ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 60


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی
    332MB
    66 دقیقه
  • فایل صوتی ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی
    64MB
    66 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1128 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    کوثر احسانی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1819 روز

    سلام به همه

    من همیشه به صورت ناخوداگاه به خودم سخت می گرفتم،یعنی فیلتری که مانع می شد سخت گرفتن بود و من همیشه اینو داشتم.

    من از زمانی که این فایل امد تقریبا هر روز دارم گوشش میدم،مخصوصا زمانی که استاد میگن: که وقتی ارام هستی خدا داره کاراتو انجام میده.

    این واقعا درسته من هر وقت که ارام بودم و خواسته مو رها کردم کم تر از دو هفته اون خواسته انجام شده و هر وقت به مشکلی بر میخورم میگم :ولش کن و از مسیر خداوند میرم کنار،اون اتفاق می افته،اینجا خداوند قادر مطلقه،اینکه استاد میگن وقتی خدا واست یه کاری انجام میده برات بدون اینکه بخای میگی اع اینم خوبه.اینو من با تمام وجود مزه ش رو چشیدم و چقدر عالیه مزه ش.اینکه بپذیریم که خداوند قادر مطلق ارام باشیم اجازه بدیم که برامون انجامش بده.

    استاد سپاس از شما بابت رسوندن این اگاهی به ما.

    خدایا سپاس گزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    صنم گفته:
    مدت عضویت: 462 روز

    سلام استاد عزیزم به خاطر وجود تون تشکر میکنم.

    وقتی شما در مورد تحمل شرایط سخت و افتخار به قوی بودن صحبت میکردین من عمیقا تجربیاتی رو مرور میکردم و به این نتیجه رسیدم که اولین و مهمترین قدم در تغییر و بهبود من این بود که یک روز دست از تحمل کردن و تکیه بر قوی بودنم کشیدم.من آدمی بودم که از همون بچگی توی خانواده دوستان همه حتی پدر و مادرم مدام تکرار میکردن که صنم دختر قوییه و انگار من رفته بود توی عمق ذهنم که من باید هر روز قویتر باشم و قوی بودنم مساوی میدونستم با تحمل شرایط سخت و طاقت فرسایی که من طاقت میارمشون.. و شاید همین باعث شد تجربیاتی رو توی نوجوانی داشتم که نمی‌دیدم کسی اطرافم داشته باشه.. یادمه یه روز صمیمی ترین دوستم بهم گفت چقدر تو بدبختی.. و من به جای اینکه ناراحت بشم گفتم آره ولی من تحملشو دارم.. بعدش توی سن 20 سالگی ازدواج کردم و با فاصله کم خدا 2 تا پسر به من داد.یادمه حتی روزی که همسرم میخواست منو به خانوادش معرفی کنه اولین جمله ای که در وصف من گفت این بود که خیلی دختر کم توقع و پر طاقتیه.. من توی دلم گفتم میتونست بگه فلان رشته تحصیل می‌کنه یا اخلاقش مناسبه یا اصلا ازم تعریف نکنه اما متوجه نبودم این خود منم که باعثشم.بعد از ازدواج با اینکه شرایط مالیمون نسبتا بد نبود اما با همون پول همسرم یک خونه خیلی خیلی قدیمی توی یک محله کاملا بی سکنه گرفت و گفت پولمون ذخیره بشه.. یادمه حتی همسرم وقتی خونه نبود من با بچه های کوچیک به این فکر میکردم اگر مشکلی باشه من توی کل این کوچه یک همسایه یا مغازه نیست که برم کمک بگیرم.اینا همش در شرایطی بود که قبل ازدواج توی شرایط مالی خوبی زندگی کرده بودم و بازم مریضی افتخار به تحمل سختی بی دلیل باعث میشد بگم من از فلان منطقه توی تهران اومدم توی این محله با سختی زندگی میکنم اما من میتونم!! خیلی زود همه چیز سخت‌تر هم شد به خصوص رفتارهای همسرم با من و احساس من که از افتخار به قوی بودن کم کم رفت به سمت قربانی بودن چون توانایی تشخیص علت مسائل رو نداشتم و آنقدر از درون خودم دور بودم که همه روم تاثیر میذاشتن یک روز یکی از دوستای خانوادگی مون به من گفت تو یک فرشته ای توی جهنم و این اولین بار بود که نگفتم آره من تحملم بالاست… بعد از اون حرف من غیر قابل پیش بینی ترین رفتارها ازم سر زد. انقدر عصبانی بودم که دیگه کلا به خودم دسترسی نداشتم.. تقریبا همه چیزو به هم ریختم.. استاد شما درست میگین که عصبانیت نقطه ی امیدوار کننده تری از احساسات منفی دیگست.. من توی اون مرحله به اطرافیانم فقط یکبار اما به خودم هزاران بار گفتم که من قوی نیستم من انسانم.ترجیح میدم متمرکز باشم تا قوی.. حتی صفحه ها در موردش برای خودم نوشتم که هنوز دارمشون.شاید به وضوح درک درستی نداشتم اما مدام میگفتم می‌خوام متمرکز باشم نه متحمل.. بعد از اون من با تمرکز با اعتماد به خدا مسئولیت همه خرابکاریامو پذیرفتم و ذره ذره درستشون کردم.من الان توی همون زندگی هستم اما نه من اون صنم هستم نه همسرم اون آدم قبل نه توی اون خونه داغون.. بلکه بعد از اینکه خودم تغییر کردم محل زندگیم رفتار اطرافیان و کل دنیا تغییر کرد.. بعد از اصلاح این باور بود که من هر روز یک قدم توی مسیرم هدایت شدم.. اینو امروز فهمیدم که همه چیز از این نقطه بود.

    احساس کردم تحریم کاملا مرتبط با صحبت‌هایی هست که شما مطرح کردین.

    ازتون ممنونم استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    محمد دهقان طزرجانی گفته:
    مدت عضویت: 2701 روز

    قُلۡ إِنَّ ٱلۡمَوۡتَ ٱلَّذِی تَفِرُّونَ مِنۡهُ فَإِنَّهُۥ مُلَٰقِیکُمۡۖ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَىٰ عَٰلِمِ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَهِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ 8 بگو:بى گمان این مرگى که از آن فرار مى‌کنید، قطعاً همان شما را دیدار مى‌کند، سپس به سوى داناى نهان و آشکار بازگردانده مى‌شوید، پس آنگاه او شما را به آنچه عمل مى‌کردید، آگاه مى‌کند.درپناه الله مهربان بهترین هارا برایتان ارزومندم .دوستتان دارم باعشق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    فرنوش بیگدلی گفته:
    مدت عضویت: 2570 روز

    سلام به همگی

    استاد ممنونم ازتون این فایل بنظرم توحیدی ترین فایل شماست .

    از روزی که منتشر شده روزی نیست چندبار نشنومش.

    به شدت تشنه ی شنیدن این حرفام

    اینقدر باورهایی که میگین خالصن و به قلب آدم میشینن که باز هر دفعه اشکم جاری میشه سرشار از حس امنیت و اعتماد به نیرویی میشم که من و زندگی مو در بر گرفته .

    واقعاً ما مگه تو ذهن مون به جز باورهای اشتباه و ورودی های غیر اصیل و غیرخدایی که همش از دیده و ها و شنیده هامون میاد چی داریم که اینقدر بهش تکیه می کنیم؟!

    همش میخوایم این ذهن با تمام محدودیت ها و باور به کمبود ها و عدم لیاقت خودمون راهنما مون بشه !!!

    من یه عمری از ذهنم میخواستم منو کشف کنه ، رسالتمو بگه ، راهنمام باشه و نمی شد !!!

    حالا که این فایل شنیدم فهمیدم اصلا از روش اشتباهی دنبال جواب بودم که هیچ وقت نمیرسیدم .

    هر روز دارم میگم خدایا زندگیم دست تو ، رسالتم دست تو ، ثروت و عشق و سلامتیم دست تو ،

    تو بگو من چیکار کنم

    تو منو هدایتم کن

    تو آدما ، وسایل امکانات بیار

    من پذیرام قول میدم مقاومت نکنم

    تو منو ببر جای درست ، در زمان درست تو همه چیو هماهنگ کن

    خدایا من عاجزم ، تویی قادر تویی خالق ، تویی قدرتمندترین نیروی عالم تو داناترینی

    من تسلیمم تسلیم هدایت هات تسلیم الهاماتت

    تسلیم اتفاقاتی که رقم می زنی

    منو از راه آسانی ، لذت ، شادی و شوق ببر جایی که باید باشم در زمانی که باید باشم

    من میخوام اصیل بشم و به اصالت خودم زندگی کنم به شیوه ای که روحم میطلبه

    من آماده ام

    من آماده ام

    من آماده ام

    من آماده ام

    کمکم کن بتونم عمل کنم

    حتی تو اینم ازت درخواست دارم تا اسیر نجواها نشم ، تا ذهنم مقاومت نکنه ، من پذیرای انرژی حمایت گریت و هدایت کنندگیت هستم .

    می خوام بعد از 32 سال زندگی خودم زندگی کنم

    خواسته های شخص خودمو چیزایی که روحم برای تجربه اش وارد این جهان شده را زندگی کنم بسازم و خلق کنم اون چیزی که تو درونم هست تو وجودم بذری که گذاشتی و کاشت و پرورشش به انتخاب خودم گذاشتی !

    من بله میگم میخوام این بذر وجودیم جوونه بزنه نهال بشه و بعد بزرگ و ثمر بده !

    من بله میگم میخوام ولی هدایت و الهام با تو عه !

    تو منو ببر تو مسیر شخص خودم

    کمکم کن عمل کنم

    الهامات تشخیص بدم

    و از مسیر آسونی و لذت و شوق برم

    دنیات گسترش بدم

    و در حالی که خودمو و روحمو زندگی کردم فارغ از تایید و نگاه بقیه حتی عزیزانم این دنیا رو ترک کنم .

    خدایا هر لحظه امنیتمو ارزشمو به حضورت به اینکه من جزیی از تو هستم گره میزنم نه هیچ چیز بیرون از خودم .

    کمکم کن در مسیر آگاهی و تسلیم تو بودن و عمل گرایی بمونم .

    من فقط از تو میخوام روی هیشکی حتی خودمم حساب نمی کنم.

    این درخواست هارو خداجونی از تو می کنم چون میدونم چقدر من انسان محدودم به زمان و مکان ؛ من نمیدونم تو این لحظه چی بهترینه که بخوام خودم انتخاب کنم شاید بعدا بفهمم نتیجه را اما تو در لحظه صلاح و آن چیزی که برای من خیره را می دونی !

    من نمی دونم هیچ چیزیو تا تو نگی ، تو نیروی خیر و دانایی هستی !

    من خودمو بهت وصل می کنم و خودمو بهت میسپارم من به تو برای حیات و حتی نفس کشیدن محتاجم خداجونی !

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    Maryammaghsoudi گفته:
    مدت عضویت: 964 روز

    سلام خدمت استاد و خدای عزیزم که تونستم بعد از سپری دورانی تاریکی آنروز در این لحظه باهاش ارتباط بگیرم و حرفاشو بدونم از طریق استاد عباسمنش و حال دلم و ذهنم بهتر بشه و توانی به جسم و اراده ام داده بشه برای عمل کردن به این حقایق

    استاد من تا چند دقیقه پیش درگیر این بودم که دارن مال و اموال من میخورن دیگران به زرنگ بازی و آین حرفا

    درگیر این بودم که محیط اطرافم نامناسب و نا جالبه و من احساس امنیت و آرامش داخلش ندارم

    آدما اطرافم سبب رفتن به سمت تاریکی میشن وفک میکردم آینده رو هم این افراد دارن برام تغییر میدن

    و….

    اما وقتی فایلو گوش کردم به یاد آوردم که من خواسته ای داشتم اینکه از همه نظر بتونم روی پاهای خودم وایسم و مسائل باشم

    جسارت و شجاعت مهاجرت و تلاش کردن در راستا زندگیمو داشته باشم

    مالی برای بخشیدن به دیگران ‌ و حتی خودم رو داشته باشم

    یعنی تولید کننده باشم تا مصرف کننده خالی که بلد نیست و باور نداره که میتونه خلق ثروت کنه میتونه خودش منبع ثروت اطرافش باشه

    و میخواستم صاحب ثروتی بشم که هرروز در حال افزایش باشه و اینجوری به خدا خودم نزدیکتر بشم و قلبم رو بیشتر گسترش بدم

    این تارگتو گذاشته بودم که در جریان زندگی حرکت کنم بتونم خودمو بیشتر بشناسم استعداد ها و توانایی ها ،قدرت یادگیریم ،شناخت قوانین الهی ،دیدن دنیا و آدمای در مسیر حق رو و مثل ماهی که داخل دریاس زنده باشم و زندگی کنم

    و مهمتر از همه چیز مهارت شاد زیستن و ایجاد حال خوب و دیدن خدا و نعمت ها برام مهم بود

    اما در این بین وقتی خودمو در محیط نامناسب قرار دادم و اجازه دادم افکار نامناسبم پرو بال پیدا کنن فک کردم حتی توان ی قدم برداشتن ندارم بقیه باید به من کمک کنن و اگه کمک اونا نباشه معلوم نیست آینده چ خبره طوری فک کردم و رفتار کردم انگار نه خدایی وجود داره و نه ایمانی نسبت به او

    آدم های محدود اطرافم با ثروت های ناچیزشون نقش خدا برام پیدا کردن

    و من داشتم دنیا و خودمو و خدا رو به همون می‌دادم

    قبل از فایل فک میکردم کار آدمای اطرافم منطقی نیست و خدا و این اتفاق نمیتونستم خبرشو در زندگیم ببینم اما حالا میبینم که واکنش من در برابر اتفاقی که میتونه منو در جریان زندگی قرار بده و هدایت کنه به سمت فرواونی و خدای فراوانی منطقی نیست

    الان متوجه میشن که این شرایط اومده بگه مریم بیشتر متمرکز شو روی خودت و اینکار رو برام راحت کرده و میگه خودتو محدود نکن

    اگه محدود بشی به آدمای اطرافت و ثروت اونا و رفتار اونا و جوری رفتار کنی که کل جهان انگار همینه واقعا دنیات کوچیک و تاریک میشه

    این پیام برام بسیار با ارزشه

    خدا میدونه قبل این شرایط زندگی که الان دارم رها کردن آدما اطرافم چقد برام سخت بود و الان چقد برام راحت شدم و چقد شجاع تر شدم برای دنبال کردن نور هدایت بدون اینکه بگم من جنسیتی چیه و بچه کجام و خانواده ام کین و بعد من چیکار می‌کنند و بقیه چی میگن آیا موافقن یا نه و….

    این اتفاق این روزا این محدودیت را بین ما از بین برد و بهم بیشتر آزادی عمل دادیم

    ممنونم ازت استاد هرچی بگم کمه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    سارا سهیلی گفته:
    مدت عضویت: 1764 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستانی که این کامنت رو میخونن

    من همین امسال به وضوح روانتر شدن چرخ زندگیم رو بیشتر دیدم توی همه ی موارد با سرعت بالا ولی تو زمینه ی مالی با سرعت پایینتر

    من امسال یکی از خواسته هام این بود که بتونم تفریحات بیشتری داشته باشمو چه قدر آرام و روان و راحت با آدمی آشنا شدم که دقیقا خودش بیشتر از من حتی دنبال تفریحات سالم و دیدن و تجربه مکردن این دنیا هستش و آرام آرام خود اون آدم من رو هدایت میکرد به سمت این برنامه ها و من همیشه فکرمیکردم چون پول کمی میسازم در ماه الان نمیتونم این تجربه ها رو داشته باشن و باید صبر کنم تا پول بیشتری بسازم تا مثلن برم تور مناطق تاریخی ، یا مثلن برم یه جای طبیعت طور وخوش آب و هواتر ، یا حتی بتونم خودم با پولی که ساختم برم سفر

    فکرمیکردم نمیشه دنبالشم نمیرفت ولی امسال اینقدر نرم و رون من هدایت شدم به این خوسته و یکی از اهداف امسالم که الان فهمیدمش

    مثلن من حدود یکماه پیش استادم رو دیدم که رفته یزد سفر من همون لحظه گفتم خدایا منم میخوام، در ظاهر من با اون پولی که میساختم عمرا نمیتونستم برم اینم بگم نهایت تلاشمو دارم میکنم که پول بیشتری بسازم ولی دوست دارم این پروسه هه برام لذت بخش باشه نشینم تو خونه فقط بکم دارم رو باورام کار میکنم ، دوست دارم آثار جدید باحال درست کنم ، آخر هفته ها برم این برنامه ها و طراحی بکنم

    هرماه من یه مبلغی رو اختصاص میدم برای خرید متریال جدیدو شارژمتریال هایی که تموم کردم که خداروشکر اینقدر من متریال گرفتم برای کارم که دارم میرم سراغ خرید متریال های جدیدترو دارم اونارو امتحان میکنم

    موقع خرید من پدر مادرم منتظرم بودن داخل ماشین منم گفتم سریع میرم خرید مینم و برمیگردم یهو وسط خرید کردنم مادرم اومدن که ببینن چه خبره اونجا تو اون مغازه، یهو رفتم دم صندوق گفت من برات حساب میکنم درصورتی که هیچ انتظاری نداشتم

    از اونطرف من یه ایده ای رو از چند ماه پیش باز با هدایت ها استارت زده بودم به اسم چالش 30 هنرمند که باز هی ایده اومده بود که این کارا رو از این به بعد بها براشون بگیر اونزمان کار نفر 15هم چالش تموم شده بود و اون هنرمند عزیز اون کاررو میخواستن و ازم خریدنش

    باز رفتم جلوتر و نفر بعدی باز گفت من اینو میخوام و وباز خریدش ،نفر بعدی گفت من منصرف شدم نمیخوام باشم

    توی دوماه گذشته من یک کلاسی رو شرکت کرده بودم و این ایده بهم گفته شده بود که بیا تمرینات کلاست رو استوری کنو منم این کار رو میکردم ، که دوباره باز یه جریاناتی پیش اومد نفر بعدی چالش گفت من این مدلی میخوام و باز ایشون اون کاررو از من خرید

    بعد یهو توی اون گروهی که خیلی وقتا برنامه هاشون رو شرکت میکردم ، برنامه ی جدیدشون رو گزاشتن ، سفر به یزد یک روزه با فلان کارها

    مبلغ کار فلان قیمت،درحدی که من میتونستم پرداخت کنم و یه مقداری هم برای خود سفر میموند و هم داخل حسابم میموند و حسابم خالی خالی نمیشد

    خلاصه جای همه ی دوستان خالی من یک روز رفتم سفری که اندازه یک هفته رفرش شدم با آمای درست حسابی واقعا

    به همین راحتی من رفتم یزد با اینکه فکرمیکردم با اون مبلغ پولی که دارم نمیشه ولی شد

    مورد بعدی که خیلی راحت همین دوسه روز پیش برام اتفاق افتاد ، دوتا ویلای بود توی شمال که من عاشق ویو های اینا بودم و واین ویلاها رو من خیلی تواینستا میدیدم و دوست داشتم تجربشون کنم

    نمیدونم چی شد که دیروز بابای من نشست گفت میخوام فلان ویلا رو رزرو کنم و بریم یه سفر شمال ،دقیقا یکی از همون دوتا ویلایی بود که من خیلی دوست داشتم برم

    اینم بگم تو همین دوسال اخیر من دلم میخواست اینجا برم

    به راحتی 3 شب رزرو شد ، یه چیز جالبتر بگم من دقیقا تو همین تاریخ میخواستم تور بعدی اون گروه رو برم، میخواستن برم کرمان ، بعد گفتم خدایا من نه تنها اینبار پول این تور رو ازت میخوام ، بلکه دوبرابرشو میخوام که بتونم بیشتر حال بکنم و خرید بکنم ، و اینو سعی کردم بسپرم به خودش وذهنمو کنترل میکردم یگفتم اگر قرار باشه اونجا بهم خوشبگزره و برم راخ=حت مثل سفربه یزد همه چیزش جور میشه ، دقیقا توی همون تاریخ با همون مبلغی که من درخواست داشتم خدا برام برنامه ی بهتری چید

    کجا سخت خواسته هام اومد ، سال 99 و 1400 که من تازه بیزینسم رو راه انداخته بودم ، پر بودم از استرس از اینکه نمیشه ، همش کارایی که خودم فکرمیکردم بقیه رفتن و نتیجه گرفتن رو میرفتم و هیچ نتیجه ی مالی ای نمیگرفتم و فروش داشتن و پول ساختن اندازه 50 هزارتئمن آرزوم شده بود

    توی همون کار سال 1402 و 1403 من اونقدری سفارش گرفتم که تا چند ماه بعدم پر بود ، امسالم اگر یک ماه هیچ فروشی نداشته باشم تعجب میکنم!

    این دوسال اخیر چیکار کردم واقعا سعی کردم بیشتر از خدا بپرسم که چیکار کنم ، قدم بعدیم چیه ، کمتر بترسم و اعتماد کنم به ایده هایی که تو زمان حالخوبیهام اومده و اون ایده ها رو انجام دادم و هنوزم دارم میدم

    آره چرخ زندگیم تو این دوسال نسبته بهاون دوسال خیلی راحتتر داره میچرخه الانم خواسته هام بزرگتر شده بیشتر و بهتر میخوام

    یا یه مورد دیگه من همین چند هفته پیش میگفتم که خدایا هنرمندهایی رو بهم نشون بده که فروش دارن و آثاری که دوست دارن خودشون رو خلق میکنن و میفروشن ، من نمیدونم چه طوری یا از کجا با اینکه من اصلا تو اکسپلور اینستا نمیرم و همهی محتواها یی که میبینم کار هنرمندهای دیگست ، فقط هنرمندهایی سرراهم میان که نه تنها فروش دارن ، بلکه اینقدر فروش دارن که هیچ اثری موجود نیست داخل فروشگاه هاشون که بتونن بفروشن حتی

    سفارشهاشونم بستن اینقدر که مشتری داشتن

    الگوهایی رو خداوند به سمتم هدایت کرده تو همین هفته ی اخیر که توی فروشگاهشون نوشته 1000 فروش ، 2000 فروش، امروز یکی رو دیدم 5000 فروش

    امروزم باز پرسیدم خدایا سخته من کلی تایم بزارم برم پیج این هنرمندا رو زیر و رو کنم، تو میدونی من تعداد رقم فروش ببینم بیشتر برام باور پذیره ، تو اینستا بودنم وقتمو میگیره یه راه حل بهتر بده که هدایات شدم به سایت esty که هزاران هنرمند اونجا الان هستن و دارن خرید و فروش میکنن و رقم فروشها هم هست و نیازی نیست من کلی تایم بزارم برای دنبال گشتن کارایی که فروش رفته

    یه کار دیگه ای هم که به ذهنم رسید تا باورهای استاد یادم بمونه مخصوصا توی زمینه مالی که دوست دارم راحتتر پیشرفت بکنم اینه که باورهای این جلسه رو بچسبونم به جاییکه میز کارمه تا چشمم بهش بیافته و یادم بمونه و

    اینکه الان وسط کارکردن رو دوره ثروت بودم ولی هدایت شدم به اینکه باید رو دوره کشف قوانین کار کنم ، بیام و این هدایت رو جدی بگیرم و رواون کار کنم فعلن

    و بین نوشتن فایل این جلسه باز ایده بهم گفته شد که یه سری کارا رو باید خلق کنم باز وسط چالش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    ستاره گفته:
    مدت عضویت: 2784 روز

    سلام ب همه دوستان

    تو این سه روزی ک فایل رو دانلود کردم ، پنج بار گوش دادم

    و چقدر ابن فایل ها راهگشاست

    امیدوارم همه بتونیم از این فایل های ارزشمند بهره ببریم

    اینکه خدا با توجه به دیدگاه من بهش، که همون نگاه ناظر میشه ، برای من کار می کنه هم می ترسونه منو بابت این که از قدرتش کامل استفاده نکنم بابت عدم شناختش

    و هم آگاه ترم می کنه ک می تونم با این آگاهی نتایج مطلوب تری تو زندگی م داشته باشم

    مرسی استاد مهربونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    فرزانه موسوی گفته:
    مدت عضویت: 456 روز

    سلام سلام

    استاد واقعا این فایل تون. بسیار عالی است من که از روزی که منتشر کردید گوش دادم به صورت تصویری تا امروز واقعا آگاهی های ناب و خالصی هست روز های من با این فایل ها بهترین شکل را به خودش گرفته خیلی خوشحالم سپاسگزارم

    در این حین من برنامه گذاشتم که 3 جلسه اول عزت نفس را این ماه یعنی آذر گوش بدم و عمل کنم فقط تمرکزم روی همین سه جلسه باشه و این فایل های دانلودی که هر چند وقت یکبار روی سایت قرار میگیره جون تازه ای میبخشه به اطلاعات مون و رفتار و ورودی های مون خیلی خیلی سپاسگزارم از اینکه لطف کردین این آگاهی ها را باما در میان گذاشتین خیلی کمک کننده بود برایم تشکر میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    سمیه ج1361 گفته:
    مدت عضویت: 1909 روز

    سلام برراهنمای توحیدی استادعزیزم وخانواده بزرگ عباسمنش️

    خدایامراآسان کن برای آسانی ها

    چقدرهرباروبهتربگم هرروزنیازبه شنیدن این باورهاداریم.اینکه ذهنمون فراره وواقعاتکراراین نکات مهم جزء واجبات زندگیست.

    روزی که ایمانمون قوی بشه ومتوجه بشیم که فقط خودمون بودیم که خودمون راازتمام نعمت هادورمیکردیم چقدرروزسختیه،خداهمواره درحال هدایت ماست،درک این باورنیازبه تکراروتمرین هرروزه داره،اینکه یادآوراین نعمات وشکرگزارش باشیم.استادعزیزسپاس بابت این فایل عالی والهی که پرازنکات معجزه آساست.دقت هدایتی که خداوندبرای بندگانش داره واقعاساده است،اینقدرساده هدایت هاانجام میشه وبخاطرهمین ساده بودنش باورکردنش سخته،خدایاشکرت.سوالاتی که توی ذهن ایجادمیشه بی جواب نمیمونه وپاسخش به هرطریقی داده میشه،خدایاشکرت بابت وهاب ورحمان ورحیم بودنت.خدایاشکرت بابت بندگان توحیدی که تومسیرزندگیمون قراردادی ومارالایق هم صحبتی باخودت دونستی.ایده های ساده وروان انجام شدنش نشان حضورتودرزندگیمونه،خدایابابت حاظربودنت توزندگیمون وهدایتت به مسیرهای درست هزاران بارسپاس.

    ممنون استادجان این فایل های قدرتمندکننده باورهاعالیه،درپناه ا…شادوسلامت وسعادتمندباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    گلاله خسروی گفته:
    مدت عضویت: 879 روز

    به نام خدا بخشنده و مهربان

    از استاد عزیزم بابت این فایل پر از آگاهی سپاسگزارم

    از تمام عوامل این سایت الهی سپاسگزارم

    خدایا شکرت که من رو به این راه هدایت و وارد کردی خدایا من رو از ثابت قدمان این راه الهی قرار بده

    خدایا من رو از لحاظ فرکانسی بالا ببر که بتونم از تمام آموزشهای عالی استاد بهره ببرم

    استاد دیروز دو آذر تولدم بود

    داشتم وارد مدار شیطان و توقع از دیگران میشدم

    اما خدارو شکر با استفاده از آموزش های عالی کنترل ذهن رو داشتم و خدارو بابت فرزندان عزیزم سپاسگزاری کردم و من خودمو از درون به خدا وصل نمودم وگفتم من خودم خیلی عزیزم و لایق بهترین ها هستم خدا و شکر به یک مهمانی عالی رفتم با سفره پرا ز برکت در جایی که من اصلا یک در صد انتظارش رو نداشتم وهدیه شش میلیونی خداوندی گرفتم و پسر کوچیکم خدارو شکر عالی بود با وجود تزریق واکسن شش ماهش

    استاد این فرزندم هم حاصل ایمان به خدا و هدیه ویژه خدا به من بود استاد من نه ماه حاملگی رو با سایت شما و آیات قرآن و روی دوش خداوند بودم

    قرار بود ایام سختی باشه اما خدارو شکر با این مسیر الهی ایام پراز آگاهی وایام ویژه و دوست شدن بیشتر بیشتر من با خدا وند ثروتمند و قادر و مهربان و دوست داشتنی و زیبا

    استاد این فرزندم شبیه من یا پدرش نیست

    راستش شبیه هیچ کس نیست

    یه هدیه ویژه خداوندی که ربطش فقط به تحسین و تمجید من از عکسای فانتزی و زیبای روی دیوار مطب زنان و زایمان بود که به خاطر دور بودن از حس بد انتظار به تماشای آن منشستم و حالم رو خوب و شاد میکرد

    خدایا شکرت به خاطر این سلامتی عالی خدایا شکرت به خاطر این نعمت های بی پایان

    خدایا شکرت به خاطر امروز خدایا شکرت به خاطر دیروز خدایا شکرت به خاطر چیزهای خیلی زیادتری که از تو میخواهم خدایا من رو به آسانی ها هدایت کن وچرخ زندگیم رو روان کن خواسته هام رو خیلی آسان به من برسون

    استاد من قبل از آشنایی با شما اصلا نمی‌دونستم واژه آسانی چیست وبا شما معنی این رو فهمیدم من آدم خیلی سختی بودم و خیلی در رنج و سختی بودم وتمام آدم های اطرافم هم از جنس خودم بودن اما الان میفهمم و باید باز هم با خودم کار کنم برای رسیدن به این مهم….و از خداوند این ها رو طلب میکنم…..بازهم مممنننونم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: