گفتگو با دوستان 13 | خلق زندگی دلخواه، شانسی نیست - صفحه 5


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    272MB
    17 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 13 | خلق زندگی دلخواه، شانسی نیست
    16MB
    17 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

226 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1540 روز

    سلام به دوستان عزیزم

    تحسین می‌کنم سعید عزیز رو که تونسته انقدر خوب ذهنش رو کنترل کنه و به جایی برسه که بشه نفر اول ایران در حوزه کاری خودش و بدون پشتوانه مالی جنس بگیره و جنس بفروش برسونه و به پول برسه و چندین برند رو در زیر مجموعه خودش داشته باشه. آفرین به سعید عزی که تونست درس بگیره از گذشته اش و چقدر مطالب مهم ارزشمندی در مورد شانس و اقبال گفته شد که هیچ شانسی وجود نداره و جهان مبتنی بر شانس کار نمیکنه همه چیز در این جهان مبتنی بر قانونمندی هست و اگر مبتنی بر شانس بود ما نمیتونستیم یک سری نتایج ثابت رو تکرار کنیم و جهان هر روز مثل ساعت انقدر دقیق کار نمیکرد هر روز این همه فضاپیماها دقیق به سمت مدارهای ثابت پرتاب نمیشدن ماهواره ها انقدر ثابت و دقیق به کارشون ادامه نمیدادن موبایل ها کامپیوتر ها سرورها انقدر دقیق به کارشون ادامه نمیدادن اینترنت همین رایانه ای که من باهاش تایپ میکنم انقدر دقیق و رو حساب و کتاب کار نمیکرد چرا که همه چیز قانون داره و اتفاقات زندگی ما هم چه در بحث مالی چه در بحث روابط چه سلامتی دارای قانون هست و شانسی نیست و اون هم نتیجه یکسانی اگر میخواهیم اتفاق بیفته نتیجه دلخواه اگر میخواهیم اتفاق بیفته باید از قانونش استفاده کنیم چرا که قانون ثابت هست و اینم قانون داره که افکار ما اتفاقات ما رو رقم میزنن و افکار درست ارسال کنیم نتیجه درست دریافت میکنیم. مثاله ای که استاد در مورد گذشته خودشون زدن هم خیلی خنده دار وفان بود و هم خیلی عبرت آموز بود و واقعا دم شما گرم که انقدر صادقانه بهترین تجربه های خدتون رو با ما به اشتراک میگذارین تا منم به این نتیجه برسم که هرگز سراغ شرط بندی نرم و دنبال قرعه کشی و شرط بندی و قمار نباشم و پولم رو حتی یک ریال صرف این امور نکنم و روی قانون کار کنم و افکارم رو درست کنم در جهت مثبت مالی ببرم اون وقت جهان پاداش های مالی رو به من میده و این کار جهانه. عاشقتونم در پناه الله مهربان شاد و ثروتمند و موفق و پولدار و در جهت درک قوانین ثابت خداوند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سعید رضا رادمنش گفته:
    مدت عضویت: 2419 روز

    سلام به استاد پر توان

    استاد این بلایی که بسر سعید عزیز اومده فک کنم

    بسر همه میاد توی یک برهه ای از زمان و هر کسی

    بگه من نداشتم باید اون شخص بشینه با خودش

    فک کنه آیا جیزی بنام حرص و طمع و ترس از دست

    رفتن موقعیت کاذب رو اصلان تجربه نکرده یا منطقی

    فکر نکرده تا بحال .

    من خودم بارها و بارها به این تله افتادم اما چند ساله

    خدا رو شکر با وجود باورهای ثروت ساز کمتر دم به تله

    دادم ولی نسبت به قبل یک هزارم شده .

    اگر شخصی خودش صاحب کسب و کار نباشه امکان

    نداره در این تله های حرفه ای که هر دفعه از صورتی

    به صورت دیگه میشن و رنگ عوض می کنن نیوفته

    و حتی دیدم کسایی که دوست دارن زود پولدار بشن

    خیلی سریعتر به تله میوفتن . من آخرین داستانی که

    شاهدش بودم اینه دوستم اومد گفت بیا توی یک کار

    پر درآمد سرمایه گذاری کنیم گفتم چه کاری گفت یونیک

    فاینانس من گفتم من هیج موقع کار شراکتی انجام نمی دم

    گفت این شرکت توی کشور سوییس هست بازم گفتم نه

    بلاخره با هزار ترفند منو برد توی یک جلسه با اون اصله کاری

    وارد صحبت کرد وقتی خوب حرفهاش رو زد من گفتم لطفا

    اگه سایت معتبر یا اسناد کاری دارین در اختیار من بزارین

    اول یک کانال تلگرامی معرفی کرد منم گفتم سایت باید

    باشه چون کانال تلگرامی اعتبار نداره خلاصه سایت یونیک

    فاینانس رو معرفی کرد و از جایی که ما یک استاد توی

    بیزینس خودمون داریم و چند سال قبل به ما در باره این

    قبیل کلاه برداری کامل توضیح داده بود فقط برای کنجکاوی

    رفتم شماره تلفن این شرکت دیدم نه تنها هیج کسب و کاری

    وجود نداره که فقط یک خونه مسکونی هست و تعجب هم

    نداره از این افرادی که گول می خورن اصلان به خودشون

    زحمت نمی دن حتی یک تماس بگیرن آیا این شرکت وجود

    خارجی داره ؟

    خوب سال گذشته متاسفانه دوست ما با وجود اصرار

    من که اگه پولی گذاشتی وردار نه تنها قبول نکرد بلکه

    پول فروش ماشین رهن خونه خودش و وام بانکی و

    پول نقد و حتی کسب وکاری که سالها فعال بود از

    ریشه فروخت و گذاشت توی این کار به ظاهر رویایی

    استاد من به خانواده گفتم روزشمار بندازین شش ماه

    تا یک سال دیگه این آدما فراری میشه و متاسفانه

    حدودا یک ساله که اینا هر چی داشتن به باد رفت .

    استاد وقتی ما از منبع رزق و روزی فراموش می کنیم

    و روی میاریم به شرک این بلا سرمون میاد .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    زهرا آبلو گفته:
    مدت عضویت: 1917 روز

    بسم الله النور

    سلام استاد جان سلام مریم جان عاشقتونم من 😘😘

    چقدر این دست فایل ها که دوستان صحبت می‌کنند ذهن منو بازتر میکنه و اون مقاومت ها و منطق های ذهن رو کم میکنه و کمک میکنه من ترمز هامو بهتر بشناسم و قانون رو بهتر درک کنم

    استاد جان من وقتی اولین بار از زبان شما شنیدم شانس وجود نداره انقدر ذهنم مقاومت کرد چون من یکی از اون هایی بودم کا به شدت به شدت اعتقاد داشتم اگه شانس بیاری اینجوری میشه اگه خدا بخاد اینجوری میشه یا اینکه خدا تقدیر منو اینجوری نوشته و من هیچ انتخاب دیکه ای ندارم

    خلاصه که استاد سی و چند سال زندگیم با این توهم گذشت و هیچ حرکتی هیچ حرکتی نمیکردم چون به شدت اعتقاد داشتم که من آدم بد شانسی هستم و خدا هم که به خاطر فلان گناه و فلان کارم دیگه برام نوشته اینجوری باشی پس فقط صبح رو به شب برسونم و شب رو به صبح تا عمرم سپری بشه و حالا منم که شانس ندارم بزنه و یه جوری بمیرم دیگه اینکه میگم استاد واقعا اینجوری بود ها یعنی من بعد از سی سالگی دیگه باور کرده بودم که زندگی من قرار همیشه بدبختی باشه و دیگه عمر من داره سر میاد و منتطر مردن بودم و هیچ امیدی نداشتم و افتاده بودم گوشه خونه و تا اینکه خواست خدا بود و دقیقا اون موقه هم میگفتم شانس آوردم که فایل شما به دستم رسید اما الان می‌فهمم که هیچ اتفاق زندگی من الکی نبود هیچ آدمی الکی و شانسی وارد زندگیم نشده ب دقیقا به دلیل همون باور هام اتفاقات رقم خورد و هر اتفاق ناخواسته زندگیمو که مرور کردم دیدم کلیییی باور غلط و کلی احساس بد پشتش بود که البته من بیشتر زندگیم در احساس بد مدام بودم و پر از ترس و نگرانی بودم اتفاقا همین دیروز داشتم تو یکی از خیابون های تهران که برای اولین بار هست به خاطر شرایط بیماری همسرم اینجا هستیم راه میرفتم به آسمون نگاه کردم گفتم خدای من اگه قبلا بود حتی از رفتن بیرون ترس داشتم از حرف زدن با آدم های غریبه ترس داشتم همش احساس نا امنی میکردم اصلا اعتماد به نفس نداشتم که با کسی ارتباط برقرار کنم و نگرانی و افکار غلط رو که دیگه تو این شرایط نگو دیگه بدترین اتفاق رو تو ذهنم ساخته بودم اما خدارو شکر میکنم که امروز با درکی که از قانون پیدا کردم نمیگم نارات و نگران نمیشم اما خدارو شکر انقدر این سایت پر از فایل هست و نعمت اینترت رو دارم که هر بار که خسته میشم و کمی احساس بد میشه سریع میگم زهرا اگه تو این حال بمونی اتفاقات همین جنس میاد پس اگه این شرایط رو نمیخای باید فرکانستو تعییر بدی واقعا هم تو شرایط سخته اما میشه با تلاش ذهنی تغییر کرد میشه به هر اتفاقی جور دیگه ای نگاه کرد میشه تو هر شرایط زیبایی و نعمت رو دید تو همین بیمارستانی که هما دارن شکایت میکنن من دارم از محیط و فضا و گل ها و آب نما استوری های میگرم که همه فک میکنن من هتل هستم و دقیقا هر پرستار و دکتری که میاد بالا سر همسر من انقدر با حوصله و خوش اخلاق جواب منو میده و برخورد میکنه که من تعجب می‌کنم وقتی کناری ما از همین پرستار و دکتر شکایت میکنه انقدر تو این ماجرا هم ترمز پیدا کردن هم رسد های خودمو دیدم و هم خواسته تو وجودم شکل گرفتم و زیبایی های این ماجرا رو دیدم که حالو هوام خدارو شکر خیلی تعییر کرد البته روز اول با حرف های دکتر خیلی ترسیدم و نگران شدم اما اون روز و روز بعد فقط به خودم گفتم زهرا فقط قرار تمرکزتو از این ناخواسته برداری میدونم الان حالت بده توقع هم ندارم به احساس خوب برسی فقط تو غم و نگرانی نمون و همون باعث شد کم کم حالم عوض بشه و خدارو شکر بعد روز دوم به بعد همه جی رنگ دیگه ای گرقت و چقدر دارم نعمت ها و فراوانی رشد جهان و پیشرفت علم و تکنولوژی رو میبینم تازه روزی دویا سه بار هم میرم تو خیابون که هم پیاده روی باشه و هم ماشین های خوشگل وفراوانی رو اطرافم ببیینم و تحسین کنم

    خدارو شکر میکنم که این جهان رو قانونمد خلق کرد و هیج چیز بیهوده و الکی نیست و به من آزادی انتخاب داده و لطفش شامل حالم شد و نعمت هدایت رو جاری کرد و منو هدایت کرد به مسیر کسانی که به ایشان نعمت داده

    استاد جونم مریم جونم عاشقتونم و به زودی میبینمتون 😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    ملیحه پاسلار گفته:
    مدت عضویت: 2263 روز

    سلام استاد عزیزم 😄😄استاد عاااشقتونممم

    من یعنی لذت میبرم وقتی از خاطرات شهرم حرف میزنین😀آره خیلی این باور رو شنیدم که اینجا پول ریخته و چون این باور وجود داره مخصوصا برای کسانی که مهاجرت میکنن به اینجا برای اینکه تغییری در زندگی شون اتفاق بیفته حتما از نظر مالی زندگیشون تغییر میکنه و خیلی بهتر میشه.

    اما خیلی از مردم شهر من و حتی از افراد فامیل مون فقیر هستن،خیلی این نکته جالبه …باورهای متفاوت باعث نتایج متفاوت میشه در یک شهر.

    و باور بعضی از مردم شهر من الان اینه که اینجا رو همه شهرستانی ها گرفتن،سمت های بالای ادارب همش برای افراد غیر بومی هست،شرایط برای اونا خوبه،ما اینجا برای غیر بومی ها کارگری باید بکنیم یا اونو هستن که برای ما تعیین تکلیف میکنن و هزار تا حرف این مدلی…

    بازم از خاطرات بندرعباس دوست دارم بیشتر بشنوم استاد عزیزم،شما بی نظیر هستین

    در پناه خدا💚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    ملیحه گفته:
    مدت عضویت: 1482 روز

    سلام به استاد عزیز.

    من الان کمتر از یک ماه هست که با سایت شما آشنا شدم . و تا الان هر کدوم از فایل های شما رو که دانلود می کنم و می‌شنوم یا میبینم دارم جواب حداقل یکی از پرسش های ذهنی خودم رو می گیرم و از این بابت خداوند رو هزاران بار شاکرم .

    یه مسأله ای که در این فایل گفته شد چک و لگدهای خداوند هست. یکی از دعاهایی که همیشه از درگاه خداوند داشته ام و دارم این هست که خدایا اگر جایی راه رو اشتباه رفتم که من رو از تو دور کنه ، ازت می خوام که سریع یادآوری و تنبیهم کنی .‌‌چون انسان جایز الخطاست و مطمئنا در مسیر زندگی اشتباهات زیادی انجام میده . من این رو با مثال پلیس همیشه مطرح میکنم و میگم چقدر خوبه که اگر انسان خطایی در رانندگی می کنه همون اول مسیر پلیسی باشه که آدم رو جریمه کنه و البته اینکه آدم از این جریمه درس بگیره . نه اینکه مثل دوربین ها ، خطاها ضبط بشه و انسان متوجه نشه و شاد و بیخیال مسیر رو ادامه بده و وقتی بفهمه که دیگه بدردش نمی خوره.

    مثال جالبی چند وقت پیش اتفاق افتاد . مدتی پیش ،من یکی فرزند یکی از بستگان شوهرم رو که پسر بچه کلاس اولی هست رو داخل یه مغازه دیدم که اومده بود برای کسی سیگار بخره.

    من این موضوع رو یه روز جلوی خانواده شوهرم مطرح کردم با یه جور بدجنسی از ته قلبم که در واقع می خواستم فامیل شوهرم رو یه جورایی ضایع کنم .‌

    چند وقت بعد بصورت کاملا اتفاقی وقتی من و شوهرم می خواستیم از خونه بریم بیرون دیدیم که چند نخ سیگار توی پارکینگ خونه افتاده . در حالی که تقریبا یه ساعت قبلش یکی از دوستای پسرم اومده بود پیشش. و ما حدس زدیم که اون دوست ، این سیگارهارو برای پسرم آورده . درحالی که من تا اون موقع هیچ نشانه ای دلیل بر سیگار از پسرم ندیده بودم .

    این مسأله باعث شد تا مدتها شوهرم به من سرکوفت می زد که زمانی که اون خونه نیست مواظب بچه ها نیستم و پسرم سیگاری شده و …

    و چه تنش هایی که بین ما ایجاد شد .

    الان فکر می کنم که این موضوع چک و لگد خداوند به من بود که هرگز در پی پیدا کردن عیوب مردم نباشم . از اشکالات و معایب دیگران خوشحال نشم. بدجنس نباشم و قضاوت نکنم که خداوند حتما من رو در مسیری قرار میده که بسیار سخت تر قضاوت بشم .

    از خداوند می خوام که این موضوع رو فراموش نکنم و همین جا به خودم و خدای خودم تعهد میدم که هرگز در مقابل کاستی ها و اشتباهات دیگران قضاوت نکنم .‌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2162 روز

    به نام خدا

    سلام

    هیچ چیزی شانسی و الله بختکی نیست

    نمی دونم چند بار این جمله را به خودم گفتم تا هدایت شدم به این قسمت از این گفتگو

    همه چیز با احساسه…….. اونم احساس خوبه ..ها ……احساسه خوب …. احساس خوب = اتفاقات خوب

    همه چیز این دنیا رو ی قانونه قانونهای ثابت و مشخص

    هیچ چیزی دست کسی یا چیزی نیست همه چیزی را خودمون با افکارمون رقم می زنیم

    باید اینارو داد بزنم … باید اینارو فریاد بزنم …….باید این فایل را هر روز گوش کنم تا ملکه ذهنم بشه تا ناخودآگاه بدونم

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  7. -
    پریا جلیل گفته:
    مدت عضویت: 1753 روز

    سلام خدا قوت استاد و بچه‌های گل هم فرکانسی میخوام بگم که یه برنامه ای هست چند وقته پخش میشه من چند قسمتش را اتفاقی دیدم افرادیکه مرگ را تجربه کردند و برگشتند چیزهایی که تعریف میکردن خیلی من را بیشتر به حرفهای استاد رسوند اینکه هیچی در جهان اتفاقی و مشکی و مرده و بدون انرژی و فرکانس نیست اینکه خدا چقدر مهربونه همه اون آدما میگفتن اونها دقیق هرکاری تو زندگی انجام می‌دادیم کل تاثیرش روی جهان و زندگی تمام آدمها را درک میکردیم خیلی به فکر فرو بردم که واقعا جهان خیلی خیلی نظام کندتر از چیزی هست که فکرشو بکنیم خدایا منو وهمه مارا به راه مستقیم به راه آنها که نعمت داده ای و نه گمراهان هدایت کن خدایا هدایتمون کن وجودت را و وجود قوانین کیهانت را با گوشت و خونمون درک کنیم و بهشون عمل کنیم الهی امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  8. -
    مهرناز گفته:
    مدت عضویت: 3988 روز

    به نام خدا و باسلام و تشکرفراوان از زحمات استادعباسمنش و خانم شایسته عزیز و گرامی

    🙏🙏🙏🙏

    به نظر من درباره فریب خوردن و از دست دادن پول وقتی از نزدیکانمون باشه خیلی سخت تر و ناراحت کننده تره😑

    من چند سال قبل از این شرکت های هرمی بود که از طریق خواهرم که زیرمجموعه پسرعمه ام بود وارد شدم و با وجود تذکر و هشدارهای پدرم باز هم اعتنا نکردم،و سرمایه ای را گذاشتم و البته سندی با عنوان خرید پلاک طلا را امضا کردم ولی بعد از مدتی کلاهبرداری از آب دراومد و پولم از دست رفت و هیچ وقت پلاکی به دستم نرسید…(در صورتیکه با همان پول میتونستم چندین سکه طلا بخرم)پسر عمه ام مدتی ناپدید شد و خانواده اش جواب درستی نمیدادند….

    الان پسرعمه ام که سرشاخه بود و به نظرم حسابی سود کرد داره با زن و بچه اش در لندن(انگلستان) زندگی میکنه😌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    سید مرتضی موسوس گفته:
    مدت عضویت: 1677 روز

    سلام استاد، من چند سال پیش وضع مالی عالی داشتم و هم کارمندب و هم شغل آزاد با درآمد خوب داشتم،درگیر قمار شدم همه زندگیم حتی دولتی قلک بچه هامون باختم جفت کارامو بخاطر شرایط بد روحی از دست دادم همزمان درگیر اعتیاد شدید به مواد و مشروبات شدن، به قمار ادامه دادم سال ۹۲ حدود صد میلیون بدهکار شدم از تمام انسانهایی که باهاشون سلام علیک داشتم پول قرض کرده بودم و نزول هم کرده بودم، مجبور به ترک مواد و الکل شدم و با na پاک شدم بعد از چند سال به سختی بدهکاریامو کم کردم و زندگی و آبروم تا حدودی برگشت کار خوب پیدا کردم ، اما دوباره چند وقت پیش افتادم تو چرخه قمار و هرچی داشتم رو باختم و دوباره بدهکارم سنگین شد ، روحیمو نباختن که خانوادم نفهمن چون اونا دیگه نمیتونن این اتفاق رو بپذیرن،مخصوصا همسرم، چون شدیدأ کنارم ایستاد تا دوباره بلند بشم، یکی از دلایل که دوباره رفتم این بود که بعد از چهار سال که زندگی سالم داشتم دیدم هنوز بدهکارم، زمانی که من خونه و ماشین داشتم هیچکدوم از هم سن و سالانه نداشتن اما دیدم الان همه به نوعی صاحب همه چی شدن، سنم بالا رفته دو تا بچه بزرگ و کلی ترس یهو برام اومد ، درسته تو این تایم خیلی از قبل آرام تر بودم و زندگیم بی دغدغه تر اما چند بار اقدام به خرید یه پراید مدل پایین کردم همش واسه ۴_۵ تومن که کم نیاوردم معاملم نمیشد.و همین افکار منو کشوند به سمت اینکه یکبار دیگه اون بازی قمار رو امتحان کنم، امتحان کردن همانا و دوباره مثل گذشته بدهکاری های سنگین همانا.

    واقعا موندم چیکار کنم، باورمم اونقدر قوی نیست که بگم دوباره از راه درست بیام بالا. این باخت دردناکتر از دفعه قبل بود چون بعد از چند سال که به زحمت قرضامو با کلی منت گوش کردن پرداخت کردم دوباره اتفاق افتاد،

    واقعا موندم، چیکار کنم،

    راهنمایی لطفا🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سیدیاسر صمدیان گفته:
      مدت عضویت: 1917 روز

      سلام دوست عزیز.

      بخشندگی وغفار الذنوب بودن خداوند را در نظر بگیر.از قانون بخشایش خداوند استفاده کن، از اون طلب بخشش کن و تعهدی کتبی بخودت بده که مابقی زندگیت رو با توجه به قوانین خداوند دنبال کنی.

      اشتباه شما از خطای موسی که شخصی رو کشت ویا یونس که در شکم نهنگ حبس گشت بیشتر نیست ولی وقتی با تمام وجود اقرار به اشتباه کردند وتوبه وطلب بخشش وخیر از خداوند به بهترین جاها هدایت شدند،موسی به سمت شعیب هدایت شد ویونس به پیامبری قومی پر از نعمتها….

      سبحانک یا لااله الا انت،انی کنت من الظالمین

      برای خودم وهمه دوستان از خداوند رحمان طلب هدایت در درست ترین مسیرها رو دارم.

      ممنون از استاد عزیز بخاطر این برنامه وکسب آگاهی بچه ها از اشتباهات و موفقیت هاشون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
  10. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2838 روز

    به نام خداوند حی و حاضر

    سلام به همتون

    سپاس خدایی را که در هر لحظه و اتفاق مثبت و منفی ولی همواره جریان زندگی رو به خوشبختی و خیره

    و این خدا خدای شانس ها نیست

    بقول آلبرت انیشتین خدا تاس نمیندازه

    یعنی خداوند هیچ چیز و هیچ ذره ای از زمان رو شانسی خلق نکرده،،

    بنظر من آدمهایی که به شانس اعتفاد دارند در واقع یعنی به عدالت و قدرت خداوند اعتقاد و ایمان ندارند و بی ایمانی هم از بی آگاهی ست،،

    چونکه باور ذهنیشون داره این فرکانس رو به جهان هستی ارسال میکنه که خداوند هیچ قوانین و قدرت و نظمی رو در جهانش قرار نداده و اختیار ۱۰۰٪زندگی رو به خودمون نداده و اگه بهشون هم بگی پس چرا گردش زمین به دور خورشید و روز شدن شب و شب شدن روز هیچ شانسی رو نمیپذیره و همه چیز مانند اونا داره براساس قوانین ثابت عمل میکنه بهت میگن خب اونا دیگه باید اینگونه باشند و خب معلومه این طبیعت خداونده اما در مورد ما انسانها نه هرکسی شانس نداره

    و چقدر من به این کلمه شانس حساسیت دارم چونکه واقعا تا الان یه عالمه بلاهایی سرم اومده اما بازم نتونستم شانس رو بپذیرم

    خب من تجربه ای از خودم مانند بحث دیگه ی این فایل بگم سالها قبل یکی از دوستان منو با کمی اصرار وارد بیزینس بازاریابی شبکه ای کرد و چند روزی که اونجا میرفتم بنحوی در وجودت نفوذ میکردند که تمام افراد در اونجا میخواستند خیلی زود مثلا بعد از فقط چند ماه بشند میلیونر و منم چند روز اول خیلی حرفاشون رو ذهنم تاثیر گذاشت و واقعا باور کرده بودم که خیلی زود پولدار میشم و یه عالمه از این جور چیزا اما نشستم درست فکر کردم با خودم و انگار یه عالمه از آینده ی خودمو دیدم که اگه در اون مسیر ادامه بدم چگونه نتایجی خواهم داشت و بعد از گذشت ۲۰روز اون کار رو گذاشتم کنار و خیلی هم اومدن باهام صحبت کردند و دوباره یه عالمه بحث و اصرار اما من گفتم نه به هیچ عنوان دیگه من نمیخواهم و گفتم اینگونه تفکرات و کارهایی که میگن خیلی زود ثروتمند میشی این نوع کارها و ذهنیت ها کاملا فقیرانه و اشتباهه و از اون روزها به بعد به خودم قول دادم که دیگه به هیچ عنوان دنبال چنین مسیرها و باورهای نرم و دیگه هم به خودم اجازه ندادم حتی به این نوع مسیرهایی فکر و باور کنم ،،

    و چقدر تحسین میکنم دوست عزیزمون آقا سعید که بقول استاد بدترین اتفاق ها براش افتاد اما دوباره سکان زندگی رو گرفت بدست و به کار مورد علاقه ش ادامه داد

    و واقعا این کنترل نجواهای ذهنی رو میطلبه که آدم بتونه از پس شون بر بیاد،،

    و بتونه بعد از اینچنین زمین خوردن شدید دوباره بلند بشه و به مسیر درست ادامه بده

    تقریبا هممون در طول زندگی مسیرهای اشتباهی رو رفتیم حالا هرکسی کم یا زیاد اما مهم اینه که خواهان هدایت بسمت مسیر درست زندگی باشیم تا خداوند هم هدایتمون کنه بسمت مسیر درست،،

    و اجازه ندیم حتی یک دقیقه از عمرمون هدر بره اما با احساس کاملا خونسرد و صبوری بریم جلو و نخواهیم خیلی زود و با عجله به همه چیز برسیم و نذاریم نجواهای شیطان احساس نگرانی،کمبود،عجله و بدو بدو کنه که زود باش فرصتها زود تموم میشه و از بقیه عقب میفتی،،

    بازم خداوند مهربان و دست و دلباز رو سپاسگذام که اگه هرکدوم از ما انسان ها حتی بدترین تجربیات و مخرب ترین مسیرها رو هم رفته باشیم اما برامون یه عالمه درس،آموزش کمک،و باعث قدرتمندتر شدنمونه البته که باید اسم تمام اشتباهات رو بذاری تجربه و آموختن بیشتر چونکه بنده خودم یه عالمه اشتباهات رو در زندگی مرتکب شدم اما واقعا الان خیلی آگاه ترم و خیلی پخته تر از چند سال گذشته ام هستم،،

    و دوستان عزیز مهم نیست که بقیه چی میگن درموردتون که شما چقدر اشتباه کردی و چقدر بد و افتضاح شروع کردی اصلا مهم نیست مهم اینه که با ادامه دادن سعی کنیم اون اشتباهات و کمتر بشه

    خطاها برطرف بشه

    هرروز مسیر زیباتر بشه،،

    وقتی استاد عزیز داستان خودت رو در بندعباس تعریف کردی که چه اتفاقی به سرت اومده اما چقدر خوب با اولین لگد خوردنت از جهان به خودت قول دادی که دیگه در مسیرهای فقیرانه حرکت نکنی،،

    و همون موقع خدارو شکر کردم که خدایا اگه حتی ما حرکت خاصی هم در این مسیر آگاهی بخش نکنیم اما جلوگیری از یه عالمه ضررها کرده ایم که واقعا چقدر برامون خوبه ،،

    که میگن پیشگیری بهتر از درمان است،،

    و اینم راستی بگم استاد از اینکه شما میگی هیچی شانسی و اتفاقی نیست من میخواهم بگم از کودکی در خانواده و محیطی بزرگ شدم که همیشه حرف و باورهایی از شانس رو داشتند و میگفتند اما من از همون بچگی هم واقعا احساس میکردم و توی کتم نمیرفت که آقا اصلا شانس چیه و چقدر واژه سستی ست که اغلب آدم ها ازش استفاده میکنند که بله شانس داشته باشی به همه چی میرسی و چقدر این باورها و تفکرات باعث میشه که آدم از یه عالمه نعمات و خوشبختی و سعادت در دنیا و آخرت محروم بشه

    و اگه حتی نعمت و ثروت هم بدست بیاره اما اگه این باور رو داشته باشه که شانس داره براش کار میکنه بازم اون فرد بنظرمن سعادتمند نیست چونکه آگاه نیست و ریشه رو پیدا نکرده که چه نیرویی داره براش اون همه نعمت رو میاره و وارد زندگیش میکنه،،

    پس به هیچ عنوان به کلمه شانس نباید اعتقادی داشت مگر از این زاویه که بگیم خداروشکر ما شانس داریم چونکه از خداوند درخواستش میکنیم و خداوند هم ساده و راحت بهمون میده موقعیت ها و نعمتها رو

    و ،،

    من همیشه که سالهاست که دارم به همه میگم من تا وقتی خودمو آدم بدشانسی میدونستم و اغلب هم همینطور میشد اما از سالها قبل که همیشه به خودم دارم میگم من خوش شانس ترین آدم هستم و همین اتفاق برام میفته،،

    پس خوش شانسی و بدشانسی همه دست خودمونه و حاصل افکارها و باورهای خودمونه نه اینکه اتفاقات و موفقیت ها شانسی برا آدم ها بوجود میاد

    خدایا چقدر با این نوع دیدگاهها مخالفم حتی همون زمانهایی که ذره ای از این آگاهی هارو نداشتم،،

    چقدر خوبه که جلوگیری از یه عالمه ضررها کمترین نتایج از این مسیره حالا اگه ما خوب روی خودمون کار کنیم دیگه باعث چه نعمتهای بسیاری در زندگیمون میشه،،

    بازم سپاس خدایی را که هرکدوم از ما دوستان یه داستان متفاوت از بقیه رو اینجا بازگو میکنیم باعث درس های فراوان برا زندگی یه عالمه افراد میشه،،

    به هر حال جریان فقط به یه سمته اونم بسمت خوشبختی و سعادت و نعمت و هدایت

    امیدوارم منم به همین زودی هدایت بشم و بیام از تجربیات و دیدگاهم و موفقیتهام براتون بگم و رد پاهایی بغیر از کامنت از گفتگو در فایلها هم از خودم بجا بذارم

    خداوند حامی راه و زندگیتون باشه،،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: