گفتگو با دوستان 3 | تسلیم بودن در برابر هدایت (به ترتیب امتیاز)
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- هدایت چیست؟ تا کجا می تواند پیش برود؟ و تا چه حد می تواند دقیق باشد؟
- نشانه هایی که تفکر در آنها می تواند نقش حیاتی “پیروی از هدایت در تجربه خوشبختی” را به ما بفهماند؛
- مهم ترین باوری که “پیروی از هدایت” را تبدیل به مهم ترین اولویت زندگی فرد می کند؛
- چه باوری باعث می شود هدایت را بر استدلال های عقل، اصلح بدانیم و تسلیم آن باشیم؟
- “فرایند تکاملی درک هدایت” که منجر می شود به تسلیم بودن در برابر این جریان سازنده؛
- آیا “هدایت خواستن” فقط درباره چیزهایی معنا دارد که نمی دانیم یا نمی توانیم؟! یا بهتر است درباره آنچه تخصص و مهارت داریم نیز از خداوند طلب هدایت کنیم؟
- چگونه خود را در مدار دریافت هدایت ها قرار دهیم؛
- “میزان تشخیص هدایت” بستگی به “میزان آمادگی فرد برای دریافت نعمت ها” دارد؛
منابع بیشتر:
دوره قانون آفرینش بخش 10 | بررسی آیات با ریشه “ش ی ء” و “ر و د” (درک تفاوت بین اراده و مشیت خداوند)
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD623MB40 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 3 | تسلیم بودن در برابر هدایت37MB40 دقیقه
مرد مومن راجب پیامبر اکرم (ص) درست صحبت کن. خداوند می فرماید :
وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ
و یقیناً تو بر بلندای سجایای اخلاقی عظیمی قرار داری.
قلم ۴
اولا چنین آیه ای راجب حضرت ابراهیم نازل نشده.
دوما قرآن عظیم به پیامبر اکرم (ص) که لایق ترین پیامبر وحی شده.
سلام دوستان قسمت یک کجاست من پیداش نمی کنم
سلام و عرض ادب خدمت استاد و دوستان خوبم
من یک سوال دارم ممنون میشم دوستان پاسخ دهند
استاد در این جلسه در جایی گفتند که ایه قران داریم که خداوند میفرمایند من با حجاب با شما صحبت میکنم یعنی با زبان نشانه ها
ممنون میشم اگر دوستان میدانند این صحبت مربوط به کدام سوره می باشد بنده را راهنمایی کنند .
🌼به نام خدای مهربان🌼
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته جان و دوستان عزیز سایت🌺
گفتگوی استاد عباس منش با دوستان
قسمت سوم⚘
سپیده خانم: استاد یه سوالی ازتون دارم در مورد هدایت، من وقتی که میدونم هدایت چیه و قلبم باهاش آروم میشه، آیا این طبیعیه که حتی کوچکترین کارهایی هم که میخوام توی زندگیم و توی طول روزمره انجام بدم هم هدایت بدونم.
یعنی حتی تا اینکه چی بخورم، حتی تا اینکه چی بپوشم، حتی تا اینکه با کی حرف بزنم، حتی تا این که کیبورد کامپیوتر رو چه جوری، حتی اون کاری که تخصصمه و میدونم انجامش بدم چه جوری
یعنی میخوام بگم تا این حد هدایت نفوذ میکنه وقتی که درست ازش استفاده کنی یا من هنوز جای کار دارم
آیا دارم درست انجام میدم؟ آیا این واقعاً همون هدایتی هست که شما میگید که حتی بهت میگه چی بخوری، حتی بهت میگه که الان بخواب، بیدار شو، الان نخواب، الان وقتشه ک پاشی
میشه اینو یه ذره بیشتر برای من بازش کنید🤔🌹
استاد: اگه ما برگردیم به جنین، اون زمانی که یک تک سلولی شروع میکنه به میتوز شدن و در مورد انسان نه ماه هست و تخم مرغ که ۲۱ روزه
و به عزیز دلم میگفتم ببین یه تک سلولی شروع میکنه به تکثیر فقط توی ۲۰ روز ۲۱ روز، بعد این سلولها شروع میکنن اضافه شدن، یه سری سلول ها میرن اضافه میشن هدایت میشن که برن چشم رو تشکیل بدن، یک سری ها قلب رو تشکیل بدن، یک سری ها مثلاً پوست رو تشکیل بدن، یک سری ها استخوان ها رو تشکیل بدن، فقط شما به این فکر کنید که چه قدرتی داره این کار رو انجام میده که سلولها، یک سلوله، داره جدا میشه، داره میتوز میکنه، داره دو برابر میشه، ولی با ویژگیهای متفاوت و مثلاً نمیره چهار تا چشم اضافی درست کنه، نمیره چهار تا قلب اضافی درست کنه🤔🍀
یه هدایتی انگار پشت این سیستم هست و داره این سلول ها رو هدایت میکنه، حالا برگرد به اون موقع که مرغ میخواد تخم بزاره که اصلاً مرغ چی میشه چه جوری هدایت میشه بره یه جایی رو پیدا کنه تخم بزاره که هم از گزند آفتاب دور باشه، هم از گزند حیوانات دور باشه، یه جاهای عجیب و غریب که ما توی سریال زندگی در بهشت نشون دادیم یه تیکه هایش رو، که میگفتیم خدایا این چه جوری این مرغ هدایت شده به همچین جایی🌸
اگه هدایت رو با غریزه، مثلاً مثل همون حرکت میتوز های سلول یک تخم مرغ، یا جنین آدم، انگار یک هدایتی که ما حالا بهش میگیم غریزه ممکنه، اگه با اون یکی بدونیم خیلی از جوابهای سوالات داده میشه که تا کجا میتونه پیش بره این هدایت و تا چقدر میتونه دقیق باشه این هدایت
تا حدی که توی ۲۱ روز از یک تک سلولی میاد یک جوجه سالم رو درست میکنه
اصلاً شما تخم مرغ رو بذارید توی جایی که دمای مناسب باشه، خیلی هاتون شاید بچه بودید یادتون باشه که مثلاً تخممرغ رو گذاشتید توی زیرزمین خونه بغل آبگرمکن خونه، بعد از ۲۱ روز تخم مرغ جوجه شده بدون این که آگاهانه این کارو کرده باشید، دمای مناسب بوده، رطوبت مناسب بوده🐣
اون موقع ما بچه بودیم یه تخم مرغ رو
میگرفتیم، تخم مرغ هایی که جنین داره نطفه داره میگرفتیم میذاشتیم توی کارتونی، یه لامپ صد روشن میکردیم توی اون کارتونه بعد از ۲۱ روز اون تخم مرغ جوجه میشد، یعنی یک حیوانی به وجود میاد از یک تک سلولی بدون اینکه حتی مادره وجود داشته باشه🐥⚘
حالا توی جنین انسان مثلا میگیم بالاخره اون مادری که هست که داره یک سری کارها رو میکنه، تغذیه داره میده به این جنین، داره یک سری اتفاقات رو اون به وجود میاره، مثلاً این جنین شکل میگیره میشه آدم، به دنیا میاد
توی مرغ، توی جوجه،ما اصلا اینم نمیتونیم بگیم، یه چیزی گذاشته درش رو هم بسته اسمش رو هم گذاشته تخم مرغ، توی فضای مناسب و دمای مناسب
حالا این تخم مرغ مال لاک پشت هم همین جور، میان زمین رو چال میکنن تخم شون رو میزارن توی زمین و میرن شما حساب کن توی اون تخم لاکپشت یک تک سلولی تبدیل میشه به لاک پشتی که دستش درسته، پاش درسته، لاکش درسته، چشمش درسته و تازه اون به دنیا میاد یک لاک پشت یک روزه، بلند میشه خدا میدونه از چه مسیری وسط بیابان ها راهش رو به سمت اقیانوس پیدا میکنه و میره میرسه به اقیانوس🌻
این هدایت تا این حد، یعنی اگه ما طبیعت رو نگاه کنیم حالا ما اسمش رو گذاشتیم غریزه، میگن این غریزه حیوانیه، این همون هدایتی هست که جهان رو داره مدیریت میکنه و اگه ما این جوری کلا قضیه هدایت رو با یه تصویر بزرگتر اینجوری ببینیم خیلی راحت تر میتونیم بپذیریم که تا این حد میتونه دقیق باشه، تا این حد میتونه باورنکردنی باشه🥰🪴
و بله برای غذا خوردن همینجوریه، وقتی که آدم میره به یک قدرتی به نام خداوند، که اصلاً میگه که خداوند میتونه یه ایده ای توی ذهن من بیاره، یه تصویری توی ذهن من بیاره، میتونه یه کاری بکنه، یه چیزی رو فراموشم کنه، یه چیزی رو به یادم بیاره، وقتی تا این حد به قدرت خداوند ایمان داریم و میسپاریم که خداوند ما رو هدایت کنه🌹
با این باوری که میتونه هدایت کنه و به شکل مختلف هدایت میکنه و قلب ما میگه، اونوقت ما اون هدایت رو انجام میدیم.
بهمون میگه چه غذایی بخور، بهمون میگه کی بخوابید، حتی مثلاً در مورد تماس یک کسی مثلاً یه موقعی میشه نزدیکان من تماس میگیره بعد شرایط شرایطی نیست که من بتونم به راحتی تلفن رو جواب بدم، بعد میفهمم که الان موقش نیست که جواب بدم، چون اعتقادم اینه که اگه که من باید این تلفن رو جواب میدادم خدا میتونست یه زمانی هماهنگ کنه این تلفن زنگ بخوره که من بتونم خیلی راحت تلفن رو جواب بدم.
نه اینکه الان مثلاً باید برم اون کار رو بزارم زمین یا مثلاً وسط فلان کارم، اون کار رو بزارم زمین تا تلفن رو جواب بدم.
به خاطر همین تلفن هایی که این موقع هایی بهم میخوره که باید کلی کارو کنسل کنم یا کلی کار رو اینور اون ور کنم تا بتونم جوابشون بدم اصلاً جواب نمیدم
چرا؟؟
چون میگم که اگه قرار بود یعنی تا این حد میخوام بگم سپردم به خدا که خدا میتونه یه کاری بکنه، اگه قرار بود که من جواب بدم توی زمانی این زنگ میخورد حتی از نزدیکترین افراد مادرم هم باشه، توی زمانی این زنگ میخورد که من میتونستم جواب بدم اگه الان توی این پیچیدگی خورده، یعنی الان زمان مناسبی برای جواب دادن نیست🌺
و خیلی موقع ها هم هست که ما نمیتونیم بفهمیم که چرا به ما این هدایت شده و چرا به ما گفته مثلاً توی این مثال چی بخوری؟ یا چه تلفنی جواب بده؟ یا چه تلفنی جواب نده؟ نمیتونیم بفهمیم، ولی بهترین روش اینه که ما عمل کنیم و بزاریم نتایج در بلندمدت خودش رو نشون بده🤗🍀
و بزاریم توی تصویر بزرگتر زندگیمون رو ببینیم، نتایج زندگیمون رو ببینیم، تفاوت زندگیمون رو با موقعی که هدایت رو قبول نمیکردیم، یه سیستم ذهنی برای خودمون چیده بودیم و میگفتیم فارغ از اینکه هر اتفاقی بیفته مثلاً من باید فلان موقع برم مسافرت،
هر اتفاقی بیفته من باید با فلانی صحبت کنم
هر اتفاقی بیفته من باید با فلانی ازدواج کنم هر اتفاقی بیفته من باید فلان کارو انجام بدم من اصلا اینو ندارم توی ذهنم،
من میگم نه، من دوست دارم یه همچین نتیجه ای رو بگیرم، اینکه از چه طریقی اون نتیجه رو، مثلاً در مورد مسافرت من دوست دارم برم توی طبیعت لذت ببرم از طبیعت، حالا اینکه از چه طریقی اون لذته اتفاق بیفته حالا من بیام مثلاً فرس کنم خودم رو، مثلاً میخوام برم مسافرت، بعد یه برنامه ریختم، بعد میرم میبینم بلیط گیرم نمیاد، یا مثلاً کلی داره سخت پیش میره، همه چی داره عجیب و غریب میشه، همون موقع میگم نه این احتمالاً الان موقش نیست، وقتی که هدایت شده باشم همه چی رو خداوند برای من انگار که فراهم میکنه که انجام بشه و بعد من مثلاً قدم میزارم روی مسیری که فرشش رو خدا برام پهن کرده
اگه اینقدر داره تقلا اتفاق میفته، یعنی مسیر درست نیست🥀🤔
مثل همون داستان جوجه هه که اون جنینه، چه جوری اون نطفهه میشه جوجه،
اگه داره این اتفاق به این شکل میفته که کلی چیزها داره هی اینجوری میشه، بعد من هی برم، یعنی یه موقع هایی میشه آدم احساس میکنه داره لجبازی میکنه با هدایت، یعنی هدایت داره بهش میگه
یه برنامه ای ما توی ذهنمون چیدیم که نه من فلان موقع باید برم مسافرت، حالا هدفمون از مسافرت لذت بردنه، خدا یه پلن بهتری رو داره برای لذت بردن برای ما، ولی ما گیر دادیم به همون روشی که خودمون فکر میکنیم که اون لذت بخشه⚘🌺
اگه اینجوری فکر نکنیم، اگه اجازه بدیم خدا ما رو هدایت کنه همیشه، مخصوصاً توی بازه بلند مدت، خیلی بهتر درک میکنیم.
یه موقع هایی هست آدم یه الهامی رو دریافت میکنه مثلاً قلبش بهش میگه الان برو بیرون، یا الان از این جاده برو، بعد مثلاً میره، ممکنه ظاهر قضیه، خیلی کم پیش میاد حالا، ولی برای من پیش اومده، خیلی خیلی کم به این شکل پیش اومده که ظاهر قضیه بد بشه ولی پیش اومده و این نبوده که نبوده باشه اصلاً
ولی یه چیزی مثلاً قلب من گفته از این ور برو، فرض کن من از اون ور رفتم یه بلایی سرم اومده، حالا این بلا میتونسته تصادف باشه، میتونسته پنچر شدن باشه، میتونه پول گم کردن باشه، یا هرچی.
بعد ذهن من میاد میگه ببین این حتماً هدایت نبوده، اگه هدایت بوده چرا باید این بلا سرت بیاد
ولی من میگم نه این جزئی از هدایت بوده احتمالاً توی این پروسه پنچرگیری
من نمیدونم، من تسلیمم، من نمیدونم، من نمیدونم،
میدونی این کلمه مهمه
من نمیدونم من تسلیمم
و میزارم که خدا قدم بعدی رو بگه
حتماً یه خیریتی توشه، یه چیزی هست برای منه، حالا بعدا دو سال بعد که میای نگاه میکنی برمیگردی، اونوقت میتونی بفهمی که اتفاقاً اون بیزینسی که اینقدر درآمد برای ما ایجاد کرد، یا اونقدر اتفاقات خوب افتاد از اونجایی شروع شد که مثلاً من از اون
خیابون رفتم که مثلاً ماشینم پنچر شد، بعد توی اون پنچری رفتم پنچری بگیرم رفتم توی مغازه جدیدی، بعد توی اون مغازه جدید یارو به من شماره ای داد، بعد میتونیم یه ردپایی پیدا کنیم که همه این اتفاقات انگاری یه جوری برنامه ریزی شده بود که منو برسونه به خواستم.ولی بعداً میفهمیم🤔
کی میفهمیم؟؟
موقعی که بزاریم هدایت عمل کنه
کی میزاریم هدایت کنه؟؟
موقعی که تسلیم باشیم، بگیم من نمیدونم، اون چیزی که قلبم گفته حتی اگه انجامش دادم و ظاهرش
این تیکه ای هست که بچه هایی که توی این مسیر حرکت میکنن ممکنه فراموش کنن، ممکن اشتباه کنن، ممکنه نظرشون این باشه که هدایت یعنی اینکه همه چیز همونجوری که تو فکر میکنی خوبه اتفاق بیفته🌸
در صورتی که شما داستان پیامبر رو نگاه میکنی میبینید که اینها توی جنگ احد، خب اینا یک اتفاق ناجالب شاید براشون افتاد، شکست خوردن، کلی بلا سرشون اومد، ولی کلی درس داشت توش برای مراحل بعدی، و اون درسها رو باید به این شکل میگرفتن، یا داستان موسی یا داستان ابراهیم، کلی اتفاقات افتاده، شاید به ظاهر این باشه که ظاهرش جالب نبوده، ولی وقتی توی تصویر بزرگتر میاییم کل زندگی ابراهیم رو بررسی میکنیم میبینیم که نه، اتفاقاً این همون هدایت بوده،🥰🌻
ولی باز هم تاکید میکنم کم پیش میاد که ظاهر هدایت نا جالب باشه، اغلب اینجوریه که ما میفهمیم، همون موقع میفهمیم که خدا منو هدایت کرد که مثلاً من الان سیر و پیاز و تخم مرغ بخورم، بعد توی مقالهای فرداش میفهمم که برای جلوگیری از مبتلا شدن به فلان بیماری این مواد معدنی و این ویتامین ها نیازه که این ویتامین ها در پیاز و سیر و تخم مرغ هست و میگیم، ببین خدا چه جوری ما رو هدایت کرد به این غذا که ما این رو بخوریم که مثلاً بدنمون مقاوم تر بشه در مقابل این بیماری و ما این بیماری رو نگیریم🥰🪴
شاید خیلی موقع ها اینجوری میفهمیم، ولی یه موقع هایی هم میشه که نمیفهمیم، ولی اتفاق بدی هم رخ نمیده، ولی نمیفهمیم که چرا این هدایت شده
یه موقع هایی هم هست که نه، ما به هدایت گوش میکنیم و اتفاق به ظاهر بدی رخ میده، اونجاست که ممکنه که یکسری ها بگن نه، نکنه من هدایت خدا رو نفهمیدم، نکنه درست نبوده، اگه هدایت بوده چرا باید مثلاً من ماشینم پنچر میشد، چرا من باید بیام اینجا که همچین بلایی سرم بیاد، ولی اگه دو سال، سه سال با همون روند تسلیم بودن ادامه بده آدم و بیاد همه زندگیش رو بریزه روی کاسه، بعد بیاد بررسی کنه، اونوقت چیزایی رو میبینه و درکی رو از کارکرد هدایت، کارکرد خداوند میفهمه که میتونه واقعاً توی کل مسیر زندگیش بهش کمک کنه و بعد وقتی که به این درک میرسه میگه من تسلیمم، من تسلیمم، من دیگه کاری ندارم، من اجازه میدم که خداوند منو هدایت کنه و این هدایت ظاهرش هر جوری باشه من همون مسیر رو ادامه میدم و خداوند به شکل های مختلف میگه🌹🤗
یواش یواش هم وقتی آدم این حد از تسلیم بودن رو نشون میده در عمل، اصلا انگار که میفهمی که خدا داره باهات صحبت میکنه، یعنی انگار خدا رو به عنوان یه آدمی که داره صحبت میکنه، واقعا انقدر قلب دقیق دریافت میکنه فرکانس رو و سیگنال خداوند رو، انگار که داره حرف میزنه باهات
به قول قران، خدا میگه که ما هرگز با کسی صحبت نمیکنیم مگر از پشت حجاب، مگر الهامی کنیم، ولی اینقدر دقیقِ که اون الهامه رو انگار داری میشنوی دقیقاً کلمه به کلمه که چی داره میگه🥰🪴
سپیده خانم: استاد من توی این مورد یه چیزی بگم، برای من ۵ سال طول کشید تا بفهمم اصلا اینکه میگید هدایت یعنی چی، این برای من اینقدر طول کشید، چون مثلاً من فایل هاتون رو از قانون آفرینش میشنیدم که شما گفتین هدایت هدایت
ولی برای من لمس اینکه شما چی دارین در مورد اینکه هدایت یعنی چی، برای من با توجه به قانون تکامل، با این همه که دارم روی خودم کار میکنم ۵ سال طول کشید، شاید این حرف من خیلی کمک کنه به بقیه، شاید از نظر بقیه هدایت یعنی اینکه خب یه مسیریه توی زندگی من که اتفاقای خوبی برام میفته و اون یعنی اینکه هدایت خدا⚜
ولی اینقدر این هدایت وقتی که بفهمی چیه، اینقدر میتونه زندگیت رو عوض بکنه که اصلاً من اینجوری شدم، مثلاً از خواب بیدار میشم مثلاً خدا میگه اینو بخور میگم نه به این میل ندارم میشه یه چیز دیگه بخورم
بعد مثلاً میگه آره چرا نمیشه
اینو بخور
یعنی میخوام بگم اینقدر کار کردم، اینقدر صدای قلبم رو بلند کردم، اینقدر صدای هدایت رو بلند کردم توی قلبم و اینو میخواستم همیشه بپرسم، میخواستم بپرسم طبیعیه آیا این حد، یعنی من خودم رو صفر میدونم توی این، یعنی خودم رو هنوز کامل نمیدونم با اینکه این همه دارم کار میکنم ولی اینکه شما میگید هدایت، تا اینکه درکش میکنی و اصلاً میفهمی که یعنی چی، برای من پنج سال طول کشید که اصلاً یعنی چی؟
خب هدایت، خب هدایته دیگه
یعنی چی؟؟
یعنی اینکه اون واقعاً داره باهات صحبت میکنه، یعنی واقعا میتونی باهاش حرف بزنی، میتونی باهاش گفتگو کنی، میتونی سوال کنی و اون جواب بده
من حتی میگم بحث میکنم یک سری وقتا باهاش، میگم نه بابا میشه این کارو بکنم، بعد اون اگه بدونم که نه بر خلاف مسیریه که اون برای من در نظر گرفته، همین که شما میگین تسلیم، میگم باشه غلط کردم هرچی تو بگی، من هر دفعه به حرفت گوش نکردم این اتفاق مثلاً بد افتاده، باشه چشم اینکارو نمیکنم،😊⚘
یعنی من همیشه دوست داشتم ازتون بپرسم که اصلاً طبیعیه این، نمیدونم چه جوری بگم، شاید از نظر بقیه خیلی من یه آدم دیوونه مخ تعطیل باشم، ولی میخوام بگم که هم برای من این همه طول کشید، این همه که دارم روی قانون کار میکنم، شما میگین هدایت، ولی واقعا درکش و عمل کردنش و اون شنیدن اون هدایته به نظر من خیلی پروسه تکاملیه که باید واقعا بچهها یه جوری بخورنش تا بفهمن چی میگم من، یا حرف های شما رو🤗🥀
یعنی من تا چند وقت پیش که روی قرانی ها کار نکرده بودم اون همه با تمرکز، فکر میکردم هدایت مثلاً یه چیزیه که توی مسیر زندگی من، خدا برای من، مثلاً اتفاق میفته توی زندگی من توی حالت طبیعی و اتفاقای خوبی که توی زندگی من میفته اون اسمش هدایته، در صورتی که بعد از اینکه جلسه های قرآنی رو گوش کردم، من تازه متوجه شدم که اصلا این چیه🌼⚘
و دو سال طول کشید که الان توی این نقطه ای که با شما دارم صحبت میکنم به این درک از این آگاهی رسیده باشم که میتونم صحبت کنم باهاش، و اون جواب منو میده، تحت هر شرایطی جواب منو میده و بهترین ها رو برای من همیشه انتخاب میکنه و توی مسیر من قرار میده و شاید اونا از نظر من یه چیز بدی باشه، از نظر بیرون، و مثل همون داستانی که بهتون گفتم همه سر اون قضیه که مشتری من قرار بود کاتش کنم، همه به اتفاق میگفتن این کارو نکن، بدبخت میشی، بیچاره میشی، ولی اون هدایت اینقدر صداش قوی بود که اصلاً صدای بقیه رو من نمی شنیدم، میخوام بگم این که شما میگین هدایت، خیلی گفتنش قشنگه و راحته و شاید همه هم فکر کنن که هدایت همونیه که توی زندگی من پیش میاد و بهترین اتفاقِ، مثلاً هدایت میشم به شهر خوب، مثلاً هدایت میشم به مشتری خوب، درسته اونها رو هدایت میشیم ولی به نظر من هدایت اون درکی که من توی این مدت با دوره های شما ازش داشتم اینه که تو داری هر لحظه ازش میپرسی و اون هر لحظه داره باهات حرف میزنه، نه تنها احساسش میکنی، بلکه جوابت رو میده، به نظر من این اون چیزیه که شما توی دوره هاتون با کار کردن خیلی زیاد و درک درست قوانینی که شما گفتین، مخصوصاً توی جلسات قرآنی و اگه کسی ایمان داشته باشه که میرسه به همچین لحظه ای، به نظر من هدایت واقعی رو اون موقع میتونن بچه لمس کنن🤗
نه اینکه بگی خب من هدایت شدم به مشتری خوب، خب من هدایت شدم به شهر خوب، خب من هدایت شدم به یه کشور خوب، به نظر من هدایت اونیه که میگی و اون جوابت رو میده و مطمئنی و منتظری که بهترین هارو توی اون مسیر جلوی پات بزاره، من خیلی کار دارم به این درجه ای که شما توی زندگیتون هستید برسم، ولی همین تنها همین کلمه هدایت از وقتی که درکش کردم نمیدونید که اصلاً دیگه برای من نگرانی معنایی نداره، اصلا من فراموش کردم این چه احساسی داره، اینکه بقیه میگن نگرانیم اصلاً من یادم رفته کلمه معنیش چی میشه، درکش دیگه برای من خیلی سخت شده که اصلاً یعنی چی🍀⚘
آقا فرهاد: من به این روم توسط خانمم شیرین دعوت شدم و اصلاً هیچ آشنایی با نوع فعالیت تون و عملکرد تون ندارم و چیزی که برام سوال شد و خواستم به سوال من هم جواب بدید اینه که من با توجه به اینکه حالا به نوعی از دین خارج شدم، یعنی هیچ دینی ندارم، نه به خدا، نه به پیغمبر، نه به امام، نه به مسیح، نه به موسی، هیچکدومشون اعتقاد ندارم، حالا برای خودم دلایلی دارم که میتونم ساعت ها صحبت کنم
اینکه اگه کسی به همون خدایی که مد نظر شما همون خدای قرآنی هست، اعتقاد نداشته باشه، آیا میتونه با همین متد هایی که شما ظاهراً با متد های خاص خودتون به ثروت خیلی بزرگی رسیدید میتونه این فرآیند رو باهاش بره جلو یا نه؟
این سوالیه که برام هست، یعنی کسی که لادین هست و دین نداره و به هیچ کتابی اعتقاد نداره آیا میتونه با این روش شما بره جلو یا نه؟
اینو ممنون میشم برام جواب بدید💐⚘
ادامه در کامنت بعدی🥰🌼🪴⚘🤗🌻🦋🌻🌹🌺⚜
سلام ب استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیزم
خوشحالم که چه هدایتی شدم خدایا شکرت
واقعا تمام حرف های استاد درست و منطقی چقدر عالی چقدر قشنگه وواضح همه چیز بیان میشه من واقعا خوشحالم که این حرف ها را شنیدم دیروز تا الان چند بار گوش کردم و هر بار که گوش میکنم چقدر حالم بهتر میشه چقدر قلبم اون حرفهارا بیشتر قبول داره و تایید میکنه
من هر بار ب صدای قلبم گوش کردم واقعا نتیجه دیدم یا همون روز یا مدتی بعد متوجه شدم شاید اون لحظه که دوست داشتم جایی برم و همه رفتند و ب من هم پیشنهاد شده ولی ندای قلبم گفته نره ولی گوش نکردم و رفتم و اوضاع بدی پیدا کردم و ب خودم گفتم کاش بیشتر دقت میکردم بعضی موقع ها ندای قلبم آروممه و من صداش کم میشنوم ولی بعضی موقع اونقدر بلند که واضح میشنوم خیلی قشنگه ولی فراموش میکنم دلم میخواد هر روز هروز روی خودم کار کنم و واضح همه چیز را بشنوم خدایا شکرت که قانون قشنگی داری و برای همه یکسان من قانون را میفهمم و درک میکنم ولی زود فراموش میکنم میخوام اونقدر کار کنم که نتیجه بگیرم الهی شکرت که همیشه کمک کننده ایی
سلام و درود خدمت انرژی مقدس خالق و فرمانروای کل کائنات یگانه خالق آفرین من ،،
ما بر خودمان مقرر کردیم که بندگانمان را هدایت کنیم ،،
سلام و درود خدمت دوستان عزیزم ،،
آقا بعضی وقتا شده میبینی خدامون آنقدر مهربونه دلمون میخواد خودمون و براش لوس کنیم ،،
جدیا ینی تو هر زمینه ای میبینی از قبل فکرشو کرده برات ،،
اون تضادها بود حالتو خیلی بد گرفتن ،،
آره همون کوفتیا ،،
فکر کن ببین چقدر در بعدش برامون باز شد ،،
ینی ما فقط باید آروم باشیم ،،
آرامش ،، امنیت ،، رفاه ،، سکوت ،، لذت ،، پول ،، ثروت ،، سلامتی ،، بینایی ،، شنوایی ،، چشایی ،، لامسه ،، ینی میلیونها میلیون لذت برای ما آفریده بی نهایت بی نهایت ،،
ینی ی وقتایی اصلا دلم میخواد بشینم بنویسم شاید اصلاً بهترین تمرین برای شکرگذاری باشه استاد عزیزم اینکه بشینیم بنویسیم چند نوع لذت خداوند برای ما آفریده ،،
بی شمار
بی شمار
بی شمار ما لذت داریم بچه ها
که باید
باید
باید تجربه شون کنیم
چرااا
چون برای ما آفریده شده ،،
میلیونها میلیون زیبایی و شگفتی تو همین زمین و آسمون که مسخر ما درآورده خداوند مهربان که هنوز اسمشم نشنیدیم
خوب چیجوری بهشون دست پیدا میکنیم
خیلی راحت کافیه طلب کنیم
کن فیکون ،،
اراده کن ،، درخواستی و ارسال کن ،، سخاوتمندانه تقدیمت میشود تمام .
مگه حضرت سلیمان نبی چگونه خواست ،،
همون طور که به ایشان تقدیم شد به منو شمام عطا میشه ،،
این تئوری ظرف دریافت ،،
خواستن ،،
بزرگ خواستن ،،
فراوااااااااااااااااااااانی ،،
مسیر چگونه است ؟!
هدایت میشوی ،،
قدم به قدم ،،
خدایا شکرت صد هزار مرتبه شکرت برای آگاهی های روز افزونت ای یگانه رَب من رب العالمین ،،
به نام خدای مهربان که هرلحظه مراهدایت وحمایت میکند…
سلام استادجان:سلام مریم جان
بعداز خوردن شام من این فایل وگوش دادم بادوتا دیگه شبیه این ؛بی نظیربود استاد خدایاشکرت که انقد لطف داشتی بهم یه روزی که ازته دل گفتم خدایا منم میخام منم همچین کلاسی میخام همسرم ومیدیدم تعهدا وحرف وعمل قشنگش و به کلاس های انجمن ان ای گفتم خدامنم میخام باحالت اشک یه مدت بعد خداوند آسون واتفاقی سایت وبهم معرفی کرد من خیلی آماده بودم استاد تشنه ی تشنه بودم ،الانم چشام پره حالم خوبه خدایاشکرت به خاطر این همه آگاهی :حال خوب آرامش :خانواده :پیداکردن خدای درون :الهامات وهدف وهدف و هدف :واجابت کل خواسته هاازتو ..
چقدر طنازخانم باانرژی صحبت کردند چقدرحال کردم ازاون قسمتی که گفتن وقتی قرآن وبازکردم بهم گفت که وقتش برسه قرآن ومیخونی ..استادمنم یکی ازآرزوهای ازته دلمه که یه مدتی اززندگیم وبه صورت تمرکزی بزارم روقرآن چندبارامتحان کردم استادنشده شایدوقتش نبوده یاهنوز درمدارش نیستم ولی مثل همون کلاس هاکه ازخدا خاستم ازته دل این دوره ی قرآنی هم میخام واون روزی ومیبینم که انقدر به ثروت رسیدم ودرمحل زندگی دلخواهمم انقدر دغدغه هام کم شده که 8 گرو 9 نیست وانقدر من به خدا نزدیک ترشدم که فرکانسم رفته بالا ،ارزوهاو به دستش آوردن شون یعنی عزیزدل خدابودن یعنی درآغوش خدابودن یعنی عشق بی حدواندازه یعنی خودبهشت آرزوهای ماانقدر مقدسند انقدرمعنوی ان :بارسیدن به آرزوهام مامتواضع ترمیشیم و مخلص تر ..
خیلی دوست دارم که تواین ماه عزیز قرآن بردارم دستم وبخونم استادممنون که گفتید کتاب قرآن فرکانسیه اصلا گفتیدبهتون میگه منظورخداچیه وحس میکنیم،این خیلی کمک بزرگی کردبهم .
رفتم و قرآن وبازکردم گفتم حالابزاربخونم انشالله که عالی شه حالم ..
بازش کردم واول سوره حمدوخوندم چه قدر ته دلم قرص شد همه چی توحیده خودش گفته مالک ومربی وصاحب جهانیان خداست بااین وجودمانگران چی هستیم ؟
بعدمیخاستم ادامه بدم که یه حسی بهم گفت بروازآخربخون گفتم بزارصفحه به صفحه بخونم دیگه شاید تواین ماه عزیزتموم کردم کل قرآن و .
دوباره اون حسه بهم گفت یادته استاد گفت تکامل مهمه توازاول بخونی حالیت نمیشه که حتی پیامبرم اینجوربوده اون سوره های مکی وکوتاه اول به پیامبر وحی شده اوناآسونترن .
رفتم و دوتا سوره خوندم. عشق کردم چه قدر واضح توضیح داده رسیدم به سوره ی فیل اصلا منقلبم کرد نشستم فک کردم وفکرکردم وعشق کردم واشک ریختم وتشکرکردم بابت این همه نمیدونم چی یه لحظه یادم رفت چی میخاستم بگم ولی میخام بگم آقا این سدره چی میگه ؟؟؟میگه لشکر فیل های به اون قدرت وعظمت و فقط پرنده های کوچک ازپادرآوردن مثل قصه واسه بچهامیمونه که بگیم آره توسرزمین قصه هاوخیال همه چی امکان پذیره :امااین واقعیت بوده ویه پیغامی بهمون میده که اگر باخداباشی غیرممکن هاممکن میشه خداوند عمدا اون فیل های عظیم وباپرنده ها نابودکرد که این پیغام وبده .
عاشقتم خدایا عاشقتم ..چه قدر بااین کتاب حجت وبرماتمام کردی چقدر مسیرو بهمون یادآوری کردی همش توحیده .نمیتونم دیدگاهم وحالم و توصیف کنم
واقعاممنونم پروردگارعزیم .
عصری من به خانه ی یکی از نزدیکان رفتم و ایشون یا کم گلایه کرد ازیه بنده خدا هرچندنمیخاستم بشنوم ولی …
استاد من به خودم ظلم میکنم وبه خودم حال بدی میدم ورودی نامناسب یعنی این اماچندین باراشک ریختم خدایامن وببخش واقعا به خودم اذیت کردم وتوچیزی جزصلاح من ونمیخاید من بااین ورودی ها ازخواسته هم دورمیشم توجهم میره روی ناخواسته ها فکرم مشغول میشه و….
ازخداطلب مغفرت کرردم وقول بهش دادم تواین ماه عزیز خبلی خیلی حواسم به گناه نکردنم باشه ..
خدایاشکرت .
وقتی فایل شمارو گوش دادم نمیدونستم ازکجاشروع کنم وچه کامنتی بنویسم امالان گه بیدارم براسحری ومنتظراذانم وکمی قرآن خوندم بهم الهام شد .
خدایا تنهاتورامیپرستیم وتنهاازتو یاری میجوییم …
با سلام خدمت شما استاد عزیز و دوستان گرامی
بعد از گوش دادن این فایل و اون قسمتی که استاد در مورد هدایت گفتن که بعضی وقتها حتی تلفن زنگ میخوره و جواب نمیدن به شرایطی من تجربه های زیادی دارم ولی یکیش خیلی از همه پر رنگ تر بود یه شب که دوستم ماشین جدید خرید میخواست شیرینی بده به ما و گفت بریم بیرون ولی خب من گفتم من که اهل نوشیدنی نیستم نمیام خیلی اسرار کردن ولی من نرفتم تا شد آخر شب که من میخواستم بخوابم و دیدم که زنگ زدن ولی من یه حسی بهم گفت که جواب ندم
فرداش دیدم که دوستم زنگ زد و متاسفانه اونا با ماشین چپ کردن و آسیب دیدن و خدا میدونه اگر من اونشب جواب میدادم چه اتفاقی قرار بود برای من بیوفته این فقط یکی از داستان های من بود که تجبرش کردم
خدای مهربانم سپاسگزارم که من رو هدایت کردی تا امشب این فایل رو که دیشب تو جستجوها دیده بودم رو بیام و گوش کنم.
سلام استاد عزیزم
سلام دوستای عزیز هم خانواده ام در این سایت ارزشمند و پر از آگاهی
استاد امشب که من این فایل رو گوش کردم انگار پرده ای از روی ذهنم کنار رفت و بهتر متوجه حرفهای شما شدم
باید اعتراف کنم که ما واقعاً خالق زندگی خودمون هستیم،و ما خودمون هستیم که تعیین میکنیم زندگیمون چجوری پیش بره.
استاد من جزو اون کسایی هستم که از بچگی همیشه الهامات خدا رو خیلی واضح احساس میکردم و چون درکی از قانون جهان هستی نداشتم اسم این حسم رو گذاشته بودم حس ششم
و خوب یادم میاد هر بار به حس درونم اهمیت میدادم همه چی خوب پیش میرفت، ولی وقتی از سر لجبازی با اون حس درونم ،که تو اون لحظه بررررخلاف میل نفسانیم بهم الهامی میکرد،بی اهمیتی میکردم چ اتفاقات ناخوشایندی برام پیش می اومد. و این موضوع بحدی برای من واضع بود که تو همان دوران بچگی منو متوجه ی این حس کرده بود.
و شما چ زیبا گفتید وقتی در مدار ش نباشیم این الهامات در ما کمرنگ میشه.
استاد اینو برای یادآوری به خودم و تجربه ای برای دوستانم اینجا مطرح میکنم که ما چجوری خودمون رو از مدار درست ناخواسته خارج میکنیم.
در بالا خدمتتون گفتم که من از بچگی یه حس قوی داشتم که اسمش رو حس ششم گذاشته بودیم،این حس قوی سالها با من بود ، و در مورد هر کاری الهامی بهم میشد یا خوابش رو میدیدم و این روند ادامه داشت تا زمانی که در زندگی مشترکم به مشکلات ریز و درشتی برخورد کردم و هر روز بهش اضافه تر میشد و این مشکلات باعث نارضایتی من از زندگیم میشد و الان که دارم بهش فکر میکنم میبینم من دقیقاً اون زمانی که تمام توجهم رو گذاشته بودم رو مشکلاتم در زندگی مشترکم و حتی از خدا هم شاکی بودم من اون زمانها،این حس در من خیلی کمرنگ شد و متاسفانه هر چقدر از درون آشفته تر میشدم،زندگیم سخت تر و سختر میشد و با مشکلات ریز و درشت بیشتری مواجهه میشدم.
استاد من تا قبل آشنایی با شما این قانون رو نمیشناختم و اگر بخوام دقیقتر بگم من از 1تا 2 ماه گذشته بیشتر به این آگاهی ها رسیدم و کم کم دارم به این قدرت میرسم که بتونم ذهنم رو کنترل کنم،و از خدا میخوام منو به اون حد از آرامش برسونه که بتونم مثل قبل صدای خدا رو از درونم بشنوم.
استاد یکی از الهامات خیلی واضعی که من از گذشته یادم میاد و من از سر بی اهمیتی بهش ،اونو نشنیده گرفتم ، چون اون الهام برخلاف خواسته ی اون زمان من بود و من نمی خواستم تسلیم باشم و میخواستم هر جور شده به خواسته ام برسم ،این بود که ما( و بیشتر من) تصمیم گرفتیم از ایران مهاجرت کنیم ،و در طی آماده شدن و انجام کارها بارها همون حس قوی در درونم بهم میگفت که این کار شدنی نیست و ما نمیریم،این حس بحدی در من قوی بود که هنوز هم که هنوزه بعد از گذشت 9 سال به همون قدرت در ذهنم یادآوری میشه،ولی چون من به دلایلی به شدت خواهان این مهاجرت بودم ، به حس درونم بی اهمیتی کردم،استاد اینو شاید شما باور کنید ولی کسی که در این مدار نیست ممکنه فکر کنه که دارم داستان تعریف میکنم،ولی خدا شاهده ،خدا تا لحظه ی آخر خواست منو از خواسته ام منصرف کنه و آخرین هشداری که به من داد در دقیقه ی 90 قبل رفتن ،شرایط بدی بود که در خواب به من گفته شد و من بجای تسلیم شدن ،باز خودم رو به نفهمی زدم چون تمرکزم رو خواسته ی نابجایم بود،و در آخر نتیجه ی من از بی اهمیتی کردن به این الهامات،عذابی شد که مدتها من و خانواده ام درگیرش شدیم.
تقریبا دو هفته همراه دو بچه ی کوچیکم در کشور غریب در بازداشت بودم ،چون در فرودگاه متوجه شده بودن که ویزای ما اثر انگشت نداره و بعد برگشتن به ایران نزدیک دو سال در بدترین شرایط زندگی کردیم چون از لحاظ مالی هم تقریبا به صفر رسیده بودیم .
الان مدتی ست که شرایط زندگیم بهتر شده و به یک آرامش نسبی رسیده ام و دوباره اون احساس (منظورم الهامات درونی ) در من داره زنده میشه اما نه به اون شفافیت قدیم و الان که هر روز دارم قانون رو درک میکنم ،سعی میکنم خودم رو پاک کنم از تمام اون سیاهی های که ناخواسته وارد وجودم شده بودن و من رو از اون نور مطلق دور کرده بودن.
فایل امشب خیلی برام الهام بخش بود و هزاران بار خدا رو شکر میکنم که شما رو جزو دستان خودش قرار کرده تا من و امثال من رو که ناخواسته از فرکانس خدا دور شده ایم رو هدایت کنید به سمت اون خالق بی همتا.
امشب با یادآوری گذشته ام واقعا به این درک رسیدم که ما همگی پاک به این دنیا اومدیم و این خود ما هستیم که در طول مسیر زندگی با گوش کردن به نجواهای شیطان ،خودمون رو از اون نور و آگاهی که خدا درونمون قرار داده دور میکنیم.
خدایا، ای خالق بی همتا،ای قدرت مطلق جهان هستی من در برابر عظمتت تسلیمم
خدایا من تسلیمم.
خدایا هدایتم کن به هر راه و مسیری که خودت میخواهی.
کمکم کن تا همان بنده ای باشم که در درگاهت سربلند باشم.
خدای مهربانم خودم را به تو میسپارم
سلام خدمت استاد وخانم شایسته عزیزم خدایا شکرت که امروز برای دومین بار من رو به این لایو هدایت کرد چند وقتی است که جو اطرافم متشنج است واطرافیان به شیوه هایی از اطرافم دور میشوند انگار فرکانسم تغییر کرده کائنات برایم جوی ایزوله میخواهد کمی نگران بودم وامشب از خدا هدایت خواستم تا قلبم را ارام کند به قسمت نشانه های سایت رفتم وبه این لایو هدایت شدم خدا بهم از زبان استاد گفت ارام وتسلیم باش از دل این تنشها ارامش وامنیت وفراوانی که خواسته بودی برایت رقم میخورد خدایا شکرت برای وجود سایت پر از برکتمون
خدایا به ارامش وامنیت هدایتم کن
خدایا من تسلیم توام تو به جای همه کس برایم کافی هستی
هدایت وحمایتت را شکر
امنیت خاطر را به من وهمه عنایت فرما
خدایا شکرت کمکم کن تا در تمام لحطاتم به یاد داشته باشم که تسلیم توام وهدایت تورا طالبم شکر شکرشکرت