گفتگو با دوستان 5 | قدرت بهبودهای کوچک اما دائمی - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری گفتگو با دوستان 5 | قدرت بهبودهای کوچک اما دائمی
    537MB
    34 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 5 | قدرت بهبودهای کوچک اما دائمی
    31MB
    34 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

226 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Amin Iloon گفته:
    مدت عضویت: 975 روز

    به نام خدای عزیز و دوست داشتنی ام

    خیلی خوشحالم که این قسمت را دارم گوش میدم و لذت میبرم

    شکر الله بابت این همه فرکانس جادویی این سایت و آگاهی های جادویی که داره.

    شکر الله بابت این همه دوستان عزیزی که شرایط شون رو اکی کردن و دارن بهمون این نوید را میدن که می شود – و باور به اینکه می شود واقعا وجود من رو مملو از امید و ارامش میکنه.

    شکر الله بابت این همه فرکانس بی نظیری که از این سایت دریافت میکنم –

    جمله ی قصار استاد اگر همواره در حال رشد باشیم به تضاد خاصی بر نمیخوریم

    واقعا چقدر خوب که همواره در سایت فعال باشیم و فعالیت کنیم رشد کنم – دوره های جدید رو بخریم و همواره رو خودمون کار کنیم.

    تا زندگیمون همواره هموار باشه – با عادت کردن به هروز فایل گوش دادن – هر روز کامنت نوشتن – شیر کردن زیبایی ها و دیدن زیبایی ها در سایت و توجه به انها و تحسین کردن میتونیم زندگی داشته باشیم که هیچ وقت به تضاد خاصی بر نخوریم.

    شکر الله بابت این فضایی که در دسترسمون هست تا رشد کنیم – هر روز بهش مراجعه کنیم و از فرایند رشد خود و دیگران لذت ببریم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1322 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    چه زمانی تصمیم به تغییر می گیریم؟

    افراد به چهار دسته تقسیم می شوند:

    دسته اول

    افرادی که با وجود اینکه شرایط زندگی ناجالبی دارند : بسیار دیر تغییر می کنند در نهایت زیر چرخ دنده های جهان له خواهند شد

    دسته دوم افرادی که تغییر نمی کنند تا زمانی که بدترین شرایط ممکن را تجربه کرده : بالاخره تصمیم به تغییر می گیرند

    دسته سوم: افرادی هستند که با دیدن کوچکترین نشانه ها به سرعت تغییر می کنند

    دسته چهارم: افرادی هستند که قبل از دیدن نشانه برای تغییر همیشه به فکر بهبود پیشرفت و تغییر مسیر به شکل مثبت هستند.

    همواره از خود سوال می کنند: چگونه عملکرد بهتری داشته باشیم؟ همیشه به دنبال عالی تر شدن باشیم.

    باید:

    خود را به درستی بشناسیم

    از تجربیات خود برای تغییرات بهتر و سریع تر استفاده کنیم

    جهان:

    هیچ رحم و مروتی ندارد یا تغییر می کنیم یا زیر چرخ دنده های جهان له می شویم: عملکرد خداوند را سیستمی ببینیم

    قصد خداوند از فشار: برای بهبود رشد و پیشرفت مااست اما: بسیاری از ما متوجه نخواهیم شد

    اگر هر یک از ما در مسیر علایق خود حرکت کنیم:علاوه بر پیشرفت مالی از زندگی لذت می بریم و جهان را گسترش می دهیم

    قانون:

    اگر هر بار خود را مجبور به حرکت کنیم: کارها برای ما راحت تر انجام می شود

    اگر اجازه دهیم اوضاع و شرایط بد شود و مجبور به تغییر شویم: اوضاع و شرایط ما ناجالب شده و عزت نفس و احساس ارزشمندی ما تخریب می شود

    اگر خودمان خودمان را تغییر دهیم: با تضاد خاصی مواجهه نمی شویم همواره در تمام حوزه ها: سعی کنیم عملکرد بهتری داشته باشیم

    تضاد به این دلیل به وجود می آید که: پیشرفت کنیم اگر خودمان را هر لحظه بهبود دهیم با تضادی مواجه نمی شویم

    والدین : نباید از فرزندان خود حمایت کنند تا آنها مستقل تر عمل کنند و موفق تر باشند اگر فرزندان به حمایت والدین وابسته شوند به آنها ضربه خواهیم زد قانون را درک کنیم: و احساساتی عمل نکنیم اگر در حال پیشرفت دائمی باشیم: به تضاد خاصی برخورد نمی کنیم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    سیده فاطمه روزگار گفته:
    مدت عضویت: 1738 روز

    خدایا نمیدونم چی بگم چی بنویسم از شدت خوشحالی استاد این فایل ها رو باید طلا گرفت خداروشکر بابت شما که این آگاهی ها رو روز ب روز دارید به ما بیشتر یاد میدید و زندگی ماها شده سرتاسر معجزه استاد سپاسگزارم از شما من ب نوبه خودم ک دارم از خودم بهترین رو میسازم و ب خودم قول بهترین ها رو دادم و تعهد دادم ک شادترین ثروتمندترن عاشق ترین باشم استاد کلن این فایل ها رو با اشک شوق من دارم میبینم اشک می ریزم یاداشت میکنم به حرفاتون گوش میدم روی خودم کار میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    عباس امیری گفته:
    مدت عضویت: 2207 روز

    بنام خداوند یکتا

    سلام بر استاد عزیزم

    سلام بر بانو شایسته گل

    سلام بر دوستان عزیزم

    چقدر این بحث تغییر مصادف شده با نگرش این روزهای من

    اول از همه بگم که استاد عزیزم ممنونم که این جلسه رو با این موضوع هدایتگونه انتخاب کردید و چه نتاااااایجی تا الان رقم خورده چقدرر آگاهییییی و خدا میدونه در آینده چه شودددد.

    اصلا برای من فضای سایت از وقتی که این ایده ی خداوند توسط شما استاد عزیزم اجرا شده، خیلی متفاوت شده انگار دکمه توربو سایت زده شده همینجووووری بمب بمب پشت سر هم.انقدر آگاهی و تجربه هست که انتهایی نداره خدایا شکرت.

    خب از تجربیات خودم از تغییر بصورت خلاصه و مفید میگم:

    حدود 7 8 سالی میشه که من کم کم با تضادهایی که بهشون میخواستم بر بخورم تصمیم به تغییر گرفتم.تضادهایی که میدونستم اگر همین روند رو پیش برم من هم زندگیم دقیقا مثل بقیه آدما میشه که هر روز جلوی من می نالیدن بخاطر موضوعات مختلف.اون موقع ایده ای نداشتم برای تغییر و بعد تصمیم گرفتم به مطالعه مباحث مختلف از نویسندگان خارجی. منی که اصلاااا اهل اینجور کتابها نبودم ولی حس میکردم که باید انجامش بدم.شروع کردم و ادامه دادم و کم کم با قانون جذب و مبحث ضمیر ناخودآگاه آشنا شدم و بعدش اوضاع یکم بهتر شد.تا اینکه این مباحث قانون جذب رو بیشتر پیگیر بودم و با هدایت الله به قرآن هدایت شدم و حس میکردم رد پایی از قانون جذب باید درش باشهو در همین حین بووووم با خانواده عباس منشی ها آشنا شدم و اولش نفممیدم چی شده ولی یکم بعد گرفتم چی شد.خلاصه در این چند سال واقعا دنبال تغییر بودم و سعی میکردم نگرشم رو به زندگی رفته رفته بهتر کنم.تقریبا جز آدمهایی بودم که دوست داشتن هی رشد کنن ولی یکم دیر این نکرش در من ایجاد شد چون من جز افرادی بودم که فقط روی ساپورت خانواده حساب میکرد و به خودش اعتمادی نداشت و حتی به خدای خودش.

    خلاصه الان یک سال و نیم هست که وارد این سایت شدم و سعی کردم باز به همون منوال قدم قدم پیش برم یه جاهایی کند بودم و خیلی جاها هم بخاطر عدم درک قانون تکامل عجله کردم و تهش افسردگی و نا امیدی به همراه داشت برام. نتایج مالی خاصی نگرفتم و هنوز استقلال مالی ندارم که در ادامه دلیلش رو هم میگم.ولی میخوام بگم که به نظر خودم خیلی خوب پیش رفتم و هر روز بطور خودکار خودم رو می افزایم که البته الله داره هدایت میکنه و تقریبا هر روز ازش درخواست هایی رو دارم و اگر عجله نکنم به راحتی پاسخش رو دریافت میکنو خدایا شکرت.من هم مثل خیلی ها نتیجه رو فقط نتایج مالی میدونستم و همین فکر باعث شد بارها و بارها از مسیر صراط المستقیم خارج بشم و زمین بخورم و گریه کنم اما باز بلند شدم و از خدا کمک خواستم که خودمو جمع کنم و به مسیر برگردم.

    در اینجا میخوام تجربه شخصی خودم رو از تغییر واضح تر بگم.خیلی اوقات ما دوست داریم تغییر کنیم اما بخاطر اهرم رنج و لذت نمیتونیم. چرا؟؟؟؟

    چون اهرم در ذهن ما جابه جا قرار گرفته تغییر در ذهن ما مساوی ست با رنج کشیدن به عنوان مثال:

    من بشدت دوست داشتم استقلال مالی داشته باشم و برای اینکه قانون تکامل رو رعایت کرده باشم میگفتم هر درآمدی باشه می پذیرم و انتظاری ندارم یک شبه شرایط مالیم بخ کلی عوض بشه.اما میدیم که براش ذوق و شوقی ندارم، چون کار کردن و بطور کلی شغل داشتن در ذهن من مساوی بود با رنج کشیدن و تو خونه موندن و به اصطلاح کار کردن روی باورها مساوی بود با لذت (بخاطر گذشته این اهرم اینجوری در ذهن من نقش بسته بود).این اهرم باعث شده بود استقلال مالی رو بخوام اما بطور ناخودآگاه ازش فرار کنم.مثلا وقتی شرایط کاری پیش میومد و بعدش بهم میخورد یجوری خوشحال میشدم و میگفتم آخیش خطر رفع شد….این دلیل اصلی نداشتن استقلال مالی برای من بوده

    اینو گفتم که بگم خیلی مواقع ما دوست داریم تغیر کنیم اما بخاطر اهرمی که بصورت اشتباه در رابطه با اون موضوع خاص در ذهنمون نقش بسته ناخودآگاه از تغییر فرار میکنیم.این ترمز کهنه رو با هدایت الله چند روزی میشه پیداش کردم و دارم روش کار میکنم و جالبه به همون میزانی که روش کار کردم نشانه ها میان و احساس سبکی عجیبی دارم.این موضوع اهرم رو توضیح دادم چون خیلییییی مبحث مهمی در رابطه با ایجاد تغییرات لازم در زندگیمون هستش و اگر این اهرم نامناسب در ذهن ما قرار گرفته باشه ما نمیتوینم تغییری در شیوه زندگیمون اجرا کنیم و در نتیجه نتایجی هم نخواهیم داشت.اگر تغییر برامون خیلی سخت به نظر میرسه حتما این اهرم رو در ذهن باید چک کرد.من تازه نقش اهرم رو درک کردم و دارم بصورت جدی روش کار میکنم و میدونم اتفاقات خوبی قراره اتفاق بیوفته:))

    از دوستان عزیزم بابت کامنت های زیباشون سپاسگذارم و براتون بهترین ها رو ازخدای یکتا آرزومندم.

    استاد عزیزم دووست دارم

    در پناه الله یکتا باشید

    من برم قسمت های بعدی هم ببینم:)))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      آفرین روان پاک گفته:
      مدت عضویت: 2471 روز

      سلام آقای امیری

      ممنونم از کامنتی که گذاشتید. مبحث اهرم که مطرح کردید خیلی برام جالب بود و حقیقتش تلنگری در من خورد که دقیقا انگار من هم همین جای کارم ایراد داره. البته که من با خودم میگم دوست دارم کاری داشته باشم اصلا مربوط به همین موضوع. طوری که در سایت باشم و رو خودم کار کنم و به نوعی بتونم در همین راستا خدمتی بکنم و عملا کاری با درآمد داشته باشم.

      در کل سوالی که از خدمتتون داشتم اینه : امکانش هست بیشتر این قضیه رو باز کنید که چطور رو این جابه جایی اهرم ها کار می کنید؟

      ممنون میشم در صورت امکان بفرمایید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    شمیم کردستانی گفته:
    مدت عضویت: 1596 روز

    سلام به قشنگترین و مهربونترین استاد دنیا

    و همه ی دوستان عزیزم

    وااای استاد من امروز دقیقااا سوالم همین بود

    نیت کردم سوالم پرسیدم و وارد قسمت نشونه ها شدم و شما گفتین برو دنبال کار مورد علاقه ت

    وای استاد نمیدونید چقدر برام سخته که به حرفاتون عمل کنم

    شما گفتین که تو کارتون شریک نداشته باشین ،گفتین روی یک کار تمرکز کنیم ،گفتین بریم دنبال کار مورد علاقه مون

    وااای استاد انقد مقاومت دارماااا ،انقد میترسماااا

    ولی میخوام انجامش بدم

    من هم شریک دارم تو کاری که به تازگی شروع کردم ،هم روی یک کار تمرکز ندارم،هم کلی چیز تو کَلَم هست که نمیدونم ،کدومش رو انجام بدم.

    چن وقت پیشم ایده وب سایت زدن افتاد تو کَلَم،الانم دارم آموزش میبینم راجبش

    وقتی فایل ۳ برابر کردن درامد رو‌گوش دادم ،این ایده اومد تو ذهنم.

    و نمیدونم الهام بود یا به خاطر باورهای غلطم بود،آخه من پیج فروشگاهی دارم تو اینستا وتقریبا تازه کارمُ شروع کردمو الان زمان اعتصابات بود .

    من علاقه دارم به سفر رفتن و دوست دارم از این راه کسب درامد کنم و تقریبا‌ درامد خاصی ندارم

    ولی من میخوام انجامش بدم.

    نمیدونم باید از کجا شروع کنم

    باید بیخیال کاری که شروع کردم و توش سرمایه گذاشتم بشم؟!🤷

    تمام تلاشم رو میکنم تا اخساسم رو خوب نگه دارم تا قدم به قدم هدایت بشم.

    این فایل شما و کامنتهای این قسمت اولین قدم از هدایت 🧚من بودو به من گفت که کارت رو شروع💕 کن.

    و دومین چیزی که تو کامنتای بچه ها بود و هدایتم کرد این بود که اگه درامدت صفرِ از یه میلیون شروع کن برای هدف کذاری و تکاملت رو طی کن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    محمد تاجیک گفته:
    مدت عضویت: 975 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته بزرگوار

    من محمد تاجیک هستم و برای اولین بار بعداز گذشت حدودا دوسال از اشنایی با شما استاد عزیز توسط همسر عزیزم ، میخوام این کمالگرایی درونیم رو له کنم و کامنت بنویسم.

    خیلی اوقات دوست داشتم براتون کامنت بنویسم اما همین کمالگرایی میومد و میگفت تو که مثه بقیه نمینویسی ، نگاه کن بقیه چقدر قشنگ صحبت میکنن، تو که مثه اونا نمینویسی اما اینبار خواستم بنویسم و به خودم ثابت کنم که هر کسی فقط به همین اندازه که یک انسان متفاوت از بقیه هست میتونه ارزشمند باشه و خاص و من هم فارق از تمام ویژگی ها فقط با همین یک ویژگی هم خاص هستم و هم ارزشمند.

    من هنوز موفق به خرید دوره های بی نظیر شما نشدم اما امیدوارم که هر چه زودتر و با لطف پرودگار مهربان موفق به خریددوره هاو عمل به اونها بشم و روزی بیام و در همین سایت از نتایجم براتون بنویسم.

    و از همینجا صمیمانه بابت داشتن استادی چون شما خدارو شاکرم و هر روز و هر روز بهترین هر چیزی که خداوند دراین جهانش داره رو براتون ارزومندم استاد عزیز.

    من چند روزی هست که فایل های گفت و گو با دوستان شما رو از اول شروع کردم و امروز موفق به دیدن قسمت هفتم شدم و یه ندایی از درون قلبم گفت تو که می تونی راجع به این موضوع بنویسی پس برو و کامنت بذار.

    راجع به موضوعی که تووی این قسمت بیان کردین من هم تجربه ای دارم و گفتم با شما و دوستان عزیز به اشتراک بذارم.

    من به لطف پروردگار چیزی به حدود دوسالی میشه که ازدواج کردم و موضوع برمیگرده به ماجرای اجاره اولین منزل ما.

    من و همسرم به خاطر یکسری مسائل تصمیم گرفتیم از شهر قزوین که هر دو بشدت از محیط اونجا ، اب و هواش و تمام اونچیزهایی که در اون شهر دوست داشتیم به خاطر زندگیمون و ازادیمون دست بکشیم و به قولی بهاش رو بدیم و مهاجرت کنیم به یه شهری که دوست و اشنا نداشته باشیم جز خدا.

    و ما تصمیم به مهاجرت گرفتیم اونم کجا؟ قم.

    اینکه چرا قم بماند اما خب ما چیزی رو که بهاش رو دادیم بدست اوردیم و بشدت راضی و شکرگذار خداوند منانیم.

    خب چالشی که ما داشتیم این بود که باید خونه اجاره میکردیم. دوتا جوونی که تازه ازدواج کردن و اصلا خونه ای نداشتن باید بیان و توو یه شهر دیگه که از شهری که تووش زندگی میکردن حداقل4 ساعت فاصله داشت دنبال خونه بگردن.

    داستان رفت و امد ما بماند که چندین و چندبار این مسیر رو رفتیم و اومدیم و هیچ حتی یکبار از قم برگشته پا تووی خونه نذاشته املاکی زنگ زد و ما غروب رسیده بودیم و فردا صبح دوباره برگشتیم و این رو هم بگم ما رووی محله های پایین شهر قم و اطراف قم فوکوس کرده بودیم و اونجا ها دنبال خونه میگشتیم.

    اینهمه داستان گفتم که به اینجا برسم یکچیزی که هر دفعه برای من و همسرم بعد از دیدن موردهایی که بهمون پیشنهاد میشد حس بد و حالت اندوهی بود که مثلا خدایا ما قراره واقعا بیایم توو همچین خونه هایی پس این همه خونه ینی جای ما حتی توو یه دونه از اونا نیست و اون حس تضاد که چرا من باید توو همچین جا و شرایطی باشم.

    موارد همینطور بد تر و بدتر شدن(با توجه به پولی که داشتیم، البته این رو هم بگم که خانواده همسرم داخل همون شهر غیر از منزل خودشون ، خونه ی بزرگی داشتن که اصلا ساکنی نداشت و همینطور خالی بود اما خب ما نمیخواستیم که ازادیمون رو قمار کنیم)

    و ما هر دفعه با حس بدتر و شرک های بیشتر که مثلا اگه فلانجا برای ما خونه پیدا کنی پیش من شیرینی داری و اینها….

    و انگار داشتیم کلا خدا و اینهمه درسهای شما رو فراموش می کردیم و ما بس نمیکردیم. هی هر بار مورد ببین ، بدتر و بدتر ……، که اگه شاگرد زرنگه بودم همون موقع باید بس می کردم اما خب ادم ممکنه بعضی وقت ها نتونه زرنگ باشه، و این موضوع حدودا یک یا دو هفته ای ادامه داشت تا اینکه یه روز حلقه همسرم که رووی دستش بود به صورت خیلی عجیب گم شد و پیدا هم نشد و انگار دیگه خدا میخواست زور نهایی رو بزنه و ما رو ازین منجلابی که تووش افتادیم نجات بده(به قول خودم : فقط خدا مونده بود که داد بزنه بگه جم کنید خودتونو) . همین شد و ما دست کشیدیم، برگشتیم قزوین و دیگه به خدا سپردیم.

    و بعد از این جریان ما با حس بهتر و بدوووووووون هر شرکی ، و فقط با توکل به خدای قادر برگشتیم قم و به طرز عجیبی همون روز اول یا دوم ، مورد دوم ما توو یکی از بهترین محله های قم (شهرک قدس) خونه ای رو پیدا کردیم که به محض دیدنش هوش از سرمون برد،جوری که ما باورمون نمیشدمگه توو قم همچین ویویی هم پیدا میشه(ویوی خونمون کوه بود چیزی که منو همسرم عاشقش بودیم) و اونجا بود که فهمیدیم خدا کجاها میخواست دست ما رو بگیره و ببره و خدا میخواد ما به چه چیزهای بهتری برسیم که خودمون توو رویا باید ببینیمش و خدا رو هر چقدر هم شکر کنم باز کمه که دست ما رو از کجا گرفت و به کجا اورد که اگر من شاگرد زرنگی بودم توو همون اولین حس بد دست میکشیدم و دیگه اینقدر دچار سختی نمیشدیم و خونمون هم به راحت ترین شکل ممکن پیدا میشد، امااگر زرنگ هم نبودیم به واسطه امید ما به خدا هرچقدر هم کم دست ما رو ول نکرد و هی به ما هشدار داد و هشدارها هربار بزرگتر شد تا ما بفهمیم و بالاخره بعد از بارها چکش خوردن فهمیدیم، و خدا هدایتمون کرد.

    ببخشید خیلی طولانی شد.

    ممنون از شما استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1557 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام دوستان

    این فایل نشونه من بود

    میخواهی جزوکدوم گروه باشی

    خداوندهرلحظه داره ماروهدایت میکنه وبه ماهشدارمیده که تغییرکنیم

    من خودم الان جزودسته سوم هستم که خداوندبانشانه هاش داره به من میگه که بایدتغییرکنم وگرنه اوضاع خیلی وخیم میشه ومن بایدیک اهرم رنج ولذت برای خودم درذهنم بسازم برای تغییرکردن

    جهان احساساتی عمل نمیکنه یاتغییرمیکنی یانابودمیشی قانون جهان همینه چون هرلحظه جهان درحال پیشرفته وتوبایدهمراه باجهان پیشرفت کنی وتغییرکنی وگرنه له میشی

    این که خداوندبهم گفت برودنبال شغل موردعلاقت

    یک ایده بهم داده شدکه برم شغلی که بهش علاقه دارم که تجارت وواردات وصادرات هست رواموزش ببینم وبرم درسشوبخونم ودرکناراون یک کاری که علاقه دارم روبرای کسب درامدم انجام بدم که ورودی مالی داشته باشم

    واقعاتضادهامیان تاتوبهترخودتوبشناسی وحرکت کنی

    من پدرم چندسال پیش برشکست شدومال واموالشوازدست دادبااین که قبلش مابسیارثروتمندبودیم همین برشکستگی پدرم باعث شدمن تغییرکنم وبیام توبازارکاروتوجامعه بامردم باشم ودرامدکسب کنم ولی اگراین تضادرخ نمیدادشایدمن هیچ تغییری نمیکردم وحرکت نمیکردم ویک ادم بیتحرک وبی مصرف وناتوان بودم

    خداروشکرمیکنم که نبودن حمایت ازطرف خانواده باعث رشدمن شدوبایدخیلی بهتروبهترشوم ازقبل به لطف الله مهربان

    شادوموفق باشید

    احمدفردوسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1251 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان عالی و خوب خودم

    چقدر این فایل های گفتگوی استاد با دوستان عالی است

    دوستانی که هر کدام در این مسیر آگاهی قرار دارند و سوالات آنها در مورد قوانین و پاسخ های استاد به آنها واقعا برای من درس ها و تجربه های عالی و فوق العاده دارد

    اینها را باید مثل یک گوهر گرانبها از آن استفاده کردو در زندگی خودمان عملی کرد

    تغییر کردن واقعا مهم و یکی از اساسی ترین کارهای مهم این جهان است

    زمانی من تغییر می کنم که تحت سختی و فشار قرار بگیرم و این خوب نیست

    به قول استاد بهترین زمان تغییر زمانی است که من در بهترین شرایط هستم و آنوقت باز در خودم تغییر ایجاد می کنم تا جهانی دیگر را تجربه کنم

    شاید با عقل و منطق این کار درست نباشد ولی این من هستم که می توانم به الهامات خودم عمل کنم و بی شک بهترین ها نصیب من خواهد

    یاد بگیرم که جوری رفتار کنم که هر بار روند زندگی من بهتر و بهتر بشود

    یک درس عالی

    تضاد ها زمانی برای من به وجود می آید که در آن برای من نکته و درسی دارد

    به تضاد ها با نگاه خوب نگاه کنم و درس خودم را از آن تضاد بگیرم

    این صحبت ها برای ذهن من خیلی خوب است چرا که یک الگو برای من است و ذهن منطقی من به این باور می رسد که وقتی که دوستان خوب من به این جایگاه رسیده اند پس من هم می توانم به موفقیت ها و موقعیت های خوب دیگر برسم

    سپاس از استاد عزیز

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    سمیرا صنعت کار گفته:
    مدت عضویت: 1621 روز

    به نام خدای بخشنده ی مهربانم

    کامنت شماره 3

    نشانه ی امروزم این فایل ارزشمند بود خدایا شکرت

    منم جزو اون دسته هستم که چک و لگد میخوره البته نه اون دسته که دیگه به ته خط میرسن ولی چک و لگد میخورم تا تغییر کنم

    من امروز از وقتی بیدارشدم سردردم و همون صبح فهمیدم که چرا اینجوری شدم ، بخاطر صحبتایی که توی خونه در مورد انتخابات شده بود با اینکه من تا حدود زیادی آگاهانه سعی میکردم که سرمو گرم کاری کنم ولی چون مهمان بودن مجبور بودم که تو خونه باشم و نتیجه این شده

    من تو روابط و تو سلامتی و تو ارتباطم با خدا خیلی خیلی خیلی بهتر شدم و از وقتی که با استاد آشنا شدم کم کم برای تغییر این موردا اقدام کردم و نتیجه گرفتم و تو هر برهه ای با یکیشون درگیر بودم و خب نمیگم عالی اما نسبت به گذشته م خیلی خوبتر شدم و از اول امسال من به شدت چک و لگدایی در مورد ثروت و در مورد آدمای درجه یک زندگیم میخورم و فهمیدم که باید یه کاری بکنم . روانشناسی ثروت 1 رو خریدم و الان فقط دارم گوش میدم تا یه کم درک کنم و کم کم مقاومتای اولیه ذهنم کم بشه . و من بازم فهمیدم که تو روابط درجه یکم یعنی مامانم و خواهرا و برادرام عزت نفسم پایینه که نمیتونم حذفشون کنم بخاطر وابستگی ای که مخصوصا به مامانم دارم و البته حس دلسوزی هم هست اما میدونم که اشتباهه و از طرفی دخترم پیش خودمه و پیش مامانم زندگی میکنیم و مجبورم بخاطر دخترم برم و این دوتا تضاد و چک و لگدا ، به من داره میگه که پول بساز و خونه مستقل از خانوادت بگیر و با دخترت زندگی کن و من به شدت دوست دارم که با دخترم و عزیزدلم تو یه خونه زندگی کنیم اما فکر نمیکنم عزیزم قبول کنه البته من تا حالا بهش نگفتم و سپردم بخدا و دارم وابستگیم رو بهش کم میکنم که در زمان مناسب که از لحاظ مالی اوکی شدم تصمیمم رو باهاش درمیون بزارم و اگر تمایل نداشت تصمیم درست رو بگیریم ، من به خدا سپردم و فقط از خودش میخوام .

    یه نشونه واضح دیگه اینکه چیزی که تو تمام فایلا و نشانه ها و کامنتا این چندوقت میبینم و میخونم و میشنوم ( عزت نفس ، احساس ارزشمندی ) هست و میدونم ک ضعفم اینه اما بازم دارم مقاومت میکنم :/

    البته عزت نفس رو شروع کردم و فایل 1 رو چندین بار گوش دادم و دارم نت برداری میکنم و احساس لیاقت رو هم جلسه 1 رو گوش دادم . میدونم ذهنم داره سخت میکنه برام این دوتا دوره رو

    بلاخره میفهمم که ریشه ش کجاست

    واقعا باید این دو سه تا مسئله رو حل کنم

    خدایا خودت کمکم کن

    خودت هدایتم کن

    خودت بگو چطوری آسونش کنم برای خودم

    اگه تو نگی به من ، من گمراه میشم و دور خودم میچرخم .

    سپاسگزارتم استاد خوبم و سپاسگزارم از بچه هایی ک صحبت کردن و با ما به اشتراک گذاشتن نتایجشونو .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: