این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/11/abasmanesh-1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-15 05:22:082024-11-24 13:52:03ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خداروشکر که امشبم میتونم بنویسم، میدونین استاد عزیزم تصمیم گرفتم هرروز فایل بنویسم اما ذهن منطقیم میگه چی میخوای بنویسی هرروز منم گفتم نمیدونم خداکمک میکنه من چیکارم
من گفتم خداجانم میخوام از بشنوم واز توبگم وجودم تشنه توست
نشونه هاتو هرروز دارم میبینم
چقد چرخ زندگیم روونتر شده چقد حالم خوبه چقد احساس نزدیکی دارم بهت به خودت قسم برام کافیه
فقط کمکم کن هواسم بهت باشه به یادت باشم جای دیگه نرم دردل کنم من تورو دارم
من هرلحظه به تونیازمندم میدونم که بهترینهارو برام میخوای میدونم که از همه بیشتر دوسم دارم میدونمم که هرلحظه حامی ونگهبانمی خیلی دوست دارم
میخوام عاشق توباشم خدا میخوام فقط توباشی توقلبم وفقط توباشی
اصلا به قول استاد مهربونم بقیه وجود ندارن
هر خیری به من میرسه از طرفه توهست اگه بقیه برن هیچی نمیشه
این تویی که از طریق اونا به من خیر میرسونی
امروز داشتم فک میکردم به خواسته هام گفتم خداجون تو که از دلم آگاهی همه چی رومیدونی بهتر از من
من خواسته هامو به تو سپردم همون لحظه حس کردم یکی میگه خوب مگه باور نداری که خدا خواسته هاتو براورده کرده وفقط توباید بری تومدارش گفتم چراهمینه خداکارشو انجام داده من باید شکر گذاری کنم بابت داده هاش
واقعا جالب هست که دقیقا من امشب داشتم با خانمم راجع به این موضوع صحبت میکردم وای واقعا در کلمات و جلات نمیگنجد
دقیقا من یکساله که تازه فقط فایل های هدیه شما را گوش کردم و دقیقا امشب داشتم فکر میکردم که درآمد من در حد تعویض منزل بالا نرفته ولی در جریان عادی زندگی عالی شده و حس پولداری دارم و فکر میکردم الان باید بابت این حد از پولداری بسیار ممنون باشم تا با توجه به این تنایج و قانون تدریج به تعویض منزل و ماشین هم خواهم رسید و
با خودم گفتم الان باید به خدا با خوشحالی از این درآمد و خرج کردن درست آن مسیر رو بهتر کنم
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم و تمام بچه های سایت ..امیدوارم حالتون عالی باشه
این 66 دقیقه از زندگیم رو نمیدونم چطور توضیح بدم ..وقتی که این فایل رو دانلود کردم .یه حسی بهم میگفت این همون چیزیه که دنبالش بودی .
با وسواس بسیار خاصی این فایل رو تماشاکردم ..در یک محیط آرام پشت میز تحریر تو اتاقم همراه با یک دفتر ..میدونستم که قراره کلی نوت برداری کنم
از آخرین باری که نوت برداری کردم از فایل های آموزشی استاد نمیدونم چقدر میگذره ..اما اینبار فرق داشت ..جنس این فایل .ارتعاشش .همه چیزش منو غرق خودش کرد
این تمام آن چیزی بود که من لازم داشتم ..
به نظرم این تک فایل میتونه به تنهایی یک دوره ی آموزشی بشه ..اسم ابن دوره را بزاریم
(رسیدن به سعادت به شیوه ی استاد عباس منش)
یا اینکه
(باورهای توحیدی استاد عباس منش در یک نگاه)
در این فایل شما به زبان ساده از شیوه ی باور سازی خودتون گفتید ..اینکه یک باور رو در ذهنتون تکرار میکردید تا براتون منطقی بشه ..از شروع مسیر دیدگاههای خودتون رو داشتید و روی یک اصل استوار ماندید ..همان باور توحیدی
خداوند قادر مطلقه ،خداوند عالم مطلقه ..خداوند قدرت خلق زندگی را به خودم داده است
توحید یعنی باور به یگانگی رب ..یعنی باور به قدرتی ماورای ذهنت ..یعنی ایمان به اللهی که گنجینه ی همه چیزه
تو دوره 12 قدم شما جلسه ی قرآنی رو با موضوع هدایت آغاز کردید ..خداوندی که زنبور عسل را هدایت میکند..خداوندی که قسم خورده یقینا هدایتی از جانب من برای شما خواهد آمد..و هدایت کردن رو وظیفه ی خودش دونسته ..به چه شرطی
به شرط آرامش قلب ..اطمینان به هدایت ..سبک تر از پر باشی و خودتو بسپاری به این جریان
موضوع نزدیک بودن خداوند از رگ گردن به انسان ..به نظرم ریشه در عدم لیاقت داره ..ما خودمون رو جدا از خالق خودمون میدونیم ..در صورتی که رحمان و رحیم بودنش رو فراموش کردیم ..اگر خطایی سر زده یقینا همان لحظه بخشیده شده ..
صدبار توبه شکستی بازآ
باور کنیم خداوند دنبال هو کردنو دنبال دست گرفتن برای ما نیست ..خداوند مثل ماشین های نامحسوس پشت تپه ها وای نستاده تا یهو بپره جلومونو بگیره ..بگه خب گیرت آوردم
بارها گفته اگر مصیبتی هست از جانب من نیست ..بنده گان من خود به خویشتن ستم کردن ..با عجله کردن ..با رعایت نکردن قانون تکامل ..آخ استاد که چقدر این رعایت نکردن تکامل رو میفهمم
باوری که خداوند بیشتر ما میخاد که ما سعادتمند و ثروتمند باشیم ..چون به پیشرفت جهان هستی کمک میکنیم ..خداوندی که همیشه به ما وعده ی فزونی داده .همیشه به ما قوت قلب داده ..
باوری که من ارزشمندم من از جنس پروردگارمم..تمام کائنات به من سجده کردن ..و من دربرابر پروردگار آسمان و زمین سجده میکنم ..من لایق دریافت هدایت هستم ..
من لایق دریافت نعمت ها هستم
خداوندی که از بی نهایت طریق به ما نعمت میده فقط کافیه باورش کنی و آرامش داشته باشی ..
هر گاه در زندگیم در کسب و کارم در ارتباطاتم آرام و خونسرد بودم ..هدایت شدم ..و اموراتم روان و آسان پیش رفته ..به قول استاد آسان شدم برای آسانی ها ..
هرگاه خواستم خودم یک کاری بکنم ..چنان چک و لگدی شدم ..چنان توگوشی های محکمی خوردم که یادم بمونه ..هواسمو جمع کنم که فرمانده کسی دیگس ..اجازه بده خودش بچینه برات
مگر چه چیزی میخواهی که در خدایی خدا یافت نمیشود..
با قلبی آکنده از امید و آرامش در برابر تو ای صاحب عرش عظیم سر تعظیم فرود میارم و سپاسگذار داشته هایی هستم که همگی متعلق به توست ..سپاسگذارم بابت بزرگترین نعمتم یعنی سلامتی ..چشمی به تیزبینی عقاب و جسمی سالم تر از یک نوزاد تازه متولد شده
دوستون دارم ..سپاسگذارم بی نهایت از استاد عزیزم بابت این فایل زیبا
سلام نمیدونم چی بنویسم ولی میدونم که در حال آسان شدن برای آسانی ها هستم چون توی ذهنم دارم جنگ و دعوا ها رو جمع میکنم دیگه با کسی که تو ذهنم بود و با سختی کشیدن خیلی حال میکرد حال نمی کنم دیگه دوست ندارم بگم فلان جا پدرم در اومد دوست ندارم بگم اون روز خیلی سخت گذشت فقط دوست دارم بگم خیلی حال داد چقدر لذت بخش بود حالا میفهمم که من به خودم ستم کردم من به خودم ظلم کردم اما از این به بعد جلوی این ظلم که فقط برای خودنمایی هست رو میگیرم آرزو میکنم تا ابد برای راحتی ها آسان باشم .
استاد سپاسگزارم برای این فایل سرشار از اگاهی آرامش و توحیدی….خودش یه دوره است که هر چقدر گوشش کنی بنویسش هر بار یه آگاهی جدید بولد میشه این نشان از مدار بالای شما داره
من مدتیه احساس میکنم خیلی زود به زود مدارم عوض میشه اینو اتفاقات زندگیم میگه،هی حل چالشها و کنترل ذهن های عمیق و اینکه باید در عمل نشان بدم،انگار درسهام نوشتم و خوندم و الان باید اجراش کنم و به لطف خداوند و یاریش راضیم
من در مورد روابط یه جالش 25 ساله دارم،هر چند از وقتی شروع به تغییر کردم تایمهای اعصاب خورد کنش کمتر شده و بیشتر آرامشه ولی هنوز آشغالها زیر مبله
هر بار در مورد روابط باید چالشهای بزرگتری رو حل کنم و اینبار دو روزه فقط دارم فکر میکنم و مینویسم،همون اولش گفتم خدایا یه مسئله است که مربوط به منه باید حلش کنم،میخوام مسؤلیت این اتفاقات و الگوهای تکرار شونده رو بپذیرم،خودت کمکم کن…من الان نیاز به عشق دارم…رهایی…آرامش تو کمکم کن،از دل این تضادها خبری خوش برام داره خودت کمکم کن اون باگه چیه که 25 ساله دارم حملش میکنم….از جایی که تصمیم گرفتم کوله بارم رو آپدیت کنم جالبه بعد از این تصمیم مسایل بزرگتر و عمیق تری برخورد میکنم که باید حل بشه و اینم یکی از اونهاست…در پی این تصمیم بازم روابط که جلوم سبز شد…گفتم خدایا کمکم کن…بگو ایرادم کجاست…به محض درخواست،برخلاف همیشه که قضاوت و سرزنش بود،البته روز اول همین بودم ولی احساس کردم نه این راهش نیست ایراد از منه که دارم ازش فرار میکنم….جالبه امروز بهش هدایت شدم…به جواب مسئله ام….از چه طریقی؟…دخترم!!!
چون من زیاد با دخترم حرف میزنم…در دوره احساس لیاقت استاد میگه برای حل مسایل روابط باید حرف زد،گفتگو کرد کاری که من ازش فراریم...زمانی که در دوره احساس لیاقت بودم بازم چالش روابط شد…اونجا گفتم این چالش فقط با گفتگو حل میشه،غرورم رو کنار گذاشتم و خودم بر خلاف همیشه پیش قدم مکامله شدم به جای قهر و دوری…مسئله راحت حل شد و پروندش بسته شد…در مورد تغییر ام در مورد روابط با دخترم وقتی تصمیم گرفتم دخترم رو بپذیرم و بشنومش،به جای قضاوت و سرزنش و نصیحت همه چی عوض شد،ودر مورد هر چیزی حرف میزدیم،به جای سرکوبش،بهش حق دادم،خودم رو جاش گذاشتم،اجازه دادم تجربه کنه،در کنار من،دیگه دوستش شدم یه دوست صمیمی که دو سر سوده…حالا در روابط با همسرم دقیقا اینجاست که فرار میکنم،همیشه میگم حق با منه،هرچی من میگم درسته،اگر مخالف من رفتار کنه از سمت من طرد میشه،سرزنش میشه،همیشه حق به جانب و مغرورم…اینارو امروز بعد از اینکه هدایتخواستم بهش رسیدم،گفتمخدایا میخوام مسؤلیت زندگیم رو برعهده بگیرم و جالبه توی صحبتهام با دخترم بهش رسیدم(اخه ما خیلی با هم حرف میزنیم)و گفتم خودشه…خودشه…یافتم…بعد خودم با این که من راهم رو ازش جدا کردم گول میزدم،به خودم گفتم:ااخه اگر تو مال این حرف بودی باید خیلی زودتر راهتوجدا میکردی…نکردی…پس راهت هنوز باهاش یکیه…فقط داری آشغالها رو زیر مبل میکنی…سرت مث کبک زیر برفه…تو که نمیتونی بدون بودنش زندگی کنی و ارزش زندگی کردن رو داره،ارزش بودن باهات رو داره…خوب چه مرگته…غرور،سرزنش،کنترل کردنش،احساس گناه دادن بهش در عمل نه در حرف،اینارو خودت داری بعد میگی اون داره،نه عزیزم خودتی،دقیقا خودتی…درد داره،سخته پذیرشش…ولی ولی این جای خط باید بنویسی و امضا کنی من مسول زندگی و باورهای خودم هستم.تمام.جهان آیینه رفتار ماست…سالهاست داری فرار میکنی ولی هر بار محکمتر برمیگرده به قول استاد کتک خورم ملسه دیگه،تحملم بالاست…ولی از وقتی خواستم باید من،من حلش کنم،به من مربوطه ببین چقدر راحت،حل مسئله ایی که دم دستم بود و
ازدید من پنهان چه طوری برام روشن شد…منمیدونم این هدایت از کجا آب میخوره…از گوش دادن هر روزه فایلها،نوشتن فکر کردن و سعی کردنم در عمل…واقعا سخته،حریف ذهن چموشم بشم،اقرار میکنم سخته…ولی با هدایت توکل و ایمان راحتره…قرار نیست همه کارهارو من انجام بدم…بعد از 25 سال رابطه این اولین باریه که به این مسئله پی بردم چون اجازه دادم خدا کمکم کنه…اجازه ورود دادم…حالا قرارم نیست یه شبه همه چی درست بشه…ولی پیدا کردن همین باگ خودش گام اول تغییره و آسان شدن برای آسانی ها…از خداوند هدایت میخوام منو تنها نذاره…دلها رو نرم کنه،مسیر رو هموار و آرامشم رو افزون برایمانم بیفزاید و بر صبرم…
اینا رو نوشتم برای خودم که رد پایی باشه برای ادامه مسیر تازه و تصمیم جدید و آپدیت کردن کوله بار 43 ساله ام…که بیام از هدایتها…نعمتها و افزودن ایمانم و پاداشها بگم تا نقطه عطفی در زندگی خودم و دوستانم باشه…
این بغض و بی حال شدن استاد آخر فایل خیلی قشنگ بود خیلیییی ،
الان فکر کنم دفعه سوم یا چهارمه دارم این فایل و گوش میکنم ، تازه تونستم به آخرش برسم و تصویر استاد و ببینم ،
خیلی قشنگ بود ، حس کردم انقدر میتونه حال یک نفر خوب بشه با آرامش با وصل بودن به منبع با توکل لحظه به لحظه که این دگرگون شدن توی چهره استاد نشون داده شد …
یاد خودم افتادم که چقدر بعضی اوقات حس میکنم نور خدا رو توی وجودم و چقدر بعضی اوقات نزدیکه بهم ،
چند وقت پیش داشتم آیه ایاک نعبد و ایاک نستعین و مینوشتم روی کاغذ با خط خوش که بزنم به دیوار یا در کمد ،همزمان یه موسیقی سنتی هم گذاشته بودم کسی هم داخل اتاق نبود ، یهویی چنان دگرگون شدم چنان عوض شدم که ناخداگاه اشک از چشمم سرازیر شد انگار که دستمو گرفت خودش نوشت ، واقعا آدم دلش میسوزه که چرا دور میشه بعضی اوقات ، انقدر میریم سرگرم میشیم انقدر ذهن و قلب خودمون و پر میکنیم دیگه جایی واسه اومدن خدا نمیذاریم ، جایی نمیذاریم برای آغوشش ، خدای من تو خیلی انگار مظلومی ،
آخر فایل استاد گفتن ، به خداوند اجازه بدیم خودش کارا رو درست کنه ، چقدر زیبا بود و چقدر حس لطافت گرفتم ،
خدای من خیلی این فایل خوب بود ، خدا الهی که خیر بده بهتون استاد عباس منش جان .
وقتی باور داریم که خداوند از رگ گردن به ما نزدیکتر است، خواسته های ما را می داند، نیاز های ما را میداند و نیازی نیست ما خواسته هایمان را فریاد بزنیم. وقتی باورمان این است که خداوند یک انرژی است که به افکار و باورهای ما واکنش نشان می دهد، چه ویژگی هایی باید داشته باشیم؟ زمانی که باور داریم که لایق هستیم فارق از تمامی عوامل بیرونی، باور داریم خداوند وهاب است و بی حساب روزی میرساند، باور داریم که دنیا سرشار از فراوانی است، باور داریم که خداوند نمیگذارد که گرسنه بمانیم، چه ویژگی های شخصیتی باید داشته باشیم؟
1- ترسی برای اجرای الهامات درونی و ایده هایمان نداشته باشیم. چون خداوند به ما ایده هارا الهام کرده و شرایط، امکانات، سرمایه و … را به وجود می آورد. (فقط کافیه باورش کنیم)
2- شاد هستیم، چون نگران به وجود آمدن اتفاقات بد در آینده نیستیم. میدانیم که خداوند نعمت ها را میرساند.
3- تردید نداریم. بدون شک قدم بر میداریم چون می دانیم که باور هایمان اتفاقات را رقم می زند و سرنوشتمان همان است که میخواهیم.
4- غمگین نمی شویم. حالمان همیشه خوب است. احساسمان خوب است.
5- با جسارت آینده مان را تجسم می کنیم.
6- از نعمت هایی که در زندگی مان است لذت می بریم و نگران خلق اهدافمان نیستیم. رها هستیم.
7- همیشه در حال سپاس گزاری هستیم.
8- همیشه در حال درخواست کردن از خداوند هستیم. اتفاقات هماهنگ با درخواستمان را میفهمیم. الهامات خداوند را دریافت می کنیم.
9- آرامش داریم. نکات مثبت زندگی مان را میبینیم. از هر تضادی خواسته هایمان را بیرون می کشیم.
چند درصد کار های زندگی ام روان پیش می رود؟
امسال تغییرات زیادی در زندگی ام دیدم. دیگران احترام بیشتری به من می گذارند، نعمت خداوند از جاهایی که فکرش را هم نمی کنم وارد زندگی ام می شود. احساس لیاقت بیشتری دارم.
در یک روز معمولی در زندگی ام هر چقدر بیشتر و بهتر بتوانم ذهنم را کنترل کنم اتفاقات بهتر و همه چیز روانتر می گذرد. و زمانی که نمی توانم ذهنم را کنترل کنم (مخصوصا زمانی که از لحاظ جسمی خسته ام) اوضاع به شدت سخت می شود.
در کل می توانم بگویم 70% چرخ زندگی ام روان است.
چند درصد برای رسیدن به خواسته ها تقلا می کنم؟
تا به امروز تقلاهای زندگی ام زیاد بوده. برای رسیدن به یک خواسته مثل کسب درآمد ساعات طولانی کار کردم.
اما دارم یاد میگیرم که از خداوند برای خلق اهدافم هدایت بخواهم. و الهامات درونی ام را اجرا کنم.
سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز رفیقِ توحیدی استاد
دیروز داشتم با خودم میگفتم قرار بود این هفته با رضا جونم بریم سینما و فلان فیلم رو ببینیم و بعد تو ذهنم رهاش کردم که حالا بعدا میریم و اصلا ناراحتش نبودم و به نیم ساعت نکشید که خواهرم بهم زنگ زد و گفت میای امروز بریم سینما فلان فیلم رو ببینیم؟ (همون فیلمی که قرار بود ببینیم) و من حیرت زده از اینکه خداوند چقدر سریع الحسابه و نیازهای من رو میدونه و راه رسیدن بهشون رو هم میدونه و من عاشق این خدا هستم…
به نام تنها یارم به نام خدای بی همتا
سلام وادب واحترام
خداروشکر که امشبم میتونم بنویسم، میدونین استاد عزیزم تصمیم گرفتم هرروز فایل بنویسم اما ذهن منطقیم میگه چی میخوای بنویسی هرروز منم گفتم نمیدونم خداکمک میکنه من چیکارم
من گفتم خداجانم میخوام از بشنوم واز توبگم وجودم تشنه توست
نشونه هاتو هرروز دارم میبینم
چقد چرخ زندگیم روونتر شده چقد حالم خوبه چقد احساس نزدیکی دارم بهت به خودت قسم برام کافیه
فقط کمکم کن هواسم بهت باشه به یادت باشم جای دیگه نرم دردل کنم من تورو دارم
من هرلحظه به تونیازمندم میدونم که بهترینهارو برام میخوای میدونم که از همه بیشتر دوسم دارم میدونمم که هرلحظه حامی ونگهبانمی خیلی دوست دارم
میخوام عاشق توباشم خدا میخوام فقط توباشی توقلبم وفقط توباشی
اصلا به قول استاد مهربونم بقیه وجود ندارن
هر خیری به من میرسه از طرفه توهست اگه بقیه برن هیچی نمیشه
این تویی که از طریق اونا به من خیر میرسونی
امروز داشتم فک میکردم به خواسته هام گفتم خداجون تو که از دلم آگاهی همه چی رومیدونی بهتر از من
من خواسته هامو به تو سپردم همون لحظه حس کردم یکی میگه خوب مگه باور نداری که خدا خواسته هاتو براورده کرده وفقط توباید بری تومدارش گفتم چراهمینه خداکارشو انجام داده من باید شکر گذاری کنم بابت داده هاش
تجسم کنم وسپاسگذاری کنم
خداوندقدرت مطلقه
خداوند عاشق منه
خداوند فقط میخواد که من شاد باشم و بخندم
چون من لایقم
به نام خدای مهربانم .
با سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته بانوی اول توحیدی و همه دوستان عزیزم در این مکان مقدس توحیدی .
این فایل به نظرم باید یک مدت باشه رو سایت تا بیایم خودمون را بریزیم بیرون از تجربیات هدایتی در مسیر
سختی ها و آسانی ها خدا را شکر که تو این مسیر قدم گذاشتم و اینو میدونم بالاترین سرمایه گزاری من در کل
زندگیم وارد شدن در این سایت که به شناخت خودم و خدام شده از استاد عزیزم سپاسگزارم که ته ته استادی در
مسیر توحید را به شکل سخاوتمندانه بیان میکنید هم خودتون را بیشتر رشد میدین و ما هم از چنین الگوی
بی نظیر در عصر زندگیمون خدا را بیشتر درک کنیم و عمل صالح
من این روزها که کلا خودمو یه جورایی بستم به این فایل و خوندن کامنتها و نوشتن کامنت خیلی دارم رشد
خومو در رسیدن به مدار بالا حس میکنم سبکتر شدم استاد یکم بی خیالتر شدم و به اطرافم یک مقدار بی تفاوت
حالا نمیدونم این بی تفاوتی چقدر خوبه یا بد نمیدونم ولی همینو میدونم که حالم خیلی خوبه و تو مسیر هستم
تقلا ندارم قبل این فایل داشتم یکم زور میزدم برای قانع کردن مشتری هام و یه جورایی شرک وابستگی به مشتری
و الان بعد چندین روز احساس میکنم دقیقا از جمعه در ایران من دارم این فایل کار میکنم و خودمو دارم بهتر میشناسم
دارم درک میکنم که نسبت به چند روز پیش چقدر بی خیال شدم برام جالب بود چون معاملات با اعداد بالایی بود
این در حالی است که به برام ورودی میلیارد تومانی میاره و همین الان خودم از نظر مالی اوضاع جالبی ندارم
و شاید اگر محمد قبل بودم معلوم نبود چقدر باید زور میزدم و التماس از لحاظ قانع کردن مشتری منظورم هست
من و همه ادمها کلا چه در بیزینس و تمام جنبه های زندگیون کلا روی همه داریم حساب ویژه باز میکنیم الا خدا
و جالبه که میدونیم این شرکه اگر ما به غیر خدا وابسته بشیم و بگیم تنها نقطه امیدمون این مشتری حالا تو مثال من
اتفاقا امشب یکی از همکاران پیشنهادی داده بود و من به مشتریم اعلام کردم و قرار هست یکی از ویلاها را معامله
کنیم و ایشون همش در مورد عوامل بیرونی تو ذهنش هست و منم گفتم انشالله که خیره و این حرفو دقیقا زد
این مشتری تنها نقطه امید هست تا روشن بشه زندگیم وااااااااااای خدای من چقدر خودم قبلا همین چند هفته
پیشن این افکارو داشتم نه اینکه اگاهانه بدونم شرکه ها ولی انگار ناخوداگاه میایم مشرک میشیم اینه فرقش با
اگاهانه شرک را قاطیش نشیم خیلی سخته واقعا خدا کمک کنه که بتونیم به توحیدی عمل کردن متعهد بمونم
در عمل تو حرف که مثل بلبل میتونم براتون سخنرانی کنم از ایمان به غیب و این حرفها ولی باید در عمل انجام بشه
بیام ببینم چیکاره هستم شیطان بی کار نیست دوستان همیشه از بالا پایین چپ و راست از همه طرف حمله ور هست با
نجواهاش اگر نتونیم ذهن را کنترل کنیم آلوده اش میشیم حالا مایی که خدا بهمون اشرف مخلوقات لقب داده
و تمام فرشتگان برای ما به دستور خدا سجده کردن همه چیز مسخر ما کرده و ما با این بگراند چقدر راحت مشرک
میشیم خودمون را دست کم میگیریم و همش بی راحه میریم جوری از راه به در میشیم که واقعا ادم خجالت
میکشه در حضور چنین خدایی که این همه بهمن مقام و منزلت داده چی میگه اینا چیکار دارن میکنن اینا خالق
زندگی خودشونن ولی انگار که بد بخت اومدن به این جهان ما خودمون را گم کردیم هویتمون فراموش شده
باید با باورهای توحیدی و داستانهای پیامبران اینها را اصلاح کنیم تا ارام ارام جون بگیره ریشه های توحید
رشد کنن تکاملی و به خودمون وصل بشیم و خالق زندگی خودمون بشیم ارزشمندی خودمون را به دست بیاریم
بابا ما کم نیستیم ما جزئی از انرژی کل جهانیم همه چی میتونه برای ما به وجود بیاد به راحتی اسونی اسون بشیم
به راحتی ها من خودم میخام بیشتر در زمینه توحیدی کار کنم چون واقعا من ازش نتیجه دیدم و معجزات پشت
هم ولی متاسفانه با دور شدن از مسیر خداوند دوباره اسون میشم به سختی ها و رنج و عذاب خدا کمک کنه
دستم را ول نکنه تا جزو گمراهان نباشم الهی شکرت
استاد عزیزم دوست دارم خیلی زیاد انشالله در زمان مناسب و در مکان مناسب از نزدیک ببینمتون و احساس
درونی خودم را به شما نشون بدم خدا حفظتون کنه سعادتمند باشید در دنیا و آخرت
همه شما عزیزان را به خدای بزرگ و مهربان میسپرم
خدا نگهدارتون .
سلام استاد عزیز
واقعا جالب هست که دقیقا من امشب داشتم با خانمم راجع به این موضوع صحبت میکردم وای واقعا در کلمات و جلات نمیگنجد
دقیقا من یکساله که تازه فقط فایل های هدیه شما را گوش کردم و دقیقا امشب داشتم فکر میکردم که درآمد من در حد تعویض منزل بالا نرفته ولی در جریان عادی زندگی عالی شده و حس پولداری دارم و فکر میکردم الان باید بابت این حد از پولداری بسیار ممنون باشم تا با توجه به این تنایج و قانون تدریج به تعویض منزل و ماشین هم خواهم رسید و
با خودم گفتم الان باید به خدا با خوشحالی از این درآمد و خرج کردن درست آن مسیر رو بهتر کنم
این هم زمانی واقعاااا زیباست
خدایا شکرت
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم و تمام بچه های سایت ..امیدوارم حالتون عالی باشه
این 66 دقیقه از زندگیم رو نمیدونم چطور توضیح بدم ..وقتی که این فایل رو دانلود کردم .یه حسی بهم میگفت این همون چیزیه که دنبالش بودی .
با وسواس بسیار خاصی این فایل رو تماشاکردم ..در یک محیط آرام پشت میز تحریر تو اتاقم همراه با یک دفتر ..میدونستم که قراره کلی نوت برداری کنم
از آخرین باری که نوت برداری کردم از فایل های آموزشی استاد نمیدونم چقدر میگذره ..اما اینبار فرق داشت ..جنس این فایل .ارتعاشش .همه چیزش منو غرق خودش کرد
این تمام آن چیزی بود که من لازم داشتم ..
به نظرم این تک فایل میتونه به تنهایی یک دوره ی آموزشی بشه ..اسم ابن دوره را بزاریم
(رسیدن به سعادت به شیوه ی استاد عباس منش)
یا اینکه
(باورهای توحیدی استاد عباس منش در یک نگاه)
در این فایل شما به زبان ساده از شیوه ی باور سازی خودتون گفتید ..اینکه یک باور رو در ذهنتون تکرار میکردید تا براتون منطقی بشه ..از شروع مسیر دیدگاههای خودتون رو داشتید و روی یک اصل استوار ماندید ..همان باور توحیدی
خداوند قادر مطلقه ،خداوند عالم مطلقه ..خداوند قدرت خلق زندگی را به خودم داده است
توحید یعنی باور به یگانگی رب ..یعنی باور به قدرتی ماورای ذهنت ..یعنی ایمان به اللهی که گنجینه ی همه چیزه
تو دوره 12 قدم شما جلسه ی قرآنی رو با موضوع هدایت آغاز کردید ..خداوندی که زنبور عسل را هدایت میکند..خداوندی که قسم خورده یقینا هدایتی از جانب من برای شما خواهد آمد..و هدایت کردن رو وظیفه ی خودش دونسته ..به چه شرطی
به شرط آرامش قلب ..اطمینان به هدایت ..سبک تر از پر باشی و خودتو بسپاری به این جریان
موضوع نزدیک بودن خداوند از رگ گردن به انسان ..به نظرم ریشه در عدم لیاقت داره ..ما خودمون رو جدا از خالق خودمون میدونیم ..در صورتی که رحمان و رحیم بودنش رو فراموش کردیم ..اگر خطایی سر زده یقینا همان لحظه بخشیده شده ..
صدبار توبه شکستی بازآ
باور کنیم خداوند دنبال هو کردنو دنبال دست گرفتن برای ما نیست ..خداوند مثل ماشین های نامحسوس پشت تپه ها وای نستاده تا یهو بپره جلومونو بگیره ..بگه خب گیرت آوردم
بارها گفته اگر مصیبتی هست از جانب من نیست ..بنده گان من خود به خویشتن ستم کردن ..با عجله کردن ..با رعایت نکردن قانون تکامل ..آخ استاد که چقدر این رعایت نکردن تکامل رو میفهمم
باوری که خداوند بیشتر ما میخاد که ما سعادتمند و ثروتمند باشیم ..چون به پیشرفت جهان هستی کمک میکنیم ..خداوندی که همیشه به ما وعده ی فزونی داده .همیشه به ما قوت قلب داده ..
باوری که من ارزشمندم من از جنس پروردگارمم..تمام کائنات به من سجده کردن ..و من دربرابر پروردگار آسمان و زمین سجده میکنم ..من لایق دریافت هدایت هستم ..
من لایق دریافت نعمت ها هستم
خداوندی که از بی نهایت طریق به ما نعمت میده فقط کافیه باورش کنی و آرامش داشته باشی ..
هر گاه در زندگیم در کسب و کارم در ارتباطاتم آرام و خونسرد بودم ..هدایت شدم ..و اموراتم روان و آسان پیش رفته ..به قول استاد آسان شدم برای آسانی ها ..
هرگاه خواستم خودم یک کاری بکنم ..چنان چک و لگدی شدم ..چنان توگوشی های محکمی خوردم که یادم بمونه ..هواسمو جمع کنم که فرمانده کسی دیگس ..اجازه بده خودش بچینه برات
مگر چه چیزی میخواهی که در خدایی خدا یافت نمیشود..
با قلبی آکنده از امید و آرامش در برابر تو ای صاحب عرش عظیم سر تعظیم فرود میارم و سپاسگذار داشته هایی هستم که همگی متعلق به توست ..سپاسگذارم بابت بزرگترین نعمتم یعنی سلامتی ..چشمی به تیزبینی عقاب و جسمی سالم تر از یک نوزاد تازه متولد شده
دوستون دارم ..سپاسگذارم بی نهایت از استاد عزیزم بابت این فایل زیبا
در پناه خدا باشید
سلام نمیدونم چی بنویسم ولی میدونم که در حال آسان شدن برای آسانی ها هستم چون توی ذهنم دارم جنگ و دعوا ها رو جمع میکنم دیگه با کسی که تو ذهنم بود و با سختی کشیدن خیلی حال میکرد حال نمی کنم دیگه دوست ندارم بگم فلان جا پدرم در اومد دوست ندارم بگم اون روز خیلی سخت گذشت فقط دوست دارم بگم خیلی حال داد چقدر لذت بخش بود حالا میفهمم که من به خودم ستم کردم من به خودم ظلم کردم اما از این به بعد جلوی این ظلم که فقط برای خودنمایی هست رو میگیرم آرزو میکنم تا ابد برای راحتی ها آسان باشم .
به نام خدای هدایتگر….
سلام استاد عزیزم و دوستان ارزشمند وپایه و همراه
استاد سپاسگزارم برای این فایل سرشار از اگاهی آرامش و توحیدی….خودش یه دوره است که هر چقدر گوشش کنی بنویسش هر بار یه آگاهی جدید بولد میشه این نشان از مدار بالای شما داره
من مدتیه احساس میکنم خیلی زود به زود مدارم عوض میشه اینو اتفاقات زندگیم میگه،هی حل چالشها و کنترل ذهن های عمیق و اینکه باید در عمل نشان بدم،انگار درسهام نوشتم و خوندم و الان باید اجراش کنم و به لطف خداوند و یاریش راضیم
من در مورد روابط یه جالش 25 ساله دارم،هر چند از وقتی شروع به تغییر کردم تایمهای اعصاب خورد کنش کمتر شده و بیشتر آرامشه ولی هنوز آشغالها زیر مبله
هر بار در مورد روابط باید چالشهای بزرگتری رو حل کنم و اینبار دو روزه فقط دارم فکر میکنم و مینویسم،همون اولش گفتم خدایا یه مسئله است که مربوط به منه باید حلش کنم،میخوام مسؤلیت این اتفاقات و الگوهای تکرار شونده رو بپذیرم،خودت کمکم کن…من الان نیاز به عشق دارم…رهایی…آرامش تو کمکم کن،از دل این تضادها خبری خوش برام داره خودت کمکم کن اون باگه چیه که 25 ساله دارم حملش میکنم….از جایی که تصمیم گرفتم کوله بارم رو آپدیت کنم جالبه بعد از این تصمیم مسایل بزرگتر و عمیق تری برخورد میکنم که باید حل بشه و اینم یکی از اونهاست…در پی این تصمیم بازم روابط که جلوم سبز شد…گفتم خدایا کمکم کن…بگو ایرادم کجاست…به محض درخواست،برخلاف همیشه که قضاوت و سرزنش بود،البته روز اول همین بودم ولی احساس کردم نه این راهش نیست ایراد از منه که دارم ازش فرار میکنم….جالبه امروز بهش هدایت شدم…به جواب مسئله ام….از چه طریقی؟…دخترم!!!
چون من زیاد با دخترم حرف میزنم…در دوره احساس لیاقت استاد میگه برای حل مسایل روابط باید حرف زد،گفتگو کرد کاری که من ازش فراریم...زمانی که در دوره احساس لیاقت بودم بازم چالش روابط شد…اونجا گفتم این چالش فقط با گفتگو حل میشه،غرورم رو کنار گذاشتم و خودم بر خلاف همیشه پیش قدم مکامله شدم به جای قهر و دوری…مسئله راحت حل شد و پروندش بسته شد…در مورد تغییر ام در مورد روابط با دخترم وقتی تصمیم گرفتم دخترم رو بپذیرم و بشنومش،به جای قضاوت و سرزنش و نصیحت همه چی عوض شد،ودر مورد هر چیزی حرف میزدیم،به جای سرکوبش،بهش حق دادم،خودم رو جاش گذاشتم،اجازه دادم تجربه کنه،در کنار من،دیگه دوستش شدم یه دوست صمیمی که دو سر سوده…حالا در روابط با همسرم دقیقا اینجاست که فرار میکنم،همیشه میگم حق با منه،هرچی من میگم درسته،اگر مخالف من رفتار کنه از سمت من طرد میشه،سرزنش میشه،همیشه حق به جانب و مغرورم…اینارو امروز بعد از اینکه هدایتخواستم بهش رسیدم،گفتمخدایا میخوام مسؤلیت زندگیم رو برعهده بگیرم و جالبه توی صحبتهام با دخترم بهش رسیدم(اخه ما خیلی با هم حرف میزنیم)و گفتم خودشه…خودشه…یافتم…بعد خودم با این که من راهم رو ازش جدا کردم گول میزدم،به خودم گفتم:ااخه اگر تو مال این حرف بودی باید خیلی زودتر راهتوجدا میکردی…نکردی…پس راهت هنوز باهاش یکیه…فقط داری آشغالها رو زیر مبل میکنی…سرت مث کبک زیر برفه…تو که نمیتونی بدون بودنش زندگی کنی و ارزش زندگی کردن رو داره،ارزش بودن باهات رو داره…خوب چه مرگته…غرور،سرزنش،کنترل کردنش،احساس گناه دادن بهش در عمل نه در حرف،اینارو خودت داری بعد میگی اون داره،نه عزیزم خودتی،دقیقا خودتی…درد داره،سخته پذیرشش…ولی ولی این جای خط باید بنویسی و امضا کنی من مسول زندگی و باورهای خودم هستم.تمام.جهان آیینه رفتار ماست…سالهاست داری فرار میکنی ولی هر بار محکمتر برمیگرده به قول استاد کتک خورم ملسه دیگه،تحملم بالاست…ولی از وقتی خواستم باید من،من حلش کنم،به من مربوطه ببین چقدر راحت،حل مسئله ایی که دم دستم بود و
ازدید من پنهان چه طوری برام روشن شد…منمیدونم این هدایت از کجا آب میخوره…از گوش دادن هر روزه فایلها،نوشتن فکر کردن و سعی کردنم در عمل…واقعا سخته،حریف ذهن چموشم بشم،اقرار میکنم سخته…ولی با هدایت توکل و ایمان راحتره…قرار نیست همه کارهارو من انجام بدم…بعد از 25 سال رابطه این اولین باریه که به این مسئله پی بردم چون اجازه دادم خدا کمکم کنه…اجازه ورود دادم…حالا قرارم نیست یه شبه همه چی درست بشه…ولی پیدا کردن همین باگ خودش گام اول تغییره و آسان شدن برای آسانی ها…از خداوند هدایت میخوام منو تنها نذاره…دلها رو نرم کنه،مسیر رو هموار و آرامشم رو افزون برایمانم بیفزاید و بر صبرم…
اینا رو نوشتم برای خودم که رد پایی باشه برای ادامه مسیر تازه و تصمیم جدید و آپدیت کردن کوله بار 43 ساله ام…که بیام از هدایتها…نعمتها و افزودن ایمانم و پاداشها بگم تا نقطه عطفی در زندگی خودم و دوستانم باشه…
در پناه یگانه پروردگار بی همتا…
به نام خدای مهربان
سلام ب استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی
سپاسگزار خداوندم که منو هدایت کرد ب دیدن این فایل زیبا
از شما سپاسگزارم ک با فایل زیباتون منو تو مسیری ک هستم مصمم تر کردین
خدایا بفهمانم ک بی تو چه میشوم اما نشانم نده
خدایا هم بفهمانم و هم نشانم بده ک با تو چه میشوم
دوست دار شما ….
در پناه الله یکتا
این بغض و بی حال شدن استاد آخر فایل خیلی قشنگ بود خیلیییی ،
الان فکر کنم دفعه سوم یا چهارمه دارم این فایل و گوش میکنم ، تازه تونستم به آخرش برسم و تصویر استاد و ببینم ،
خیلی قشنگ بود ، حس کردم انقدر میتونه حال یک نفر خوب بشه با آرامش با وصل بودن به منبع با توکل لحظه به لحظه که این دگرگون شدن توی چهره استاد نشون داده شد …
یاد خودم افتادم که چقدر بعضی اوقات حس میکنم نور خدا رو توی وجودم و چقدر بعضی اوقات نزدیکه بهم ،
چند وقت پیش داشتم آیه ایاک نعبد و ایاک نستعین و مینوشتم روی کاغذ با خط خوش که بزنم به دیوار یا در کمد ،همزمان یه موسیقی سنتی هم گذاشته بودم کسی هم داخل اتاق نبود ، یهویی چنان دگرگون شدم چنان عوض شدم که ناخداگاه اشک از چشمم سرازیر شد انگار که دستمو گرفت خودش نوشت ، واقعا آدم دلش میسوزه که چرا دور میشه بعضی اوقات ، انقدر میریم سرگرم میشیم انقدر ذهن و قلب خودمون و پر میکنیم دیگه جایی واسه اومدن خدا نمیذاریم ، جایی نمیذاریم برای آغوشش ، خدای من تو خیلی انگار مظلومی ،
آخر فایل استاد گفتن ، به خداوند اجازه بدیم خودش کارا رو درست کنه ، چقدر زیبا بود و چقدر حس لطافت گرفتم ،
خدای من خیلی این فایل خوب بود ، خدا الهی که خیر بده بهتون استاد عباس منش جان .
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوارم و دوستان
وقتی باور داریم که خداوند از رگ گردن به ما نزدیکتر است، خواسته های ما را می داند، نیاز های ما را میداند و نیازی نیست ما خواسته هایمان را فریاد بزنیم. وقتی باورمان این است که خداوند یک انرژی است که به افکار و باورهای ما واکنش نشان می دهد، چه ویژگی هایی باید داشته باشیم؟ زمانی که باور داریم که لایق هستیم فارق از تمامی عوامل بیرونی، باور داریم خداوند وهاب است و بی حساب روزی میرساند، باور داریم که دنیا سرشار از فراوانی است، باور داریم که خداوند نمیگذارد که گرسنه بمانیم، چه ویژگی های شخصیتی باید داشته باشیم؟
1- ترسی برای اجرای الهامات درونی و ایده هایمان نداشته باشیم. چون خداوند به ما ایده هارا الهام کرده و شرایط، امکانات، سرمایه و … را به وجود می آورد. (فقط کافیه باورش کنیم)
2- شاد هستیم، چون نگران به وجود آمدن اتفاقات بد در آینده نیستیم. میدانیم که خداوند نعمت ها را میرساند.
3- تردید نداریم. بدون شک قدم بر میداریم چون می دانیم که باور هایمان اتفاقات را رقم می زند و سرنوشتمان همان است که میخواهیم.
4- غمگین نمی شویم. حالمان همیشه خوب است. احساسمان خوب است.
5- با جسارت آینده مان را تجسم می کنیم.
6- از نعمت هایی که در زندگی مان است لذت می بریم و نگران خلق اهدافمان نیستیم. رها هستیم.
7- همیشه در حال سپاس گزاری هستیم.
8- همیشه در حال درخواست کردن از خداوند هستیم. اتفاقات هماهنگ با درخواستمان را میفهمیم. الهامات خداوند را دریافت می کنیم.
9- آرامش داریم. نکات مثبت زندگی مان را میبینیم. از هر تضادی خواسته هایمان را بیرون می کشیم.
چند درصد کار های زندگی ام روان پیش می رود؟
امسال تغییرات زیادی در زندگی ام دیدم. دیگران احترام بیشتری به من می گذارند، نعمت خداوند از جاهایی که فکرش را هم نمی کنم وارد زندگی ام می شود. احساس لیاقت بیشتری دارم.
در یک روز معمولی در زندگی ام هر چقدر بیشتر و بهتر بتوانم ذهنم را کنترل کنم اتفاقات بهتر و همه چیز روانتر می گذرد. و زمانی که نمی توانم ذهنم را کنترل کنم (مخصوصا زمانی که از لحاظ جسمی خسته ام) اوضاع به شدت سخت می شود.
در کل می توانم بگویم 70% چرخ زندگی ام روان است.
چند درصد برای رسیدن به خواسته ها تقلا می کنم؟
تا به امروز تقلاهای زندگی ام زیاد بوده. برای رسیدن به یک خواسته مثل کسب درآمد ساعات طولانی کار کردم.
اما دارم یاد میگیرم که از خداوند برای خلق اهدافم هدایت بخواهم. و الهامات درونی ام را اجرا کنم.
خدایا شکرت
سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز رفیقِ توحیدی استاد
دیروز داشتم با خودم میگفتم قرار بود این هفته با رضا جونم بریم سینما و فلان فیلم رو ببینیم و بعد تو ذهنم رهاش کردم که حالا بعدا میریم و اصلا ناراحتش نبودم و به نیم ساعت نکشید که خواهرم بهم زنگ زد و گفت میای امروز بریم سینما فلان فیلم رو ببینیم؟ (همون فیلمی که قرار بود ببینیم) و من حیرت زده از اینکه خداوند چقدر سریع الحسابه و نیازهای من رو میدونه و راه رسیدن بهشون رو هم میدونه و من عاشق این خدا هستم…