این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/11/abasmanesh-1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-15 05:22:082024-11-24 13:52:03ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
میخواستم راجع به تعریف از خدا بگم، خدایی ک از بچگی باهاش سروکار داشتیم، شخصیتی بود ک اصلا منعطف نبود، میگفتن از مادر مهربونتره ولی من درک نمیکردم که اگر اینجوریه پس چرا اینهمه چالش و کمبود و تضاد توی زندگیهامون هست، چرا واسه هر مشکلی باید روزها و حتی ماهها التماسش رو بکنیم، گریه زاری کنیم، آخرشم نشه، و اینطور توجیح کنیم ک حتما امتحان الهیه، حتما حکمتی داره،ولی اطرافیان رو ک میدیدی میگفتی چطور فقط واسه ما مصلحت؟! خلاصه اینکه با این ذهنیت بزرگ شدیم ک کمبودها و چالش ها در زندگی ضروریه و اونایی ک ثروتمند هستند مث ما شاد نیستند!ولی الان دارم میفهمم ک همه چیز برخاسته از ذهن و باور ماست و برای خدا هیچ فرقی نداره، از خداوند میخام ک من رو در تغییر باورهام یاری بده و دستم رو بگیره… متشکرم
سلام به استاد عزیزم ،استاد عزیزم حتی خدا هم افتخار میکنه به شما ،چقدر فوقالعاده اید شما،خدا رو دارم حس میکنم در لحظه لحظه ی زندگی خودم،تونستم با حذف ترمز ها به خواسته ام در روابط عاشقانه برسم،خدا رو احساس میکنم که بهم میگه چیکار کنم،خیلیی کارا هم برام انجام داده،خدایا منو آسان کن برای آسانی ها ،چقدر این جمله خوبه و قدرت میده به آدم ،مطمئنم به هرچیزی به بخوام میرسم ،منو میرسونه ،همینطوری که تا الان کمکم کرده ،بی نهایت سپاسگزارم از الله یکتا و شما استاد عزیزم.
امروزمیخام یکی از بی نظیرترین هدایت های خداروتوی زندگیم بگم چون هربارناامیدمیشم فکرکردن به این جریان حالموخوب میکنه
من مدتهابود ارزوداشتم دوره 12قدم روبخرم اماازنظرمالی بشدت ضعیف بودم اما واقعا ازته قلبم دوست داشتم این دوره داشته باشم
یه روز پدرم بهم زنگ زد که من اومدم وام بگیرم اما به اسم خودم بهم وام نمیدن چون زیاد وام گرفتم میخام به اسم توبگیرم و این 100ملیون روبدم به خودت و قسطش رو خودم میدم
اما اولش سعی کردم قبول نکنم و مقاومت داشتم چون دوست نداشتم زیر دین کسی باشم حتی پدرم
چندروزی طول کشیدتاباخودم کناراومدم و این رو هدیه ای از خدا دونستم
باپدرم رفتیم بانک و براحتی بدون اذیت چندروزبعدش وامم حاضر شد و ریختن به حسابم
منی که برای 10هزارتومن لنگ بودم براحتی صاحب 100ملیون پول شدم که ازبرکت این سایت و شکرگذاری بود
پول روگذاشتم توحسابی که هرماه از سودش استفاده کنم
کارت بانکی گرفتم پیامکش روهم فعال کردم
پدرم گفت قبلا اینجوری بود که بعداز 3ماه که پول روگذاشتی توحساب ازماه سوم سودش واریز میشه منم به این خیال تا3ماه پیگیری سود نشدم
از ماه چهارم همش منتظربودم سودش واریز بشه و منتظرپیاک بانک بودم
تواین مدت بارها به بانک زنگ میزدم اما کسی جواب نمیداد همش میگفتم مگه میشه کسی جواب نده من قبلا زنگ میزدم فورا جواب میدادن
ماه چهارم و پنجشم گذشت و پیامکی از بانک نیومد و بانکم جواب نمیداد
یه روز صبح ساعت 8صبح بیدارشدم گفتم امروزم زنگ میزنم اگه جواب ندادن حضوری میرم بانک ببینم چرا سود پولم رو نریختن
زنگ زدم و بابوق اولی جواب دادن و پرسیدم که من 6ماهه پول توبانک شمادارم اما هیچ سودی برام نیومده شماره حسابم رودادم و زد توی سیستم
بوووووووووووم !!!!!!!
بهم گفت خانوم ازهمون ماه اول سودش واریز شده و این 6ماهه همش جمع شده توحسابتون فقط پیامکش نمیومده
و من قلبم داشت از شدت خوشحالی منفجرمیشد
و رفتم سرکوچه که موجودی بگیرم دیدم نزدیک 6ملیون جمع شده توکارتم
وقتی برگشتم خونه هنوز لباسمودرنیاورده بودم قدم اول و دوم روخریدم
پیام بانک روخدا به گوشیم نفرستاد چون میدونست اگه بدونم ماه اول واریزشده فورا خرجش میکردم و اصلا پولش به خرید دوره نمیرسه
خدامنو از وجود پول بیخبرگذاشت تااون پول پس اندازبشه و بتونم دوره روبخرم
الان تاقدم6خریدم دوره رو ودارم روش کارمیکنم
و این یکی ازبزرگترین هدایتهای خدابود که من به وضوح ردپای خدارودیدم که چجوری اتفاقات روبرام چید
سلام. امیدوارم حالتون خوب باشه. این فایل رو شنیدم و از اولش یه چیزی تو وجودم بود که برخلاف این صحبت ها بود ولی به یاد نمی آوردم. نمی دونم چطوری توضیح بدم اما هر خاطره ای بود با یه آزار و رنجش همراه بود تا تقریبا به آخر که رسیدم متوجه شدم که توی دوره راهنمایی یه بیت شعر شده بود باورم. که همون موقع که معلمم این بیت شعر رو می خوند حس بدی بهش داشتم و بعد ترس و بعد به خودم گفتم نمیخوام به خدا نزدیک بشم و همیشه در یه حد پایینی خودمو نگه می داشتم که نکنه اتفاقهای بدی برام بیوفته. تو عالم نوجوانی فکر می کردم این شعر درسته و معلمم و شاعر از من بیشتر می دونن. واسه همین اینو پذیرفتم. و می بینم چقدر این باور خیلی جاها منو عقب کشیده. فکر کردم هرچی به خدا نزدیک تر بشم باید بیشتر زجر بکشم. من نمی دونم شاید این شعر منظور دیگه ای داشته و معلمم نتونسته بود اونجوری که باید تفسیرش کنه اما اون تاثیرش رو گذاشته بود تا الان که 34رساله هستم. و اون بیت شعر اینه: هرکه در این بزم مقرب تر است/ جامِ بلا بیشترش می دهند.
این خدای جهان میدونه تو دل ما چی داره میگذره که میاد درباره همون موضوع به شما الهام میکنه دوروزی میشد که تعهد جدی داده بود م به خودم تمرکزمو از رو دیگران بردارم بزارم رو زندگی خودم و جهانم اومد که امتحانم کنه خداروشکر یه جاهایی تونستم ذهنمو کنترل کنم ولی هی تو یه چیزی داشتم پافشاری میکردم و اصلا متوجه نبودم که دارم دیگری رو تغییر میدم اونم با جنگ تازه فکر میکردم من چقدرررر دارم در حقش لطف میکنم بعد به خودم نگاه کردم دیدم چقدر احساس من بده پس حتما این مسیر درست نیست چون دقیقاااا داشتم میجنگیدم و مسیر هم برام زجراور پیش میرفت تا اینکه اومدم مسعله رو از رو دوشم برداشتم و سپردم به خدا و چقدرررر زیاد بار فکری سنگینی از روم برداشته شد و احساسم خوب شد قبلا تو کامنتای قبلم نوشتم که من هرجا خودم خودم پیش رفتم مسیر برام با زجر پیش رفته و هربار خدا اومد پاش وسط و من کشیدم کنار مسیر برام اسونتر از اسون پیش رفته مثالهای زیادی هم قبلا نوشته بودم
به قول شما بزرگترین پاشنه اشیل همینه که خدارو ما انسان میبینیم من خیلی دارم با فایلای توحید عملی اینو تو خودم جا میندازم که خدارو سیستم ببینم دیشب داشتم یه فیلم میدیدم خیلی جالب بود ادمایی که ادم بودن هرجا میخواستن کاری انجام بدن کارشون پیش نمیرفت از احساسات کمک میگرفتن مثلا یه جا طرف داشت جلوی فرشته مرگ گریه میکرد که مثلا بزاره فلان کارو کنه منم حتی ناراحت شدم و گریم گرفت اما اون اصلا بدون هیچ احساسی تازه فیلم بود ولی ذره ای احساس به خرج نداد و کار خودشو کرد و همش داشتم به خودم اینو میگفتم نرگس ببین احساسی عمل نکرد بببین این که فیلمه تازه این که فرشتس خدا که سیستمه چی پس قاونو عمل کن یعنی یه فیلم تا اخرش هی داشتم به خودم تلنگر میزدم حواستو جمع کن احساسی عمل نکن و خدارو انسان ندون خیلی دارم رو این باور کار میکنم و به اندازه همون یکمی که عمل کردم نتایجم یکم عمل کرده نیازه که این فایلو تکرار کنم چون من فقط یک بار گوشش دادم مرسی از شما و خدای عزیزم بابت تک تک هدایتایی که میکنه عشقتونم
بنام خداوند هدایتگرم که به بهترین شکل مرا هدایت میکند..هدایتی که مرا همواره اسان میکند بسوی اسانیها!…..
سلام سلامتی به یار دلنوازم…استاد عزیزم!…این بهشت پر نعمت الهی و اسان شدن ها و نرم شدن زندگیت و ارامشت را،” بهتون تبریک میگم!..عزیز دل…
هیچ تقلایی به اندازه راه راست برایم خوش یمن و روزی رسان نبوده و هست…
زندگیم از روزی که با شما هم مدار شد..تا به الان..حتی روزهایی که مفهموم تضاد و گذشتن از این مسیر رو درک کردم..جز خوشبختی و حال خوب..یادگیری از قانون …چیز دیگه ایی نبوده..
همیشه نرمی و سادگی و پر از موفقعیت بوده..و تا به الان یسری اتفاقات خوبی برام پیش میاد..که باعث میشه..اصلا سوپرایز نمیشم..و میدونم بخاطر عملکرد درست روی شخصیتم و باورام بوده ..
چند مدته یه خاسته ایی داشتم..و سپردم بخداوند…به طرز شگفت اوری با سادگی بهم هدیه شد.. و حتی دیگر خاسته های”دیگم.. اینقدر روان و آسان هست اینقدر خداوند از طریقهای مختلف اجابتم میکنه اینقدر دلها برام نرم شده..که گفتنی و قابل مقایسه با گذشته ام نیست.و نخاهد بود..
یه دوستی که سالیان سال داشتم روش حساب باز میکردم که داستانها داره..خودش!براحتی وارد زندگیم شد.چه هدیه هایی از این شخص بهم رسیده چقدر روانی و اسانیهاست..همش شگفت اور…و حال خوبه!
واقعا شرایط زندگی الانم و ایده ها و خوابهای رویای صادقانه و نرم شدن دلها..همه و همه بخاطر تعقییر درونی من.و ایمان بخداوند بوده…
حتی جاهایی که سالیان سال واقعا ترس و واهمه داشتم براحتی برام اسان شد..و کارها براحتی برام انجام شد…
الان من” تمام خاسته هایی که گذشته ها اصلا بهش فکر نمیکردم الان من تو زندگیم دارمش..و قولها و وعده های الهی مهر محکم بهش خورده.همه در حال انجام شدنی هست..
و من باید عمل به الهامات خداوند رو بسیار جدی بگیرم..چون خداوند یه روز بهم گفت…یادت باشه..از نظر من این اتفاق برای تو انجام شده …فقط باید نگرانش نباشی باید بزاری من تو زمان خودش اتفاق بیفته..
فقط من باید بتونیم باورامو با تکرار این فایلها” قوی کنم..و ادامه بدم..چون همزمانی خداوند دقیق و واضح هست..
چند تا همزمانی خداوند برای کارهام…تو همین چند ماه
ورودی مالی برای خرید دوره عزت نفس.دقیق در زمان مناسب و در مکان مناسب.دقیقا به وقت درستش برای کارها و شخصیت سازی درونم ..
مشکلی که من سالیان سال داشتم تقلا واسش!میکردم و روی این موضوع حساب باز میکردم..در زمان خودش در مکان خودش براحتی انجام شد.پروندش بسته شد..
خاسته جدید من خرید موبایل با ورژن بالا دقیقا تو زمان مناسب و مکان مناسب هدیه از طرف شخصی..اصلا بهش فکر نکرده بودم اینقدر راحت انجام بشه..
و خیلی از خاسته های دیگه..ریز و درست “و همزمانی خداوند..همون صحبتی که شما استاد میگیید.به مو میرسه ولی پاره نمیشه دقیقا این همزمانیها هم برای من بوجود اومده…
اینا چی رو میرسونه!اینا همون امید و توکل و ایمان بخداوند بود..خداوند دوستداره ما بهترینها رو داشته باشیم من مدام سوره فاتحه رو تکرار میکنم.چه ترسهایی داشتم..چقدر روی عوامل بیرونی حساب میبردم..
چه زمانهایی میخاسته چه اتفاقاتی چه ادمهایی رو ملاقات کنم که اون موقع با من همدار نبوده..چقدر خداوند افراد رو برام فرستاده تا بهم کمک کنند..
چه خاسته ایی خاستم که برابر با اون موقعیتم بوده..چه دستانی چقدر راحت اون خاسته رو برام انجام دادن..
و خیلی خیلی زیاد بود.همینجور که دارم فکر میکنم و لطف خداوند هست ..چه درهایی با همین طرز تفکر و این باور توحیدی..چقدر راحت شدم به اسانیها!….
و همه لطف خدای بزرگه من به شخصه هیچ هیچ هیچ چیزی نمیدونستم میخاد چی بشه..هر جا یکاری رو سخت میدونستم حتی فکر کردن برام سخت بود..بخدا براحتی تو یه آن” برام انجام شد…
چند شب تو یه مجلس زنانه..سر صحبت شد…برمیگشت که حدودا چند روز پیش..ایشون یه مشکل خانواده ایی داشتن…
و ایشون اومد توضیح بده.گفتم نیازی نیست و خودش!شروع کرد..و یه لحظه جرقه ایی به ذهنم خطور کرد..گفتم نگاه کن!…
تو تعقییر کرده ایی!.شرایط زندگی تو کاملا متفاوت شده،… چون تو حال هوای فرکانس خوب هستی.
وقتی مشکلات اطرافیانو میشنوم…
زود بخودم یاداوری میکنم..نگاه کن!…
یادته گذشته خودتم با همین افکار بدبختیها و سرافکندگیها و قربانیها و شرکها..و وضعیت بدنی ناسالم بود…
یادمه حدودا یکماه کم و بیش!خداوند هدایتم کرد.به سفر و هدایت بجاهایی که خودش میخاست برم..
واقعا درک ما با کارکردن روی قانون زمین تا اسمان متفاوت میشه…
خیلی جاها ادعای فروش!بیشتر تو زمینه کاری خودشونو دارن..و خیلی تو دید مردمن..یا همون زر زیورشون همیشه ذهنم بهم میگفت نگاه فلانی کن..چقدر زرنگه تو بهیج جا نرسیدی و همینجور داشت منو مقایسه میکرد….(حتی با نتایج عالی و ارامش ارامش ارامش،”و حال خوب بدون هیچ عوامل بیرونی کارمو پیش میبرم.این زندگی شگفت انگیزم….)
ذهنم همینجور منو با دیگران با کارکرداشون زیر و پا میزاشت…..
من چقدر روی این موضوع مقایسه نیاز بکار کردن دارم…
این سفر هدایتیم خداوند یاریم کرد.تا باورای افراد رو درک کنم..
دیدم اون شخصی که خیلی از نظر مالی همجوره عالی داره.و فروش به نسبت خوب با قیمتهای بالا داره..یسری باوراها داشت ایشون جوری باهام صحبت میکرد..که من یه لحظه گفتم نگاه کن…
اصلا نباید به شکل ظاهری افراد بری..به شکل اون چیزی که تو جامعه هست..دیدم تمام اجناسشو یسری افراد هستند به قرضی میبرن.و میخاد تقلا کنه..برای اینکه پولاشو بگیره..
یه سفارش به من داد!..این شخص براحتی وانمود کرد.که من این جنسو نمیخام..یه لحظه گفتم خدا چکار کنم؟…و بهم گفت اشکال نداره هفته بعد پرداخت کنم.گفتم من قرض کار نمیکنم !..و هدایت خاستم این شخص همون لحظه مسخر من شد و فوری انتقال داد..
و دقیقا جاهایی هدایت شدم که اون اشخاص.تو فکر من.افرادی قوی از نظر کاری خودشون بودن..
دقیقا و تماما همه اون افراد “با همین باورا داشتن کارشونو پیش میبردن…تمام اون هدایتها همه داشتن یه نوع روند ثابت رو انجام میدادن..
و همه رو لطف خدا میدونم..خیلی درهای شخصیتی بروم باز شد..واقعا بخودم اومدم..دیدم همه تقلا میکنن برای اینکه بتونن امورات زندگیشونو بگذرونن..و من استاد این مورد رو میتونم ..توی تمام جنبه ها..تو زندگی گذشته خودم و الان زندگی افراد نزدیکم ببینم..
و مدام بخودم دارم یاداوری میکنم..که نگاه کن…تمام شرایط خوب تو..بخاطر کار کردن روی خودته ها!…
بخاطر ایمانت و نتیجه باوراتها!…
و،” شرایط گذشته ات!” و اون تقلاهاو اون سختی ها و روی عوامل بیرونیها و قربانیها همه و همه بخاطر اون افکار گذشته ات بوده.هااا…
و کل راز زندگی خوب ارامش.حال خوب …روی همین موضوع باور توحیدی هست..
استادم نمیگم خیلی خوبم..ولی میدونم زندگیام الان زمین تا اسمان در تمامی جنبه ها با گذشته ام زمین تا اسمان متفاوته!
و میدونم برای اینکه این خوشبختی رو بتونم نگهدارم باید عجله نکنم و خودمو با دیگران مقایسه نکنم..چون عجله نابود میکنه این دو نمونه که الان بیشتر درکش!کردم..باید خیلی روی خودم..حسابی ” کار کنم..
میدونی ذهن همینه…فقط چیزهایی میبینه که تو رو به احساس بد برسونه..باید بتونیم سپاسگزار همین خوشبختیها باشیم واقعا همین چند ماه چه درهایی بروم باز شده..اگه همین چند مدت پیش بهم میگفتن اصلا باورش!نمیکردم…
و این یاداوری و مقایسه نکردن و این عجله رو باید خیلی خیلی خیلی روش کار کنم..
و بتونیم روی داشته هام و الهامات و ایده های خداوند تمرکز کنم.ایده هایی که خاسته منو مهر زده..فقط باید زمان درست بصورت نرم ساده روان وارد زندگیم شود..
که این نیاز داره “روی خود کار کردن..
این نیاز داره سپاسگزار موقعیت و شرایط الانم.
همزمانی خاسته ها انجام میشه…
میخام یه خاسته گذشتمو بگم..من خیلی دوستداشتم وارد مقطع بالا تو فلان شهر بشم.
حقیقتا خیلی روزها براش جنگیدم.خیلی سختی کشیدم.و تا بدستش اوردم..
و روزی که رفتم برای ثبتنام.بخودم گفتم!نگاه کن بهش رسیدی .چقدر خودتو اذیت کردی..انگار برام یچیز پیش افتاده شد “همون لحظه..خیلی زیاد با وجود ندونستن قانون یه لحظه بهم الهام شد…و خودم تاییدش میکردم…
که” حتی قبول شدنم.م..من !..لطف خدا دونستمش!و هدایتی که من اصلا شناخت بهش!نداشتم انجام شد که بازم داستان خودشو داره..
خداوند بهم الهام کرد.اگه حالتو خوب گرفتی اگه با مادرت بحث نکردی و تشنج نداشتی قبولت میکنم..که اونم داستان مفصل داره…
زمان خیلی خوبی بود..و دیدم واقعا ارزش اونکارهای اشتباه نداشته…که الان بیام بخودم یاداوری کنم..چقدر ما انسانها عجولیم.
…..
و خیلی چیزها هست که من بهش رسیدم برام عادی شده…..
در نهایت بگم!
چقدر خوبه دست خدا رو باز بزارییم تقلا و سختی و زجر یعنی بدبختی خودمون…
تنها باوری که مدام بخودم اول صبح یاداوری میکنم و بیاد میارم خاسته هایی که به اسانی این مدت داره به شکلهای مختلف وارد زندگیم میشه..حتی خاسته های دیگممم.بهمین شکل وارد زندگیم میشه عادی میشه..فقط من باید بزارم همزمانی خدا که درست و دقیقه..مثل هدایت دوست عزیزمون .و همزمانی شما استاد عزیزم با این شخص..که اینچنین ایمانی رو در دل این شخص بوجود اوردین….کارها و خاسته های منم بصورت درستش..همزمان بشه!انشالله
چقدر این روی دوش!خدا نشستن.چقدر این راحتی خوبه.چقدر این اسانی خوبه!چقدر این فکر راحت طلبی خوبه..
از بس به ما مخصوصا ایرانیها و فکرهای فقیر گذشتگانمون به خردمون دادن.که واقعا میگم.راست میگن من باید سختی بکشم..و واقعا هنوزم باید خیلی روش کار کنم..و میبینم و درک میکنم..مخصوصا اون سفر هدایتی…واقعا فهمیدم همه دارن تقلا میکنن!برای چند غازی….
همون چیزی که خدا مدارم تو ایه حجر ایه 88 بهم گفت…مواظب باشیا..مقایسه نکن خودتو شرایطتو با دیگران عجله نکن بزار من اتفاق خوب به موقع وارد زندگیت میکنم..
اقا!چی بگم….اون خدایی که منو افریده من الکی .خوش شانسی تو دنیا نیومدم من با قانون سرکارم..
هر جا بری قانونه..من باید به قانون الهی پیروی کنم..
خدا میگه من اسانی رو برای تو میخام …..تو این مدار بیا هر چی بخای بهت میدم.تو ظرفتو بزرگ کن تو بندگی کن تو کاری نداشته باش …
استادم خداوند بارها بهم گفته !
با شکل با تصویر کاری نداشته باش اتفاق خوب تو زمان درستش برات انجام میشه ….
تو حالتو فقط خوب نگهدار تو کاری نداشته باش به چه شکل.تو کاری نداشته باش میخاد چجوری..
همین الان این موبایل جدیدی که تو دستته کی بهت داده…خدا و دستانش..
که الان داری!با عشق بندگی منو میکنی..پس بزار خاسته بعدای.تم..بهمینشکل اسان که فکرشم نمیکنی .. وارد زندگیت میشه ..
من باید بقول استاد بارها بخودم بگم من بندگی کنم من تسلیم باشم و شب بارها بارها بخودم این فایل رو مروری کنم بر نجواهای ذهنم..
تکرار تکرار تکرار..
تا بیاد بیاورم گذشتمو و شرایط الانمو مقایسه کنم.
مواظب رفتارم باشم…
بخدا افراد خودشون زیر وام قرض بدهکاری میبرن بخاطر اینکه بتونن.زندگی و اموارتشونو بگذرونن.من 100 تک تومنیم ..بدهکار هیچکس نیستم..همه رو صاف کردم تموم شد و رفت..بخدا روزهایی به مو رسیده خدا در عین واحد برام جور کرده..و پاره نشده..
چه دریافتهایی چه هدایتهایی وارد زندگیم شده..
مگه ما خوشبختی بنام ارامشم داریم..ارامش چیه؟!بخودم میگم…بخدا..خیلی نیازمند این صحبتها هستم…
وقتی من حالم خوب باشه.وقتی که نیازمند هیچکسی نیستم..وقتی با خداوندم در کنار هم هستیم..بخدا هیچ یاری به زیبایی یاری خداوند اینقدر برام خوشبختی نداشته…
این دو سال خورده ایی… به اندازه کل زندگیم..پر از خوشبختی و بهشت همیشه جاویدان بوده….همه جوره برای من پر از خیرو برکته…
چرا بیام بجنگم من گذشته..چرا بیاییم حساب باز کنم چرا بیام تقلا کنم ..با دیگران ور بیفتم..و روشون حساب ببرم
من ارامش!رو میخام که اون فقط خدا هست و این آرامش یه پکیچی از!لطف و مرحمتش با یه سبد گل تقدیم من میکنه..
خدای من بسیار مهربانه..تنها دوست زمینیم .و سرای اخرتمه!…که همه چیز منو میدونه دغدغه ها و شرایط زندگیمو میدونه خدا هست.استادم باورش کرد..و بهش هدایت شد…منم باور میکنم منم نیازمندشم..
منم این مسیر رو تا انتها میرم !..چرا که نرم!..
منم میخام اسان بشم منم میخام موفق بشم منم میخام سلامتی داشته باشم.منم میخام بهترینها شامل حالم باشه..چرا بجنگم..با جنگ چه چیزی رو میخام ثابت کنم…
من باید قوی باشم.من باید نور الهی رو تو زندگیم بیشتر کنم.نمیگم یجاهایی خدا بهم گفته اینکار درست نیست..و زود منطشو بهم گفته…
و من بعد متوجهش!شدم اره کارم اشتباه..هست زود برگشتم..خیلی جاها هدایتم کرده همین چند روز پیش..هنوز پاشنه گذشتمو داشتم اجرا میکردم..همون لحظه خدا اون زمان رو برام متوقف کرد.گفت حق نداری اینکار رو انجام بدی…
مخصوصا روی این نوع تفکر..حساب کردن روی دیگران!و مقایسه کردن و عجله کردن..عجله…یعنی زود به خاسته رسیدن…
که خداوند بهم گفت من فراموشکار نیستم من میدونم فقط بهم اجازه بده که کارمو انجام بدم..
عجله نمیزاره که باید خیلی مواظبش!باشم…
خدا تو کتاب رویاها گفت.انسانها فراموشکارن..مگه شما خاستتونو برای لذت نمیخایین پس لذت ببرر..
میخام کلام الهیمو به لطف خودش .در این فایل زیبا”به پایان برسونم!..
ولی میدونم این تکرار هنوز ادامه داره..چون ذهن افکارشو از روی ورودیها “بوجود میاره..باید خیلی مواظبش!باشم..باید بتونم تو مسیر درست ادامه بدم…
مسیری که خدا داره یکدل و یکصدا از زبان استاد برامون یاداور میشه..
که یادت بمونه زندگی اسانی هست
زندگی حال خوبه
زندگی نعمت و ثروت
زندگی رابطه خوبه
زندگی یه پکیج عالیه!
برای داشتن این پکیج..باید بتونی روی مدار من با فرمان خدا!برای همیشه ثابت قدم بمانی…و بهاشو بپردازی…بهاش..احساس خوب و ارامشه..
دیگه خودت با خودشناسی..که همون دغدغه های ذهنیته..باید به درک واضحی برسی و تربیتش!کنی..بسمت رشد حقیقی…
هر کسی با خودشناسی به خداشناسی میرسه هر کسی باید بتونه با توجه به موقعیتش!و شرایطش..باورای ذهنیشو هم مدار کنه با باورهای الهیش…
منم مدام باید بتونم این بروز رسانی رو مدام انجام بدم..بروز رسانی که شخصیت درونی منو تعقییر میده…
بروز رسانی که زندگی چند روز منو در اینده تعقییر چند درصدی میده.
در نهایت میخام سپاسگزار خداوندم که مرا هدایت کرد.تا پاشنمو بازم پیدا کنم.و این رگ عجله و مقایسه کردن رو از بیین ببرم..
به امید روزهای ارهی و مسیر آسانی و راحتی…
همین چند دقیقه پیش داشتم غذا میخوردم.یه لحظه غذا رفت تو مجرای نفسیم..انگار یکی بردتشتش گذاشتش کنار…
اون کس کیه؟…خدا!..خدا هست که داره تمام سیستم بدنمونو هدایت میکنه..
همون لحظه گفتم خدایا هیچی مثل سلامتی بقول استاد..چقدر باید سپاسگزارش باشیم.همین نفس…
سلامتی که خاسته هامونو تو این دنیا”کن فیکون میکنیم..ما میخاییم اجابت میشه..
اگه یه لحظه نفسم بریده بشه..کی میتونه منو برگردونه..هیچکسی..اگه تمام داروهای شیمیایی موقع نفسگیری به انسان تزریق میشه ایا میتونه منو برگردونه خیر…
هر چقدر ریز بشیم تو همین انداممون..میبینیم خیلی کوچک هستیم.خیلی زیاد…
چند روزه..برنامه گوگل ارت.دارم پیگیر میشم…یه رودخانه تو اروپا بود.روی نقشه دنبال کردم ..تا رسید به دریا..دیدم چقدر این رود پیچ در پیچه..چقدر بزرگه..گفتم نگاه کن…
چه کسی اینهمه نعمتها رو افریده چه کسی اینهمه فراوانیهای طبیعت رو خلق کرده که فقط ما جز کوچیکشو تو زمین مشاهده میکنیم..
کو بخودم میگم ..یادت باشه خدا هست…
یادت باشه فقط خدا هست که همه چیز رو مدیریت میکنه..
وقتی از بالا به کره زمین نگاه میکنی از دید ماهواره میبینی چقدر ضعیف و ناتوانیم…چقدر راحتدارییم قدرت دنیا و میدیدم به دست.روسیه و ترامپ فلان!
واقعا باید بجای خنده..از خودمون خندید..چقدر ما انسانها بدبختیم..که خیلی راحت گول افکار عمومی میخوریم..
خیلی راحت روی دیگران حساب باز میکنیم برای اینکه زنده بمونیم…
چقدر راحت منطقهای بدرد نخور برای خودمون میبافیم..
مخصوصا اینروزها که دیگه اخر خودشه هر سالم داره زیاد میشه…
پس برای موفقعیت برای هر چیزی!طبق گفته استاد در فتیل قبل..و باورای موسی پیامبر از خداوند اسانیها رو بخاییم اسانی که خیالمونو راحت کنه…اسانیها..نیاز به یه باور قوی در برابر نجوای ذهن داره..که فقط با یاداوری پروبال میگیره چنان نیروی قوی تو درونت ایجاد میکنه که هر چقدر سپاسگزارش!باشی کمه…
انشالله که بتونیم تو این مسیر همیشه اسان بشیم..و نرم بشیم برای روان شدن زندگی عالی و موقعیت شرایط عالی!
به امید موفقعیتهای پایدار و همیشگی..
خدایا چنانکن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار
برای نوشتن و گوش دادن به این فایل زیبا خدا هدایتم کرده.
من بعد از گذروندن یک بحران عاطفی که واقعا منو از پا درآورد گم شدم ،واقعا وسط،زندگی گم شدم و بعد از اون بحران هم یک پیشنهاد عاطفی جدید داشتم که شرایط این فرد خیلی بهتر از فرد قبلی بود و چند وقتی هست که ذهن من رو این فرد پر کرده
دیروز که روز جمعه بود به رسم عادت که پیاده روی میرم بعد از پیاده روی رفتم به یک کافه و اونجا شروع کردم به نوشتن خواسته هام و از خدا هدایت خواستم امروز صبح که اومدم سرکار خیلی هدایتی وارد سایت شدم و این فایل شمارو دیدم و ناخواسته دانلودش کردم واقعا انگار انگشاتم ناخواسته اینکارو انجام داد و من شروع کردم به گوش کردن حرفای شما .در نهایت به این نتیجه رسیدم که باید قلبی به خدا اعتماد کنم بهش اطمینان داشته باشم تا چرخ زندگیم روان بچرخه
من به شدت افت فرکانسی پیدا کردم ،بعد از نتایج خوبی که گرفتم به یک باره همه چیز رو رها کردم و انگار برگشتم به همون سارای قبل سارایی که پر از ترسه پر از نگرانی پر از دست دادن پر از نجواهای شیطان و من واقعا کنترل همه چیزو از دست دادم.میدونم دیدن فایل امروز جواب هدایتیه که دیروز از خدا خواستم و چقدر ما نااگاهیم به اینکه چقدر خدا بیشتر از ما دوست داره ما پیشرفت کنیم رشد کنیم با یک فرد درست و سالم وارد رابطه بشیم.
دلم می خواد با همه ی ترسی که تو دلم هست تمام و کمال خودم رو به خدا بسپرم بهش توکل کنم،توکل قلبی و نگران نباشم چون این نگرانی ها من و از پا در میاره و من شک ندارم خدا عاشقانه من و دوست داره و نمیخواد تو زندگی اذیت بشم، خدا دوست داره من عاشق بشم ،شاد باشم،ثروتمند باشم و از زندگیم لذت ببرم اما این باورهای منه که اجازه نمیده به سمتشون برم.
خدای خوبم بهم کمک کن تا صدای تورو بشنوم الهاماتت رو درک کنم و در برابرت تسلیم باشم
هدایتم کن به سمت آسانی ها و بهترین ها
من به بودنت ایمان دارم میدونم که منو میشنوی منو میبینی هدایتم کن
خداروشکر میکنم که خدا هدایتم کرده به شما و این سایت الهی که بتونم روحم رو آروم کنم
به نام خداوند مهربانم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی و دوستان خوبم
استاد با این فایل چی کار کردی با ما .
استاد تمام بچه های این سایت این فایل و یه دوره میدونن و عاشقش شدیم واقعا سپاسگزارم واقعا سپاسگزاریم .
استاد من از وقتی با شما اشنا شدم تک تک لحظه هام روون شده
استاد با گریه دارم براتون مینویسم ، البته از سر شوق
استاد شما زندگی منو زیرو رو کردی به خدا .
مهم ترین قسمت روون شدن زندگیم زمانی بود که دخترم تو بیمارستان بستری شد و به شدت سخت نفس میکشید من بودم و خدا و دخترم همین
یادمه تمام مدت خرف های شما تو گوشم بود اینکه تو تنها نیستی
استاد از همه جا نیرو فرستاد خدا برام امبولانس و بیمارستان و تخت خالی تو ای سی یو ، همه چی
پرستارای خوش اخلاق ، انگار زمین و زمان جمع شده بودن تا من حتی به ذره احساس تنهایی و خستگی نکنم،
اروم شدن و تنها موندن بچه ی دیگم تو خونه و ….
اونجا بود که درک کردم چقدر زندگیم روون و اسون شده.
توی جزیی ترین کارها خدا به موقع میرسه
مثل امروز که خدا بهم گفت میری بیرون این شلوار و نپوش گرمت میشه و من گوش دادم و صد بار گفتم چه خوب که اون شلوار و نپوشیدم ،
مثل چند روز پیش که من خواب مونده بودم تا برم دنبال پسرم از مدرسه و دقیقا سر ساعت خواهرم که سه ماه بود به من زنگ نزده بود زنگ زد و من بیدار شدم .
مثل خریدن ماشین جدید همسرم ، وقتی من از خدا هدایت خواستم که یه ماشین خوب و عالی و هم اینکه فقط از خودش یاری میخواییم ،
باورم نمیشد تو نصفه روز تمام کارهای خرید انجام شد
طوری که خود فروشنده همه ی کارا رو انجام داد و ما در حال استراحت بودیم .
واینکه تو این مدت که من روی خودم کار میکنم چقدر ثروت و فراوانی وارد زندگیم شده بدون کوچکترین تلاش و زجر کشیدن من .
استاد نمی دونم چی بگم و چطور میتونم ازتون تشکر کنم واقعا نمی دونم .
منم از شما یاد گرفتم ثروت و نعمت باید به اسانی وارد زندگیم بشه و با زجر کشیدن کاملا مخالفم .
امروز وقتی سوار ماشین مدل بالا و جدیدمون شدم
اونجا بود که درک کردم بزرگ شدن ظرف یعنی چی .
استاد خدا شاهده لحظه ی نشد که من احساس فخر فروشی داشته باشم ،
لحظه ای نشد که خودم و بالا ببینم و مردم دیگه رو پایین.
لحظه ای نشد که نگم خدایا شکرت و هرچی داریم از تو داریم .
تازه درک کردم بزرگ شدن ظرف و دریافت نعمتها یعنی چی.
تازه درک کردم یعنی چی که باید نعمتها و ثروت و حال خوب باشه و جزیی از جهانه ، اگه نیست یه جای کار ایراد داره .
از وقتی اومدم تو این مسیر بچه هام درس خون تر شدن .
من هیچ تلاشی نمیکنم برای درس و مشق و تحصیلشون.
میرم بانک خلوته ، جای پارک همیشه هست ، مردم با من با احترام برخورد میکنن .
بچه های سایت فقط میدوونن من چی میگم
انگار از جامعه کنده شدیم ، وقتی همه از جنگ حرف میزنن و ترس دارن ، من از هیچی خبر ندارم و هیچ ترسی ندارم .
واقعا زندگیم شده اسون ترین ، من تو عمرم این قدر عاشق زندگی و جهان نبودم که الان هستم .
خدایا شکرت
استاد نمیشه با گفتن سپاسگزارم قدر دان این فایل بود .
فقط بدونین شما واقعا پیامبر زمان ما هستین و خدا رو شکر میکنم که تو این زمان و شرایط هستم و با شما اشنا شدم .
سلامبهاستادعزیزمخداروشکرمیکنمکهتومسیرزیبای
خداونددارممسیرمروادامهمیدم
استادمنهرشبچندقیقهوقتمیزارمکهازخداوندبابت
همهیایننعمتوثروتوسلامتیکهبهمداده
شکرگزاریوسپاسگزاریکنم
حدودیکماهپیشبودکهرفتملبدریاشکرگزاریکنم
باموتوراسکوترکهپلاکندارهموتوروگذاشتمتوپیادهرو
رفتملبدریابعدکهداشتمتکتکنعمتهامو.بهیاد
میاوردموبابتشونشکرگزاریمیکردمبعد10دقیقهی
دیگههمینکهسربرگردوندمکهبرایاوناسکوتریکهدارم
ازخداوندسپاسگزاریبکنمیه.دفعه.دیدمدونفربایهموتور
وایستادنکنارموتورمسوئیچموتورممرواویزونکردهبودم
بهفرمونچونتاریکبودمتوجهنشدمکهاوندونفر
دارن.چیکارمیکنندوقدمکهاومدمجلومتوجهاینشدن
کهحواسمهستبهاونادیدمکهدارنچیکارمیکننولیمن
اصلابهاینفکرنبودمکهمیخوانموتوروبدزدنچونبه.قول
ایندوستمونباورداشتمکههیچکسینمیتونهمالمنو
بدزدهبعدچنثانیهدیگهیهحسیبهمگفتکه
حمیدبرو.دیگههمینکهداشتمنزدیکشونمیشدمدیدم
یکشوننشستهروموتورمهمینکهمنودیدنسوار
موتورشونشدنگازشوگرفتنرفتن.اومدمپیشموتور
دیدمبللللهکاملاقصدشوندزدیبودهچونسوئیچ موتور
انداختهبودنتوجاسوئیچیکهببرنشاونجا.بودکهاشکم
دراومدمتاخونهمیگفتمخداجونمتوچقدرخوبهدایت
میکنیاینبلکهفقطهدایتنبوداینکهکاملاخداوند
مهربانمیخواستمنایمانقویتربشهچوناونروزاخیلی
ازش.میخواستمکهایمانمقویتربشهمنهیچموقعسوئیچ
موتورموبهفرموناویزوننمیکردمیاروشمیزاشتممیموند
یابرشمیداشتم.ولیاونشبسوئیچودراوردماویزونکردم
بهفرمونموتور.صدرصدمطمئنمکاگهسوئیچروفرمون
نبودروشبودنمیفهمیدمکهاینهدایتبود.ایمانمهم
اینقدرقویترنمیشد
هدایتپشتهدایتخداجونممنعاشقتم
استادجانازشماهمسپاسگزارمبابتاینصحبتهایتاثیر
گذارتون
اللهیارو.یاورتونباشهبهتریندوستانجهان
به نام خالق
سلام استاد داشتم جلسه ششم ثروت رو نکته برداری میکردم که هدایت شدم به صفحه اصلی و دیدم الان فایل جدید گذاشتید
و دلم گفت اون رو باید متوقف کنم و بیام روی این فایل
دقیقا داشتم نکات توحیدی رو هم مینوشتن اینکه خداوند واقعا هر لحظه هدایتمون میکنه و این هدایت ها خیلی زیبا هستند
استاد از وقتی با شما آشنا شدم چرخ زندگیم روان روان شده دارم در لحظه خالق خواسته هام میشم
خداوند از بی نهایت راه داره منو هدایت میکنه
خداوند هر لحظه میخواد من به خواسته هام برسم همونطور که تا الان رسیدم
واقعا این من هستم که با باورهام تعیین میکنم این هدایت ها رو دریافت کنم
این من هستم که تعیین میکنم از نور خورشید استفاده کنم یا نه
خداوند قادر مطلق
خداوند خالق مطلق
خداوند قدرت خلق زندگیم رو به من داده
به نسبتی که من به خدا قدرت میدم و بهش اعتماد میکنم اون هدایت ها رو بیشتر دریافت میکنم
و در نتیجه دریافت این هدایت ها میشه آرامش کامل
خداوند همواره منو هدایت میکنه خداوند همواره منو به سمت فراوانی های ناب هدایت میکنه
دقیقا استادهمینه هر وقت باورهام رو تقویت کردم و آرامش داشتم بیشتر به خواسته هام رسیدم
و واقعا وقتی عجله میاد استرس میاد کاملا انرژی عکس ساطع میشه
اصلا نیاز نیست که گریه کنیم بلکه با شادی هست با حس خوب هست که هدایت ها میان
خداوند آگاه هست و دانا به شرایط و قدم به قدم ما رو هدایت میکنه
استاد من این فایل رو باید ده بار امروز گوش بدم
مرسی استاد باز هم میام و نکته ها رو مینویسم
خدایااااااا شکرت بابت این فایل
سلام به همه ی مهربونا
میخواستم راجع به تعریف از خدا بگم، خدایی ک از بچگی باهاش سروکار داشتیم، شخصیتی بود ک اصلا منعطف نبود، میگفتن از مادر مهربونتره ولی من درک نمیکردم که اگر اینجوریه پس چرا اینهمه چالش و کمبود و تضاد توی زندگیهامون هست، چرا واسه هر مشکلی باید روزها و حتی ماهها التماسش رو بکنیم، گریه زاری کنیم، آخرشم نشه، و اینطور توجیح کنیم ک حتما امتحان الهیه، حتما حکمتی داره،ولی اطرافیان رو ک میدیدی میگفتی چطور فقط واسه ما مصلحت؟! خلاصه اینکه با این ذهنیت بزرگ شدیم ک کمبودها و چالش ها در زندگی ضروریه و اونایی ک ثروتمند هستند مث ما شاد نیستند!ولی الان دارم میفهمم ک همه چیز برخاسته از ذهن و باور ماست و برای خدا هیچ فرقی نداره، از خداوند میخام ک من رو در تغییر باورهام یاری بده و دستم رو بگیره… متشکرم
سلام به استاد عزیزم ،استاد عزیزم حتی خدا هم افتخار میکنه به شما ،چقدر فوقالعاده اید شما،خدا رو دارم حس میکنم در لحظه لحظه ی زندگی خودم،تونستم با حذف ترمز ها به خواسته ام در روابط عاشقانه برسم،خدا رو احساس میکنم که بهم میگه چیکار کنم،خیلیی کارا هم برام انجام داده،خدایا منو آسان کن برای آسانی ها ،چقدر این جمله خوبه و قدرت میده به آدم ،مطمئنم به هرچیزی به بخوام میرسم ،منو میرسونه ،همینطوری که تا الان کمکم کرده ،بی نهایت سپاسگزارم از الله یکتا و شما استاد عزیزم.
سلام به استاد عزیزم و بچهای سایت بهشت
امروزمیخام یکی از بی نظیرترین هدایت های خداروتوی زندگیم بگم چون هربارناامیدمیشم فکرکردن به این جریان حالموخوب میکنه
من مدتهابود ارزوداشتم دوره 12قدم روبخرم اماازنظرمالی بشدت ضعیف بودم اما واقعا ازته قلبم دوست داشتم این دوره داشته باشم
یه روز پدرم بهم زنگ زد که من اومدم وام بگیرم اما به اسم خودم بهم وام نمیدن چون زیاد وام گرفتم میخام به اسم توبگیرم و این 100ملیون روبدم به خودت و قسطش رو خودم میدم
اما اولش سعی کردم قبول نکنم و مقاومت داشتم چون دوست نداشتم زیر دین کسی باشم حتی پدرم
چندروزی طول کشیدتاباخودم کناراومدم و این رو هدیه ای از خدا دونستم
باپدرم رفتیم بانک و براحتی بدون اذیت چندروزبعدش وامم حاضر شد و ریختن به حسابم
منی که برای 10هزارتومن لنگ بودم براحتی صاحب 100ملیون پول شدم که ازبرکت این سایت و شکرگذاری بود
پول روگذاشتم توحسابی که هرماه از سودش استفاده کنم
کارت بانکی گرفتم پیامکش روهم فعال کردم
پدرم گفت قبلا اینجوری بود که بعداز 3ماه که پول روگذاشتی توحساب ازماه سوم سودش واریز میشه منم به این خیال تا3ماه پیگیری سود نشدم
از ماه چهارم همش منتظربودم سودش واریز بشه و منتظرپیاک بانک بودم
تواین مدت بارها به بانک زنگ میزدم اما کسی جواب نمیداد همش میگفتم مگه میشه کسی جواب نده من قبلا زنگ میزدم فورا جواب میدادن
ماه چهارم و پنجشم گذشت و پیامکی از بانک نیومد و بانکم جواب نمیداد
یه روز صبح ساعت 8صبح بیدارشدم گفتم امروزم زنگ میزنم اگه جواب ندادن حضوری میرم بانک ببینم چرا سود پولم رو نریختن
زنگ زدم و بابوق اولی جواب دادن و پرسیدم که من 6ماهه پول توبانک شمادارم اما هیچ سودی برام نیومده شماره حسابم رودادم و زد توی سیستم
بوووووووووووم !!!!!!!
بهم گفت خانوم ازهمون ماه اول سودش واریز شده و این 6ماهه همش جمع شده توحسابتون فقط پیامکش نمیومده
و من قلبم داشت از شدت خوشحالی منفجرمیشد
و رفتم سرکوچه که موجودی بگیرم دیدم نزدیک 6ملیون جمع شده توکارتم
وقتی برگشتم خونه هنوز لباسمودرنیاورده بودم قدم اول و دوم روخریدم
پیام بانک روخدا به گوشیم نفرستاد چون میدونست اگه بدونم ماه اول واریزشده فورا خرجش میکردم و اصلا پولش به خرید دوره نمیرسه
خدامنو از وجود پول بیخبرگذاشت تااون پول پس اندازبشه و بتونم دوره روبخرم
الان تاقدم6خریدم دوره رو ودارم روش کارمیکنم
و این یکی ازبزرگترین هدایتهای خدابود که من به وضوح ردپای خدارودیدم که چجوری اتفاقات روبرام چید
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
سلام. امیدوارم حالتون خوب باشه. این فایل رو شنیدم و از اولش یه چیزی تو وجودم بود که برخلاف این صحبت ها بود ولی به یاد نمی آوردم. نمی دونم چطوری توضیح بدم اما هر خاطره ای بود با یه آزار و رنجش همراه بود تا تقریبا به آخر که رسیدم متوجه شدم که توی دوره راهنمایی یه بیت شعر شده بود باورم. که همون موقع که معلمم این بیت شعر رو می خوند حس بدی بهش داشتم و بعد ترس و بعد به خودم گفتم نمیخوام به خدا نزدیک بشم و همیشه در یه حد پایینی خودمو نگه می داشتم که نکنه اتفاقهای بدی برام بیوفته. تو عالم نوجوانی فکر می کردم این شعر درسته و معلمم و شاعر از من بیشتر می دونن. واسه همین اینو پذیرفتم. و می بینم چقدر این باور خیلی جاها منو عقب کشیده. فکر کردم هرچی به خدا نزدیک تر بشم باید بیشتر زجر بکشم. من نمی دونم شاید این شعر منظور دیگه ای داشته و معلمم نتونسته بود اونجوری که باید تفسیرش کنه اما اون تاثیرش رو گذاشته بود تا الان که 34رساله هستم. و اون بیت شعر اینه: هرکه در این بزم مقرب تر است/ جامِ بلا بیشترش می دهند.
سلام سلام
این خدای جهان میدونه تو دل ما چی داره میگذره که میاد درباره همون موضوع به شما الهام میکنه دوروزی میشد که تعهد جدی داده بود م به خودم تمرکزمو از رو دیگران بردارم بزارم رو زندگی خودم و جهانم اومد که امتحانم کنه خداروشکر یه جاهایی تونستم ذهنمو کنترل کنم ولی هی تو یه چیزی داشتم پافشاری میکردم و اصلا متوجه نبودم که دارم دیگری رو تغییر میدم اونم با جنگ تازه فکر میکردم من چقدرررر دارم در حقش لطف میکنم بعد به خودم نگاه کردم دیدم چقدر احساس من بده پس حتما این مسیر درست نیست چون دقیقاااا داشتم میجنگیدم و مسیر هم برام زجراور پیش میرفت تا اینکه اومدم مسعله رو از رو دوشم برداشتم و سپردم به خدا و چقدرررر زیاد بار فکری سنگینی از روم برداشته شد و احساسم خوب شد قبلا تو کامنتای قبلم نوشتم که من هرجا خودم خودم پیش رفتم مسیر برام با زجر پیش رفته و هربار خدا اومد پاش وسط و من کشیدم کنار مسیر برام اسونتر از اسون پیش رفته مثالهای زیادی هم قبلا نوشته بودم
به قول شما بزرگترین پاشنه اشیل همینه که خدارو ما انسان میبینیم من خیلی دارم با فایلای توحید عملی اینو تو خودم جا میندازم که خدارو سیستم ببینم دیشب داشتم یه فیلم میدیدم خیلی جالب بود ادمایی که ادم بودن هرجا میخواستن کاری انجام بدن کارشون پیش نمیرفت از احساسات کمک میگرفتن مثلا یه جا طرف داشت جلوی فرشته مرگ گریه میکرد که مثلا بزاره فلان کارو کنه منم حتی ناراحت شدم و گریم گرفت اما اون اصلا بدون هیچ احساسی تازه فیلم بود ولی ذره ای احساس به خرج نداد و کار خودشو کرد و همش داشتم به خودم اینو میگفتم نرگس ببین احساسی عمل نکرد بببین این که فیلمه تازه این که فرشتس خدا که سیستمه چی پس قاونو عمل کن یعنی یه فیلم تا اخرش هی داشتم به خودم تلنگر میزدم حواستو جمع کن احساسی عمل نکن و خدارو انسان ندون خیلی دارم رو این باور کار میکنم و به اندازه همون یکمی که عمل کردم نتایجم یکم عمل کرده نیازه که این فایلو تکرار کنم چون من فقط یک بار گوشش دادم مرسی از شما و خدای عزیزم بابت تک تک هدایتایی که میکنه عشقتونم
بنام خداوند بخشنده مهربان!…
بنام خداوند هدایتگرم که به بهترین شکل مرا هدایت میکند..هدایتی که مرا همواره اسان میکند بسوی اسانیها!…..
سلام سلامتی به یار دلنوازم…استاد عزیزم!…این بهشت پر نعمت الهی و اسان شدن ها و نرم شدن زندگیت و ارامشت را،” بهتون تبریک میگم!..عزیز دل…
هیچ تقلایی به اندازه راه راست برایم خوش یمن و روزی رسان نبوده و هست…
زندگیم از روزی که با شما هم مدار شد..تا به الان..حتی روزهایی که مفهموم تضاد و گذشتن از این مسیر رو درک کردم..جز خوشبختی و حال خوب..یادگیری از قانون …چیز دیگه ایی نبوده..
همیشه نرمی و سادگی و پر از موفقعیت بوده..و تا به الان یسری اتفاقات خوبی برام پیش میاد..که باعث میشه..اصلا سوپرایز نمیشم..و میدونم بخاطر عملکرد درست روی شخصیتم و باورام بوده ..
چند مدته یه خاسته ایی داشتم..و سپردم بخداوند…به طرز شگفت اوری با سادگی بهم هدیه شد.. و حتی دیگر خاسته های”دیگم.. اینقدر روان و آسان هست اینقدر خداوند از طریقهای مختلف اجابتم میکنه اینقدر دلها برام نرم شده..که گفتنی و قابل مقایسه با گذشته ام نیست.و نخاهد بود..
یه دوستی که سالیان سال داشتم روش حساب باز میکردم که داستانها داره..خودش!براحتی وارد زندگیم شد.چه هدیه هایی از این شخص بهم رسیده چقدر روانی و اسانیهاست..همش شگفت اور…و حال خوبه!
واقعا شرایط زندگی الانم و ایده ها و خوابهای رویای صادقانه و نرم شدن دلها..همه و همه بخاطر تعقییر درونی من.و ایمان بخداوند بوده…
حتی جاهایی که سالیان سال واقعا ترس و واهمه داشتم براحتی برام اسان شد..و کارها براحتی برام انجام شد…
الان من” تمام خاسته هایی که گذشته ها اصلا بهش فکر نمیکردم الان من تو زندگیم دارمش..و قولها و وعده های الهی مهر محکم بهش خورده.همه در حال انجام شدنی هست..
و من باید عمل به الهامات خداوند رو بسیار جدی بگیرم..چون خداوند یه روز بهم گفت…یادت باشه..از نظر من این اتفاق برای تو انجام شده …فقط باید نگرانش نباشی باید بزاری من تو زمان خودش اتفاق بیفته..
فقط من باید بتونیم باورامو با تکرار این فایلها” قوی کنم..و ادامه بدم..چون همزمانی خداوند دقیق و واضح هست..
چند تا همزمانی خداوند برای کارهام…تو همین چند ماه
ورودی مالی برای خرید دوره عزت نفس.دقیق در زمان مناسب و در مکان مناسب.دقیقا به وقت درستش برای کارها و شخصیت سازی درونم ..
مشکلی که من سالیان سال داشتم تقلا واسش!میکردم و روی این موضوع حساب باز میکردم..در زمان خودش در مکان خودش براحتی انجام شد.پروندش بسته شد..
خاسته جدید من خرید موبایل با ورژن بالا دقیقا تو زمان مناسب و مکان مناسب هدیه از طرف شخصی..اصلا بهش فکر نکرده بودم اینقدر راحت انجام بشه..
و خیلی از خاسته های دیگه..ریز و درست “و همزمانی خداوند..همون صحبتی که شما استاد میگیید.به مو میرسه ولی پاره نمیشه دقیقا این همزمانیها هم برای من بوجود اومده…
اینا چی رو میرسونه!اینا همون امید و توکل و ایمان بخداوند بود..خداوند دوستداره ما بهترینها رو داشته باشیم من مدام سوره فاتحه رو تکرار میکنم.چه ترسهایی داشتم..چقدر روی عوامل بیرونی حساب میبردم..
چه زمانهایی میخاسته چه اتفاقاتی چه ادمهایی رو ملاقات کنم که اون موقع با من همدار نبوده..چقدر خداوند افراد رو برام فرستاده تا بهم کمک کنند..
چه خاسته ایی خاستم که برابر با اون موقعیتم بوده..چه دستانی چقدر راحت اون خاسته رو برام انجام دادن..
و خیلی خیلی زیاد بود.همینجور که دارم فکر میکنم و لطف خداوند هست ..چه درهایی با همین طرز تفکر و این باور توحیدی..چقدر راحت شدم به اسانیها!….
و همه لطف خدای بزرگه من به شخصه هیچ هیچ هیچ چیزی نمیدونستم میخاد چی بشه..هر جا یکاری رو سخت میدونستم حتی فکر کردن برام سخت بود..بخدا براحتی تو یه آن” برام انجام شد…
چند شب تو یه مجلس زنانه..سر صحبت شد…برمیگشت که حدودا چند روز پیش..ایشون یه مشکل خانواده ایی داشتن…
و ایشون اومد توضیح بده.گفتم نیازی نیست و خودش!شروع کرد..و یه لحظه جرقه ایی به ذهنم خطور کرد..گفتم نگاه کن!…
تو تعقییر کرده ایی!.شرایط زندگی تو کاملا متفاوت شده،… چون تو حال هوای فرکانس خوب هستی.
وقتی مشکلات اطرافیانو میشنوم…
زود بخودم یاداوری میکنم..نگاه کن!…
یادته گذشته خودتم با همین افکار بدبختیها و سرافکندگیها و قربانیها و شرکها..و وضعیت بدنی ناسالم بود…
یادمه حدودا یکماه کم و بیش!خداوند هدایتم کرد.به سفر و هدایت بجاهایی که خودش میخاست برم..
واقعا درک ما با کارکردن روی قانون زمین تا اسمان متفاوت میشه…
خیلی جاها ادعای فروش!بیشتر تو زمینه کاری خودشونو دارن..و خیلی تو دید مردمن..یا همون زر زیورشون همیشه ذهنم بهم میگفت نگاه فلانی کن..چقدر زرنگه تو بهیج جا نرسیدی و همینجور داشت منو مقایسه میکرد….(حتی با نتایج عالی و ارامش ارامش ارامش،”و حال خوب بدون هیچ عوامل بیرونی کارمو پیش میبرم.این زندگی شگفت انگیزم….)
ذهنم همینجور منو با دیگران با کارکرداشون زیر و پا میزاشت…..
من چقدر روی این موضوع مقایسه نیاز بکار کردن دارم…
این سفر هدایتیم خداوند یاریم کرد.تا باورای افراد رو درک کنم..
دیدم اون شخصی که خیلی از نظر مالی همجوره عالی داره.و فروش به نسبت خوب با قیمتهای بالا داره..یسری باوراها داشت ایشون جوری باهام صحبت میکرد..که من یه لحظه گفتم نگاه کن…
اصلا نباید به شکل ظاهری افراد بری..به شکل اون چیزی که تو جامعه هست..دیدم تمام اجناسشو یسری افراد هستند به قرضی میبرن.و میخاد تقلا کنه..برای اینکه پولاشو بگیره..
یه سفارش به من داد!..این شخص براحتی وانمود کرد.که من این جنسو نمیخام..یه لحظه گفتم خدا چکار کنم؟…و بهم گفت اشکال نداره هفته بعد پرداخت کنم.گفتم من قرض کار نمیکنم !..و هدایت خاستم این شخص همون لحظه مسخر من شد و فوری انتقال داد..
و دقیقا جاهایی هدایت شدم که اون اشخاص.تو فکر من.افرادی قوی از نظر کاری خودشون بودن..
دقیقا و تماما همه اون افراد “با همین باورا داشتن کارشونو پیش میبردن…تمام اون هدایتها همه داشتن یه نوع روند ثابت رو انجام میدادن..
و همه رو لطف خدا میدونم..خیلی درهای شخصیتی بروم باز شد..واقعا بخودم اومدم..دیدم همه تقلا میکنن برای اینکه بتونن امورات زندگیشونو بگذرونن..و من استاد این مورد رو میتونم ..توی تمام جنبه ها..تو زندگی گذشته خودم و الان زندگی افراد نزدیکم ببینم..
و مدام بخودم دارم یاداوری میکنم..که نگاه کن…تمام شرایط خوب تو..بخاطر کار کردن روی خودته ها!…
بخاطر ایمانت و نتیجه باوراتها!…
و،” شرایط گذشته ات!” و اون تقلاهاو اون سختی ها و روی عوامل بیرونیها و قربانیها همه و همه بخاطر اون افکار گذشته ات بوده.هااا…
و کل راز زندگی خوب ارامش.حال خوب …روی همین موضوع باور توحیدی هست..
استادم نمیگم خیلی خوبم..ولی میدونم زندگیام الان زمین تا اسمان در تمامی جنبه ها با گذشته ام زمین تا اسمان متفاوته!
و میدونم برای اینکه این خوشبختی رو بتونم نگهدارم باید عجله نکنم و خودمو با دیگران مقایسه نکنم..چون عجله نابود میکنه این دو نمونه که الان بیشتر درکش!کردم..باید خیلی روی خودم..حسابی ” کار کنم..
میدونی ذهن همینه…فقط چیزهایی میبینه که تو رو به احساس بد برسونه..باید بتونیم سپاسگزار همین خوشبختیها باشیم واقعا همین چند ماه چه درهایی بروم باز شده..اگه همین چند مدت پیش بهم میگفتن اصلا باورش!نمیکردم…
و این یاداوری و مقایسه نکردن و این عجله رو باید خیلی خیلی خیلی روش کار کنم..
و بتونیم روی داشته هام و الهامات و ایده های خداوند تمرکز کنم.ایده هایی که خاسته منو مهر زده..فقط باید زمان درست بصورت نرم ساده روان وارد زندگیم شود..
که این نیاز داره “روی خود کار کردن..
این نیاز داره سپاسگزار موقعیت و شرایط الانم.
همزمانی خاسته ها انجام میشه…
میخام یه خاسته گذشتمو بگم..من خیلی دوستداشتم وارد مقطع بالا تو فلان شهر بشم.
حقیقتا خیلی روزها براش جنگیدم.خیلی سختی کشیدم.و تا بدستش اوردم..
و روزی که رفتم برای ثبتنام.بخودم گفتم!نگاه کن بهش رسیدی .چقدر خودتو اذیت کردی..انگار برام یچیز پیش افتاده شد “همون لحظه..خیلی زیاد با وجود ندونستن قانون یه لحظه بهم الهام شد…و خودم تاییدش میکردم…
که” حتی قبول شدنم.م..من !..لطف خدا دونستمش!و هدایتی که من اصلا شناخت بهش!نداشتم انجام شد که بازم داستان خودشو داره..
خداوند بهم الهام کرد.اگه حالتو خوب گرفتی اگه با مادرت بحث نکردی و تشنج نداشتی قبولت میکنم..که اونم داستان مفصل داره…
زمان خیلی خوبی بود..و دیدم واقعا ارزش اونکارهای اشتباه نداشته…که الان بیام بخودم یاداوری کنم..چقدر ما انسانها عجولیم.
…..
و خیلی چیزها هست که من بهش رسیدم برام عادی شده…..
در نهایت بگم!
چقدر خوبه دست خدا رو باز بزارییم تقلا و سختی و زجر یعنی بدبختی خودمون…
تنها باوری که مدام بخودم اول صبح یاداوری میکنم و بیاد میارم خاسته هایی که به اسانی این مدت داره به شکلهای مختلف وارد زندگیم میشه..حتی خاسته های دیگممم.بهمین شکل وارد زندگیم میشه عادی میشه..فقط من باید بزارم همزمانی خدا که درست و دقیقه..مثل هدایت دوست عزیزمون .و همزمانی شما استاد عزیزم با این شخص..که اینچنین ایمانی رو در دل این شخص بوجود اوردین….کارها و خاسته های منم بصورت درستش..همزمان بشه!انشالله
چقدر این روی دوش!خدا نشستن.چقدر این راحتی خوبه.چقدر این اسانی خوبه!چقدر این فکر راحت طلبی خوبه..
از بس به ما مخصوصا ایرانیها و فکرهای فقیر گذشتگانمون به خردمون دادن.که واقعا میگم.راست میگن من باید سختی بکشم..و واقعا هنوزم باید خیلی روش کار کنم..و میبینم و درک میکنم..مخصوصا اون سفر هدایتی…واقعا فهمیدم همه دارن تقلا میکنن!برای چند غازی….
همون چیزی که خدا مدارم تو ایه حجر ایه 88 بهم گفت…مواظب باشیا..مقایسه نکن خودتو شرایطتو با دیگران عجله نکن بزار من اتفاق خوب به موقع وارد زندگیت میکنم..
اقا!چی بگم….اون خدایی که منو افریده من الکی .خوش شانسی تو دنیا نیومدم من با قانون سرکارم..
هر جا بری قانونه..من باید به قانون الهی پیروی کنم..
خدا میگه من اسانی رو برای تو میخام …..تو این مدار بیا هر چی بخای بهت میدم.تو ظرفتو بزرگ کن تو بندگی کن تو کاری نداشته باش …
استادم خداوند بارها بهم گفته !
با شکل با تصویر کاری نداشته باش اتفاق خوب تو زمان درستش برات انجام میشه ….
تو حالتو فقط خوب نگهدار تو کاری نداشته باش به چه شکل.تو کاری نداشته باش میخاد چجوری..
همین الان این موبایل جدیدی که تو دستته کی بهت داده…خدا و دستانش..
که الان داری!با عشق بندگی منو میکنی..پس بزار خاسته بعدای.تم..بهمینشکل اسان که فکرشم نمیکنی .. وارد زندگیت میشه ..
من باید بقول استاد بارها بخودم بگم من بندگی کنم من تسلیم باشم و شب بارها بارها بخودم این فایل رو مروری کنم بر نجواهای ذهنم..
تکرار تکرار تکرار..
تا بیاد بیاورم گذشتمو و شرایط الانمو مقایسه کنم.
مواظب رفتارم باشم…
بخدا افراد خودشون زیر وام قرض بدهکاری میبرن بخاطر اینکه بتونن.زندگی و اموارتشونو بگذرونن.من 100 تک تومنیم ..بدهکار هیچکس نیستم..همه رو صاف کردم تموم شد و رفت..بخدا روزهایی به مو رسیده خدا در عین واحد برام جور کرده..و پاره نشده..
چه دریافتهایی چه هدایتهایی وارد زندگیم شده..
مگه ما خوشبختی بنام ارامشم داریم..ارامش چیه؟!بخودم میگم…بخدا..خیلی نیازمند این صحبتها هستم…
وقتی من حالم خوب باشه.وقتی که نیازمند هیچکسی نیستم..وقتی با خداوندم در کنار هم هستیم..بخدا هیچ یاری به زیبایی یاری خداوند اینقدر برام خوشبختی نداشته…
این دو سال خورده ایی… به اندازه کل زندگیم..پر از خوشبختی و بهشت همیشه جاویدان بوده….همه جوره برای من پر از خیرو برکته…
چرا بیام بجنگم من گذشته..چرا بیاییم حساب باز کنم چرا بیام تقلا کنم ..با دیگران ور بیفتم..و روشون حساب ببرم
من ارامش!رو میخام که اون فقط خدا هست و این آرامش یه پکیچی از!لطف و مرحمتش با یه سبد گل تقدیم من میکنه..
خدای من بسیار مهربانه..تنها دوست زمینیم .و سرای اخرتمه!…که همه چیز منو میدونه دغدغه ها و شرایط زندگیمو میدونه خدا هست.استادم باورش کرد..و بهش هدایت شد…منم باور میکنم منم نیازمندشم..
منم این مسیر رو تا انتها میرم !..چرا که نرم!..
منم میخام اسان بشم منم میخام موفق بشم منم میخام سلامتی داشته باشم.منم میخام بهترینها شامل حالم باشه..چرا بجنگم..با جنگ چه چیزی رو میخام ثابت کنم…
من باید قوی باشم.من باید نور الهی رو تو زندگیم بیشتر کنم.نمیگم یجاهایی خدا بهم گفته اینکار درست نیست..و زود منطشو بهم گفته…
و من بعد متوجهش!شدم اره کارم اشتباه..هست زود برگشتم..خیلی جاها هدایتم کرده همین چند روز پیش..هنوز پاشنه گذشتمو داشتم اجرا میکردم..همون لحظه خدا اون زمان رو برام متوقف کرد.گفت حق نداری اینکار رو انجام بدی…
مخصوصا روی این نوع تفکر..حساب کردن روی دیگران!و مقایسه کردن و عجله کردن..عجله…یعنی زود به خاسته رسیدن…
که خداوند بهم گفت من فراموشکار نیستم من میدونم فقط بهم اجازه بده که کارمو انجام بدم..
عجله نمیزاره که باید خیلی مواظبش!باشم…
خدا تو کتاب رویاها گفت.انسانها فراموشکارن..مگه شما خاستتونو برای لذت نمیخایین پس لذت ببرر..
میخام کلام الهیمو به لطف خودش .در این فایل زیبا”به پایان برسونم!..
ولی میدونم این تکرار هنوز ادامه داره..چون ذهن افکارشو از روی ورودیها “بوجود میاره..باید خیلی مواظبش!باشم..باید بتونم تو مسیر درست ادامه بدم…
مسیری که خدا داره یکدل و یکصدا از زبان استاد برامون یاداور میشه..
که یادت بمونه زندگی اسانی هست
زندگی حال خوبه
زندگی نعمت و ثروت
زندگی رابطه خوبه
زندگی یه پکیج عالیه!
برای داشتن این پکیج..باید بتونی روی مدار من با فرمان خدا!برای همیشه ثابت قدم بمانی…و بهاشو بپردازی…بهاش..احساس خوب و ارامشه..
دیگه خودت با خودشناسی..که همون دغدغه های ذهنیته..باید به درک واضحی برسی و تربیتش!کنی..بسمت رشد حقیقی…
هر کسی با خودشناسی به خداشناسی میرسه هر کسی باید بتونه با توجه به موقعیتش!و شرایطش..باورای ذهنیشو هم مدار کنه با باورهای الهیش…
منم مدام باید بتونم این بروز رسانی رو مدام انجام بدم..بروز رسانی که شخصیت درونی منو تعقییر میده…
بروز رسانی که زندگی چند روز منو در اینده تعقییر چند درصدی میده.
در نهایت میخام سپاسگزار خداوندم که مرا هدایت کرد.تا پاشنمو بازم پیدا کنم.و این رگ عجله و مقایسه کردن رو از بیین ببرم..
به امید روزهای ارهی و مسیر آسانی و راحتی…
همین چند دقیقه پیش داشتم غذا میخوردم.یه لحظه غذا رفت تو مجرای نفسیم..انگار یکی بردتشتش گذاشتش کنار…
اون کس کیه؟…خدا!..خدا هست که داره تمام سیستم بدنمونو هدایت میکنه..
همون لحظه گفتم خدایا هیچی مثل سلامتی بقول استاد..چقدر باید سپاسگزارش باشیم.همین نفس…
سلامتی که خاسته هامونو تو این دنیا”کن فیکون میکنیم..ما میخاییم اجابت میشه..
اگه یه لحظه نفسم بریده بشه..کی میتونه منو برگردونه..هیچکسی..اگه تمام داروهای شیمیایی موقع نفسگیری به انسان تزریق میشه ایا میتونه منو برگردونه خیر…
هر چقدر ریز بشیم تو همین انداممون..میبینیم خیلی کوچک هستیم.خیلی زیاد…
چند روزه..برنامه گوگل ارت.دارم پیگیر میشم…یه رودخانه تو اروپا بود.روی نقشه دنبال کردم ..تا رسید به دریا..دیدم چقدر این رود پیچ در پیچه..چقدر بزرگه..گفتم نگاه کن…
چه کسی اینهمه نعمتها رو افریده چه کسی اینهمه فراوانیهای طبیعت رو خلق کرده که فقط ما جز کوچیکشو تو زمین مشاهده میکنیم..
کو بخودم میگم ..یادت باشه خدا هست…
یادت باشه فقط خدا هست که همه چیز رو مدیریت میکنه..
وقتی از بالا به کره زمین نگاه میکنی از دید ماهواره میبینی چقدر ضعیف و ناتوانیم…چقدر راحتدارییم قدرت دنیا و میدیدم به دست.روسیه و ترامپ فلان!
واقعا باید بجای خنده..از خودمون خندید..چقدر ما انسانها بدبختیم..که خیلی راحت گول افکار عمومی میخوریم..
خیلی راحت روی دیگران حساب باز میکنیم برای اینکه زنده بمونیم…
چقدر راحت منطقهای بدرد نخور برای خودمون میبافیم..
مخصوصا اینروزها که دیگه اخر خودشه هر سالم داره زیاد میشه…
پس برای موفقعیت برای هر چیزی!طبق گفته استاد در فتیل قبل..و باورای موسی پیامبر از خداوند اسانیها رو بخاییم اسانی که خیالمونو راحت کنه…اسانیها..نیاز به یه باور قوی در برابر نجوای ذهن داره..که فقط با یاداوری پروبال میگیره چنان نیروی قوی تو درونت ایجاد میکنه که هر چقدر سپاسگزارش!باشی کمه…
انشالله که بتونیم تو این مسیر همیشه اسان بشیم..و نرم بشیم برای روان شدن زندگی عالی و موقعیت شرایط عالی!
به امید موفقعیتهای پایدار و همیشگی..
خدایا چنانکن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار
استاد عزیزم سلام
برای نوشتن و گوش دادن به این فایل زیبا خدا هدایتم کرده.
من بعد از گذروندن یک بحران عاطفی که واقعا منو از پا درآورد گم شدم ،واقعا وسط،زندگی گم شدم و بعد از اون بحران هم یک پیشنهاد عاطفی جدید داشتم که شرایط این فرد خیلی بهتر از فرد قبلی بود و چند وقتی هست که ذهن من رو این فرد پر کرده
دیروز که روز جمعه بود به رسم عادت که پیاده روی میرم بعد از پیاده روی رفتم به یک کافه و اونجا شروع کردم به نوشتن خواسته هام و از خدا هدایت خواستم امروز صبح که اومدم سرکار خیلی هدایتی وارد سایت شدم و این فایل شمارو دیدم و ناخواسته دانلودش کردم واقعا انگار انگشاتم ناخواسته اینکارو انجام داد و من شروع کردم به گوش کردن حرفای شما .در نهایت به این نتیجه رسیدم که باید قلبی به خدا اعتماد کنم بهش اطمینان داشته باشم تا چرخ زندگیم روان بچرخه
من به شدت افت فرکانسی پیدا کردم ،بعد از نتایج خوبی که گرفتم به یک باره همه چیز رو رها کردم و انگار برگشتم به همون سارای قبل سارایی که پر از ترسه پر از نگرانی پر از دست دادن پر از نجواهای شیطان و من واقعا کنترل همه چیزو از دست دادم.میدونم دیدن فایل امروز جواب هدایتیه که دیروز از خدا خواستم و چقدر ما نااگاهیم به اینکه چقدر خدا بیشتر از ما دوست داره ما پیشرفت کنیم رشد کنیم با یک فرد درست و سالم وارد رابطه بشیم.
دلم می خواد با همه ی ترسی که تو دلم هست تمام و کمال خودم رو به خدا بسپرم بهش توکل کنم،توکل قلبی و نگران نباشم چون این نگرانی ها من و از پا در میاره و من شک ندارم خدا عاشقانه من و دوست داره و نمیخواد تو زندگی اذیت بشم، خدا دوست داره من عاشق بشم ،شاد باشم،ثروتمند باشم و از زندگیم لذت ببرم اما این باورهای منه که اجازه نمیده به سمتشون برم.
خدای خوبم بهم کمک کن تا صدای تورو بشنوم الهاماتت رو درک کنم و در برابرت تسلیم باشم
هدایتم کن به سمت آسانی ها و بهترین ها
من به بودنت ایمان دارم میدونم که منو میشنوی منو میبینی هدایتم کن
خداروشکر میکنم که خدا هدایتم کرده به شما و این سایت الهی که بتونم روحم رو آروم کنم
ممنون از شما استاد عزیزم