گفتگو با دوستان 17 | مسئولیت مسائل زندگی ات را بپذیر
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- شما فقط توان تغییر آنچه را داری که می پذیری خودت بودجود آورده ای. پس اولین قدم برای تغییر شرایط این است: “مسئولیت شرایط کنونی زندگی ات را بپذیر”؛
- وقتی می پیذری که با باورهایت این شرایط را خلق کرده ای، خود به خود تعهد و اراده لازم برای تغییر آن باورها در وجود شما شکل می گیرد؛
- چگونه نتایجم را بزرگتر کنم؟
- آگاهی از گفتگوهایی است که در ذهن ما می گذرد؛
- سازنده ترین بخش موفق شدن، ایمان و عزت نفسی است که به شما ثابت می کند که: “امکان پذیر است”
منابع بیشتر:
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD516MB33 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 17 | مسئولیت مسائل زندگی ات را بپذیر30MB33 دقیقه
سلام استاد عزیز
گفتگوی شما با دوستان توی کلاب هاوس خیلی برای ما مفیده و بهتر قوانین رو درک میکنیم
سپاسگزارم از شما و سپاسگزارم از دوستای عزیزم ک با شهامت میان و صحبت میکنن
حتی مهیار عزیز ک خودش فکر میکنه دستاورد خاصی نداره میاد و با شهامت صحبت میکنه
تحسین میکنم آرام عزیزم رو 🌹
من هر روز از۴صبح تا۸مینویسم و امکان نداره روزی رو بدون گوش دادن و نوشتن شروع کنم👍👍
تحسین میکنم اینهمه تعهد رو
تحسین میکنم این درجه از ایمان و باور را
استاد اونجا ک گفتین آدمهای نا مناسب رو حذف کردم (من نکردم .چون من هنوز مناسب و نامناسب رو از هم تشخیص نمیدم .همه خاکستری ان حتی خودم فقط یه چند تایی بود ک اهل غیبت و اینا بود ک محل زندگی ام رو عوض کردم و از اونا دور شدم و خداروشکر نتیجه خوبش رو هم دیدم
ولی بقیه رو مطمین نیستم ک بد هستن یه چند تایی هست ک اگه گاهی حال منو میگیرن بنظرم خودم مقصرم دزسته؟
کاش در این مورد بیشتر توضیح میدادین آخه آدمهای اطراف من اکثرا کم حرف ان و من از دل اونا خبر ندارم
زندگی هاشون هم معمولیه ک اونم بخاطر باورهای غلطشون هست و در موردش با من حرف نمیزنن
البته خیلی دوست دارم چند تا از اطرافیانم حسابی ثروتمند باشن و رفت و آمد با آنها روی منم تاثیر بزاره ولی اکثرا مثل خودمون هستن پس با اونا چکار کنم ؟
امروز روز عید فطر بود و من و بچه ها دلمون میخواست همسرم مارو ببره بیرون و توت بخوریم و کمی تو طبیعت بگردیم وقتی بهش گفتیم عصبانی شد
حال منم خیلی گرفته شد
هزار حرف اومد تو ذهنم ولی به زبون نیاوردم آخه قول دادم ک جزء شاگردهای زرنگ کلاس استاد باشم
حرفها بغض شدن و راه گلوم رو گرفتن
برای خلاصی از وضعیت رفتم ک حیاط رو بشورم و گفتگوی استاد با بچه ها رو هم با هنسفری گوش میدادم
به خودم گفتم فاطمه آنقدر نارحتی یعنی چی؟
گفت آخه این مرد کارش همینه تا میگیم مارو ببر بیرون یکدفعه عوض میشه
خدا گفته سرنوشت هر انسانی رو به خودش دادیم پس کو؟
استاد میگه خودتون خالق شرایط خودتون هستین پس کو؟
مگه من رانندگی بلدم ؟
مگه سر هر چیز پیش پا افتاده ای باید گردن کج کنم؟
ما حتی اگه یه روزی نتیجه بگیریم و خیلی ثروتمند بشیم چه فایده ؟ بازم باید پیش مرد خونه التماس کنیم ک خواسته مارو براورده کنه
میخواستم گوشی ام رو بکوبم به دیوار حیاط
این قضیه چند دفعه تکرار شده
خوب پس به قول استاد این دیگه عادی نیست
این شاید به باورای خودت بستگی داره
اصلا اینهمه ک استاد و این بچه ها میگن ک خودت اینا رو بوجود آوردی یعنی همین
چرا من فکر میکنم ک اون مقصره ؟
چرا مسولیت شرایطی ک در اون قرار دارم رو گردن نمیگیرم مثل الهام عزیز
صداشونو میشنوم ولی …..
درشرایط خوب و عالی میگم من خالق شرایطم هستم تو این تضادها ک گیر می افتم میگم من چقدر بدبختم ک باید …..
چرا یادم میره ک خلق این وضعیت هم از طرف من بوده
بعد تصمیم گرفتم کاغذ و قلم بردارم و بار ها و بارها بنویسم ک من خالق شرایط خوب و بد زندگی خودم هستم
و باورهای اشتباهم رو شناسایی کنم و باورهای درست رو پیدا کنم و بنویسم و تکرار کنم
بعد با بچه هام رفتیم پارک نزدیک خونمون
از اینکه امروز ذهنم رو کنترل کردم و یه تصمیم خوب گرفتم
به خودم تبریک
و از استاد عزیز و دوستان خوبم ک انقدر قشنگ و صادقانه میان و صحبت میکنن وباعث میشن ما بهتر قانون رو بفهمیم تشکر میکنم