گفتگو با دوستان 1 |  همراه ماندن با جریان هدایت - صفحه 27 (به ترتیب امتیاز)

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

559 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    احمد جمشیدوند گفته:
    مدت عضویت: 1775 روز

    باسلام خدمت استاد عباس منش

    وتمام خانواده عباسمنش خیلی خیلی این فایل به من انگیزه داد استاد خواهشن این برنامه رو هم مثل زندگی در بهشت ادامه بدید یک دنیا سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    وحید پورتقویان گفته:
    مدت عضویت: 1935 روز

    وای که چقدر فوق العاده بود استاد،باورتون میشه خداوند تو این فایل هم یه سوال مهمه منو جواب داد هم آرامشمو با نتایج آقا حامد و سپیده خانوم صد برابر کرد واااااااااای که چقدر این هدایت رب فوق العادس خییییییییلی فوق العادس نه تنها این سوال بلکه هررررررچی سوال داشتم بهم جواب داده استاد جونم یواش یواش ذهنم داره قانع میشه یواش یواش داره مثل روح فکر میکنه دارن هماهنگ میشن استاد دارن هماهنگ میشن همینجوریم نتایج داره وارد زندگیم میشه چجوری تشکر کنم ازت خدا چجوری؟میخواستم جواب سوالمو از طریق مرا به سوی نشانه ام هدایت کن بگیرم ولی تا وارد سایت شدم این فایلو دیدم و ناخودآگاه دستم رفت روش همش هدایته هداااااایت رب خدایا شکرت استاد ممنون ممنون❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    آزاده گفته:
    مدت عضویت: 2947 روز

    استاد عزیزم

    واقعا نمیدونم با چه زبانی باید سپاسگذار خداوند باشم بخاطر این آگاهی هایی که هر روزه داره از طرف شما به زندگی من وارد میشه.

    فایل امروز رو تا بحال دو بار گوش کردم و هر ثانیه اش رو بلعیدم. شنیدن نتایجی که بچه های همکلاسی خودم از استفاده از دوره ها گرفتند به اندازه یک کهکشان در زندگی من باور ایجاد می کنه. از این حرفها هزاران درس یاد می گیرم.

    اینکه باید قرآن بخوانم. باید به قول سپیده جان تمام کار و زندگیم رو ول کنم و فقط قرآن بخوانم. تو این کار خیلی خوب نیستم. بارها شروع کردم اما وسط کار ولش می کنم. با وجود اینکه هر بار آگاهی هایی از این کتاب به من الهام شده که بعضا زندگی من رو زیر و رو کرده.

    من یک بار درگیر یک تضاد خیلی سنگین بودم و داشتم برای حل کردنش دنبال راه حلهای زیادی می گشتم و هر روز حالم بدتر و بدتر می شد. یک روز مستاصل از هر جا رو به قرآن کردم و به خدا گفتم خدایا خودت کمکم کن. من به هر خیری که از تو به من برسد فقیرم.

    و شاید باورتون نشه که همون موقع به چند آیه پشت سر هم رسیدم که دقیقا وصف حال من بود و راه حل مشکلی که داشتم. انگار خدا داشت شخصا با من حرف می زد. دقیقا در همون موردی که درگیرش بودم با کلمات دقیق و کانتکست دقیقش. من فقط اشک می ریختم. و اون هدایت حال من رو دگرگون کرد و باعث شد بعد از اون کاملا رهاش کنم و حال خوبم رو دوباره بدست بیارم.

    من با آگاهیهایی که امروز دریافت کردم این تعهد رو به خودم دادم و با تمام وجود تلاش می کنم که فراموشش نکنم و این کار رو ادامه بدم.

    اینکه نباید عجله کنم و سپاسگذار تمام دستاوردهایی باشم که در مدت آشنایی با شما به دست آوردم. اینکه باید تکاملم رو طی کنم. اینکه من تنها وظیفه ام اینه که روی خودم وباورهام کار کنم و بقیه کارها خودبخود اتفاق می افتند. اینکه من مثل سپیده عزیز باید دفترهای زیادی پر کنم و دیگه به بقیه اش کاری نداشته باشم.

    استاد من یادداشتهام رو توی تبلتم می نویسم و برای هر دوره یا هر مبحثی یک فایل ورد درست کردم. گاهی که به فایلها نگاه میکنم مثل ستاره قطبی که هر روز باهاش کار می کنم نجواها میاد سراغم که میگه «تو رو خدا نگاه کن. تو تا حالا نزدیک ۳۰۰ صفحه تمرین ستاره قطبی انجام دادی. خوب مثلا که چی؟ چه اتفاقی تو زندگیت افتاده؟ به ثروت بی نهایت رسیدی؟ تو فلان خونه آرزوهات داری زندگی می کنی یا فلان ماشین آخرین سیستم زیر پاته؟ تو فقط داری صفحه سیاه می کنی.»

    و من جوابش رو میدم که قرار نیست که یک دفعه به همه خواسته هام برسم. در هر صبحی که من خواسته هام رو به خداوند عرضه کردم، شب دو یا سه برابر لیست صبح، اتفاقات خوب در دفترم نوشتم و اشک ریختم. اتفاقات بزرگ زندگی من با همین رسیدن کوچولو کوچولو به خواسته هام اتفاق میفته.

    از دوستانم الهام می گیرم که یک سری کارهایی رو که همش به فردا میندازم انجام بدم. مثل درست کردن یک ویدئو یا صوت از نتایجی که در زندگیم اتفاق افتاده. به قول سپیده، من هم بخاطر اینکه می خواستم از این بهتر باشه هی عقب انداختم و گفتم بزار این اتفاق هم بیفته بعد انجامش بدم. اما الان مصمم هستم.

    چرا؟

    چون با تکرار این اتفاقات برای خودم هست که ذهنم رو میتونم ساکت کنم و براش دلیل منطقی بیارم که من تغییر کردم. زندگی من هیچ ربطی به زمانی که در گمراهی زندگی می کردم نداره. از هیچ جنبه ای. واقعا از هیچ جنبه ای زندگی من هیچ ربطی به سه سال و نیم پیش که شما رو نمی شناختم نداره.

    از همه مهمتر آرامشه.

    بدست آوردن انگیزه است.

    معنا دار شدن خلقت و زندگیه.

    دانستن قدر لحظه لحظه هاییه که خداوند به من هدیه داده و خیلی زود ممکنه تموم بشه.

    شاید باورتون نشه که من قبل از آشنایی با قوانین تنها کاری که می کردم این بود که روزهام شب بشه و یک روز لعنتی دیگه هم تموم بشه. و واقعا روزهای طلایی عمرم رو با همین تفکر مسموم حرام کردم.

    اما سپاسگذارم. بارها به خداوند گفتم که نه سه سال و نیم پیش، که اگر یک روز قبل از مردنم این آگاهی ها رو دریافت می کردم باز هم راضی بودم و به خودم می گفتم من ۲۴ ساعت با اگاهی زندگی کردم، من ۲۴ ساعت از زندگیم فهمیدم که بی هدف و بی دلیل و باری به هر جهت و تصادفی به این دنیا نیامدم. درسته که شاید در ۲۴ ساعت دیگه کاری از دستم برنمی آمد اما باز هم بهتر از این بود که در گمراهی و تاریکی بمیرم.

    خدای من نمیدونم حال خوبم رو چطور وصف کنم. من یک آدم دیگری شدم. این رو فقط شما و دوستان عزیزی که در این خانواده هستند درک می کنند. من واقعا یک آدم دیگری شدم و تعهد دارم که هر روز حتی اگر شده یک کم، به اندازه یک ذره بهتر از دیروز باشم. هر روز یک کاری بیشتر از دیروزم انجام بدم. هر روز به یکی از ترسهام حمله کنم. هر روز سعی کنم یک کمی بیشتر از دیروز در کارهایم مهارت کسب کنم.

    و این خداوند زیبای من چطور همه چیز رو هماهنگ میکنه برای اینکه من بتونم این کار رو انجام بدم. چطور شرایطی مهیا می کنه که کاری که برام خیلی سخت بوده به آسانی سر خوردن از یک سرسره برام راحت بشه. این حرفها واقعا در کلام نمی گنجه.

    دیروز هدایت شدم به یکی از فایلهایی که بصورت رایگان بر روی سایت هست که شما در مورد اینکه خداوند چی هست صحبت می کردید. تمام مدت اشک در چشمانم بود. می گفتید هر چه می گذره من کمتر می تونم خدا رو توضیح بدم.

    من نسبت به اولین باری که شما این فایل رو روی سایت گذاشتید میلیونها بار بیشتر این کلام شما را درک کردم. واقعا هر چه آگاهی ها بیشتر می شه کمتر میشه توضیحش داد. کمتر می شه در موردش حرف زد. کمتر میشه توصیفش کرد. فقط باید با قلبی باز در آغوشش گرفت و حسش کرد.

    سپاسگذارم هم از شما استاد عزیز و مریم جان عزیزترین

    و هم از حامد عزیز و سپیده عزیز که اینقدر زیبا نتایجشون رو از اعماق قلبشون برای من گفتند و باورهای من رو تقویت کردند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سارا رحیم زاده گفته:
    مدت عضویت: 2138 روز

    سلام به استاد عزیز و خانواده صمیمی عباس منش.

    استاد این همزمانی ها،این به موقع اومدن ها همیشه برای من نشانه ای بود تا بهم یادآوری کنه که سارا تو،توی مسیر درست هستی.

    امروز چند بار این فایل رو گوش دادم وهر بار سر یه جمله ای که خانم سپیده گفت ،اشک تو چشمام جمع شد،این داستان هدایت………

    اینکه خدا چگونه منو تا اینجا رسونده…..

    همیشه آرزوم جستجوی حقیقت بود،دوست داشتم توی این مسیر باشم،خدا رو بشناسم،بیشتر بفهمم وبدونم،من که تا یک سال ونیم پیش اصلا نمیدونستم استاد عباس منش کی هست،فقط چند تا کتاب موفقیت خونده بودم،چند تا فایل اساتید خارجی گوش داده بودم،چطوری خدا منو رسوند به این نقطه….

    من آرزوم کشف حقیقت،خدا،قرآن و….اینها بود،خدا چطور منو به اینجا رسوند؟؟؟؟؟؟

    معجزه همینه…..

    معجزه اینه که هر روز ،من اینجام،توی سایت بهشتی،با یه استاد بهشتی ودوستان بهشتی……چقدر حس خوبی داشتم …

    که این آگاهی ها رو دریافت کردم….

    منم این خاسته توی وجودم شکل گرفت که اول توی دوره داوزده قدم وقرآنی باشم،ودوم گوشی اپل داشته باشم.

    خداروشکر که در جمع شما خوبان عالم هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    شاپور امامی گفته:
    مدت عضویت: 2039 روز

    سلام نازنین استاد، سلام خانم شایسته شایسسسسسسته،

    میخوام یکسری صحبت ها رو بکنم در مورد کانون توجه ، لطفا دوستانی که تجربیاتی دارند حتما کامنت کنن، چون به قول استاد دنیا جای بهتری برای زندگی خواهد شد.

    من مهندسی شیمی خوندم و در یکی از بهترین شرکتهای نفتی کشور ( در اهواز ) مشغول کار هستم

    با درآمدی تقریبا خوب

    حدود ۱۸ ساله ساکن خوزستان هستیم

    من هیچ وقت نتونستم با گرمای هوا کنار بیام

    عاشق سرما هستم

    سال ۹۰ در آزمون وزارت نفت پذیرفته شدم

    بعد چند ماه بعدرفتیم دانشگاه امیر کبیر در تهران جهت مصاحبه روانشناسی، خلاصه اینم قبول شدیم و بعد مصاحبه دوستانم گفتن بیاید سریع بریم بلیط قطار بگیرم و برگردیم اهواز ، نمیدونم چجوری بگم ، اون روز هوا عالی بود ، نسیم خنک ، درختان چنار قد کشیده، تو ذهنم اینجوری تفکرات تکرار میشد که باز باید برگردم اهواز و اون شرایط رو تحمل کنم در حالی که بعدها با قوانین و حرفهای استاد آشنا شدم الگوهایی پیدا کردم که عاشق شرژی و گرما بودن

    می گفتن از سرما متنفرن

    آخرین مرحله مصاحبه فنی بود، تو یک روز بسیار گرم و منم ماشین نداشتم و داشتم پیاده میرفتم به محل مصاحبه، توی مسیر اصلا خوشحال نبودم ، در حالی که آرزوی خیلی ها بود آزمون ورودی نفت قبول بشن، با خودم فکر میکردم حالا وارد صنعت نفت هم شدیم ، من که صنعت نفت رو دوست ندارم ، من که این شرایط آب و هوایی رو دوست ندارم

    بخدا دقیقا یادمه احساس اسیری داشتم

    احساس میکردم دارم میرم سمت زندان

    وقتی وارد اتاق مصاحبه شدم ، ۵ نفر حضور داشتن

    خلاصه کلی ازم سوال کردن و منم هم تقریبا با کم حوصلگی جوابشون رو میدادم

    ولی مدام در ذهنم هوای گرم و گیر افتادن در این مکان مثل فیلم تکرار میشد، بعد چند روز از دوستان دیگه ای سوال میکردن مصاحبه چطوری بود و چه چیزهایی رو از شما سوال میکردن ، عجیب بود برام احساس میکردم همه از من بهتر پاسخ دادن

    در همین زمانی که منتظر نتایج بودیم با بعضی از دوستان گاهی حضوری و گاهی تلفنی صحبت میکردم ، و اونا مدام می گفتن پارتی حرف اول و آخر رو میزنه درسته ما آزمون ورودی در اومدیم، اما مصاحبه فنی تعیین کنندس، و ماهم پارتی نداریم

    یعنی نگاه و کانون تمام دوستان من روی ناعدالتی بود

    اما کانون توجه من روی ناخواسته ها بود( گیر افتادن در محیطی که اصلا دوسش نداشتم، کاری که باب میل من نبود)

    یک ماه بعد نتایج اومد، و تمام دوستانی که از نظر خودم بهتر از من مصاحبه فنی رو پاسخ داده بودن رد شدن، اما در کمال شگفتی من قبول شدم

    بعدها که با آموزه هایی استاد آشنا شدم ، پی بردم که کارکرد دقیق جهان هستی

    ولی خب بعد این آگاهی ها بیکار ننشستم، پیروزی نزدیکه🤩

    استاد مرسی که هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    سهيلا اسماعيلي گفته:
    مدت عضویت: 2959 روز

    یا خدااااااا من همین الان تو حموم از خدا خواستم تا کمکم کنه انقدر ناراحت نباشم برای فوت آزاده نامداری نمیدونم چرا از ذهنم خارج نمیشد و همش فکر میکردم کاش فوت نمیکرد ب خاطر بچه ش گفتم خدایا کمکم کن ک ارامش بگیرم چون هر کاری میکنم از ذهنم بیرون نمیره از حموم اومدم بیرون موبایلمو برداشتم انگار یکی بهم گفت برو تو سایت استاد و فایل جدید رو ببین خدایاااااا چ الهامی ب من شد واقعاااا ممنون از صحبت هاتون ک انقدرررر ب موقع ست همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    کیمیا گفته:
    مدت عضویت: 2942 روز

    سلام به استاد عزیزم

    واقعا سپاسگزارم بابت این فایل عاااالی

    من امروز خیلی اتفاقی دفتری رو پیدا کردم مربوط به ۱۲سال پیش!که تو اون ۱۲سال پیش که زندگیم دچار یک چالش جدی شده بود من تو اون دفتر در مورد اون اتفاقات نوشته بودم و از خدا کمک خواسته بودم و وقتی امروز بعد این همه سال دفتر و دیدم گفتم خدایا ینی من اون زمان هم که قانون و نمیدونستم به صورت ناخودآگاه تو مسیر بودم و درست رفتار کردم و این فکرا از ذهنم گذشت …

    تا چند ساعت بعد که این فایل و دیدم و بهم الهام شد دانلودش کنم و ببینم!الان که دارم مینویسم اشکا امانم نمیده و صفحه رو نمیبینم انقدر که اشکام میریزه ولی باید بنویسم 😭😭😭😭 فایل و دیدم تا اونجا که دوستمون گفت فهمیدم من نبودم کارها رو کرده بلکه همش خدا بودههههه و کردیت و به خدا باید داد……این جملش بغض من و ترکوندددددد😭😭😭😭😭😭😭😭خدای من امروز من اشتباه فکر کردم که من کارم درست بوده نهههههه تو بودی تو بودی که هدایتم کردی حتی اون زمانی ک من قانون و نمیشناختم اون زمانم تو من و تنها نزاشتی😭😭😭😭😭😭و من باید کردیت وبه تو بدم نه به خودم😭😭استاد واقعا این همزمانی این حس امروزم با این فایل من و دیوونه کرده چقدر خدا شنواست چقدر نزدیکه چقدر میشنوه چقدر میبینه چقدر ناظره ماست واقعا که از رگ کردن نزدیکتره و هرچی بگم کمه

    خدایا شکرررررت شکرت

    استاد سپاسگزارم ک به الهاماتت عمل مبکنی و این فایل و گزاشتی

    ❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    اشکان گفته:
    مدت عضویت: 2351 روز

    سلام به استاد عزیز و حمید و سپیده ی عزیز

    استاد نمی‌دونید چقدر این فایل برام فوق العاده بود از همون شروعش تا همون لحظه آخرش

    خیلی از جمله تو مغزم مثل بمب صدا کرد

    من ۱۷ سال دارم و تهران زندگی میکنم وقتی فایل چگونه درآمد خود را ۳ برابر کنیم (قسمت ۳) رو گوش دادم و تلاش کردم تمرینش رو انجام بدم به این باور محدود کننده توی باور هام رسیدم که برای ثروتمند شدن من خیلی بچه ام و کوچیکم

    از اون روز شروع کردم به سرچ کردن توی گوگل و پیدا کردن ثروتمندانی که زیر ۲۰ سال داشتن

    وقتی این فایل شروع شد انگار یه حسی بهم می‌گفت اینجا یه خبرایی می‌شنوی که دنیاست برای بار هزارم عوض میشه و همینجور هم شد

    نمیدونم چجوری توصیف کنم ولی وقتی حمید جون گفت که من ۲۱ سالمه و ۴ ساله که با آموزه های شما پیش میرم و درآمدم رو از صفر(وضعیت چند هفته پیش من) به ۲۰۰ میلیون رسوندم انگار قلبم داشت از جلسه در میومد. شنیدن صدای حمید جون هزار برابر سرچ های من تو گوگل منو دگرگون کرد

    الان به زور دارم جلو خودم رو میگیرم که گریه نکنم تا که این کامنت رو بدون وقفه بنویسم.

    من دوره ۱۲ قدم رو تازه شروع کردم

    هنوز قدم اولم و هنوز جلسه سوم قدم اولم(تمرین ستاره قطبی(که توی این سه روز که دارم تمرین رو انجام میدم از این که اتفاقاتی که صبح می‌نویسم در طول همون روز اتفاق میوفته دیوووووونه میشم دل میخواد کل دنیا رو خبر دار کنم که آهای مردم باور کنید میشه هر چند اینایی که من رسیدم بهشون کوچیکم به نظر میاد ولی همینا قبلاً نبوده باور کنید که میشه)

    وقتی که سپیده جون در مورد دوره ۱۲ قدم گفتن خیلی دلم خواست که اولین جلسه ی قرآنی دوره رو همین الان گوش بدم که انشالله بعد از این کامنت میرم سراغ آگاهی هاش

    ولی بیشتر از همه اون جمله ای که سپیده جون و استاد جونم گفتن که همه ی این اتفاقات هدایت همه ی همه ش هدایت من نبودم که زرنگ بودم من نبودم که خفن نبودم توی گوشم صدا کرد

    چند سال پیش همین جملات رو می‌شنیدم و با خودم میگفت چقدر چرت و چرت میگن آخه

    ولی طی این چند سال آنقدر تغییر کردم به لطف خدا که با شنیدن این جمله گریه م گرفت دیدم یه جاهایی زدم جاده خاکی ولی خدا ررررررررو هزارررررر مرتبه شکر که منو به سمت مسیر درست هدایت کرد

    استاد عزیزم مرسی بابت این فایل فوق العاده که فک میکنم برای بار هزارمه که زندگیم عوض شد

    مرسی از این خدای مهربونم که این الهام رو به شما کرد که این حرکت رو بزنید و گفت و گو شکل بگیره و این آدم ها هم از توی مهمونی و … بیان و تجربه هاشون رو با ما به صورت کلامی (که حس میکنم خیلی من اینطوری بیشتر تاثیر میگیرم) به اشتراک گذاشتن

    خدا رو هزارررررر مرتبه شکر

    استاد جون قسمت بعدی رو زود تر روی سایت قرار بدید دل تو دلم نیست برای بقیه ی این گفت و گو

    در آخر هم اینو بگم که من همیشه تلاش می‌کردم کامنت نزارم روی سایت تا زمانی که به نتیجه های بزرگ نرسیدم ولی این دفعه نمیدونم چی شد که شروع کردم به نوشتن و تمومی هم نداشت حتی من این دفعه خواستم شروع کنم به خوندن کامنت های لایک شده (مثل همیشه) ولی ایندفعه با خودم گفتم بزار اول حرف های دلم رو بزنم بعد

    خدا رو هزار بار شکر بخاطر این جمع فوق العاده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    معصوم شاهرخی گفته:
    مدت عضویت: 2259 روز

    سلام بر بهترین مخلوقات خالق یکتا

    از ذوق دلم میخواد جیغ بزنم ولی سکوت کردم یه جورایی سکوتی بالاتر از فریاده

    نمیدونم از کجا بگم چطوری بگم چطوری شروع کنم اصلا .ولی حس ناب الانم رو با دنیا عوض نمیکنم چون بعد این قایل دیدم چطوری قدم قدم برداشتم من خیلی وقته با فایل های رایگان شروع کردم بعد دوره عزت نفس رو خریدم و شروع تغییر زندگیم بود

    با خودم گفتم سال جدید اهداف حدید بشین بنویس ولی باور کنید ۹روزه میرم سراغ دفتر بنویسم هی میگم حالا پاشو سرفرصت بشین بنویس😶

    تا امروز دوشنبه ۹فرودین ماه اومدم سراغ دفترم بشینم بنویسم با خودم گفتم بزار فایل استادو هم گوش بدم

    و هدایت شدم به نشانه ی امروز من .مریم گلی😍داشت سایت رو زیبا معرفی می‌کرد انگار فصل جدید زندگی منو مریم جانم داشت مرور می‌کرد

    انگار فرستاده ی خاص خدا مریم جان داشت سر فصل های زندگی رو یکی یکی برام میخوند

    دخترمو باز کردم مریم داشت میگفت و من نوشتم دروغ چرا باز به دل نبود اهدافم نمیدونم چرا

    تااینکه یه پیام تلگرام اومد رفتم ببینم چیه دیدم هدایت شدم به تلگرام استاد این فایل و منم ناخداگاه دانلود کردم و حالم یه حال خاص شد

    حرف های حامد بهم یاد آوری کرد شغلم دوست دارم و تلاشمو انگیزم باید بیشتر کنم.فهمیدم ببین تو گوشه دفترت نوشتی خدایا ماهی ۱۰۰تومن میخوام سال ۹۷ و سال ۹۹ ماهی ۳میلبون رو به ماهی ۱۰میلیون تبدیل کردی وای چه تپش قلبی گرفته بودم 😍😍😍

    و سپیده و سپیده جان با حرفاش انگیزه کم رنگ منو پر رنگ کرد باز دخترمو اوردم رفتم گشتم اهداف سال ۹۹رو هم پیدا کردم اصلا باورم نمیشد اون منم و برای یک لحظه دیدم دیدم چطوری قدم برداشتم چطوری پاورچین پاورچین اینجا رسیدم از ذوق خدا رو شکر کردم و اهداف سال ۱۴۰۰رو با جزئیات نوشتم نگم براتون ۵صفحه شد🙈🙈😁

    خدای مهربون رو شکر گزارم که دوردانه ی عزیزشو سر راه من قرار داده و هر لحظه منو به راه زیبا و ساده هدایت میکنه خدای وهاب رو سپاس گزارم به خاطر خلق بندهای مثل استاد و مریم جان و حامد جان و سپیده جانم و تک تک دوستای عزیز

    استاد هر فایل شما هدایتی خداست برای منو تمام کسای که مثل من دنبال کلام ناب خدا هستن

    خیلی خیلی خوشحالم عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: