گفتگو با دوستان 5 | قدرت بهبودهای کوچک اما دائمی - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری گفتگو با دوستان 5 | قدرت بهبودهای کوچک اما دائمی537MB34 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 5 | قدرت بهبودهای کوچک اما دائمی31MB34 دقیقه
سلام استادجانننم
سلام مریم نازنیییننننم
چند روزیه که علاوه بر دیدن سریال سفر به دور آمریکا ،اینجا هم هستم. تو این بخش.
روز اولی که فایل اول این مجموعه رو گوش دادم خیلی اذیت شدم. خیلی غصه خوردم. آره بخوام راست بگم حسودی کردم. به موفقیت بقیه. این در حالی بود که تو سریال سفر به دور آمریکا هر روز حالم و آگاهیمو درکم بیشتر میشد. و بعد …. با خودم خلوت کردم. خدای من شکرت. باور کمبود و باور عدم لیاقت. فهمیدم. فهمیدم به جای اینکه سپاسگزار خدام باشم که اینقدر نمونه عملی داره نشونم میده ، دارم ناشکری می کنم. فهمیدم که بد فرکانسی دارم میفرستم و خوشحالم که زود فهمیدم. خوشحالم که بعد از اون هر قسمت که می بینم با تمام وجودم برای اعضای خانوادم خوشحال میشم و میگم ای ول. چقدر نمونه ها هی بیشتر و بیشتر میشن. چقدر خوبه که به غیر از استاد نازنینم و مریم جان ، این همه شاگردای سال بالایی هم استاد دارن که الگوی ما ترم اولی ها هستن. و چقدر چقدر چقدر امید و انگیزم دوچندان میشه.
موضوع جلسات قبل عالی بود. از صحبت های حامد و عرفان و طناز تا سپیده و شیرین و فرهاد که تو کلام هر کدومشون کلی آگاهی بود و آگاهی هایی که استادجانم تکمیلش می کردند. چقدر با مفهوم هدایت به خدام نزدیکتر شدم. و موضوع این سری فایل ها هم چقدر آگاهم کرد. چقدر چقدر چقدر ای خداااااا با تمام سلول های وجودم سپاسگزارتم.
استادجانم ، و همه خانواده فوق العاده ام ممنونم ازتون.
به نام خدای بخشنده و هدایتگرم
سلام به استاد عزیز و تمام دوستان همفرکانسیم
خداروشکر میکنم که اینارم هدایت شدم به یه فایل بی نظیر دیگه به این همه اگاهی های زیبا
چقدر شنیدن نتایج بقیه دوستان معرکس چقدر انگیزه و ایمان منو برای حرکت بیشتر کرده
تغییر
چه موضوع خوبی، اتفاقا تغییر کردن شده یکی از رکن های اصلی زندگی من، من توی زندگی انسان های زیادی این موضوع رو به وضوح دیدم، کسایی که در تغییر رو به روی خودشون بستن و از اون نقطه به بعد سقوط کردن، این شده یه درس عبرت برای من که در هیچ مرحله ای از زندگیم روی هیچموضوعی تعصب نداشته باشم و نخوام روی عقایدی که بهم تلقین شده پافشاری کنم و همیشه سعی میکنم انسان انعطاف پذیری باشم.
به نظرم تغییر کردن جرعت میخواد شجاعت و ایمان میخواد و تنها انسان های قدرتمندن که جکش های دنیارو نمیخورن
استاد اگه بخوام از زندگی خودم بگم من از انتهای سال ۹۸ با سایت شما و کلن مسیر درست زندگی اشنا شدم و اون سال من پشت کنکور مونده بودم و در واقعا دومین کنکورمو سال ۹۹ میخواستم بدم.
کم کم با فایل های شما رشد کردم و تازه داشتم مفهموم درست زندگی رو میفهمیدم، معنای ارتباط با خداو….
همه اینا گذشت تا اینکه کنکور دادم با یه رتبه خیلی خوب نوبت به انتخاب رشته رسید، اینم بگم که من بچه ته تغاری خانواده هستم وتا حدودی لوس و وابستم تا حد وحشتناک زیادی که نگم براتون. اما من قبل اینکه به تضاد خاصی بر بخورم تصمیم گرفتم که تغییر کنم، دنبال این بودم که وابستگیمو به حداقل مقدار ممکنش برسونم به خاطر همین تصمیم گرفتم برای دانشگاه یه شهر دیگرو انتخاب کنمو ایلام نمونم.
من تصمیم جدی خودمو گرفتمو هیچکسم نتونست منو منصرف کن، پدرومادرم تمام تلاش خودشونو کردن که من شهر خودمون بمونم، یه جورایی میخواستن منو بترسونن، اما در نهایت من دانشگاه تبریز قبول شدم و خیلی خوشحالم از این انتخابم.
هرچند به خاطر این بیماری هنوز نتونستیم بریم.
مورد دیگه اینکه من باید دنبال استقلال مالی باشم، تو این موردم هنوز به تضاد نرسیدم ولی من که نمیتونم همش وابسته به پدرم باشم.
حالا باید ببینم قبل اینکه جهان جکششو برداره اقدامی میکنم یانه.
استاد یه نکته خیلی جالبی که تو این فایل برای من بود اینکه همش همه دارن میگن ادم باید از صفر شروکنه از صفر صفر و یه جورایی این موضوع مث خوره افتاده بود به جونم،تا این حد که من چندتا از دوره های شمارو خریده بودم ولی همش با خودم میگفتمچه فایده توکه این دوره هارو با پول بابات خریدی اگه راست میگی باید خودت هزینشو جور میکردی
و واقعا این موضوع ازارم میداد ولی خداروشکر خدا جوابمو داد
خب به قول شما چه ایرادی داره ادم از امکاناتش درست استفاده کنه.
ممنون استاد که هربار با راهنمایاتون مارو اگاه میکنید و راه درست رو نشونمون میدید.
اینم داخل پرانتز بگم😅 از وقتی که سریال زندگی در بهشت رو میبینم همش توی حیاط خونمونم الانم که دارم این کامنتو مینویسم زیر سایه درخت نشستم با صدای جیکجیک گنجشکا و یه هوای فوق العاده بهاریو اسمون صاف به شدت زیبا
خدایا شکرت بخاطر این همه زیبایی
سلام خدمت خدای جانانم و سلام خدمت استاد عزیز و همسر گرامیشون. چقدر این پست برای من جذاب و گیرا بود. دقیقا الان نیاز داشتم.من ۹ ساله ک متوجه خیانت همسرم شدم و بعد از اینکه تازه یکسال بود ازدواج کرده بودیم تازه اونم با عشق و علاقه و کلی مخالفت خانواده ها فهمیدم ک ایشون دارن چیکار میکنن.اما من همش گفتم بزار فرصتی بهشون بدم و دوران جوانی ک سپری نکرده بره و خوش باشه اما خب با توجه ب پست متوجه شدم کار بسیار اشتباهی کردم و جز نابودی خودم پیامد دیگه ای برام نداشت و فقط من اذیت شدم و ۹ سال عمرم رو در صورتی ک بدترین ضربه هارو بخاطره نداشتن آگاهی ام خوردم گدروندونم تا اینکه باز چند روز پیش ایشون رو با همون خانم دیدم و کلی اتفاقات بد افتاد متاسفانه.اما خب بلخره جهان منو مجبور کرد ک راهمو جدا کنم و برخلاف هر دفعه ک من تحمل نمیکردم و علی رغم اینکه ایشون مقصر بود میرفتم برای عذرخواهی ایندفعه تصمیمو گرفتم و میخام ک نشون بدم چقدر تغییر کردم و حالم رو در بیشتر مواقع خوب نگه میدارم و نمیزارم توی حال بدم بمونم.تصمیمم کلا داشتن بهترین ارتباط از همه ابعاد هستش البته فقط در حوضه ی روابط عرض میکنم ک فعلا ب تضاد خوردم و اینکه با چ کسی اصلا دخالتی ندارم و تمام خصوصیاتی ک دوست دارم شریک عاطفی داشته باشه رو مادام در ذهنم مرور میکنم و خواستارش هستم.واقعا از خداوند مهربونم تشکر میکنم بغلش میکنم و مودام باهاش در حال گفتگو هستم ک منو ب همچین شناختی رسونده و من دیگه خودمو در حال بد نگه نمیدارم.درسته راهم اشتباه بوده اما قبول میکنم و راه درست رو ادامه میدم و توکلم فقط ب خداوند مهربانم است.همه چیز رو سپردم ب خودش و میدونم و مطمئنم این دفعه و از این ب بعد نتایجم کاملا متفاوت و عالی و بینظیره .در ضمن اصلا حال خوشم رو گره ب هدفم نمیزنم و سعی دارم مادام حالم رو بهتر و بهتر کنم طوری ک اطرافیانم باور ندارن ک این من هستم ک اینطور دارم با این مسئله برخورد میکنم.خدای مهربانم تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم.ای قدرت مطلق من.❤
سلام استاد عزیزم خدا قوت
استاد من چند مدت پیش به یه تضادی بر خوردم و به شدت مریض شدم .خلاصه بعد از37سال فهمیدم جزع اون آدمهایی هستم که معده ی سردی دارن و از اون روز به بعد شروع کردم به خوردن غذاهای با طبع گرم و غذاهایی مثل گوشت گاو و مرغ رو کلا قطع کردم و برنج هم بعضی وقتا مصرف میکنم اون هم با زیره.استاد باورتون نمیشه اینقدر آرامشم زیاد شده که حد و حساب ندارن .شبها تا سرمو میزارم رو بالش دو ثانیه بعد خوابم میبره.صبحا من که تا لنگ ظهر خواب بودم سر ساعت 7 صبح بیدار میشم.استاد این موضوع یکی از بزرگترین کشفیات زندگیم بود.خدایا شکرت.استاد خیلی دوست دارم.فعلا.
سلام
چقدر لذت بردم از این دو تا میهمان آخر برنامه و چقدرررر امید حرکت داد به لحاط مالی به من
وقتی آدم گوش میکنه و میبینه این فایل ها رو با ایمان و حرکت کردن دنیا چقدر زیبا جواب میده انرژی برای حرکتش بی نهایت میشه
انشالله به یاری الله دارم کارهایی میکنم و نشانه هایی داره میاد که بیزینس خودم رو راه بندازم و کسب درآمد دلاری داشته باشم و به اون هدف و جایگاهی که همیشه تو ذهنم بوده به یاری پروردگارم برسم .
به زودی میام و از نتایج کاری و مالیم براتون میگم که شما هم که مثل الان من قصد حرکت دارید استفاده کنید
الحمدالله رب العالمین
سلام به استاد عزیزم و تمامی همراهان عزیز
این فایل نشانه امروز منه ،قبل ازینکه وارد سایت بشم تو دلم به خودم گفتم خدایا جواب منو بده ،منی که باهمین قوانین به جایی که الان هستم رسیدم ،منی که چیزی رو دارم که آرزوی گذشته م بوده ، منی که دارم تلاش زیادی میکنم، چرا هنوز به درآمدی نرسیدم و پولی که در میارم فقط پاسخگوی هزینه های کارمم نیست؟؟
تنها پاسخم به خودم تکامل مه ،و امید داشتن به خدای وهابم
خدای عزیزم به شدت نیازمند هدایت تو هستم ،منو همراهی کن تا قدم در مسیر درست بردارم ،مسیری که سرشار از نعمت و فراوانی ست
سپاسگذارم
به نام خداوندبخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم…
روز شصت ویکم،روزشمارتوانایی تشخیص اصل از فرع…
دیروز این فایلو گوش دادم توی یه مسیری که باید سوار تاکسی میشدم، معمولا تمام مدتیکه تایم دارم با خودم تنها باشم فقط وفقط فایلهای دانلودی و فایلهای 12 قدم رو گوش میکنم، بر عکس گذشته که همش اهنگهای چرت وپرت وبی محتوا گوش میکردم و الکی احساساتم با گوش دادن اون آهنگها بالا وپایین میشد و بازتاب خوبی هم برام نداشت و گاهی شاید یه کم بعضی از موسیقی ها حالمو تو لحظه خوب میکرد، یا اینکه مدام تو اون لحظه های این چنینی فکر وخیال میومو سراغم و یه وقت میدم توی یه مسیر طولانی که سوار ماشین بودم، یا تو خونه بودم داشتم به ذهنم خوراک بد ومنفی میدادم، ولی شکر خدا نزدیک 3 سالی هست که گوش جانم وگوش دلم عادتی خوب وخوش داره، اونم شنیدن مکرر وپی در پی صدای استاد جانم، که با اگاهی های زندگی ساز، هم لحظمو میسازه، هم روز وشبمو و هم کل زندگیمو…الهی صدهزار مرتبه شکر…
داشتم میگفتم، آره دیروز این فایلو لود کردم گوش کنم که بعد بیام دیدگاهمو بنویسم ولی خب رفتم رو یه فایل دیگه دیگاهمو گذاشتم این فایل موند برا امروز، جالبه دیشب موقعه ای که داشتم کارای آشپزخونه رو انجام میدادم رفتم طبق معمول زدم روی یکی از فایلها، وفایل قدم یازدهم جلسه دوم پلی شد، که اتفاقا اون فایل، یه فایل جامع وکامل در مورد تغییر هست…
مثل این فایل، که استاد در مورد زمان درست تغییر درش صحبت کردند…
((موضوع هر دو فایل، چه زمانی باید تصمیم به تغییر بگیریم؟))
گفتم این دیگه یه نشونه بزرگ هست، حتما باید چیزی در من در شخصیت من ودر کل زندگی من تغییر کنه، دو تا فایل داره بهم این اگاهی رو میده..
دیشب وامروز از وقتی بیدار شدم همش فکر میکردم خب چی باید در من تغییر کنه؟؟؟؟
من که اوکی هستم؟
مثل همیشه دارم این روند رو انجام میدم هر جا لازم باشه..
هی فکر، هی کنکاش توی خودم که باید چه چیز رو تغییر بدم در خودم که چندتا مسئله مهم پیدا کردم که همین چند وقت اخیر انجانشون دادم
یعنی با یه کم تفاوت ولی یه جورایی دوباره از یه مسیر تکراری رفتم، یعنی همون روش اشتباه گذشته هامو تکرار کردم یا میخوام تکرار کنم!!!!
مثلا در مورد مسئله شنوایی پسرم، که از سمعک استفاده میکنه، جدیدا ادیوگرام(نوار گوش) انجام داده، دکترش گفت افت شنوایی داره نسبت به سال قبل، کاشف به عمل اومد که پسرم هم از هنذفری زیاد استفاده میکنه وهم چون از یه سمعک استفاده میکنه اون یکی گوشش تنبل شده..
خب حالا من چه عکس العملی داشتم؟ اول ناراحت شدم بعد گفتم پسرم سعی کن از دوتا سمعکت استفاده کنی، از هنذفری کمتراستفاده کنی یا اصلا استفاده نکنی!!
ولی خب نصیحتهای مادرانه من افاقه نکرد وایشون به حرفم گوش نداد، من دیروز چیکار کردم؟
رفتم دیدم هنذفری گذاشته باز، اومدم از گوشش برش داشتم بهش گفتم دیگه بهت نمیدم تا بفهمی که شنواییت چقدر در وضعییت خطرناکی هست وحالا که حرفمو گوش نمیکنی وباید زور بالاسرت باشه دیگه یه مدت منم فلان امکانات رو در اختیارت قرار نمیدم، خب هم خودم استرس گرفتم و حس بدو منفی با این برخوردی که داشتم وهم به طبع پسرم حالش گرفته شد، در صورتیکه الان که فکر میکنم میبینم اصلا از بچگی پسرم تا الان هرجا شاهد درخشش بودم ناخودآگاه داشتم از تمرین ستاره قطبی استفاده میکردم، و سپاسگزاریهای مداوم داشتم درموردش ونتیجه هم همیشه عالی میشد ولی هرجا با زور وتهدید بود جواب نمیداد…
واقعا چرا وقتی یه مسیر آسون مثل تمرین ستاره قطبی در دسترس ودد اختیارم بوده وهست، باز من به شیوه نادرست گذشته رفتار میکنم؟؟؟
یه مسئله دیگه که باز میخواستم مثل گذشته رفتار کنم، در برخورد با مسائل ومشکلات خانوادم بود، جمعه که رفتم بعد چند ماه خونه ی پدرم، باز اون حس دلسوزی اومد سراغم که خانوادم به این وسیله یا این پول ویا …نیاز دارند بذار یه کمکی بهشون بکنم بذار یه کاری انجام بدم و….
که دیشب بعد شنیدن این فایلها یادم افتاد که چقدر تو گذشته های نه چندان دور اومدم مثلا از روی ترحم ودلسوزی وحتی عشق قدمی برای خانوادم بردارم، یا با اکراه قبول کردند یا گفتند توقعشون بیشتر شد، یا به حریم خصوصی من وارد شدند ویا دیدم که کمکها وحمایتهای من نه تنها مفید نبوده بلکه باعث شده اونا مسیر اهداف خودشون رو گم کنند و….
خلاصه که خدا رحم کرد (خنده)دوباره جوگیر نشدم برخلاف قوانین کاری کنم…
خب شاید یه کسی از بیرون نگاه کنه به این موضوعات یا از قوانین آگاه نباشه بگه خب اینا که چیز مهمی نبوده؟ بگه مگه اینا تو زندگی همه پیش نمیاد وجزئی از زندگی نیست؟ مگه آدم باید دنبال کمال وبی نقص بودن باشه؟ حالا اتفاق خاصی نیفتاده که؟؟؟
ولی باید گفت که دقیقا همین حرفها، همین فکروخیالها، همین رفتار واعمال کوچیک هستند که کنار هم قرار میگیرند وشرایط واتفاقات رو برای آدم رقم میزنند، باید گفت که همین نوع نگرش و عملکرد هست که اگه عادی ومعمولی جلوه داده بشه باز میشه سبک وروش زندگی آدم که به شدت مخرب و آسیب زننده هستش…
اصلا منه مینا اینجا هستم که زندگیم روی روال باشه، زندگیم خاص باشه نه مثل 98 درصد مردم جامعه واطرافم، اینکه عادت کنم به منفی ها، عادت کنم به اشتباهات و خطاها، عادت کنم به اینکه سختی ودرد ورنج و آسیب جزئی از زندگی هر فرد هست، اینکه عادت کنم به اینکه از روی احساسات آنی وزودگذر حرفی بزنم وعملی رو انجام بدم،اینکه باید یادم باشه که خدایی نکنم برای کسی، از روی دلسوزی وترحم کاری نکنم، از روی خشم وترس کاری نکنم وحرفی نزنم، اینکه نخوام نصیحت کنم بلکه با رفتار وگفتار مناسبم الگو باشم، اینکه راه کارهای تکراری رو هر بار باز ازشون استفاده نکنم که باز به بن بست برسم…
همین مسائل وموضوعات هست که در کنار هم شخصییت آدم رو میسازه وباید واقعا بهشون توجه کرد….
حالا می بینم که هنوز خیلی چیزها در من، در شخصییت من هست، در باور من هست که باید تغییر کنه…
تغییری مداوم ومستمر، نه اینکه یکی دوبار انجامشون بدم یکی دوبار دیگه بگم حالا اشکالی نداره از همون روش نادرست گذشته استفاده کنم که البته وقتی قانون رو فراموش کنم ذهنم اون روش نادرست گذشته رو ، درست ومنطقی جلوه میده برام و کاری میکنه که انجامش بدم و صد البته که با پیامدهای بدش هم رو برو خواهم شد…
چه در قالب گفتگوها وسرزنشهای ذهنی، چه در قالب حال واحساس بد ومنفی و نارحتی و گاهی به شکل ضررها وآسیبهای جسمی و روحی و شخصیتی و….
هربار بیشتر وبیشتر مطمعن میشم که هیچ راه دیگه ای برای منه مینا برای داشتن یه زندگی خوب رو به عالی وجود نداره، جز اینکه اینجا باشم تو این سایت، با آموزشهای استادعباسمنش، با دبدن وشنیدن هر روز وهرساعتشون و عملکرد داشتن نسبت بهشون…
هربار که میام به خودم میگم اوکی چقدر تغییرات مثبت زیاد وخوبی داشتم در شخصیتم، می بینم ای بابا، باز دارم یه جاهایی مثل گذشته رفتار میکنم که ، فقط فرقش اینه که الان میفهمم دارم چطور عمل میکنم وپیامدش چیه وسریع مچ خودم رو میگیرم…
انقدر شخصییت ما به طور غلطی شکل گرفته، که باید همیشه ابزار بدست اماده باشیم تا اون سیاهیها رو تراش بدیم و صیقل بدیم تا به اون گوهر پاک وسفید درونی ونورانی خودمون برسیم، مادامیکه دست از صیقل دادن خودمون برداریم دوباره گردو غبار وسیاهی وکثیفی میاد میشنه روی وجودمون ومیشیم آدم گذشته…
یه ابزار قدرتمند دیگه که خیلی بهم کمک میکنه در کنار تمرین ستاره قطبی، استفاده از ابزار اهرم رنج و لذت هست، وقتی ازش استفاده میکنم دقیقا میفهمم که دارم چقدر هوشیارانه و اگاهانه قدم برمیدارم توی مسیر زندگیم…
خدارو صدهزار مرتبه شکر به خاطر این اگاهیها…
استادجانم هرلحظه وهمیشه در کنار مریم جان، در پناه امن خداوند خوشبخت و سعادتمند باشید انشالله…
دوستتون دارم زیااااااد
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
سپاس گزار خداوندم بابت این فایل های بی نظیر که با تکرارشون باورهام کلی تقویت میشه و ایمانم به قانون بیشتر .
یک نکته ای رو میخوام راجبش بنویسم تا بهم یادآوری بشه
اونم اینکه قدرت بهبود های کوچک رو دست کم نگیرم
استاد یه جایی گفتن که اون خواسته ای که انتخاب میکنی باید حالا از دید فرکانسی طوری باشه که بتونی تجسم کنی نه خواسته ای که در اغلب موارد انقد بزرگه که اصن قانون تکامل اجازه ی تصویرسازیشم سخت میده به ادم
اما اگر از خواسته های کوچک شروع کنیم و همین بهبود ها و موفقیت های کوچک رو ببینیم و تحسین کنیم و یادآوری کنیم ،همین بهبود ها در گذر زمان شخصیت مارو شکل میدن و ما با برداشتن گام های کوچیک وپرکردن فاصله فرکانسیمون با احساس خوب و رسیدن به خواسته ها باعث میشیم هربار سرعت رشد و موفقیت ما بالا بره مثل گوله برفی که از بالای کوه شروع به حرکت به سمت پایین میکنه و با هر دور چرخیدن بزرگ و بزرگتر میشه و هربار سرعتش میره بالاتر ، ونکته ی دیگه اینکه ما باید قبول کنیم و بپذیریم که یا حرکت میکنیم و بهبود میدیم خودمونو و یا جهان مجبور به حرکت میکنه مارو ،چون جهان ایستا و ثابت نیست و همواره در حال گسترشه و در جهانی که همواره در حال گسترشه ما هم باید همواره به دنبال تغییر و بهبود باشیم ،واقعا افراد کمی هستن که قبل از اینکه جهان مجبورشون کنه ،خودشون حرکت میکنن و این افراد دارن از زندگیشون لذت میبرن و خوشبخت زندگی میکنن ،چون شور و انگیزه درشون زندس و همواره دنبال بهبود خودشونن در هر زمینه ای .
اما من خودم از افرادی بودم که قبل آشنایی با قانون میزاشتم قشنگ ضربه هارو بخورم ،اونطور نبودم که تا مرز نابودی پیش برم اما با نشونه و چک و لگد اول و دوم و سوم تو راه نمی اومدم و کتک خوردم ملس بود و حتی همین الآنم نمیتونم بگم که بهتر شدم و این یکی از نقاط ضعف منه که باید روش کار کنم و باید یک شخصیتی بسازم که همواره به فکره بهبوده خودشه حتی وقتی که اوضاع در تمام ابعاد خوب پیش میره .
یادمه اولین مغازه ای که گرفتم و شریک هم داشتم ،اونقد من نشونه هارو دریافت نکردم که آخرش اون کسب و کار با کلی ضررو زیان جمع شد ،البته اشتباهات زیادی دخیل بود و همه ی اونها هم به خاطر عدم آگاهی من بود به قوانین .
یا ضعفی که قبلاً در روابط داشتم و در رابطه با یک خانومی اونقدر من میدونستم که این رابطه اشتباهه و باید یک چیزی تغییر کنه ،اما به دلیل ترس ها و وابستگی ها باعث شد که اوضاع تا حد خیلی خطرناکی پیش بره و اخر سر وقتی که همه چی در مرز نابودی بود از خدا خواستم و هدایت شدم .
جاهایی هم بوده یعنی بعد از آشنایی با قانون که من قبل از اینکه اوضاع بدتر بشه خواستم تغییر کنم ، همین در زمینه مواد و مشروب و سیگار و …. ،که میدونستم این مسیر اشتباهه و از خدا هدایت خواستم و در مسیر هدایت قدم برداشتم و تونستم همه رو بزارم کنار ،قبل از اینکه تا حدی پیش بره که کارم به کمپ و این جور چیزا بکشه ،یا در زمینه روابط سعی میکنم قبل از اینکه اوضاع بد بشه دنبال بهبود باشم و سپاس گزار روابط خوبی که دارم ،در زمینه مالی خیلی ضعیف عمل میکنم و از خداوند هدایت میخوام که بتونم اهرم رنج و لذتشو با تمرین و تکرار فراوان خوب جا بندازم و همیشه رو به رشد باشم تو این زمینه ،قبل از اینکه تضادی بخواد منو روبه جلو حرکت بده ،خودم خودمو حرکت بدم .
سپاس گزار خداوندم بابت این فایل ها و آگاهی های ارزشمند .
تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .
در پناه الله یکتا .
سلام
سپاس گزارم از شما استاد عزیز
و دوستان گرامی براینکه خالصانه تجربیاتشون رو در اختیار ما قرار میدهند تا بتونیم باورهای قدرتمندکننده ای ایجاد کنیم
من فقط میخوام یک جمله رو بزرگ کنم
تضاد امده تا ما رو حرکت بده به سمت رشد
پس به جایه اینکه در تضاد گیر کنیم و ناشکری کنیم و موهبت پنهان اون تضاد رو نبینی
باید شکرگزار باشیم و درخواست هدایت کنیم و موهبت پنهان تضاد رو دریافت کنیم و حرکت کنیم
آره میشه حتی قبل از برخورد با تضاد خودمون در مداری باشیم و آموزش دیده باشیم
که برای بهبود دائمی حرکت کنیم و تضادها رو روبرو نشیم
من همیشه تا اینجاییه زندگی به تضاد برخوردم و حرکت کردم
البته همیشه نتیجه خوب بوده
ولی دیگه دارم یاد میگیرم که عاقا حرکت کنم به سمت روند روبه بهبود
سپاس گزارم از همگی
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربونم و تک تک دوستان هم فرکانسی و فوق العاده ام🌹🌹
اول از همه تشکر میکنم از دوستان که بسیار عالی توضیح دادن 🙏
استاد عزیز من هم تصمیم گرفتم که کامنت بزارم و در مورد تصمیماتم که مربوط به سوالتون میشه صحبت کنم❤
۱. درباره روابط اگر بخوام بگم:
اول بگم که من یک سال و سه ماه هست که با شما و سایت فوق العاده تون آشنا شدم.
یعنی دی ماه۹۸. و سپس در خرداد ۹۹ با شخصی آشنا شدم که در ابتدا خیلی حس میکردم هم فرکانسیم ولی بعد که مدت ارتباطمون بیشتر شد متوجه شدم که چقدر با هم تفاوت داریم و اونجا بود که تصمیم گرفتم قبل از اینکه مشکلی پیش بیاد این رابطه رو تموم کنم و خداروشکر میکنم در این مسیر خیلی کمکم کرد و با خوشحالی این رابطه تموم شد و جالبه بدونید دقیقا بعد از اینکه رابطه مون تموم شد من هر روز و هر روز حالم بهتر میشه و از درون خوشحالم که مسیرمون جدا شد و الان جفتمون خوش و خرم داریم زندگی میکنیم .
۲. در باره سلامتی اگر بگم:
خداروشاکرم از موقعی که تصمیم گرفتم روی خودم کار کنم خیلی کم سردرد میگیرم’دندونام خیلی کمتر خراب میشه’و ….خلاصه بگم خداروشکر که از هر لحاظ سلامتم.
۳. درباره ثروت هم بگم:
من همیشه دوست داشتم دستم تو جیب خودم باشم و قشنگ یادمه از لحظه ای که دانشگاهم تموم شد تصمیم گرفتم خودم کار و کنم و مستقل بشم’خیلی بالا و پایین داشتم به دلیل اینکه قانون نمیدونستم ولی تو مدتی که با شما آشنا شدم و قانون درک کردم خیلی کمتر با تضاد مواجه میشم و هر وقتم به تضاد بر میخورم درسته اولش ناراحت میشم ولی بعدش خودم جمع و جور میکنم و میگم تضاد یعنی پیشرفت و دستم میزارم رو زانوم بلند میشم و ادامه میدم…
۴. درباره روابط با خانواده ام هم همینطور هست قبلا اصلا نمیتونستم حتی یک کلمه هم با خانواده ام صحبت کنم چون به دعوا منجر میشد ولی الان خداروشکر روز به روز ارتباطم با خانواده ام بهتر و بهتر میشه و در حدی هست که اونقدر به من اعتماد دارن همه حتی پولاشونو میدن من براشون نگه دارم یا اگه میخوان سرمایه گذاری کنن از من میپرسن چیکار کنم.
خداروهزااااااارااااان مرتبه شکر که درسن ۲۵سالگی قانون فهمیدم’ارتباطم با خدا بیشتر و بیشتر شد’خداروووشکر که هر روز از طریق دستانش کمکم میکنه و هدایتم میکنه به مسیر درست…واقعا با خدا بودن یعنی پادشاهی جهان🌹🌹🌹از خدا تشکر میکنم که از طریق سایت elmeservat.comهر روز هدایتم میکنه و هر روز آگاه ترم میکنه.
خداااایاااااشکرررررت بخاطر همه چیز❤❤❤❤❤🌹🌹🌹عاشقتوووونم دوستای عزیزم❤❤