این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2021/08/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-08-10 07:40:182024-04-23 07:52:16گفتگو با دوستان 33 | معجزه “تمرکز بر بهبود خودت”
189نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
این نشانه امروز من بود دارم روی کنترلگریم کار میکنم
بزرگترین نشتی انرژیم و پاشنه آشیلم که سالهاست دارم روش کار میکنمو بلاخره تونستم ریشه های این پاشنه آشیلمو ببینم با کمک خداوند کنترل گری و واکنش گری و کمال گریم بود
من دائم روی رفتار ادمهای اطرافم حساس بودم وبه شدت واکنش نشون میدادم وسعی میکردم کنترلشون کنم
مثلا درس خوندن دخترم خوابیدن دخترم که فقط 10 ماهشه غذاخوردنشون
همش زندگیو سخت گرفته بودم به خودم وخانوادم
هم خودمو زیر ذره بین برده بودم هم اونهارو
باید تغییرکنن اخه چرا؟چون من احساسم بد بود ومیخواستم اونها کاری کنن که من دوست داشته باشم ومطابق میلم باش تا در احساس خوب باشم
علت اینکه ما واکنش نشون میدیم به محیط اطرافمون و میخواهیم اون بیرون و درست کنیم چون خودمون ناتوان میبینیم که من میتونم خودم بدون توجه به اون بیرون به احساس خوب برسم
ریشه های این نوع نگاه تماما شرک است
دارم کار میکنم تا اوضاع رو نخوام بهترکنم
تا اینکه خودمو تسلیم خداوند کردم
فرمونودادم دستش تمام نگرانی ها وترسهامو نوشتم ازاینکه بچه ها سرمابخورن ازاینکه هی بگم بستنی بخور یا نخور اینو بپوش یا نپوش همسرمو میگفتم چرا الان زردالو خریدی مثلا گیلاس نخریدی همش داشتم غرمیزدم گله وشکایت میکردم
وداره اوضاع خوب میشه به اندازه ای که من بتونم ذهنمو کنترل کنم و وابدم
من داشتم روی خودم حساب میکردم که من میتونم اوضاع رو خوب کنم درصورتی که من توانایی تغییردرونمو داشتم نه بیرونمو
سپردم به خدا گفتم خدایا ازت امنیت میخوام بشوتکیه گاهم وچه زیبا شد
گفتم همه نگرانی هام مال تو آرامشت مال من
کمالگرایی که همه چی بهترین باش وتو داری تقلا میکنی که دخترت همیشه عالی باش توهمه چی خودت عالی باشی خونه ت عالی باش باعث شده بود کنترل کنم واگه چیزی مطابق میلم نبود سریع عصبانی میشدم واکنش نشون میدادم
واین باعث میشد مهم نباشه چقدر روی خودم کارکردم ورفتم اون بالا باهمین کارم سقوط کنم تومدار عصبانیت وخشم
وقتی یاد بگیریم که خودمونو رها کنیم تو وجود خداوند وازش کمک بخواهیم ومطمئن باشیم که اون بهترین وتنهاترین تکیه گاه ماست ودرلحظه باشیمو بپذیریم ادمهارو همونجوری که هستن
وقانونو به یاد بیاریم که تنها فرکانسهامون زندیگمونو میسازه نه ادمها اونوقت مزه شیرین آرامش و میفهمیم
هرروز توی تمرین ستاره قطبیم همه چیو میسپارم به خودش و رها میکنم وخدای مهربونم بهترین میده
این روزها نگرانیم این که دخترم توچه کلاسی با چه معلمی باش دیروز نوشتم براش که چی میخوام و رها کردم
امیدوارم ایمانم هرروز بیشتروبیشتر بشه تابتونم وابدم تابتونم بسپرم بهش که این راه سعادت
الان دارم هرلحظه قانون به خودم یاداوری میکنم که گفتگوهای ذهنیت ورودیهات دارن زندگیتورقم میزنن چیکارداری به اون بیرون بیا اینا درست کن
بقیه ش درست میشه جهان درست میکنه اون بیرون
خدایا کمکم کن دراین راه ثابت قدم باشم این کامنت ونوشتم تا ردپایی باشم که ببینم چقدر پیشرفت کردم
چقدر بجای اینکه خودمو قربانی شرایط ببینم که چراهمسرم بامن همسیرنیست خودمو خالق ببینم
بااینکه همسرم تواین فضاهانیست ولی خیلی بهترازمن داره قانون و اجرا میکنه
من اوایل دوره ک اطلاع نداشتم نباید در مورد این موضوعات با کسی حتی اعضای نزدیک خانوادت صحبت کنی.
از سر ذوق همش ب خانوادم میگفتم حستون باید خوب باشه انرژیتون مثبت باشه.
و همین باعث شده ک هر چند من دیگه در این مورد ها با کسی صحبت نمیکنم اما ترکشای اشتباه قبلم هنوز هر از چند وقتی بهم بخوره.
دیروز ی صحبتی داخل خونه شد( ک چون بار منفی داره تعریف نمیکنم اینجا)
مامان بهم گفتن : آره افسانه همون آدمیه ک همش میگه انرژی مثبت انرژی مثبت و حال منو خیلی خراب کردن.
یعنی کافیه من ی صحبتی بکنم،حالا در هر موردی.
خانواده اینو ب من تذکر میدن و میتونم بگم روحمو اذیت میکنن.
( این اتفاق دیروز افتاد)
و من امروز ب طور هدایتی ب این فایل هدایت شدم و استاد داشتن مصاحبه میکردن و دقیقا گفتن در این مورد ها با کسی صحبت نکنید باعث افت فرکانس و انرژی میشه،حستون رو خوب کنید،و با نتایج فقط با نتایج با بقیه صحبت کنید،اون موقع دیگه نیازی نیست ما با کسی صحبت کنیم اونا خودشون میام و از ما کمک میخوان.
متوجه شدم ک فرکانسم با خداو جهان نزدیک شده اینقدری ک وقتی ی چیزی میشه خدا سریع واضح از ی طریقی بهم میفهمونه ک جواب این حست اینه،جواب اون فکر اونه و خدارو شکر میکنم.
این یعنی نتیجه.
و من تصمیم گرفتم بیشتر و بیشتر رو خودم و مهارتم کار کنم تا با ب دست آوردن نتایجم بتونم بقیه رو ب سکوت دعوت کنم تا روحمو اذیت نکنن و من بتونم با آرامش بیشتری خدا رو درک کنم این جهان رو با نعمتاش بشناسم.
همه ما یه روزایی درگیر این موضوع بوده ایم که راه را به دیگران هم بگوییم از روی دلسوزی. و این درگیری ما بخاطر عدم دانش ما در مورد موضوع فرکانس بوده و هست.
ما موجوداتی فرکانسی هستیم و هرکسی فقط و فقط دسترسی به افکار خودش داره. و چه بسا خیلی اوقات از ذهن خودمون هم خبر نداریم و آگاهانه هم خیلی سخته و نمیتونیم کنترلش کنیم .
حالا با دانستن این موضوع چطور من میتونم به فکر کسی دسترسی پیدا کنم که بتونم اونو تغییر بدم.
حالا ما از روی دلسوزی میگیم نه من میگم اون اگه خواست فکرش را عوض کنه و بیفته در این راه.
اما استاد بارها و بارها در فایل های مختلف تکرار کردند که ما مسئول هیچ کسی نیستیم و هرکسی اگه بخواد در این راه قرار بگیره حتما هدایت میشه . و نیازی نداره ما دست و پا بزنیم تا کسی به این راه بیاد.
مگه برای خدا کاری داره تا کسی را هدایت کنه . خدا هر لحظه داره ما را هدایت میکنه . خب هر بنده ای را هدایت میکنه. و این خود ما هستیم که انتخاب کنیم که به هدایت خدا توجه کنیم یا به نجواهامون.
من تازه تازه دارم آروم میشم و فقط برای دیگران آرزوی خوب میکنم . چرا ؟؟؟ چون کاملا درک کردم با تلاش زیاد دسترسی به افکار خودم دارم و کنترل ذهن خودم برای خودم چقدر سخته . و چقدر دارم تمرین میکنم تا مواظب ورودی هایم باشم و کنترل ذهن کنم.
چقدر برام سخته تا باورهای کهنه خودم را بشناسم و بعد اون باورها را با باورهای خوب جایگزین کنم.
خوب با دانستن این موضوع من چجوری میتونم به افکار دیگران دسترسی داشته باشم.
به همین سادگی
دیگه وقتی علم یک موضوع را بفهمیم دیگه کار راحت میشه.
پس من انرژیم را فقط و فقط برای خودم میزارم.
این موضوع برای من بعد از دوسال روشن شده.
و خوشحالم که در این سایت هستم و با بچه های خوب و موفق، که هر کدوم الگویی برای رسیدن به خواسته هام هستند.
جهان مثل آینه عمل میکنه و فرکانس من را پاسخ میدهد و من فقط و فقط به ارتعاش و فرکانس و افکار و باورهای خودم دسترسی دارم. و تکرار باورهای من حقیقت زندگی من میشود.
پس من فقط فقط مسئول خودم هستم و من باید کار خودم را خوب انجام بدم. و بقیه چیزها بسیار عادلانه اتفاق میفته.
اگه در مسیر درست باشم آدم های مناسب سر راهم قرار میگیره .
پس من دیگه خودم اینقدر باورهای کهنه خودم را دارم حمل میکنم دیگه باورهای دیگران را هم به گاریم اضافه نمیکنم و سعی میکنم باورهای خودم را درست کنم .
پس دست از تغییر دیگران برمیدارم و انرژی را برای خودم میزارم تا نتایج من سخن بگوید.
دقیق حرف استاد یادم نیست ولی تو یه فایلی که نه چندین فایل گفتن که سعی کن یاد بگیری از حرف کسانی که میگن نمیتونی ،یا اینجا کار نکن و خیلی حرفای دیگه
انرژی بگیری و بگی تلاشمو بیشتر میکنم تا بهتر از الان بشم و سکوی پرتابی بشه برات تا قدم هات رو سریع تر برداری
امروز من از یه اتفاق دو تا درس یاد گرفتم اینکه خودم بودم که اون اتفاق رو با افکار و فرکانس هام رقم زدم و دوم اینکه یاد گرفتم هر وقت بگن اینجا کار نکن ،ناراحت نشم و مطمئن باشم که جای دیگه خدا روزیم رو بهم میده
صبح که من شروع به رنگ کردن تمرین رنگ روغنم کردم تا ظهر تموم شد و اصلا متوجه نشدم چجوری کار کردم
هی میگفتم خدا من هیچی نمیدونم تو نقاشیمو کار کن و بعد که تموم شد فقط به این فکر بودم که ببین وقتی از خدا کمک میخوای و اعلام میکنی هیچی نمیدونی ، دقیقا همون موقع نقاشیت فوق العاده میشه
ولی وقتی نقاشیتو وقتی شروع میکنی و از خدا کمک نمیخوای نقاشیت خوب نمیشه
و به خودم میگفتم بیشتر از خدا کمک بخواه و میگفتم خدایا هر وقت دیدی یادم رفته خودت یادم بنداز تا ازت کمک بخوام
بعد که تموم شد مادرم و خواهرم رفتن بازار و من شروع کردم به کشیدن نقاشی روی آینه و زیر لیوانی که ببرم بفروشم تو نمایشگاهی که جدیدا برگزار شده
تا غروب کار کردم و وقتی جریان اردک رو تو قسمت گفتگو با دوستان قسمت یک نوشتم بعد دوباره کار کردم و مادرم اینا وقتی اومدن گفت تو شهرک مراسمه برای رئیس جمهور و بیا ببریم اونجا نقاشیاتو بفروش
من اولش باز گفتم برم یا نرم ،نمیگن آورده مراسم بفروشه ؟ مثل هفته پیش بود که نجوای ذهنم میخواست مانعم بشه
ولی یاد اون هدایتی افتادم که خدا هدایتم کرد تا صحبت رئیس جمهورو بشنوم و دقیقا این حرفو که میگفت از دستفروشی و فقری که داشتم رسیدم به ریاست جمهوری
و به خودم گفتم طیبه باید بری و ایمانت رو به خدا نشون بدی
بعدشم تو الان مدارت رو داری طی میکنی پس آروم باش و به مسیرت ادامه بده
بعد که رفتیم ، با مادرم و خواهر زاده ام
اردک رو دفن کردیم و رفتیم
وقتی رسیدم باز تعلل میکردم که باز کنم یا نه ،مادرم سفره رو برداشت و باز کرد و منم چیدم و بعد رفت به مراسم
همین که نشسته بودیم یه دختر از در مراسم اومد و گفت میشه جمع کنید
من برخلاف دفه های قبل ، که میگفتم باشه و جمع میکردم
یهویی به زبونم جاری شد
چرا باید جمع کنم؟ گفت از مسئولای مراسم گفتن جمع کنید
گفتم میشه علتشو بگین چرا باید جمع کنم ؟
رفت تا علتشو بپرسه بیاد بهم بگه
وقتی اومد و گفت خندم گرفت
گفت که اینجا مراسم رئیس جمهوره جای اینجور کارا نیست
من باز گفتم باشه جمع میکنم ولی اگر اطلاع داشته باشین خود رئیس جمهور هم از دستفروشی شروع کرده و کاری که من میکنم کار ناپسندی نیست ، نقاشیامو میفروشم
بعد اومدم و گفتم خدا روزیمو جای دیگه میده و گفتم باشه شما با این رفتارتون باعث میشید من بیشتر تلاش کنم تا ایمانم رو به خدا نشون بدم و رفتم یکم دور تر از در اصلی مراسم وایسادم
وقتی پهن کردم ، خواهر زاده ام هم اسباب بازیاشو کنار نقاشیام گذاشت ، تا اونم اسباب بازیایی که یکم سالم بودن رو بفروشه
بعد دیدم یه دختر اومد و پرسید که قیمت چنده و یکم که حرف زد گفت آموزشم میدین ؟
گفتم بله و پرسید کجا و گفتم و گفت حتما میام مسجد تا ثبتنام کنم و شرکت کنم
تو اون لحظه یادم اومد و تحلیل های رفتارام رو شروع کردم
گفتم چرا رفتم نزدیک در اصلی بهم گفتن برو اینجا نمیشه ؟؟
و یادم اومد که باز این باور و داشتم که میگن چرا اینجا اومدی و خودم بودم که فرکانسش رو ارسال کردم
بعد که مراسم تموم شد داشتم جمع میکردم یه نفر کش مو ازم خرید و 15 هزار تمن داد
و خداروشکر کردم و برگشتم خونه با مادر و خواهر زاده ام
اولش خواستم بگم برو و من برگردم خونه ولی حس کردم که باید برسونمش ، گفته شد که تو باورت با باور خواهر زاده و خواهرت متفاوته پس ببر برسونش و برگرد
رفتم و وقتی رسیدم خونه داشتم به فایلایی که از اینستاگرام دانلود کرده بودم گوش میدادم که فیلمایی از آیه های قرآن بود ، و وقتی به این آیه رسیدم توجهمو جلب کرد
منزّه و پاک است آن که شبى بنده اش را از مسجدالحرام به مسجد اقصى که پیرامونش را برکت دادیم، سیر داد، تا از نشانه هاىِ خود را به او نشان دهیم؛ یقیناً او شنوا و داناست
به خودم گفتم یعنی ببین خدا داره همه کارارو انجام میده کافیه که تسلیمش باشی و همه ارده ات رو در دستانش قرار بدی
کتاب خود را بخوان، کافى است که امروز خودت بر خود حسابگر باشى
گفتم خدا چقدر عدالت داره ، چقدر قوانینش درست و به جاست
و اشک ریختم و این رو فکر کردم که انقدر خدا اختیار همه چیز رو در دست خودمون قرار داده که حتی کتاب عمل خودمونم میده به خودمون تا خودمون حساب رسی شو برعهده بگیریم
من همیشه از بچگی اینجوری فکر میکردم که خدا بررسی میکنه همه اعمالمونو و اطرافیان هم گفته بودن که خدا رسیدگی میکنه و من از بچگی تا الان 30 سال نرفتم قرآن رو بخونم که بفهمم چجوریه
و الان که دارم یاد میگیرم و میفهمم با هر بار درکم از قرآن اشک میریزم و به خودم میگم چرا من قبلا این همه سخن ارزشمند رو نخونده بودم
گفتم خدایا تو حتی انقدر بزرگ و عادلی که حتی حساب رسی رو به عهده خودمون میذاری تا خودمون به حساب خودمون برسیم
الان که دارم مینویسم یاد برنامه زندگی پس از زندگی افتادم که یکی از تجربه گرا میگفت که من تو اون دنیایی که بودم ، اعمالم رو که میدیدم خودم خودم رو مجازات میکردم
میگفت دستم پتک سنگی سنگینی میشد و خودم خودمو میزدم
اینا که یادآوری شد بهم گفتم پس خدا کاملا اختیار صفر تا صد همه چیو به خودمون داده و حتی دخالتی هم نمیکنه
و قوانینش که ثابته حتی موقع حسابرسی هم خودمون باید رسیدگی کنیم
آسمان ها ى هفتگانه و زمین و هر کس که در آنهاست، او را تسبیح مى گویند، وهیچ چیزى نیست مگر اینکه همراه با ستایش، تسبیح او مى گوید، ولى شما تسبیح آنها را نمى فهمید، یقیناً او بردبار و بسیار آمرزنده است
چند روز پیش یه تیکه فیلمی دیدم که یه آیه ای رو میخوند دقیق یادم نبود که میگفت حتی اگر بخواهید یا نخواهید تمام اعضای بدنتون و هرآنچا که هست حمد و ستایش میکنن پروردگار رو
یادم اومد که میگفتم ببین طیبه همه چیز هر لحظه ر حال ستایش و سپاسگزاریه ، چه حس خوبی داشت وقتی این آیه هارو میشنیدم و لذت بخش بود برام
و پاسى از شب را براى عبادت و بندگى بیدار باش که این افزون ویژۀ توست، امید است پروردگارت تو را به جایگاهى ستوده برانگیزد
گریه کردم این آیه رو بارها و بار ها چند روزیه که خدا به من ،به شکل های مختلف تکرار میکنه و میگه شب بیا باهم حرف بزنیم ولی من وقتی میخوابم و میخوام صبح قبل اذان بیدار بشم خواب میمونم و فرداش دوباره به یه شکلی خدا این نشونه رو بهم میده به طرق مختلف که شب بیا و عبادت کن بامن حرف بزن
من وقتی داشتم این سوره رو دیشب میخوندم تا ساعت 1:30 بیدار بودم و فکر میکردم و اشک میریختم
میگفتم خدا الان که دارم باهات حرف میزنم حساب میشه برای عبادت شب ؟؟
انگار یه جور باور محدودی داشتم که باید حتما ساعت قبل اذان باشه و اگر غیر از اون باشه حرف زدن با خدا قبول نیست
به خودم گفتم تو هر وقت تونستی حرف بزنه حرف بزن مهم خداست که میدونه باهاش حرف میزنی
خیلی حس خوبی داشتم وقتی آیات خدا رو میخوندم و فکر میکردم و ازش میخوام کمکم کنه تا عمل کنم به آگاهی های آیاتش
خیلی خیلی حس خوبیه وقتی باهاش حرف میزنم این بطرگترین ثروتیه که دارم و میدونم که بی نهایت کمکم میکنه تا در این مسیر ثابت قدم باشم
برای تک تکتون بی نهایت عشق و شادی و آرامش و سلامتی و ثروت از خدا میخوام و سعادت در دنیا و آخرت باشه برای همه مون
سلام به استاد عزیزم .خیلی روحیه میگیرم که میشنوم این تغییرات قشنگو خدا کنه همه ی آدما شرایط تغییر بیاد سر راهشان.منم گفتم ب همسرم مسخرم کرد منم دیگه نگفتم بهش ولی هنوزم مسخرم میکنه خیلی اذیت میشم ولی سعی میکنم تمرکزمو ازدست ندم ول نکنم این راه مقدسو
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام عزیزان جان
روز148
فایل گفتگو با دوستان 33معجزه تمرکز بر بهبود خودت
خدایا شکرت که امروز هم در مدار شنیدن این آگاهی های ناب الهی بودم و فرصتی نو برای شکفتن من بود
خدا جونم قربونت برم که این قدر قشنگ هوامو داری و همه کاره ام تویی من تسلیمم هیچی نمیدانم
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان
خدایا شکرت برای این همزمانی عالی که امروز باز هم برگشتم به دوره قانون آفرینش و بخش اولش که استاد شما در تمام دوره ها و فایل های هدیه فقط تمرکزتون روی اصل است و در هر شرایطی فقط تاکید میکنین بر روی تمرکز بر روی اصل
به هر چیزی توجه کنیم از همان جنس بیشتر وارد زندگی مان میشود
استاد از چند روز پیش که جان جانانم بهم الهام کرد که دوره 12قدم رو بخرم بیاری خودش اصلا حالم خیلی خیلی عالی تر شده
تمرکز بیشتر روی خودم داره معطوف میشه به لطف خدا
آرامشم بیشتر شده روابطم بهتر شده
روی نکات مثبت افراد راحتر و باز گو کردن کلامم خیلی بهتر شده ام
امروز که در کلاس بودم و یه لحظه فکر کردم گفتم افراد دارن فرکانس منو دریافت میکنند بدون اینکه من حرفی بزنم فرکانس ها دارن کار میکنند
چنان پر از حس خوب و الهی شده ام این روزها که فقط خدا میداند
استاد اصلا انقلابی در من بوجود اومده که وقتی میشینم به نوشتن فقط دوست دارم ادامه بدم با خدا عشق بازی کنم و لذت ببرم و از تنهایی بینهایت لذت میبرم که فقط تمرکز کنم روی نوشته هام
استاد اصلا احساس میکنم در سکوت کامل هستم
نه میخوام با کسی کاری داشته باشم ن بخوام چیزی برای کسی توضیح بدهم ن کسی رو قانع کنم و نه هیچی حتی عزیزترین افراد زندگی ام
فقط تمرکز روی بهبود شخصیتم متمرکز شده بلطف خداوند
این روزها که برای اتفاقات پیش آمده در جامعه همه دارن یه جوری خودشون رو سرگرم میکنند که این اینجوری و اون اونجوری و. و و و
ومن هندزفری تو گوشمه و دارم فایل های صوتی سایت رو گوش میدهم و لذت میبرم از خودم که حالم با خودم خوبه فارغ از اون بیرون که ببینم چه خبره
میگم هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است
من به همین اصل پایبندم
باورم ایمانم اعتماد و و توکلم فقط بخداست
خدایا شکرت که هر لحظه مدیریت زندگی ام را به دستان قدرتمند تو سپرده ام و با تمام وجودم روی اصل استمرار دارم و تعهدم هر روز بیشتر و قدمهایم ثابت تر شده و نتایج کوچک را هی بخودم یاد آوری میکنم تو دفتر هام تک تک شون رو تا جایی که بیادم بیاد مینویسم
امروز هم جان جانانم کلی از زبان دستانش بهم محبت و ابراز علاقه کرد با اینکه من اصلا اون افراد رو خیلی نمیشناسم
همین امروز مربی کارگاه از کنارم رد شد و گفت خانم آرام
گفتم خدایا شکرت کاره خودته از زبون دستانت بهم داری میگی آرامتر شده ای
خدایا شکرت که تا به همسرم گفتم میخوام چندتا خرید برا خونه بگیرم برام پول زد
گفتم خدایا شکرت همه کاره تویی من نمیدونم
خودت داری تمام اتفاقات شرایط و افراد و همه چی را به نفع من میکنی هر چقدر من ظرف وجودم بزرگتر بشه لایق دریافت الهامات و نعمتهای الهی میشوم
من باید درونن هر روز روی احساس ارزشمندی و لیاقتم برای بزرگتر شدنم کار کنم هر بهبود کوچک و بزرگ را برای خودم جشن بگیرم بیاد بیاورم که دیدی این موضوع اتفاق افتاد پس یعنی برای چیزهای بزرگتر هم میشود فقط باید باورهای قدرتمند را تقویت کنم تا خداوند درهای رحمت و ثروت و فراوانی و نعمتهای بینهایتش را برویم باز کند چون خداوند بینهایت است بینهایت و همه چی برای رشد و پیشرفت من وجود دارد فقط من باید هماهنگ تر شوم با اصل خودم
توکلم فقط بخداست
در هر کسی و هر چیزی فقط خدا را میبینم
از همون اول صبح که یک روز آکبند 24ساعته را بهم میبخشد و چشمانم را بروی زیبایی های نعمتهای وجودم باز میکند تمام اموراتم را بدستان قدرتمند خودش میسپارم ورها هستم
و جان جانانم هم خودم و هم تمام بارهایم را بدوش خودش مینشاندو مرا آرام و آسوده خاطر میکند
خدایا شکرت برای خاشع بودنم در هر کاری میگم خودت همه کاره ام باش من نمیدونم و چقدر این حس به من آرامش میدهد دیگه ازاون عجله کردن ها خبری نیست هر کاری میخوا انجام بشه میگم من کارمو درست انجام بدم اون خودش بقیشو میدونه من نمیدونم
بعد به خودم میگم مگه اون دفعه که از جاهایی که برام رسوند من میدونستم خودش جوی میچینه کنار هم که من فقط دارم لذت میبرم واز ته دلم با اشک شوق برای هر اتفاق خوبی میگم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت که اینقدر عاشقانه مرا دوست داری ملچ بهت جان جانانم
قربونت برم من
اینقدر حالم باهاش یکی شده که اصلا قابل وصف نیست
استاد وقتی تمرکز میره روی بهبود خودم دیگه اصلا کاری با بقیه حتی عزیزانم هم ندارم میگم اگه من تغییر کنم جهان خودش بقیه کارها را انجام میدهد
اگه قرار باشه من برم جایی دیگه تقلا ی الکی نمیکنم دست و پا نمیزنم میگم اگه جهان خداوند اجازه بده من میرم اگه هم نه که خیره برای من خیلی در دیدن نشانه ها واضح تر شده ام این روزها خیلی پر میبینم یا از بالا به پر میوفته جلوی پام یا بچه ها برام میارن یا تو خونه میبینم و فقط میگم خدایا شکرت که هر با. خواستم کاری انجام بدم با زبان نشانه ها بهم میگی مسیرم درسته ادامه بده و بهم چشم گفتن را یاد دادی که من بگم چشم و خودت قدمها را جلوتر از من برداری
خدایا شکرت که با چشم گفتن مرا عملگرا تر کرده ای
خدایا شکرت که الآنم را با هر اتفاق قوی تر کرده ای
خدایا شکرت از هر خیری از برسد من سخت نیازمند و فقیرم
من تسلیمم هیچی نمیدانم
خودت بهم بگو خدایا کمکم کن تکاملم را بدرستی و خشوع و خضوع و فروتنی طی کنم که من لایق بندگی کردن برای ربم هستم
خدایا شکرت که مرا ارزشمند آفریدی و اشرف مخلوقاتم کردی
خدایا شکرت که هر لحظه در معرض هدایت تو هستم
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
وقتی تا شروع شد و دیدم دارن در مورد دوره ی 12 قدم و تمرین ستاره ی قطبی صحبت میکنن به خودم گفتم دقیقا تمرین ستاره ی قطبی همون کاری که ما باید انجام بدیم.
یادمه چقدر استاد درمورد تاثیرات این تمرین ستاره ی قطبی در دوره ی 12 قدم گفتن.
خودمم تمرین ستاره ی قطبی رو خیلی دوست دارم.
باعث میشه که همیشه در مسیر صراط مستقیم باشیم.
تازگی فهمیدم باید بیشتر به آنچه که در این مسیر یاد گرفتم عمل کنم. بیشتر روی خودم کار کنم تانتایجم بزرگ و بزرگتر بشه.
چندوقت پیش داداشم بهم گفت توکه اینقدرعباس منش گوش میدی کونتیجش چونوخودشم استادروکاملامیشناسه ولی فایل هاروگوش نمیده وعمل نمیکنه منم بعدسکوت کردم وبه خودم گفتم نتایج بایدفریادبزنندتابه قول استاددیگران التماس کنندکه بگی چطوری موفق شدی وثروتمندشدی وچه مسیری رورفتی
وقتی روی خودمون تمرکزمیکنیم ودنبال تغییردیگران نیستیم درهابازمیشودوقدم به قدم بهتروبهترمیشی چون وقتی روی دیگران تمرکزمیکتیم این باعث نشتی فرکانسی مامیشه وباعث میشه که احساسمون بدبشه
کاری به دیگران نداشته باشیم وفقط وفقط خودمون رواصلاح کنیم هرکسی نتیجه اعمال خودش رومیگیره وهرکسی درجای خودش قرارداره به خاطرافکاروباورهاش
مابایدسعی کتیم باتمام وجودموم وقت بزاریم برای تغییردرزندگی مثل این دوست عزیزمون که سال98قدم هاروکارکردندواین نتایج عظیم روبه وجوداوردندچون متعهدبودندبه این مسیروباتمام قدرت ادامه دادندویک مسیرورفتندوهمبن باعث تحولی عظیم درزندگی مامیشه
مابایدبهای رسیدن به موفقیت خودمون روبپردازیم
باانجام تمرین ستاره قطبی همین معجزات کوچک روتاییدوتحسین کنیم تابه شرایط واتفاقات ومعجزات بالاترهدایت بشیم وتمرکزبزاریم برنکات مثبت زندگی خودمون
سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا از طریق این فایل های گرانبها و ارزشمند استاد عزیزم در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد. و از اینکه خودم را متعهد به نتیجه می کنم و با نتایج پایدارم و نتایجم صحبت می کنم شکرگذار خداوندم هستم خدایاااا شکرت
خب یک زمانی منم دوست داشتم به همه بگم که همه چی با ذهن درست میشه . همه چی ذهن هستش .. اینکه باورها مون داره زندگیمون رو شکل میده . باید برای تغییر افکارمون مواظب ورودی هامون باشیم و یا می خواستم به همه بفهمونم که باید شکرگذار خداوند باشیم و یا مثلاً می خواستم بگم بیاید ببینید استاد عباسمنش چی میگه؟؟
خودمم ورد زبونم شده بود استاد عباسمنش .. غافل از اینکه دیگران اصلا آماده ی شنیدن این حرفا و این تغییرات نیستند بقول استاد این حرفا برای همه ی مردم نیست.. تازه بدتر از تمام این حرفها انتظارشان اینه که اگه این حرفا درسته پس کو دنبه آت!!!!؟؟؟؟ پس کو پولت . پس کو ماشینت و غیره…
یعنی ما اینقدر ذوق زده میشیم و احساس مون خوبه که دوست داریم جامه بدریم و بخوایم بریم کل جامعه رو تغییر بدیم … میخواهیم ناجی دیگران باشیم .. می خوایم به همه ثابت کنیم که ما راهمون درسته … ببینید ای مردم ای یوهالناس .. اگر من زمین خوردم ورشکسته شدم و همش ضرر و زیان داشتم و یا همش در روابطم با افراد دچار چالش بود و یا همش از نظر سلامتی دچار تضاد بودم و خرج دوا درمان می پرداختم و یا همیشه پولم برکت نداشت خرج های بیخودی داشتم و پولم صرف تعمیر و تعمیرات بیخودی حیف و میل میشد و یا هر چیزی دیگه شبیه به این ها .. یک راهی رو پیدا کردم که بتونم دوباره از زمین بلند بشم و داره حالم خوب میشه و شما ها هم بیاید این راهرو یاد بگیرید .. یک نگاه صفی اندر باطلی می کنند و میگنننننن که.. توووووو حالت خوب شده ؟؟؟ تو که توهم میزنی آنوقت فکر می کنی حالت خوب شده ؟؟؟ نه بابااااا حال خوب فقط پول و خونه و ماشینه بقیه اش کشکه … بعد میبینند ما شبانه روز دفتر کتاب داریم و مشق می نویسیم و توی گوشی هستیم و . یا داریم فایل گوش میدم و یا همش داریم با خودمون صحبت می کنیم و یا بقول همون اطرافیانم که همش با تمسخر و پوز خنده نگاه مون می کردند توهم زدیم فکر رررررر می کنیم حالمون خوبه !!!
حالا باید بعدش باز خواست بشیم و حساب کتاب پس بدیم و بازجویی بشیم و باز هم با تمسخر ازمون سوال می کردند خب حالا پول دار شدی؟؟؟!! خب مگه میشه بشینی یک گوشه و با خودت صحبت کنی بنویسی و این فایل ها رو گوش بدی و پولدار بشی و اونوقت به خواسته هات برسی!!! به اون پوله برسی به اون ماشینه برسی و یا به اون روابط عاشقانه آت برسی . و یا به اون سلامتی و یا به اون خونه دلبخواه برسییییییی و هزاران تمسخر دیگه که ما در وهله ی اول فکر می کنیم همه چی گل و بلبل شده و حالا هم بیایم همه رو به این گل و بلبل دعوت کنیم و میهمان این سفره ی خوان الهی کنیم..
ولی کمی بعدش که می گذره میبینیم همه دارند پچ پچ می کنند وقتی چشماشونو نگاه می کنی میبینی با یک نگاه تحقیر آمیز و خفت و خواری دارند بهت نگاه می کنند زول میزنند به چشمات و مسخره آت می کنند و بعدش سوال های تحقیر آمیز می کنند و بازم به اون آگاهی هات توهین می کنند .. آگاهی های که تو جدیدی گرفتی و داری عمیقأ بهش توجه می کنی . دلت شاد شده که بابا یک راه دیگه ای هم وجود داره تا موفق بشی فقط باید تلاش کنی . اون هم تلاش ذهنی .. و ما هم چون اول راه هستیم فورا اون حقارت ها و تمسخر ها رو باورمون میشه .. فوری دلسرد میشیم .. فوری خسته میشیم .. فوری ترس و نگرانی میاد سراغمون بعدش همون سوال هایی رو که دیگران پرسیدن میایم از خودمون میپرسیم.. بعدش تمام این رگبارها و ترکش های تحقیر آمیزشون رو باور می کنیم و هنوز شروع نکرده خسته میشیم و تسلیم این حرف های تحقیرآمیز آنها میشیم و به نتایج مون نگاه می کنیم میبینم هنوز هیچ خبری نیست . مثل کارگری که هنوز کارشو شروع نکرده و ازش توقع داشته باشیم قصر نساخته شو ببینیم و یا اون کارگره این توقع رو داشته باشه که هنوز شروع نکرده دستمزد اون قصر نساخته شو پرداخت کنیم!!¡ …. خب باید هم این حرفا رو بشنویم چون آنها این حرفای قشنگ قشنگ براشون مهم نیست آ نها نتایج براشون مهمه .. آقا فقط نتایج مهمه
یعنی فقط و فقط نتایج براشون مهمه اون هم نتایج مملوس و قابل لمس مثل پول و ثروت و خانه و ماشین و تیپ و سر و وضعت و طرز خرج کردنت و یا مسافرت های لاکچری و خب کدامیک از این شرایط و چیزهای قابل لمس که از نظر آنها قابل دیدن باشه رو در اون روزهای شروع این مسیر داریم و یا داشتیم …
دوستان عزیزم یکی از اون چک و لگد هایی که سبب میشد اعتماد بنفسم بیاد پایین و احساس لیاقت نکنم و روحیه مو ببازم و از مسیرم دور بشم همین کار بود که بخواهیم همه رو دعوت به این فضای الهی کنیم .. بابا نیستند اگه بخوایی نردبان بذاری بری اون بالا بالا ها و بری توی اعماق زمین باور نمی کنند . ..
پس به خودم قول دادم زیپ دهنمو بکشم و خودمو در قرنطینه بذارم و خلوت گزینی پیشه کنم و فقط روی خودم و تغییر افکارم کار کنم و و شخصیتم رو تغییر بدم و آنقدر تغییر کنم که هر وقت منو دیدند یک آدم دیگه ای شده باشم در واقع با یک رویای جدید روبرو بشن و یک رویای از نو ساخته شده و بقول استاد عزیزمون هیچ ربطی به گذشته مون نداشته باشیم ..
اونوقت خودشون بیان التماس کنند و ازم بپرسند چی شد اینقدر تغییر کردی ؟؟؟ و تازه من اونها رو زول بزنم و خیره خیره نگاه کنم و تازه بعدش با تاخیر جواب بدم و تازه زیپ دهنمو باز کنم و بگم برید سایت استاد عباسمنش دات کام .. تازه بازم جوابشوننو ندم ..
در واقع من آنقدر در تمام جنبه های زندگیم درب و داغون بودم که بعد از اینکه وارد این سایت شدم تازه فهمیدم که من چقدر داغونم چقدر نیاز به خودسازی و ترمیم دارم چون قبلش این توهم رو داشتم که چون ورشکسته ی مالی شدم می تونم این ورشکستگی رو ترمیم کنم و تنها مشکل و مشغله ی من همین مسایل پولی و مالی هستش ولی غافل از اینکه من در تمام موارد روحی و جسمی و ذهنی و پولی و مالی و مادی و معنوی و غیره آسیب های جدی رو داشتم ولی خودم خبر نداشتم آنقدر از خودم غافل بودم و اینقدر سطحی بین بودم و آنقدر از خودم دور بودم که همه چی رو بیرون از خودم میدیدم و همه رو مقصر میدونستم بغیر از خودم رو اصلا خودم رو فراموش کرده بودم … نه تنها دوران پر چالشی رو گذروندم و نمی تونستم پاسخ سوال هاشونو بدم بلکه مثل اسیر دست و پا بسته ای بودم که توی دام شکارچی اسیر شده و توی تله افتاده و راه پس و پیش نداره….
آره دوستان عزیزم وقتی یادم میاد که کجا بودم بیشتر می فهمم که هنوز هیچ هستم .. هنوز خیلی کار دارم
هنوز باید بیشتر یاد بگیرم
هنوز باید بیشتر خودم رو بسازم
هنوز باید بیشتر درک کنم
هنوز باید حالا حالا ها حرکت کنم چون انتهایی وجود ندارد
چون برای بهتر شدن فقط باید ادامه بدم تا یک درجه بهتر بشم تا یک پله بالاتر برم تا کمی هوشیارتر بشم .
اتفاقا الان دارم سوال کردن ها رو از طرف دیگران می شنوم
الان یواش یواش دارند از من میپرسند
الان دارم نشانه ها ی این سوالات رو میبینم که اتفاقا از همین سایت هم داره شروع میشه
اتفاقا یک دوست عزیزی در عقل کل پرسیدن میشه پله های موفقیت تون رو بنویسید که پله های موفقیت را تکاملی طی کردی وپیشرفت کردی با گوش دادن فایل های رایگان در بخش روز شمار تحول زندگی من میشه ازت بپرسم دوست عزیزم چه پیشرفتهایی کردی در کدام جنبه ها…… بله بله درسته داره از همینجا سوال کردن ها داره شروع میشه و برای چنین سوالاتی که از من میشه خیلی هم خوشحال میشم . خیلی هم لذت میبرم چون انگار دارم دیده میشم .. انگار دارم نتیجه می گیرم .. انگار یک تعهد جدیدی در من شکل گرفته و امروز در چنین تاریخی از فصل اردیبهشت سال 1403 یک تعهد نامه و میثاق نامه ای رو می خوام در حضور استاد عزیزم و این جمع خانواده ی صمیمی عباسمنش و با خدای خودم ببندم و با شجاعت تمام ثبت و حک کنم …
تعهد نامه و میثاق نامه ی جدیدم
اینکه خودم رو متعهد به نتیجه کنم وفقط و فقط با نتایجم صحبت کنم و فقط و فقط با نتایجم صدامو بلند کنم و فقط و فقط با نتایجم دیده بشم و فقط و فقط اول نتایجم رو ببیند بعد منو
امروز صبح خیلی با خودم حرف زدم
خیلی با خودم در مورد قوانین صحبت کردم وبخودم گفتم رویا خانم دیگه وقتشه .. دیگه وقت تغییرات بزرگ فرا رسیده … تو دیگه باید آماده باشی باید با نتایج دیده بشی .. اگر هنوز نتیجه ی قابل رویت نداری توی همون غار تنهایی هات مخفی شو و خودتو به هیچکس نشون نده .. و تا زمانی نتیجه ی افکارتو دریافت نکردی.. یعنی هنوز تغییر نکردی یعنی هنوز باورات تغییر نکرده یعنی هنوز شخصیتت تغییر نکرده پس از اون غارت بیرون نیا آنقدر آنجا بمون تا نتایجت بیرون بیاد و دیده بشه و تو بعد از آن نتایجت بیا بیرون.. سعی کن تو آخرین نفری باشی که از اون غار میایی بیرون اول نتایجت بنویت بیان بیرون و بعدش می پرسند این نتایج مال کیه ؟؟؟ بعدش می پرسند چی جوری و چطوری ؟؟؟ از کجا ؟؟ کی ؟؟ و بعدش تو بیا بیرون انوقتع که دیده میشی . آنوقته که میدرخشی . آنوقته که باورت می کنند .. آنوقتع که کوچکترین نگاهتت ارزشمنده .. آنوقته که کوچکترین کلامت ارزشمنده … آونوقته که هر کلمه آت طلا جواهر ه ..
هر چند میدونم زیر زره بین بودم و و دوست دارند بازم منو ببیند و با یک حالت تحقیر آمیز و تمسخر آمیز بازم مسخره ام کنند و بهم بگن خب پس کو دُنبه آت ولی دیگه با رویای جدید باید روبرو بشن … با یک رویای جدید که توی این چند سال چراغ خاموش حرکت کرده و توی غار حرا ی خودش در خلوتگاهش نشسته بود و داشت به اون نوری که میتابید نگاه می کرد به اون نوری که توی قلبش جرقه زده و داره از یخ زدگی بیرون میاد .. داره آرام آرام گرم میشه .. داره جون می گیره .. میدونم هنوز خیلی زوده که دیده بشم و نتایجم رو نمایی بشه ولی من آنقدر آرامش پیدا کردم و آنقدر صبوری کردم که دیگه اصلا عجله ای ندارم چون صدای موفقیت آنقدر بلند خواهد بود که نیازی به فریاد و صدای کلامم نیست
استاد عزیز ممنونم ای بینظیرترین استاد جهان ممنون و سپاسگذارم
اگر من در مدار درست قرار بگیرم
اگر من در مدار فرکانس درست قرار بگیرم
اگر من ایمان و باور و یقین داشته باشم که باید با نتایجم دیده بشم آنوقت حتما همین طور خواهد بود چون طبق قانون ما فقط و فقط توانایی تغییر خودمون رو داریم
اینکه وقتی کامنت میذاری و شاد هستی و به آرامش رسیدی و هر روز در کامنت هات تغییرات جزیی روزانه ات. رو می نویسی و اینکه هنوز در مسیر و روند خودسازی و خودشناسی و خداشناسی هستی و داری روی خودت کار می کنی و با دیدن این فایل های روز شمار تحول زندگی من داری پله های موفقیت را بالا میری خیلی از دوستان محبت می کنند و تایید و تحسینت می کنند و قوت قلبت میشن .. بهت امیدواری میدن و تشویقت می کنند و از این مسیری که اومدی قدردانی می کنند و خوشحال میشن و سوت و کف می زنند برات و اینها همانهایی هستند که این مسیر رو تجربه کردند و انگار از اون بالا دارند تشویقت می کنند و میگن آفرین آفرین تو می تونی آفرین دست مریزاد که ادامه دادی آفرین و مورد نوازش قرار می گیری و از این فرشتگان سایت تشکر و قدردانی می کنم خدایاااا شکرت برای داشتن چنین دوستان ارزشمندی خدایا شکرت ولی دوستان جدیدی که وارد این سایت گوهر نشان شدن باید خسته نشن و ادامه بدن .. البته اشکالی نداره که گاهی خسته میشن ولی دوباره بلند بشین و ادامه بدید و ایمان و یقین داشته باشید که به خواسته تون میرسید مطمعن باشید تردید نکنید فقط شرطش اینه که ادامه بدید . کامنت ها رو بخونید . وقت کافی برای این کامنت های ارزشمند بذارید. چون هر یک از این کامنت ها تجربیات یک شخصی است که این مسیر رو طی کرده و تجربه ای رو کسب کرده .. فایل های دانلودی رو ببینید و صحبت های استاد رو بارها و بارها گوش کنید نت برداری کنید و کامنت بذارید و تجربیات خودتون رو بنویسید و باور کنید بهترین و با امنیت ترین جای دنیا اینجاست چون هیچکس مسخره تون نمی کنه و هیچکس تحقیرتون نمی کنه اینجا تنها جایی هست که تشویق و تحسین تون می کنند و برای موفقیت هاتون ایستاده براتون کف میزنند و ذوق و شوق می کنند و اشک شوق براتون میریزند
خدایااآاا شکرت ..این که در مسیر خودشناسی و خودسازی و خداشناسی و توحیدی هستیم و خداوند نعمت شکرگذار بودن رو به ما عطا کرده یعنی به مسیرهای هموار و صاف و لذت بخش وارد شدیم خدایاااا شکرت
خدایاااا شکرت که در این مسیر نورانی و الهی قدم گذاشتیم و هر روز بیشتر و بیشتر ما رو هدایت می کنی تا با نتایج پایدارمون زندگی مون رو تجربه کنیم ممنون و سپاسگذارم خدایااا شکرت
_
خدایا شکرت که هدایت ما رو بعهده گرفتی و ای خدایی که به تنهایی برایمان کافی هستی ممنون و سپاسگذارم
خدایا تنها فقط و فقط تو را می پرستم و تنها فقط و فقط از تو یاری می جوییم
سلام استاد عزیزم ودوستان عزیز
این نشانه امروز من بود دارم روی کنترلگریم کار میکنم
بزرگترین نشتی انرژیم و پاشنه آشیلم که سالهاست دارم روش کار میکنمو بلاخره تونستم ریشه های این پاشنه آشیلمو ببینم با کمک خداوند کنترل گری و واکنش گری و کمال گریم بود
من دائم روی رفتار ادمهای اطرافم حساس بودم وبه شدت واکنش نشون میدادم وسعی میکردم کنترلشون کنم
مثلا درس خوندن دخترم خوابیدن دخترم که فقط 10 ماهشه غذاخوردنشون
همش زندگیو سخت گرفته بودم به خودم وخانوادم
هم خودمو زیر ذره بین برده بودم هم اونهارو
باید تغییرکنن اخه چرا؟چون من احساسم بد بود ومیخواستم اونها کاری کنن که من دوست داشته باشم ومطابق میلم باش تا در احساس خوب باشم
علت اینکه ما واکنش نشون میدیم به محیط اطرافمون و میخواهیم اون بیرون و درست کنیم چون خودمون ناتوان میبینیم که من میتونم خودم بدون توجه به اون بیرون به احساس خوب برسم
ریشه های این نوع نگاه تماما شرک است
دارم کار میکنم تا اوضاع رو نخوام بهترکنم
تا اینکه خودمو تسلیم خداوند کردم
فرمونودادم دستش تمام نگرانی ها وترسهامو نوشتم ازاینکه بچه ها سرمابخورن ازاینکه هی بگم بستنی بخور یا نخور اینو بپوش یا نپوش همسرمو میگفتم چرا الان زردالو خریدی مثلا گیلاس نخریدی همش داشتم غرمیزدم گله وشکایت میکردم
میخواستم همه چیو خوب کنم نذارم دخترا مریض بشن ترس ازاینکه الان مریض بشن همش کنترلشون میکردن
تا اینکه وا دادم
وداره اوضاع خوب میشه به اندازه ای که من بتونم ذهنمو کنترل کنم و وابدم
من داشتم روی خودم حساب میکردم که من میتونم اوضاع رو خوب کنم درصورتی که من توانایی تغییردرونمو داشتم نه بیرونمو
سپردم به خدا گفتم خدایا ازت امنیت میخوام بشوتکیه گاهم وچه زیبا شد
گفتم همه نگرانی هام مال تو آرامشت مال من
کمالگرایی که همه چی بهترین باش وتو داری تقلا میکنی که دخترت همیشه عالی باش توهمه چی خودت عالی باشی خونه ت عالی باش باعث شده بود کنترل کنم واگه چیزی مطابق میلم نبود سریع عصبانی میشدم واکنش نشون میدادم
واین باعث میشد مهم نباشه چقدر روی خودم کارکردم ورفتم اون بالا باهمین کارم سقوط کنم تومدار عصبانیت وخشم
وقتی یاد بگیریم که خودمونو رها کنیم تو وجود خداوند وازش کمک بخواهیم ومطمئن باشیم که اون بهترین وتنهاترین تکیه گاه ماست ودرلحظه باشیمو بپذیریم ادمهارو همونجوری که هستن
وقانونو به یاد بیاریم که تنها فرکانسهامون زندیگمونو میسازه نه ادمها اونوقت مزه شیرین آرامش و میفهمیم
هرروز توی تمرین ستاره قطبیم همه چیو میسپارم به خودش و رها میکنم وخدای مهربونم بهترین میده
این روزها نگرانیم این که دخترم توچه کلاسی با چه معلمی باش دیروز نوشتم براش که چی میخوام و رها کردم
امیدوارم ایمانم هرروز بیشتروبیشتر بشه تابتونم وابدم تابتونم بسپرم بهش که این راه سعادت
الان دارم هرلحظه قانون به خودم یاداوری میکنم که گفتگوهای ذهنیت ورودیهات دارن زندگیتورقم میزنن چیکارداری به اون بیرون بیا اینا درست کن
بقیه ش درست میشه جهان درست میکنه اون بیرون
خدایا کمکم کن دراین راه ثابت قدم باشم این کامنت ونوشتم تا ردپایی باشم که ببینم چقدر پیشرفت کردم
چقدر بجای اینکه خودمو قربانی شرایط ببینم که چراهمسرم بامن همسیرنیست خودمو خالق ببینم
بااینکه همسرم تواین فضاهانیست ولی خیلی بهترازمن داره قانون و اجرا میکنه
به امیدخدای مهربان
سلام ب استاد و همه دوستان.
من اوایل دوره ک اطلاع نداشتم نباید در مورد این موضوعات با کسی حتی اعضای نزدیک خانوادت صحبت کنی.
از سر ذوق همش ب خانوادم میگفتم حستون باید خوب باشه انرژیتون مثبت باشه.
و همین باعث شده ک هر چند من دیگه در این مورد ها با کسی صحبت نمیکنم اما ترکشای اشتباه قبلم هنوز هر از چند وقتی بهم بخوره.
دیروز ی صحبتی داخل خونه شد( ک چون بار منفی داره تعریف نمیکنم اینجا)
مامان بهم گفتن : آره افسانه همون آدمیه ک همش میگه انرژی مثبت انرژی مثبت و حال منو خیلی خراب کردن.
یعنی کافیه من ی صحبتی بکنم،حالا در هر موردی.
خانواده اینو ب من تذکر میدن و میتونم بگم روحمو اذیت میکنن.
( این اتفاق دیروز افتاد)
و من امروز ب طور هدایتی ب این فایل هدایت شدم و استاد داشتن مصاحبه میکردن و دقیقا گفتن در این مورد ها با کسی صحبت نکنید باعث افت فرکانس و انرژی میشه،حستون رو خوب کنید،و با نتایج فقط با نتایج با بقیه صحبت کنید،اون موقع دیگه نیازی نیست ما با کسی صحبت کنیم اونا خودشون میام و از ما کمک میخوان.
متوجه شدم ک فرکانسم با خداو جهان نزدیک شده اینقدری ک وقتی ی چیزی میشه خدا سریع واضح از ی طریقی بهم میفهمونه ک جواب این حست اینه،جواب اون فکر اونه و خدارو شکر میکنم.
این یعنی نتیجه.
و من تصمیم گرفتم بیشتر و بیشتر رو خودم و مهارتم کار کنم تا با ب دست آوردن نتایجم بتونم بقیه رو ب سکوت دعوت کنم تا روحمو اذیت نکنن و من بتونم با آرامش بیشتری خدا رو درک کنم این جهان رو با نعمتاش بشناسم.
به نام رب العالمین
روز 148 ام روزشمار من
سلام بر استاد عزیز
همه ما یه روزایی درگیر این موضوع بوده ایم که راه را به دیگران هم بگوییم از روی دلسوزی. و این درگیری ما بخاطر عدم دانش ما در مورد موضوع فرکانس بوده و هست.
ما موجوداتی فرکانسی هستیم و هرکسی فقط و فقط دسترسی به افکار خودش داره. و چه بسا خیلی اوقات از ذهن خودمون هم خبر نداریم و آگاهانه هم خیلی سخته و نمیتونیم کنترلش کنیم .
حالا با دانستن این موضوع چطور من میتونم به فکر کسی دسترسی پیدا کنم که بتونم اونو تغییر بدم.
حالا ما از روی دلسوزی میگیم نه من میگم اون اگه خواست فکرش را عوض کنه و بیفته در این راه.
اما استاد بارها و بارها در فایل های مختلف تکرار کردند که ما مسئول هیچ کسی نیستیم و هرکسی اگه بخواد در این راه قرار بگیره حتما هدایت میشه . و نیازی نداره ما دست و پا بزنیم تا کسی به این راه بیاد.
مگه برای خدا کاری داره تا کسی را هدایت کنه . خدا هر لحظه داره ما را هدایت میکنه . خب هر بنده ای را هدایت میکنه. و این خود ما هستیم که انتخاب کنیم که به هدایت خدا توجه کنیم یا به نجواهامون.
من تازه تازه دارم آروم میشم و فقط برای دیگران آرزوی خوب میکنم . چرا ؟؟؟ چون کاملا درک کردم با تلاش زیاد دسترسی به افکار خودم دارم و کنترل ذهن خودم برای خودم چقدر سخته . و چقدر دارم تمرین میکنم تا مواظب ورودی هایم باشم و کنترل ذهن کنم.
چقدر برام سخته تا باورهای کهنه خودم را بشناسم و بعد اون باورها را با باورهای خوب جایگزین کنم.
خوب با دانستن این موضوع من چجوری میتونم به افکار دیگران دسترسی داشته باشم.
به همین سادگی
دیگه وقتی علم یک موضوع را بفهمیم دیگه کار راحت میشه.
پس من انرژیم را فقط و فقط برای خودم میزارم.
این موضوع برای من بعد از دوسال روشن شده.
و خوشحالم که در این سایت هستم و با بچه های خوب و موفق، که هر کدوم الگویی برای رسیدن به خواسته هام هستند.
جهان مثل آینه عمل میکنه و فرکانس من را پاسخ میدهد و من فقط و فقط به ارتعاش و فرکانس و افکار و باورهای خودم دسترسی دارم. و تکرار باورهای من حقیقت زندگی من میشود.
پس من فقط فقط مسئول خودم هستم و من باید کار خودم را خوب انجام بدم. و بقیه چیزها بسیار عادلانه اتفاق میفته.
اگه در مسیر درست باشم آدم های مناسب سر راهم قرار میگیره .
پس من دیگه خودم اینقدر باورهای کهنه خودم را دارم حمل میکنم دیگه باورهای دیگران را هم به گاریم اضافه نمیکنم و سعی میکنم باورهای خودم را درست کنم .
پس دست از تغییر دیگران برمیدارم و انرژی را برای خودم میزارم تا نتایج من سخن بگوید.
اونم تلاش نمیکنم اگر پرسیدند فقط آدرس میدم .
خدایا شکرت بخاطر این مسیر سبز
سپاسگزارم
دوستتون دارم
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
148. روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا
رد پای 9 خردادم رو مینویسم
دقیق حرف استاد یادم نیست ولی تو یه فایلی که نه چندین فایل گفتن که سعی کن یاد بگیری از حرف کسانی که میگن نمیتونی ،یا اینجا کار نکن و خیلی حرفای دیگه
انرژی بگیری و بگی تلاشمو بیشتر میکنم تا بهتر از الان بشم و سکوی پرتابی بشه برات تا قدم هات رو سریع تر برداری
امروز من از یه اتفاق دو تا درس یاد گرفتم اینکه خودم بودم که اون اتفاق رو با افکار و فرکانس هام رقم زدم و دوم اینکه یاد گرفتم هر وقت بگن اینجا کار نکن ،ناراحت نشم و مطمئن باشم که جای دیگه خدا روزیم رو بهم میده
صبح که من شروع به رنگ کردن تمرین رنگ روغنم کردم تا ظهر تموم شد و اصلا متوجه نشدم چجوری کار کردم
هی میگفتم خدا من هیچی نمیدونم تو نقاشیمو کار کن و بعد که تموم شد فقط به این فکر بودم که ببین وقتی از خدا کمک میخوای و اعلام میکنی هیچی نمیدونی ، دقیقا همون موقع نقاشیت فوق العاده میشه
ولی وقتی نقاشیتو وقتی شروع میکنی و از خدا کمک نمیخوای نقاشیت خوب نمیشه
و به خودم میگفتم بیشتر از خدا کمک بخواه و میگفتم خدایا هر وقت دیدی یادم رفته خودت یادم بنداز تا ازت کمک بخوام
بعد که تموم شد مادرم و خواهرم رفتن بازار و من شروع کردم به کشیدن نقاشی روی آینه و زیر لیوانی که ببرم بفروشم تو نمایشگاهی که جدیدا برگزار شده
تا غروب کار کردم و وقتی جریان اردک رو تو قسمت گفتگو با دوستان قسمت یک نوشتم بعد دوباره کار کردم و مادرم اینا وقتی اومدن گفت تو شهرک مراسمه برای رئیس جمهور و بیا ببریم اونجا نقاشیاتو بفروش
من اولش باز گفتم برم یا نرم ،نمیگن آورده مراسم بفروشه ؟ مثل هفته پیش بود که نجوای ذهنم میخواست مانعم بشه
ولی یاد اون هدایتی افتادم که خدا هدایتم کرد تا صحبت رئیس جمهورو بشنوم و دقیقا این حرفو که میگفت از دستفروشی و فقری که داشتم رسیدم به ریاست جمهوری
و به خودم گفتم طیبه باید بری و ایمانت رو به خدا نشون بدی
بعدشم تو الان مدارت رو داری طی میکنی پس آروم باش و به مسیرت ادامه بده
بعد که رفتیم ، با مادرم و خواهر زاده ام
اردک رو دفن کردیم و رفتیم
وقتی رسیدم باز تعلل میکردم که باز کنم یا نه ،مادرم سفره رو برداشت و باز کرد و منم چیدم و بعد رفت به مراسم
همین که نشسته بودیم یه دختر از در مراسم اومد و گفت میشه جمع کنید
من برخلاف دفه های قبل ، که میگفتم باشه و جمع میکردم
یهویی به زبونم جاری شد
چرا باید جمع کنم؟ گفت از مسئولای مراسم گفتن جمع کنید
گفتم میشه علتشو بگین چرا باید جمع کنم ؟
رفت تا علتشو بپرسه بیاد بهم بگه
وقتی اومد و گفت خندم گرفت
گفت که اینجا مراسم رئیس جمهوره جای اینجور کارا نیست
من باز گفتم باشه جمع میکنم ولی اگر اطلاع داشته باشین خود رئیس جمهور هم از دستفروشی شروع کرده و کاری که من میکنم کار ناپسندی نیست ، نقاشیامو میفروشم
بعد اومدم و گفتم خدا روزیمو جای دیگه میده و گفتم باشه شما با این رفتارتون باعث میشید من بیشتر تلاش کنم تا ایمانم رو به خدا نشون بدم و رفتم یکم دور تر از در اصلی مراسم وایسادم
وقتی پهن کردم ، خواهر زاده ام هم اسباب بازیاشو کنار نقاشیام گذاشت ، تا اونم اسباب بازیایی که یکم سالم بودن رو بفروشه
بعد دیدم یه دختر اومد و پرسید که قیمت چنده و یکم که حرف زد گفت آموزشم میدین ؟
گفتم بله و پرسید کجا و گفتم و گفت حتما میام مسجد تا ثبتنام کنم و شرکت کنم
تو اون لحظه یادم اومد و تحلیل های رفتارام رو شروع کردم
گفتم چرا رفتم نزدیک در اصلی بهم گفتن برو اینجا نمیشه ؟؟
و یادم اومد که باز این باور و داشتم که میگن چرا اینجا اومدی و خودم بودم که فرکانسش رو ارسال کردم
بعد که مراسم تموم شد داشتم جمع میکردم یه نفر کش مو ازم خرید و 15 هزار تمن داد
و خداروشکر کردم و برگشتم خونه با مادر و خواهر زاده ام
وقتی بردم تا خواهر زاده مو برسونم خونه شون ،گفتم نزدیکه خودت برو
گفت میترسم ، گفتم نترس خدا همراهته و تنها نیستی
اولش خواستم بگم برو و من برگردم خونه ولی حس کردم که باید برسونمش ، گفته شد که تو باورت با باور خواهر زاده و خواهرت متفاوته پس ببر برسونش و برگرد
رفتم و وقتی رسیدم خونه داشتم به فایلایی که از اینستاگرام دانلود کرده بودم گوش میدادم که فیلمایی از آیه های قرآن بود ، و وقتی به این آیه رسیدم توجهمو جلب کرد
وَلَا تَقۡفُ مَا لَیۡسَ لَکَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ کُلُّ أُوْلَـٰٓئِکَ کَانَ عَنۡهُ مَسۡـُٔولٗا
و از چیزى که به آن علم ندارى ، پیروى مکن؛ زیرا گوش و چشم و دل موردِ بازخواست اند
یه حسی کردم که باید سوره اسرا رو بخونم
از اپلیکیشن گوشیم نگاه کردم و شروع کردم به خوندن
به این آیه که رسیدم
سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِیٓ أَسۡرَىٰ بِعَبۡدِهِۦ لَیۡلٗا مِّنَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ إِلَى ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡأَقۡصَا ٱلَّذِی بَٰرَکۡنَا حَوۡلَهُۥ لِنُرِیَهُۥ مِنۡ ءَایَٰتِنَآۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡبَصِیرُ
منزّه و پاک است آن که شبى بنده اش را از مسجدالحرام به مسجد اقصى که پیرامونش را برکت دادیم، سیر داد، تا از نشانه هاىِ خود را به او نشان دهیم؛ یقیناً او شنوا و داناست
به خودم گفتم یعنی ببین خدا داره همه کارارو انجام میده کافیه که تسلیمش باشی و همه ارده ات رو در دستانش قرار بدی
وقتی به این آیه رسیدم فقط اشک ریختم
وَکُلَّ إِنسَٰنٍ أَلۡزَمۡنَٰهُ طَـٰٓئِرَهُۥ فِی عُنُقِهِۦۖ وَنُخۡرِجُ لَهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَهِ کِتَٰبٗا یَلۡقَىٰهُ مَنشُورًا13
و عمل هر انسانى را براى همیشه ملازم او نموده ایم، و روز قیامت نوشته اى را براى او بیرون مى آوریم که آن را پیش رویش گشوده مى بیند
ٱقۡرَأۡ کِتَٰبَکَ کَفَىٰ بِنَفۡسِکَ ٱلۡیَوۡمَ عَلَیۡکَ حَسِیبٗا14
کتاب خود را بخوان، کافى است که امروز خودت بر خود حسابگر باشى
گفتم خدا چقدر عدالت داره ، چقدر قوانینش درست و به جاست
و اشک ریختم و این رو فکر کردم که انقدر خدا اختیار همه چیز رو در دست خودمون قرار داده که حتی کتاب عمل خودمونم میده به خودمون تا خودمون حساب رسی شو برعهده بگیریم
من همیشه از بچگی اینجوری فکر میکردم که خدا بررسی میکنه همه اعمالمونو و اطرافیان هم گفته بودن که خدا رسیدگی میکنه و من از بچگی تا الان 30 سال نرفتم قرآن رو بخونم که بفهمم چجوریه
و الان که دارم یاد میگیرم و میفهمم با هر بار درکم از قرآن اشک میریزم و به خودم میگم چرا من قبلا این همه سخن ارزشمند رو نخونده بودم
گفتم خدایا تو حتی انقدر بزرگ و عادلی که حتی حساب رسی رو به عهده خودمون میذاری تا خودمون به حساب خودمون برسیم
الان که دارم مینویسم یاد برنامه زندگی پس از زندگی افتادم که یکی از تجربه گرا میگفت که من تو اون دنیایی که بودم ، اعمالم رو که میدیدم خودم خودم رو مجازات میکردم
میگفت دستم پتک سنگی سنگینی میشد و خودم خودمو میزدم
اینا که یادآوری شد بهم گفتم پس خدا کاملا اختیار صفر تا صد همه چیو به خودمون داده و حتی دخالتی هم نمیکنه
و قوانینش که ثابته حتی موقع حسابرسی هم خودمون باید رسیدگی کنیم
اینارو میگفتم و گریه میکردم
به این آیه که رسیدم
تُسَبِّحُ لَهُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ ٱلسَّبۡعُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهِنَّۚ وَإِن مِّن شَیۡءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمۡدِهِۦ وَلَٰکِن لَّا تَفۡقَهُونَ تَسۡبِیحَهُمۡۚ إِنَّهُۥ کَانَ حَلِیمًا غَفُورٗا44
آسمان ها ى هفتگانه و زمین و هر کس که در آنهاست، او را تسبیح مى گویند، وهیچ چیزى نیست مگر اینکه همراه با ستایش، تسبیح او مى گوید، ولى شما تسبیح آنها را نمى فهمید، یقیناً او بردبار و بسیار آمرزنده است
چند روز پیش یه تیکه فیلمی دیدم که یه آیه ای رو میخوند دقیق یادم نبود که میگفت حتی اگر بخواهید یا نخواهید تمام اعضای بدنتون و هرآنچا که هست حمد و ستایش میکنن پروردگار رو
یادم اومد که میگفتم ببین طیبه همه چیز هر لحظه ر حال ستایش و سپاسگزاریه ، چه حس خوبی داشت وقتی این آیه هارو میشنیدم و لذت بخش بود برام
از خدا میخوام کمکم کنه سپاسگزار تر باشم هر لحظه
وقتی ادامه دادم سوره رو
وَمِنَ ٱلَّیۡلِ فَتَهَجَّدۡ بِهِۦ نَافِلَهٗ لَّکَ عَسَىٰٓ أَن یَبۡعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامٗا مَّحۡمُودٗا79
و پاسى از شب را براى عبادت و بندگى بیدار باش که این افزون ویژۀ توست، امید است پروردگارت تو را به جایگاهى ستوده برانگیزد
گریه کردم این آیه رو بارها و بار ها چند روزیه که خدا به من ،به شکل های مختلف تکرار میکنه و میگه شب بیا باهم حرف بزنیم ولی من وقتی میخوابم و میخوام صبح قبل اذان بیدار بشم خواب میمونم و فرداش دوباره به یه شکلی خدا این نشونه رو بهم میده به طرق مختلف که شب بیا و عبادت کن بامن حرف بزن
من وقتی داشتم این سوره رو دیشب میخوندم تا ساعت 1:30 بیدار بودم و فکر میکردم و اشک میریختم
میگفتم خدا الان که دارم باهات حرف میزنم حساب میشه برای عبادت شب ؟؟
انگار یه جور باور محدودی داشتم که باید حتما ساعت قبل اذان باشه و اگر غیر از اون باشه حرف زدن با خدا قبول نیست
به خودم گفتم تو هر وقت تونستی حرف بزنه حرف بزن مهم خداست که میدونه باهاش حرف میزنی
خیلی حس خوبی داشتم وقتی آیات خدا رو میخوندم و فکر میکردم و ازش میخوام کمکم کنه تا عمل کنم به آگاهی های آیاتش
خیلی خیلی حس خوبیه وقتی باهاش حرف میزنم این بطرگترین ثروتیه که دارم و میدونم که بی نهایت کمکم میکنه تا در این مسیر ثابت قدم باشم
برای تک تکتون بی نهایت عشق و شادی و آرامش و سلامتی و ثروت از خدا میخوام و سعادت در دنیا و آخرت باشه برای همه مون
سلام به استاد عزیزم .خیلی روحیه میگیرم که میشنوم این تغییرات قشنگو خدا کنه همه ی آدما شرایط تغییر بیاد سر راهشان.منم گفتم ب همسرم مسخرم کرد منم دیگه نگفتم بهش ولی هنوزم مسخرم میکنه خیلی اذیت میشم ولی سعی میکنم تمرکزمو ازدست ندم ول نکنم این راه مقدسو
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام عزیزان جان
روز148
فایل گفتگو با دوستان 33معجزه تمرکز بر بهبود خودت
خدایا شکرت که امروز هم در مدار شنیدن این آگاهی های ناب الهی بودم و فرصتی نو برای شکفتن من بود
خدا جونم قربونت برم که این قدر قشنگ هوامو داری و همه کاره ام تویی من تسلیمم هیچی نمیدانم
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان
خدایا شکرت برای این همزمانی عالی که امروز باز هم برگشتم به دوره قانون آفرینش و بخش اولش که استاد شما در تمام دوره ها و فایل های هدیه فقط تمرکزتون روی اصل است و در هر شرایطی فقط تاکید میکنین بر روی تمرکز بر روی اصل
به هر چیزی توجه کنیم از همان جنس بیشتر وارد زندگی مان میشود
استاد از چند روز پیش که جان جانانم بهم الهام کرد که دوره 12قدم رو بخرم بیاری خودش اصلا حالم خیلی خیلی عالی تر شده
تمرکز بیشتر روی خودم داره معطوف میشه به لطف خدا
آرامشم بیشتر شده روابطم بهتر شده
روی نکات مثبت افراد راحتر و باز گو کردن کلامم خیلی بهتر شده ام
امروز که در کلاس بودم و یه لحظه فکر کردم گفتم افراد دارن فرکانس منو دریافت میکنند بدون اینکه من حرفی بزنم فرکانس ها دارن کار میکنند
چنان پر از حس خوب و الهی شده ام این روزها که فقط خدا میداند
استاد اصلا انقلابی در من بوجود اومده که وقتی میشینم به نوشتن فقط دوست دارم ادامه بدم با خدا عشق بازی کنم و لذت ببرم و از تنهایی بینهایت لذت میبرم که فقط تمرکز کنم روی نوشته هام
استاد اصلا احساس میکنم در سکوت کامل هستم
نه میخوام با کسی کاری داشته باشم ن بخوام چیزی برای کسی توضیح بدهم ن کسی رو قانع کنم و نه هیچی حتی عزیزترین افراد زندگی ام
فقط تمرکز روی بهبود شخصیتم متمرکز شده بلطف خداوند
این روزها که برای اتفاقات پیش آمده در جامعه همه دارن یه جوری خودشون رو سرگرم میکنند که این اینجوری و اون اونجوری و. و و و
ومن هندزفری تو گوشمه و دارم فایل های صوتی سایت رو گوش میدهم و لذت میبرم از خودم که حالم با خودم خوبه فارغ از اون بیرون که ببینم چه خبره
میگم هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است
من به همین اصل پایبندم
باورم ایمانم اعتماد و و توکلم فقط بخداست
خدایا شکرت که هر لحظه مدیریت زندگی ام را به دستان قدرتمند تو سپرده ام و با تمام وجودم روی اصل استمرار دارم و تعهدم هر روز بیشتر و قدمهایم ثابت تر شده و نتایج کوچک را هی بخودم یاد آوری میکنم تو دفتر هام تک تک شون رو تا جایی که بیادم بیاد مینویسم
امروز هم جان جانانم کلی از زبان دستانش بهم محبت و ابراز علاقه کرد با اینکه من اصلا اون افراد رو خیلی نمیشناسم
همین امروز مربی کارگاه از کنارم رد شد و گفت خانم آرام
گفتم خدایا شکرت کاره خودته از زبون دستانت بهم داری میگی آرامتر شده ای
خدایا شکرت که تا به همسرم گفتم میخوام چندتا خرید برا خونه بگیرم برام پول زد
گفتم خدایا شکرت همه کاره تویی من نمیدونم
خودت داری تمام اتفاقات شرایط و افراد و همه چی را به نفع من میکنی هر چقدر من ظرف وجودم بزرگتر بشه لایق دریافت الهامات و نعمتهای الهی میشوم
من باید درونن هر روز روی احساس ارزشمندی و لیاقتم برای بزرگتر شدنم کار کنم هر بهبود کوچک و بزرگ را برای خودم جشن بگیرم بیاد بیاورم که دیدی این موضوع اتفاق افتاد پس یعنی برای چیزهای بزرگتر هم میشود فقط باید باورهای قدرتمند را تقویت کنم تا خداوند درهای رحمت و ثروت و فراوانی و نعمتهای بینهایتش را برویم باز کند چون خداوند بینهایت است بینهایت و همه چی برای رشد و پیشرفت من وجود دارد فقط من باید هماهنگ تر شوم با اصل خودم
توکلم فقط بخداست
در هر کسی و هر چیزی فقط خدا را میبینم
از همون اول صبح که یک روز آکبند 24ساعته را بهم میبخشد و چشمانم را بروی زیبایی های نعمتهای وجودم باز میکند تمام اموراتم را بدستان قدرتمند خودش میسپارم ورها هستم
و جان جانانم هم خودم و هم تمام بارهایم را بدوش خودش مینشاندو مرا آرام و آسوده خاطر میکند
خدایا شکرت برای خاشع بودنم در هر کاری میگم خودت همه کاره ام باش من نمیدونم و چقدر این حس به من آرامش میدهد دیگه ازاون عجله کردن ها خبری نیست هر کاری میخوا انجام بشه میگم من کارمو درست انجام بدم اون خودش بقیشو میدونه من نمیدونم
بعد به خودم میگم مگه اون دفعه که از جاهایی که برام رسوند من میدونستم خودش جوی میچینه کنار هم که من فقط دارم لذت میبرم واز ته دلم با اشک شوق برای هر اتفاق خوبی میگم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت که اینقدر عاشقانه مرا دوست داری ملچ بهت جان جانانم
قربونت برم من
اینقدر حالم باهاش یکی شده که اصلا قابل وصف نیست
استاد وقتی تمرکز میره روی بهبود خودم دیگه اصلا کاری با بقیه حتی عزیزانم هم ندارم میگم اگه من تغییر کنم جهان خودش بقیه کارها را انجام میدهد
اگه قرار باشه من برم جایی دیگه تقلا ی الکی نمیکنم دست و پا نمیزنم میگم اگه جهان خداوند اجازه بده من میرم اگه هم نه که خیره برای من خیلی در دیدن نشانه ها واضح تر شده ام این روزها خیلی پر میبینم یا از بالا به پر میوفته جلوی پام یا بچه ها برام میارن یا تو خونه میبینم و فقط میگم خدایا شکرت که هر با. خواستم کاری انجام بدم با زبان نشانه ها بهم میگی مسیرم درسته ادامه بده و بهم چشم گفتن را یاد دادی که من بگم چشم و خودت قدمها را جلوتر از من برداری
خدایا شکرت که با چشم گفتن مرا عملگرا تر کرده ای
خدایا شکرت که الآنم را با هر اتفاق قوی تر کرده ای
خدایا شکرت از هر خیری از برسد من سخت نیازمند و فقیرم
من تسلیمم هیچی نمیدانم
خودت بهم بگو خدایا کمکم کن تکاملم را بدرستی و خشوع و خضوع و فروتنی طی کنم که من لایق بندگی کردن برای ربم هستم
خدایا شکرت که مرا ارزشمند آفریدی و اشرف مخلوقاتم کردی
خدایا شکرت که هر لحظه در معرض هدایت تو هستم
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم
فایل امروز برای نشانه ی من برام اومد.
وقتی تا شروع شد و دیدم دارن در مورد دوره ی 12 قدم و تمرین ستاره ی قطبی صحبت میکنن به خودم گفتم دقیقا تمرین ستاره ی قطبی همون کاری که ما باید انجام بدیم.
یادمه چقدر استاد درمورد تاثیرات این تمرین ستاره ی قطبی در دوره ی 12 قدم گفتن.
خودمم تمرین ستاره ی قطبی رو خیلی دوست دارم.
باعث میشه که همیشه در مسیر صراط مستقیم باشیم.
تازگی فهمیدم باید بیشتر به آنچه که در این مسیر یاد گرفتم عمل کنم. بیشتر روی خودم کار کنم تانتایجم بزرگ و بزرگتر بشه.
خدای مهربانم شکرت شکر.
به نام الله زیبایی ها
سلام دوستان عزیزم
ردپای من درفایل148سفرنامه
چندوقت پیش داداشم بهم گفت توکه اینقدرعباس منش گوش میدی کونتیجش چونوخودشم استادروکاملامیشناسه ولی فایل هاروگوش نمیده وعمل نمیکنه منم بعدسکوت کردم وبه خودم گفتم نتایج بایدفریادبزنندتابه قول استاددیگران التماس کنندکه بگی چطوری موفق شدی وثروتمندشدی وچه مسیری رورفتی
وقتی روی خودمون تمرکزمیکنیم ودنبال تغییردیگران نیستیم درهابازمیشودوقدم به قدم بهتروبهترمیشی چون وقتی روی دیگران تمرکزمیکتیم این باعث نشتی فرکانسی مامیشه وباعث میشه که احساسمون بدبشه
کاری به دیگران نداشته باشیم وفقط وفقط خودمون رواصلاح کنیم هرکسی نتیجه اعمال خودش رومیگیره وهرکسی درجای خودش قرارداره به خاطرافکاروباورهاش
مابایدسعی کتیم باتمام وجودموم وقت بزاریم برای تغییردرزندگی مثل این دوست عزیزمون که سال98قدم هاروکارکردندواین نتایج عظیم روبه وجوداوردندچون متعهدبودندبه این مسیروباتمام قدرت ادامه دادندویک مسیرورفتندوهمبن باعث تحولی عظیم درزندگی مامیشه
مابایدبهای رسیدن به موفقیت خودمون روبپردازیم
باانجام تمرین ستاره قطبی همین معجزات کوچک روتاییدوتحسین کنیم تابه شرایط واتفاقات ومعجزات بالاترهدایت بشیم وتمرکزبزاریم برنکات مثبت زندگی خودمون
خدایابه هرخیری که ازطرف توبه من میرسه فقیرم
شادوموفق باشید
رد پای روز 148
روز شمار تحول زندگی من فصل پنجم
گفتگو با دوستان 33 | معجزه “تمرکز بر بهبود خودت”
سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا از طریق این فایل های گرانبها و ارزشمند استاد عزیزم در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد. و از اینکه خودم را متعهد به نتیجه می کنم و با نتایج پایدارم و نتایجم صحبت می کنم شکرگذار خداوندم هستم خدایاااا شکرت
خب یک زمانی منم دوست داشتم به همه بگم که همه چی با ذهن درست میشه . همه چی ذهن هستش .. اینکه باورها مون داره زندگیمون رو شکل میده . باید برای تغییر افکارمون مواظب ورودی هامون باشیم و یا می خواستم به همه بفهمونم که باید شکرگذار خداوند باشیم و یا مثلاً می خواستم بگم بیاید ببینید استاد عباسمنش چی میگه؟؟
خودمم ورد زبونم شده بود استاد عباسمنش .. غافل از اینکه دیگران اصلا آماده ی شنیدن این حرفا و این تغییرات نیستند بقول استاد این حرفا برای همه ی مردم نیست.. تازه بدتر از تمام این حرفها انتظارشان اینه که اگه این حرفا درسته پس کو دنبه آت!!!!؟؟؟؟ پس کو پولت . پس کو ماشینت و غیره…
یعنی ما اینقدر ذوق زده میشیم و احساس مون خوبه که دوست داریم جامه بدریم و بخوایم بریم کل جامعه رو تغییر بدیم … میخواهیم ناجی دیگران باشیم .. می خوایم به همه ثابت کنیم که ما راهمون درسته … ببینید ای مردم ای یوهالناس .. اگر من زمین خوردم ورشکسته شدم و همش ضرر و زیان داشتم و یا همش در روابطم با افراد دچار چالش بود و یا همش از نظر سلامتی دچار تضاد بودم و خرج دوا درمان می پرداختم و یا همیشه پولم برکت نداشت خرج های بیخودی داشتم و پولم صرف تعمیر و تعمیرات بیخودی حیف و میل میشد و یا هر چیزی دیگه شبیه به این ها .. یک راهی رو پیدا کردم که بتونم دوباره از زمین بلند بشم و داره حالم خوب میشه و شما ها هم بیاید این راهرو یاد بگیرید .. یک نگاه صفی اندر باطلی می کنند و میگنننننن که.. توووووو حالت خوب شده ؟؟؟ تو که توهم میزنی آنوقت فکر می کنی حالت خوب شده ؟؟؟ نه بابااااا حال خوب فقط پول و خونه و ماشینه بقیه اش کشکه … بعد میبینند ما شبانه روز دفتر کتاب داریم و مشق می نویسیم و توی گوشی هستیم و . یا داریم فایل گوش میدم و یا همش داریم با خودمون صحبت می کنیم و یا بقول همون اطرافیانم که همش با تمسخر و پوز خنده نگاه مون می کردند توهم زدیم فکر رررررر می کنیم حالمون خوبه !!!
حالا باید بعدش باز خواست بشیم و حساب کتاب پس بدیم و بازجویی بشیم و باز هم با تمسخر ازمون سوال می کردند خب حالا پول دار شدی؟؟؟!! خب مگه میشه بشینی یک گوشه و با خودت صحبت کنی بنویسی و این فایل ها رو گوش بدی و پولدار بشی و اونوقت به خواسته هات برسی!!! به اون پوله برسی به اون ماشینه برسی و یا به اون روابط عاشقانه آت برسی . و یا به اون سلامتی و یا به اون خونه دلبخواه برسییییییی و هزاران تمسخر دیگه که ما در وهله ی اول فکر می کنیم همه چی گل و بلبل شده و حالا هم بیایم همه رو به این گل و بلبل دعوت کنیم و میهمان این سفره ی خوان الهی کنیم..
ولی کمی بعدش که می گذره میبینیم همه دارند پچ پچ می کنند وقتی چشماشونو نگاه می کنی میبینی با یک نگاه تحقیر آمیز و خفت و خواری دارند بهت نگاه می کنند زول میزنند به چشمات و مسخره آت می کنند و بعدش سوال های تحقیر آمیز می کنند و بازم به اون آگاهی هات توهین می کنند .. آگاهی های که تو جدیدی گرفتی و داری عمیقأ بهش توجه می کنی . دلت شاد شده که بابا یک راه دیگه ای هم وجود داره تا موفق بشی فقط باید تلاش کنی . اون هم تلاش ذهنی .. و ما هم چون اول راه هستیم فورا اون حقارت ها و تمسخر ها رو باورمون میشه .. فوری دلسرد میشیم .. فوری خسته میشیم .. فوری ترس و نگرانی میاد سراغمون بعدش همون سوال هایی رو که دیگران پرسیدن میایم از خودمون میپرسیم.. بعدش تمام این رگبارها و ترکش های تحقیر آمیزشون رو باور می کنیم و هنوز شروع نکرده خسته میشیم و تسلیم این حرف های تحقیرآمیز آنها میشیم و به نتایج مون نگاه می کنیم میبینم هنوز هیچ خبری نیست . مثل کارگری که هنوز کارشو شروع نکرده و ازش توقع داشته باشیم قصر نساخته شو ببینیم و یا اون کارگره این توقع رو داشته باشه که هنوز شروع نکرده دستمزد اون قصر نساخته شو پرداخت کنیم!!¡ …. خب باید هم این حرفا رو بشنویم چون آنها این حرفای قشنگ قشنگ براشون مهم نیست آ نها نتایج براشون مهمه .. آقا فقط نتایج مهمه
یعنی فقط و فقط نتایج براشون مهمه اون هم نتایج مملوس و قابل لمس مثل پول و ثروت و خانه و ماشین و تیپ و سر و وضعت و طرز خرج کردنت و یا مسافرت های لاکچری و خب کدامیک از این شرایط و چیزهای قابل لمس که از نظر آنها قابل دیدن باشه رو در اون روزهای شروع این مسیر داریم و یا داشتیم …
دوستان عزیزم یکی از اون چک و لگد هایی که سبب میشد اعتماد بنفسم بیاد پایین و احساس لیاقت نکنم و روحیه مو ببازم و از مسیرم دور بشم همین کار بود که بخواهیم همه رو دعوت به این فضای الهی کنیم .. بابا نیستند اگه بخوایی نردبان بذاری بری اون بالا بالا ها و بری توی اعماق زمین باور نمی کنند . ..
پس به خودم قول دادم زیپ دهنمو بکشم و خودمو در قرنطینه بذارم و خلوت گزینی پیشه کنم و فقط روی خودم و تغییر افکارم کار کنم و و شخصیتم رو تغییر بدم و آنقدر تغییر کنم که هر وقت منو دیدند یک آدم دیگه ای شده باشم در واقع با یک رویای جدید روبرو بشن و یک رویای از نو ساخته شده و بقول استاد عزیزمون هیچ ربطی به گذشته مون نداشته باشیم ..
اونوقت خودشون بیان التماس کنند و ازم بپرسند چی شد اینقدر تغییر کردی ؟؟؟ و تازه من اونها رو زول بزنم و خیره خیره نگاه کنم و تازه بعدش با تاخیر جواب بدم و تازه زیپ دهنمو باز کنم و بگم برید سایت استاد عباسمنش دات کام .. تازه بازم جوابشوننو ندم ..
در واقع من آنقدر در تمام جنبه های زندگیم درب و داغون بودم که بعد از اینکه وارد این سایت شدم تازه فهمیدم که من چقدر داغونم چقدر نیاز به خودسازی و ترمیم دارم چون قبلش این توهم رو داشتم که چون ورشکسته ی مالی شدم می تونم این ورشکستگی رو ترمیم کنم و تنها مشکل و مشغله ی من همین مسایل پولی و مالی هستش ولی غافل از اینکه من در تمام موارد روحی و جسمی و ذهنی و پولی و مالی و مادی و معنوی و غیره آسیب های جدی رو داشتم ولی خودم خبر نداشتم آنقدر از خودم غافل بودم و اینقدر سطحی بین بودم و آنقدر از خودم دور بودم که همه چی رو بیرون از خودم میدیدم و همه رو مقصر میدونستم بغیر از خودم رو اصلا خودم رو فراموش کرده بودم … نه تنها دوران پر چالشی رو گذروندم و نمی تونستم پاسخ سوال هاشونو بدم بلکه مثل اسیر دست و پا بسته ای بودم که توی دام شکارچی اسیر شده و توی تله افتاده و راه پس و پیش نداره….
آره دوستان عزیزم وقتی یادم میاد که کجا بودم بیشتر می فهمم که هنوز هیچ هستم .. هنوز خیلی کار دارم
هنوز باید بیشتر یاد بگیرم
هنوز باید بیشتر خودم رو بسازم
هنوز باید بیشتر درک کنم
هنوز باید حالا حالا ها حرکت کنم چون انتهایی وجود ندارد
چون برای بهتر شدن فقط باید ادامه بدم تا یک درجه بهتر بشم تا یک پله بالاتر برم تا کمی هوشیارتر بشم .
اتفاقا الان دارم سوال کردن ها رو از طرف دیگران می شنوم
الان یواش یواش دارند از من میپرسند
الان دارم نشانه ها ی این سوالات رو میبینم که اتفاقا از همین سایت هم داره شروع میشه
اتفاقا یک دوست عزیزی در عقل کل پرسیدن میشه پله های موفقیت تون رو بنویسید که پله های موفقیت را تکاملی طی کردی وپیشرفت کردی با گوش دادن فایل های رایگان در بخش روز شمار تحول زندگی من میشه ازت بپرسم دوست عزیزم چه پیشرفتهایی کردی در کدام جنبه ها…… بله بله درسته داره از همینجا سوال کردن ها داره شروع میشه و برای چنین سوالاتی که از من میشه خیلی هم خوشحال میشم . خیلی هم لذت میبرم چون انگار دارم دیده میشم .. انگار دارم نتیجه می گیرم .. انگار یک تعهد جدیدی در من شکل گرفته و امروز در چنین تاریخی از فصل اردیبهشت سال 1403 یک تعهد نامه و میثاق نامه ای رو می خوام در حضور استاد عزیزم و این جمع خانواده ی صمیمی عباسمنش و با خدای خودم ببندم و با شجاعت تمام ثبت و حک کنم …
تعهد نامه و میثاق نامه ی جدیدم
اینکه خودم رو متعهد به نتیجه کنم وفقط و فقط با نتایجم صحبت کنم و فقط و فقط با نتایجم صدامو بلند کنم و فقط و فقط با نتایجم دیده بشم و فقط و فقط اول نتایجم رو ببیند بعد منو
امروز صبح خیلی با خودم حرف زدم
خیلی با خودم در مورد قوانین صحبت کردم وبخودم گفتم رویا خانم دیگه وقتشه .. دیگه وقت تغییرات بزرگ فرا رسیده … تو دیگه باید آماده باشی باید با نتایج دیده بشی .. اگر هنوز نتیجه ی قابل رویت نداری توی همون غار تنهایی هات مخفی شو و خودتو به هیچکس نشون نده .. و تا زمانی نتیجه ی افکارتو دریافت نکردی.. یعنی هنوز تغییر نکردی یعنی هنوز باورات تغییر نکرده یعنی هنوز شخصیتت تغییر نکرده پس از اون غارت بیرون نیا آنقدر آنجا بمون تا نتایجت بیرون بیاد و دیده بشه و تو بعد از آن نتایجت بیا بیرون.. سعی کن تو آخرین نفری باشی که از اون غار میایی بیرون اول نتایجت بنویت بیان بیرون و بعدش می پرسند این نتایج مال کیه ؟؟؟ بعدش می پرسند چی جوری و چطوری ؟؟؟ از کجا ؟؟ کی ؟؟ و بعدش تو بیا بیرون انوقتع که دیده میشی . آنوقته که میدرخشی . آنوقته که باورت می کنند .. آنوقتع که کوچکترین نگاهتت ارزشمنده .. آنوقته که کوچکترین کلامت ارزشمنده … آونوقته که هر کلمه آت طلا جواهر ه ..
هر چند میدونم زیر زره بین بودم و و دوست دارند بازم منو ببیند و با یک حالت تحقیر آمیز و تمسخر آمیز بازم مسخره ام کنند و بهم بگن خب پس کو دُنبه آت ولی دیگه با رویای جدید باید روبرو بشن … با یک رویای جدید که توی این چند سال چراغ خاموش حرکت کرده و توی غار حرا ی خودش در خلوتگاهش نشسته بود و داشت به اون نوری که میتابید نگاه می کرد به اون نوری که توی قلبش جرقه زده و داره از یخ زدگی بیرون میاد .. داره آرام آرام گرم میشه .. داره جون می گیره .. میدونم هنوز خیلی زوده که دیده بشم و نتایجم رو نمایی بشه ولی من آنقدر آرامش پیدا کردم و آنقدر صبوری کردم که دیگه اصلا عجله ای ندارم چون صدای موفقیت آنقدر بلند خواهد بود که نیازی به فریاد و صدای کلامم نیست
استاد عزیز ممنونم ای بینظیرترین استاد جهان ممنون و سپاسگذارم
اگر من در مدار درست قرار بگیرم
اگر من در مدار فرکانس درست قرار بگیرم
اگر من ایمان و باور و یقین داشته باشم که باید با نتایجم دیده بشم آنوقت حتما همین طور خواهد بود چون طبق قانون ما فقط و فقط توانایی تغییر خودمون رو داریم
اینکه وقتی کامنت میذاری و شاد هستی و به آرامش رسیدی و هر روز در کامنت هات تغییرات جزیی روزانه ات. رو می نویسی و اینکه هنوز در مسیر و روند خودسازی و خودشناسی و خداشناسی هستی و داری روی خودت کار می کنی و با دیدن این فایل های روز شمار تحول زندگی من داری پله های موفقیت را بالا میری خیلی از دوستان محبت می کنند و تایید و تحسینت می کنند و قوت قلبت میشن .. بهت امیدواری میدن و تشویقت می کنند و از این مسیری که اومدی قدردانی می کنند و خوشحال میشن و سوت و کف می زنند برات و اینها همانهایی هستند که این مسیر رو تجربه کردند و انگار از اون بالا دارند تشویقت می کنند و میگن آفرین آفرین تو می تونی آفرین دست مریزاد که ادامه دادی آفرین و مورد نوازش قرار می گیری و از این فرشتگان سایت تشکر و قدردانی می کنم خدایاااا شکرت برای داشتن چنین دوستان ارزشمندی خدایا شکرت ولی دوستان جدیدی که وارد این سایت گوهر نشان شدن باید خسته نشن و ادامه بدن .. البته اشکالی نداره که گاهی خسته میشن ولی دوباره بلند بشین و ادامه بدید و ایمان و یقین داشته باشید که به خواسته تون میرسید مطمعن باشید تردید نکنید فقط شرطش اینه که ادامه بدید . کامنت ها رو بخونید . وقت کافی برای این کامنت های ارزشمند بذارید. چون هر یک از این کامنت ها تجربیات یک شخصی است که این مسیر رو طی کرده و تجربه ای رو کسب کرده .. فایل های دانلودی رو ببینید و صحبت های استاد رو بارها و بارها گوش کنید نت برداری کنید و کامنت بذارید و تجربیات خودتون رو بنویسید و باور کنید بهترین و با امنیت ترین جای دنیا اینجاست چون هیچکس مسخره تون نمی کنه و هیچکس تحقیرتون نمی کنه اینجا تنها جایی هست که تشویق و تحسین تون می کنند و برای موفقیت هاتون ایستاده براتون کف میزنند و ذوق و شوق می کنند و اشک شوق براتون میریزند
خدایااآاا شکرت ..این که در مسیر خودشناسی و خودسازی و خداشناسی و توحیدی هستیم و خداوند نعمت شکرگذار بودن رو به ما عطا کرده یعنی به مسیرهای هموار و صاف و لذت بخش وارد شدیم خدایاااا شکرت
خدایاااا شکرت که در این مسیر نورانی و الهی قدم گذاشتیم و هر روز بیشتر و بیشتر ما رو هدایت می کنی تا با نتایج پایدارمون زندگی مون رو تجربه کنیم ممنون و سپاسگذارم خدایااا شکرت
_
خدایا شکرت که هدایت ما رو بعهده گرفتی و ای خدایی که به تنهایی برایمان کافی هستی ممنون و سپاسگذارم
خدایا تنها فقط و فقط تو را می پرستم و تنها فقط و فقط از تو یاری می جوییم
IN GOD WE TRUST
به نام الله وهاب
سلام
رد پای 148
تمرکز بر روی خودت
بیشتر اوایلی که با این موضوعات آشنا می شی این احساسات میاد سراغت.
که برای من این شکلی بود
دوست داشتم به همه بگم و اونا رو تغییر بدم
نیت خوب بود.
میخواستم به همه بگم راه بهتری وجود دارد.
اما هر چه جلو تر رفتم بیشتر تحقیر شدم بیشتر مورد تمسخر قرار گرفتم . و ……….
با اینکه استاد هم تاکید کرده بود که به کسی نگید روی خودتون کار کنید.
اما واقعا برات هیچی نداره جز حال بد و دور شدن از مسیر.
بعد ها توی قران دیدم بابا پیامبر هم همین طوری حرص میخورد که چرا اینا متوجه توحید نمیشن و خدا بهش میگفت تو وکیل اینا نیستی ت حفیظ اینا نیستی.
وظیفه تو فقط بشارت دادن و ترساندن هست.
و بارها گفته شده بود که روی بگردن اعراض کن.
و در مورد بعضی ها گفته بود که ما بر قلب اینها مهر زدیم.
و در جایی به پیامبر گفته بود مگه تو میتوانی به کسی که ناشنواست حرفی بشنوانی.
و دیگه این مسائل منو کلا نشوند سر جای خودم .
که اگه مردی بشین فقط روی خودت کار کن.
تو تغییر کن تو خوب شو تو بهتر شو
دیگران التماست میکنن که بگو چکار کردی
اون وقت سرت بالاست میگی این فایل این سایت اینم استاد حالا اگه میخوای بسم الله
بخدا کسی که آماده باشه فقط بهش بگی س رفته عضو سایت شده و الی آخر
خدایا بابت کار کردن روی خودم و هر روز بهتر و بهتر شدنم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم