این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/11/abasmanesh-1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-15 05:22:082024-11-24 13:52:03ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
الحق و الانصاف استادی شایسته و برازنده ی شما انسان بزرگوار می باشد
چنان دلسوزانه و با تامل صحبت میکنید و کلمات را چنان حکیمانه انتخاب میکنید که انسان حظ میکند از این همه درایت و تدبیر
خداوند من را هدایت کرد به سمت فایلهای توحیدی که هر بار یکی از آنها را گوش میدهم
خدا میداند که اشک میریزم
چنان خداوند را زیبا توصیف میکنید که به لطف خدا و شما هر لحظه بیشتر شیفته اش میشوم
در بچگی آنچنان ما را از خدا ترسانده بودند که من هر لحظه احساس ترس و وحشت وجودم را فرا میگرفت که حتی بزرگترهای ما نیز میگفتند باید از خدا ترسید
نکنه خلاف نظر خدا حرف بزنی
نکنه موهات و بریزی بیرون که حتی اگر یه دونه موت رو نامحرم ببینه خدا از همون یه دونه مو آویزونه
میکنه و من هم خودم رو تصور میکردم که حلق آویز شدم و فریاد میزدم و با خودم میگفتم چه جوری
انسان با یه دونه مو آویزون می مونه بعد باز یاد حرف مادرم میافتادم و میگفتم خب حتما خدا خیییلی قویه که این کار رو میکنه و خدا رو یک غول وحشتناک و عصبانی در ذهنم همیشه تصور میکردم که منتظر از ما
انتقام بگیره
نکنه فلان ،نکنه فلان
که حتی یکروز وقتی به مادرم گفتم
خدا رفیق منه و آدم که از رفیقش نمی ترسه
این جمله را در دوران نوجوانی خود به مادرم زدم و اون هاج و واج من رو نگاه کرد ولی خودم کیف کردم
چون واقعا احساسی بود که خودم دریافتش کرده بودم
خداوندا عاقبت همه ی مارو ختم بخیر گردان
و ثروت بی انتها و سلامتی کامل بر همه ی ما عطا بفرماید
من سالهاست که در دوره 12 قدم هستم و به تازگی دوره روانشناسی ثروت و خریدم. به محض گوش دادن به 3 فایل اول ایده ای بهم گفته شد و درآمد زایی من در خانه شروع شد.مشتری خودش جور شد.مسیر آموزش در دسترسم بود اما ازش استفاده نمیکردم بهم گفته شد تو میتونی استفاده کنی.همه چیز بدون زور زدن آماده شد.الان قشنگ درک میکنم که استاد چی میگن.درست و روان انجام شدن کارها یعنی چه.خداوند هزاران بار سپاسگذارم برای این مسیری که هموار کرد برام.خیلی درخواست کردم ازش.شب و روز گفتم من میخام در کارم پیشرفت کنم ولی نمیدونم چطوری.اشک در چشمانم حلقه زد.و بالاخره گفت که تو با آموزش دادن فایلهایی که در دستته نه تنها به بقیه بلکه بیشتر به تمرین و پیشرفت خودت کمک میکنی و واقعا این مسیر انگیزه میشه برای ارتقای خودم اصلا.بله کارهای من انجام شده و بیش از پیش ایمانم قوی تر
ما موقعی که در مدار نزدیک به خداوند باشیم احساس آرامش داریم احساس سپاسگزاری داریم احساسمون خوبه شادیم و هر آنچه رو طلب کنیم دریافت میکنیم نعمت های بیشتری وارد زندگیمون میشه از لحاظ جسمی در سلامت کامل به سر میبریم ثروت وارد زندگیمون میشه به روح الهیمون نزدیکتر میشیم در هر لحظه فرکانس هایی مطابق خواسته هامون به جهان ارسال میکنیم و در هر لحظه هدایت ها رو دریافت میکنیم و خداوند میشه مدیر برنامه هامون و چی از این عالیتر و در این صورت بهشت رو تو همین دنیا خداوند بهمون هدیه میده
و خداوند هر لحظه روزی میدهد
هر لحظه هدایت میکند
هر لحظه ثروت میبخشد
هر لحظه سلامتی میدهد
هر لحظه روابط رو بهبود و عالی میکند
سیستم خداوند شب و روز نمیشناسه خواب نداره هر ثانیه در حال کار کردن هست سیستم نامحدودی هستش این ماییم که در هر لحظه بین دریافت خوب و دریافت بد یکی رو انتخاب میکنیم این ماییم که انتخاب میکنیم بین ثروت و فقر
بین سلامتی و بیماری
بین روابط عالی و روابط سمی
بین آرامش و استرس
بین شادی و غم
بین خوبی و بدی
تنها یکی رو انتخاب کنیم و انتخاب های ما بستگی داره که ما در چه مداری باشیم بستگی داره به فرکانس هایی که ارسال میکنیم و وقتی به خداوند باور خوب داشته باشیم و خداوند رو به عنوان منبع تمام خوبی ها در جهان باور کنیم اونوقته که خداوند هم مارو هدایت میکنه به راه راست راه نعمت ها ، راه فراوانی ها، راه ثروت ها ، راه روابط عالی ، راه سلامتی ، راه شادی ها ، راه آرامش ها راهی که اول و آخرش همش خوبیه فقط کافیه که ما به خداوند اعتماد کنیم توکل کنیم تکیه کنیم اونوقته که همه چی واسمون آسون میشه و خداوند بیشتر از ما خوشحال میشه وقتی ما در مسیر درست باشیم چون هر چی ما در راه راست پیش بریم جهان گسترش پیدا میکنه و خداوند بوسیله ما میخاد که جهان گسترش پیدا کنه خدا میخاد که ما ثروتمند باشیم خوشحال باشیم سلامت باشیم آرامش داشته باشیم و سپاسگزار باشیم اونوقته که خداوند تو همین دنیا بهشت رو بهمون در قبال خوب بودنمون هدیه میده فقط کافیه که بخواهیم اونوقت میشود و همه این ها به نفع و سود خودمونه و خداوند بی نیازه از همه چی این ماییم که به خداوند در هر لحظه نیازمندیم نیازمند هدایتش نیازمند توجه خداوند نیازمند نعمت ها و تموم خوبی هاش هستیم
خدایا مارو در مسیری قرار بده که کنترل ذهن داشته باشیم، ورودی هامون رو کنترل کنیم ، ایمانمون بهت روز به روز بیشتر و قوی تر باشه ، تنها تسلیم تو باشیم ، تنها به تو توکل کنیم ، تنها تورو منبع روزی و تمام آنچه که میخواهیم بدونیم، هر لحظه سپاسگزار باشیم ، هدایت های تورو دریافت کنیم قدم به قدم
اعتماد به هدایت الهی، در حقیقت تسلیم شدن به ارادهای است که از همیشه و برای همیشه در جریان است. تسلیم شدن به اراده خداوند، یعنی شایسته دانستن او در تمام امور، درک کردن این حقیقت که او تنها هدایتکننده واقعی است و ما به عنوان بندگان، در مقابل اراده او چیزی جز ابزار نیستیم. وقتی به این باور عمیق میرسیم که خداوند مطلق، عالم و قادر است، تمام نگرانیها و تلاشهای بیهودهمان از بین میرود و زندگی را با آرامش و اطمینان در دست او میسپاریم.
این نگاه به زندگی، به ما این اطمینان را میدهد که هیچ چیزی در جهان بدون اراده و مشیت الهی پیش نمیرود. به جای تلاش برای کنترل همهچیز، به خداوند توکل میکنیم و درک میکنیم که او بر تمامی جزئیات زندگیمان آگاه است. وقتی به خداوند این باور را میدهیم که در هر لحظه در کنارمان است و پاسخ هر دعا و درخواستی که از دل بزنیم، به او نزدیک میشویم و در این نزدیکی، زندگیمان پر از برکت و هدایت خواهد بود.
خداوند در قرآن فرموده است: «وَفَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ» (یوسف، 76) و این بدان معناست که علم و قدرت خداوند از هر چیزی و هر کسی برتر است. این باور توحیدی، ما را به درک این حقیقت رهنمون میکند که هرچه در دست اوست، بهترین است و بهترینها برای ما مقدر شدهاند. هنگامی که از عمق دل، خداوند را به عنوان تنها هدایتگر و تدبیرکننده کل هستی میشناسیم، در مسیر او قدم میزنیم و زندگیمان به طریقی نرم و روان پیش میرود.
باور به این که خداوند وَهَّاب است، یعنی بخشندهای که بدون محدودیت میبخشد، نگاه ما به زندگی تغییر میکند. دیگر مشکلات، غولهای شکستناپذیر نیستند، بلکه زمینههایی میشوند برای بروز تواناییهای الهی که خداوند در وجودمان قرار داده است. همانطور که برای حضرت مریم (ع)، از دل انزوا، نعمتی بیمانند آفرید و همانطور که مادر موسی را در لحظهای که دلش شکسته بود، با کلامی مستقیم آرامش داد، خداوند نیز برای ما هر لحظه در حال طراحی و هدایت است.
زندگی با نگاه خداوند، شبیه یک ساز آسمانی است که هر نتش با دقت نواخته میشود. وقتی به خداوند اعتماد میکنید، این ساز درون شما به صدا درمیآید و نغمههایی میسازد که زندگیتان را موزون و هماهنگ میکند. در این لحظات، درمییابید که هیچ اشتباهی در مسیر وجود ندارد؛ هر توقف، هر تغییر مسیر و حتی هر شکست، بخشی از یک طرح الهی است که شما را به مقصدی برتر هدایت میکند.
این نگاه توحیدی، شما را از بند ترس و وابستگی به انسانها و شرایط میرهاند. به جای آن، شما را به نقطهای میرساند که به جای تلاش برای کنترل زندگی، یاد میگیرید که با جریان رحمت الهی هماهنگ شوید. خداوند، وعده داده که ما را در هر لحظه هدایت میکند:
«وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا» (طلاق، 2). وقتی او را در قلب خود محوریترین قرار دهید، راهها یکی پس از دیگری برایتان باز میشود.
در نهایت، تسلیم شدن به اراده خداوند، ما را از سختی ها، ما را قدرتمند میکند تا آنها را با آرامش طی کنیم. این اعتماد، کلید دریافت نعمتهای بیپایان اوست. زیرا خداوند خود وعده داده است: «وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» (طلاق، 3)؛ هرکس به خداوند توکل کند، او برایش کافی است. و در این کفایت، برکتی نهفته است که ما را به سرمنزل سعادت و آرامش میرساند.
مثال:
یک مثال بسیار جالب از فردی که با اعتماد به هدایت الهی و تسلیم اراده خداوند به موفقیتهای عظیم دست یافت، ریچارد برانسون، بنیانگذار گروه ویرجین است. برانسون در ابتدای مسیر کسبوکار خود با چالشهای فراوانی روبهرو بود، از جمله مشکلات مالی و شکستهای متعدد در استارتاپهای اولیهاش. با این حال، او همیشه به خداوند توکل کرده و به خود باور داشت که در صورت پیروی از هدایت الهی، در نهایت موفق خواهد شد.
برانسون در بسیاری از مصاحبهها گفته است که وقتی مشکلات به او فشار میآورد، به خداوند توکل کرده و این اطمینان را به دست میآورد که همه چیز به بهترین شکل پیش خواهد رفت. او تاکید میکند که تسلیم شدن به اراده خداوند، او را از نگرانیهای بیهوده رها کرده و به او کمک کرده است تا به راحتی و با اعتماد به نفس در مسیر موفقیت حرکت کند.
این داستان مشابه با آیه قرآن است که در آن به اعتماد به خداوند و توکل بر اراده او اشاره میشود:
«وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»
(طلاق، 3)
“و هر کس به خداوند توکل کند، او برایش کافی است.”
این آیه بیان میکند که اگر ما به خداوند توکل کنیم و اراده او را در زندگی خود بپذیریم، او به اندازه کافی برای ما کفایت میکند. وقتی به خداوند اعتماد میکنیم، او در تمامی جزئیات زندگیمان حضور دارد و به ما راهنمایی میدهد تا در مسیر درستی قرار گیریم. این آیه به این معناست که اگر اراده خداوند را در نظر بگیریم و به آن اعتماد کنیم، تمام مشکلات و موانع زندگی از بین میروند و ما به آرامش و موفقیت دست مییابیم.
برانسون در حقیقت نمادی از این است که وقتی انسان به اراده خداوند تسلیم میشود، درهای موفقیت به روی او باز میشود. او به راحتی به این نتیجه رسید که در نهایت، خداوند همه کارها را برای او انجام خواهد داد و او تنها باید به جریان الهی اعتماد کند. این نگاه، همانطور که در قرآن آمده است، به او آرامش و اعتماد به نفس داد تا بدون نگرانیهای اضافی، به راحتی به موفقیتهای بزرگ دست یابد.
این نکته در زندگی برانسون و بسیاری از افراد موفق دیگر این است که وقتی به اراده خداوند اعتماد میکنند و تسلیم او میشوند، در حقیقت خود را در مسیر آسانی قرار میدهند. همانطور که در آیه گفته شده: «وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»، به محض اعتماد و تسلیم در برابر اراده خداوند، همه چیز برای انسان ساده و هموار میشود
مثال :
پروفسور اسحق بهبودی، متخصص رینوپلاستی ایرانی آمریکایی که به 10 زبان رسمی دنیا مسلط بود و در نهایت موفق به دریافت جایزه (German Medical Award) شد، نمونهای برجسته از فردی است که به هدایت الهی اعتماد کرده و به اراده خداوند تسلیم شد. در دوران سختیهای اولیه، او نیز با چالشهایی روبهرو بود. اما زمانی که باور کرد که خداوند، عالم و قادر است و تنها هدایتکننده واقعی است، مسیر زندگیاش به شکلی شگفتانگیز تغییر کرد.
پروفسور بهبودی وقتی این نگاه را در زندگی خود پذیرفت که خداوند بهترینها را برای او مقدر کرده، آرامش و توکل به خداوند را در قلب خود نهادینه کرد. نتیجه این اعتماد، رسیدن به موفقیتهایی بزرگ در عرصه پزشکی و علمی بود. او دریافت که وقتی در مسیر الهی گام میزنیم و به خداوند توکل میکنیم، تمام دشواریها به سادگی به فرصتها تبدیل میشوند. در نهایت، زندگی برای او همانند یک ساز آسمانی شد که به صدا درآمد و هر نت آن بر وفق مراد او نواخته شد.
این داستان به آیهای از قرآن کریم پیوند میخورد:
«وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»
«و هر کسی بر خدا توکل کند، او برایش کافی است.»
این آیه به وضوح نشان میدهد که اگر انسان به خداوند توکل کند و خود را تسلیم اراده او کند، خداوند همه امور را به بهترین شکل مدیریت خواهد کرد. در حقیقت، توکل به خداوند یعنی اعتماد به اینکه او بهترین تصمیمها را برای ما میگیرد و مسیر زندگیمان را به سمت بهترینها هدایت میکند. همانطور که پروفسور بهبودی در مسیر هدایت الهی قدم برداشت، خداوند برای او همه راهها را هموار کرد و او به دستاوردهای بزرگ رسید.
به همین ترتیب، همانطور که در آیه ذکر شده، توکل به خداوند، هموارکننده راهها و کافی بودن خداوند در برابر تمام نیازهای انسان است. در این تسلیم و اعتماد به اراده الهی، برکتهای بیپایانی نهفته است که انسان را به سرمنزل سعادت و آرامش میرساند.
مثال:
خواننده و هنرمند معروف خانم آریانا گراندِی-بوترا (Ariana Grande-Butera؛ زادهٔ 26 ژوئن 1993) خواننده، ترانهنویس و بازیگر آمریکایی است یکی از نمونههای موفق افرادی است که به هدایت الهی و توکل به خداوند در زندگیاش اعتقاد دارد. او در مصاحبهها و سخنرانیهای مختلفش به این نکته اشاره کرده که با وجود تمام موفقیتهای شغلی و شهرت جهانیاش، در سختیها و بحرانها همواره به خداوند توکل کرده و از او کمک خواسته است. او میگوید که ایمان به خداوند، به ویژه در لحظات دشوار زندگیاش، به او آرامش داده و او را در مسیر درستی هدایت کرده است. به این ترتیب، در میان فشارهای دنیای شلوغ و بیرحم هالیوود، توانسته است خود را حفظ کند و زندگیاش را با اعتماد به خداوند پیش ببرد.
او همچنین اعتراف کرده که در دوران افسردگی و مشکلات شخصی، به مدد ایمانش به خداوند، به خوبی توانسته است بر این مشکلات فائق آید و بار دیگر به اوج موفقیت بازگردد. برای آریانا، توکل به خداوند به معنی اعتماد به مسیری است که خداوند برای او رقم زده و به این ایمان دست یافته که در نهایت، همه چیز به نفع او خواهد بود.
«هر کس از خداوند پرهیز کند، برای او راهی به بیرون میسازد و او را از جایی که نمیداند روزی میدهد.»
این آیه به ما میآموزد که اگر به خداوند توکل کنیم و در زندگی از او راهنمایی بخواهیم، او راههایی را برای ما باز خواهد کرد که از آنها بیخبر بودهایم. خداوند در سختترین شرایط نیز راه نجاتی برای ما فراهم میآورد، حتی اگر در ابتدا قادر به دیدن آن نباشیم. در این آیه، خداوند به ما وعده داده است که در هر شرایطی که در آن قرار داریم، در صورتی که از او بترسیم و به او اعتماد کنیم، راهی به سوی راحتی و برکت برای ما میگشاید.
این آیه با زندگی آریانا گرانده پیوند میخورد، چرا که او در زندگی شخصی و حرفهای خود با چالشهای زیادی روبهرو بوده، اما اعتماد به هدایت الهی، راههای جدیدی را برای او باز کرده است. همانطور که خداوند در این آیه وعده داده، در زندگی او نیز از جایی که انتظار نداشت، برکت و آرامش به وجود آمده است.
در نهایت، همانطور که در آیه اشاره شده، وقتی انسان از خداوند کمک بخواهد و در مقابل اراده او تسلیم باشد، خداوند همه چیز را برای او فراهم میکند و او را از شرایط سخت به سمت راحتی و برکت هدایت میکند.
تفکر سنتی در مقابله با مشکلات:
تفکر سنتی در مقابله با مشکلات اغلب بر اساس این است که فرد باید با تمام توان و اراده خود به جنگ مشکلات برود. در این دیدگاه، مشکلات بهعنوان موانعی دیده میشوند که باید آنها را شکست داد و از سر راه برداشت. فردی که این تفکر را دارد، معتقد است که هیچ چیزی نمیتواند او را متوقف کند و همیشه باید در برابر سختیها مقاومت کند. این نوع تفکر برای کسانی جذاب است که دوست دارند خود را در برابر مشکلات قوی و شکستناپذیر نشان دهند.
اما این رویکرد ممکن است همیشه کارآمد نباشد. گاهی اوقات تلاش بیش از حد برای مقابله با مشکلات، فرد را خسته و فرسوده میکند. در این موارد، ممکن است به جای مقاومت بیپایان، نیاز به پذیرش و انعطافپذیری باشد. در زندگی، همیشه مقابله و جنگیدن بهترین راه نیست.
چنانکه سعدی در بوستان میگوید:
“اگر باری به دوش داری، به راحتی حمل کن، چرا که نه هر باری را باید به دوش کشید.”
این شعر اشاره دارد به اینکه گاهی اوقات بهترین راه برای مقابله با مشکلات، برداشتن باری است که نیاز به کشیدن آن نداریم. بنابراین، در مواجهه با چالشها، علاوه بر تلاش و اراده، گاهی پذیرش و تغییر رویکرد میتواند راهحل بهتری باشد.
مثال:
یکی از دیپلماتهای معاصر که به نوعی از تفکر سنتی برای مقابله با مشکلات پیروی کرده و همواره تلاش کرده تا خود را قوی و مقاوم در برابر سختیها نشان دهد، جان بولتون، مشاور پیشین امنیت ملی ایالات متحده است. بولتون که به سیاستهای تهاجمی و سختگیرانه خود معروف بود، همواره بر اراده و توان خود برای مقابله با بحرانها تأکید داشت. او در بسیاری از مسائل بینالمللی، نظیر تحریمها علیه ایران و کره شمالی، بر این باور بود که باید با قاطعیت و قدرت جلو رفت و هیچ گونه انعطافپذیری نباید در برابر مشکلات و چالشها به نمایش گذاشته شود.
این رویکرد به نوعی تلاش برای نشان دادن قدرت فردی است تا به دنیا اثبات کند که هیچ چیز نمیتواند او را متوقف کند. در حالی که چنین رویکردی میتواند در کوتاهمدت نتایج مثبتی به همراه داشته باشد، در بلندمدت ممکن است فرد را دچار فرسودگی و خستگی کند، چرا که تلاش بیوقفه و مقاومتی که به پذیرش تغییرات و یا همکاری با دیگران توجه نداشته باشد، میتواند به بحرانهای جدیدی منجر شود.
.
این آیه که مفهوم را بهخوبی تبیین میکن
“فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا”
(شرح، 94:6)
“پس همانا با هر سختی، آسانی است.”
این آیه به انسانها یادآوری میکند که هرچقدر در زندگی با مشکلات و سختیها مواجه شوند، در کنار آنها، راههای آسانی نیز برای حل مشکلات وجود دارد. اگرچه تلاش و اراده انسان برای مقابله با سختیها مهم است، اما این آیه به ما میآموزد که خداوند بهطور حتم راهحلها و آسانیهایی را فراهم خواهد کرد که در کنار سختیها خواهند آمد. این یعنی در مواجهه با چالشها، علاوه بر اراده و تلاش فردی، پذیرش آسانیهایی که در مسیر قرار میگیرند و توکل به خداوند، میتواند راهگشا باشد. این آیه بهویژه برای کسانی که خود را در برابر مشکلات مقاوم و شکستناپذیر نشان میدهند، پیامآور این حقیقت است که همواره نیاز به پذیرش حکمت الهی و انعطاف در برابر شرایط وجود دارد.
جان بولتون با وجود سیاستهای تهاجمی و سختگیرانهاش، هرگز زیر فشار و مشکلات خرد نشد. او همواره بر اراده و توان خود برای مقابله با بحرانها تأکید داشت و در برابر مصیبتها مقاومت میکرد. این رویکرد باعث شد تا به نتایج مهمی دست یابد. در واقع، این مثال در مورد افرادی که همچون جان بولتون از تمام ظرفیت خود برای مقابله با چالشها استفاده میکنند، صدق میکند. این افراد با مقاومت سرسختانه در برابر مشکلات، در نهایت به دستاوردهای ارزشمندی دست مییابند.
جان بولتون بارها در رسانهها گفته است که تلاش مستمر و روحیه مبارزهجویی، به معنای قهرمان شدن از طریق مقاومت و پایداری است.
نتیجه گیری منطقی
مشکلات، گاه نه دشمناند و نه مانع، بلکه پیامرسانهایی هستند که ما را به تأمل، تغییر و رشد دعوت میکنند. به جای جنگیدن با آنها، میتوان در لحظاتی مکث کرد، نگاهی عمیقتر به خود انداخت و معنایی فراتر از سطح سختیها یافت. این رویکرد، نه از سر ضعف، بلکه از اوج اعتماد به جریان حکیمانه زندگی و هدایت الهی برمیخیزد.
“چو دریا رام تو گردد به لطف و حلم،
چه حاجت جنگ با امواج و خشم؟”
هنر زیستن در این است که بدانیم کجا باید مقاومت کنیم و کجا خود را به دستان توانای خداوند بسپاریم. همانطور که مولوی سروده است:
“دست از طلب ندارم تا کام من برآید،
یا جان رسد به جانان یا جان ز تن برآید.”
تسلیم در برابر اراده خداوند، یعنی دانستن اینکه او هر سختی را برای رشدی عمیقتر به ما میدهد. این تسلیم، نه شکست است و نه انفعال، بلکه پلی است که ما را به آرامش، حکمت و برکاتی فراتر از تصور میرساند.
ابهامی که دریافت کردم:
خیلی وقت است که دارم روی کنترل ذهنم کار میکنم. از زمانی که این کار را شروع کردم و در کنترل ذهنم پیشرفت بیشتری داشتم، به ذهنم میگویم که: “تو فقط باید الهامات دریافتی را تأیید و پیروی کنی.”
مثلاً وقتی با خدا صحبت میکنم، گاهی ذهنم مرا به افکار بیربط میبرد. اما خداوند خیلی زود مرا آگاه میکند که از مسیر گفتگو خارج شدهام. در این مواقع، با خداوند میگویم: “خدایا، این حرف یا رفتار از جانب من نبود؛ این ذهنم بود.” و خداوند پاسخ میدهد: “میدانم، نگران نباش.”
پس از این، با ذهنم صحبت کردم و گفتم: “چرا این کار را میکنی؟ چرا مرا از مسیر درست خارج میکنی؟ من دیگر با تو کاری ندارم هر بار به تو میگم این کارو نکن با توحید باش من به اصل توحید متصل کن ام تو گوش نمیکنی.” اما یک روز، وقتی دوباره ذهنم مرا از مسیر لذتبخش گفتگو با خداوند خارج و به یک موضوع بی ربط ارتباط داد ، این بار قبل از اینکه من چیزی به ذهنم بگویم، خداوند فرمود: “من متوجه شدم که کار ذهنت بود، تو نگران نباش.” این جمله در کمتر از ثانیه در وجودم جاری شد.
این اولین باری بود که خداوند پیش از من، مچ ذهنم را گرفت و خدا مرا آرام کرد. همان لحظه اشک ریختم کلی گریه کردم خدا را شکر کردم و با خداوند گفتم: “خدایا، سپاسگزارم. این یعنی من دارم خوب عمل میکنم.” خداوند فرمود: “هر غنچهای، بالاخره یک روز شکوفا میشود اگر خوب مراقبت کنی.”
در همان لحظه به ذهنم گفتم: “ذهن عزیزم، خدا هم تو را شناخته و من دیگر با تو کاری ندارم. من راه توحیدی خود را میروم. اگر خواستی، با من همراه شو، وگرنه به مسیر خودت ادامه بده. اما بدان که خداوند با من است و نیروی عظیمی پشت من است.” من دیگه تنها نیستم و الان من و قادر مطلق یک طرف و تو تنهایی .
همچنین تصمیم گرفتم سوره یوسف بخوانم. وقتی به آیه پانزدهم رسیدم که درباره افکندن یوسف (ع) به چاه و وعده خداوند به او بود، بهیکباره الهامی واضح شنیدم:
“نگران نباش، من تو را به جایگاهی رفیع میرسانم.”
همانطور که یوسف عزیز مصر کردم بعد از دریافت این الهام، اشک ریختم کلی گریه کردم این گریه ها به حس خاصی داره با تمام گریه های که کردم تفاوت داره و گفتم: “خدایا سپاسگزارم که تو هستی. سپاسگزارم که از من بهتر میبینی و مرا بهتر میشنوی.” شب، هدایت شدم به تماشای سریال یوسف. در یوتیوب صحنهای که آمنهوتپ چهارم گردنبندی به یوسف هدیه میدهد، ذهنم گفت: این کار توحید این قدرت توحید که پسر آمنهوتب داره به یوسف احترام میزاره بعد ذهنم گفت
“دیدی من هم دارم از توحید پیروی میکنم؟”
همان لحظه به ذهنم گفتم: “سپاسگزارم ذهن عزیزم که به جمع ما پیوستی.”
این تحول نشان داد که فاصله بین ذهن و روح من کمتر شده است و این گامی مهم در مسیر توحیدی است. هر الهام و هدایت را در دفتری ثبت میکنم و برای هرکدام نامی میگذارم؛ مثلاً برای این مورد، نام “سوره و سریال یوسف” را انتخاب کردم.
در نهایت، از خداوند سپاسگزاری میکنم که به من این توانایی را داده است که الهاماتش را دریافت کنم و در مسیر توحیدی بمانم.
نتیجهگیری مهم از این الهام
1. کنترل ذهن و الهامات الهی: یکی از مهمترین قدمها در رشد معنوی و توحیدی، کنترل ذهن و تمرکز بر الهامات الهی است. ذهن گاهی ما را از مسیر دور میکند، اما با تمرین مستمر و اعتماد به خداوند میتوان ذهن را در مسیر توحید هدایت کرد.
2. ارتباط عمیق با خداوند: تجربهی گفتگو با خداوند، نشاندهندهی نزدیکی و توجه او به ماست. خداوند نه تنها ما را در مسیر درست هدایت میکند، بلکه پیش از ما ذهن و نیتهای ما را درک میکند و پاسخ میدهد.
3. تمرکز بر وعدههای الهی: وعدههای خداوند در قرآن و الهامات او، یادآور این حقیقت است که اگر در مسیر درست باقی بمانیم، به جایگاههای رفیعی خواهیم رسید. اعتماد به این وعدهها امید و انگیزهای برای ادامه مسیر است.
4. ثبت الهامات و سپاسگزاری: ثبت الهامات در یک دفتر و نامگذاری آنها به ما کمک میکند تا به یاد داشته باشیم خداوند چگونه در لحظات حساس زندگی با ما سخن گفته است. این یادآوریها، ما را به سپاسگزاری و تکرار مسیر درست هدایت میکند.
5. قدرت توحید: اتصال به نیروی توحید، قویترین نیروی ممکن در زندگی است. وقتی ذهن و روح در هماهنگی با توحید قرار گیرند، تحولات عظیمی در زندگی رخ میدهد که نشانهای از رحمت و هدایت خداوند است.
6. استفاده از فرصتها برای یادگیری: خواندن قرآن، تأمل بر داستانهای پیامبران، و حتی بهرهگیری از محتوای الهامبخش مانند سریالها میتواند ما را به تفکر عمیقتر و درک بهتر از توحید و هدایت الهی برساند.
پیام نهایی: هرکسی میتواند در مسیر توحید و رشد معنوی پیشرفت کند، به شرط آنکه ذهن خود را کنترل کرده، بر ورودیهایش نظارت داشته باشد، و از هدایت خداوند سپاسگزار باشد. خداوند همیشه نزدیک است و بهترین راهنمای ماست.
از دیدن فایلهای توحیدی جدیدتون سیر نمیشم ،خسته نمیشم بلکه عشق میکنم و لذت میبرم از گوش کردنشون..
اما هربار بهتر از قبل گوش میدم و سعی میکنم فکر کنم و درک کنم و در زندگیم به کار ببرم و عمل کنم به این آگاهی ها..
بعد از چندین بار گوش کردن و دوباره اومدم از اول گوش بدم این دفعه ریزتر و بهتر از قبل…
وقتی اول فایل گفتین چی میشه که بعضی جاها زندگی راحتر پیش میره و بعضی جاها سخت پیش میره؟
همونجا فایل نگه داشتم و گفتم سحر بنویس کجاها زندگیت راحتر پیش رفته و تو دفترم نوشتم اما یهو حسم گفت اینجا هم بنویسم تا همیشه باشه و اگه یه روزی دفترم نبود بیام و اینجا مرور کنم که کجاها وقتی تنها روی خودش حساب کردم کارهارو برام به طرز بی نظیری آسون و راحت انجام داد ؟
نهان آسمان ها و زمین فقط در سیطره دانش خداست، همه کارها به او باز گردانده می شود؛ پس او را بندگی کن و بر او توکل داشته باش، و پروردگارت از آنچه انجام می دهید، بی خبر نیست.
این آیه ای که امروز برام اومد و با این آیه روزم و نوشتن رو شروع میکنم…..
– زمانی که می خواستم طلاق بگیرم که بزرگترین فکت زندگیم از همه زاویه ها همین طلاقم بود ، زمانی که سالها رو بقیه حساب میکردم اما وقتی دیگه ضربه خوردم و دیدم همه چی داره بدجور سخت پیش میره توی ذهنم قدرت رو دادم دست خدا و تنها روی خودش حساب کردم و دیدم به طرز معجزه واری همه کارها به راحتی انجام شد و در کمتر از یک سال من جدا شدم .. (خدایا لطف و رحمتت را سپاس)
– زمانی که هروقت خونه ای می خواستم برای زندگی و شرایط مالی نداشتم که خونه ای اجاره کنم و اول بازم اشتباه میکردم و رو عقل خودم حساب میکردم و میگشتم و زمان میذاشتم و هی ناامیدتر میشدم اما به محض اینکه نشستم خونه و فقط رو خودم و باورهای توحیدی کار کردم خداوند به راحتی منو هدایت میکرد به خونه های برای زندگی که کاملا شرایط عالی رو داشتن و کاملا رایگان در اختیارم قرار میدادن حتی گاهی هزینه های هم بهم میدادن …(خدایا بی نهایت سپاسگزارم)
– زمانی که شغلی می خواستم دقیقا با شرایطی که دوست داشتم و تنها از خدا یاری و هدایت می خواستم به راحتی برام پیدا میکرد و منو هدایت میکرد به همون چیزی که می خواستم بدون کوچکترین زمان و هزینه ای که من صرف کنم برای پیدا کردن شغل (ربم بی نهایت شکرگزارم)
– سه سال پیش یه موضوعی برام پیش اومده بود که منجر شد به اینکه یکی منو تهدید کرد به اینکه زندگیت رو خراب میکنم و از این حرفها ،منم فقط با تمام نجواهای که ذهنم بهم فشار میاورد نشستم تو خونه و فقط خودم بستم به فایلهای توحیدی و قرآن و بعد از چند روز معجزه خداوند این بود که دل اون آدم رو به راحتی برام نرم کرده بود و حتی بهم زنگ زد و معذرت خواهی کرد..( خدایا قدرتت را شکر) اشکم در میاد وقتی اینارو می نویسم و به یاد خودم میارم
– استاد وقتی از شما شنیدم که گفتین برین تو مسیر علاقه اتون منم شروع کردم به گشتن علاقه ام (روی عقلم حساب کردن) سه سال هزینه،زمان و انرژی گذاشتم و هدر دادم اما نتونستم و یجا خسته شدم و فقط چند روز گفتم خدایا من تسلیمم من واقعا ناتوانم تو بگو علاقه ام چیه؟ و به دو روز نکشید بهم الهام کرد و الان یکسال در مسیر علاقه ام دارم عشق میکنم و لذت میبرم (بی نهایت سپاسگزار ربم هستم)
و کلی موضوع ریز و درشت که با سپردن به خدا برام به راحترین شکل انجام شد انشالله در پیام بعدی مکتوب میکنم ..
هربار اینا بهم درسهای زیادی دادن مخصوصا که یاد گرفتم و هربار بهتر شدم تا مسئله یا موضوعی پیش میاد میگم خدایا تو برام درستش کن و من ناتوانم از حل این مسئله و انجام این کار …
خدارو سپاسگزارم که منو از گمراهی و جهل خارج کرد و وارد این مسیر توحیدی کرد
استاد بی نهایت ازتون قدردان و سپاسگزارم و دوستتون دارم
خبببب اول یک استاد داشتم بشدت سخت توصیح میداد و کارو خیلی خیلی سخت کرده بود و من کیفیت کارم وحشتناک پایین بود ولی چون کارطراحیم خیلی طول میکشید و روش طراحیم سخت بود برای اون کار خیلی ارزش قائل بودم و خیلی ارزش داشت کارم برای خودم ! برای همین قیمتهای خیلی بالا میگفتم و چه مشتریهای خوبی داشتم و مدام کار داشتم از طراحی پاساژ پروما گرفته تا یک رستوران تو شاندیز مشهد با قیمتای خوب و البته کیفیت کارام افتضاح بود چون سخت انجام میدادم کارم با ارزش بود و من کلی پک از اون استاد خریده بودم و کلی بابت سختی کار اشک میریختم و کلی اذیت شدم
تا اینکه به یک استاد حرفه ای با تدریس عالی بصورت مجازی با گروه پشتیبانی که سریع به مشکلاتم پاسخ میدادن اشنا شدم. و به راحتترین روش و کلی ترفند و پلاگین برای راحتی کار تریدی مکس هدایت شدم واقعا استاد گلی بودن
من اموزش تریدیو با استاد جدیدم شروع کزده بودم و کلی نکات مهم گفتن و کلی کارارو راحت کرده بودن و کیفیت کارام با عکس واقعی مو نمیزد و راحت طراحی میکردمو اذیت نمیشدم بطوری که عکس طراحیمو به کسی نشون میدادم میگفت این خونه واقعیه طراحی نیست…
خلاصه چون اون سختی کار از بین رفت و من گریه نمیکردم موقع کار کردن و کیفیت کارام خوب شد و کار اسون شد و سیستم عالی خریدمو کارم باز راحتتر شد
توی ذهنم ارزش کارم اومد پایین گفتم من که اذیت نمیشم و کم کم مشتریام رفتن چون کارم اسون شده بود ذهنم اذیت میکرد
مشتریهای خوب ثروتمند رفتن و کار بهم درحد ماهی یکی میخورد با مشتریهای جدید با ذهن فقیر ک هم مدار با حال اون موقع من بودن و قیمت کارام بسیارر پایین و پولمم بزور ازشون میگرفتم
انگار من لیاقت کار اسونو و راحتو نداشتم و دیگه برای کارم ارزش قائل نبودم و مشتری زنگ میزد میگفت اشپزخونه رو چخبره دوتومن طراحی میکنی پونصد طراحی کن و کارم توی ذهن مشتری هم ارزش نداشت بطوری که زمانی کارم سخت بود مشتری جلو جلو پولو میرد و کلی تحسین میکردنو غیره چون من توی ذهنم خودمو تحسین میکردم………
کارم اسون شد و کیفیت کارم رفت بالا همه چی عوض شد و کلی پولمو ندادن و کارای ارزون قیمت زدم… البته که به نفع من شد و من از اون کار اومدم بیرون و رفتم دنبال همون کاری ک رسالتم هست یعنی رقص …
شما تو این فایل گفتین کارها باید اسون و راحت انجام بشه و من بارداری راحتی ندارم
و با خودم گفتم مشکل از چیه خدایا منو هدایت کن برای لذت بردن از بارداری
استاد من دیروز واقعا تسلیم شدم و کاملا حسمو نصبت به خوراکی ها میفهمیدم با اینکه سخت بود لب به ابمیوهای سنیچ و کیکو غیره نزدم و مغزمو بشدت کنترل کردم و تا جایی غذا میخوردم حسم میگفت بسته و من نمیخوردم دیروز من صبحانه چهار عدد جوجه خالی خوردم و ناهار کشک زرد خالی خوردم بدون نون و انقدر سبک بودم و کارای خونه کردم و حالم عالی بود ورم معدم کلا از بین رفت و حالت تهوع هیچییی نداشتم اصن عالی بودم شبشم همسرم گفت بریم شهرک عربا فلافل بخوریم و من با اینکه خیلیییی مقاومت سخت بود گفتم نه
و امروز صبح از خواب پاشدم خیلی کم درحد دوسه لقمه تخممرغ خوردم و تا ساعت پنج حالم عالی بود هیچی نخوردم زعفران خریدم و قشنگ پاک کردم و غذا ته چین مرغ گذاشتم و یکم خوردم حسم گفت بسته ولی من جلو ذهنمو نگرفتم و سالاری غذا خوردم و بعد دیگه افتادم و ورم معده و غیره اومد سراغم و این باور اشتباه دارم که اطرافیان میگن غذا نخوری بچه به مشکل برمیخوره و غیره… مادرم هی میگه بخور همسرم هی میگه بخور……
زمانی ک من تسلیم باشم و گوش بدم خدا قشنگ کارارو برام راحت میکنه ولی زمانی ک به حرف مغز گوش بدم حالم میشه مثل الان ک چندساعت از خوردن غذا میگذره و من خب حالم جالب نیست و پشیمونم چرا زیاد خوردم…………
من فهمیدم با رعایت رژیم غذایی و شکستن این باور ک توی بارداری همه چی باید خوردو غیره و تسلیم در برابر خدا راهو برای خودم آسون کنم و راه گذشتگانو پیش نگیرم ( و ممنونم از بچه های عقل کل که درمورد سوالم پاسخ دادن)
من پنجشنبه یعنی چهار روز پیش دلم نون جزغاله یا قلفتی(همون نون با دنبه ) میخاست و به خاهر شوهرمو مادرم گفتم میتونین برام درست کنین و گفتن دنبه بگیرمو باز کنم بدم برام درست کنن و منهم حوصله نداشتم و بعد گفتم خدایا از خودت میخام و الان مادرم زنگ زدو گفت بدون اینکه به کسی بگن از روستا چندتا نون جزغاله فرستادن و من با سپردن کار بخدا بدون هیچ کاری به خاستم رسیدم..
من دوکیلو گل زعفران خریدمو شروع کردم به پاک کردن و گفتم خدایا میخام کارم راحت بشه و من از گل پاک کردن خوشم میاد ولی خیلی طول میکشه و یک ایده باحالی بهم گفته شد تونستم توی پنج یا شیش ساعت دوکیلیو پاک کنم و اذیت نشدم
من قبلا دوکیلو گلو بدون استراحت و بدون اینکه از پای گلا پاشم بیست ساعت بیشتر طول میکشید تا پاک کنم…
یک مدت من خیلی جدی دوره عذت نفسو کار میکردم و همسرم ماهیانه به راحتی مبلغ بزرگیو پول تو جیبی بهم میداد ولی انگار من این باورو دارم ک بخاطر پول دراوردن باید هلاک بشم و من ارزش پول راحتو که همسرم بهم میده رو ندارم چون جونم در نیومده برای این پول و اوضاع جوری شد پول تو جیبیم کمترو کمتر شد و من فهمیدم برای اینکه بخام به ثروت برسم باید سختی بکشم……..
من بی نهایت ترمز در وجودم بالا اومده مثلا باور کمبود باور اینکه اگه کسی به جایی برسه یعنی جای منو تنگ کرده باور اینکه من نمیتونم ثروتمند بشم باور اینکه همسر خوب و مرد ثروتمند باید اولویت باشه چون خرج خانواده میده باور اینکه باید به ادما محل نداد زیاد دوستشون نداشت باور اینکه من عزت نفسم پایینه خودمو دوست ندارم خودمو باارزش نمیدونم باور اینکه نمیشه خوشبخت مطلق بود نمیشه هم خدا رو داشت هم خرما هم خوشبخت باشی هم سختی نکشی یجورایی ته وجودم دوست داره سختی کشیدنو و بعدا با افتخار تعریف کردنو …
خدایا شکرت
خدایا شکرت بابت قدرت بی نهایت سپاسگزاری و این حجم از سادگی قانون که تمرکز روی داشته ها راه رسیدن به خواسته هاست
خدایا شکرت بابت اینکه عشقم این همه به فکرمه توجه میکنه بهم برام خرید میکنه با دل و جون
خدایا شکرت بابت شام خوشمزه امشب
خدایا شکرت بابت شاگردای قشنگم
خدایا شکرت بابت هوش بالام که امروز اینقدر قشنگ لیسنینگ المانی رو متوجه شدم
خدایا شکرت بابت مادرم بابت وقت ازادم
خدایا شکرت بابت اینکه هستی و راهو به من نشون میدی خدایا دمت گرم بابت سلامتی خدایا دمت گرم بابت نعمت ها …
سلام و صد سلام به همه ی دوستان خوبم در این سایت سلام به استاد گلم به خانوم زیباشون خانم شایسته قشنگم
این حرفها این اگاهی ها چقدر برام ملموسه استاد قشنگم واقعا من یه باوری که تو ذهنم شکل دادم درمورد خدا اینا هستند که همیشه نتیجه شو دیدم بعضی باورها خیلی راحت برای ادم ساخته میشه مثلا من در پناه و محافظت خدام هیچ اتفاقی هیچوقت برای من نمیفته خداوندم همیشه مراقب منه و جاهایی که احساس ترس و خطر کردم با این باور اروم شدم و نتیجه شو دقیقا دیدم باور دیگم اینه که چیزی اگه مال منه خداوندم به من برش میگردونه لازم نیست من نه غصه شو بخورم نه خودمو خیلی به سختی بندازم یا حتی استرس بگیرم در اوج بیخیالی ایمان دارم و میگم خدا بهم برمیگردونه اگه برنگردوند یعنی مال من نیس از اموال من نیس و دقیقا چند باری که سر حواس پرتی تو جاهای نابار گوشیم رو جاگذاشتم بقیه خیلی هول کردن که الان دزدیدن گوشیتو تموم شد رفت من اروم بودم میدونستم خدا خودش کار هارو انجام میده اون بار وقتی رفتم اداره فهمیدم گوشیم تو تاکسی جامونده و زنگ زدم با تلفن اداره راننده گفت نگهش داشتم برات شانس اوردی مسافر سوار نکردم دیدمش مسئول اداره میگفت دختر تو چقدرر خوشانسی واقعا رفتم گوشیم رو گرفتم از مرده یا طلام رو اینجوری جایی جاگذاشتم همیشه باورم بهم خیلی کمک کرده جای باور عموم مردم این ارامش درونی خیلی قشنگه
و البته بحث هدایت به راستی یه مدت خیلی خوب با خدا هر لحظه ارتباط داشتم حرف میزدم که خدایا این طرف خیابون برم یا اونطرف من این لباس رو میخوام کجا برم؟ یه بار با خواهرم رفتیم تهران و اون خیلی بهم گوشزد میکرد اینجا شهر خودمون نیس تهرانه خیلی شلوغه پر از دزده فلانه اصلا هول بود فکردم گفتم چرا باید این باور باشه نه اتفاقا راه دزد چرا باید به ما بخوره هرکی تو مدار خودشه و صبح زودش من زدم بیرون به دنبال نون بربری هیچجارم بلد نبودم اون اطراف گفتم خدایا من و هدایت کن به سمت نزدیک ترین نون بربری فروشی و تو کوچه هایی که چهارطرفه بودن نگاه میکردم و میگفت این سمتی برو و دقیقا رسیدم دم در اونجا بدون اینکه ذره ای شک داشته باشم اعتماد کردم خیلی جاهای دیگه اینجوری هدایتم کرده بهم گفته ازش ممنونم جدیدا این ارتباط مثل قبل نیس دقیقا ورودی ها خیلی تاثیر دارن من تو محیطی ام در حال حاضر که خیلس کمال گران و قشنگ فکر میکنن بعد اقدام میکنن ریسک نمیکنن یا بی پروا نیستن یه جورایی به منم انتقال دادن محتاط باشم اما میخوام خیلی قوی تر از قبل ارتباط داشته باشم میخوام این باور هارو ایجاد کنم.
خداوند من هر لحظه بامن صحبت میکند به جای من جایی که لازم باشد صحبت میکند کافی است من به جریان هدایت او اعتماد کنم.
خداوند من تمام تلاش و عشقش این است که من به سمت ثروت نعمت و لذت بیشتر هدایت شوم چون که بیشتر شبیه خودش میشوم.
تمام زندگی من در دستان خداوند است او هرطور که صلاح بداند ان را مدیریت میکند.انسان هایی که لازم است را به زندگی ام وارد میکند کسانی که به زندگی من کمکی نمیکنند انها را خارج میکند زندگی من به بهترین شکل در دستان خداوند چیده میشود.
ارتباط با خدا بسیار راحت است او از رگ گردن به من نزدیک تر است انقدر نزدیک که خود من است.او صمیمی ترین عشق و رفیق من است.
وقتی خدا را در زندگی دارم از بودن با خودم و خدا لذت میبرم عشق میکنم نیازی به بودن دیگران ندارم اگر من باخودم در صلح باشم بهترین دوستا و افراد در زندگی من قرار میگیرند.
خدایا شکرت این فایل چقدر باارزشه چقدر نکات مفیدی هست همه مون به وضوح نتیجه اعتماد به هدایت خداوند رو دیدیم دقیقا همیشه جاهایی که خدا بهمون میگه فلان کارو بکن منطق مخالف این کاره یا ترس و نجواهایی میاد سراغ ادم ولی باید انجامش داد تا نتیجه ی قشنگشو دید .
خداجونم لطفا بامن صحبت کن بهم بگو هر لحظه من نیاز دارم به تو به هدایتت من بنده ی توم عقل ناقص من تسخیص نمیده تو دانایی تو بگو تا من انجام بدم خداجونم.
سلام به استاد عزیزم و دوستانی که این کامنت رو میخونن
من همین امسال به وضوح روانتر شدن چرخ زندگیم رو بیشتر دیدم توی همه ی موارد با سرعت بالا ولی تو زمینه ی مالی با سرعت پایینتر
من امسال یکی از خواسته هام این بود که بتونم تفریحات بیشتری داشته باشمو چه قدر آرام و روان و راحت با آدمی آشنا شدم که دقیقا خودش بیشتر از من حتی دنبال تفریحات سالم و دیدن و تجربه مکردن این دنیا هستش و آرام آرام خود اون آدم من رو هدایت میکرد به سمت این برنامه ها و من همیشه فکرمیکردم چون پول کمی میسازم در ماه الان نمیتونم این تجربه ها رو داشته باشن و باید صبر کنم تا پول بیشتری بسازم تا مثلن برم تور مناطق تاریخی ، یا مثلن برم یه جای طبیعت طور وخوش آب و هواتر ، یا حتی بتونم خودم با پولی که ساختم برم سفر
فکرمیکردم نمیشه دنبالشم نمیرفت ولی امسال اینقدر نرم و رون من هدایت شدم به این خوسته و یکی از اهداف امسالم که الان فهمیدمش
مثلن من حدود یکماه پیش استادم رو دیدم که رفته یزد سفر من همون لحظه گفتم خدایا منم میخوام، در ظاهر من با اون پولی که میساختم عمرا نمیتونستم برم اینم بگم نهایت تلاشمو دارم میکنم که پول بیشتری بسازم ولی دوست دارم این پروسه هه برام لذت بخش باشه نشینم تو خونه فقط بکم دارم رو باورام کار میکنم ، دوست دارم آثار جدید باحال درست کنم ، آخر هفته ها برم این برنامه ها و طراحی بکنم
هرماه من یه مبلغی رو اختصاص میدم برای خرید متریال جدیدو شارژمتریال هایی که تموم کردم که خداروشکر اینقدر من متریال گرفتم برای کارم که دارم میرم سراغ خرید متریال های جدیدترو دارم اونارو امتحان میکنم
موقع خرید من پدر مادرم منتظرم بودن داخل ماشین منم گفتم سریع میرم خرید مینم و برمیگردم یهو وسط خرید کردنم مادرم اومدن که ببینن چه خبره اونجا تو اون مغازه، یهو رفتم دم صندوق گفت من برات حساب میکنم درصورتی که هیچ انتظاری نداشتم
از اونطرف من یه ایده ای رو از چند ماه پیش باز با هدایت ها استارت زده بودم به اسم چالش 30 هنرمند که باز هی ایده اومده بود که این کارا رو از این به بعد بها براشون بگیر اونزمان کار نفر 15هم چالش تموم شده بود و اون هنرمند عزیز اون کاررو میخواستن و ازم خریدنش
باز رفتم جلوتر و نفر بعدی باز گفت من اینو میخوام و وباز خریدش ،نفر بعدی گفت من منصرف شدم نمیخوام باشم
توی دوماه گذشته من یک کلاسی رو شرکت کرده بودم و این ایده بهم گفته شده بود که بیا تمرینات کلاست رو استوری کنو منم این کار رو میکردم ، که دوباره باز یه جریاناتی پیش اومد نفر بعدی چالش گفت من این مدلی میخوام و باز ایشون اون کاررو از من خرید
بعد یهو توی اون گروهی که خیلی وقتا برنامه هاشون رو شرکت میکردم ، برنامه ی جدیدشون رو گزاشتن ، سفر به یزد یک روزه با فلان کارها
مبلغ کار فلان قیمت،درحدی که من میتونستم پرداخت کنم و یه مقداری هم برای خود سفر میموند و هم داخل حسابم میموند و حسابم خالی خالی نمیشد
خلاصه جای همه ی دوستان خالی من یک روز رفتم سفری که اندازه یک هفته رفرش شدم با آمای درست حسابی واقعا
به همین راحتی من رفتم یزد با اینکه فکرمیکردم با اون مبلغ پولی که دارم نمیشه ولی شد
مورد بعدی که خیلی راحت همین دوسه روز پیش برام اتفاق افتاد ، دوتا ویلای بود توی شمال که من عاشق ویو های اینا بودم و واین ویلاها رو من خیلی تواینستا میدیدم و دوست داشتم تجربشون کنم
نمیدونم چی شد که دیروز بابای من نشست گفت میخوام فلان ویلا رو رزرو کنم و بریم یه سفر شمال ،دقیقا یکی از همون دوتا ویلایی بود که من خیلی دوست داشتم برم
اینم بگم تو همین دوسال اخیر من دلم میخواست اینجا برم
به راحتی 3 شب رزرو شد ، یه چیز جالبتر بگم من دقیقا تو همین تاریخ میخواستم تور بعدی اون گروه رو برم، میخواستن برم کرمان ، بعد گفتم خدایا من نه تنها اینبار پول این تور رو ازت میخوام ، بلکه دوبرابرشو میخوام که بتونم بیشتر حال بکنم و خرید بکنم ، و اینو سعی کردم بسپرم به خودش وذهنمو کنترل میکردم یگفتم اگر قرار باشه اونجا بهم خوشبگزره و برم راخ=حت مثل سفربه یزد همه چیزش جور میشه ، دقیقا توی همون تاریخ با همون مبلغی که من درخواست داشتم خدا برام برنامه ی بهتری چید
کجا سخت خواسته هام اومد ، سال 99 و 1400 که من تازه بیزینسم رو راه انداخته بودم ، پر بودم از استرس از اینکه نمیشه ، همش کارایی که خودم فکرمیکردم بقیه رفتن و نتیجه گرفتن رو میرفتم و هیچ نتیجه ی مالی ای نمیگرفتم و فروش داشتن و پول ساختن اندازه 50 هزارتئمن آرزوم شده بود
توی همون کار سال 1402 و 1403 من اونقدری سفارش گرفتم که تا چند ماه بعدم پر بود ، امسالم اگر یک ماه هیچ فروشی نداشته باشم تعجب میکنم!
این دوسال اخیر چیکار کردم واقعا سعی کردم بیشتر از خدا بپرسم که چیکار کنم ، قدم بعدیم چیه ، کمتر بترسم و اعتماد کنم به ایده هایی که تو زمان حالخوبیهام اومده و اون ایده ها رو انجام دادم و هنوزم دارم میدم
آره چرخ زندگیم تو این دوسال نسبته بهاون دوسال خیلی راحتتر داره میچرخه الانم خواسته هام بزرگتر شده بیشتر و بهتر میخوام
یا یه مورد دیگه من همین چند هفته پیش میگفتم که خدایا هنرمندهایی رو بهم نشون بده که فروش دارن و آثاری که دوست دارن خودشون رو خلق میکنن و میفروشن ، من نمیدونم چه طوری یا از کجا با اینکه من اصلا تو اکسپلور اینستا نمیرم و همهی محتواها یی که میبینم کار هنرمندهای دیگست ، فقط هنرمندهایی سرراهم میان که نه تنها فروش دارن ، بلکه اینقدر فروش دارن که هیچ اثری موجود نیست داخل فروشگاه هاشون که بتونن بفروشن حتی
سفارشهاشونم بستن اینقدر که مشتری داشتن
الگوهایی رو خداوند به سمتم هدایت کرده تو همین هفته ی اخیر که توی فروشگاهشون نوشته 1000 فروش ، 2000 فروش، امروز یکی رو دیدم 5000 فروش
امروزم باز پرسیدم خدایا سخته من کلی تایم بزارم برم پیج این هنرمندا رو زیر و رو کنم، تو میدونی من تعداد رقم فروش ببینم بیشتر برام باور پذیره ، تو اینستا بودنم وقتمو میگیره یه راه حل بهتر بده که هدایات شدم به سایت esty که هزاران هنرمند اونجا الان هستن و دارن خرید و فروش میکنن و رقم فروشها هم هست و نیازی نیست من کلی تایم بزارم برای دنبال گشتن کارایی که فروش رفته
یه کار دیگه ای هم که به ذهنم رسید تا باورهای استاد یادم بمونه مخصوصا توی زمینه مالی که دوست دارم راحتتر پیشرفت بکنم اینه که باورهای این جلسه رو بچسبونم به جاییکه میز کارمه تا چشمم بهش بیافته و یادم بمونه و
اینکه الان وسط کارکردن رو دوره ثروت بودم ولی هدایت شدم به اینکه باید رو دوره کشف قوانین کار کنم ، بیام و این هدایت رو جدی بگیرم و رواون کار کنم فعلن
و بین نوشتن فایل این جلسه باز ایده بهم گفته شد که یه سری کارا رو باید خلق کنم باز وسط چالش
من وقتی جریان زندگیم به خداوند سپردم آرامش روحی روانیم خیلی خیلی بیشتر شده
یه سری باورها رو بیاید با هم بررسی کنیم ببینیم که کدومشون قویتره و چطور میتونه نگاه ما به خداوند رو عوض کنه باوری که من سعی میکنم تو ذهنم تکرار کنم و بسازم همیشه به یاد بیارم .خداوند نیروی مطلق خداوند خالقه و خداوند قدرت خلق زندگی خودم را به من داده و به نسبتی که میدونم خداوند به مسائل من آشناست خداوند خواستههای من رو میدونه . خداوند راه رسیدن من به خواستههامم میدونه و خداوند هر لحظه داره هدایت میکنه من رو به سوی خواسته هام.وقتی باور کنم خدا تنها نیروی مطلق هستی و اینا رو تکرار کنم به همون نسبت آرامتر میشم یعنی اگر باورم این باشه که خداوند هدایت کننده من هست خداوند میخواهد که نعمتهای بیشتری به من بدهد خداوند لذت میبرد از اینکه من زندگی زیبایی داشته باشم از اینکه فراوانی و نعمت و خوشبختی توی زندگیم باشه خداوند میخواهد که نعمت و فراوانی تو زندگی من باشه
به قول قرآن خداوند برای شما فزونی می خواهد.
خداوند مسیرو به من میگه داره راه حلها رو به من میگه هر چقدر که من این باورها رو داشته باشم و تکرار کنم و به یاد بیارم نتیجهاش چی میشه نتیجه احساسیش در قلب من ارامش احساس آرامش بیشتره احساس
اطمینان بیشتر احساس اطمینان بیشتره احساس امنیت بیشتره و به یاد میارم انگار که اون آرامشی که در قلب من ایجاد میشه کمک میکنه که من هم فرکانس بشم با فرکانس خداوند ببینید خداوند همواره داره مارو هدایت می کنه
ما کی این هدایت دریافت می کنیم؟وقتی
به فرکانس خداوند نزدیکیم موقعی که ما قلبمان آرام است
انگار که اون آرامشی که در قلب من ایجاد میشه کمک میکنه که من هم فرکانس بشم با فرکانس خداوند ببینید خداوند همواره داره ما رو هدایت میکنه ولی افرادی هدایت رو دریافت میکنند که نزدیک باشن به فرکانس خداوند وکی می رسیم به فرکانس خداوند؟
خداوند همواره ما هدایت می کنه
ولی افرادی هدایت رو دریافت میکنند که نزدیک باشند به فرکانس خداوند کی ما نزدیک هستیم به فرکانس خداوند موقعی که ما قلبمان آرام است
و نگرانیها تو وجودمون کمتره موقعی که احساس سپاسگزاری حساس اشتیاق در قلبمون بیشتره خوب وقتی که ما بتونیم به این شکل در زمانهای طولانی به به آرامش برسیم با ایجاد باور مناسب نسبت به خداوند ما هدایت میشیم به مسیرهای درست یعنی قدمها به ما گفته میشه.
باور داشته باشیم که خداوند خواستههای ما رو میدونه
نیاز نیست که فریاد بزنیم نیاز نیست که گریه کنیم خداوند میخواهد این کار را انجام بدهد خداوند همواره در حال هدایت کردن ماست خداوند فرمود وقتی که شما به زمین هبوط میکنید هر کسی که از هدایت من پیروی کنه نه غمگین خواهد بود نه ترسی بر اون هست . ما کی نگران نیستیم ؟موقعی که ما باور داشته باشیم که خداوند داره هدایت میکنه موقعی که ما توکل کنیم به خداوند کی ما داریم توکل میکنیم به خداوند موقعی که ما آرامش داریم موقعی که میگیم
خداوند بهتر از خودمون میدونه که ما چه نیازهایی داریم و خداوند میخواهد که نیازهای ما را برطرف کنه .و قتی که بتونیم این کارو انجام بدیم در مسیر هدایتها قرار میگیریم به ما گفته میشه قدمها به ما گفته میشه به بینهایت طریق نه اینکه خدا با ما حرف میزنه بلکه با بی نهایت روش مثلا آدمهایی که میان شرایطی که پیش میاد مسیرها قدم به قدم برای رسیدن به خواستهها به ما گفته میشه کل کاری که ما باید انجام بدیم این که تقوا کنیم و کنترل ذهن کنیم.
یعنی بدانیم خداوند عالم خداوند قادر مطلقه بیشتر از ما می خواهد نیازهای ما را برطرف کنه خداوند بیشتر از ما می خواد که
خوشبخت باشیم که ما سعادتمند باشیم که ما سلامت باشیم که ما ثروتمند باشیم .
خداوند همواره داره هدایت میکنه ما باید در مداری قرار بگیریم که هدایتها را دریافت کنیم و کل کاری که ما باید انجام بدیم اینه که این باورها رو تکرار کنیم .
همواره در حال دریافت نعمتها باشیم موقعی که ما نگاهمونو به خدا عوض کنیم موقعی که ما باور داشتیم خداوند
همواره با ما هست از رگ گردن به ما نزدیکتره همیشه با ما هست همیشه داره گوش میکنه
میبینه همیشه داره هدایت میکنه عالم مطلقه قادر مطلقه وهابه به آرامش می رسیم که این آرامش باعث هدایت ما به خوبی ها میشه .
بارها و بارها و بارها به خودمون بگیم خداوند همواره داره ما رو هدایت میکنه خداوند می خواهد که
ما ثروتمند باشیم ما سعادتمند باشیم ما سلامت باشیم ما روابط خوب داشته باشیم فقط ما باید خودمونو آماده کنیم ببینید
خداوند همواره داره به ما پاسخ میده
خداوند از ما بیشتر میخواد که ما خوشبخت باشیم ما ثروتمند باشیم ما سعادتمند باشیم ما سلامت باشیم ما روابط خوب داشته باشی.
فرض کنید یک موج رادیوییه داره پخش میشه تو جهان یک فرکانسیه به نام فرکانس خداوند
موقع دریافتش میکنیم که تنظیم کنیم خودمون روی اون طول موج .فرکانس خداوند در هر لحظه داره انتشار پیدا میکنه در همه جا هست مثل فرکانسهای رادیویی تو الان فرکانسهای رادیو رو میبینی نه پس خداوند رو هم نمی بینی مگر امواجش دریافت کنی.
به ما میگه که چه مسیری رو بریم به ما آرامش میده و کمک میکنه و هدایت میکنه و ایدهها رو میاره .نشان در مدار خدا بودن راحتی کارهاست
به قول انیشتین میگه وقتی کارا داره ساده انجام میشه یعنی خدا داره کارا رو انجام میده
خدا داره کمک میکنه و کارا رو انجام میده اینه که کارا به شکل حیرت انگیزی ساده انجام میشه به شکل باورنکردنی روان انجام میشه خود به خود انجام میشه
میدونی چی میگم وقتی خدا داره کارا رو انجام میده کارا خیلی روان انجام میشه .و ایننتیجه این که
آیا خداوند را همواره حاضر میبینیم آیا خداوند را وهاب میبینیم رحمان میبینیم یا نه تا
یه اشتباهی میکنیم خودمونو سرزنش میکنیم یا نه سریع میپذیریم که خداوند منو بخشیده نیازی نیست خودم سرزنش کنم .
آیا اگر که یک جایی شرایط سخت پیش میره ما به شدت به هم میریزیم یا نه می گیم
الخیر فی ما وقع وقتی بپذیریم خداوند مدیریت همهچی رو به عهده داره اون موقع.
ایدهها رو به ما میگه خداوند آدمها موقعیتها و شرایط وارد زندگیمون میکنه و هدایتمون میکنه به سمت مسیر درست
خداوند کارا را انجام میده ایدهها رو میگه هدایتمون میکنه آدمها و شرایط و موقعیتها رو برام به وجود میاره و ما رو تو مسیر درست قرار میده .
…..
من خودم قبل این که با قوانین آشنا بشم خیلی حرص همه چی رو میخوردم ولی الان همه چیز رو به خدا می سپارم.
خداوندا خودت به من مرضیه کمک کن.
خدایا هدایتم کن
خداوندا به من آرامش بده
خداوندا پاسخ بده به خواسته های من
ربنا من رو به شیوه های آسان هدایت کن به شیوهای ساده امتحان کن برای من امتحان های ساده درنظر بگیر خداوند به کمک کن.
خدایا به من ملکی بده که قبل از من و بعد از من به هیچکس ندادی
یا حق
زهرا مستند زندگی من 15
درود بر استاد عزیز و دوستداشتنی
الحق و الانصاف استادی شایسته و برازنده ی شما انسان بزرگوار می باشد
چنان دلسوزانه و با تامل صحبت میکنید و کلمات را چنان حکیمانه انتخاب میکنید که انسان حظ میکند از این همه درایت و تدبیر
خداوند من را هدایت کرد به سمت فایلهای توحیدی که هر بار یکی از آنها را گوش میدهم
خدا میداند که اشک میریزم
چنان خداوند را زیبا توصیف میکنید که به لطف خدا و شما هر لحظه بیشتر شیفته اش میشوم
در بچگی آنچنان ما را از خدا ترسانده بودند که من هر لحظه احساس ترس و وحشت وجودم را فرا میگرفت که حتی بزرگترهای ما نیز میگفتند باید از خدا ترسید
نکنه خلاف نظر خدا حرف بزنی
نکنه موهات و بریزی بیرون که حتی اگر یه دونه موت رو نامحرم ببینه خدا از همون یه دونه مو آویزونه
میکنه و من هم خودم رو تصور میکردم که حلق آویز شدم و فریاد میزدم و با خودم میگفتم چه جوری
انسان با یه دونه مو آویزون می مونه بعد باز یاد حرف مادرم میافتادم و میگفتم خب حتما خدا خیییلی قویه که این کار رو میکنه و خدا رو یک غول وحشتناک و عصبانی در ذهنم همیشه تصور میکردم که منتظر از ما
انتقام بگیره
نکنه فلان ،نکنه فلان
که حتی یکروز وقتی به مادرم گفتم
خدا رفیق منه و آدم که از رفیقش نمی ترسه
این جمله را در دوران نوجوانی خود به مادرم زدم و اون هاج و واج من رو نگاه کرد ولی خودم کیف کردم
چون واقعا احساسی بود که خودم دریافتش کرده بودم
خداوندا عاقبت همه ی مارو ختم بخیر گردان
و ثروت بی انتها و سلامتی کامل بر همه ی ما عطا بفرماید
آمین
سلام استاد گرانقدرم
دوستان عزیز
من سالهاست که در دوره 12 قدم هستم و به تازگی دوره روانشناسی ثروت و خریدم. به محض گوش دادن به 3 فایل اول ایده ای بهم گفته شد و درآمد زایی من در خانه شروع شد.مشتری خودش جور شد.مسیر آموزش در دسترسم بود اما ازش استفاده نمیکردم بهم گفته شد تو میتونی استفاده کنی.همه چیز بدون زور زدن آماده شد.الان قشنگ درک میکنم که استاد چی میگن.درست و روان انجام شدن کارها یعنی چه.خداوند هزاران بار سپاسگذارم برای این مسیری که هموار کرد برام.خیلی درخواست کردم ازش.شب و روز گفتم من میخام در کارم پیشرفت کنم ولی نمیدونم چطوری.اشک در چشمانم حلقه زد.و بالاخره گفت که تو با آموزش دادن فایلهایی که در دستته نه تنها به بقیه بلکه بیشتر به تمرین و پیشرفت خودت کمک میکنی و واقعا این مسیر انگیزه میشه برای ارتقای خودم اصلا.بله کارهای من انجام شده و بیش از پیش ایمانم قوی تر
به نام خدا
عرض سلام دارم خدمت استاد و اعضای سایت
ما موقعی که در مدار نزدیک به خداوند باشیم احساس آرامش داریم احساس سپاسگزاری داریم احساسمون خوبه شادیم و هر آنچه رو طلب کنیم دریافت میکنیم نعمت های بیشتری وارد زندگیمون میشه از لحاظ جسمی در سلامت کامل به سر میبریم ثروت وارد زندگیمون میشه به روح الهیمون نزدیکتر میشیم در هر لحظه فرکانس هایی مطابق خواسته هامون به جهان ارسال میکنیم و در هر لحظه هدایت ها رو دریافت میکنیم و خداوند میشه مدیر برنامه هامون و چی از این عالیتر و در این صورت بهشت رو تو همین دنیا خداوند بهمون هدیه میده
و خداوند هر لحظه روزی میدهد
هر لحظه هدایت میکند
هر لحظه ثروت میبخشد
هر لحظه سلامتی میدهد
هر لحظه روابط رو بهبود و عالی میکند
سیستم خداوند شب و روز نمیشناسه خواب نداره هر ثانیه در حال کار کردن هست سیستم نامحدودی هستش این ماییم که در هر لحظه بین دریافت خوب و دریافت بد یکی رو انتخاب میکنیم این ماییم که انتخاب میکنیم بین ثروت و فقر
بین سلامتی و بیماری
بین روابط عالی و روابط سمی
بین آرامش و استرس
بین شادی و غم
بین خوبی و بدی
تنها یکی رو انتخاب کنیم و انتخاب های ما بستگی داره که ما در چه مداری باشیم بستگی داره به فرکانس هایی که ارسال میکنیم و وقتی به خداوند باور خوب داشته باشیم و خداوند رو به عنوان منبع تمام خوبی ها در جهان باور کنیم اونوقته که خداوند هم مارو هدایت میکنه به راه راست راه نعمت ها ، راه فراوانی ها، راه ثروت ها ، راه روابط عالی ، راه سلامتی ، راه شادی ها ، راه آرامش ها راهی که اول و آخرش همش خوبیه فقط کافیه که ما به خداوند اعتماد کنیم توکل کنیم تکیه کنیم اونوقته که همه چی واسمون آسون میشه و خداوند بیشتر از ما خوشحال میشه وقتی ما در مسیر درست باشیم چون هر چی ما در راه راست پیش بریم جهان گسترش پیدا میکنه و خداوند بوسیله ما میخاد که جهان گسترش پیدا کنه خدا میخاد که ما ثروتمند باشیم خوشحال باشیم سلامت باشیم آرامش داشته باشیم و سپاسگزار باشیم اونوقته که خداوند تو همین دنیا بهشت رو بهمون در قبال خوب بودنمون هدیه میده فقط کافیه که بخواهیم اونوقت میشود و همه این ها به نفع و سود خودمونه و خداوند بی نیازه از همه چی این ماییم که به خداوند در هر لحظه نیازمندیم نیازمند هدایتش نیازمند توجه خداوند نیازمند نعمت ها و تموم خوبی هاش هستیم
خدایا مارو در مسیری قرار بده که کنترل ذهن داشته باشیم، ورودی هامون رو کنترل کنیم ، ایمانمون بهت روز به روز بیشتر و قوی تر باشه ، تنها تسلیم تو باشیم ، تنها به تو توکل کنیم ، تنها تورو منبع روزی و تمام آنچه که میخواهیم بدونیم، هر لحظه سپاسگزار باشیم ، هدایت های تورو دریافت کنیم قدم به قدم
الهی آمیییین
سلام
اعتماد به هدایت الهی
اعتماد به هدایت الهی، در حقیقت تسلیم شدن به ارادهای است که از همیشه و برای همیشه در جریان است. تسلیم شدن به اراده خداوند، یعنی شایسته دانستن او در تمام امور، درک کردن این حقیقت که او تنها هدایتکننده واقعی است و ما به عنوان بندگان، در مقابل اراده او چیزی جز ابزار نیستیم. وقتی به این باور عمیق میرسیم که خداوند مطلق، عالم و قادر است، تمام نگرانیها و تلاشهای بیهودهمان از بین میرود و زندگی را با آرامش و اطمینان در دست او میسپاریم.
این نگاه به زندگی، به ما این اطمینان را میدهد که هیچ چیزی در جهان بدون اراده و مشیت الهی پیش نمیرود. به جای تلاش برای کنترل همهچیز، به خداوند توکل میکنیم و درک میکنیم که او بر تمامی جزئیات زندگیمان آگاه است. وقتی به خداوند این باور را میدهیم که در هر لحظه در کنارمان است و پاسخ هر دعا و درخواستی که از دل بزنیم، به او نزدیک میشویم و در این نزدیکی، زندگیمان پر از برکت و هدایت خواهد بود.
خداوند در قرآن فرموده است: «وَفَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ» (یوسف، 76) و این بدان معناست که علم و قدرت خداوند از هر چیزی و هر کسی برتر است. این باور توحیدی، ما را به درک این حقیقت رهنمون میکند که هرچه در دست اوست، بهترین است و بهترینها برای ما مقدر شدهاند. هنگامی که از عمق دل، خداوند را به عنوان تنها هدایتگر و تدبیرکننده کل هستی میشناسیم، در مسیر او قدم میزنیم و زندگیمان به طریقی نرم و روان پیش میرود.
باور به این که خداوند وَهَّاب است، یعنی بخشندهای که بدون محدودیت میبخشد، نگاه ما به زندگی تغییر میکند. دیگر مشکلات، غولهای شکستناپذیر نیستند، بلکه زمینههایی میشوند برای بروز تواناییهای الهی که خداوند در وجودمان قرار داده است. همانطور که برای حضرت مریم (ع)، از دل انزوا، نعمتی بیمانند آفرید و همانطور که مادر موسی را در لحظهای که دلش شکسته بود، با کلامی مستقیم آرامش داد، خداوند نیز برای ما هر لحظه در حال طراحی و هدایت است.
زندگی با نگاه خداوند، شبیه یک ساز آسمانی است که هر نتش با دقت نواخته میشود. وقتی به خداوند اعتماد میکنید، این ساز درون شما به صدا درمیآید و نغمههایی میسازد که زندگیتان را موزون و هماهنگ میکند. در این لحظات، درمییابید که هیچ اشتباهی در مسیر وجود ندارد؛ هر توقف، هر تغییر مسیر و حتی هر شکست، بخشی از یک طرح الهی است که شما را به مقصدی برتر هدایت میکند.
این نگاه توحیدی، شما را از بند ترس و وابستگی به انسانها و شرایط میرهاند. به جای آن، شما را به نقطهای میرساند که به جای تلاش برای کنترل زندگی، یاد میگیرید که با جریان رحمت الهی هماهنگ شوید. خداوند، وعده داده که ما را در هر لحظه هدایت میکند:
«وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا» (طلاق، 2). وقتی او را در قلب خود محوریترین قرار دهید، راهها یکی پس از دیگری برایتان باز میشود.
در نهایت، تسلیم شدن به اراده خداوند، ما را از سختی ها، ما را قدرتمند میکند تا آنها را با آرامش طی کنیم. این اعتماد، کلید دریافت نعمتهای بیپایان اوست. زیرا خداوند خود وعده داده است: «وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» (طلاق، 3)؛ هرکس به خداوند توکل کند، او برایش کافی است. و در این کفایت، برکتی نهفته است که ما را به سرمنزل سعادت و آرامش میرساند.
مثال:
یک مثال بسیار جالب از فردی که با اعتماد به هدایت الهی و تسلیم اراده خداوند به موفقیتهای عظیم دست یافت، ریچارد برانسون، بنیانگذار گروه ویرجین است. برانسون در ابتدای مسیر کسبوکار خود با چالشهای فراوانی روبهرو بود، از جمله مشکلات مالی و شکستهای متعدد در استارتاپهای اولیهاش. با این حال، او همیشه به خداوند توکل کرده و به خود باور داشت که در صورت پیروی از هدایت الهی، در نهایت موفق خواهد شد.
برانسون در بسیاری از مصاحبهها گفته است که وقتی مشکلات به او فشار میآورد، به خداوند توکل کرده و این اطمینان را به دست میآورد که همه چیز به بهترین شکل پیش خواهد رفت. او تاکید میکند که تسلیم شدن به اراده خداوند، او را از نگرانیهای بیهوده رها کرده و به او کمک کرده است تا به راحتی و با اعتماد به نفس در مسیر موفقیت حرکت کند.
این داستان مشابه با آیه قرآن است که در آن به اعتماد به خداوند و توکل بر اراده او اشاره میشود:
«وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»
(طلاق، 3)
“و هر کس به خداوند توکل کند، او برایش کافی است.”
این آیه بیان میکند که اگر ما به خداوند توکل کنیم و اراده او را در زندگی خود بپذیریم، او به اندازه کافی برای ما کفایت میکند. وقتی به خداوند اعتماد میکنیم، او در تمامی جزئیات زندگیمان حضور دارد و به ما راهنمایی میدهد تا در مسیر درستی قرار گیریم. این آیه به این معناست که اگر اراده خداوند را در نظر بگیریم و به آن اعتماد کنیم، تمام مشکلات و موانع زندگی از بین میروند و ما به آرامش و موفقیت دست مییابیم.
برانسون در حقیقت نمادی از این است که وقتی انسان به اراده خداوند تسلیم میشود، درهای موفقیت به روی او باز میشود. او به راحتی به این نتیجه رسید که در نهایت، خداوند همه کارها را برای او انجام خواهد داد و او تنها باید به جریان الهی اعتماد کند. این نگاه، همانطور که در قرآن آمده است، به او آرامش و اعتماد به نفس داد تا بدون نگرانیهای اضافی، به راحتی به موفقیتهای بزرگ دست یابد.
این نکته در زندگی برانسون و بسیاری از افراد موفق دیگر این است که وقتی به اراده خداوند اعتماد میکنند و تسلیم او میشوند، در حقیقت خود را در مسیر آسانی قرار میدهند. همانطور که در آیه گفته شده: «وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»، به محض اعتماد و تسلیم در برابر اراده خداوند، همه چیز برای انسان ساده و هموار میشود
مثال :
پروفسور اسحق بهبودی، متخصص رینوپلاستی ایرانی آمریکایی که به 10 زبان رسمی دنیا مسلط بود و در نهایت موفق به دریافت جایزه (German Medical Award) شد، نمونهای برجسته از فردی است که به هدایت الهی اعتماد کرده و به اراده خداوند تسلیم شد. در دوران سختیهای اولیه، او نیز با چالشهایی روبهرو بود. اما زمانی که باور کرد که خداوند، عالم و قادر است و تنها هدایتکننده واقعی است، مسیر زندگیاش به شکلی شگفتانگیز تغییر کرد.
پروفسور بهبودی وقتی این نگاه را در زندگی خود پذیرفت که خداوند بهترینها را برای او مقدر کرده، آرامش و توکل به خداوند را در قلب خود نهادینه کرد. نتیجه این اعتماد، رسیدن به موفقیتهایی بزرگ در عرصه پزشکی و علمی بود. او دریافت که وقتی در مسیر الهی گام میزنیم و به خداوند توکل میکنیم، تمام دشواریها به سادگی به فرصتها تبدیل میشوند. در نهایت، زندگی برای او همانند یک ساز آسمانی شد که به صدا درآمد و هر نت آن بر وفق مراد او نواخته شد.
این داستان به آیهای از قرآن کریم پیوند میخورد:
«وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»
«و هر کسی بر خدا توکل کند، او برایش کافی است.»
این آیه به وضوح نشان میدهد که اگر انسان به خداوند توکل کند و خود را تسلیم اراده او کند، خداوند همه امور را به بهترین شکل مدیریت خواهد کرد. در حقیقت، توکل به خداوند یعنی اعتماد به اینکه او بهترین تصمیمها را برای ما میگیرد و مسیر زندگیمان را به سمت بهترینها هدایت میکند. همانطور که پروفسور بهبودی در مسیر هدایت الهی قدم برداشت، خداوند برای او همه راهها را هموار کرد و او به دستاوردهای بزرگ رسید.
به همین ترتیب، همانطور که در آیه ذکر شده، توکل به خداوند، هموارکننده راهها و کافی بودن خداوند در برابر تمام نیازهای انسان است. در این تسلیم و اعتماد به اراده الهی، برکتهای بیپایانی نهفته است که انسان را به سرمنزل سعادت و آرامش میرساند.
مثال:
خواننده و هنرمند معروف خانم آریانا گراندِی-بوترا (Ariana Grande-Butera؛ زادهٔ 26 ژوئن 1993) خواننده، ترانهنویس و بازیگر آمریکایی است یکی از نمونههای موفق افرادی است که به هدایت الهی و توکل به خداوند در زندگیاش اعتقاد دارد. او در مصاحبهها و سخنرانیهای مختلفش به این نکته اشاره کرده که با وجود تمام موفقیتهای شغلی و شهرت جهانیاش، در سختیها و بحرانها همواره به خداوند توکل کرده و از او کمک خواسته است. او میگوید که ایمان به خداوند، به ویژه در لحظات دشوار زندگیاش، به او آرامش داده و او را در مسیر درستی هدایت کرده است. به این ترتیب، در میان فشارهای دنیای شلوغ و بیرحم هالیوود، توانسته است خود را حفظ کند و زندگیاش را با اعتماد به خداوند پیش ببرد.
او همچنین اعتراف کرده که در دوران افسردگی و مشکلات شخصی، به مدد ایمانش به خداوند، به خوبی توانسته است بر این مشکلات فائق آید و بار دیگر به اوج موفقیت بازگردد. برای آریانا، توکل به خداوند به معنی اعتماد به مسیری است که خداوند برای او رقم زده و به این ایمان دست یافته که در نهایت، همه چیز به نفع او خواهد بود.
«وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ» (طلاق، 2)
«هر کس از خداوند پرهیز کند، برای او راهی به بیرون میسازد و او را از جایی که نمیداند روزی میدهد.»
این آیه به ما میآموزد که اگر به خداوند توکل کنیم و در زندگی از او راهنمایی بخواهیم، او راههایی را برای ما باز خواهد کرد که از آنها بیخبر بودهایم. خداوند در سختترین شرایط نیز راه نجاتی برای ما فراهم میآورد، حتی اگر در ابتدا قادر به دیدن آن نباشیم. در این آیه، خداوند به ما وعده داده است که در هر شرایطی که در آن قرار داریم، در صورتی که از او بترسیم و به او اعتماد کنیم، راهی به سوی راحتی و برکت برای ما میگشاید.
این آیه با زندگی آریانا گرانده پیوند میخورد، چرا که او در زندگی شخصی و حرفهای خود با چالشهای زیادی روبهرو بوده، اما اعتماد به هدایت الهی، راههای جدیدی را برای او باز کرده است. همانطور که خداوند در این آیه وعده داده، در زندگی او نیز از جایی که انتظار نداشت، برکت و آرامش به وجود آمده است.
در نهایت، همانطور که در آیه اشاره شده، وقتی انسان از خداوند کمک بخواهد و در مقابل اراده او تسلیم باشد، خداوند همه چیز را برای او فراهم میکند و او را از شرایط سخت به سمت راحتی و برکت هدایت میکند.
تفکر سنتی در مقابله با مشکلات:
تفکر سنتی در مقابله با مشکلات اغلب بر اساس این است که فرد باید با تمام توان و اراده خود به جنگ مشکلات برود. در این دیدگاه، مشکلات بهعنوان موانعی دیده میشوند که باید آنها را شکست داد و از سر راه برداشت. فردی که این تفکر را دارد، معتقد است که هیچ چیزی نمیتواند او را متوقف کند و همیشه باید در برابر سختیها مقاومت کند. این نوع تفکر برای کسانی جذاب است که دوست دارند خود را در برابر مشکلات قوی و شکستناپذیر نشان دهند.
اما این رویکرد ممکن است همیشه کارآمد نباشد. گاهی اوقات تلاش بیش از حد برای مقابله با مشکلات، فرد را خسته و فرسوده میکند. در این موارد، ممکن است به جای مقاومت بیپایان، نیاز به پذیرش و انعطافپذیری باشد. در زندگی، همیشه مقابله و جنگیدن بهترین راه نیست.
چنانکه سعدی در بوستان میگوید:
“اگر باری به دوش داری، به راحتی حمل کن، چرا که نه هر باری را باید به دوش کشید.”
این شعر اشاره دارد به اینکه گاهی اوقات بهترین راه برای مقابله با مشکلات، برداشتن باری است که نیاز به کشیدن آن نداریم. بنابراین، در مواجهه با چالشها، علاوه بر تلاش و اراده، گاهی پذیرش و تغییر رویکرد میتواند راهحل بهتری باشد.
مثال:
یکی از دیپلماتهای معاصر که به نوعی از تفکر سنتی برای مقابله با مشکلات پیروی کرده و همواره تلاش کرده تا خود را قوی و مقاوم در برابر سختیها نشان دهد، جان بولتون، مشاور پیشین امنیت ملی ایالات متحده است. بولتون که به سیاستهای تهاجمی و سختگیرانه خود معروف بود، همواره بر اراده و توان خود برای مقابله با بحرانها تأکید داشت. او در بسیاری از مسائل بینالمللی، نظیر تحریمها علیه ایران و کره شمالی، بر این باور بود که باید با قاطعیت و قدرت جلو رفت و هیچ گونه انعطافپذیری نباید در برابر مشکلات و چالشها به نمایش گذاشته شود.
این رویکرد به نوعی تلاش برای نشان دادن قدرت فردی است تا به دنیا اثبات کند که هیچ چیز نمیتواند او را متوقف کند. در حالی که چنین رویکردی میتواند در کوتاهمدت نتایج مثبتی به همراه داشته باشد، در بلندمدت ممکن است فرد را دچار فرسودگی و خستگی کند، چرا که تلاش بیوقفه و مقاومتی که به پذیرش تغییرات و یا همکاری با دیگران توجه نداشته باشد، میتواند به بحرانهای جدیدی منجر شود.
.
این آیه که مفهوم را بهخوبی تبیین میکن
“فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا”
(شرح، 94:6)
“پس همانا با هر سختی، آسانی است.”
این آیه به انسانها یادآوری میکند که هرچقدر در زندگی با مشکلات و سختیها مواجه شوند، در کنار آنها، راههای آسانی نیز برای حل مشکلات وجود دارد. اگرچه تلاش و اراده انسان برای مقابله با سختیها مهم است، اما این آیه به ما میآموزد که خداوند بهطور حتم راهحلها و آسانیهایی را فراهم خواهد کرد که در کنار سختیها خواهند آمد. این یعنی در مواجهه با چالشها، علاوه بر اراده و تلاش فردی، پذیرش آسانیهایی که در مسیر قرار میگیرند و توکل به خداوند، میتواند راهگشا باشد. این آیه بهویژه برای کسانی که خود را در برابر مشکلات مقاوم و شکستناپذیر نشان میدهند، پیامآور این حقیقت است که همواره نیاز به پذیرش حکمت الهی و انعطاف در برابر شرایط وجود دارد.
جان بولتون با وجود سیاستهای تهاجمی و سختگیرانهاش، هرگز زیر فشار و مشکلات خرد نشد. او همواره بر اراده و توان خود برای مقابله با بحرانها تأکید داشت و در برابر مصیبتها مقاومت میکرد. این رویکرد باعث شد تا به نتایج مهمی دست یابد. در واقع، این مثال در مورد افرادی که همچون جان بولتون از تمام ظرفیت خود برای مقابله با چالشها استفاده میکنند، صدق میکند. این افراد با مقاومت سرسختانه در برابر مشکلات، در نهایت به دستاوردهای ارزشمندی دست مییابند.
جان بولتون بارها در رسانهها گفته است که تلاش مستمر و روحیه مبارزهجویی، به معنای قهرمان شدن از طریق مقاومت و پایداری است.
نتیجه گیری منطقی
مشکلات، گاه نه دشمناند و نه مانع، بلکه پیامرسانهایی هستند که ما را به تأمل، تغییر و رشد دعوت میکنند. به جای جنگیدن با آنها، میتوان در لحظاتی مکث کرد، نگاهی عمیقتر به خود انداخت و معنایی فراتر از سطح سختیها یافت. این رویکرد، نه از سر ضعف، بلکه از اوج اعتماد به جریان حکیمانه زندگی و هدایت الهی برمیخیزد.
“چو دریا رام تو گردد به لطف و حلم،
چه حاجت جنگ با امواج و خشم؟”
هنر زیستن در این است که بدانیم کجا باید مقاومت کنیم و کجا خود را به دستان توانای خداوند بسپاریم. همانطور که مولوی سروده است:
“دست از طلب ندارم تا کام من برآید،
یا جان رسد به جانان یا جان ز تن برآید.”
تسلیم در برابر اراده خداوند، یعنی دانستن اینکه او هر سختی را برای رشدی عمیقتر به ما میدهد. این تسلیم، نه شکست است و نه انفعال، بلکه پلی است که ما را به آرامش، حکمت و برکاتی فراتر از تصور میرساند.
ابهامی که دریافت کردم:
خیلی وقت است که دارم روی کنترل ذهنم کار میکنم. از زمانی که این کار را شروع کردم و در کنترل ذهنم پیشرفت بیشتری داشتم، به ذهنم میگویم که: “تو فقط باید الهامات دریافتی را تأیید و پیروی کنی.”
مثلاً وقتی با خدا صحبت میکنم، گاهی ذهنم مرا به افکار بیربط میبرد. اما خداوند خیلی زود مرا آگاه میکند که از مسیر گفتگو خارج شدهام. در این مواقع، با خداوند میگویم: “خدایا، این حرف یا رفتار از جانب من نبود؛ این ذهنم بود.” و خداوند پاسخ میدهد: “میدانم، نگران نباش.”
پس از این، با ذهنم صحبت کردم و گفتم: “چرا این کار را میکنی؟ چرا مرا از مسیر درست خارج میکنی؟ من دیگر با تو کاری ندارم هر بار به تو میگم این کارو نکن با توحید باش من به اصل توحید متصل کن ام تو گوش نمیکنی.” اما یک روز، وقتی دوباره ذهنم مرا از مسیر لذتبخش گفتگو با خداوند خارج و به یک موضوع بی ربط ارتباط داد ، این بار قبل از اینکه من چیزی به ذهنم بگویم، خداوند فرمود: “من متوجه شدم که کار ذهنت بود، تو نگران نباش.” این جمله در کمتر از ثانیه در وجودم جاری شد.
این اولین باری بود که خداوند پیش از من، مچ ذهنم را گرفت و خدا مرا آرام کرد. همان لحظه اشک ریختم کلی گریه کردم خدا را شکر کردم و با خداوند گفتم: “خدایا، سپاسگزارم. این یعنی من دارم خوب عمل میکنم.” خداوند فرمود: “هر غنچهای، بالاخره یک روز شکوفا میشود اگر خوب مراقبت کنی.”
در همان لحظه به ذهنم گفتم: “ذهن عزیزم، خدا هم تو را شناخته و من دیگر با تو کاری ندارم. من راه توحیدی خود را میروم. اگر خواستی، با من همراه شو، وگرنه به مسیر خودت ادامه بده. اما بدان که خداوند با من است و نیروی عظیمی پشت من است.” من دیگه تنها نیستم و الان من و قادر مطلق یک طرف و تو تنهایی .
همچنین تصمیم گرفتم سوره یوسف بخوانم. وقتی به آیه پانزدهم رسیدم که درباره افکندن یوسف (ع) به چاه و وعده خداوند به او بود، بهیکباره الهامی واضح شنیدم:
“نگران نباش، من تو را به جایگاهی رفیع میرسانم.”
همانطور که یوسف عزیز مصر کردم بعد از دریافت این الهام، اشک ریختم کلی گریه کردم این گریه ها به حس خاصی داره با تمام گریه های که کردم تفاوت داره و گفتم: “خدایا سپاسگزارم که تو هستی. سپاسگزارم که از من بهتر میبینی و مرا بهتر میشنوی.” شب، هدایت شدم به تماشای سریال یوسف. در یوتیوب صحنهای که آمنهوتپ چهارم گردنبندی به یوسف هدیه میدهد، ذهنم گفت: این کار توحید این قدرت توحید که پسر آمنهوتب داره به یوسف احترام میزاره بعد ذهنم گفت
“دیدی من هم دارم از توحید پیروی میکنم؟”
همان لحظه به ذهنم گفتم: “سپاسگزارم ذهن عزیزم که به جمع ما پیوستی.”
این تحول نشان داد که فاصله بین ذهن و روح من کمتر شده است و این گامی مهم در مسیر توحیدی است. هر الهام و هدایت را در دفتری ثبت میکنم و برای هرکدام نامی میگذارم؛ مثلاً برای این مورد، نام “سوره و سریال یوسف” را انتخاب کردم.
در نهایت، از خداوند سپاسگزاری میکنم که به من این توانایی را داده است که الهاماتش را دریافت کنم و در مسیر توحیدی بمانم.
نتیجهگیری مهم از این الهام
1. کنترل ذهن و الهامات الهی: یکی از مهمترین قدمها در رشد معنوی و توحیدی، کنترل ذهن و تمرکز بر الهامات الهی است. ذهن گاهی ما را از مسیر دور میکند، اما با تمرین مستمر و اعتماد به خداوند میتوان ذهن را در مسیر توحید هدایت کرد.
2. ارتباط عمیق با خداوند: تجربهی گفتگو با خداوند، نشاندهندهی نزدیکی و توجه او به ماست. خداوند نه تنها ما را در مسیر درست هدایت میکند، بلکه پیش از ما ذهن و نیتهای ما را درک میکند و پاسخ میدهد.
3. تمرکز بر وعدههای الهی: وعدههای خداوند در قرآن و الهامات او، یادآور این حقیقت است که اگر در مسیر درست باقی بمانیم، به جایگاههای رفیعی خواهیم رسید. اعتماد به این وعدهها امید و انگیزهای برای ادامه مسیر است.
4. ثبت الهامات و سپاسگزاری: ثبت الهامات در یک دفتر و نامگذاری آنها به ما کمک میکند تا به یاد داشته باشیم خداوند چگونه در لحظات حساس زندگی با ما سخن گفته است. این یادآوریها، ما را به سپاسگزاری و تکرار مسیر درست هدایت میکند.
5. قدرت توحید: اتصال به نیروی توحید، قویترین نیروی ممکن در زندگی است. وقتی ذهن و روح در هماهنگی با توحید قرار گیرند، تحولات عظیمی در زندگی رخ میدهد که نشانهای از رحمت و هدایت خداوند است.
6. استفاده از فرصتها برای یادگیری: خواندن قرآن، تأمل بر داستانهای پیامبران، و حتی بهرهگیری از محتوای الهامبخش مانند سریالها میتواند ما را به تفکر عمیقتر و درک بهتر از توحید و هدایت الهی برساند.
پیام نهایی: هرکسی میتواند در مسیر توحید و رشد معنوی پیشرفت کند، به شرط آنکه ذهن خود را کنترل کرده، بر ورودیهایش نظارت داشته باشد، و از هدایت خداوند سپاسگزار باشد. خداوند همیشه نزدیک است و بهترین راهنمای ماست.
سلام به استاد بی نظیر و عزیزم
از دیدن فایلهای توحیدی جدیدتون سیر نمیشم ،خسته نمیشم بلکه عشق میکنم و لذت میبرم از گوش کردنشون..
اما هربار بهتر از قبل گوش میدم و سعی میکنم فکر کنم و درک کنم و در زندگیم به کار ببرم و عمل کنم به این آگاهی ها..
بعد از چندین بار گوش کردن و دوباره اومدم از اول گوش بدم این دفعه ریزتر و بهتر از قبل…
وقتی اول فایل گفتین چی میشه که بعضی جاها زندگی راحتر پیش میره و بعضی جاها سخت پیش میره؟
همونجا فایل نگه داشتم و گفتم سحر بنویس کجاها زندگیت راحتر پیش رفته و تو دفترم نوشتم اما یهو حسم گفت اینجا هم بنویسم تا همیشه باشه و اگه یه روزی دفترم نبود بیام و اینجا مرور کنم که کجاها وقتی تنها روی خودش حساب کردم کارهارو برام به طرز بی نظیری آسون و راحت انجام داد ؟
وَلِلَّهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَکَّلْ عَلَیْهِ ۚ وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ(هود 123)
نهان آسمان ها و زمین فقط در سیطره دانش خداست، همه کارها به او باز گردانده می شود؛ پس او را بندگی کن و بر او توکل داشته باش، و پروردگارت از آنچه انجام می دهید، بی خبر نیست.
این آیه ای که امروز برام اومد و با این آیه روزم و نوشتن رو شروع میکنم…..
– زمانی که می خواستم طلاق بگیرم که بزرگترین فکت زندگیم از همه زاویه ها همین طلاقم بود ، زمانی که سالها رو بقیه حساب میکردم اما وقتی دیگه ضربه خوردم و دیدم همه چی داره بدجور سخت پیش میره توی ذهنم قدرت رو دادم دست خدا و تنها روی خودش حساب کردم و دیدم به طرز معجزه واری همه کارها به راحتی انجام شد و در کمتر از یک سال من جدا شدم .. (خدایا لطف و رحمتت را سپاس)
– زمانی که هروقت خونه ای می خواستم برای زندگی و شرایط مالی نداشتم که خونه ای اجاره کنم و اول بازم اشتباه میکردم و رو عقل خودم حساب میکردم و میگشتم و زمان میذاشتم و هی ناامیدتر میشدم اما به محض اینکه نشستم خونه و فقط رو خودم و باورهای توحیدی کار کردم خداوند به راحتی منو هدایت میکرد به خونه های برای زندگی که کاملا شرایط عالی رو داشتن و کاملا رایگان در اختیارم قرار میدادن حتی گاهی هزینه های هم بهم میدادن …(خدایا بی نهایت سپاسگزارم)
– زمانی که شغلی می خواستم دقیقا با شرایطی که دوست داشتم و تنها از خدا یاری و هدایت می خواستم به راحتی برام پیدا میکرد و منو هدایت میکرد به همون چیزی که می خواستم بدون کوچکترین زمان و هزینه ای که من صرف کنم برای پیدا کردن شغل (ربم بی نهایت شکرگزارم)
– سه سال پیش یه موضوعی برام پیش اومده بود که منجر شد به اینکه یکی منو تهدید کرد به اینکه زندگیت رو خراب میکنم و از این حرفها ،منم فقط با تمام نجواهای که ذهنم بهم فشار میاورد نشستم تو خونه و فقط خودم بستم به فایلهای توحیدی و قرآن و بعد از چند روز معجزه خداوند این بود که دل اون آدم رو به راحتی برام نرم کرده بود و حتی بهم زنگ زد و معذرت خواهی کرد..( خدایا قدرتت را شکر) اشکم در میاد وقتی اینارو می نویسم و به یاد خودم میارم
– استاد وقتی از شما شنیدم که گفتین برین تو مسیر علاقه اتون منم شروع کردم به گشتن علاقه ام (روی عقلم حساب کردن) سه سال هزینه،زمان و انرژی گذاشتم و هدر دادم اما نتونستم و یجا خسته شدم و فقط چند روز گفتم خدایا من تسلیمم من واقعا ناتوانم تو بگو علاقه ام چیه؟ و به دو روز نکشید بهم الهام کرد و الان یکسال در مسیر علاقه ام دارم عشق میکنم و لذت میبرم (بی نهایت سپاسگزار ربم هستم)
و کلی موضوع ریز و درشت که با سپردن به خدا برام به راحترین شکل انجام شد انشالله در پیام بعدی مکتوب میکنم ..
هربار اینا بهم درسهای زیادی دادن مخصوصا که یاد گرفتم و هربار بهتر شدم تا مسئله یا موضوعی پیش میاد میگم خدایا تو برام درستش کن و من ناتوانم از حل این مسئله و انجام این کار …
خدارو سپاسگزارم که منو از گمراهی و جهل خارج کرد و وارد این مسیر توحیدی کرد
استاد بی نهایت ازتون قدردان و سپاسگزارم و دوستتون دارم
سلام به استاد عزیزم خداقوت
من قبلا کار طراحی با تریدی مکس انجام میدادم
خبببب اول یک استاد داشتم بشدت سخت توصیح میداد و کارو خیلی خیلی سخت کرده بود و من کیفیت کارم وحشتناک پایین بود ولی چون کارطراحیم خیلی طول میکشید و روش طراحیم سخت بود برای اون کار خیلی ارزش قائل بودم و خیلی ارزش داشت کارم برای خودم ! برای همین قیمتهای خیلی بالا میگفتم و چه مشتریهای خوبی داشتم و مدام کار داشتم از طراحی پاساژ پروما گرفته تا یک رستوران تو شاندیز مشهد با قیمتای خوب و البته کیفیت کارام افتضاح بود چون سخت انجام میدادم کارم با ارزش بود و من کلی پک از اون استاد خریده بودم و کلی بابت سختی کار اشک میریختم و کلی اذیت شدم
تا اینکه به یک استاد حرفه ای با تدریس عالی بصورت مجازی با گروه پشتیبانی که سریع به مشکلاتم پاسخ میدادن اشنا شدم. و به راحتترین روش و کلی ترفند و پلاگین برای راحتی کار تریدی مکس هدایت شدم واقعا استاد گلی بودن
من اموزش تریدیو با استاد جدیدم شروع کزده بودم و کلی نکات مهم گفتن و کلی کارارو راحت کرده بودن و کیفیت کارام با عکس واقعی مو نمیزد و راحت طراحی میکردمو اذیت نمیشدم بطوری که عکس طراحیمو به کسی نشون میدادم میگفت این خونه واقعیه طراحی نیست…
خلاصه چون اون سختی کار از بین رفت و من گریه نمیکردم موقع کار کردن و کیفیت کارام خوب شد و کار اسون شد و سیستم عالی خریدمو کارم باز راحتتر شد
توی ذهنم ارزش کارم اومد پایین گفتم من که اذیت نمیشم و کم کم مشتریام رفتن چون کارم اسون شده بود ذهنم اذیت میکرد
مشتریهای خوب ثروتمند رفتن و کار بهم درحد ماهی یکی میخورد با مشتریهای جدید با ذهن فقیر ک هم مدار با حال اون موقع من بودن و قیمت کارام بسیارر پایین و پولمم بزور ازشون میگرفتم
انگار من لیاقت کار اسونو و راحتو نداشتم و دیگه برای کارم ارزش قائل نبودم و مشتری زنگ میزد میگفت اشپزخونه رو چخبره دوتومن طراحی میکنی پونصد طراحی کن و کارم توی ذهن مشتری هم ارزش نداشت بطوری که زمانی کارم سخت بود مشتری جلو جلو پولو میرد و کلی تحسین میکردنو غیره چون من توی ذهنم خودمو تحسین میکردم………
کارم اسون شد و کیفیت کارم رفت بالا همه چی عوض شد و کلی پولمو ندادن و کارای ارزون قیمت زدم… البته که به نفع من شد و من از اون کار اومدم بیرون و رفتم دنبال همون کاری ک رسالتم هست یعنی رقص …
شما تو این فایل گفتین کارها باید اسون و راحت انجام بشه و من بارداری راحتی ندارم
و با خودم گفتم مشکل از چیه خدایا منو هدایت کن برای لذت بردن از بارداری
استاد من دیروز واقعا تسلیم شدم و کاملا حسمو نصبت به خوراکی ها میفهمیدم با اینکه سخت بود لب به ابمیوهای سنیچ و کیکو غیره نزدم و مغزمو بشدت کنترل کردم و تا جایی غذا میخوردم حسم میگفت بسته و من نمیخوردم دیروز من صبحانه چهار عدد جوجه خالی خوردم و ناهار کشک زرد خالی خوردم بدون نون و انقدر سبک بودم و کارای خونه کردم و حالم عالی بود ورم معدم کلا از بین رفت و حالت تهوع هیچییی نداشتم اصن عالی بودم شبشم همسرم گفت بریم شهرک عربا فلافل بخوریم و من با اینکه خیلیییی مقاومت سخت بود گفتم نه
و امروز صبح از خواب پاشدم خیلی کم درحد دوسه لقمه تخممرغ خوردم و تا ساعت پنج حالم عالی بود هیچی نخوردم زعفران خریدم و قشنگ پاک کردم و غذا ته چین مرغ گذاشتم و یکم خوردم حسم گفت بسته ولی من جلو ذهنمو نگرفتم و سالاری غذا خوردم و بعد دیگه افتادم و ورم معده و غیره اومد سراغم و این باور اشتباه دارم که اطرافیان میگن غذا نخوری بچه به مشکل برمیخوره و غیره… مادرم هی میگه بخور همسرم هی میگه بخور……
زمانی ک من تسلیم باشم و گوش بدم خدا قشنگ کارارو برام راحت میکنه ولی زمانی ک به حرف مغز گوش بدم حالم میشه مثل الان ک چندساعت از خوردن غذا میگذره و من خب حالم جالب نیست و پشیمونم چرا زیاد خوردم…………
من فهمیدم با رعایت رژیم غذایی و شکستن این باور ک توی بارداری همه چی باید خوردو غیره و تسلیم در برابر خدا راهو برای خودم آسون کنم و راه گذشتگانو پیش نگیرم ( و ممنونم از بچه های عقل کل که درمورد سوالم پاسخ دادن)
من پنجشنبه یعنی چهار روز پیش دلم نون جزغاله یا قلفتی(همون نون با دنبه ) میخاست و به خاهر شوهرمو مادرم گفتم میتونین برام درست کنین و گفتن دنبه بگیرمو باز کنم بدم برام درست کنن و منهم حوصله نداشتم و بعد گفتم خدایا از خودت میخام و الان مادرم زنگ زدو گفت بدون اینکه به کسی بگن از روستا چندتا نون جزغاله فرستادن و من با سپردن کار بخدا بدون هیچ کاری به خاستم رسیدم..
من دوکیلو گل زعفران خریدمو شروع کردم به پاک کردن و گفتم خدایا میخام کارم راحت بشه و من از گل پاک کردن خوشم میاد ولی خیلی طول میکشه و یک ایده باحالی بهم گفته شد تونستم توی پنج یا شیش ساعت دوکیلیو پاک کنم و اذیت نشدم
من قبلا دوکیلو گلو بدون استراحت و بدون اینکه از پای گلا پاشم بیست ساعت بیشتر طول میکشید تا پاک کنم…
یک مدت من خیلی جدی دوره عذت نفسو کار میکردم و همسرم ماهیانه به راحتی مبلغ بزرگیو پول تو جیبی بهم میداد ولی انگار من این باورو دارم ک بخاطر پول دراوردن باید هلاک بشم و من ارزش پول راحتو که همسرم بهم میده رو ندارم چون جونم در نیومده برای این پول و اوضاع جوری شد پول تو جیبیم کمترو کمتر شد و من فهمیدم برای اینکه بخام به ثروت برسم باید سختی بکشم……..
به نام خداوند بخشاینده مهربان
من بی نهایت ترمز در وجودم بالا اومده مثلا باور کمبود باور اینکه اگه کسی به جایی برسه یعنی جای منو تنگ کرده باور اینکه من نمیتونم ثروتمند بشم باور اینکه همسر خوب و مرد ثروتمند باید اولویت باشه چون خرج خانواده میده باور اینکه باید به ادما محل نداد زیاد دوستشون نداشت باور اینکه من عزت نفسم پایینه خودمو دوست ندارم خودمو باارزش نمیدونم باور اینکه نمیشه خوشبخت مطلق بود نمیشه هم خدا رو داشت هم خرما هم خوشبخت باشی هم سختی نکشی یجورایی ته وجودم دوست داره سختی کشیدنو و بعدا با افتخار تعریف کردنو …
خدایا شکرت
خدایا شکرت بابت قدرت بی نهایت سپاسگزاری و این حجم از سادگی قانون که تمرکز روی داشته ها راه رسیدن به خواسته هاست
خدایا شکرت بابت اینکه عشقم این همه به فکرمه توجه میکنه بهم برام خرید میکنه با دل و جون
خدایا شکرت بابت شام خوشمزه امشب
خدایا شکرت بابت شاگردای قشنگم
خدایا شکرت بابت هوش بالام که امروز اینقدر قشنگ لیسنینگ المانی رو متوجه شدم
خدایا شکرت بابت مادرم بابت وقت ازادم
خدایا شکرت بابت اینکه هستی و راهو به من نشون میدی خدایا دمت گرم بابت سلامتی خدایا دمت گرم بابت نعمت ها …
سلام و صد سلام به همه ی دوستان خوبم در این سایت سلام به استاد گلم به خانوم زیباشون خانم شایسته قشنگم
این حرفها این اگاهی ها چقدر برام ملموسه استاد قشنگم واقعا من یه باوری که تو ذهنم شکل دادم درمورد خدا اینا هستند که همیشه نتیجه شو دیدم بعضی باورها خیلی راحت برای ادم ساخته میشه مثلا من در پناه و محافظت خدام هیچ اتفاقی هیچوقت برای من نمیفته خداوندم همیشه مراقب منه و جاهایی که احساس ترس و خطر کردم با این باور اروم شدم و نتیجه شو دقیقا دیدم باور دیگم اینه که چیزی اگه مال منه خداوندم به من برش میگردونه لازم نیست من نه غصه شو بخورم نه خودمو خیلی به سختی بندازم یا حتی استرس بگیرم در اوج بیخیالی ایمان دارم و میگم خدا بهم برمیگردونه اگه برنگردوند یعنی مال من نیس از اموال من نیس و دقیقا چند باری که سر حواس پرتی تو جاهای نابار گوشیم رو جاگذاشتم بقیه خیلی هول کردن که الان دزدیدن گوشیتو تموم شد رفت من اروم بودم میدونستم خدا خودش کار هارو انجام میده اون بار وقتی رفتم اداره فهمیدم گوشیم تو تاکسی جامونده و زنگ زدم با تلفن اداره راننده گفت نگهش داشتم برات شانس اوردی مسافر سوار نکردم دیدمش مسئول اداره میگفت دختر تو چقدرر خوشانسی واقعا رفتم گوشیم رو گرفتم از مرده یا طلام رو اینجوری جایی جاگذاشتم همیشه باورم بهم خیلی کمک کرده جای باور عموم مردم این ارامش درونی خیلی قشنگه
و البته بحث هدایت به راستی یه مدت خیلی خوب با خدا هر لحظه ارتباط داشتم حرف میزدم که خدایا این طرف خیابون برم یا اونطرف من این لباس رو میخوام کجا برم؟ یه بار با خواهرم رفتیم تهران و اون خیلی بهم گوشزد میکرد اینجا شهر خودمون نیس تهرانه خیلی شلوغه پر از دزده فلانه اصلا هول بود فکردم گفتم چرا باید این باور باشه نه اتفاقا راه دزد چرا باید به ما بخوره هرکی تو مدار خودشه و صبح زودش من زدم بیرون به دنبال نون بربری هیچجارم بلد نبودم اون اطراف گفتم خدایا من و هدایت کن به سمت نزدیک ترین نون بربری فروشی و تو کوچه هایی که چهارطرفه بودن نگاه میکردم و میگفت این سمتی برو و دقیقا رسیدم دم در اونجا بدون اینکه ذره ای شک داشته باشم اعتماد کردم خیلی جاهای دیگه اینجوری هدایتم کرده بهم گفته ازش ممنونم جدیدا این ارتباط مثل قبل نیس دقیقا ورودی ها خیلی تاثیر دارن من تو محیطی ام در حال حاضر که خیلس کمال گران و قشنگ فکر میکنن بعد اقدام میکنن ریسک نمیکنن یا بی پروا نیستن یه جورایی به منم انتقال دادن محتاط باشم اما میخوام خیلی قوی تر از قبل ارتباط داشته باشم میخوام این باور هارو ایجاد کنم.
خداوند من هر لحظه بامن صحبت میکند به جای من جایی که لازم باشد صحبت میکند کافی است من به جریان هدایت او اعتماد کنم.
خداوند من تمام تلاش و عشقش این است که من به سمت ثروت نعمت و لذت بیشتر هدایت شوم چون که بیشتر شبیه خودش میشوم.
تمام زندگی من در دستان خداوند است او هرطور که صلاح بداند ان را مدیریت میکند.انسان هایی که لازم است را به زندگی ام وارد میکند کسانی که به زندگی من کمکی نمیکنند انها را خارج میکند زندگی من به بهترین شکل در دستان خداوند چیده میشود.
ارتباط با خدا بسیار راحت است او از رگ گردن به من نزدیک تر است انقدر نزدیک که خود من است.او صمیمی ترین عشق و رفیق من است.
وقتی خدا را در زندگی دارم از بودن با خودم و خدا لذت میبرم عشق میکنم نیازی به بودن دیگران ندارم اگر من باخودم در صلح باشم بهترین دوستا و افراد در زندگی من قرار میگیرند.
خدایا شکرت این فایل چقدر باارزشه چقدر نکات مفیدی هست همه مون به وضوح نتیجه اعتماد به هدایت خداوند رو دیدیم دقیقا همیشه جاهایی که خدا بهمون میگه فلان کارو بکن منطق مخالف این کاره یا ترس و نجواهایی میاد سراغ ادم ولی باید انجامش داد تا نتیجه ی قشنگشو دید .
خداجونم لطفا بامن صحبت کن بهم بگو هر لحظه من نیاز دارم به تو به هدایتت من بنده ی توم عقل ناقص من تسخیص نمیده تو دانایی تو بگو تا من انجام بدم خداجونم.
سلام به استاد عزیزم و دوستانی که این کامنت رو میخونن
من همین امسال به وضوح روانتر شدن چرخ زندگیم رو بیشتر دیدم توی همه ی موارد با سرعت بالا ولی تو زمینه ی مالی با سرعت پایینتر
من امسال یکی از خواسته هام این بود که بتونم تفریحات بیشتری داشته باشمو چه قدر آرام و روان و راحت با آدمی آشنا شدم که دقیقا خودش بیشتر از من حتی دنبال تفریحات سالم و دیدن و تجربه مکردن این دنیا هستش و آرام آرام خود اون آدم من رو هدایت میکرد به سمت این برنامه ها و من همیشه فکرمیکردم چون پول کمی میسازم در ماه الان نمیتونم این تجربه ها رو داشته باشن و باید صبر کنم تا پول بیشتری بسازم تا مثلن برم تور مناطق تاریخی ، یا مثلن برم یه جای طبیعت طور وخوش آب و هواتر ، یا حتی بتونم خودم با پولی که ساختم برم سفر
فکرمیکردم نمیشه دنبالشم نمیرفت ولی امسال اینقدر نرم و رون من هدایت شدم به این خوسته و یکی از اهداف امسالم که الان فهمیدمش
مثلن من حدود یکماه پیش استادم رو دیدم که رفته یزد سفر من همون لحظه گفتم خدایا منم میخوام، در ظاهر من با اون پولی که میساختم عمرا نمیتونستم برم اینم بگم نهایت تلاشمو دارم میکنم که پول بیشتری بسازم ولی دوست دارم این پروسه هه برام لذت بخش باشه نشینم تو خونه فقط بکم دارم رو باورام کار میکنم ، دوست دارم آثار جدید باحال درست کنم ، آخر هفته ها برم این برنامه ها و طراحی بکنم
هرماه من یه مبلغی رو اختصاص میدم برای خرید متریال جدیدو شارژمتریال هایی که تموم کردم که خداروشکر اینقدر من متریال گرفتم برای کارم که دارم میرم سراغ خرید متریال های جدیدترو دارم اونارو امتحان میکنم
موقع خرید من پدر مادرم منتظرم بودن داخل ماشین منم گفتم سریع میرم خرید مینم و برمیگردم یهو وسط خرید کردنم مادرم اومدن که ببینن چه خبره اونجا تو اون مغازه، یهو رفتم دم صندوق گفت من برات حساب میکنم درصورتی که هیچ انتظاری نداشتم
از اونطرف من یه ایده ای رو از چند ماه پیش باز با هدایت ها استارت زده بودم به اسم چالش 30 هنرمند که باز هی ایده اومده بود که این کارا رو از این به بعد بها براشون بگیر اونزمان کار نفر 15هم چالش تموم شده بود و اون هنرمند عزیز اون کاررو میخواستن و ازم خریدنش
باز رفتم جلوتر و نفر بعدی باز گفت من اینو میخوام و وباز خریدش ،نفر بعدی گفت من منصرف شدم نمیخوام باشم
توی دوماه گذشته من یک کلاسی رو شرکت کرده بودم و این ایده بهم گفته شده بود که بیا تمرینات کلاست رو استوری کنو منم این کار رو میکردم ، که دوباره باز یه جریاناتی پیش اومد نفر بعدی چالش گفت من این مدلی میخوام و باز ایشون اون کاررو از من خرید
بعد یهو توی اون گروهی که خیلی وقتا برنامه هاشون رو شرکت میکردم ، برنامه ی جدیدشون رو گزاشتن ، سفر به یزد یک روزه با فلان کارها
مبلغ کار فلان قیمت،درحدی که من میتونستم پرداخت کنم و یه مقداری هم برای خود سفر میموند و هم داخل حسابم میموند و حسابم خالی خالی نمیشد
خلاصه جای همه ی دوستان خالی من یک روز رفتم سفری که اندازه یک هفته رفرش شدم با آمای درست حسابی واقعا
به همین راحتی من رفتم یزد با اینکه فکرمیکردم با اون مبلغ پولی که دارم نمیشه ولی شد
مورد بعدی که خیلی راحت همین دوسه روز پیش برام اتفاق افتاد ، دوتا ویلای بود توی شمال که من عاشق ویو های اینا بودم و واین ویلاها رو من خیلی تواینستا میدیدم و دوست داشتم تجربشون کنم
نمیدونم چی شد که دیروز بابای من نشست گفت میخوام فلان ویلا رو رزرو کنم و بریم یه سفر شمال ،دقیقا یکی از همون دوتا ویلایی بود که من خیلی دوست داشتم برم
اینم بگم تو همین دوسال اخیر من دلم میخواست اینجا برم
به راحتی 3 شب رزرو شد ، یه چیز جالبتر بگم من دقیقا تو همین تاریخ میخواستم تور بعدی اون گروه رو برم، میخواستن برم کرمان ، بعد گفتم خدایا من نه تنها اینبار پول این تور رو ازت میخوام ، بلکه دوبرابرشو میخوام که بتونم بیشتر حال بکنم و خرید بکنم ، و اینو سعی کردم بسپرم به خودش وذهنمو کنترل میکردم یگفتم اگر قرار باشه اونجا بهم خوشبگزره و برم راخ=حت مثل سفربه یزد همه چیزش جور میشه ، دقیقا توی همون تاریخ با همون مبلغی که من درخواست داشتم خدا برام برنامه ی بهتری چید
کجا سخت خواسته هام اومد ، سال 99 و 1400 که من تازه بیزینسم رو راه انداخته بودم ، پر بودم از استرس از اینکه نمیشه ، همش کارایی که خودم فکرمیکردم بقیه رفتن و نتیجه گرفتن رو میرفتم و هیچ نتیجه ی مالی ای نمیگرفتم و فروش داشتن و پول ساختن اندازه 50 هزارتئمن آرزوم شده بود
توی همون کار سال 1402 و 1403 من اونقدری سفارش گرفتم که تا چند ماه بعدم پر بود ، امسالم اگر یک ماه هیچ فروشی نداشته باشم تعجب میکنم!
این دوسال اخیر چیکار کردم واقعا سعی کردم بیشتر از خدا بپرسم که چیکار کنم ، قدم بعدیم چیه ، کمتر بترسم و اعتماد کنم به ایده هایی که تو زمان حالخوبیهام اومده و اون ایده ها رو انجام دادم و هنوزم دارم میدم
آره چرخ زندگیم تو این دوسال نسبته بهاون دوسال خیلی راحتتر داره میچرخه الانم خواسته هام بزرگتر شده بیشتر و بهتر میخوام
یا یه مورد دیگه من همین چند هفته پیش میگفتم که خدایا هنرمندهایی رو بهم نشون بده که فروش دارن و آثاری که دوست دارن خودشون رو خلق میکنن و میفروشن ، من نمیدونم چه طوری یا از کجا با اینکه من اصلا تو اکسپلور اینستا نمیرم و همهی محتواها یی که میبینم کار هنرمندهای دیگست ، فقط هنرمندهایی سرراهم میان که نه تنها فروش دارن ، بلکه اینقدر فروش دارن که هیچ اثری موجود نیست داخل فروشگاه هاشون که بتونن بفروشن حتی
سفارشهاشونم بستن اینقدر که مشتری داشتن
الگوهایی رو خداوند به سمتم هدایت کرده تو همین هفته ی اخیر که توی فروشگاهشون نوشته 1000 فروش ، 2000 فروش، امروز یکی رو دیدم 5000 فروش
امروزم باز پرسیدم خدایا سخته من کلی تایم بزارم برم پیج این هنرمندا رو زیر و رو کنم، تو میدونی من تعداد رقم فروش ببینم بیشتر برام باور پذیره ، تو اینستا بودنم وقتمو میگیره یه راه حل بهتر بده که هدایات شدم به سایت esty که هزاران هنرمند اونجا الان هستن و دارن خرید و فروش میکنن و رقم فروشها هم هست و نیازی نیست من کلی تایم بزارم برای دنبال گشتن کارایی که فروش رفته
یه کار دیگه ای هم که به ذهنم رسید تا باورهای استاد یادم بمونه مخصوصا توی زمینه مالی که دوست دارم راحتتر پیشرفت بکنم اینه که باورهای این جلسه رو بچسبونم به جاییکه میز کارمه تا چشمم بهش بیافته و یادم بمونه و
اینکه الان وسط کارکردن رو دوره ثروت بودم ولی هدایت شدم به اینکه باید رو دوره کشف قوانین کار کنم ، بیام و این هدایت رو جدی بگیرم و رواون کار کنم فعلن
و بین نوشتن فایل این جلسه باز ایده بهم گفته شد که یه سری کارا رو باید خلق کنم باز وسط چالش
به نام سیستم هدایتگر بشر
سلام
20:00 3 آذر 1403
من وقتی جریان زندگیم به خداوند سپردم آرامش روحی روانیم خیلی خیلی بیشتر شده
یه سری باورها رو بیاید با هم بررسی کنیم ببینیم که کدومشون قویتره و چطور میتونه نگاه ما به خداوند رو عوض کنه باوری که من سعی میکنم تو ذهنم تکرار کنم و بسازم همیشه به یاد بیارم .خداوند نیروی مطلق خداوند خالقه و خداوند قدرت خلق زندگی خودم را به من داده و به نسبتی که میدونم خداوند به مسائل من آشناست خداوند خواستههای من رو میدونه . خداوند راه رسیدن من به خواستههامم میدونه و خداوند هر لحظه داره هدایت میکنه من رو به سوی خواسته هام.وقتی باور کنم خدا تنها نیروی مطلق هستی و اینا رو تکرار کنم به همون نسبت آرامتر میشم یعنی اگر باورم این باشه که خداوند هدایت کننده من هست خداوند میخواهد که نعمتهای بیشتری به من بدهد خداوند لذت میبرد از اینکه من زندگی زیبایی داشته باشم از اینکه فراوانی و نعمت و خوشبختی توی زندگیم باشه خداوند میخواهد که نعمت و فراوانی تو زندگی من باشه
به قول قرآن خداوند برای شما فزونی می خواهد.
خداوند مسیرو به من میگه داره راه حلها رو به من میگه هر چقدر که من این باورها رو داشته باشم و تکرار کنم و به یاد بیارم نتیجهاش چی میشه نتیجه احساسیش در قلب من ارامش احساس آرامش بیشتره احساس
اطمینان بیشتر احساس اطمینان بیشتره احساس امنیت بیشتره و به یاد میارم انگار که اون آرامشی که در قلب من ایجاد میشه کمک میکنه که من هم فرکانس بشم با فرکانس خداوند ببینید خداوند همواره داره مارو هدایت می کنه
ما کی این هدایت دریافت می کنیم؟وقتی
به فرکانس خداوند نزدیکیم موقعی که ما قلبمان آرام است
انگار که اون آرامشی که در قلب من ایجاد میشه کمک میکنه که من هم فرکانس بشم با فرکانس خداوند ببینید خداوند همواره داره ما رو هدایت میکنه ولی افرادی هدایت رو دریافت میکنند که نزدیک باشن به فرکانس خداوند وکی می رسیم به فرکانس خداوند؟
خداوند همواره ما هدایت می کنه
ولی افرادی هدایت رو دریافت میکنند که نزدیک باشند به فرکانس خداوند کی ما نزدیک هستیم به فرکانس خداوند موقعی که ما قلبمان آرام است
و نگرانیها تو وجودمون کمتره موقعی که احساس سپاسگزاری حساس اشتیاق در قلبمون بیشتره خوب وقتی که ما بتونیم به این شکل در زمانهای طولانی به به آرامش برسیم با ایجاد باور مناسب نسبت به خداوند ما هدایت میشیم به مسیرهای درست یعنی قدمها به ما گفته میشه.
باور داشته باشیم که خداوند خواستههای ما رو میدونه
نیاز نیست که فریاد بزنیم نیاز نیست که گریه کنیم خداوند میخواهد این کار را انجام بدهد خداوند همواره در حال هدایت کردن ماست خداوند فرمود وقتی که شما به زمین هبوط میکنید هر کسی که از هدایت من پیروی کنه نه غمگین خواهد بود نه ترسی بر اون هست . ما کی نگران نیستیم ؟موقعی که ما باور داشته باشیم که خداوند داره هدایت میکنه موقعی که ما توکل کنیم به خداوند کی ما داریم توکل میکنیم به خداوند موقعی که ما آرامش داریم موقعی که میگیم
اون داره منو هدایت میکنه خداوند قادر مطلقه
خداوند همواره داره هدایت میکنه خداوند منبع رزقه منبع رشد منبع سلامتی منبع ثروت منبع تمام خوبی هاست.
خداوند بهتر از خودمون میدونه که ما چه نیازهایی داریم و خداوند میخواهد که نیازهای ما را برطرف کنه .و قتی که بتونیم این کارو انجام بدیم در مسیر هدایتها قرار میگیریم به ما گفته میشه قدمها به ما گفته میشه به بینهایت طریق نه اینکه خدا با ما حرف میزنه بلکه با بی نهایت روش مثلا آدمهایی که میان شرایطی که پیش میاد مسیرها قدم به قدم برای رسیدن به خواستهها به ما گفته میشه کل کاری که ما باید انجام بدیم این که تقوا کنیم و کنترل ذهن کنیم.
یعنی بدانیم خداوند عالم خداوند قادر مطلقه بیشتر از ما می خواهد نیازهای ما را برطرف کنه خداوند بیشتر از ما می خواد که
خوشبخت باشیم که ما سعادتمند باشیم که ما سلامت باشیم که ما ثروتمند باشیم .
خداوند همواره داره هدایت میکنه ما باید در مداری قرار بگیریم که هدایتها را دریافت کنیم و کل کاری که ما باید انجام بدیم اینه که این باورها رو تکرار کنیم .
همواره در حال دریافت نعمتها باشیم موقعی که ما نگاهمونو به خدا عوض کنیم موقعی که ما باور داشتیم خداوند
همواره با ما هست از رگ گردن به ما نزدیکتره همیشه با ما هست همیشه داره گوش میکنه
میبینه همیشه داره هدایت میکنه عالم مطلقه قادر مطلقه وهابه به آرامش می رسیم که این آرامش باعث هدایت ما به خوبی ها میشه .
بارها و بارها و بارها به خودمون بگیم خداوند همواره داره ما رو هدایت میکنه خداوند می خواهد که
ما ثروتمند باشیم ما سعادتمند باشیم ما سلامت باشیم ما روابط خوب داشته باشیم فقط ما باید خودمونو آماده کنیم ببینید
خداوند همواره داره به ما پاسخ میده
خداوند از ما بیشتر میخواد که ما خوشبخت باشیم ما ثروتمند باشیم ما سعادتمند باشیم ما سلامت باشیم ما روابط خوب داشته باشی.
فرض کنید یک موج رادیوییه داره پخش میشه تو جهان یک فرکانسیه به نام فرکانس خداوند
موقع دریافتش میکنیم که تنظیم کنیم خودمون روی اون طول موج .فرکانس خداوند در هر لحظه داره انتشار پیدا میکنه در همه جا هست مثل فرکانسهای رادیویی تو الان فرکانسهای رادیو رو میبینی نه پس خداوند رو هم نمی بینی مگر امواجش دریافت کنی.
به ما میگه که چه مسیری رو بریم به ما آرامش میده و کمک میکنه و هدایت میکنه و ایدهها رو میاره .نشان در مدار خدا بودن راحتی کارهاست
به قول انیشتین میگه وقتی کارا داره ساده انجام میشه یعنی خدا داره کارا رو انجام میده
خدا داره کمک میکنه و کارا رو انجام میده اینه که کارا به شکل حیرت انگیزی ساده انجام میشه به شکل باورنکردنی روان انجام میشه خود به خود انجام میشه
میدونی چی میگم وقتی خدا داره کارا رو انجام میده کارا خیلی روان انجام میشه .و ایننتیجه این که
آیا خداوند را همواره حاضر میبینیم آیا خداوند را وهاب میبینیم رحمان میبینیم یا نه تا
یه اشتباهی میکنیم خودمونو سرزنش میکنیم یا نه سریع میپذیریم که خداوند منو بخشیده نیازی نیست خودم سرزنش کنم .
آیا اگر که یک جایی شرایط سخت پیش میره ما به شدت به هم میریزیم یا نه می گیم
الخیر فی ما وقع وقتی بپذیریم خداوند مدیریت همهچی رو به عهده داره اون موقع.
ایدهها رو به ما میگه خداوند آدمها موقعیتها و شرایط وارد زندگیمون میکنه و هدایتمون میکنه به سمت مسیر درست
خداوند کارا را انجام میده ایدهها رو میگه هدایتمون میکنه آدمها و شرایط و موقعیتها رو برام به وجود میاره و ما رو تو مسیر درست قرار میده .
…..
من خودم قبل این که با قوانین آشنا بشم خیلی حرص همه چی رو میخوردم ولی الان همه چیز رو به خدا می سپارم.
خداوندا خودت به من مرضیه کمک کن.
خدایا هدایتم کن
خداوندا به من آرامش بده
خداوندا پاسخ بده به خواسته های من
ربنا من رو به شیوه های آسان هدایت کن به شیوهای ساده امتحان کن برای من امتحان های ساده درنظر بگیر خداوند به کمک کن.
خدایا به من ملکی بده که قبل از من و بعد از من به هیچکس ندادی
خدایا به من ظرف و قلب وجودی بزرگی بده
خدایا من از تو تمامچیزهای خوب دنیارو می خوام.
خداوندا از تو نعمت های بیکران می خوام