افتادم شمایی که همیشه سعی کردی منو راهنمایی کنی و سعی کردی اون راهی که رفتی رو نشونم بدی تا تعداد قدم‌های اشتباهی که برمی‌دارم کمتر بشه قوی‌تر بشم تا توحیدی‌تر بشم …

    استاد چند روزی هست که سعی می‌کنم گفتگوهای ذهنم را کنترل کنم سعی می‌کنم با خودم با محبت صحبت کنم و سعی می‌کنم گفتگوهای منفی را از خودم دور کنم یعنی هر وقت هر اشتباهی که پیش میاد به خودم میگم اشکالی نداره از درسشو بگیر و یه روز انقدر که به خودم اینو گفته بودم وقتی دوستم داشت خودشو سرزنش می‌کرد من بهش گفتم که اشکالی نداره پیش میاد درسشو بگیر و به خودت فرصت بده اونجا بود که فهمیدم ثابت قدم بودن چقدر به مسیر پیشرفتم کمک می‌کنه و من چقدر توی این مورد ایراد دارم

    همین که همین موضوع رو می‌دونم به خودم افتخار می‌کنم همین که تونستم با ثابت قدم بودن این گفتگوهای منفی با حالت سرزنشو از خودم دور کنم به خودم افتخار می‌کنم و می‌خوام به خودم اجازه بدم که تکاملش رو طی کنه و به سمت جلو قدم برداره…

    البته که همین الان هم در یک مسیر تکاملی هستم وقتی که به سال قبلم نگاه می‌کنم می‌بینم که هیچ ربطی به اون آدم قبلی ندارم

    به جز اون ر و رویه تلاشگر را جستجوگرم که همیشه سعی می‌کنه بهتر از روز قبلش باشه

    خداروشکر می‌کنم و ازش یاری میطلبم…

    استاد فی زدید که همیشه توی گوشم تکرار می‌شه گفتید وقتی زیاد روی خودت کار می‌کنی هر بار که بخوای حتی یکم هم از مسیر دور بشی صدای آلارم‌ها انقدر زیاده که تو سریع متوجه میشی…

    خواستم بگم توی هر فایلی که باز می‌کنم توی هر نشانه‌ای که باز می‌کنم یه جوری خدا به یه زبونی داره باهام صحبت می‌کنه داره بهم میگه اینجوری روی خودت کار کن یا داره بهم حتی یه برنامه منظم میده….

    خداروشکرررر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: