گفتگو با دوستان 5 | قدرت بهبودهای کوچک اما دائمی - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری گفتگو با دوستان 5 | قدرت بهبودهای کوچک اما دائمی537MB34 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 5 | قدرت بهبودهای کوچک اما دائمی31MB34 دقیقه
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان عزیز
واقعا خیلی خوشحالم که عضو خانواده بی نظیر عباس منش هستم .
خداروشکر میکنم که من رو هدایت تو این مسیر و این آگاهی ها رو آموختم .
واقعا چقدر برام لذت بخشه که نتایج بچه ها رو میشنوم ، خیلی بهم کمک میکنه تا اینکه با انگیزه بیشتری توی این مسیر برم جلو و کامل حواسم باشه که به قانون الهی عمل کنم ،
وقتی میبینم که توی مسائل مالی انقدر پیشرفت کردن بچه ها و خیلی راحت اتفاق افتاده براشون و میبینم که خودم هدف گزاری کردم که به آزادی مالی برسم ، چقدر انگیزم بیشتر میشه برای کار کردن بیشتر روی باور هام
واقعا همه ی این اتفاقات و صحبت هایی که میشه همه درخواست های ما بوده که استاد این برنامه گفتگو رو انجام دادن و فایل های بی نظیری تولید شده .
خدایا شکرت
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و مریم نازنینم و همه اعضای خوب سایت. ❤️🌺
فایل صوتی گفتوگو با دوستان قسمت ۵
این فایل نشانه امروز من بود.
استاد عزیزم ممنونم بابت این گفتوگو. ممنونم بابت آموزشهاتون. ممنون بابت این همه فایل دانلودی که من یک سال و اندی است با اونها زندهام، بابت جلو چشم أوردن و معرفی این نمونه های موفق. بی نهایت خدا رو شاکرم و از شما سپاسگزارم. ❤️
دوست عزیزمون آقای بهنام گفتند که استعفا دادند و رفتند دنبال کار گل و گیاه که بهش علاقه داشتند.
یاد خودم افتادم که مدتیه بیکار شدم اما متأسفانه هنوز نتونستم کار مورد علاقهم رو پیدا کنم. یعنی هنوز بعد از این همه سال نفهمیدم و نمی دونم که به چی علاقه دارم.
جالب اینکه قبلاً به شغل خودم خیلی علاقه داشتم. اما این اواخر، قبل از اینکه تعدیلم کنند، خودم به مرور، از بس فایلهای استاد رو گوش میکردم، انگار علاقه رو از دست داده بودم و از سر اجبار و عادت میرفتم سر کار.
بنابراین جهان هدایتم کرد و شغلم رو ازم گرفت که من بیدار بشم و حرکت کنم. اما من مثل سنگ چسبیدم به زمین.
هر روز صبح که بیدار میشم در لیست کارها و خواستههام از خدا میخوام که به ایده کسبوکار هدایت بشم و بتونم کار خودم رو شروع کنم اما اتفاقی نمیافته. دستم به شروع کار نمی ره. کمالکرایی و کمیود عزت نفس نمیذاره کاری کنم. یعنی اصلاً نمی دونم چی کار کنم.
از خدا میخوام که من رو هدایت کنه. راه رو نشون بده و بتونم قدم بردارم.
دوستای عزیزم اگه شما تجربهای دارید لطفاً از تجربهتون بگید و کمکم کنید. سعادتمند و سلامت و ثروتمند باشید 💚🌈🌱❤️
سلام دوست عزیزم.
امیدوارم حالت عالی باشه و در طول این یک ماه مشکلت حل شده باشه.
عزیزم شما اگر الان کاری رو نداری و نمیدونی به چی علاقه داری این کار و بکن
برای اینکه عاشق زندگی شوید کافی است این دو کار راانجام دهید
1.هرآنچه را دوست دارید انجام دهید حتما انجام دهید
2.اگرکاری را انجام میدهید که دوست ندارید باید باتغییر نگرش آن کار رابه گونه ایی انجام دهید که دوستش داشته باشد یاحداقل انجام آن باعث ایجاد احساس بد در شما نشود
من خودم هم نمیدونستم به چی علاقه دارم
پس رها کردم هرکاری که قلبم میگفت و ازش لذت میبردم و انجام دادم
وهدایت شدم به کاری که عاشقشم و دوسش دارم واااقعا
واز نوشتن درباره اش حرف زدن درباره اش و هرچی که توی کارمه لذت میبرم
والبته صفر و یک هم نیستم دیگه اون بین هستم روبه بالا و پیشرفت
خلاصه هدایت شدم جوابتو بدم که حتما مفیده و عاااشقتم
دوست عزیزم، آمنه جان سلام. 💚🌸
ممنونم از پاسخ خوبت. ممنونم که از تجربه خودت گفتی.
من متأسفانه هنوز نتونستم بفهمم واقعاً به چه کاری علاقه دارم و عاشقش هستم. کاری که به قول استاد، اگه در قبالش بهم پول ندند، باز هم انجامش بدم.
کاری که اگه لازم شد، شبانه روز انجامش بدم و گرسنگی و تشنگی حالیم نشه.
از خدا هدایت می خوام.
و از تو دوست نازنینم خیلی ممنونم که بهم راهکار دادی. حتماً انجامش می دم. و می دونم که اگه انجامش بدم قطعاً برام مفیده. 👌
خوشحالم که تونستی به کاری که عاشقش هستی هدایت بشی. خدا رو شکر. تحسینت می کنم دوست ارزشمندم. و عاشقت هستم.
امیدوارم هر روز در کارت پیشرفت کنی. و بیای از پیشرفت های خودت در این کاری که عاشقانه و با لذت انجامش می دی، برام بنویسی.
شاد و ثروتمند و سعادتمند باشی آمنه جان.
به نام خدای بزرگ و مهربان
سلام عرض می کنم به همه دوستان عزیز.
حقیقتا این قسمت گفتگوی استاد با دوستان به قدری برای من مصداق ایمان با عمل بود که تصمیم گرفتم ازین به بعد،حتی با وجود اینکه اول این راه هستم و دستاوردهای زیادی برای عرضه ندارم ولی با گذاشتن رد پا بتونم هر روز کمی بهتر از روز قبلم باشم
من خودم جزو دسته ای بودم که تا چندین سال قبل و در شغلی که داشتم،شرایط به حدی بر من سخت گذشت و اعتماد بنفسم خدشه دار شد که با این چک و لگد بی ارزشی و بی کفایتی و احساس بی لیاقتی بصورت ناآگاهانه به مسیری جدیدتر و شغلی به ظاهر ثابت،اداری و امن تر هدایت بشم.
علی رغم این ثبات به ظاهر معمولی و خوب تا حدود ۵ سال ولی حس درجا موندن و پیشرفتی نه از نظر مالی نه از نظر جایگاهی حاصل کردن و از همه مهمتر اینکه باز آدمها،شرایط و اتفاقات همون رفتارهایی بود که قبل ها برام تکرار شده بود و تکرار این چرخه معیوب ،همونطور که دوستان در کامنت این بخش اشاره عالی کردن
“به خاطر سوء برداشت ما ازین موضوع میشه که تغییر فقط در مهاجرت،جابجایی محیط یا ترک مکانی به مکان دیگه است”
ولی تا اون باورها اون رفتارها و اون عادت ها در من تغییر اساسی نکنه نتیجه هم ثابتو پایدار نیست.
من حدود دو ساله که تصمیم گرفتم مستقل کار کنم و از تجربیات و داشته هایی که بواسطه مدارک و شرایط تحصیلیم کسب کردم برای علاقه و مهارت اصلیم استفاده کنم و می دونم که این تغییر زمانی با لذت و نتیجه همراهه که هم من لذت ببرم از شغلم و هم اون مهارتم برام ثروت پایدار بیاره.
صرفا نوشتم تا به یاد بیارم در حال حاضر کجام و به یاری خدا و آموزه ها و تکرار اونها همراه با عمل در آینده نه چندان دور مدارم بالاتر بره
سلام استاد عزیزم
من تو زندگیه مشترکم خیلی اعتماد به نفس پایین داشتم و وابسته شدید و به شدت با تنهایی اذیت میشدم تا جایی که به دیگران باج میدادم تا جایی که دیدم دارم افسرده تر میشم و از اونجا شروع کردم به کار کردن روی اعتماد به نفسم و سعی کردم از تنهاییم لذت ببرم ولی خیلی کند پیثش میرفتم تا اینکه همسرم که پرستار بود به دلیل بیماری فوت کرد و همه منو به چشم یه آدم بیچاره نگاه میکردن و من مصمم شدم تغییر کنم و با سایت شما آشنا شدم . اوایل مثل یه مسکن فایلهاتون رو گوش میکردم ولی بعد دیدم چقدر روحیم و اعتماد به نفسم با گوش دادم همین فایلها بالا رفته و مصصم شدم به تهیه محصولاتتون.
متشکرم استاد که ما رو به چالش میکشی و مجبور به فکر کردن میکنین .
بانام ویادخداشروع میکنم وسلام عرض میکنم خدمت استادعزیزودوست داشتنیم وهمه ی دوستای هم فرکانسم.
اول بگم که ازصحبتهای استادودوستان عزیزم ،خیلی لذت بردم وخیلی خیلی ازپیشرفت وعملکردهاشون وتغییرات مثبتشون خوشحال شدم .امیدوارم تک تک کسانی که دنبال رو،رسیدن به این اهداف هستن ،موفق بشن وازموفقیتهاشون برامون بگن تاازاونها،تجربه های خوب وقشنگ کسب کنیم.🙏
دوستان همگی ازپیشرفت ورشدمالی ،صحبت کردن .منم میخاستم بگم ماهم،امسال باتوجه به آگاهی هایی که ازاستاددرموردقوانین جهان هستی وتغییرباورهاوایمان به خدا،یادگرفتیم ،پیشرفت مالی خوبی داشتیم .
ولی باتوجه به اینکه من یک خانم خانه دارهستم ودرآمدی ازجانب خودم ندارم .خاستم تجربه ای ازروابط باهمسرم بگم.
سوال استاداین بودکه چ زمانی تغییراتی درخودتون بوجوداووردید؟
همسرمن ،یه مردخوب وایده آلی بودازلحاظ اخلاق ورفتاری .ینی ایرادخاصی نداشت که آزاردهنده باشه .البته ازلحاظ روابط زناشویی میگم وکاری به موضوع کسب وکارش ،ندارم الان .
بله ایشون خوب بودن ولی باتوجه به توقعاتی که من ازایشون داشتم همیشه به هردلیلی ،بهونه می گرفتم ویه کم زیادی براش قیافه می گرفتم .سالهای زیادی به همین منوال گذشت .اوضاع میتونس آروم وخوب باشه ولی به همون دلایلی که گفتم ،هرروزمشاجره هاوبحثهامون زیادمیشد.شایدباورتون نشه ،من کاملامیدونستم خودم مقصرم ولی ادامه میدادم انگاردنبال یه معجزه بودم ودوست نداشتم خودم کارخاصی انجام بدم .بدخلقیهاراتحمل میکردم ،دریغ ازیه ذره تغییر.
تااینکه همسرم ازدستم خسته شدواونم شروع به تغییرکرد،منتهی تغییرات منفی .
بنده خداکاسه ی صبرش تموم شدوشروع به مقابله بامن کرد.اولش فکرکردم اون ،نمیتونه بدبشه ،بازکوتاه نیومدم .ولی بعدازمدتی دیدم نه اینطورکه فکرمیکردم ،نیس .واون تصمیم گرفته مثل خودم بدرفتاری کنه وصداشوبالاببره وهرجابرخلاف میلش رفتارکردم ،عصبانیتشونشون بده .
متاسفانه وقتی به این نقطه اززندگیم ،رسیدم .به خودم اومدم که بسه دیگه .
بین زندگی کردن وجداشدن ،من زندگی کردن راانتخاب کردم پس نیازبه، یه تغییراساسی داشتم .
من شروع کردم وتصمیم جدی من ، اززمانی آغازشدکه حرفهای استادراشنیدم ودوره ی عشق ومودت استادرا گرفتم .
فک کنم ده باری گوش کردم تاجمله به جمله ی حرفهای استاد،ملکه ذهنم بشه .
بی نهایت این دوره ذهنم رابازکردوکمکم کردتاتونستم اون غرورلعنتی راازبین ببرم وسالم وباعزت واعتمادبه نفس درستی ،دوباره مهرهمسرم رابدست بیارم .
نکات خیلی مهمی تواین دوره بودکه سعی کردم آروم آروم بهشون عمل کنم .وچون اندفه به خودم قول داده بودم به خاطرخودم وبه خاطربدست اووردن آرامش ویه رابطه ی خوب ،تمام تلاشم رابکنم .باتمام وجودبه تعهدم ،عمل کردم والان ۶ماهه که ازاین جریان میگذره ومن تونستم به اون آرامش برسم ورضایت همسرم راهم جلب کنم .
همیشه نمیخاستم ولی اندفه چون میخاستم ،خیلی زودتغییراتم اتفاق افتادوهمسرم هم خیلی بهترازقبل شد.چون اونم به تعادل رفتاری رسیدواونم خیلی تجربه هاکسب کرد.
بله من ازاول میتونستم زندگیمووروابطم رارویایی بکنم .ولی هیچ وقت تلاشی نکردم .وگذاشتم جهان درست وحسابی ادبم کرد.بعدتصمیم به تغییرگرفتم .
سعی میکنم به همسرم احترام بزارم وقدرزحماتی که به خاطرمن وبرای من میکشه رابدونم .
هروقت موضوع یارفتاری هم ناراحتم کنه ،سریع تمرکزم رابه نکات مثبت همسرم میبرم واجازه نمیدم که کوچکترین چیزی باعث احساس بد،تومن بشه .
بی منت ،به اندازه ودرحدتوانم وظایف خودم راانجام میدم.
وقدرمحبتهاوعشق وعلاقه ای که همسرم ،نسبت به من داره رادیگه میدونم .
به خاطرهمه ی خوبیهاش ازخداسپاسگزاری میکنم .
حتی ازخودش هم به خاطرهرکارمثبتش ،تشکرمیکنم ودیگه مثل قبل بی چشم ورو،بازی درنمیارم .
خوب شدن روابطمون ،باعث احساس خوب درهردومون شده وخداروشکرتوخونمون ازتشنج ودعواومرافه ،دیگه خبری نیس .
باهم خیلی باآرومی ،صحبت وبحث میکنیم .وسعی میکنیم احساساتمون رابه هم بازگوکنیم .
توهمین چندماه اخیرحتی امروزهمسرم برگشت وگفت :ناهیدخیلی ازت راضیم .واین جمله رابارهاتکرارکرده.
البته من به نیت رضایت ایشون ،تغییرنکردم .من برای بدست اووردن آرامش واحساس خوشبختی خودم ،شروع به تغییرکردم وبه نسبت همسرم هم تغییرکردوهردودرکنارهم ازاین تغییرات، لذت بسیار میبریم .
خاستم همه چی به خاطرخودم باشه تاپایدارترباشه ودرقبال کارهام ،هیچ توقعی ازهمسرم نداشته باشم وهمه چی باعشق باشه .
تواین ۲۵سال زندگی ،باجنگ وجدال که چیزی بدست نیاوردیم .پس نقطه مقابلش ،باصلح وآرامش پیش میرم ومطمئن هستم خیلی چیزای خوب وعالی توروابط ،بدست میارم .
ازاستادم هم بی نهایت سپاسگزارم وممنونم به خاطرحضورش توزندگیم .
عاشقانه دوسش دارم وهمیشه توذهنم وحتی باصدای بلندورسا،توخونه ازش تشکرمیکنم .
سلام و سپاس از شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و همه دوستان
چند روزی میشه از اولین باری که این فایل رو شنیدم میگذره و انگار ایست کردم و فقط محو تماشای این همه اتفاق سالهای گذشته زندگیم شدم امروز که فایل روز 84 با نام”رابطه ما با انرژی که خدا نامیده ایم” رو گوش دادم اصن نمیدونم چه طوری حالم رو توصیف کنم انگار بریدم…
چه زمانی تصمیم به تغییر میگیریم؟
من چقدر دیر به خودم اومدم حتی با مرگ سر و کله زدم وقتی زیر بار مشکلات داشتم له میشدم تصمیم به خود کشی گرفتم هر چی قرص توی یخچال بود رو خوردم یه بطری آبم روش ولی همون لحظه پشیمون شدم و خودم با پای خودم رفتم بیمارستان لقمان (تهران)و …
من در پی عمل به نشانه ها که قلبم اصرار به انجامش میکرد با فردی که خوابشو دیده بودم ازدواج کردم از همون روز اول با وجود اینکه همسرم شرایط حتی نرمالی نداشت همه موافق بودن حرف خاصی نداشتن ولی یه اتفاقاتی میافتاد که ما باید حلش میکردیم تا بیایم جلوتر دقیقا روز نامزدی از آزمایشگاه خبر دادن گروه خونی شما مشکل داره و مجوز عقد نمیدن بعد از حدود دو ماه و آزمایشات مختلف مجوز دادن و عقد کردیم ولی دوران نامزدی یه شرایطی پیش اومد که شرایط مالی روز ب روز سخت تر پیش رفت اختلافات پیش اومد وقتی وارد یه خانواده غریبه با فرهنگ کلا متفاوت شدم انگار نمیتونستم هضم کنم بعد از چند ماه رفتیم سر زندگیمون زیر یه سقف خیلی خوب یادم میاد شب عروسی با لباس عروس نشستم پولهای کادو رو شمردم که ببینم بدهکاریمون جور میشه و صبح روز بعدش رفتیم بانک پولها رو زدیم به حساب اونایی که قرض گرفته بودیم و بعد از دو ماه که همسرم کلا تصمیم گرفت سر کار نره و توی شرکت دولتی کار نکنه و نمیدونم چرا من به شدت احساس مسولیت میکردم برای زندگیم که اگه دوست نداره برای کسی کار کنه خب حتما خودمون باید یه کار راه بندازیم و همون موقعها خانواده من کلا مهاجرت کردن و من به شدت احساس تنهایی میکردم مدام این سوال توی ذهنم بود که چرا من باید با این آدم ازدواج میکردم هزار بار به همسرم هم گفتم و میدونه که به خاطر یه خواب باهاش ازدواج کردم همون موقعها به شدت ناسازگار شدیم و من یه روز اقدام به خودکشی کردم ولی وقتی قرصها رو میخوردمم دوست داشتم زنده بمونم و زندگیمو درست کنم
نجات پیدا کردم اما بازم مشکلات بود ولی انگار من سرسختتر از قبل شده بودم منم تصمیم گرفتم که مهاجرت کنم و در پی اون مهاجرت دو تا بچه پشت هم و تنهاییها و مشکلات مالی انگار منو در منگنه ای گذاشت که بیدار شدم و به خدا پناه بردم و خدا از وسط اون همه ویرانی بیرون اومد یه وقتی به خودم اومدم دیدم که چقدر با آدم درستی ازدواج کردم این آدم دست خدا بود فقط من متوجه نبودم داستان از چه قراره نمیدونید ناخواسته چطور در جهت اهداف من کار میکنه خدایا من از کجای داستان زندگیم بگیم مگه میشه یه آدم به دست همسری که کتک میخورد همسری که نمیزاشت از در خونه بیرون بره همسری که اختیار یه هزار تومنی بهش نمیداد تمام سقف حیاط رو پوشونده بودو روزها آرزوی دیدن آسمون رو داشته به همه خواسته هاش برسه!!!!
من در عجب این نظمم این برنامه های دقیقم این هدایتم این چه داستانیه من چه خواسته ای داشتم که فراموش کردم ولی تو فراموش نکردی من فقط میتونم بگم بریدم من هیچکاره هیچکارم همه کارها رو خدا انجام میده من فقط بندگی کردم و پبش اومدم هر چی بهم گفت عمل کردم و بالاخره سر از کارش در آوردم دیدم اون موقع که من یه قدم برمیداشتم اون داشت صد قدم بر میداشت و بعد از حدود پنج سال با اینکه داشتم به هدایتهام گوش میدادم ولی بهشون آگاه نبودم آگاه شدم بیدار شدم و خدا رو هزار بار شکر که به حرف دلم گوش دادم و با این آدم ازدواج کردم شاید سخت گذشت اما ارزششو داشت
سلام به الهه ی عزیز
مادامی که داشتم صحبتات رو میخوندم انگار که خودم داشتم زندگیت میکردم داستان منم شبیه توعه همش با خودم میگم چرا من با این آدم ازدواج کردم حتی کاهی هم ب جدایی فکر میکنم و نمیدونم باید چیکار کنم
خوشحالم ک معجزه خدارو تو زندگیت دیدی و الان از انتخابت راضی هستی امیدوارم این اتفاق هم برای من بیفته
سلام نهال عزیز یه چیزی که من متوجه شدم تا اینجای داستان از قوانین اینه که اصلا مهم نیست الان به قبل و در گذشته با توجه به باورهات در چه مداری بودی که ازدواج کردی الان به بعد مهمه اینکه هر لحظه بتونی خودتو به خداوند وصل نگه داری و احساس خوب داشته باشی وقتی تمرکزت رو بزاری روی خودت و فقط فکر بهبود خودت باشی قشنگ حس میکنی چقدر فاصله فرکانسیت با همسرت زیاد شده و به یه طریقی جهان شما رو از هم دور میکنه اگه همسر تغییر نکنه مثل من که اصلا میخواد منو بکشه وقتی میبینه توی سایت استاد عباس منش هستم خلاصه عزیز دلم فقط روی خودت کار کن ببین خدا چه کارا میکنه محو میشی ولی فقط روی خودت کار کن و احساست رو خوب نگهدار درها باز میشه راهها گفته میشه
میدونم سخته ولی به ویژگی مثبت همسرتم توجه کن بگردی حتما یه چیزای خوبی هم داره
در پناه الله
به نام خداوند عشق
سپاسگزارم استاد عزیزم بابت اینکه این شرایط رو محیا کردید تا ما این آگاهی ها را دریافت کنیم:
میخواهی جز کدام دسته باشی؟
1- اونایی که هیچ وقت تا لحظه مرگ هم تغییر نمیکنن
به تضادهای زیادی رسیدن و در همون شرایط از بین می روند.
2-اونایی که مثل دسته اول کلی مسئله و مشکل و تضاد برمیخورن ولی دیر تغییر میکنن و یه جایی سرشون به سنگ میخوره و قبل از اینکه بمیرن تغییر میکنن.
3-دسته سوم کسانی هستن که یه مدت تو مسئله و چالش هستن و با اولین نشانه و برخورد با یک تضاد مثل تذکر رئیس یا همسر برای از دست دادن سریع به خودشون میان و تغییر میکنن
4-دسته چهارم همیشه به دنبال تغییر و بهتر شدن شرایط و پیشرفت هستن،یعنی قبل از اینکه جهان بهشون چک و لگد بزنه با اینکه شرایطشون خوبه اما برای بهتر شدن شرایط تغییر میکنن.
چقدر از صحبتهای راستین و بهنام عزیز آگاهی و تجربه دریافت کردیم ممنونم که اومدن و این حرفا رو گفتن.
امیدوارم هر جا هستن شاد و سلامت باشن.
دائما در تمام جنبه های زندگی مثل سلامتی،روابط ،بهبود روند کاری و… دنبال پیشرفت ،رشد و بهتر شدن باشید.
قانون طلایی:
تضاد (ناخواسته ها ) برای این بوجود میان که شما پیشرفت کنید،اگر شما خودت همواره در حال پیشرفت و بهبود رو به جلو و دنبال عالی تر شدن (در تمام جنبه ها) باشی
تضادی بوجود نمیاد.
منم از اینکه پدرم از یه جایی به بعد حمایتم نکرد و حمایتش رو از سن 21 سالگی قطع کرد.
ممنون و سپاسگزارش هستم هم برای حمایتش هاش
هم برای عدم حمایتشهاش!
برای پیشرفت خودمون دستان خدا رو رد نکنیم:
مثل ت ر ا م پ که پدر پولدار داشت و بین برادرهاش اون تنها کسی بود که تونست تجارت پدرش رو گسترش بده.
در واقع خوبه که از شرایط ،موقعیتها ،افراد و دستان خدا برای پیشرفت استفاده مناسب در جهت پیشرفت وروند رو به رشدمون کمک بگیریم اما وابسته نشیم به اون دست ها و پول ها و شرایط برای تامین نیازها و…
و در جهت گسترش ،رشد و بهتر شدن خود و جهانمون باشن.
به نام حضرت دوست.
سلام وادب خدمت دوستان گلم.
باخواندن کامنت های دوستان وباتوجه به شرایط عالی اکنونم،من هم فهمیدم باید تغییرات مثبت داشته باشم در درآمدم در روابطم ،اول رابطه ی با خودم بعد رابطه باخدایم وبعد با دیگران ووو…
وهرچه بیشتر ذهنم راخالی کردم یک نکته فهمیدم.که این تغییرات که اکثرمون نام میبریم،ثمره هستش ومیوه…میوه تغییرات درونی،تغییر در باور،تغییر در شخصیت در دیدگاه در تفکر،وتغییردر این موارد درونی وتوحیدی تر کردن آنها،هر چه ما نیاز به تغییرات رادر بیرون مشاهده می کنیم،اول نشانه ی رشد ماهست وباید خوشحال شویم وسپاسگزار وبعد به مقداری که نیاز به تغییر احساس می کنیم،بدانیم که به همان میزان نیاز به درک بیشتر بحث توحیدداریم،توحید در افکار ،توحید درباور وتوحید درعمل.
حق نگهدارمان.
سلام استاد عزیزم ومریم جان
ممنون بابت فایل پر از آگاهی
چقدر زیبا .….چقدر زیبا ….ممنون از راستین عزیز که تجربه شو در اختیار ما گذاشت.
الهی شکر که موفق شدید .
واقعا تحسین داره کسی که پدرش ثروتمنده و دست به چنین کاری بزنه .
موفق باشید در پناه خدا
سلام خدمت أستاد عزیز ودوست داشتنی.
بنده تقریبا 3ماه میشود که تقریبا با قوانین آشنا شدم
اما با یه استاد دیگه… چند وقتی با اون کار میکردم… تا اینکه با عمویم ک ی کار آفرین است در مورد این موضوع باایشون حرف زدم. ..
ایشون پیج شما را برای من فرستادند…
.. یه روز گفتم بیا نگاه کن این استاد چ میکه..
اومدم… چند تا لایو از شما گوش کردم… بعد یوتیوب برای کلیپ های شما سرچ کردم دیدم دورهای شما رو آورد دوره عزت نفس را شنیدم… تا جایی که گفتید ی. شرط برای ثروتمند شدن.. از راه صحیح و درست است فرمودید حتی اگه فایل های منو خارج از سایت و بدون پرداخت استفاده کرد ید. را ه درستی نیست…
بنده فورا ویدئو را استپ کردم و از یوتیوب خارج شدم.. از اون به بعد فقط از فایل های رایگان استفاده میکردم…
تا این که ی روز داخل سایت ثبت نام کردم..
والان أستاد شبانه روز بیشتر اوقات دارم وقتامو با فایل های شما میگزرونم…
أستاد من در روابط عاطفی 100%تقیر کردم… ویه زندگی عاشقانه وزیبا دارم..
در بحث مالی اقدامی کردم… و تسلیم پروردگار م وخدارو شکر دارم راهنمایی میشوم..
هر وقت وقتشش برسه حتماً فایل ها رو خریداری میکنم…
با تشکر از شما أستاد گلم..
موسی شهلی بر از بلوچستان