این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/11/abasmanesh-1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-15 05:22:082024-11-24 13:52:03ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خداروشکر که در این سایت و در این مسیر هستم و هزاران بار شکرگزارم که توفیق دیدن و شنیدن و بارها وبارها گوش دادن به این فایل پر از نکات عالی و پرامید را دارم
بسیار سپاسگزارم از شما استاد گرانقدر که اینقدر دل بزرگی دارین که میخوایین همه از این الهامات که خداوند درقلب شما میندازه استفاده و بهره ببرند
چقدر این فایل به دلم نشست
شاید روزی دوبار یا بیشتر این فایل رو گوش کردم
وایمانم بیشتر و بیشتر به خدا پیدا کردم که واقعا خدا داره کار و زندگی من رو راه میبره
چون خیلی روان و ساده انجام میشه
حدود ده سالی هست که دیگه از غیر خدا بریدم و فقط به او پناه آوردم هرچی خواستم رو به سپردم
وچقدر زیبا و عزتمندانه از جایی که فکر رو نمیکنم خواسته هام برآورده میشه
ولی باید باز هم بیشتر و بیشتر به خدا اعتماد کنم
اتفاقا همین دیروز بود که لوله های سینک ظرفشویی باز کردم که تمیز کنم و گرفتگی اش رو باز کنم وقتی تمیزکاریش تموم شد و میخواستم وصل کنم یک طرف راحت بسته شد و طرف دوم هرکار کردم نشد خیلی سعی کردم و نمیشد به همسرم گفتم شما بیا این بسته نمیشه
دیدم ایشون سرش به کار خودش بود و اهمییت نداد
منم یهو یاد این فایل افتادم که حتی کوچکترین کارت رو هم بخدا بسپر ببین چقدر راحت انجام میشه
گفتم خدایا کمکم کن هدایتم کن بگو باید چکار کنم که درست جا بیفته
همون لحظه به من الهام شد که یه نگاه به لوله و سرپیچ قبلی بکن ببین چطوری بسته شده
دیدم ای بابا من که برعکس دارم سر پیچ رو میبندم و به ثانیه نکشید خیلی راحت انجام شد خلاصه خداوند اینقدر نزدیکه و زود جواب میده و ما اینقدر غافلیم
چند وقتیه که همش به همسرم میگم دیگه وقتشه که خونه بخریم خیلی اسرار که بخریم ایشون هم همش میگه مگه میشه خونه خرید
مگه خونه خریدن راحته
وقتی این این رو توی این چند روز گوش کردم میگم تقصیر منه که کار رو به تو سپردم و همش حالم رو برای خرید خونه بد میکنم
باید این کار رو هم بسپرم به خدا ودیگه سکوت کنم
برای خدا که کاری نداره
اگه کمکم کرده که بهترین خونه رو رهن و اجاره کنم پس خودش هم بهترین خونه رو برام فراهم میکنه
دیگه با دیدن این فایل اعتماد کامل به خدا کردم و خودم و کشیدم کنار و توقع از بندگانش رو به صفر
رسوندم
جایی که خدا هست و میشنوه چرا به بنده هاش رو بزنم خودش درست میکنه
یه بهترین و راحتترین شکل
استادم خیلی ممنونم که اینقدر از عمق وجودتون این مطالب رو میگین که اینقدر به قلب و جان مینشینه و حال دلمون رو خوب میکنه
بخدا آرامشم هزاران برابر شد با شنیدن این حرفهای ناب
خدا حفظتون کنه و انشالله هرچی میخوایین بهترینش رو براتون فراهم کنه
خیییییلی دوستتون دارم
انشالله روزی برسه که از نزدیک شمارو در آغوش بگیرم و سپاسگزاری کنم
در پناه خداوند باشین و همیشه با مریم بانو سلامت و شاد باشین
استاد عزیزم امروز داشتم فایل خانه تکانی ذهن رو گوش میکردم یک نکته خیلی ناب رو ندارند به من گفت استاد فرمودین وقتی ما باورهای خدایی داشته باشیم به همه چیز میرسیم
خدا فرمود وقتی مثل من این جهان رو باور کنی جهان به تسخیر تو در میآید وافعا هضم این هدایت تکامل میخواهد خداوند انسان وقوانین خود را باور دارد خودش را باور دارد استاد از عظمت این آگاهی من کم خرد واقعا به سجده افتادم استاد این همه احساس ارزشمندی و این همه قدرت رو خداوند به ما عطا کرده و فقط وقتی میتوانیم از ابن همه موهبت استفاده کنیم که مثل خدا خودمون رو باور کنیم
استاد عزیزم خداوند فرمود صلات یعنی تکرار باورهای توحیدی به صورت اگاهانه استاد تکرار این باور که تمام جهان در تسخیر من است من را در مقابل این عظمت تسلیم میکند این جاست که میتوانم درک کنم چرا باید در مقابل خداوند تسلیم باشم چون جهان یک جریان است وکسی که دراین سیستم رهاتر است با ابن جریان همراه تر است
استاد وقتی مریم جان رو میبینم این همه آزادی وجودی را تحسین میکنم این همه عشق کردن بی قید و شرط را تحسین میکنم فقط از خداوند این همه آرامش درون را طلب میکنم
خدای مهربانم سپاسگزارم که زندگی من اینقدر در پرتوی تو روان شده است البته اقرار میکنم قبلا هم روان بود چون همواره زندگی من تحت هدایت الله بود اما من جاهل بودم اما در همان جهالت هم همیشه در مقابل خدا سر تسلیم فرود می آوردم
خدای مهربانم لطف تو همواره بر من زیاد است خدایا شکرت
چند نمونه از راحت و آسان پیش رفتن و محقق شدن خواسته هایم را هم به خودم و هم عزیزان یادآوری میکنم :
1) گرفتن معافی و کارت خدمت سربازی با قوانین موقت و شرایط قد و زن در سال 1381
2) تایید و دریافت اجازه اقامت در کشور سوئد در دوره پاندمیک 2021
3) تامین بودجه و هزینه های مهاجرتی – وقتی قرار بود که تصمیم بگیریم من و همسرم درباره شروع و اقدام پرونده مهاجرتی من 1 پنجم پول رو داشتم و پس از موافقت ما کارهای همه به سود و نفع ما به راحتی پیش میرفت و همچنان هم داره آسان و با لذت و عزت پیش میره .
4) پیدا کردن حل سکونت در استکهلم ، از ماه اول خونه برامون آماده بود و پس از 4 سال به خانه ای بهتر ، بزرگتر ، با موقعیت مکانی بهتر و امانات بهتر و بیشتر با هزینه کمتر جابجا شدیم
5) ارتقاء به شغلی که کار فیزیکی سنگین کمتر داره و ذهنی و روابطی بیشتر ، با خلق پول و ارزش های بهتر و بیشتر و با لذت و عزت بیشتر
و
بی نهایت آسانی های بیشتر و بهتر که برایم الله یکتا پیش بده و همچنان میخواهم و توکل میکنم به تنها قدرت و نیرو و انرژی عالمین تا برایم دوباره و چندین باره پیش ببرد
هر بار که فایلی از شما میبینم اونقدر غرق لذت میشم که باور کردنی نیست
دیروز فیلمی میدیدم وسطهای فیلم پشیمون شدم از دیدنش با خودم گفتم اگه فایلی از استادم گوش میکردم خیلی لذت بیشتری میبردم و حیفم اومد از لحظاتی که دارم از دست میدم .
راجبه این فایل بسیار ارزشمند واقعا اینطور هست وقتی من آرامش دارم واقعا کارها به طور بی نظیری پیش میره خیلی اتفاقات خوب پیش میره و همه چی سر جاش و به موقع اتفاق میفته و خیلی نظم تو کارم بیشتر میشه و آخر شب میبینم با وجود انجام اینهمه کار در طول روز باز هم انرژی دارم چون مغزم درگیر نبوده خسته نشدم .
خیلی دقت کردم وقتی آرامش ندارم و آشفته و نگران هستم انگار کارها پیچ میخوره با اعصاب خوردی کارها انجام میشه آخرشم یه خستگی مفرط تو جون آدم میمونه اینهم به خاطر درگیری ذهنی هست
یه مطلبی که دوست داشتم بگم اینکه من یکم فاصله گرفته بودم از استاد دنبال راهکارهای جدید از اساتید مختلف بودم ولی خدا رو شکر برگشتیم و الان قدر این مسیری که توش هستم رو میدونم به قول استاد دورهام زدم دیدم خبری نیست اصل همینه که استاد بسیار گرانقدرم همیشه متذکر میشن
امیدوارم لیاقت داشته باشم همیشه از وجودتون استفاده کنم
بسیار ازتون سپاسگزارم و خدا رو بابت وجود شما شاکرم ……
مدتهاست که با آموزهای شما مسیر زیبا وهموار وآسان رو پشت سر میزارم
هرروزم رو خدا آسان کرده برام آسوونیها رو
یه موضوعی میخوام براتون تعریف کنم تا امیدوارتر ومتوکلتر ادامه بدین ببینید وقتی به صدای خدا گوش میدیم خودش همه چی روردیف میکنه
چند روز پیش کاری داشتم که باید انجام میدادم وهماهنگ کردم با اداره که دیرتر میام کارامو انجام دادم اون روز بارون شدیدی می بارید ومن سرتا پا خیس شده بودم اومدم تو ماشین یه حسی بهم گفت برو خونه لباساتو عوض کن بعد برو(صدای خدا) که قبلا اصلا نمشنیدم ویه صدا هم میگفت برو سر کار دیرت میشه بعد از کلی گفتگوهای ذهنی بلاخره به صدای خدا گوش دادم ورفتم خونه رسیدم سر کوچه دیدم ماشین سخت حرکت میکنه هر جوری بود تا خونه رفتم (یه مسیر کوتاه )به منزل رسیدم دیدم ماشین پنچر شده
همسرم رو صدا کردم واومد لاستیکو تعویض کرد ومن هم خیلی راحت رفتم سر کارم بدون اینکه اذیت بشم
واز خداوند بابت هم زمانیهایش تشکر کردم که من رو در زمان مناسب ودر مکان مناسب قرارمیده
بنظرتون این معجزه نیست؟
از اتفاقهای بنظر ساده نگذریم
واینو به خودم میگم هرروز چندین بارکه مسیرت درسته ادامه بده
راستی یادم رفت بگم تو این مدت با آموزهای استاد عزیزم ارتقاشغلی گرفتم واز این بابت خیلی خوشحالم
خدایا تو اینها رو بر من جاری کردی و امیدم جان گرفت، چه خوب داری وعده « إِنَّ عَلَیۡنَا لَلۡهُدَىٰ » رو در حق من انجام میدی، خدایا آمده ام که سر نهم به حرف قلبم گوش بدم بزنم تو دهن نجواها و بنویسم.
خدایا چقدر دلم می خواست اینو برای استادم بنویسم اما اون مریم کجا و این مریم کجا ؟
استاد سخاوتمندم که نمیتونم این خصلت رو از شما جدا کنم سلام به اون چهره نورانیتون به اون قلب پاک و الهی تون، میخوام بنویسم چیزی رو که بارها خواستم اما چون جسارتشو ، باورشو نداشتم ننوشتم، چون عزت نفسی در وجودم نمونده بود ننوشتم ، چون خود واقعیمو دفن کرده بودم نمیتونستم بنویسم.
اما الان می خوام که بگم حتی اگر نجوایی باشه چون احساس میکنم این اعتراف میتونه اهرم رنج و لذت من باشه برای ادامه دادن برای متعهدانه تر به الهامات گوش دادن، برای آماده شدنی که خدا بهم میگه
این احساس و از همون اول داشتم اما گاهی که یسری فایلارو گذاشتید خواستم دستمو ببرم بالا بگم استاد من من من ،اینو برای من گذاشتین ، خدا گفته اینو برای من بذارین، اینا واسه منه ، چون من یکی از اون دانشجوهای شما هستم که تو کتاب رویاها در موردشون گفتین ، گفتین:
«اگر فقط عده ی کمی از افراد بتوانند با عمل به توصیه های این کتاب و انجام تمریناتش زندگی خود را متحول نمایند برای من کافی است و نیز برای پیشبرد جهان!
فقط یک نفر بود که سعی در اختراع برق کرد همین یک نفر کافی بود تا مسیر همه چیز در جهان و زندگی 7000000000 انسان در کره زمین تغییری اساسی کند.
فقط یک نفر مانند استیو جابز این تحول عظیم را در صنعت آی تی به وجود آورد در حالیکه هزاران نفر در حال سود بردن از تغییری هستند که این آدم ایجاد نمود.
پس اگر عده ی کم اما متعهد این کتاب را بخوانند و به تمرینات و آموزه های آن عمل نمایند، قطعا مسیر زندگی خود و نسلشان را دچار تغییری اساسی مینمایند این برای من کافی است و به هدف خود از انتشار این کتاب رسیده ام.
زیرا همواره همین عده ی کم هستند که مسیر حرکت جهان را به سوی زیبایی بیشتر تغییر میدهند. »
خواستم بگم اما هنوز به اون ایمان به خدا ،به خودم ،به کار کردن قانون برای همه و من هم ، نرسیده بودم. من راه زیادی داشتم برای رسیدن به خودباوری در این مسیری که رویای من بود اما بنظر من عزت نفس و اعتماد بنفسی که انسان خودش در وجود خودش از بین میبره، خیلی خیلی ساختنش سختتر هست از زمانی که دیگران باعث از بین رفتنش میشن.
هنوز نجواها میاد که نکنه نشه، نکنه اشتباه میکنم ، اما منطق هدایتهای این روزهای ربّم از اینکه اگر نشانه هارو نبینم جام اسفل السافلین هست میچربه به زور این نجواها
و [شیطان] را بر آنان تسلطى نبود جز آنکه کسى را که به آخرت ایمان دارد از کسى که در باره آن در تردید است باز شناسیم و پروردگار تو بر هر چیزى نگاهبان است 21سبا »
استاد عزیزم من دوتا چیزو هیچ وقت نتونستم از خودم جدا کنم، کتابهایی که هربار نگاهشون میکنم دلم پر میکشه براشون و اشک تو چشم هام جمع میشه از عشقی که بهشون دارم، و آموزه های شما در این چهار سال. دلیل اولی رو الان خوب میفهمم چون روح من برای رسیدن به آرامش به رشد باید این مسیرو بره و دلیل دومی منطقی هست که با خوندن فقط چند صفحه از کتاب چهار اثر چنان در ذهنم ساخته شد که با همه ی همه ی وجودم تسلیم شدم ،برای من همون اتفاقی افتاد که برای ساحران وقتی معجزه موسی رو دیدن افتاد و هیچ تهدیدی از فرعون نتونست که بر آنچه باور کردن تاثیری بذاره.
این مدت که گذشته ام مثل یک فیلم مدام در ذهنم داره مرور میشه، احساس میکنم خیلی بزرگ شدم، خیلی قلبم باز شده خیلی دارم میفهمم که کجاها اشتباه کردم کجاها مقاومت کردم چرا مقاومت کردم، درسته مسیرم طولانی شد ، سخت شد اما میدونم جزیی از مسیر رشد من بوده، برای همین هست که جسارت نوشتن پیدا کردم که بگم دارم رویامو بیشتر نزدیک خودم میبینم و حتی چقدر عمیق انگار، دارم میفهمم که چرا این مسیرو تا به امروز باید میرفتم، من باید درسامو یاد میگرفتم و هنوز باید یاد بگیرم ، و دلیل مقاومتهای من و سخت شدن مسیرم این بود که هنوز درک نکرده بودم برای رسیدن به طلای وجودم باید مرحله به مرحله طبق آنچه که هدایت میشم باید زنگارها رو از وجودم پاک کنم، الان معنای اینکه خدا مدام میگه من میدونم، من آگاهم من علیم و خبیر و بصیر و سمیع هستم رو ،بهتر می فهمم، اونه که فقط میدونه، اونه که فقط میدونه من به چه ترتیبی حتی باورهامو باید تغییر بدم
و به یقین کسانى را که پیش از اینان بودند آزمودیم تا خدا آنان را که راست گفته اند معلوم دارد و دروغگویان را [نیز] معلوم دارد (3)
استاد عزیزم همیشه وقتی نتایج دوستانو میدیدم علیرغم خوشحالی یک حس افسوس در من بود که ایکاش زودتر با شما آشنا میشدم، میدونم مدارم پایین بود و حتی همین باعث احساس خودسرزنشی در من میشد، اما الان نگاهم عوض شده حتی راضیم چون قدر بودن در اینجا رو بیشتر میدونم، برای همین حتی در اوج احساسات بدم ، ناامیدی ها کم آوردن ها ، ترسها حتی اگر توان نوشتن نداشتم هیچ وقت دفترهامو از کنارم جدا نکردم با اونها
خوابیدم و بیدار شدم حتی اگر نتونستم بنویسم، گوش دادم و گوش دادم حتی اگر نمیفهمیدم، نوشتم ونوشتم حتی اگر به قدر ذره ای عمل کردم، چون اون انقلاب در وجود من به شدتی رخ داده که میدونم دور شدن از اینجا یعنی بریده شدن حکم جهنم برای من، شاید هیچ وقت فرصت برگشتن نداشته باشم چون عذاب کسی که ایمان میاره و از ایمان دور میشه شدیدتره، برای همین خوشحالم که قدر شما و اینجا،خانم شایسته و حتی دوستان ارزشمندی که اینجا هستن رو بیشتر میدونم، مثل شما که میگین من الان خیلی بیشتر قدر امریکا رو میدونم تا اینکه اینجا دنیا میومدم.
برای همین نوشتم برای شما برای خودم و برای خدا که اهرمی باشه برام برای رشد ، برای ادامه دادن اما با تسلیم هدایتها بودن، با باورهای درست تسلیم هدایتها بودن. الهی شکرت
استاد عزیزم من این فایلو هربار باوضو گوش دادم با وضو تک تک کلماتشو نوشتم،نزدیک 400 خط تو دفترم ازینایی که صفحههاش اندازه A 4هست بعداز جلسه 6 بخش 6 دوره الهی قانون آفرینش، احساس کردم خدای من داره با من حرف میزنه، اصلا این روزها من فایل هارو فقط باصدای شما گوش میدم،ولی از زباناین خدا میشنوم، احساسم میگه اینارو خدا داره بهم میگه از پس پرده، از گلوی بنده موحدش، اینا حرفهای خدا برای منه.
در ادامه هدایتهاش میخواد یادم بده آسانی رو میخواد یادم بده تسلیم بودن و آروم بودنو، میخواد یادم بده نشستن روی دوشش رو.
میخوام بعد این از هدایتهام بنویسم هر جا که تونستم هر قدر که بتونم، این روزها حجم هدایتها، درک من ازونها اینقدر شگفت انگیزه که فعلا هنگ کردم ،من کامنت دومم برای فایل ” مفهوم عملی ایمان به غیب ” روعلیرغم نجواهای ذهنیم که نوشتم یک اتفاقی افتاد، اونجا آخر کامنتم نوشتم
«استاد نمیدونم چقدر درکم درسته کجاها رو درست فهمیدم ، نجواها داشت حالمو بد میکرد ، اما هدایت خدا نذاشت اسیر نجواها بشم ثروت 2جلسه 5، در باره نجواها و کلام خداوند گفتید، و بعد دقیقا در مورد همون گلوله برفی که من نوشتم توضیح دادید، این دوتا نشانه بود یکی اینکه کامنتمو بنویسم و دیگری اون جلسه رو هم گوش بدم و کار کنم. شما میگید همزمانی ها اتفاقی نیست و من جدی میگیرم و ادامه میدم..»
درسته همزمانی ها اتفاقی نیست
من تو کامنتم از یه اتفاق ساده نوشتم که باعث شد با اینکه میخواستم کار دیگه ای انجام بدم اونو هدایت ببینم و شروع کردم تو دفترم نوشتن و فکر کردن، از ایمان به غیب رسیدم به صلات، بعد به صبر ، بعد به صابرین به آیه هایی که خدا میگه أولئک علیهم صلوات من ربهم…
بعد از ارسال کامنت ، اون جلسه رو گوش دادم. الّله اکبر !شما داشتین درباره رزق بغیر حساب میگفتین اینکه خداوند چندبار تو قرآن درموردش گفته ولی فقط یجا گفته کیا شامل اون رزق میشن، صابرین آیه 10سوره رمز
بگو اى بندگان من که ایمان آورده اید از پروردگارتان پروا بدارید براى کسانى که در این دنیا خوبى کرده اند نیکى خواهد بود و زمین خدا فراخ است بى تردید شکیبایان پاداش خود را بی حساب [و] به تمام خواهند یافت (10) »
خدا داشت درک منو کاملتر میکرد داشت باهام حرف میزد ، بهم میگفت ببین من هستم، ببین من عالمم ،ببین من همه چیزو میدونم ،ببین چجوری دارم هدایتت میکنم، ببین ببین ببین نگران نباش هرچی لازم بشه بهت میگم بهت یاد میدم تو فقط روی من الله ربّ العالمین حساب کن
من کافیم من تورو میبرم من انجامش میدم برات تو فقط بسپر به من بشین روی شونه ام، بسه هر چی تقلا کردی بسه هر چی روی عقل خودت حساب کردی آروم بگیر من هستم ، تو حرکت کن به هدایتها گوش بده صبور باش راضی میکنم تورو
، این هدایت رو میفهمم از هزاران جنبه اما از نوشتنش عاجزم نمیدونم چی بنویسم کدوم درکمو بنویسم، اینکه از 400تا فایل تو گوشیم وقتی اون کامنتو مینویسم هدایت بشم به این کامنت و بعد خود سوره زمر، اینا اتفاقی نیست خدا داره باهام حرف میزنه این تنها هدایت من نیست ازین همزمانی ها زیاد اتفاق افتاده اما این برام حسش فرق داره. این روزها قشنگ خدا داره باهام حرف میزنه با قلبم کمتر میفهمم چون هنوز به اون مرحله نرسیدم هنوز ذهنم شلوغه عجله هم ندارم چون باید زمانش برسه ولی با نشانه ها فراوااااااان و فراوااااااان ، این اتفاق همزمان شد با این فایل و چنان هیجان زده میشم از خوندن کلمه به کلمه این فایل که نوشتم ، روی ابرها هستم انگار و بیاد میارم از وقتی که بعد از انجام آزمون درباره شخصیت مناسب برای مهاجرت بهم گفت ترمز دارم باید حرفشو گوش بدم تا وارد مسیر همواری بشم ومن گوش دادم ،و من گوش دادم بعد مسیرم وارد مدار همواری شد ، آهسته میرم جلو ولی خوشحالم ، راضیم که به حرفش گوش دادم
و کیست ستمکارتر از آنکه به آیات پروردگارش پند داده شود، آنگاه از آن روی گرداند و رفتار انجام شده اش را هم فراموش کند،ما بر دل های آنها پرده ای و بر گوش هایشان سنگینی قرار داده ایم و اگر آنها را به راه هدایت هم فراخوانی، با چنین زمینه هایی هرگز هدایت نخواهند شد
هنوز داری روی عقل خودت حساب میکنی ، تسلیم باش آنچه از قبل در ذهنت داری بریز دور
و من گفتم چشم و سعی کردم در حد توانم انجام بدم خیلی آهسته حرکت کردم اما به هدایتهاش حتی اگه کم کم ولی عمل کردم
بهم گفت شهود منطقی نیست من راهو بلدم فلیستجیبوا لی ولیومنوا
بهم گفت من میبرمت به من اعتماد کن ، مگه رضایت منو نمیخوای من بهت میگم چطور
و سعی میکنم گوش بدم ، انجام بدم، هنوز با خودم درگیری دارم اما میرسم به صلح بیشتردر وجودم، به آرامش، به بندگی درست،
با عمق جانم میفهمم این حرفهایی که گفتید :
«خداوند قادر مطلقه، خداوند عالم مطلقه …خداوند خواسته های منو میدونه و خداوند راه رسیدن من به خواسته هامم میدونه و خداوند هر لحظه داره هدایت میکنه…..خداوند همواره در حال هدایت کردن من به مسیر درست هست»
من به لطف خدا دوره های زیادی از شما رو دارم ، اون اوایل آرزوم بود دوره عزت نفس رو بگیرم چون ارزونترین دوره بود اما هدایت نشدم برای خریدش تا تابستون امسال که مدام بهم میگفت اینو باید بگیری اما وقتی من میگم زمانش برسه بهت میگم،و اوایل مهر ماه وقتی هدایت شدم به صفحه محصول عزت نفس دقیقا همون روز پول به حسابم اومده بود، می دونید چی شگفت زده ام کرد استاد؟ همیشه سوالم بود چرا خدا اینو هدایت نمیکنه بگیرم، میگفت روی عزت نفسم کار کنم اما نه با این دوره، و این معمایی بود که تازه حل شد برام و مبهوتم کرد، تو فایل تسلیم بودن در برابر خداوند میگین
«فرض کن تو جنگل اون نقطه ای که باید بری، میبینی و فکر میکنی نزدیکترین و بهترین راه برای خارج شدن از جنگل مثلا مسیر مستقیم هست که به جاده میرسه ولی نمی دونی که تو مسیر دره هست، رودخونه هست ، پل شکسته شده ،بعد خدا بهت میگه برو چپ میگی بابا دارم میبینم باید مسیر مستقیم برم، ولی تو خبر نداری اونورتر صخره هست اگه از چپ بری میتونی ازش بپری از رودخونه رد بشی، ولی اگه مستقیم بری میفتی تو رودخونه و امواج تورو میبره ممکنه غرق بشی!!!!!!»
اگه من دوره عزت نفسو زودتر داشتم نتیجه اش برای من افتادن تو رودخونه بود اینو با همه وجودم حس کردم چون من بدون آماده بودن ظرف وجودم پا در مسیری میذاشتم که گنجایششو نداشتم، چون هدفمو در زمان نامناسب انتخاب میکردم و کج فهمی های من منو به مسیر دره و رودخانه با امواج خروشان میبرد، اصلا این مدت این اتفاقو در درجه پایینتر داشتم تجربه میکردم برای همین مسیرم سخت بود .
اینا داره ایمان میسازه برام برای سرسپرده بودن، برای آروم شدن، برای تقلا نکردن، برای عمل به توصیه های خداوند در قرآن که به شیوه گذشتگان عمل نکنم روی عقل خودم روی آگاهی هایی که از جامعه و خانواده و رسانه ها و افسانه ها حتی بهم رسیده حساب نکنم بریزم دور اونارو، داره ایمان میسازه برای اجازه هدایت شدن رو دادن، برای احساس ارزشمند بودن و خودمو لایق هدایتهای خدا دونستن.
شما میگین
«افرادی هدایتهارو دریافت میکنن که نزدیک باشن به فرکانس خداوند، کی ما نزدیک هستیم به فرکانس خداوند؟ موقعی که قلبمون آروم هست….»
و قلب من از وقتی تسلیم شدم و طبق هدایتها شروع کردم به عمل کردن(تازه شروع کردم) داره آرام و آرامتر میشه و نقطه عطفش یجورایی فایل خداوند را بهتر بشناسیم بود برام ، که سیستم رو واضحتر درک کردم و آرام شدم، البته یه چیزی هم هست دیروز فکر میکردم بهش رسیدم، استاد شما میگی اگه باور کنید که
که هدایت می شید، هدایتها رو دریافت میکنید، من از 15بهمن سال گذشته تو یک دفتری شروع کردم به نوشتن تقریبا هرروزه هدایتهام، از سایت از قرآن از نشانه های اطرافم از فایلها از صحبتها و اتفاقات اطرافم از کامنتها حتی،کوتاه اما نوشما ، شاید خیلی هم یادم نمی موندن ، گاهی نمیفهمیدم ولی مینوشتم میگفتم حالا بعدا میفهمم، میپرسیدم و پاسخ هارو درک هامو مینوشتم، بعضی ها زیاد تکرار میشد بیشتر توجه میکردم، اما من بی خبر داشتم روی ذهنم کار میکردم، داشتم این باورو که خداوند هدایت میکنه ومن هم میفهمم رو میساختم، گاهی شاید عمل نمیکردم اما داشتم در وجودم ایمان به هدایت، ایمان به علیم و خبیر و بصیر و سمیع بودن خداوند رو میساختم .
سپاسگزار خداوندم برای اینکه دستم رو گرفت و با نور وجودش هدایتم کرد به مسیر عشقش، توحید ،یکتاپرستی و به شاگردی شما.
استاد نازنینم من میخوام که یکی از همون شاگرداتون باشم که تو کتابتون میگید ،از خداوند درخواست هدایت و حمایت دارم برای رشد برای بزرگ شدن برای مؤمن شدن برای مخلص شدن برای بنده بودن برای اینکه به خاطر وجود من هم به فرشته هاش فخر بفروشه، برای حرکت در مسیر هدفی که از خلق من و جهانش داره.
اوست آن کس که آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید آنگاه بر عرش استیلا یافت آنچه در زمین درآید و آنچه از آن برآید و آنچه در آن بالارود [همه را] مى داند و هر کجا باشید او با شماست و خدا به هر چه مى کنید بیناست (4)
بسیار متن زیبایی نوشتید. ممنونم از اینکه دیدگاه های الهی خودتون رو به اشتراک گذاشتین. مخصوصا از بخشی که در خصوص پاداش صابرین گفتین لذت بردم. قبلا اینو هیچ کجا نشنیده بودم که حساب صابرین در بحث دریافت چقدر متفاوت است با دیگران.
روزی من از مراجعه امشبم به سایت همون کلام الهی بود.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته که زحمت تدوین این ویدیو کشیدم
الله اکبر از اینهمه آگاهی امید بخش
چه نگاه قشنگی استاد داشتن در مورد اینکه با اگباوردهای درست میتونیم قبل از اینکه به. تضاد های وحشتناک بر بخوریم جوریم زندگیمکنیم که مسیر زندگی برامون نرم و روان پیش بره
من پسرعممو مثال میزنم که توی احاره نامش یکسری غلط های املایی بود و یکسری اطلاعات اضتباه وارد شده بود یه تضاد ساده رومثال میزنم که برامون واضح بشه
چیزی که بهم گفت این بود که من خب تجربه قرارداد نویسی رو ندارم کاملا درسته پسر عمم تا حالا خونه اجاره نکرده بود که البته اگر زودتر یه خونه مجردی برای خودش میگرفت و خیلی زود تر از هانوادش جدا میشد الان این تجربه ام داشت
اگر من قلبم آروم باشه هدایت میشم که قبل از هر کاری برم چندتا ویدیو ازش ببینم و در مورد اطلاعات کسب کنم و این باعث میشه کمتر به تضاد ها بر بخورم
همین نداشتن اطلاعات و تجربه باعث میشه مسیر برام سخت تر بشه و به تضاد های بیشتری بخورم
درود به استاد عزیزم عباس منش واستاد خانم شایسته عزیز
اول از هر سخن خداوند را سپاسگزارم که مرا با استاد عباس منش آشنا نمود
امروز که این فایل را به تیتر «« ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی»»
دیدم اول از همه تصویر پشت استاد توجه مرا بخود جلب کرد و بسیار استاد را تحصین نمودم واقعا زیبا بود
چند روز پیش خداوند خانواده ما را هدایت نمود به یک سفر زیبا به جنگل های شمال ایران
ما از شیراز حرکت کردیم و با گروه آفروید خودمان به سمت جنگل ابر و جنگل هیرکانی حرکت نمودیم
اگر بخواهم کل مسیر و هدایت را بگویم باید کتاب بنویسم
اما به قسمت کوچکی از هدایت اشاره می کنم
وقتی به سمت بالای کوه می رفتیم هوا ابری شد و یک منظره زیبا بوجود آمد و هوا برفی شد لذت خاصی بوجود آورد به بالای منطقه که رسیدم بارش برف زیادتر گردید و مجبور شدیم همانجا کمپ کنیم
بعد از اسکان هوا صاف شد و در این لحظه خداوند زیبایی هایش را به ما نشان داد یک منظره زیبای برفی و یک جنگل ابر زیبا
. دوست داشتیم به درون ابرها بپریم
با لیدر که صحبت کردم گفت :هر از مدتی اینجا جنگل ابر تشکیل می شود و هیچگاه ما شرایط کمپ را نداشتیم همیشه از این محل گذر می کردیم
جای دوستان سبز یک بهشت زیبای لذت بخش
فردا صبح از آسمان ابر هیچ خبری نبود و با تابش آفتاب هیچ اثری از برف نبود و یک چهره پاییزی به خود گرفت
مسیر را طی نمودیم یک مسیر چالشی
غیر از مارشال بقیه آماتور بودند
من پشت مارشال حرکت نمودم و مسیر گلی که گفته می شود گل صابونی
چون مانند صابون لیز هست حالت گل صابونی را شروع کردم و نیمی از مسیر را که سرازیری و با پیچ بود را پشت سر گذاشتم
به دلیل اینکه تعداد خودروها زیاد بود مارشال یکی یکی رانندگان راهنمایی می کرد
در محلی توقف نمودیم تا بقیه برسند
بقیه رانندگان جلوتر رفتند اما من ایستادیم و گفتم چون لیدر گفته اینجا باستید نباید جلوتر برویم با آمدن لیدر حرکت کردم و ماشین پنجم شدم
دخترم مدام می گفت برویم جلو اول باشیم
گفتم اگر قرار بود حلو برویم خداوند اجازه می داد
بگذار خداوند به ما بهترین و راحتترین راه را هدایت کند
ماشین لیدر با سختی مسیر را طی نمود و همچنین چند ماشین جلوی ما شرایط سختی را گذرانند
در این زمان وقفه من باد لاستیکها را کم نمودم و شروع به حرکت کردم و براحتی به قول استاد در دوره دوازده قدم یک راه سرازیری بود که سور خوردیم و رفتیم پایین و بدون هیچ نگرانی وقتی فیلم خودمان را که دوستان گرفته بودند دیدم با تعجب می گفتند اینها چقدر راحت آمدن پایین وقتی که برنامه تمام شد دیدم که مارشال گروه فیلم مارا در پیج اینستا و گروه قرار داده و نوشته هنرنمایی آقای آزادی در یک مسیر پرچالش که به زیبایی تمام انجام پذیرفت
من و همسر و فرزندان هدایت خداوند را می دیدیم نه تسلط ما
و وقتی فیلم بقیه را دیدیم هدایت خداوند برای ما کاملا مشهود بود
یاد استاد افتادم که می فرمودند در بازی پینگ پنگ از خداوند هدایت می خواهد و او هدایت می کند
به دلیل اینکه در دوره کشف قوانین هستم بقیه موارد را در آنجا ذکر می نمایم
نحوه صحبت کردن آخر فایل استاد بنظرم با بقیه فایلها متفاوت بود
در بقیه فایلها با اقدارخاصی بود اما در این فایل یکجور دوست داشتن خاص بود
نه که در آنها دوست داشتن نبود
وقتی که می گفتند من اینها را برای خودم می گم هر روز
،عین موقعی که یک پدر داره برای فرزندانش حرف می زنه
سلام به استادم و همه دوستانی که از قبل خواستن و مثل من هدایت شدن به این فایل بی نظیر استاد به قول دوستمون فقط خدا میدونه ارزش این فایل ها که رایگان هست چقدر میتونه باشه که خدا منو لایق دید و من هدایت شدم به گوش دادن این فایل
کلمه به کلمه این فایل باید استاپ میکردم و فکر میکردم باور به باوری که استاد از خدا میگفت استاپ میکردم و فکر میکردم ، نه اینکه فقط تایید کنم که درسته بلکه باید بفهمم اگه این باور درون من هست حس من الان چطوره، خدا خودش میدونه که چقدر هدایت شدیم و نعمت بدست آوردیم و فکر کردیم که شانسی بوده یا دری به تخته خورده ولی اگه به هرلحظه زندگیمون فکر کنیم داریم هدایت میشیم، کاش آگاهانه بخوایم و بعد ببینیم چطور هدایت میشیم و ایمانمون قویتر بشه،من خودم هربار که خواستم یکجوری برام چید که همیشه دوروبریهام متحیر میموندن ولی اونا میگن تو چه شانسی آوردی ولی من خودم ته دلم میدونم از کجا داره آب میخوره،نمونش یکماه پیش دوست داشتم ی چیزی ته دلم میگفت وقتشه جای سالن و عوض کنم چون مسیرش تا خونم یکم دور بود با خودم گفتم استاد گفتن کارها باید آسون انجام بشه چون کرایه مغازه های دیگه گرون بودن از تضادها خواستمو مشخص کردم گفتم خدایا خودت هدایت کن یک جایی که نزدیک خونه باشه و من بدون اینکه بخوام با کسی شریک بشم یا وام و قرض بگیرم جایی رو پیدا کنم و بعد با خیال راحت هرروز سالن میرفتم با اینکه دوروبریهام خیلی پیشنهاد شراکت و قرض گرفتن میدادن ولی میدونستم اون مسیر درستی نیست تا اینکه خواستمو مشخص کردم و بااحساس آرامش کارمو انجام میدادم یک روز تو مسیر دیدم ی آقایی داره شیشه های یک مغازه خالی رو تمیز میکنه ازشون پرسیدم برای کرایه و قیمت باورنکردنی رو شنیدم و جالب اینجا بود که من روزی چهاربار اون مسیرو میرفتم این مغازه رو اصلا ندیده بودم و من هدایت شدم به این سالن پرمشتری و پرروزی و از استاد یاد گرفتم تکاملم و طی کنم و احساسم عالی باشه و از تضادها و ناخواسته ها خواسته هامو پیدا کنم و شکرگزار داشته هام باشم تا بتونم یک روزی توی دنیا برترین استاد میکاپ باشم اسم سالنم قصر شیرین هست و مطمئنم لیاقتم این هست که این سالن تبدیل به قصر واقعی بشه چیزی که در شان و لیاقت من و مشتری هام هست و مطمئنم منم باید مثل سلیمان کم نخوام چون شان و منزلتم بالاس، امیدوارم شماهم با پوست و استخونتون این فایل و درک کرده باشید آرزوی بهترینها رو براتون دارم شاد و موفق باشید.
سلام بر شما استاد. توجه به دیدگاه توحیدی شما و توجه به باورهایی که نسبت به خداوند ساختم با توجه به آموزشهای شما. مسیر زندگیم را دگرگون کرده. چرخ زندگیم راحت تر از قبل حرکت می کنه. شکی در حرفهای شما نیست. به دوستان می گویم که جای پای شما محکم تمرین مسیر برای آرامش و موفقیت است. صدای گرم و پر آرامش شما نشان از راه توحید است. از خداوند می خواهم که دنباله رو زندگی شما باشم. می خواهم تمام صحبتهای شما رو با عمق جان درک کنم و بهش عمل کنم. راهی که هیچ شک و شبه ای در آن نمی بینم. چقدر حرفهای شما دلنشین است خداوندا متشکرم و بسیار خوشحالم که منو در این مسیر هدایت کردی. سپاس استادم سپاس
باعرض سلام خدمت استاد بزرگوار و خانم شایسته
خداروشکر که در این سایت و در این مسیر هستم و هزاران بار شکرگزارم که توفیق دیدن و شنیدن و بارها وبارها گوش دادن به این فایل پر از نکات عالی و پرامید را دارم
بسیار سپاسگزارم از شما استاد گرانقدر که اینقدر دل بزرگی دارین که میخوایین همه از این الهامات که خداوند درقلب شما میندازه استفاده و بهره ببرند
چقدر این فایل به دلم نشست
شاید روزی دوبار یا بیشتر این فایل رو گوش کردم
وایمانم بیشتر و بیشتر به خدا پیدا کردم که واقعا خدا داره کار و زندگی من رو راه میبره
چون خیلی روان و ساده انجام میشه
حدود ده سالی هست که دیگه از غیر خدا بریدم و فقط به او پناه آوردم هرچی خواستم رو به سپردم
وچقدر زیبا و عزتمندانه از جایی که فکر رو نمیکنم خواسته هام برآورده میشه
ولی باید باز هم بیشتر و بیشتر به خدا اعتماد کنم
اتفاقا همین دیروز بود که لوله های سینک ظرفشویی باز کردم که تمیز کنم و گرفتگی اش رو باز کنم وقتی تمیزکاریش تموم شد و میخواستم وصل کنم یک طرف راحت بسته شد و طرف دوم هرکار کردم نشد خیلی سعی کردم و نمیشد به همسرم گفتم شما بیا این بسته نمیشه
دیدم ایشون سرش به کار خودش بود و اهمییت نداد
منم یهو یاد این فایل افتادم که حتی کوچکترین کارت رو هم بخدا بسپر ببین چقدر راحت انجام میشه
گفتم خدایا کمکم کن هدایتم کن بگو باید چکار کنم که درست جا بیفته
همون لحظه به من الهام شد که یه نگاه به لوله و سرپیچ قبلی بکن ببین چطوری بسته شده
دیدم ای بابا من که برعکس دارم سر پیچ رو میبندم و به ثانیه نکشید خیلی راحت انجام شد خلاصه خداوند اینقدر نزدیکه و زود جواب میده و ما اینقدر غافلیم
چند وقتیه که همش به همسرم میگم دیگه وقتشه که خونه بخریم خیلی اسرار که بخریم ایشون هم همش میگه مگه میشه خونه خرید
مگه خونه خریدن راحته
وقتی این این رو توی این چند روز گوش کردم میگم تقصیر منه که کار رو به تو سپردم و همش حالم رو برای خرید خونه بد میکنم
باید این کار رو هم بسپرم به خدا ودیگه سکوت کنم
برای خدا که کاری نداره
اگه کمکم کرده که بهترین خونه رو رهن و اجاره کنم پس خودش هم بهترین خونه رو برام فراهم میکنه
دیگه با دیدن این فایل اعتماد کامل به خدا کردم و خودم و کشیدم کنار و توقع از بندگانش رو به صفر
رسوندم
جایی که خدا هست و میشنوه چرا به بنده هاش رو بزنم خودش درست میکنه
یه بهترین و راحتترین شکل
استادم خیلی ممنونم که اینقدر از عمق وجودتون این مطالب رو میگین که اینقدر به قلب و جان مینشینه و حال دلمون رو خوب میکنه
بخدا آرامشم هزاران برابر شد با شنیدن این حرفهای ناب
خدا حفظتون کنه و انشالله هرچی میخوایین بهترینش رو براتون فراهم کنه
خیییییلی دوستتون دارم
انشالله روزی برسه که از نزدیک شمارو در آغوش بگیرم و سپاسگزاری کنم
در پناه خداوند باشین و همیشه با مریم بانو سلامت و شاد باشین
بسم الله الرحمن الرحیم
صلات خود را شروع میکنم قرب الی الله
سلام استاد عزیزم سلام دوستان عزیزم
استاد عزیزم امروز داشتم فایل خانه تکانی ذهن رو گوش میکردم یک نکته خیلی ناب رو ندارند به من گفت استاد فرمودین وقتی ما باورهای خدایی داشته باشیم به همه چیز میرسیم
خدا فرمود وقتی مثل من این جهان رو باور کنی جهان به تسخیر تو در میآید وافعا هضم این هدایت تکامل میخواهد خداوند انسان وقوانین خود را باور دارد خودش را باور دارد استاد از عظمت این آگاهی من کم خرد واقعا به سجده افتادم استاد این همه احساس ارزشمندی و این همه قدرت رو خداوند به ما عطا کرده و فقط وقتی میتوانیم از ابن همه موهبت استفاده کنیم که مثل خدا خودمون رو باور کنیم
استاد عزیزم خداوند فرمود صلات یعنی تکرار باورهای توحیدی به صورت اگاهانه استاد تکرار این باور که تمام جهان در تسخیر من است من را در مقابل این عظمت تسلیم میکند این جاست که میتوانم درک کنم چرا باید در مقابل خداوند تسلیم باشم چون جهان یک جریان است وکسی که دراین سیستم رهاتر است با ابن جریان همراه تر است
استاد وقتی مریم جان رو میبینم این همه آزادی وجودی را تحسین میکنم این همه عشق کردن بی قید و شرط را تحسین میکنم فقط از خداوند این همه آرامش درون را طلب میکنم
خدای مهربانم سپاسگزارم که زندگی من اینقدر در پرتوی تو روان شده است البته اقرار میکنم قبلا هم روان بود چون همواره زندگی من تحت هدایت الله بود اما من جاهل بودم اما در همان جهالت هم همیشه در مقابل خدا سر تسلیم فرود می آوردم
خدای مهربانم لطف تو همواره بر من زیاد است خدایا شکرت
هرچه دارم از ربّ العالمین است .
درود و تحسین و به همه هدایت.
شدگان از سمت پروردگار عالمین .
چند نمونه از راحت و آسان پیش رفتن و محقق شدن خواسته هایم را هم به خودم و هم عزیزان یادآوری میکنم :
1) گرفتن معافی و کارت خدمت سربازی با قوانین موقت و شرایط قد و زن در سال 1381
2) تایید و دریافت اجازه اقامت در کشور سوئد در دوره پاندمیک 2021
3) تامین بودجه و هزینه های مهاجرتی – وقتی قرار بود که تصمیم بگیریم من و همسرم درباره شروع و اقدام پرونده مهاجرتی من 1 پنجم پول رو داشتم و پس از موافقت ما کارهای همه به سود و نفع ما به راحتی پیش میرفت و همچنان هم داره آسان و با لذت و عزت پیش میره .
4) پیدا کردن حل سکونت در استکهلم ، از ماه اول خونه برامون آماده بود و پس از 4 سال به خانه ای بهتر ، بزرگتر ، با موقعیت مکانی بهتر و امانات بهتر و بیشتر با هزینه کمتر جابجا شدیم
5) ارتقاء به شغلی که کار فیزیکی سنگین کمتر داره و ذهنی و روابطی بیشتر ، با خلق پول و ارزش های بهتر و بیشتر و با لذت و عزت بیشتر
و
بی نهایت آسانی های بیشتر و بهتر که برایم الله یکتا پیش بده و همچنان میخواهم و توکل میکنم به تنها قدرت و نیرو و انرژی عالمین تا برایم دوباره و چندین باره پیش ببرد
سلام به استاد گرانقدرم
هر بار که فایلی از شما میبینم اونقدر غرق لذت میشم که باور کردنی نیست
دیروز فیلمی میدیدم وسطهای فیلم پشیمون شدم از دیدنش با خودم گفتم اگه فایلی از استادم گوش میکردم خیلی لذت بیشتری میبردم و حیفم اومد از لحظاتی که دارم از دست میدم .
راجبه این فایل بسیار ارزشمند واقعا اینطور هست وقتی من آرامش دارم واقعا کارها به طور بی نظیری پیش میره خیلی اتفاقات خوب پیش میره و همه چی سر جاش و به موقع اتفاق میفته و خیلی نظم تو کارم بیشتر میشه و آخر شب میبینم با وجود انجام اینهمه کار در طول روز باز هم انرژی دارم چون مغزم درگیر نبوده خسته نشدم .
خیلی دقت کردم وقتی آرامش ندارم و آشفته و نگران هستم انگار کارها پیچ میخوره با اعصاب خوردی کارها انجام میشه آخرشم یه خستگی مفرط تو جون آدم میمونه اینهم به خاطر درگیری ذهنی هست
یه مطلبی که دوست داشتم بگم اینکه من یکم فاصله گرفته بودم از استاد دنبال راهکارهای جدید از اساتید مختلف بودم ولی خدا رو شکر برگشتیم و الان قدر این مسیری که توش هستم رو میدونم به قول استاد دورهام زدم دیدم خبری نیست اصل همینه که استاد بسیار گرانقدرم همیشه متذکر میشن
امیدوارم لیاقت داشته باشم همیشه از وجودتون استفاده کنم
بسیار ازتون سپاسگزارم و خدا رو بابت وجود شما شاکرم ……
سلام استاد عزیزم
مدتهاست که با آموزهای شما مسیر زیبا وهموار وآسان رو پشت سر میزارم
هرروزم رو خدا آسان کرده برام آسوونیها رو
یه موضوعی میخوام براتون تعریف کنم تا امیدوارتر ومتوکلتر ادامه بدین ببینید وقتی به صدای خدا گوش میدیم خودش همه چی روردیف میکنه
چند روز پیش کاری داشتم که باید انجام میدادم وهماهنگ کردم با اداره که دیرتر میام کارامو انجام دادم اون روز بارون شدیدی می بارید ومن سرتا پا خیس شده بودم اومدم تو ماشین یه حسی بهم گفت برو خونه لباساتو عوض کن بعد برو(صدای خدا) که قبلا اصلا نمشنیدم ویه صدا هم میگفت برو سر کار دیرت میشه بعد از کلی گفتگوهای ذهنی بلاخره به صدای خدا گوش دادم ورفتم خونه رسیدم سر کوچه دیدم ماشین سخت حرکت میکنه هر جوری بود تا خونه رفتم (یه مسیر کوتاه )به منزل رسیدم دیدم ماشین پنچر شده
همسرم رو صدا کردم واومد لاستیکو تعویض کرد ومن هم خیلی راحت رفتم سر کارم بدون اینکه اذیت بشم
واز خداوند بابت هم زمانیهایش تشکر کردم که من رو در زمان مناسب ودر مکان مناسب قرارمیده
بنظرتون این معجزه نیست؟
از اتفاقهای بنظر ساده نگذریم
واینو به خودم میگم هرروز چندین بارکه مسیرت درسته ادامه بده
راستی یادم رفت بگم تو این مدت با آموزهای استاد عزیزم ارتقاشغلی گرفتم واز این بابت خیلی خوشحالم
استاد عزیزم ازتون متشکرم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ»
«أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ»
خدایا تو اینها رو بر من جاری کردی و امیدم جان گرفت، چه خوب داری وعده « إِنَّ عَلَیۡنَا لَلۡهُدَىٰ » رو در حق من انجام میدی، خدایا آمده ام که سر نهم به حرف قلبم گوش بدم بزنم تو دهن نجواها و بنویسم.
خدایا چقدر دلم می خواست اینو برای استادم بنویسم اما اون مریم کجا و این مریم کجا ؟
استاد سخاوتمندم که نمیتونم این خصلت رو از شما جدا کنم سلام به اون چهره نورانیتون به اون قلب پاک و الهی تون، میخوام بنویسم چیزی رو که بارها خواستم اما چون جسارتشو ، باورشو نداشتم ننوشتم، چون عزت نفسی در وجودم نمونده بود ننوشتم ، چون خود واقعیمو دفن کرده بودم نمیتونستم بنویسم.
اما الان می خوام که بگم حتی اگر نجوایی باشه چون احساس میکنم این اعتراف میتونه اهرم رنج و لذت من باشه برای ادامه دادن برای متعهدانه تر به الهامات گوش دادن، برای آماده شدنی که خدا بهم میگه
این احساس و از همون اول داشتم اما گاهی که یسری فایلارو گذاشتید خواستم دستمو ببرم بالا بگم استاد من من من ،اینو برای من گذاشتین ، خدا گفته اینو برای من بذارین، اینا واسه منه ، چون من یکی از اون دانشجوهای شما هستم که تو کتاب رویاها در موردشون گفتین ، گفتین:
«اگر فقط عده ی کمی از افراد بتوانند با عمل به توصیه های این کتاب و انجام تمریناتش زندگی خود را متحول نمایند برای من کافی است و نیز برای پیشبرد جهان!
فقط یک نفر بود که سعی در اختراع برق کرد همین یک نفر کافی بود تا مسیر همه چیز در جهان و زندگی 7000000000 انسان در کره زمین تغییری اساسی کند.
فقط یک نفر مانند استیو جابز این تحول عظیم را در صنعت آی تی به وجود آورد در حالیکه هزاران نفر در حال سود بردن از تغییری هستند که این آدم ایجاد نمود.
پس اگر عده ی کم اما متعهد این کتاب را بخوانند و به تمرینات و آموزه های آن عمل نمایند، قطعا مسیر زندگی خود و نسلشان را دچار تغییری اساسی مینمایند این برای من کافی است و به هدف خود از انتشار این کتاب رسیده ام.
زیرا همواره همین عده ی کم هستند که مسیر حرکت جهان را به سوی زیبایی بیشتر تغییر میدهند. »
خواستم بگم اما هنوز به اون ایمان به خدا ،به خودم ،به کار کردن قانون برای همه و من هم ، نرسیده بودم. من راه زیادی داشتم برای رسیدن به خودباوری در این مسیری که رویای من بود اما بنظر من عزت نفس و اعتماد بنفسی که انسان خودش در وجود خودش از بین میبره، خیلی خیلی ساختنش سختتر هست از زمانی که دیگران باعث از بین رفتنش میشن.
هنوز نجواها میاد که نکنه نشه، نکنه اشتباه میکنم ، اما منطق هدایتهای این روزهای ربّم از اینکه اگر نشانه هارو نبینم جام اسفل السافلین هست میچربه به زور این نجواها
«وَمَا کَانَ لَهُ عَلَیْهِمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ یُؤْمِنُ بِالْآخِرَهِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِی شَکٍّ وَرَبُّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ
و [شیطان] را بر آنان تسلطى نبود جز آنکه کسى را که به آخرت ایمان دارد از کسى که در باره آن در تردید است باز شناسیم و پروردگار تو بر هر چیزى نگاهبان است 21سبا »
استاد عزیزم من دوتا چیزو هیچ وقت نتونستم از خودم جدا کنم، کتابهایی که هربار نگاهشون میکنم دلم پر میکشه براشون و اشک تو چشم هام جمع میشه از عشقی که بهشون دارم، و آموزه های شما در این چهار سال. دلیل اولی رو الان خوب میفهمم چون روح من برای رسیدن به آرامش به رشد باید این مسیرو بره و دلیل دومی منطقی هست که با خوندن فقط چند صفحه از کتاب چهار اثر چنان در ذهنم ساخته شد که با همه ی همه ی وجودم تسلیم شدم ،برای من همون اتفاقی افتاد که برای ساحران وقتی معجزه موسی رو دیدن افتاد و هیچ تهدیدی از فرعون نتونست که بر آنچه باور کردن تاثیری بذاره.
این مدت که گذشته ام مثل یک فیلم مدام در ذهنم داره مرور میشه، احساس میکنم خیلی بزرگ شدم، خیلی قلبم باز شده خیلی دارم میفهمم که کجاها اشتباه کردم کجاها مقاومت کردم چرا مقاومت کردم، درسته مسیرم طولانی شد ، سخت شد اما میدونم جزیی از مسیر رشد من بوده، برای همین هست که جسارت نوشتن پیدا کردم که بگم دارم رویامو بیشتر نزدیک خودم میبینم و حتی چقدر عمیق انگار، دارم میفهمم که چرا این مسیرو تا به امروز باید میرفتم، من باید درسامو یاد میگرفتم و هنوز باید یاد بگیرم ، و دلیل مقاومتهای من و سخت شدن مسیرم این بود که هنوز درک نکرده بودم برای رسیدن به طلای وجودم باید مرحله به مرحله طبق آنچه که هدایت میشم باید زنگارها رو از وجودم پاک کنم، الان معنای اینکه خدا مدام میگه من میدونم، من آگاهم من علیم و خبیر و بصیر و سمیع هستم رو ،بهتر می فهمم، اونه که فقط میدونه، اونه که فقط میدونه من به چه ترتیبی حتی باورهامو باید تغییر بدم
« أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ
آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم رها مى شوند و مورد آزمایش قرار نمى گیرند (2)
وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ
و به یقین کسانى را که پیش از اینان بودند آزمودیم تا خدا آنان را که راست گفته اند معلوم دارد و دروغگویان را [نیز] معلوم دارد (3)
استاد عزیزم همیشه وقتی نتایج دوستانو میدیدم علیرغم خوشحالی یک حس افسوس در من بود که ایکاش زودتر با شما آشنا میشدم، میدونم مدارم پایین بود و حتی همین باعث احساس خودسرزنشی در من میشد، اما الان نگاهم عوض شده حتی راضیم چون قدر بودن در اینجا رو بیشتر میدونم، برای همین حتی در اوج احساسات بدم ، ناامیدی ها کم آوردن ها ، ترسها حتی اگر توان نوشتن نداشتم هیچ وقت دفترهامو از کنارم جدا نکردم با اونها
خوابیدم و بیدار شدم حتی اگر نتونستم بنویسم، گوش دادم و گوش دادم حتی اگر نمیفهمیدم، نوشتم ونوشتم حتی اگر به قدر ذره ای عمل کردم، چون اون انقلاب در وجود من به شدتی رخ داده که میدونم دور شدن از اینجا یعنی بریده شدن حکم جهنم برای من، شاید هیچ وقت فرصت برگشتن نداشته باشم چون عذاب کسی که ایمان میاره و از ایمان دور میشه شدیدتره، برای همین خوشحالم که قدر شما و اینجا،خانم شایسته و حتی دوستان ارزشمندی که اینجا هستن رو بیشتر میدونم، مثل شما که میگین من الان خیلی بیشتر قدر امریکا رو میدونم تا اینکه اینجا دنیا میومدم.
برای همین نوشتم برای شما برای خودم و برای خدا که اهرمی باشه برام برای رشد ، برای ادامه دادن اما با تسلیم هدایتها بودن، با باورهای درست تسلیم هدایتها بودن. الهی شکرت
استاد عزیزم من این فایلو هربار باوضو گوش دادم با وضو تک تک کلماتشو نوشتم،نزدیک 400 خط تو دفترم ازینایی که صفحههاش اندازه A 4هست بعداز جلسه 6 بخش 6 دوره الهی قانون آفرینش، احساس کردم خدای من داره با من حرف میزنه، اصلا این روزها من فایل هارو فقط باصدای شما گوش میدم،ولی از زباناین خدا میشنوم، احساسم میگه اینارو خدا داره بهم میگه از پس پرده، از گلوی بنده موحدش، اینا حرفهای خدا برای منه.
در ادامه هدایتهاش میخواد یادم بده آسانی رو میخواد یادم بده تسلیم بودن و آروم بودنو، میخواد یادم بده نشستن روی دوشش رو.
میخوام بعد این از هدایتهام بنویسم هر جا که تونستم هر قدر که بتونم، این روزها حجم هدایتها، درک من ازونها اینقدر شگفت انگیزه که فعلا هنگ کردم ،من کامنت دومم برای فایل ” مفهوم عملی ایمان به غیب ” روعلیرغم نجواهای ذهنیم که نوشتم یک اتفاقی افتاد، اونجا آخر کامنتم نوشتم
«استاد نمیدونم چقدر درکم درسته کجاها رو درست فهمیدم ، نجواها داشت حالمو بد میکرد ، اما هدایت خدا نذاشت اسیر نجواها بشم ثروت 2جلسه 5، در باره نجواها و کلام خداوند گفتید، و بعد دقیقا در مورد همون گلوله برفی که من نوشتم توضیح دادید، این دوتا نشانه بود یکی اینکه کامنتمو بنویسم و دیگری اون جلسه رو هم گوش بدم و کار کنم. شما میگید همزمانی ها اتفاقی نیست و من جدی میگیرم و ادامه میدم..»
درسته همزمانی ها اتفاقی نیست
من تو کامنتم از یه اتفاق ساده نوشتم که باعث شد با اینکه میخواستم کار دیگه ای انجام بدم اونو هدایت ببینم و شروع کردم تو دفترم نوشتن و فکر کردن، از ایمان به غیب رسیدم به صلات، بعد به صبر ، بعد به صابرین به آیه هایی که خدا میگه أولئک علیهم صلوات من ربهم…
بعد از ارسال کامنت ، اون جلسه رو گوش دادم. الّله اکبر !شما داشتین درباره رزق بغیر حساب میگفتین اینکه خداوند چندبار تو قرآن درموردش گفته ولی فقط یجا گفته کیا شامل اون رزق میشن، صابرین آیه 10سوره رمز
« قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَهٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَهٌ إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ
بگو اى بندگان من که ایمان آورده اید از پروردگارتان پروا بدارید براى کسانى که در این دنیا خوبى کرده اند نیکى خواهد بود و زمین خدا فراخ است بى تردید شکیبایان پاداش خود را بی حساب [و] به تمام خواهند یافت (10) »
خدا داشت درک منو کاملتر میکرد داشت باهام حرف میزد ، بهم میگفت ببین من هستم، ببین من عالمم ،ببین من همه چیزو میدونم ،ببین چجوری دارم هدایتت میکنم، ببین ببین ببین نگران نباش هرچی لازم بشه بهت میگم بهت یاد میدم تو فقط روی من الله ربّ العالمین حساب کن
«وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ»
«أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ»
من کافیم من تورو میبرم من انجامش میدم برات تو فقط بسپر به من بشین روی شونه ام، بسه هر چی تقلا کردی بسه هر چی روی عقل خودت حساب کردی آروم بگیر من هستم ، تو حرکت کن به هدایتها گوش بده صبور باش راضی میکنم تورو
، این هدایت رو میفهمم از هزاران جنبه اما از نوشتنش عاجزم نمیدونم چی بنویسم کدوم درکمو بنویسم، اینکه از 400تا فایل تو گوشیم وقتی اون کامنتو مینویسم هدایت بشم به این کامنت و بعد خود سوره زمر، اینا اتفاقی نیست خدا داره باهام حرف میزنه این تنها هدایت من نیست ازین همزمانی ها زیاد اتفاق افتاده اما این برام حسش فرق داره. این روزها قشنگ خدا داره باهام حرف میزنه با قلبم کمتر میفهمم چون هنوز به اون مرحله نرسیدم هنوز ذهنم شلوغه عجله هم ندارم چون باید زمانش برسه ولی با نشانه ها فراوااااااان و فراوااااااان ، این اتفاق همزمان شد با این فایل و چنان هیجان زده میشم از خوندن کلمه به کلمه این فایل که نوشتم ، روی ابرها هستم انگار و بیاد میارم از وقتی که بعد از انجام آزمون درباره شخصیت مناسب برای مهاجرت بهم گفت ترمز دارم باید حرفشو گوش بدم تا وارد مسیر همواری بشم ومن گوش دادم ،و من گوش دادم بعد مسیرم وارد مدار همواری شد ، آهسته میرم جلو ولی خوشحالم ، راضیم که به حرفش گوش دادم
بهم گفت
وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ یُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَى وَیَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمْ سُنَّهُ الْأَوَّلِینَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذَابُ قُبُلًا (55کهف )
آنچه مانع ایمان آوردن مردم به هدایت عرضه شده بر آنان و طلب آمرزش از پروردگارشان گشت، (چیزی نبود ) جز گرفتار شدن به سنت پیشینیان یا روبرو شدن با عذاب
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِیَ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَکِنَّهً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَنْ یَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا (57کهف)
و کیست ستمکارتر از آنکه به آیات پروردگارش پند داده شود، آنگاه از آن روی گرداند و رفتار انجام شده اش را هم فراموش کند،ما بر دل های آنها پرده ای و بر گوش هایشان سنگینی قرار داده ایم و اگر آنها را به راه هدایت هم فراخوانی، با چنین زمینه هایی هرگز هدایت نخواهند شد
هنوز داری روی عقل خودت حساب میکنی ، تسلیم باش آنچه از قبل در ذهنت داری بریز دور
بهم گفت
قالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِی فَلَا تَسْأَلْنِی عَنْ شَیْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْرًا
گفت پس اگر میخواهی به دنبال من بیائی از هیچ چیز سؤ ال مکن تا خودم (به موقع) آنرا برای تو بازگو کنم. (70)
بهم گفت
وَلَا تَعْجَلْ عجله نکن وَقُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْمًا
و من گفتم چشم و سعی کردم در حد توانم انجام بدم خیلی آهسته حرکت کردم اما به هدایتهاش حتی اگه کم کم ولی عمل کردم
بهم گفت شهود منطقی نیست من راهو بلدم فلیستجیبوا لی ولیومنوا
بهم گفت من میبرمت به من اعتماد کن ، مگه رضایت منو نمیخوای من بهت میگم چطور
و سعی میکنم گوش بدم ، انجام بدم، هنوز با خودم درگیری دارم اما میرسم به صلح بیشتردر وجودم، به آرامش، به بندگی درست،
با عمق جانم میفهمم این حرفهایی که گفتید :
«خداوند قادر مطلقه، خداوند عالم مطلقه …خداوند خواسته های منو میدونه و خداوند راه رسیدن من به خواسته هامم میدونه و خداوند هر لحظه داره هدایت میکنه…..خداوند همواره در حال هدایت کردن من به مسیر درست هست»
من به لطف خدا دوره های زیادی از شما رو دارم ، اون اوایل آرزوم بود دوره عزت نفس رو بگیرم چون ارزونترین دوره بود اما هدایت نشدم برای خریدش تا تابستون امسال که مدام بهم میگفت اینو باید بگیری اما وقتی من میگم زمانش برسه بهت میگم،و اوایل مهر ماه وقتی هدایت شدم به صفحه محصول عزت نفس دقیقا همون روز پول به حسابم اومده بود، می دونید چی شگفت زده ام کرد استاد؟ همیشه سوالم بود چرا خدا اینو هدایت نمیکنه بگیرم، میگفت روی عزت نفسم کار کنم اما نه با این دوره، و این معمایی بود که تازه حل شد برام و مبهوتم کرد، تو فایل تسلیم بودن در برابر خداوند میگین
«فرض کن تو جنگل اون نقطه ای که باید بری، میبینی و فکر میکنی نزدیکترین و بهترین راه برای خارج شدن از جنگل مثلا مسیر مستقیم هست که به جاده میرسه ولی نمی دونی که تو مسیر دره هست، رودخونه هست ، پل شکسته شده ،بعد خدا بهت میگه برو چپ میگی بابا دارم میبینم باید مسیر مستقیم برم، ولی تو خبر نداری اونورتر صخره هست اگه از چپ بری میتونی ازش بپری از رودخونه رد بشی، ولی اگه مستقیم بری میفتی تو رودخونه و امواج تورو میبره ممکنه غرق بشی!!!!!!»
اگه من دوره عزت نفسو زودتر داشتم نتیجه اش برای من افتادن تو رودخونه بود اینو با همه وجودم حس کردم چون من بدون آماده بودن ظرف وجودم پا در مسیری میذاشتم که گنجایششو نداشتم، چون هدفمو در زمان نامناسب انتخاب میکردم و کج فهمی های من منو به مسیر دره و رودخانه با امواج خروشان میبرد، اصلا این مدت این اتفاقو در درجه پایینتر داشتم تجربه میکردم برای همین مسیرم سخت بود .
اینا داره ایمان میسازه برام برای سرسپرده بودن، برای آروم شدن، برای تقلا نکردن، برای عمل به توصیه های خداوند در قرآن که به شیوه گذشتگان عمل نکنم روی عقل خودم روی آگاهی هایی که از جامعه و خانواده و رسانه ها و افسانه ها حتی بهم رسیده حساب نکنم بریزم دور اونارو، داره ایمان میسازه برای اجازه هدایت شدن رو دادن، برای احساس ارزشمند بودن و خودمو لایق هدایتهای خدا دونستن.
شما میگین
«افرادی هدایتهارو دریافت میکنن که نزدیک باشن به فرکانس خداوند، کی ما نزدیک هستیم به فرکانس خداوند؟ موقعی که قلبمون آروم هست….»
و قلب من از وقتی تسلیم شدم و طبق هدایتها شروع کردم به عمل کردن(تازه شروع کردم) داره آرام و آرامتر میشه و نقطه عطفش یجورایی فایل خداوند را بهتر بشناسیم بود برام ، که سیستم رو واضحتر درک کردم و آرام شدم، البته یه چیزی هم هست دیروز فکر میکردم بهش رسیدم، استاد شما میگی اگه باور کنید که
که هدایت می شید، هدایتها رو دریافت میکنید، من از 15بهمن سال گذشته تو یک دفتری شروع کردم به نوشتن تقریبا هرروزه هدایتهام، از سایت از قرآن از نشانه های اطرافم از فایلها از صحبتها و اتفاقات اطرافم از کامنتها حتی،کوتاه اما نوشما ، شاید خیلی هم یادم نمی موندن ، گاهی نمیفهمیدم ولی مینوشتم میگفتم حالا بعدا میفهمم، میپرسیدم و پاسخ هارو درک هامو مینوشتم، بعضی ها زیاد تکرار میشد بیشتر توجه میکردم، اما من بی خبر داشتم روی ذهنم کار میکردم، داشتم این باورو که خداوند هدایت میکنه ومن هم میفهمم رو میساختم، گاهی شاید عمل نمیکردم اما داشتم در وجودم ایمان به هدایت، ایمان به علیم و خبیر و بصیر و سمیع بودن خداوند رو میساختم .
سپاسگزار خداوندم برای اینکه دستم رو گرفت و با نور وجودش هدایتم کرد به مسیر عشقش، توحید ،یکتاپرستی و به شاگردی شما.
استاد نازنینم من میخوام که یکی از همون شاگرداتون باشم که تو کتابتون میگید ،از خداوند درخواست هدایت و حمایت دارم برای رشد برای بزرگ شدن برای مؤمن شدن برای مخلص شدن برای بنده بودن برای اینکه به خاطر وجود من هم به فرشته هاش فخر بفروشه، برای حرکت در مسیر هدفی که از خلق من و جهانش داره.
إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ
ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ
صِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِمۡ غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ
——————————————————————
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
ِبه نام خداوند رحمتگر مهربان
سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ
آنچه در آسمانها و زمین است خدا را به پاکى مى ستایند و اوست ارجمند حکیم (1)
لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یُحْیِی وَیُمِیتُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
فرمانروایى آسمانها و زمین از آن اوست زنده مى کند و مى میراند و او بر هر چیزى تواناست (2)
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چیزى داناست (3)
هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ
اوست آن کس که آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید آنگاه بر عرش استیلا یافت آنچه در زمین درآید و آنچه از آن برآید و آنچه در آن بالارود [همه را] مى داند و هر کجا باشید او با شماست و خدا به هر چه مى کنید بیناست (4)
بسیار متن زیبایی نوشتید. ممنونم از اینکه دیدگاه های الهی خودتون رو به اشتراک گذاشتین. مخصوصا از بخشی که در خصوص پاداش صابرین گفتین لذت بردم. قبلا اینو هیچ کجا نشنیده بودم که حساب صابرین در بحث دریافت چقدر متفاوت است با دیگران.
روزی من از مراجعه امشبم به سایت همون کلام الهی بود.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته که زحمت تدوین این ویدیو کشیدم
الله اکبر از اینهمه آگاهی امید بخش
چه نگاه قشنگی استاد داشتن در مورد اینکه با اگباوردهای درست میتونیم قبل از اینکه به. تضاد های وحشتناک بر بخوریم جوریم زندگیمکنیم که مسیر زندگی برامون نرم و روان پیش بره
من پسرعممو مثال میزنم که توی احاره نامش یکسری غلط های املایی بود و یکسری اطلاعات اضتباه وارد شده بود یه تضاد ساده رومثال میزنم که برامون واضح بشه
چیزی که بهم گفت این بود که من خب تجربه قرارداد نویسی رو ندارم کاملا درسته پسر عمم تا حالا خونه اجاره نکرده بود که البته اگر زودتر یه خونه مجردی برای خودش میگرفت و خیلی زود تر از هانوادش جدا میشد الان این تجربه ام داشت
اگر من قلبم آروم باشه هدایت میشم که قبل از هر کاری برم چندتا ویدیو ازش ببینم و در مورد اطلاعات کسب کنم و این باعث میشه کمتر به تضاد ها بر بخورم
همین نداشتن اطلاعات و تجربه باعث میشه مسیر برام سخت تر بشه و به تضاد های بیشتری بخورم
بنام الله مهربان
درود به استاد عزیزم عباس منش واستاد خانم شایسته عزیز
اول از هر سخن خداوند را سپاسگزارم که مرا با استاد عباس منش آشنا نمود
امروز که این فایل را به تیتر «« ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی»»
دیدم اول از همه تصویر پشت استاد توجه مرا بخود جلب کرد و بسیار استاد را تحصین نمودم واقعا زیبا بود
چند روز پیش خداوند خانواده ما را هدایت نمود به یک سفر زیبا به جنگل های شمال ایران
ما از شیراز حرکت کردیم و با گروه آفروید خودمان به سمت جنگل ابر و جنگل هیرکانی حرکت نمودیم
اگر بخواهم کل مسیر و هدایت را بگویم باید کتاب بنویسم
اما به قسمت کوچکی از هدایت اشاره می کنم
وقتی به سمت بالای کوه می رفتیم هوا ابری شد و یک منظره زیبا بوجود آمد و هوا برفی شد لذت خاصی بوجود آورد به بالای منطقه که رسیدم بارش برف زیادتر گردید و مجبور شدیم همانجا کمپ کنیم
بعد از اسکان هوا صاف شد و در این لحظه خداوند زیبایی هایش را به ما نشان داد یک منظره زیبای برفی و یک جنگل ابر زیبا
. دوست داشتیم به درون ابرها بپریم
با لیدر که صحبت کردم گفت :هر از مدتی اینجا جنگل ابر تشکیل می شود و هیچگاه ما شرایط کمپ را نداشتیم همیشه از این محل گذر می کردیم
جای دوستان سبز یک بهشت زیبای لذت بخش
فردا صبح از آسمان ابر هیچ خبری نبود و با تابش آفتاب هیچ اثری از برف نبود و یک چهره پاییزی به خود گرفت
مسیر را طی نمودیم یک مسیر چالشی
غیر از مارشال بقیه آماتور بودند
من پشت مارشال حرکت نمودم و مسیر گلی که گفته می شود گل صابونی
چون مانند صابون لیز هست حالت گل صابونی را شروع کردم و نیمی از مسیر را که سرازیری و با پیچ بود را پشت سر گذاشتم
به دلیل اینکه تعداد خودروها زیاد بود مارشال یکی یکی رانندگان راهنمایی می کرد
در محلی توقف نمودیم تا بقیه برسند
بقیه رانندگان جلوتر رفتند اما من ایستادیم و گفتم چون لیدر گفته اینجا باستید نباید جلوتر برویم با آمدن لیدر حرکت کردم و ماشین پنجم شدم
دخترم مدام می گفت برویم جلو اول باشیم
گفتم اگر قرار بود حلو برویم خداوند اجازه می داد
بگذار خداوند به ما بهترین و راحتترین راه را هدایت کند
ماشین لیدر با سختی مسیر را طی نمود و همچنین چند ماشین جلوی ما شرایط سختی را گذرانند
در این زمان وقفه من باد لاستیکها را کم نمودم و شروع به حرکت کردم و براحتی به قول استاد در دوره دوازده قدم یک راه سرازیری بود که سور خوردیم و رفتیم پایین و بدون هیچ نگرانی وقتی فیلم خودمان را که دوستان گرفته بودند دیدم با تعجب می گفتند اینها چقدر راحت آمدن پایین وقتی که برنامه تمام شد دیدم که مارشال گروه فیلم مارا در پیج اینستا و گروه قرار داده و نوشته هنرنمایی آقای آزادی در یک مسیر پرچالش که به زیبایی تمام انجام پذیرفت
من و همسر و فرزندان هدایت خداوند را می دیدیم نه تسلط ما
و وقتی فیلم بقیه را دیدیم هدایت خداوند برای ما کاملا مشهود بود
یاد استاد افتادم که می فرمودند در بازی پینگ پنگ از خداوند هدایت می خواهد و او هدایت می کند
به دلیل اینکه در دوره کشف قوانین هستم بقیه موارد را در آنجا ذکر می نمایم
نحوه صحبت کردن آخر فایل استاد بنظرم با بقیه فایلها متفاوت بود
در بقیه فایلها با اقدارخاصی بود اما در این فایل یکجور دوست داشتن خاص بود
نه که در آنها دوست داشتن نبود
وقتی که می گفتند من اینها را برای خودم می گم هر روز
،عین موقعی که یک پدر داره برای فرزندانش حرف می زنه
یک ذره داخلش ناخالصی نبود
نمی دانم چطور باید توصیفش کنم شاید هرچه بگویم بخطا رفته باشم یکجور حس درونی داره منتقل میشه
تو چشماش فقط عشق به شنونده هست فقط عشق
نمی دانم کسی از دوستان این را درک کرده یا نه
سلام به استادم و همه دوستانی که از قبل خواستن و مثل من هدایت شدن به این فایل بی نظیر استاد به قول دوستمون فقط خدا میدونه ارزش این فایل ها که رایگان هست چقدر میتونه باشه که خدا منو لایق دید و من هدایت شدم به گوش دادن این فایل
کلمه به کلمه این فایل باید استاپ میکردم و فکر میکردم باور به باوری که استاد از خدا میگفت استاپ میکردم و فکر میکردم ، نه اینکه فقط تایید کنم که درسته بلکه باید بفهمم اگه این باور درون من هست حس من الان چطوره، خدا خودش میدونه که چقدر هدایت شدیم و نعمت بدست آوردیم و فکر کردیم که شانسی بوده یا دری به تخته خورده ولی اگه به هرلحظه زندگیمون فکر کنیم داریم هدایت میشیم، کاش آگاهانه بخوایم و بعد ببینیم چطور هدایت میشیم و ایمانمون قویتر بشه،من خودم هربار که خواستم یکجوری برام چید که همیشه دوروبریهام متحیر میموندن ولی اونا میگن تو چه شانسی آوردی ولی من خودم ته دلم میدونم از کجا داره آب میخوره،نمونش یکماه پیش دوست داشتم ی چیزی ته دلم میگفت وقتشه جای سالن و عوض کنم چون مسیرش تا خونم یکم دور بود با خودم گفتم استاد گفتن کارها باید آسون انجام بشه چون کرایه مغازه های دیگه گرون بودن از تضادها خواستمو مشخص کردم گفتم خدایا خودت هدایت کن یک جایی که نزدیک خونه باشه و من بدون اینکه بخوام با کسی شریک بشم یا وام و قرض بگیرم جایی رو پیدا کنم و بعد با خیال راحت هرروز سالن میرفتم با اینکه دوروبریهام خیلی پیشنهاد شراکت و قرض گرفتن میدادن ولی میدونستم اون مسیر درستی نیست تا اینکه خواستمو مشخص کردم و بااحساس آرامش کارمو انجام میدادم یک روز تو مسیر دیدم ی آقایی داره شیشه های یک مغازه خالی رو تمیز میکنه ازشون پرسیدم برای کرایه و قیمت باورنکردنی رو شنیدم و جالب اینجا بود که من روزی چهاربار اون مسیرو میرفتم این مغازه رو اصلا ندیده بودم و من هدایت شدم به این سالن پرمشتری و پرروزی و از استاد یاد گرفتم تکاملم و طی کنم و احساسم عالی باشه و از تضادها و ناخواسته ها خواسته هامو پیدا کنم و شکرگزار داشته هام باشم تا بتونم یک روزی توی دنیا برترین استاد میکاپ باشم اسم سالنم قصر شیرین هست و مطمئنم لیاقتم این هست که این سالن تبدیل به قصر واقعی بشه چیزی که در شان و لیاقت من و مشتری هام هست و مطمئنم منم باید مثل سلیمان کم نخوام چون شان و منزلتم بالاس، امیدوارم شماهم با پوست و استخونتون این فایل و درک کرده باشید آرزوی بهترینها رو براتون دارم شاد و موفق باشید.
سلام بر شما استاد. توجه به دیدگاه توحیدی شما و توجه به باورهایی که نسبت به خداوند ساختم با توجه به آموزشهای شما. مسیر زندگیم را دگرگون کرده. چرخ زندگیم راحت تر از قبل حرکت می کنه. شکی در حرفهای شما نیست. به دوستان می گویم که جای پای شما محکم تمرین مسیر برای آرامش و موفقیت است. صدای گرم و پر آرامش شما نشان از راه توحید است. از خداوند می خواهم که دنباله رو زندگی شما باشم. می خواهم تمام صحبتهای شما رو با عمق جان درک کنم و بهش عمل کنم. راهی که هیچ شک و شبه ای در آن نمی بینم. چقدر حرفهای شما دلنشین است خداوندا متشکرم و بسیار خوشحالم که منو در این مسیر هدایت کردی. سپاس استادم سپاس