گفتگو با دوستان 3 | تسلیم بودن در برابر هدایت
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- هدایت چیست؟ تا کجا می تواند پیش برود؟ و تا چه حد می تواند دقیق باشد؟
- نشانه هایی که تفکر در آنها می تواند نقش حیاتی “پیروی از هدایت در تجربه خوشبختی” را به ما بفهماند؛
- مهم ترین باوری که “پیروی از هدایت” را تبدیل به مهم ترین اولویت زندگی فرد می کند؛
- چه باوری باعث می شود هدایت را بر استدلال های عقل، اصلح بدانیم و تسلیم آن باشیم؟
- “فرایند تکاملی درک هدایت” که منجر می شود به تسلیم بودن در برابر این جریان سازنده؛
- آیا “هدایت خواستن” فقط درباره چیزهایی معنا دارد که نمی دانیم یا نمی توانیم؟! یا بهتر است درباره آنچه تخصص و مهارت داریم نیز از خداوند طلب هدایت کنیم؟
- چگونه خود را در مدار دریافت هدایت ها قرار دهیم؛
- “میزان تشخیص هدایت” بستگی به “میزان آمادگی فرد برای دریافت نعمت ها” دارد؛
منابع بیشتر:
دوره قانون آفرینش بخش 10 | بررسی آیات با ریشه “ش ی ء” و “ر و د” (درک تفاوت بین اراده و مشیت خداوند)
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD623MB40 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 3 | تسلیم بودن در برابر هدایت37MB40 دقیقه
با سلام خدمت استادعباسمنش وخانم شایسته عزیز من سال 1400بااستادعزیزاشناشدم و بحث هدایت الهی و فهمیدن اونو یکی ازنعمتهای الهی می دانم ازهمان سال یک خواسته داشتم که دراول بهمن همان سال اولین الهام ونشانه بزرگ رسیدن به خواسته ام اشکارشدوواردمسیرتله پاتی بایک شخص شدم و هر اقدامی لازم بود انجام دادم ترمزهایی در ذهنم داشتم که یکی یکی اونهارابرداشتم و همه چیزرابرای ذهنم منطقی کردم وهرهدایتی که به من می شدانجامش می دادم ونشانه های اون خواسته هربارقوی تروروشن تر برای من آشکارمی شدو حتی الهامی که دراین موردیک کتاب بنویسم ازبس اتفاقات عجیب وشگفت انگیزبود اماهمچنان من به خواسته ام تابه الان نرسیده ام وخیلی ازسوالاتم بدون جواب مانده تاهدایتی که چندوقت پیش دریافت کردم که توبعدازرسیدن به خواسته هیچ زمانی برای رشدی که نیازهست نداری وتکاملی رابایدطی کنی درتاخیردررسیدن به خواسته ات بایدانجام شودوبه زمان بندی خداوندبایداعتمادکنی دیگه به نوعی تسلیم شدم وباتوجه به خواسته ام این هدایت راکاملاقبول دارم وتاحدزیادی ارام شده ام وخیلی بیشترازقبل صبورتراین متن رابرای این نوشتم که دوستانی که همه کاررابرای رسیدن به خواسته خودانجام داده اندامااتفاق نیفتاده بدانندشایدبحث زمان بندی درست رسیدن به خواسته مدنظر باشدکه فقط خداوندبران اگاه است
سلام خدمت استاد وخانم شایسته عزیزم خدایا شکرت که امروز برای دومین بار من رو به این لایو هدایت کرد چند وقتی است که جو اطرافم متشنج است واطرافیان به شیوه هایی از اطرافم دور میشوند انگار فرکانسم تغییر کرده کائنات برایم جوی ایزوله میخواهد کمی نگران بودم وامشب از خدا هدایت خواستم تا قلبم را ارام کند به قسمت نشانه های سایت رفتم وبه این لایو هدایت شدم خدا بهم از زبان استاد گفت ارام وتسلیم باش از دل این تنشها ارامش وامنیت وفراوانی که خواسته بودی برایت رقم میخورد خدایا شکرت برای وجود سایت پر از برکتمون
خدایا به ارامش وامنیت هدایتم کن
خدایا من تسلیم توام تو به جای همه کس برایم کافی هستی
هدایت وحمایتت را شکر
امنیت خاطر را به من وهمه عنایت فرما
خدایا شکرت کمکم کن تا در تمام لحطاتم به یاد داشته باشم که تسلیم توام وهدایت تورا طالبم شکر شکرشکرت
خدای مهربانم سپاسگزارم که من رو هدایت کردی تا امشب این فایل رو که دیشب تو جستجوها دیده بودم رو بیام و گوش کنم.
سلام استاد عزیزم
سلام دوستای عزیز هم خانواده ام در این سایت ارزشمند و پر از آگاهی
استاد امشب که من این فایل رو گوش کردم انگار پرده ای از روی ذهنم کنار رفت و بهتر متوجه حرفهای شما شدم
باید اعتراف کنم که ما واقعاً خالق زندگی خودمون هستیم،و ما خودمون هستیم که تعیین میکنیم زندگیمون چجوری پیش بره.
استاد من جزو اون کسایی هستم که از بچگی همیشه الهامات خدا رو خیلی واضح احساس میکردم و چون درکی از قانون جهان هستی نداشتم اسم این حسم رو گذاشته بودم حس ششم
و خوب یادم میاد هر بار به حس درونم اهمیت میدادم همه چی خوب پیش میرفت، ولی وقتی از سر لجبازی با اون حس درونم ،که تو اون لحظه بررررخلاف میل نفسانیم بهم الهامی میکرد،بی اهمیتی میکردم چ اتفاقات ناخوشایندی برام پیش می اومد. و این موضوع بحدی برای من واضع بود که تو همان دوران بچگی منو متوجه ی این حس کرده بود.
و شما چ زیبا گفتید وقتی در مدار ش نباشیم این الهامات در ما کمرنگ میشه.
استاد اینو برای یادآوری به خودم و تجربه ای برای دوستانم اینجا مطرح میکنم که ما چجوری خودمون رو از مدار درست ناخواسته خارج میکنیم.
در بالا خدمتتون گفتم که من از بچگی یه حس قوی داشتم که اسمش رو حس ششم گذاشته بودیم،این حس قوی سالها با من بود ، و در مورد هر کاری الهامی بهم میشد یا خوابش رو میدیدم و این روند ادامه داشت تا زمانی که در زندگی مشترکم به مشکلات ریز و درشتی برخورد کردم و هر روز بهش اضافه تر میشد و این مشکلات باعث نارضایتی من از زندگیم میشد و الان که دارم بهش فکر میکنم میبینم من دقیقاً اون زمانی که تمام توجهم رو گذاشته بودم رو مشکلاتم در زندگی مشترکم و حتی از خدا هم شاکی بودم من اون زمانها،این حس در من خیلی کمرنگ شد و متاسفانه هر چقدر از درون آشفته تر میشدم،زندگیم سخت تر و سختر میشد و با مشکلات ریز و درشت بیشتری مواجهه میشدم.
استاد من تا قبل آشنایی با شما این قانون رو نمیشناختم و اگر بخوام دقیقتر بگم من از 1تا 2 ماه گذشته بیشتر به این آگاهی ها رسیدم و کم کم دارم به این قدرت میرسم که بتونم ذهنم رو کنترل کنم،و از خدا میخوام منو به اون حد از آرامش برسونه که بتونم مثل قبل صدای خدا رو از درونم بشنوم.
استاد یکی از الهامات خیلی واضعی که من از گذشته یادم میاد و من از سر بی اهمیتی بهش ،اونو نشنیده گرفتم ، چون اون الهام برخلاف خواسته ی اون زمان من بود و من نمی خواستم تسلیم باشم و میخواستم هر جور شده به خواسته ام برسم ،این بود که ما( و بیشتر من) تصمیم گرفتیم از ایران مهاجرت کنیم ،و در طی آماده شدن و انجام کارها بارها همون حس قوی در درونم بهم میگفت که این کار شدنی نیست و ما نمیریم،این حس بحدی در من قوی بود که هنوز هم که هنوزه بعد از گذشت 9 سال به همون قدرت در ذهنم یادآوری میشه،ولی چون من به دلایلی به شدت خواهان این مهاجرت بودم ، به حس درونم بی اهمیتی کردم،استاد اینو شاید شما باور کنید ولی کسی که در این مدار نیست ممکنه فکر کنه که دارم داستان تعریف میکنم،ولی خدا شاهده ،خدا تا لحظه ی آخر خواست منو از خواسته ام منصرف کنه و آخرین هشداری که به من داد در دقیقه ی 90 قبل رفتن ،شرایط بدی بود که در خواب به من گفته شد و من بجای تسلیم شدن ،باز خودم رو به نفهمی زدم چون تمرکزم رو خواسته ی نابجایم بود،و در آخر نتیجه ی من از بی اهمیتی کردن به این الهامات،عذابی شد که مدتها من و خانواده ام درگیرش شدیم.
تقریبا دو هفته همراه دو بچه ی کوچیکم در کشور غریب در بازداشت بودم ،چون در فرودگاه متوجه شده بودن که ویزای ما اثر انگشت نداره و بعد برگشتن به ایران نزدیک دو سال در بدترین شرایط زندگی کردیم چون از لحاظ مالی هم تقریبا به صفر رسیده بودیم .
الان مدتی ست که شرایط زندگیم بهتر شده و به یک آرامش نسبی رسیده ام و دوباره اون احساس (منظورم الهامات درونی ) در من داره زنده میشه اما نه به اون شفافیت قدیم و الان که هر روز دارم قانون رو درک میکنم ،سعی میکنم خودم رو پاک کنم از تمام اون سیاهی های که ناخواسته وارد وجودم شده بودن و من رو از اون نور مطلق دور کرده بودن.
فایل امشب خیلی برام الهام بخش بود و هزاران بار خدا رو شکر میکنم که شما رو جزو دستان خودش قرار کرده تا من و امثال من رو که ناخواسته از فرکانس خدا دور شده ایم رو هدایت کنید به سمت اون خالق بی همتا.
امشب با یادآوری گذشته ام واقعا به این درک رسیدم که ما همگی پاک به این دنیا اومدیم و این خود ما هستیم که در طول مسیر زندگی با گوش کردن به نجواهای شیطان ،خودمون رو از اون نور و آگاهی که خدا درونمون قرار داده دور میکنیم.
خدایا، ای خالق بی همتا،ای قدرت مطلق جهان هستی من در برابر عظمتت تسلیمم
خدایا من تسلیمم.
خدایا هدایتم کن به هر راه و مسیری که خودت میخواهی.
کمکم کن تا همان بنده ای باشم که در درگاهت سربلند باشم.
خدای مهربانم خودم را به تو میسپارم
با سلام خدمت شما استاد عزیز و دوستان گرامی
بعد از گوش دادن این فایل و اون قسمتی که استاد در مورد هدایت گفتن که بعضی وقتها حتی تلفن زنگ میخوره و جواب نمیدن به شرایطی من تجربه های زیادی دارم ولی یکیش خیلی از همه پر رنگ تر بود یه شب که دوستم ماشین جدید خرید میخواست شیرینی بده به ما و گفت بریم بیرون ولی خب من گفتم من که اهل نوشیدنی نیستم نمیام خیلی اسرار کردن ولی من نرفتم تا شد آخر شب که من میخواستم بخوابم و دیدم که زنگ زدن ولی من یه حسی بهم گفت که جواب ندم
فرداش دیدم که دوستم زنگ زد و متاسفانه اونا با ماشین چپ کردن و آسیب دیدن و خدا میدونه اگر من اونشب جواب میدادم چه اتفاقی قرار بود برای من بیوفته این فقط یکی از داستان های من بود که تجبرش کردم
به نام خدای مهربان که هرلحظه مراهدایت وحمایت میکند…
سلام استادجان:سلام مریم جان
بعداز خوردن شام من این فایل وگوش دادم بادوتا دیگه شبیه این ؛بی نظیربود استاد خدایاشکرت که انقد لطف داشتی بهم یه روزی که ازته دل گفتم خدایا منم میخام منم همچین کلاسی میخام همسرم ومیدیدم تعهدا وحرف وعمل قشنگش و به کلاس های انجمن ان ای گفتم خدامنم میخام باحالت اشک یه مدت بعد خداوند آسون واتفاقی سایت وبهم معرفی کرد من خیلی آماده بودم استاد تشنه ی تشنه بودم ،الانم چشام پره حالم خوبه خدایاشکرت به خاطر این همه آگاهی :حال خوب آرامش :خانواده :پیداکردن خدای درون :الهامات وهدف وهدف و هدف :واجابت کل خواسته هاازتو ..
چقدر طنازخانم باانرژی صحبت کردند چقدرحال کردم ازاون قسمتی که گفتن وقتی قرآن وبازکردم بهم گفت که وقتش برسه قرآن ومیخونی ..استادمنم یکی ازآرزوهای ازته دلمه که یه مدتی اززندگیم وبه صورت تمرکزی بزارم روقرآن چندبارامتحان کردم استادنشده شایدوقتش نبوده یاهنوز درمدارش نیستم ولی مثل همون کلاس هاکه ازخدا خاستم ازته دل این دوره ی قرآنی هم میخام واون روزی ومیبینم که انقدر به ثروت رسیدم ودرمحل زندگی دلخواهمم انقدر دغدغه هام کم شده که 8 گرو 9 نیست وانقدر من به خدا نزدیک ترشدم که فرکانسم رفته بالا ،ارزوهاو به دستش آوردن شون یعنی عزیزدل خدابودن یعنی درآغوش خدابودن یعنی عشق بی حدواندازه یعنی خودبهشت آرزوهای ماانقدر مقدسند انقدرمعنوی ان :بارسیدن به آرزوهام مامتواضع ترمیشیم و مخلص تر ..
خیلی دوست دارم که تواین ماه عزیز قرآن بردارم دستم وبخونم استادممنون که گفتید کتاب قرآن فرکانسیه اصلا گفتیدبهتون میگه منظورخداچیه وحس میکنیم،این خیلی کمک بزرگی کردبهم .
رفتم و قرآن وبازکردم گفتم حالابزاربخونم انشالله که عالی شه حالم ..
بازش کردم واول سوره حمدوخوندم چه قدر ته دلم قرص شد همه چی توحیده خودش گفته مالک ومربی وصاحب جهانیان خداست بااین وجودمانگران چی هستیم ؟
بعدمیخاستم ادامه بدم که یه حسی بهم گفت بروازآخربخون گفتم بزارصفحه به صفحه بخونم دیگه شاید تواین ماه عزیزتموم کردم کل قرآن و .
دوباره اون حسه بهم گفت یادته استاد گفت تکامل مهمه توازاول بخونی حالیت نمیشه که حتی پیامبرم اینجوربوده اون سوره های مکی وکوتاه اول به پیامبر وحی شده اوناآسونترن .
رفتم و دوتا سوره خوندم. عشق کردم چه قدر واضح توضیح داده رسیدم به سوره ی فیل اصلا منقلبم کرد نشستم فک کردم وفکرکردم وعشق کردم واشک ریختم وتشکرکردم بابت این همه نمیدونم چی یه لحظه یادم رفت چی میخاستم بگم ولی میخام بگم آقا این سدره چی میگه ؟؟؟میگه لشکر فیل های به اون قدرت وعظمت و فقط پرنده های کوچک ازپادرآوردن مثل قصه واسه بچهامیمونه که بگیم آره توسرزمین قصه هاوخیال همه چی امکان پذیره :امااین واقعیت بوده ویه پیغامی بهمون میده که اگر باخداباشی غیرممکن هاممکن میشه خداوند عمدا اون فیل های عظیم وباپرنده ها نابودکرد که این پیغام وبده .
عاشقتم خدایا عاشقتم ..چه قدر بااین کتاب حجت وبرماتمام کردی چقدر مسیرو بهمون یادآوری کردی همش توحیده .نمیتونم دیدگاهم وحالم و توصیف کنم
واقعاممنونم پروردگارعزیم .
عصری من به خانه ی یکی از نزدیکان رفتم و ایشون یا کم گلایه کرد ازیه بنده خدا هرچندنمیخاستم بشنوم ولی …
استاد من به خودم ظلم میکنم وبه خودم حال بدی میدم ورودی نامناسب یعنی این اماچندین باراشک ریختم خدایامن وببخش واقعا به خودم اذیت کردم وتوچیزی جزصلاح من ونمیخاید من بااین ورودی ها ازخواسته هم دورمیشم توجهم میره روی ناخواسته ها فکرم مشغول میشه و….
ازخداطلب مغفرت کرردم وقول بهش دادم تواین ماه عزیز خبلی خیلی حواسم به گناه نکردنم باشه ..
خدایاشکرت .
وقتی فایل شمارو گوش دادم نمیدونستم ازکجاشروع کنم وچه کامنتی بنویسم امالان گه بیدارم براسحری ومنتظراذانم وکمی قرآن خوندم بهم الهام شد .
خدایا تنهاتورامیپرستیم وتنهاازتو یاری میجوییم …
145مین گام روزشمارزندگی الهی راتجربه میکنم.
خدایاشکرت این تجاربم بااحساس خوب وآرام طی میشود.
به نام خدا وسلام به خدا که عشق من از ازل تاابدهادردلش ماندگاری دارد.
سلام به استادعشق،استادی که حرفش باعملش یکی است که شده این نتیجه ی رابطه ی عالی باخودش،خدا،واطرافیان وطبیعت بدون هیچ وابستگی
سلام به کل نازپروده های خداکه درسایت بهشتی مشغول انجام دادن عمل صالح هستند.
الهی سپاسگذارم که منوعاقبت به خیرکردی.
الهی توراسپاسگذارم که به منوخانواده ام و به نی نی نازوجیگرگوشم ثروت سلامتی ،تسلیم،تمکین ویکتاپرستی همراه باشکرگذاری را داده ای .
دیروزیک پیام بازرگانی برای یک حاج خانم اجراکردم.
میگفت: منم خداروشکرمیکنم که عاقبت بخیرشدم.
چون دستم به جیب خودم میره زیرمنت بچه هام نیستم که همین قلم ازهمه بدتره که محتاج کسی باشی!!!!!
الان یادحرف بنده خدا افتادم که عه منم ازهمه عاقبت بخیرترم که اولاًتوسفردنیابااسپانسری خداازاول تاآخربادلی آرام وشادبه ماوعده داده شده است.
تمام امکانات دربهترین نوع به شرط ایمان وباوردسترسی داریم.
وتوی سفربهشت کره ی خاکی یک بهشت دیگه خدابرام بناکرده به نام سایت که اقیانوس برکت وآگاهی ومکتب خانه برای من ساخته شده است.
به سادگی بیاموزوعمل کن الهی شکرت.
امروزبیدارشدم گفتم خدایاکجابرم پیاده روی که پیام اجراکنم؟؟؟؟!¡!!!!!
گفت:بروحرم امام رضاعلیه السلام.
نمازظهرخواندم شکرگذاری رونوشتم رفتم ایستگاه خط واحدبدون معطلی واحدرسید.
سوارشدم تقریبابیشترصندلی هاسمت خانمها پُربود.
همون جلوسمت خانمهاایستادم سلام وقبولی روزه نمازهاوتبریک ماه مبارک روگفتم .
ودرادامه پیام روخیلی بهترازوقتهای دیگه باآرامش عمقی ولبخنداجراکردم ونشستم.
4مین ایستگاه نگه داشت حالم خیلی ناخوب شدچون روزه هستم سریع ایستگاه 5که ایستگاه پارک ملت بودبی رمق پیاده شدم.
و لباس گرم وچادرم تونایلون دستم بود.
گفتم :خدایااین لوازمم اضافه س فقط کمکم کن.الخیروفی ماوقع هرچی هست به نفع منه.
وگفتم: زیارتت قبول شده لیلاجون امام رضامیگه دریمنی پیش منی.
رفتم سمت پارک ازکنارگذر پارک میومدم سمت وکیل آباد.
3تادخترجوان وخوشگل رونیمکت نشسته بودن سلام واحوالپرسی کردم پیام رواجراکردم به مسیرم ادامه دادم .
بین راه خواهرم تماس گرفت شب بعدازافطارهستین باشوهرم بیایم خونه ی شما!؟
گفتم آره هستیم. ولی عزیزدلم وپسرم سومیم که معرفه به قهرمان .
گفتم: قهرمان ازراه میرسه خانه ساکت تلویزیون خاموش فقط میخوابه هرساعتی برسه خانه برنامه ی پدروپسرهمینه!ساعت5صبح میرن غروب یاشب برمیگردن نیازبه استراحت دارن.حالاشماجمعه بیاین یکم بهتره.خیلی باعزت نفس بالاجواب دادم.همین صحبت روچندروزپیش باپسردومیم میکردم که کسی با ما رفت وآمدنداره اگه خاله جان هم بگه میخوایم بیایم میگم پسرم وعزیزدلم خوابن!
گفت: خوبه ولی صله ی رحم هم لازمه .
گفتم: خودم وخانواده ام ازهمه چی مهمتریم.
وامروزهمچین اتفاقی افتاد.به پیاده روی ادامه دادم ساعت2/30به خانه رسیدم.خیلی روزقشنگ وپربرکتی بود.
کارکنان شهرداری کل باغچه های حاشیه وکیل آباد روآماده ی گل کاری کرده بودن کل علفهای هرزجمع آوری شده ودرختچه هاروهرس کرده بودن که اینهاهمه برای من معلم بودمدام باید درونم را سم پاشی کنم !¡!علفهای هرز روازبین ببرم تااین احساس خوبم ماندگارباشه این فایل روقبلا هم گوش کردم من خیلی عجولم بایدبیشترروخودم کارکنم والحمدولله خیلی خیلی بهترشدم از100مَن عجولی به50مَن رسیده ام !!!!!
خیلی ازخداوازخودم واستادم تشکرمیکنم .
وبرای احتیاط بیشتروقدمهای تکاملی برداشتن ازشانه خاکی جاده راه میرم وهرروزم راباروزقبلم مقایسه میکنم به شکرانه ی اصل وجودم معشوق وعاشق شبانه روزی ام خدا.
الحمدوالله روبه بهبودی هستم.همین که ازاتاق (آ. ی. سی. یو)واتاق سی. سی. یو)خدا به من شوک واردکرده ونفسم بالا اومده و بهترِ بگم احیا شدم .وخدادستورداده به بخش مراقبتهای ویژه انتقالم بدن!!که واقعابه مراقبتهای ویژه الهی نیازمندم وبه سفارش خدااستادومریم جون برای من تقویت کننده های قوی وچرک خشک کن نسخه می پیچندوبایدخودم مراقب خودم باشم ومادام العمر توهمین محلِ رفت وآمد فرشته ها باشم. الهی خیرببیندوبابت بخش پرستاری وکلیه ی عزیزانی که ازمصرف تقویت کنندهاشون برام دلنوشته میگذارند ونتیجه های عالی دیدن وروبه بهبودی هستندچه از نظرمالی،سلامتی،رابطه ی عالی باخدا وخودشون واطرافیانشون،وکنترل ذهن وسپاسگذاری کردنشون واقعاباتک تک کوارکهای وجودم کیف میکنم براتون دعای خیردارم وکاری دیگه برای داداشیهام وخواهرجونهام ودخترپسرهام نمیتونم انجام بدم!!!!!!!!!
الهی توراسپاسگذارم که توی مصیربازگشت به خودت روبرام سرپناه شده ای باتمام امکانات رفاهی وتفریحاتی دمت گرم باخدایی کردنت لطفارهبریت زندگی فیزیکی ومتافیزیکی خودم وخانواده ام تا خاتممان رابه عهده داشته باش .
چون توخدایی خودت رابلدی ولی ماهیچی نمیدونیم تسلیمِ تمکینِ توئیم.
الهی سپاسگذارم که الان عزیزدلم از محل کاربه خانه رسیدبه قول خدابیامرزمادرم ازبس که دادمادومادرزن همدیگرو دوست داشتندمیگفت:ننه بلندشویک چایی براشوهرت بیار!!!!!میگفتم ای باباخودش میریزه مادرجان!!!
الان یک چایی لب سوز به نیابت پدرومادرشوهرم وپدروبخصوص مادرخودم میریزم نوش جانش الهی شکرت. برای همه ی اهل عالم سعادت وپیروزی ازخداطلب میکنم.یاحق.عاشقتونم استادومریم جون واهل سایت.
بنام خدای مهربانم. من خیلی ادم عجولی بودم و تا حدودی روش کار کردم و الان بهتر شدم اما هنوزم یه ذره ای ازش تو وجودم هست جوری ک یک شب استاد رو تو خواب دیدم ازش پرسیدم برای موفقیت و خوشبختی باید چیکار کنم؟ فقططططط یک جمله توی خواب بهم گفت(عجول نباش) و واقعا انگار ک خدا اون شکلی ب چهره استاد بمن فهموند ک عجله نکنم هرچیزی سرجای خودش اتفاق میوفته اگر فرکانس و باورهامون رو درست کنیم.مثل روند تکامل تبدیل شدن تک سلولی به یک جوجه ما هم باید روند تکاملمون رو طی کنیم. یک تخم مرغ چون توی مسیر هدایت درست هست اگر توی شرایط خاص و خوب خودش قرار بگیره شکوفا میشه و تبدیل به یک موجود جاندار میشه و بی برو برگرد به یک جوجه ک هدف خلقتش هست تبدیل میشه. ماهم باید همینجوری عمل کنیم فرکانس و باورهامون رو درست کنیم تا با طی شدن دوره تکاملمون تبدیل ب اون چیزی بشیم ک میخوایم.واقعا من اینو امروز خیلی بهتر درک کردم. و راجب هدایت های خداوند چقد خوب شد ک سپیده حرف زد راجبش و گفت که براش پنج سال طول کشید ک اینقد با خدای درون خودش ارتباط قوی شکل بده و باهاش راحت باشه و باهاش مکالمه واضح و آگاهانه داشته باشه. طبق عادت عجول بودنم همیشه میگفتم چرا من زیاد نمیفهممش چرا فراموش میکنم ک باید باهاش حرف بزنم ولی امروز بازم متوجه شدم ک اقای محمد عزیز باید صبر کنی باید دوره تکاملت طی بشه عجله نکن برای یکی ممکنه 5سال طول بکشه ولی برای یکی دیگه زمان کمتری ولی به هر حال باید این تکامل طی بشه و سپاسگزار خداوندم ک این روزا اصن عجیییییب داره بهم حال میده
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام عزیزان جان
سوره انبیاء
إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ ﴿92﴾
این (پیامبران بزرگی که به آنها اشاره کردیم و پیروان آنها) همه امت واحدی بودند (و پیرو یک هدف) و من پروردگار شما هستم، مرا پرستش کنید. (92)
وَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ کُلٌّ إِلَیْنَا رَاجِعُونَ ﴿93﴾
(گروهی از پیروان ناآگاه) کار خود را به تفرقه در میانشان کشاندند (ولی سرانجام) همگی به سوی ما باز میگردند. (93)
فَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا کُفْرَانَ لِسَعْیِهِ وَإِنَّا لَهُ کَاتِبُونَ ﴿94﴾
هر کس چیزی از اعمال صالح را بجا آورد در حالی که ایمان داشته باشد، کوششهای او ناسپاسی نخواهد شد، و ما تمام اعمال آنها را مینویسیم (تا دقیقا همه پاداش داده شود). (94)
خدایا شکرت من خالق زندگی ام هستم تمام اتفاقات زندگی ام بر اساس باورها و افکار و فرکانس های خودم بوجود می آید.
استاد عزیزم بینهایت سپاسگزارم
خدای من چقدر دقیق چقدر منظم چقدر زیباست این تسلیم شدن و وصل شدن به جریان هدایت الهی
الله و اکبر
استاد این فایل بینظییییر بوووود برام
چند روز پیش یه محصولی داشتم بهم گفته شد به یکی از دوستام پیام بدم اگه خواست براش ببرم
نشونه گذاشتم هر وقت بهم گفته شد بر اساس نشانه ها قدم بردارم
امروز صبح که برای بیدار کردن بچه ها برای رفتن به مدرسه بیدار شدم
تو همون گیج و منگی و خواب آلودگی یه صدای شنیدم که امروز محصول رو بردار برو کارگاه
اصلا منطقی نبود چون برنامه من یه چیز دیگه بود میخواستم دوره جدید رو بیشتر گوش بدم ولی صدا قوی تر بود که باید حرکت کنی من بقیه کارها را انجام میدهم.
به یکی دیگه از دوستام پیام دادم که اگه فلان دوست که قرار بود من براش این محصول رو ببرم اومده کارگاه تا منم بیام
ایشونم جواب داد که بله اومده
حاضر شدم و گفتم بلطف و هدایت خداوند هم پیاده روی مو انجام میدم تا کارگاه که نیم ساعتی میشه هم اینکه محصولم رو میبرم حالا اگه بقیه خانم ها هم خواستن میفروشم بهشون
و پیش خودم گفتم اگه هم ازشون موند میبرم نشون مغازه دارها میدم
رسیدم کارگاه و تعداد کمی هم بود محصولم
خانم تا متوجه شدن اومدن و اصلا نمیدونم چطور برداشتن و همون لحظه هم پولشو برام واریز میکردن با گوشی
حالا قبلش بخدا گفتم باشه تو گفتی برو من میرم دیگه مابقیش با خودت هم مشتری عالی باش هم نقد و هم فراوانی را بیشتر باور کنم و حتی تو تمرینم هم همین خواسته را داشتم
و با احساس خوب رفتم
استاد میدونی که این وسط نجواها هم هست ولی دیگه زوری نداشت چون ایمان من میچربید به ترس بلطف خداوند بزرگ شده ام یه ذره بهتر و بیشتر ظرف وجودم بزرگتر شده
اعتماد به نفسم بیشتر شده
و خیلی راحت خودش همه کاره ام بود و همه جوره هوامو داشت
و من اینقدر ایمانم قوی تر شده که حد نداره
فقط اعتبارش را بخدا میدهم
تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان
استاد عزیزم بلطف خداوند و استارت دوره هم جهت شدن با جریان خداوند
تو همین دوسه روز اینقدر من حالم بهتر شده آسانتر شده ام بر آسانی ها
هدایت خداجونم را بهتر میفهمم حتی تو کارهای کوچیک
مثلاً امروز که میخواستم گوشت چرخ کنم با دستگاه خودم
یه تیکه گوشت با چربی انداختم اولش خیلی فشار دادم تا گوشت بزنه بیرون یه لحظه موندم
گفتم من دارم تقلا میکنم
خدایا من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت برام گوشت را از چرخ گوشت بده بیرون که من نخوام دوباره کاری کنم و دستگاه را باز کنم
و بلطف خداوند همون لحظه که داشتم با خدا حرف میزدم و بابت امکانات سپاسگزاری میکردم و میگفتم انرژی تمام اموراتم وسایلم هر چیزی که دارم تو هستی من بدون تو هیچی نیستم
خودش اینقدر عالی و راحت گوشت را برام چرخ کرد که بخدا من فقط داشتم در حین گوشت چرخ کردن لذت میبردم که وقتی کاراتو بسپاری به رب العالمین چرخ زندگی چقدر روان و روغن کاری میشه
الله و اکبر
خدایا شکرت کمکم کن یک لحظه هم مرابحال خودم وامگذار
چقدر زیبا و دلنشین میشه هر لحظه تسلیم باشی و در هر کاری توکل کنی بگی فرمون دست تو من تسلیمم هیچی نمیدووووونم هیچی نمیفهمم
چقدر این اعتماد و باور بخدا که فقط یک انرژی در جهان است و آن هم انرژی و نیروی خیر است
هیچ نیروی شیطان وجود ندارد
فقط نیروی حاکم بر جهان نیروی خیر است
نور آسمانها و زمین است
قادر مطلق است
توانا و دانای کامل است
علمش بر تمام عالم محیط است
خدایا شکرت من از هر خیری از جانب تو برسد فقیر ترینم.
خدایا شکرت که تمام اتفاقات زندگی ام الخیر و فی ما وقع است.
جان جانانم سپاسگزارم
خدا یا شکرررررررررت میخوام کمکم کنی که همینطور که برای کارهای طول روزم میسپارم بخودت در مورد بچهها هم بسپارم بخودت و آرام و آسوده خاطر م کن
خدایا شکرت خیلی بهتر شده ام خدایا کمکم کن تکاملم را بدرستی طی کنم و در این مسیر زیبای الهی ثابت قدم تر و فروتن و متواضع و تسلیم در مقابل خداوند متعال باشم.
خدایا شکرت که روی مومنتوم مثبت هستم و هر روز داره حال و احساس خوبم بیشتر و بهتر میشود.
خدایا صد هزار مرتبه شکرررررررررت
خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط قراردارم
خدایا شکرت که جهان سرشار از انسانهای نازنین و شریف و بینظییییر است که از هر نظر به من کمک میکنند
خدایا شکرت که تمام انسانها و شرایط و موقعیت ها و سیله ای است برای رساندن موهبت های الهی به من
خدایا شکرت که من به عدالت خداوند ایمان و باور دارم و میدانم آنچه که متعلق به من است به من داده میشود و من آرام و آسوده خاطر هستم.
خدایا شکرت که من همواره هدایت شده هستم.
خدایا شکرت که آگاهی خداوند در وجودم هست و مرا به ایده های ثروت آفرین هدایت میکند هر لحظه
خدایا شکرت که تو میخواهی من صاحب همه چیز باشم همه چیزهایی که عالی هستند و زندگی مرا شکوفاتر میکند
خدایا شکرت که من یک نابغه هستم و از نبوغ خودم استفاده میکنم من عالی و بینظییییر و نازنین و دوست داشتنی هستم
همه دوست دارند که من فقط در کنارشان باشم و بهم رزق و نعمت زیاد بدهند.
خدایا شکرت من انسان شریف و دوست داشتنی هستم.
من تسلیمم هرآنچه دارم از آن توست مالک اصلی تویی
خدایا شکرت که من بهت وصل هستم
بهم گفتی که تو در آغوش خدا هستی
خدایا شکرت که تو آغوشت هستم و دارم از زیبایی های بیشتر جهان لذت میبرم
خدایا شکرت که جهان جهان فراوانی هاست
خدایا شکرت که هر روز نعمت و ثروت و فراوانی و رحمت و برکت الهی در زندگی ام جریان دارد همچون رودخانه پر آب و پاک و زلال
خدایا شکرت
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
به نام الله یکتا
درود بر استاد عزیز,بانو شایسته ی گرامی و دوستان هم فرکانسی ام
حقیقتا این فایل های مصاحبه,خودشان یک دوره ی آموزشی کامل هستند که به شخصه آگاهی های بسیار زیادی برای من داشت.آنچه دریافت کردم را درج میکنم به عنوان رد پا. چون ایمان دارم که مدتی بعد,باز هم آگاهی و دریافت های متفاوت و بیشتری از همین فایل خواهم داشت:
*هدایت ,حتی در کوچکترین امور ما جاری است و مادامی که با این جریان همراه باشیم,هر لحظه ی زندگی و امورمان را شامل میشود.
*شرایط دریافت این هدایتها ایمان به این جریان است. حتی زمانی که به ظاهر برای ما ناخوشایند می نماید.
*معنی هدایت ,این نیست که همیشه آنچه خوشایند ماست رخ میدهد .ممکن است نتیجه ی آنی دلخواه از عمل کردن به یک هدایت ,حاصل نشود اما در بلند مدت که تکه های پازل را کنار هم میچینیم ,متوجه قسمتی از هدایت که به ظاهر برای ما ناخوشایند بوده میشویم و میتوانیم ردپایی پیدا کنیم که همه ی اتفاقات طوری برنامه ریزی شده که در نهایت ما را به خواسته مان برساند.
*زمانی این درست بودن هدایت در بلند مدت را میفهمیم که اجازه دهیم که هدایت عمل کند و زمانی میتوان به این هدایت اجازه ی عمل داد که تسلیم باشیم.
*همچنین این هدایت زمانی عمل میکند که از سیستم ذهنی که برای خودمان ایجاد کردیم جدا شویم و خود را محدود به مسیرهایی مشخص برای رسیدن به خواسته نکنیم.
*مسیری که در آن برای رسیدن ,در حال تقلا کردن هستیم نوعی لجبازی با جریان هدایت است
*هدایت بر اساس جایگاه فرکانسی ای که در آن قرار داریم اتفاق میفتد و براساس مدار فرکانسی مان ,ایده هایی را دریافت میکنیم که ما را یک پله بالاتر میبرد و در واقع ,اوضاع را بهبود میدهد. و این روند هم یک روند تکاملی و پله پله است که اگر به ایده های الهام شده عمل کنیم در مرحله و پله ی بعدی هم ,هدایت بعدی را دریافت خواهیم کرد.
سپاس بیکران از استاد گرامی و سپیده ی عزیز بابت این آگاهی ها
به نام رب وهاب
من این فایلو حدودن 2 سال پیش برا اولین بار گوش کرده بودم و فقط به چشم یه فایل قشنگ گوشش کردمم و خیلی از حرفاشم مثل الان نمیشنیدم چه برسه درک کنم فک کنم تقریبن درکم صفر بود از هدایت
الان تین حرف استادو قشنگ درک کردم مه به سپیده گفت سپیده 5 سال دیگه این فایلو گوش کنه تازه میفهمه هدایت یعنی چی و میگه من اون موقع هیچی نمیدونستم
دقیقا درسته
من خودم فک میکردم هدایت همیشه باید خوب باشه چه مسیرش چه مقصدش
ولی الان استاد گفت ک بعضی وقتا که تعدادشم خیلی خیلی کمه ممکنه اتقاق به ظاهر ناجالبی بیوفته ولی همون اتفاق به ظاهر ناجالب دری به سوی آگاهی برات باز میکنه
و دقیقا وقتی هدایتو بشنویم و صدای قلبمونو زیاد صدای نجواهای ذهنیو کم کنیم خیلی برامون راحت تر میشه
من دیشب میخاستم انلاین طلای ابشدع بخرم و قبلش لازم بود کیف پول انلاینممو شارژ کنم بعد بخرم دوبار کیف پولمو شارژ کردم ولی پیام خطا داد و شارژ نشد با این ک موجودی از حسابم برداشت شد ولی دوباره برگشت
گفتم این هدایتی توش هست گذاشتم تا امروز که بدون ابن ک حواصم باشع بابام زنگ زد و گفت حتی از دیشبم پایین تر اومده و موقعی که رفتم بخرم باز موقع خرید عجله کردم خدا داشت میگفت نخر پایین ترم میاد من گوش نکردم
خریدم و دیدم بله پایین ترم اومد اگه عجله نمیکردم با قیمت پایین تری میتونسم بخرم
همش هدایته ولی هنوز یه اون درک واقعی ازش نرسیدم هنوز خیلی جاها صداش برام ضعیفه و به خاطر ظرف خودمه
ولی هرچقد که انجامش بدیم و نادیدش نگیریم همیشه به نفعمونه
به قول استاد یه وقتایی ما با هدایت لج میکنیم همون کاری که من سرطلا خریدن کردم
دقیقا منم این فایلو اگه 5 سال دیگه یا اصن 6ماه ذیگه گوش کنم میگم بابا من هیچی از هدایت نمیدونستم الان تازه میفهمم چیه