این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2021/06/abasmanesh-5.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-06-16 08:04:192024-04-21 07:05:42گفتگو با دوستان 22 | مثبت اندیشی و تاثیر آن در زندگی
151نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
اره خیلی خوب استاد درمورد پیش فرظهای ذهنی توضیح دادند
من یاد شعارهای مدرسه که در آن درس میخوندم افتادم یکی از شعارهایش به این صورت بود
مرگ بر امریکا امریکا شیطان بزرگ وخیلی از شعارهای دیگه وآن دیدگاه واشتباه باورها را در ذهن ما کردند که ان کشور جنایت کاراست اما با این سفر به دور امریکا نه تنها دیدگاه تغییر کرد بلکه باورهایمان در مورد این کشور شکست ممنونم استاد با این سوال خوب وزیبا
قانون اینکه، ذهن ما چون مثل لوح سفید هست و طبق ورودهای اولیه پردازش و تفسیر میکنه و هی آنها را تکرار و مرور می مکنه ، خاصیت ذهن نشخوار کردن هست و در طولانی مدت اطلاعات را تبدیل به باور می کنه که رفتار ما نشأت گرفته از باور ماست، حالا اگر خواهان این هستیم که رفتار ما عوض بشه و خوب بشه، باید اطلاعات و ورودهای خوب و مثبت به ذهن بدهیم و به نکات مثبت وزیبایی ها توجه و تمرکز بیشتر کنیم تا این پردازش اطلاعات ذهن ما را به احساس خوب برسونه، فقط در این حالت هست که ما قادر خواهیم بود اتفاقات خوب سلامتی و ثروت و نعمتهای بیشتری دریافت کنیم.
گاهی ما دچار نازیبایی ها میشیم و البته عاملش هم خودمان هستیم، در این حالت فقط باید کنترل ذهن کنیم سعی کنیم به نجوای شیطانی گوش ندهیم ذهن را با یاد آوری قانون آروم کنیم ، بهش بگیم الخیر فی ما وقع، همه چیز در نهایت به نفع کنه ، توحیدی فکر و عمل کنیم از خداوند هدایت بخوایم، دقیقا مثل استاد عباسمنش که ماجرای پرونده قضایی را در دادگاه آمریکا بابت رانندگی، سرعت زیاد به قاضی دادگاه گفت ، آنهم در شرایطی که ، همه مدارک علیه استاد بود ، و چون تونست در این شرایط بد و ناراحت کننده ذهن خودش را کنترل کنه ، پیروز میدان شد و جهان هستی به کمکش آمد و پایان ماجرا ختم به خیر شد ، علت پیروزی استاد فقط اینکه به قانون عمل کرد و سعی کرد در احساس خوب بماند و نجوای شیطان را دور کرد .
اول از همه از مهدی سابقی نژاد عزیز تشکر میکنم که صداشو شنیدم و این قدر به موفقیت های بزرگ رسیده و هنوزم در سایت فعال هست و به گفته خودش سقف فروش 2 میلیون دلار را زده .
خداروشکر که این دوستان ثروتمند این باور را میدهند که میشود و در هر شرایطی میشه رشد کرد
دوم از امید عزیز که توی سریال سفر به دور امریکا قسمت را ملاقات کردیم و اینکه این پس با تعریف داستانش چقدر درس زیبایی داده که تمام مسئله اینه که بتونیم کنترل ذهن کنیم و به اطلاعاتی که دیگران میدهند توجه نکنیم . چرا که تجربه های افراد از هر موضعی باورهای محدود کننده داره و جلوی پیشرفت ما رو میگیره . توجه کنیم به شدن ها .
و همانطور که استاد هم اشاره کردن ما باورها و ذهنیت خودمون رو تجربه میکنیم . مثلا اگر ذهنیت ناجالب در مورد هرکشور یا فردی داشته باشیم دقیقا همین برخورد را تجربه میکنیم . پس باید با واقعیت و تمرین باورهای بد خود را کمرنگ کنیم
داستان استاد این نتیجه را میدهد که اولا کنترل ذهن در شرایط سخت ورق را به نفع ما برمیگرداند و مدام روی کنترل ورودی ها کار کنیم و اتفاقات خوب را در ذهن خود بولد کنیم که تجربه های بد کم رنگ شوند. این نگرش را داشته باشیم که هر اتفاق به ظاهر ناجالب برای من خیر به همراه دارد و یاد بگیریم شخصیت واکنش گرا به مسائل نداشته باشیم
نمیدونید امروز وقتی وارد سایت شدم و دیدم که یه قسمت جدید از مجموعه گفتگوی استاد با دوستان اومده روی سایت چقدر خوشحال شدم 🤩
استاد جان انشاءالله همیشه زنده و پاینده باشید و از این برنامه ها تولید کنید و در اختیار یه عده آدم که عطش شنیدن و آگاه شدن را دارن بزارید.
استاد عزیز برای من یه سوال پیش اومده که ازتون خواهش دارم حتما جواب بدین
شما توی این فایل فرمودین که برخوردی که از قاضی آمریکا دیدی برعکس برخوردی بود که قبلا از قاضی ایران دیده بودی الان برا من سوال پیش اومده که آیا برخورد نا مناسبی که گاهی از کسی میبینیم ایراد از باورهای خودمونه؟
این سوال خیلی وقته توی ذهن من شکل گرفته مخصوصا هر وقت در مورد آزار و اذیت هایی که امامان و پیامبران مون شدن چیزی میشنوم یا میخونم برام سوال میشه که آیا باورها شون باعث شده با چنین موقعیت های نا مناسب برخورد کنن؟
استاد جان درسته که کامنتم به بحث گفتگو بی ربطه ولی دوست دارم جوابمو بدین😊
سلام استاد عزیز امیدوارم که حالتون مثل همیشه عالیه عالی باشه
استاد واقعا بابت زمانی که برای ما میزارید و آموزشهاتون و گفتن تجربیاتتون ازتون بییییی نهایتت ممنونم استاد من هر روووز دارم ازتون درس جدید میگیرم الان نزدیک ۵، ۶ ماهه که روزانه چندین ساعت دارم فایلهای شمارو گوش میکنم میبینم و چقدررر دیدم به زندگی تغییر کرده ،
این تجربه ای که امروز گفتین بی نهاییتت درس بزرگی بود اینکه در هر شرایطی بتونی ذهنتو کنترل کنی تا همه چیز رو به نفع خودت و به بهترین حالت تغییر بدی
اگر فقققططط همین یه دونه درس رو به کار بگیریم تو زندگیامون واقعا زندگیمون گلستان میشه
من اصلا یه شور و شعف عجیبی دارم وقتی این تجربه رو گفتین،
وقتی بتونی ذهنتو کنترل کنی چقدر قشنگ جهان و خداوند مهربان اتفاقات رو برات میچینه و منظم میکنه که تو به بهترین ها برسی
وقتی داستان مهاجرتتون و بحث هدایت الهیی رو میگفتین اونم واقعا منو دگرگون کرد
چقدر خوبه که احساس توانمندی کنی چقدر خوبه که بدونی همه چیه زندگیت تو دست خودته چقدر قشنگه و لذت بخشه که میتونی زندگیتو اونجوری که میخوای بچینی چقدر ترسات کم میشه
از وقتی در مورد چشم زخم دارم رو باورم کار میکنم چقدر احساس رهایی میکنم چقدر ترسام از بین رفته
استاد من واقعا ازتون سپاسگزارم که انقدر سخاتمندانه همه چیز رو به ما یاد میدید و دقیقا همینه که سخنی کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند
حرفاتو تو قلب و روح و جسمم نفوذ کرده من بییی نهایت ازتون سپاسگزارم
پیش فرض های ذهنی ما اتفاقات زندگیمان را رقم می زند. پیش فرض ها تنها از ورودی های ذهن ما که حاصل شنیدن و دیدن و … است در ذهن ما خودآگاه یا ناخودآگاه شکل گرفته است.
دیدگاه ما نیز دربارهی آمریکا و مردم آن بسیار تغییر کرده که پیش از این آنها را افرادی تروریست که همگی اسلحه داشته و در حال کشتن دیگران هستند می دانستیم و اصلا فکر نمی کردیم آنها پایبند خانواده باشند و تصور بسیار منفی از آن ها داشتیم، با دیدن مهمان هایی که به خانه ی استاد دعوت شدند از داشتن روابط خوب بین آنها لذت بردیم و متوجه شدیم آنها بسیار صمیمی و پایبند به خانواده هستند و از بودن در کنار یکدیگر لذت می برند. در مورد آب و هوا و نعمت و فراوانی نیز اصلا تصور چنین مناظر زیبایی را از آمریکا نداشته و اکثر نقاط آن را بیابانی و کوهستانی می دانستیم، حتی در مورد کاباره ها نیز دیدگاه کاملا متفاوتی در ما شکل گرفته است و متوجه شدیم که در خیلی از کشورهای جهان با وجود محدودیت بیشتر، روابط از هم گسیخته تر و بدتر است.
ذهن ما توسط افراد ورسانه ها برنامه ریزی و سمپاشی شده ولی تفکر مثبت به معنای دیدن زیبایی ها و توجه به نکات مثبت افراد است اگر چنین باور و نگاهی نسبت به همه ی اتفاقات و افراد داشته باشیم به همان سمت هدایت خواهیم شد. افراد با ما همان گونه رفتار می کنند که باورها و ذهنیت ما است و برای همین هیچ کس تاثیری در زندگی ما نداشته و باورها و فرکانس های ما عامل تاثیر گذار است.
متاسفانه مردم ما اعتماد به نفس پایینی داشته و خود را بسیار سطح پایین تر از کشورهای خارجی می دانند و این باور باعث می شود که در موقعیت های مشابه قرار بگیریم. نگاه دیگر نیز کشورهای دیگر را سطح پایین دانسته و خودشان را برتر و بهتر می دانند که در هر دو صورت باید باورهای خود را تغییر دهیم.
تجربیات خوب را همیشه در ذهن خود داشته باشیم و بر روی آن ها تمرکز کنیم چون ذهن اینگونه است که فقط بر روی نازیبایی ها و زشتی ها تمرکز می کند.ما باید آگاهانه ذهن خود را به سمت مثبت جهت دهی کنیم. اگر بتوانیم هنگام مواجه شدن با تضادها از زاویه ای به آن نگاه کرده که به احساس خوب برسیم اتفاقات زندگی ما به کلی دگرگون می شود، اما اگر بر ذهن خود کنترل نداشته باشیم احساس ما به شدت بد شده و اتفاقات بد به صورت چرخه ای برای ما رخ خواهد داد.
زمانی که در مدار مناسب باشیم مانند استاد حتی اگر اتفاقات بسیار بد نیز برای ما رخ دهد در پایان به نفع ما تغییر خواهد کرد .
کنترل ذهن مهمترین مهارتی است که باعث تفاوت بین افراد موفق و ناموفق خواهد شد و اتفاقات و شرایط عالی را برای ما رقم می زند.باید نکات منفی را در ذهن خود کمرنگ کرده و نکات مثبت را تقویت کنیم و مرتبا درباره ی آنها صحبت کرده و بنویسیم.
این نوشته هارو یه نیم ساعت بعد از گفتگوی توی کلاب هووس دارم مینویسم
من مدتهای زیادیه که تنهام اصولا از اولم تنها بودم یعنی آدم شلوغی نبودم و عاشق این تنهایی ام و تو خیلی از جمعها بودن واقعا انرژیمو ازم میگیره و خیلی زود خسته میشم انگار که کوه کنده باشم
تنها جمعی که اینجوری نبودم وقتی بودم باهاشون چندتا از دوستای زمان دانشگاه بود که سالی یکی دوبار دورهم جمع میشدیم که اونم به خاطر این بیماری منحل شده
بعد از این همه نبودن تو جمع آدما و یه سری جمعای هم که بودم فقط جسمم بود فکرو ذکرم یه جای دیگه بود امشب با تمام وجودم بودن تو جمعی که هرکدوم از یه گوشه ی دنیا جمع شده بودیم که علاوه بر این که کلی حرف حسابو درستو منطقی و مفید شنیدم و فقط شنونده بودم چقدر حالمو خوب کرد، خداییش فکر نمیکردم یه حال خوب این شکلی رو تجربه کنم. صبح که اون لینک دعوتو تو کانال دیدم زدم رو لینکه دیدم میشه رو اندروید این برنامه رو نصب کرد نصبش کردم قصدم نداشتم بیام ولی نزدیک ساعت ۷ یه شوقی رو تو وجودم حس کردم که فهمیدم باید برم
میخام بگم الان چقد حالم خوبه که نزدیک ۴ساعت استاد رو در زمان حال باهاشون وقت گذاشتم جدای از همه ی صحبتای عالی و اطلاعات مفیدی که دریافت کردم این حال خوب این حس خوب که تو وجودم به جریان افتاده بینظیره خیلی عالیه
سلام استاد بزرگوار سپاسگذارم از اینکه مثالهایی از خودتون میزنین واینطوری به ما آرامش میدین که این مشکلات فقط برای ما اتفاق نمی افته واینکه کنترل ذهن رو چطوری انجام بدیم.چون این مورد دادگاهی برای من هم اتفاق افتاده وامیدوارم مثل شما بتونم ذهنم را کنترل کنم ودرنهایت این باور را قوی کنم که همیشه همه چیز به نفع من تمام میشه وهمیشه همه چیز آخرش خوب میشه وبا احساس خوب ادامه بدم.ممنون
سلام به استاد خوبم وخانم شایسته عزیز
اره خیلی خوب استاد درمورد پیش فرظهای ذهنی توضیح دادند
من یاد شعارهای مدرسه که در آن درس میخوندم افتادم یکی از شعارهایش به این صورت بود
مرگ بر امریکا امریکا شیطان بزرگ وخیلی از شعارهای دیگه وآن دیدگاه واشتباه باورها را در ذهن ما کردند که ان کشور جنایت کاراست اما با این سفر به دور امریکا نه تنها دیدگاه تغییر کرد بلکه باورهایمان در مورد این کشور شکست ممنونم استاد با این سوال خوب وزیبا
به نام رب العالمین
سلام
وقت همگی بخیر وشادی
ذهنیت در مورد آمریکا
قانون اینکه، ذهن ما چون مثل لوح سفید هست و طبق ورودهای اولیه پردازش و تفسیر میکنه و هی آنها را تکرار و مرور می مکنه ، خاصیت ذهن نشخوار کردن هست و در طولانی مدت اطلاعات را تبدیل به باور می کنه که رفتار ما نشأت گرفته از باور ماست، حالا اگر خواهان این هستیم که رفتار ما عوض بشه و خوب بشه، باید اطلاعات و ورودهای خوب و مثبت به ذهن بدهیم و به نکات مثبت وزیبایی ها توجه و تمرکز بیشتر کنیم تا این پردازش اطلاعات ذهن ما را به احساس خوب برسونه، فقط در این حالت هست که ما قادر خواهیم بود اتفاقات خوب سلامتی و ثروت و نعمتهای بیشتری دریافت کنیم.
گاهی ما دچار نازیبایی ها میشیم و البته عاملش هم خودمان هستیم، در این حالت فقط باید کنترل ذهن کنیم سعی کنیم به نجوای شیطانی گوش ندهیم ذهن را با یاد آوری قانون آروم کنیم ، بهش بگیم الخیر فی ما وقع، همه چیز در نهایت به نفع کنه ، توحیدی فکر و عمل کنیم از خداوند هدایت بخوایم، دقیقا مثل استاد عباسمنش که ماجرای پرونده قضایی را در دادگاه آمریکا بابت رانندگی، سرعت زیاد به قاضی دادگاه گفت ، آنهم در شرایطی که ، همه مدارک علیه استاد بود ، و چون تونست در این شرایط بد و ناراحت کننده ذهن خودش را کنترل کنه ، پیروز میدان شد و جهان هستی به کمکش آمد و پایان ماجرا ختم به خیر شد ، علت پیروزی استاد فقط اینکه به قانون عمل کرد و سعی کرد در احساس خوب بماند و نجوای شیطان را دور کرد .
علیرضا یکتای مقدم
مشهد مقدس
به نام خداوند پاک و منزه
سلام به همه دوستان عزیزم
اول از همه از مهدی سابقی نژاد عزیز تشکر میکنم که صداشو شنیدم و این قدر به موفقیت های بزرگ رسیده و هنوزم در سایت فعال هست و به گفته خودش سقف فروش 2 میلیون دلار را زده .
خداروشکر که این دوستان ثروتمند این باور را میدهند که میشود و در هر شرایطی میشه رشد کرد
دوم از امید عزیز که توی سریال سفر به دور امریکا قسمت را ملاقات کردیم و اینکه این پس با تعریف داستانش چقدر درس زیبایی داده که تمام مسئله اینه که بتونیم کنترل ذهن کنیم و به اطلاعاتی که دیگران میدهند توجه نکنیم . چرا که تجربه های افراد از هر موضعی باورهای محدود کننده داره و جلوی پیشرفت ما رو میگیره . توجه کنیم به شدن ها .
و همانطور که استاد هم اشاره کردن ما باورها و ذهنیت خودمون رو تجربه میکنیم . مثلا اگر ذهنیت ناجالب در مورد هرکشور یا فردی داشته باشیم دقیقا همین برخورد را تجربه میکنیم . پس باید با واقعیت و تمرین باورهای بد خود را کمرنگ کنیم
داستان استاد این نتیجه را میدهد که اولا کنترل ذهن در شرایط سخت ورق را به نفع ما برمیگرداند و مدام روی کنترل ورودی ها کار کنیم و اتفاقات خوب را در ذهن خود بولد کنیم که تجربه های بد کم رنگ شوند. این نگرش را داشته باشیم که هر اتفاق به ظاهر ناجالب برای من خیر به همراه دارد و یاد بگیریم شخصیت واکنش گرا به مسائل نداشته باشیم
سلام استاد عزیزم
چقدر شما فوق العاده هستید
استاد شما فوق العاده ای ما غیر از این درشما نمیبینیم
شما دستی از دستان خداوند برای ما هستید
و همچنین تمام ابرادی که توی زندگیمون هستن مثل شما عالی و فوق العادن
استاد من میخواستم راجب یه موضوعی حرف بزنم که این مدت خیلی ذهن منو در گیر کرده
مثل این اتفاقی که برای شما افتاد
و یه جورایی شما مقصر نبودین
و ذهنتونو کنترل کردید و حل شد و خیلی چیزاز مثبتی براتون رقم زد
ولی این تضادی که برای من رقم خورده
من مثلا نمیدونم که خودم مقصرم یا نه
البته که خودم مقصرم ولی خب انتظار این تضاد وحشتناک رو نداشتم
و یه جورایی خیلی بهم بر خورد…
من میدونم که باید در این شرایط بتونم ذهمم رو کنترل کنم
و اعراض کنم از برخورد منفی افراد و فقط توجه کنم به مثبت ها
سپاس گزاری کنم
و به چیزایی که این چالش در من داره رشد میشه و میسازه دقت کنم
و بگم الخیر فی ما وقع
ولی خب مثلا بعضی وقتا خود سرزنشی میومد سراغم و خیلی این کنترل ذهن برام سخت میشد
مثلا ذهنم میگفت تو این کنترل ذهن رو اونموقع باید انجام میدادی
در حالی که من واقعه نمیدونستم که اونکاری که دارم انجام میدم درسته غلطه
و فکر میکردم اتفاقا خوبه
ولی نتیجه بد شد
و کلا سرزنش خودم جولوی کنترل ذهنم رو میگرفت به این دلیل که میگفتم
کسایی که خطایی نکردن
گناهی ندارن
اگر کنترل ذهن کنن
و به خدا اطمیان داشته باشن
نتیجه خوب میگیرن
نه تویی که کلی اشتباه داری
تو لیاقت یه رابطه خوب رو نداری
تو اینقدر اشتباه داشتی که نگو و نپرس
توی پارانتز بگم این ذهن مکارم فقط نکات منفیم برام بولد میکنه وگرنه من فوق العادم نسبت به مثلا قبل خودم
و لیاقت یه رابطه فوق العاده و احترام و اعتماد صدرصد رو دارم
اما ذهنم میاد این کار باهام میکنه
ولی شکر خدا بهش آگاه شدم
و میدونم که اینا همون نجواهای شیطان هست که میخواد منو از خوشبختی دور کنه
و بگه تو از خداوند دور هستی و لیاقتشو نداری
اینا همش مسیریه که من باید طی کنم
تا به احساس ارزشمندی بیشتر و بیشتر برسم
پس ماموریت من اینه که باورهای مثبت رو تکرار کنم
با احساس لیاقت بالا البته اینا همش تکاملیه
ولی باید تکرار کنم و رها نکنم
سلام و صد سلام خدمت استاد عزیز
نمیدونید امروز وقتی وارد سایت شدم و دیدم که یه قسمت جدید از مجموعه گفتگوی استاد با دوستان اومده روی سایت چقدر خوشحال شدم 🤩
استاد جان انشاءالله همیشه زنده و پاینده باشید و از این برنامه ها تولید کنید و در اختیار یه عده آدم که عطش شنیدن و آگاه شدن را دارن بزارید.
استاد عزیز برای من یه سوال پیش اومده که ازتون خواهش دارم حتما جواب بدین
شما توی این فایل فرمودین که برخوردی که از قاضی آمریکا دیدی برعکس برخوردی بود که قبلا از قاضی ایران دیده بودی الان برا من سوال پیش اومده که آیا برخورد نا مناسبی که گاهی از کسی میبینیم ایراد از باورهای خودمونه؟
این سوال خیلی وقته توی ذهن من شکل گرفته مخصوصا هر وقت در مورد آزار و اذیت هایی که امامان و پیامبران مون شدن چیزی میشنوم یا میخونم برام سوال میشه که آیا باورها شون باعث شده با چنین موقعیت های نا مناسب برخورد کنن؟
استاد جان درسته که کامنتم به بحث گفتگو بی ربطه ولی دوست دارم جوابمو بدین😊
دوستتون دارم استاد بی نظیر و دوست داشتنی🥰
سلام استاد عزیز امیدوارم که حالتون مثل همیشه عالیه عالی باشه
استاد واقعا بابت زمانی که برای ما میزارید و آموزشهاتون و گفتن تجربیاتتون ازتون بییییی نهایتت ممنونم استاد من هر روووز دارم ازتون درس جدید میگیرم الان نزدیک ۵، ۶ ماهه که روزانه چندین ساعت دارم فایلهای شمارو گوش میکنم میبینم و چقدررر دیدم به زندگی تغییر کرده ،
این تجربه ای که امروز گفتین بی نهاییتت درس بزرگی بود اینکه در هر شرایطی بتونی ذهنتو کنترل کنی تا همه چیز رو به نفع خودت و به بهترین حالت تغییر بدی
اگر فقققططط همین یه دونه درس رو به کار بگیریم تو زندگیامون واقعا زندگیمون گلستان میشه
من اصلا یه شور و شعف عجیبی دارم وقتی این تجربه رو گفتین،
وقتی بتونی ذهنتو کنترل کنی چقدر قشنگ جهان و خداوند مهربان اتفاقات رو برات میچینه و منظم میکنه که تو به بهترین ها برسی
وقتی داستان مهاجرتتون و بحث هدایت الهیی رو میگفتین اونم واقعا منو دگرگون کرد
چقدر خوبه که احساس توانمندی کنی چقدر خوبه که بدونی همه چیه زندگیت تو دست خودته چقدر قشنگه و لذت بخشه که میتونی زندگیتو اونجوری که میخوای بچینی چقدر ترسات کم میشه
از وقتی در مورد چشم زخم دارم رو باورم کار میکنم چقدر احساس رهایی میکنم چقدر ترسام از بین رفته
استاد من واقعا ازتون سپاسگزارم که انقدر سخاتمندانه همه چیز رو به ما یاد میدید و دقیقا همینه که سخنی کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند
حرفاتو تو قلب و روح و جسمم نفوذ کرده من بییی نهایت ازتون سپاسگزارم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
پیش فرض های ذهنی ما اتفاقات زندگیمان را رقم می زند. پیش فرض ها تنها از ورودی های ذهن ما که حاصل شنیدن و دیدن و … است در ذهن ما خودآگاه یا ناخودآگاه شکل گرفته است.
دیدگاه ما نیز دربارهی آمریکا و مردم آن بسیار تغییر کرده که پیش از این آنها را افرادی تروریست که همگی اسلحه داشته و در حال کشتن دیگران هستند می دانستیم و اصلا فکر نمی کردیم آنها پایبند خانواده باشند و تصور بسیار منفی از آن ها داشتیم، با دیدن مهمان هایی که به خانه ی استاد دعوت شدند از داشتن روابط خوب بین آنها لذت بردیم و متوجه شدیم آنها بسیار صمیمی و پایبند به خانواده هستند و از بودن در کنار یکدیگر لذت می برند. در مورد آب و هوا و نعمت و فراوانی نیز اصلا تصور چنین مناظر زیبایی را از آمریکا نداشته و اکثر نقاط آن را بیابانی و کوهستانی می دانستیم، حتی در مورد کاباره ها نیز دیدگاه کاملا متفاوتی در ما شکل گرفته است و متوجه شدیم که در خیلی از کشورهای جهان با وجود محدودیت بیشتر، روابط از هم گسیخته تر و بدتر است.
ذهن ما توسط افراد ورسانه ها برنامه ریزی و سمپاشی شده ولی تفکر مثبت به معنای دیدن زیبایی ها و توجه به نکات مثبت افراد است اگر چنین باور و نگاهی نسبت به همه ی اتفاقات و افراد داشته باشیم به همان سمت هدایت خواهیم شد. افراد با ما همان گونه رفتار می کنند که باورها و ذهنیت ما است و برای همین هیچ کس تاثیری در زندگی ما نداشته و باورها و فرکانس های ما عامل تاثیر گذار است.
متاسفانه مردم ما اعتماد به نفس پایینی داشته و خود را بسیار سطح پایین تر از کشورهای خارجی می دانند و این باور باعث می شود که در موقعیت های مشابه قرار بگیریم. نگاه دیگر نیز کشورهای دیگر را سطح پایین دانسته و خودشان را برتر و بهتر می دانند که در هر دو صورت باید باورهای خود را تغییر دهیم.
تجربیات خوب را همیشه در ذهن خود داشته باشیم و بر روی آن ها تمرکز کنیم چون ذهن اینگونه است که فقط بر روی نازیبایی ها و زشتی ها تمرکز می کند.ما باید آگاهانه ذهن خود را به سمت مثبت جهت دهی کنیم. اگر بتوانیم هنگام مواجه شدن با تضادها از زاویه ای به آن نگاه کرده که به احساس خوب برسیم اتفاقات زندگی ما به کلی دگرگون می شود، اما اگر بر ذهن خود کنترل نداشته باشیم احساس ما به شدت بد شده و اتفاقات بد به صورت چرخه ای برای ما رخ خواهد داد.
زمانی که در مدار مناسب باشیم مانند استاد حتی اگر اتفاقات بسیار بد نیز برای ما رخ دهد در پایان به نفع ما تغییر خواهد کرد .
کنترل ذهن مهمترین مهارتی است که باعث تفاوت بین افراد موفق و ناموفق خواهد شد و اتفاقات و شرایط عالی را برای ما رقم می زند.باید نکات منفی را در ذهن خود کمرنگ کرده و نکات مثبت را تقویت کنیم و مرتبا درباره ی آنها صحبت کرده و بنویسیم.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام استاد عزیزم امیدوارم ک حالتون عالی باشه
استاد جان
این نگرش و ذهنیت ماست که تجربیات مارورقم میزنه واقعاااا
من تا قبل از دیدن سفر به دور آمریکا چندین سال بود ک هییچ مسافرتی نرفته بودم واونم همش تو بچگیم بود واصن نمیفمیدم مسافرت چیه چرا میریم
چون هروقت با خانوادم بودم تو بچگیم فق
دنبال پاساژ و رستوران بودیم
من همش توسفر خسته و له بودم
درواقع این چیزایی ک الان میخوام بگم
تاثیراتی هست ک سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت در من گذاشته
آغا خلاصه من، خونوادم از سفر این ذهنیت رو داشتن ک میری خودتو خسته میکنی کثیف میکنی
پولاتو خرج میکنی میای
اما بعددد سفر به دور آمریکا
تو. قسمت اول میشنیدم خانوم شایسته میگفتن
سفر ادماروبزرگ میکنه سفر توروپخته تر میکنه سفر بهت یادد میده رها باشی
خودتو میسپری به جریان هدایت
هیچ چیزی از قبل تعیین نمیکنی
و کلی بزرگ تر میشی
تجربیات جدید
آدمای جدید
من بااین ذهنیت
سفر به دور آمریکا روشروع کردم
اصلااستادهمینکه میدیدم شما توی هر قسمت وقتی برخورد آدما رو میبینین تحسین میکنین
وهمم باهاتون خوبن
این رفته بود. تو ذهنم
تااینکه پیش اومد رفتم ی مسافرت خیلیییی رویایی
عادت شما توی وجودم تاثیر. گذاشته،بود
استاد منم مردم اونجا رو تحسین میکردم
منم. سعی میکردم باادما ارتباط برقرار کنم
خرید میکردم با دل وجون خرید میکردم تحسین میکردم خانومایی که توی بازار روی پای خودشون می ایستند
من،رفته بودم بندر عباس
من ذهنم راجب بندر پاک بود.تنها چیزی ک شنیده،بودم
خونگرمی جنوبیها بود و بس
وقتی رفتم عاشقش شدم
عاشق جنوبیا عاشق بندر
عاشق بوی بندر
جالبه ک بهتون بگم وقتی اومدم شهر خودم یکی از نزدیکام بهم گفت من از بندر خوشم نمیاد،گفتم چرا گفت بندر بوی لجن میده،
بعد من متوجه حرفش نشدم
گفتم اتفاقا. من خیلی خوشم میاد چون بوی چمن تازه ای میده ک روش آب ریختی و منویاد بچگیم میندازه
گفت خببب همین دیگه منظورم از لجن همینه
من اونجا تازه فهمیدم چقدر میشه دیدگاه آدما متفاوت باشه و براساس دیدگاه تجربیاتت رقم بخوره
اون آدم چ حرفای بدی ک راجب جنوبیانمیگفت
اما من هرچی ک دیدم مهربونی و خونگرمی وصمیمیت بود
میخوام بگم فقط دیدگاه ماست
شنیده های ماست،ک تجربیاتمون رورقم میزنه
سپاسگزارم ازینکه راجب کنترل ذهن گفتین منوک خیلی کمک کرد
عاشقتونم در پناه الله یکتا باشید
به نام حق
سلام
این نوشته هارو یه نیم ساعت بعد از گفتگوی توی کلاب هووس دارم مینویسم
من مدتهای زیادیه که تنهام اصولا از اولم تنها بودم یعنی آدم شلوغی نبودم و عاشق این تنهایی ام و تو خیلی از جمعها بودن واقعا انرژیمو ازم میگیره و خیلی زود خسته میشم انگار که کوه کنده باشم
تنها جمعی که اینجوری نبودم وقتی بودم باهاشون چندتا از دوستای زمان دانشگاه بود که سالی یکی دوبار دورهم جمع میشدیم که اونم به خاطر این بیماری منحل شده
بعد از این همه نبودن تو جمع آدما و یه سری جمعای هم که بودم فقط جسمم بود فکرو ذکرم یه جای دیگه بود امشب با تمام وجودم بودن تو جمعی که هرکدوم از یه گوشه ی دنیا جمع شده بودیم که علاوه بر این که کلی حرف حسابو درستو منطقی و مفید شنیدم و فقط شنونده بودم چقدر حالمو خوب کرد، خداییش فکر نمیکردم یه حال خوب این شکلی رو تجربه کنم. صبح که اون لینک دعوتو تو کانال دیدم زدم رو لینکه دیدم میشه رو اندروید این برنامه رو نصب کرد نصبش کردم قصدم نداشتم بیام ولی نزدیک ساعت ۷ یه شوقی رو تو وجودم حس کردم که فهمیدم باید برم
میخام بگم الان چقد حالم خوبه که نزدیک ۴ساعت استاد رو در زمان حال باهاشون وقت گذاشتم جدای از همه ی صحبتای عالی و اطلاعات مفیدی که دریافت کردم این حال خوب این حس خوب که تو وجودم به جریان افتاده بینظیره خیلی عالیه
یه جور خاصی احساس سبکی میکنم، احساس شادی عمیق آروم، احساس زلالی
یه انرژی ای دریافت کردم که خیلی زیباست
چه تجربه ی باحالیه واقعا بودن تو یه همچین جمع فوقالعاده ای که زلالن همشون
کلی کیف کردم از بودن باهاتون در زمان حال همون لحظه به صورت زنده
خدارو بینهایت بار شکر
شاد باشید
در پناه حق.
سلام استاد بزرگوار سپاسگذارم از اینکه مثالهایی از خودتون میزنین واینطوری به ما آرامش میدین که این مشکلات فقط برای ما اتفاق نمی افته واینکه کنترل ذهن رو چطوری انجام بدیم.چون این مورد دادگاهی برای من هم اتفاق افتاده وامیدوارم مثل شما بتونم ذهنم را کنترل کنم ودرنهایت این باور را قوی کنم که همیشه همه چیز به نفع من تمام میشه وهمیشه همه چیز آخرش خوب میشه وبا احساس خوب ادامه بدم.ممنون