اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
هر چقدر شرایط بد و ناجالب باشد باز هم می توانیم شرایط را به نفع خود تغییر دهیم چون ما در هر لحظه با باورها و فرکانس های خود اتفاقات زندگی مان را رقم می زنیم و به محض تغییر در باورهایمان شرایط تغییر خواهد کرد پس هیچ گاه امید خود را از دست ندهیم و فکر نکنیم آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب اگر اکنون در شرایط خوبی قرار نداریم می شود اوضاع را به نفع خود تغییر دهیم ما هر لحظه در حال ارسال فرکانس هستیم و جهان هم افراد شرایط ایده ها را وارد زندگی ما خواهد کرد ما در هر لحظه اتفاقات آینده ی خود را خلق می کنیم ما در این لحظه اتفاقات لحظه ی بعد از خود را خلق می کنیم گذشته ی ما به هیچ وجه در اتفاقات آینده ی ما موثر نیست از همان لحظه که شروع به تغییر در باورهای خود کنیم اوضاع تغییر خواهد کرد و ما از دره به قله خواهیم رسید اگر زنده هستیم می توانیم اوضاع را تغییر دهیم جهان در هر لحظه فرکانس این لحظه ی ما را دریافت و اتفاقات را برای ما رقم می زند. اگر اتفاقات ما مانند گذشته است به این دلیل است که باورها رفتار عادات تمرکز فکر و.. ما مانند گذشته است اما ما مجبور به تحمل اوضاع نیستیم اگر مثل گذشته فکر و عمل نکرده و باورهای خود را تغییر دهیم اوضاع تغییر خواهد کرد اگر اوضاع بد شود مشکلی نیست به هر دلیلی باشد از همین لحظه با کنترل ذهن و توجه به نکات مثبت زندگی ما تغییر خواهد کرد اگر بخواهیم هوشمندانه عمل کنیم همیشه باید با کوچکترین نشانه تغییر کنیم اما اگر به هر دلیلی نشد مشکلی نداشته چون ما در هر لحظه اتفاقات زندگی خود را رقم می زنیم.
افرادی که همیشه در روابط مورد سو استفاده قرار می گیرند و جهان دائما به انها نشان می دهد و خودشان را بهبود نمی دهند تا زمانی که ضربه های بسیاری بخورند اغلب ما اینگونه عمل می کنیم. زمانی که جهان ضربه ی سنگینی بر ما وارد سازد آن زمان نیز رابطه را رها نکرده تا زمانی که طرف مقابل خودش شخص را رها کند که این نوعی شرک است که طرف مقابل قادر به کنترل ذهن و بهبود مسیر خود نبوده و بعد به دیگران باج داده اعتبار روح و جسم خود را آسیب رسانده و با این همه ضربه باز هم طرف مقابل اورا رها کرده است . ما تا کجا به دیگران باج و قدرت را به آن ها می دهیم؟
اگر طرف مقابل نخواهد تغییر کند این مورد تبدیل به چرخه ای خواهد شد که همین اتفاق بارها و بارها ادامه یافته و تنها شخص آن متفاوت است به همین خاطر برای تغییر کردن جهان و خداوند به ما نشانه می دهد که اگر تغییر نکنیم اوضاع تنها می تواند بدتر شود این مورد را مرتبا به خود بگوییم و اهرم رنج و لذت ایجاد کنیم ضربه ها با هر بار عدم تغییر ما بدتر شدیدتر و ویرانگر تر خواهد شد به خود مرتب گوشزد کرده تا تغییر کنیم.
واقعا این سیستم خداوند که در این جهان برپا داشته . این نور که وعده گشایش و پیروزی میده چقدر دوست داشتنیه که حتا اگر به مسیر نادرست رفتی از همون موقع که تعهد بدی و قدم اول رو برداری گذشته ناجالب محو میشه.
اینه که فرکانس های ما هرلحظه داره اتفاقات بعدی را رقم میزنه
به قول استاد اگر زنده هستی پس اوضاع رو عوض کنی
باور درست نسبت به خداوند بهت قدرت و عزت نفس میده و سرت رو بالا میاره .
شیطان وعده ناامیدی میدهد و خداوند وعده امید و ارامش . دست خدا رو بگیریم
قطعا در زندگی افرادی رو دیدییم که زندگیشون رو ازدست دادن یا از صفر شروع کردن این نشان میده که میشه . میشه از هر شرایطی بالا اومد و باید باور کنیم خالق بودمون رو .
باید باور کنیم که خداوند هر لحظه با ماست . خداوند بی نهایت بخشنده هست و خداوند میخواهد که من در خوشی و لذت باشم و من باید با توکل قدم بردارم .
قدم برداشتن گاهی فیزیکی است ولی قدم های اصلی از ذهن و باوری شروع میشود . میتوان هر لحظه با تغییر کانون توجه از گذشته ناخوشایند به سوی نور و امید مهاجرت کرد فقط باید باور کنیم که میشود
دقیقا همونی بود که تو این لحظه میخواستم و باید هر موقع که نا امید میشم گوشش کنم .
هر موقع که حس کردم نمیشه این شرایط رو بهبود داد یا برای این کار خیلی دیر شده گوش کنم .
واقعا فوق العاده است.
اینکه بدونی هر جا که باشی تو هر شرایطی میتونی تغییر کنی کافیه کانون توجه و فرکانس ات تغییر کنه .
تو هر شرایطی تاکیید استاد فوقالعاده قلب آدم رو مطمئن تر میکنه و دیدن مثال هاش هم همین طور.
چقدر آدم هایی بودن که از نظر سلامتی خیلی اوضاع شون خطرناک بوده و توی دوره قانون سلامتی مثال هاش رو دیدیم که با تغییر ورودی هاشون و تصمیمشون به تغییر بهبود پیدا کردن.
چقدر آدم هایی هستند که با وجود سن بالا شروع به بیزینسشون کردن و به دلیل باور هاشون موفق شدند .
چقدر آدم هایی بودن از فقر مطلق شروع کردن و مولتی میلیاردر شدن .
چقدر آدم هایی بودن در خانواده های نامناسب و موفق شدن .
پس میشه فهمید همش ذهنه ماست .
ماییم که خودمون رو محدود میکنیم و با نا امیدی که بزرگ ترین گناهه خودمون رو متوقف میکنیم .
در حالی که همیشه راه حل هایی هست .باید تکامل رو در نظر بگیریم در کنارش تا با انگیزه بمونیم مثلا اگه طرف قرض داره همین که میبینه قرض هاش تموم شدن خودش پیشرفته و پله پله به مسیر های بعدی برای پیشرفت هدایت میشه اما اگه نا امید بشیم یادم به مثال فیلم راز افتاد که میگفت جوانه ای که کاشتیم با آبیاری هامون یکمی دیگه مونده سبز شه اما نامیدی و ادامه ندادن مسیر مثل قطع کردن آبش میمونه و گیاه میخشکه .
یه جمله قشنگی بود خوندم که قانون تکامل رسیدن به خواسته رو میگه :
Many of life’s failures are people who didn’t realize how close they were to success when they gave up.
حالا اگه فراموش کردیم و شکست خوردیم و دچار روز مرگی شدیم اشکال نداره دوباره شروع کن درس اون تجربه رو بگیر و بدون دنیا تموم نشده تا وقتی زنده ای میتونی فرکانس ات رو عوض کنی و موفق شی .و باور این موضوع چقدر آدم رو شاد تر و امید وار تر میکنه برای شروع کار و تجربه های جدید.
نگران نیستی و میگی اوضاع خوب شد خوبترش میکنم بد شد فرکانسم بهبود میدم درسش رو میگیرم و دوباره خوبش میکنم .
باور این موضوع باعث میشه رها باشی و همیشه حرکت کنی و از مسیر لذت ببری و متوجه شی زندگی یعنی همیشه سعی کنی اوضاع رو بهتر کنی حتی یه کم. و این جوری واقعا زندگیت برات همیشه لذت بخشه .
خدایا شکرت که امروز هدایت شدم به این فایل فوق العاده
در نا امیدی بسی امید است
واقعا من توی زندگیم اینو به شدت لمس کردم دقیقا اونجایی که همه میگفتن تمومه دیگه ولی من چون خدا توی قلبم بود و امید داشتم از همونجا جونه زدم
توی داستان هدایتم هم زندگی 2سال اخیرمو نوشتم و قشنگ مشخصه که در سخت ترین شرایط باز ته دلم یه نوری بود و امید داشتم
الانم همینه الانم ته قلبم یه امید ونور خوشگلی روشنه و هیچوقت نزاشتم خاموش بشه خدایا شکرت
هزاران بار اینو جمله رو توی فایلها و دوره ها گفتید ولی انگار امروز درکش کردم
اینکه مادرهرلحظه داریم یک لحظه بعد رو خلق میکنیم با فرکانسمون و اگر افسار ذهنمون از دستمون در رفت اشکالی نداره ازهمون لحظه که فهمیدی دوباره ذهنتو کنترل کن و به نکات مثبت توجه کن و احساس و فرکانس خوب ارسال کن
اگر بتونم همینو درک کنم دیگه ترس و نگرانی و نا امیدی معنایی نداره
چون اینو درک نمیکنم شرک میورزم دیگه فکر میکنم کس دیگه ایی قدرت داره توی زندگیم
خدایا هدایتم کن به راه آنانی که نعمت دادی الهی امین
باید این نشانه را ببینی و تغییر کنی اگه نشانه را نمی بینی و تغییر نمیکنی شرایط با گذشت زمان بدتر و بدتر میشود
یا تو تصمیم میگیری تغییر کنی یا له میشی یعنی جهان خُردت میکنه
امید
تا زمانی که زنده هستیم میشود تغییر کرد
پس در هر شرایط مالی و عاطفی هستیم میتونیم برگردیم،بشینیم فکر کنیم آقا من تا اینجا اشتباه کردم و مسیرم غلط بوده از اینجا به بعد سعی کنم مسیر درست را پیدا کنم و حرکت کنم
با هر مقدار بدهی و شرایط بد مالی و با هر مدت زمان رابطه و بچه
ناامیدی اصلا ابزار و اسحله شیطان هست که ما مشرک بشیم و خدا را فراموش کنیم
سلام استاد عزیزم و دوستان خوبم واقعا نمی دونم چجوری این حالمو بهتون توصیف کنم من چند روز بیشتر نیست که با جدیت شروع کردم روی خودم و قوانین کار کنم ولی نمیدونید چجوری دارم نتیجه هاشو میبینم وقتی این نشونه هارو میبینم بیشتر دلم قرص میشه که این مطمعن ترین راهه خداروشکر میکنم که منو هدایت کرد به سمت این حال خووووب واقعا نمیدونم چی بگم من سه ماهه ک منتظر بودم گواهینامم برسه و چند بار پیگیری کردم و نشد امروز خیلی اتفاقی گواهینامم رسید دم در خونمون بدون اینکه حتی من بهش توجهی کرده باشم و بی خیالش شده بودم. با خودم گفتم قطعا این یه نشونس یه هدایته برای نزدیک شدن بیشتر و بیشتر من به خدای خودم و درک بیشتر قوانین و مصمم شدن من برای ادامه راهم
استادم من فاطمه هستم که بدنبال سلامتی با شما و اموزههاتون اشنا شدم، همون شاگرد تنبل کلاستون.
خواسته اصلی سلامتی ولی همیشه درگیر رابطه بودم تو این چن سال و دنبال این بودم که ارتباطم رو با همسرم بهتر کنم تا بتونم ارامش بیشتری داشته باشم برا تمرکز رو جسمم، و الان همونطور که در کامنت قبلم نوشتم همسرم منو ول کرده و رفته و خیانت هم کرده.
همیشه دنبال نقش و تقصیر خودم در اتفاقات زندگیم هستم حتی همین الان، وقتی شما تو این قسمت راجع به نشانهها میگین و میگین با وجود سوء استفادههایی که شده باز در نهایت طرف ول کرده رفته بازم تو درس نمیگیری، من همیشه گیجم واقعا همش نمیدونم که کجا اشتباه دارم ایا من مقصرم یا طرف خودش فرد نامناسبیِ ، نمیدونم مورد سوءاستفاده واقع شدم یا برعکس، الان که رفته با وجود حضور نصفه و نیمهایی که داشت شرایط برام خیلی سخت شده به دلیل بیماری که دارم و اطرافیان همش میگفتن عیب نداره تو سعی کن حتی شده به چشم یه همخونه بهش نگاه کنی و همین که شبا میاد یا بالاخر
ه یکی هست که گاهی کمکت میکنه خوبه ولی من به این حد راضی نبودم دوست داشتم زندگی خوب و با محبت و عشق رو داشته باشم ولی رفتارم هم خوب نبود، یعنی زبان خوبی نداشتم و عصبی بودم و زود از کوره در میرفتم و دادوبیداد راه مینداختم، توقع داشتم و هیچوقت راضی نبودم. البته که بیخودی نبود ولی به هرحال این رفتار بود نمیتونم منکر باشم.
تو قسمت ۵ این سری گفتگو در این برنامه شما گفتید وقتی نشانهها رو میبینی باید به خودت بیای مثال هم زدین گفتین مثلا میبینید که دارید رابطه که توش هستید رو هر روز خرابتر میکنید داره هر روز بدتر میشه، ما باید یکاری بکنیم، حالا شخصیتمون رو تغییر بدیم، نوع برخوردمون با اون طرف مقابل رو بهتر کنیم، قضاوتمون رو کمتر کنیم، دنبال نکات مثبت طرفمون بیشتر باشیم و موضوعات مختلف دیگه…. و من وقتی اینارو شنیدم باز بیشتر خودم رو مقصر دونستم و گفتم من کوتاهی کردم، حالا با وجود اینکه طرف خیییییلی کوتاهی داشت، هر روز میومد تنبلتر میشد دیگه کرونا بهانه کرده بود حدود ۲سال میشد که نگفته بود یکی ببرمت بیرون از خونه یه هوایی بخوری یا تو حیاط حتی، بهانهاش هم این بود که تو به همه چی گیر میدی منم اعصاب ندارم، حالا اون همهچی، چیا بود؟ چشم چرونی، دادوبیداد و فحش با رانندهها ، سیگار، و … خلاصه روزبروز دورتر شدیم از هم منم سعی کردم با فایلها و برنامهها سرمو گرم کنم ولی از درون ناراحت بودم چون منو از زندگیش یه جورایی گذاشته بود کنار و این دراور بود برام. الانم که تو این فایل از سوءاستفاده گفتین بازم گیجترو گیجترم، همیشه فک میکردم مورد سوءاستفاده دارم واقع میشم چون یسری باورها و برداشتهای نامناسب از کودکی هم در من بود که هیچوقت باور نکردم این ادم منو دوست داره، اما بازهم یه جاهایی میگم اگه منو دوست نداشت این همه سال در کنترم نمیموند.
حالا بازم نمیدونم من بلد نبودم یا اون به هرحال ادم زندگی من نبود و میرفت، همیشه گیج هستم و گمراه که نمیدونم.
الان تو این مرحله فقط سعی دارم ناامید نشم و بگم خدابزرگه و مدام عبارات سلامتی میگم و فقط و فقط و فقط دلم سلامتی میخواد که مجبور نباشم انقدر نگران نیازهای اولیهام باشم. یه روزایی خیلی ناامید شدم گفتم خدایا من دیگه ته دره و جهنمم چرا کاری برام نمیکنی؟ واقعا فک نمیکنم ینفر انقد به بمبست رسیده باشه، یعنی من یجا نشستم تو یه اتاق بی پنجره و تنها فقط سعی دارم مثبت باشم و ناامید نباشم. بازم با این اوضاع نصف در نصف حالم خوبه نصفی هم نه .
فقط نمیدونم چی درسته چی غلط چکاری باید بکنم چکاری نباید، همش سعی دارم بسپرم به خدا.
الله اکبر. این فایل رو قبلاً بارها شنیده بودم و در گوشیم ذخیره دارم.
اما امشب به عنوان نشانه امروزم اومد. و دوباره گوش کردمش. و الله اکبر 💚 که وقتی استاد میگه اگه هزار بار هم فایلی رو گوش کنی، تکراری نمیشه و باز یه نکته تازهای ازش دریافت میکنی، کاملاً درست میگه. و من این رو بارها و بارها تجربه کرده بودم و باز امشب هم به عینه برام تجربه شد. استاد خوبم عاشقتونم.
راستی سلام. 😍 سلام به استاد عباسمنش عزیزم. سلام به مریم جانم و دوستان عزیز سایت. ممنون از دوستان عزیزی که در لایو شرکت کردند و توضیحاتی دادند و از تجربیاتشون گفتند. شنیدن این تجربیات به ما در واضح شدن مسیر هدایت کمک میکنه. 💕🙏
ما چیزی جز لحظه حال نیستیم. ما در هر لحظه داریم لحظات آیندهمون رو خلق میکنیم. حتی اگه مسیر رو گم کردیم باز هم راه هست. میشود اوضاع رو تغییر داد. جهان در هر لحظه داره اتفاقات و شرایط و ایدههایی همسنگ با فرکانسهامون ایجاد میکنه.
اگه ما تغییر کنیم، به نکات مثبت توجه کنیم، در احساس خوب باشیم، سپاسگزاری کنیم، از همین لحظه اوضاع شروع میکنه به تغییر و بهتر شدن.
جهان در هر لحظه داره فرکانسهای ما رو دریافت میکنه.
اگه ذهن رو کنترل کنیم و باورهامون رو تغییر بدیم اوضاع بهتر میشه.
استاد چقدر درست میگن. ما گاه تغییر نمیکنیم تا حدی که جهان با چک و لگد حالیمون کنه!
استاد عزیز و نازنینم چقدر سپاسگزارم از وجود ارزشمندتون. ❤️ با این حرفتون الان یاد تجربه خودم افتادم:
سالها پیش در رابطه با پسری بودم که مشکلات عجیب و غریب روحی زیادی داشت. پارانویا بود، به دلیل اضطراب زیاد مدام میخواست بهش پیام بدم و لحظه لحظه در جریان کارها و زندگیم قرارش بدم.
بیکار و بیپول بود. من براش شارژ تلفن میخریدم. یک بار قبض برق خونهاش رو هم من پرداخت کردم. چون گفت پول توجیبیش تموم شده و پدرش پول نمیده.
در دیدارهامون پول رفت و آمد و خرج و مخارج و کافه رفتنها و غذا خوردنها و همه چیز رو من میدادم.
حتی گاهی میگفت میخوام برم بیرون یا فلان کتاب رو بخرم ولی بابام بهم پول نمیده. و من به دلیل عشقی که بهش داشتم براش پول واریز میکردم.
هدیههای گرون براش میخریدم. عطر و ساعت و دستبند و…
و در مقابل هیچ چیز مادی ازش دریافت نمیکردم. شاید باورپذیر نباشه، ولی هیچ چیز به جز سه چهار کتاب و سیدی فیلم و دو گوشواره بدلی از او هدیه نگرفتم. حتی در تمام مدت رابطهمون یک شاخه گل نداد بهم. باورتون میشه؟!
عشق خشک و خالی بهم داشت. 😂
و من…
من در این رابطه خیلی متحمل سختی و عذاب و دردسر و رنج شدم. اعتبار و کار و روابط و سلامت و پول و همه چیزم ضربه خورد. خیلی چیزها رو از دست دادم.
عاشق بودم، عاشق بودم. و او هم اوایل عاشق من بود. ولی از جایی به بعد دیگه عشقی به من نداشت و امروز فکر میکنم حتی خیانت هم میکرد.
خلاصه، نتیجه همینی شد که الان استاد عباسمنش نازنین و بزرگوار من گفت.
من نمیتونستم احساساتم رو کنترل کنم و جداییمون رو بپذیرم. نمی تونستم این روند نادرست رو تغییر بدم. نمی تونستم بفهمم که این مسیر نادرسته. 😥
نهایتاً اون پسر من رو ول کرد. من رو رها کرد. و من باز نفهمیدم. بهش التماس کردم که جدا نشیم. گریه و زاری کردم. و اون محل نگذاشت و گفت نمیتونه. ترکم کرد. رهام کرد. من تحقیر شدم. له شدم.
بعد از نظر روحی و جسمی مریض شدم. دکتر و مشاور و روانپزشک و قرص آرامبخش و…
آه و اشک و نفرت و نفرین و…
دو سال طول کشید تا حالم بهتر شد.
استاد جانم در این فایل میگه:
وقتی من بعضی داستان ها رو میشنیدم که بعضاً دختری گذاشته ازش سوءاستفاده بشه و انقدر ادامه داده که آخرش هم پسره اون رو ول کرده، میخواستم بزنم اون دختر رو لهش کنم که باز هم بعد از این همه ضربه خوردن، خودش اون یارو رو ول نکرده. اون پسر این دختر رو ول کرده. یعنی بعد از این همه ضربه خوردن بازم بیدار نشده.
استاد خوب و نازنینم، کاش در مورد من هم، شما اون موقع بودین و من میشناختمتون و صداتون رو میشنیدم و بیدار میشدم.
کاش اون موقع با شما و فایلها و سایت شما آشنا بودم و شما به قول خودتون میزدید لهم میکردید تا بیدار بشم و این همه اجازه ندم ازم سوءاستفاده بشه و تازه آخرش هم اون پسر من رو ول کنه. 😔😔
اما استاد عباسمنش یگانهام، استاد عزتمند و سعادتمند من، خدا رو هزاران بار شکر، هر چند دیر و سخت، هر چند به قول شما با چک و لگد جهان، هر چند با چکش و پتک جهان به سرم، هرچند بعد از کوبیده شدن هزار تن بار سنگین به سرم، بالاخره بیدار شدم. تغییر کردم. و امروز بینهایت از شما ممنونم.
در برابر این همه ارزشمندی شما، این همه خداگونگی شما، این همه آگاهیبخشی شما، سر تعظیم فرود میآرم. عاجزم از سپاسگزاری. ❤️❤️❤️
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
هر چقدر شرایط بد و ناجالب باشد باز هم می توانیم شرایط را به نفع خود تغییر دهیم چون ما در هر لحظه با باورها و فرکانس های خود اتفاقات زندگی مان را رقم می زنیم و به محض تغییر در باورهایمان شرایط تغییر خواهد کرد پس هیچ گاه امید خود را از دست ندهیم و فکر نکنیم آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب اگر اکنون در شرایط خوبی قرار نداریم می شود اوضاع را به نفع خود تغییر دهیم ما هر لحظه در حال ارسال فرکانس هستیم و جهان هم افراد شرایط ایده ها را وارد زندگی ما خواهد کرد ما در هر لحظه اتفاقات آینده ی خود را خلق می کنیم ما در این لحظه اتفاقات لحظه ی بعد از خود را خلق می کنیم گذشته ی ما به هیچ وجه در اتفاقات آینده ی ما موثر نیست از همان لحظه که شروع به تغییر در باورهای خود کنیم اوضاع تغییر خواهد کرد و ما از دره به قله خواهیم رسید اگر زنده هستیم می توانیم اوضاع را تغییر دهیم جهان در هر لحظه فرکانس این لحظه ی ما را دریافت و اتفاقات را برای ما رقم می زند. اگر اتفاقات ما مانند گذشته است به این دلیل است که باورها رفتار عادات تمرکز فکر و.. ما مانند گذشته است اما ما مجبور به تحمل اوضاع نیستیم اگر مثل گذشته فکر و عمل نکرده و باورهای خود را تغییر دهیم اوضاع تغییر خواهد کرد اگر اوضاع بد شود مشکلی نیست به هر دلیلی باشد از همین لحظه با کنترل ذهن و توجه به نکات مثبت زندگی ما تغییر خواهد کرد اگر بخواهیم هوشمندانه عمل کنیم همیشه باید با کوچکترین نشانه تغییر کنیم اما اگر به هر دلیلی نشد مشکلی نداشته چون ما در هر لحظه اتفاقات زندگی خود را رقم می زنیم.
افرادی که همیشه در روابط مورد سو استفاده قرار می گیرند و جهان دائما به انها نشان می دهد و خودشان را بهبود نمی دهند تا زمانی که ضربه های بسیاری بخورند اغلب ما اینگونه عمل می کنیم. زمانی که جهان ضربه ی سنگینی بر ما وارد سازد آن زمان نیز رابطه را رها نکرده تا زمانی که طرف مقابل خودش شخص را رها کند که این نوعی شرک است که طرف مقابل قادر به کنترل ذهن و بهبود مسیر خود نبوده و بعد به دیگران باج داده اعتبار روح و جسم خود را آسیب رسانده و با این همه ضربه باز هم طرف مقابل اورا رها کرده است . ما تا کجا به دیگران باج و قدرت را به آن ها می دهیم؟
اگر طرف مقابل نخواهد تغییر کند این مورد تبدیل به چرخه ای خواهد شد که همین اتفاق بارها و بارها ادامه یافته و تنها شخص آن متفاوت است به همین خاطر برای تغییر کردن جهان و خداوند به ما نشانه می دهد که اگر تغییر نکنیم اوضاع تنها می تواند بدتر شود این مورد را مرتبا به خود بگوییم و اهرم رنج و لذت ایجاد کنیم ضربه ها با هر بار عدم تغییر ما بدتر شدیدتر و ویرانگر تر خواهد شد به خود مرتب گوشزد کرده تا تغییر کنیم.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خداوند جان افرین
سلام به عزیزانم در این سایت الهی
واقعا این سیستم خداوند که در این جهان برپا داشته . این نور که وعده گشایش و پیروزی میده چقدر دوست داشتنیه که حتا اگر به مسیر نادرست رفتی از همون موقع که تعهد بدی و قدم اول رو برداری گذشته ناجالب محو میشه.
اینه که فرکانس های ما هرلحظه داره اتفاقات بعدی را رقم میزنه
به قول استاد اگر زنده هستی پس اوضاع رو عوض کنی
باور درست نسبت به خداوند بهت قدرت و عزت نفس میده و سرت رو بالا میاره .
شیطان وعده ناامیدی میدهد و خداوند وعده امید و ارامش . دست خدا رو بگیریم
قطعا در زندگی افرادی رو دیدییم که زندگیشون رو ازدست دادن یا از صفر شروع کردن این نشان میده که میشه . میشه از هر شرایطی بالا اومد و باید باور کنیم خالق بودمون رو .
باید باور کنیم که خداوند هر لحظه با ماست . خداوند بی نهایت بخشنده هست و خداوند میخواهد که من در خوشی و لذت باشم و من باید با توکل قدم بردارم .
قدم برداشتن گاهی فیزیکی است ولی قدم های اصلی از ذهن و باوری شروع میشود . میتوان هر لحظه با تغییر کانون توجه از گذشته ناخوشایند به سوی نور و امید مهاجرت کرد فقط باید باور کنیم که میشود
سلام استاد عزیزم عاشقتونم
این فایل برای من فوق العاده بود
دقیقا همونی بود که تو این لحظه میخواستم و باید هر موقع که نا امید میشم گوشش کنم .
هر موقع که حس کردم نمیشه این شرایط رو بهبود داد یا برای این کار خیلی دیر شده گوش کنم .
واقعا فوق العاده است.
اینکه بدونی هر جا که باشی تو هر شرایطی میتونی تغییر کنی کافیه کانون توجه و فرکانس ات تغییر کنه .
تو هر شرایطی تاکیید استاد فوقالعاده قلب آدم رو مطمئن تر میکنه و دیدن مثال هاش هم همین طور.
چقدر آدم هایی بودن که از نظر سلامتی خیلی اوضاع شون خطرناک بوده و توی دوره قانون سلامتی مثال هاش رو دیدیم که با تغییر ورودی هاشون و تصمیمشون به تغییر بهبود پیدا کردن.
چقدر آدم هایی هستند که با وجود سن بالا شروع به بیزینسشون کردن و به دلیل باور هاشون موفق شدند .
چقدر آدم هایی بودن از فقر مطلق شروع کردن و مولتی میلیاردر شدن .
چقدر آدم هایی بودن در خانواده های نامناسب و موفق شدن .
پس میشه فهمید همش ذهنه ماست .
ماییم که خودمون رو محدود میکنیم و با نا امیدی که بزرگ ترین گناهه خودمون رو متوقف میکنیم .
در حالی که همیشه راه حل هایی هست .باید تکامل رو در نظر بگیریم در کنارش تا با انگیزه بمونیم مثلا اگه طرف قرض داره همین که میبینه قرض هاش تموم شدن خودش پیشرفته و پله پله به مسیر های بعدی برای پیشرفت هدایت میشه اما اگه نا امید بشیم یادم به مثال فیلم راز افتاد که میگفت جوانه ای که کاشتیم با آبیاری هامون یکمی دیگه مونده سبز شه اما نامیدی و ادامه ندادن مسیر مثل قطع کردن آبش میمونه و گیاه میخشکه .
یه جمله قشنگی بود خوندم که قانون تکامل رسیدن به خواسته رو میگه :
Many of life’s failures are people who didn’t realize how close they were to success when they gave up.
حالا اگه فراموش کردیم و شکست خوردیم و دچار روز مرگی شدیم اشکال نداره دوباره شروع کن درس اون تجربه رو بگیر و بدون دنیا تموم نشده تا وقتی زنده ای میتونی فرکانس ات رو عوض کنی و موفق شی .و باور این موضوع چقدر آدم رو شاد تر و امید وار تر میکنه برای شروع کار و تجربه های جدید.
نگران نیستی و میگی اوضاع خوب شد خوبترش میکنم بد شد فرکانسم بهبود میدم درسش رو میگیرم و دوباره خوبش میکنم .
باور این موضوع باعث میشه رها باشی و همیشه حرکت کنی و از مسیر لذت ببری و متوجه شی زندگی یعنی همیشه سعی کنی اوضاع رو بهتر کنی حتی یه کم. و این جوری واقعا زندگیت برات همیشه لذت بخشه .
به نام خداوند زیباییها
سلام به بهترین استاد کره ی زمین.
آخ آخ چی بگم استاد از نشانه های روزانه که جوابهایی محکم با احوالم جواب می دهد این یعنی اینکه دارم راهم رو درست میرم استاد نازنینم
این یعنی اینکه با خدای درونم تونستم ارتباط بگیرم ، هر چند هنوز هم در خیلی مواقع در جهت کنترل ذهن ناتوان و بیچاره میشم .
اما در مراقبت از ذهنم تمام سعی و تلاشم را خواهم داشت هر چند بعضی اوقات شرایط عذاب آور است.
باز از شما و از هدایت خداوند بزرگ بسیار بسیار سپاسگزارم.️️️️
خوشحالم خیلی خیلی خوشحالم .
1403/12/16روز243
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد و مریم عزیز و دوستان گل
خدایا شکرت که امروز هدایت شدم به این فایل فوق العاده
در نا امیدی بسی امید است
واقعا من توی زندگیم اینو به شدت لمس کردم دقیقا اونجایی که همه میگفتن تمومه دیگه ولی من چون خدا توی قلبم بود و امید داشتم از همونجا جونه زدم
توی داستان هدایتم هم زندگی 2سال اخیرمو نوشتم و قشنگ مشخصه که در سخت ترین شرایط باز ته دلم یه نوری بود و امید داشتم
الانم همینه الانم ته قلبم یه امید ونور خوشگلی روشنه و هیچوقت نزاشتم خاموش بشه خدایا شکرت
هزاران بار اینو جمله رو توی فایلها و دوره ها گفتید ولی انگار امروز درکش کردم
اینکه مادرهرلحظه داریم یک لحظه بعد رو خلق میکنیم با فرکانسمون و اگر افسار ذهنمون از دستمون در رفت اشکالی نداره ازهمون لحظه که فهمیدی دوباره ذهنتو کنترل کن و به نکات مثبت توجه کن و احساس و فرکانس خوب ارسال کن
اگر بتونم همینو درک کنم دیگه ترس و نگرانی و نا امیدی معنایی نداره
چون اینو درک نمیکنم شرک میورزم دیگه فکر میکنم کس دیگه ایی قدرت داره توی زندگیم
خدایا هدایتم کن به راه آنانی که نعمت دادی الهی امین
به نام خدا
سلام
خداوند نشانه می دهد برای تغییر کردن
باید این نشانه را ببینی و تغییر کنی اگه نشانه را نمی بینی و تغییر نمیکنی شرایط با گذشت زمان بدتر و بدتر میشود
یا تو تصمیم میگیری تغییر کنی یا له میشی یعنی جهان خُردت میکنه
امید
تا زمانی که زنده هستیم میشود تغییر کرد
پس در هر شرایط مالی و عاطفی هستیم میتونیم برگردیم،بشینیم فکر کنیم آقا من تا اینجا اشتباه کردم و مسیرم غلط بوده از اینجا به بعد سعی کنم مسیر درست را پیدا کنم و حرکت کنم
با هر مقدار بدهی و شرایط بد مالی و با هر مدت زمان رابطه و بچه
ناامیدی اصلا ابزار و اسحله شیطان هست که ما مشرک بشیم و خدا را فراموش کنیم
بنام نامی حضرت دوست
درود و مهر بر
سید بزرگوار و بانوی بسی شایسته و
یاران توحیدی همکلاسی ام!
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
من بهار صفاری هستم
و خواستم عرض کنم
چه ایده ی جالبی ه این Club House !👌👌🌟
در حد برگزاری کارگاه آموزشی در پارادایس هیجان
انگیز و جذذذابه!🌈🌄⛅
خدایااا شکرت بابت این ایده ی عالی!!!🙏🙏
و جالبه هرکسی نوبتش میشه برای گفتگو با سید
مهربان و با صفا؛
مدارش بالاست و جذبش عالیه!
و موضوع قابل توجه برای من اینه که تقریبا همه ی دوستانی که میان روی خط و بااستاد مکالمه دارن
اول از « خدا »تشکر میکنن و بعد از استاد بابت حضور عاشقانه و موثرش در زندگی شون !
و میگن
استاد ممنون که دست خوب خدا شدی و
«ابراهیم وار» کمک کردی بت های ذهن مونو بشکنیم و
فقط خدای یکتا رو پرستش کنیم!
و این یعنی واحد توحید رو خوب توی دانشگاه
توحیدی عباسمنش گذروندن!!!💖
و من تبریک میگم هم به معلم خوب و الهی مون
هم به همکلاسی های باایمان و بااخلاصم!💐👌
و چقدر کلام دوستان و تجربه هاشون بی نظیر و تاثیرگذاره👌👌🌈
و همینطور صحبت های تکمیل کننده ی استاد عزیز!!👌👌👌🌟💖
و نکته ی جالب دیگه اینکه چقدر صدای دوستان
محکم و مطمئن و پرانرژی ه
این خاصیت دوستی با خداونده
آدم قلبش و کلامش محکم و مطمئنه ….
اضطراب نداره
امییدواره
شاده
حالش خوبه
عزت نفس و اعتماد به نفسش هر روز عالی تره
مثل خود استاد
مثل مریم جان
مثل همه ی مایی که عاشق خدا شدیم بیشتر و بهتر از قبل
و داریم به سمت خورشید در کنار هم راه رو ادامه میدیم
و یقین داریم روزهای بهتری در پیش ه
و داریم مراحل تکامل مونو طی میکنیم و انشالله
میرسیم به مرحله تصاعدی بالا رفتن و هر لحظه معجزه دیدن!!👌👌🌟🌟🌟🌟🌟❤️💜💛💚💙♥️🧡
و در آخر باز هم از خدای قادر و سمیع و بصیر
تشکر ویژه دارم که ما رو دور هم در این فضای
عاشقانه جمع کرده و ممنونم از معلم خوبمون و همراه شایسته و بزرگوارش بابت تمام مهربونی های خلصانه شون!
به امید ایده های عالی بعدی و دیدار همه ی عزیزای دل
در بهترین مکان و بهترین زمان
!😊🙏♥️
سلام استاد عزیزم و دوستان خوبم واقعا نمی دونم چجوری این حالمو بهتون توصیف کنم من چند روز بیشتر نیست که با جدیت شروع کردم روی خودم و قوانین کار کنم ولی نمیدونید چجوری دارم نتیجه هاشو میبینم وقتی این نشونه هارو میبینم بیشتر دلم قرص میشه که این مطمعن ترین راهه خداروشکر میکنم که منو هدایت کرد به سمت این حال خووووب واقعا نمیدونم چی بگم من سه ماهه ک منتظر بودم گواهینامم برسه و چند بار پیگیری کردم و نشد امروز خیلی اتفاقی گواهینامم رسید دم در خونمون بدون اینکه حتی من بهش توجهی کرده باشم و بی خیالش شده بودم. با خودم گفتم قطعا این یه نشونس یه هدایته برای نزدیک شدن بیشتر و بیشتر من به خدای خودم و درک بیشتر قوانین و مصمم شدن من برای ادامه راهم
خیلی دوستون دارم و خوشحالم که تواین راه اومدم
سلام استاد عزیزم.
استادم من فاطمه هستم که بدنبال سلامتی با شما و اموزههاتون اشنا شدم، همون شاگرد تنبل کلاستون.
خواسته اصلی سلامتی ولی همیشه درگیر رابطه بودم تو این چن سال و دنبال این بودم که ارتباطم رو با همسرم بهتر کنم تا بتونم ارامش بیشتری داشته باشم برا تمرکز رو جسمم، و الان همونطور که در کامنت قبلم نوشتم همسرم منو ول کرده و رفته و خیانت هم کرده.
همیشه دنبال نقش و تقصیر خودم در اتفاقات زندگیم هستم حتی همین الان، وقتی شما تو این قسمت راجع به نشانهها میگین و میگین با وجود سوء استفادههایی که شده باز در نهایت طرف ول کرده رفته بازم تو درس نمیگیری، من همیشه گیجم واقعا همش نمیدونم که کجا اشتباه دارم ایا من مقصرم یا طرف خودش فرد نامناسبیِ ، نمیدونم مورد سوءاستفاده واقع شدم یا برعکس، الان که رفته با وجود حضور نصفه و نیمهایی که داشت شرایط برام خیلی سخت شده به دلیل بیماری که دارم و اطرافیان همش میگفتن عیب نداره تو سعی کن حتی شده به چشم یه همخونه بهش نگاه کنی و همین که شبا میاد یا بالاخر
ه یکی هست که گاهی کمکت میکنه خوبه ولی من به این حد راضی نبودم دوست داشتم زندگی خوب و با محبت و عشق رو داشته باشم ولی رفتارم هم خوب نبود، یعنی زبان خوبی نداشتم و عصبی بودم و زود از کوره در میرفتم و دادوبیداد راه مینداختم، توقع داشتم و هیچوقت راضی نبودم. البته که بیخودی نبود ولی به هرحال این رفتار بود نمیتونم منکر باشم.
تو قسمت ۵ این سری گفتگو در این برنامه شما گفتید وقتی نشانهها رو میبینی باید به خودت بیای مثال هم زدین گفتین مثلا میبینید که دارید رابطه که توش هستید رو هر روز خرابتر میکنید داره هر روز بدتر میشه، ما باید یکاری بکنیم، حالا شخصیتمون رو تغییر بدیم، نوع برخوردمون با اون طرف مقابل رو بهتر کنیم، قضاوتمون رو کمتر کنیم، دنبال نکات مثبت طرفمون بیشتر باشیم و موضوعات مختلف دیگه…. و من وقتی اینارو شنیدم باز بیشتر خودم رو مقصر دونستم و گفتم من کوتاهی کردم، حالا با وجود اینکه طرف خیییییلی کوتاهی داشت، هر روز میومد تنبلتر میشد دیگه کرونا بهانه کرده بود حدود ۲سال میشد که نگفته بود یکی ببرمت بیرون از خونه یه هوایی بخوری یا تو حیاط حتی، بهانهاش هم این بود که تو به همه چی گیر میدی منم اعصاب ندارم، حالا اون همهچی، چیا بود؟ چشم چرونی، دادوبیداد و فحش با رانندهها ، سیگار، و … خلاصه روزبروز دورتر شدیم از هم منم سعی کردم با فایلها و برنامهها سرمو گرم کنم ولی از درون ناراحت بودم چون منو از زندگیش یه جورایی گذاشته بود کنار و این دراور بود برام. الانم که تو این فایل از سوءاستفاده گفتین بازم گیجترو گیجترم، همیشه فک میکردم مورد سوءاستفاده دارم واقع میشم چون یسری باورها و برداشتهای نامناسب از کودکی هم در من بود که هیچوقت باور نکردم این ادم منو دوست داره، اما بازهم یه جاهایی میگم اگه منو دوست نداشت این همه سال در کنترم نمیموند.
حالا بازم نمیدونم من بلد نبودم یا اون به هرحال ادم زندگی من نبود و میرفت، همیشه گیج هستم و گمراه که نمیدونم.
الان تو این مرحله فقط سعی دارم ناامید نشم و بگم خدابزرگه و مدام عبارات سلامتی میگم و فقط و فقط و فقط دلم سلامتی میخواد که مجبور نباشم انقدر نگران نیازهای اولیهام باشم. یه روزایی خیلی ناامید شدم گفتم خدایا من دیگه ته دره و جهنمم چرا کاری برام نمیکنی؟ واقعا فک نمیکنم ینفر انقد به بمبست رسیده باشه، یعنی من یجا نشستم تو یه اتاق بی پنجره و تنها فقط سعی دارم مثبت باشم و ناامید نباشم. بازم با این اوضاع نصف در نصف حالم خوبه نصفی هم نه .
فقط نمیدونم چی درسته چی غلط چکاری باید بکنم چکاری نباید، همش سعی دارم بسپرم به خدا.
خدایا شکرت.
الله اکبر. این فایل رو قبلاً بارها شنیده بودم و در گوشیم ذخیره دارم.
اما امشب به عنوان نشانه امروزم اومد. و دوباره گوش کردمش. و الله اکبر 💚 که وقتی استاد میگه اگه هزار بار هم فایلی رو گوش کنی، تکراری نمیشه و باز یه نکته تازهای ازش دریافت میکنی، کاملاً درست میگه. و من این رو بارها و بارها تجربه کرده بودم و باز امشب هم به عینه برام تجربه شد. استاد خوبم عاشقتونم.
راستی سلام. 😍 سلام به استاد عباسمنش عزیزم. سلام به مریم جانم و دوستان عزیز سایت. ممنون از دوستان عزیزی که در لایو شرکت کردند و توضیحاتی دادند و از تجربیاتشون گفتند. شنیدن این تجربیات به ما در واضح شدن مسیر هدایت کمک میکنه. 💕🙏
ما چیزی جز لحظه حال نیستیم. ما در هر لحظه داریم لحظات آیندهمون رو خلق میکنیم. حتی اگه مسیر رو گم کردیم باز هم راه هست. میشود اوضاع رو تغییر داد. جهان در هر لحظه داره اتفاقات و شرایط و ایدههایی همسنگ با فرکانسهامون ایجاد میکنه.
اگه ما تغییر کنیم، به نکات مثبت توجه کنیم، در احساس خوب باشیم، سپاسگزاری کنیم، از همین لحظه اوضاع شروع میکنه به تغییر و بهتر شدن.
جهان در هر لحظه داره فرکانسهای ما رو دریافت میکنه.
اگه ذهن رو کنترل کنیم و باورهامون رو تغییر بدیم اوضاع بهتر میشه.
استاد چقدر درست میگن. ما گاه تغییر نمیکنیم تا حدی که جهان با چک و لگد حالیمون کنه!
استاد عزیز و نازنینم چقدر سپاسگزارم از وجود ارزشمندتون. ❤️ با این حرفتون الان یاد تجربه خودم افتادم:
سالها پیش در رابطه با پسری بودم که مشکلات عجیب و غریب روحی زیادی داشت. پارانویا بود، به دلیل اضطراب زیاد مدام میخواست بهش پیام بدم و لحظه لحظه در جریان کارها و زندگیم قرارش بدم.
بیکار و بیپول بود. من براش شارژ تلفن میخریدم. یک بار قبض برق خونهاش رو هم من پرداخت کردم. چون گفت پول توجیبیش تموم شده و پدرش پول نمیده.
در دیدارهامون پول رفت و آمد و خرج و مخارج و کافه رفتنها و غذا خوردنها و همه چیز رو من میدادم.
حتی گاهی میگفت میخوام برم بیرون یا فلان کتاب رو بخرم ولی بابام بهم پول نمیده. و من به دلیل عشقی که بهش داشتم براش پول واریز میکردم.
هدیههای گرون براش میخریدم. عطر و ساعت و دستبند و…
و در مقابل هیچ چیز مادی ازش دریافت نمیکردم. شاید باورپذیر نباشه، ولی هیچ چیز به جز سه چهار کتاب و سیدی فیلم و دو گوشواره بدلی از او هدیه نگرفتم. حتی در تمام مدت رابطهمون یک شاخه گل نداد بهم. باورتون میشه؟!
عشق خشک و خالی بهم داشت. 😂
و من…
من در این رابطه خیلی متحمل سختی و عذاب و دردسر و رنج شدم. اعتبار و کار و روابط و سلامت و پول و همه چیزم ضربه خورد. خیلی چیزها رو از دست دادم.
عاشق بودم، عاشق بودم. و او هم اوایل عاشق من بود. ولی از جایی به بعد دیگه عشقی به من نداشت و امروز فکر میکنم حتی خیانت هم میکرد.
خلاصه، نتیجه همینی شد که الان استاد عباسمنش نازنین و بزرگوار من گفت.
من نمیتونستم احساساتم رو کنترل کنم و جداییمون رو بپذیرم. نمی تونستم این روند نادرست رو تغییر بدم. نمی تونستم بفهمم که این مسیر نادرسته. 😥
نهایتاً اون پسر من رو ول کرد. من رو رها کرد. و من باز نفهمیدم. بهش التماس کردم که جدا نشیم. گریه و زاری کردم. و اون محل نگذاشت و گفت نمیتونه. ترکم کرد. رهام کرد. من تحقیر شدم. له شدم.
بعد از نظر روحی و جسمی مریض شدم. دکتر و مشاور و روانپزشک و قرص آرامبخش و…
آه و اشک و نفرت و نفرین و…
دو سال طول کشید تا حالم بهتر شد.
استاد جانم در این فایل میگه:
وقتی من بعضی داستان ها رو میشنیدم که بعضاً دختری گذاشته ازش سوءاستفاده بشه و انقدر ادامه داده که آخرش هم پسره اون رو ول کرده، میخواستم بزنم اون دختر رو لهش کنم که باز هم بعد از این همه ضربه خوردن، خودش اون یارو رو ول نکرده. اون پسر این دختر رو ول کرده. یعنی بعد از این همه ضربه خوردن بازم بیدار نشده.
استاد خوب و نازنینم، کاش در مورد من هم، شما اون موقع بودین و من میشناختمتون و صداتون رو میشنیدم و بیدار میشدم.
کاش اون موقع با شما و فایلها و سایت شما آشنا بودم و شما به قول خودتون میزدید لهم میکردید تا بیدار بشم و این همه اجازه ندم ازم سوءاستفاده بشه و تازه آخرش هم اون پسر من رو ول کنه. 😔😔
اما استاد عباسمنش یگانهام، استاد عزتمند و سعادتمند من، خدا رو هزاران بار شکر، هر چند دیر و سخت، هر چند به قول شما با چک و لگد جهان، هر چند با چکش و پتک جهان به سرم، هرچند بعد از کوبیده شدن هزار تن بار سنگین به سرم، بالاخره بیدار شدم. تغییر کردم. و امروز بینهایت از شما ممنونم.
در برابر این همه ارزشمندی شما، این همه خداگونگی شما، این همه آگاهیبخشی شما، سر تعظیم فرود میآرم. عاجزم از سپاسگزاری. ❤️❤️❤️