این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/11/abasmanesh-1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-15 05:22:082024-11-24 13:52:03ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من این باور رو «همیشه» داشتم که کاری ارزشمنده که براش زمان و انرژی زیادی گذاشته باشی وگرنه ارزش نداره، کاری ارزشمند که سخت پیش رفته باشه، یه آیه از قرآن این مواقع میاد تو ذهنم که مطمئنم اشتباه متوجه اش شده ام و اون این آیه ست که «لَقَد خَلَقنَا الإِنسانَ فِی کَبَدٍ»
استاد همین الان اومدم این آیه رو سرچ کنم که درستش رو بنویسم اولین نتیجه جستجوم این ترجمه بود:آدمی را در رنج و برای رنج آفریدیم.» و چگونه میشود از چیزی گریخت که جزئی از حیثیت و حتی وجود آدمی است، چه بخواهیم و چه نخواهیم!؟ نیز گفتهاند که کبد به معنی سختی و رنجوری است!!!!!
(امیدوارم شما ترجمه درست این آیه رو برامون بگید، گرچه خودم هم در پی پیدا کردن فهم درستش خواهم رفت)
مطمئنم که این ترجمه غلطه مطمئنم بهش، اما تا الان اینطور فکر میکردم و نتیجه هم همین سختی بود، در همه جوانب زندگیم
از وقتی با شما آشنا شدم به قول خودتون سیمان های این باور یکم شل شدن که الان میتونم بگم مطمئنم که این ترجمه غطله، اما هنوز باورم به حدی تغییر نکرده که نتایجم تغییر کنه
امروز صبح داشتم یه فایلی ازتون گوش میدادم که میگفتید ما گاهی از خودمون بیشتر از انتظار توقع داریم و تغییرات خودمون رو نمیبینیم اونجا هم دیدم دقیقا همینه و من همیشه از خودم چند ده پله بیشتر از جایی که هستم انتظار دارم و تغییراتم رو اغلب نمیبینم درحالیکه اگر مریم یک سال پیش رو هم حتی بیارن پیشم من باورم نمیشه این من بودم، خیلییی تغییر کردم ولی هنوز نتایج اونی نیست که میخوام و این گاها آزارم میده اما باز طبق همین تغییراتی که کردم میگم مریم صبر کن، اون نقطه ای که تو شروع کنی به تصاعدی پیش رفتن در انتظارته مطمئن باش و عجله نکن
استاد من باورم به خدا زیر و رو شد
من از خدا می ترسیدم
خدا قبلا در نظر من وجودی خشمگین و منتقم و عذاب دهنده بود که منتظر بود من یه کار خطا کنم و جوابم در لحظه بده، هربار میرفتم حمام و آب یکم داغ میشد میگفتم مریم تو آتیش جهنم رو چجوری میخوای تحمل کنی وقتی تحمل این داغی آب رو نداری، همیشه در ترس از عذاب خدا بودم، خدای من اصلا مهربونم نبود، اصلا رزاق نبود، اصلا رحیم و وهاب نبود…
اما الان، الان خدای من خیلیییی مهربونه
وقتی مهربونی یه آدم رو میبینم میگم خدای من از این هزارها بار مهربون تره، وقتی مهر مادر به فرزندش رو میبینم میگم این یه قطره از مهر خدا به بنده اش هست
خدای من الان خیلی رحمان و رحیمِ
خدای من الان خیلی رزاق و وهابِ
خدای من خیلی الان قشنگم
خدای من الان در هر لحظه همراه منه
خدای من تو الان تو آسمون ها نیست الان تو قلبمه
خدای من الان تو انگشت هامه که دارم تایپ میکنم
خدای من الان در اشک هامه که الان از سر غم نیست و از سر عشق و فکر کردن به بزرگیشه
خدای من از من به خوشبختی من مشتاق تره
خدای من الان خیلی قشنگیه
استاد این تغییر برای من خیلی تغییر بزرگ گی بوده و هست
من قرار خدارو از این که الان درک میکنم هم بهتر و بیشتر و قشنگ تر درک کنم
خودش میگه الله اکبر
از چی بزرگ تره؟
از هرچی که تو فکر کنی، از هرچی که تو درک کنی، از هرچی که تو بگی بزرگ تره
الله اکبر
من این خدارو دارم
حالا میخوام گام به گام قدم بردارم در مسیر آسانی ها
میخوام رو دوش خدا بشینم
تو همین مسیر هم فقط خودش میتونه کمکم کنه
فقط خودش و خودش
آخ استاد چی بگم از توحیدی که من یه ذره هم در وجودم نداشتم و الان یکم فقط یکم توحیدی شدم و همین باعث شده من از آدم ها نترسم، من رو آدم ها حساب باز نکنم یا بهتره بگم کمتر شده ترس و حساب باز کردنم روی آدم ها خیلی کمتر ولی هنوز جا داره
من این توحید رو به دنیا نمیدم
یعنی یکی بیاد بگه دنیا رو بهت میدم فقط بگو من این کار رو برات کردم میگم نه نمیخوام(خدایا خودت کمکم کن که اینطور باشم)
استاد از فایل «فقط روی خدا حساب باز کن» شما من زندگیم تغییر کرد، مریم عوض شد…
استاد ممنونم ازتون که هربار آسان تر و شیواتر و قشنگ تر مطالب رو به ما میگید
خدایا شکرت که استاد ما خودش داره تو این مسیر قدم برمیداره و وقتی حرفی میزنه به جان ما میشینه
اصلا ذهن کم میاره که بخواد مخالفت کنه چون حرف شما از ذهن و منطق نمیاد از قلب میاد
استاد بازم برامون بگید
بازم از خدا بگید
بازم از قرآن بگید
بازم از سادگی بگید
بازم از عشق بگید
استاد صحبت هاتون خداییه و من وجودم طالب شنیدنش هست
استاد بازم خدای مهربونم بگید
بازم از خدایی که از ما مشتاق تره به خوشبختی ما بگید
استاد زبان خدا هستید برای من
من خدارو با شما یکم فقط یکم شناختم
همیشه دوست داشتم بدونم خدا چیه کیه چجوریه
الان به درصد فهمیدم
الان دلم پر میکشه برای روزی که بخوام برم پیشش
الان ازش نمیترسم
الان دوستش دارم
آخ که چقدر این حدیث قدسی رو دوست دارم و جز اولین چیزهایی بود که وقتی رفتم کلاس خط به استادم گفتم اینو بنویسه من میخوام یاد بگیرم:
«من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلیّ دیته و من علیّ دیته فانا دیته / آن کس که مرا طلب کند، من را مییابد و آن کس که مرا یافت، من را میشناسد و آن کس که مرا شناخت، من را دوست میدارد و آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق میورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق میورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را میکشم و آن کس را که من بکشم، خونبهای او بر من واجب است و آن کس که خونبهایش بر من واجب شد، پس خود من خونبهای او هستم»
راجع به ترجمه آیه ای که گفتی بعضی از مترجمین طور دیگه ای هم این آیه رو معنی کردند ، که یکی رو برات اینجا کپی میکنم
” هرچند طبق معمول «کبد» را در آیۀ «لَقَد خَلَقنا الإنسانَ فی کَبَدٍ» (بلد، 4)، به معنی «رنج و سختی» گرفتهاند ،اما در معنای «تعادل و استقامت» یا «کمال اعتدال و استواری» نیز به کار رفته است.
عرب گوید: «الشمس فی کبد السماء؛ آفتاب در میانۀ آسمان است» (لسان العرب).
بنابراین «به راستی انسان را در تعادل و استقامت آفریدیم»، میتواند معنای دیگر و حتی راجح آن باشد.
و آیات «لقد خلقنا الإنسان فی أحسن تقویم» (تین، 4) و «فتبارک الله احسن الخالقین» (مؤمنون، 14) میتواند مؤیّد این معنا باشد.
کبد در واقع همان حالت وسط و میانه است که سبب تعادل و استقامت میشود.
کبد در بدن انسان و حیوان هم چون در میانۀ بدن است، کبد نامیدهاند.
علاوه بر این، انسان را در رنج آفریدن، چه پیام خاصی در آیه میتواند داشته باشد؟!
مگر اینکه با تکلّف به توجیه آن بپردازیم!
از سوی دیگر نگاه قرآن به قضایا بیشتر از دریچۀ مثبت است تا منفی!
آیا خدا در قرآن فقط میخواهد وضعیت اسفبار دردها و رنجهای انسان را به رخ بندگانش بکشد؟! اینکه بر خود بندگان پوشیده نیست و خوشبینی و نگاه خوشبینانهای را هم به پیشگاه قدس او ایجاد نمیکند! ….”
من دنبال این هستم که قرآن رو با ترجمه ای صحیح و روان پیدا کنم و از مدت ها پیش در یک سایتی به ترجمه های مختلف برخوردم و بجز آقای معزی ترجمه ای که خود کلمات رو ترجمه کنه و تفسیر نکنه به فرد دیگه ای برنخوردم و الان چک کردم ایشون هم به همون رنج ترجمه کردند ولی این ترجمه ای که شما نوشتید بسیار به دلم نشست
ممنون میشم شما منبع این ترجمه رو بهم بگید تا بتونم ازش بهره ببرم.
چقدر مثال هایی که آوردید منطقی و قابل درک بود ممنونم ازتون
«از سوی دیگر نگاه قرآن به قضایا بیشتر از دریچۀ مثبت است تا منفی!»
چه باور فوق العاده و درستی بود این جملهی شما
انشاالله من بعد اینطور با این باور به قرآن و آیاتش نگاه مبکنم
آخه چند بار شده بود که بعضی دوستان رو به نامی که در پروفایلشون نوشته بودند خطاب کردم و بعد خودشون اصلاح کردند که فرد دیگری هستند که کامنت رو نوشتند و مثلا با پروفایل همسر یا خواهرشون اومدن، من هم فکر کردم انتهای پیام شما نوشتید محمدعلی کوشا و پیام از طرف یکی از اعضای خانواده شماست!
عذر تقصیر
چه جالب که من خودم دوست داشتم بدونم این ترجمه از کیه و شما از قبل برام نوشته بودید و من فقط اشتباه متوجه شده بودم
نکتهی قشنگی داشت برام این اشتباه که گاهی از پیش آنچه که من میخوام فراهم شده(اینجا جواب سوالم رو شما از پیش داده بودید ) اما اشتباه متوجهش میشی و بعدش متوجه اشتباهت میشی و این مسیر زندگی کردنه و همینقدر که الان من خندم گرفت از اشتباهم تو زندگی هم همینطور باشم و گذر کنم ازش
و سلام به دوست عزیز و هم مدار و هم فرکانسیم مریم خانم
کامنت رو داشتم میخوندم که هدایت کرد خداوند که پاسخ رو بدم تا اگاهی رو که استاد در این مورد من گوش کردم دقیقا نمیدونم تو کدوم فایل بوده در اختیارتون بذارم که باورتون رو نسبت به این آیه تقویت کنید
فی کبد به معنای رنج و سختی است
و یک معنای دیگر که ما انسان را 2 پا خلق کردیم که راه برود
حیوانی یا موجودی که رو دو پا راه میرود
و این آیه آیی است که یکبار آمده و کلمات متشابه دارد
آره این معنی رو دارد که ما انسان رو تو رنج و سختی آفریدیم
ولی معنای دیگرش که استاد گفتن حیوان یا موجودی که رو دو پا راه برود
و کلمه 3 حرفی کبد یکبار کلا تو قرآن آمده و مفهوم سختی رو دارد
و آیه متشابه است و موضوعش دو معنا دارد و استاد گفته دنبال حاشیه نباشید
و چرا نگیم که ما انسان را خلق کردیم که رو دو پا راه برود
امیدوارم کمکی کرده باشم و این هم هدایت الله بود که گفت پاسخ بده من هم توسط استاد عزیزمان که توضیح دادن در اختیار شما قرار بدم تا به معنای دوم انسانی که رو دو پا برود توجه کنید و ذهنت رو درگیر نکنی
پرانرژی باشید بهترینها رو از فرمانروای کل کیهان و سیارات و عالمیان برای تمامی دانشجوهاوسایت الهی و تمامی مخلوقات جهان خواستارم
در مورد سوالی که در مورد اون آیه کردید استاد تو یکی از فایلهاشون که الان نمیدونم دقیقا کدوم فایل بود گفتن کبد به معنی سختی و درد و رنج نیست و به معنی موجودی هست که روی دوتا پا راه میره و در قران به معنی بعدیش ینی درد و رنج تفسیر شده
انشالله هدایت میشم به اون فایلی که استاد در این خصوص گفتند
متشکرم که چراغی در ذهنم روشن کردید، الان یهو به ذهنم رسید که ما تو زبان خودمون و حتی زبان انگلیسی بیشتر برای یک کلمه چندین و چند معنی مختلف که هیچ ربطی به هم ندارند داریم ولی شخصا تو زبان عربی تا حالا به این موضوع توجه نکرده بودم و قطعا که همینطور هست و ما باید ببینیم تو جمله و یا آیات قرآن کدوم معنی تعریف درستی داره.
سلام استاد بینظیرم،خانم شایسته فوق العاده ام و دوستان عالیم.استاد جان، اخه چرا اینکارو با من میکنی؟چرا؟هر بار اشکمو در میاری؟هر ان هدایت.قربون خدایی که هر ان،داره باهام حرف میزنه فقط باید بتونم اروم باشم تا بشنوم.نمیدونم شاید نبایداین ماجرا رو اینجا بگم ولی…شما تو این فایل در این باره میگفتید ومن میگفتم( با احساس امنیت ازطرف خدا) استاد لطفا دیگه ادامه نده ولی نکتشون مهمه.ما هم تازگیها ماشینمونو دزدیدند جلوی در خونه وقتی همسرم رفته بود مقداری اونورتر اشغالها رو بندازه و من و پسرم داشتیم میومدیم پایین که مثلا بریم کمی تفریح.من اصلا زنگ نزدم بگم این اتفاف افتاده برای اینکه دلداریم بدن یا هر چی.با اینکه من 18سال بهش گفتم ماشین روشن نذار،سوییچ روش نذار و…ولی …کو گوش شنوا.اره این اتفاق افتاد.همسرم تونست تقریبا ذهنشو کنترل کنه.متاسفانه من نتونستم ذهنمو کنترل کنم و تو کوچه گریه و داد سر همسرم که من این همه سال بهت گفتم.یکبار تو تو این همه سال حرف منو گوش ندادی واخرش گفتم اصلا حقته و اومدم بالا با پسرم(واقعا دلم نمیخواست اونجوری بگم از سر دلسوزی بود).حالا با اینکه ماشینمون تیبا هست و مدل بالا نیست و مال برادرشوهرمه(باهم کار میکنند ومنم از کاراشون وحساب ،کتابشون و…سر در نمیارم) ولی بینهایت خدا رو شاکرم وعاشق ماشینمونم.خدا رو شکر که همون لحظه اتفاق بدتری نیفتاد برا همسرم.من دور اون خدات میگردم استاد جان.دور خودت میگردم استاد جان.اگه باشما و… اشنا نبودم تا اخرش گریه بود.اره،ما اومدیم بالا.از چند روز پیشش بود فایلی که راجع به تجسم بود رو گوش میدادم و خواسته هامو میگفتم،تجسم میکردمو….اومدم بالاو فقط باتمام وجود فکرمو احساسمو گذاشتم رو برگشتن ماشین خوشکلمون.یه شب با اینکه خیلی خسته بودم رفتم گوگل و تیباهارو اوردم و چند ساعت قشنگ حس میکردم اره داریم پیاده میشیم میشینیم وسایلامونو برا سفر میچینیم و…حالا بر عکس شوهرم در این موقع هی داشت میچرخید تو خونه ،میرفت بالکن نگاه بیرون میکرد.خیلی ناراحت بود.بهش میگفتم بهش فکر نکن.فکر کن دوباره داریش پیدا شده.اگه عکس ازش داری نگاش کن و یا سرچ کن و با تمام وجود و حس خوب فکر کن داریش باز.هر چند الکی باز این همه گفتم ودل سوزوندم.و خودم اینکارو کردمواستادجان جواب داد، اقا جان جواب داد.تجسم جواب داد ،خدای دهنده و بخشنده ام جواب داد.اونجور که فکر میکردم دقیقا نصف شب زنگ زدن و گفتندماشین پیدا شده و…. تو همه کسمی خدا ،همه چیزمی.فقط بتونم ارامش محض داشته باشم با تو.الان باز داره همینطور اشکم میریزه.2 درس داشت برام.1 کنترل ذهن و سپردن همه چی به خدا.2تجسم واقعی و+ که حتما جواب میده.بعد اینکه یه مدته خصوصا اخیرا خیلی با خدا حرف میزنم ،مینویسم.هر اهنگی میاد تو سرم باخودم میخونم بااون ریتم درمورد خدا میخونم و سپاس برا همه چیز خصوصا ماشین و همه نعمتهای دیگه و…وقدرتش و انگار سر تا پام خدایی میشم.خدایی چقدر دورش بگردم صداو هوش عالی بهم داده و قشنگم میخونم.خیلی جدیدا اینجوری میشم.همسرم که هی میگه زده به سرت،کم داری،دیوونه شدی.اره دیوونه شدم.دیوونه فقط خودخدا شدم همه چیز و همه کسم شده اون مگه قشنگتر از اینم داریم؟خدا تمام عشقمه تمام محبتمه و… بزودی به امید خودش تمام ثروتم و…شده. بعد چه جالب شما تو این فایل که راجع به خدا بود اسم سوره یوسف رو اوردید که اون اقاهه گفت.و منم این روزایی که خدا رو با باورهای قدرتمند صدامیزنم و گریه میکنم یاد سوره یوسف و اشکهایی که حضرت یوسف تو قسمتهای اخر از قدرت خداو…میریخت میفتم.خداجان بازم هدایت نابت.چرا اسم سوره دیگه ای رو نبردید استاد؟موضوع دیگه اینکه منم خیلی اینو خصوصا شبا موقع خواب میگم که خدا مثل نیروی برقه که جاریه هست مانمیبینیمش ولی وجود داره و اثراتش یعنی روشن شدن لامپوو…رو میبینیم. خداجان خودخودخودم یک دنیا شکرت زبانم قاصره در وصفت.ملکا ذکر تو گویند که تو پاکی و خدایی……. همگی در ارامش و پناه خود خودش باشیم.
چنان تپش قلب و ذوقی برای نوشتن دارم که گویی بهترین کار جهان و می خوام انجام بدم!
مدتهاست درسایت کامنت نذاشتم، تواین مدت آگاهی ها و درکم از قوانین و دوست داشتم بیام در دوره ها بنویسم اما همش می گفتم که فعلا ننویس، وقتش نیست تا اینکه الان! الان که یک ساعت وقت برای خودم گذاشته بودم که برای خودم بنویسم، اما بهم گفته شد که اینجا و در مورد این فایل بنویسم! اونم من که کلا به غیراز دوره ها، معمولا جایِ دیگه نمی نویسم! ولی شما ببینید که این فایل چی هست که من الان دارم اینجا می نویسم…
تازه بزارین بیشتر از انرژی خاصِ این فایل براتون بنویسم و اینکه چرا الان بعد این همه مدت که می خوام درکم از آگاهی ها رو در سایت بنویسم، امضای آخرش با این فایل انجام شد؟!
حدود دوماه پیش، همون موقعی که بعد یه کم کارکردن روی باور فراوانی، نعمت ها به سمت من سرازیر شده بودند، نشانه ای برای یکی از خواسته های مهمم اومد که من فکر می کردم که بهتر از این دیگه نمی شد، همه چیز در ظاهر اون چیزی بودکه من می خواستم، خب البته هم روی احساس لیاقتم کار کرده بودم، هم روز برداشتن ترمزهام و هم کمی و فقط کمی روی باور فراوانی و مجموع اینها شد نشانه ای که تاحالا برام پیش نیومده بود..
من دیگه تو ابرها بودم و فرکانس و هم حس می کردم که به خواسته ام نزدیک شدم..تا اینکه یه دفعه اون نشانه دیگه ادامه دار نشد و ناتمام ماند!
طبق معمول که سریع دنبال ترمزی که باعث این موضوع شده می گردم، شروع کردم به بررسی ترمزهام..دوباره رفتم سراغ تمرین های بی نظیر ج 2و 3 کشف قوانین زندگی، شروع کردم چند روز مداوم، نوشتن و تفکر.. بااینکه از لحاظ ظاهر در نعمت ها و معجزات زندگی غرق بودم اما در درون به خاطر این ترمز، در ذهنم جهنمی به پا شده بود و متاستفانه طبق معمول، ناخودآگاه به خاطر ترمزهام به خودم عذاب وجدان می دم که البته این دفعه و با احساس لیاقت سعی می کردم که آگاهانه حواسم به این موضوع باشه( بماند که این یادآوری هم معجزه وار اتفاق افتاد، یعنی یه صبحی که از خواب بلند شدم، ایمیل سایت اومد که دوست عزیزی برای ج 15 احساس لیاقت برای من کامنت گذاشته بود و جالبه که من کنجکاو شدم که ایمیل و باز کنم و الله اکبرررر که نگو ج 15، همون نیاز من بود، یعنی کامنت خودم و که خوندم که نوشته بودم که دارم با اشتباهاتم هم در صلح قرار می گیرم و اگر غیر این باشه و به خودم احساس گناه بدم، طبق قانون احساس لیاقت نمی تونه جایی قرار بگیره که احساس گناه هست و..) خلاصه خداوند باهام حرف زد و یادآوری کرد که درسته که داری طبق قوانین دنبالِ ترمزت می گردی امااااااا نباید به خودت احساس گناه بدی..
استاد من بارها این موضوع و تجربه کردم که به ظاهر دارم روی قوانین کار می کنم و دنبال ترمزم می گردم اما به خاطر اینکه هنوز ترمز دارم و به نتیجه نرسیدم و فقط یک قدم مونده، ناخودآگاه به خودم احساس گناه می دم!
این موضوع خیلییی ریز و مخفی هست، کلا موضوع احساس گناه دادن به خود، خیلییی ریز و ناخودآگاه هست
خلاصه در حال پیدا کردن ترمز جدید یا ترمز اصلی بودم، اون کد ریز و کوچیکی که جلو run شدن برنامه رو گرفته بود، داشتم با تمرین و صحبت های خانم شایسته در ج 2 کشف ق ز جلو می رفتم که مریم جان داشتن مثال گواهینامه گرفتن تو امریکا رو می زدن و می گفتند که تا به ترمزشون آگاه شدند، خداوند سریع بهشون یه فرصت جدید داد و ایشون دوباره سریع با باور جدید امتحان دادند و قبول شدند. یادم هست که من درحال رانندگی بودم که این حرف و شنیدم و همون موقع، ناخودآگاه گریه کردم و گفتم که خداجونم منم ترمزم و پیدا کردم، پس به منم یه فرصت جدید بده و کاری کن که اون نشانه تموم نشده باشه و ادامه دار بشه، اما برای من نشد! می دونستم که اگر ترمز و کامل حل کرده باشم، باید طبق معمول که به چندساعت از درخواست خواسته نگذشته، جواب می آد، الانم باید جواب می اومد اما نیومد..
بماند که واقعا دیگه ذهنم داغ کرده بود که من چطور باید این ترمز و که سالهاست دنبال منطقی کردنش هستم و حل کنم! و چون نمونه والگویی براش نداشتم، درنتیجه نمی تونستم رسیدن به خواسته ام و باورسازی کنم یعنی به کمک قانون، با برداشتن ترمز احساس لیاقت و ترمزهای دیگه ، خیلییی به خواسته نزدیک شده بودم اماااا در یک قدمی رسیدن به خواسته، ترمز همیشگی سرباز زده بود و به من می گفت که همون طور که خودتم می دونی و فقط زور می زدی برای باورسازی رسیدن به خواسته، هنوز نتونستی به صورت منطقی این ترمز و حل کنی!
خلاصه نگم براتون که از لحاظ ذهنی چه فشاری و تحمل کردم اون چند هفته ،دلیلش هم این بود که چون به قانون ایمان داشتم و بارها برام پیش اومده بود و می آد که واقعا زیر 6 ساعت از زمان درخواستم(البتههه به شرط اینکه ترمزی نباشه)، نتیجه برام ایجاد می شه ،به خاطر همین کلافه بودم و کلافه تر به خاطر اینکه من این ترمز و از قبل هم می دونستم اما همیشه فقط زور می زدم برای حلش و دائمی حل نمی شد.
خلاصه، خودم و با کار سرگرم کردم تا ذهنم کمی استراحت کنه، بعد هدایت شدم به ج 1 دوره ی عشق و مودت، قسمتِ بی نظیرِ هماهنگی ذهن و روح با هم، چنان دریچه ی درک من برای این آگاهی باز شد و چیزهایی داشتم یاد می گرفتم و تند و تند گفته می شد که دوست داشتم ساعت ها بیام این آگاهی ها رو با شما و بچه های سایت به اشتراک بزارم اما نشد که بیام بنویسم(الان دلیلش و می فهم، چون هنوز نیاز به یادگیری آگاهی های دیگه در کنار اون آگاهی ها داشتم)
خلاصه کلی حس و حالم بهتر شده بود تا اینکه هدایت شدم به ج 4 ک ق ز، یعنی اتفاقی با خودم گفتم که حالا که تمرینات و بارها انجام دادی و ترمزت و می دونی و نتونستی کامل منطقیش هم کنی، اشکال نداره حالا برو یه نگاه به جلسه ی 4 بانداز و این دفعه این جلسه رو گوش بده، چیزی و که از دست نمی دی.. شروع کردم به خوندن متن اول جلسه و اون قلمِ زیبایِ مریم جان که همیشه معجزه می کنه، دیدم نوشته شده که در این ج می خوایم که دوباره اصل اولی و که خودمون خالق زندگی هستیم و مرور کنیم، اولش ذهنم گفت که خب اینکه معلومه و می خواست در بره از شنیدن جلسه، اما شروع کردم به شندیم جلسه و فکر کنم ده پانزده دقیقه ی اول فایل بود که خشکم زد!! اونجایی که استاد شما می گین که بچه ها مهم ترین موضوع اینه که ما باورنداریم که خودمون خالق زندگیمون هستیم، به ظاهر این جمله خیلی ساده هست اونم برای ج 4، اما من خشکم زد از این بابت، که بله اینقدر این موضوع مهم هست که من بعد این همه کار کردن روی تمرین های دو جلسه ی قبل، هنوز روی این باور اصلی مشکلی دارم، بله به خاطر ایمانم کمم به این باور و به خدا، نتونستم خواسته ام ودرست منطقی کنم برای خودم که حتما می تونم بهش برسم و فقط می خواستم با ذهن خودم، باورسازی کنم، در صورتیکه ساخت این باور که خودم خالق زندگی خودم هستم، با ذهن امکانپذیر نیست و باید با آگاهی های روح و ایمان و دریک کلام با توحید این باور و ساخت!!!!
اون موقع داشتم تند و تند آگاهی های ج 1 عشق و مودت که مهم ترین رابطه ی ما، رابطه ما با روح و خدای خودمون هست و با این جمله ی شما در ج 4 ک ق ز، که بچه ها موضوع اینه که ما هنوز باور نداریم که خودمون خالق زندگیمون هستیم و کنار هم می زاشتم و به یه درک هایی از قانون می رسیدم، اما اون موقع هنوز با توحید یکی نشده بودند این آگاهی ها و هنوز یه چیزی کم بود..
تا اینکه چند روز بعد هدایت شدم به جلسه ی قرآنیِ قدم اول، با موضوع هدایت، چیزهایی داشتم می شنیدم که گویی بار اول بود که اون فایل و می شنیدم! باز داشتم آگاهی های مهمی روزهای قبلی و با موضوع هدایت، کنار هم می زاشتم و پازل ذهنی ام داشت کامل می شد که ای وای، چرا فکر می کردی که همه چیز و باید با ذهن خودت بری جلو؟!
استاد همیشه با خودم می گفتم که دلیل این همه موفقیت استاد توحید هست اما نمی تونستم توحید گونه فکر کنم، حتی برام عجیب بود که اگر خودمون خالق زندگی مون هستیم، پس چرا استاد از خدا می پرسه که حتی برای رفتن به محلی، از کدوم راه برم؟ مگه استاد نمی گن که خدا برای ما چیزی و نمی خواد و ماخودمون باید زندگی مون و طوری که دوست داریم خلق کنیم، پس این حرف با اینکه استاد همه چیز و از خدا می پرسن که منافات داره؟!
نمی دونم چطور بهتر توضیح بدم اما می دونم که احتمالا مشکل بقیه ی بچه ها هم هست در درک درست قانون!
بزارین بیشتر توضیح بدم:
من در خانواده ی مذهبی بزرگ شدم، مدرسه ی مذهبی و محیطی که درش بزرگ شدم، همه چیز و به خدا محول می کرد، حتما خدا برات نخواسته یا از خدا بخواه و… اون تفکر، خالق بودن و از آدم می گرفت، و خدا رو یه موجود دلسوز و گاهی خشن نشون می داد که در نهایت اونِ که تصمیم می گیره…(همون نگاهی که به قول شما استاد، کاملا مخالف سیستمی بودن خدا هست)
خلاصه تا اینکه بزرگتر شدم و با قانون جذب و کتاب راز آشنا شدم، اونجا برای اولین بار فهمیدم که نه من خودمزندگی ام و خلق می کنم با این تفکر جدید، اون خدایی که بهم گفته بودند رفت کنار و من شدم صد درصد مسئولِ همه چی با قانون جذب، خب به یه سری خواسته ها هم می رسیدم اما خیلییی جاها کم می آوردم و یه باگی هم در این اطلاعات جدید احساس می کردم…
تا اینکه چند سال گذشت ومن با شما آشنا شدم ،از همون اول به درستی حرف های شما ایمان داشتم که تمام حقیقت مطلق هستند و باگی ندارند اما درکشون با شنیدنشون زمین تا آسمون فرق داره اما باز همیشه می دونستم که دلیل تمام موفقیت های شما توحید هست ولی چون من با نگاه های قبلی به این موضوع نگاه می کردم، همیشه و شاید تا همین الان هم در این موضوع می لنگیدم که کجاها من خالق هستم و کجاها باید از خدا بپرسم؟ حتی در ظاهر می دونستم که تمامی این قوانین باور و فرکانس هم براساس قوانین خود خداوند هستند، می دونستم که خدا یه سیستم هست اماااااااااااا در اجرای هماهنگی ذهن با روح یعنی من و خدا کنار هم مشکل داشتم، نمی دونم چطور بهتر توضیح بدم؟
اما منظور اینه که وقتی می گفتم که اوکی من خالق زندگی ام هستم با باورهام، دیگه می خواستم تمام بارِ رسیدن به خواسته ها رو خودم به تنهایی به دوش بکشم که طبیعتا نمی شه، چون ذهن در مقابل اینکه چطوری و چه جوری کم می آره، یعنی نمی تونستم یه هماهنگی بین بخش خودم(مسئولیت های خودم در باورهای خودم) و بخش و مسئولیت خداوند در ایجاد خواسته ام و ایجاد کنم!
یعنی یا همه ی مسئولیت و خودم می خواستم بپذیرم که اونجاهایی که الگو و نمونه نداشتم و خیلییی باور متفاوتی با جامعه می خواستم ایجاد کنم، ذهنم کم می آورد و اونجاهایی که می خواستم فایل های توحیدی و اجرا کنم و از خدا بخوام که کارا رو برام بکنه، ناخودآگاه برمی گشتم به درکی که از خدا توسط جامعه و خانواده گرفته بودم و از مسئولیت های خودم (در ساخت و ارسال فرکانس) فاصله می گرفتم!!!!
دقیقا مثل فردی بودم و هنوز هم هستم که می دونه باید همزمان که کلاج و می خواد بالا بیاره، باید اون یکی پاش و از روی ترمز برداره، اما هماهنگی دوتا پا با هم، براش سخت هست، هرپا رو به تنهایی می تونه اجرا کنه اما خب ماشین جلو نمی ره..
خلاصه همیشه در اینکه کجاها من باباورها و فرکانسم خالق هستم و کجاها در عمل باید از خدا،کمک و هدایت بخوام، گیر می کردم(هنوزم این طور هستم اما دارم بهتر می شم چون تکاملی هست) اماااا استاد اعتراف می کنم که واقعا درک درستش و انجامش سخت هست، برای همین هست که معدود افرادی مثل شما هستند که تونسته باشند به قول خودتون روی شونه های خدا نشسته باشند و به همه ی خواسته هاشون برسند.
خلاصه دو سه روزی داشتم فایل هدایت در قرآن( ج 5 قدم اول) و برای خودم مزه مزه می کردم و باز سوال جدید که اوکی الان که دارم یاد می گیرم همش از خدا کمک بگیرم حالا این دفعه در رابطه با انسان های دیگر که اونا هم خودشون خداهایی هستند برای خودشون، برام سوال پیش اومده بود که کجاها قانون برانگیختگی کار می کنه و کجاها من نمی تونم انتظار داشته باشم که آدما همش برام خوب باشند، چون اونا هم خداهایی هستند برای خودشون و من توانایی تغییر اونا رو ندارم
مثلا اگر آدما وجه خوبشون و نشونم می دن و کارا خیلیی برام خوب پیش می ره، یه دفعه همین سوال ذهنی می آد کار و خراب می کنه و آدما یه دروغی یا اشتباه کوچیکی انجام می دن و من یه دفعه به خودم می گم که دیدی که تو هیچ کاره هستی برای آدم های دیگه، یعنی این دوتا آگاهی و هم برای روابط با آدم ها قاطی می کنم که کجاها قانون برانگیختگی کار می کنه و کجاهااگر دروغی گفتند یا اشتباهی کردند، باید بپذیرم که اونا هم خداهایی هستند برای خودشون و من نمی تونم انتظار داشته باشه که همیشه خوب و بدون اشتباه نباشند در ارتباط با من
تا اینکه جواب اومد که جواب اینه که تا زمانی که مهم ترین رابطه ات، رابطه ات با روح و خداوند هست و خیلی روی آدما فوکوس نمی کنی، همه چی جادویی و عالی پیش می ره اما وقتی آدم ها و رفتارها و حرکاتشون برام مهم می شه، در یک کلام، رابطه به اونا، برام مهم تر از رابطه با روح وخدای درونم می شه، همه چیز می ریزه به هم و الان می فهمم که چرا شما این همه تاکید می کردین که کلید تمام روابط، این موضوع هست. و جالبه که وقتی من فقط به فکر رابطه ام با خدا هستم، ناخودآگاه قانون برانگیختگی هم اجرا می شه، فقط کافیه من روی آدم ها و رفتارشون خیلی زوم نکنم، چه رفتارهای خوبشون و چه اشتباهاتشون!
خلاصه در حال یادگیری درس های جدید بودم برای خودم که فایل هدایت که تموم شد، این فایل اومد روی سایت!!!!
الله اکبررررررر
این فایل در ادامه ی فایل هدایت دقیقا به موقع، باید روی سایت قرار می گرفت؟! اونم نه فایل قدیمی و ضبط شده، نه یه فایل جدیدی که استاد با فرکانس های الانشون و اینقدر دلسوزانه و با شور وشوق، می خوان موضوع اهدنا صراط المستقیم و به ما توضح بدن!! فایلی که موضوعش جدید نیست اماااااااااا آگاهی هاش، برای من مکمل همه ی آگاهی هایست که دارم تو ذهنم کنار هم می زارم!
الله اکبر
استاد دیگه نمی شد کامنت نزاشت و از شما تشکر نکرد ،باید می نوشتم و تشکر می کردم، هرچند که تازه اول ماجرا هستم برای درک قانون هدایت و درک مهم ترین رابطه ام که رابطه ام با خداوند هستو.. اما می دونم که صراط مستقیم همین راه هست، راهی که نعمت ها درش به راحتی هستند.
دلم می خواست ساعتها هنوز می نوشتم اما باید برم جایی و احتمالا همین قدر نوشته کافیست.
عاشقتونم استاد، به عشق و سپاسگزای از شما، این کامنت و نوشتم
استاد عزیزم خیلی خوشحالم روی ماهت دیدم دلم براتون تنگ شده بود
امیدوارم همیسه سلامت باشید همچنین مریم شایسته عزیزم
اول میخواهم از دریافت این فایل تشکر کنم
خدایا شکرت که من را در جریان دریافت این فایل قرار دادی
خدایا شکرت که عضو سایت عباس منش هستم
خدایا شکرت که بنده برگزیده خودت هستم
خدایا شکرت که در هر لحظه داری من و هدایتم میکنی
خدایا شکرت بابت همه چیز
استاد فایلتون با این سوال شروع شد که چی میشه که ما در روند روان شدن زندگی هستیم یا چی میشه که زندگی برامون روان نیست
من هم خیلی دوست دارم آسان بشم برای آسانی ها در همه ابعاد زندگیم
اگر بخوام صادق باشم با خودم
البته که خیلی نتایج گرفتم خیلی تغییر کردم آرامشی که دارم خیلی برام ارزشمنده ولی نه استاد من هنوز خیلی جاها آسان نشدم برای آسانی ها از دیروز یه هیاهویی در دلم شد که فاطمه انقدر ادعا و انقدر میخوای بگی روی خودت کار میکنی پس چرا اون نتیجه خاص را نگرفتی بعد از حدودا چهار ساله که در سایت عباس منش هستم و واقعا خداوکیلی دارم روی خودم کار میکنم
البته یه کمی این احساسم که کمی بد شد مربوط به این بود که من الان دارم دوره قانون آفرینش را کار میکنم بعد در بخش دوم جلسه اول استاد به یک سری سوالها پاسخ میدادند اونجا یک سوالی مطرح شده بود از استاد حالا که ما باورهامون خیلی کهنه تر هست و باورهای قبیلی مون خیلی قوی تره چطور میتوانیم تغییر دهیم و حتی گفتند که یه شخصی سنش حدودا 40 یا 50 ساله هستند و گفته شد که خوب چون شما سنتون بیشتر هست پس تغییر باورها هم سخت تره و بیشتر باید کار کنی
من هم چون الان 54 سالم هست یه لحظه احساسم بد شد یه حس نا امیدی و از اینجور چیز ها اومد سراغم ولی خیلی نشستم با خودم خودگویی های مثبت و اینکه تو سن و سالتو باور نکن تو کار خودت را انجام بده عوضش بیشتر جاها هم خود استاد همیشه گفته مهم نیست الان در چه سنی هستی یا در چه شرایطی هستی از همان لحظه که روی باورهات کار میکنی و مسیر درست را میری تغییر شروع میشه و در مسیر درستی
خلاصه با این باورها که دوباره به خودم دادم حالم و خوب کردم
و من مطمئن هستم همان طور که خدا دستم و گرفته آورده اینجا همانطور هم هدایتگر مون هست و رها مون نمیکنه همین خیلی ارزشمنده و من سپاسگزار پروردگارم هستم
استاد عزیزم وچقدر باور قشنگی گفتید که اونجور که خدا رو باورش داریم به همان شکل دریافتش میکنیم
من باور دارم که خداوند هر لحظه هدایتگر هست
من باور دارم که خداوند حکیم هست خداوند وهاب خداوند رحمان خداوند علیم خداوند بصیر خداوند نصیر
من واقعا خدا رو باور دارم و فقط از او یاری میخواهم
استاد عزیزم چقدر باورهای خوبی گفتی
خداوند قادر مطلق هست
خداوند عالم مطلق هست
خداوند خالق هست
خداوند قدرت خلق زندگی من و به من داده
خدایا من هم میخواهم بیشتر و بیشتر قلبم آرام باشد ترسها و نگرانی هایم در وجودم کمتر باشه خدایا من دوست دارم سپاسگزار تر باشم همیشه احساس سپاسگزاری داشته باشم خدایا من باورهای مناسب تر میخواهم خدایا من بیشتر آرامش میخواهم
خدایا ممنونم که تو آگاهی به نیازهایم
خدایا ممنونم که تو بیشتر از من دوست داری من به نعمتها برسم به خواسته هام برسم
خدایا من میخواهم تقوا داشته باشم
خدایا من اجازه میدهم که هدایتم کنی
خدایا هدایتم کن قبل از اینکه شرایط سخت بشه
خدایا خیلی مسیرها را برام آسون کن
استاد عزیزم داستانی که از جورج گفتید
واقعا این شخص را خداوند هدایتش کرده که اومده پیش شما و چه صحبتهای قشنگی بین شما شده که او هم قرآن میخوانده و یک سری ابهامات براش بوده
و چقدر قشنگ اومده نزد کسی مطرح کرده که به نظر من جواب درست را به او داده
از اینکه چرا در قرآن بعضی جاها خداوند گفته من و در بعضی جاها گفته شده ما
یا چرا خداوند گفته ما باری که به اندازه تحمل شما نباشه به دوشتون نمیگذاریم
ولی بعضی ها شرایط خیلی سختی دارند و غیره
خدایا تو چقدر حکیمی چقدر مهربانی که جورج را هدایت کردی بیاد پیش استاد که سوالاتش و جواب بده
خدایا من باور دارم که تو همه بنده هاتو دوست داری و هدایت میکنی
دیگه بقیه اش بستگی به خودمون داره
خدایا من با تمام وجودم ازت میخواهم و به شما اجازه میدهم که
هدایتم کنی
خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای
خوشحال و شادو خندانم که دوباره فرصت نوشتن را پیدا کردم، اونم تایپ کنم فایل گوش کنم و آگاهی های ناب امروزم را روزیم را به این شکلم دریافت کنم و بیشتر از همیشه فکر به خودم اعمالم نتایجم و تصمیم بگیرم برای ادامهی ساختن یک آینده ی زیباتر.
الهی صدهزار مرتبه شکر و شکررر و شکرررر
عاشقتم من استاد جان، دوستان عزیزم هم خانواده های محترم و شگفت انگیزم شاکرم از خدا به خاطر وجود تک تک ارزشمندتون.
بریم سراغ این فایل و نوشتن نکات مهم، ببینیم خدا چه جوری هدایت میکنه و در هر صورت البته، لذت بیشتری را با خودش به ارمغان میاره.
چه اسم زیبایی داره این فایل، «ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی»
و نکته ی جالب تو ابتدا تصویر بک گراند صاف و ساده آبی آسمونیه .. راستی ماه را دیدید این شبا چه دلبری میکنه؟ کاملِ کامل … وای خداروشکر، دیشب با کلی دوست خوب یک کمپ ریز زده بودیم دور آتیش تو طبیعت و به قول مرتضی تاریک ترین لحظه شب درست وقتیه که ماه میخواد بره پایین و وقتی که ماه کامل باشه نورش چنان مجذوبت میکنه یک قرص کامل .. خداروشکر برای زیبایی ها که کم نیستند که هیچ! بلکه هر روز و هر روز بیشترن میشن فقط بستگی داره تو با کانون توجه ات به کدومشون توجه میکنی؟ فراوانی یا کمبود – زیبایی یا نازیبایی .
سوال: چی میشه زندگی بعضی وقتا برای افراد روال و آسون و ساده و روان پیش میره و بعضی وقتا نه سخت ؟
مربوط میشه به نگاهمون به خداوند.
در دل این پاسخ این مثال فوق العاده است، «تابش آفتاب را در نظر بگیر، همیشه هست و داره میتابه اما یک نفری که تو غاره دریافتش نمیکنه ولی تابش هست و یک نفر دیگه نه اون بیرون درست زیر نور آفتاب»/ و آیا برای اون شخصی که توی غار آفتابی نیست؟ نه که نیست هست ولی اون شخص تو جای درستش نیست تو فرکانس مناسبش نیست.
اگر ما به خداوند نگاه های مناسب تری داشته باشیم بیشتر بهره میبریم از این نعمت هااا.
بررسی موردی چند باور در مورد خداوند یکتای روزی رسانِ بی حسابِ هدایتگر مطلق؛!
+ خداوند قادر مطلق، خداوند عالم مطلق؛ خداوند خالق و قدرت خلق زندگیم را به من داده.
+ به نسبتی که من به خداوند قدرت میدم، و به نسبتی که میدونم خداوند به مسائل من آشناست، خداوند خواسته های من را میدونه، خداوند راه رسیدن به خواسته های من را هم میدونه، و خداوند در هر لحظه داره هدایت میکنه به بی نهایت طریق داره هدایت میکنه.
= هر چقدر من بیشتر باور کنم این ها را تکرار کنم به همون نسبت من آرام تر خواهم شد. یعنی اگر باور کنم خداوند هدایت کننده منه میخواد نعمت های بیشتری را بهم بده لذت میبره از اینکه من زندگی زیبایی داشته باشم و غرق نعمت و فراوانی باشم عشق میکنه لذت بیشتری میبره، میخواد به قول خودش برای ما میخواد فزونی نعمت را.
+ خداوند همواره در حال هدایت کردن من به مسیر درسته، خداوند همواره به بی نهایت طریق داره مسیر را بهم میگه راه حل ها را میگه هر چقدر که من این باورها را داشته باشم و تکرار کنم و به یاد بیارم نتیجه اش چی میشه؟ نتیجه ی احساسیش در قلب من، نتیجه اش احساس آرامش بیشتر احساس اطمینان بیشتر، احساس اطمینانِ بیشتر و بیشتره. احساس امنیت بیشتر، احساس درک از جهان به شکل بهتری هست.
+ هر وقت که میایم این باورها را تکرار میکنیم و به یاد میاریم انگار که اون آرامشی که در قلب من ایجاد میشه کمک میکنه هم فرکانس بشم با فرکانس خداوند.
ببینید خداوند داره همواره ما را هدایت میکنه، ولی افرادی هدایت را دریافت میکنند که نزدیک باشن به فرکانس خداوند.
کی ما نزدیک هستیم به فرکانس خداوند؟ موقعی که ما قلبمان آرام هست، موقعی که حالمون خوب هست وقتی که آرامش ذهنی داریم وقتی که ترس و تردیدها تو ذهنمون کمتره، موقعی که احساس سپاس گزاری، احساس اشتیاق در قلب ما بیشتره.
وقتی که ما به این شکل هر چقدر بیشتر تو این احساس باشیم نسبت به درک خداوند با ایجاد باور مناسب به خداوند، قدم ها بهمون گفته میشه راحت تر بیشتر، ما هدایت میشویم.
خواسته داری؟ … عجله نکن .. بذار خداوند هدایتت کنه .. عجله کردن برای رخ دادن سریع تر خواسته ات ترس میاره، نگرانی میاره، تو را از احساس خوب دور میکنه.
خب راستش تو این مورد من عالی عمل نمیکنم خواسته های نزدیکی که داشتم در گذشته و چه حال، گاهی عجله میکنم … تازه دارم آروم آروم بعد از این همه مدت به این موردم میرسم و اون تکامل را سعی میکنم داشته باشم. داستان تکامل واقعا خودش تکاملیه و این تکامل را جلسه ی 14 دوره روانشناسی ثروت 1 بیشترین لول درکم از تکامل بوده.
چقدررر این فایل خوبه … واقعا .. خداروشکررر .. هر چند وقت یکبار استاد جان میای و طوفانی به پا میکنی، مارو بیدار میکنی. و این توحید چقدر زیباست .. این خدا چقدر قشنگ و قدرتمندترین میتونه باشه، و چقدر اینجا خوبه … چقدر این بچه ها خوبن این خانواده عشقققق پر عشقق و گرممم و صمیمی من.
در ادامه، خداوند میخواد که نیازهای ما را برطرف کنه چون به این شکل جهان گسترش پیدا میکنه، خداوند میلیاردها سالِ که داره پاسخ میده و جواب میده به نیازهای تمام موجودات در گذشته و حال و آینده … ببین چطور خداوند داره کارشو درست ِ درست انجام میده. … آی قربونت برممم من خدااا خداا عشقییی عشققق نفس عاشقتممم من خداجونم رب .. رفیق ِ .. یار .. همسر .. برادرمی .. خواهرمی .. پدرمی .. مادرمی … شریکمی … همه چی تویی همه چی، تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم.
+ تو این داستانی که همیشه هدایت هست، چی میشه که ما هدایت را دریافت میکنیم؟ موقعی که ما باور داشته باشیم که خداوند داره مارو هدایت میکنه، موقعی که ما توکل کنیم به خداوند.
کی به خدا توکل میکنیم؟ موقعی که خیالمون راحته و حواسش به من هست اون داره من را هدایت میکنه.
ما نیاز داریم که این باورها را ایجاد کنیم … خداوند میتونه هر کاری را انجام بده. تا به حال تونسته انجام بده برای کل کیهان .. خداوند همواره داره هدایت میکنه خداوند منبع رزق، منبع رشد، منبع سلامتی، منبع ثروت، خداوند منبع آرامش.
وقتی که این باورها را گوشزد می کنیم وقتی که باور میکنیم؟ در چه صورت باور میکنیم؟ موقعی که حالمون خوبِ، اگر باورمون واقعی باشه اگر خداوند را منبع هدایت، رزق باور کرده باشیم و باور کرده باشیم که خداوند میخواد من را هدایت کنه و روزی برسونه این بهمون کمک میکنه که آرامش داشته باشیم، و با قلبی مطمئن حرکت کنیم. که این وظیفه ی ماست که از این زاویه خداوند و جهان نگاه کنیم در این صورت که در مسیر هدایت ها قرار میگیریم، مسیرها بهمون گفته میشه به بی نهایت طریق … الله اکبر … آدما .. شرایطی که پیش میاد .. مسیرها قدم به قدم برای رسیدن به خواسته ها بهمون گفته میشه.
+ کل کاری که ما باید انجام بدیم اینه که باید ذهنمون را کنترل کنیم، به قولی تقوا داشته باشیم و اگر این باورها را در مورد خداوند ایجاد کنیم که خداوند آگاه به مسائل ما خداوند به نیازهای ما آگاه خداوند عالمِ خداوند قادرِ مطلق برای اینکه برطرف کنه نیازهای ما را، خداوند بیشتر از ما میخواد که ما خوشبخت باشیم ما سعادتمند باشیم ما سالم و تندرست باشیم و البته که ثروتمند باشیم اگر ما اجازه بدیم، خداوند بیشتر از ما میخواد که مارو هدایت کنه جهان برپایه ی هدایت داره کار میکنه. کل جهان داره اینجوری کار میکنه خداوند همواره داره هدایت میکنه. ما باید در مداری قرار بگیریم که هدایت ها را دریافت کنیم و کل کاری که ما باید انجام بدیم اینه که این باورها را تکرار و تکرار کنیم و بعد میبینیم که خداوند چطوری ما را هدایت میکنه چطوری مسیرها را برامون باز میکنه چطوری قدم ها را برمیداره. اووه این تایپ چه حالی میده … اوووف اصلا میذارم این فایل را سرعت نیم و هر روز صبح تایپ میکنم این باورها را الان دلمه که این کارو هر روز انجام بدم تا کی؟ نمیدونم …
+ آقا جان میشه، شرایط همیشه آسون پیش بره، میشه همه چیز نرم و روان جلو بره، میشه تمرکز به جای روی چیزهای سخت و قوی تر شدنم و never give up َدن در برابر مشکلات میشه جوری زندگی کنی که هدایت بشی به قبل از اینکه مسائل سخت و پیچیده بشه. چرا نمیشه و نشه! چرا نباید اصلا اینجوری فکر نکرد؟!
برای حضرت مریم … برای پیامبر اسلام .. برای مادر موسی .. میشه همیشه آدمای مناسب بیاد.
+ میشه به جای کار کردن روی میزان مقاومتم در برابر مشکلات کار کنم بیام روی باوری که میتونم به خداوند و قدرت خداوند و به هدایت خداوند داشته باشم بیام روی اون کار کنم. به جای دعوت مسائل و مشکلات برای حل کردنشون، بیام شکل فکر کردنم شکل باورم به خداوند تغییر بدم که خداوند من را هدایت کنه به مسیرهای درست، خداوند من را آسان کنه برای آسانی ها. چرا اینجوری فکر نکنم آی ملت!! خداوند همیشه میخواد شرایط خوب باشه، همیشه داره هدایت میکنه، همیشه وقتی داره اوضاع سخت پیش میره به خاطر ترس هامه، به خاطر حرف هایی که شنیدیم، به خاطر باورهای نامناسبیه که داریم آخ آاخخ دقیقااا این مورد را میدونم میدونم… مسئله منم… من .. من .. نه کسی دیگه نه خانواده )))
چقدرررر خوشحالممم که نیستم تو شبکه ی اجتماعی مثل اینستاگرام اونم در یک مدت طولانی …
+ خداوند در هر لحظه داره من را هدایت میکنه و من دسترسی دارم به هدایت خداوند، من لایق دریافت الهامات الهی هستم و خداوند میخواهد که من را هدایت کند. خداوند میخواهد که همه ی ما را هدایت کند و وقتی که این نگاه را داشته باشیم نتیجه ی احساسی این نگاه باید بشود آرامش))
+ اگر من مثلا در شرایط سخت مالی هستم اگر نتونم ذهنم را کنترل کنم احساس من هی بدتر و بدتر میشه هی افکار منفی من بیشتر و بیشتر میشه و این فرکانس منفی باعث میشه من آدما و شرایط و موقعیت هایی را جذب خودم که این ها را شدت بیشتری بهشون بده، قوی تر کنه. اگر بتوانم ذهنم را کنترل کنم تقوا داشته باشم و ایمان بیاورم به خداوندی که داره هدایت میکنه و قادر مطلق ایمان بیاورم به رب و توکل کنم، من به آرامش میرسم، وقتی به آرامش برسیم اون وقت که آماده میشیم برای دریافت الهامات.
+ وقتی که ما تو فرکانس خوب هستیم میزان هدایت ها خیلی و خیلی بیشتر میشه، وقتی که ما تو فرکانس نگرانی هستیم عصبانیت هستیم و افسردگی هستیم ما داریم خودمون را از دریافت الهامات و نعمت های خدااا جوووون دور میکنیم نعمت هایی که هستند مثل باران رحمت الهی که همواره و همواره در حال بارش، داره میباره و هر کسی یک سطلی داره یک سری ها دهانه ی بزرگی دارند این سطلشون خب نعمت های که همیشه داره میباره بیشتر دریافت میکنند بعضی هاا هم نه! گنجشک روزی هستند مثال افرادی که دهانه ی سطلشون خیلی کم در حالی که باران رحمت الهی همواره در حال بارش.
+ خداوند منبع سلامتی، منبع آرامش، بیایم تمرکز کنیم روی سپاس گزاری به خاطر نعمت هایی که خداوند بهمون داده به خاطر سلامتی که خودش یک نعمت GREAT و وقتی که میخوای به خاطر سلامتی سپاس گزاری کنی انقدررررررر جزئیات بیشتر و بیشتر میشه که نگو … انقدرر نعمت های خدا زیادن چقدر این آیه خدا را دوست دارم من و شما هم میدونم عاشقشی، – 18 نحل -؛ و و اگر بخواهید که نعمتهای خدا را شماره کنید هرگز نتوانید، که خدا در حق بندگان بسیار آمرزنده و مهربان است.
++ الله اکبر از شنیدن این داستان دوست شما استاد .. و این زمان بندی وحشتناک خداوند که اصلا چی میتونی بگی … یک چیز ساده ای یادم اومد چندین روز پیش بازی بود بین فکر کنم اینتر و یک تیم دیگه که مثلا سه ساعت به این بازی مونده بود بعد داشتم فایل ثروت 1 گوش میدادم و خیلی هم دوست داشتم این بازی را ببینم حالم بود، میدونستمم که این بازی را میخواد عادل فردوسی پور گزارش گری کنه توی پلتفرم 360، اقا تو همون حین یک sms اومد که نوشته بود تبلیغاتی بود، این بازی را میتونی ببینی با گزارش گری عادل، همین که پیام را دیدم دقیقاااا 5 ثانیه بعد استاد تو همون فایلی که داشتم میشنیدم، اسم عادل فردوسی پور را آورد!
+ یا در مورد مهاجرت که بعد از سفر استانبولم خیلی خیلی برام جدی شد و نشانه ها اومد و قدم برداشتم براش، دقیقاا آدما .. شرایط .. همه چی قدم به قدم گفته میشه به همون میزانی که من وصلم و باور دارم خداوند هدایت میکنه، نشانه ها را میبینم تایید میکنم و سپاس گزارم از خداوند که چقدر قشنگ با هر کدوم از ما به شکل خاص خودمون صحبت میکنه. و حالا برام جالب تر شده که و ایمانم بیشتر به اینکه چقدر نیازه همیشه متصل باشم و تکرار و تکرار کنیم و بخوایم خدا باشه بهترین دوستمون! تو همین امر مهاجرت به یک کشور دیگه با دوستی صحبت میکنم که تو کشور مدنظرمه، که نشانه هاش هست در مورد داشتن مدارک لازم برای این کار که با هم صحبت میکنیم اون در مورد چیزهایی که میدونه صحبت میکنه در مورد کیس هایی که داشته و من تنها چیزی که میدونم اینه که میشه به ساده ترین شکل انجام بشه و همین را کافیه بدونم .. میشه خداوند به راحتی به راحتی کارها را انجام بده دل اون شخص اون کسی که پرونده ی من دستش میوفته تو بهترین حالش باشه تو بهترین روزش باشه و اصلا بدون نگاه کردن به پرونده فقط با این احساسش که مهر کن بزن بره این شخص باید بیاد اینجا .. به همین راحتی کار انجام بشه. من اینو میدونم .. و نیازی نیست اطلاعاتی که نیاز ندارم که اتفاقا باورهای اشتباه بهم میده و منو دور میکنه از خودم را بشنوم.
+ چقدرر پسر با داستان جورج که اهل کشور گامبیا حال کردم لذت بردم … توجه کردید استاد آدمای مثل خودتون را جذب میکنید. و آره دقیقا چقدر قشنگ خدا هدایت میکنه.
+ چی بشه که ما همواره آسان باشیم برای آسانی ها؟ موقعی که ما نگاهمون را به خداوند تغییر بدیم، همواره خداوند بهمون نزدیک از رگ گردن هم به ما نزدیک تره، همیشه داره گوش میکنه، همیشه داره میبینه، همیشه داره هدایت میکنه، عالم مطلق، قادر مطلق، وهاب، رحمان، رحیم، بخشنده است.
+ اگر باور داشته باشیم جواب ها را دریافت میکنیم، ما اصلا خیلی وقتا باور نداریم که خدا جوابا را میدونه، خودمون را لایق پاسخ خداوند و نعمت هاش نمیدونیم. خداوند همواره داره به ما پاسخ میده، اینو باید بارهاا و بارهاا به خودمون بگیم خداوند همواره داره مارو هدایت میکنه خداوند بیشتر از ما میخواد که ثروتمند و سعادتمند و سلامت باشیم و روابط عالی داشته باشیم فقط ما باید خودمون را آماده کنیم..
+ فرکانس خداوند در هر لحظه داره انتشار پیدا میکنه، مثل فرکانس های رادیویی … تو که این فرکانس ها را نمیبینی. خداوند در قلب ما با ما صحبت میکنه هدایت میکنه آرامش میده، ایده ها را میاره. به قول انیشتین وقتی کارها داره آسان انجام میشه یعنی خداوند داره انجام میده.
+ وقتی خدا داره کارها را انجام میده کارها خیلی روان انجام میشه، وقتی خودمون داریم کارها را انجام میدیم هر بار یک داستانی وسط کار اول کار آخر کار پیش میاد و کلا سخت پیش میره. وقتی مسئله داریم و کارها داره سخت پیش میره بدون که داری از مدار خداوند خارج میشی.
+ ((( آیا خداوند را همواره حاضر میبینی؟ ))
+ آیا یک کاری میکنیم یک اشتباهی میکنیم خودمون را سرزنش میکنیم؟ و یا سریع می پذیریم که خداوند مرا بخشیده؟ و نیازی به سرزنش کردن خودمون نیست و حالمون را خوب میکنیم.
+ آیا اگر یک جایی شرایط سخت پیش میره ما به شدت به هم میریزیم و یا نه میایم میگیم حتما یک خیری توشه و یک مسیر بهتری را خدا میخواد بهم بده. الخیر فی ما وقع را به خودمون تکرار میکنیم.
+ بارهاا و بارهااا خداوند مارو هدایت کرده …
+ ببینیم چه افکاری احساسمون را بد میکنه، تغییرشون بدیم و بدان که در این مسیر خداوند همراه توست.
+ استاد زندگی بعضی ها اینجور نیست! زندگی اکثریت مردم اینجوره که میگن سفت و سخت بشیم برابر مسائل.
+ افتخارمون این باشه که خداوند مسائلمون را حل کرده باشه نه با قوی تر شدنمون برابر مسائل. واقعااا این افتخاریه اصلا … همین که دارم بهش فکر میکنم که میذاری خدای واحد خدایی که همیشه بوده و هست و خواهد بود کارها را انجام بده. چقدر قشنگه این رفتن به پیش فرضی که باهاش به دنیا اومدیم. بزن کف قشنگه رو …. (لبخند)
+ اصلا مهم نیست نگاه دیگران به ما چیه! بقیهای وجود نداره اصلا.
+ خداوند نمیخواد که ما زجر بکشیم و اصلا نیازی هم به زجر ما نداره، ماااا داریممم کارو سخت میکنیم برای خودمون. یادمه یکی از آیه های ابتدایی سوره های قران ذکر شده که نوشته ما نیازی به زجر کشیدن شما نداریم.
+ دور شدن از فرکانس خداوند به معنی آرامش کمتر، کمتر دریافت کردن الهاماتِ خداست.
+ نیازی نیست تا زجر بکشیم لایق بشیم لایق دریافت الهامات خداوند باشیم، این باور را چقدر عالییی توی دوره احساس لیاقت کار کردیم. ما همینجوری که هستیم ارزشمند هستیم همین که به این دنیا خواستیم بیایم لایق هستیم لایق رفاه، آرامش، ثروت، سلامتی و هر چیز خیر دیگه.
+ ما نیازه باورهامون را در مورد خداوند تغییر بدیم، نیازه که بدونیم و باور کنیم که خداوند نزدیکمون و داره پاسخ میده به خواسته هامون و نیازی نیست 100 بار بهش بگی خودش میدونه و راه حل ها خیلی ساده است، هیچ عجله ای نکنیم و بذاریم آرام آرام هدایتمون کنه.
ما چکار کنیم؟ ما فقط روی آرامش خودمون کار کنیم، روی افکاری کار کنیم که بهمون آرامش میده، ما فقط روی سپاس گزاریمون کار کنیم خودش همه چی را میاره، آدما .. شرایط را …
خداوند لذت میبره از اینکه خواسته های بیشتری را داشته باشیم.
!! بچه ها!×! این باور را درست کنید تو ذهنتون که خدا میخواد شما قانع باشیددد!! به یاد دعای سلیمان بیافتید .. به من ملکی اعطا کن که به هیچکسی دیگه ای نمیدی .. بعد از من حتی .. *.
خداوند به اندازه ی ظرف ما بهمون میده، اگر خواسته های بیشتری داره ظرفتو بزرگ کن، هیچ ایرادی نیست شما همه چیزهای خوب دنیا را بخواید. ولی موقعی دریافتش میکنی که آماده باشید ظرفتون بزرگ باشه، باروون میباره. به اندازه ی ظرفت میتونی دریافتش کنی.
+ میتونید بفهمید از آدمایی که وارد زندگیتون میشه مدارتون چطور داره تغییر میکنه. هر بار که تو ساده تر میشی آدمای با کیفیت تری خواهی دید.
+ بیام هر روز بیشتر بگم خدایا مرا هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آن ها نعمت روز افزون اعطا میکنی هدایت کن و نه راه کسانی که مورد غضب واقع شدند.
+ بیاد بیارم که خداوند همه چیز را مسخر من کرده، هر روز بندگی خدا را بکنم و نه بندگی شیطان را، بیام که بیشتر و بیشتر روی ایمانم کار کنم.
+ ترامپ رئیس جمهور آمریکا شد، آدمی که دوست داره بجنگه تا به خواسته اش برسه، الگویی از مورد که فراوان هستند توی دنیا ادمایی که میخوان سخت بشن در برابر مسائل.
+ کسی که ارتباط قوی تری با خداوند داره نیازی به توجه غیر خداوند نداره. اگر آدم از درون پر باشه نیازی به پرکردنش از بیرون باشه!
+ کسانی این حرفا را میشنون که تو مدارش باشن و عمل کنن، وگرنه تو مدارش نباشی به راحتی میگذری ازش، خیلی خیلی مهمه که ورودهای ذهنیتو کنترل کنی.
+ وقتی تو احساس بدی هر ایده ای میاد شیطانیه، در آرامش بودن توست که میتونی ایده های خداوند را دریافت کنی.
.
خداروشکر میکنم برای این فایللل به شدت فوق العاده تحسین برانگیز پر عشق و صفا الهی شکر، ممنونم استاد ممنونم خدای مهربون و بخشنده ام برای این فایل که هر روز و هر لحظه امون را میتونه زیباتر کنه و ساده تر.
برای من کارها آسان پیش میره تو خیلی چیزها اما میتونه خیلی بیشتر بشه تو همون کارهای سابقم و تو کارهایی که میدونم یکم سخت برام پیش میره ( مثل کارهای اداری)
تصمیم دارم که این فایل را بارهاا و بارهاا همانجوری که اول نوشته حس کردم هر روز صبح بلند شم و بیام حالا تایپ کنم برای خودم و یا بنویسم توی دفترم و اینجوری در موردش بیشتر و بیشتر صحبت کنم.
چند وقت پیش بود که توی سایت داشتم کامنت های دوستان رو میخوندم و خلاصه همینجوری توی سایت داشتم میچرخیدم ، بعد چشمم افتاد به پروفایل شما
همون لحظه کلی خوشحال شدم عکس قشنگتو دیدم و البته یه حدس هایی هم زدم که این عکس پروفایلت برای ایران نیست
از اون روز گذشت تا اینکه امروز صبح توی ستاره قطبیم از خدا درخواست یک نشونه برای مهاجرتم کردم
دقیقاً همین دو ساعت پیش ، خودِ خدا دقیقاً محمد جان خودِ خدا هدایتم کرد به این کامنت ارزشمند شما که لابلای حرف هایی که نوشته بودی ، دیدم نوشتی که میخوای مهاجرت کنی مخصوصاً از بعد از سفرت به استانبول ترکیه خیلی جدی تر شدی برای مهاجرت و نشونه هاش هم داری میبینی…!
الان که داشتم ستاره قطبی شب رو مینوشتم، دیدم عه من همین رو از خدا درخواست کرده بودم ، بعد هدایت شدم به کامنت محمد همینو نوشته بود
می بینی محمد جان
خدا اینجوری با آدم حرف میزنه این مهاجرتم به زودی قراره اتفاق بیوفته
ازت ممنونم پسر خوشگل :))
دقت کردی توی این عکس پروفایلت چقدر خوشگل و جذاب افتادی؟!
از خدا میخوام به مهاجرتی که دوست داری هدایت بشی و بعدش بیایی برامون از معجزات خدا در مسیر مهاجرتت بنویسی پسرِ توحیدی
سلام به دواستادعزیزوبزرگوارسیدحسبن عباسمنش وبانوشایسته
سلام به اعضای ارزشمندخانواده صمیمی عباسمنش
این فایل بازهم دربهترین زمان هدایتی بودبرای من.. خدایاشکرت،سپاسگزارم اسنادنازینم برای این سخاوت وبخشندگی که این آگاهی های ناب روباماهم تصمیم گرفتیدکه به اشتراک بزارین،
من پاشنه آشیلم کمبودو معنوی بودن فقرهست، یادداشت هاوبرداشتم ازاین فایل برای بهبوداین پاشنه آشیلم هست برای خودم
من چکیده ای ازیادداشت های که برای خودم کردم رواینجاهم مینویسم، چون وقتی توی دفترم مینویسم تمرکزودرکم بهترهست ووقتی میام اینجاتوی سایت دوباره مینویسم همیشه درک بهتروکاملتری پیدامیکنم،
خداوندنیرویی هست که بدون شک فراوانی مطلقه وخواهان فراوانی جهانه وخواهان فراوان داشتن منِ برای بوجودآوردن فراوانی درجهان..
1.من بایدبه وظیفه ام عمل کنم وکارم اینه که خودم روازبندذهن محدودم هرروزرهاتروآزادترکنم تادرفرکانس فراوانی قراربگیرم وبقول قرآن رشدبرام بوجودبیاره،این نیروی فراوان کننده وافزایش دهنده، خداوندنیروی افزون کنندست من بایدبخوام که افزوده بشم، این افزایش درهرجنبه ای بایداتفاق بیفته برای من درروابطم هرروزبایدافزایش باشه به شکل صلح عشق، آسانترشدن ارتباطم وکیفیت ارتباطم باآدمها… درجنبه های مالی هم هرروزبایدافزایش باشه، افزایش درإمدم، افزایش امکانات درزندگیم، اگرغیرازاین باشه من ازفرکانس نیروی افزونکننده یعنی خداوندخارج شدم ودرکمبودذهنم گیرکردم.. بایددوباره تمام سعی ام روبرای تنظیم خودم بافرکانس نیروی افزایش دهنده بکنم تاباهاش دوباره درهم فرکانسی قراربگیرم
این نیروهمیشه فرکانس فراوانی داردازروزاول تا روزآخرت.. جنس این انرژی فراوانیه وافزون کننده، من بعنوان انسان قادرم که باتنظیم خودم بااین نیروی فرکانسی بینهایت رشدبوجودبیارم دربعدمادی درهرزمینه ای، وهرکسی به یک شکلی رشدبوجودمیاره اما مهم ترین اصل برای همه این هست که فراموش نکنیم که خودمون روبافرکانس فراوانی بایدتنظیم کنیم، چون همه برای رشددادن داریم ازیک منبع تغذیه میشیم برای افزایش وآسانی انجام کارها… چون زمانی که ازهمه لحاظ به ماافزوده میشه زندگی برای ما آسانترمیشه وترس وغم های ما باهرافزوده شدن کمتروکمترمیشه.. به این دلیل بایدبخوایم درتمام زمینه ها افزوده بشه بهمون،
مثال: اگردرروابط بدنبال بهبودوافزودن کیفیت به رابطمون باشیم اما ازلحاظ مالی بدنبال افزایش وکیفیت نباشیم این کمبود ترس غم رودرزندگی برای ما بوجود میاره که روی روابطمون هم اثرگذارمیشه . پس برای لاخوف الیهم ولاهم یحزنون بودن باید بپذیریم که ازفضل نیروی رب درتمام جنبه های زندگی بهره ببریم و دریافت کنیم ودرتمام جنبه ها فرکانسمون روبافرکانس خداوندبرای دریافتِ افزایش تنظیم کنیم…
چطورهم فرکانس بشیم بافرکانس نیروی فراوانی دهنده؟ باتوجه کردن برروی چیزهایی که داریم ودرواقع این هانتیجه فرکانس ما وافزودن ازجانب نیروی رب بدانیم، باعث ایجاداحساس خوشحالی وآرامشی درما میشه که به خواسته های من ازیک منبع قدرتمندداره پاسخ داده میشه، وبا یاداوری اینکه این نتیجه ارسال فرکانس درست خودم بوده واجابتگربودن نیروی آفرینش روثابت میکنه بهم، پس بااین تفکر همواره به همین شکل ادامه میدم، واین احساس خوشحالی وآرامش فرکانس ارسالی من به شکل درخواست کیفیت وبهبود درهرجنبه ای اززندگیم هست، واین یادآوری که من موجودفرکانسی هستم وبا فیزیکم دارم تجربه میکنم، خواسته های من بافرکانس هام داره بوجودمیاد پس تنظیم فرکانس برای من مهمترین کارزندگیم بایدباشه..
مثال ها والگوهایی که درگذشته خودم دارم به یادمیارم واین یادآوری اثبات دوباره اهمیت خوشحال بودن وتوجه به داشته هام هست که چطوربه آسانی به خواسته هام رسبدم وآسان به همه چیززندگیم افزوده شده که بارها درکامنت های محتلف درسایت نوشتم وهرجا هم که توجه کردم به کمبودها چطوربسمت کمبودبیشترهدایت شدم وبرای تمام دوستانم دراین سایت هم وقتی به ردپاهاشون درنوشته هاشون دقت میکنم همین قانون بوده واین دوباره یادآوری شدبرام که قانون مهم شکرگزاری وتوجه کردن به فراوانی ها، آسان اتفاق افتادن برای دیگران وخودم وتاییدوتحسین کردن این نشانه هابرای همه لازم الاجراست.. خدایاشکرت برای نعمت هدایت وآگاهی که امروزروزی ام قراردادی..
چند وقتی بود که به خودم میگفتم من به چه دردی میخورم و چه کار مثبتی میتونم توو دنیا انجام بدم که باعث رشد جهان باشم.و خودمو سرزنش میکردم که چرا جز ثروتمند شدن نمیتونم کارایی دیگه ای برای کسی داشته باشم.
استاد عزیزم من زیر آخرین پستی که در اینستا گذاشتید چند دقیقه بعدش من زیرش یه کامنت گذاشتم و از شما تشکر کردم و گفتم که با توجه به آموزش های گرانبهای شما در عرض یک سال زندگیم از این رو به اون رو شد و زندگیم رو قربانی کردم تا نعمت های بزرگتر و بیشتری رو دریافت کنم که به لطف خدا شد در عرض یک سالم شد. اگر کامنت های قبلیمو که مال چند سال پیشه بخونید متوجه میشید که در چه شرایط ناپایداری بودم.
بعد اینکه کامنت گذاشتم چندین و چند نفر که به کمک هدایتی نیاز داستن بهم پیام دادن و ازم سوال میکردن و درخواست کمک کردن و من هم هر آنچه که در توانم بود و از آموزش های شما بلد بودم بهشون گفتم و راهنماییشون کردم و هنوزم در حال صحبت و راهنمایی حدود 10 نفر همزمان هستم. خواستم بگم اول قربون خدا بشم که چجوری پاسخم رو داد و بهم ثابت کرد که به درد جهان میخورم و دوم قربون شما بشم که بازم به وسیله شما پاسخ من رو داد.
در حال حاضر به لطف خدای مهربانم با تمامی آموزه های شما و استفاده از قوانین الهی تونستم در عرض یک سال از صفر مطلق به یه ویلای 70 میلیارد تومانی برسم و زیبا ترین ویلای شهریار رو ساختم.تونستیم در عرض یک سال از زندگی خودمو خلاص کنم که به خدا قسم هنوزم باورم نمیشه چجوری شد و چی شد. خواستم از شما و خدای شما و خانم شایسته تشکر و قدر دانی کنم و بگم من تا جون دارم شاگرد شما خواهم موند و شما رو پیامبر زمان خودم میدونم.چون در هر لحظه و هر شرایط به ظاهر بد یکی از جمله های ناب شما ناخودآگاه میاد توو ذهنم و همون لحظه استفاده میکنم و همون لحظه هم پاسخ میگیرم.
خدارو صد هزار بار برای هر حرف از هر کلمه از هر جمله ای که شما میگید شاکرم
سلام ودرود من راازشهر زیبای یزد با مردمانی مهربان ودوست داشتنی پذیرا باشید
چقدر از خوندن نتایج شما خوشحالم وتحسینتون میکنم. افرین برشما
دوست همفرکانسی عزیز. چندروزی بود که داشتم به ویلای شخصی فکر میکردم. یا دیشب که از خداوند هدایت میخواستم. بهم گفته شد از انچه الان داری لذت ببر. وقتی امروز رفتم دامداری اقایی.از ته دلم سپاسگزاری کردم بخاطر همین فضا وجا
وامشب هدایت شدم به کامنت شما
کلام وهدایت الله مهربان که میشه. اگه برای شاهان شده. حتما برای تو هم میشه
راستی چقدر اسمت قشنگه. شاهان. وااای ناخودآگاه قدرت وثروت وفراوانی را به یادت میاره
بازم ممنونم که نوشتید ورد پا گذاشتید.
منم دوست دارم راهنماییم کنید. اینکه چطوری توانستید توی یک سال ویلا بخرید برام توضیح بیشتری بدهید تا باورهای منم قوی تر بشه
سلام خانم مرجان عزیز.من شاید مثل استاد نتونم کامل و جامع پاسخ بدم اما وقتی حضرت موسی در اوج نا امیدی و عذاب و فرار و زندگی سخت و مشقت بار بود تنها در یک زمان هپه چی براش برگشت اون هم زمان تسلیم شدنش بود. آخ که نمیدونی هر بار استادم اینو میگه قلبم میلرزه تمام وجودم پر از لرزه ی شوق میشه. من تسلیم شدم و رها کردم. تسلیم شدن واقعی. تسلیمی از جنس رها کردن خودت در وسط جهنم.و سپردن خودت به دستان پر مهر الله. دنیا برات جور دیگه ای به نظر میاد پر از زیبایی هایی که بار ها رد شدی و ندیدیشون اما بعد تسلیم تمام اون زیبایی ها با کوچکترین جزئیاتش نطرتو جلب میکنه. قلبت نورانی میشه. در اوج درد بی حس میشی مثل یه بی حسی فوق قدرتمند. و کم کم پله پله راه ها باز میشن نور ها هویدا میشه روزنه ها تبدیل به خورشید میشن. فارق از کسب پول و ثروت و نعمت ها آرامشی تمام وجودتو میگیره که هیچ زمانی تجربش نکردی. به قول قرآن آرامش الهی. اما از جنس واقعی.
چقدر بهم احساس ارامش و امیدواری دست داد بعد خوندن کامنت شما
خیلی مشتاقم بدونم اینکه گفتید تو یک سال گذشته از صفر مطلق رسیدید به جایگاه الانتون که یک ویلای میلیاردی دارید از چه مسیری و با چه باورهایی شروع کردید چطور باورهاتون رو مثبت تر ارتقا دادید و به جایگاه الانتون رسیدید در کل دوست دارم از تجربتون استفاده کنم
سلام عزیزم. من شاید مثل استاد نتونم کامل و جامع پاسخ بدم اما وقتی حضرت موسی در اوج نا امیدی و عذاب و فرار و زندگی سخت و مشقت بار بود تنها در یک زمان هپه چی براش برگشت اون هم زمان تسلیم شدنش بود. آخ که نمیدونی هر بار استادم اینو میگه قلبم میلرزه تمام وجودم پر از لرزه ی شوق میشه. من تسلیم شدم و رها کردم. تسلیم شدن واقعی. تسلیمی از جنس رها کردن خودت در وسط جهنم.و سپردن خودت به دستان پر مهر الله. دنیا برات جور دیگه ای به نظر میاد پر از زیبایی هایی که بار ها رد شدی و ندیدیشون اما بعد تسلیم تمام اون زیبایی ها با کوچکترین جزئیاتش نطرتو جلب میکنه. قلبت نورانی میشه. در اوج درد بی حس میشی مثل یه بی حسی فوق قدرتمند. و کم کم پله پله راه ها باز میشن نور ها هویدا میشه روزنه ها تبدیل به خورشید میشن. فارق از کسب پول و ثروت و نعمت ها آرامشی تمام وجودتو میگیره که هیچ زمانی تجربش نکردی. به قول قرآن آرامش الهی. اما از جنس واقعی
سلام استاد عزیزم
سلام مریم جان شایسته
سلام دوستان نازنین
استاد چه صحبت هایی کردید، تو وجودم لرزید
من این باور رو «همیشه» داشتم که کاری ارزشمنده که براش زمان و انرژی زیادی گذاشته باشی وگرنه ارزش نداره، کاری ارزشمند که سخت پیش رفته باشه، یه آیه از قرآن این مواقع میاد تو ذهنم که مطمئنم اشتباه متوجه اش شده ام و اون این آیه ست که «لَقَد خَلَقنَا الإِنسانَ فِی کَبَدٍ»
استاد همین الان اومدم این آیه رو سرچ کنم که درستش رو بنویسم اولین نتیجه جستجوم این ترجمه بود:آدمی را در رنج و برای رنج آفریدیم.» و چگونه میشود از چیزی گریخت که جزئی از حیثیت و حتی وجود آدمی است، چه بخواهیم و چه نخواهیم!؟ نیز گفتهاند که کبد به معنی سختی و رنجوری است!!!!!
(امیدوارم شما ترجمه درست این آیه رو برامون بگید، گرچه خودم هم در پی پیدا کردن فهم درستش خواهم رفت)
مطمئنم که این ترجمه غلطه مطمئنم بهش، اما تا الان اینطور فکر میکردم و نتیجه هم همین سختی بود، در همه جوانب زندگیم
از وقتی با شما آشنا شدم به قول خودتون سیمان های این باور یکم شل شدن که الان میتونم بگم مطمئنم که این ترجمه غطله، اما هنوز باورم به حدی تغییر نکرده که نتایجم تغییر کنه
امروز صبح داشتم یه فایلی ازتون گوش میدادم که میگفتید ما گاهی از خودمون بیشتر از انتظار توقع داریم و تغییرات خودمون رو نمیبینیم اونجا هم دیدم دقیقا همینه و من همیشه از خودم چند ده پله بیشتر از جایی که هستم انتظار دارم و تغییراتم رو اغلب نمیبینم درحالیکه اگر مریم یک سال پیش رو هم حتی بیارن پیشم من باورم نمیشه این من بودم، خیلییی تغییر کردم ولی هنوز نتایج اونی نیست که میخوام و این گاها آزارم میده اما باز طبق همین تغییراتی که کردم میگم مریم صبر کن، اون نقطه ای که تو شروع کنی به تصاعدی پیش رفتن در انتظارته مطمئن باش و عجله نکن
استاد من باورم به خدا زیر و رو شد
من از خدا می ترسیدم
خدا قبلا در نظر من وجودی خشمگین و منتقم و عذاب دهنده بود که منتظر بود من یه کار خطا کنم و جوابم در لحظه بده، هربار میرفتم حمام و آب یکم داغ میشد میگفتم مریم تو آتیش جهنم رو چجوری میخوای تحمل کنی وقتی تحمل این داغی آب رو نداری، همیشه در ترس از عذاب خدا بودم، خدای من اصلا مهربونم نبود، اصلا رزاق نبود، اصلا رحیم و وهاب نبود…
اما الان، الان خدای من خیلیییی مهربونه
وقتی مهربونی یه آدم رو میبینم میگم خدای من از این هزارها بار مهربون تره، وقتی مهر مادر به فرزندش رو میبینم میگم این یه قطره از مهر خدا به بنده اش هست
خدای من الان خیلی رحمان و رحیمِ
خدای من الان خیلی رزاق و وهابِ
خدای من خیلی الان قشنگم
خدای من الان در هر لحظه همراه منه
خدای من تو الان تو آسمون ها نیست الان تو قلبمه
خدای من الان تو انگشت هامه که دارم تایپ میکنم
خدای من الان در اشک هامه که الان از سر غم نیست و از سر عشق و فکر کردن به بزرگیشه
خدای من از من به خوشبختی من مشتاق تره
خدای من الان خیلی قشنگیه
استاد این تغییر برای من خیلی تغییر بزرگ گی بوده و هست
من قرار خدارو از این که الان درک میکنم هم بهتر و بیشتر و قشنگ تر درک کنم
خودش میگه الله اکبر
از چی بزرگ تره؟
از هرچی که تو فکر کنی، از هرچی که تو درک کنی، از هرچی که تو بگی بزرگ تره
الله اکبر
من این خدارو دارم
حالا میخوام گام به گام قدم بردارم در مسیر آسانی ها
میخوام رو دوش خدا بشینم
تو همین مسیر هم فقط خودش میتونه کمکم کنه
فقط خودش و خودش
آخ استاد چی بگم از توحیدی که من یه ذره هم در وجودم نداشتم و الان یکم فقط یکم توحیدی شدم و همین باعث شده من از آدم ها نترسم، من رو آدم ها حساب باز نکنم یا بهتره بگم کمتر شده ترس و حساب باز کردنم روی آدم ها خیلی کمتر ولی هنوز جا داره
من این توحید رو به دنیا نمیدم
یعنی یکی بیاد بگه دنیا رو بهت میدم فقط بگو من این کار رو برات کردم میگم نه نمیخوام(خدایا خودت کمکم کن که اینطور باشم)
استاد از فایل «فقط روی خدا حساب باز کن» شما من زندگیم تغییر کرد، مریم عوض شد…
استاد ممنونم ازتون که هربار آسان تر و شیواتر و قشنگ تر مطالب رو به ما میگید
خدایا شکرت که استاد ما خودش داره تو این مسیر قدم برمیداره و وقتی حرفی میزنه به جان ما میشینه
اصلا ذهن کم میاره که بخواد مخالفت کنه چون حرف شما از ذهن و منطق نمیاد از قلب میاد
استاد بازم برامون بگید
بازم از خدا بگید
بازم از قرآن بگید
بازم از سادگی بگید
بازم از عشق بگید
استاد صحبت هاتون خداییه و من وجودم طالب شنیدنش هست
استاد بازم خدای مهربونم بگید
بازم از خدایی که از ما مشتاق تره به خوشبختی ما بگید
استاد زبان خدا هستید برای من
من خدارو با شما یکم فقط یکم شناختم
همیشه دوست داشتم بدونم خدا چیه کیه چجوریه
الان به درصد فهمیدم
الان دلم پر میکشه برای روزی که بخوام برم پیشش
الان ازش نمیترسم
الان دوستش دارم
آخ که چقدر این حدیث قدسی رو دوست دارم و جز اولین چیزهایی بود که وقتی رفتم کلاس خط به استادم گفتم اینو بنویسه من میخوام یاد بگیرم:
«من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلیّ دیته و من علیّ دیته فانا دیته / آن کس که مرا طلب کند، من را مییابد و آن کس که مرا یافت، من را میشناسد و آن کس که مرا شناخت، من را دوست میدارد و آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق میورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق میورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را میکشم و آن کس را که من بکشم، خونبهای او بر من واجب است و آن کس که خونبهایش بر من واجب شد، پس خود من خونبهای او هستم»
من طلبنی وجدنی…
استاد شکر وجودتون
بمونید برامون
عمرتون با عزت باد
سلام مریم عزیز
امیدوارم که در بهترین حال باشی
راجع به ترجمه آیه ای که گفتی بعضی از مترجمین طور دیگه ای هم این آیه رو معنی کردند ، که یکی رو برات اینجا کپی میکنم
” هرچند طبق معمول «کبد» را در آیۀ «لَقَد خَلَقنا الإنسانَ فی کَبَدٍ» (بلد، 4)، به معنی «رنج و سختی» گرفتهاند ،اما در معنای «تعادل و استقامت» یا «کمال اعتدال و استواری» نیز به کار رفته است.
عرب گوید: «الشمس فی کبد السماء؛ آفتاب در میانۀ آسمان است» (لسان العرب).
بنابراین «به راستی انسان را در تعادل و استقامت آفریدیم»، میتواند معنای دیگر و حتی راجح آن باشد.
و آیات «لقد خلقنا الإنسان فی أحسن تقویم» (تین، 4) و «فتبارک الله احسن الخالقین» (مؤمنون، 14) میتواند مؤیّد این معنا باشد.
کبد در واقع همان حالت وسط و میانه است که سبب تعادل و استقامت میشود.
کبد در بدن انسان و حیوان هم چون در میانۀ بدن است، کبد نامیدهاند.
علاوه بر این، انسان را در رنج آفریدن، چه پیام خاصی در آیه میتواند داشته باشد؟!
مگر اینکه با تکلّف به توجیه آن بپردازیم!
از سوی دیگر نگاه قرآن به قضایا بیشتر از دریچۀ مثبت است تا منفی!
آیا خدا در قرآن فقط میخواهد وضعیت اسفبار دردها و رنجهای انسان را به رخ بندگانش بکشد؟! اینکه بر خود بندگان پوشیده نیست و خوشبینی و نگاه خوشبینانهای را هم به پیشگاه قدس او ایجاد نمیکند! ….”
محمدعلی کوشا
سلام جناب کوشا عزیز
چه تعریف قشنگی و ترجمه قابل درکی
میتونم بپرسم این ترجمه مربوط به چه کسی می شود؟
من دنبال این هستم که قرآن رو با ترجمه ای صحیح و روان پیدا کنم و از مدت ها پیش در یک سایتی به ترجمه های مختلف برخوردم و بجز آقای معزی ترجمه ای که خود کلمات رو ترجمه کنه و تفسیر نکنه به فرد دیگه ای برنخوردم و الان چک کردم ایشون هم به همون رنج ترجمه کردند ولی این ترجمه ای که شما نوشتید بسیار به دلم نشست
ممنون میشم شما منبع این ترجمه رو بهم بگید تا بتونم ازش بهره ببرم.
چقدر مثال هایی که آوردید منطقی و قابل درک بود ممنونم ازتون
«از سوی دیگر نگاه قرآن به قضایا بیشتر از دریچۀ مثبت است تا منفی!»
چه باور فوق العاده و درستی بود این جملهی شما
انشاالله من بعد اینطور با این باور به قرآن و آیاتش نگاه مبکنم
عمرتون با عزت
سلام مریم جان
من سمیه هستم و در جواب سوال شما از سایت یکی از مترجمان معنای این آیه رو جستجو کردم که ترجمه ای متفاوت با بقیه ترجمه ها داشتن
همونطور که برات نوشتم این ترجمه و توضیحات جناب محمد علی کوشا یکی از مترجمان هست و من فقط از سایت ایشون برای شما کپی کردم
سلام سمیه عزیز
چه اشتباه خنده داری کردم :))
آخه چند بار شده بود که بعضی دوستان رو به نامی که در پروفایلشون نوشته بودند خطاب کردم و بعد خودشون اصلاح کردند که فرد دیگری هستند که کامنت رو نوشتند و مثلا با پروفایل همسر یا خواهرشون اومدن، من هم فکر کردم انتهای پیام شما نوشتید محمدعلی کوشا و پیام از طرف یکی از اعضای خانواده شماست!
عذر تقصیر
چه جالب که من خودم دوست داشتم بدونم این ترجمه از کیه و شما از قبل برام نوشته بودید و من فقط اشتباه متوجه شده بودم
نکتهی قشنگی داشت برام این اشتباه که گاهی از پیش آنچه که من میخوام فراهم شده(اینجا جواب سوالم رو شما از پیش داده بودید ) اما اشتباه متوجهش میشی و بعدش متوجه اشتباهت میشی و این مسیر زندگی کردنه و همینقدر که الان من خندم گرفت از اشتباهم تو زندگی هم همینطور باشم و گذر کنم ازش
ممنونم سمیه عزیز
پر نور باشه راهت
بنام خدایی که بخشندگی از آن اوست
سلام به استاد عزیز توحیدی و خانم شایسته
و سلام به دوست عزیز و هم مدار و هم فرکانسیم مریم خانم
کامنت رو داشتم میخوندم که هدایت کرد خداوند که پاسخ رو بدم تا اگاهی رو که استاد در این مورد من گوش کردم دقیقا نمیدونم تو کدوم فایل بوده در اختیارتون بذارم که باورتون رو نسبت به این آیه تقویت کنید
فی کبد به معنای رنج و سختی است
و یک معنای دیگر که ما انسان را 2 پا خلق کردیم که راه برود
حیوانی یا موجودی که رو دو پا راه میرود
و این آیه آیی است که یکبار آمده و کلمات متشابه دارد
آره این معنی رو دارد که ما انسان رو تو رنج و سختی آفریدیم
ولی معنای دیگرش که استاد گفتن حیوان یا موجودی که رو دو پا راه برود
و کلمه 3 حرفی کبد یکبار کلا تو قرآن آمده و مفهوم سختی رو دارد
و آیه متشابه است و موضوعش دو معنا دارد و استاد گفته دنبال حاشیه نباشید
و چرا نگیم که ما انسان را خلق کردیم که رو دو پا راه برود
امیدوارم کمکی کرده باشم و این هم هدایت الله بود که گفت پاسخ بده من هم توسط استاد عزیزمان که توضیح دادن در اختیار شما قرار بدم تا به معنای دوم انسانی که رو دو پا برود توجه کنید و ذهنت رو درگیر نکنی
پرانرژی باشید بهترینها رو از فرمانروای کل کیهان و سیارات و عالمیان برای تمامی دانشجوهاوسایت الهی و تمامی مخلوقات جهان خواستارم
سلام دوست عزیز
ازاده هستم
در مورد سوالی که در مورد اون آیه کردید استاد تو یکی از فایلهاشون که الان نمیدونم دقیقا کدوم فایل بود گفتن کبد به معنی سختی و درد و رنج نیست و به معنی موجودی هست که روی دوتا پا راه میره و در قران به معنی بعدیش ینی درد و رنج تفسیر شده
سلام آزاده عزیز
چه اسم قشنگی داری
ممنونم از پاسخت
تا حالا به گوشم هم نخورده بود
انشالله هدایت میشم به اون فایلی که استاد در این خصوص گفتند
متشکرم که چراغی در ذهنم روشن کردید، الان یهو به ذهنم رسید که ما تو زبان خودمون و حتی زبان انگلیسی بیشتر برای یک کلمه چندین و چند معنی مختلف که هیچ ربطی به هم ندارند داریم ولی شخصا تو زبان عربی تا حالا به این موضوع توجه نکرده بودم و قطعا که همینطور هست و ما باید ببینیم تو جمله و یا آیات قرآن کدوم معنی تعریف درستی داره.
ممنونم ازتون
عمرتون با عزت
سلام استاد بینظیرم،خانم شایسته فوق العاده ام و دوستان عالیم.استاد جان، اخه چرا اینکارو با من میکنی؟چرا؟هر بار اشکمو در میاری؟هر ان هدایت.قربون خدایی که هر ان،داره باهام حرف میزنه فقط باید بتونم اروم باشم تا بشنوم.نمیدونم شاید نبایداین ماجرا رو اینجا بگم ولی…شما تو این فایل در این باره میگفتید ومن میگفتم( با احساس امنیت ازطرف خدا) استاد لطفا دیگه ادامه نده ولی نکتشون مهمه.ما هم تازگیها ماشینمونو دزدیدند جلوی در خونه وقتی همسرم رفته بود مقداری اونورتر اشغالها رو بندازه و من و پسرم داشتیم میومدیم پایین که مثلا بریم کمی تفریح.من اصلا زنگ نزدم بگم این اتفاف افتاده برای اینکه دلداریم بدن یا هر چی.با اینکه من 18سال بهش گفتم ماشین روشن نذار،سوییچ روش نذار و…ولی …کو گوش شنوا.اره این اتفاق افتاد.همسرم تونست تقریبا ذهنشو کنترل کنه.متاسفانه من نتونستم ذهنمو کنترل کنم و تو کوچه گریه و داد سر همسرم که من این همه سال بهت گفتم.یکبار تو تو این همه سال حرف منو گوش ندادی واخرش گفتم اصلا حقته و اومدم بالا با پسرم(واقعا دلم نمیخواست اونجوری بگم از سر دلسوزی بود).حالا با اینکه ماشینمون تیبا هست و مدل بالا نیست و مال برادرشوهرمه(باهم کار میکنند ومنم از کاراشون وحساب ،کتابشون و…سر در نمیارم) ولی بینهایت خدا رو شاکرم وعاشق ماشینمونم.خدا رو شکر که همون لحظه اتفاق بدتری نیفتاد برا همسرم.من دور اون خدات میگردم استاد جان.دور خودت میگردم استاد جان.اگه باشما و… اشنا نبودم تا اخرش گریه بود.اره،ما اومدیم بالا.از چند روز پیشش بود فایلی که راجع به تجسم بود رو گوش میدادم و خواسته هامو میگفتم،تجسم میکردمو….اومدم بالاو فقط باتمام وجود فکرمو احساسمو گذاشتم رو برگشتن ماشین خوشکلمون.یه شب با اینکه خیلی خسته بودم رفتم گوگل و تیباهارو اوردم و چند ساعت قشنگ حس میکردم اره داریم پیاده میشیم میشینیم وسایلامونو برا سفر میچینیم و…حالا بر عکس شوهرم در این موقع هی داشت میچرخید تو خونه ،میرفت بالکن نگاه بیرون میکرد.خیلی ناراحت بود.بهش میگفتم بهش فکر نکن.فکر کن دوباره داریش پیدا شده.اگه عکس ازش داری نگاش کن و یا سرچ کن و با تمام وجود و حس خوب فکر کن داریش باز.هر چند الکی باز این همه گفتم ودل سوزوندم.و خودم اینکارو کردمواستادجان جواب داد، اقا جان جواب داد.تجسم جواب داد ،خدای دهنده و بخشنده ام جواب داد.اونجور که فکر میکردم دقیقا نصف شب زنگ زدن و گفتندماشین پیدا شده و…. تو همه کسمی خدا ،همه چیزمی.فقط بتونم ارامش محض داشته باشم با تو.الان باز داره همینطور اشکم میریزه.2 درس داشت برام.1 کنترل ذهن و سپردن همه چی به خدا.2تجسم واقعی و+ که حتما جواب میده.بعد اینکه یه مدته خصوصا اخیرا خیلی با خدا حرف میزنم ،مینویسم.هر اهنگی میاد تو سرم باخودم میخونم بااون ریتم درمورد خدا میخونم و سپاس برا همه چیز خصوصا ماشین و همه نعمتهای دیگه و…وقدرتش و انگار سر تا پام خدایی میشم.خدایی چقدر دورش بگردم صداو هوش عالی بهم داده و قشنگم میخونم.خیلی جدیدا اینجوری میشم.همسرم که هی میگه زده به سرت،کم داری،دیوونه شدی.اره دیوونه شدم.دیوونه فقط خودخدا شدم همه چیز و همه کسم شده اون مگه قشنگتر از اینم داریم؟خدا تمام عشقمه تمام محبتمه و… بزودی به امید خودش تمام ثروتم و…شده. بعد چه جالب شما تو این فایل که راجع به خدا بود اسم سوره یوسف رو اوردید که اون اقاهه گفت.و منم این روزایی که خدا رو با باورهای قدرتمند صدامیزنم و گریه میکنم یاد سوره یوسف و اشکهایی که حضرت یوسف تو قسمتهای اخر از قدرت خداو…میریخت میفتم.خداجان بازم هدایت نابت.چرا اسم سوره دیگه ای رو نبردید استاد؟موضوع دیگه اینکه منم خیلی اینو خصوصا شبا موقع خواب میگم که خدا مثل نیروی برقه که جاریه هست مانمیبینیمش ولی وجود داره و اثراتش یعنی روشن شدن لامپوو…رو میبینیم. خداجان خودخودخودم یک دنیا شکرت زبانم قاصره در وصفت.ملکا ذکر تو گویند که تو پاکی و خدایی……. همگی در ارامش و پناه خود خودش باشیم.
وقتی صبحت از انجام کارها توسط خدا میشه
خیلی راضیم خیلی .
فک کن دنیایی پر از نعمت ولذت و خوشی
راحت باشی مثل یه پادشاه از نعمات استفادا کنی وحالت خوب باشه و راضی باشه
خشنود وخشنود .
اما واقعا زندگی همینطوره
انقدر غرق در زندگی بودم که یادم میره
کارهاراخدا انجام میده زور نزنم
اما من چی
فقط توی دوسال 4شغل متفاوت
انجام دادم .خودم همه کارو انجام میدم
خودم خودم خودم
بدون استفاده از هدایت خدا
مگ میشه
نتیجش چی شد جز زجر و از دست دادن تمام پول
و ازاین شاخه به این شاخه پریدن و سرکوب اطرافیان و کلی بدبختی دیگ
اصلا بدون خدا انجام دادن کارها زجر به تمام
چون ما باید بدونیم کننده کارها خداست
هماهنگ کننده خودشه
پیش بردن کارها خودشه
کارهارو اون برات انجام میده
اگ من ؟؟
اگه من تسلیم باشم
اگه من اجازه بهش بدم
اکه من بدونم که خدا میتونه برام انجام بده
اگه من فقط بندگی ارباب خودمو بکنم
اگه من فقط فقط باخودش عشق بازی کنم
اگه من در فرکانس خودش باشم
اگه من انتظار از بقیه که اونام مخلوق خدا هستن صفرکنم
اگ من این ورودی هارو به ذهنم بدم
که این میشه کنترل ذهن و
اگه من کنترل ذهن کنم دیگه جای برای آشغال
های بقیه نمیمونه
یا من خدا قدرت میدم یا به عوامل بیرونی
یا خدا یا دلار یا شغل یا هرورودی منفی دیگ
کار من ففط بندگی خدا
کار من فقط درست کردن باور هام درمورد خدا
درمورد اینکه نعمت ها و پول خود خداست
برای منه .من سلطان جهانشم مال منه
من فقط باور کنم تواین جهان سلطانم
پادشاهم .اون برام درحد پادشاه کارهارو انجام میده
چون قصدش از اومدن من به دنیا همینه
چون من و خدا یکی هستیم
اینکه استاد میگه عشقو حال من میکنم کارا خدا
این ینی درک قانون خدا .
اینکه خدا قدرت انجام کارها هر کاری داره
من باید فقط تقوا کنم .باورش کنم
باورش کنم به عنوان خدای هادی
به عنوان خدای مهربان .
به عنوان خدای قادر
به عنوان خدای قدرتمند
قدرتمندی که فقط یه قدرت هست اونم قدرت خدا
رابطه مو باخدا چجورساختم؟؟
خدابی که باید برای ارتباط باهاش سختی بکشم؟؟
خدایی که فقط شب قدر صدای منو میشنوه
خدای که منو ناپاک میدونه .
خدای که من برای صدا زدتش باید پاشم کیلومترهااون طرف تر تا توی حرم منو ایا بپذیره ایا نپذیره
تازه اگه جوراب وساق دست ومغنه وچادرم فراام باشه وگرنه اصلا راهم نمیدن
خدایی که باید پاشی از خونه بیرون.دنبال کلید مسجد باشی حالا نگران حرف مردم نباشی که ای وای نگن این زن چی میخاد تو مسجد
یا وای پاشم مسجد یه آب و جارو بزنم شاید خدا نگاهم کرد یادر نزری دادن کمک کنم
دنبال خدا بودن درقبل زندگی من خیلی سخت بود
خدای که فقط در مشهد یاجمکران یا مسجد محله
بود .خدایی که شاید تازه نماز منو قبول میکرد
خدایی که همش استرس اینا داشتم که ینی
وضوی من باطل نیست .ینی نمازم قبوله
ینی خدا قبول میکنه
خدایی که فقط تو محرم یادش بودیم
هیت و روضه
سالی 2بار خدا توی زندگی ما پر رنگ میشد
رمضان و محرم
کسی نگفت خدا هرلحظه باتو
کسی نگفت خودت باخدای خودت ارتباط برقرار کن اتفاقا گفتن بیا من بلدم .بیا من بهت بگم چیکار کن چیکار نکن تاشاید خدا قبولت کنه
چه ارتباطی با خداداشتم،
خدای سختی
خدای بی پول
خدای محدود
خدای پنهان ومرموز
خدای زشتی ها
خدای ساختگی ذهن مریض من بااون ورودی های بد گذشته من
که پای هر کسی مینشستم
یاارتباط من باخدا خدایی که استاد میگه
خدای وهاب
خدای قدرتمند
خدای قادر و توانا بخشنده خدایی که منو اشرف مخلوقاتش آفرید و مهر ارزشمندی منو زد
قبلا اصلا من ارزش نداشتم
من بدون واسطه باخدا اصلاااا
تازه باکلی احساس دلسوزی برای
زینب امام حسین و…..علی اصغرو…
روزهابه جهالت گذشت وخداراشکر هدایت شدم
به خدای که استاد میگه ،متفاوت ترین تعریف خدا
خداب که هرلحظه خواسته منو اجابت میکنه
منتظر ببینه من ایمان دارم که میشه که میتونه
تا دنیاشو بریزه پام
تاکارهارو برام انجام میده
تااسون بشم برای آسونی ها
حتی بدون انتخاب من نه شر برام خواست نه خیر
درسته پایه جهانش براساس خیره
و همیشع خیرخواهه منه ولی حق انتخاب من مقدم به خیر خدا .
چقدر ارزش برام قائله .چقدر دوستم داره
چقدر آزادآفرید منو
چقدر پزمنو به فرشته هاش داده خخخخ
دوستت دارم خدا
که هرکسی وارد فرکانس تو شد باباورکردن قدرتت
براش غوغامیکنی
هرکسی مفاومت کرد دربرابرتو،خودش باززد
تاج سلطنت وپادشاهی روسرش ندید
تاجی که تو گذاشتی برسرمون انوقت به انتخاب خودمون آسون میشیم برای سختی ها
واقعا زندگی همینطوره
دارم میسازم تنها قدرت جهان تو ذهنم
تنهاخدایی که منولایق آفرید
تنهاخدایی که روح خودشو درمن دمید
تنهاخدایی که زمام هستی من دستشه
تنها خدایی که کننده کارهاست
تنها خدایی که نه زمان براش هست نه مکان
نه زاییده شده نه بچه داره
تنهاخدایی که منتظربنده شه تا باهاش عشق بازی کنی
تابهش بگه چشم برات انجام میدم قربونت
تا جهانشوکه به پای من بریزه
بهم بگه تو فقط عشق کن ای عبد من
وهم من راضی وخشنودباشم وهم خدا
چون من باور میکنم خدای باچنین قدرت رو
خدای عشق
خدای که عاشق من
خدای که همه چی مسخر من کرد
خدای مهربان حدای که از پدرو مادر مهربان تره
خدایی که زمانی که هیچکس نبود اون پیشم بود کمکم کرد .خدای قدرتمندی که همه چیزخودشه.
همه چیز خودشه
دوستت دارم استاد .شما منوبااین خدا اشنا کردی .نمیدونم وقتی حضوری ببینمت چجوری تشکر کنم ازتون
ولی فک کنم انقدرگریه کنم که نتونم چیزی بگم
دوستت دارم از جتس خاص ای بنده خالص و خاص خدا
سلام به نسترن عزیز
چقدر حین خوندن کامنت شما احساس عجیبی داشتن
با نوشته های شما نمیدونستم گریه کنم یا بخندم به خودم و گذشتم
اره ازون حرم رفتنها و گریه کردن ها
و سختی کشیدن ها
تا حالا اینو بیاد نیاورده بودم که تو کامنت شما یادم اومد
ما حتی برای رسیدن به خدا هم میخاستم زجر بکشیم که مقرب تر بشیم
چرا واقعا؟؟؟؟
من بارهاپیاده رفتم مشهد
حالا بماند که تو مسیر اتقدر پاهام تاول میزد که راه رفتن تا یک ماه برامغیر ممکنمیشد
یعنی تو چند ساعت ابتدای راه دیگه کل پاهام میشد تاول
ولی من میگفتم خدایا شکرت که انقدر دارم زجر میکشم
با همونپاهای ناقص ، نیمه شب ها ، بقیه کاروان که خواب بودن میرفتم تو نور مهتاب ،راه میرفتم تو بیابون
میگفتم عین الحسن کجایی؟؟؟؟؟
خخخخخ
نمیدونم کجا یود که پیداش نکردم.
اشکمیریختم و بخاطر گناه های نگرده طلب عفو میکردم
خلاصه که خدا رو هم باید با زجر بدست میآوردیم
هر چه در مسیر بیشتر بیچاره میشدم خودم رو مقرب تر میدیدم نزد خدا
خدایا چه کردیم با خودمون
دقیقا به همون دلیل مثال شما
خدا تاج پادشاهی گذاشته رو سرت ولی تو درک نمیکنی اون تاج رو
میخای با سختی لایق بشی
واقعا خدارو شکر که حداقل یه کوچولو درک کردیم راه چیه چاه چیه
الله و اکبر ازین جهل
نسترن عزیز ممنون بخاطر کامنت زیبات
سلام دوست عزیز ممنون از پاسخت
هرچی تو زندگیم و زندکی خانواده میبینم فقط سختی کشیدن
ینی چیزی اسون به دست اوردن با من غریبس
خیلی دوست دارم این پاشنه آشیل من حل شه
در مورد سخت درک کردن خدا من هرچی بگم کم گفتم
قانع بودن و قانع زندگی کردن
زندگی علی گونه
زندگی با افطار یه نون وحزما
زندگی ساده زیستی امامان .
بگیر تااااا تاصبح مسجد زنده داری
تا اون نماز شبی که خیلی سخت بود برام اسم بردن چندین نام مومن و شب تاسو تا صبح موندن مسجد ونذری آش شیر صیحانه مسجد درست کردن
پاس پیاده رفتن روز اربیعین
تاااا قمه زدن
وگرسنگی وتشنگی بدون دلیل
روز رمضان که اصلا نمیدونستم چرا
واز چاه جمکران و رفتن به بعد 15 16ساعت به مشهد و تا خدا قبول
که منم هستم بعد همیشه مونده بودم چرا قبول نمیکنه
خیلی نکته زیبایی گفتی برای رسیدن به خدا باید زجرکشید
این زجر کشیدن تو خون من جای داره
ه چی به زندگیم نگاه میکنم
میبینم باید برای رسیدن به خواسته هام باید زجر بکشم
یادم رفته خدا منو چی افریده
من کجای این زندگی غرق شدم
خدایا کمکم کن بزرگترین پاشنه آشیلم به قدرت خودت حل شه
آمین
ممنون از تو دوست گرامی
به نام رب العالمین
سلام استادِ عزیزم،
چنان تپش قلب و ذوقی برای نوشتن دارم که گویی بهترین کار جهان و می خوام انجام بدم!
مدتهاست درسایت کامنت نذاشتم، تواین مدت آگاهی ها و درکم از قوانین و دوست داشتم بیام در دوره ها بنویسم اما همش می گفتم که فعلا ننویس، وقتش نیست تا اینکه الان! الان که یک ساعت وقت برای خودم گذاشته بودم که برای خودم بنویسم، اما بهم گفته شد که اینجا و در مورد این فایل بنویسم! اونم من که کلا به غیراز دوره ها، معمولا جایِ دیگه نمی نویسم! ولی شما ببینید که این فایل چی هست که من الان دارم اینجا می نویسم…
تازه بزارین بیشتر از انرژی خاصِ این فایل براتون بنویسم و اینکه چرا الان بعد این همه مدت که می خوام درکم از آگاهی ها رو در سایت بنویسم، امضای آخرش با این فایل انجام شد؟!
حدود دوماه پیش، همون موقعی که بعد یه کم کارکردن روی باور فراوانی، نعمت ها به سمت من سرازیر شده بودند، نشانه ای برای یکی از خواسته های مهمم اومد که من فکر می کردم که بهتر از این دیگه نمی شد، همه چیز در ظاهر اون چیزی بودکه من می خواستم، خب البته هم روی احساس لیاقتم کار کرده بودم، هم روز برداشتن ترمزهام و هم کمی و فقط کمی روی باور فراوانی و مجموع اینها شد نشانه ای که تاحالا برام پیش نیومده بود..
من دیگه تو ابرها بودم و فرکانس و هم حس می کردم که به خواسته ام نزدیک شدم..تا اینکه یه دفعه اون نشانه دیگه ادامه دار نشد و ناتمام ماند!
طبق معمول که سریع دنبال ترمزی که باعث این موضوع شده می گردم، شروع کردم به بررسی ترمزهام..دوباره رفتم سراغ تمرین های بی نظیر ج 2و 3 کشف قوانین زندگی، شروع کردم چند روز مداوم، نوشتن و تفکر.. بااینکه از لحاظ ظاهر در نعمت ها و معجزات زندگی غرق بودم اما در درون به خاطر این ترمز، در ذهنم جهنمی به پا شده بود و متاستفانه طبق معمول، ناخودآگاه به خاطر ترمزهام به خودم عذاب وجدان می دم که البته این دفعه و با احساس لیاقت سعی می کردم که آگاهانه حواسم به این موضوع باشه( بماند که این یادآوری هم معجزه وار اتفاق افتاد، یعنی یه صبحی که از خواب بلند شدم، ایمیل سایت اومد که دوست عزیزی برای ج 15 احساس لیاقت برای من کامنت گذاشته بود و جالبه که من کنجکاو شدم که ایمیل و باز کنم و الله اکبرررر که نگو ج 15، همون نیاز من بود، یعنی کامنت خودم و که خوندم که نوشته بودم که دارم با اشتباهاتم هم در صلح قرار می گیرم و اگر غیر این باشه و به خودم احساس گناه بدم، طبق قانون احساس لیاقت نمی تونه جایی قرار بگیره که احساس گناه هست و..) خلاصه خداوند باهام حرف زد و یادآوری کرد که درسته که داری طبق قوانین دنبالِ ترمزت می گردی امااااااا نباید به خودت احساس گناه بدی..
استاد من بارها این موضوع و تجربه کردم که به ظاهر دارم روی قوانین کار می کنم و دنبال ترمزم می گردم اما به خاطر اینکه هنوز ترمز دارم و به نتیجه نرسیدم و فقط یک قدم مونده، ناخودآگاه به خودم احساس گناه می دم!
این موضوع خیلییی ریز و مخفی هست، کلا موضوع احساس گناه دادن به خود، خیلییی ریز و ناخودآگاه هست
خلاصه در حال پیدا کردن ترمز جدید یا ترمز اصلی بودم، اون کد ریز و کوچیکی که جلو run شدن برنامه رو گرفته بود، داشتم با تمرین و صحبت های خانم شایسته در ج 2 کشف ق ز جلو می رفتم که مریم جان داشتن مثال گواهینامه گرفتن تو امریکا رو می زدن و می گفتند که تا به ترمزشون آگاه شدند، خداوند سریع بهشون یه فرصت جدید داد و ایشون دوباره سریع با باور جدید امتحان دادند و قبول شدند. یادم هست که من درحال رانندگی بودم که این حرف و شنیدم و همون موقع، ناخودآگاه گریه کردم و گفتم که خداجونم منم ترمزم و پیدا کردم، پس به منم یه فرصت جدید بده و کاری کن که اون نشانه تموم نشده باشه و ادامه دار بشه، اما برای من نشد! می دونستم که اگر ترمز و کامل حل کرده باشم، باید طبق معمول که به چندساعت از درخواست خواسته نگذشته، جواب می آد، الانم باید جواب می اومد اما نیومد..
بماند که واقعا دیگه ذهنم داغ کرده بود که من چطور باید این ترمز و که سالهاست دنبال منطقی کردنش هستم و حل کنم! و چون نمونه والگویی براش نداشتم، درنتیجه نمی تونستم رسیدن به خواسته ام و باورسازی کنم یعنی به کمک قانون، با برداشتن ترمز احساس لیاقت و ترمزهای دیگه ، خیلییی به خواسته نزدیک شده بودم اماااا در یک قدمی رسیدن به خواسته، ترمز همیشگی سرباز زده بود و به من می گفت که همون طور که خودتم می دونی و فقط زور می زدی برای باورسازی رسیدن به خواسته، هنوز نتونستی به صورت منطقی این ترمز و حل کنی!
خلاصه نگم براتون که از لحاظ ذهنی چه فشاری و تحمل کردم اون چند هفته ،دلیلش هم این بود که چون به قانون ایمان داشتم و بارها برام پیش اومده بود و می آد که واقعا زیر 6 ساعت از زمان درخواستم(البتههه به شرط اینکه ترمزی نباشه)، نتیجه برام ایجاد می شه ،به خاطر همین کلافه بودم و کلافه تر به خاطر اینکه من این ترمز و از قبل هم می دونستم اما همیشه فقط زور می زدم برای حلش و دائمی حل نمی شد.
خلاصه، خودم و با کار سرگرم کردم تا ذهنم کمی استراحت کنه، بعد هدایت شدم به ج 1 دوره ی عشق و مودت، قسمتِ بی نظیرِ هماهنگی ذهن و روح با هم، چنان دریچه ی درک من برای این آگاهی باز شد و چیزهایی داشتم یاد می گرفتم و تند و تند گفته می شد که دوست داشتم ساعت ها بیام این آگاهی ها رو با شما و بچه های سایت به اشتراک بزارم اما نشد که بیام بنویسم(الان دلیلش و می فهم، چون هنوز نیاز به یادگیری آگاهی های دیگه در کنار اون آگاهی ها داشتم)
خلاصه کلی حس و حالم بهتر شده بود تا اینکه هدایت شدم به ج 4 ک ق ز، یعنی اتفاقی با خودم گفتم که حالا که تمرینات و بارها انجام دادی و ترمزت و می دونی و نتونستی کامل منطقیش هم کنی، اشکال نداره حالا برو یه نگاه به جلسه ی 4 بانداز و این دفعه این جلسه رو گوش بده، چیزی و که از دست نمی دی.. شروع کردم به خوندن متن اول جلسه و اون قلمِ زیبایِ مریم جان که همیشه معجزه می کنه، دیدم نوشته شده که در این ج می خوایم که دوباره اصل اولی و که خودمون خالق زندگی هستیم و مرور کنیم، اولش ذهنم گفت که خب اینکه معلومه و می خواست در بره از شنیدن جلسه، اما شروع کردم به شندیم جلسه و فکر کنم ده پانزده دقیقه ی اول فایل بود که خشکم زد!! اونجایی که استاد شما می گین که بچه ها مهم ترین موضوع اینه که ما باورنداریم که خودمون خالق زندگیمون هستیم، به ظاهر این جمله خیلی ساده هست اونم برای ج 4، اما من خشکم زد از این بابت، که بله اینقدر این موضوع مهم هست که من بعد این همه کار کردن روی تمرین های دو جلسه ی قبل، هنوز روی این باور اصلی مشکلی دارم، بله به خاطر ایمانم کمم به این باور و به خدا، نتونستم خواسته ام ودرست منطقی کنم برای خودم که حتما می تونم بهش برسم و فقط می خواستم با ذهن خودم، باورسازی کنم، در صورتیکه ساخت این باور که خودم خالق زندگی خودم هستم، با ذهن امکانپذیر نیست و باید با آگاهی های روح و ایمان و دریک کلام با توحید این باور و ساخت!!!!
اون موقع داشتم تند و تند آگاهی های ج 1 عشق و مودت که مهم ترین رابطه ی ما، رابطه ما با روح و خدای خودمون هست و با این جمله ی شما در ج 4 ک ق ز، که بچه ها موضوع اینه که ما هنوز باور نداریم که خودمون خالق زندگیمون هستیم و کنار هم می زاشتم و به یه درک هایی از قانون می رسیدم، اما اون موقع هنوز با توحید یکی نشده بودند این آگاهی ها و هنوز یه چیزی کم بود..
تا اینکه چند روز بعد هدایت شدم به جلسه ی قرآنیِ قدم اول، با موضوع هدایت، چیزهایی داشتم می شنیدم که گویی بار اول بود که اون فایل و می شنیدم! باز داشتم آگاهی های مهمی روزهای قبلی و با موضوع هدایت، کنار هم می زاشتم و پازل ذهنی ام داشت کامل می شد که ای وای، چرا فکر می کردی که همه چیز و باید با ذهن خودت بری جلو؟!
استاد همیشه با خودم می گفتم که دلیل این همه موفقیت استاد توحید هست اما نمی تونستم توحید گونه فکر کنم، حتی برام عجیب بود که اگر خودمون خالق زندگی مون هستیم، پس چرا استاد از خدا می پرسه که حتی برای رفتن به محلی، از کدوم راه برم؟ مگه استاد نمی گن که خدا برای ما چیزی و نمی خواد و ماخودمون باید زندگی مون و طوری که دوست داریم خلق کنیم، پس این حرف با اینکه استاد همه چیز و از خدا می پرسن که منافات داره؟!
نمی دونم چطور بهتر توضیح بدم اما می دونم که احتمالا مشکل بقیه ی بچه ها هم هست در درک درست قانون!
بزارین بیشتر توضیح بدم:
من در خانواده ی مذهبی بزرگ شدم، مدرسه ی مذهبی و محیطی که درش بزرگ شدم، همه چیز و به خدا محول می کرد، حتما خدا برات نخواسته یا از خدا بخواه و… اون تفکر، خالق بودن و از آدم می گرفت، و خدا رو یه موجود دلسوز و گاهی خشن نشون می داد که در نهایت اونِ که تصمیم می گیره…(همون نگاهی که به قول شما استاد، کاملا مخالف سیستمی بودن خدا هست)
خلاصه تا اینکه بزرگتر شدم و با قانون جذب و کتاب راز آشنا شدم، اونجا برای اولین بار فهمیدم که نه من خودمزندگی ام و خلق می کنم با این تفکر جدید، اون خدایی که بهم گفته بودند رفت کنار و من شدم صد درصد مسئولِ همه چی با قانون جذب، خب به یه سری خواسته ها هم می رسیدم اما خیلییی جاها کم می آوردم و یه باگی هم در این اطلاعات جدید احساس می کردم…
تا اینکه چند سال گذشت ومن با شما آشنا شدم ،از همون اول به درستی حرف های شما ایمان داشتم که تمام حقیقت مطلق هستند و باگی ندارند اما درکشون با شنیدنشون زمین تا آسمون فرق داره اما باز همیشه می دونستم که دلیل تمام موفقیت های شما توحید هست ولی چون من با نگاه های قبلی به این موضوع نگاه می کردم، همیشه و شاید تا همین الان هم در این موضوع می لنگیدم که کجاها من خالق هستم و کجاها باید از خدا بپرسم؟ حتی در ظاهر می دونستم که تمامی این قوانین باور و فرکانس هم براساس قوانین خود خداوند هستند، می دونستم که خدا یه سیستم هست اماااااااااااا در اجرای هماهنگی ذهن با روح یعنی من و خدا کنار هم مشکل داشتم، نمی دونم چطور بهتر توضیح بدم؟
اما منظور اینه که وقتی می گفتم که اوکی من خالق زندگی ام هستم با باورهام، دیگه می خواستم تمام بارِ رسیدن به خواسته ها رو خودم به تنهایی به دوش بکشم که طبیعتا نمی شه، چون ذهن در مقابل اینکه چطوری و چه جوری کم می آره، یعنی نمی تونستم یه هماهنگی بین بخش خودم(مسئولیت های خودم در باورهای خودم) و بخش و مسئولیت خداوند در ایجاد خواسته ام و ایجاد کنم!
یعنی یا همه ی مسئولیت و خودم می خواستم بپذیرم که اونجاهایی که الگو و نمونه نداشتم و خیلییی باور متفاوتی با جامعه می خواستم ایجاد کنم، ذهنم کم می آورد و اونجاهایی که می خواستم فایل های توحیدی و اجرا کنم و از خدا بخوام که کارا رو برام بکنه، ناخودآگاه برمی گشتم به درکی که از خدا توسط جامعه و خانواده گرفته بودم و از مسئولیت های خودم (در ساخت و ارسال فرکانس) فاصله می گرفتم!!!!
دقیقا مثل فردی بودم و هنوز هم هستم که می دونه باید همزمان که کلاج و می خواد بالا بیاره، باید اون یکی پاش و از روی ترمز برداره، اما هماهنگی دوتا پا با هم، براش سخت هست، هرپا رو به تنهایی می تونه اجرا کنه اما خب ماشین جلو نمی ره..
خلاصه همیشه در اینکه کجاها من باباورها و فرکانسم خالق هستم و کجاها در عمل باید از خدا،کمک و هدایت بخوام، گیر می کردم(هنوزم این طور هستم اما دارم بهتر می شم چون تکاملی هست) اماااا استاد اعتراف می کنم که واقعا درک درستش و انجامش سخت هست، برای همین هست که معدود افرادی مثل شما هستند که تونسته باشند به قول خودتون روی شونه های خدا نشسته باشند و به همه ی خواسته هاشون برسند.
خلاصه دو سه روزی داشتم فایل هدایت در قرآن( ج 5 قدم اول) و برای خودم مزه مزه می کردم و باز سوال جدید که اوکی الان که دارم یاد می گیرم همش از خدا کمک بگیرم حالا این دفعه در رابطه با انسان های دیگر که اونا هم خودشون خداهایی هستند برای خودشون، برام سوال پیش اومده بود که کجاها قانون برانگیختگی کار می کنه و کجاها من نمی تونم انتظار داشته باشم که آدما همش برام خوب باشند، چون اونا هم خداهایی هستند برای خودشون و من توانایی تغییر اونا رو ندارم
مثلا اگر آدما وجه خوبشون و نشونم می دن و کارا خیلیی برام خوب پیش می ره، یه دفعه همین سوال ذهنی می آد کار و خراب می کنه و آدما یه دروغی یا اشتباه کوچیکی انجام می دن و من یه دفعه به خودم می گم که دیدی که تو هیچ کاره هستی برای آدم های دیگه، یعنی این دوتا آگاهی و هم برای روابط با آدم ها قاطی می کنم که کجاها قانون برانگیختگی کار می کنه و کجاهااگر دروغی گفتند یا اشتباهی کردند، باید بپذیرم که اونا هم خداهایی هستند برای خودشون و من نمی تونم انتظار داشته باشه که همیشه خوب و بدون اشتباه نباشند در ارتباط با من
تا اینکه جواب اومد که جواب اینه که تا زمانی که مهم ترین رابطه ات، رابطه ات با روح و خداوند هست و خیلی روی آدما فوکوس نمی کنی، همه چی جادویی و عالی پیش می ره اما وقتی آدم ها و رفتارها و حرکاتشون برام مهم می شه، در یک کلام، رابطه به اونا، برام مهم تر از رابطه با روح وخدای درونم می شه، همه چیز می ریزه به هم و الان می فهمم که چرا شما این همه تاکید می کردین که کلید تمام روابط، این موضوع هست. و جالبه که وقتی من فقط به فکر رابطه ام با خدا هستم، ناخودآگاه قانون برانگیختگی هم اجرا می شه، فقط کافیه من روی آدم ها و رفتارشون خیلی زوم نکنم، چه رفتارهای خوبشون و چه اشتباهاتشون!
خلاصه در حال یادگیری درس های جدید بودم برای خودم که فایل هدایت که تموم شد، این فایل اومد روی سایت!!!!
الله اکبررررررر
این فایل در ادامه ی فایل هدایت دقیقا به موقع، باید روی سایت قرار می گرفت؟! اونم نه فایل قدیمی و ضبط شده، نه یه فایل جدیدی که استاد با فرکانس های الانشون و اینقدر دلسوزانه و با شور وشوق، می خوان موضوع اهدنا صراط المستقیم و به ما توضح بدن!! فایلی که موضوعش جدید نیست اماااااااااا آگاهی هاش، برای من مکمل همه ی آگاهی هایست که دارم تو ذهنم کنار هم می زارم!
الله اکبر
استاد دیگه نمی شد کامنت نزاشت و از شما تشکر نکرد ،باید می نوشتم و تشکر می کردم، هرچند که تازه اول ماجرا هستم برای درک قانون هدایت و درک مهم ترین رابطه ام که رابطه ام با خداوند هستو.. اما می دونم که صراط مستقیم همین راه هست، راهی که نعمت ها درش به راحتی هستند.
دلم می خواست ساعتها هنوز می نوشتم اما باید برم جایی و احتمالا همین قدر نوشته کافیست.
عاشقتونم استاد، به عشق و سپاسگزای از شما، این کامنت و نوشتم
فعلا،
به نام خداوند بخشنده مهربان
استاد عزیزم خیلی خوشحالم روی ماهت دیدم دلم براتون تنگ شده بود
امیدوارم همیسه سلامت باشید همچنین مریم شایسته عزیزم
اول میخواهم از دریافت این فایل تشکر کنم
خدایا شکرت که من را در جریان دریافت این فایل قرار دادی
خدایا شکرت که عضو سایت عباس منش هستم
خدایا شکرت که بنده برگزیده خودت هستم
خدایا شکرت که در هر لحظه داری من و هدایتم میکنی
خدایا شکرت بابت همه چیز
استاد فایلتون با این سوال شروع شد که چی میشه که ما در روند روان شدن زندگی هستیم یا چی میشه که زندگی برامون روان نیست
من هم خیلی دوست دارم آسان بشم برای آسانی ها در همه ابعاد زندگیم
اگر بخوام صادق باشم با خودم
البته که خیلی نتایج گرفتم خیلی تغییر کردم آرامشی که دارم خیلی برام ارزشمنده ولی نه استاد من هنوز خیلی جاها آسان نشدم برای آسانی ها از دیروز یه هیاهویی در دلم شد که فاطمه انقدر ادعا و انقدر میخوای بگی روی خودت کار میکنی پس چرا اون نتیجه خاص را نگرفتی بعد از حدودا چهار ساله که در سایت عباس منش هستم و واقعا خداوکیلی دارم روی خودم کار میکنم
البته یه کمی این احساسم که کمی بد شد مربوط به این بود که من الان دارم دوره قانون آفرینش را کار میکنم بعد در بخش دوم جلسه اول استاد به یک سری سوالها پاسخ میدادند اونجا یک سوالی مطرح شده بود از استاد حالا که ما باورهامون خیلی کهنه تر هست و باورهای قبیلی مون خیلی قوی تره چطور میتوانیم تغییر دهیم و حتی گفتند که یه شخصی سنش حدودا 40 یا 50 ساله هستند و گفته شد که خوب چون شما سنتون بیشتر هست پس تغییر باورها هم سخت تره و بیشتر باید کار کنی
من هم چون الان 54 سالم هست یه لحظه احساسم بد شد یه حس نا امیدی و از اینجور چیز ها اومد سراغم ولی خیلی نشستم با خودم خودگویی های مثبت و اینکه تو سن و سالتو باور نکن تو کار خودت را انجام بده عوضش بیشتر جاها هم خود استاد همیشه گفته مهم نیست الان در چه سنی هستی یا در چه شرایطی هستی از همان لحظه که روی باورهات کار میکنی و مسیر درست را میری تغییر شروع میشه و در مسیر درستی
خلاصه با این باورها که دوباره به خودم دادم حالم و خوب کردم
و من مطمئن هستم همان طور که خدا دستم و گرفته آورده اینجا همانطور هم هدایتگر مون هست و رها مون نمیکنه همین خیلی ارزشمنده و من سپاسگزار پروردگارم هستم
استاد عزیزم وچقدر باور قشنگی گفتید که اونجور که خدا رو باورش داریم به همان شکل دریافتش میکنیم
من باور دارم که خداوند هر لحظه هدایتگر هست
من باور دارم که خداوند حکیم هست خداوند وهاب خداوند رحمان خداوند علیم خداوند بصیر خداوند نصیر
من واقعا خدا رو باور دارم و فقط از او یاری میخواهم
استاد عزیزم چقدر باورهای خوبی گفتی
خداوند قادر مطلق هست
خداوند عالم مطلق هست
خداوند خالق هست
خداوند قدرت خلق زندگی من و به من داده
خدایا من هم میخواهم بیشتر و بیشتر قلبم آرام باشد ترسها و نگرانی هایم در وجودم کمتر باشه خدایا من دوست دارم سپاسگزار تر باشم همیشه احساس سپاسگزاری داشته باشم خدایا من باورهای مناسب تر میخواهم خدایا من بیشتر آرامش میخواهم
خدایا ممنونم که تو آگاهی به نیازهایم
خدایا ممنونم که تو بیشتر از من دوست داری من به نعمتها برسم به خواسته هام برسم
خدایا من میخواهم تقوا داشته باشم
خدایا من اجازه میدهم که هدایتم کنی
خدایا هدایتم کن قبل از اینکه شرایط سخت بشه
خدایا خیلی مسیرها را برام آسون کن
استاد عزیزم داستانی که از جورج گفتید
واقعا این شخص را خداوند هدایتش کرده که اومده پیش شما و چه صحبتهای قشنگی بین شما شده که او هم قرآن میخوانده و یک سری ابهامات براش بوده
و چقدر قشنگ اومده نزد کسی مطرح کرده که به نظر من جواب درست را به او داده
از اینکه چرا در قرآن بعضی جاها خداوند گفته من و در بعضی جاها گفته شده ما
یا چرا خداوند گفته ما باری که به اندازه تحمل شما نباشه به دوشتون نمیگذاریم
ولی بعضی ها شرایط خیلی سختی دارند و غیره
خدایا تو چقدر حکیمی چقدر مهربانی که جورج را هدایت کردی بیاد پیش استاد که سوالاتش و جواب بده
خدایا من باور دارم که تو همه بنده هاتو دوست داری و هدایت میکنی
دیگه بقیه اش بستگی به خودمون داره
خدایا من با تمام وجودم ازت میخواهم و به شما اجازه میدهم که
هدایتم کنی
خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای
به نام خداوند روزی رسانِ بی حساب
خوشحال و شادو خندانم که دوباره فرصت نوشتن را پیدا کردم، اونم تایپ کنم فایل گوش کنم و آگاهی های ناب امروزم را روزیم را به این شکلم دریافت کنم و بیشتر از همیشه فکر به خودم اعمالم نتایجم و تصمیم بگیرم برای ادامهی ساختن یک آینده ی زیباتر.
الهی صدهزار مرتبه شکر و شکررر و شکرررر
عاشقتم من استاد جان، دوستان عزیزم هم خانواده های محترم و شگفت انگیزم شاکرم از خدا به خاطر وجود تک تک ارزشمندتون.
بریم سراغ این فایل و نوشتن نکات مهم، ببینیم خدا چه جوری هدایت میکنه و در هر صورت البته، لذت بیشتری را با خودش به ارمغان میاره.
چه اسم زیبایی داره این فایل، «ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی»
و نکته ی جالب تو ابتدا تصویر بک گراند صاف و ساده آبی آسمونیه .. راستی ماه را دیدید این شبا چه دلبری میکنه؟ کاملِ کامل … وای خداروشکر، دیشب با کلی دوست خوب یک کمپ ریز زده بودیم دور آتیش تو طبیعت و به قول مرتضی تاریک ترین لحظه شب درست وقتیه که ماه میخواد بره پایین و وقتی که ماه کامل باشه نورش چنان مجذوبت میکنه یک قرص کامل .. خداروشکر برای زیبایی ها که کم نیستند که هیچ! بلکه هر روز و هر روز بیشترن میشن فقط بستگی داره تو با کانون توجه ات به کدومشون توجه میکنی؟ فراوانی یا کمبود – زیبایی یا نازیبایی .
سوال: چی میشه زندگی بعضی وقتا برای افراد روال و آسون و ساده و روان پیش میره و بعضی وقتا نه سخت ؟
مربوط میشه به نگاهمون به خداوند.
در دل این پاسخ این مثال فوق العاده است، «تابش آفتاب را در نظر بگیر، همیشه هست و داره میتابه اما یک نفری که تو غاره دریافتش نمیکنه ولی تابش هست و یک نفر دیگه نه اون بیرون درست زیر نور آفتاب»/ و آیا برای اون شخصی که توی غار آفتابی نیست؟ نه که نیست هست ولی اون شخص تو جای درستش نیست تو فرکانس مناسبش نیست.
اگر ما به خداوند نگاه های مناسب تری داشته باشیم بیشتر بهره میبریم از این نعمت هااا.
بررسی موردی چند باور در مورد خداوند یکتای روزی رسانِ بی حسابِ هدایتگر مطلق؛!
+ خداوند قادر مطلق، خداوند عالم مطلق؛ خداوند خالق و قدرت خلق زندگیم را به من داده.
+ به نسبتی که من به خداوند قدرت میدم، و به نسبتی که میدونم خداوند به مسائل من آشناست، خداوند خواسته های من را میدونه، خداوند راه رسیدن به خواسته های من را هم میدونه، و خداوند در هر لحظه داره هدایت میکنه به بی نهایت طریق داره هدایت میکنه.
= هر چقدر من بیشتر باور کنم این ها را تکرار کنم به همون نسبت من آرام تر خواهم شد. یعنی اگر باور کنم خداوند هدایت کننده منه میخواد نعمت های بیشتری را بهم بده لذت میبره از اینکه من زندگی زیبایی داشته باشم و غرق نعمت و فراوانی باشم عشق میکنه لذت بیشتری میبره، میخواد به قول خودش برای ما میخواد فزونی نعمت را.
+ خداوند همواره در حال هدایت کردن من به مسیر درسته، خداوند همواره به بی نهایت طریق داره مسیر را بهم میگه راه حل ها را میگه هر چقدر که من این باورها را داشته باشم و تکرار کنم و به یاد بیارم نتیجه اش چی میشه؟ نتیجه ی احساسیش در قلب من، نتیجه اش احساس آرامش بیشتر احساس اطمینان بیشتر، احساس اطمینانِ بیشتر و بیشتره. احساس امنیت بیشتر، احساس درک از جهان به شکل بهتری هست.
+ هر وقت که میایم این باورها را تکرار میکنیم و به یاد میاریم انگار که اون آرامشی که در قلب من ایجاد میشه کمک میکنه هم فرکانس بشم با فرکانس خداوند.
ببینید خداوند داره همواره ما را هدایت میکنه، ولی افرادی هدایت را دریافت میکنند که نزدیک باشن به فرکانس خداوند.
کی ما نزدیک هستیم به فرکانس خداوند؟ موقعی که ما قلبمان آرام هست، موقعی که حالمون خوب هست وقتی که آرامش ذهنی داریم وقتی که ترس و تردیدها تو ذهنمون کمتره، موقعی که احساس سپاس گزاری، احساس اشتیاق در قلب ما بیشتره.
وقتی که ما به این شکل هر چقدر بیشتر تو این احساس باشیم نسبت به درک خداوند با ایجاد باور مناسب به خداوند، قدم ها بهمون گفته میشه راحت تر بیشتر، ما هدایت میشویم.
خواسته داری؟ … عجله نکن .. بذار خداوند هدایتت کنه .. عجله کردن برای رخ دادن سریع تر خواسته ات ترس میاره، نگرانی میاره، تو را از احساس خوب دور میکنه.
خب راستش تو این مورد من عالی عمل نمیکنم خواسته های نزدیکی که داشتم در گذشته و چه حال، گاهی عجله میکنم … تازه دارم آروم آروم بعد از این همه مدت به این موردم میرسم و اون تکامل را سعی میکنم داشته باشم. داستان تکامل واقعا خودش تکاملیه و این تکامل را جلسه ی 14 دوره روانشناسی ثروت 1 بیشترین لول درکم از تکامل بوده.
چقدررر این فایل خوبه … واقعا .. خداروشکررر .. هر چند وقت یکبار استاد جان میای و طوفانی به پا میکنی، مارو بیدار میکنی. و این توحید چقدر زیباست .. این خدا چقدر قشنگ و قدرتمندترین میتونه باشه، و چقدر اینجا خوبه … چقدر این بچه ها خوبن این خانواده عشقققق پر عشقق و گرممم و صمیمی من.
در ادامه، خداوند میخواد که نیازهای ما را برطرف کنه چون به این شکل جهان گسترش پیدا میکنه، خداوند میلیاردها سالِ که داره پاسخ میده و جواب میده به نیازهای تمام موجودات در گذشته و حال و آینده … ببین چطور خداوند داره کارشو درست ِ درست انجام میده. … آی قربونت برممم من خدااا خداا عشقییی عشققق نفس عاشقتممم من خداجونم رب .. رفیق ِ .. یار .. همسر .. برادرمی .. خواهرمی .. پدرمی .. مادرمی … شریکمی … همه چی تویی همه چی، تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم.
+ تو این داستانی که همیشه هدایت هست، چی میشه که ما هدایت را دریافت میکنیم؟ موقعی که ما باور داشته باشیم که خداوند داره مارو هدایت میکنه، موقعی که ما توکل کنیم به خداوند.
کی به خدا توکل میکنیم؟ موقعی که خیالمون راحته و حواسش به من هست اون داره من را هدایت میکنه.
ما نیاز داریم که این باورها را ایجاد کنیم … خداوند میتونه هر کاری را انجام بده. تا به حال تونسته انجام بده برای کل کیهان .. خداوند همواره داره هدایت میکنه خداوند منبع رزق، منبع رشد، منبع سلامتی، منبع ثروت، خداوند منبع آرامش.
وقتی که این باورها را گوشزد می کنیم وقتی که باور میکنیم؟ در چه صورت باور میکنیم؟ موقعی که حالمون خوبِ، اگر باورمون واقعی باشه اگر خداوند را منبع هدایت، رزق باور کرده باشیم و باور کرده باشیم که خداوند میخواد من را هدایت کنه و روزی برسونه این بهمون کمک میکنه که آرامش داشته باشیم، و با قلبی مطمئن حرکت کنیم. که این وظیفه ی ماست که از این زاویه خداوند و جهان نگاه کنیم در این صورت که در مسیر هدایت ها قرار میگیریم، مسیرها بهمون گفته میشه به بی نهایت طریق … الله اکبر … آدما .. شرایطی که پیش میاد .. مسیرها قدم به قدم برای رسیدن به خواسته ها بهمون گفته میشه.
+ کل کاری که ما باید انجام بدیم اینه که باید ذهنمون را کنترل کنیم، به قولی تقوا داشته باشیم و اگر این باورها را در مورد خداوند ایجاد کنیم که خداوند آگاه به مسائل ما خداوند به نیازهای ما آگاه خداوند عالمِ خداوند قادرِ مطلق برای اینکه برطرف کنه نیازهای ما را، خداوند بیشتر از ما میخواد که ما خوشبخت باشیم ما سعادتمند باشیم ما سالم و تندرست باشیم و البته که ثروتمند باشیم اگر ما اجازه بدیم، خداوند بیشتر از ما میخواد که مارو هدایت کنه جهان برپایه ی هدایت داره کار میکنه. کل جهان داره اینجوری کار میکنه خداوند همواره داره هدایت میکنه. ما باید در مداری قرار بگیریم که هدایت ها را دریافت کنیم و کل کاری که ما باید انجام بدیم اینه که این باورها را تکرار و تکرار کنیم و بعد میبینیم که خداوند چطوری ما را هدایت میکنه چطوری مسیرها را برامون باز میکنه چطوری قدم ها را برمیداره. اووه این تایپ چه حالی میده … اوووف اصلا میذارم این فایل را سرعت نیم و هر روز صبح تایپ میکنم این باورها را الان دلمه که این کارو هر روز انجام بدم تا کی؟ نمیدونم …
+ آقا جان میشه، شرایط همیشه آسون پیش بره، میشه همه چیز نرم و روان جلو بره، میشه تمرکز به جای روی چیزهای سخت و قوی تر شدنم و never give up َدن در برابر مشکلات میشه جوری زندگی کنی که هدایت بشی به قبل از اینکه مسائل سخت و پیچیده بشه. چرا نمیشه و نشه! چرا نباید اصلا اینجوری فکر نکرد؟!
برای حضرت مریم … برای پیامبر اسلام .. برای مادر موسی .. میشه همیشه آدمای مناسب بیاد.
+ میشه به جای کار کردن روی میزان مقاومتم در برابر مشکلات کار کنم بیام روی باوری که میتونم به خداوند و قدرت خداوند و به هدایت خداوند داشته باشم بیام روی اون کار کنم. به جای دعوت مسائل و مشکلات برای حل کردنشون، بیام شکل فکر کردنم شکل باورم به خداوند تغییر بدم که خداوند من را هدایت کنه به مسیرهای درست، خداوند من را آسان کنه برای آسانی ها. چرا اینجوری فکر نکنم آی ملت!! خداوند همیشه میخواد شرایط خوب باشه، همیشه داره هدایت میکنه، همیشه وقتی داره اوضاع سخت پیش میره به خاطر ترس هامه، به خاطر حرف هایی که شنیدیم، به خاطر باورهای نامناسبیه که داریم آخ آاخخ دقیقااا این مورد را میدونم میدونم… مسئله منم… من .. من .. نه کسی دیگه نه خانواده )))
چقدرررر خوشحالممم که نیستم تو شبکه ی اجتماعی مثل اینستاگرام اونم در یک مدت طولانی …
+ خداوند در هر لحظه داره من را هدایت میکنه و من دسترسی دارم به هدایت خداوند، من لایق دریافت الهامات الهی هستم و خداوند میخواهد که من را هدایت کند. خداوند میخواهد که همه ی ما را هدایت کند و وقتی که این نگاه را داشته باشیم نتیجه ی احساسی این نگاه باید بشود آرامش))
+ اگر من مثلا در شرایط سخت مالی هستم اگر نتونم ذهنم را کنترل کنم احساس من هی بدتر و بدتر میشه هی افکار منفی من بیشتر و بیشتر میشه و این فرکانس منفی باعث میشه من آدما و شرایط و موقعیت هایی را جذب خودم که این ها را شدت بیشتری بهشون بده، قوی تر کنه. اگر بتوانم ذهنم را کنترل کنم تقوا داشته باشم و ایمان بیاورم به خداوندی که داره هدایت میکنه و قادر مطلق ایمان بیاورم به رب و توکل کنم، من به آرامش میرسم، وقتی به آرامش برسیم اون وقت که آماده میشیم برای دریافت الهامات.
+ وقتی که ما تو فرکانس خوب هستیم میزان هدایت ها خیلی و خیلی بیشتر میشه، وقتی که ما تو فرکانس نگرانی هستیم عصبانیت هستیم و افسردگی هستیم ما داریم خودمون را از دریافت الهامات و نعمت های خدااا جوووون دور میکنیم نعمت هایی که هستند مثل باران رحمت الهی که همواره و همواره در حال بارش، داره میباره و هر کسی یک سطلی داره یک سری ها دهانه ی بزرگی دارند این سطلشون خب نعمت های که همیشه داره میباره بیشتر دریافت میکنند بعضی هاا هم نه! گنجشک روزی هستند مثال افرادی که دهانه ی سطلشون خیلی کم در حالی که باران رحمت الهی همواره در حال بارش.
+ خداوند منبع سلامتی، منبع آرامش، بیایم تمرکز کنیم روی سپاس گزاری به خاطر نعمت هایی که خداوند بهمون داده به خاطر سلامتی که خودش یک نعمت GREAT و وقتی که میخوای به خاطر سلامتی سپاس گزاری کنی انقدررررررر جزئیات بیشتر و بیشتر میشه که نگو … انقدرر نعمت های خدا زیادن چقدر این آیه خدا را دوست دارم من و شما هم میدونم عاشقشی، – 18 نحل -؛ و و اگر بخواهید که نعمتهای خدا را شماره کنید هرگز نتوانید، که خدا در حق بندگان بسیار آمرزنده و مهربان است.
++ الله اکبر از شنیدن این داستان دوست شما استاد .. و این زمان بندی وحشتناک خداوند که اصلا چی میتونی بگی … یک چیز ساده ای یادم اومد چندین روز پیش بازی بود بین فکر کنم اینتر و یک تیم دیگه که مثلا سه ساعت به این بازی مونده بود بعد داشتم فایل ثروت 1 گوش میدادم و خیلی هم دوست داشتم این بازی را ببینم حالم بود، میدونستمم که این بازی را میخواد عادل فردوسی پور گزارش گری کنه توی پلتفرم 360، اقا تو همون حین یک sms اومد که نوشته بود تبلیغاتی بود، این بازی را میتونی ببینی با گزارش گری عادل، همین که پیام را دیدم دقیقاااا 5 ثانیه بعد استاد تو همون فایلی که داشتم میشنیدم، اسم عادل فردوسی پور را آورد!
+ یا در مورد مهاجرت که بعد از سفر استانبولم خیلی خیلی برام جدی شد و نشانه ها اومد و قدم برداشتم براش، دقیقاا آدما .. شرایط .. همه چی قدم به قدم گفته میشه به همون میزانی که من وصلم و باور دارم خداوند هدایت میکنه، نشانه ها را میبینم تایید میکنم و سپاس گزارم از خداوند که چقدر قشنگ با هر کدوم از ما به شکل خاص خودمون صحبت میکنه. و حالا برام جالب تر شده که و ایمانم بیشتر به اینکه چقدر نیازه همیشه متصل باشم و تکرار و تکرار کنیم و بخوایم خدا باشه بهترین دوستمون! تو همین امر مهاجرت به یک کشور دیگه با دوستی صحبت میکنم که تو کشور مدنظرمه، که نشانه هاش هست در مورد داشتن مدارک لازم برای این کار که با هم صحبت میکنیم اون در مورد چیزهایی که میدونه صحبت میکنه در مورد کیس هایی که داشته و من تنها چیزی که میدونم اینه که میشه به ساده ترین شکل انجام بشه و همین را کافیه بدونم .. میشه خداوند به راحتی به راحتی کارها را انجام بده دل اون شخص اون کسی که پرونده ی من دستش میوفته تو بهترین حالش باشه تو بهترین روزش باشه و اصلا بدون نگاه کردن به پرونده فقط با این احساسش که مهر کن بزن بره این شخص باید بیاد اینجا .. به همین راحتی کار انجام بشه. من اینو میدونم .. و نیازی نیست اطلاعاتی که نیاز ندارم که اتفاقا باورهای اشتباه بهم میده و منو دور میکنه از خودم را بشنوم.
+ چقدرر پسر با داستان جورج که اهل کشور گامبیا حال کردم لذت بردم … توجه کردید استاد آدمای مثل خودتون را جذب میکنید. و آره دقیقا چقدر قشنگ خدا هدایت میکنه.
+ چی بشه که ما همواره آسان باشیم برای آسانی ها؟ موقعی که ما نگاهمون را به خداوند تغییر بدیم، همواره خداوند بهمون نزدیک از رگ گردن هم به ما نزدیک تره، همیشه داره گوش میکنه، همیشه داره میبینه، همیشه داره هدایت میکنه، عالم مطلق، قادر مطلق، وهاب، رحمان، رحیم، بخشنده است.
+ اگر باور داشته باشیم جواب ها را دریافت میکنیم، ما اصلا خیلی وقتا باور نداریم که خدا جوابا را میدونه، خودمون را لایق پاسخ خداوند و نعمت هاش نمیدونیم. خداوند همواره داره به ما پاسخ میده، اینو باید بارهاا و بارهاا به خودمون بگیم خداوند همواره داره مارو هدایت میکنه خداوند بیشتر از ما میخواد که ثروتمند و سعادتمند و سلامت باشیم و روابط عالی داشته باشیم فقط ما باید خودمون را آماده کنیم..
+ فرکانس خداوند در هر لحظه داره انتشار پیدا میکنه، مثل فرکانس های رادیویی … تو که این فرکانس ها را نمیبینی. خداوند در قلب ما با ما صحبت میکنه هدایت میکنه آرامش میده، ایده ها را میاره. به قول انیشتین وقتی کارها داره آسان انجام میشه یعنی خداوند داره انجام میده.
+ وقتی خدا داره کارها را انجام میده کارها خیلی روان انجام میشه، وقتی خودمون داریم کارها را انجام میدیم هر بار یک داستانی وسط کار اول کار آخر کار پیش میاد و کلا سخت پیش میره. وقتی مسئله داریم و کارها داره سخت پیش میره بدون که داری از مدار خداوند خارج میشی.
+ ((( آیا خداوند را همواره حاضر میبینی؟ ))
+ آیا یک کاری میکنیم یک اشتباهی میکنیم خودمون را سرزنش میکنیم؟ و یا سریع می پذیریم که خداوند مرا بخشیده؟ و نیازی به سرزنش کردن خودمون نیست و حالمون را خوب میکنیم.
+ آیا اگر یک جایی شرایط سخت پیش میره ما به شدت به هم میریزیم و یا نه میایم میگیم حتما یک خیری توشه و یک مسیر بهتری را خدا میخواد بهم بده. الخیر فی ما وقع را به خودمون تکرار میکنیم.
+ بارهاا و بارهااا خداوند مارو هدایت کرده …
+ ببینیم چه افکاری احساسمون را بد میکنه، تغییرشون بدیم و بدان که در این مسیر خداوند همراه توست.
+ استاد زندگی بعضی ها اینجور نیست! زندگی اکثریت مردم اینجوره که میگن سفت و سخت بشیم برابر مسائل.
+ افتخارمون این باشه که خداوند مسائلمون را حل کرده باشه نه با قوی تر شدنمون برابر مسائل. واقعااا این افتخاریه اصلا … همین که دارم بهش فکر میکنم که میذاری خدای واحد خدایی که همیشه بوده و هست و خواهد بود کارها را انجام بده. چقدر قشنگه این رفتن به پیش فرضی که باهاش به دنیا اومدیم. بزن کف قشنگه رو …. (لبخند)
+ اصلا مهم نیست نگاه دیگران به ما چیه! بقیهای وجود نداره اصلا.
+ خداوند نمیخواد که ما زجر بکشیم و اصلا نیازی هم به زجر ما نداره، ماااا داریممم کارو سخت میکنیم برای خودمون. یادمه یکی از آیه های ابتدایی سوره های قران ذکر شده که نوشته ما نیازی به زجر کشیدن شما نداریم.
+ دور شدن از فرکانس خداوند به معنی آرامش کمتر، کمتر دریافت کردن الهاماتِ خداست.
+ نیازی نیست تا زجر بکشیم لایق بشیم لایق دریافت الهامات خداوند باشیم، این باور را چقدر عالییی توی دوره احساس لیاقت کار کردیم. ما همینجوری که هستیم ارزشمند هستیم همین که به این دنیا خواستیم بیایم لایق هستیم لایق رفاه، آرامش، ثروت، سلامتی و هر چیز خیر دیگه.
+ ما نیازه باورهامون را در مورد خداوند تغییر بدیم، نیازه که بدونیم و باور کنیم که خداوند نزدیکمون و داره پاسخ میده به خواسته هامون و نیازی نیست 100 بار بهش بگی خودش میدونه و راه حل ها خیلی ساده است، هیچ عجله ای نکنیم و بذاریم آرام آرام هدایتمون کنه.
ما چکار کنیم؟ ما فقط روی آرامش خودمون کار کنیم، روی افکاری کار کنیم که بهمون آرامش میده، ما فقط روی سپاس گزاریمون کار کنیم خودش همه چی را میاره، آدما .. شرایط را …
خداوند لذت میبره از اینکه خواسته های بیشتری را داشته باشیم.
!! بچه ها!×! این باور را درست کنید تو ذهنتون که خدا میخواد شما قانع باشیددد!! به یاد دعای سلیمان بیافتید .. به من ملکی اعطا کن که به هیچکسی دیگه ای نمیدی .. بعد از من حتی .. *.
خداوند به اندازه ی ظرف ما بهمون میده، اگر خواسته های بیشتری داره ظرفتو بزرگ کن، هیچ ایرادی نیست شما همه چیزهای خوب دنیا را بخواید. ولی موقعی دریافتش میکنی که آماده باشید ظرفتون بزرگ باشه، باروون میباره. به اندازه ی ظرفت میتونی دریافتش کنی.
+ میتونید بفهمید از آدمایی که وارد زندگیتون میشه مدارتون چطور داره تغییر میکنه. هر بار که تو ساده تر میشی آدمای با کیفیت تری خواهی دید.
+ بیام هر روز بیشتر بگم خدایا مرا هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آن ها نعمت روز افزون اعطا میکنی هدایت کن و نه راه کسانی که مورد غضب واقع شدند.
+ بیاد بیارم که خداوند همه چیز را مسخر من کرده، هر روز بندگی خدا را بکنم و نه بندگی شیطان را، بیام که بیشتر و بیشتر روی ایمانم کار کنم.
+ ترامپ رئیس جمهور آمریکا شد، آدمی که دوست داره بجنگه تا به خواسته اش برسه، الگویی از مورد که فراوان هستند توی دنیا ادمایی که میخوان سخت بشن در برابر مسائل.
+ کسی که ارتباط قوی تری با خداوند داره نیازی به توجه غیر خداوند نداره. اگر آدم از درون پر باشه نیازی به پرکردنش از بیرون باشه!
+ کسانی این حرفا را میشنون که تو مدارش باشن و عمل کنن، وگرنه تو مدارش نباشی به راحتی میگذری ازش، خیلی خیلی مهمه که ورودهای ذهنیتو کنترل کنی.
+ وقتی تو احساس بدی هر ایده ای میاد شیطانیه، در آرامش بودن توست که میتونی ایده های خداوند را دریافت کنی.
.
خداروشکر میکنم برای این فایللل به شدت فوق العاده تحسین برانگیز پر عشق و صفا الهی شکر، ممنونم استاد ممنونم خدای مهربون و بخشنده ام برای این فایل که هر روز و هر لحظه امون را میتونه زیباتر کنه و ساده تر.
برای من کارها آسان پیش میره تو خیلی چیزها اما میتونه خیلی بیشتر بشه تو همون کارهای سابقم و تو کارهایی که میدونم یکم سخت برام پیش میره ( مثل کارهای اداری)
تصمیم دارم که این فایل را بارهاا و بارهاا همانجوری که اول نوشته حس کردم هر روز صبح بلند شم و بیام حالا تایپ کنم برای خودم و یا بنویسم توی دفترم و اینجوری در موردش بیشتر و بیشتر صحبت کنم.
عاشقتونم
سلام به محمد جان عزیز و نازنین
چند وقت پیش بود که توی سایت داشتم کامنت های دوستان رو میخوندم و خلاصه همینجوری توی سایت داشتم میچرخیدم ، بعد چشمم افتاد به پروفایل شما
همون لحظه کلی خوشحال شدم عکس قشنگتو دیدم و البته یه حدس هایی هم زدم که این عکس پروفایلت برای ایران نیست
از اون روز گذشت تا اینکه امروز صبح توی ستاره قطبیم از خدا درخواست یک نشونه برای مهاجرتم کردم
دقیقاً همین دو ساعت پیش ، خودِ خدا دقیقاً محمد جان خودِ خدا هدایتم کرد به این کامنت ارزشمند شما که لابلای حرف هایی که نوشته بودی ، دیدم نوشتی که میخوای مهاجرت کنی مخصوصاً از بعد از سفرت به استانبول ترکیه خیلی جدی تر شدی برای مهاجرت و نشونه هاش هم داری میبینی…!
الان که داشتم ستاره قطبی شب رو مینوشتم، دیدم عه من همین رو از خدا درخواست کرده بودم ، بعد هدایت شدم به کامنت محمد همینو نوشته بود
می بینی محمد جان
خدا اینجوری با آدم حرف میزنه این مهاجرتم به زودی قراره اتفاق بیوفته
ازت ممنونم پسر خوشگل :))
دقت کردی توی این عکس پروفایلت چقدر خوشگل و جذاب افتادی؟!
از خدا میخوام به مهاجرتی که دوست داری هدایت بشی و بعدش بیایی برامون از معجزات خدا در مسیر مهاجرتت بنویسی پسرِ توحیدی
همیشه شاد و ثروتمند باشی مرد بزرگ
سلام دوست عزیزم چقدر زیبا نوشتی و لذت بردم.
راستش اومدم از کامنتها نکته برداری کنم و الان کلی وقته که دارم فقط از کامنت شما ،کلی نکته برمیدارم و مینویسم.
خواستم بدونی خیلی کامنتت برام مفید و جذاب و عالی بود و کلی الهام ازش گرفتم.
و البته تشکر کنم از کامنت زیبات
بنام خدا
استاد عزیزم برای فایل بسیار سپاسگزارم
بسیار سپاسگزار خداوندم برای بودن در این مسیر و امکان استفاده از این فایلهای ارزشمند
از روز انتشار دقیق نمیدونم
ولی بارها فایل رو پلی کردم
تو ماشین
تو خونه
موقع خوشنویسی
تو باشگاه
چقدررر فایل خوبی
وقتی داشتم گوش میدادم گفتم این فایل خودش ی دوره اس
پر از باورهای عالی
نکات عالی
و همینم باعث برکت کسب و کار استاد میشه بنظرم
استاد امروز مچ ذهنم گرفتم
وقتی هم باشگاهیم ک خیلی اندام فیتی داره و چندسال ورزش میکنه
داشت در مورد من ب مربیم میگفت که :
من چ اندامم خوب شده
و مربیم هم داشت میگفت
اره تمرینش خوب انجام میده رژیمم رعایت میکنه
گفتم اره
ولی نخوردن شیرینی خیلیییی برام سخته
و گفتم بسختی دارم تحمل میکنم نخوردن شیرینی رو
( همون لحظه که جملات ب زبون اوردم
یهو متوجه شدم
که ببییین حرف استاد
که میگه عادت کردیم ب سختی مسیر
در واقع این رژیم خیلی هم برام سخت نیس
ولی نمیدونم چرا دوست دارم نشون بدم که اسون نیس
شاید چون بهمون گفتن که چیز اسون ارزشمند نیس ( باداورده رو باد میبره) وقتی ب ی موفقیتی میرسم دوست دارم نشون بدم که چقدرر سخت بوده
پوستم کنده شده
شب بیداری داشتم
بی پولی کشیدم و ….
تا اون موفقیت رو ارزشمند و حق خودم بدونم
چون همینجوری لایق راحتی نیستم
مبادا بقیه بگن مفت مفت ب فلان چیز رسید
باید بگن بیچاره دمارش دراومد تا اون موفقیت حلال بشه
چون اون کد نابرده رنج گنج مسیر نمیشود زورش خیلی قویتره
از بچگی با من بوده
همینطوری که داشتم فکر میکردم
تو مسیر برگشت
دوباره یادم اومد
که من چ بلاهایی که تو این زندگی متاهلی با باورهای داغونم سرخودم نیاوردم
همین مثال استاد که میگن
باید بجنگی
و پدرت دربیاد
ب همین راحتی که نیست
و بعدش با افتخار بیای بگی ارررره
من این مشکل حل کردم
این بیماری شکست دادم
و پدرم دراومد
غربت کشیدم
ولی بالاخره موفق شدم
و حالا حقمه که بعد از این همه طوفان ب ساحل ارامش برسم
ب قول بهتاش در پایتخت (عَی خِدااا)
من چطور نادانسته اینقدر زندگی رو برای خودم تلخ و سخت کردم
واقعا دلم راحتی میخواد
زندگی بدون نگرانی
رفاه مالی
روابط سالم و زیبا
خدایا …
اهدنا اصراط المستقیم
صراط الذین انعمت علیهم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام خدمت استاد عباس منش ، خانم شایسته و
تمامی دوستان در سایت
من هنوز این فایل رو ندیدم
اسم فایل ” ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی ”
ساعت تقریبا 6:30 دقیقه صبح روز جمعه 25/8/1403
بیدار شدم که برم سرویس بهداشتی بعدش یه حسی
بهم گفت برو و داخل سایت رو ببین اومدم دیدم
خدای من استاد یه فایل جدید گذاشته وقتی اسم فایل
و موضوع فایل رو دیدم خیلی خوشحال شدم
گفتم باید بیام و شور وشوق و خوشحالی مو بیان کنم
و این کامنت رو بنویسم
خدارو صد هزار مرتبه شکر که ان شاءالله میتونم این
فایل ارزشمند رو ببینم
ممنون استاد که یه بار دیگه این آگاهی ها رو با ما به
اشتراک گذاشتید
در پناه الله یکتا رب العالمین ، شاد ، سلامت ،ثروتمند و
سعادتمند در دنیا و آخرت باشید .
سلام مهران
الان که گفتی فایل رو نشنیده اومدی کامنت بزاری،
به الهاماتی که خدا بهم میکنه بیشتر ایمان آوردم به حرف های که بهم میزنه،
آخه منم این فایل رو گوش ندادم، فقط گفت بهم دانلودش کن،
بهم گفت برو کامنت بخون ، گفت بزن روی اسلاید شماره یک،
تا الان که چندین کامنت خوندم ، از درون کامنت ها خدا بهم چندین نشونه نشون داد،
یکیش همین کامنتت که بهم گفت ببین باهات حرف میزنم ، با همه حرف میزنم،
یکیش کامنت های بالاتر که در باره این بود که خیلی آسون میشه به خواسته ها رسید،
الان که دارم مینویسم ، من یه خواسته ای دارم که هی جور نمیشه، دیدم که آره مشکل از کانون توجه ام که گذاشتم روی یه باور نادرست ،
امیدوارم خدا من رو آسون کنه برای اسونی ها،
مهران موفق باشی
بنام خدای همواره حامی وهدایتگرم
سلام به دواستادعزیزوبزرگوارسیدحسبن عباسمنش وبانوشایسته
سلام به اعضای ارزشمندخانواده صمیمی عباسمنش
این فایل بازهم دربهترین زمان هدایتی بودبرای من.. خدایاشکرت،سپاسگزارم اسنادنازینم برای این سخاوت وبخشندگی که این آگاهی های ناب روباماهم تصمیم گرفتیدکه به اشتراک بزارین،
من پاشنه آشیلم کمبودو معنوی بودن فقرهست، یادداشت هاوبرداشتم ازاین فایل برای بهبوداین پاشنه آشیلم هست برای خودم
من چکیده ای ازیادداشت های که برای خودم کردم رواینجاهم مینویسم، چون وقتی توی دفترم مینویسم تمرکزودرکم بهترهست ووقتی میام اینجاتوی سایت دوباره مینویسم همیشه درک بهتروکاملتری پیدامیکنم،
خداوندنیرویی هست که بدون شک فراوانی مطلقه وخواهان فراوانی جهانه وخواهان فراوان داشتن منِ برای بوجودآوردن فراوانی درجهان..
1.من بایدبه وظیفه ام عمل کنم وکارم اینه که خودم روازبندذهن محدودم هرروزرهاتروآزادترکنم تادرفرکانس فراوانی قراربگیرم وبقول قرآن رشدبرام بوجودبیاره،این نیروی فراوان کننده وافزایش دهنده، خداوندنیروی افزون کنندست من بایدبخوام که افزوده بشم، این افزایش درهرجنبه ای بایداتفاق بیفته برای من درروابطم هرروزبایدافزایش باشه به شکل صلح عشق، آسانترشدن ارتباطم وکیفیت ارتباطم باآدمها… درجنبه های مالی هم هرروزبایدافزایش باشه، افزایش درإمدم، افزایش امکانات درزندگیم، اگرغیرازاین باشه من ازفرکانس نیروی افزونکننده یعنی خداوندخارج شدم ودرکمبودذهنم گیرکردم.. بایددوباره تمام سعی ام روبرای تنظیم خودم بافرکانس نیروی افزایش دهنده بکنم تاباهاش دوباره درهم فرکانسی قراربگیرم
این نیروهمیشه فرکانس فراوانی داردازروزاول تا روزآخرت.. جنس این انرژی فراوانیه وافزون کننده، من بعنوان انسان قادرم که باتنظیم خودم بااین نیروی فرکانسی بینهایت رشدبوجودبیارم دربعدمادی درهرزمینه ای، وهرکسی به یک شکلی رشدبوجودمیاره اما مهم ترین اصل برای همه این هست که فراموش نکنیم که خودمون روبافرکانس فراوانی بایدتنظیم کنیم، چون همه برای رشددادن داریم ازیک منبع تغذیه میشیم برای افزایش وآسانی انجام کارها… چون زمانی که ازهمه لحاظ به ماافزوده میشه زندگی برای ما آسانترمیشه وترس وغم های ما باهرافزوده شدن کمتروکمترمیشه.. به این دلیل بایدبخوایم درتمام زمینه ها افزوده بشه بهمون،
مثال: اگردرروابط بدنبال بهبودوافزودن کیفیت به رابطمون باشیم اما ازلحاظ مالی بدنبال افزایش وکیفیت نباشیم این کمبود ترس غم رودرزندگی برای ما بوجود میاره که روی روابطمون هم اثرگذارمیشه . پس برای لاخوف الیهم ولاهم یحزنون بودن باید بپذیریم که ازفضل نیروی رب درتمام جنبه های زندگی بهره ببریم و دریافت کنیم ودرتمام جنبه ها فرکانسمون روبافرکانس خداوندبرای دریافتِ افزایش تنظیم کنیم…
چطورهم فرکانس بشیم بافرکانس نیروی فراوانی دهنده؟ باتوجه کردن برروی چیزهایی که داریم ودرواقع این هانتیجه فرکانس ما وافزودن ازجانب نیروی رب بدانیم، باعث ایجاداحساس خوشحالی وآرامشی درما میشه که به خواسته های من ازیک منبع قدرتمندداره پاسخ داده میشه، وبا یاداوری اینکه این نتیجه ارسال فرکانس درست خودم بوده واجابتگربودن نیروی آفرینش روثابت میکنه بهم، پس بااین تفکر همواره به همین شکل ادامه میدم، واین احساس خوشحالی وآرامش فرکانس ارسالی من به شکل درخواست کیفیت وبهبود درهرجنبه ای اززندگیم هست، واین یادآوری که من موجودفرکانسی هستم وبا فیزیکم دارم تجربه میکنم، خواسته های من بافرکانس هام داره بوجودمیاد پس تنظیم فرکانس برای من مهمترین کارزندگیم بایدباشه..
مثال ها والگوهایی که درگذشته خودم دارم به یادمیارم واین یادآوری اثبات دوباره اهمیت خوشحال بودن وتوجه به داشته هام هست که چطوربه آسانی به خواسته هام رسبدم وآسان به همه چیززندگیم افزوده شده که بارها درکامنت های محتلف درسایت نوشتم وهرجا هم که توجه کردم به کمبودها چطوربسمت کمبودبیشترهدایت شدم وبرای تمام دوستانم دراین سایت هم وقتی به ردپاهاشون درنوشته هاشون دقت میکنم همین قانون بوده واین دوباره یادآوری شدبرام که قانون مهم شکرگزاری وتوجه کردن به فراوانی ها، آسان اتفاق افتادن برای دیگران وخودم وتاییدوتحسین کردن این نشانه هابرای همه لازم الاجراست.. خدایاشکرت برای نعمت هدایت وآگاهی که امروزروزی ام قراردادی..
سلام استاد عزیزم سلام پیامبر زمان من
چند وقتی بود که به خودم میگفتم من به چه دردی میخورم و چه کار مثبتی میتونم توو دنیا انجام بدم که باعث رشد جهان باشم.و خودمو سرزنش میکردم که چرا جز ثروتمند شدن نمیتونم کارایی دیگه ای برای کسی داشته باشم.
استاد عزیزم من زیر آخرین پستی که در اینستا گذاشتید چند دقیقه بعدش من زیرش یه کامنت گذاشتم و از شما تشکر کردم و گفتم که با توجه به آموزش های گرانبهای شما در عرض یک سال زندگیم از این رو به اون رو شد و زندگیم رو قربانی کردم تا نعمت های بزرگتر و بیشتری رو دریافت کنم که به لطف خدا شد در عرض یک سالم شد. اگر کامنت های قبلیمو که مال چند سال پیشه بخونید متوجه میشید که در چه شرایط ناپایداری بودم.
بعد اینکه کامنت گذاشتم چندین و چند نفر که به کمک هدایتی نیاز داستن بهم پیام دادن و ازم سوال میکردن و درخواست کمک کردن و من هم هر آنچه که در توانم بود و از آموزش های شما بلد بودم بهشون گفتم و راهنماییشون کردم و هنوزم در حال صحبت و راهنمایی حدود 10 نفر همزمان هستم. خواستم بگم اول قربون خدا بشم که چجوری پاسخم رو داد و بهم ثابت کرد که به درد جهان میخورم و دوم قربون شما بشم که بازم به وسیله شما پاسخ من رو داد.
در حال حاضر به لطف خدای مهربانم با تمامی آموزه های شما و استفاده از قوانین الهی تونستم در عرض یک سال از صفر مطلق به یه ویلای 70 میلیارد تومانی برسم و زیبا ترین ویلای شهریار رو ساختم.تونستیم در عرض یک سال از زندگی خودمو خلاص کنم که به خدا قسم هنوزم باورم نمیشه چجوری شد و چی شد. خواستم از شما و خدای شما و خانم شایسته تشکر و قدر دانی کنم و بگم من تا جون دارم شاگرد شما خواهم موند و شما رو پیامبر زمان خودم میدونم.چون در هر لحظه و هر شرایط به ظاهر بد یکی از جمله های ناب شما ناخودآگاه میاد توو ذهنم و همون لحظه استفاده میکنم و همون لحظه هم پاسخ میگیرم.
خدارو صد هزار بار برای هر حرف از هر کلمه از هر جمله ای که شما میگید شاکرم
به نام خدای مهربان
سلام ودرود من راازشهر زیبای یزد با مردمانی مهربان ودوست داشتنی پذیرا باشید
چقدر از خوندن نتایج شما خوشحالم وتحسینتون میکنم. افرین برشما
دوست همفرکانسی عزیز. چندروزی بود که داشتم به ویلای شخصی فکر میکردم. یا دیشب که از خداوند هدایت میخواستم. بهم گفته شد از انچه الان داری لذت ببر. وقتی امروز رفتم دامداری اقایی.از ته دلم سپاسگزاری کردم بخاطر همین فضا وجا
وامشب هدایت شدم به کامنت شما
کلام وهدایت الله مهربان که میشه. اگه برای شاهان شده. حتما برای تو هم میشه
راستی چقدر اسمت قشنگه. شاهان. وااای ناخودآگاه قدرت وثروت وفراوانی را به یادت میاره
بازم ممنونم که نوشتید ورد پا گذاشتید.
منم دوست دارم راهنماییم کنید. اینکه چطوری توانستید توی یک سال ویلا بخرید برام توضیح بیشتری بدهید تا باورهای منم قوی تر بشه
ممنون وسپاسگزارم
سلام خانم مرجان عزیز.من شاید مثل استاد نتونم کامل و جامع پاسخ بدم اما وقتی حضرت موسی در اوج نا امیدی و عذاب و فرار و زندگی سخت و مشقت بار بود تنها در یک زمان هپه چی براش برگشت اون هم زمان تسلیم شدنش بود. آخ که نمیدونی هر بار استادم اینو میگه قلبم میلرزه تمام وجودم پر از لرزه ی شوق میشه. من تسلیم شدم و رها کردم. تسلیم شدن واقعی. تسلیمی از جنس رها کردن خودت در وسط جهنم.و سپردن خودت به دستان پر مهر الله. دنیا برات جور دیگه ای به نظر میاد پر از زیبایی هایی که بار ها رد شدی و ندیدیشون اما بعد تسلیم تمام اون زیبایی ها با کوچکترین جزئیاتش نطرتو جلب میکنه. قلبت نورانی میشه. در اوج درد بی حس میشی مثل یه بی حسی فوق قدرتمند. و کم کم پله پله راه ها باز میشن نور ها هویدا میشه روزنه ها تبدیل به خورشید میشن. فارق از کسب پول و ثروت و نعمت ها آرامشی تمام وجودتو میگیره که هیچ زمانی تجربش نکردی. به قول قرآن آرامش الهی. اما از جنس واقعی.
سلام دوست خوبم
چقدر بهم احساس ارامش و امیدواری دست داد بعد خوندن کامنت شما
خیلی مشتاقم بدونم اینکه گفتید تو یک سال گذشته از صفر مطلق رسیدید به جایگاه الانتون که یک ویلای میلیاردی دارید از چه مسیری و با چه باورهایی شروع کردید چطور باورهاتون رو مثبت تر ارتقا دادید و به جایگاه الانتون رسیدید در کل دوست دارم از تجربتون استفاده کنم
پیشاپیش ممنون از پاسخ زیباتون
سلام عزیزم. من شاید مثل استاد نتونم کامل و جامع پاسخ بدم اما وقتی حضرت موسی در اوج نا امیدی و عذاب و فرار و زندگی سخت و مشقت بار بود تنها در یک زمان هپه چی براش برگشت اون هم زمان تسلیم شدنش بود. آخ که نمیدونی هر بار استادم اینو میگه قلبم میلرزه تمام وجودم پر از لرزه ی شوق میشه. من تسلیم شدم و رها کردم. تسلیم شدن واقعی. تسلیمی از جنس رها کردن خودت در وسط جهنم.و سپردن خودت به دستان پر مهر الله. دنیا برات جور دیگه ای به نظر میاد پر از زیبایی هایی که بار ها رد شدی و ندیدیشون اما بعد تسلیم تمام اون زیبایی ها با کوچکترین جزئیاتش نطرتو جلب میکنه. قلبت نورانی میشه. در اوج درد بی حس میشی مثل یه بی حسی فوق قدرتمند. و کم کم پله پله راه ها باز میشن نور ها هویدا میشه روزنه ها تبدیل به خورشید میشن. فارق از کسب پول و ثروت و نعمت ها آرامشی تمام وجودتو میگیره که هیچ زمانی تجربش نکردی. به قول قرآن آرامش الهی. اما از جنس واقعی