گفتگو با دوستان 29 | قانون تکامل و "پایداری نتایج"
نکته مهم:
این فایل فقط به صورت صوتی می باشد
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- چقدر توانایی تبلیغ خودت و تواناهایی ات را داری؟
- “طمع” – به هر شکلی – خلاف قانون تکامل است. به همین دلیل هرگز به نتیجه پایدار نمی انجامد؛
- اساس موفقیت پایدار؛
- آیا به آسانی درسهایت را میگیری و ایرادهای خود را رفع می کنی یا باید حتماً مجبور شوی؟
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 29 | قانون تکامل و "پایداری نتایج"18MB20 دقیقه
سلام بعد از مدتها به استاد جان دلم و هرکسی که این کامنت رو میخونه
از کار کردن روی دوره احساس لیاقت هنوز فارغ که نه ولی خب یکم گذر رو به رشدی داشتم و باز تصمیم گرفتم بیام و به سایت هم سری بزنم
پاشنه آشیلم رو که پیدا کردم و الان دیگه باید لیزری روی دوره لیاقت و اون جلسات خاص وقت بذارم
هر بار که وارد میشم آگاهی های جدیدی بهم داده میشه و انگار من تا قبلش اصلا اون ویس هارو نشنیده بودم
امروز که این ویس رو گوش دادم و کامنت اول رو خوندم دیدم اشاره به داستان پیرمرد کردن که توی یه کوچه مغازه داشتن و خدا براشون روزی میفرستاده
و یاد خودم افتادم آتلیه من توی یه کوچه اس و خیلیا بهم گفتن جای آتلیه ات رو عوض کن
تو کوچس کسی نمیبینه
کسی نمیاد ولی خب من از این نقطه شروع کرده بودم و یاد حرفهای شما میفتادم که میگفتین وقتی رفتین بندرعباس و از کارگری شروع کردید به اون شخص که بهتون گفته میخوای از اینجا شروع کنی گفتین من از اینجا شروع میکنم ولی همینجا که نمیمونم و درجم بالا میره و کارو دست میگیرم و دقیقا همین شده بود
و منم میگم از اینجا شروع کردم ولی قرار نیست که همینجا بمونم و کلی هدف دارم برای کارم که دارم براشون تلاش میکنم و حتماً میام و مینویسم که تا کجا پیش رفت و این کسب و کار کوچولوی نقلی که تازه نهالش داره رشد میکنه رو همش خدا کرد همشوخدا کاشت من میگفتم و شاید بگم در عرض دو هفته کمتر من از کارمندی رسیدم به صاحب کسب و کار خودم
از حقوق 6-7 رسیدم به 15-16
متغیر هست اما خب کار خودمه زمانش دست خودمه خانوم خودمم آزادی زمانی دارم آزادی مالیم بهتر شده چون تازه دارم مدیریت هزینه یاد میگیرم حتما بهترم میشه
چالش داره اما قشنگه خوش میگذره کار میکنی متوجه تایم نمیشی متوجه اطرافت نمیشی دیگه چی از این قشنگ تر شب خسته میخوابی و صبح پا میشی با عشق میای سرکارت
خدا روزی رسونه اونه که میرسونه خدایا شکرت
خداوند روزی رسان بی حساب من است
بعد از چند ماه تقریبا توی این محله جا افتادم و میدونن که کوچه 5 ولیعصر عکاسیه
باورتون میشه از یه محله خیلی دور واسم مشتری میاد میگه من از اونجا اومدم ؟
یا یکی میاد میگه من از عکسها خیلی راضیم و دوستامم آوردم
مشتری میره علاوه بر اینکه دوباره خودش میاد دوستش ، زن داداشش و چندتا دیگه هم همراه خودش میاره
یه سری از محصولاتم مشتری خاص داره و من میدونم که این محصولو که موجود میکنم اون مشتری میبره
من اوایل توی گروه همین محله چندباری تبلیغ گذاشتم اونم رایگان ولی میتونم بگم افرادی که با تبلیغ منو شناختن از انگشتان دست کمتر بودن
و بازم میگم مشتری که از این گروه و تبلیغ اومد و بهم خیر رسوند از ده تا هم کمتر بود همشو خدا رسوند و خدا فرستاد
نمیدونم چقدر بهم ریخته و درهم برهم نوشتم ولی هرچی که میومد رو نوشتم
خدای من عاشقتم دوستت دارم منو به سمت بهترین ها برای خودم هدایت کن
دوستت دارم
سلام استاد خوبم و خانم شایسته مهربونم
واقعا خدارو شکر میکنم که هر لحظه داره منو هدایت میکنه من چند روزی هست دارم شخصیت خودمو کند و کاو میکنم ایرادامو درمیارم و دلیل رفتارام رو پیدا میکنم یه چیزی ذهن منو راجع به خودم خیلی درگیر کرد که آیا من دنبال جلب توجه هستم یا نه و این فایل امروز به عنوان نشانه روزانه من اومد و خیلی معما هارو راجع به خودم برام حل کرد و اون بخشی که راجع به طمع و تکامل بود رو در خودم بررسی کردم و خدارو شکر میکنم که الان که درگیر این مسائل بودم این فایل برام اومد و بازهم درک زیادی از خودم و رفتارام بهم داد
استاد جونم دستت درد نکنه خیلی دوست دارم زودی میام از نتایجم میگم️
به نام خدای بخشنده ی مهربان
خدایی که هرچه دارم ازاوست وهرروزباتغییرباورهایم ودرک تکاملی ازقانون ،بیشترمیبخشد.
خدایاتوکلمات راکه ازجنس انرژی هستند برذهنم جاری میکنی ومن مینویسم.
سلام ودرود خدمت استادعباسمنش عزیزوخانم شایسته ی عزیز وهمه ی دوستان عزیزی که دراین سایت توحیدی ومقدس حضوری پیوسته،مستمروفعال دارند وباعث رشدوتوسعه ی جهان میشوند.
امروزکه داشتم این فایل زیبا راگوش میدادم که استاد باآقاابراهیم عزیز درمورد قانون تکامل واثرونتایج منفی تبلیغات درکسب وکار صحبت میکردند،یاد خودم افتادم که اوایل که درحال یادگیری موسیقی بودم اصلا تکاملم راطی نکردم ومیخواستم زود نتیجه بگیرم به اینصورت که میبایست اول وزنخوانی درس رایادبگیرم بعد پارلاتی درس را یادبگیرم بعددرنهایت بنوازم ولی من اصلا رعایت نمیکردم واول کار شروع به نواختن میکردم واین باعث شد هرروز هرهفته وهرسال که میگذشت من تمام درس های قبلی رافراموش کنم.
الان که تلاش میکنم درهرمرحله قانون ها رارعایت کنم یادگیری وحفظ قطعات راحت ترشده.
هرچیزی دراین جهان قانونی دارد که اگر این قانون ها رارعایت کنیم رشد وپیشرفت میکنیم
مثل آب خوردن آسان میشویم برای آسانی ها
استاد حرف قشنگی زدند که انسان ها اکثرا عجول هستند.
دنبال جلب توجه هستند.
طمع دارند.
آره این خصلت ها دشمن درجه یک آدم هاست که جلوی رشدوپیشرفت را میگیرید وباعث میشود به مخ زمین بخورند وله شوند
وبیشترانسانها تا بامخ به زمین نخورندوله ولورده نشوند دنبال تغییر نمیروند.
من هم جزء یکی ازآنها بودم ولی الان تلاش میکنم که تغییر کنم ونجات بدهم ازهمه ی باورهای اشتباهی که درطول سالیان سال مثل سیمان به ماچسبیده
تلاش میکنم که دنبال جلب توجه نباشم بلکه ازدرون رشد کنم وانسان بزرگی مثل استاد عباسمنش شوم.
تلاش میکنم که دریادگیری قوانین زندگی ویادگیری موسیقی عجول نباشم وآهسته وآرام وپیوسته حرکت کنم وازروند تغییرات هرروزم لذت ببرم.
تلاش میکنم که طمع نداشته باشم که یک شبه به هرآنچه میخواهم برسم.بلکه بارعایت قوانین ثابت وبدون تغییرخداوند کم کم میرسم وبه بیشترآنچه میخواهم هم میرسم .
درمورد طمع یاد یک فیلم کارتونی افتادم که قبلا دربرنامه ی کودمان درتلویزیون میدیدم،
داستان ازاین قراربود که یک پسربچه دریک مسیری که میرفت خیلی خسته شده بود وجایی پیدا کرد ونشست فردی ازآنجا رد میشد اورادید که خسته ودرمانده است پس ایشان رابه منزل خودش دعوت کرد وبه اونان وآب داد به پسرک گفت دراین خانه من دوچمدان دارم که میخواهم آنها راببخشم ومیتوانی یکی ازاین دوچمدان را برای خودت برداری
یک چمدان که بسیار بزرگ بود ویک چمدان بسیار کوچک بود
پسرک چمدان کوچک راانتخاب کرد
وبه راه خودش ادامه داد زمانی که به نزد مادرش رسید چمدان راباز کرد که پراز طلا وجواهرات بود
وبرای مادرش داستان راتعریف کرد
مادر پسرک آدرس راازپسرش پرسید وبه منزل آن فرد رفت و آن فرد ازپیرزن با آب ونان پذیرایی کرد ودرآخر دوصندوق رانشانش داد که یکی بسیار بزرگ بود ودیگری بسیارکوچک
وپیرزن صندوق بسیاربزرگ رابرداشت وبازحمت به خانه اش آورد
اما زمانیکه درصندوق را بازکرد خالی بودبادهوا بود
بلی نتیجه ی طمع بادهواست.
تبلیغات فقط ازروی طمع انجام میشود که پول بیشتری بدست بیاید که نتیجه اش درنهایت بادهواست.
استادعباسمنش عزیز وخانم شایسته ی عزیز ازشما سپاسگذارم که این فایل های ارزشمند رابه طور رایگان دراختیار ما میگذارید وباعث آگاهی وپیشرفت ورشدو توسعه ی جهان میشوید.
خداوند حافط ونگهدارتان باشد
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام
تکامل ، درک موضوع تکامل خودش هم تکامل می خواد چراکه این مورد خیلی مخفی هست، حتی خود استاد هم چند بار رعایت نکرد و نتیجه اش را دید ، ولی براساس توضیحات خوب استاد خوبه که ما از همان ابتدا این قانون تکامل را رعایت کنیم که دراین صورت از فعالیت های عجولانه ، التماس کردن برای وام گرفتن، دنبال یک شبه پول دارشدن و مسائل دیگر پیشگیری می کنه .
وقتی قانون تکامل را رعایت کنیم آرامش داریم و کم کم ایدهای پول ساز و رسیدن به خواسته ها به ما می رسه و کم کم نشانه ها را می بینیم و با تایید هرکدام و عمل به آنها پیشرفت ما قطحی میشه و خبر خوش اینکه عقب گردی نذاره و فقط پیشرفت و پیشرفت و موفقیت هست
خدایا شکرت
بنام خداوند بخشنده بخشایشگرم..
سلام و درود به فایل نشانه ام..فایلی که اقا ابراهیم عزیز داشتن از استاد سوال میکردن…!.
میدونی داره چه چیزهایی بیشتر برام ثابت میشه!
که هر خاسته ایی که ما میخاییم تو زندگیمون برامون اتفاق بیفته…
نیاز داره …به یه نگرشی کاملا جدا،”از باورهای گذشتگانمون..
و اون محیطی که بزرگ شدیم..محیطی که بهمون القا کردن..که راه ثروتمند شدن نیاز به فلان ..کارها هست و خیلی چیزهای دیگه…
که واقعا من شخص.خودم داره زمان میبره که بتونم از اگاهیهای این فایل بهشتی به درستی استفاده کنم..
چون درک با گفتن زمین تا اسمون متفاوته…
استاد عزیزمون..تو ،فایل عزت نفس..دارن این باورها رو میگن…که من نسبت به حیطه ایی که دارم کار میکنم..ایمان دارم حرفهام تاثیر گذاره.و ایماندارم هر کسی بحرفهام گوش بده.و عمل کنه …حتما موفق میشه…
…
میدونی به چه نقطعه ایی رسیدم…استاد بخاطر اون باورهای قویش،” .نسبت به کارش باعث شد…
کارش قدم به قدم بصورت تکاملی ..بزرگ بشه…
برای چه افرادی.!؟برای افرادی که ..دوست دارن تو این مسیر به خوشبختی و سعادتمندی دنیا و اخرت برسند…
و ایشون اینقدر باورش نسبت بکاری که انجام دادن….اونم تو چند تا کلاس….و این شور و اشتیاق باعث شد.تا ادمهای هم فرکانس باهاشو بسمت خودش بکشونه…
در کل مخصوصا تو حیطه بیزنس..شخص خودم..من یه ایده بهم الهام شد..دقیقا همون چیزی میخاستم که در راستای تضادهای الانم بود…بخداوندی خودش.براحتی بهم الهام کرد..موقعه ایی که بصورت واضح شخصی رو برام فرستاد اینکار رو انجام بده…
گفتم این هدایته باید انجامش بدم..
براش تکنیکهای مختلف رو پیش بردم..
کاری که هیچ قابلیتی اولاش نداشت..قدم به قدم تکاملی بجایی رسید که جان گرفت….
دقیقا ایده الهامیم..بصورت یه ورژن جدیدی شد..تمام نقطعه به نقطعه این ایده..پر از هدایتهای الله بود.بعضا هفتها طول میکشید حالا بر حسب اون نیازهایی که توی افراد میدیدم..
یا یسری تقاضاهایی که نسبت به این کالای ..ساخته شده داشتن..
کم کم تکاملی از اوایل عید همین سال..تا الان .10 ماهه میگذره…به لطف خدا..به بهترین موقعیت رسید..و در کنارش یسری کارهای عزت نفسی هم باید انجام میشد..
دقیقا پاشنه کارم..هم از نظر کارایی…و هم از نظر شخصیت و عزت نفس..جان گرفت..
استاد با خوندن مطالب کتابها.و اون کلاسی که رفته بودن به تهران…همه اینهابه پکیچی رسیدن تا اول کار.عزت نفسشونو قوی کنند..و بعد به بُعد خداشناسی رسید…
دقیقا ..من خیلی افراد رو میبینم.و من با همچنین پکیچی گذشته به نسبت نه خیلی دور،” برخوردم..
ایشون یسری قولهایی بهم داد.که من فلان میکنم و فلان..وقتی توی عملگرایی میرسید..دقیقا این ،”نقطعه برام بولد میشد…
که ایشون فقط ادای . ثروتمند بودن خودشو میگه…
و خیلی دیدم توی افرادی که پول خوب میسازن.ولی از نظر شخصیتی یه لحظه هم نمیشه روشون حساب برد…
و دیدم..من پایه شخصیتیم عزت نفسم پایینه…و لطف خدا باعث شد تا من یسری کارها رو انجام بدم..و ناگفته نمونه پولی که ساختم بخاطر اون کارکردام تونستم دوره عزت نفس رو بخرم…
و بازم یسری درها برویم باز شد…و قدم به قدم..بازم یسری پلنهای مهارتی باید برای کارم برمیداشتم…
دقیقا…رشد شخصیتی و مهارتی..در این مدت.10 ماه..برای بیزنسم رشد کرد..الان بهش فکر میکنم پایه های رشد و پیشرفتم..درست و بجا و تکاملی جلو رفت…
تا همین دو هفته ایی..ورژن بالاتری بهم الهام شد..بخدا کارهایی انجام دادم..که عقل جنم بهش نمیرسید..من نیاز به سیستم قوی داشتم.با چند تا تکنیک ساده از طریق موبایل تونستم با هدایت الله کارمو تا یه قسمتی پیش ببرم…
حالا منتظر قدم بعدی از طرف خدا هستم..
خدا میگفت من انجام میدادم….
میخام به این پکیچ برسم که….وقتی من ایمان به چیزی که خلق کردم داشته باشم…پس من موفق هستم.و میدونم از پسش بر میام..و تکاملی این مدت زمان رو طی کردم…و میتونم عرضه کنم کالامو…..به افراد!..
حالا من نوعی…یروز ذهنم گفت بیا پوستر چاپ کن.!..اون اولاش!…دیدم هر چی کارمو پیش میبرم اینکار نمیشه.خدا نمیخاست ولی من اصرار میکردم..دیگه فهمیدم این تقلا دقیقا سرانجام قبلمو دارم تکرار میکنم…
و به این مورد رسیدم..بجای اینکه ،”پا تو کار خدا کنم تسلیم باشم قدم به قدم بهم بگه..
و میدونم این تسلیم بودنو باید بیشتر روش کار کنم..
هر چقدر سر سپرده خودش:میشم..بیشتر احساس میکنم نیازمندشم…
و دقیقا این مورد،رو” تو تمام کارم..بصورت واضح درکش میکنم.
استادم با درک خودشناسی و ایمان و باور به کارش قدم به قدم پیش رفت و الان و اون روزا هر روز رشد و پیشرفت کرد..
وقتی سازمان یه خونه درست و دقیق باشه..هر چقدر روش بار بشینه نمیشکنه…
ولی وقتی مثل خونه خاله خرسی باشه.با اومدن یه باد اهسته …فورا فرو میریزه…
کلا پایه هر موفقعیتی نیاز به شالوده اساسی داره.اینو خداوند بارها تو خواب تو بیداری بهم الهام کرد..ولی بقول استاد این انسان عجول،”هر کاری از دستش بر میاد تا گور خودشو با دست خودش بِکنه…
واقعا چقدر ما انسانها…ضعیف و ناتوان و عجولیم..انشالله که بتونم بجای حرف مفت عمل کنم..
و بتونم پایه تمام موفقعیتهامو روی اصل چیدمان کنم…
اصلی که میگه..میخام زندگیت در تمامی جنبه ها..پایدار و همیشگی باشه…
استادم با همین نگرش ادامه داد..الان اینقدر رشد کرده..در تمامی جنبه ها که فقط داره اینروزا توحید رو برامون ،”یکدل و یکصدا بر زبان میاره…
و نکته بعد….دقیقا تو این زمانه الان…همه چیز سرعتی شده..باید خیلی مواظب بود…که این باورها از کجا نشعت میگیره…
و یچیز جالب..یادم چند ماه پیش از طرف خدا هدایت شدم به چند مکان..که برای رشد عزت نفسم بود…
دقیقا خداوند یچیزهایی بهم نشون داد..که بهم یاداوری کنه کجای این دنیا قرار گرفتم..
من بخودم یاداوری میکنم …که بتونم ذهنمونو کنترل کنم.و خیلی مواظب این عجله کردن باشم..و مثل باتلاقیه که هر چی دست و پا ..بزنی بیشتر فرو میری…
و یادم بمونه هیچ وقت به ظاهر چیزی ،نگاه نکنم..خداوند تو این ایده الهامیم..همه رو بصورت واضح بهم نشون داد…
یه مثالی میزنن..که میگن درونش خودشو کشته بیرونشم مَردُم..
دقیقا همینو بصورت واضح بهم نشون داد…
که قدر ارزشمندی مسیرمو بدونم..تا قدم به قدم بصورت تکاملی کارمو پیش ببررم.و نخام برای دیده شدن خودمو بِکُشم…
که واقعا عمل بهش نیاز به یه باور خیلی قوی داره…
هر چقدر روی این باور و منطقی کردن ذهن در دام عجله…و به شبه نرسیدن به یه پول سنگین…..هر چقدر روش کار کنم احساس میکنم کمه!..
اینروزا باید بیشتر روی توحید و سر سپردگی مطلق در برابر خداوند،”کار کنم تا بتونیم زندگی خوبی رو در دنیا و اخرت برای خودم بسازم..
خدایا چنانکن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار…
پس،” پونت هر سازمان و ،”خاسته ایی…نیاز به شالوده قوی و محکم داره…که درکش تا عملش زمین تا اسمان متفاوته…که فقط با یاداوری قدمهای قبلمون میتونیم این مسیر رو به سلامت پیش ببریم.
سلام استاد عزیزم.
استاد چقدر واقعا قانون تکامل درسته و چقدر من سلولی این قانون را در کسبوکارم درک کرده ام.
من یه دفتر دارم که از چندین سال پیش که استارت بیزینسم را زدم هرمعامله و پروژه ای که انجام میدادم را با تمام جزئیات داخلش مینوشتم. از تاریخ سرمایه گذاری، زمان فعالیت روی اون ملک، زمان فروشش، حتی اینکه در کدام دفتر مشاور املاک قراردادش را نوشتم، کل هزینه ها و سود خالص و..
خلاصه همه را ثبت میکردم.
حتی آخر سال میومدم جمع کل معاملات، هزینه ها و سود خالص را هم مینوشتم.
و وقتی آخر سال کل معاملات انجام شده در طول سال را مرور میکردم و اون دفتر را ورق میزدم اینقدر واضح و روشن بود که هربار سود بیشتر، راحتی بیشتر و زمان کمتری انجام میشده برام.
گرچه اونموقع ها من اصلا با قانون تکامل آشنا نبودم.
استاد جان یه تجربه دیگه ای هم که ازین قانون تکامل کسب کردم این بود که ذهن انسان بسیار فریبکار و زیرک هستش و یجاهایی از طریق همین قانون تکامل، ترمز درست میکنه برای ادم.
این چندین ماه اخیر خیلی هدایتها و بشارت ها از خداوند دریافت میکردم درباره نزدیکی تحقق هدفم و دسترسی بهش. چون استاد واقعا خیلی عمیق روی باورهام و تغییر شخصیتم کار کردم بخصوص این 2سال اخیر.
تا میومدم شادی کنم سروکله نجوا پیدا میشد و میگفت تو که تکاملت طی نکردی چجوری داری خوشحالی میکنی و حرف خدا را قبول کردی؟!!! و یه تیر غیب میخورد وسط شادی من.
و از اونجا که من لحظه به لحظه هرآنچه نجوا میگه و هر حالتی برام پیش میاد را راحت برای خدا میگم و پیشش اقرار میکنم و هدایت میخوام ازش. اینبارم همینکارو کردم و آنی بخدا گفتم خدایا نجوا بهم اینطور میگه و…
و خداوند خیلی قشنگ مثل همیشه هدایتم کرد و جوابمو داد و تصویری شفاف و درمقیاس بزرگ بهم نشون داد.
و دیگه از اونموقع به هیچ عنوان نجوا ازین طریق نتونسته بهم مسلط بشه.
خواستم تجربه خودمو درمورد قانون تکامل مطرح کنم.
سپاسگزارم ازشما استاد عزیز.
درپناه خداوند باشین.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«أَوَلَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَىٰ أَن یَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَىٰ وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ»
(ﺁﻳﺎ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻗﺪﺭﺕ ﻧﺪﺍﺭﺩ که ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻓﺮﻳﻨﺪ؟ بلی ، ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻓﺮﻳﻨﻨﺪﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ)
«إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ»
(همانا امر ﺍﻭ این گونه ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻣﺪﻥ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﻛﻨﺪ ، ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ : ﺑﺎﺵ ، ﭘﺲ ﺑﻲ ﺩﺭﻧﮓ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻣﻰﺷﻮﺩ)
«فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»
(ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﻣﻨﺰّﻩ ﺍﺳﺖ ﺧﺪﺍﻳﻲ ﻛﻪ ﻣﺎﻟﻜﻴّﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻳﻲ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻭﺳﺖ، ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﻭ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻩ ﻣﻰﺷﻮﻳﺪ)
—————————————————————————
سلام و درود به شما خواهر بزرگوار و ثروتمند و توحیدی. امیدوارم که حالتون عالی عالی عالی باشه. و همیشه و هر ثانیه به هدایتهای رب العالمین متصل باشید.
از شما بینهایت سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندی که برام نوشته بودین.
https://abasmanesh.com/fa/similar-events-but-different-results/comment-page-8/#comment-1562364
∆این کامنت خیلی ارزشمند بود ولی خب چون گزینه پاسخ نداشت اینجا دارم براتون پاسخ مینویسم.
واقعاً خدا همه چیز و همه کس میشه برامون. انگار خداوند یه منوی بزرگ و بینهایت گذاشته پیش رومون و میگه بنده ارزشمند و گرانبها و زیبای من، چی میخوای انتخاب کن تا برات بفرستم.
فقط به شرط ایمان و باور من بنده.
خدایی که میگه خواسته ات چیه بنده من.
این موضوعی که شما توی کامنتتون برام نوشته بودین عمل کردن به آیه 186 بقره بود. شما در عمل به خداوند ایمان داشتین و خدا رو اجابت کردین. و خدا هم درخواست های شما رو اجابت کرده. خدایی که همواره در حال اجابت بندگانش هست. خدایی همه اجزای هستی رو چیدمان میکنه تا بنده اش رو در آرامش و راحتی متنعم کنه.
خدایی که حتی حواسش به اسپری هم هست.
ازتون متشکرم بخاطر این کامنت ارزشمندی که برام فرستادین و مهر تایید زدین پای باورهایی که تازه داشتن شکل میگرفتن.
الحمدلله رب العالمین.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر هر ذره از نتایج و نعماتی که به زندگی همه مون میاد (همه اعضای سایت)
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
الهی که در هر ثانیه خود خدا رو داشته باشید.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام بشما برادر عزیزم.
امیدوارم حال شما هم عالی عالی عالی باشه.
من نمیدونم چجوری سپاسگزار شما باشم. چجوری سپاسگزار خداوند باشم که این آیات و این جملات را به دل، زبان و قلم شما جاری کرد و به سمت من روانه.
آقای امیری بخدا قسم تمام صورت من شد یه لبخند رضایت از هدایت خداوند که از طریق کلمه به کلمه نوشته های شما به قلبم جاری کرد. با خوندن هرکلمه و هرجمله جریانی عظیم از هدایت و موج عظیمی از شادی و هیجان توی تک تک سلولهای من جاری شده و خدا میدونه انگار قفسه سینه من خیلی کوچیکه که قلبم توش جا بشه.
آقای امیری آیاتی که برام نوشتین قوت قلبی بود که خدا برام فرستاد. به دنبالش تمام جملاتی که نوشته بودین تاکید اون قوت قلب بود.
من نمیدونم چی بگم و چی بنویسم.
من قراره این هفته قدم بردارم برای یه آرزوی چندین ساله، آرزویی که الان برای انجامش نیاز بپول زیادی هست ولی من میخوام قدم بردارم.
همیشه خدا از قبل منو آماده میکرده، تقلب هاش را میرسونده خودش مسیرو هموار میکرده اینبارم باز خودش همه کارهارو کرده ازطریق کامنتی که براتون نوشته بودم درباره جریان سینما و ازطریق کامنت شما که درباره پول نوشته بودین و هدایتهایی که خداوند به وجودتون جاری کرده بود و به شکل های دیگه خدا امادم کرد که برای برداشتن این قدم دیگه بپولش فکر نکنم. بهم نشون داد تو فقط یراه سراغ داری که پول باشه تا هرکاریو انجام بدی ولی من بینهایت راه سراغ دارم.
برای همین برای قدمی که قرارش را هم برای صبح شنبه گذاشتم بپولش فکر نکردم.
دیروز غروب بخدا گفتم خدایا دل منو قرص و قوی کن برای قدمی که میخوام بردارم، بهش گفتم کمکم کن توکل داشته باشم و با باور و ایمان قوی قدم بردارم و از لحظه مطرح کردن این خواستم کمک هاش شروع شده و حالا هم از طریق همین کامنت شما از اون آیات زیبایی که نوشتین گرفته تا تک به تک کلماتتون.
خودتون اگر الان باز این آیاتی که برام نوشتین را بخونید مطمعنم یه قدرت متفاوت تری، یه قدرتی از یه جنس دیگه به وجودتون جاری میشه.
من شگفت زدم، هیجان دارم، ذوق دارم ، قلبم بیقراره.
اون جمله شما که گفتین خداوند یه منو بزرگ و بینهایت گذاشته جلومون و میگه بنده ارزشمند من چی میخوای انتخاب کن بگو تا برات فراهم کنم، نمیدونید غوغای قلب منو بیشتر کرد.
باز خداوند داشت این حرفو بهم میزد. داشت بهم میگفت اصلا بپولش به چه جوریش فکر نکن فقط برو ببین بپسند انتخاب کن من فراهم میکنم.
الان یاد یه تجربه ای افتادم حدودا دوسال پیش دنبال خونه بودم و اونموقع هزار جور شکو تردیدو ترمز توی وجودم بود. بخدا گفتم خدایا دلم میخواد بتو توکل کنم و قدم بردارم دلم میخواد دلم قرص باشه ولی نمیتونم، هدایتم کن اینو گفتمو اشکم جاری شد همون لحظه اون ندای زیبا توی وجودم جاری شد که تو برو ببین انتخاب کن من حساب میکنم!
قشنگه نه؟!!
اونموقع خداوند اون هدایت را برام انجام داد تا به وقتش. و درین فاصله نیاز بود ترمزهای وجودی من برطرف بشه من آماده بشم برای دریافتش وگرنه خدا همون موقع حساب کرد برام!!
باز درحین نوشتن هی چیزای جدید یادم میاد. همین دیشب بخدا داشتم همین جریان حساب کردنش را میگفتم.
آخه من بارها پیش اومده که میشینم با خدا خاطراتمون را مرور میکنم بش میگم یادته اینو گفتی بعد فلان شد بهمان شد واقعا مثل دوتا رفیق.
و حالا از طریق کلمات خودم که داشتم این جریان حساب کردن خدا را مینوشتم جواب سوالی که دیشب درین باره ازش کرده بودم را داد.
ببخشین خیلی حرفهام پراکنده و قرقاطی شد.
بازم از شما سپاسگزارم. واقعا سپاسگزارم.
و بااجازتون از تمام مطالبی که برام نوشتین اسکرین شات میگیرم بخصوص از اون آیات و حتما چاپ میکنم و بصورت قاب میزنم جلوی چشمم.
درپناه خداوند باشین برادر عزیزم.
سلام و درود به استاد عباسمنش و دوستان
دریافت های من
خاصیت وجودیه انسان هست که خیلی عجوله خیلی طمع داره خیلی دنبال جلب توجه هست و زود میخواد نتیجه بگیره
دنبال موفقیت ی شبه نباشیم چون خیلی زود از دستش میدیم
افرادی که خیلی یهویی و به سرعت میان بالا و دیده میشن به همون سرعت هم میان پایین و از بین میرن
ی سری درسها برای خیلی از ادمها تنها راه یادگیریش با مخ زمین خوردنه چون وقتی له و نابود بشن و شکست بخورن فکر میکنن و عمیق میشن و تا قبل اون فک نمیکنن
من باید اینقدر خوب باشم و روی خودم و مهارت هام کار کنم که بقیه بیان سراغ من نه من برم سراغ بقیه
موفق باشید